موضوع: "مشاوره"

تیر سه شعبه .

آب وآتش.

3 جمله طلایی برای به هدف نرسیدن!!!

 

-  رضل جان اگه زحمتی نیست یه کامپیوتر برای احمدِ ما بخر؛

بالاخره  هر چی باشه تو پسر عمه شی،

ما  هم که چیزی از گوشی و این چیزا سر در نمیاریم…

-  آقای مدیر؛ ببخشیدا جلوی رویِ شما بهش میگم؛

خداوکیلی  من هیچی ازش نمیخوام؛ هیچی،

اصلاً  هیچ کاری واسه من نکنه تو خونه، فقط درسشو بخونه…

-  ما که خیری از زندگی ندیدیم، به هیچ جام نرسیدم؛

بچه  جان لااقل تو درستو بخون یه چیزی بشی…

چقدر این جملات برایمان آشنا هستند، مگه نه؟

آیا  می دانید آسیب زا ترین جملاتی که یک پدر و مادر

می  توانند به فرزندشان بگویند همین سه جمله است؟!

نگار من ای....

جلسه اخلاق.

بسمه تعالی
به گزارش معاون محترم فرهنگی حوزه علمیه ریحانه النبی (س) سنندج جلسه اخلاق با حضور طلاب محترم حوزه با سخنرانی رئیس هیات امناءحجت الاسلام والمسلمین حاج آقاصفی زاده مورخ 23/9/1394 در حوزه مبارکه برگزار گردید.
حجت الاسلام والمسلمین حاج آقا صفی زاده درابتدابا اشاره به ویژگی فرد مسلمان وشیعه فرمودند: طلاب علاوه وظایف مسلمان وشیعه بودن وظیفه سنگین تر نیز دارندوهرآنچه که مانع انجام رسالت طلبگی گردد مذموم وخلاف ذی طلبگی می باشد.
ایشان در ادامه فرمودند:طلاب ازتبار پیامبروسلاله حضرت نوح،موسی ،ابراهیم واسماعیل می باشد واز دوستان انبیاءواولیاء می باشد ووظایف آنان که همان تبلیغ دین است برعهده طلاب می باشد ودر اصطلاح طلاب پیامبران تیلیغی می باشند.
دکتر صفی زاده بااشاره به نیازهای گوناگون انسان فرمودند: از وظایف مهم طلبه پاسخ گویی به نیاز بشریت به انسانیت هست که باید نیاز به معنویت ،هدایت ،آشنایی با حقیقت وهستی وآشنای با خداوند که اگر این نیاز تامین شود انسان آرام خواهد بود واگر این نیاز تامین نشود انسان پوچ گرا خواهد بود.
همچنین ایشان یاد آور شدند:طلبه امروز وعالم فردا است وعالم دین وارث انبیا است ،طلبه یک عاما فرهنگی ویک عنصر تعلیمی وتربیتی می باشد وباید سخنانش سخنان حکمت آمیزوباشد وعمل اودعوت کننده به دین باشد
ایشان با تاکید براینکه طلبه باید یک عنصر اقامه کننده دین باشد فرموند:طلبه ابتدا باید دین راعمیق ،جامع،درست واصیل بفهمدوبعد ازفهم دین بایدتبلیغ نمایدودر مرحله بعد بتواند از دین دفاع نماید
حاج آقا صفی زاده درپایان با تاکید بروظایف مهم بانوان ازقبیل خانه داری ،شوهر داری وفرزند پروری فرمودند:اگر خانمی برای این بخش ازخانواده کم بگذارد حتی اگر دین راعمیق فهمیده باشد وفعال باشد نمی تواند طلبه موفقی باشد امااگرخانمی به وظایف خانه داری خود اهمیت دهد حتما موفق خواهد بود.

 

جلسه اخلاق.

