افطار، شام و سحر چه بخوريم تا در طول روز تشنه نشويم ؟

 به منظور پيشگيري از کم آبي بدن بايد برنامه غذايي مناسب در ماه

رمضان داشت.

به گزارش خبرگزاري آريا ، يکي از مهمترين مسائلي که بايد روزه‌داران در

ماه مبارک رمضان به آن توجه کنند، تأمين آب مورد نياز بدنشان است، اين

مسأله به ويژه در فصل گرمي چون تابستان بيشتر بايد مورد توجه قرار

گيرد، چراکه بخش چشمگيري از آب بدن تعريق مي‌شود و عدم توانايي

مصرف آب از مان اذان صبح تا اذان مغرب باعث ايجاد ضعف مي‌شود.

برنامه غذايي مناسب در ماه رمضان به منظور پيشگيري از کم آبي

در ماه مبارک رمضان، وعده هاي غذاييِ روزه‌داران شامل دو وعده اصلي و

بزرگِ سحر و شام و همچنين دو وعده کوچکِ افطار و پيش از خواب خواهد

بود. در اينجا برايتان شرح خواهيم داد که چه اصولي را بايد در هر يک از

وعده هاي غذايي خود به کار بنديد تا با مشکل کم آبي در ماه رمضان

روبه‌رو نشويد.

سحر:
نخستين توصيه ما اين است که نيم ساعت پيش از خوردن سحري، دو

ليوان آب بنوشيد. تشنگي علامتِ کم آبي بدن است و از جمله مسائلي

است که روزه‌داران با آن دست به گريبان خواهند بود. يکي از کارهايي که

مي توان به منظور پيشگيري از تشنگي در روز انجام داد، مصرف مواد

غذايي حاوي فيبر در سحر است

فيبر موجود در ميوه و سبزيجات، آب را در خود نگه مي دارند و به ما کمک

مي کنند تا در روز کمتر تشنه شويم. پس بايد تلاش کنيم به ويژه در سحر

به مصرف ميوه هايي مانند هندوانه، طالبي، هلو، آناناس، توت فرنگي،

پرتقال و سبزيجاتي مثل کاهو، گوجه فرنگي، خيار و کرفس که حاوي

درصد بالايي از آب هستند، بپردازيم تا کمتر تشنه شويم.

همچنين مصرف هويج، چغندر، کلم بروکلي، اسفناج، قارچ و کدوي بخار پز

در کنار غذاي سحر مي تواند به ما کمک کند تا کمتر در روز تشنه شويم.

مصرف يک ليوان شير يا ماست در سحر، توصيه ديگر ماست.

افطار:

روزه خود را با آب گرم يا شير ولرم باز کنيد. از مصرف آب سرد خودداري

کنيد، نوشيدن آب سرد مي تواند سبب رقيق شدن شيره معده و در

نهايت ناراحتي هاي گوارشي شود.

مصرف سبزي خوردن و تربچه در کنار نان و پنير مي تواند به تأمين آب

بدنتان کمک کند. خوردن يک سوپ ساده و کم چرب نيز مي تواند به تأمين

نياز آب روزه دار کمک نمايد.

فاصله افطار تا شام:
در فاصله افطار تا شام، خوب است که دو ليوان آب ميل شود.

شام:

همراه با شام خوب است که سالاد خيار و گوجه فرنگي و در صورت امکان

کلم بروکلي مصرف شود. روزه داران عزيز بايد بدانند که نبايد همراه با

شام، آب بنوشند، چرا نوشيدن آب همراه با غذا سبب ايجاد اختلالات

گوارشي مي شود. پس از صرف شام، دو ليوان آب نوشيده شود.

پيش از خواب

بهتر است پيش از خواب، ميوه هايي مانند هندوانه، طالبي يا سيب با

پوست و گريپ فوروت ميل شود و قبل از رفتن به رختخواب يک ليوان آب يا

يک ليوان شير بنوشيد.

