راههای جلوگیری از قضا شدن نماز صبح + نظر آیت الله بهجت

عوامل سلب توفیق از نماز صبح به دو گروه عمده دسته بندی می شود:

 

الف:عوامل مادی که برخی از این عوامل شامل موارد ذیل است:

فقدان برنامه ریزی و نظم در زندگی
از مهمترین عوامل مادی که مانع از توفیق درک نماز صبح می شود، فقدان برنامه ریزی و نظم در زندگی است، مانند فقدان برنامه ای منظم برای خواب و یا عدم برنامه ریزی جهت قضا نشدن نماز صبح و یا ایجاد مشغله های پراکنده و فراتر از توانایی های خود که نتیجه ای جز ایجاد خستگی مفرط ندارد.

 

پرخوری در شب


علتی دیگر برای خواب طولانی و سنگین پرخوری در شب است، حضرت عیسی(ع) خطاب به بنی اسرائیل فرمودند:«ای بنی اسرائیل! خوردن خود را زیاد نکنید، زیرا هر کس بر خوردن خود بیفزاید، بر خوابیدن خود هم می افزاید و هر کس که بر خواب خود بیفزاید، از نماز کم می گذارد و در نتیجه در زمره غافلان نوشته می شود.
آیت الله آقا عزیز خوشبخت درباره برخی کارهای که موجب قضا شدن نماز صبح شده می فرمایند:آدم شب زیاد پای تلویزیون بنشیند، غذای چرب هم بخورد، شب هم کوتاه باشد، طبیعی است که دیگر بیدار نمی شود، از ایشان پرسیدند:حالا اگر بخواهد بیدار شود چه کار باید بکند؟ ایشان پاسخ دادند:باید مقدماتش را فراهم کند. مقدمات یکی اش همین است، زود بخوابد، پای این تلویزیون ننشیند، غذای چرب و چیل نخورد، درست می شود إن شاء الله، بنابراین واجب است بر این آدم این کارها را بکند و الّا مبتلا به گناه قضاشدن نماز صبح می شود.

 

ب:عوامل معنوی

ضعف در خداشناسی
یکی از مهمترین عوامل معنوی که موجب می شود تا انسان نسبت به نماز صبح اهمیت ندهد، عدم معرفت و شناخت نسبت به خداوند متعال و الطاف وی است، فرض کنید اگر با یکی از مسئوالان که حل مشکلتان در دست اوست قراری گذاشته اید و یقین دارید که وی در همان ساعت مقرر منتظر شما است. آیا واقعا شب به راحتی می خوابید و دیر بر سر قرار حاضر شده و یا با کسلی با وی مواجه می شوید؟
اگر انسان واقعاً نسبت به الطاف الهی کمترین معرفتی داشته باشد و بداند که کسی که در نماز با او صحبت می کند، همانی است که او را از نیستی به دنیا آورده و تمامی نعمت های خود را نیز بر او ارزانی داشته تا به نهایت کمال و درجات بالای بهشتی دست پیدا کند و او همانی است که اختیار کمی و زیادی روزی اش را دارد ؛ همانی است که مرگ و زندگی اش در ید قدرت اوست، با این حال آیا نسبت به نماز با بی حالی برخورد خواهد کرد و یا آنکه سر از پا نشناخته و با تمام وجود به اقامه نماز عاشقانه خواهد پرداخت.

 

نظر آیت الله بهجت

گناه
اعمال و رفتاری که انسان در طی روز انجام می دهد نقش بسیار مهمی در توفیق انسان نسبت به عبادات دارد؛ یعنی هر چه در طی روز کارهای شایسته از انسان سر بزند، توفیقات انسان نیز برای اعمال خوب دیگر بیشتر فراهم می شود و هر چه به گناه آلوده شود توفیق اعمال خوب از وی سلب می شود، لذا باید نسبت به این مسأله بسیار حساس بود تا به واسطه گناه درک لذت سحرخیزی را از دست نداد، از آیت الله بهجت سؤال شد:چه کنیم تا نماز صبحمان قضا نشود؟ در پاسخ فرمودند:کسی که باقی نمازهایش را در اول وقت بخواند؛ خدا او را برای نماز صبح بیدار خواهد کرد.
بیایم با عزم و اراده جدی نسبت به نماز اول وقت بینی شیطان را به خاک بمالیم، چرا که امام زمان(عج) درباره نماز می فرمایند:«فَمَا أُرْغِمَ أَنْفُ الشَّیْطَانِ بِشَیْ‏ءٍ أَفْضَلَ مِنَ الصَّلَاةِ فَصَلِّهَا وَ أَرْغِمْ أَنْفَ الشَّیْطَان‏»؛ هیچ چیز مانند نماز، بینی شیطان را به خاک نمی مالد پس نماز بخوان و بینی شیطان را به خاک بمال.»

