ازدواج و معیارهای انتخاب همسر.

 

با چه كسي ازدواج كنيم ؟‌ چگونه همسرآينده امان را بشناسيم؟ چه شرايطي براي همسر در نظر بگيريم ؟ در چه سني بايد ازدواج كرد؟

چه شرايطي بايد داشته باشيم تا ازدواج كنيم ؟

و هزاران سئوال از اين دست را هر روزه جوانان در ذهن خود مرور مي كنند و به دنبال جواب هستند. در اين يادداشت و چندين يادداشت

بعدي ، سعي ما بر اين است كه به اين مهم بپردازيم و سئوالاتي كه مبتلا به عموم هست را از منظر روانشناسي كاربردي پاسخ دهيم.

در مورد ازدواج بايد بگوئيم كه : اين رابطه تنها به منظور ارضاي تمايلات آني نيست . بلكه زندگي آينده و خوشبختي زن و مرد و كودكان

آنها بر اساس اين پيوند قرار گرفته است و چنانكه در بحث تربيت كودك نيز شرح داديم يكي از علل عمده اختلالات رواني در كودكان ،

گسسته شدن رابطه خانواده و يا اختلافات خانوادگي است.

ازدواج موفق بستگي به عوامل مختلفي دارد كه خيلي از آنها را بايد در دوران نامزدي ( قبل از ازدواج ) ارزيابي كرد. عوامل ديگري نيز در

موفقيت زندگي زناشويي موثر است كه مي توان آنها را بعد از ازدواج شناخت.

در ازدواج ، سازش دائمي و از خودگذشتگي فراوان لازم است ، ولي اگر زن و مرد قبل از ازدواج با يكديگر توافق بيشتري داشته باشند ،

امكان سازش بعدي بيشتر خواهد بود.

مهمترين عوامل توافق در ازدواج عبارتند از :

1 - رشد عاطفي و فكري

2 - تشابه علايق و طرز تفكر

3 - تشابه مذهبي ( مسائل عيني مذهبي مد نظر است نه كليات )

4 - تشابه تحصيلي و طبقاتي

5 - تشابه طرز فكر نسبت به امور جنسي

6 - تشابه علاقه به زندگي و سرعت عمل در كارها

7 - رابطه با خانواده زن و شوهر

سعي ما بر اين است كه در اين يادداشت و يادداشت هاي بعدي موارد هفتگانه فوق را شرح دهيم و در اين يادداشت معيار اول را بحث

مي كنيم.

1 - رشد عاطفي و فكري

مهمترين عامل موفقيت در زندگي زناشويي ، رشد عاطفي و فكري است. البته واضح است كه درجه رشد عاطفي و فكري تنها بستگي

به سن ندارد ، بلكه سن رواني ، اجتماعي و عاطفي و سن جسماني همه از عوامل موثر روشنفكري است. اگر اين عوامل فراهم باشد

، بهترين سن براي ازدواج 25 سالگي براي مرد و 22 سالگي براي زن است.

در اين سن يك فرد عادي به اندازه كافي رشد و ثبات فكري و عاطفي دارد و امكان تغيير ناگهاني در رفتار او كم است ، اگر چه در اين سن

عادات مختلف در فرد به صورت محكمي در آمده ، ولي هنوز قابليت تطبيق و سازش در او موجود است. البته بايد اضافه كرد كه اين سن

را تنها از لحاظ كلي انتخاب كرديم ، بدين معني كه خيلي ازدواجهاي مقرون به خوشبختي وجود دارد كه زن و مرد در موقع ازدواج بسيار

مسن تر يا جوان تر از سن مذكور بوده اند.

رشد جسماني نيز عامل مهمي در آمادگي براي ازدواج است. اگر چه در اجتماع كنوني ما ازدواج معمولا بعد از بلوغ صورت مي گيرد ،‌

معهذا بايد گفت كه روان شناسان ، زناشويي كودكان تازه بالغ را كه آمادگي وارد شدن به زندگي پر مسئوليت زناشويي را ندارد ، صلاح

نمي بينند.

مسئله ديگري كه از لحاظ بهداشت رواني قابل ملاحظه است اينكه آيا در ازدواج اختلاف هوش و معلومات سبب بروز اختلافات زناشويي

خواهد شد يا خير ؟ تحقيقاتي كه در اين زمينه موجود است نشان مي دهد كه مردان تمايل دارند كه با زنان كم هوش تر از خود ازدواج

كنند و اغلب زنهاي خيلي با هوش مجرد مي مانند. از لحاظ خوشبختي زناشويي ، صلاح است كه مرد از لحاظ هوش ، كمي برتر از زن

باشد ، زيرا محيط ما چنين اقتضاء مي كند. ولي تفاوت زيادي در اين مورد نبايد وجود داشته باشد‌ ، زيرا در غير اين صورت علايق و طرز

تفكر آنان با يكديگر توافق نخواهد داشت. البته امكان دارد ازدواج موفقيت آميزي كه در آن زن با هوش و فعالي شريك است ، وجود داشته

باشد ، ولي خطرات ناشي از آن زياد است . در واقع هوش يك معياري است كه علايق و طرز تفكر خاصي را توليد مي كند و درصورت

اختلاف هوشي زياد انطباق و توافق طرفين به شدت كاهش مي يابد.

رشد اجتماعي رابطه نزديكي با رشد عاطفي و فكري دارد ، زيرا شخصي كه از لحاظ اجتماعي رشد كرده است ، روابط اجتماعي را بهتر

درك مي كند . او مي داند چگونه با ديگران ، به خصوص خانواده و همكارانش سازش كند . او درك مي كند كه انتظارات اجتماع از او

چيست و تا اندازه زيادي قادر است خود را با اين توقعات تطبيق دهد. همچنين او آماده قبول مسئوليت است و نسبت به محدوديتهاي

خود آگاهي دارد.

يكي از مهمترين عوامل رشد ، مقدار و چگونگي رشد عاطفي است . مثلا شخص ممكن است سي يا چهل سال عمر كرده باشد ، ولي

از لحاظ رشد عاطفي عقب مانده محسوب شود . چنين شخصي قدرت كنترل احساسات و عواطف خود را ندارد و در نتيجه زندگي

زناشويي او مختل مي شود.

شخصي كه رشد عاطفي كرده است ، در مورد همسر و فرزند و دوستان و مشكلات زندگي نظريه واقع بينانه اي دارد. او داراي فلسفه

زندگي معيني است كه بر اساس آن مي تواند از بحرانهاي دايمي زندگي جلوگيري كند . او به پيشرفت هاي فعلي خود متكي است و

زياد به گذشته خود ، هر چند هم با شكوه بوده باشد ، اتكا ندارد. در ضمن به مطالبي از قبيل امور جنسي ،‌ عشق ، ازدواج و تربيت

كودك با روشنفكري مي نگرد

معیار انتخاب همسر در قرآن

«مجید زوار» مسئول تبلیغات اسلامی تكاب در گفت‌وگو با خبرگزاری قرانی ایران(ایكنا) شعبه آذربایجان‌غربی، گفت: خداوند در این آیه

می‌فرماید: «با زنان مشرك ازدواج مكنید تا ایمان بیاورند قطعا كنیز با ایمان بهتر از زن مشرك است هر چند زیبایى او شما را به شگفت

آورد و به مردان مشرك زن مدهید تا ایمان بیاورند.

وی افزود: خداوندی كه انسان را به بهترین صورت ممكن خلق كرد و برای خود به خاطر این خلقتش تبریك گفت، ایمان را بهترین زیبایی

برای انسان قرار داده و به‌واسطه همین ایمان او را اشرف مخلوقات معرفی كرده‌است.

زوار ادامه داد: خوش‌اخلاقی نیز از معیارهای دیگری است كه قرآن در انتخاب همسر ضروری دانسته و در این مورد احادیث و سفارشات

زیادی نیز از سوی ائمه اطهار (ع) بیان شده‌است.

این مسئول با اشاره به جایگاه همسرگزینی میان بزرگان دین اظهار كرد: همواره بزرگان دین اسلام به انتخاب همسری شایسته تأكید

كرده‌اند و آنچه از زندگی و شرح حال آن‌ها بر‌می‌آید این است كه همسران بزرگان دین یار و یاور آن‌ها بوده كه بسیاری از موفقیت‌های

خود را مدیون و مرهون تلاش و ایثار و از خودگذشتگی همسران وفادار خود می‌دانند.

