ریحانه
(حــوزه ریحـــانة النبی س ســــنـنـدج)
(حــوزه ریحـــانة النبی س ســــنـنـدج)
سه شنبه 93/12/05
چرا امام زمان (ع) با کلمه قائم و مهدی خوانده میشود و چرا بعضی با شنیدن لقب قائم برمیخیزد و می ایستد؟
پاسخ:
در بسیاری از روایات آن حضرت با القاب قائم و مهدی یاد شده و در مورد قائمبسیار میشد که در زمان ائمه علیه السلام بر اثر ظلم و فساد حاکمان غاصب امامان به یاد امام زمان می افتادند و میفرمودند:قائم ما انتقام ما را خواهد
گرفت.
قائم یعنی قیام کننده نظر به این که قیام و نهضت حضرت مهدی جهانی است و در تمام تاریخ بشر چنین قیام و حکومتی نبوده است و آن حضرت با این عنوان خوانده میشود.
اما اینکه پیروان آن حضرت با شنیدن این لفظ و با گفتن این کلمه برمیخیزند و می ایستند یک نوع عمل مستحبی و احترام و اظهار پیوند وانتظار به رآن حضرت است و ضمنا مردم را به یاد نهضت و قیام حضرت مهدی(عج) می اندازد و
برای آنها این تلقین عملی میشود که باید برخواست نهضت کرد و امیدوار بود و به زمینه سازی برای ظهور و قیام جهانی رهبری معصوم و قاطع که امید پیامبران و امامان و همه مستضعفان جهان و قلب تپنده هستی است پرداخت.
این کار حتی در زمان امام صادق در میان شیعیان معمول بوده و حتی نقل شده در خراسان در حضور حضرت امام رضا کلمه قائم ذکر شد امام رضا برخاست و دستش را بر سر نهاد و فرمود((اللهم عجل فرجه و سهل مخرجه)).خداوندا بر
فرجش شتاب کن و راه ظهور و نهضتش را آسان گردان
دوشنبه 93/12/04
هنگامى كه اهل بيت امام حسين (ع) را به عنوان اسير وارد شهر شام كردند و در بين ايشان حضرت سجّاد (ع) نيز با حالتى ناجور و دلخراش حضور داشت ، مردم شام با تبليغات سوئى كه توسّط مامورين يزيد لعنة اللّه عليه شده بود، با شادمانى و سرور براى استقبال از اسيران آمده بودند.
در بين مردم پيرمردى بود، جلو آمد و گفت: شكر خداى را كه مردان شما را كشت و آتش فتنه خاموش شد؛ و سپس به آن عزيزان دل شكسته ، بسيار دشنام و ناسزا گفت .
امام (ع) در همان وضعيّتى كه بود، فرمود: اى پيرمرد! آنچه تو گفتى ، من گوش كردم و چيزى نگفتم تا آن كه سخن تو تمام شد؛ و آنچه خواستى گفتى ، اكنون ساكت باش تا من نيز سخنى گويم .
پيرمرد گفت : آنچه مى خواهى بيان كن .
حضرت فرمود: آيا قرآن خوانده اى ؟
پيرمرد گفت : آرى . حضرت فرمود: اين آيه قرآن را نيز خوانده اى :
« قُلْ لا اسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ اَجْرا إلاّ الْمَوَدَّةَ فى الْقُرْبى » يعنى ؛ من از شما پاداشى به جز مودّت و دوستى اهل بيتم را نمى خواهم .
پيرمرد پاسخ داد: آرى، آن را خونده ام .
امام سجّاد (ع) فرمود: ما اهل بيت - قُربى - هستيم ؛ ادامه دارد ….
دوشنبه 93/12/04
آب تماشایی است چه وقتی که فواره می شود و بالامی رود، چه وقتی که آبشار می شود و فرو می ریزد چه وقتی هم که در جوی یا نهری جاری می شود. صدای آب خیلی آرام بخش است و به انسان آرامش می دهد به شرطی که آب صاف و زلال باشد. آبی که گل آلود هست اصلا تماشایی نیست. وقتی که سیل آب می آید و گل آلود است هیچ تماشایی ندارد، صدای خوشی هم ندارد. صدای آب گل آلود نه تنها به شما آرامش نمی دهد بلکه خیلی هم کسل کننده و خسته کننده است.
