ریحانه
(حــوزه ریحـــانة النبی س ســــنـنـدج)
(حــوزه ریحـــانة النبی س ســــنـنـدج)
شنبه 91/12/26
پیامبر اکرم صلی الله علیه واله وسلم فرمودند:
برترین جهاد این است که صبح خود را با این نیت آغاز کند که به احدی ستم روا ندارد.
منبع:المحاسن/1/456/1053
شنبه 91/12/26
چرا دوست داشتم طلبه شوم:
طلبگی من برمیگرده به سالهای خیلی دور. سالهای تقریبا 77 یا 78 . اون روزها بود که بیشتر از قبل علاقه داشتم به اینکه طلبه شوم و
علوم دینی بخونم. طلبگی رو با احکام شروع کردم. مشتری پر و پاقرص برنامه های رادیو معارف بودم . میشه گفت از ساعت 4 بعدازظهر
تا 9 شب همه برنامه ها رو گوش میدادم . سه سال به این روال گذشت تااینکه از تابستون 80 مشغول دیدن برنامه راه روشن از شبکه
چهار سیما شدم. اون روزها شبکه ای به نام شبکه قرآن سیما وجود نداشت و صبح ها از 8 تا 11 برنامه های شبکه چهارسیما
مخصوص برنامه های قرآنی بود. هفته ای یکبار استاد تفسیر ( آقای میرباقری)، احکام، روانشناسی دینی، اخلاق و چند استاد دیگه که
یادم نمیاد دقیق موضوع بحثشون چی بود. سه سال تمام هم هر روز علاوه بر رادیومعارف برنامه های قرآن سیما رو هم دنبال میکردم.
اینطوری بود که اطلاعاتم بیشتر میشد و علاقه من به این رشته بیشتر از قبل میشد.
یادمه جلسه اول درس برنامه ریزی سال اول دبیرستانمون هم وقتی پرسیدن رشته تحصیلی و شغلتون رو بگید من گفتم : الهیات و
معارف اسلامی ، مبلغ و استاد دانشگاه.
علاقه ای که به طلبگی داشتم باعث شد وارد این رشته بشم و تمام وقتم رو صرف مطالعه اعتقادی، احکام و اخلاق بشه .
راستش امروز تو ماشین نشسته بودیم و حاج آقا مشغول رانندگی بود که به چراغ قرمز رسیدیم ، پشت چراغ قرمز بودیم که حاج آقا ازم
پرسید چرا دوست داشتی طلبه بشی؟
شاید جواب سوال حاج آقا خیلی جواب بزرگی باشه ولی واقعا تنها یک دلیل داشتم برای اینکه طلبه شوم، آن هم این بود که دوست
داشتم فقیه شوم . خودم بتونم احکام شارع مقدس رو استخراج کنم و حکم بدم. به نظرم این وظیفه همه ما هست که فقیه باشیم و
خودمون احکام دینمون رو استخراج کنیم. فقیهی که مسلط به مسائل اعتقادی و اخلاقیست.
حاج آقا با ادامه تحصیل من در حوزه به شدت مخالفه . اصلا راضی نیست من هر روز برای شرکت در کلاس درس به حوزه برم ولی این
دلیل نمیشه که من درس نخونم و کسب علم نکنم .
تصمیم جدی دارم خودم به طور جدی درس بخونم و فقیه شوم . شاید روزی اگر خدا توفیق دهد اسمم را جزو زنان فقیه شیعی ببینید .
حجاب محدودیت است
حجاب به معنای پوشش اسلامی مختص ” زن ” نیست بلکه اسلام برای مردها نیز توصیه هایی در باب حجاب و پوشش دارد. گاهی
می توان نظر حداقلی اسلام در مورد حجاب را بیان کرد. به طور مثال حداقل حجاب برای بانوان پوشاندن بدن و زینت هاست و برای
آقایان نیز پوشاندن قسمت هایی از بدن که تحریک کننده هستند می باشد اما تمام نظر اسلام در مورد پوشش این نیست. اسلام
نگاهش به حجاب از درگاه حیا می باشد بدین معنا که هرچه انسان پوشیده تر، با حجاب تر و با حیاتر است. این نگاه اسلام کمالی
است نه حداقلی.
اگر زن و مرد مسلمان علاوه بر انجام حداقل های اسلامی خواهان رشد و تعالی و رسیدن به کمال باشند باید حجابشان نیز متفاوت
باشد و بیشتر به حیا نزدیک باشد. لباس روحانیت مصداق پوشش کمالی و حجاب اکمل برای آقایان و چادر و پوشیه نیز مصداق حجاب
برتر و باحیاتر برای بانوان است. مسأله ای که اینجا مطرح است محدودیت این نوع پوشش است، جمله ی مشهور حجاب محدودیت
نیست مصونیت است. در مورد حجاب حداقلی ممکن است صادق باشد ولی قطعا با پوششی همچون لباس روحانیت و پوشیه
محدودیت هایی برای انسان حاصل می شود و قطعا یکی از علتهای کمالی بودن و تأثیر مثبت آن در رشد انسان همین محدودیت
هاست. کسی که می خواهد لباس روحانیت بر تن کند یا خانمی که بخواهد حجابی چون پوشیه اختیار کند ابتدا باید نزد خویش این
محدودیت ها را در زندگی روزمره بپذیرد.
شاید کمتر کسی به این نکته توجه کند که روحانیون غیر از خودشان خانواده شان نیز متحمل بعضی از این محدودیت ها می شوند که
قبل از ازدواج حتما به ذهن انسان خطور نمی کند. اگر سبک زندگی دینی را انتخاب کنیم و خواهان کمال باشیم، ناچار به تحمل سختی
و محدودیت هستیم.
افضل الأعمال أهمضها. بهترین کارها سخت ترین آنهاست. پس حجاب مصونیت است چون محدودیت است.
شروع زی طلبگی
اگر بخواهم در مورد چگونگی طلبه شدنم بگویم باید بگویم که از سنین کودکی طلبه شدم زیرا از همان سنین بود که شروع به خواندن
درسهای مقدماتی طلبگی کردم، دوران راهنمایی بودم که شدت علاقه ام بیشتر شد. آن روزها چیز زیادی از طلبگی و زی طلبگی
نمیدانستم ولی درسهای حوزه را دوست داشتم، همین علاقه باعث شد که بالاخره طلبه شدم.
روزی که طلبه شدم به تمام مشکلات و مسائل مربوط به طلبگی برای یک دختر جوان فکر کردم، همان روز بود که تصمیم گرفتم با یک
طلبه ازدواج کنم و یک زندگی کاملا طلبگی داشته باشم .
وقتی با خودت قرارمیگذاری که طلبه شوی باید قید خیلی از خواستهها و تمایلاتت را بزنی هر چند حلال. حالا علاوه بر طلبه شدن
همسر یک طلبه هم شدی، طلبه ای که با خیلی از طلبه های همسن و سالش فرق دارد، ملبس است و منبر میرود.
همانطور که میدانید امروزه عدهای از طلبهها بنا به دلایل شخصیشان لباس روحانیت برتن نکرده و مانند عام مردم زندگی میکنند،
کسی که لباس روحانیت را برمیگزیند باید خیلی مراقب رفتار و گفتار و کردار خویش باشد، این مسائل برای همسرش نیز وجود دارد، او
هم باید درشأن همسر یک طلبه رفتار کند.
وقتی طلبهای به خواستگاری شما میآید و میگوید تمام دارایی من در ماه باقید متاهلی به 200هزارتومان هم نمیرسد آن هم در این
اوضاع اقتصادی و بدون اینکه فکر کنی جواب مثبت میدهی باید خودت را برای زندگی طلبگی آماده کنی.
ما (من و حاج آقا) شدید یقیین داریم که روزیرسان خداست و با همین اطمینان زندگی خود را شروع کرده و تا به حال هیچ روزی نبوده
که لَنگِ روزی باشیم چرا که خودِخدا روزیمان را رسانده.
غرض از ایجاد این وبلاگ هم این است که خاطرات تلخ و شیرین و منش زندگی طلبگی را برای خودمان ثبت و به استحضار دوستان
برسانیم.
وَمِنْ آیَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُم مِّنْ أَنفُسِكُمْ أَزْوَاجًا لِّتَسْكُنُوا إِلَیْهَا وَجَعَلَ بَیْنَكُم مَّوَدَّةً وَرَحْمَةً إِنَّ فِی ذَلِكَ لَآیَاتٍ لِّقَوْمٍ یَتَفَكَّرُونَ
و از نشانههاى او اينكه از [نوع] خودتان همسرانى براى شما آفريد تا بدانها آرام گيريد و ميانتان دوستى و رحمت نهاد آرى در اين
[نعمت] براى مردمى كه مىانديشند قطعا نشانههايى است.
بسم الله الرحمن الرحیم
ما یک زوج طلبه هستیم، هم درس میخوانیم هم زندگی میکنیم و گویا تا عمر باقیست برنامهی ما همین است. اصلا طلبگی یعنی
همین . زندگی طلبگی به قدری متفاوت تر از دیگر زندگیهاست اما زندگی کردن با یک روحانی یا یک خانم طلبه بسیار متفاوت است.
این تفاوت ها به سبب های متفاوتی ایجاد میشوند گاهی تنها به علت لباس روحانیت است و گاهی به خاطر تقیدات خاص طلبه ها.
هرچه هست زیباست.
طی مباحثاتی که با حاجیه خانم داشتیم به این نتیجه رسیدیم که اینجا زندگی یک زوج طلبه از تفکرات تا خاطرات و یادداشتها را به
یادگار بگذاریم، نه برای اینکه حتما خوانده شود بلکه ثبت شود تا خاطره شود.
این وبلاگ دو نویسنده دارد؛ من و همسرم و سعیمان این است که تا جاییکه امکان دارد بنویسیم چه اندیشههایمان را چه اتفاقات،
رویدادها و خاطرات زندگی طلبگیمان را.
وخلقناکم ازواجا ، ما شما را زوج زوج آفریدیم . بلکه رستگار شویم …
شنبه 91/12/26
آداب و رسوم نوروزی
مرکز گردشگری علمی-فرهنگی دانشجویان ایران:اجرای مراسم های مربوط به نوروز در استان زنجان نیز حدود دو هفته تمام طول
می کشد. در استان زنجان آداب نوروز به شیوه ی دیگر استان ها با مراسم های چهارشنبه سوری، خانه تکانی، سبزه عید، چیدن
سفره هفت سین، خرید لباس نو ، آداب دید و بازدید های نوروزی و… همراه است. در پایان تعطیلات ۱۳ روزه ی نوروزی اهالی استان
زنجان به گردشگاه های طبیعی و به دامنه ی کوه ها و باغ ها پناه می برند و آخرین روز تعطیلی های نوروز را با صرف ناهار در بیرون از
خانه و گره زدن سبزه به پایان می برند.
صنایع دستی و سوغات
دراستان زنجان رشته های مختلف صنایع دستی رواج دارد. از آن جمله گلیم بافی در ابهر, قیدار و زنجان روستاهای آن گیوه دوزی
ابریشمی و نخی در انگوران و زنجان, چاروق دوزی در شهر زنجان, رنگرزی در ابهر, زنجان, قیدار, سفالگری در روستای قلثوق, ملیله
کاری شامل سینی, سرویس بشقاب کاسه و وسایل مصرفی در شهر زنجان, ساخت انواع چاقو و کارد و قندشکن در زنجان, جاجیم
بافی نواری در طارم علیا و ماه نشان, انگوران, کیسه بافی حمامی, نواری در انگوران, ماه نشان, قیدار و حکاکی روی مس در شهر
زنجان را می توان نام برد. ضمن آنکه باید گفت قالی بافی از جمله هنرها و حرفی است که در اکثر شهرها و روستاهای استان زنجان
رونق و رواج دارد. اما شهر زنجان با آثار فلزی و بویژه چاقوهای زیبا و تنوع آن مشخص می شود و نام زنجان, اینگونه آثار هنری را به ذهن
متبادرمی سازد.