چرا ما نمی توانیم خدمت امام زمان علیه السلام برسیم؟

اولا: ما باید ملاحظه کنیم که وظیفه ما در این عصر و زمان غیبت چیست و برای رسیدن به کمالی که هدف خلقت ما قرار گرفته چه باید بکنیم؟

وظیفه ما جز عمل به دستورات و وظایفی که از ناحیه امام معصوم علیهم السلام به ما ابلاغ شده و رسیده چیز دیگری نیست.

ثانیا: منشامحرومیت از ملاقات حضرت علیه السلام و غیبت ایشان خود ما بوده ایم و خود ما نیز می توانیم با برداشتن موانع ظهور در رفع این محرومیت ها سهیم باشیم.

ثالثا: برای هر امتی در هر عصر و زمانی یک نوع امتحان است و مسأله غیبت امام زمان علیه السلام در این دوره برای هر جامعه شیعی یک نوع امتحان بزرگ محسوب می شود.

رابعا: کسی نگفته ما نمی توانیم خدمت آقا امام زمان علیه السلام مشرف شویم. این امر برای هر کس مقدور است ولی مقداری سخنیت لازم دارد. باید غبار و زنگار را از چشم و دل زدود تا قابلیت لقای حضرت را پیدا کرد. و به طور کلی احتیاج به دویدن نیست بلکه اگر خود را اصلاح کنیم آن حضرت خود به دیدارمان خواهد آمد.

موعودشناسی و پاسخ به شبهات ص415

عاقبت به خيري

افراد زیادی هستند که در طول شبانه روز حداقل یکبار دعا می کنند تا عاقبتشان ختم به خیر شود


یکی از دعاهای مرسوم بین همه اهل ایمان طلب عاقبت به خیری است.

به جرئت می‌توان گفت که اگر از هر کسی سؤال کنید که چند دعای مهم را برای شما بشمارد، عاقبت به خیری اگر اولین دعا نباشد قطعاً یکی از اولین دعاهاست. و چقدر جالب است که تا پایان عمر هم هیچ‌کس نمی‌تواند یقین به استجابت این دعا در حق خودش داشته باشد و خدای متعال همیشه انسان را در خوف و رجاء نگهداشته است. هیچ‌کس نه از لحظه مرگ خود باخبر است و نه از حال خود در لحظه‌های آخر عمرش و کسی نمی‌داند نامه اعمالش را به دست راستش می‌دهند یا به دست چپ.

البته به‌جز عده‌ای خاص از اولیاء خدا.

این سنت الهی است که انسان را همیشه در حال بیم و امید نگاه دارد تا انسان هیچ‌گاه درگاه خداوند را ترک نکند و به‌قول‌معروف با انجام یک یا چند کار نیک خیالش از دنیای دیگرش راحت نباشد. اینجاست که معنای فراز پرتکرار قرآنی بیشتر فهمیده می‌شود.

خدای متعال می‌فرماید : «من جاء بالحسنه فله عشر امثالها. انعام/۱۶۰».

معنای این آیه و نظایر آن که در قرآن کریم بارها تکرار شده‌اند این است که هر کس حسنه یا همان کار نیک را با خود بیاورد، ده برابر پاداش می‌گیرد!

البته لحظه‌ای فکر کردن مشخص می‌کند که «آوردن» یک‌چیز است و «انجام دادن» چیز دیگر.

خیلی‌ها ممکن است در طول زندگی‌شان کارهای خیر بسیاری انجام دهند و در دنیا میان همه انسان‌ها به نام خیّر و نیکوکار مشهور شوند ولی آیا این همه کار خیر را فقط انجام داده‌اند یا اینکه آن‌ها را با خود به دیار باقی هم می‌برند؟ نکته اصلی و کلیدی اینجاست. درواقع عاقبت به خیری از آن‌کسی است که کار نیک را با خود بیاورد و تا لحظه آخر در زاد و توشه خود ذخیره کرده باشد.