وی در ادامه بر واقف بودن به فرمایش امام خمینی (ره) بنیانگذار كبیر انقلاب اسلامی، مبنی بر اینكه مرد از دامن زن به معراج می‌رود،

تأكید كرد.ایمان را بهترین زیبایی برای انسان قرار داده و به‌واسطه همین ایمان او را اشرف مخلوقات معرفی كرده‌است.

زوار خاطرنشان كرد: در جامعه كنونی مردم دو دسته‌اند، دسته‌ای همسو و هم‌جهت با معیارهای قرآنی ازدواج می‌كنند و همواره در

آرامش هستند و از اینكه در كنار یكدیگرند لذت می‌برند و ثمره ازدواج آن‌ها نیز گل‌های خوش‌عطر و بوی بوستان و گلستان سروری و

بهشتی خواهد بود.وی دسته دیگر از مردم را مورد اشاره قرار داد و اعلام كرد: این دسته برخلاف معیارهای قرآنی ازدواج كرده و خود در

رنج و زحمت و عذاب بوده و در جامعه نیز با تربیت نكردن صحیح فرزندان گسترش بی‌بندو باری در جامعه را دامن می‌زنند.

مسئول اداره تبلیغات اسلامی تكاب دلیل مهجوریت معیارهای قرآنی انتخاب همسر را فاصله گرفتن جوانان از معنویت دانست و یادآور

شد: این امر موجب می‌شود جوان‌ها كم‌كم معیارهای غیر از قرآن را در نظر بگیرند كه علت آن نیز تبلیغات گسترده مراكز غیر فرهنگی و

تهاج فرهنگی دشمن است.

کدام معیار برای انتخاب همسر مناسب تر است ..

اگر شناسنامه تان را ورق بزنید چهار واقعه زندگی در آن آمده است: تولد، ازدواج، طلاق  و فوت؛ كه فقط در ازدواج و طلاق مختارید،

بنابراین ازدواج را نباید سرسری گرفت بلكه باید با مطالعه و براساس معیارهای حقیقی همسر را انتخاب كرد. قبل ازدواج حتماً با یك

متخصص یا یك مشاور خِـبره در امور خانواده و برخوردار از اطلاعات امروزی مشاوره كنید.

این كه می گویند «به هم عادت می كنید»، «علاقه بعداً پیدا می شود» در همه جا صحیح نیست. زمانی علاقه «بعداً» پیدا می شود كه

پایه و اساس ازدواج بر معیارهای عقلانی استوار شده باشد. با عنوان های«دعواهای پدر و مادرم مرا خسته كرده بود!»، «در تنگنای

مالی بودم»، «همه دوستانم ازدواج كرده اند» و … تن به ازدواج تحمیلی و ناخواسته ندهید. اگر از دعواهای والدینتان خسته شده اید

دنبال فكر و چاره اساسی باشید، برای فرار از محیط پر آشوب خانه ازدواج نكنید كه ممكن است شما هم به همین مصیبت دچار شوید!

براساس نیازهای اقتصادی ازدواج نكنید اگر مهر و محبت كه پایه و اساس یك زندگی مشترك است وجود نداشته باشد همه چیز براساس

تصادف و شانس پیش می رود، شاید تصادفاً خوب پیش رود و شاید هم برعكس؛ و به علت این كه دوستانتان ازدواج كرده اند تن به

ازدواج ناخواسته ندهید. نباید بدون جهت اعتماد به نفستان را از دست دهید و نگران شوید كه مبادا كسی به سراغتان نیاید.

در ازدواج علاوه بر همسر، شناخت بستگان و خویشاوندان وی نیز ضرورت دارد بنابراین وضعیت دوستان و اقوام بخصوص بستگان نزدیك

در همسر گزینی نباید نادیده گرفته شود.

 توصیه مشاوران به مراجعان

1- در انتخاب همسر عجله و شتاب نكنید. این امر را با بررسی و تحقیق انجام دهید.

2- در همسر گزینی وسواس به خرج ندهید؛ سعی كنید با دیده اغماض عوامل مختلف را بررسی و تصمیم گیری کنید.

3- چنانچه پدر و مادر و خانواده های وابسته، سختگیری كنند برای متقاعد كردن آنها از مشاور خانواده  کمک بگیرید.

4-از ازدواج تحمیلی خودداری كنید.

5- در  انتخاب همسر  پس از بررسی معیارهای طرف مقابل، وضعیت خود را با وی مقایسه كنید و در صورت هماهنگی تصمیم گیری

نمایید. بدون توجه به شرایط خود انتخاب ایده آلی نکنید.

6- در انتخاب همسر از پدر و مادر و خویشاوندان خود نظرخواهی كنید ولی مواظب باشید چون به علت عدم تخصص ممكن است نظر

آنان تحت تأثیر معیارهای خاص مناسب نباشد. حتماً با مشاور واجد شرایط مشورت كنید.

7- برای شناخت همسر از هر دو روش مستقیم و غیرمستقیم استفاده نمایید و حتماً قبل از خواستگاری ، به طور مستقیم، از طریق

مشاهده گفت و شنود، از او شناخت پیدا كنید.

معیارهایی مشترك در انتخاب همسر

با انتخاب صحیح همسر ، خانواده ای مستحكم داشته باشیم   (قسمت دوم )

در قسمت اول مطالبی در مورد ضرورت در نظر گرفتن ملاكها و معیارها درانتخاب همسر مطرح نمودیم و اینك در ادامه می خوانیم…

باید به خاطر داشته باشیمكه هدف اساسی از زندگی مشترك خانوادگی برخوردار شدن زن و مرد از صفا و صمیمیت است . به همین

مناسبت زن و مرد باید انگیزه ازدواج را بر محور امور معنوی قرار دهند ، نه امور مادی همانند زیبایی . زیرا اگرچه زیبایی زن،خود یكی از

عواملی است كه هر انسانی به طور طبیعی جذب آن می شودواسلام نیز زیبایی زن را مورد توجه قرار داده است ، ولی این به آن معنی

نیست كه انگیزه ازدواج تنها بر محور جمال و زیبایی دور بزند و امور اخلاقی و معنوی نادیده گرفته شود .

باید توجه داشته باشیم كه معیار زندگی مشترك تنها زیبایی ظاهری نیست ، بلكه اخلاق و عفت و سازگاری نیز لازمه زندگی است .

پس اگر به همراه زیبایی،روحیه ی پاكانسانی نباشد ، این زیبایی،نیكو و پسندیده نخواهد بود و ازدواج با چنین زنی سعادت و

خوشبختی به بار نخواهد آورد .

امام جعفر صادق علیه السلام در این بارهمیفرماید : هر گاه مردی زنی را به خاطر زیبایی و ثروت به ازدواج خود در آورد ، سعادت و

خوشبختی مرد موكول به همان امر خواهد بود و اگر مردی زنی را به خاطر دینداری و تقوا به همسری برگزیند ، پروردگار متعال زیبایی و

ثروت را نیز نصیب او خواهد كرد .

رسول خدا ( ص) درباره این گونه زیبایی های بی محتوا می فرماید : از ازدواج با خضراء دمن پرهیز كنید ! سؤال شد كه خضراء دمن

چیست ؟ آن حضرت فرمود : گل زیبایی كه در مزبله ها می روید . یعنی زیبا چهره ای كه در كانون خانواده فاسد رشد یافته و به عبارت

دیگر زیبا چهره ای كه در محیط آلوده به فساد و تباهی نشو و نما كرده است .

آنچه كه در متن زندگی برای مرد ضرورت دارد اخلاقوسازگاری زن است و آنچه كه خانواده را خوشبخت می كند حیا و عفت زن است ، نه

زیبایی تنها . به طور كلی آنچه كه محیط خانواده را سرشار از عشق و محبت می كند ، رعایت اصول اخلاقی ، پاكدامنی و پای بندی به

تقوا و درستی و راستی است .دختران و پسرانی كه درصدد ازدواج هستند باید دقیق باشند و ضمن توكل بر خدا تا حد ممكن بررسی

های لازم را انجام دهند و بر مبنای معیارهای اساسی و منطقی اقدام  به ازدواج كنند .

ناگفته نماند همان طور كه بررسی ها و دقت های منطقی،لازم و ضروری است ، وسواس و شك و تردیدهای بیش از حد معقول

نیزنادرست و زیان آور است .

