موضوع: "درباره شیخ صدوق"

پانزده اردیبهشت سالروز شیخ صدوق پاسدار بزرگ حریم مهدویت

به مناسبت پانزده اردیبهشت سالروز شیخ صدوق پاسدار بزرگ حریم مهدویت

یکی از بزرگترین مرزبانان حماسه جاوید و خدمتگزاران مکتب اهل بیت (ع ) و شاخص ترین دانشمندان جهان اسلام که عمر خود را در راه خدمت به فقه و حدیث شیعه و پاسداری از فرهنگ مهدویت صرف کرد

پانزدهم اردیبهشت ماه مصادف است با روز بزرگداشت شیخ صدوق ، عالم بزرگواری که چون خورشیدی در آسمان علم و فقاهت می درخشد.

یکی از بزرگترین مرزبانان حماسه جاوید و خدمتگزاران مکتب اهل بیت (ع ) و شاخص ترین دانشمندان جهان اسلام که عمر خود را در راه خدمت به فقه و حدیث شیعه و پاسداری از فرهنگ مهدویت صرف کرد , ابوجعفر محمدبن علی بن بابویه قمی ملقب به « شیخ صدوق » است که صف اول محدثین و علمای اثناعشر جای دارد و به عنوان یکی از ارکان فقه شیعه به شمار می رود. پس از گذشت ۱۰ قرن از وفات این محدث بزرگ , برکات آثار و خدماتش باعث شده تا ۱۵ اردیبهشت را به عنوان روز بزرگداشت شیخ صدوق نامگذاری کنند. نگاهی گذرا داریم به زندگانی پربرکت صاحب یکی از بزرگترین کتب معارفی شیعه بیندازیم و درباره خدمات وی به آستان مقدس امام زمان (عج ) خوشه ای برچینیم. شیخ صدوق رحمت الله علیه یکی از برجسته ترین چهره های درخشان علم و فضیلت است که نزدیک به عصر زندگانی ائمه علیهم السلام می زیست و با جمع آوری روایات اهل البیت (ع ) و تالیف دهها کتاب نفیس و گرانبها , خدمات ارزنده و کم نظیری به اسلام و تشیع نمود. تالیفات فراوان و متنوع وی در علوم مختلف اسلامی , هر کدام گوهری تابناک و گنجینه ای پایان ناپذیر است که با گذشت بیش از یکهزار سال از تاریخ تالیف آن , به جای فرسودگی و بی رونقی , روز به روز بر قدر و قیمت و ارزش و اعتبار آن افزوده شده و جایگاهی بس رفیع و والایافته و بر صدر کتابخانه ها , سینه فقها و دانشمندان و بال فرشتگان قرار گرفته است . آشنایی با زندگانی چنین شخصیتی که زحمات طاقت فرسا و خدمات بی وقفه اش , حیات معارف تشیع و احکام شریعت نبوی را بیمه کرد , می تواند برای ملت ما بویژه نسل جوان , آگاهی بخش , امیدآفرین و زندگی ساز باشد.