ملیله سازی
ملیله سازی از جمله ظریف ترین رشته های فلزکاری و یکی از برجسته ترین صنایع فلزی ایران است. قدیمی ترین ملیله ایران به روایت
اکثر محققان مربوط به سالهای 550 تا 330 ق.م. (دوره هخامنشی) است. متأسفانه به دلیل آن که اکثر اشیاء ملیله به منظور استفاده
مجدد ذوب شده اند, نمونه های زیادی در دسترس نیست و تنها از دوره قاجاریه مقداری سرقلیان, گیره استکان و سینی در اندازه های
مختلف باقی مانده است. ملیله سازی در زنجان بیش از 100 سال سابقه دارد و از اواخر دوره فتحعلی شاه قاجار شخصی به نام حاج
اسداله طرح برگ فرنگ را در ملیله ابداع و سبک خاصی را شروع کرد.
نقوش رایج در ملیله کاری زنجان عبارتند از: دندانه, تابیده, جقه, یا بته ترمه, ریزه جقه, برگ فرنگ, برگ, غنچه, پیچ, پیچک, سه چشمه
و یک چشم ملیله. تولیدات ملیله زنجان شامل گیره شربت خوری, گلاب پاش, قاب عکس, جاسیگاری, بشقاب, شکلات خوری,
شیرینی خوری, زنجیر (که به آن کلافه ای می گویند) گل سینه, گوشواره و قاب عکس است. ملیله سازی زنجان در سطح کشور نیز
شناخته شده بوده و دارای اعتبار خاصی است.
از جمله صنایع دستی رایج و بسیار مهم در شهر زنجان است. این صنعت از دوره صفویه به بعد رونق چشمگیری داشته و تا امروزه نیز با
دگرگونی های فراوان در زنجان ادامه دارد.
چاقو سازی
مشخصات مشترک چاقوهای زنجان عبارت است از: ظرافت, تناسب, هنرنمایی در فن آبکاری و قدرت برش آن. هر چاقو شامل قطعات
تیغه, فنر (در چاقوی ضامن دار دو فنر وجود دارد به نام فنر بزرگ و فنر کوچک), آستری (دو تکه است و همه قطعات چاقو روی آن سوار می
شود), روکش دسته, باربند (قسمتی برنجی که روی آستری است و لولای تیغه در آن قرار دارد.)
انواع چاقوها عبارتند از: چاقوی ساده, ضامن دار, چاقوی میوه خوری, چاقوهای مرکب, کاردهای شکاری, کاردهای قمه ای, کاردهای
کمری, کاردهای آشپزی و قلم تراش. از نکات جالب توجه آن که در هنر چاقوسازی به علت احتیاج به نیروی بدنی, اکثر استادکاران جوان
بوده و استادکاران قدیمی فقط به کار آموزش مشغول هستند
چاروقی که هم اکنون در زنجان عرضه می شود, به صورت یک صنعت دستی ظریف و تزئینی کاربرد دارد و به کلی با چاروق های قدیمی
متفاوت است. چاروق قدیمی زنجان, نوعی پای پوش بوده است که از چرم خام ساخته شده و در روستاها بیشتر مورد استفاده
چوپانان قرار می گرفت و اغلب بدون پاشنه بوده و با تسمه هایی به ساق پا پیچیده می شد. در سالهای اخیر در زنجان نوعی چاروق
ساخته می شد که رویه آن چرم قرمز رنگی (که دباغان زنجان تهیه می کردند) است و معمولاً هم بدون بند و تسمه بوده و نوکی عقابی
و برگشته دارد. این نوع چاروق که تولید آن از حدود 30 سال پیش نیز رواج داشت, اینک کمتر تولید می شود. چاروق کنونی زنجان فرم و
شکل خاص و ظریفی دارد و دارای حالتی زینتی بوده و بیشتر برای راه رفتن روی قالی مورد استفاده قرار می گیرد.
این نوع چاروق بیشتر به شکل نعلین و به صورت پاشنه دار ساخته می شود و فقط کف آن از چرم بوده و رویه اش از نخ های ابریشم و
گلابتون به رنگ های مختلف بافته و تزئین می شود. از استادان معروف چاروق ساز زنجان, استاد “اصغر خطیبی” است که برای اولین بار
اقدام به پاشنه گذاری جهت چاروق کرده است.
از استادکاران معروف استان زنجان می توان از خانم روح انگیز محمدی استادکار گلیم, آقای حسین فرجیان استاد چاقوسازی, آقای
غلامعلی رضایی استاد چاقوسازی, آقای مظفر محمدی استادکار فرش, آقای منصور کاظمیان مقدم استاد کار ملیله, آقای نجف علی
حاجیلو استادکار گیوه دوزی, آقای کریم ابطحی استادکار ملیله, آقای رحیم بهشتی استاد چاقوسازی, آقای محمد رسولی استادکار
معرق و آقای علی چراغی استاد پیکره تراشی نام برد.
صنایع دستی چرمی شامل؛ سراجی، چاروق دوزی، زین سازی و…، انواع بافته های داری نظیر؛ گلیم، مفرش، قالی، پرده بافی و
جاجیم بافی…، صنایع دستی گروه سفال و سرامیک مانند؛ کاشی هفت رنگ، کاشی معرق، سفالگری و …، صنایع دستی سنگی
شامل؛ حکاکی سنگ، مشبک سنگ، تراش سنگهای قیمتی …، صنایع دستی مستظرفه نظیر؛ نگارگری، تذهیب، کاغذسازی،
نقاشی گل و مرغ، خوشنویسی، طراحی سنتی، صحافی سنتی و …، پوشاک سنتی شامل؛ گیوه بافی، گیوه دوزی، البسه محلی
و …، گروه رودوزیهای سنتی شامل؛ سوزن دوزی، سرمه دوزی و …، همچنین صنایع دستی دیگری همچون نمدمالی و رنگرزی سنتی،
که برخی از آنها نیمه فعال و در حال فراموشی هستند
.
قزوین
آداب و رسوم نوروزی
نوروز
مردم استان قزوين مانند مردم ديگر مناطق ايران، از اوايل اسفندماه خود را براى برگزارى مراسم سال نو آماده مىکنند. آنها همراه
خانهتکانى و نظافت، به خانهتکانى دلهاى خود مىپردازند. در روز عيد با چيدن سفرههاى رنگين، پذيراى ميهمانان خود مىشوند.
آنها در سفرههاى پارچهاى قلمکار و ظروف رنگارنگ بلوري، انواع شيرينىهاى خانگي، انجير، آلبالوى خيس شده، نخود، کشمش و نقل
و نوعى توت که با خمير پودر پسته و بادام درست مىکنند، مىچينند و به ميهمانان تخممرغ رنگ شده (با پوست پياز) عيدى مىدهند.
امروزه از روز اول عيد، ديد و بازديدهاى خانوادگى آغاز مىشود و تا قبل از سيزدهبهدر پايان مىگيرد.
نوروزىخوانى
نوروزى خوانى يکى از مراسم مربوط به روزهاى پايانى سال است و جزئى از مراسم استقبال نوروز بهشمار مىرود. نوروزىخوانها
بيشتر از اهالى روستاهاى منطقه “الموت” و “طالقان” هستند؛ آنها در دستههاى دو تا چهار نفره، در کوچه و خيابان بهراه مىافتند و با
خواندن اشعار کوتاه و بلند، طليعه سال نو را به مردم مژده مىدهند و بيت يا دو بيت ديگر را، دو نفر ديگر پاسخ مىدهند. ساکنان منازل
با شنيدن صداى نوروزىخوانها، به استقبال آنها رفته و با دادن پول و شيرينى از آنها پذيرائى مىکنند
چهارشنبهسورى
در اين زمينه افسانهاى وجود دارد، هنگامى که مختار ثقفى خواست عليه بنىاميه قيام کند، با يارانش قرار گذاشت که در شب آخرين
پنجشنبه سال شورش کند. وقتى نقشه آنان فاش شد، او تصميم گرفت نقشه خود را يک شب جلو بياندازد، و به اطرافيان خود گفت در
شب چهارشنبه بر روى پشتبام خانههاى خود آتش روشن کنند تا همه متوجه شده و قيام کنند. مردم نيز چنين کردند.
از آن بهبعد بهپاس بزرگداشت اين اقوام، در شب چارشنبه آخر هر سال ايرانيان در حياط يا بام منازل خود آتش مىافروزند. بههر حال اين
مراسم نشان دهنده نماد آتش در ميان ايرانيان باستان است. در قزوين نيز در اين شب آتش روشن مىکنند و معتقدند کوپههاى آتش
حتماً بايد تاق (تک) باشد. دراين شب مواظب هستند چيزى شکسته نشود، چون آنرا خوش يمن نمىدانند.
در اين شب کلهپاچه مىخوردند و شب را با خوردن آجيل سپرى مىکردند. صبح روز بعد استخوانهاى کلهپاچه را به مزارع برده و در باغ
يا زمين خود مىريختند و معتقد بودند اين کار از بروز آفت جلوگيرى مىکند. در شب چهارشنبهسورى مراسم قاشقزنى نيز انجام
مىشود.
سيزدهبدر
در روز سيزده فروردين، مردم به طبيعت مىروند و به دور هم جمع مىشوند و به شادى مىپردازند و نيز رسم است تا هر کس کنار رود،
برود و هفت سنگ کوچک را به نيت رفع و دفع بلا و بيمارى به داخل آب پرتاب کند و دختران دم بخت سبزه گره بزنند. در پايان نيز سبزهها
را به آب انداخته و به خانههاى خود باز مىگردند.
صنایع دستی و سوغات
جاجيم بافي
اين هنر در استان قزوين از سابقه نسبتاً طولانی برخوردار است در اكثر روستاهای اين استان جاجيم بافی رايج بوده است، اما
متأسفانه اكثر كارگاههای آن از چرخه توليد خارج شده است. مواد اوليه بافت جاجيم پشم است كه معمولاً توسط زنان روستا تهيه مي
شود زنان در مواقع بيكاری علاوه بر پشم چينی آنها را توسط مواد محلی و گياهی رنگ مي كنند. لازم به ذكر است كه امروزه از
كامواهای رنگی در جاجيم بافی استفاده می كنند روستائيان در فصول بيكاری كه پاييز و زمستان است كارگاه جاجيم را در داخل اتاق بر
پا می دارند و عشاير از اوايل بهار و اواخر زمستان در فضای باز به جاجيم بافی مي پردازند.
فرش بافي
فرش بافت قزوين از نفيس ترين فرشهای بافته شده ايران مي باشد كه متأسفانه بافت آن فراموش شده است و تنها تعدادی از آنها در
موزه ها و مجموعه های شخصی ديده می شود از ويژگيهای اين فرش تنوع كاربرد رنگ و نقش مي باشد.
گليم بافي
اين هنر تقريباً در تمامی روستاهای قزوين رايج است از مراكز مهم بافت گليم مي توان به رودبار الموت، رودبار شهرستان، ارداق و ضياء
آباد اشاره كرد.
پن بافي (نوار بافی)
در گذشته پن را با نخهای ابريشمی می بافتند ليكن امروزه از نخهای نايلونی نيز استفاده می كنند انواع نقوشی كه بر روی پن مي
اندازند عبارتند از چهل چپر، چشم بلبل يا بيست و نه چپر، چشم خروس يا بيست و هشت چپر، هشت چپر يا مار پيچ يا نيم مداخل. در
گذشته بافت پن يا نوارهای تزئینی لباس در منطقه رودبار شهرستان و الموت بسيار رايج بوده است.
موج بافي
موج نوعي دست بافته سنتی است كه هنوز در برخی از مناطق بافت آن رواج دارد رونق اين هنر مانند ساير صنايع دستی منطقه با
رواج استفاده از مصنوعات كارخانه ای كه هم ارزانتر و هم متنوع ترند، كم رنگ تر شده است دستگاه موج بافی قابليت بافت پارچه های
ظريف جهت تهيه البسه و توليد پارچه های ضخيم تر كه بيشتر از آن به عنوان پتو، روكرسي، روفرشي، پرده، ملحفه و جا نماز استفاده
مي شود را دارا ست.
