20 اخلاق زن نسبت به شوهر.

 

زیور اطاعت از شوهر به گردن آویز:

1- پیامبر عزیز خدا صلی الله علیه و آله می فرمایند: ان للرجل حقا علی امراته اذا

دعاها ترضیه واذا امرها لا تعصیه ولا تجاوبه بالخلاف ولا تخالفه [1].

مرد حقی بر زنش دارد [و آن حق این است که] چنانچه او را صدا زند پاسـخ دهد، و هنگامی

که او را دستوری دهد[2] سرپیچی نکند و پاسـخ مخالف ندهد و با او مخالفت نورزد.

باران عشق و محبت:

2- امام رضا علیه السلام می فرمایند: اعلم ان النسآء شتی فمنهن الغنیمة

والغرامة و هی المتحببة لزوجها والعاشقة له[3].

بدان که زنان گوناگونند، برخی از آنان دستاوردی گرانبها و تاوان [رنج های آدمی] هستند و این

زن کسی است که به شوهرش محبت می کند و عاشق اوست.

رضایت و شفاعت:

3- امام باقر علیه السلام می فرمایند: لا شفیع للمراة انجح عند ربها من رضا زوجها

 [4].

برای زن هیچ شفیعی نزد پروردگارش به اندازه رضایت شوهرش سودمندتر نیست.

عطر مهر و محبت:

۴- پیامبر عزیز خدا صلی الله علیه و آله می فرمایند: للرجل علی المراة ان تلزم

بیته وتودده وتحبه وتشفقه وتجتنب سخطه وتتبع مرضاته وتوفی بعهده ووعده

 [5].

حق مرد بر زن این است که [زن] ملازم خانه او باشد، و به شوهرش دوستی و محبت و

دلسوزی کند، و از خشم وی دوری گزیند، و آنچه را مورد رضایت اوست انجام دهد، و به پیمان و

وعده وی وفادار باشد.

 

سرانجام ناسپاسی:

۵- امام صادق علیه السلام می فرمایند: «ایما امراة قالت لزوجها: ما رایت قط من

وجهک خیرا فقد حبط عملها [6].

هر زنی به شوهرش بگوید: من از تو هرگز خیری ندیدم، [ثواب] کارش از بین می رود.

لجبازی هرگز:

۶- پیامبر عزیز خدا صلی الله علیه و آله می فرمایند: خیر نسائکم الودود الولود

المؤاتیة وشرها اللجوج [7].

بهترین زنانتان زنی است که با محبت، فرزندآور و سازگار باشد، و بدترین آنان زنی است که

لجباز باشد .»

خشمگین کردن شوهر هرگز:

۷- پیامبر عزیز خدا صلی الله علیه و آله می فرمایند: «طوبی لامراة رضی عنها

زوجها [8].

خوشا به حال زنی که شوهرش از او راضی باشد .»

اذیت نکن:

8- پیامبر عزیز خدا صلی الله علیه و آله می فرمایند: من کان له امراة تؤذیه لم

یقبل الله صلاتها ولا حسنة من عملها حتی تعینه وترضیه وان صامت الدهر وقامت

واعتقت الرقاب وانفقت الاموال فی سبیل الله وکانت اول من ترد النار ثم قال:

وعلی الرجل مثل ذلک الوزر والعذاب اذا کان لها مؤذیا ظالما [9].

کسی که زنی دارد که [آن زن] به او آزار می رساند، خداوند نماز و کارهای نیک زن را نمی

پذیرد تا اینکه به مرد کمک و او را راضی کند، اگر چه این زن تمام عمر را روزه بگیرد و نماز

بخواند و بندگان را آزاد و دارایی [اش] را در راه خدا انفاق کند . و این زن نخستین کسی است

که وارد آتش جهنم می شود . سپس حضرت فرمودند: مرد نیز چنین گناه و عذابی دارد اگر

زنش را آزار رساند و [به او] ستم کند.

بزرگداشت شوهر، آزار نرساندن و مطیعش بودن:

۹- امام صادق علیه السلام می فرمایند: . . . سعیدة سعیدة امراة تکرم زوجها ولا

تؤذیه وتطیعه فی جمیع احواله [10].

خوشا به سعادت و خوشا به سعادت آن زنی باد که شوهرش را بزرگ دارد و به او آزار نرساند و

همیشه از شوهرش فرمانبری کند .