بسمه تعالی
جلسه اخلاق ویژه کادر واساتید با سخنرانی مدیر محترم حوزه های علمیه خواهران حجت الاسلام والمسلمین حاج آقا صالحی مورخ 15/9/1394 در حوزه مبارکه برگزار گردید.
حجت الاسلام والمسلمین طی سخنانی فرمودند:هر زمانی که همدلی وهماهنگی بین مدیر، کادر ،اساتید،باشد باهم هم فکر می شوند واین هم دلی وهماهنگی وهمفکری در طلبه ها محرز می شوند واگر هماهنگ نباشنداین دودستگی در طلاب نیز محرز می گردد
ایشان با اشاره به اینکه سرنوشت وهدایت طلاب وابسته به مسئولین حوزه می باشد فرمودند:برای تربیت صحیح باید ضوابط را رعایت کنیم،در این صورت می توان پاسخ طلاب را به درستی داده می شود.
مدیر حوزه علمیه تصریح کردند:استاداگر همیشه همراه با طلبه باشد تاثیرات فراوانی بر روح وروان طلاب می گذاردامااگر طلبه کمتر با طلاب ارتباط داشته باشدو کمتر پی گیری کار طلاب باشد نمی توان طلبه رادرست تربیت نماید،چرا که کارهای دستوری کمتر به دل می چسبد وتاثیرات معنوی کمتری خواهد داشت.
ایشان همچنین یاد آور شدند:مجموعه طلبه ها کمتر با مشکلات مواجهه می شود اما چون شیطان روانشناسی قوی دارند باید در همه حال مواظب اعمال ورفتار خود باشیم که در ورطه گناه نیفتیم.

«ومن الله توفیق»

 

ده نکته طلایی برای زیبایی یک خانم

ده نکته طلایی برای زیبایی یک خانم

 

برای داشتن لب های جذاب، کلام محبت آمیز به زبان آورید

برای داشتن چشمان زیبا، به زیبایی های مردم و خوبیهای آنها توجه کنید

برای خوش اندام ماندن، غذایتان را با گرسنگان تقسیم کنید

برای داشتن موهای زیبا، آن را از دید نامحرم بپوشانید

برای داشتن فرم مناسب در حالی راه بروید که میدانید هرگز تنها نیستید

انسانها بیشتر از اشیا، احتیاج به تعمیر، نو شدن، احیا شدن مرمت شدن و رهاشدن دارند هیچ وقت هیچ کدام را دور نریزید

به خاطر داشته باشید هرگاه به دست یاری نیاز داشتید همیشه یکی در انتهای دستان خودتان پیدا میکنید

همین طور که سنتان بالا میرود شما متوجه میشوید که 2 دست دارید یکی برای کمک به خودتان و یکی برای یاری دیگران

زیبایی یک زن به لباسهایی که میپوشد به صورتش و به مدل مویش بستگی ندارد، زیبایی یک زن در وقار و متانت اوست

زیبایی یک زن در آرایشش نیست بلکه در زیبایی واقعی روحش است، مهم این است که او مشتاقانه عشقش را نثار میکند برای همسفر زندگیش

آری زن گوهریست در صدف که هر چه دست نایافتنی تر باشد قیمتی تر است

یا لیتنی کنت معکم

شهید دستغیب نقل کرده است یکی از دوستان، این حکایت را تعریف کرد:
مکرر بر زبان جاری می کردم: «یا لیتنی کنت معکم » یعنی ای امام حسین (ع) و یاران آن امام، کاش من هم با شما بودم; و تصور می کردم، ثواب شهدای کربلا را خواهم داشت .
شبی در عالم رؤیا وقایع کربلا را آن طور که اهل منبر می گفتند، ملاحظه کردم، لشکر امام و سپاه «ابن سعد» در مقابل هم قرار گرفتند و من رو به خیمه های سالار شهیدان رفتم و جزء اصحابش قرار گرفتم . آن وقت بنی هاشم یکی یکی به عرصه رزم رفتند .

پیش خود می گفتم الآن نوبت من فرا می رسد و موقع فداکاری نزدیک است، مواظب بودم که آقا امام حسین (ع) مرا نبیند بعد به سرعت پا به فرار گذاشتم و به قدری در متواری شدن التهاب و هیجان داشتم که از سرعت و دویدن از خواب بیدار شدم . آری با زبان و لفظ کار درست نمی شود و گاهی انسان طی رؤیایی صادق مورد امتحان قرار می گیرد .شهید آیت الله دستغیب، عدل،ص 250

 

 

اگر باز هم میگویی ای کاش در کربلا بودم و امامم را یاری می کردم، پس خوب بنگر که با امام زمان خود چگونه ای. نیک بنگر که یار و همراه و خواهان دنیایی یا لبیک گوی مهدی فاطمه(عج)؟ به حساب خود برس قبل از آنکه به حسابت برسند.
یزیدی هستی یا حسینی؟

 

حدیث

دلنوشته

مدیونیم

شباهت‌های امام مهدی(عج) با امام حسین علیه‌السلام

شباهت‌های امام مهدی(عج) با امام حسین علیه‌السلام

۱ - امر به معروف و نهى از منكر؛ «سالار شهيدان حسين بن على عليهماالسلام در اين امر ملاحظۀ تقيّه را نكرد و اين از ويژگى‌هاى آن حضرت است،» «در لئالى الاخبار از پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و اله آمده كه فرمود: مادامى كه مردم امر به معروف و نهى از منكر نمايند و بر كار نيك معاونت كنند پيوسته در خوشى و خير باشند، پس اگر اين كار را نكنند بركت‌ها از آنان سلب مى‌شود و بر يكديگر مسلط گردند و نه در زمين ياورى براى آن‌ها باقى مى‌ماند، نه در آسمان.