گلابتون دوزي
در قديم ميان طبقات متوسط و اعيان معمول بود وقتيكه دخترها را مي خواستند به خانه بخت بفرستند بعضي از لوازم شخصی عروس
از جمله جعبه لوازم آرايش، جاي شانه، كيف پول، جای مهر و … را با اين هنر تزئين می كردند. اين هنر مانند سوزن دوزی می باشد با
اين تفاوت كه به جای نخ از مفتولهای بسيار نازك طلائی و يا برنجی استفاده می كردند.
نم نم دوزی
اشياء مختلف تهيه مي كردند اشيائی مانند كيسه پول، جای قيچی، جای شانه، سرمه دان، جای مهر و …. اين مهره ها با ظرافت و
دقت كنار هم چيده می شوند. در قزوين با استفاده از مهره های بسيار ريزی (كه تركها به آن منجوق مي گويند).
گيوه دوزی ( گيوه كشی)
از جمله مراكزی كه اين صنعت رايج است شهر های قزوين و تاكستان است. در حال حاضر گيوه های توليدی اين استان با گيوه هايی كه
در يزد، آباده و كرمانشاه می دوزند كمی تفاوت دارد و آن اينكه در اين استان كف گيوه ها پلاستيكی و يا چرمي است (شيوه ای كه از
پارچه های كهنه و نوارهای چرمی ساخته می شود) و در گيوه های موسوم به ملكی كاربرد دارد در اين استان توليد نمي شود
اتواع شيرينى بويژه باقلوا و محصولات باغى مانند بادام، پسته، فندق، انگور، كشمش، انار سنگان، سيب، زردآلو، ذغال اخته و… از ديگر
سوغاتى هاى قزوين به شمار ميرودند.
آداب و رسوم نوروزی
نوروز
جشن نوروز با آداب و رسوم ویژه ای همراه است:
حاجی فیروز
بر اساس نوشته عبدالله مستوفی، حاجی فیروز با خاک زغال و با دوده بخاری چهره خود را سیاه می کرد و کلاه شیپوری و یا استوانه
ای بلند که از کاغذ یا مقوا بود بر سر می گذاشت و جامع رنگین چهل تکه که زنگوله هایی به آن دوخته شده بود، می پوشید.
چهارشنبه سوری
در این روز مردم آتش بازی می کنند و آش رشته یا به اصطلاح اهالی منطقه دماوند «کته را» می خورند. در این روز آتش افروخته می
شود و از روی آن می پرند و می خوانند: زردی من از تو -سرخی تواز من.
پنجک یا پنجه
پنج روز آخر سال را که هوا سرد بود. پنجک یا خمسه مسترقه می گفتند. خطر یخ زدن محصولات در این چند روز وجود داشت. از این رو
مردم به کوه می رفتند و جشن می گرفتند تا هوا بدتر نشود.
عید نوروز
در روز عید مردم به دید و بازدید می پردازند و لباس های نو و تمیز به تن می کنند. در گذشته بزرگترها به کوچکترها عیدی و تخم مرغ
رنگی می دادند و عموماً شیرینی و تنقلاتی چون کشمش، مویز و نقل برای بازدید کنندگان ایام عید می آوردند. در روستاها مراسم عید
دیدنی از خانه کدخدا یا سالخوردگان و بزرگان شروع می شد.
سیزده به در
در سیزدهمین روز فروردین، مردم سبزه ای را که پیش از فرا رسیدن عید در خانه سبز کرده اند. به صحرا می برند و آن را به آب روان می
سپارند. غذای اصلی روز سیزده به در کوکو سبزی است. در این روز بازی های متنوع همراه با اشعار مناسب اجرا می شود.
صنایع دستی و سوغات
بیشتر صنایع دستی استان عبارتند از: قلم زنی روی مس و برنج، خراطی و سبد بافی، خاتم کاری، شیشه گری، تراش و نقاشی روی
شیشه، زیلوبافی، نقاشی روی چرم، قالی بافی و چاپ باتیک، سفال گری، حصیر بافی، ورنی بافی و دست بافی، جاجیم و گلیم،
چنته، روبه پشتی، جوال، خورجین.
پتو بافی
این صنعت فقط در روستای قشلاق ملارد، از توابع کرج، رواج دارد و دست اندرکاران آن را عموماً افراد غیر بومی مهاجر از تبریز و دیگر نقاط
کشور تشکیل می دهند.
جاجیم بافی
کوهستانی بودن و داشتن مراتع سرسبز و گله داری گسترده در منطقه فیروزکوه، این منطقه را به یکی از مراکز تولید پشم ایران تبریل
کرده است. جاجیم های تولیدی در روستاهای فیروز کوه به دلیل نزدیکی منطقه با مازندران کاملاً تحت تاثیر دست بافت های آلاشت
است، با این تفاوت که عرض جاجیم های تولیدی آن از 25 سانتی متر تجاوز نمی کند. گروهی از عشایر ساکن در روستای «قجر تخت
رستم » از توابع شهریار ، نیز در گذشته به تولید جاجیم های بسیار نفیس اشتغال داشتند که امروزه به دلیل جاذبه های اقتصادی قالی
بافی جذب این حرفه شده اند. در روستاهای کوهان از توابع دماوند، کارگاه های تولید جاجیم، به تولید بافته هایی به عرض 52 سانتی
متر اشتغال دارند. عشایر اسکان یافته در روستاهای قشلاق فرون آباد، قشلاق حاجی آباد، قلعه نو و لپه زنگ (از توابع شهر ری) نیز با
بافت جاجیم آشنایی دارند.
چادر شب بافی
دیرینه ترین صنعت دستی رایج در مناطق روستایی استان تهران بافت چادر شب در اندازه های متفاوت، برای مصارف مختلف است.
حوله بافی
در گیلان و کوهان به وسیله دستگاه های دو وردی ساده به تولید نوعی حوله ابریشمی در اندازه های مختلف می پردازند. در روستای
آبسرد از توابع دماوند نیز حوله بافی رایج است.
زیلوبافی
در منطقه ورامین بافت زیلوهای نامرغوب و ارزان قیمت رواج تقریباً گسترده ای دارد و در قشلاق داود آباد ورامین، باقرآباد، گرگ تپه،
قرچک و خیرآباد کارگاه زیلوبافی دایر است و گروهی تولید کننده غیر بومی با بهره گیری از دستگاه های بافندگی دستی سرگرم به کار
هستند.
شیشه گری
در روستاهای خیرآباد (از توابع ورامین) و قشلاق ملارد (از توابع کرج) کارگاه های شیشه گری دایر است. تولید عمده این کارگاه ها پارچ و
لیوان ها و گاهی گلاب پاش است.
قالی بافی
بافت قالی و قالیچه در استان تهران گستردگی چشمگیری دارد. این هنر به صورت حرفه ای خانگی در تمام نقاط روستایی رایج است.
گلیم بافی
گلیم بافی در استان دارای سابقه طولانی است و بافت انواع گلیم نقش دار و مخطط در نقاط مختلف رواج دارد. گلیم بافان روستایی
برای تار و پود بافته های خود از پشم استفاده می کنند ، ولی در پاره ای موارد نیز برای تولید محصول مرغوب تر از نخ پنبه ای برای تار
بهره می گیرند. گلیم بافی در اغلب نقاط استان رواج دارد، روستای امیریه (از توابع فیروزکوه)، قشلاق فرون آباد، حاجی آباد و قلعه نو (از
توابع شهرری)، روستاهای کرج از این جمله اند.
نمدمالی
از جمله صنایع پرپیشینه مناطق روستایی استان تهران نمدمالی بودکه در حال حاضر تقریباً منسوخ شده است. در سال های اخیر کلیه
دست اندرکاران از این صنعت دست کشیده و فقط تعداد معدودی از عشایر هنگامی که به مراتع حومه منطقه شمیران کوچ می کنند
تعداد محدودی نمد برای مصرف شخصی تولید می نمایند. تعدادی نمدمال در روستای «کش» از توابع طالقان نیز هنوز حضور دارند.
آداب و رسوم نوروزی
آيين هاي نوروزي در اين استان به دو بخش پيش و پس از نوروز تقسيم مي شود:
نوروزخواني
يكي از آداب استقبال از نوروز در استان سمنان نوروزخواني است،اين آيين كه درگذشته رواج بيشتري داشته بيشتر از نيمه دوم
اسفندماه آغاز مي شود.
نوروزخوانان بصورت فردي و يا درگروه هاي دو و سه نفره درمحله هاي شهر و روستا گردش كرده و با خواندن ابياتي فرارسيدن نوروز
باستاني را نويد مي دهند.
صدسلام وسي عليك صاحب خانه سلام عليك
سلام من بگيرعليك ازجانب مُلا بيگ
نوروزسلطان آمده گُل درگلستان آمده
مژده دهيدبه دوستان نوروزسلطان آمده
بهارآمد، بهارآمدخوش آمد علي باذوالفقارآمدخوش آمد
نكته جالب اينجاست كه درميان ابيات و اشعار نوروزخواني در استان سمنان، مضاميني در ارتباط با مدح مولا علي (ع)و ديگر امامان
وجود دارد.
مرسوم است كه صاحبخانه اقلامي چون برنج،شيريني،نقل،گردو و يا وجه نقد به نوروز خوانان هديه داده و وي نيز در مقابل براي
سلامتي اهل خانه و برآورده شدن حاجات آنان دعا مي كند.
كاشت سبزه
يكي ديگر از آيين هاي استقبال از بهار در استان سمنان، روياندن دانه گندم ،جو، عدس، شاهي و…. براي تهيه سبزه نوروزي
است،زنان كدبانو سبزه را در ظروف مختلف و يا بر روي كوزه هاي گلي سبز مي كنند. در شهر سمنان و برخي ديگر نقاط نهادن پياز گُل
نرگس، سير و سُنبل در ميان كوزه هاي حفره دار مرسوم است.
پخت سمنو
از ديگر آيين هاي نوروزي در اين استان پخت سمنو در روزهاي پاياني سال است، آداب و رسوم مربوط به پخت سمنو در شهرهاي
سمنان و مهديشهر به نسبت ديگر نقاط چشمگيرتر است.
كار تهيه سمنو اغلب با همياري زنان فاميل و يا محله صورت مي گيرد، برپايي مجلس روضه حضرت زهرا (س) و ذكر دعا و نيايش در
هنگام پخت سمنو متداول بوده و بسياري از خانواده ها نيز بنابر نذر خود همه ساله اقدام به پخت سمنو و تقسيم آن بين آشنايان و اهل
محل مي كنند.
خانه تکانی
با نزديك شدن سال نو اهالي اقدام به شستشو اثاثيه منزل ،فرش و… كرده و با پاكيزگي به استقبال از بهار طبيعت مي روند.
در برخي نقاط شهري و روستايي اين استان، زنان با تهيه دوغابي از گل قرمز و يا سفيدرنگ به تجديد نماي ديوارهاي گلي خانه مي
پردازند.
درشهرمُجن، روستاي هيكو و مناطق خطيركوه، كالپوش،كوه زر و خوارتوران مي توان تصاوير زيبايي از آيين استقبال از نوروز را در روزهاي
پاياني سال مشاهده كرد.
چهارشنبه سوري
در غروب آخرين چهارشنبه سال نوجوانان با افروختن چند تَل آتش با شادي از روي آن پريده و مي گويند: ‘زردي من از تو/ سرخي تو از
من/ غم برو شادي بيا/ محنت برو روزي بيا/ نمد برو قالي بيا’
از ديگر آداب اين شب رسم ‘فالگوش’ است كه بنابر آن برخي افراد حاجت مند با فالگوش ايستادن درمحل گذر و يا ساير محل ها،
براساس شنيده هاي خود برآورده شدن حاجتشان را تعبير مي كنند.
رسم ‘شال اندازي’ نيز در برخي روستاهاي گرمسار و منطقه كالپوش شاهرود در اين شب انجام مي شود، براي اين منظور جوانان
شال خود را درخانه هاي اهل محل انداخته و به انتظار مي نشينند، صاحب هر خانه با ديدن شال مقداري ميوه، شيريني، نقل و … در
ميان شال نهاده و به صاحبش مي دهد.
