ریحانه
(حــوزه ریحـــانة النبی س ســــنـنـدج)
(حــوزه ریحـــانة النبی س ســــنـنـدج)
چهارشنبه 92/04/26
رمز و راز نقاشیهای کودکان:
بچهها به نقاشی علاقه زیادی دارند و آنچه میکشند بازتاب دنیای درونی آنهاست. بیشتر بچهها به کارهای
هنریشان فکر نمیکنند یا حتی آن را سانسور نمیکنند. در طول 40 سال گذشته نقاشی کودکان به عنوان
بخش مهمی از تشخیصهای متخصصان اطفال به کار میرود. نقاشی به آنها کمک میکند مراحل رشد کودک
را در همان لحظه مشاهده کنند و درباره مشکل احتمالی آگاهی یابند. یک نقاشی ساده میتواند نگاهی
اجمالی به جهانبینی کودک، نقش او در خانواده و روابطش با دیگر اعضای خانواده و البته اعتماد به نفس او
باشد.
این نقاشی همچنین میتواند میزان استحکام او و خانواده را نشان دهد که بسیار مهم است. نقاشی کودکان
حتی میتواند اوضاع فرهنگی و نوع رفتارهای اعضای خانواده را با یکدیگر مشخص کند اما این هشدار را در نظر
داشته باشید که اگر میخواهید معنای پنهان شده در نقاشی را بیابید نباید آنها را بیش از حد تفسیر کنید.
نباید هر خطی که کودک میکشد را بخوانید، بهتر است نقاشی بچهها را فرصتی برای صحبت کردن با
فرزندتان تلقی کنید و درباره آنچه میخواسته بکشد با او حرف بزنید. سپس سؤالهایی از او بپرسید تا
ارتباطتان را به این ترتیب با فرزندتان بیشتر کنید. حواستان باشد بیش از حد بر او تاثیر نگذارید و او تحتتاثیر
شما نباشد. مثلا بگویید: «درباره نقاشیات برام تعریف کن. این آدما کین توی نقاشیت. چیکار دارن میکنن؟ چرا
مامانو این شکلی کشیدی؟» حالا با هم برخی از نقاشیهای معمول بچهها را تحلیل میکنیم.
وقتی خانواده شکل کلونی به خود میگیرد:
مهارت نقاشی معمولا در دوران پیشدبستانی بهتر بروز میکند. بچهها در این سن تمایل به استفاده از
چهرههای نزدیک به هم میکنند. بنابراین میتوان از حالت چهره، مکانی که خانواده در آن قرار دارد و کاری که
در حال انجام هستند، برداشتهایی داشت. این نقاشی توسط یک دختر 5 ساله کشیده شده است. او
مادرش را در سمت چپ خود کشیده و خودش، پدرش و برادر 8 سالهاش هم در کنار هم قرار دارند. این دختر
خود را بزرگتر از خانواده کشیده که این نشاندهنده اعتماد به نفس بالای اوست. شایان ذکر است که او
خودش را بین پدر و برادرش قرار داده و این به این دلیل است که کودکان 4 تا 6 ساله در تلاش برای یافتن هویت
جنسیشان هستند. بهعنوان بخشی از روند طبیعی رشد و نمو، دختران از نظر عاطفی و فیزیکی به پدرشان
نزدیکتر هستند (پسرها در این سن به مادرشان وابسته هستند) اما این احساسات موقتی است.
وقتی نگاه شخص سو م وجود دارد:
پسر 7 سالهای که این نقاشی را کشیده میگوید ما در حال بازی هستیم، این نشان میدهد پسربچه نقاشی را از دید فردی که در
حال تماشای بازی آنهاست، کشیده است. همین موضوع نشان میدهد او قوه بصری و فضایی بالایی دارد. کودکانی که فضا را بهتر از
دیگران حس میکنند دارای قابلیت درک بهتری هستند. بهکارگیری فضا نشاندهنده ارتباط و طریقه واکنش کودک و محیط اطراف اوست.
بچههایی مانند این کودک معمولا هنرمند هستند و در حل معماها و بازیها خوب عمل میکنند. این خانواده هم در خانه مشغول بازی
است و نشان از رابطه خوب این خانواده با هم دارد. اینکه پسر بچه خود را در راس میز کشیده نشان از ایجاد حس هویت در او دارد.