و از آن حضرت مروى است كه فرمود: اگر مردم به معروف امر نكنند و از منكر نهى ننمايند و از اخبار اهل بيت من پيروى نداشته باشند، خداوند بدها و شرارشان را بر آن‌ها مسلّط گرداند، آن‌گاه خوب‌ها دعا كنند دعايشان مستجاب نشود.»

امام عصر عليه السّلام از جانب خداوند متعال مأمور است كه تمام منكرات را از همه جاى دنيا بردارد، به‌طورى‌كه ديگر احدى باقى نماند كه براى فعل منكر خود پناهى داشته باشد.

در كتاب المحجه در تفسير آيۀ شريفۀ: اَلَّذِينَ إِنْ مَكَّنّاهُمْ فِي اَلْأَرْضِ أَقامُوا اَلصَّلاةَ وَ آتَوُا اَلزَّكاةَ وَ أَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَوْا عَنِ اَلْمُنْكَرِ وَ لِلّهِ عاقِبَةُ اَلْأُمُورِ(۷)؛كسانى كه هرگاه در زمين، آنان را توانايى دهيم، نماز را بپا دارند، و زكات [به مستحق]برسانند، و امر به معروف و نهى از منكر نمايند، و عاقبت كارها به دست خدا است. از امام باقر عليه السّلام نقل كرده كه فرمود: اين براى آل محمد است، مهدى و اصحاب او، خداوند متعال مشارق و مغارب زمين را به تصرف آن‌ها درآورد، و دين را آشكار سازد و خداوند متعال به وسيلۀ او و يارانش بدعت‌ها و باطل را از بين مى‌برد، همچنان‌كه سفيهان حق را ميرانده باشند، تا جايى كه اثرى از ظلم ديده نشود و امر به معروف و نهى از منكر خواهند نمود، و آخر كارها به دست خدا است.(۸)

۲ - نبودن بيعت طاغوت زمان؛ در اوصاف امام حسين عليه السّلام آمده كه روز عاشورا به آن حضرت عرض شد: به حكم و حكومت عموزادگانت سر فرودآور. فرمود: «لا و اللّه لا أعطيكم بيدي إعطاء الذّليل و لا أفرّ فرار العبيد»؛ به خدا قسم كه هرگز دستم را از روى خوارى و ذلّت به شما ندهم و مانند بردگان فرار نمى‌كنم. آن‌گاه با صداى بلند فرمود: اى بندگان خدا! من به پروردگار خود و پروردگار شما پناه بردم اگر قصد آزار و سنگسار مرا داريد، و به پروردگار خود و شما پناه مى‌برم از هرمتكبرى كه به روز حساب ايمان نداشته باشد. و نيز، آن حضرت فرمود: مرگ در حال عزّت بهتر از زندگى با ذلّت است. «در توقيعى كه در احتجاج از حضرت حجّت-عجّل اللّه فرجه الشريف-روايت شده آمده است: و امّا علّت غيبت من، خداوند-عزّ و جلّ-مى‌فرمايد: يا أَيُّهَا اَلَّذِينَ آمَنُوا لا تَسْئَلُوا عَنْ أَشْياءَ إِنْ تُبْدَ لَكُمْ تَسُؤْكُمْ۹؛ ای كسانى كه ايمان آورده‌ايد از چيزهايى مپرسيد كه هرگاه برايتان فاش گردد شما را بد آيد.

