مادر شوهر

 

 

دختری ازدواج کرد و به خانه شوهر رفت ولی هرگز نمی توانست با مادرشوهرش کنار بیاید و هر روز با هم جرو بحث می کردند.
عاقبت یک روز دختر نزد داروسازی که دوست صمیمی پدرش بود رفت و از او تقاضا کرد تا سمی به او بدهد تا بتواند مادر شوهرش را بکشد!
داروساز گفت اگر سم خطرناکی به او بدهد و مادر شوهرش کشته شود، همه به او شک خواهند برد، پس معجونی به دختر داد و گفت که هر روز مقداری از آن را در غذای مادر شوهر بریزد تا سم معجون کم کم در او اثر کند و او را بکشد و توصیه کرد تا در این مدت با مادر شوهر مدارا کند تا کسی به او شک نکند.
دختر معجون را گرفت و خوشحال به خانه برگشت و هر روز مقـداری از آن را در غـذای مادر شوهـر می ریخت و با مهربانی به او می داد.
هفته ها گذشت و با مهر و محبت عروس، اخلاق مادر شوهر هم بهتر و بهتر شد تا آنجا که یک روز دختر نزد داروساز رفت و به او گفت: آقای دکتر عزیز، دیگر از مادر شوهرم متنفر نیستم. حالا او را مانند مادرم دوست دارم و دیگر دلم نمی خواهد که بمیرد، خواهش می کنم داروی دیگری به من بدهید تا سم را از بدنش خارج کند.
داروساز لبخندی زد و گفت: دخترم ، نگران نباش. آن معجونی که به تو دادم سم نبود بلکه سم در ذهن خود تو بود که حالا با عشق به مادر شوهرت از بین رفته است.

 

قيام 17 شهريور


 

 

يک نقطه عطف تعيين‌کننده (ساواک، کشتار 17 شهريور و دولت شريف امامي)

در حالي که در روز 28 مرداد 1357 حکومت با برگزاري مراسم بزرگداشت کودتاي 28 مرداد تلاش مي‌کرد وانمود کند رژيم از موقعيت مستحکمي برخوردار است، آتش‌سوزي سينما رکس آبادان، که به زودي شايع شد ساواک در آن دست دارد، دولت جمشيد آموزگار را با بحران جدي مواجه کرد. سپهبد ناصر مقدم رئيس وقت ساواک در ملاقاتي با شاه خاطرنشان کرد که با توجه به مجموعه شرايط، عمر نخست‌وزيري جمشيد آموزگار به سر آمده و او ديگر براي حل مشکلات حکومت تواني ندارد. شاه به توصيه مقدم و برخي محافل سياسي داخلي و خارجي، جعفر شريف امامي را مأمور تشکيل کابينه کرد. ناصر مقدم پيشاپيش در اين‌باره با افرادي چون آيت‌الله شريعتمداري نيز مشورت کرده و به اين نتيجه رسيده بود که حضور فردي با شعارهاي مسالمت‌جويانه‌تر، که در عين حال بتواند با محافلي از مخالفان ميانه‌رو حکومت نيز ارتباطاتي داشته باشد و وعده‌هايي براي نجات حکومت از بحران ارائه دهد، بيش از هر گزينه ديگري براي اشغال پست نخست‌وزيري مطلوب خواهد بود؛ تعداد قابل توجهي از افراد کابينه جعفر شريف امامي را اعضاي ساواک تشکيل مي‌دادند. 1 شريف امامي بسياري از طرحهاي دولت را با همکاري و رايزني مقدم برنامه‌ريزي مي‌کرد.2 هيئت دولت شريف امامي براي مهار بحران، نشستهاي مشترک متعددي با فرماندهان نظامي داشت که در اغلب اين جلسات ناصر مقدم نيز حضور داشت و راهکارهاي او درباره چگونگي مواجهه با مشکلات مبتلابه دولت و حکومت، بين اعضاي کابينه و فرماندهان نظامي با استقبال روبه‌رو مي‌شد.3 مقدم تلاش کرد تا بلکه آيت‌الله شريعتمداري در ملأعام مخالفت خود را با امام خميني اعلام کند، اما وي که از قدرت و اعتبار امام در بين مردم اطلاع داشت و از تبعات سوء خواسته ساواک نگران بود، تقاضاي مقدم را رد کرد. اما در مذاکرات و گفت‌وگوهاي طولاني و متعدد خود اظهار اميدواري مي‌کرد که به روش ديگري، از روش امام خميني در مبارزه با رژيم پهلوي انتقاد کند. در بسياري از موارد، ساواک براي مذاکره با شريعتمداري از رابطي به نام هدايت اسلامي‌نيا بهره مي‌برد که با سفارت امريکا در تهران و نيز ساير گروههاي ميانه‌رو مخالف حکومت نيز روابط نزديکي داشت. شريعتمداري خواستار پياده شدن اصول قانون اساسي مشروطيت و قدرت‌يابي دوباره مجلس شوراي ملي به عنوام مهمترين رکن مشروطه بود. وي همچنين هر از گاه به دليل قتل‌عامهايي که در تظاهرات صورت مي‌گرفت، دولتهاي وقت را سرزنش مي‌کرد. از ديگر اقدامات ساواک در اين دوره، آزادي تدريجي دهها نفر از علما و روحانيون بود و به غلط چنين تصور مي‌شد که با آزادي اين افراد، از دامنه نارضايتيها در بين علما و روحانيون کاسته خواهد شد.