وقتی جزئیات مهم است:
دختر 7 سالهای که این عکس را کشیده، یک سهقلوست که قبل از موعد متولد شده است. وقتی از او سؤال
میشود که افراد در این
نقاشی در حال چه کاری هستند، او از برادرش که در سمت چپ نقاشی است، شروع میکند. میگوید: «او در حال شستن
لباسهاست. مامان در حال انجام کار با کامپیوتر است. من دارم لباسها را آویزان میکنم پدر در حال شستن ماشین است و خواهرم
لیوانها را میشوید.» او نقاط مختلف بدن و لباسهای پدر و مادر را کشیده که نشان میدهد به بلوغ بصری و مهارتهای حرکتی لازم
دست یافته است. با نگاه به لباسهای هرکس تفاوتهای جنسیتی کاملا مشخص میشود. در این نقاشی کودکان و والدین به عنوان
واحدی منسجم مشخص
شدهاند که به نظر میرسد از انجام کارهای روزمره لذت میبرد.
وقتی زمین سوراخ میشود:
این نقاشی توسط یک دختر 7 ساله که به تازگی با پدر و مادر و برادر کوچکترش به مراسم خاکسپاری
پدربزرگش رفته، کشیده شده است. این نقاشی توانایی این دختر را در ایجاد تفکیک چهره کودکان و
بزرگسالان نشان میدهد و اینکه چهرههای غمگین را کشیده است. او خود و پدرش را در یک پیوند قوی نشان
داده. همین اتفاق غمانگیز باعث شده او همه اعضای خانواده را به هم نزدیک بکشد. این نشان میدهد
خانواده در لحظههای غمانگیز زندگی کنار هم هستند.
وقتی بالنها به هوا میرود:
این نقاشی یک مثال عالی از این موضوع است که کار هنری میتواند سکوی پرتاب ارتباط باشد. این نقاشی را دختر
11 ساله کشیده که با مادرش زندگی میکند و هیچ خواهر و برادری ندارد. روانشناس با دیدن این نقاشی در بررسی
اولیه سلامت فیزیکی، تکالیف مدرسه و رشد اجتماعی او را مناسب ارزیابی کرد. اما این دختر اغلب نمیتوانست به
خانه دوستانش برود. او ترجیح میداد دوستانش به خانه او بیایند و وقتی مادرش در کنارش بود با آنها بازی کند. واقعیت
این است که این وابستگی زیاد بین مادر و کودک میتواند در روند رشد او اخلال ایجاد کند و این نکته در نقاشیاي که
این دختر کشیده بود، مشخص شد. این طور که در نقاشی مشخص است این دو بسیار به هم نزدیک هستند و یک
خط باریکی مادر و دختر را به هم وصل کرده است. وقتی از مادر سؤال شد که «درباره این نقاشی چه فکر میکنید؟»
او با افتخار درباره مهارت نقاشی دخترش صحبت کرد. اما پس از آن اعتراف کرد آن چیزی را که روانشناس در پی نشان
دادن آن در رابطه او و دخترش است، میبیند. بعد از آنکه با این مادر صحبت شد، او با انگیزه بهتری در پی یافتن راهی
برای جدایی روانی اما همراه با عشق و رابطه نزدیک بود.
وقتی خانواده فوتبالیست میشود:
این نقاشی بسیار خوب است. این نشان میدهد خانواده در حال لذت بردن از ورزش است. وقتی از پسربچه 9
سالهای که این نقاشی را کشیده خواسته شد آن را توضیح دهد، گفت: «ما در حال بازی فوتبال هستیم. پدر گفت
بهش پاس بدم، منم این کار رو کردم و اون هم به مامان پاس داد و مامان هم توپ رو داد به برادر کوچیکم.» نمایش
حرکت در نقاشی نزد نوجوانان و کودکان سنین بالا به عوامل عاطفی، فرهنگی یا به استعداد مهارت خلاقیت آنها
بستگی دارد. میتوان گفت که کشیدن تصاویر مختلف به حالت ثابت یا در حال حرکت بیانگر شخصیت کودک در یک
محیط هماهنگ و یکنواخت است. کودکی که در نقاشیهایش تصاویر در حرکت را معرفی میکند، معمولا فردی
باهوش و فعال و از همسالانش اجتماعیتر است. توصیف این پسر از نقاشی تعامل فعالش را با دیگر اعضای خانواده
مشخص میکند. اما سؤال اینجاست که چرا مادر خانواده بزرگتر از بقیه اعضا کشیده شده است. آیا او نقش رئیس
خانواده را دارد؟
رنگها چه مفهومی دارند؟
سیاه و سفید
رنگی خنثی که چیزی را بیان نمیکند.