هيچ يك از پدرانم نبود مگر اين‌كه در گردن او بيعتى براى سركش زمانش واقع شد، ولى من در حالى خروج مى‌كنم كه بيعتى براى احدى از طاغوت‌ها بر گردنم نيست.»(۱۰)

۳ - خروج از مدینه و عزیمت به مکه، حسين عليه السّلام ترسان از مدينه بيرون رفت و در مكّه نزول كرد، سپس به سوى كوفه حركت فرمود؛ حضرت حجّت عليه السّلام نيز نظير همين برايش اتفاق مى‌افتد كه در خبر صحيحى از امام ابو جعفر باقر عليه السّلام آمده: پس سفيانى عدّه‌اى را به مدينه مى‌فرستد، و مهدى عليه السّلام از آن‌جا به سوى مكّه كوچ مى‌كند، به ارتش سفيانى خبر مى‌رسد كه حضرت مهدى عليه السّلام به مكّه رفت، لشكرى در تعقيب آن حضرت مى‌فرستد، ولى به او نمى‌رسند تا اين‌كه ترسان وارد مكّه شود-به همان روش موسى بن عمران عليهما السلام-لشكر سفيانى در بيداء فرودمى‌آيد، پس منادى از جانب آسمان ندا مى‌كند: «يا بيدآء أبيدي القوم» ؛ اى بيداء! اين گروه را نابود كن. پس زمين آن‌ها را فرومى‌برد، و فقط سه نفر از آن‌ها باقى مى‌ماند كه خداوند صورت‌هايشان را به عقب برمى‌گرداند، و آن‌ها از قبيلۀ كلب هستند.(۱۱)

۴ -مصيبت؛ آن دو بزرگوار سخت‌ترين مصيبت‌ها است. اما مصيبت امام حسين عليه السّلام كه در گفتگوى آدم و جبرئيل آمده كه گفت: اى آدم اين فرزند تو به مصيبتى دچار مى‌گردد كه مصيبت‌ها در كنار آن كوچك خواهد بود. و امّا قائم عليه السّلام از اين جهت كه مصيبتش طولانى و محنتش شديد است.(۱۲)

۵- یاری خواستن؛ امام حسين عليه السّلام، هنگامى كه مى‌خواست از مكّه به سوى عراق خروج كند، يارى خواست و فرمود: هرآن‌كه حاضر است جان خود را در راه ما بخشد و خودش را مهياى لقاء اللّه نمايد، با ما بيايد كه ان شاء اللّه من فردا حركت مى‌كنم.

امام قائم حجّة بن الحسن-عجّل اللّه فرجه الشريف-نيز، هنگامى كه در مكّه ظهور مى‌كند، يارى مى‌طلبد، چنان‌كه از امام پنجم حضرت باقر عليه السّلام در حديثى طولانى و صحيح چنين آمده:… در آن روز قائم عليه السّلام در مكّه است، پشت خود را به بيت اللّه الحرام تكيه زده و به آن پناه برده، بانگ مى‌زند: اى مردم! ما از خداوند يارى مى‌جوييم، هركه مى‌خواهد ما را اجابت كند كه ما خاندان پيغمبر شما هستيم، و نزديك‌ترين مردم به خدا و محمد صلّى اللّه عليه و اله. هركس دربارۀ آدم با من بيعت دارد [بيايد]كه من نزديك‌ترين افراد به آدم هستم و هركه دربارۀ نوح با من محاجّه دارد، من نزديك‌ترين كسان به نوح هستم، و هركه دربارۀ ابراهيم با من بيعت دارد، من نزديك‌ترين افراد به ابراهيم هستم، و هرآن‌كه دربارۀ محمد صلّى اللّه عليه و اله با من گفتگو دارد من نزديك‌ترين افراد به محمّد صلّى اللّه عليه و اله هستم، و هركه دربارۀ پيغمبران بحث دارد بيايد كه من نزديك‌ترين مردم به پيغمبران هستم، مگر نه خداوند در كتاب محكم خود مى‌فرمايد: إِنَّ اَللّهَ اِصْطَفى آدَمَ وَ نُوحاً وَ آلَ إِبْراهِيمَ وَ آلَ عِمْرانَ عَلَى اَلْعالَمِينَ ذُرِّيَّةً بَعْضُها مِنْ بَعْضٍ وَ اَللّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ؛(۱۳) البتّه خداوند آدم و نوح و خاندان ابراهيم و خاندان عمران را بر جهانيان برگزيد، فرزندانى هستند برخى از نسل برخى ديگر و خداوند شنواى داناست.

