ریحانه
(حــوزه ریحـــانة النبی س ســــنـنـدج)
(حــوزه ریحـــانة النبی س ســــنـنـدج)
چهارشنبه 93/02/31
خداوندا از آنجا که بودیم برخاستیم لکن به آنجا نرسیدیم که خواستیم.
الهی! همگان در فراق تو می سوزند و دوستدار در دیدار، چون دوست دیده ور گشت
دوستداررا با شکیبایی چه کار؟
الهی! با بهشت چه سازم و با حور چه بازم. مرا دیده ای ده که از هر نظری بهشتی
سازم.
الهی! گل بهشت در چشم عارفان خار است و جوینده تو با بهشت چه کار است.
الهی! اگر بهشت چشم و چراغ است، بی دیدار تو درد و داغ است.
الهی! بهشت بی دیدار تو زندان است و زندانی را به زندان بردن نه کار کریمان است.
الهی! اگر به دوزخ فرستی دعوی دار نیستم و اگر به بهشت فرمایی بی جمال تو
خریدار نیستم، مطلوب ما برآر که جز وصل تو طلبکار نیستم.
الهی! ای نزدیک تر از ما به ما، مهربان تر ازما به ما، نوازنده ی ما بی ما، به کرم خویش
نه به سزای ما، هرچه کردیم تاوان بر ما، هرچه تو کردی باقی بر ما، هرچه کردی به
جای ما، به خود کردی نه به سزای ما.
الهی! گرفتارآن دردم که تو داروی آنی، بنده آن ثنایم که تو سزاوارآنی، من در تو چه
دانم؟ تو دانی. تو آنی که مصطفی گفت من ثنای تو را نتوانم شمرد آنگونه که تو بر
نفس خویش ثنا گفتی.
الهی! مران کسی را که خود خواندی. ظاهر مکن جرمی را که خود پوشیدی.
کریما! میان ما و تو داور تویی، آن کن که سزاوار آنی نه آنچنان که سزاوار ماست.
و بدان که دوستان خاک، تو را جویانند و زبان حال گویانند:
ای جوانان غافل و ای پیران جاهل، دیوانه اید که نمی بینید و بر حال ما نمی نگرید. که
ما در خاک و خون خفته ایم و چهره در نقاب نهفته ایم. ما نیز پیش از شما در بساط
کامرانی بوده ایم و انبساط جهان فانی نموده ایم و عاقبت شربت مرگ چشیدیم و از
زندگانی دنیا وفا ندیدیم تا خبر شدیم و خود را دیدیم. جان بر باد فنا بر دادیم و بر خاک
عنا افتادی. اینک رخساره به خاک آمیخته و دندان ما ریخته و زبان ما فرابسته و دهان ما
در هم شکسته. تمام اعضا زخم خورده و روح ما پریده و سبزه از خاک ما دمیده. ما در
خاک تیره، شما به خاک خیره.
شب پرهیزکاران:
پرهیزکاران در شب برپا ایستاده مشغول نمازند، قرآن را جزء جزء و با تفکر و اندیشه می
خوانند، با قرآن جان خود را محزون و داروی درد خود را مییابند.
وقتی به ایه ای برسند که تشویقی در آن است، با شوق و طمع بهشت به آن روی
آورند، و با جان پرشوق در آن خیره شوند، و گمان می برند که نعمتهای بهشتی برابر
دیدگانشان قرار دارد، و هرگاه به ایه ای می رسند که ترس از خدا در آن باشد، گوش دل
به آن می سپارند، و گویا صدای برهم خوردن شعله های آتش، در گوششان طنین
افکنده است. پس قامت به شکل رکوع خم کرده، پیشانی و دست و پا بر خاک مالیده،
و از خدا آزادی خود را از آتش جهنم میطلبند
چهارشنبه 93/02/31
از رسول خدا صلی الله علیه واله پرسیدند: چرا پیش از نماز اذان و اقامه مستحب
است، ولی در مورد عبادات دیگر چنین نیست؟
حضرت فرمود: به خاطر این که نماز، شبیه حالتهای مختلف انسان در قیامت است. اذان
به «نفخه ی اوّل» شباهت دارد که با نفخه ی اوّل (و دمیدن اسرافیل در صور) همه ی
مردم می میرند و از همین جاست که نشستن و سجده کردن بعد از اذان، مستحب
است، (سجده اشاره به مرگ و بازگشت انسان به خاک و زمین است) و اقامه ی نماز،
شبیه «نفخه ی دوّم» است (که با دمیدن اسرافیل در صور، در مرتبه ی دوّم، مردگان
زنده می شوند) که خدای متعال فرمود: «وَاستَمِع یَومَ یُنادِ المُنادِ مِن مَّکانٍ قَرِیبٍ»1 و
گوش فراده و منتظر روزی باش که منادی از مکانی نزدیک ندا می دهد.
و قیام در نماز مانند برخاستن مردم از قبرهاست چنانکه فرمود: «یَومَ یَقُومُ النّاسُ لِرَبِّ
العالَمین»2 روزی که مردم در پیشگاه پروردگار جهانیان می ایستند.
و بلند کردن دستها هنگام گفتن تکبیرة الاحرام، شبیه دست دراز کردن برای گرفتن نامه
ی اعمال در قیامت است، که خدای بزرگ فرمود: «إِقرأ کِتابَکَ کَفی بِنَفسِکَ الیَومَ عَلَیکَ
حَسیباً»3 (و به او می گویی) کتابت را بخوان، کافی است که امروز، خود حسابگر
خویش باشی.
و رکوع نماز، به خضوع خلایق در پیشگاه خالق شباهت دارد؛ چنانکه فرمود: «وَ عَنَتِ
الوُجُوهُ لِلحَیِّ القَیُّومِ»4 و (در آن روز) همه ی چهره ها در برابر خداوند حیّ قیّوم، خاضع
می شود.
و سجودِ نماز، شبیه سجود بندگان برای خدای جهان (در قیامت) است که فرمود: «یَومَ
یُکشَفُ عَن ساقٍ وَ یُدعَونَ اِلَی السُّجُودِ» 5 (به خاطر بیاورید) روزی را که ساق پاها (از
وحشت) برهنه می گردد و دعوت به سجود می شوند.
و تشهّدِ نماز شباهت دارد به زانو زدن خلایق در پیشگاه خدای متعال در روز قیامت.
سه شنبه 93/02/30
چشم چرانی پیک زنا.. تیر شیطان و بالاترین خطریست که انسان را تهدبد می کند
نظربازی و چشم چرانی روز به روز پیوند های عاطفی همسران را سست نموده و موجب سلب اطمینان و اعتماد و بروز افسردگی . دلسردی . ناامیدی . بداخلاقی و در برخی موارد قتل و یا خودکشی می گردد
انسان چشم هرزه همه چیز و همه کس را زیبا میبیند مگر همسر و زندگی خود را لذا مرتب بهانه گیری میکند و ایراد می تراشد و دعوا میکند.. به همسر خویش و خواسته هایش بها نمیدهد دیگران را به رخ او کشیده و در مقام مقایسه برمی اید و همه اینها نشانگر این است که او دلش با دیگریست.
همسر بیچاره هرچه بیشتر به سر و روی خود میرسد و اراسته تر میگردد و خوش اخلاق تر میشود در چشم هوس باز و حریص همسرش جلوه نمیکند