معیار و ملاك های مشتركدر انتخاب همسر

1-اصالت خانوادگی : اولین و اساسی ترین معیار برای انتخاب همسر اعم از زن و مرد ، اصالت خانوادگی است . كلمه اصالت از اصل

گرفته شده و اصل به معنای ریشه  است . یعنی دختر و پسر از خانواده هایی باشند كه دارای اصل و ریشه هستند .دختر و پسر باید در

خانواده هایی رشد یافته باشند كه در آنها پدر و مادری عاقل و دلسوز با همه وجود در رشد و تعالی فرزند كوشیده باشند، نه خانواده

هایی كه زن و مرد،خانهوكودكان را به حال خود رها كرده و به دنبال گردش و تفریح خود بوده اند و یا مردانی كه بدون دلیل موجهیهمسران

متعددی گرفته اند وفرزندان خود را به حال خود رها كرده اند .

در خانواده های اصیل ، پدران و مادران می كوشند از نظر اخلاقی و رفتاری برای فرزندان خود نمونه و الگو باشند و بدون تردید پدر و مادر

صالح از نظر ارثی نیز سرمایه های بس گرانبهایی را به فرزندان خود انتقال می دهند . دختر و پسری كه در یك خانواده اصیل رشد می

یابند ، سجایای اخلاقی را از پدر و مادر خود به ارث می برند و در برخورد با دشواری ها و سختی های زندگی هرگز از جاده درستی و

راستی خارج نمی شوند . به عبارت دیگر پایبندی به آبرو و حیثیت،آنان را از انحراف باز می دارد .

2-ایمان و دین داری : پایبندی به اصول آیین اسلام یكی از عوامل خوشبختی خانواده است . دختر و پسری كه دیندار واقعی باشند از

انجام بسیاری از اعمال خلاف خودداری می كنند ، زیرا پایبندی به دین آنان را از انجام اعمال حرام و خلاف باز می دارد .

 دین عاملی درونی است كه همیشه همراه افراد است و آنان را از ارتكاب اعمال خلاف انسانی باز می دارد ؛ در حالی كه قانون یك

عامل بیرونی است و طبعاً تأثیرات عامل بیرونی در حد ایمان نیست . به همین مناسبت وقتی از پیشوایان دینی سؤال می شد كه با

چه گروهی باید ازدواج كرد ؟ در پاسخ می فرمودند :بر تو باد ازدواج با افراد متدین. یعنی سعی كن با همسری ازدواج كنی كه دیندار

باشد ، زیرا دینداری عامل قوی و استواری است كه در بسیاری از موارد،انسانها را از لغزش ها و ارتكاب اعمال خلاف باز می دارد .

3-اخلاق نیكو : ناگفته نماند كه زندگی زن و مرد در محیط خانوادگی احتیاج به اخلاق دارد ، زیرا تنها در پرتو قانون نمی توان زندگی كرد و

همه انبیاء نیز به خاطر زنده كردن اصول اخلاقی مبعوث شده اند .

رسول اكرم (ص) خود می فرمود : همانا برانگیخته شدم تا مكارم اخلاق را بین مردم زنده كنم .

در محیط خانوادگی،زن و مرد هر دو باید اصول اخلاقی از قبیل نرمی و ملایمت ، گذشت و سازگاری و عفو و اغماض را رعایت كنند و هر

گاه یكی از آن دو دچار لغزش و اشتباه شود ، بلافاصله به عذرخواهی پرداخته ، ازستیزه جویی و جدال جداً خودداری كند ، زیراستیزه

جویی صمیمیت ها را از بین برده ، دشمنی و نفاق را جایگزین آنها می كند . بدیهی است كه طرف مقابل هم باید عذر و پوزش شخص

خطاكار را پذیرا شود .

علی علیه السلام می فرماید : بدترین مردم كسانی هستند كه عذر دیگران را پذیرا نمی شوند .

وقتیمردماز رسول خدا میپرسند كه دختران خود را به ازدواج چه افرادی در آورند ؟ آن حضرت در پاسخ می فرماید : كسی كه اخلاقش نیكو

و دیندار باشد .  نكته جالب آن كهایشانحُسن خلق رابر دینداری مقدممی دارند.

لازم به یادآوری است كه با مطالعه و بررسی روحیات پدر و مادر تا حدودی می توان به خوش اخلاقی پسر و دختر پی برد .

4-رعایت اصول كفویت : در تركیبات شیمیایی،دو عنصری كه با یكدیگر تركیب می شوند هر قدر از نظر هویت وجودی به یكدیگر نزدیكتر

باشند تركیب آن دو استوارتر و عمیق تر انجام خواهد شد و اگر بین دو عنصر تقارن و پیوندی وجود نداشته باشد،  تركیب،سست و لرزان

است و پس از زمان كوتاهی از بین خواهد رفت .بنابراین برای این كه پسر و دختر به ازدواج استواری دست یابند،هر دو باید اصول كفویت

و همانندی را در ابعاد سنی ، جسمی ، روحی و روانی ، فرهنگی و علمی رعایت كنند . به عبارت دیگر دختر دیندار باید با شخص دیندار

ازدواج كند. زیرا دیندار و بی دین به طور طبیعی در مواردی با یكدیگر درگیری خواهند داشت . فرد تحصیل كرده هم بهتر است با شخص

درس خوانده ازدواج كند تا یكدیگر را  درك كنند .همچنین تجربه نشان داده است كه وقتی اختلاف سن بین دختر و پسر زیاد باشد پس از

گذشت سالیانی چند استحكام خانواده دچار تزلزل می شود .البته بدیهی است كه همانندی كامل به صورت تطابق امكان پذیر نیست ،

ولی این عدم امكان نمی تواند از رعایت همانندی نسبی ممانعت به عمل آورد . بنابراین یكی از عواملی كه خوشبختی زن و شوهر را

پس از ازدواج تضمین می كند ، رعایت اصول كفویت در حد همانندی نسبی است .

یك همسر مناسب چه خصوصیاتی دارد؟

لزوم مشاوره در ازدواج

یك همسر مناسب چه خصوصیاتی دارد؟

راهنمایی و مشاوره برای انتخاب همسر مناسب برای آن كه معیارهای مناسبی برای انتخاب همسر در دست باشد ، به پاره ای از

ویژگی های یك همسر شایسته اشاره می شود:

خصوصیات شوهر  شایسته1- دیانت و تقوی:شوهری كه متدین و با تقوی باشد، حقوق همسرش را حفظ می كند و هیچ گاه در پی

هوس های نامشروع  نیست، به او احترام می گذارد و از هرگونه ستم احتراز ( دوری ) می كند.

امام باقر(ع) می فرمایند: ” شایستگی داماد در تقوا و دیانت و امانت او نهفته است؛ هر كس واجد این شرایط باشد درخواست وی را

بپذیرید.”

2- حسن خلق:یكی از ویژگی های شوهر شایسته آن است كه از نظراخلاقی مهربان، خوشرو و نسبت به همسرش دوستی مخلص

باشد.حضرت رسول ( ص ) می فرمایند : هرگاه فردی به خواستگاری دخترتان آمد كه از نظر دین و اخلاق شما را راضی می كرد دخترتان را به ازدواج او در آورید.

3- فعّال و تلاشگر: شوهر باید برای تأمین نیازمندی های مادی و معنوی خانواده اش كوشش و فعالیت نماید. بدترین شوهر كسی است

كه در خانه بنشیند و همسرش را برای تهیه مایحتاج خانه به كار وا دارد.

4- عفّت زبان :بیان ، یكی از عوامل تشكیل دهنده شخصیت است. كسی كه در گفتار با كلمات توهین آمیز و فحش و ناسزا دیگران را

بیازارد، عفت زبان ندارد. چنین فردی قبل از هر كس همسرش را مورد حمله قرار می دهد و در برابر هر چیزی كه مطابق میلش نباشد به

ناسزاگویی می پردازد. بنابراین ، داشتن عفت زبان یكی از خصوصیات یك شوهر شایسته است.

5- سخاوت :فردی كه خِسّت و بخل را بر خود و دیگران روا دارد ، شوهر خوبی نخواهد بود. بخشش و فراهم كردن رفاه و توسعه دادن به

زندگی خانواده از طریق مال حلال و دست و دل باز بودن، از خصوصیات یك شوهر خوب است. تهیه هدیه و كادو برای همسر از اعمالی

است كه یك شوهر شایسته به مناسبت های مختلف انجام می دهد.

6- مهمان نوازی :مردی كه نان خانه اش را كسی ندیده و درِ منزلش را به روی دوستان و اقوام ببندد، همسر خوبی نخواهد بود. این مرد

باید بداند همسرش كه در خانه پدر و مادر بزرگ شده و با خویشاوندانش معاشرت و رفت و آمد داشته ، نمی تواند با آنان قطع رابطه كند.