مصرف آب‌ميوه‌هاي طبيعي در فاصله افطار تا سحر يکي از روش هاي

مناسب براي کاهش تشنگي در مدت روزه‌داري است. علاوه بر مصرف آب

ميوه طبيعي و آب، مصرف شير کم‌چرب، دوغ کم‌نمک و کم‌چرب، ميوه و

سبزيجات پخته شده و انواع سوپ هاي رقيق، کم‌نمک و کم‌چرب نيز در

کاهش تشنگي روزه‌داران موثر است.

غذاهايي که باعث تشنگي مي‌شوند:

از مصرف موادي مانند نوشابه، چاي، قهوه و نسکافه در وعده سحري در

ماه رمضان بايد پرهيز کرد، چون اين نوشيدني‌ها مدر (زيادکننده ادرار)

هستند و باعث دفع آب موجود در بدن و تشنگي فرد مي‌شوند.

مصرف غذاهاي چرب مانند غذاهاي سرخ شده، مرغ سوخاري، استيک،

کوکو، کتلت و يا کله پاچه در سحر، مي توانند سبب تشنگي شوند.

همچنين خوردن غذاهاي ادويه‌اي در سحر، مي تواند فرد روزه دار را در روز

با مشکل تشنگي مواجه سازد.

مصرف زياد نمک، غذاهاي شور، کنسرو شده و پر ادويه نيز تشنگي فرد

روزه دار را افزايش مي دهند و بايد از مصرف آنها اجتناب شود.

مصرف مواد پروتئيني (گوشت، مرغ، لبنيات و ماهي) به تنهايي کافي

نيست، بلکه در کنار آن‌ها بايد از سبزيجات، سالاد، آب و حبوبات استفاده

نمود تا از يبوست جلوگيري شود و بايد در نظر داشت که مصرف زياد

غذاهاي پروتئيني باعث تشنگي مي شود.

توصيه‌هايي براي فعاليت‌هاي فيزيکي در ماه رمضان:

با توجه به اين که ماه رمضان امسال در فصل گرم سال قرار دارد به

روزه‌داران توصيه مي‌شود براي پيشگيري از کاهش شديد آب بدن تنها در

صورت ضرورت از منزل خارج شوند.

در طول روز از نور خورشيد فاصله بگيريد و حتي‌الامکان در مناطق سايه دار

و خنک بايستيد. در صورت امکان از پوشش کلاه استفاده کنيد و

فعاليت‌هاي بدني را کاهش دهيد.

در روزهاي ماه مبارک رمضان که مصادف با فصل گرم سال هم شده

است، به بهانه تشنگي از ورزش خودداري نکنيد اما حجم ورزشي را که در

ماه‌هاي ديگر انجام مي‌دهيد را در اين ماه اعمال نکنيد زيرا حجم زياد ورزش

که معمولاً با تعريق همراه است در ماه رمضان باعث ضعف بدن، تشنگي و

گرمازدگي مي‌شود.

 

حجاب دافعه است یاجاذابه؟

 تقريباً همه بر اين نكته تأكيد دارند كه حيا و عفت، قدر و قيمت زن را بالا

مي برد. تمام مردان اعم از خواستگار، شوهر، محارم و نامحرمان، به زن با

حيا، احترام قائلند و زن بي حيا و بي آزرم را حقير مي شمارند.

ويل دورانت (روان شناس معروف آمريكايي) مي گويد: “زنان دريافتند كه

دست و دلبازي مايه طعن و تحقير است و اين را به دختران خود ياد دادند.”

بدون شک منشا حجب وحیای زن رادرعشق وعلاقه می توان یافت

منزلتي ناشي از حيا كه نقطه مخالف بي حيايي و به قول ويل دورانت

دست و دلبازي است، به گونه هاي مختلف تعبير شده و هر انديشمندي،

به شكلي بازتاب آن را در زندگي زن، به توضيح نشسته است.