قهوهای
به معنای مقابله با فشار والدین برای نظافت است.
بنفش
به معنی تمایل به چیزهای مخالف است. اگر زیاد استفاده شود به معنی اضطراب است.
آبی
صلح و آرامش و تسلیم شدن در این رنگ نهفته است، ضمن آنکه به معنی درونگرایی کودک است.
سبز
این رنگ به معنای نیاز به جلب توجه و تمایل به برقراری ارتباط و سرسختی است.
قرمز
برونگرایی کودک در استفاده از این رنگ نشان داده میشود.
زرد
شادی و خوشبینی و میل به مشارکت در این رنگ مشخص است.
صورتی
وقتی کودک از این رنگ استفاده میکند نشان میدهد تمایل به صلح و تعادل دارد.
چهارشنبه 92/04/26
پرخورى:
قرآن كريم مىفرمايد: «… كلوا و اشربوا و لا تسرفوا انه لا يحب المسرفين» ; (1) «بخوريد و بياشاميد، ولى زياده روى نكنيد كه او
اسرافكاران را دوست نمىدارد .»
اين آيه گر چه بسيار ساده به نظر مىرسد، ولى امروزه ثابتشده كه يكى از مهمترين دستورهاى بهداشتى همين آيه است; زيرا
تحقيقات دانشمندان به اين نتيجه رسيده كه سرچشمه بسيارى از بيمارىها، غذاهاى اضافى است كه به صورت جذب نشده در بدن
انسان باقى مىماند . اين مواد اضافى، هم بار سنگينى استبراى قلب و دستگاههاى ديگر بدن و هم منبع آمادهاى استبراى انواع
عفونتها و بيمارىها . از اين رو، براى درمان بسيارى از بيمارىها، نخستين گام، سوزانيدن مواد مزاحم و در حقيقت، زبالههاى بدن و
پاك سازى جسم است .
عامل اصلى تشكيل اين مواد مزاحم، اسراف و زياده روى در تغذيه و به اصطلاح «پرخورى» است، و راه جلوگيرى از آن، جز رعايت اعتدال
در غذا نيست; به ويژه در زمان ما كه بيمارىهاى گوناگونى مانند قند، چربى خون، تصلب شرائين، نارسايىهاى كبد و انواع سكته،
فراوان شده، افراط در تغذيه، با توجه به عدم تحرك جسمانى كافى، يكى از عوامل اصلى محسوب مىشود . (2)
مرحوم طبرسى در مجمع البيان (ذيل آيه) نقل مىكند: «هارون الرشيد، طبيبى مسيحى داشت كه مهارت او در طب معروف بود . روزى
اين طبيب به يكى از دانشمندان اسلامى گفت: من در كتاب آسمانى شما چيزى از طب نمىيابم، در حالى كه دانش مفيد بر دو گونه
است: علم اديان و علم ابدان . او در پاسخش چنين گفت: خداوند همه دستورات طبى را در نصف آيه از كتاب خويش آورده است: «كلوا
و اشربوا و لا تسرفوا»، و پيامبر ما نيز طب را در اين دستور خويش خلاصه كرده است: «المعدة بيت الادواء و الحمية راس كل دواء و اعط
كل بدن ما عودته» ; «معده خانه همه بيمارىهاست و امساك سرآمد همه داروهاست و آن چه بدن را عادت دادهاى (از عادت صحيح و
مناسب)، آن را از او دريغ مدار» . طبيب مسيحى هنگامى كه اين سخن را شنيد، گفت: «ما ترك كتابكم و لا نبيكم لجالينوس طبا» ;
«قرآن شما و پيامبرتان براى جالينوس (پزشك معروف) طبى را باقى نگذاشتهاند .» (3)
آثار پرخورى در آيينه روايات:
1- زيان بار و بيمارى زاست; (4)
2- دهان را بدبو مىكند; (5)
3- بار زندگى بر دوش سنگين مىشود; (6)
4- موجب سنگدلى و تحريك كننده شهوت است; (7)
5- قلب را مىميراند; (8)
6- خواب آلودگى مىآورد و آن بازدارنده از عبادت است; (9)
7- انسان را از حكمت محروم مىسازد; (10)