بنابراین مهمان نوازی و معاشرت با خویشاوندان از صفات یك شوهر خوب است.

7- آراستگی :همانطور كه شوهر متوقع است  همسرش آراسته باشد ، خودش نیز باید به وضع ظاهرش برسد و از نظر لباس و نظافت

دقت كافی بنماید. خیلی از مردان به وضع ظاهر خود توجه ندارند و همیشه مورد انتقاد و اعتراض همسر خود قرار می گیرند.

8- امین بودن :مرد باید از هرگونه پنهان كاری  یا عدم صداقت با همسرش بری باشد؛ زن ، امین او و او ، امین زن باشد. در این صورت

است كه زندگی ، سعادت و خوشبختی را به دنبال خواهد داشت.

9- اصالت و نجابت خانوادگی :از ویژگی هایی كه در شوهر اهمیت خاص دارد ، یكیوراثت و دیگریمحیط است كه اصالت خانوادگی هر دو را

در بر دارد. بنابراین دختران باید در نظر داشته باشند فردی را به شوهری برگزینند كه از یك خانواده نجیب و خوشنام بوده و در یك محیط

خانوادگی سالم بزرگ شده باشد.

10- عاقل و خردمند :یكی از ویژگی های شوهر شایسته ، داشتن هوش و ذكاوت كافی و تخصص است. چنین شوهری آموزش لازم

برای اشتغال به كسب حلال را دیده؛ و هر اندازه علم و كمالش بیشتر، و هوش  و درایتش زیادتر باشد ، شایسته تر خواهد بود.خلاصه

می توان گفت كهزن باید از ازدواج با مردی كه دارای ضد ارزش های زیر است، خودداری كند.

1- شرابخوار ؛

2- بد اخلاق ؛

3- بد چشم و بی بند و بار؛

4- بدبین ("سوء ظن” ،  نه “غیرت") ؛

5- خسیس ؛

6- بدون احساس مسئولیت ؛

7- تنبل؛

8- سفیه و ناهنجار؛

خصوصیات زن شایسته

1- هماهنگی با شوهر

برای حفظ هر نظامی هماهنگی ضروری است. بنابراین چنانچه زن با شوهر هماهنگی نداشته باشد و از او تبعیت ننماید ، نظام خانواده

به هم خواهد خورد. بدیهی است هماهنگی زن با شوهر در اموری است كه خارج از منطق و وظیفه نباشد ، و متقابلاً شوهر نیز باید در

این هماهنگی، مقابله به مثل نماید.

2- تمكین و تأمین نیاز جنسی :

یكی از انگیزه های مهم در ازدواج نیاز جنسی است كه ضرورت دارد طرفین در ارضای این نیاز اقدام كنند.3- زینت و آرایش برای

شوهر :زن باید برای جلب توجه شوهر به نظافت و آرایش خود برسد و لباس آراسته بپوشد. انجام این امر به قدری مهم است كه در

بعضی از موارد به از هم پاشیدگی اساس خانواده می انجامد. در اینجا لازم به یادآوری است كه هیچ شوهری از زنی كه برای دیگران

خودآرایی و خودنمایی كند، خوشش نمی آید.

4- داشتن پوشش مناسب: زنان باید بدن خود را از نامحرم بپوشانند. یكی از عللی كه در غرب بنیان خانواده  را سست كرده و از هم

گسیخته ، خودنمایی زنان با بدن های عریان است. مردان ایرانی ،حتی افراد بی بند و بار و به اصطلاح متجدد، زنی را كه با اندام بدون

پوشش و لباس های كوتاه و تنگ در برابر نامحرم ظاهر شود، برای همسری نمی پسندند.

5- داشتن جمال و كمال :زن باید از نظر فیزیكی سالم ، و از نظر زیبایی مورد پسند همسرش قرار گیرد. همسر زیبا و سالم با داشتن

خصوصیات خلقی مناسب و سایر شایستگی ها، نعمتی است كه مافوق آن متصور نیست.6- اصالت خانوادگی : چونوراثت و تربیت

اساس رفتار انسان را تشكیل می دهد ، بنابراین منظور از اصالت خانوادگی آن است كه دختر در خانواده ای مؤمن و با فرهنگ تربیت

شده و از نظر وراثت نیز زمینه داشته باشد ؛ در این صورت متخلق به اخلاق حسنه خواهد بود.

7- عاقل و خردمند :زنی كه یك عمر با مردی مصاحبت دارد، باید باهوش و خردمند باشد. عقل و خرد از ویژگی های  زن شایسته

است.امیرالمومنین علی (ع) فرمود: از ازدواج با زنی كه كم خرد است خودداری كنید. زیرا مصاحبت او گرفتاری سختی است و فرزندان او

ضایع و مهمل خواهند بود.در توضیح این مطلب باید گفت چون وراثت در میزان هوش مؤثر است بنابراین احتمال كم هوشی در كودكان با

والدین كودن و كم هوش زیادتر است. وانگهی زن بی سواد یا كم سواد قادر به رفع نیازهای خانوادگی و به ویژه مسائل تربیتی فرزندان 

نخواهد بود.

8- دیانت و تقوی و حسن خلق :همانطور كه دیانت و تقوی و حُسن خلق از معیارهای شوهر  شایسته است، برای زن نیز از جمله

حسنات و ضوابط شایستگی به شمار می رود.

بنابراین از ازدواج با زنی كه واجد ضد ارزش های زیر باشد، باید خودداری كرد:

1- بی بند و بار؛

2- بی حجاب؛

3- بد اخلاق و عبوس؛

4- بی عفت؛

5- سفیه و ناهنجار؛

6- خودپسند و از خود راضی؛

7- كینه توز؛

8- لجباز و ناسازگار؛

9- بد زبان و درشت گفتار.

قبل از انتخاب همسر این مسائل را در نظر بگیرید…

معیارهای ازدواج ( قسمت دوم )

در قسمت قبل به تعدادی از معیارهای ازدواج یعنی تناسب سنی ، بنیه ی اقتصادی ، اصالت خانوادگی و مذهب پرداختیم . اینك در ادامه

دیگر معیارهای ازدواج را عنوان می كنیم.

اصل كفویت

آنچه كه در اسلام با عنوان"كفو بودن"بدان اشاره شده در واقعشباهت و همشأن بودن زن و مرد در جنبه های متفاوت شخصیتی،

روانی، فرهنگی، علمی، سن و … است.به عنوان مثال تحصیلات مشابه مسبب همگونی است. زیرا تحصیلات نزدیك به هم، گاه نتیجه

تشابه درجه هوش افراد است. از طرفی تفاوت در سطح تحصیلات، تفاوت های عمده ای در جهان بینی و نگرش افراد ایجاد می كند. آیا

فردی كه تحصیلات دانشگاهی مثلاً در مقطع لیسانس را تجربه كرده و افكار و عقایدش به طرز خاصی كه منطبق با محیط و فضای خاص

تحقیقاتی دانشگاهی است شكل گرفته و آموخته است افكار انتزاعی خود را در برخوردها فعال نگهدارد و برای هر چیز دلیلی بطلبد، با

فردی كه دارای بهره هوشی طبیعی و دارای تحصیلات مثلاً در مقطع ابتدایی است یكسان خواهد بود؟ آیا رفتارها، نحوه سخن گفتن،

نشست و برخاست، معاشرت های اجتماعی، توانائی های متفاوت و مهارت های لازم برای یك زندگی مشترك موفق، تحت تأثیر

مستقیم آموزش های ناشی از میزان تحصیلات نیست؟ تفاوت سنی، همان طور كه اشاره شد از عوامل مهم اشتراك در زندگی است.

اگر اختلاف سن خیلی زیاد باشد و جوانی با فردی میانسال ازدواج كند، اختلاف سن، از آن جهت كه مسبب اختلاط در جهان بینی و

نحوه نگرش به زندگی، خویشتن و دیگران است، توقعات و انتظارات را به شیوه ای دیگر شكل می بخشد. پس كفو بودن در سن ، و

تفاوت 3 تا 4 ساله ( یعنی مرد بزرگتر باشد) ، یكی از عوامل مؤثر رسیدن به زندگی متعادل و منطقی خواهد بود.