ويل دورانت حيا را كمين گاهي مي داند كه زن با استفاده از آن مي تواند

همسر مورد نظرش را برگزيند يا مطابق دلخواهش اصلاح نمايد: “حجب و

حيا براي دختران همچون وسيله دفاعي است كه به او اجازه مي دهد تا

از ميان خواستگاران خود، شايسته ترين آنان را برگزيند يا خواستگارش را

ناچار سازد كه پيش از دست يافتن بروي، به تهذيب خود بپردازد. موانعي

كه حجب و عفت زنان، در برابر شهوت مردان ايجاد كرده، خود عاملي است

كه عاطفه و عشق شاعرانه را پديد آورده و ارزش زن را در چشم مرد بالا

برده است".

خانم جينا لمبروزو (روان شناس معروف ايتاليايي)، تداوم عفت و حياي زن

را مهم شناخته و دلدادگي مرد را در اين رابطه مؤثر دانسته است:” بدون

شك منشأ حجب و حياي زن را در عشق و علاقه مي توان يافت، چه اين

كه زن وقتي مرد را به خويش علاقمند و خود را نسبت به او متمايل ديد،

منظور اصل خود نمايي و جلوه گري از بين مي رود".

 

خاطرات آنهای که مردند و زنده شدند.

چند ماه قبل كه سعادت حج عمره نصيبم شد ، در فرودگاه تهران يك

نسخه از روزهاي زندگي را خريدم تا هر وقت فرصتي داشتم آن را مطالعه

كنم . تا اينكه چند روز بعد هنگامي كه در لابي هتل نشسته بودم و

مشغول خواندن همين صفحه بودم ، يكي از زوار كه اهل فلسطين بود ، از

من پرسيد : اين مطلب چيست كه اين طور با دقت آنرا ميخواني ؟ من كه

بزرگ شده خرمشهر و به صورت نصفه نيمه با زبان عربي آشنا هستم ،

برايش توضيح دادم اين صفحه مربوط به خاطرات كساني است كه يك بار

مرده اند اما در آخرين لحظات به زندگي بازگشته اند و حالا لحظات

مردنشان را روايت ميكنند و… آن مرد فلسطيني كه نامش ابوفطرت بود و 35

سال داشت ، باشنيدن اين حرف خنده اي كرد و گفت : اتفاقا من هم

يكبار توسط صهيونيست هاي از خدا بي خبر مردم ، اما توسط حضرت

رسول (ص) به زندگي برگردانده شدم و… و سپس خاطره اش را به طور

كامل برايم تعريف كرد كه چون خودش اجازه داد آن خاطره را برايتان ارسال

كنم لذا تمام گفته هاي ابوفطرت را بي كم وكاست برايتان مي نويسم ، و

براي اينكه اشتباه نشود به نقل از خودش مي نويسم .