چشمداشت بجا و منطقی:

1۰- پیامبر عزیز خدا صلی الله علیه و آله می فرمایند: لا یحل للمراة ان تتکلف

زوجها فوق طاقته [11].

برای زن جایز نیست که شوهرش را به بیش از توانایی اش مجبور کند.

مهمان، با اجازه شوهر:

11- پیامبر عزیز خدا صلی الله علیه و آله می فرمایند: ایها الناس ان لنسآءکم

علیکم حقا ولکم علیهن حقا حقکم علیهن [ . . . ان ] لا یدخلن احدا تکرهونه بیوتکم

الا باذنکم [12].

مردم! زن های شما بر شما حقی دارند و شما هم بر آنان حقی دارید . حق شما بر آنان این

است که کسی را که شما رضایت ندارید، بدون اجازه به منزلتان وارد نکنند.

هم به استقبالش برو و هم او را بدرقه کن:

1۲- مردی خدمت رسول خدا صلی الله علیه و آله آمد و عرض کرد: همسری دارم که هرگاه وارد

خانه می شوم به استقبالم می آید، و چون از خانه بیرون می روم بدرقه ام می کند و زمانی

که مرا اندوهگین می بیند می گوید: اگر برای رزق و روزی [و مخارج زندگی ] غصه می خوری،

بدان که خداوند آن را به عهده گرفته است و اگر برای آخرت خود غصه می خوری، خدا اندوهت

را زیاد کند [و بیشتر به فکر آخرت باشی . ] رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: «ان لله

عمالا و هذه من عماله لها نصف اجر الشهید [13]. برای خدا کارگزارانی [در روی زمین] است و

این زن یکی از کارگزاران خداست که پاداش او برابر با نیمی از پاداش شهید است.

 

در این کارها نیز به او کمک کن:

13- پیامبر عزیز خدا صلی الله علیه و آله می فرمایند: ایما امراة اعانت زوجها علی

الحج والجهاد او طلب العلم اعطاها الله من الثواب ما یعطی امراة ایوب علیه

السلام [14].

هر زنی که در حج و جهاد و دانش اندوزی به شوهرش کمک کند، خداوند آن پاداشی را که به

زن حضرت ایوب علیه السلام داده است، به او می دهد.

شهری در بهشت خدا:

1۴- امام صادق علیه السلام می فرمایند: ما من امراة تسقی زوجها شربة من مآء

الا کان خیرا لها من عبادة سنة صیام نهارها وقیام لیلها ویبنی الله لها بکل شربة

تسقی زوجها مدینة فی الجنة وغفر لها ستین خطیئة [15].

هر زنی که به شوهرش مقداری آب دهد، برای او بهتر از عبادت یک سال است که روزهایش

روزه باشد و شب هایش عبادت کند . و خداوند به جای هر مقدار آبی که به شوهرش

بنوشاند، شهری در بهشت برایش می سازد و شصت گناهش را می آمرزد.

تامین امنیت روانی همسر:

1۵- پیامبر عزیز خدا صلی الله علیه و آله می فرمایند: حق الرجل علی المراة انارة

 السراج واصلاح الطعام وان تستقبله عند باب بیتها فترحب وان تقدم الیه الطست

والمندیل وان توضئه وان لاتمنعه نفسهآ الا من علة [16].

 

حق مرد بر زن این است که چراغ خانه را روشن سازد; غذای مطبوع فراهم کند; و تا در خانه

اش به پیشواز او برود و به او خوشامد بگوید; و تشت آب و حوله را برای او آماده کند و دست

های او را بشوید; و بدون دلیل (عذر شرعی) مانع شوهر نسبت به نفس خودش نشود.

رحمت خدا از آن کدبانویان است:

1۶- امام صادق علیه السلام از پیامبر عزیز خدا صلی الله علیه و آله روایت می

 کند: ایما امراة دفعت من بیت زوجها شیئا من موضع الی موضع ترید به صلاحا نظر

الله الیها ومن نظر الله الیه لم یعذبه [17].

 

هر زنی که در خانه شوهرش چیزی را برای سامان دادن وضع خانه جابه جا کند، خداوند نظر

[رحمت] به او می کند . و هر کس مورد نظر [رحمت] خدا قرار گیرد، خدا عذابش نمی کند.