8- به ملكوت آسمانها و زمين راه نمىيابد (و به حقايق نمىرسد) ; (11)
9- نزد خدا مبغوض و منفور است; (12)
10- تيزهوشى را از بين مىبرد; (13)
11- خوابها را پريشان مىكند; (14)
12- چشم (دل) از ديدن خير و صلاح كور مىشود; (15)
13- نور معرفت را كم سو مىكند; (16)
14- نورانيت را از بين مىبرد; (17)
15- شكم بارگى مىآورد و آن بزرگترين عيب است . (18)
امام صادق ( عليهالسلام) درباره سخنانى كه ميان حضرت يحيى ( عليهالسلام) و ابليس (لعنةالله عليه) رد و بدل شد، فرمود: «ابليس
بر يحيى بن زكريا ( عليهالسلام) ظاهر شد، در حالى كه آويزهايى از هر چيز بر او بود . يحيى به ابليس گفت: اين آويزها چيست؟
شيطان گفت: اينها شهوات و اميالى است كه فرزند آدم گرفتار آنها شده است . يحيى گفت: آيا چيزى از آنها براى من نيز هست؟
شيطان گفت: هرگاه از خوراك سير شوى، تو را از نماز و ياد خدا باز داريم . يحيى گفت: با خدا عهد مىكنم كه هرگز معده خود را از غذا
پر نكنم . ابليس گفت: به خدا عهد مىكنم كه هرگز مسلمانى را اندرز ندهم .» (19)
19 - نان را زير ظرف نگذارد (20)
20 - نان را با چاقو قطعه قطعه نكند (21)
21 - اگر نان بر سفره بود، منتظر غذاى ديگرى نماند (22)
22 - غذاى ريخته شده را جمع كند (23)
در روايات، براى اين كار آثارى گفته شده كه عبارتند از:
- شفاء;
- فرزندان را زياد مىكند;
- فقر را زايل مىنمايد;
- غفران الهى را در پى دارد;
- براى درد خاصره (تهيگاه) مفيد است . (24)
23 - پس از صرف غذا، كار شايستهاى انجام دهد
در قرآن كريم آمده است: «يا ايها الرسل كلوا من الطيبات و اعملوا صالحا» ; (25) «اى پيامبران! از غذاهاى پاكيزه بخوريد، و عمل صالح
انجام دهيد كه من به آن چه انجام مىدهيد، آگاهم .»
علامه طباطبايى در تفسير آيه فوق مىفرمايد: «سياق آيات، شهادت مىدهند به اين كه جمله «كلوا من الطيبات» در مقام منت نهادن
بر انبياست; در نتيجه جمله بعدى هم كه مىفرمايد: «و اعملوا صالحا» در اين مقام است كه بفرمايد در مقابل اين منت و شكرگزارى از
آن، عمل صالح انجام دهند …» (26)
از جمله كارهاى خوب، صدقه دادن است . علامه مجلسى مىنويسد: «در حديث صحيح منقول است كه چون خوان طعام نزد حضرت
امام رضا ( عليهالسلام) حاضر مىشد، كاسهاى مىطلبيدند و از طعام هايى كه لذيذتر بود، از هر طعامى قدرى برمىگرفتند و در آن
كاسه مىگذاشتند و مىفرمودند كه به مساكين و درويشان بدهند .» (27)
24 - در راه، غذا نخورد
رسول خدا (صلىالله عليهو آله) فرمود: «غذا خوردن در بازار پستى است .» (28)
امام صادق ( عليهالسلام) فرمود: «در حالى كه راه مىروى، غذا مخور، مگر بدان مضطر باشى .» (29)
25 - تنها غذا نخورد
رسول الله (صلىالله عليهو آله) فرمود: «شر الناس من اكل وحدة» ; (30) «بدترين مردم كسى است كه تنها غذا بخورد .»
امام موسى كاظم ( عليهالسلام) فرمود: «لعن رسول الله (صلىالله عليهو آله) ثلاثة: الآكل زاده وحده، و الراكب فى الفلاة وحدة النائم
فى بيت وحدة» ; (31) «پيامبر خدا (صلىالله عليهو آله) سه نفر را لعنت فرمود: كسى كه توشه خود را تنها بخورد، و كسى كه تنها به
سفر رود، و كسى كه در خانه تنها بخوابد .»