در ديگر نقاط، جوانان با پوشاندن چهره خود و اجراي رسم ‘قاشق زني’ به درخانه ها رفته وبا زدن مداوم قاشق به كاسه فلزي صاحب
خانه را از حضور خود براي دريافت هديه مطلع مي كنند.
انجام بازي هاي محلي، شكستن كوزه به نشانه رفع بلا، پخت آش در آخرين چهارشنبه سال به نيت طلب حاجت و بخت گشايي و نيز
تهيه سبزي پلو و ياخورش سبزي براي شام از ديگر آداب اين شب درنقاط مختلف استان است.
عَلَفه (عرفه)
دربرخي نقاط استان اهالي دو شب مانده به آغاز سال نو را در اصطلاح عرفه (علفه) اموات ناميده و در اين شب براي شادي روح
درگذشتگان خود خيرات مي كنند.
پخت نان روغني موسوم به’ گولاچ’ و زيارت قبور دراين مناسبت متداول است، يك شب مانده به سال نو به نام علفه زنده ها ناميده
شده و آداب خاصي دراين شب برگزار مي شود.
شاهرودي ها باجمع كردن نوعي سبزي صحرايي براي شام علفهِ ‘شنگي پلو’ و در سمنان و دامغان زنان سبزي پلو و يا رشته پلو مي
پزند.
چيدن گياهان صحرايي ازجمله شنگ، گندمك و سلمه از ديگر آداب اين روز است، در شهر سرخه نيز پخت غذايي متشكل از هفت نوع
ماده غذايي و در برخي نقاط با 13 نوع، درشب علفه انجام مي شود.
عيدانه(عيدونه)
يكي ديگر از آيين هاي نوروزي ارسال هدايا و عيدانه براي دختران نامزد دار و يا عقدي توسط خانواده داماد است.
براي اين منظور تعدادي از زنان فاميل همراه با مجمع هاي حاوي كفش، روسري،چادر، كله قند قطعه اي طلا و…. با شادي و سرور به
خانه دختر رهسپار شده و هدايا را تقديم مي كنند. تهيه و ارسال عيدانه داماد نيز توسط مادرعروس انجام مي شود.
تحويل سال
در لحظات پاياني سال مرسوم است كه سفره هفت سين را درخانه گسترده و اقلام آن شامل سكه، سيب، سنجد، سماق، سبزه،
سير و سمنو را در ميان سفره مي گذارند.
در بسياري از نقاط، اهالي علاوه بر موارد نامبرده سفره نوروزي خود را با نهادن آينه، قرآن، ظرف آب، نارنج، ماهي قرمز، شمع يا چراغ،
نان محلي، انجير خشك، نخود و كشمش، گردو و بادام، گلاب پاش، تخم مرغ رنگ شده، ميوه، حلوا، نمك و گُل مزيّن مي كنند.
سفره نوروزي غالبا در اتاق مهماني گسترده شده و تا پايان تعطيلات براي پذيرايي ازمهمانان مهياست.
در برخي نقاط از جمله شاهرود عده اي از خادمان مساجد و تكايا اقدام به تهيه ‘آب دعا ‘ در ساعت پاياني سال مي كنند.
براي اين منظور آيات قرآن، اسماءالله و ذكر هفت سلام (سلام قولا من رب الرحيم، سلام علي نوح في العالمين، سلام علي موسي و
هارون، سلام علي آل ياسين، سلام علي ابراهيم، سلام عليكم طبتم فادخلوها خالدين، سلام عليكم طبتم بما صبرتم فنعم عقبي
الدار)با مركب زعفران بر روي سطح ظروف چيني تحرير شده و سپس در ميان تشت آب فرو برده مي شود، در اولين دقايق سال نو آب
دعا به نيت تبرك و شفا بين حاضرين تقسيم مي شود.
حضور پر شمار اهالي در امامزاده ها، اماكن مذهبي وگلزار شهدا در هنگام تحويل سال نيز در كليه نقاط استان مرسوم است.
پس از حلول سال نيز افراد خانواده با يكديگر ديده بوسي مي كنند و با دعاي خير براي همگان بهار طبيعت را جشن مي گيرند، پدر
خانواده با گشودن قرآن مبلغي پول به هريك از اعضاي خانواده عيدي مي دهد كه اين وجه را در اصطلاح ‘دست لاف’ مي گويند.
در همين لحظات برخي خانواده ها ورود فردي خوش قدم با عنوان ‘شگون’ يا’شگوم’ را انتظار مي كشند، اين شخص كه غالبا نوجوان و
از سادات فاميل يا محله است همراه با سيني حاوي كوزه آب، سبزه، قرآن، نمك و…. در اولين دقايق سال نو به عنوان اولين شخص به
خانه قدم نهاده و با تبريك فرا رسيدن نوروز، عيدي خود را از پدر خانواده دريافت مي كند.
انتخاب شخص شگون كه اهالي به قدم خير و با بركت او باور دارند بنا بر تجربه و يا استعانت از استخاره صورت مي گيرد،در بين دامداران
و عشاير نيز مرسوم است كه شگون بّره سفيد كوچكي را به باور بركت دام و حشم با خود به خانه مي آورد.
ديد و بازديد
ديد و بازديد ازدوستان و آشنايان نيز با گذشت دقايقي از تحويل سال آغاز شده و تا پايان تعطيلات نوروزي ادامه مي يابد.
مرسوم است كه در ابتدا كوچكترها به ديدن بزرگان فاميل و طايفه رفته و سال نو را به آنها تبريك مي گويند، در برخي نقاط نيز ديد و
بازديدهاي نوروزي توسط مردان وزنان بصورت جمعي وجداگانه انجام مي شود.
ديدار از علماء، خانواده شهدا و كساني كه به تازگي عزيزي را از دست داده اند نيز همواره بين مردم استان سمنان مرسوم است.
دادن عيدي به كوچكترها، زيارت قبور، صله رحم و انجام بازي هاي محلي از ديگر آداب نوروزي در اين استان است.
سيزده به در
آخرين روز از تعطيلات نوروزي نيز به تفرّج در دامن طبيعت اختصاص دارد، اين روز فرخنده را اعضاء خانواده و فاميل در دامن كوه ،صحرا و
باغات سپري مي كنند.
پخت انواع آش وغذاهاي محلي ازجمله سبزي پلو، ته چين، آش رشته ، آش انار، انجام بازي هاي محلي و تاب سواري ،خواندن ابيات و
ترانه هاي محلي و نيز انداختن سبزه هاي نوروزي در آب روان از جمله آداب اين روز است،گره زدن سبزه به نيّت حاجت طلبي و بخت
گشايي از ديگر باورهاي اهالي دراين روز است.
صنایع دستی و سوغات
نمد مالی
یکی دیگر از صنایع دستی که قدمتی دیرینه در استان سمنان دارد، نمد مالی است. وضعیت فعلی تولید نمد در استان سمنان از نظر
کمی و کیفی بسیار مطلوب است و مراکز تولید نمد در استان، شهرستان سمنان، دامغان و روستای ابرسیج شاهرود است. مواد اولیه
مصرف شده در نمد مالی پشم است که در اندازه های مختلف تهیه می شود. آنچه در نمد مالی می توان مشاهده کرد، ذوق و هنر، به
همراه تحرک تولید کننده است. تولیدات این زحمت کشان علاوه بر استفاده شخصی به روستاهای شمالی استان و شهرستان
مازندران ارسال می شود.
چاپ قلمکار
چاپ قلمکار، گونه ای از چاپ سنتی روی پارچه بافته شده است. برای نخستین بار، قلم کار سازان ایرانی برای دسترسی به تولید
بیشتر و ایجاد هماهنگی و یکنواختی نقش ها، استفاده از مهره های چوبی را جایگزین استفاده از قلمو ساخته اند. برای فراهم آوردن
امکاناتی به منظور استفاده مردم، قلم کار را که در گذشته فقط برای روی پارچه های پشمی و ابریشمی انجام پذیر بود بر انواع پارچه از
قبیل متقال، کتان، چلوار و کرباس انجام دادند. در حال حاضر چاپ قلم کار به وسیله قالب های چوبینی که دارای نقوش برجسته است
انجام می شود. در حقیقت رکن اصلی قلمکار سازی را قالب سازی تشکیل می دهد که معمولاً توسط افرادی که حرفه و تخصصشان
قالب تراشی است به تفکیک رنگ و حداکثر در چهاررنگ روی چوب های گلابی و زالزالک تراشیده می شود گروهی از هنرمندان در رشته
هایی چون ریشه تابی که پارچه زیر ساخت قلمکار را آماده می سازند یا صحرا کاری که کارهای رنگرزی، سفید گری، بخار و شستشوی
پارچه های قلمکار را به عهده دارد به فعالیت مشغولند. مهمترین مرکز این صنعت در استان در شهرستان دامغان قرار دارد که ماهانه
مقادیر هنگفتی انواع رومیزی، پرده، سفره و سایر محصولات قلمکار تولید و برای صدور به خارج از کشور آماده می کند.
سفالگری و سرامیک
سفالگری از مهمترین و قدیمی ترین دست ساخته های بشر است. آثار سفالی برخلاف آثار یافته شده فلزی، چوبین در زیر خاک فاسد
نمی شود و به خاطر این حالت استثنائی، به اطلاعات گویا درباره آن می توان پی برد. صنعت سفالگری در استان سمنان از پیشینه
معتبر برخوردار است . ب ه طوری که دکتر اریک اشمید هنگام حفاری در اطراف دامغان امیدوار به کشف شهر افسانه ای هکاتوم پلیس یا
شهر صد دروازه بود ، اگرچه موفق به کشف بقایای شهر مورد نظرش نشد ، ولی به مجموعه ای از بهترین فراورده های صنعتگران دو تا
سه هزار سال قبل از میلاد مسیح دست یافت . این فراورده ها شامل کوزه های بزرگ به اشکال هندسی و دارای لعاب قهوه ای روشن و
کرم بودند . از آنجا که زمینه های لازم برای صنعت سفالگری در اکثر نقاط استان فراهم بوده، این صنعت با وجود فراز و نشیبهای تاریخی،
به حیات خویش ادامه داده است کارگاه سفال گری و سفال سازی قان بیگی در شاهرود از اهمیتی ویژه برخوردار است.
دستباف ها
مردمان این سرزمین پارچه های مورد نیاز خویش را با دست های هنر آفرین خود تهیه می کردند که از نظر تنوع رنگ، نقش، طرح و
شیوه های بافت شگفت انگیز بود.
دستبافی شامل تولید پرده های سنتی و هنری و حوله و شال گردن و پارچه های متقال زیر ساخت قلمکار است که در استان رایج
است. علاوه برآن جاجیم، چادر شب، پلاس و چوفا (چوخا) که عمدتاً توسط روستائیان و عشایر تولید می شود، از دیگر صنایع دست
باف مردم استان است. ماهانه مقادیر قابل توجه ای از این تولیدات به استان های دیگر و مراکز ارسال می شود. شهرستان سمنان به
ویژه سرخه، مهدی شهر، فولاد محله و روستاهای شهرستان دامغان و روستاهای بسطام از مراکز تولیدات جاجیمچه و دستباف استان
به شمار می روند.
آلو وگردو از سوغاتی های معروف شهمیرزاد است. پسته دامغان از بهترين سوغاتىهاى اين استان مي باشد.
آداب و رسوم نوروزی
اعياد ملي، مذهبي و محلي در استان خراسان شمالي بر حسب كيش و آيين هر يك از اقوام نزد آن ها پاس داشته مي شوند. تركمن
ها عقيده دارند زماني كه جمشيد به عنوان چهارمين پادشاه پيشداديان بر تخت سلطنت نشست آن روز را نوروز ناميدند. تركمن ها
دراين روزها با پختن غذاهاي معروف نوروزي مانند: نوروز كجه، نوروز بامه، سمني (سمنو) و اجراي بازي هاي مختلف توسط جوانان
تركمن حال وهواي ديگري به اين جشن و شادي مي دهند. در ايام نوروز مسابقات مختلفي در بين تركمن ها برگزار مي شود كه مي
توان به مسابقات اسب دواني، كشتي، پرش براي گرفتن دستمال از بلندي، خروس جنگي،شاخ زني ميش ها، شطرنج بازي، مهره
بازي،تاب بازي اشاره نمود. ضمن آن كه ديد و بازديد در ايام نوروز در ميان مردم تركمن از جايگاه و منزلت خاصي برخورداراست.