شیخ صدوق کیست؟

جناب شیخ صدوق (رحمه الله) کیست؟

محمد بن علی بن بابویه ابوجعفر ملقب به صدوق از بنیانگذاران فقه شیعه و در صف اول محدثین و یکی از برجسته ترین عالمان مذهب شیعه اثنی عشری می باشد. همانگونه که فقه اهل سنت بر شش مجموعه حدیث مبتنی است که آنها را صحاح سته گویند (صحیح بخاری – صحیح مسلم – سنن ابوداوود – سنن ترمذی – سنن ابن ماجه و سنن نسائی) و این شش کتاب از دیدگاه اهل تسنن بسیار باارزش است. فقه شیعه اثنی عشری هم مبتنی بر چهار کتاب می باشد که در اصطلاح علمای بزرگوار شیعه به کتب اربعه معروف است که نویسندگان و تصنیف کنندگان آنها عبارتند از محمد بن یعقوب کلینی معروف به ثقه الاسلام کلینی مصنف کتاب شریف کافی و دو کتاب دیگر یکی به نام تهذیب الاحکام و الاستبصار مربوط است به شیخ طوسی و چهارمین کتاب هم کتاب ارزشمند من لا یحضره الفقیه که شیخ بزرگوار و رئیس المحدثین ابی جعفر معروف به شیخ صدوق تألیف نموده است. بنابراین شیخ صدوق یکی از ارکان فقه شیعه به شمار می رود. ایشان با مسافرتهای دور و دراز در بلاد اسلامی و ارتباط با بزرگان و امرا و رجال فراوان و حضور در محافل سیاسی و علمی و در پرتو منطق قوی و وسعت معلومات خود موفق شد مذهب اثنی عشری و فقه و اصول و کلام شیعه را مدون نماید. ایشان را صدوق می گویند چون گفتار و نظرات او مورد قبول و تصدیق سایر فقها بود لذا او را (صدوق) لقب دادند یعنی هر چه گفته راست گفته است. شیخ صدوق با دعای امام زمان روحی و ارواح العالمین لتراب مقدمه الفداه متولد شد و داستان از این قرار است که پدر شیخ صدوق علی بن بابویه که او هم از فقهای بزرگ شیعه است عریضه ای توسط حسین بن روح تقدیم امام غایب حضرت مهدی(عج) کرد و استدعا می کند که من دارای فرزند ذکور نیستم و شما از خداوند برای من طلب فرزند پسر بنمایید. در جواب عریضه او حضرت پیام می دهند که بزودی خداوند دو پسر فقیه روزی او خواهد نمود و چنین شد. این دو پسر یکی به نام ابوعبدالله حسین و دیگری ابوجعفر محمد معروف به شیخ صدوق بودند. ولادت شیخ صدوق در سال ۳۱۱ قمری و وفات او در سال ۳۸۱قمری بوده است که در هنگام وفات سن مبارک این عالم ارزشمند در حدود هفتاد سال بوده است. شیخ صدوق مسافرتهای زیادی داشت از قم به ری که آن روز پایتخت سلاطین شیعی مذهب آل بویه و مرکز علما و رجال بوده سفر می کند و از آنجا به خراسان. بعد به بغداد سفر کرده و در آنجا مجلس تدریس و روایت و حدیث دایر نموده و از بغداد به کوفه و سپس به زیارت خانه خدا مشرف شده و بعد از بازگشت به ایران سفری به همدان و بعد به خراسان و ماوراءالنهر چون سمرقند و ایلاق و خرغانه داشته و در همه سفرها مورد استقبال رجال علم و علمای شیعه قرار می گیرد و در ایلاق یکی از رجال شیعه به نام ابوعبدالله محمد بن حسن علوی به او پیشنهاد کرد به سیاق کتاب من لا یحضره الطبیب یعنی کسی که پزشک در دسترس ندارد (پزشک پیش خود) تألیف محمد ابن زکریای رازی (م۳۱۱ق) کتابی در فقه تألیف کند و او کتاب من لایحضره الفقیه یعنی کسی که فقیه در دسترس (فقیه پیش خود) ندارد، تألیف نمود.