مستحب است انسان در جمع خانواده و همراه با خادمان و خدمتكاران غذا بخورد و اين سبب غفران الهى خواهد بود . (32)
26 - خوردن گوشت را به مدت چهل روز، ترك نكند
امام صادق ( عليهالسلام) فرمود: «گوشت، گوشت مىروياند، و هر كس چهل روز آن را ترك كند، اخلاقش بد مىشود و … .» (33)
27 - در حالت جنابت غذا نخورد
خوردن غذا در حالت جنابت فقر مىآورد . (34)
پيامبر اكرم (صلىالله عليهو آله) از چند چيز نهى فرمود: از جمله: «از خوردن در حال جنابت … و با دست چپ خوردن و در حال خوردن
تكيه دادن .» (35)
كراهتخوردن در حال جنابت، با وضوى مستحبى و يا شستن دست، كمتر مىشود . (36)
28 - پس از غذا دراز بكشد و پاى راست را بر پاى چپ بگذارد . (37)
آداب آشاميدن:
1 - بسم الله بگويد و سپاس خدا را به جاى آورد . (38)
2 - با دست راست و با سر نفس بنوشد . (39)
3 - آهسته آهسته بنوشد . در روايت است كه پر كردن دهان از آب، به هنگام نوشيدن، و يكباره نوشيدن آن، باعث درد جگر مىشود . (40)
4 - در روز ايستاده و در شب نشسته بنوشد . (41)
5 - زياد آب ننوشد، به ويژه در كنار غذا (42) (خصوصا اگر غذا چرب باشد) .
6 - از كنار دسته ظرف و جايى كه چرك جمع مىشود و نيز از شكستگى آن ننوشد . (43)
7 - پس از نوشيدن، امام حسين ( عليهالسلام) را ياد كند و بر قاتلانش لعن فرستد . (44)
سخن را با شعرى منسوب به سيدالشهدا ( عليهالسلام) پايان مىدهيم كه فرمود:
شيعتى ما ان شربتم رى (ماء) عذب فاذكرونى
او سمعتم بغريب او شهيد فاندبونى (45)
سه شنبه 92/04/25
يک پژوهشگر اجتماعي، گفت: بيش از هفتاد فرقه شيطان پرستي در کشور فعال شده است.
کاظم بازافکن، کارشناس و پژوهشگر مسائل اجتماعي در گفتگو با خبرنگار اجتماعي باشگاه خبرنگاران در
بررسي اين پديده شوم، نوظهور و نامبارک در جامعه اظهار داشت: در سالهاي اخير شاهد گسترش فرقه هاي
انحرافي و خودساخته اي بوده ايم که با توسل به معاني مافوق طبيعت و فرامادي، بي محتوا و کاذب، مبادرت
به جذب مخاطب و سپس فريب و سوء استفاده از آنها بوده اند که برخي از اين فرقه ها با بازيچه قرار دادن
خانواده ها، شاهد از هم گسيختگي بسياري از آنها بوده ايم که تا قبل از آن، از روابط خوب و گرمي برخوردار
بوده اند.
وي در ادامه افزود: يکي از اين فرقه ها، شيطان پرستي است که گاهي حرکات اين گروه در نقاط عمومي و
پرجمعيت شهر تهران رويت شده که در آن تعدادي از جوانان با پوشيدن تي شرت هاي مشکي رنگ و بستن
دستبندها و گردنبندهايي با علائم و نمادهاي شيطان پرستي در برخي اماکن از جمله پارک ها، تجمع و اقدام
به ترويج فرهنگ خاص شيطان پرستي مي نمايند.
اين پژوهشگر اجتماعي افزود: متاسفانه جريان هاي معارض با سوء استفاده از فضاي موجود و بي تجربگي و
خامي جوانان، با اتصال به سرشاخه هاي فرامرزي به نشر و ترويج آموزه هاي ضد ديني اين چنيني مي پردازند
که در صورت تداوم اين جريان ها، از انتقال نماد به انتقال ايدئولوژي نيز خواهند پرداخت.
وي در ادامه با بيان اينکه اين گروه در آموزه هايشان با القاء قدرت شيطان به عنوان تنها نيروي غالب در جهان و
ترويج اين ذهنيت کاذب که زندگي مطلوب با پيروي از شيطان ميسر مي شود، اظهار داشت؛ نکته قابل توجه در
ارتباط با انحرافات فرقه اي اين است که اين مسئله تنها با برخوردهاي سلبي و خشونت آميز حل نمي شود،
اگرچه شايد در کوتاه مدت ظاهر و غالب بيروني آن متوقف شود، اما خصلت اعتقادات اين است که در روان
گروه و فرد رسوب مي کند و بعدها در غالب رفتارهاي انحرافي، ظهور و بروز نامطلوب پيدا مي کند.