***

هفت سال قبل يعني اگوست سال 1997 بود كه انتفاضه مردم فلسطين

مثل همه ايام در اوج خودش بود و من نيز مانند تمامي مسلمانان آزادي

طلب فلسطين در اين جنگ سنگ عليه گلوله هاي ننگ حضور داشتم ،

يعني بعد از ساعت سه بعدازظهر كه از محل كارم خارج ميشدم به مردم و

جوانان مي پيوستم و تا تاريكي هوا با پرتاب سنگ با صهيونيست هاي بي

رحم مبارزه مي كردم . در يكي از روزها كه طبق معمول مشغول سنگ

انداختن بوديم ، متوجه پيرزني شدم كه از روي پشت بام خانه اش سنگ

هاي گرد و مناسب را داخل گوني پر ميكند و به پايين مي اندازد تا ما

راحت تر بتوانيم كار را ادامه بدهيم . چند دقيقه اي به همين صورت

گذشت كه من ناگهان متوجه شدم يكي از ماموران مسلح ارتش اسرائيل

از حياط خانه پشت منزل پير زن دارد به سوي او ميرود . من كه مي

دانستم آن نانجيب چه انديشه اي دارد ، بلافاصله به طرف پشت بام دويدم

تا پيرزن را فراري دهم ، اما موقعي كه به آنجا رسيدم ديدم كه آن

صهيونيست بي رحم دارد با قنداق تفنگ توي سر و صورت پيرزن مي كوبد

و آن بينوا نيز همان طور كه كتك ميخورد فرياد مي زد : « يا رسول الله … يا

محمد … يا رسول الله … » و مامور اسرائيلي همچنان داشت او را ميزد ،

با اينكه او مسلح بود و من دست خالي ، اما طوري از ديدن اين صحنه به

خشم آمدم كه بدون نگراني از آنچه به سرم خواهد آمد ، يك ميله يك

متري را برداشتم و به قصد كوبيدن به جمجمه آن نامرد پايين آوردم و… كه

در آخرين لحظه او برگشت و به همين دليل نوك ميله توي چشم راست او

فرو رفت و درست همزمان او نيز به من شليك كرد كه گلوله اش كتف چپم

را سوراخ كرد و از آن سو بيرون آمد ، اما من كه هنوز بدنم گرم بود ، سر

تفنگش را چسبيدم و رو به پير زن فرياد زدم ، مادر فرار كن … فرار كن …

پيرزن بيچاره با اينكه تمام بدنش غرق در خون بود ، افتان وخيزان شروع به

گريختن كرد و همچنان فرياد ميزد :« يا رسول الله … يا محمد (ص) » جنگ

تن به تن ما حدود سي ثانيه ادامه داشت و خوشبختانه چون آن حرام زاده

نيز زخمي بود ، توانش كم شده و سرانجام هنگامي كه پيرزن لابلاي

جمعيت رفت و محو شد ،‌من نيز به خاطر زخم شديدم نيروي خود را از

دست دادم و تفنگ را رها كردم ، ولي آن پست فطرت كه از چشمش خون

فواره مي زد ، با اينكه ديد بر زمين افتادم دو گلوله ديگر نيز به طرفم شليك

كرد كه اولي به رانم خورد و دومي به شكمم … در اين لحظه از يك سو

مردم به كمك من آمدند و از سوي ديگر چند مزدور صهيونيست كه مسلح

بودند به ياري دوستشان شتافتند و… كه من ديگر چيزي را متوجه نشدم و

در حالي كه تمام بدنم مانند آتش مي سوخت بر زمين افتادم .

روايت لحظات مرگ:

درست مانند كسي كه يكباره از خواب بپرد ، ناگهان چشم باز كردم و انگار

پرده سينما جلوي چشمانم باز باشد ، خودم را ديدم كه چهار اسرائيلي

دست و پايم را گرفته اند و روي زمين مي كشند ، در كنارم آن صهيونست

اولي را ديدم كه دستش روي چشم زخمي اش بود و در حالي كه از درد

فرياد مي كشيد ، هر چند قدم كه ميرفت لگدي نيز نثار پيكر من ميكرد ،

اما عجيب بود كه من هيچ دردي را احساس نميكردم ! در حقيقت من در آن

لحظه دو نفر بودم ، يكي آنكه روي زمين كشيد مي شد و دومي خودم كه

داشتم كنار پيكرم و آن چند نفر اسرائيلي حركت ميكردم . اصلا نمي

دانستم و نمي فهميدم كه مرده ام بنابراين ، وقتي كه ديدم آن

صهيونيست بي رحم به پيكرم لگد ميزند ، من نيز با مشت و لگد به او مي

كوبيدم ، اما همان طور كه من دردي را احساس نمي كردم ، آن لعنتي نيز

ضربات مرا احساس نميكرد ! در سويي ديگر هم وطنانم را مي ديدم كه به

صهيونيست ها هجوم مي آوردند تا نگذارند مرا ببرند ، در اين لحظه فرمانده

صهيونيست ها نبض مراگرفت و سپس سر روي قلبم گذاشت و بعد رو به

سربازها گفت : اين مرده … ولش كنين و بياين عقب … سربازانش نيز

اطاعت كرده و به سرعت به عقب گريختند و به اين ترتيب هم وطنانم بالاي

سر من رسيدند و هر كدام به نوبت قلب و نبض مرا معاينه ميكردند و

سپس ميزدند زير گريه و ميگفتند :« ابوفطرت شهيد شد » ! اما من كه

خودم همه اين صحنه ها را مي ديدم ، بر خلاف آنها ميخنديدم و مي گفتم

، نه … من هنوز زنده ام ! اما آنها نمي شنيدند و سرانجام نيز پيكر مرا

روي دستهاي خود بالا بردند و همان طور كه لااله الاالله ميگفتند ،‌عليه

صهيونيست ها شهادت مي دادند : مرگ بر صهيونيست …

كم كم داشتم مردنم را باور مي كردم كه يك بار ديگر صداي آن پير زن به

گوشم رسيد :« يا محمد .. يارسول الله .. يا محمد … » و بعد او را ديدم

كه جلوي تشيع كنندگان مرا گرفت و به زور پيكرم را روي زمين گذاشت و

در حالي كه ضجه ميزد و جيغ مي كشيد و اشك ميريخت ،‌سرش را روي

سينه ام گذاشت و همچنان فرياد ميزد :« يا محمد … يا محمد … » با

ديدن اين صحنه دلم براي خودم سوخت و به گريه افتادم … كه ناگهان

همانطور كه در نيمه راه زمين و هوا بودم ، عباي سبز رنگ و زيبايي ديدم

كه از بين يك فضاي نوراني بيرون آمد و دور بدنم پيچيده شد و در حالي كه

از بوي آسماني آن عبا متحير شده بودم ، صدايي غير قابل وصف را از

بالاي سرم شنيدم كه فقط گفت :« او ما را صدا ميزند …» كه تا سربالا

كردم صاحب صدا را ببينم ، ناگهان آسمان تيره و تار شد و همه جا پيش

چشمانم تاريك شد و…

روايت لحظات پس از زنده شدن :

اولين چيزي كه احساس كردم ، خيسي صورتم بود - كه قطرات اشك پير

زن روي گونه هايم مي ريخت - و بعد دردي جان فرسا به جانم افتاد و بعد

هر طوري بود فقط توانستم دستم را بلند كنم و.. كه ناگهان آن پير زن فرياد

زد … زنده است …

***

ابوفطرت حرفهايش را تمام كرد گفت : من سه ماه در بيمارستان بستري

بودم و همانجا بودم كه پزشكان بهم گفتند قلب من چيزي حدود 13 دقيقه

از كار افتاده بود ! من هنوز نيز بعضي وقت ها به آن پير زن سر ميزنم ، اما

نكته جالب اين است كه ، پس از آن اتفاق چند مرتبه آن صهيونيست نامرد

را - كه يك چشمش كور شده - در تظاهرات ديده ام ، اما هر بار كمي

خيره ام ميشود و بعد انگار كه فكر ميكند اشتباه ميكند ، سرش را به چپ

و راست تكان ميدهد ! آري ، او نمي تواند باور كند كه خدا و پيغمبر ما ، به

من عمر دوباره بخشيده اند !

افرادی که مبتلا به کم خونی هستند میتوانند روزه بگیرند؟

  

چگونه

1.بیشترین نوع کم خونی ‌ها از نوع تغذیه ‌ای است که در راس آن ها کم

خونی ناشی از فقر آهن (مواد لازم برای ساخت گلبول های قرمز) قرار

دارد؛ افراد مبتلا به این کم خونی اگر داروهای شان را در سحر، موقع افطار

و نیمه شب مصرف کنند، مشکلی در روزه داری نخواهند داشت.

2.افراد مبتلا به کم خونی باید، از منابع غذایی آهن دار و عوامل افزایش

دهنده جذب آهن در برنامه غذایی خود استفاده کنند. همچنین از مصرف

چای، حدود یک ساعت قبل و دو ساعت بعد از غذا، جدا خوداری کنند.

3.برای یک روزه داری بهتر با وجود کم خونی از غذاهایی که غنی از آهن

می‌باشند مثل جگر، قلوه،

مبتلایان به بیماری کم خونی از نوع بدخیم که تحت درمان با داروهای

شیمی درمانی، چه به صورت خوراکی و چه به صورت تزریقی هستند، در

اکثر موارد اجازه روزه داری ندارند و اگر قرار است در موارد خاصی روزه

داری انجام شود، حتما بایستی با نظر پزشک معالج باشد.