شیخ صدوق در حدود ۳۰۰ عنوان کتاب دارد. مرحوم نجاشی در رجال نام ۱۹۳ عنوان را ذکر کرده، مرحوم محمدبن سلیمان تنکابنی در قصص العلما ۱۸۹ تألیف شیخ صدوق را نام برده، سعید نفیسی در مقدمه مصادقه الاخوان از ۲۱۴ کتاب منسوب به صدوق اسم می برد و این تألیفات عمدتاً در ابواب فقه و اصول و تفسیر و سیره پیغمبر(ص) و ائمه (ع) و احتجاج و اخبار فضائل اهل بیت و اخبار غیبت و علائم ظهور امام غائب (عج) و پاسخ به سؤالات علمای بلاد اسلامی و مذاکراتی که در دربار رکن الدوله دیلمی (درزی) در شرح عقائد امامیه و دفاع از مذهب اثنی عشری بیان شده است و بعضی از آنها که به چاپ رسیده عبارتند از التوحید المقنع، علل الشرایع و ثواب الاعمال، عقاب الاعمال، اکمال الدین، مبانی الاخبار، جامع الاخبار، مصادقه الاخوان، خصال، من لایحفره الفقیه، عیون اخبار الرضا، رساله الاعتقادات، الهدایه فی الاصول که قسمتی از کتاب اکمال الدین در یکصد سال قبل در هایدلبرگ آلمان به وسیله «مولر» منتشر شد و رساله اعتقادات به انگلیسی ترجمه شده است. شیخ صدوق شاگردان بزرگی تربیت کرد که معروفترین ایشان مرحوم شیخ مفید و ابن شاذان می باشند. بد نیست جهت عظمت شیخ صدوق داستانی در پایان این مقال نقل شود. مرحوم آیت الله العظمی سیدشهاب الدین مرعشی نجفی که از مراجع بزرگ شیعه در دو دهه قبل بودند، فرمودند پدرم آیت الله مرعشی در حدود ۶۰ سال قبل از نجف به قصد زیارت مرقد مطهر حضرت رضا(ع) سفر می کنند، در شهرری خبر می دهند سیل قبر شیخ صدوق را خراب کرده. ایشان می روند که قبر را تعمیر نمایند، فرمودند وقتی رفتم مجبور شدم برای تعمیر قبر شیخ صدوق سنگ قبر را بردارم. وقتی چشمم به درون قبر افتاد، دیدم بدن شیخ صدوق بعد از هزار و یکصد سال تقریباً صحیح و سالم است. حتی مرحوم شیخ ظاهراً روز جمعه بعد از غسل جمعه از دنیا می روند. مرحوم آقای مرعشی فرمودند خدا می داند که قطرات آب غسل در محاسن ایشان مشاهده می شد. این مطلب نشانگر عظمت این عالم بزرگوار است که معلوم می شود دعای امام زمان مستجاب گردیده و او مورد نظر امام غایب می باشد. یادش گرامی و مضجع شریفش پرنور باد.

منبع: کتاب بسوی ظهور.

زندگی نامه شیخ صدوق

زندگینامه شیخ صدوق

محمدبن علی بن حسین بن بابویه قمی مشهور به « شیخ صدوق » در سالهای ۳۰۶ یا ۳۰۷ هجری قمری در خاندان علم و تقوی در شهر مذهبی قم دیده به جهان گشود. پدر بزرگوارش علی بن حسین بن موسی بن بابویه از علما و فقهای بزرگ زمان خود بود. گرچه در آن روزگار , عالمان و محدثان بسیاری در قم می زیسته اند ولی پرچم هدایت و مرجعیت بر دوش این عالم عابد و محدث زاهد یعنی علی بن بابویه (پدر شیخ صدوق ) بوده است . او دکه ای کوچک در بازار قم داشت و از طریق کسب و کار و در نهایت زهد و عفاف , امرار معاش می نمود و در ساعاتی دیگر از روز در منزل خود به تدریس و تبلیغ احکام و نقل روایات می پرداخت .

جلالت شان و منزلت این عالم ربانی تا بدان پایه رسید که امام حسن عسگری (ع ) طی نامه ای , او را با لقب « شیخ » , « فقیه » و « معتمد » مورد خطاب قرار داده و توفیقات او را برای کسب رضای پروردگار درخواست کرد. در این نامه امام حسن عسگری (ع ) دعا می فرمایند که خداوند در نسل علی بن بابویه , اولاد صالح قرار دهد. امام معصوم خطاب به این فقیه می نویسند : « اما بعد اوصیک یا شیخی و معتمدی و فقیهی اباالحسن علی بن الحسین القمی و فقک الله لمرضاته و جعل من صلبک اولادالصالحین برحمته … » « ای فقیه مورد اعتماد من علی بن الحسین قمی که خداوند ترا به کارهای مورد رضایتش توفیق دهد و از نسل تو اولاد صالح بیافریند…»