وي در بررسي اقدامات بازدارنده از شيوع و وقوع اين انحراف و ناهنجاري عقيدتي و کنترل آن، تصريح کرد؛ قلب
جوان مستعد هرگونه يادگيري است، از اين جهت لازم است که قبل از مواجهه جوانان با جريانات فکري و
هجمه هاي فرهنگي و ارزشي منفي، اين استعداد و امکان را با آموزه هاي صحيح و اسلامي بارور کنيم، سن
جواني همراه با هيجان و احساس است، به اين منظور بايد تلاش شود با ارائه برنامه هاي مناسب، اين بستر و
زمينه هيجاني را بصورت مثبت برانگيخته و آن را با بهره گيري از برنامه هاي غني و جذاب به سمت برنامه هاي
سازنده سوق داد.
وي در ادامه افزود: عرفان هاي کاذب در واقع جعل حقيقت هستند، آنجا که براي موضوعي بدل ساخته مي
شود، حاکي از وجود يک واقعيت است، ايجاد و ظهور فرقه هاي انحرافي و شيطاني در واقع با جعل نمونه هاي
ناب شکل مي گيرد، در اين زمينه چاره کار در اين است که اين فرقه ها را به اصل و واقعيت عرفان و مذهب
بازگردانيم.
کاظم بازافکن در ادامه، افزود: نيروي جواني مانند تيغي دولبه است که در صورت نظارت و هدايت صحيح و
اصولي جوانان، آنان به يک فرصت بالقوه و ارزشمند تبديل مي شوند و در غير اينصورت با به بيراهه کشيده
شدن اين گروه، با يک تهديد بالقوه مواجه مي شويم.
وي تصريح کرد: در احاديث معصومان عليهم السلام نيز آمده است؛ زماني که اسلام و حق آنگونه که هست
معرفي مي شود، کسي به سراغ غير اسلام و باطل نمي رود، در واقع ذهن جوان همانگونه که آماده پذيرش
شبهه است، آمادگي پذيرش سخن ناب و اصيل را نيز دارد.
وي در ادامه اظهار داشت: جوانان امروزي در عصر بمباران اطلاعاتي و فناوري زندگي مي کنند و به آساني به
اينترنت و امکاناتي از اين قبيل دسترسي دارند، در چنين شرايطي و در صورت عدم اشراف و نظارت دقيق و
اصولي خانواده ها و متوليان فرهنگي و آموزشي، امکان بسترسازي و زمينه سازي براي انحرافات اينچنيني
تسهيل مي شود.
بازافکن در نهايت تصريح کرد: بدون موضع گيري خشن بايد از ذهن جوان شبهه زدايي نمود، بنابراين مقايسه بين
عرفان حقيقي و فرقه هاي کاذب و تبيين تفاوتهاي آن ضرورتي است که براي جوانان لازم است، ضمن اينکه با
تمام آموزش ها و رفع شبهات بايد ايجاد محدوديت در راه فعاليت اين فرقه ها را نيز تشديد نمود و به القائات و
جوسازي هاي بيگانگان نيز در اين زمينه توجهي نکرد، ترويج دين ناب به روش انبياء الهي يکي از بهترين راه
هاي مبارزه و مقابله با جريانات اينچنيني است، پس از اين مرحله چنانچه فرقه هاي انحرافي همچنان تداوم
داشتند بايد مطابق نص صريح دين، با جريان سازمان يافته انحراف به جنگ پرداخت و آن را محو نمود./ز
سه شنبه 92/04/25
در جنبه معنوی نیز، نماز و روزه و واجبات الهی، غذای روحی بشر است، اینکه دختر در سن 9 سالگی
استعداد و قابلیت روحی و روانی برای دریافت غذای روح را پیدا میکند، نشاندهنده کمال و فضیلت بیشتر
اوست نه ظلم به او.
خبرگزاری فارس: چرا دختران زودتر به سن تکلیف میرسند
مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه علمیه قم در پاسخ به سؤال «چرا دختران زودتر به سن تکلیف
میرسند؟» یادداشتی در اختیار خبرنگار آیین و اندیشه خبرگزاری فارس قرار داده که متن آن را تقدیم مخاطبان
گرامی میکنیم.
