ریحانه
(حــوزه ریحـــانة النبی س ســــنـنـدج)
(حــوزه ریحـــانة النبی س ســــنـنـدج)
حاج امین در خانه را کاملا باز کرد. تاکسیاش را از خانه بیرون آورد. به خیابان اصلی رفت . با حرکت آرام به کنارهی
خیابان نگاه می کرد و مسافران را سوار می کرد. مسافرِ اول پیاده شد و گفت : آقا ! چقدر باید بدهم ؟
حاج امین به بالای شیشهی جلو نگاهی کرد . زیر لب چیزی گفت. بعد به مسافر رو کرد و گفت: 100 تومان.
تاکسی پولش را گرفت و حرکت کرد.
اندکی بعد، مسافر دوم گفت: «آقا اینجا پیاده می شم. چقدر می شه »
دوباره حاج امین به بالای شیشهی جلو نگاهی کرد . زیر لب چیزی گفت. بعد به مسافر گفت: 125 تومان.
مسافر از قیمت منصفانه اش تعجب کرد. آرام به شیشهی جلو نگاهی کرد. روی کاغذ سادهای با خط زیبا نوشته بود:
امان ز لحظهی غفلت که شاهدم باشی یا بن الحسن
نسخه قابل چاپ | ورود نوشته شده توسط ریحانه در 1394/11/30 ساعت 09:07:00 ب.ظ . دنبال کردن نظرات این نوشته از طریق RSS 2.0. |
1394/11/30 @ 10:17:28 ب.ظ
پشتیبانی کوثر بلاگ [عضو]
با سلام و احترام
باور حضور حضرت مهدی عج الله تعالی فرجه الشریف نشانه ای از باور «الم یعلم بان الله یری» است.
موفق باشید.
—————–
http://support.kowsarblog.ir/hadafmandy
http://support.kowsarblog.ir/erjae-manabe
http://support.kowsarblog.ir/montakhab