در مقابل، همین نکته در مورد کار شر و سیئه نیز صادق است.

چراکه خداوند در ادامه همان آیه می‌فرماید: و من جاء بالسیئه … یعنی هرکس سیئه‌ای را بیاورد…

برای توضیح و تبیین اشاره‌ای به آن فرمایش امام خمینی «ره» راهگشاست

که فرمودند : ملاک حال فعلی افراد است…

شاید مقصود اصلی ایشان در مورد خواص جامعه بوده اما ظرافت و دقت در این بیان به‌قدری بالا است که ازلحاظ اخلاقی برای عموم جامعه نیز راهگشا و روشن‌گر است. این فرمایش امام سرشار از اشارات اخلاقی برای عموم جامعه است.

در این بیان این «حال فعلی افراد» را شاید بتوان با توضیح بالا تعریف کرد.

به این صورت که مراد از حال فعلی افراد این است که اشخاص حتی باوجود پیشینه‌های مثبت در جای‌جای زندگی خود آیا آن‌ کارهای خیر که در گذشته انجام داده بودند را تا کجا با خود همراه دارند و آیا در توشه آخرت خود آن را حفظ کرده‌اند یا با اعمال ناشایست جدید کاری کرده‌اند

که به قول فرمایش قرآن کریم

«أُولَئِکَ الَّذِینَ حَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ … آل‌عمران/۲۲»

یعنی کارهای نیک گذشته را تباه کرده اند؟ آیا تأثیر اعمال و رفتارشان را با خودشان به همراه آورده‌اند یا اینکه فقط نامی از آن اقدامات را برای خود نگه‌داشته‌اند؟

دقت در این امر ما را به این مطلب رهنمون می‌کند که حال فعلی افراد رابطه عمیقی با عاقبت به خیری دارد.

زیرا لحظه آخر عمر انسان آخرین لحظه‌ای است که مصداق حال فعلی هر فرد است.

موانع عاقبت به خيري

انسان‌هایی که به آخرت اعتقاد دارند و در یک کلام مرگ را پایان و نابودی خود نمی‌دانند، همه در بیم و امید هستند و از عاقبت خویش بی‌خبرند. و ازجمله ارکان عاقبت به خیری همین بیم و امید است. چرا این حساس موجب می‌شود تا آخرین لحظه عمر نه از اعمال خود ناامید شوند و دست از اصلاح حال فعلی خویش بکشند و نه آن‌قدر امیدوار باشند که حال فعلی خود را رها کنند و خیالشان راحت باشد از عاقبت خود!

اینک می‌خواهیم با نظر به بعضی از آیات قرآن مواردی از موانع عاقبت به خیری را فهرست وار و گذرا اشاره کنیم.

گفتیم که عاقبت‌به‌خیر کسی است که کار نیک را با خود به عالم قبر بیاورد.

یکی از واژگان قرآنی که بیانگر یکی از موانع است واژه «حبوط» است.

حبوط درواقع این است که انسان نتواند کارهای نیک خود را با خود به آخرت ببرد.

مانند این است که انسان حساب بانکی‌اش را از پول پرکند برای روز مبادا. اما همین‌که روز مبادا رسید برود سراغ حساب و ببیند به خاطر تخلفات و فساد مالی حق برداشت پول ندارد. یا شاید بهتر است بگوییم پولی در حساب وجود ندارد.

برای اینکه بتوانیم کار نیک را با خود ببریم شرط مهمی را باید موردنظر قرار دهیم.

خداوند متعال در قرآن کریم می‌فرماید:

اولئک الذین کفرو بایات ربهم و لقائه فحبطت اعمالهم فلا نقیم لهم یوم القیامه وزنا «کهف۱۰۵»

از این آیه استفاده می‌شود که انجام کار نیک به هراندازه هم که باشد الزاماً به معنای ایمان داشتن صاحب عمل نیست. زیرا ممکن است کسی در دل، ایمان واقعی نداشته باشد ولی در طول عمر خود، کارهایی را که ظاهرا خیر هستند انجام دهد.

چنین فردی حسابش را در روز مبادا خالی می‌یابد!

و به فرموده قرآن چیزی وجود ندارد که برایش در مقابل اعمال شر وزن کنند.

