ریحانه
(حــوزه ریحـــانة النبی س ســــنـنـدج)
(حــوزه ریحـــانة النبی س ســــنـنـدج)
چهارشنبه 93/09/12
در زمان حضرت موسى عليه السلام در بنى اسرائيل به جهت نيامدن باران قحطى شد مردم خدمت حضرت موسى
رسيدند و گفتند: براى ما نماز استسقاء (نماز باران) بخوان. حضرت موسى عليه السلام برخواست كه با قوم خود براى
دعاى باران بروند و بيشتر از هفتاد هزار نفر بودند هرچه دعا كردند باران نيامد.
حضرت موسى عليه السلام عرض كرد: خدايا چرا باران نمى آيد، مگر قدر و منزلت من نزد تو از بین رفته؟
خطاب رسيد: نه، ليكن ميان شما يک نفر است كه چهل سال مرا معصيت مى كند. به او بگو از جمعيت خارج شود تا
باران رحمتم را نازل كنم.
موسى عليه السلام عرض كرد: الهى صداى من ضعيف است، چگونه به هفتاد هزار جمعيت برسد؟
خطاب شد: اى موسى تو بگو من صداى تو را به مردم مى رسانم حضرت موسى به صداى بلند صدا زد: اى كسى كه
چهل سال است معصيت خدا را مى كنى از ميان ما برخيز و بيرون رو كه خداوند به جهت شومى و بدى تو باران
رحمتش را از ما قطع كرده.
آن مرد عاصى برخواست نگاهى به اطراف كرد، ديد كسى بيرون نرفت. فهميد خودش بايد بيرون برود با خود گفت چه
كنم اگر برخيزم و از ميان مردم بروم كه مردم مرا مى بينند و مى شناسند و رسوا مى شوم و اگر نروم كه خدا باران
نمى دهد همانجا نشست و از روى حقيقت توبه كرد و از كرده خود پشيمان شد. يكدفعه ابرها آمده و به هم متصل
شد و چنان بارانى آمد كه تمام سيراب شدند.
موسى عرض كرد: الهى كسى كه از ميان ما بيرون نرفت چگونه شد كه باران آمد؟
خطاب شد: سقيتكم بالذى منعتكم به به شما باران دادم، به سبب آن كسى كه شما را منع كردم و گفتم از ميان
شما بيرون برود.
موسى عليه السلام عرض كرد: خدايا! اين بنده را به من بنما.
خطاب شد: اى موسى آن وقتى كه مرا معصيت مى كرد رسوايش نكردم، حال كه توبه كرده او را رسوا كنم؟ حاشا،
من نمامين و سخن چينان را دشمن مى دارم، خود نمامى كنم؟
منبع: قصص الله یا داستان هایی از خدا، تالیف، احمد و قاسم میرخلف زاده
سه شنبه 93/09/11
1) وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ سَیْفِ بْنِ عَمِیرَةَ عَنْ أَبِیبَکْرٍ الْحَضْرَمِیِّ عَنْ أَبِیجَعْفَرٍ .ع. قَالَ: سَمِعْتُهُ یَقُولُ: مَنْ أَرَادَ أَنْ
یَعْلَمَ أَنَّهُ مِنْ أَهْلِ الْجَنَّةِ، فَیَعْرِضُ حُبَّنَا عَلَى قَلْبِهِ، فَإِنْ قَبِلَهُ فَهُوَ مُؤْمِنٌ وَ مَنْ کَانَ لَنَا مُحِبّاً فَلْیَرْغَبْ فِی زِیَارَةِ
قَبْرِ الْحُسَیْنِ .ع. فَمَنْ کَانَ لِلْحُسَیْنِ ع زَوَّاراً، عَرَفْنَاهُ بِالْحُبِّ لَنَا أَهْلَالْبَیْتِ وَ کَانَ مِنْ أَهْلِ الْجَنَّةِ وَ مَنْ لَمْیَکُنْ ل
ِلْحُسَیْنِ زَوَّاراً، کَانَ نَاقِصَ الْإِیمَانِ.
ابابکر حضرمی میگوید:
از امام باقر علیه السلام شنیدم که فرمود: کسیکه بخواهد بداند که از بهشتیان هست، پس محبت ما را بر
دلش ارائه کند، اگر قبول کرد، او مؤمن (=با ایمان) است! و هرکه دوستدار ما باشد، باید به زیارت قبر
حسین .ع. رغبت و میل داشته باشد، که ما زائران حسین .ع. را به “محبتداشتن به ما اهلبیت”
میشناسیم، و چنین کسی، از بهشتیان است! و هرکه زیارتکننده حسین علیه السلام نباشد، کم ایمان
است.
کتاب «کامل الزیارات»/باب 78/ص 193/حدیث چهارم
2) ازامام صادق علیه السلام روایت شده است که روزیامام حسین علیه السلامدر دامن حضرتد رسول
صلی الله علیه و آله و سلمنشسته بود و حضرت با او بازی می کرد و او را میخنداند.