عمر بابرکت علی بن بابویه از پنجاه می گذشت و او هنوز فرزندی نداشت , لذا نامه ای را از طریق حسین بن روح نوبختی (سومین نایب خاص امام زمان علیه السلام ) برای حضرت ولی عصر(عج ) فرستاد و از ایشان درخواست نمود تا ایشان از خدا بخواهد که خداوند فرزندی صالح و فقیهی خدمتگزار به او عطا نماید. پس از چندی , درخواست او اجابت شد و خداوند به او , « محمد » را عطا کرد که در تاریخ , « شیخ صدوق » نام گرفت .

شیخ صدوق روزگار طفولیت و سنین جوانی را در دامان علم و فضیلت و تقوای خانوادگی اش سپری کرد و تحت تعلیم و تربیت پدر قرار گرفت , به گونه ای که به لحاظ تیزهوشی و حافظه فوق العاده قوی در مدتی کوتاه به قله های بلندی از کمالات انسانی دست یافت و توانست در کمتر از بیست سالگی , هزاران حدیث با سلسله سند آنها را حفظ نماید و از همه مهمتر به آنها عمل نماید. یکی از حوادث مهم دوران زندگی شیخ صدوق , روی کارآمدن سلسله ایرانی نژاد و شیعه مذهب « آل بویه » بود که بر بخش بزرگی از ایران , عراق و جزیره العرب تا مرزهای شمالی شام فرمان می راندند. وی در این هنگام از قم به ری آمده و به درخواست « رکن الدوله دیلمی » در آنجا رحل اقامت گزید. به نظر می رسد علت اصلی این دعوت و عزیمت , خلایی بوده که پس از هجرت شیخ کلینی از ری به بغداد و سپس رحلت او پیش آمده بود و در حقیقت , وجود شیخ صدوق در ری می توانست منشا برکات فراوان باشد.

شیخ صدوق

نسب

ابوجعفر محمد بن علی بن حسین بن موسی بن بابویه قمی مشهور به شیخ صدوق، از علمای قرن ۴ه‍.ق. بوده است.[۱]

پدر وی علی بن حسین، در زمان خویش، شیخ و ثقه (مورد اعتماد) و فقیه و پیشوای قمی‌ها بود با اینکه در آن زمان قم مملو از بزرگان و محدثان بود. او با وجود این جایگاه علمی و مرجعیتش در قم و غیر قم، مغازه‌ای در بازار داشت که زاهدانه و با پاکدامنی و قناعت به تجارت مشغول بود و فقیهی مورد اعتماد بود. او در رشته‌های مختلف کتاب‌ها و رساله‌هایی داشت که شیخ طوسی و نجاشی آنها را ذکر کرده‌اند. ابن ندیم در الفهرست می‌گوید: «‌به خط پسرش محمد بن علی در پشت یک جزء دیدم که: «‌کتاب‌های پدرم را که ۲۰۰ کتاب است برای فلانی پسر فلانی اجازه دادم و نیز کتاب‌های خودم را که ۱۸ کتاب است.‌».[۲]
تولد

سال ولادت شیخ صدوق به نحو دقیق مشخص نیست. اما آنچه از کتاب وی، کمال الدین، و کتاب غیبت شیخ طوسی و کتاب فهرست نجاشی استفاده می‌شود این است که وی پس از مرگ محمد بن عثمان عَمْری، دومین سفیر از سفراء چهارگانه امام زمان (عج)، سال ۳۰۵ه‍.ق. در اوائل سفارت ابوالقاسم حسین بن روح، سومین سفیر، متولد شده است.