خوشبوترین عطر، زیباترین لباس، نیکوترین زینت:

1۷- پیامبر عزیز خدا صلی الله علیه و آله درباره حق شوهر بر زن می فرمایند:

 علیها ان تطیب باطیب طیبها وتلبس احسن ثیابها وتزین باحسن زینتها [18].

بر زن است که [برای شوهرش ] خوشبوترین عطرهایش را بزند و قشنگترین لباس هایش را

بپوشد، و از زیباترین زینت هایش استفاده کند.

هنر آشپزی:

1۸- امام صادق علیه لسلام می فرمایند: خیر نسآءکم الطیبة الریح الطیبة الطبیخ

التی اذا انفقت انفقت بمعروف وان امسکت امسکت بمعروف فتلک عامل من عمال

الله وعامل الله لایخیب ولایندم [19].

بهترین زنان شما زنی است که دارای بویی خوش و دست پختی خوب باشد . هنگامی که

خرج می کند، بجا خرج کند، و هنگامی که خرج نمی کند بجا از خرج کردن خودداری ورزد .

چنین زنی کارگزاری از کارگزاران خداست و کارگزار خدا نه ناامید می شود و نه پشیمان.

آرایش فقط برای شوهر:

19- پیامبر عزیز خدا صلی الله علیه و آله می فرمایند: ان من خیر نسآءکم . . .

 المتبرجة من زوجها الحصان عن غیره [20].

بهترین زنان شما آن زنی است که برای شوهرش آرایش و زینت می کند، اما از بیگانگان خود

را می پوشاند.

از تو سپاسگزارم:

امام علیه السلام می فرمایند: خیر نسآءکم التی ان اعطیت شکرت وان منعت

رضیت [21].

بهترین زنان شما آن زنی است که چون به او چیزی داده شود، سپاسگزاری کند و اگر به او

چیزی داده نشود راضی باشد.

 

[1] مستدرک الوسائل، ج ۱۴، ص ۲۴۳ .

[2] البته دستورهای شوهر باید مخالف با موازین اسلامی نباشد .

[3] مستدرک الوسائل، ج ۱۴، ص ۱۶۱ .

[4] سفینة البحار، ج ۱، ص ۵۶۱ .

[5] مستدرک الوسائل، ج ۱۴، ص ۲۴۴ .

[6] وسائل الشیعة، ج ۱۴، ص ۱۱۵ .

[7] مستدرک الوسائل، ج ۱۴، ص ۱۶۲ .

[8] وسائل الشیعة، ج ۱۴، ص ۱۵۵ .

[9] وسائل الشیعة، ج ۱۴، ص ۱۱۶ .

[10] بحارالانوار، ج ۱۰۳، ص ۲۵۲ .

[11] مستدرک الوسائل، ج ۱۴، ص ۲۴۲ .

[12] بحارالانوار، ج ۷۶، ص ۳۴۸ .

[13] وسائل الشیعه، ج ۱۴، ص ۱۷ .

[14] وسائل الشیعه، ج ۱۴، ص ۲۰۱ .

[15] وسائل الشیعة، ج ۱۴، ص ۱۲۳ .

[16] مستدرک الوسائل، ج ۱۴، ص ۲۵۴ .

[17] وسائل الشیعة، ج ۱۵، ص ۱۷۵ .

[18] الکافی، ج ۵، ص ۵۰۸ .

[19] وسائل الشیعة، ج ۱۴، ص ۱۵ .

[20] بحارالانوار، ج ۱۰۳، ص ۲۳۵ .

[21] بحارالانوار، ج ۱۰۳، ص ۲۳۹ .

  

20 اخلاق شوهر نسبت به زن.

 

اظهار محبت بیشتر؛ ایمان بیشتر

۱- پیامبر عزیز خدا صلی الله علیه و آله می فرمایند: کلما ازداد العبد ایمانا ازداد حبا

للنسآء[1]

هر چه ایمان بنده زیاد شود، محبت [وی] به زن ها نیز زیاد می شود .

دوستدار اهل بیت علیهم السلام دوستدار همسر است

۲- امام صادق علیه السلام می فرمایند: کل من اشتد لنا حبا اشتد للنساء حبا [2].

هر کس بیشتر دوستدار ما (خاندان عصمت و طهارت) باشد، به زن ها (همسرش) نیز بیشتر

دوستی می کند.

صفای زندگی اینجاست، اینجا

۳- حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام می فرمایند: فدارها علی کل حال

واحسن الصحبة لها فیصفو عیشک [3].