بسم الله الرحمن الرحیم
یکی از سؤالاتی که همواره در ذهن بسیاری از خانوادهها و دخترها جولان میدهد، مقوله سن تکلیف در
دختران است. در این نوشتار در صددیم در بخش اول به برخی ادله دینی در مورد سن تکلیف دختران اشاره و در
بخش دوم فارغ از ادله دینی، نکات پنچ گانهای را در مورد چرایی این حکم الهی متذکر شویم.
بخش اول: ادله دینی سن تکلیف در دختران
بر اساس اجماعی که از سوی برخی فقهای امامیه نقل شده است، سن تکلیف دختران در 9 سالگی است.
(ریاض المسائل (الطباطبائی) 8 : 556)
علاوه بر این روایات متعددی در مورد سن 9 سالگی برای بلوغ دختران وجود دارد که به برخی از این روایات
اشاره میکنیم:
1- صحیحة ابن أبی عمیر عن غیر واحد عن أبی عبد الله ( الإمام الصادق علیه السلام ) قال: حدّ بلوغ المرأة
تسع سنین؛ (وسائل الشیعة 14 : باب 45 من مقدمات النکاح ، ح 10) ابن ابی عمیر از طرق مختلف از امام
صادق علیهالسلام نقل میکند که فرمودند: سن بلوغ دختر، از 9 سالگی است.
2 ـ موثّقة عبدالله بن سنان عن أبی عبد الله ( الإمام الصادق علیه السلام ) قال : … إذا بلغت الجاریة تسع
سنین فکذلک (أی کتبت لها الحسنة وکتبت علیها السیئة عوقبت)، وذلک أنّها تحیض لتسع سنین (وسائل
الشیعة 13 : باب 44 من الوصایا ، ح 12)؛
امام صادق علیهالسلام فرمودند: زمانی که دختر به 9 سالگی برسد نیکیها و بدیهایش در دفتر اعمال او
ثبت میشود و به واسطه بدیهایش مورد عقوبت قرار میگیرد و این به خاطر آن است که در سن 9 سالگی
حیض میشود.
مراد از رسیدن دختر به 9 سالگی، تمام شدن 9 سالگی است زیرا بلوغ در لغت به معنای منتهی شدن به
نزدیکترین مقصد زمانی یا مکانی یا غیر آن است. (المفردات (الأصفهانی) : 60)
تعلیل موجود در روایت (چون دختر در سن 9 سالگی حیض میشود)، به این معنا نیست که حکم بلوغ در سن
9سالگی، منوط به حیض شدن است؛ زیرا در صورت چنین برداشتی، روایت بر اکثر مصادیق، قابل صدق نخواهد
بود. حیض شدن در 9 سالگی، امری نادر است. صحیح نیست که از طرفی ثبت رفتارهای بد در دفتر اعمال را
به کامل شدن 9 سالگی منوط نماییم و از طرف دیگر فعلیت حیض شدن در 9 سالگی را (که امری نادر است)
به عنوان علت مشخص کردن این سن برای ثبت رفتارهای بد بدانیم.
بنابراین، ارائه تقریر منسجم از تعلیل «وذلک أنّها تحیض لتسع سنین»، به نحوی که اشکال مزبور بر آن وارد
نباشد، به این صورت است که؛ «امکان» حیض شدن (یعنی رسیدن به سنی که بافتهای جنسیتی دختر،
امکان حیض شدن را ایجاد مینماید)، در سن 9 سالگی محقق میگردد.
3 ـ موثقّة یزید الکناسی عن أبی جعفر ( الإمام الباقر علیه السلام ) قال : الجاریة إذا بلغت تسع سنین ذهب
عنها الیتم وزوّجت واُقیمت علیها الحدود التامة علیها ولها … (الکافی 7 : 198 ، ح 2)؛ امام باقر علیهالسلام
میفرماید: زمانی که دختر، 9 ساله شد یتیمی از وی برداشته میشود و میتواند ازدواج کند و حدود و تکالیف
الهی که به نفع یا بر عهده اوست، به طور کامل اقامه میشود.
4ـ صحیحة الحلبی عن أبی عبد الله (الإمام الصادق علیه السلام) أنّه قال: إذا تزوج الرجل الجاریة وهی صغیرة فلا یدخل بها حتی یأتی
لها تسع سنین (همان: 2:398:5ح)؛ امام صادق علیهالسلام میفرماید: هنگامی که مردی با دختر کم سنی ازدواج میکند نبایستی تا
رسیدن به 9 سالگی با او نزدیکی کند.