خود شیخ صدوق از ابوجعفر محمد بن علی بن اسود نقل می‌کند که علی بن حسین بن موسی بن بابویه (پدر شیخ صدوق که صدوق اول نیز خوانده می‌شود) پس از مرگ محمد بن عثمان عَمْری از او(ابوجعفر) خواسته است که از حسین بن روح نوبختی (سومین سفیر) بخواهد که او از امام زمان بخواهد که دعا کند تا خدا به او پسری بدهد. ابوجعفر می‌گوید من نیز از ابوالقاسم درخواست کردم و او این درخواست را به امام زمان رساند. پس از سه روز ابوالقاسم به من گفت که امام برای علی بن حسین دعا کرده است و برایش فرزندی مبارک متولد می‌شود که خدای عزوجل به سببش او را سود می‌رساند و….[۳].

شیخ طوسی داستان را با تفصیل بیشتری نقل می‌کند:

برخی از مشایخ اهل قم به من گفتند که پدر شیخ صدوق همسر دختر عمویش محمد بن موسی بن بابویه بود و از او فرزندی نداشت. از این رو به ابوالقاسم حسین بن روح عریضه‌ای نوشت و در آن درخواست کرد وی از امام زمان بخواهد برایش دعا کند تا خدا به او فرزندانی فقیه عطا کند. پس پاسخ آمد که تو از این زن بچه دار نمی‌شوی و به زودی کنیزی دیلمی را مالک می‌شوی و از او دو فرزند فقیه روزی‌ات خواهد بود.[۴]

بدین طریق، روشن می‌شود که ولادت شیخ صدوق پس از سال ۳۰۵ه‍.ق. و به دعای امام زمان (عج) بوده است و از این رو وی و برادرش حسین بدین امر افتخار می‌کرده‌اند.[۵]
زندگی
قبرستان ابن بابویه در شهر ری، محل دفن شیخ صدوق.

شیخ صدوق در قم پرورش یافت و ۲۰ سال با پدرش زندگی کرد و از وی و دیگر علمای قم دانش آموخت و سپس به درخواست اهل ری بدانجا رفت و با اینکه در عنفوان جوانی بود آوازه‌اش بالا گرفت. مدتی در آنجا بود و سپس با اجازه از حاکم آنجا رکن الدولة بویهی جهت زیارت امام رضا(ع) به مشهد رفت و در بازگشت در نیشابور ساکن شد و بزرگان آنجا دورش حلقه زدند. بدین طریق او با خروج از قم به ری، استرآباد، جرجان، نیشابور، مشهد، مروروذ، سرخس، ایلاق، سمرقند، فرغانه، بلخ از شهرهای ماوراء النهر، همدان، بغداد، کوفه، فید، مکه و مدینه مسافرت کرد.[۶]
ضریح قبر شیخ صدوق
وفات

وی در سال ۳۸۱ق. در سن هفتاد و اندی درگذشت و در شهر ری دفن شد. قبر او امروزه در قبرستانی با نام قبرستان ابن بابویه معروف و زیارتگاه مردم است. تجدید عمارت قبر وی در زمان فتحعلی شاه قاجار در سال ۱۲۳۸ بود که با توجه به سیلی که پیش آمد و قبر وی شکافته شد جنازه سالم وی پس از گذشت قرنها مایه حیرت همگان شد.[۷]
جایگاه علمی
توصیف‌های علمای رجال درباره وی

شیخ طوسی می‌گوید: «‌محمد بن علی بن حسین، حافظ احادیث، آگاه به فقه و رجال، و حدیث شناس بود که در حفظ و کثرت علم، مثل او در میان قمی‌ها دیده نشد.‌»

نجاشی در وصفش می‌گوید:

شیخ ما و فقیه ما… که وارد بغداد شد و با اینکه کم سن و سال بود شیوخ طائفه از او حدیث می‌شنیدند.[۸]

مشایخ و اساتید او

وی از مشایخ و حفاظ بسیاری در شهرهای مختلف از ائمه حدیث و غیر آنها، فراگرفته است چنانکه شمارشان به ۲۶۰ می‌رسد[۹] برخی از مشایخ وی از این قرارند:

