بدون شرح

هدیه دادن و هدیه گرفتن

  

يکي از بهترين سنت هاي ايرانيان، هديه دادن است. هديه دادن از ديرباز تاکنون وسيله اي براي نشان دادن محبت و عشق بوده است.

يکي از خاطرات مشترک همه ما، هديه هايي است که در دوران کودکي از بزرگ ترها گرفته ايم.همه ما به طور غريزي دوست داريم

محبوب واقع شويم و از ديگران هديه بگيريم و به کساني که دوستشان داريم، هديه بدهيم. در واقع هديه دادن نوعي ابراز علاقه و محبت

است که تنها به خانواده و اطرافيان نزديک خلاصه نمي شود؛ بلکه مردم جامعه ما نشان داده اند که تمامي افراد جامعه را عضو يک

خانواده مي بينند و هرچه در توان دارند براي نشان دادن محبت خويش به کار مي گيرند و اين ابراز علاقه مکان و زمان خاصي نمي

شناسد ، هرچند نزديک فصل بهار، رنگ و بوي بهاري مي گيرد.

۵ شيوه ابراز محبت:

هدي برازنده کارشناس ارشد روان شناسي باليني به خراسان مي گويد: هر فردي در بافت خانوادگي خود زباني را براي محبت کردن فرا

مي گيرد.اين زبان، زبان اصلي عشق يا محبت کردن براي فرد مي شود و در يادگيري اين زبان خانواده، محيط اجتماعي و فرهنگ تاثير

دارد. در واقع والدين به هر شيوه اي که به کودک ابراز محبت کنند، زبان ابراز عشق را به او آموزش مي دهند. مي دانيد که يکي از

اساسي ترين نيازهاي کودک، نياز به محبت است و پيوند دلبستگي کودک اول با مادر و سپس با پدر صورت مي گيرد. البته نياز به مهر و

محبت فقط محدود به دوران کودکي نيست و بزرگ ترها اين نياز را با خود به دوران بزرگسالي مي آورند .

محبت را مي توان به ۵ زبان بيان کرد که هر يک جايگاه و کاربردهاي مخصوص خود را دارد. بيان کلامي محبت، وقت گذاشتن براي

يکديگر، هديه دادن ، انجام کار عملي براي يکديگر، تماس فيزيکي يا لمسي، پنج زبان محبت و عشق است. کودک از بدو تولد تماس

فيزيکي را دوست دارد و والدين با اين زبان به او محبت مي کنند. سپس مادر مي تواند بيان کلامي را براي ابراز محبت به فرزندش

انتخاب کند . انسان ها زبان هاي مختلفي براي ابراز محبت انتخاب مي کنند.ممکن است زبان ابراز محبت ۲ نفري که با هم ازدواج کرده

اند، متفاوت باشد. به عنوان مثال خانمي محبت کلامي را دوست دارد اما آقا بيشتر تمايل دارد با انجام کار عملي براي خانواده به آن ها

ابراز محبت کند.شايد بتوان گفت بيشتر آقايان فقط اين زبان را مي شناسند و نيازي نمي بينند شيوه ديگري را هم براي ابراز علاقه به

همسرشان ياد بگيرند. توصيه مي شود زوج ها زبان محبت يکديگر را شناسايي کنند تا بتوانند رابطه عميق تر و بهتري با هم برقرار

کنند، ندانستن زبان عشق مثل گفت وگوي دو فرد با ۲ زبان مختلف است؛ طبيعي است که اين دو نفر نمي توانند حرف يکديگر را درست بفهمند.

سوءتفاهم حل نشده:
در اين ميان يک نکته اساسي وجود دارد که لازم است در اين جا به آن پرداخته شود. بعضي تصور مي کنند زبان محبت و عشق فقط در

يک رابطه عاشقانه وجود دارد؛ در صورتي که اين يک اشتباه مسلم است. زيرا يک رابطه عاشقانه مدت بسيار کوتاهي دارد و طبق

تحقيقات روان شناسي حداکثر زمان يک رابطه عاشقانه ۲ سال است و بعد از آن رابطه عادي شکل مي گيرد و طرفين از شور و حال

اوليه خارج مي شوند.

برازنده ادامه مي دهد: در چنين رابطه اي مسائل فيزيولوژيکي نقش مهمي دارد و طبيعي است که اين مسائل غيرارادي رخ مي دهد و

در طول زمان غيرارادي هم کنار مي رود.