همیشه با همسرت مدارا کن، و با او به نیکی همنشینی کن تا زندگیت باصفا شود.

از تکبر و خشونت بپرهیز:

۴- پیامبر عزیز خدا صلی الله علیه و آله می فرمایند: خیر الرجال من امتی الذین

لایتطاولون علی اهلیهم و یحنون علیهم ولا یظلمونهم [4].

بهترین مردان امت من، آن کسانی هستند که نسبت به خانواده خود خشن و متکبر نباشند و

بر آنان ترحم و نوازش کنند و به آنان آزار نرسانند.

سیلی، هرگز!

۵- پیامبر عزیز خدا صلی الله علیه و آله می فرمایند: فای رجل لطم امراته لطمة،

امرالله عزوجل مالک خازن النیران فیلطمه علی حر وجهه سبعین لطمة فی نار

جهنم [5].

هر کس به صورت زنش سیلی بزند، خداوند به آتشبان جهنم دستور می دهد تا در آتش جهنم

هفتاد سیلی بر صورت او بزند.

من تو را دوست دارم:

۶- پیامبر عزیز خدا صلی الله علیه و آله می فرمایند: قول الرجل للمراة انی احبک لا

یذهب من قلبها ابداً [6].

این گفتار مرد به همسرش که «من تو را دوست دارم » ، هرگز از قلب زن بیرون نمی رود.

تامین سعادت دینی و دنیایی همسر:

۷- پیامبر عزیز خدا صلی الله علیه و آله می فرمایند: للمراة علی زوجها ان یشبع

بطنها، و یکسو ظهرها، ویعلمها الصلاة والصوم والزکاة ان کان فی مالها حق،

ولاتخالفه فی ذلک [7].

 

حق زن بر شوهرش این است که او را سیر کند، لباس بپوشاند، نماز و روزه و زکات را - اگر در

مال زن حق زکاتی است - به او یاد دهد، و زن نیز در این کارها با او مخالفت نورزد.

این هم جهاد در راه خداست:

۸- امام رضا علیه السلام می فرمایند: الکآد علی عیاله من حل کالمجاهد فی

سبیل الله [8].

کسی که از راه حلال برای تامین رفاه خانواده اش تلاش می کند، همچون مجاهدی است که

در راه خدا جهاد می کند.

آیا هدیه هم می خری؟

۹- پیامبر عزیز خدا صلی الله علیه و آله می فرمایند: من دخل السوق فاشتری

تحفة فحملها الی عیاله کان کحامل صدقة الی قوم محاویج ولیبدا بالاناث قبل

الذکور فان من فرح ابنته فکانما اعتق رقبة من ولد اسماعیل ومن اقر بعین ابن

فکانما بکی من خشیة الله ومن بکی من خشیة الله ادخله الله جنات النعیم [9].

هر کس به بازار رود و هدیه ای برای خانواده اش بخرد و ببرد، [پاداش او ] مانند کسی است

که برای نیازمندان صدقه می برد. [و هنگامی که هدیه را به خانه می برد]، باید، قبل از پسران،

به دختران بدهد، زیرا کسی که دخترش را شادمان کند، مانند کسی است که یک بنده از

فرزندان اسماعیل را آزاد کرده است . و هر کس [با دادن هدیه ای ] چشم پسری را روشن

کند، گویا از ترس خدا گریسته است و هر کس از ترس خدا بگرید، خداوند او را داخل نعمت

های بهشت کند.

بازار و خرید گوشت:

۱۰- امام سجاد علیه السلام می فرمایند: لان ادخل السوق ومعی درهم ابتاع به

لحما لعیالی وقد قرموا الیه احب الی من ان اعتق نسمة [10].

برای من به بازار رفتن و خرید یک درهم گوشت برای خانواده ام که میل به گوشت دارند، از

بنده آزاد کردن دوست داشتنی تر است .»

سوغاتی را فراموش نکن:

۱۱- امام صادق علیه السلام می فرمایند: اذا سافر احدکم فقدم من سفره فلیات

اهله بما تیسر [11].

هرگاه یکی از شما به مسافرت رود و سپس از سفر برگردد، پس باید برای خانواده خود به

اندازه ای که توانایی دارد سوغاتی بیاورد.

برای زنتان آرایش کنید:

۱۲- امام باقر علیه السلام می فرمایند: النسآء یحببن ان یرین الرجل فی مثل ما

یحب الرجل ان یری فیه النسآء من الزینة [12].