ادامه »

حجاب و عفاف

جوان خیلی آرام و متین به مرد نزدیک شد و با لحنی موأدبانه گفت : ببخشید آقا! من می تونم یه کم به خانوم شما نگاه کنم و لذت ببرم؟
مرد که اصلا توقع چنین حرفی را نداشت و حسابی جا خورده بود، مثل آتشفشان از جا در رفت و میان بازار و جمعیت، یقه جوان را گرفت و عصبانی، طوری که رگ گردنش بیرون زده بود، او را به دیوار کوفت و فریاد زد

 

 

 

مردیکه عوضی، مگه خودت ناموس نداری گ… می خوری تو و هفت جد آبادت … خجالت نمی کشی؟ …
جوان امّا، خیلی آرام، بدون اینکه از رفتار و فحش های مرد عصبی شود و عکس العملی نشان دهد، همانطور موأدبانه و متین ادامه داد
خیلی عذر می خوام فکر نمی کردم این همه عصبی و غیرتی شین، دیدم همه بازار دارن بدون اجازه نگاه میکنن و لذت می برن، من گفتم حداقل از شما اجازه بگیرم که نامردی نکرده باشم … حالا هم یقمو ول کنین، از خیرش گذشتم
مرد خشکش زد … همانطور که یقه جوان را گرفته بود، آب دهانش را قورت داد و زیر چشمی زنش را برانداز کرد …

خواندنی ها

خواندنی ها .


- غیر ممکن است بتوانیم با چشم باز عطسه کنیم .

- چشم انسان معادل یک دوربین 135 مگاپیکسل است.

- شیرینی تنها مزه ای است که جنین در رحم مادر حس می کند .

- بدن زنبور دار می تواند بیش از 100 نیش زنبور را تحمل کند .

- نوعی عنکبوت می تواند 300 برابر وزنش بار حمل کند .

- اعصابی که در بدن ما وجود دارد به اندازه فاصله زمین تا ماه است .

- شیشه به ظاهر جامد است ولی مایعی است که با سرعت بسیار کم حرکت می کند .

- هر فردی در طول 24 ساعت 23 هزار بار نفس می کشد .

-انسان ها در گذشته اول ماه را با دیدن قرص کامل ماه تعیین می کردند در نتیجه تمام ماه ی آن ها 29 روز و نیم بود .

- هیچ کس نمی داند هفته چرا هفت روز است و حتی اولین کسی که تقویم را درست کرده نم دانست ريال زیرا قبل از از مردم    هفته را به هفت روز تقسیم کرده بود .

- عدسی چشم انسان در سراسر عمر به رشد خود ادامه می دهد .

- تعداد باکتری های داخل دهان انسان ، بیش تر از کل جمعیت جهان است .

- لئوناردو داوینچی با یک دست می نوشت و با دست دیگر نقاشی می کشید.

 

مرد منتظر

 

مستی نه از پیاله نه از خم شروع شد

از جاده سه شنبه شب قم شروع شد

آیینه خیره شد به من و من به آیینه

انقدر خیره شد که تبسم شروع شد

 خورشید ذربین به تماشای من گرفت

آنگاه آتش از دل هیزم شروع شد

وقتی نسیم آه من از شیشه ها گذشت

بی تابی مزارع گندم شروع شد

 موج عذاب یا شب گرداب ؟ هیچ یک

دریا دلش گرفت و تلاطم شروع شد 

از فال دست خود چه بگویم که ماجرا

از ربنای رکعت دوم شروع شد

در سجده توبه کردم و پایان گرفت کار

تا گفتم السلام علیکم … شروع شد .