احمد بن علی بن ابراهیم بن هاشم قمی[۱۰]
ابوالحسن احمد بن محمد بن عیسی بن احمد بن عیسی بن علی بن حسین بن علی بن حسین بن علی بن ابی طالب(ع) [۱۱]
پدرش علی بن حسین بن موسی بن بابویه قمی[۱۲]
ابوجعفر محمد بن حسن بن احمد بن ولید قمی، شیخ و فقیه قمیها.[۱۳]
محمد بن موسی بن متوکل[۱۴]

شاگردان و راویان از او

با توجه به اینکه شیخ صدوق از عنفوان جوانی در کار نشر اخبار بوده است لذا راویان از وی باید بسیار بوده باشند ولی به لحاظ از بین رفتن برخی از کتب مثل تاریخ ری اثر شیخ منتجب الدین، رجال الشیعه اثر ابن بطریق و شیوخ الشیعة اثر علی بن حکم، اسماء راویان از وی به نحو کامل در دست نیست. آنچه امروزه از آن آگاهیم ۲۷ نفرند:[۱۵]

ابوالعباس احمد بن علی بن محمد بن عباس بن نوح
ابوالحسن احمد بن محمد بن تربک الرهاوی
ابومحمد احمد بن محمد معمری
جعفر بن احمد بن علی ابومحمد قمی ساکن ری که در مشایخ وی نیز نامش آمده است.
جعفر بن احمد مریسی
ابوالحسن جعفر بن حسن بن حسکه قمی
ابومحمد حسن بن احمد بن محمد بن هیثم عجلی رازی
حسن بن حسین علی بن بابویه
حسن بن عنبس بن مسعود بن سالم بن محمد بن شریک ابومحمد مرافقی
ابوعلی حسن بن محمد بن حسن شیبانی قمی، نویسنده تاریخ قم.
ابوعبدالله حسین بن عبیدالله بن ابراهیم غضائری
ابوعبدالله حسین بن علی بن حسین بن موسی بن بابویه قمی، برادر وی.
عبدالصمد بن محمد تمیمی
علی بن احمد بن عباس نجاشی، پدر رجالی بزرگ.
سید ابوالبرکات علی بن حسین جوزی حلی حسینی
سید مرتضی علم الهدی ذوالمجدین
ابوالقاسم علی بن حسین بن موسی
ابوالقاسم علی بن محمد بن علی خزاز
ابوالقاسم علی بن محمد مقری
محمد بن احمد بن عباس بن فاخر دوریستی
ابوبکر محمد بن احمد بن علی
ابوالحسن محمد بن احمد بن علی بن حسن بن شاذان قمی، پسر خواهر ابوالقاسم جعفر بن محمد بن قولویه، نویسنده کتاب ایضاح دفائن النواصب.
محمد بن جعفر بن محمد قصار رازی
ابوجعفر محمد بن حسن بن اسحاق بن حسن بن حسین بن اسحاق بن موسی بن جعفر(ع)
ابوزکریا محمد بن سلیمان الحمرانی
محمد بن طلحه بن محمد نعالی بغدادی، که از شیوخ خطیب بغدادی است.
ابوعبدالله محمد بن محمد بن نعمان، شیخ مفید
ابومحمد هارون بن موسی تلعکبری

آثار
نوشتار اصلی: آثار شیخ صدوق

مجموعه تألیفات شیخ صدوق به ۳۰۰ اثر می‌رسد که شیخ طوسی در کتاب الفهرست، ۴۰ عدد از آنها را کتاب می‌شمرد که یکی از آنها من لایحضره الفقیه[۱۶] از کتب اربعه شیعه است؛ و نجاشی (متوفای ۴۵۰ه‍.ق.) در فهرست خویش حدود ۲۰۰ اثر وی را می‌آورد که در شاخه‌های مختلف علوم دینی و همه آنها ارزشمندند و از زمان تألیف تاکنون مورد استفاده علماء بوده است، البته بسیاری از آثار او به دست ما نرسیده است.[۱۷] آنچه نجاشی در کتابش نقل کرده است از این قرار است:[۱۸]
پانویس