همان گونه که مردان دوست دارند زینت و آرایش را در زنانشان ببینند، زنان نیز دوست دارند

زینت و آرایش را در مردانشان ببینند.

خانه را گرم نگه دار:

۱۳- امام رضا علیه السلام می فرمایند: بنبغی للمؤمن ان ینقص من قوت عیاله

فی الشتآء ویزید فی وقودهم [13].

سزاوار است که مؤمن در زمستان از خوراک خانواده اش کم کند، و بر [چوب و زغال و] وسیله

گرم کننده آنان بیفزاید.

شاد ساختن خانواده در مناسبت های فرخنده

۱۴- راوی می گوید به امام صادق علیه السلام عرض کردم: حق زن بر شوهرش

چیست؟ حضرت فرمودند: . . . ولاتکون فاکهة عامة الا اطعم عیاله منها ولایدع ان

یکون للعید عندهم فضل فی الطعام وان یسنی لهم فی ذلک شی ء ما لم یسن

لهم فی سآئر الایام [14].

. . . هر میوه ای که همه مردم از آن می خورند، باید به خانواده اش بخوراند و در روزهای عید

خوراک آنان را افزایش دهد، و چیزهایی برای آنان فراهم کند که در روزهای دیگر فراهم نمی

کرده است.

تهمت و سوء ظن هرگز:

۱۵- امام صادق علیه السلام می فرمایند: لا تقذفوا نسآءکم فان فی قذفهن ندامة

طویلة وعقوبة شدیدة [15].

به زنان خود تهمت نزنید [و نسبت ناروا ندهید]، زیرا در این کار، [برای شما] پشیمانی طولانی

و کیفر سختی خواهد بود.

خدا کند تو بیایی:

۱۶- پیامبر عزیز خدا صلی الله علیه و آله می فرمایند: هلک بذی المروة ان یبیت

الرجل عن منزله بالمصر الذی فیه اهله [16].

از جوانمردی دور است که [مردی] در شهری که خانواده اش هستند باشد، ولی در غیر خانه

خود بخوابد.

آداب ورود به خانه:

۱۷- امام صادق علیه السلام می فرمایند: یسلم الرجل اذا دخل علی اهله واذا

دخل یضرب بنعلیه ویتنحنح یصنع ذلک حتی یؤذنهم انه قد جآء حتی لا یری شیئا

یکرهه [17].

هنگامی که مرد با خانواده اش برخورد می کند، [به آنان] سلام کند و هنگام ورود با صدای

کفش و با سرفه کردن، خانواده اش را از آمدن خود با خبر کند، تا اینکه چیزی نبیند که او را

ناخوش آید.

در کنار همسر نشستن:

۱۸- پیامبر عزیز اسلام صلی الله علیه و آله می فرمایند: جلوس المرء عند عیاله

احب الی الله تعالی من اعتکاف فی مسجدی هذا [18].

نشستن مرد در کنار خانواده اش، نزد خدای بزرگ دوست داشتنی تر از اعتکاف [و نشستن]

در این مسجد من است.

تا کنون لقمه در دهانش گذاشته ای؟

۱۹- پیامبر عزیز خدا صلی الله علیه و آله می فرمایند: ان الرجل لیؤجر فی رفع اللقمة الی فی امراته [19].

مرد در برابر لقمه ای که در دهان زنش می گذارد پاداش می برد.

کتک نزن، فریاد نکش!

۲۰- پیامبر عزیز خدا صلی الله علیه و آله به یکی از زنان درباره حق زن بر شوهرش

می فرمایند: حقک علیه ان یطعمک مما یاکل ویکسوک مما یلبس ولا یلطم ولا

یصیح فی وجهک [20].

حق تو بر شوهرت این است که از آنچه خود می خورد به تو غذا دهد، و از آنچه خود می پوشد

تو را نیز بپوشاند، و به روی تو سیلی نزند و فریاد نکشد.

===== ==== =====

 

[1] بحار الانوار، ج ۱۰۳، ص ۲۲۸ .

[2] بحار الانوار، ج ۱۰۳، ص ۲۲7 .

[3] مکارم الاخلاق، ص ۲۱۸ .

[4] مکارم الاخلاق، ص ۲۱6 .

[5] مستدرک الوسائل، ج ۱۴، ص ۲۵۰ .