اما در يک رابطه منطقي هر قدر افراد بهتر بتوانند مخزن عاطفي يکديگر را پر کنند و آگاهانه تصميم بگيرند که به هم محبت کنند، زندگي

شيرين تري خواهند داشت. در چنين شرايطي فرد زبان محبت طرف مقابل را در مي يابد و سعي مي کند آگاهانه و با استفاده از زبان

طرف مقابل به او ابراز محبت کند. در صورتي که در يک رابطه احساسي که همراه با شيفتگي مطلق است، فرد فقط بيان کلامي محبت

را به کار مي برد و غافل است که کاربرد اين زبان به تنهايي کافي نيست.در واقع توصيه مي کنيم زوج ها زبان محبت يکديگر را

شناسايي کنند و آگاهانه با زبان مورد علاقه همسر به او محبت کنند. اگر زبان محبت همسر هديه دادن است، براي او هديه بخرند اگر

دوست دارد براي او وقت گذاشته شود، براي او وقت بگذارند. يکي از ۵ روش ابراز محبت ، بيان کلامي است و همه انسان ها دوست

دارند به شيوه کلامي مورد تحسين و تمجيد قرار بگيرند، يکي از مهم ترين جنبه هاي زبان محبت به شيوه بيان کلامي تشويق کردن

است. مي توان با تشويق قابليت هاي همسر و اشاره به توانايي هاي او به وي ابراز محبت کرد در مورد کودکان هم همين مثال مصداق

دارد و والديني که کودک را براي انجام يک کار مفيد مورد تشويق قرار مي دهند، در واقع به او ابراز محبت مي کنند و به شيوه

غيرمستقيم به رشد و تکامل شخصيت وي کمک مي کنند.

اين روان شناس باليني با تاکيد بر اين که در بيان ابراز محبت به تعداد انسان هاي روي زمين شيوه هاي مختلفي وجود دارد، مي گويد:

خلاقيت در اين زمينه نامحدود است و استفاده از زبان شعر، نقاشي و ديگر موارد به خلاقيت انسان بستگي دارد.

اما نکته اين جاست که انسان ها به زبان خودشان به يکديگر ابراز محبت مي کنند و ممکن است به علت شناسايي نکردن زبان طرف

مقابل، تصور کند همسرش او را دوست ندارد. در صورتي که ممکن است همسر وي زبان متفاوتي براي ابراز محبت انتخاب کرده باشد و

فقط شناسايي اين زبان است که مي تواند مشکل اين زوج را حل کند. به عنوان مثال خانمي که ابراز محبت کلامي را ياد نگرفته و نحوه

ابراز محبت او خدمت يا انجام کار براي ديگران است، ممکن است در زندگي خانوادگي دچار مشکل شود زيرا قادر نيست به شيوه ديگري

به همسر و فرزندانش ابراز محبت کند.در اين جا بايد يک سوءتفاهم را رفع کنيم و آن هم اين که لازم است همه افراد ۵ زبان عشق و

محبت را به کار ببرند و آن را بشناسند نه اين که بگويند من فقط ابراز محبت را به يک زبان دوست دارم .همه انسان ها از بدو تولد يک

مخزن عاطفي دارند و لازم است از ۵ روش براي شاد کردن و برآورده کردن نيازهاي عاطفي و مهر و محبت استفاده کنند.

هديه دادن و هديه گرفتن:
برازنده درباره هديه دادن و هديه گرفتن و کاربرد آن در زندگي اجتماعي مي گويد: در طول تاريخ ، هديه نماد محبت بوده و از ديرباز در

تمامي فرهنگ ها به هنگام ازدواج هديه رد و بدل مي شده و در واقع هديه نماد بصري محبت است. هديه دادن در واقع نمادي از دوست

داشتن است که دو فرد از طريق آن به هم ابراز محبت مي کنند. گاهي اوقات هديه، حضور فيزيکي فرد است و لزوما مالي نيست. به

عنوان مثال کسي که در بحران به سر مي برد، حضور دوستان و آشنايانش مي تواند بسيار کمک کننده باشد و نشانه دوست داشتن او

باشد. واقعيت اين است که جنبه مالي هديه چندان ارزشي ندارد و مهم ابراز محبت و علاقه اي است که قرار است نشان داده شود.

براي لذت بردن از اين زبان، بهتر است زبان هاي ابراز محبت را به هم ياد دهيم.