پس من باقيماندۀ از آدم و ذخيرۀ از نوح و برگزيدۀ از ابراهيم و پاكيزۀ خالص از محمد-صلّى اللّه عليهم اجمعين-مى‌باشم. هرآن‌كه دربارۀ كتاب خدا با من محاجّه كند من نزديك‌ترين مردم به كتاب خدا هستم، و هركه دربارۀ سنّت رسول خدا صلّى اللّه عليه و اله با من بيعت كند من به سنّت رسول خدا از همه نزديك‌ترم. كسانى كه سخن امروز مرا شنيدند آنان را به خدا سوگند مى‌دهم كه به كسانى كه غايب بوده‌اند برسانند، و از شما مى‌خواهم كه به حقّ خدا و به حقّ رسول خدا صلّى اللّه عليه و اله و به حقّ خودم بر شما-كه حقّ قرابت به رسول خدا صلّى اللّه عليه و اله مى‌باشد-اين‌كه ما را كمك كنيد و كسانى كه به ما ظلم مى‌كنند از ما منع نماييد، كه ترسانيده شديم و به ما ظلم شده و از شهر و فرزندانمان رانده شديم و بر ما سركشى كردند و از حقّمان كنارمان زدند و اهل باطل بر ما افترا بستند، خدا را خدا را دربارۀ ما، كه ما را وامگذاريد و يارى‌مان نماييد كه خداوند شما را يارى كند.(۱۴)

هدیه ای ازطرف خدا

 

هدیه­ای از طرف خدا

درویشی، مقداری طناب داشت. آن را به بازار برد و به یک درهم فروخت. می­خواست با آن یک درهم، برای بچه­های خود غذایی تهیه کند. به طرف بازار که می­رفت، دو نفر را دید که با هم جر و بحث می­کردند و کم­کم کارشان به دعوا کشید. مرد درویش از اطرافیان پرسید: «چرا آنان به سر و کله­ی هم می­زنند؟»

گفتند: «این مرد،  یک درهم به آن یکی بدهکار است. طلبکار به او مهلت نمی­دهد و می­خواهد به زندان­اش بیندازد.»

درویش، یک درهم را به مرد طلبکار داد و دست­خالی به خانه برگشت. وقتی به خانه رسید، به زن و بچه­های خود گفت: «طناب را فروختم و یک درهم گرفتم، آما در راه خدا خرج کردم.»

درویش، خانه را گشت و گلیم کهنه­­ای پیدا کرد: آن را به بازار  برد تا بفروشد. همه جای بازار را به دنبال مشتری گشت اما خریداری پیدا نکرد. خسته و نگران به طرف خانه به راه افتاد.

آن روز، صیادی یک ماهی صید کرده بود و می­خواست آن را بفروشد اما هیچ­کس ماهی را نمی­خرید.

مرد درویش و صیاد در بازار به هم رسیدند و از حال هم با خبر شدند. صیاد به درویش گفت: «بیا با هم معامله­ای بکنیم. تو گلیم را به من بده، من هم ماهی را به تو می­دهم.» درویش قبول کرد و ماهی را به خانه برد و مشغول پاک کردن آن شد تا غذایی درست کند. وقتی شکم ماهی را پاره کرد، ناگهان مرواریدی درشت و نورانی از داخل آن بیرون آمد. درویش فهمید که آن مروارید، هدیه­ای از طرف خداست. با خوشحالی، آن را به بازار برد تا بفروشد اما هیچ­کس نتوانست قیمتی روی آن بگذارد. سرانجام کسی پیدا شد و مروارید را با 100 هزار دینار طلا از او خرید. درویش، سکه­های طلا را به بار الاغی کرد و به طرف خانه رفت. چیزی نگذشت که درویش دیگری در خانه­ی او را زد وگفت: «در راه خدا چیزی بدهید.»

درویش با خود گفت: «شاید این دوریش هم حال و روزش مانند حال و روز دیروز خودم باشد. این بود که او را صدا زد و گفت: «برادر، نصف این پول­ها مال تو. برو و هر چه زودتر، کسی را بیاور تا بتوانی سکه­های طلا را ببری.»

درویش گفت: «من نیازی به پول ندارم. من فرستاده­ی خداوندی هستم که می­گوید هر کس یک درهم در راه من خرج کند، من صد هزار درهم از خزانه­ی غیب به او پاداش می­دهم.  بدان که خداوند، کار خیر هیچ­کس را بدون پاداش نمی­گذارد.»

برپایی جشن عیدغدیردرحوزه ریحانه النبی

همزمان بافرارسیدن غدیدغدیرحوزه خواهران ریحانه النبی سنندج مراسم جشنی با حضورسخنران حجه السلام صفی زاده  ومولودی خوانی برگزارکرده ودرضمن این مراسم ازسادات گرانقدر تجلیل به عمل امد 

تجمع اعتراض آميز طلاب حوزه علميه ريحانه النبي(س) به جنايات آل سعود.