طرز فكر یكسان

در بین دو طرف ، یكی از عوامل مؤثر رسیدن به زندگی متعادل و منطقی ، طرز فكر یكسان است. طرز فكر و اندیشه افراد از نوع فرهنگ،

سطح تحصیلات و سن افراد تأثیر می پذیرد. مشابه بودن در نوع تفكر، و به عبارتی كفو فكری، همسطح بودن و یكسانی در نوع جهان

بینی و فهم و ادراك زن و مرد نسبت به مسائل مختلف فردی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی است و كمك می كند تا شیوه

تفكر افراد كه مسلماً در مراحل مختلف زمانی به صورت های گوناگونی می اندیشند، همگام و همسو تحول یابد. افكار یكسان و به یك

جهت نگریستن كمك می كند تا طرفین بتوانند از دریچه چشم دیگری به دنیا بنگرند و مسائل گوناگون را تحلیل كنند.طبیعتاً دیدگاه

مشترك و نسل مشترك، به همراه فرهنگ مشترك پایه های استواریبرای كوچكترین و مستحكمترین نهاد اجتماعی بشر (خانواده)

خواهد بود.

عوامل فرهنگی

بسیار مهم است تا در انتخاب همسر پایگاه اجتماعی او را در نظر داشته باشیم تا از جنبه موقعیت خانوادگی و تأثیرپذیری از مسائل

فرهنگی، خصوصاً فرهنگ مشترك، یكسان باشیم. زیرا عوامل فرهنگی دارای ابعاد متفاوتی است كه ریشه در افكار انسان داشته و با

رسوخ در تمام جوانب حیات، به زندگی جهت می بخشد. نحوه معاشرت، برخوردها، تربیت فرزندان، دیدگاه نسبت به پسر یا دختر و…

متأثر از فرهنگ حاكم بر زیستگاه و ذهنیات ماست. تشابه یا تضاد فرهنگی در معاشرت ها و رفت و آمدهای خانوادگی طرفین دخیل بوده

و مستقیماً در زندگی زوج جوان مؤثر خواهد بود. چرا كه زوج جوان ، خود از فرهنگ مسلط بر حیطه جغرافیایی كه در آن رشد یافته اند

تأثیر پذیرفته اند و كنار گذاشتن فرهنگ یعنی نادیده گرفتن سیستم ارزشی، افكار، عقاید و به هم ریختن تمام ملاكهای اخلاقی و

اجتماعی، بی هویت شدن و درهم ریختگی ارزش ها و سردرگمی فرد. پس نمی توان به دلیل علاقه به یك فرد بخصوص، تأثیر فرهنگ و

آنچه باید باشد و آنچه هست را در زندگی نادیده گرفت.

حتی اگر فرض كنیم كه زوج جوان بتوانند در سایه علاقه و خصوصیات مشترك اخلاقی، تحصیلی و … راه مسالمت آمیزی جهت پیوند

فرهنگ های متضادشان بیابند، تكلیف خانواده ها چه خواهد شد؟ ازدواج نه تنها پیوند دو فرد بلكه اتصال دو خانواده به همدیگر است. چرا

كه اختلاف در عقاید و سیستم ارزشی آنها تأثیر مستقیمی بر شرایط زندگی و تعادل و سلامت خانواده تازه تشكیل یافته خواهد داشت.

می دانیم كه عوامل فرهنگی ریشه در ناخودآگاه ذهن انسان دارند. هر چقدر عقلانی فكر كنیم و تصمیم بگیریم، لحظاتی از زندگی پیش

می آید كه عقل ، تسلیم ناخودآگاه شده و تنها ظاهری استدلالی و منطقی بر پیكر رفتاری می نشاند كه ریشه در عوامل فرهنگی

رسوخ یافته در ناخودآگاه ما دارد. پس جوانان را دعوت می كنیم تا بخش ناخودآگاه ذهن خود را بشكافند و از واقعیت وجودی خویش

اطلاع یابند. تجارب زندگی ما ریشه در فرهنگ و اعتقادات فرهنگی ما دارد. تجاربی كه خواه ناخواه در آینده رفتاری ما آگاهانه یا ناخودآگاه

مؤثر خواهد بود. عوامل فرهنگی و تشابه در بین خانواده ها و افراد به علت تشابه در تجارب و دیدگاه ها  ، مهم تلقی می شوند. اگر

انتخاب همسر بر مبنای توجه به معیارهای خانوادگی، اجتماعی و فرهنگی صورت گیرد، با درصد موفقیت قابل توجهی مواجه خواهد

شد. ازدواج تركیب دو انسان و دو خانواده است. اگر تناسب بین افراد و خانواده ها كم باشد زندگی تازه تشكیل یافته، سست و تلخ و

ناپایدار خواهد بود.

نكته ای دیگر

هر كس پیش از ازدواج می بایست تكلیف خود را با مسئله شاغل یا خانه دار بودن همسر روشن كند. برخی قبل از ازدواج ، شاغل بودن

همسر را به صورت ملاكی آنچنان برجسته در ذهن خود حك می كنند كه بسیاری از موارد دیگر را به پای آن قربانی می كنند. در حالی

كه اولاً اگر زنی را به خاطر درآمد اقتصادی و استقلال مالی انتخاب كنند هدف از ازدواج بهره كشی خواهد بود ، كه یكی از اهداف انحرافی

ازدواج است. در این صورت، بیشتر به آن زن به صورت یك كالای اقتصادی و سودآور نگاه شده تا یك همسر، یك شریك، یك همراه …

دوم طبق قوانین حقوقی، شرعی و عرفی ما، تأمین معاش به عهده مرد است و نفقه زن چه شاغل باشد (در آمدی داشته باشد) و چه

نباشد، به عهده شوهر است و هیچ وظیفه قانونی، برای زن در مورد تأمین مخارج خانواده در نظر گرفته نشده است. تنها مسئولیتی

اخلاقی است كه سبب می شود زنان شاغل همدل و همراه شوهر، پا به پای مرد خانه كار كنند و هر دو هر چه دارند با خلوص تمام به

نفع اعضای خانواده خرج كنند. در این بین هستند زنانی كه درآمد اقتصادیشان را به صورت سرمایه و برای خود پس انداز می كنند و در

مواردی كه هدف از انتخاب، ملاك اقتصادی بوده باشد طبیعی است كه انتظار مرد از ازدواج برآورده نشده، درگیری و اختلاف بین زوج پیش

خواهد آمد. پس چه بهتر كه طرفین از ابتدا به دیدی كاملاً واقع بینانه به مسئله اشتغال زن بنگرند و اگر در كنار مسئولیت خارج از منزل،

وظایف خانه داری كم رنگ شد جایی برای گله و شكایت باقی نماند. خصوصاً مسئله حقوق و درآمد زن مورد بررسی قرار گیرد و زنانی

كه قصد دارند درآمد خود را نه در راستای امور مالی منزل بلكه برای خود ، هزینه و یا پس انداز كنند از ابتدا تصمیم خود را مبنی بر عدم

مشاركت در امور اقتصادی خانواده بیان كنند تا مردانی كه یكی از پایه های انتخاب خود را درآمد همسر قرار داده اند، در انتخاب خود

تجدید نظر به عمل آورند.

والدین و حق انتخاب

اشاره كردیم ازدواج شخصی ترین موضوع در زندگی است. خوب است والدین نیز حق انتخاب را به جوانان بدهند. حقی كه با نظارت

بزرگسالان معنی پیدا می كند. جوانان نیز بد نیست بدانند تجربیات بزرگترها در امر ازدواج  بسیار بیش از آنچه تصور می كنند می تواند

راهگشا و راهنمای آنان باشد. تعدیل و تعادل ، رمز موفقیت هر كار است. همانطور كه ازدواجهای اجباری كه با زور و اعمال فشار والدین

بر دختر یا پسر تحمیل می شود پیوند موفقی نیست، خودسری، یكجانبه تصمیم گرفتن جوانان و مقابله با تجربیات مفید و سودمند

بزرگترها نیز برای اثبات خود، راه به جایی نخواهد برد.تا فرصت هست از تجربیات و توانایی های والدین استفاده كنید تا بعدها افسوس

فرصت هایی كه برای سود جستن از نظریات آنها را داشتید و استفاده نكردید بر شما مستولی نشود. اگر عقاید بزرگترهای خود را نمی

پذیرید خودتان دست به كار شده و تحقیق كنید. بیایید خانواده های موفق و ناموفق را شناسایی كنید. از آنها كه موفق بوده اند معیارها

و شیوه ازدواج را جویا شوید و از خانواده های مُطـّلقه به عنوان زوجهای شكست خورده علت جدایی را جویا شوید. دسته سومی هم

وجود دارد. می توان از مطلقه های عاطفی نیز (البته بدون وسواس) تحقیق كرد. زیرا خانواده های نابسامان و آشفته ای هم هستند كه

به دلایل مختلف مجبورند تا آخر عمر با ناراحتی با هم زندگی كنند. بد نیست جوانان ببینند این گروه چه معیاری برای ازدواج داشته اند

كه فعلاً مجبور به تحمل همدیگر هستند. سپس می توانند از تجربیات كسانی كه موفقیت یا شكست آنها را به چشم دیده اند استفاده

كرده و در جهت سعادت خود بهره جویند، كه از قدیم الایام گفته اند: « انسان عاقل همه چیز را خود تجربه نمی كند، بلكه از تجربیات

دیگران نیز استفاده می كند».