و به صورت آموزش غيرمستقيم، در صورت لزوم، پيام ضمني و تشويقي باشد. مثلا بگويد: «چقدر خوشحال مي شوم اگر… برايم

بخري» و اندک اندک اين شيوه پرورش پيدا مي کند و طرفين مي توانند راه هاي متفاوتي براي ابراز محبت به هم پيدا کنند و با اين روش

زندگي شيرين تري داشته باشند.

 

 

 

باورهای دینی و کودکان

 

انتقال باورهای مذهبی به نوجوانان و جوانان اساسا توسط خانوده صورت می گیرد و مدرسه و اماکن مذهبی نیز نقش ثانوی خود را در

این انتقال ایفا می کنند. باورهای مذهبی هم در نحوه تفکر فرد درباره هستی، هم در احساسات و عواطف او نسبت به خود و دیگران، و

هم در رفتار او در برخورد با مسائلی که با آنها روبرو است تاثیر غیرقابل انکاری دارد.

از منظر روایات ، جوان نه تنها از ارتباط با خداوند گریزان نیست که مشتاق آن نیز هست و گرایش به دین در این دوره بیش از دوران دیگر

در او بروز می کند. علاقه به دین، خود بخشی از گرایش های نوجوان است. جوان در جستجوی معنویت و کمال جویی است و از آنجا که

دین این گرایش را به بهترین وجه پاسخ می دهد، جوان تمایل زیادی به امور معنوی و دینی دارد. دین، جوانان را با کمال ها و زیبایی

های واقعی آشنا می سازد و روح ظریف و لطیف آنان را به کامل ترین موجود هستی که خالق دیگر موجودات است، پیوند می دهد.

بعلاوه در پرتو این آشنایی و ارتباط است که جوان هویت و جایگاه واقعی خویش را در می یابد و از این روست که در قرآن و روایات،

اشتیاق، دلبستگی جوانان به امور معنوی و دینی که گاه از آن به ” خیر” تعبیر شده است، بسیار بیشتر از بزرگسالان برآورد شده است.

قرآن کریم در داستان حضرت موسی(ع) به این نکته تصریح کرده است که این جوانان قوم موسی بودند که به او ایمان اوردند و با وجود

خوف و ترسی که از فتنه های فرعون و نیروهایش وجود داشت، دلداده شریعت موسی(ع) شدند.

امام صادق (ع) می فرماید: جوانان را دریاب. زیرا آنان شتاب بیشتری نسبت به هر امر نیکویی دارند. ( کافی. ج 8.ص 93)

در روایت دیگری پیامبر اکرم(ص) ضمن توصیه به توجه هر چه بیشتر به جوانان، علت این توصیه را قلب پاک، نرم و پذیرای آنان بیان کرده و

از خاطره روزهای آغاز بعثت یاد می کند که بزرگسالان و پیران با دعوت و تعالیم او سر مخالفت داشتند و این جوانان بودند که با او عهد و پیمان بستند.

در مطالعاتی که در مورد رابطه میان مذهبی بودن والدین و مذهبی شدن فرزندان صورت گرفت این نتیجه بدست آمد که نقش مادر در

مذهبی شدن دختر و نقش پدر در مذهبی شدن پسر بیشتر است و در صورتیکه بین مادر و پدر اتفاق نظر و عمل مذهبی وجود داشته

باشد این تاثیر هم روی دختران و هم روی پسران بیشتر خواهد بود. همچنین شرکت والدین در تکالیف و مراسم های مذهبی و بحث و

گفتگوهای مذهبی در خانوده باعث انتقال باورها و عملکردهای دینی به نوجوانان می شود. بخصوص پسران از این بابت تاثیر پذیری بیشتری دارند.

همچنین ثبات و استمرار عقاید و عملکردهای دینی پدران نقش اساسی را در شکل گیری باورهای و عملکرد دینی پسران نوجوان دارد.

تحقیقات نشان می دهد که نوع رابطه در خانواده باعث ایجاد فضایی از زندگی می شود که تاثیر مهمی در افزایش یا کاهش باورهای دینی فرزندان نوجوان و جوان به جای می گذارد.

 آن دسته از والدین که هم از فرزندان حمایت می کنند و هم روی آنان کنترل دارند،فرزندانی را تربیت می کنند که ارزش های دینی و

اخلاقی مشابه والدین خود خواهند داشت. اما والدینی که فرزندان خود را کاملا حمایت می کنند ولی کنترلی روی آنان ندارند و نیز

والدینی که نه حمایت چندانی از فرزندان خود می کنند و نه کنترلی روی آنان دارند، فرزندانی تربیت خواهند کرد که باورها و ارزش های

اخلاقی آنان شباهت چندانی به باورها و ارزش های اخلاقی پدر و مادرشان نخواهند داشت. بعبارت دیگر وجود تعارض در خانواده مانع از انتقال ارزش های دینی به فرزندان می شود.