بسمه تعالی
مناسبت بزرگداشت یاد وخاطره شهداءفاجعه مناواعتراض به عملکرد رژیم آل سعود طلاب حوزه ریحانه النبی(س) تجمع اعتراض آمیز

علیه جنایات آل سعود مورخ5/7/94داشتند.

دراین مراسم طلاب حوزه مبارکه باقرائت قرآن وقرائت دعای عهد وذکر فاتحه یاد وخاطره شهداءرا گرامی داشتندودر ادامه بیانیه در

محکومیت جنایات آل سعود توسط سرکار خانم غیاثی مشاورمدرسه قرائت گردید ودر پایان شعارهای مرگ بر آل سعود جنایت کار،مرگ

براسرائیل،مرگ برآمریکا سر دادند.

جنایت ال سعود درمنا


بسم الله الرحمن الرحیم

انا لله و انا الیه راجعون

یکبار دیگر خیانت آل‌سعود ملعون، فاجعه آفرید و عید امت اسلامی را به عزا تبدیل کرد. رژیم خبیث آل‌سعود با اعمال اقدامات غیر منطقی امنیتی و خفقان پلیسی، مسبب جان باختن صدها زائر بیت الله الحرام شد و حلقه جنایات صهیونیستی علیه مسلمانان را پس از کشتار مسجد الحرام و حمله به مسجد الاقصی و کشتار نمازگزاران یمن در عید قربان تکمیل کرد.

ماهیت این حوادث هر چه باشد، چه تلاش آل‌سعود برای ارائه یک تصویر زشت و خشن از اسلام در دنیا و متوقف کردن موج اسلام گرایی در کشورهای مختلف جهان و چه تلاش برای جلوگیری از اعلام برائت حجاج از شیطان بزرگ در رمی جمرات و چه زمینه‌ سازی برای تفرقه بین امت اسلام و به تعطیل کشاندن حج ابراهیمی، این یک جنایت فراموش نشدنی و بیانگر نکبت آل‌سعود برای مسلمانان است. تا این رژیم هست هر سال باید منتظر شنیدن اخبار این چنین تلخ بود.
این جنایت بزرگ و نابخشودنی یکبار دیگر نشان داد که رژیم بی ‌دین آل‌سعود صلاحیت اداره خانه خدا را ندارد و امت اسلام باید دست این خاندان فاسد صهیونیستی را از سرزمین وحی کوتاه کنند.

و این نکته را نباید نادیده گرفت که ریشه تمامی این بدبختی‌ها شیطان بزرگ آمریکا ست. اگر حمایت های دائمی آمریکا از این رژیم دیکتاتور نبود و مردم عربستان اجازه داشتند آزادانه نظام مورد علاقه خود را، پای صندوق‌های رأی انتخاب کنند، حتی یک درصد هم احتمال حاکمیت این خاندان فاسد و بی‌کفایت بر مردم حجاز و وقوع چنین حوادث تلخی نبود.

این فاجعه بزرگ را به امام زمان(عج) و نائب بزرگوارشان، امام خامنه‌ای و به امت اسلامی بویژه ملت ایران و علی‌الخصوص خانواده‌های داغدار تسلیت عرض می‌نماییم و از خدای متعال می‌خواهیم که به حق خون به ناحق ریخته شده این قربانیان مظلوم، شر صهیونیستها و آل‌سعود و رژیم جنایتکار آمریکا – که ریشه همه این بدبختی‌هاست – را از امت اسلام کم کند.

در پایان وظیفه خود می‌دانیم که مسئولیت سنگین دولت بویژه دستگاه سیاست خارجی کشور را در مطالبه حقوق امت اسلامی و جلوگیری از تکرار چنین فجایعی را به ایشان یادآوری کنیم.

 

توبه

صدای دنیا

نگذارید صدای دنیا شما را از شنیدن صدای ” خدا ” باز دارد . . .

ای انسان، قدر خود را بدان؛ به حدی گرانی ، که فقط خدا توان

خریدت را داردپس خود را به قیمت حسرتی تلخ، به تاراج مده . .

یادمان باشد

هر وقت غصه دار شدید ، برای خودتان و برای همه مؤمنین و مؤمنات

از زنده ها و مرده ها

و آن هایی که بعداً خواهند آمد ، استغفار کنید .

غصه دار که می شوید ، گویا بدنتان چین می خورد و

استغفار که می کنید ، این چین ها باز می شود .

” حاج اسماعیل دولابی “