غفاری، علی اکبر، مقدمه «‌من لایحضره الفقیه‌» در: الشیخ الصدوق، ۱۴۰۴ه‍.ق.، ص۸.
غفاری، علی اکبر، مقدمه «‌من لایحضره الفقیه‌» در: الشیخ الصدوق، ۱۴۰۴ه‍.ق.، ص۹.
کمال الدین، ص۲۷۶؛ و مثله قال الطوسی فی کتابه الغیبة، ص۲۰۹؛ به نقل الربانی الشیرازی، عبدالرحیم، مقدمه «‌معانی الاخبار‌» در: الشیخ الصدوق، ۱۳۶۱ه‍.ش.، ص۷۳.
الغیبة، ص۲۰۱؛ به نقل الربانی الشیرازی، عبدالرحیم، مقدمه «‌معانی الاخبار‌» در: الشیخ الصدوق، ۱۳۶۱ه‍.ش.، ص۷۳.
الربانی الشیرازی، عبدالرحیم، مقدمه «‌معانی الاخبار‌» در: الشیخ الصدوق، ۱۳۶۱ه‍.ش.، ص۷۴.
غفاری، علی اکبر، مقدمه «‌من لایحضره الفقیه‌» در: الشیخ الصدوق، ۱۴۰۴ه‍.ق.، صص۹-۸.
الربانی الشیرازی، عبدالرحیم، مقدمه «‌معانی الاخبار‌» در: الشیخ الصدوق، ۱۳۶۱ه‍.ش.، ص۷۴.
غفاری، علی اکبر، مقدمه «‌من لایحضره الفقیه‌» در: الشیخ الصدوق، ۱۴۰۴ه‍.ق.، ص۸.
غفاری، علی اکبر، مقدمه «‌من لایحضره الفقیه‌» در: الشیخ الصدوق، ۱۴۰۴ه‍.ق.، ص۸.
الربانی الشیرازی، عبدالرحیم، مقدمه «‌معانی الاخبار‌» در: الشیخ الصدوق، ۱۳۶۱ه‍.ش.، ص۴۰.
الربانی الشیرازی، عبدالرحیم، مقدمه «‌معانی الاخبار‌» در: الشیخ الصدوق، ۱۳۶۱ه‍.ش.، ص۴۲.
الربانی الشیرازی، عبدالرحیم، مقدمه «‌معانی الاخبار‌» در: الشیخ الصدوق، ۱۳۶۱ه‍.ش.، ص۵۶.
الربانی الشیرازی، عبدالرحیم، مقدمه «‌معانی الاخبار‌» در: الشیخ الصدوق، ۱۳۶۱ه‍.ش.، ص۶۲.
الربانی الشیرازی، عبدالرحیم، مقدمه «‌معانی الاخبار‌» در: الشیخ الصدوق، ۱۳۶۱ه‍.ش.، ص۶۶.
الربانی الشیرازی، عبدالرحیم، مقدمه «‌معانی الاخبار‌» در: الشیخ الصدوق، ۱۳۶۱ه‍.ش.، صص۶۹-۷۲.
الطوسی، الفهرست، ص۲۳۸.
الربانی الشیرازی، عبدالرحیم، مقدمه «‌معانی الاخبار‌» در: الشیخ الصدوق، ۱۳۶۱ه‍.ش.، ص۷۲.

نجاشی، ۱۳۶۵، ص۳۸۹-۳۹۲.

منابع

الشیخ الصدوق، من لایحضره الفقیه، التحقیق: علی اکبر غفاری، قم: جامعة المدرسین، الطبعة الثانیة، ۱۴۰۴ق.
شیخ صدوق، معانی الاخبار، التصحیح: علی اکبر الغفاری، قم، انتشارات اسلامی، ۱۳۶۱ش.
الطوسی، محمد بن الحسن، الفهرست، محقق: جواد القیومی، بی جا: مؤسسة نشر الفقاهة، ۱۴۱۷ق.
نجاشی، احمد بن علی، رجال النجاشی‏، قم: مؤسسة النشر الاسلامی، ۱۳۶۵ش.