منجوق آتدي از جمله رسوم قديمي و پرپيشينه ترکمن صحرا است که در ايام نوروز همراه با سرودخواني دختران ترکمن اجرا مي شود.بر
اساس اين رسم تاريخي، در اين روز همزمان با فرا رسيدن سال نو ، دختران در اتاقي مخصوص دور هم جمع مي شوند و با خواندي
دوبيتي هاي موسوم،منجوقهاي خود را در کاسه اي مي اندازند.
بر اساس اين سنت ديرينه که اکنون به فراموشي سپرده شده است، هر يک از دختران، به نوبت منجوق خود را از کاسه بيرون مي آورند
و بخت و اقبال هر دختر با دوبيتي هايي که در آن لحظه مي خواند، مشخص مي شود.
«ترانه خواني» از قسمت هاي قطعه جشن اعتدال بهاري، عيد نوروز، ريشه تاريخي بسيار قديمي دارد و رسم «منجوق آتدي» دختران
در آستانه نوروز هم با سرودخواني همراه است.
به باور ترکمن ها، همزمان با عيد نوروز، شب اول طلوع هلال ماه نو، پرشور و شادمانه سپري مي شد و کودکان و نوجوانان به صورت
گروهي به در خانه هاي همسايه ها رفته، سرودهاي مرسوم اين شب به نام «يا رمضان» را مي خواندند.
صنایع دستی و سوغات
صنايع دستي و سوغات استان قاليچه و پشتي تركمني ، گليم و جاجيم ، چادرشب ابريشمي ، كلاه كركي ، چارق دوزي ، پوستين
دوزي ، زين سازي از مهمترين صنايع دستي استان محسوب مي شود كه نقش مهمي در جلب جهانگرد دارد . علاوه بر اين لباسهاي
محلي و سنتي ( كردي و تركمني ) نيز اهميت خاصي دارند . آبنبات(شكر پنير) بجنورد نيز از سوغات مهم اين استان محسوب مي
شود.
آداب و رسوم نوروزی
در این استان همه به آداب و رسوم نوروز پایبند و علاقه مند هستند و در اجرای سنت های باستانی این عید ملی سخت می کوشند.
برای این ایام مردم استان تدارک ویژه ای می بینند که صله رحم شاخص ترین و نظافت منزل و تهیه لباس نو متداول ترین آنها است.
در خراسان رضوی مثل همه ایران هفت سین و سیزده بدر جایگاه خاصی دارد و مردم با توجه به تعطیلات این روزها به آشتی و رفاقت و
همدلی رو می آورند.
صنایع دستی و سوغات
خراسان رضوی و به ویژه مشهد، از کانون های سوغات ایران است. ۱۰۰هزار واحد صنفی در بازارها و پاساژهای متعدد این شهر سوغات
استان را به زائران علاقه مند عرضه می کنند.
عطر، از قدیمی ترین سوغات مشهد است. مغازه های عطرفروشی در همه خیابان های اطراف حرم پراکنده اند، اما بیشتر آنان در
بزرگترین بازار نزدیک حرم یعنی «بازار رضا» مستقر هستند.
بازار عطاران مشهد در تمامی فصول گرم است و بوی خوش و شمیم نیکو در سراسر بازار پیچیده است.
در این بازارها عطرها فله هستند و اندازه آن به خواست مشتری تعیین و در شیشه ریخته می شود.
عطرهای شب بو، رز، گل محمدی، گل یخ و گل یاس از آن جمله اند. در بازار مشهد عطرهای خارجی و عطرهای بی کیفیت هم عرضه
می شود، لذا لازم است دقت کافی در تعیین محل خرید به عمل آید تا عطرهای «دم بست» نصیب زائران نشود.
نبات مشهد نیز از سوغات های معروف این شهر است. نبات شاخه و کاسه که از نظر شکلی در دو نوع متفاوت هستند به شکل های
سفید و زعفرانی عرضه می شود.
سجاده، جانماز، مهر و تسبیح به دلیل پیوندش با عبادت، از پرطرفدارترین سوغات مشهد است. انواع جانماز و سجاده در رنگ ها و طرح
های مختلف در مشهد عرضه می شود.
اما حقیقت آن است که زرشک و زعفران اصلی ترین سوغات مشهد است. خراسان رضوی مرکز تولید اصلی زعفران در جهان و کانون
مرغوبترین زعفران در همه دنیا است. هرچند بخش زیادی از زعفران خراسان رضوی به اروپا صادر می شود و ارزآوری دارد، اما بازار
مشهد نیز به علت کشش اقتصادی از مکان های فروش زعفران است.
هر سال ۱۷۰تن زعفران در استان تولید می شود که بخشی از آن در بسته بندی های متنوع دراختیار زائران حرم امام رضا(ع) قرار می
گیرد. زرشک نیز محصول نواحی جنوبی استان است و همپای زعفران مشتری دارد.
در خراسان رضوی انگشترسازی، پوستین دوزی، حکاکی روی سنگ، سفالکاری، فیروزه تراشی، ابریشم بافی و گلیم بافی نیز وجود
دارد که در سطح شهرهای قوچان، گناباد، نیشابور پراکنده اند و مخاطبان خاص خود را دارند.
آداب و رسوم نوروزی
نوروز باستانی و آغاز سال نو نزد ایرانیان جلوه ویژه ای دارد و مردمان هر منطقه قرن ها است که با آداب و رسوم خاص خود آن را جشن
می گیرند و در شهر بیرجند نیز با کاشت سرسوزی مردمان به استقبال عید می روند.
مردمان قدیم برخلاف جوانان امروز این آداب و رسوم کهن را گرامی داشته و در حفظ وبهتر برگزار کردن آن تلاش فراوان داشتند. اهالی با
صفای دیار بیرجند به فروردین، ماه نوروز می گویند.
شـیرینــی پـزان، نـان پـزان، کدورت زدایی، پرداخت دین، فاتحه خوانی، خانه تکانی سال نو و آماده کردن آجیل شب عید مانند کشمش،
عناب، نقل، پخته و تفت دادن یا شور کردن تخمه و پسته و دید و بازدید بزرگان فامیل و اقوام از مراسم مرسوم در این ایام است که با
شور خاصی انجام می شود.
کاشتن سرسبزی یا به قول بیرجندی ها سرسوزی (sar suzi) یکی از آیین های پابرجا در ایام عید است که حدود یک ماه مانده به عید
در ظرف های کوچک یا بزرگ مقداری جو، گندم، عدس یا ماش می کارند تا روز عید سرسبز باشد. برخی نیز روی جداره های کوزه های
سفالی سرسبزی های بسیار زیبایی به وجود می آورند.
در بعضی از خانواده ها هم به نیت سلامتی افراد خانواده برای هر یک از آنها یک سرسبزی می کارند. پاکیزه بودن در هنگام ورود سال نو
نیز از آدابی است که اهالی بیرجند مقید به انجام آن هستند و اعتقاد دارند که سال نو را باید با تنی پاک آغاز کرد.
حنابندان
حنابندان یکی دیگر از مراسم مردم این سرزمین است که در گذشته و در مواقع مختلف از جمله نوروز انجام می شده است. هنوز هم
گروهی از مردم به ویژه بزرگسالان با آمدن عید نوروز با رنگ کردن موهای سر و انگشتان خود با حنا به استقبال نوروز می روند. یکی
دیگر از مراسم نوروزی در استان خراسان جنوبی، رسم شاه مولایی است که در مناطق شهری و روستایی خراسان جنوبی مرسوم
است و انجام آن بدین ترتیب است که چند روز مانده به نوروز افراد خیر و معتمدان محل با مراجعه به ثروتمندان اقدام به تهیه اجناس مورد
نیاز نیازمندان کرده و آنها را بین افراد نیازمند تقسیم می کنند. اهالی بیرجند قدیم اعتقاد داشتند که شام شب عید به هر قیمت که
شده باید پلو باشد. فقیر و ثروتمند خود را مقید به تهیه و پختن پلو در شب عید می دانستند.
سمنوپزان
سمنوپزان یکی دیگر از مراسم پررنج و زحمت، پرطرفدار و تشریفاتی نوروز است که برای انجام آن ۴۰ تا ۵۰ روز مانده به نوروز خانم ها
ظرف هایی وسط حیاط یا پشت بام می گذاشتند تا از آب باران پر شود همزمان نیز مقداری گندم در پارچه های سفید و نازک به نام
صافی می ریختند تا در آب خیس شود یا اینکه روی تگیجه (تشت مانندی پهن و بافته شده از ساقه های گز) می گذاشتند و پیوسته آن
را با آب نگه می داشتند تا گندم ها جوانه بزنند.
پس از این کار آنها را در جایی پهن می کردند تا خشک شود و برای آسیاب کردن یا (دستاس) آماده شود پس از الک کردن آردها آن را با
مقداری آرد معمولی مخلوط می کردند.
نزدیکی های عید آردها را خمیر و با انواع ادویه مثل زردچوبه، دارچین و سیاه دانه و کراویه مخلوط می کردند. با آماده شدن آرد آن را به
صورت گرده های کوچک یا بزرگ درآورده، در دیگچه های مسی به نام (قلیف) گذاشته روی اجاق پر از آتش می گذاشتند و روی قلیف ها
را نیز با آتش می پوشاندند و پس از آماده شدن آنها را به تکه های مناسب تقسیم و به همراه آجیل از میهمانان نوروزی پذیرایی می
کردند.
استقبال از نوروز
یکی دو ماه مانده به نوروز مردمان بیرجند به بازار می روند و لباس عیدشان را می خرند. پارچه هایی معمولاً خریداری می شود که
دارای رنگ روشن و سرخ یا زرد باشد و معتقدند اگر لباس را خودشان بدوزند پارچه آن را روزهای دوشنبه یا جمعه قیچی کنند و نیز
معتقد هستند که پنج شنبه ساعت سنگین است و لباس مدتی روی دست می ماند تا دوخته شود. سه شنبه اگر بریده شود نصیب
دزد می شود و چهارشنبه می سوزد. وسایل خانه نیز باید عوض یا تمیز شود. سفره سفیدی به عنوان سفره هفت سین در صبح
نخستین روز فصل بهار یعنی نوروز در خانه به سمت قبله پهن می شود، قرآن، آیینه و شمعدان، سرکه، سیر، سماق، سنجد، سیب، و
سیاه دانه هفت سین انتخابی این سفره هستند. همچنین اقلام دیگری همچون سرسبزی، کاسه آب، تخم مرغ های رنگ کرده و پیاله
ماست مشکی، سبزی تفت داده شده، انواع شیرینی، آجیل و تنقلات رنگارنگ، کاسه آش، نان خشک و میوه های خوش عطر و طعم
نیز در سفره وجود دارد.
در لحظه های سال نو بزرگ ترهای خانواده قرآن و دعا می خوانند و کوچک ترها نیز ضمن دعا منتظر لحظه تحویل سال نو می مانند. پس
از تحویل سال کوچک ترها دست بزرگ ترها و بزرگ ترها صورت آنها را می بوسند و با تبریک عید نوروز به یکدیگر، بزرگ ترها به دیگر افراد
عیدی می دهند و برای سلامت حاضران و آمرزش رفتگان دعا می کنند و کام خود را با شیرینی شیرین می کنند.
یکی دیگر از اعتقادات مردم خراسان جنوبی این است که هنگام تحویل سال در مزار امام زاده ها باشند که در آنجا شمع روشن می
کنند و در دست می گیرند.
روز دوازده فروردین همه وسایل تهیه می شود و هر چه از شیرینی ها و آجیل ها باقی مانده به همراه سرکه و کاهو برای صبح سیزده
آماده می شود.
