آداب طلبگي.

آداب طلبگی ، ذی طلبگی ، شان طلبگی و …. با اندکی تسامح می توان همه را به یک معنا گرفت و به جای یکدیگر استفاده کرد، اینکه صنفی برای خودش آداب مخصوص به خود و مرامنامه ی متناسب با وظایف، مسئولیت ها و کارکردهای آن صنف داشته باشد، واقعیتی پذیرفته شده است که قریب است و غریب نیست.

شاید از تعابیر متفاوتی استفاده شود اما در هر صنف و گروه و شغلی، نهاد های مرجعی هستند که به گونه ای تعیینی این آداب را وضع می کنند و یا اینکه در طول زمان و در یک روند تاریخی این آداب خود به خود و در اثر کثرت، به گونه ای تعیّنی و بدون اینکه شخص مشخصی اقدام به وضع آنها بنماید، خود به خود شکل می گیرند و رسمیت پیدا می کنند.

پزشکان، نظامیان، تاجران، فروشندگان، معلمان و … هریک برای خود مانیفستی دارند و پرستیژ شخصیتی خاصی را حفظ می کنند و به اموری خاص، پای بندند.

لذا اصل مبحث “آداب الطلاب” ( آداب طلبگی ) امری ست کاملا پذیرفته و معقول که در طول سال های حیات پربرکت حوزه های علمیه، همواره در قول و فعل علمای حوزه جاری بوده است و با همین عنوان و موضوع، کتب بسیاری نیز به رشته ی تحریر در آمده و بخش اعظمی از درس های اخلاق حوزویان را همین موضوع به خود نسبت داده است.

” آداب طلبگی ” به خودی خود چیز عجیب و غریبی نیست، شنیدن آنها هم امر سخت و نامانوسی نیست!

بخش اعظمی از آنچه تحت عنوان آداب طلبگی مطرح می شود در حقیقت ” آداب مسلمانی ” است!

درجات كربلا.

زمين كربلا پنج درجه دارد. درجه اوّل - از آب و خاك است مثل باقى زمين ها و اراضى كه درخت و گياه در آن ميرويد و زراعت ميشود. درجه دوّم - مقام فيض و رحمت است ، كه از اين خاك مقدّس

بواسطه قبول نمودن آن خضوع و انكسار را، در عالم تكليف تكوينى ، بنا به حديث ( و لا من ارض و لا مإ الّا عوقب لترك التواضع ) كه چنان فضيلت و رحمت در آن تربت پاك قرار فرموده اند كه همه

عوالم امكان از آن تربت اقدس بهره و فيض ميبرند، بلكه فضائل و مناقب آن زمين مقدّس برترى دارد بر تربت مراقد همه ائمّه اطهار عليه السلام به مرقد انور حضرت محمّد (ص ) زيرا كه چند فضيلت

در تربت حضرت سيّد الشّهدأ عليه السلام هست كه در تربت هيچ پيغمبرى و وصّى او نيست و در تربت هاى سائر ائمّه عليه السلام نيز نيست . درجه سوّم - كربلا محل اندوه و محنت است و هر

يك از مقرّبين درگاه الهى و انبياء و اؤ لياء و اوصيّاء در وقت ورود به آن زمين فيض نزديك مى شود مهموم و اندوهگين مى باشند چنانكه حضرت صادق عليه السلام در خصوص زائرين آن مظلوم مى

فرمايد: كه زائر بايد تشنه و گرسنه و ژوليده مو و خاك آلوده و گريان و مهموم باشد. تأ سّيا له و للمستشهدين بكربلا و اهل بيته المظلومين المهمومين . درجه چهارم - كربلا نعيم جنّات است ، زيرا

كه همه بهشت را خداوند متعال از نور مقدّس و منوّر مدفون كربلا، خامس آل عبا عليه السلام خلق نموده است ، و حضرت امام صادق عليه السلام در خصوص ترك كنندگان زيارت آن سرور فرموده

است : مَن تَرَكَ زيارَة الحسين عليه السلام و هو يزعم شيعة فليس هو الشيعة و ان كان من اهل الجنّة هو ضيفان اهل الجنّة . ترجمه : امام صادق عليه السلام فرمودند: هر كس ترك كند زيارت