انسانها هم دقیقا مثل آب هستند و چنین تقسیم بندی دارند. بعضی از آنها زلال و صاف هستند و یک صفایی دارند. انسان وقتی کنار این افراد مینشیند آرامش پیدا میکند. رفتار، کلام و نگاه آنها به عالم و هستی خیلی تماشایی است. بعضی ها هستند که مثل آب آلوده هستند و اصلا تماشایی نیستند. شما دوست دارید که اصلا این انسان را نبینید و اگر او را دیدید کنار او ننشینید و وقتی او کنار شما می نشیند اذیت می شوی و دوست داری که زود از او فاصله بگیری. خوب است که اگر انسان می خواهد کنار کسی بنشیند آن فرد کسی باشد که مثل آب زلال و گوارا باشد مثل امیرالمومنین. چه کسی از امیرالمومنین بهتر که کنار او بنشینیم. ما که می خواهیم حرفی و سخنی بشنویم، چه سخن و حرفی زلال تر از کلام امیرالمومنین است.
پی نوشت :
سه شنبه 93/11/21
از ديدگاه مقام معظم رهبري ويژگي هاي مهم امام خميني(ره) چيست؟
ويژگيهاي مهم حضرت امام (ره) از ديدگاه مقام معظم رهبري اينگونه تبيين شده است:
1. امام بزرگوار ما، مجسمه اي از ارزش هاي انقلاب ما بود… او اسلام انقلابي مجسّم، اسلام ناب مجسّم در زندگي و اخلاق و احساسات و تصميم گيري ها و نيز فاني براي خدا بود. خداي متعال هم به او پاداش داد. كاري كه به دست اين بزرگوار در اين دوران انجام گرفت ، كاري بي نظير بود.[1]
2. رهبر حكيم و فقيه كه عبد صالح و الگوي مسلماني بود، خود پيشاهنگ اين حركت «منظور حركت به سوي استقرار شريعت» در ايمان و عمل شد و اين ايمان، جان او را چنان لبريز كرده بود، كه توانست دل هاي بي ايمان و ظرف هاي تهي را از فيضان ايمان خود در صحنه هاي عمل، لبريز و سيراب كند و فروغ ايمان و اميد او، ديوارهاي قطور يأس و بي ايماني را بشكافد و فضاي مبارزه و عمل را پُر كند.[2]
3. «امام» مردي بود كه در راه آرمان هاي بزرگ و در راه تكليف شرعي، هيچ مشكلي نمي توانست مانع راه او بشود.[3]
4. مرد مسنّي در سنين نزديك به هشتاد سال در آن زمان «1356»، وقتي كه فرزند فاضل و برجسته اش از دنيا رفت «مرحوم سيّد مصطفي» جمله اي كه از او نقل شد اين بود كه «مرگ مصطفي از الطاف خفيّة الهي است»… ببينيد چه قدر عظمت مي خواهد در يك انسان! اين مصيبت ها و اين سختي ها و اين شدت هايي كه در دوران انقلاب بر اين مرد بزرگ وارد آمد و او مثل كوه استواري آنها را تحمل كرد، ريشه اش در همين عظمت روحي است كه در مقابل مرگ عزيزي اين چنين، چنين برخوردي پيدا مي كند.[4]
5. آنچه كه در دورة بعد از تشكيل نظام اسلامي، از ابعاد وجودي امام مشاهده شد، به مراتب مهم تر و عظيم تر بود از آنچه كه قبلاً ديده شده بود، زيرا در دوران حكومت، هم رهبر و زمامدار بود و هم يك زاهد و عارف. تركيب اين دو با هم، از آن كارهايي است كه جز در پيامبراني مثل داود، سلمان، سليمان، حضرت محمد - صلي الله عليه و آله - و برخي لذا و حياي خاص الهي مثل حضرت علي - عليه السلام- نمي توان يافت.[5]
