ریحانه
(حــوزه ریحـــانة النبی س ســــنـنـدج)
(حــوزه ریحـــانة النبی س ســــنـنـدج)
دوشنبه 94/02/14
مسأله ولايت و نقش زينب كبرى (س) از ابعاد مختلف قابل توجه است، گاهى آن را از دريچه شناخت و معرفت او نسبت به مقام
امامت و ولايت بررسى مى كنيم. گاهى از زاويه تلاش در جهت معرفى و شناساندن ولى خدا به مردم به او مى پردازيم.
در تمامى ابعاد سهم قابل توجهى دارد. او كه حضور هفت معصوم را درك كرده است، هركجا مصلحت اقتضا كرده از بذل جان خود و
فرزندانش دريغ نكرده است.
اگر زهراى مرضيه، هنگامى كه امام خويش حضرت على (ع) را در معرض خطر و حقوق مسلم او را در حال پايمال شدن مى بيند
خود را سپر بلاى او مى كند و خطاب به امامش مى گويد: «روحى لروحك الفداء و نفسى لنفسك الوقاء» دخترش زينب نيز براى
حفظ جان مولايش به آغوش خطر مى رود. در مجلس ابن زياد، آنگاه كه آن ملعون دستور قتل امام سجاد (ع) را صادر مى كند، اين
زينب (س) است كه با شهامت خاصى كه از حيدر به ارث برده، جان پسر برادر را نجات مى دهد، او را در آغوش خود مى گيرد و مى
گويد: اى پسر زياد، آنچه از ما خون ريخته اى تو را بس است، به آنچه قسم از او جدا نخواهم شد. اگر قصد كشتنش را دارى، مرا نيز
با او بكش.
اين مسأله را نبايد صرفاً از ديدگاه عاطفى و روابط نسبى توجيه و تحليل كرد، بلكه اينجا بحث امام و مأموم مطرح است. اينجا زينب
(س) خود را فردى مى بيند كه بايد براى حفظ جان امام معصومش خطر را به جان بخرد و از دشمن نهراسد، حتى در كربلا هم
وقتى امام سجاد (ع) را در ميان خيمه آتش گرفته مى بيند، براى نجات او، خود را به آتش مى زند. آرى، او مدافعى است كه جگر
شير دارد. او كه هلهله شادى و سرود فتح و پيروزى دشمن غدار را مى شنود و ناله جانسوز كودكان در زير فشار بند طناب گوشش
را مى آزارد، پيش از همه چيز در فكر مسئوليت خطير خود، يعنى حفظ جان امام است. او لب به سخن مى گشايد، نفس ها در
سينه ها حبس و انگشت تعجب به دهان گرفته مى شود. اين زينب (س) است كه مى گويد: «انى ترحضون قتل سليل خاتم النبوه
و معدن الرساله و سيد شباب اهل الجنه» اين لكه ننگ را چگونه خواهيد شست، درحالى كه فرزند رسول خدا و سيد جوانان بهشت
را كشته ايد؟ همان كه در جنگ، سنگر و پناهتان بود و در صلح مايه آرامش و التيام شما بود. او كه ترس را ترسانده، زنجير را پاره
كرده و دشمن را به اسارت سخنان رسوا كننده يزيد مى بيند كه با چوب خيزران به لب و دندان خون خدا جسارت مى كند، فرياد مى
زند «تبت يدا ابى لهب».
اى يزيد! دستانت بريده باد! آيا مى دانى چه مى كنى؟ آيا مى دانى كه چوب بر لب و دندان حبيب رسول خدا(ص)، پسر مكه و منى
و پسر فاطمه زهرا (س) مى كوبى؟ ناله چنان جانسوز بود كه هركس در آن مجلس بود به گريه درآمد.
آرى، آنگاه كه حسين و يارانش از سوى دشمن ياغى و باغى معرفى مى شدند، اين زينب (س) بود كه امامش را «سيد جوانان
بهشت»، «فرزند مكه و منى»، «حبيب رسول خدا» و داراى ده ها صفت ديگر معرفى كرد.
یکشنبه 94/01/23
بسمه تعالی
برگزاری مراسم جشنی به مناسبت ولادت با سعادت حضرت زهرا(س)مورخ 22/1/94با سخنرانی سرکار خانم حلوائیان با مداحی خانم کریمی وقرلئت حدیث کساءدر حوزه مبارکه برگزار گردید.