امام حسين عليه السلام را و در حالى كه خيال كند از شيعيان ماست ، بلكه او شيعه ما نيست و اگر هم وارد بهشت شود، ميهمان اهل بهشت خواهد بود، ( نه صاحب خانه ). رسول خدا (ص )

مى فرمايد: اِنّى اَشِمُ رائِحَة الجَنَّة مِن الحسين عليه السلام ، يعنى ، همانا از حسين عليه السلام بوى بهشت را استشمام مى كنم . پس بر طالبين بهشت لازم است كه داخل كربلاى ظاهرى

شوند و او از باب خاصّه آن كه عبارت از بكاء و اقامه مجالس عزا بشود تا در يوم النّشور به مقام قرب و مصاحبت آن بزرگوار در جناب النّعيم باشد. درجه پنجم : رضوان اللّه يعنى مكان خوشنودى كه

فوق همه نعمتها و راحتها و فيضهاست زيرا كه تربت پاك بنا بخضوع كه در عالم تكوين قبول نمود داراى نور الانوار همه انوار شده و خداوند عالم آن تربت طاهره را كه باعث ضياء و روشنائى همه

فرموده و مكان و مقام پيامبران اولوالعزم در بهشت عنبر سرشت در تربت كربلا خواهد شد، و همين خاك كربلا است كه در مقام فخر و مباهات فرياد مى نمايد: اِنّاارض اللّه المقدّسة المباركة . من

همان زمين مقدّس و مبارك خدا هستم . با اعتقاد پاك دفن شده گان آن خاك از بيم و هراس يوم الحساب آسوده و مطمئن شده و بدون حساب داخل بهشت و ساكن حُسن المأ ب ميشوند. بلكه

بر روايت حضرت صادق عليه السلام حتى هر خر و اشترى كه در كربلا بميرد به بهشت مى رود. (26)

اوصاف زنان شايسته.

 

1. اگر شوهر در زندگي يادآور خدا شد او را همراهي و اگر خدا را فراموش كرد، يادآور او شود.

2. در حفظ دين و تقوا و انجام وظايف الهي و اجتماعي، شوهرش را ياري كند.

3.كم خرج باشد و مهرش سنگين نباشد.

4. خوش زبان و مهربان باشد.

5. خانه را محل استراحت شوهر قرار دهد و هنگام بروز مشكلات و ناراحتيها دلداريش دهد.

6. از زحمات شوهر و چيزهايي كه به منزل مي آورد تشكر و قدرداني نمايد.

7. از شوهر چيزي را مطالبه نكند كه قدرت تهيه آن را ندارد.

8. در منزل و براي شوهرش آرايش كند و بهترين لباسها را بپوشد و برايش دلبري كند.

9. هنگام خروج از منزل سنگين و با وقار و بدون آرايش خارج شود و با مردان بيگانه گرم نگيرد و شوخي نكند.

10. در حضور شوهر از مردهاي ديگر تعريف و تمجيد نكند.

11. اگر مرتكب اشتباهي شد فوراً از شوهر عذر خواهي كند.

12. اسباب خوشنودي شوهر را فراهم كند و موجب خشم و عصبانيت شوهر نشود و اگر عصباني شد رضايت او را جلب كند.

13. اگر شوهر درخواستی داشت، اجابت كند و اگر قسم خورد، باور كند و تكليف خود را انجام دهد.

14. چنانچه از شوهر كار ناروايي سرزد، عفو و اغماض نمايد.

 

15. خانه را لطيف، پاكيزه و زيبا و مرتب نگه دارد و در غذا پختن خوش سليقه و كاردان باشد. به سليقه شوهرش توجه كند.

16. در تغذيه، بهداشت و سلامت جسم و روح بچه ها كوشا باشد و در معالجه، درمان و پرستاري از آنها جديت نمايد.

17. امانتدار، راز نگه دار و راستگو باشد.[1]

نکته: برای شوهر دانش لازم است و برای زن نجابت.

 

كارگاه آموزشي وبلاك نويسي.

کارگاه آموزشی وبلاک نویسی مورخ15/12/93باحضور جناب آقای کیانی در حوزه مبارکه برگزار گردید.

این کارگاه آموزشی با حضور 50نفر ازطلاب،کادر اساتید طی دو جلسه 5/1ساعته برگزار گردید .