6. در چهرة يك حاكم و زمامدار و رهبر، امام بزرگوار مردي هوشيار با شهامت، با تدبير، با ابتكار و دريادل بود؛ امواج سهمگين در مقابل او چيز كم اهميتي محسوب مي شدند؛ هيچ حادثة سنگيني نبود كه بتواند او را شكست بدهد؛ او را به خضوع در مقابل آن حادثه وادار كند.[6]
7. او معتقد به مردم بود؛ حقيقتاً به آراء مردم اعتقاد داشت… به مردم از صميم قلب علاقه داشت؛ به مردم عشق مي ورزيد و آنها را دوست مي داشت. امام به مردم اعتماد داشت و به آراء مردم احترام مي گذاشت.[7]
8. آنچه در زمامداران مختلف عالم، ماية امتياز آنها مي شد، اغلب آن صفات را، ما در امام مجتمع مي ديديم. او، هم عاقل بود، هم دورانديش بود، هم محتاط بود، هم دشمن شناس بود، هم به دوست اعتماد مي كرد، هم ضربه اي را كه به دشمن وارد مي كرد، ضربة قاطع وارد مي كرد. همة آن چيزهايي كه براي يك انسان لازم است تا بتواند در چنين جايگاه حساس و خطيري انجام وظيفه كند و خدا و وجدان خود را راضي بكند، در اين مرد جمع بود.[8]
9. بُعد حاكم و رهبر بودن امام در موضع يك انسان مقتدر و يك انسان با اراده بود… امّا همين انسان، در چهرة زندگي شخصي و خصوصي خود، وقتي انسان آن جا را نگاه مي كند، او را در چهرة يك انسان زاهد و عارف و منقطع از دنيا مي بيند.[9]
10. آن بزرگوار براي خود، زخارف دنيوي و ذخيره و افزون طلبي نداشت و نخواست؛ بلكه بعكس، هداياي فراواني براي امام مي آوردند. كه آن هدايا را در راه خدا مي داد.[10]
11. او اهل خلوت، اهل عبادت، اهل گرية نيمه شب، اهل دعا، تضرّع، ارتباط با خدا، شعر و معنويت و عرفان و ذوق و حال بود. آن مردي كه دشمنان ملت ايران را مي ترساند و به خود مي لرزاند، آن سدّ مستحكم و كوه استوار، وقتي كه اين مسائل عاطفي و انساني پيش مي آمد، يك انسان لطيف، يك انسان كامل، يك انسان مهربان بود.[11]
12. همة اينها را امام از عمل به دين، از پايبندي به دين، از تقوا و از مطيع امر خدا بودن داشت؛ خود او هم بارها اين مضمون را در گونه گونة كلمات خود بر زبان مي آورد و بيان مي كرد: هر چه هست از خداست.[12]
خط امام(ره) خطي است كه ويژگي ها و انديشه هاي تابناك امام (ره) آنرا ترسيم نموده است. خط امام (ره) تبلور ويژگيها و انديشه هاي شخصيت جامعي همچون امام (ره) است كه جامع ارزشهاي والاي انساني و اسلامي است. خط امام حركت در مسير اهدف مقدس انقلاب اسلامي است اهدافي كه در كلام و سيره عملي آن بزرگوار به خوبي تبيين شده بود و در وصيت نامه الهي سياسي آن حضرت ترسيم شده است.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. ويژگي هاي انقلاب اسلامي، مؤسسه قدر ولايت، از ص 101 تا آخر.
2. انقلاب استثنايي، ويژه نامةروزنامة رسالت، بهمن 1377، ص 20، مقالة ويژگي هاي امام خميني.
3. حديث بيداري، زندگي نامة آرماني، علمي و سياسي امام خميني، حميد انصاري، مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام (ره).
4. توجه به بدبختي هاي مصر و…به دليل نداشتن رهبري با نفوذ و محبوب