[6] وسائل الشیعة، ج ۱۴، ص ۱۰ .

[7] مستدرک الوسائل، ج ۱۴، ص ۲۴۳ .

[8] بحارالانوار، ج ۱۰۴، ص ۷۲ .

[9] وسائل الشیعة، ج ۱۵، ص ۲۲۷ .

[10] وسائل الشیعة، ج ۱۵، ص 251 .

[11] وسائل الشیعة، ج 8، ص 337 .

[12] مکارم الاخلاق، ص ۸۰ .

[13] وسائل الشیعة، ج ۱۵، ص ۲۴۹ .

[14] وسائل الشیعة، ج ۱۵، ص ۲27 .

[15] بحارالانوار، ج ۱۰۳، ص ۲۴۹ .

[16] وسائل الشیعة، ج ۱۴، ص ۱۲۲ .

[17] بحارالانوار، ج ۷۶، ص ۱۱ .

[18] میزان الحکمة، ج ۴، ص ۲۸۷ .

[19] المحجة البیضاء، ج ۳، ص ۷۰ .

[20] مکارم الاخلاق، ص ۲۱۸ .

 

علامه جعفری در معرض آزمایش.

 

 از علامه جعفری می پرسند چی شد که به این کمالات رسیدی؟

ایشان در جواب خاطره ای ازدوران طلبگی تعریف میکنند و اظهار میکنند که هر چه دارند از

کراماتی است که به دنبال این امتحان الهی نصیبشان شده :«ما در نجف در مدرسه صدر

اقامت داشتیم . خیلی مقید بودیم که ، در جشن ها و ایام سرور ، مجالس جشن بگیریم ، و

ایام سوگواری را هم، سوگواری می گرفتیم ، یک شبی مصادف شده بود با ولادت حضرت

فاطمه زهرا (سلام الله عليها) اول شب نماز مغرب و عشا می خواندیم و یک شربتی می

خوردیم آنگاه با فکاهیاتی مجلس جشن وسرور ترتیب می دادیم.

یک آقایی بود به نام آقا شیخ حیدر علی اصفهانی ، که نجف آبادی بود، معدن ذوق بود . او که

، می آمد من به الکفایه ، قطعا به وجود می آمد جلسه دست او قرار می گرفت، آن ایام

مصادف شده بود با ایام قلب الاسد (۱۰الی ۲۱ مرداد ) که ماه خرما پزان می گوییم نجف با ۲۵

و یا ۳۵ درجه خیلی گرم می شد. آن سال در اطراف نجف باتلاقی درست شده بود و پشه

های بوجود آمده بود که عربهای بومی را اذیت می کرد ما ایرانیها هم که ، اصلا خواب و

استراحت نداشتیم . آن سال آنقدر گرما زیاد بود که ، اصلا قابل تحمل نبود نکته سوم اینکه

حجره من رو به شرق بود. تقریبا هم مخروبه بود . من فروردین را در آنجا بطور طبیعی مطالعه

می کردم و میخوابیدم . اردیبهشت هم مقداری قابل تحمل بود ولی دیگر از خرداد امکان

استفاده ازحجره نبود . گرما واقعا کشنده بود ، وقتی می خواستم بروم از حجره کتاب بردارم

مثل این بود که با دست نان را از داخل تنور بر می دارم ، در اقل وقت و سریع.

با این تعاریف این جشن افتاده بود به این موقع ، در بغداد و بصره و نجف، گرما ، تلفات هم

گرفته بود ، ما بعد از شب نشستیم ، شربت هم درست شد ، آقا شیخ حیدر علی اصفهانی

که ، کتابی هم نوشته بنام « شناسنامه خر» آمد. مدیر مدرسه مان ، مرحوم آقا

سیداسماعیل اصفهانی هم آنجا بود ، به آقا شیخ علی گفت : آقا شب نمی گذره ، حرفی

داری بگو ، ایشان یک تکه کاغذ روزنامه در آورد. عکس یک دختر بود که ، زیرش نوشته بود «

اجمل بنات عصرها » « زیباترین دختر روزگار » گفت : آقایان من درباره این عکس از شما

سوالی می کنم . اگر شما را مخیر کنند بین اینکه با این دختر بطور مشروع و قانونی ازدواج

