ریحانه
(حــوزه ریحـــانة النبی س ســــنـنـدج)
(حــوزه ریحـــانة النبی س ســــنـنـدج)
یکشنبه 95/04/27
بسمه تعالی
به گزارش معاون فرهنگی حوزه علمیه ریحانه النبی (س) جلسه تودیع ومعارفه سرکار خانم مهرپور وسرکار خانم موسوی مورخ 26/4/1395با حضور حجت الاسلام والمسلمین جناب آقای صالحی مدیریت محترم حوزه های خواهران استان وحجت الاسلام حاج آقا صفی زاده رئیس هیئت امناء حوزه علمیه ریحانه النبی (س)و باحضور معاونین مرکز مدیریت استان در حوزه مبارکه برگزار گردید.
در ابتدا جلسه حجت الاسلام والمسلمین جناب آقای صالحی از سر کار خانم مهرپور اززحمات خالصانه وبی دریغ ایشان تشکر وقدر دانی کرده که در طی این دوسال قبول زحمت نموده وهمچنیین از سرکار خانم موسوی جهت قبول زحمت مدیریت قدردانی نموده واز خداوند متعال جهت توفیقات روز افزون هر دو بزرگوار را خواستار بودند .
سرکار خانم مهرپور با بیان اینکه تنها هدف ایشان ازاین خدمت تعامل با حوزه و پیشرفت حوزه بوده وایجاد محیط امن جهت تلاش و پیشرفت طلاب بوده است که ان شالله موردتوجه امام عصر بوده باشد.
حاج آقا صفی زاده نیز از زحمات خالصانه ومدیریت مادرانه وبا محبت سرکار خانم مهر پور تشکر وقدر دانی نموده واز سرکار خانم موسوی نیز تشکر کرده وآرزوی موفقیت برای ایشان نمودند وهمچنین بیان نمودند این این تغیرات ایجاد شده تنها جهت پیشرفت وارتقاء اهداف حوزه و وپیش برد اهداف متعالی حوزه بوده است .
سرکار خانم موسوی نیز از سرکار خانم مهر پور جهت تلاش ها و زحمات ایشان تشکر نموده وبیان کردندتمام تلاش خود را جهت بیش برد اهداف حوزه به کار خواهند برد.
در پایان حاج آقا صالحی و حاج آقا صفی زاده لوح سپاس جهت زحمات این سالها به ایشان اهداء گردید وهمچنین حکم سرکار خانم موسوی به عنوان مدیر حوزه مبارکه به ایشان تقدیم گردید .
«ومن الله توفیق»
دوشنبه 95/04/21
انسان ديندار عصر غيبت که دسترسي عادي به امام زمان(عج) ندارد، بر اساس درک عقلي و تهذيب اخلاق و انديشه به يقين والايي دست مييابد و همواره به دفاع از احکام و عقايد ديني ميپردازد.
اين در شرايطي است که اغلب مردم در زرق و برق و لذات مادي خود را غرق ساختهاند و به احکام و ارزشهاي ديني و فضيلتهاي انساني بيتوجه شدهاند
.صاحبالزمان، مهدي موعود(عج) ميفرمايند؛
نفع بردن از من در زمان غيبتم مانند نفع بردن از خورشيد هنگام پنهان شدنش در پشت ابرهاست و همانا من ايمني بخش اهل زمين هستم، همچنانکه ستارگان ايمني بخش اهل آسمانند. (بحارالأنوار، ج 53، ص 181)
دوشنبه 95/04/21
مناجات امام علی در دل شب
عُروة بن زبیر می گوید:
با گروهی در مسجد رسول خدا نشسته بودیم که سخن از بدر و بیعت رضوان به میان آمد.
ابودرداء گفت:« آیا می خواهید کسی را نام ببرم که ثروتش از همگان کمتر، ولی تقوا و تلاشش در
عبادت خدا بیش از همه است؟»
گفتند:«آری. بگو. »
گفت:« امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب
در این هنگام تمام افراد حاضر در مجلس با ناراحتی از ابودرداء رو گرداندند. ابودرداء گفت:« ای مردم،
من آنچه را دیدم می گویم، و هر یک از شما آنچه را که دیده است بگوید. من، خودم علی ابن ابی
طالب را در لابه لای درختان نخل دیدم که نیمههای شب با صدایی حزن آلود چنین مناجات می
کرد:« خدای من، چه بسیار گناهانی که تو به دلیل شکیباییات، آنها را مایه انتقام از من قرار ندادی،
و چه بسیار رسواییهایی که تو از سر بزرگواری، آنها را آشکار نساختی. خدایا، اگر عمرم را مدتی
طولانی در معصیت تو گذراندم و در نامهی اعمالم گناهانم بزرگ است، جز آمرزش تو آرزوی دیگری
ندارم و جز رضایتت به چیز دیگری امیدوار نیستم.»
صدای علی بن ابی اطالب مرا به خود مشغول ساخت. من دنبال صدا رفتم و به علی بن ابی طالب
رسیدم. بدون حرکت در گوشه ای ایستادم و دیدم علی در دل تاریک شب چند رکعت نماز گزارد. آن
گاه به دعا و گریه و مناجات مشغول شد و در ضمن مناجات هایش چنین گفت:« خدای من، به عفو
تو می اندیشم و گناهانم بر من سبک میشود؛ و گاه مؤاخذه و مجازات هولانگیز تو را یاد می کنم و
گناهانم بر من بزرگ و سخت میگردد.
آه، اگر تو در نامهی اعمالم گناهی را بخوانی که من فراموش کرده ام، و تو آن را ثبت کردهای. آن گاه
فرمان دهی که او را بگیرید. پس وای بر اسیری که خاندانش نتواند او را رهایی بخشد و قبیلهاش
سودی برایش نداشته باشد. آه از آتشی که جگرها و کلیهها را می سوزاند… »
پس آن قدر گریست که بدون حرکت افتاد. من پیش خودم گفتم از شدت شبزنده داری، خوابش
برده، و گفتم او را برای نماز صبح بیدار می کنم. جلو رفتم و او را تکان دادم، ولی تکانی نخورد.
گفتم:« انالله و انا الیه راجعون. علی بن ابی طالب مُرد! »
با شتاب به منزلش رفتم و خبر مرگ او را به همسرش دادم. حضرت زهرا سلام الله علیها ماجرا را
پرسید و من تعریف کردم.
او فرمود:«ای ابودرداء، به خدا سوگند این حالتی است که از ترس خدا به علی دست میدهد.» صبح
که شد مردم به صورت علی آب زدند و علی به هوش آمد. برخاست و مرا دید که میگریم. فرمود:«
چرا گریه می کنی؟»
گفتم:« به خاطر کاری که تو با خودت میکنی. »
فرمود:« ای ابودرداء، چه میگویی اگر مرا ببینی که برای حساب فرا خواندهاند، فرشتگان عذاب مرا
گرفتهاند و در پیشگاه خداوند جبار ایستادهام، در حالی که دوستانم رهایم ساختهاند. در این هنگام
تو بیشتر از اکنون به من رحم میکنی و برایم دل میسوزانی. »
به خدا سوگند، این صحنه را در زندگی هیچ یک از اصحاب رسول خدا ندیدم.
منابع: بحارالانوار، ج 41، ص 11، حدیث 1 —— امالی صدوق