مبتلایان به تالاسمی مینور بر حسب توان و تحملی که دارند می توانند

روزه بگیرند، اما افراد مبتلا به تالاسمی ماژوری که نیاز به تزریق مکرر خون

دارند، مجاز به روزه گرفتن نیستند

رژیم غذایی کم‌خونی:

در کم‌خونی فقر آهن، مصرف گوشت قرمز، جگر، اسفناج و حبوبات تجویز

می‌شود.

باید توجه داشت که «آهن» موجود در گوشت قرمز و غذاهای حیوانی به

راحتی از طریق دستگاه گوارش جذب می‌شود، ولی آهن موجود در

گیاهان و حبوبات کمتر جذب بدن می‌شوند

یك فوق تخصص خون و انکولوژی اعلام كرد: افرادی كه به كم خونی دچار

هستند، در صورت مصرف مرتب داروهای شان، مشكلی در روزه داری

نخواهند داشت.

بیشترین نوع کم خونی ‌ها از نوع تغذیه ‌ای است كه در راس آن ها کم

خونی ناشی از فقر آهن (مواد لازم برای ساخت گلبول های قرمز) قرار

دارد.

این افراد اگر داروهای شان را در سحر، موقع افطار و نیمه شب مصرف

كنند، مشكلی در روزه داری نخواهند داشت

افرادی كه تحت درمان هستند و وضعیت عمومی نسبتا مناسبی دارند،

منعی برای روزه‌ داری ندارند، مگر در مواردی كه كم خونی بسیار شدید

باشد و درمانش هنوز شروع نشده باشد.

 

شرح دعای روز هشتم ماه مبارک رمضان.

 آئین مهر ورزی

اللهم ارزقني فيه رحمه الايتام و اطعام الطعام و افشاء السلام و صحبه

الکرام بطولک يا ملجا الاملين” “خدايا در اين روز مرا ترحم بر يتيمان و اطعام

به گرسنگان و افشاء و انتشار سلام در مسلمانان و مصاحبت با نيکان

نصيب فرما به حق انعامت و بزرگواريت اي پناه آرزومندان”

(1) اللهم ارزقني فيه رحمه الايتام “خدايا روزيم فرما تا در اين روز به يتيمان

ترحم کنم”

یتيم نوازي در اسلام

يتيم نوازي و ترحم بر يتيمان يکي از دستورات بزرگ اسلام مي باشد که بر

مسلمانان واجب است که در اين امر مهم بسيار کوشا باشند چرا که يتيم

به کسي گويند که در ظاهر سرپناه و سرپرستي براي خود نداشته باشند

(يعني هيچ کس نباشد که او را سرپرسي کند مثل پدر و مادر) به طوري

که فقط خداوند حامي و سرپناه او باشد که خداوند حقوق چنين افرادي را

بسيار محترم داشته و بر ترحم به آنان تاکيد مي نمايد. چنانچه حضرت امير

مومنان علي عليه السلام مي فرمايد: “الله، الله بالايتام، فلا تغبوا افواههم

و لا يضيعوا بحضرتکم"(1) “خدارا! خدا را! درباره يتيمان، نکند که آنان گاهي

سير و گاه گرسنه بمانند و حقوقشان ضايع گردد!”

ارزش يتيم

يتيمان با اينکه به ظاهر سرپناه و سرپرستي براي خود ندارند اما خداوند

براي آنان ارزش بسياري قائل است به طوري که در قرآن خداوند (عزوجل)

خطاب به پيغمبر خود مي فرمايد: “الم يجدک يتيما فاوي"(2) يعني “آيا

خداوند تو را يتيمي نيافت که در پناه خود جاي داد” که با توجه به اين آيه

مي بينيم که خداوند پيغمبر خود را به دوران يتيمي اش (که پدر و مادر

خويش را از دست داده بود و سرپناهي جز خداوند نداشت) تذکر مي دهد

تا يادآور شود که چگونه خداوند او را ياري نمود و او را از گزند دشمنان در

امان داشت و به لطف و رحمتش به مقام نبوت برگزيد. تا اينکه پيغمبر نيز

به ياد يتيمان بوده و از آنان دلجويي کند.