امام صادق(ع) فرمود: در نوجوانی به شدت به عبادت خدا مشغول بودم، پدرم که چنین وضعیتی را دید، مرا بازداشت و فرمود: پسرم، به

خود سختی نده و جانب اعتدال و وضعیت روحی و روانی خویش را رعایت کن، زیرا خداوند اگر بنده ای را دوست داشته باشد، به عبادت کم او هم راضی است. (کافی، ج2، ص 87)

ریشه علاقمندی جوان به دین را گذشته از فطرت جویای حقیقت و توحید گرای او ، باید در نتایج و پیامدهای جذاب دین برای جوان

جستجو کرد.جوان این امر را برخلاف دوره کودکی که از قدرت تفکر انتزاعی و عقلی اندکی برخوردار است ، به خوبی درک می کند و به

دین و معنویت تمایل نشان می دهد. روانشناسان نیز علاقمندی به دین را از جمله ویژگی های دوره نوجوانی و جوانی می دانند.

باورهای مذهبی نوجوانان منعکس کننده سطح رشد شناختی آنان نیز می باشد. این باورها در فاصله سنی 12 تا 18 سالگی از حالت

خشک و لفظی خود خارج می شود و جنبه انتزاعی پر قدرتی به خود می گیرد. مثلا مفهوم خدا که در سال های قبل از نوجوانی به

صورت پدری توانا و مهربان در نظر کودک بود حال در دوره نوجوانی به صورت برترین وجود مجرد و بی همتا در ذهن و دل نوجوان جای می گیرد.

استانلی هال معتقد است که در 16 سالگی حداکثر احساسات مذهبی به چشم می خورداما این مسئله یعنی دین پذیری و حقیقت

جویی جوانان را نباید بی آسیب پنداشت، بویژه آن که جوان در آغاز دوره جوانی دستخوش تحولات و تنش های روحی شدید است.

بنابراین امکان جذب شدن جوانان به دسته ها و گروه های فکری و عقیدتی که بهره ای از حق ندارند، ولی اسم حق و حقیقت جویی را با خود یدک می کشند، وجود دارد.

 مارگارت سینگر، که متخصص روانشناسی فرقه گرایی است ، می نویسد: تقریبا هر فردی ، در یک دوره آسیب پذیری از زندگی خود،

وضعیتی پیدا می کند که ممکن است جذب فرقه معینی بشود” دوره های انتقالی ( مثلا از نوجوانی به جوانی ) دوره ه هایی که فرد

دچار سختی های زیاد و تجربه فقدان می شود،زمانی که فرد عمیقا احساس تنهایی می کند یا با خانواده خود درگیر مشکلات جدی

است، نمونه هایی از این دوره های آسیب پذیری و افتادن به دام فرقه های افراطی است. عضویت در این فرقه ها، که فرد را بطور کامل

در خود می پذیرند، نوعی اطمینان خاطر و احساس تعلق بوجود می آورد و نوجوان یا جوانی که عضو آن می شود راه گریزی برای خود

پیدا می کند، به جبران کمبودهایش می پردازد و مشکلاتش را از یاد می برد.

بنا بر پژوهش عده ای از روانشناسان و آنچه از تحقیقات ایشان بر می آید اینست که عامل اصلی کم اعتقادی گروهی از نوجوانان و

جوانان به مذهب، عملکردهای نادرست متولیان مذهب و برخی نگرش ها و دستورالعمل هایی است که به اصل باورهای دینی لطمه می زند.

 

خدایا...

خدمت به خانواده با افتخار تمام

         پیامبر اکرم (صلی الله علیه واله وسلم ) می فرماید:

                                      کسی که از خدمت به خانه و خانواده سر باز نزند مشمول عنایتهای زیر می گردد:

                                     1_موجب آمرزش گناهان کبیره او می شود.

                                     2_خشم پروردگار را فرو می نشاند.

                                     3_این کار به عنوان مهر حورالعین به حساب می آید.

                                     4_خداوند درجات عالی به وی عنایت می فرماید.

                                     منبع:زندگی در پرتو قرآن و سنت/مسعود صفی یاری