سخن پایانی

همسر مقاوم و هدفداری كه توانایی تطابق با شرایط جدید خود را داشته باشد یكی از موهبت های بزرگ الهی است. به هر حال برای

انتخاب همسر می بایست بسیاری از نكات و معیارها را مد نظر داشت و رعایت كرد و با اطلاع كامل و كافی از وضعیت خانواده ها، و

اخلاق و رفتار فرد مورد نظر دست به انتخاب زد.بلوغ فكری همسر، صداقت همراه با احترام، خصوصیات اخلاقی متناسب، تلاش جهت

حل مشكلات همدیگر در سایه همفكری ، تناسب و تفاهم از نكات غیر قابل انكار در معیارهای اساسی انتخاب همسر شمرده می

شود.خانواده می تواند در انتخاب صحیح یاریگر شما باشد اما نهایتاً این شما هستید كه به عنوان عامل اصلی می بایست شناخت

درستی از خصوصیات ، توانایی ها، خواست ها و انتظارات خود از زندگی داشته باشید تا بتوانید بر مبنای آن معیارها و خودشناسی كه

در سایه خلوت با خویش و جستجوی لایه های ذهنی خود كه مسلماً در صداقت كامل به دست آمده مناسبترین فرد را برای شركت در

تمام زندگی خود برگزینید. چنانكه گفته اند : « با فردی ازدواج كن كه اگر هم جنس تو بود بهترین دوستت بود.»

ازدواج رویدادی است كه انسانها را با اعتقادات، اولویت ها، مذهب، پول و عادات خانواده ها (كه بعضاً بسیار متفاوت است) رو به رو می

سازد. پس خوب است اگر این انتخاب بر مبنای معیارهای منطقی و عقلانی باشد . پس از انتخاب عقلانی، عواطف نیز شكل می گیرند.

اما بر عكس. اگر دوست داشتن از روی احساس باشد و تنها ملاك ، علاقه بدون پایه عقلی و منطق باشد ، به احتمال زیاد با شكست

مواجه خواهد شد. در تمام فرهنگ ها ازدواج امری عادی است و عشق آسانترین قسمت ازدواج تلقی می شود. اما به یاد داشته

باشیم كه زندگی قرار نیست آسان باشد . در سایه درك و تفاهم متقابل است كه می توان بسیاری از معیارهای پیش از ازدواج را پس از

پیوند به تحقق رساند . به عبارت بسیار ساده عشق می تواند مكمل ازدواج باشد اما اگر تنها عامل پیوند، علاقه، محبت و شاید عادت

دیداری طرفین باشد و آنها با علاقه شدید در اوج هیجان ، اقدام به تصمیم گیری كرده و دست به انتخاب بزنند مشكل بتوان ادعا كرد

انتخاب درستی انجام شده باشد.

مردان از اثرات طلاق بیشتر تاثیر می گیرند یا زنان؟

 

بارها شنیده‌ و خوانده‌ایم که طلاق رفتارها و زندگی اجتماعی زنان را تحت‌تاثیر قرار می‌دهد و همچنین بارها درباره اثرات مخرب طلاق بر

کودکان و ابعاد مخربش بر آینده آنان مطالبی شنیده یا خوانده‌ایم، اما در این میان مردها حلقه گم‌شده‌ای هستند که هیچ‌گاه از آنان در

این ارتباط صحبتی به میان نمی‌آید یا کمتر سخنی در این مورد شنیده شده ‌است. روان‌شناسان بارها به این نكته اشاره كرده‌اند كه

طلاق تنها زمینه‌ساز جدایی و دوری زوج‌ها از یكدیگر نیست، بلكه اثرات روحی بسیار مخربی را برای هر دو طرف طلاق در پی دارد، اما

هرگز به این موضوع نپرداخته‌اند كه طلاق بیشتر بر كدام زوج تاثیر منفی می‌گذارد. پژوهشگران سوئدی در تحقیق جدیدی كه روی یكصد

هزار زن و مرد متاركه كرده در بیش از 35 كشور اروپایی، آمریكایی و آسیایی انجام داده‌اند، به این مهم دست یافته‌اند كه پیامدهای

نامطلوب طلاق بر مردان 24درصد بیشتر از زنان است.

یک مشاور در همین باره عنوان می‌کند: مردان همانند زنان بعد از طلاق دچار مشکلات بسیاری می‌شوند، اما به دلیل اینکه حق طلاق

در کشورمان با مردان است، آن‌ها تحت‌تاثیر این عنوان قرار می‌گیرند. بنابراین مردها در نظر عموم جامعه ظالم و بی‌رحم هستند و زنان

مظلوم و ستمدیده. اگر می‌خواهید بدانید که طلاق چه آثاری بر زندگی مردان دارد، در ادامه این گفتگو با ما همراه باشید.

الهام اعلمی می‌گوید: مردها هنگامی که همسرشان را طلاق می‌دهند، این امکان برایشان وجود دارد تا بتوانند به صورت مستقل و به

دور از خانواده‌شان زندگی کنند. گرچه برخی از آنان نیز به خانه پدری خود باز می‌گردند، مردها تا مدتی احساسات خود را درباره زندگی

گذشته‌شان سرکوب می‌کنند.

وی بیان نکردن احساسات در مردان را منجر به تحمل فشار روانی از سوی آنان می‌داند و بیان می‌کند: مردان سعی می‌كنند هرگز گریه

نكنند و كمتر با دوستان و اطرافیانشان درد‌و‌دل كنند و قدمی برای كاهش بار فشارهای عصبی و ناراحتی‌هایشان برندارند. همچنین

مردان در مقایسه با زنان رفتارهای غیرمنطقی بیشتری از خودشان نشان می‌دهند و رفتارهای اخلاقی نامناسب‌‌شان بیشتر است كه

این امر موجب وارد شدن آسیب‌های شدید روحی و روانی به خودشان می‌شود.

این مشاور، بروز افسردگی را در مردانی که همسرانشان را طلاق داده‌اند،‌ امری شایع می‌داند و توضیح می‌دهد: افسردگی پس از طلاق

تنها در مورد زنان صادق نیست، بلکه مردان نیز بعد از طلاق دچار این عارضه می‌شوند.

اعلمی به زندگی مجردی مردان بعد از متارکه اشاره و بیان می‌کند: از آنجایی که مردان در جامعه‌ می‌توانند زندگی مجردی داشته باشند

و این امر از سوی جامعه پذیرفته شده و برای آنان صورت ناپسندی ندارد، آن‌ها تا آخر عمرشان می‌توانند به تنهایی زندگی كنند، اما این

زندگی مجردی انحطاط اخلاقی آنان را به دنبال خواهد داشت.

چرا مردان بیمار می‌شوند؟

وی این‌گونه مردان را در معرض آسیب‌هایی می‌داند و می‌گوید: بیماری‌های جنسی‌ مانند ایدز و اعتیاد بیشتر سلامت جسمی این

دسته از مردان را تهدید می‌کند.

این کارشناس ارشد روان‌شناسی بالینی می‌افزاید: زنان این توانایی را دارند که در جمع خانوادگی یا دوستان به بیان احساسات خود

بپردازند و از این طریق خود را تخلیه روحی و روانی‌كنند و بار فشارهایی را که بر آنان وارد شده است كاهش دهند.

اعلمی ادامه می‌دهد: یکی از مشکلات زنان بعد از طلاق نوع نگاهی است که اطرافیان به آنان دارند؛ زیرا در جامعه ما بانوانی که طلاق

گرفته‌اند محدودیت‌های زیادی دارند، اما برای مردان چنین دیدی وجود ندارد و آن‌ها به راحتی در جمع دوستان یا فامیل حاضر می‌شوند و

ارتباط برقرار می‌کنند، در صورتی که این ظاهر قضیه است، زیرا در این زمینه هیچ زنی دوست ندارد همسرش با مردی که مطلقه

محسوب می‌شود، معاشرت داشته باشد.