عایشه گفت: یارسول الله! چه بسیار این کودک را خوش داری!
حضرت فرمود: وای بر تو! چگونه او را دوست ندارم و از او خوشم نیاید در جایی که این فرزند میوه دل و نور
دیده مناست و البته امت من او را خواهند کشت، پس هر کس بعد از شهادتش او را زیارت کند حقتعالی
برای او یک حج از حجهای مرا بنویسد.
عایشه تعجب کرد و گفت: یک حج ازحج های تو؟
حضرت فرمود: بلکه دو حج از حجهای من.
باز عایشه تعجب کردحضرت فرمود: بلکه چهار حج و پیوسته عایشه تعجب می کرد و حضرت بر آن می
افزود تا آنجا که فرمود: نود حج از حجهای من که با هر حجی عمره برده باشد.
منتهی الامال، ج 1، ص 548.
3) از امام محمد باقر علیه السلام روایت شده است که در دوران کودکی امام حسین، پیامبر زیر گلوی او را
میبوسید و میگریست.
روزی حسین علیه السلام پرسید:«چرا گریه میکنید؟»
پیامبر فرمود:«چون جای شمشیر دشمنانم را بر گلوی فرزند عزیزم میبینم.»
امام حسین علیه السلام پرسید:«ای پدر، آیا من کشته خواهم شد؟»
پیامبرفرمود:«بله. تو و پدر و برادرت همگی کشته خواهید شد»
امام حسین علیه السلام گفت:«قبرهای ما از یکدیگر دور خواهد بود؟»
پیامبر فرمود:«بله، فرزندم»
امام حسین علیه السلام پرسید:«پس چه کسی از امت تو ما را زیارت خواهد کرد؟
پیامبر فرمود:«صدیقان امتم من و تو و پدر و برادرت را زیارت میکنند».
منتهی الامال، ج 1، ص 548
سه شنبه 93/09/11
اين عارف جليلالقدر، رحمةالله عليه، در پاسخ به سوالي فرمودند: برخي گمان ميكنند كه دعا، كار پيرزنها و
پيرمردها و عجزه [ناتوانان] است، آنها كه نميتوانند در ميدان جنگ و جهاد شمشير بزنند؛ ولي معلوم ميشود مساله
از اين بالاتر است! در روايت درباره شرايط استجابت دعا آمده است: “من دعا و هو لايحس سوي الاجابة استجيب له"،
يعني هر كس دعا كند و جز اجابت احساس نكند، دعايش مستجايب ميشود.
ايشان در ادامه ميفرمايند: گويا حالتي در ما پيدا شده شبيه به ياس از اجابت، كه دعاي ما فقط به زبان و لقلقهي
لساني است؛ نه دعاي برخاسته از دل مطمئن و اميدوار به اجابت. قلب متيقن و دل شكستهاي ميخواهد كه دعايش
مثل تير به هدف برسد، به گونهاي كه دعا كنيم و اجابت آن را بفهميم و يا حداقل به ما وعدهي استجابت آن را بدهد،
ولو بعد از چهل سال، همچنان كه درباره حضرت يعقوب عليهالسلام ظاهرا دارد [محقق شد].
بنابراين فرموده حضرت آيةالله بهجت، آن دعايي مستجاب است كه دعاكننده در آن مطمئن به اجابت باشد و اين امر به
قول ايشان قلب متيقن و دل شكسته ميخواهد.
(كتاب پرسشهاي شما و پاسخهاي آيةالله بهجت، جلد دوم)
دوشنبه 93/09/10
بر اساس یافته های پژوهشگران یک ساعت خواب نبمروزی دقت و تنظیم ساعت بیولوژیکی بدن را افزایش داده و در
نتیجه سلامت انسان را تضمین می کند.
تنظیم کارهای کبد کلیه ها ریه ها و انجام دادن بهتر فعالیت های حسی از وظایف ساعت بیولوژیکی بدن است.
همچنین یک ساعت خواب نیمروزی نشاط و شادابی جسم مغز قلب و اشتها را افزایش می دهد.
یکشنبه 93/09/09
در محضر بزرگان فرصتی است برای آموختن نکاتی که در هیچ کتابی یافت نمیشود و در واقع راه میانبری است به
سوی خوبیها و درستیها که تقدیم به همه کاربران عزیز میگردد.
عارف گران قدر، حضرت آیت ا… بهجت می فرمایند:«در شداید و گرفتاری ها، بهترین ذکر این است که از پیامبر(ص) به
ما رسیده که فرموده اند: «امان لامتی من الم لاحول و لاقوه الا بالله العلی العظیم، لا ملجاء و لامنجا من ا… الاالیه.»
یعنی این سخن ایمنی از ناراحتی برای امت من است. هیچ دگرگونی و نیرویی جز به خداوند والا و بزرگ تحقق نمی
یابد و هیچ پناهگاه و جایگاه نجاتی از خدا جز به سوی خدا نیست.»
برگرفته از کتاب «نکته های ناب» -ص ۷۲