کنید - از همان اولین لحظه ملاقات عقد جاری شود و حتی یک لحظه همخلاف شرع نباشد - و

هزار سال هم زندگی کنید، با کمال خوشرویی و بدون غصه ، یا اینکه جمال علی (عليه

السلام) را مستحبا زیارت و ملاقات کنید . کدام را انتخاب می کنید

سوال خیلی حساب شده بود . طرف دختر حلال بود و زیارت علی (عليه السلام) هم

مستحبی. گفت آقایان واقعیت را بگویید . جا نماز آب نکشید ، عجله نکنید ، درست جواب

دهید. اول کاغذ را مدیر مدرسه گرفت و نگاه کرد و خطاب به پسرش که در کنارش نشسته بود

بالهجه اصفهانی گفت : سید محمد! ما یک چیزی بگوئیم نری به مادرت بگوئی ها؟ معلوم شد

نظر آقا چیست. شاگرد اول ما نمره اش را گرفت! همه زدند زیر خنده.

 

کاغذ را به دومی دادند. نگاهی به عکس کرد و گفت: آقا شیخ علی، اختیار داری، وقتی آقا

(مدیرمدرسه) اینطور فرمودند مگر ما قدرت داریم که خلافش را بگوئیم. آقا فرمودند دیگه! خوب

در هر تکه خنده راه می افتاد. نفر سوم گفت : آقا شیخ حیدر این روایت از امام علی (عليه

السلام) معروف است که فرموده اند « یا حارث حمدانی من یمت یرنی » (ای حارث حمدانی

هر کی بمیرد مرا ملاقات می کند) پس ما انشاالله در موقعش جمال علی (عليه السلام) را

ملاقات میکنیم! باز هم همه زدند زیر خنده، خوب اهل ذوق بودند. واقعا سوال مشکلی بود.

 

یکی از آقایان گفت: آقا شیخ حیدر گفتی زیارت آقا مستحبی است؟ گفتی آنهم شرعی صد

در صد؟ آقا شیخ حیدر گفت : بلی. گفت: والله چه عرض کنم (باز هم خندهحضار)!.

نفر پنجم من بودم. این کاغذ را دادند دست من. دیدم که نمی توانم نگاه کنم، کاغذ را رد کردم

به نفر بعدی، گفتم: من یک لحظه دیدار علی (عليه السلام) را به هزاران سال زناشویی با این

زن نمی دهم. یک وقت دیدم یک حالت خیلی عجیبی دست داد. تا آن وقت همچو حالتی

ندیده بودم. شبیه به خواب و بیهوشی بلند شدم. اول شب قلب الاسد وارد حجره ام شدم،

حالت غیر عادی، حجره رو به مشرق دیگر نفهمیدم، یکبار به حالتی دستیافتم. یک دفعه دیدم

یک اتاق بزرگی است یک آقایی نشسته در صدر مجلس، تمام علامات و قیافه ای که شیعه و

سنی در باره امام علی (عليه السلام) نوشته در این مرد موجود است. یک جوانی پیش من در

سمت راستم نشسته بود. پرسیدم این آقا کیست؟ گفت : این آقا خود علی (عليه السلام)

است، من سیر او را نگاه کردم. آمدم بیرون، رفتم همان جلسه، کاغذ رسیده دست نفر نهم یا

دهم، رنگم پریده بود. نمی دانم شاید مرحوم شمس آبادی بود خطاب به من گفت : آقاشیخ

محمد تقی شما کجا رفتید و آمدید؟ نمی خواستم ماجرا را بگویم، اگر بگم عیششون بهم

می خوره، اصرار کردند و من بالاخره قضیه را گفتم و ماجرا را شرح دادم، خیلی منقلب شدند.

خدا رحمت کند آقا سید اسماعیل ( مدیر) را خطاب به آقا شیخ حیدر گفت: آقا دیگر از این

شوخی ها نکن، ما را بد آزمایش کردی.« این از خاطرات بزرگ زندگی مناست.»

 

 

نصیحت پدرانه.

 

ble>

 

 


 

امام زين العابدين

رفاقت مكن !


با «دروغگو» ؛ زيرا او مطالب را برخلاف واقع نشان مى دهد. دور را نزديك و نزديك

 را به تو دور جلوه مى دهد.


با «گناهكار و لاابالى » ؛ زيرا او تو را به بهاى يك لقمه يا كمتر از آن مى فروشد.

با «بخيل » ؛ كه او از كمك مالى به تو آن گاه كه بسيار به او نيازمندى ، مضايقه مى كند.