این مشاور، با بیان اینکه مردان نیز ممكن است بعد از طلاق با مشکلات مالی روبه‌رو ‌شوند، عنوان می‌کند: همواره بیان می‌شود زنان

بعد از طلاق دچار مشکلات مالی می‌شوند، اما گاه مشکلات اقتصادی بعد از طلاق شامل مردان نیز می‌شود و حتی می‌توان گفت

گاهی مردان شدیدتر از زنان با مشکلات مالی بعد از طلاق روبه‌رو می‌شوند؛ زیرا آنان باید نفقه، مهریه و خرج فرزند را پرداخت کنند و

شاید بتوان گفت یکی از دلایل افسردگی مردان به همین موضوع ارتباط داشته باشد.

وی می‌افزاید: آن‌‌ها می‌گویند، در زندگی گذشته‌مان به طور مشترک بسیاری از مشکلات را تحمل کردیم که مسببش همسرمان بود و

حالا نیز باید نفقه یا مهریه او را، پرداخت کنیم. از سوی دیگر به دلیل اینکه باید هر ماه یا هر چند ماه یک‌بار مهریه را بپردازند، بیشتر كار

می‌كنند که این امر آن‌ها را ناراحت می‌کند.

اعلمی یکی دیگر از مشکلات مردان را وجود تضادها می‌داند و عنوان می‌کند: هنگامی که زوج‌ها از یکدیگر جدا می‌شوند، تا مدتی مرد

با این حس درگیر است که آیا بهترین راه را انتخاب کرده، آیا زندگی گذشته‌اش اصلاح‌شدنی نبوده؟ از سوی دیگر این فشارها به دلیل

اینکه حق طلاق با او بوده، بیشتر می‌شود و به نوعی سرگردانی را تجربه می‌کند.

این مشاور ادامه می دهد: دوگانگی عاطفی نیز از جمله مواردی است که در این مدت مردها را آزار می‌دهد، زیرا به علت ملاک‌ها و

خوبی‌هایی که در همسر سابقش وجود داشته، او را به عنوان همسر انتخاب کرده و این تفكر هنوز در گوشه‌ای از ذهنش جای دارد و آن‌

را به خاطر می‌آورد و از سوی دیگر اختلاف‌هایی را به یاد می‌آورد که سبب از بین رفتن زندگی‌اش شده است.

وی توصیه می‌کند: اگر به زندگی گذشته خود خاتمه داده‌اید، برای اینکه بتوانید یک زندگی جدید را به همراه همسر جدیدتان آغاز کنید،

به‌طور حتم باید از یک مشاور کمک بگیرید تا بتوانید سایه زندگی گذشته‌تان را از بین ببرید و به آرامش روحی و روانی برسید.

ماجرای طی الارض های آیت الله بهجت.

 

انعکاس : طی الارض یعنی:« در لحظه ای به هر جای زمین رفتن». طی الارض، امری است غیر عادی و مافوق قدرت طبیعی انسان و

انجام آن، برای کسی میسر است که سلسله علل طبیعی را تحت تصرف قدرت خود درآورد. مهمترین مسئله دراین باره کسب معرفت

نفس است که انسان بداند می تواند با سیر و سلوک صحیح و مشروع، مظهر تجلی اسما و صفات الهی گردد. برای رسیدن به این

معرفت، پاک سازی خود از آلودگی های نفسانی و آراسته شدن به صفات الهی، طبق شریعت الهی، مهمترین کار می باشد.

بر طبق حدیث «قرب نوافل»، انسان می تواند تا جایی پیشرفت کند که خداوند، چشم و گوش و زبان و… او گردد؛ یعنی همه­ی کارهای

او الهی شود. البته سلوک در این مسیر حتماً باید با مددگیری از اهل بیت(ع) و تحت اشراف استادی اهل سیر و سلوک انجام شود و به

قول شاعر:

طی این مرحله بی همرهی خضر مکن         ظلمات است بترس از خطر گمراهی

آیا طی الارض که بزرگان دینی ما انجام می‌دادند با کاری که بعضی از مرتاض‌ها(رد شدن از دیوار چین) انجام می‌دهند تفاوتی دارد؟ اما

طی الارض از این جهت که کاری است که هر انسانی توان انجام آن‌را ندارد با کار مرتاض‌ها فرقی نمی‌کند به طور واضح‌تر اینکه وجه

اشتراک طی الارض و کارهای مرتاض‌ها در این است که از دست هر کسی بر نمی‌آید و فقط کسانی که یکسری سختی‌هایی را تحمل

کرده‌اند چه انسان خوبی باشند و چه انسان بد به آن دست می‌یابند زیرا ریاضت و نتایج آن، تحت نظام علّی و معلولی قرار دارد؛ یعنی،

اگر علت (به مشقّت انداختن جسم) ایجاد شد، معلول (تقویت روح در بعدی از ابعاد) نیز حاصل می‌شود.

حال این علّت و معلول، ممکن است در قالب یک نظام ارزشی و الهی شکل بگیرد و یا ممکن است خارج از این نظام باشد. درست مثل

یک چاقوی تیز که می‌توانیم در راه صحیح و یا غلط از آن بهره‌برداری کنیم و ممکن است این چاقو از طریق صحیح تیز شده باشد و یا از راه

غصبی. بنابراین تقویت روح چیزی شبیه تیز کردن چاقو است. لکن در سایه ریاضت‌های دینی، علاوه بر اینکه نفس انسان قدرتمند

می‌شود و او به کمالاتی می‌رسد؛ به سعادت واقعی و جاودان نیز دست می‌یابد. این امری است که با ریاضت‌های غیر دینی حاصل

نمی‌شود .

اختلافات بسیاری بین طی الارضی که توسط سلوک عرفانی مذهبی بدست می‌آید با طی الارضی که با ریاضت‌های مرتاض‌های هندی

حاصل می‌شود،می‌باشد .

آیت الله بهجت با طی الارض عوالم مختلف را می پیمود

آیت الله حسن منفرد می گوید: به طور کلی کسانی که حرکت به سوی ذات مقدس احدیت می کنند، دارای کمالات معنوی و واقعیاتی

می شوند که از همان ابتدا یک مکاشفاتی مربوط به عالم طبع و ماده دارند -مکاشفات مادیه و طبیعیه- بعد از این مرحله که شرطش

این است که باید موحد و مؤمن باشد، مکاشفاتی است که برای سالک بعد از عبور از عالم طبع و ماده رخ می دهد.

وی می افزاید: باید سالک الی الله قدرت داشته باشد، به همین خاطر از عالم طبع و ماده بیرون می اید و ورود به عالم مثال پیدا می

کند، وقتی که در عالم مثال ورودش حاصل شد، آن وقت مکاشفاتی دارد که آن مکاشفات را علمای اخلاق، علمای حکمت فلاسفه

نامش را مشاهدات قلبیه گذاشتند.

آیت الله منفرد با اشاره به اینکه بعد از ورود به عالم مثال و خروج از عالم طبع و ماده در آنجا سالک بعضی از معانی جزئیه را بصورت

تجسم می بیند، ابراز داشت: مانند خواب، چطور در خواب انسان صور افراد صور اشیاء را می بیند و درک می کند مسافرت هایش

حرکت هایش پروازهایش، آن وقت همین معانی جزئیه را و درک صور جزئیه را سالک در بیداری می بیند، لذا بعد از این سومین

مکاشفاتی است که برای سالک دست می دهد و  عالم طبع و ماده، عالم مثال را پشت سر گذاشت، به مرحله بالاتری وارد می شود

به نام عالم روح و عقل.

وی ادامه می دهد: در عالم روح و عقل آنچه را که مشاهده می کند که بزرگان نامش را  گذاشتند، مشاهدات روحیه که به وسیله قدرت

روح و سیطره او در عالم برایش حاصل می شود، روح قوی و تسلط پیدا می کند و بسیاری از حقائق را مانند احاطه بر خواطر، افکار، طی

الارض و طی در هوا و عبور از آتش، اطلاع از آینده، تصرف در نفوس به مرض یا صحت، تصرف در افکار عامه تمام اینها برایش حاصل می

شود.