جناب آقای کیانی در مورد ویژگی هاوبلاک چنین بیان کردند: چون شخصی است می توان به طرز فکر آن شخص پی بردوبدون نیاز به صرف وقت وهزینه با پر

کردن چند صفحه مطالب خود را به جهان عرضه نموده  همچنین راحتی استفاده از این ابزار باعث محبوبیت ورشد سریع پدیده وبلاک گردیده است.

ایشان ضرورت وبلاک نویسی دینی را چنین بیان کردند: وبلاک  یکی ازمهمترین ابزارهای جدیدترویج فرهنگ ازطریق فضای مجازی است.لازم است با محتوای

سالم  ورویکرد دینی با دشنه های دشمن مبارزه کنیم.

ایشان براین تاکید کردند:اینکه وبلاک نویسی در حوزه دینی زیاداست اما اکثراوبلاک هاصرفا مطالب نوشته شده در سایر رسانه ها راترویج می دهند واین

متناسب با فضای مجازی نمی باشدبلکه وبلاک باید نظرات وتفکرات خود نوینده باشد وسعی در تعامل وارتباط بادیگران باشد.

درادامه جناب آقای کیانی درباره نحوه ایجادوبلاک وتنظیم وبلاک ،بارگذاری عکس ومطالب وارسال مطلب،عنوان بندی ، موضوع بندی،ویرایش مطلب را آموزش

دادند.

 

 

روایت جالب حکیمه خاتون از تولد امام زمان .

از کسانی که در هنگام تولد امام زمان علیه السلام حضور داشتند و جریان را مفصلا شرح داده.حکیمه خاتون دختر امام محمد تقی و عمه امام حسن عسکری علیه السلام است.شرح این داستان این است: 

حکیمه خاتون میگوید:روزی به خانه امام حسن مشرف شدم.شبانگاه که نیمه شعبان سال ۲۵۵ بود وقتی خواستم به منزلم برگردم امام حسن فرمود:عمه جان امشب در خانه ما بمان زیرا ولی خدا و جانشین من در این شب متولد خواهد شد.پرسیدم از کدام کنیزانت؟فرمود از سوسن.پس هرچه در سوسن جست و جو نمودم آثاری از حمل ندیدم.بعد از افطار و ادای نماز با سوسن در یک اطاق خوابیدیم.طولی نکشید که از خواب بیدار شدم و در فرمایشات امام حسن تفکر می نمودم.بعد مشغول نماز شب شدم.سوسن هم از خواب برخواسته و نماز شب به جای آورد.نزدیک سپیده دم بود ولی از وضع حمل خبری نبود.داشتم در صحت وعده امام حسن تردید مینمودم که از اطاقش فرمود : عمه جان!شک نکن که وقت تولد فرزندم نزدیک شده است. 

ناگهان احوال سوسن را متغیر دیدم.از جریان پرسیدم فرمود:احساس ناراحتی شدیدی در خود میکنم.من به تهیه مقدمات وضع حمل مشغول شدم و خودم قابلگی او را بر عهده گرفتم. 

طولی نکشید که ولی خدا پاک و پاکیزه به دنیا آمد و در همان حال امام حسن فرمود:عمه جان!فرزندم را بیاور.وقتی کودک را به نزدش بردم او را در بغل گرفته دهان مبارکش را بر چشمان آن کودک نهاد.بلافاصله باز شد.سپس دهانش را بر دهان و گوش آن نوزاد نهاد و دست بر سرش مالید.پس از آن کودک به سخن آمده و به تلاوت قرآن مشغول شد.بعدا کودک را به من داد و فرمود:به نزد مادرش ببر!کودک را نزد مادرش بردم و به منزل بازگشتم.در روز سوم نیز به خانه امام حسن مشرف شدم و ابتدائا به قصد دیدار نوزاد به حجره سوسن رفتم اما کودک را ندیدم.پس خدمت امام حسن مشرف شدم ولی خجالت کشیدم از احوال نوزاد سوال نمایم.امام حسن ابتدائا فرمود:عمه جان!فرزندم در پناه خدا غایب شده است.هنگامی که من از دنیا رفتم و دیدی شیعیانم اختلاف دارند جریان ولادت فرزندم را به شیعیان مورد وثوق خبر بده.اما باید آن قضیه مخفی بماند.زیرا فرزندم غایب خواهد شد 

 

 
مداحی های محرم