با «احمق » ؛ زيرا او مى خواهد به تو سودى برساند ولى (بواسطه حماقتش ) به

 تو زيان مى رساند.

با «قاطع رحم » ؛ كه او در سه جاى قرآن مورد لعن و نفرين قرار گرفته است .

تلخيص از بحار الانوار: ج 74، ص 196 و 208 و جلد 78، ص 137 با تفاوت مختصر.

pan style="font-family: tahoma,arial,helvetica,sans-serif;">به امام محمد باقر فرمود: فرزندم ! با پنج كس همنشينى و

چرای فضیلت گریه برای امام حسین(ع).

 

سید بحرالعلوم به قصد تشرف به سامرا تنها به راه افتاد. در بین راه راجع به این

مسأله که گریه ی بر امام حسین علیه السلام گناهان را می آمرزد فکر می کرد.

همان وقت متوجه شد که شخص عربی سوار بر اسب به او رسید و سلام کرد ،

بعد پرسید:«جناب سید درباره ی چه چیز به فکر فرو رفته ای؟ و در چه اندیشه ای؟

اگر مساله علمی است بفرمائید شاید من هم اهل باشم؟»

سید بحرالعلوم عرض کرد:«در این باره فکر می کنم که چطور می شود خدای

تعالی این همه ثواب به زائرین و گریه کنندگان حضرت سیدالشهداء علیه السلام

می دهد؛ مثلاً در هر قدمی که در راه زیارت بر می دارند ثواب یک حج و یک عمره

در نامه ی عمل شان می نویسند و برای یک قطره ی اشک، تمام گناهان صغیره و

کبیره شان آمرزیده می شود؟»

آن سوار عرب فرمود:«تعجب نکن! من برای شما مثالی می آورم تا مشکل حل

شود. سلطانی به همراه درباریان خود به شکار می رفت در شکارگاه از لشکریان

دور شد و به سختی فوق العاده ای افتاد و بسیار گرسنه شد. خیمه ای را دید،

وارد آن خیمه شد در آن سیاه چادر، پیرزنی را با پسرش دید آنها در گوشه ی خیمه

بز شیردهی داشتند و از راه مصرف این بز زندگی خود را می گذراندند.

وقتی سلطان وارد شد او را نشناختند ولی به خاطر پذیرایی از مهمان، آن بز را سر

بریدند و کباب کردند چون چیز دیگری برای پذیرایی نداشتند. سلطان شب را

همانجا خوابید و روز بعد از ایشان جدا شد و هرطوری بود خودش را به درباریان

رساند و جریان را برای اطرافیان نقل کرد، در نهایت از ایشان سوال کرد ، اگر من

بخواهم پاداش میهمان نوازی پیرزن و فرزندش را داده باشم چه عملی باید انجام

بدهم؟

 

یکی از حضار گفت:به او صد گوسفند بدهید.

دیگری که از وزراء بود گفت:صد گوسفند و صد اشرفی بدهید.

یکی دیگر گفت:فلان مزرعه را به ایشان بدهید.

سلطان گفت:هرچه بدهم کم است؛ زیرا اگر سلطنت و تاج و تختم را هم بدهم آن

وقت مقابله به مثل کرده ام ، چون آنها هر چه را که داشتند به من دادند من هم

باید هرچه دارم به ایشان بدهم تا سر به سر شود

یعد سوار عرب به سیّد فرمود:«حالا جناب بحرالعلوم ،حضرت سیدالشهداء علیه

السلام هرچه از مال و منال و اهل و عیال و پسر و برادر و دختر و خواهر و سر و

پیکر داشت همه را در راه خدا داد، پس اگر خداوند به زائرین و گریه کنندگان آن

حضرت این همه اجر و ثواب بدهد نباید تعجب کرد، چون خدا که خدایی اش را نمی

تواند به سیدالشهداء علیه السلام بدهد پس هرکاری که می تواند آن را انجام می

دهد ؛ یعنی با صرف نظر از مقامات عالی خود امام حسین علیه السلام ، به زوّار و

گریه کنندگان آن حضرت هم درجاتی عنایت می کند، در عین حال اینها را جزای

کامل برای فداکاری آن حضرت نمی داند

وقتی شخص عرب این مطالب را فرمود از نظر سید بحرالعلوم غیب شد.

منبع:ملاقات با امام زمان علیه السلام در کربلا ص 126 و 127

مولف:محمد یوسفی