این هم دوره ای آیت الله بهجت با بیان اینکه طی این مراحل برای عارف کامل و انسان کامل اصلاً ارزشی ندارد و  اصلاً برای انسان کامل

هدف نیست، اذعان داشت: حالا در همین زمینه بنده خودم با مشاهداتی که داشتم با چشم خودم دیدم، چه حرکت هایی که حضرت

آیت الله العظمی بهجت تصرف می کردند در نفوس و کارهای بسیار عجیبی را انجام می دادند، نمونه هایی از آنها را هم خودم دیدم، اما

آیة الله العظمی بهجت مافوق اینها بود.

وی با اشاره به نقل خاطره ای از دوران جوانی خود، ادامه داد: درس آیت الله العظمی بروجردی بود، بعد از درس من تصمیم گرفتم،

هرجوری شده خودم را به آقای بهجت برسانم، بعد از درس دنبال ایشان حرکت کردم آمدم گذرخان، از گذرخان هم یک مقداری آمدیم

پایین تر، منزل ایشان به اصطلاح یک منزلی بود استیجاری بود مال یک سید بزرگواری بود یک منزل محقّر و حتی خیلی محقّر بود، من

دنبال ایشان حرکت کردم با فاصله صد متر تقریباً، همین طور که حرکت کردم یک مرتبه دیدم آقا ایستادند، وقتی که ایستادند از دور به

من اشاره فرمودند بیا، همان جا من دیدم ایشان نیازی نیست که سرش را برگرداند پشت سرش را ببیند دیدم برای ایشان دیوار حاجب

نیست، خدمتشان رفتم سلام کردم و بعد رفتیم منزل. بعد فرمودند که همین مقدار که حرکت کردی نصف راه را آمدی، نصف راه را هم

باید با عمل بیایی و دستوراتی در این زمینه دادند که نصف راه را باید با عمل بیایی.

آیت الله منفرد با بیان اینکه آیت الله بهجت، این عارف عامل کامل مانند اساتیدشان بزرگوارهای دیگر مصداق کلام امیرالمؤمنین هستند،

اظهار داشت: امیرالمؤمنین علیه السلام  درباره «رجال لاتنهی تجارة ولا بیع عن ذکرالله» یک خطبه ای دارد که در آن خطبه می فرماید

«ناجاهم فی فکرهم وکلمهم فی ذات عقولهم»، اینها در همان عالمی که ما بین مردم هستند، فکرشان مناجات با حق است،

«وکلّمهم فی ذات عقولهم»، اینها در عالم لاهوت و اخلاص آنجا با ذات ربوبی حرف می زنند، در عین حال اینکه ما بین مردمند.

میوه افزایش دهنده عمر را بشناسید.

 

میوه افزایش دهنده عمر را بشناسید

آیا می دانید بعضی از میوه ها باعث افزایش طول عمر شما می شوند؟

عمر طولانی با پرتقال و سبزی‌های دارای برگ تیره

یک بررسی جدید نشان داد خوردن مقدار زیاد پرتقال و سبزی‌های با برگ‌های به رنگ سبز تیره مانند هویج، سیب‌زمینی شیرین و نخود

سبز ممکن است با عمر طولانی‌تر و سالم‌تر ارتباط داشته باشد….

دانشمندان آمریکایی در این بررسی نه تنها بتاکاروتن موجود در این سبزی‌‌ها بلکه ترکیب همبسته آن: آلفا- کاروتن را مورد توجه قرار

دادند. هر دوی این مواد جزو خانواده مواد کارتنوییدی آنتی‌اکسیدان هستند.

دانشمندان معتقدند آنتی‌اکسیدان‌های کارتنوئیدی با مقابله با آسیب‌های ناشی از اکسیژن به DNA به سلامت کمک می‌کنند. به

گزارش رویترز این دانشمندان برای بررسی اثرات آلفاکاروتن به تجزیه و تحلیل اطلاعات در مورد بیش از 15 هزار نفر که در بررسی پیگیری

«سومین نظرخواهی بررسی تغذیه و سلامت ملی» شرکت کرده بودند، پرداختند. همه این افراد در شروع بررسی نمونه خون داده بودند

و سایر اطلاعات پزشکی و سبک زندگی خود را نیز در اختیار گذاشته بودند.

در انتهای دوره 14 ساله بررسی، حدود 4 هزار نفر از شرکت‌کنندگان فوت کرده بودند. این پژوهشگران نشان دادند که هر چه این افراد در

شروع بررسی آلفا- کاروتن بیشتری در خونشان داشتند، خطر بیماری و مرگ در آنها کمتر بود. به گزارش این پژوهشگران در مقایسه با

افرادی که تنها مقادیر اندک آلفا- کاروتن در خون داشتند، آنهایی که بالاترین میزان این ماده را در خونشان داشتند تا حداکثر 39 درصد

خطر کمتر مرگ را داشتند.

با این حال پژوهشگران احتیاط به خرج می‌دهند و می‌گویند این رابطه ثابت‌ نمی‌کند که آلفا کاروتن عامل این کاهش خطر مرگ و میر

است. آنها می‌گویند: «آلفاکاروتن ممکن است دست‌کم تا حدی مسوول کاهش این خطر باشد. اما ما نمی‌توانیم رابطه احتمالی با سایر

آنتی‌اکسیدان‌ها یا عناصر دیگر موجود در سبزی‌ها و میوه‌ها برای کاهش خطر مرگ و میر را رد کنیم

الو...خونه خدا؟

 

الو؟؟… خونه خدا؟؟ خدایا نذار بزرگ شم

 

الو … الو… سلام

 

کسی اونجا نیست ؟؟؟؟؟

 

مگه اونجا خونه ی خدا نیست؟

 

پس چرا کسی جواب نمی ده؟

 

یهو یه صدای مهربون! ..مثل اینکه صدای یه فرشتس. بله با کی کار داری کوچولو؟

 

خدا هست؟ باهاش قرار داشتم. قول داده امشب جوابمو بده.

 

بگو من می شنوم .کودک متعجب پرسید: مگه تو خدایی ؟من با خدا کار دارم …

 

هر چی می خوای به من بگو قول می دم به خدا بگم .

 

صدای بغض آلودش آهسته گفت یعنی خدام منو دوست نداره؟؟؟؟

 

فرشته ساکت بود .بعد از مکثی نه چندان طولانی:نه خدا خیلی دوستت داره.مگه کسی می تونه تو رو دوست نداشته باشه؟

 

بلور اشکی که در چشمانش حلقه زده بود با فشار بغض شکست وبر روی گونه اش غلطید وباهمان بغض گفت :

 

اصلا خدا باهام حرف نزنه گریه می کنما…

 

بعد از چند لحظه هیاهوی سکوت ؛

 

بگو زیبا بگو .هر آنچه را که بر دل کوچکت سنگینی می کند بگو…دیگر بغض امانش را بریده بود

 

بلند بلند گریه کرد وگفت:

 

خدا جون خدای مهربون،خدای قشنگم می خواستم بهت بگم تو رو خدا نذار بزرگ شم تو رو خدا…

 

چرا ؟این مخالف تقدیره .چرا دوست نداری بزرگ بشی؟

 

آخه خدا من خیلی تو رو دوست دارم قد مامانم ،ده تا دوستت دارم .اگه بزرگ شم نکنه مثل بقیه

 

 فراموشت کنم؟

 

نکنه یادم بره که یه روزی بهت زنگ زدم ؟نکنه یادم بره هر شب باهات قرار داشتم؟

 

مثل خیلی ها که بزرگ شدن و حرف منو نمی فهمن.

 

مثل بقیه که بزرگن و فکر می کنن من الکی می گم با تو دوستم.

 

مگه ما باهم دوست نیستیم؟

 

پس چرا کسی حرفمو باور نمی کنه ؟

 

خدا چرا بزرگا حرفاشون سخت سخته؟مگه این طوری نمی شه باهات حرف زد…

 

خدا پس از تمام شدن گریه های کودک گفت:

 

آدم ،محبوب ترین مخلوق من.. چه زود خاطراتش رو به ازای بزرگ شدن فراموش می کنه…

 

کاش همه مثل تو به جای خواسته های عجیب من رو از خودم طلب می کردند

 

 تا تمام دنیا در دستشان جا می گرفت.

 

کاش همه مثل تو مرا برای خودم ونه برای خودخواهی شان می خواستند .دنیا برای تو کوچک است …

 

بیا تا برای همیشه کوچک بمانی وهرگز بزرگ نشوی…

 

کودک کنار گوشی تلفن،درحالی که لبخندبرلب داشت در آغوش خدا به خواب فرو رفت.