سرکار خانم حلوائیان در طی سخنانی بیان داشتند:حضرت زهرا همیشه پشتوانه امام علی(ع)بودندودر بسیاری از مواقع حتی ازگرسنگی بچه ها به ایشان چیزی نمی گفتن تا ایشان با فراغت بال بیشتر در راه اسلام فعالیت نمایند ودرعصرالان نیزخانمها با الگو گیری از حضرت زمینه ساز پیشرفت شغلی وتحصیلی آنان باشند.
ایشان در ادامه با اشاره به تقسیم کار توسط پیامبر بیان داشتند:حضرت زهرا(س)فرمودند:تنها خداوند می داند که چه قدر ازاین تقسیم کارخوشحال شدم چرا که زمانی حضرت زهرااز پیامبر(ص)در خواست کنیزنمودند تادرکارهای خانه کمک ایشان تسبحات را به جای آن تعلیم نمودندوفرمودند:با این کار خواستم که از کارکردن در خانه محروم نگردی.
این استاد حوزه دربعد علمی حضرت تصریح کردند:در این دوران بسیار پیشرفت کرده وهمچنین دارای علم لدونی نیز بودند،وبه لحاظ رشدعقلی چنان یشرفت نموده بودند که خود ایشان جبرئیل رابه سمت پایین می کشیند ومطالب رادریافت کردند.
سرکار خانم حلوائیان درعلت نام گذاری حضرت را به فاطمه چنین بیان داشتند:فاطمه (س)را فاطمه نامیدن که هیچ کس معرفت ایشان را درک نخواهدکرد،امام صادق(ع)نیز می فرمایند:مادر ما فاطمه حجت برما است وما حجت برمردم هستیم ؛واین نشان از عظمت مقام ایشان می باشد.
یکشنبه 94/01/23
رسول خدا فرمود: هنگامى كه خداى تعالى حضرت آدم ابوالبشر را آفريد و از روح خود در او بدميد، آدم به جانب راست عرش نظر افكند، آنجا پنج شبح غرقه در نور به حال سجده و ركوع مشاهده كرد، عرض كرد: خدايا قبل از آفريدن من، كسى را از خاك خلق كردهاى؟ خطاب آمد: نه، نيافريدهام. عرض كرد: پس اين پنج شبح كه آنها را در هيئت و صورت همانند خود مىبينم چه كسانى هستند؟
خداى تعالى فرمود: اين پنج تن از نسل تو هستند، اگر آنها نبودند، ترا نمىآفريدم، نامهاى آنان را از اسامى خود مشتق كردهام (و من خود آنان را نامگذارى كردهام)، اگر اين پنج تن نبودند، نه بهشت و دوزخ را مىآفريدم و نه عرش و كرسى را، نه آسمان و زمين را خلق مىكردم و نه فرشتگان و انس و جن را.
منم محمود و اين محمد است، منم عالى و اين على است، منم فاطر و اين فاطمه است، منم احسان و اين حسن است، و منم محسن و اين حسين است. به عزتم سوگند، هر بشرى اگر به مقدار ذرهى بسيار كوچكى كينه و دشمنى هر يك از آنان را در دل داشته باشد، او را در آتش دوزخ مىافكنم… يا آدم، اين پنج تن، برگزيدگان من هستند و نجات و هلاك هركس وابسته به حب و بغضى است كه نسبت به آنان دارد. يا آدم، هر وقت از من حاجتى مىخواهى، به آنان توسل كن.
ابوهريره مىگويد، پيامبر اكرم در ادامهى سخن فرمود: ما پنج تن كشتى نجاتيم، هركس با ما باشد، نجات يابد، و هركس كه از ما روگردان شود هلاك گردد. پس هركس حاجتى از خدا مىخواهد پس به وسيلهى ما اهلبيت از حضرت حق تبارك و تعالى مسئلت نمايد».
حقيقت آنست كه پنج تن مقدّس رمز خلقتند:
يا أحمَدُ! لَو لاكَ لَما خَلَقتُ الأفلاكَ، وَ لَو لا عَلِىُّ لَما خَلَقتُكَ، وَ لَو لا فاطِمَةُ لَماخَلقُتُكما.
اى احمد! اگر تو نبودى آسمان و زمين نمىآفريدم و اگر على نبود تو را نمىآفريدم و اگر فاطمه نبود شما را نمىآفريدم (يعنى شمايان رمز خلقتيد).
و فاطمه حوريّهاى بود كه چند صباحى لباس آدميان در بر نمود:
شنبه 94/01/22
بسمه تعالی
به مناسبت ولادت با سعادت صدیقه طاهره حضرت زهرا (س)مسابقه کتابخوانی ازکتاب بانوی بانوان سخن می گوید.در حوزه مبارکه ریحانه النبی (س)برگزار گردید.