در آيه ديگر مي فرمايد: “فاما اليتيم فلا تقهر"(3) يعني “پس تو هم هرگز

يتيمي را ميازار". حال با توجه به اين آيات ما بايد اين نکته مهم را در نظر

داشته باشيم که پيامبر عظيم الشان اسلام هيچ گاه از دستورات خداوند

سرپيچي نکرده و نعمتي از خداي خويش را فراموش ننموده است بلکه

خداوند به پيامبر خود تذکر داده تا همه مردم الگو گرفته و آن دستورات را

اجرا نمايند، چرا که خداوند مي فرمايد: “ولکم في رسول الله اسوه

حسنه"(4) يعني “و براي شما در (خلق و خوي) رسول خدا الگويي

نيکوست” پس از خداوند مي خواهيم که ما را در اين روز ياري نمايد تا

بتوانيم بر يتيمان و بي سرپرستان ترحم نموده تا مشمول رحمت بي

پايانش گرديم…

(2) واطعام الطعام “و به گرسنگان اطعام کنم.”

سفره ميهماني بگسترانيم

در ماه مبارک رمضان يکي از چيزهايي که بسيار اهميت دارد اطعام نمودن

و سفره ميهماني پهن کردن براي فقيران و مستمندان در راه رضاي

خداوند است که از ثواب و منزلت بسيار بالايي برخوردار است، چنانچه

حضرت علي عليه السلام مي فرمايد: “اجود يده! و هو غن ذات الله بخيل!

فمن آتاه الله مالا فليصل به القرابه، واليحسن منه الضيافه"(5) يعني

“دست سخاوتمندي ندارد آن کس که از بخشش در راه خدا بخل مي ورزد!

آن کسي که خدا او را مالي بخشيد، پس بايد به خويشاوندان خود

بخشش نمايد و سفره ميهماني خوب بگستراند” و ما نيز از خداوند مي

خواهيم که در اين روز ما را ياري فرمايد تا در راه رضاي او به فقيران و

مستمندان اطعام کنيم…

(3) و افشاء السلام و صحبه الکرام بطولک يا ملجا الاملين “و افشاء و

انتشار سلام در مسلمانان و مصاحبت با نيکان نصيب فرما به حق انعام و

بزرگواريت اي پناه آرزومندان.”

منظور از افشاء السلام چيست؟

در اينجا منظور از افشاء سلام مي تواند انتشار دوستي و محبت بين

مسلمانان باشد، زيرا هنگامي که دو مسلمان به يکديگر برسند و به هم

سلام کنند، آنگاه است که نوعي امنيت و خوشبيني بين طرفين پيش مي

آيد، چرا که سلام يکي از نامهاي خداوند است و هرجا که نام خداوند در

ميان باشد آنگاه است که همه با آرامش با يکديگر روبرو مي گردند، به

طوري که حضرت علي عليه السلام هنگامي که ماموران جمع آوري

ماليات را به سوي مردم فرستادند تا آنچه را حق خداست از آنان بستانند،

در قسمتي در خصوص روش برخورد با مردم چنين فرمودند: “با آرامش و

وقار حرکت کن، تا در ميانشان قرار گيري، به آنها سلام کن و در سلام و

تعارف و مهرباني کوتاهي نکن"(6) که اين هم نشان دهنده آن است که

سلام نمودن بين طرفين نوعي آرامش و امنيت است که به وسيله آن بين

طرفين ايجاد مي گردد.

منظور از صحبه الکرام چه مي باشد؟

منظور از صحبه الکرام، هم کلام و همنشين شدن با اهل کرم و بخشش

است که انسان را به مقامات و درجات عالي مي رساند که ما نيز از

خداوند به حق بزرگواريش مي خواهيم که ما را با کريمان همنشين و از

لئيمان دور سازد. ان شاءالله که تابع باشيم.