ریحانه
(حــوزه ریحـــانة النبی س ســــنـنـدج)
(حــوزه ریحـــانة النبی س ســــنـنـدج)
چهارشنبه 94/08/27
شهید دستغیب نقل کرده است یکی از دوستان، این حکایت را تعریف کرد:
مکرر بر زبان جاری می کردم: «یا لیتنی کنت معکم » یعنی ای امام حسین (ع) و یاران آن امام، کاش من هم با شما بودم; و تصور می کردم، ثواب شهدای کربلا را خواهم داشت .
شبی در عالم رؤیا وقایع کربلا را آن طور که اهل منبر می گفتند، ملاحظه کردم، لشکر امام و سپاه «ابن سعد» در مقابل هم قرار گرفتند و من رو به خیمه های سالار شهیدان رفتم و جزء اصحابش قرار گرفتم . آن وقت بنی هاشم یکی یکی به عرصه رزم رفتند .
پیش خود می گفتم الآن نوبت من فرا می رسد و موقع فداکاری نزدیک است، مواظب بودم که آقا امام حسین (ع) مرا نبیند بعد به سرعت پا به فرار گذاشتم و به قدری در متواری شدن التهاب و هیجان داشتم که از سرعت و دویدن از خواب بیدار شدم . آری با زبان و لفظ کار درست نمی شود و گاهی انسان طی رؤیایی صادق مورد امتحان قرار می گیرد .شهید آیت الله دستغیب، عدل،ص 250
اگر باز هم میگویی ای کاش در کربلا بودم و امامم را یاری می کردم، پس خوب بنگر که با امام زمان خود چگونه ای. نیک بنگر که یار و همراه و خواهان دنیایی یا لبیک گوی مهدی فاطمه(عج)؟ به حساب خود برس قبل از آنکه به حسابت برسند.
یزیدی هستی یا حسینی؟
شنبه 94/08/23
شباهتهای امام مهدی(عج) با امام حسین علیهالسلام
۱ - امر به معروف و نهى از منكر؛ «سالار شهيدان حسين بن على عليهماالسلام در اين امر ملاحظۀ تقيّه را نكرد و اين از ويژگىهاى آن حضرت است،» «در لئالى الاخبار از پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و اله آمده كه فرمود: مادامى كه مردم امر به معروف و نهى از منكر نمايند و بر كار نيك معاونت كنند پيوسته در خوشى و خير باشند، پس اگر اين كار را نكنند بركتها از آنان سلب مىشود و بر يكديگر مسلط گردند و نه در زمين ياورى براى آنها باقى مىماند، نه در آسمان.
و از آن حضرت مروى است كه فرمود: اگر مردم به معروف امر نكنند و از منكر نهى ننمايند و از اخبار اهل بيت من پيروى نداشته باشند، خداوند بدها و شرارشان را بر آنها مسلّط گرداند، آنگاه خوبها دعا كنند دعايشان مستجاب نشود.»
امام عصر عليه السّلام از جانب خداوند متعال مأمور است كه تمام منكرات را از همه جاى دنيا بردارد، بهطورىكه ديگر احدى باقى نماند كه براى فعل منكر خود پناهى داشته باشد.
در كتاب المحجه در تفسير آيۀ شريفۀ: اَلَّذِينَ إِنْ مَكَّنّاهُمْ فِي اَلْأَرْضِ أَقامُوا اَلصَّلاةَ وَ آتَوُا اَلزَّكاةَ وَ أَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَوْا عَنِ اَلْمُنْكَرِ وَ لِلّهِ عاقِبَةُ اَلْأُمُورِ(۷)؛كسانى كه هرگاه در زمين، آنان را توانايى دهيم، نماز را بپا دارند، و زكات [به مستحق]برسانند، و امر به معروف و نهى از منكر نمايند، و عاقبت كارها به دست خدا است. از امام باقر عليه السّلام نقل كرده كه فرمود: اين براى آل محمد است، مهدى و اصحاب او، خداوند متعال مشارق و مغارب زمين را به تصرف آنها درآورد، و دين را آشكار سازد و خداوند متعال به وسيلۀ او و يارانش بدعتها و باطل را از بين مىبرد، همچنانكه سفيهان حق را ميرانده باشند، تا جايى كه اثرى از ظلم ديده نشود و امر به معروف و نهى از منكر خواهند نمود، و آخر كارها به دست خدا است.(۸)
۲ - نبودن بيعت طاغوت زمان؛ در اوصاف امام حسين عليه السّلام آمده كه روز عاشورا به آن حضرت عرض شد: به حكم و حكومت عموزادگانت سر فرودآور. فرمود: «لا و اللّه لا أعطيكم بيدي إعطاء الذّليل و لا أفرّ فرار العبيد»؛ به خدا قسم كه هرگز دستم را از روى خوارى و ذلّت به شما ندهم و مانند بردگان فرار نمىكنم. آنگاه با صداى بلند فرمود: اى بندگان خدا! من به پروردگار خود و پروردگار شما پناه بردم اگر قصد آزار و سنگسار مرا داريد، و به پروردگار خود و شما پناه مىبرم از هرمتكبرى كه به روز حساب ايمان نداشته باشد. و نيز، آن حضرت فرمود: مرگ در حال عزّت بهتر از زندگى با ذلّت است. «در توقيعى كه در احتجاج از حضرت حجّت-عجّل اللّه فرجه الشريف-روايت شده آمده است: و امّا علّت غيبت من، خداوند-عزّ و جلّ-مىفرمايد: يا أَيُّهَا اَلَّذِينَ آمَنُوا لا تَسْئَلُوا عَنْ أَشْياءَ إِنْ تُبْدَ لَكُمْ تَسُؤْكُمْ۹؛ ای كسانى كه ايمان آوردهايد از چيزهايى مپرسيد كه هرگاه برايتان فاش گردد شما را بد آيد.