هیچ بنده‌ای از حبط عمل در امان نیست و همین امر انسان را تا لحظه مرگ در بیم نگاه می‌دارد.

 

اما دراین‌بین یک سؤال باقی می‌ماند. و آن این است که ما انسان‌های زیادی را می‌بینیم که در ابتدای عمر خود مؤمنانه رفتار می‌کردند. در وجودشان اثری از کفر و بی‌ایمانی به خدا نبود. ولی هر چه به آخر عمر خود نزدیک شدند تغییر کردند و اعمالشان سمت و سویی دیگر گرفت.

به‌راستی راز این تغییر چیست؟

در میان آیات قرآن واژه‌ای دیگر که مربوط به این امر است وجود دارد.

واژه «استدراج».

خداوند متعال می‌فرماید: والذین کذبو بایاتنا سنستدرجهم من حیث لایعلمون«اعراف۱۸۲»

استدراج یعنی تغییر تدریجی.

جوری که حتی خود شخص هم به‌راحتی متوجه آن نمی‌شود.

نمی‌فهمد که آرام‌آرام دارد از مسیر حق خارج می‌شود. و این نتیجه تکذیب آیات الهی است.

تکذیب آیات الهی الزاماً به معنی مخالفت علنی با خداوند نیست.

شاید نشانه‌ای از نشانه‌های خدا یا اولیاء الهی موردتکذیب واقع شوند.

اینجاست که انسان به‌تدریج مسیر حق را گم می‌کند و بصیرت خویش را زا دست می‌دهد.

حبط اعمال و استدراج از سنن الهی هستند که از موانع جدی عاقبت به خیری در آیات قرآن به شمار می‌روند.انسان برای عاقبت به خیری لازم است که هرلحظه مراقب افکار و اعمال و رفتار خود باشد که مبادا کفران نعمات و آیات خدا کرده باشیم و مبادا در اعتقادات یا در رفتار خدای‌ناکرده تکذیب آیات خدا کرده باشیم که زمینه‌های این موانع عاقبت به خیری را در زندگی خود ایجاد کنیم!

محمد اسلامی

منبع: برگرفته از پایگاه خبری آستان مقدس حضرت معصومه علیهاالسلام

دعا براي زياد شدن علم

چند دعا برای اهل علم و تحصیل

روز چهارشنبه هفتاد بار این ذكر را بخواند،(ایه ۲۲ سوره حشر) بر اهالى علم و قلم فائق آید و غنى و مكرم گردد: هُوَ اللَّهُ الَّذِي لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ عَالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ هُوَ الرَّحْمَنُ الرَّحِيمُ .

از آيت الله بهجت (ره) پرسيدند: چه كنيم تا تمركز فكر پيدا كنيم؟

فرمودند: اذكاري مثل لا اله الا الله را زياد بگوييد.

كتاب جامع الشتات به نقل از امام صادق عليه السلام نقل شده : اگر خواستي حديثي از ما نقل كني و شيطان باعث فراموشي تو شد دست خود را بر پيشاني بگذار و بگو : صَلَي الله علي محمد و آله اَللهم اِنّي اَسئَلُكَ يا مُذَكِّرَ الْخَيْرِ وَ فاعِلَهُ وَالاْمِرَ بِهِ ذَكِّرْنى ما اَنْسانيهُ الشَّيْطانُ

حاج آقا جواد رحيمي كه از اولياء خدا بودند مي فرمايند: تكرار آيت الكرسي و استمرار آن بخصوص پس از نمازهاي يوميه اثر مستقيم بر تقويت حاقظه و قدرت ادراك انسان دارد.

آيت الله بهجت مي فرمايند: پس از اتمام نمازها اين تعقيب را مداومت داشته باشيد.

سُبْحانَ مَنْ لا یَعْتَدی عَلی اَهْلِ مَمْلَکَتِهِ سُبْحانَ مَنْ لا یُاخِذُ اَهْلَ الاَرْضِ بِألْوانِ الْعَذابِ سُبْحانَ الرَّئُوفُ الرَّحیم اَللّهُمَّ اجْعَلْ لی فی قَلْبی نُوراً وَ بَصَراً وَ فَهْماً وَ عِلْماً اِنَّکَ عَلی کُلِ شَیءٍ قَدیر