صبح سیزده فروردین همه دسته دسته عازم کوه و باغ های اطراف منطقه خود می شوند، چرا که معتقدند در این روز نباید در خانه ماند
زیرا این روز را خوش یمن نمی دانند.
عصر این روز ویژه سبزی گره زدن دخترها است که در واقع برای گشایش بخت خود این کار را می کنند و اشعاری می خوانند. چنانچه
سیزده به ماه رمضان بیفتد، مراسم را بعد از تمام شدن ماه رمضان در نخستین جمعه یا نخستین عید انجام می دهند. و اما، حکایت
نوروز حکایت چسبیدن متعصبانه به سنت ها نیست، بلکه فراگیری و عمل به فلسفه نو کردن افکار و دلهای مان است و چه چیزی بهتر از
آن که تمامی اشتباهات گذشته را به خداوند همواره بخشنده بسپاریم و با روحی آزاد و آزاده زندگی کنیم.
صنایع دستی و سوغات
1. قالي : انواع قالي با نقوش سعدي، خشتي ( چهار فصل) ـ کله اسبي ـ ريزه ماهي و …
2. قاليچه :انواع قاليچه با نقوش کاجي ـ جنگلي ـ گلداني و … در کاربردهاي زيراندازـ کناره ـ پشتي و …
3. گليم :انواع گليم و گليمچه ـ جوال ـ چنته ( توبره ) - سفره آردي ـ نمكدان
4. جاجيم :انواع زيرانداز ـ روفرشي ـ روپشتي ـ دمپايي ـ كوسن ـ انواع كيف و ساك دستي
5. انواع پارچه هاي سنتي :احرامي بافي ـ برک بافي ـ حوله بافي ـ چادر شب ـ کرباس و …
6. رودوزي هاي سنتي :سرمه دوزي ـ پيله دوزي ـ خامه دوزي ـ نقده دوزي ـ ابريشم دوزي و …
7. البسه محلي :شامل لبـاس محلي عروس و دامـاد و لباس هاي محلي منـاطق روستـايي و عشايري استان
8. پاي پوش هاي سنتي : گيوه بافي و گيوه دوزي و ساخت انواع چَپَت ـ چاروق ـ ساغري ـ گالش و …
9. نمد مالي :ساخت انواع كلاه نمدي ـ كهنك ( كپنك ) ـ زيرانداز ـ پادري
10. ترکه بافي :ساخت انـواع سبـد ـ تگيـج و … از شاخـه هاي سرخ بيـد ( مينـا ) و سافتـرگ ( بادام تلخ )
11. حصيربافي ( بوريا بافي) :ساخت انواع سبد ـ زنبيل ـ زيرانداز بوسيله الياف درخت خرما و ساخت انواع سبد با استفاده از
ساقه گندم ( پَخل )
12. خراطي :ساخت انواع پايه هاي چوبي ميز ، مبل و صندلي ـ ني و قليان و …
3. سازهاي سنتي : ساخت انواع تار ـ سه تار ـ سنتور ـ دو تار ـ دف و ني وتعمير كليه سازهاي سنتي
14. سفالگري :ساخت انواع تنور سنتي ـ گلدان ـ كوزه ـ تقار - كاسه
15. چلنگري (آهنگري سنتي) :ساخت انواع ابزار آلات فلزي شامل : زنگوله ـ ميخ طويله و …
16. چاقو سازي
17. قفل سازي
18. علامت سازي
19. افزار فلزي ( اسلحه سازي و … )
20. مسگري :ساخت انواع ديگ هاي مسي ـ آفتابه لگن ـ انواع ظروف ـ ملاقه و كفگير ـ آبپاش
21. حجاري ( سنگتراشي ) :
ساخت انواع سنگ قبر ـ هاون سنگي ـ ديزي و …
22. گچبري سنتي :ساخت انواع مقرنس ـ يزدي بندي و …
23. گروه پيشه هاي وابسته به صنايع دستيابريشم کِشي ـ رنگرزي سنتي ـ رفوگري ـ نخ ريسي و دباغي سنتي
سوغات
خراسان جنوبي داراي محصولات استراتژيك در سطح كشور و جهان مي باشد كه از آن جمله مي توان به محصولات زعفران، زرشك، انار
نام برد از ديگر محصولات مي توان به عناب اشاره كرد كه شهرستان بيرجند، بيشترين توليد را در سطح كشور دارد و از ديگر محصولات
آلو بخارا، كشك، قره قروت، توت خشك، قالي و … را مي توان اشاره كرد كه به عنوان سوغات به اقصي نقاط كشور و جهان به عنوان
محصولات ممتاز و سوغات عرضه مي شود.
آداب و رسوم نوروزی
برگزاری عید نوروز در گذشته چندان مورد توجه مردم منطقه قرار نمی گرفت. در سالهای اخیر بر اثر تماس با مردم دیگر نقاط، عید نوروز
بیشتر در نقاط شهری جشن گرفته می شود. مردم در ایام نوروز لباس نو می پوشند و به دیدار یکدیگر می روند. مردم سیستان روز عید
به کوه خواجه می روند و در بزرگداشت جشن نوروز شادی می کنند.خصومت ها را در روزهای عید نادیده می گیرند و صلح و آشتی می
کنند.
صنایع دستی و سوغات
با توجه به اصالت صنایع دستی استان و همچنین آمیختگی آن با آداب و رسوم منطقه بیشتر صنایع موجود، عمدتاٌ عبارتست از سوزن
دوزی، سکه دوزی، سفال سازی، گلیم بافی، خورجین بافی، جواهرسازی، حصیربافی، خراطی، قالیچه، پلاس بافی. صنایعی که در
تحت پوشش سازمان صنایع دستی استان قرار گرفته، عبارتند از: سوزن دوزی و سکه دوزی بلوچ، بافت قالی و قالیچه، سفال سازی،
حصیربافی،گلیم بافی می باشد.
سوزن دوزی
نقش بستن روی پارچه با نخ و تشکیل نقشی زیبا و سنتی است که در هر کجای استان به صورتی متفاوت انجام می شود: در
زاهدان، سبک دوخت شماره دوزی یا آسان تانکه، در زابل خامه دوزی، در منطقه سراسری پریواردوزی و در محدوده ایرانشهر و نیک شهر
سوزن دوزی دوتاری، موسم و چهارتاری می باشد. این رشته یکی از رودوزی های منحصر به فرد در کشور می باشد که به همین دلیل
سوزن دوزی را به عنوان نورچشم زنان بلوچ می شناسند.
سفال سازی
سابقه تاریخی زیادی در این استان دارد، از آثار مکشوفه در شهر سوخته تا بقایای برجای مانده سفال در قلعه بمپور و قنوج. در 35
کیلومتری شهرستان مرزی سراوان روستایی به نام کلپورگان قرار دارد که سفال های سنتی آنجا از جمله سفال های قدیمی و منحصر
به فرد کشور می باشد و سابقه چندین هزارساله دارد، ساخت آن صرفاٌ با دست و بدون بهره گرفتن از هر نوع ابزار و چرخ سفالگری
است. نقش این سفال از آمیزش آب با سنگ “تی توک” و با دست صنعتگر شکل می گیرد، سپس مرحله پخت آن با توجه به زیبایی
طرح، رنگ و قدمت در بازارهای داخلی و خارجی مطرح است.
قالی و قالیچه
بافت قالیچه های سنتی از دیرباز در منطقه سیستان رایج بوده که با توجه به وجود دام های اصیل و پشم حاصل از آنها، این هنر-صنعت
نسل به نسل حفظ شده است. نقش های زیبای سنتی قالیچه زابلی عبارتند از: گلدانی،خشتی ومردخانی، قالی زابل با توجه به نوع
بافت گره از مرغوبیت مطلوبی برخوردار است.
گلیم بافی
یکی دیگر از رشته های صنایع دستی استان، بافت گلیم های سنتی محلی (گلیم بلوچی) است که در حوالی شهرستان خاش و
حومه سراوان بافته می شود، این دست بافتها با نقوش زیبای سنتی می توانند به عنوان کالایی با ارزش مطرح است. البته در حاشیه
مرزی زابل هم بافت گلیم های محلی به شیوه سنتی رایج است.
سکه دوزی
نوع دیگر از صنایع دستی انحصاری استان، سکه دوزی است که به آینه دوزی، دکمه دوزی هم معروف است و به گرایش محلی سامان
هم می گویند. این هنر با توجه به تنوع مواد اولیه و رنگارنگی پولک ها و درخشش آینه های ریز و درشت، طالبان زیادی دارد. مصرف
اصلی آن تزئین اتاقها و مرکب تازه عروسان است. موطن اصلی سکه دوزی در بلوچستان است، اکنون طرح های کوچک و بزرگ سکه
دوزی در آپارتمانها و منازل مسکونی، زینت بخش اتاق هاست.
حصیربافی
وجود نخل های زینتی کوتاه که در بیابان های بلوچستان بسیار به چشم می خورد و به گویش محلی “پیشPish” نام دارد، باعث بافت
مصنوعات حصیری به ویژه طناب حصیری می شود، طناب حصیری عمدتاً نوعی مبلمان خراطی شده به ارزان قیمت به کار می رود و در
فروشگاه های صنایع دستی عرضه می شود. نوعی زیرانداز، سجاده حصیری کتور، سیواس (کفش حصیری) صافی و غیره از جمله طرح
های تولید شده با حصیر است که بیشتر در محل، مصرف دارد.
آداب و رسوم نوروزی
مردم استان كرمان هم مانند ساير هموطنان خود سال نو را با آداب و رسوم خاصي آغاز مي كنند. برخي از اين آداب هنوز در بين مردم
مرسوم هستند اما برخي ديگر در طول زمان به فراموشي سپرده شده اند. خانه تكاني از آداب مرسوم در بين مردم كرمان است؛ در
روزگار قديم قبل از عيد مردم خانه تكاني مي كردند و اگر اتاقها به علت دودزدگي در ايام زمستان سياه شده بود حتما آنها را مجددا
كاهگل مي كردند. مردم براين باور بودند كه اگر اين كار را انجام ندهند تا پايان سال جديد همه چيز در زندگي براي آنها به شكل
نامطلوبي اتفاق خواهد افتاد. آماده كردن لباس نو از ديگر موارد مرسوم شب عيد است به طوري كه در گذشته اگر بزرگترها توانايي خريد
لباس نو براي خودشان نداشتند حتما دست كم براي كودكان يك تكه لباس نو مي خريدند. سهن (sehen) ريختن و پختن كماچ و سمنو
از جمله آداب قديمي و مراسم خاص مردم استان كرمان قبل از ايام عيد است. براي اين كار گندم را دو سه روز در آب خيس مي كردند و
سپس آب را خالي كرده يك شب آن را در قابلمه در بسته قرار مي دادند تا جوانه بزند سپس جوانه ها را داخل يك سبد يا كيسه قرار مي
دادند و هر روز آن را خيس مي كردند تا جوانه ها كاملا در هم فرو روند، سپس جوانه هاي در هم تنيده شده را خشك و آرد مي كردند و از
آن نوعي كماچ به نام “كماچ سهن ” و “سمنو” مي پختند. خيرات كردن شيريني، غذا و ميوه بر مزار مردگان در روز پنجشنبه آخر سال كه
به آن عيد مرده ها مي گويند از ديگر آيين هاي قديمي نوروز در استان كرمان است. مردم استان كرمان از قديم به هنگام تحويل سال
سفره پهن مي كردند و هر چه در منزل داشتند از كماچ، نان و سبزي گرفته تا شيريني و آجيل و تخم مرغ رنگ شده بر سر سفره قرار
مي دادند و بر اين باور بودند كه به هنگام تحويل سال تخم مرغ رنگي روي آينه تكان مي خورد. در گذشته در برخي از نقاط استان كرمان
مردم باور داشتند كه زمان تحويل سال تمام آب هاي جاري براي يك لحظه مي ايستند و اصطلاحا به آن “خواب آب ” مي گفتند. در برخي
از شهرستانها مانند سيرجان موقع تحويل سال اقدام به رشته بري و پختن آش با آن مي كنند و باور دارند كه با اين كار سررشته زندگي
تا آخر سال به دستشان خواهد بود. در قديم كساني كه با سواد و يا در اصطلاح عاميانه ملا بودند هنگام تحويل سال قرآن مي خواندند و
سكه اي به عنوان بركت به بقيه مي دادند. در بعضي از مناطق استان كرمان دعاي مخصوص تحويل سال را با زعفران و گلاب بر بدنه يك
كاسه چيني مي نويسند سپس از آن شربت درست مي كنند و براي سلامتي اعضاي خانواده در طول سال همگي از آن مي نوشند.