هيچ يك از پدرانم نبود مگر اينكه در گردن او بيعتى براى سركش زمانش واقع شد، ولى من در حالى خروج مىكنم كه بيعتى براى احدى از طاغوتها بر گردنم نيست.»(۱۰)
۳ - خروج از مدینه و عزیمت به مکه، حسين عليه السّلام ترسان از مدينه بيرون رفت و در مكّه نزول كرد، سپس به سوى كوفه حركت فرمود؛ حضرت حجّت عليه السّلام نيز نظير همين برايش اتفاق مىافتد كه در خبر صحيحى از امام ابو جعفر باقر عليه السّلام آمده: پس سفيانى عدّهاى را به مدينه مىفرستد، و مهدى عليه السّلام از آنجا به سوى مكّه كوچ مىكند، به ارتش سفيانى خبر مىرسد كه حضرت مهدى عليه السّلام به مكّه رفت، لشكرى در تعقيب آن حضرت مىفرستد، ولى به او نمىرسند تا اينكه ترسان وارد مكّه شود-به همان روش موسى بن عمران عليهما السلام-لشكر سفيانى در بيداء فرودمىآيد، پس منادى از جانب آسمان ندا مىكند: «يا بيدآء أبيدي القوم» ؛ اى بيداء! اين گروه را نابود كن. پس زمين آنها را فرومىبرد، و فقط سه نفر از آنها باقى مىماند كه خداوند صورتهايشان را به عقب برمىگرداند، و آنها از قبيلۀ كلب هستند.(۱۱)
۴ -مصيبت؛ آن دو بزرگوار سختترين مصيبتها است. اما مصيبت امام حسين عليه السّلام كه در گفتگوى آدم و جبرئيل آمده كه گفت: اى آدم اين فرزند تو به مصيبتى دچار مىگردد كه مصيبتها در كنار آن كوچك خواهد بود. و امّا قائم عليه السّلام از اين جهت كه مصيبتش طولانى و محنتش شديد است.(۱۲)
۵- یاری خواستن؛ امام حسين عليه السّلام، هنگامى كه مىخواست از مكّه به سوى عراق خروج كند، يارى خواست و فرمود: هرآنكه حاضر است جان خود را در راه ما بخشد و خودش را مهياى لقاء اللّه نمايد، با ما بيايد كه ان شاء اللّه من فردا حركت مىكنم.
امام قائم حجّة بن الحسن-عجّل اللّه فرجه الشريف-نيز، هنگامى كه در مكّه ظهور مىكند، يارى مىطلبد، چنانكه از امام پنجم حضرت باقر عليه السّلام در حديثى طولانى و صحيح چنين آمده:… در آن روز قائم عليه السّلام در مكّه است، پشت خود را به بيت اللّه الحرام تكيه زده و به آن پناه برده، بانگ مىزند: اى مردم! ما از خداوند يارى مىجوييم، هركه مىخواهد ما را اجابت كند كه ما خاندان پيغمبر شما هستيم، و نزديكترين مردم به خدا و محمد صلّى اللّه عليه و اله. هركس دربارۀ آدم با من بيعت دارد [بيايد]كه من نزديكترين افراد به آدم هستم و هركه دربارۀ نوح با من محاجّه دارد، من نزديكترين كسان به نوح هستم، و هركه دربارۀ ابراهيم با من بيعت دارد، من نزديكترين افراد به ابراهيم هستم، و هرآنكه دربارۀ محمد صلّى اللّه عليه و اله با من گفتگو دارد من نزديكترين افراد به محمّد صلّى اللّه عليه و اله هستم، و هركه دربارۀ پيغمبران بحث دارد بيايد كه من نزديكترين مردم به پيغمبران هستم، مگر نه خداوند در كتاب محكم خود مىفرمايد: إِنَّ اَللّهَ اِصْطَفى آدَمَ وَ نُوحاً وَ آلَ إِبْراهِيمَ وَ آلَ عِمْرانَ عَلَى اَلْعالَمِينَ ذُرِّيَّةً بَعْضُها مِنْ بَعْضٍ وَ اَللّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ؛(۱۳) البتّه خداوند آدم و نوح و خاندان ابراهيم و خاندان عمران را بر جهانيان برگزيد، فرزندانى هستند برخى از نسل برخى ديگر و خداوند شنواى داناست.
پس من باقيماندۀ از آدم و ذخيرۀ از نوح و برگزيدۀ از ابراهيم و پاكيزۀ خالص از محمد-صلّى اللّه عليهم اجمعين-مىباشم. هرآنكه دربارۀ كتاب خدا با من محاجّه كند من نزديكترين مردم به كتاب خدا هستم، و هركه دربارۀ سنّت رسول خدا صلّى اللّه عليه و اله با من بيعت كند من به سنّت رسول خدا از همه نزديكترم. كسانى كه سخن امروز مرا شنيدند آنان را به خدا سوگند مىدهم كه به كسانى كه غايب بودهاند برسانند، و از شما مىخواهم كه به حقّ خدا و به حقّ رسول خدا صلّى اللّه عليه و اله و به حقّ خودم بر شما-كه حقّ قرابت به رسول خدا صلّى اللّه عليه و اله مىباشد-اينكه ما را كمك كنيد و كسانى كه به ما ظلم مىكنند از ما منع نماييد، كه ترسانيده شديم و به ما ظلم شده و از شهر و فرزندانمان رانده شديم و بر ما سركشى كردند و از حقّمان كنارمان زدند و اهل باطل بر ما افترا بستند، خدا را خدا را دربارۀ ما، كه ما را وامگذاريد و يارىمان نماييد كه خداوند شما را يارى كند.(۱۴)