در ديد و بازديدهاي عيد مردم اين استان سعي مي كنند ابتدا به ديدن خانواده هاي عزادار و كساني كه به تازگي عزيزي را از دست داده
اند بروند. اگر از زمان عزاداري اين خانواده ها مدت زيادي گذشته باشد اقدام به عوض كردن لباس هاي مشكي افراد خانواده به وسيله
لباسهاي اهدايي خود مي كنند.
عيد ديدني كوچكترها از بزرگان فاميل و هديه دادن بزرگان به بچه ها را از ديگر آداب مرسوم عيد نوروز در استان كرمان است. در برخي
شهرستانها از جمله شهربابك، سيرجان و بم مردم شنبه اول سال به گردش و تفريح مي روند و اقدام به پختن آش مي كنند. بسياري از
مردم كرمان قبل از عيد به تعداد افراد خانواده و بعضي ديگر يك ظرف سبزه درست مي كنند.
در قديم مردم روز قبل از عيد تكه اي سبزه از باغها يا بيابانها مي آوردند وآن را با گل بالاي سر در منزلشان مي چسباندند و بر اين باور
بودند كه براي شگون و خوش يمني روز اول سال چشمشان به سبزه بيفتد. در روز 13 فروردين نيز سبزه ها را به خارج از خانه مي برند و
براي رفع بلا در آب روان يا سر چهار كوچه مي ريزند. مردم استان كرمان از قديم روز 13 فروردين را نحس مي شمردند و براي رفع
نحوست آن به دامان كوه و دشت پناه مي بردند. عده اي حتي تا 13 فروردين به مسافرت نمي رفتند و باور داشتند كه سيزده گير مي
شوند. در حال حاضر اين باورها بسيار كمرنگ شده و مردم ديگر بسياري از آنها را از دست داده اند.
در قديم مردم كرمان سالي يك بار پلو مي خوردند و به همين دليل آن يك بار را به شب عيد اختصاص مي دادند. آنها عقيده داشتند هر
كس شب عيد بايد حتما در منزل خودش بسر ببرد و بر اين باور بودند كه اگر در موقع سال تحويل در خانه خودشان نباشند تا آخر سال
مرتبا اين طرف و آن طرف خواهند بود. گره زدن سبزه از آيين هاي سنتي مردم استان كرمان است برخي هنگام گره زدن سبزه اين شعر
را مي خواندند “سيزده به در 14 به تو از اين كتو به اون كتو درد و بلام توي كتو” و منظورشان از كتو سوراخي كه بين گره ها بوجود مي
آمد، بود.
دخترهاي دم بخت نيز به هنگام سبزه گره زدن از روي شيطنت و براي شگون مي گفتند: امسال اومدم كليتو (مقنعه) به سر، سال ديگه
بچه بغل، خونه شوهر. برخي از شهربابكي ها روز 13 بدر 14 سنگ جمع مي كنند و در سوراخي قرار مي دهند سپس در آن را مي
بندند و باور دارند با اين كار تمامي بلاها از آنها دور مي شود.
صنایع دستی و سوغات
حصیر بافی
روش كار بدين ترتيب است كه پس از جدا كردن شاخه هاي درخت مورد نظر و خشك كردن آنها به وسيله اصل اوليه بافت يعني درگير
شدن تار و پود.
عريض دوزی
عريض پارچه دستباف پشمی و نسبتاً ضخيم است که برروی آن زنان پته دوز، پته دوزی انجام می دهند. در گذشته از عريض استفاده
های ديگری نظير کت و پالتو می شد ولی امروزه مصرف عريض بسيار کم شده و حتی در پته دوزی نيز محدود شده است
شال بافی
شال بافی يکی از رشته های قديمی و اصيل صنايع دستی در “هوتک” کرمان است. معمولاً خانگی است و کارگاه در خانه قرار دارد .
قاليبافی
کرمان از مراکز مهم قاليبافی ايران به شمار می آيد . اين شهر در آغاز قرن بيستم ميلادی يکی از معروفترين مراکز قاليبافی جهان به
شمار می آمده است، چنان که در آستانه جنگ جهانی اول تعداد دارهای قالی در اين استان به بيش از پنج هزار می رسيد. طرح و رنگ
در قالی کرمان اهميت بسيار دارد، طرحهای معروف قالی کرمان عبارت است از: شاه عباسی، افشان، ترنجی، خوشه، برگ فرنگی،
درختی، شکارگاه و قاب قرآنی .
مسگری
مسگري كه يكي از شعبات فلزكاري است بنابر حدس باستان شناسان در حدود سه تا پنج هزار سال سابقه دارد. در واقع مي توان
گفت كه اولين اشياي فلزي ساخته شده به دست بشر مصنوعات مسي چكش كاري شده و كوچكي بوده كه به نيمه اول هزاره چهارم
پيش از تاريخ تعلق دارد. در آخرين قرون دوران نوسنگي، انساني كه موفق به تهيه ابزار مورد نياز خود از سنگ شده بود، حسب اتفاق
به عنصري برخورد كه نه تنها هنگام ضربه خوردن نمي شكست بلكه قابليت ذوب، چكش خواري و تغيير فرم را نيز داشت .
گلیم بافی
توليد گليم در جوامع عشايري و روستايي تقريباً حالت حرفه اي غير دايم و فصلي دارد و بافندگان آنكه اكثر زنان و دختران خانه دار
هستند . توليد گليم لااقل 7000 سال دارد.
.
ترمه بافی
از ديگر صنايع دستی رايج در استان کرمان ، بايد از ترمه بافی ذکر نام کرد که البته توليد آن حد ناچيزی بوده و تنها به چند صنعتگر
هنرمند محدود می شود .
قلمزني
قلمزني نيز هنري است كه در آن توسط نوك ظريف قلم فولاد و ضربات ماهرانه چكشهاي سبك بر روي سطح فلز نقشآفريني
ميشود . به گفته اساتيد اين رشته هنر قلمزني در ابتدا مخصوص كرمان بود و به صورت خطوط ساده و يا خطوط موج دار دور ظرف گرد
مانند بشقاب و كاسه به كار ميرفت اما اين هنر بعد از وارد شدن به اصفهان كه طرحهاي متنوع را رونق بخشيدند، به اوج خود رسيد.
معرق چوب
معرق در لغت به هر چيز رگهدار گفته ميشود . اين هنر ابتدا براي تزيين سطح ميز، بوفه، درها و تكيهگاه صندلي به كار ميرفت اما
امروزه در تابلوها و موارد بسيار ديگري كاربرد زينتي دارد .
چاقوسازی
“چاقوسازي” هنر چاقوسازي به طريقه نسل به نسل از پدران به فرزندان به ميراث مانده و همچنان در اين شهر و با همان كيفيت گذشته
رونق دارد . چاقو انواع مختلفي دارد از جمله شكاري، قلمهزني، تزييني و دسته شاخي كه نامگذاري اين چاقوها بر اساس تيغه و نوع
استفاده آنها ميباشد .
پته
پته دوزي نوعي از رودوزيهاي ايراني است که طي آن تمام سطح پارچه بوسيله ي بخيه هاينخي رنگين پوشيده ميشود و هنرمنداني
که اکثرا نيز از زنان و دختران خانه دار هستند باکمک سوزن نقوشي ذهني را که ملهم از پندارها و بينشهاي شخصي شان است بر
زمينه يپارچه ي پشمي ضخيمی بنام عريض مينشانند.
عريض که در گذشته از آن براي دوخت دامن، کت و پالتو نيز استفاده بعمل ميآمد پارچهيي دستباف است که بوسيله ي دستگاههاي
بافندگي چوبي توليد ميشد. ولي در سالهاي اخير دستگاههاي چوبي جاي خود را به دستگاههاي تک فاز برقي دادند و پس از آن نيز
تدريجابافته هاي کارخانه يي جانشيني عريضهاي دستباف شده و هم اکنون پته هاي استان کرمانرا بيشتر اينگونه پارچههاي کارخانه
يي تشکيل ميدهد.
ريس که معمولا در رنگهاي عنابي، مشکي، سبز روشن، سبز تيره، زرد، نارنجي، قرمز، آبيتيره، سبز ماشي، لاکي و….. مورد
استفاده ي پته دوزان قرار ميگيرد نوعي نخ پشميدستريس يا ريسيده شده بوسيله ي ماشين است که ميزان مصرف آن به نسبت نوع
نقش و ضخامت يا نازکي نخ مورد مصرف متفاوت ميباشد. ولي بطور متوسط رودوزي هر متر پته بهحدود 375 تا 400 گرم نخ احتياج دارد.
سوغات
تنوع و گوناگونی سوغات کرمان بحدی است که هر مسافری با هر توان مالی و با هر علاقه و ذائقه ای می تواند از يک يا چند نوع آن
بهره مند گردد.پسته، قاووت، کماچ سهن، سمنو، کلمپه، مسقطی(سيرجان) و سوهان (زرند) با قيمتی نه چندان زياد مرتفع کننده
تقاضای عده ای از مسافرين است و طالبان و عاشقان هنرهای دستی می توانند با انواع پته ، قالی، گليم، شريکی پيچ، کارهای
قلمزنی زيبا ، ظروف مسی جالب آشنا و به عنوان سوغات خريداری نمايند.
معروفترين سوغات
زيره:که شهرتش از سرزمين ها فراتر رفته و به ادبيات و شعر و ضرب المثل پيوسته و همواره تداعی کننده نام کرمان است.زيره گياهی
خوشبو و مقوی است که در چرخه داروئی نيز قرار دارد و انواع مختلفی دارد از جمله :زيره هفتاددم،نودم،زيره کبکو و مرغوب ترين نوع آن
سياه رنگ است و در دامنه کوه های هزار و ديگر کوههای استان می رويد.
زادگاه اوليه زيره ، کرمان است و نوع مرغوب آن با رنگی سياه در کوهستانها و به طور وحشی می رويد و بيش از 80 درصد محصول
مرغوب از کوه جوپار حاصل می شود .زيره هفتاددم در دامنه های کوه و دره هايی که هوای گرم تری دارد می رويد.اين زيره هفتاد روز
پس از عيد نوروز به دست می آيد.زيره نودم در ارتفاعات بالاتر و نودروز پس از عيد نوروز چيده می شود اين نوع زيره درشت تر و عطر
بيشتری دارد.زيره کبکو در نزديکی يخچال ها و ارتفاع بالای 3000 متری می رويد و اين زيره بدون عطر و درشت تر از نوع اول است و
معمولا خوراک کبک هاست.
پسته:ميوه خاص و سوغات ويژه کرمان ،از نظر کيفيت و تنوع پسته است و از ديدگاهی ديگر، به عنوان يکی از محصولات کشاورزی
ارزشمند و پشتوانه اقتصاد کشور می باشد.از ببهترين مناطق استان که در آن پسته کاشته می شود می توان به رفسنجان، رباط،
راور، کرم ان، بردسير، شهربابک و زرند اشاره کرد.رفسنجان رتبه اول توليد و صادرات پسته ايران را دارد .انواع پسته در کرمان عبارتند
از :کله قوچی، اوحدی، رباطی، بادامی، کدويی، راوری و ممتاز می باشد.
قوتوquvetoo(قاووت): برای تهيه قوّتو دانه گياهان زيادی مانند: سياه دانه، خرفه، قهوۀ، جو، بذرکتان، موردانه، هل باد و… را کمی
برشته کرده و با شکر مخلوط و سپس آسياب نموده و بدين ترتيب پودر قهوه ای رنگی بدست می آيد و همان طور که از نامش بر می آيد
بسيار مقوی می باشد.انواع ديگر آن پسته ای،نارگيلی و نخودی است که هر کدام به ترتيب پسته،نارگيل و نخود با شکر مخلوط می
شود.
عطريات و عرقيات:به طور کلی کرمانی ها به داروهای گياهی اعتقاد خاصی دارند و از زمانهای قديم تهيه عرقيات با کيفيت بسيار
عالی در خانه مرسوم بوده.در منطقه لاله زار در نزديکی بافت عرقيات ، بخصوص گلاب بسيآر عالی تهيه می شود ديگر سوغات
کرمان :خرما،حنا و روشور می باشد.
آداب و رسوم نوروزی
از آداب کهن اين منطقه که از سدههاى پيش همچنان پابرجاست، استقبال از عيد نوروز با آتشافروزى شب چهارشنبهسورى است. در
آخرين چهارشنبهٔ هر سال، مردم به ويژه کودکان و جوانان با پوشال و هيزم آتش روشن مىکنند و از روى آن مىپرند و جملهٔ معروف
«زردى من از تو، سرخى تو از من» را تکرار مىکنند. در روز چهارشنبهسورى در خانوادهها نبايد نفرينى از دهان کسى خارج شود؛ زيرا
مردم استان بر اين باورند که در روزهاى ماه آخر سال جمعاً ۱۹۹۹ قضا و بلا نازل مىشود که ۹۹۹ مورد آن فقط به چهارشنبهسورى مربوط
است. در اين روز اگر کسى لباس دوخته شدهٔ خود را از خياطى بياورد، بايد هم وزن آن خرما يا شکر يا برنج به يک نفر فقير صدقه بدهد.
عصر چهارشنبهسورى کوزهٔ نو يا کهنهاى را در خانه به زمين مىزنند تا بشکند و بر اين باورند که به جاى آوردن اين رسم، قضا و بلا را دور
مىکند.
هم زمان با تحويل سال نو، عيد نوروز در کليهٔ شهرها و روستاهاى استان مانند ساير مناطق ايران برگزار مىشود. مردم لباسهاى نو
مىپوشند، به ديد و بازديد مىپردازند و کين و کدورتها را از دل مىزدايند. شادى و سرور عيد نوروز تا چندين روز به طول مىانجامد و
در اين روزها، آشنايان و خويشاوندان جهت تبريک سال نو به ديدار هم مىروند.
صنایع دستی و سوغات
صنایع دستی استان هرمزگان از جمله صنایعی است که بیش تر جنبه مصرف محلی داشته و شامل: سفال گری، گلابتون دوزی، شک
دوزی، شیریكی پیچ، خوس دوزی، بادوله دوزی، چادرشب بافی، قالی بافی، سبدبافی، حصیربافی، سوزن دوزی، صنایع صدفی،
عبادوزی، درب و پنچره چوبی، كرچاب، خورجین، ملیله دوزی دور لباس، كوزه سازی و صنایع دستی دریایی هم چون لنج سازی است.
صنایع دستی موجود در استان هرمزگان عمدتاً فصلی بوده و ۹۰ درصد تولیدکنندگان را زنان تشکیل می دهند.
گلابتون دوزی
زردوزی که در نقاط مختلف ایران به «کم دوزی»، «گلدوزی»، «برودری دوزی» و «کمان دوزی» شهرت دارد، در اکثر نقاط ایران رواج دارد و در
استان هرمزگان بویژه شهرهای بندر لنگه، بندر عباس و میناب رونق بسیار دارد. از گلابتون دوزی برای تولیداتی نظیر دمپایی، شلوار
های زنانه، سر آستین، پیش سینه، دور یقه، لبه پرده، دیوارکوب، پشتی، کوسن، سجاده، جلد قرآن و تابلو استفاده می کنند و در
صنعت دوخت طرح های زیبا و منقش بر روی پارچه با نوارهای طلایی، گلابتون دوزی نام دارد و در تزیین لباس های محلی زنان به كار
می رود. طرح اصلی آن از لباس های محلی زنان هند و بنگال اقتباس شده است. لباس های گلابتون دوزی بیش تر جنبه ی مصرف
محلی دارند اما در حال حاضر به خاطر زیبایی نقوش و راحتی این لباس مورد توجه زنان دیگر نیز قرار گرفته اند. ابزار كار گلابتون دوزی
عبارت اند از: قلاب، مداد، كپیه، چهار پایه یا هاون چوبی.
قالیبافی
مناطق تولید قالیبافی در استان هرمزگان عبارتند از: بندرعباس, روستای درتوجان و بخش حاجی آباد. اغلب تولیدکنندگان را عشایر
اسکان یافته ایلهای افشاریه ورائینی تشکیل داده که به تولید و تهیه انواع قالی و قالیچه, رویه پشتی و چنته مشغول هستند.
تولیدکنندگان معمولاً پشم مورد نیاز خود را از سیرجان خریداری کرده و خود به ریسیدن و رنگرزی آن اقدام می کنند. نوع گره رایج “گره
فارسی” است و نقشه هایی که در بخش حاجی آباد و روستای “درتوجان” بافته می شود نقشه های افشاریه است که به نامهای بوته
شاهی، ماه و ستاره ای, سه کله, خشتی, گنبدی, شکارگاه, بچه بغل, سماوری و … معروف هستند.
حصیربافی
حصیرهای بافته شده برای فرش زیرپا، پوشش سقف خانه ولوازم خانگی مورد استفاده قرار می گیرد. از حصیر بافی باید به عنوان رایج
ترین و معمول ترین صنعت دستی استان هرمزگان نام برد، چرا که ماده اولیه مورد نیاز حصیر بافی برگ درخت خرما بوده اما در بعضی از
آبادی های كرانه ای از نی هم حصیر می بافند و به حد وفور در اختیار صنعتگران است و تولید انواع فرآورده های حصیری که کاملاً جنبه
مصرفی دارد در استان شایع است. روستاهای میناب، یشاگرد، بندر لنگه و اطراف آن از مناطق مهم بافت حصیر است که اکثر کار آن
توسط زنان و دختران منطقه صورت می گیرد. مواد اولیه مورد مصرف عبارت است از برگ درخت خرما(پیش مُغ) و ضایعات درخت خرما و
گیاهی به نام “مور". حصیر بافان میناب در روستاهای بهمنی، چلو، نصیرابی، محمودی و قاسم آباد ساکن هستند.
خوس دوزی
این هنر به کمک نوارهای نقره ای باریک و برروی پارچه توری ریز بافت تجلی یافته و گاه ستاره هایی فلزی برروی پارچه می نشانند، و
ازآن برای تزئین مقنعه، دستار(چادر زنانه) استفاده می شود. پارچه مصرفی معمولاً به رنگ های سیاه، سفید، سبز و زرشکی است که
هر دو روی پارچه شکل یکسان دارند.
شک دوزی
نواری است كه با نخ های طلایی و نقره ای فلزی بافته می شود و بیش تر برای آستین، لبه و دور یقه پیراهن زنانه مورد استفاده قرار
می گیرد. ابزار كار شامل: هاون چوبی، قرقره، نوار فلزی طلایی و نقره ای است.
كم دوزی
نوعی هنر دستی مخصوص استان هرمزگان است که در شلوار زنانه، پشتی، پارچه های گل دار و روكش لباس استفاده می كنند و به
جای نخ معمولی از نخ ابریشم و از زری كه بهترین آن نقره است، بهره می برند.
كلاه دوزی
این هنر بیش تر بین ساكنان عرب زبان هرمزگان رواج دارد. بدین ترتیب كه به وسیله قالبی ویژه پارچه را با نشاسته آغشته ساخته تا
شكل بگیرد. سپس به وسیله نخ سفید ابریشمی به فاصله معین و با طرح گل های گوناگون، پارچه را به وسیله خار مانند كه از نقره
نوک تیز است یا خار درخت خرما سوراخ می كردند و پیرامون آن را با ظرافت می دوختند و برای هر طرح و نقشه ای كه روی پارچه می
دوختند، نامی انتخاب می كردند مانند:كلا ملباری، بوشهری، جلد ساعتی و مرغ شاه. بهترین گونه آن ها، كلاه مرغ شاه بود همه گونه
های كلاه را «كلاه نجومی» می گفتند.
سوزن دوزی
سوزن دوزی که در ناحیه بشاگرد رایج است. نوع دیگر از رودوزی است که فقط در بخش “بشاگرد” و توسط زنان و دختران روستایی به
شیوه زنان بلوچ انجام می گیرد و دلیل آن نزدیکی منطقه به استان سیستان و بلوچستان است.
چادرشب بافی
چادرشب بافی یا “کاربافی” از دیگر صنایع دستی استان هرمزگان است که در روستاهای کلیبی و سرریگان از توابع میناب و روستاهای
سیروئیه, احمدیه و فارقان رواج دارد و صنعتگران این رشته در تمام طول سال به فعالیت اشتغال دارند.
توربافی
از آ جا كه تور ابزار اصلی صیدماهی است. مردم محل به ویژه كسانی که از راه ماهی گیری زیست می كنند؛ به بافتن تور می پردازند.
توربافی هنری ارثی و نیاكانی است كه به گونه دستی و ابتدایی رواج یافته است. در حال حاضر تور مورد نیاز صیادان توسط شیلات
جنوب تامین می شود اما هنوز در برخی از آبادی ها و بندرهای هرمزگان توربافی رواج دارد.
الف) گرگورسازی: گرگور، تله سیمی به شكل نیم دایره است كه به عنوان وسیله اصلی صید ماهیان كف زنی از آن ها استفاده می
شود. گرگور سازی در حال حاضر به جهت كمبود و گرانی سیم ویژه آن كه وارداتی است رونق گذشته را ندارد ولی در صورت تهیه سیم
آن در آبادی های صیادی، جزیره ها و بندرهای هرمزگان كم و بیش رواج دارد.
بادله دوزی
بادله دوزی یا “تلی بافی” عبارت است از بهم پیوستن چند نوع زری با یکدیگر به صورتی که زری بزرگ دروسط و زری های کوچک در
اطراف قرار می گیرند. بادله به شکل نوارهایی با پهنای ۱۵ سانتیمتر تولید می شود که معمولاً برای لبه شلوارهای زنانه مورد استفاده
قرار می گیرد.در این صنعت دستی، چند نوع زری دوزی را به هم می دوزند و از این راه پارچه ای به دست می آید كه بادوله نام می
گیرد.
خرسک بافی
خرسک عبارت است از بافت نوعی فرش با پرزهای بلند و درشت بافت که بافت آن با رنگ های بسیار محدود انجام می شود. در بافت
سنتی آن از رنگ طبیعی پشم استفاده می شده است. پرز, تار و پود کلفت آن از پشم است و از پود رو استفاده نمی شود. در قدیم از
آن به عنوان روانداز استفاده می کرده اند. امروزه از این نوع بافت برای تولید پادری و کناره در اندازه های مختلف استفاده می کنند.
نقوش خرسک معمولاً هندسی بوده و بافت آن در روستای “درتوجان” رواج دارد.
شیریکی پیچ
از دیگر تولیدات استان هرمزگان شیریکی پیچ را می توان نام برد که مرکز تولید آن روستاهای بخش حاجی آباد بوده و دلیل رونق آن
همسایگی منطقه با استان کرمان است.
چنته بافی
چنته بافی در منطقه وشاگرد به وسیله دارهای زمینی و توسط زنان انجام می شود. نقش ها اغلب به صورت هندسی و ذهنی بافت
است. اطراف چنته را به وسیله صدف های دریایی و منگوله های رنگی تزئین می کنند. از چنته بیشتر برای تزئین کپرها استفاده می
شود.
سفال گری
سفال گری بیش تر در شهرستان های بندرعباس و میناب رواج دارد. بیش تر سفال گران این استان؛ خاک مورد نیاز خود را از درون
روستاهای پیرامون تامین می كنند
.
چهارشنبه 91/12/23
امیرالمومنین علیه السلام فرمودند:
بر دانش آموز است که خود را در طلب علم کوشا سازد و از آموختن دانش خسته نشود و دانسته های خود را زیاد نشمارد.
منبع:غررالحکم/6197