بر اساس این روایت دختر صغیره (دختربچه) با کامل شدن 9 سالگی از حالت کودکی خارج شده و به اصطلاح
کبیر و بالغ میشود. این مطلب از عبارت «و هی صغیره» قابل برداشت است. (وصف «وهی صغیره» مشعر به
علیت است. با ارتفاع مسبب (عدم جواز دخول) سبب (صغیره بودن) نیز مرتفع میشود.)
بخش دوم: چرایی سن تکلیف در دختران
در جهت تبیین چرایی سن تکلیف در دختران، اشاره به مطالب پنج گانه ذیل ضرورت دارد.
مطلب اول: ماهیت تکالیف الهی؛ حق یا تکلیف؟!
در نگره اسلام، تکالیف الهی بایدها و نبایدهایی هستند که برای رسیدن به سعادت و کمال انسان ضرورتدارد.
از این رو بیشتر از آن که تکلیف باشد، حق مسلمی است که برای رسیدن به هدف، الزام پیدا کرده است
نماز خواندن، روزه گرفتن و … حق انسان برای رسیدن به کمال و سعادت الهی است. انسان برای زنده ماندن
باید غذا بخورد، خوردن غذا ظلم در مورد انسان نیست بلکه حقی است که او را به کمال دنیوی (زنده ماندن)
میرساند. اگر چه الزام و از جنس تکلیف است ولی در صورتی که نتایج آن مد نظر قرار گیرد شیرین و گوارا
است.
حال اگر کودک کم شعوری، توانایی درک و فهم مصلحتهای غذا خوردن را نداند و به وسیله پدر و مادر الزام به
غذا شود، نمیتوان گفت که پدر و مادر در حق او ظلم کردهاند، بلکه تکلیف و الزام کردن کودک به وسیله پدر و
مادر عین رحمت و مهربانی آنهاست.
بسیاری از انسانها، در فهم تاثیر واجبات و ترک محرمات، برای رسیدن به کمال دنیوی و اخروی، مانند این
کودک فکر میکنند. چون که از ظاهر این تکالیف فقط الزام و اجبار را میفهمند و توهم ظالمانه بودن آن را
مینمایند ولی اگر این کودک به فهم و درک لازم از مناسبات تکالیف شرعی و نتایج متعالی آن که سعادت
انسان در دنیا و آخرت است، برسد به این قضاوت کودکانه خود خواهد خندید.
مطلب دوم: حقوق و تکالیف تابع استعدادها
کودک دو ساله را از انواع غذا ها بهرهمند میکنند ولی کودک دو سه ماه را فقط شیر میدهند، این امر دلیل بر
ظلم به کودک دو ساله نیست. بلکه قابلیتهای جسمی این کودک بیشتر شده است و زمینه پذیرش غذاهای
مادی بیشتری را برای رشد و کمال جسمی دارا میشود.
در جنبه معنوی نیز، نماز و روزه و واجبات الهی، غذای روحی بشر است، اینکه دختر در سن 9 سالگی
استعداد و قابلیت روحی و روانی برای دریافت غذای روح را پیدا میکند، نشاندهنده کمال و فضیلت بیشتر
اوست نه ظلم به او.
خداوند حکیم، دختر را شش سال زودتر از پسر مکلّف میکند و به حضور میپذیرد و این یک توفیق و لطف
الهی برای زنان است.
این امر نشانه آن است که زن در این سن برای دریافت فضایل و کمالات، شایستگی و استعداد بیشتری از مرد
دارد. دختر در سنّ 9 سالگی آماده برقراری پیوند با خداوند است و خداوند او را به عنوان یک انسان شایسته به
حضور میپذیرد. تقدّم زن در تشرّف به تکلیف، نشانه آمادگی بیشتر او برای دریافت سریع فضیلتهای انسانی
است و این معنی، مسئولیت والدین و مربیان را در تربیت دختران سنگینتر میکند.
مطلب سوم: تلازم تکلیف و حق و تقدم حقوق
قال امیرالمومنین علی علیهالسلام: «فالحق اجمل الاشیاء فی التواصف و اضیقها فی التناصف، لا یجری لاحد
الا جری علیه، و لا یجری علی احد الا جری له؛ امیرالمؤمنین علی(ع) میفرماید: حق در میدان سخن گفتن،
زیباست اما پای عمل که میرسد و بایستی با انصاف برخورد کرد بسیار سخت است. هیچ کس را حقی
نیست مگر اینکه تکلیفی دارد و هیچ کس را تکلیفی نیست مگر اینکه حقی برای او محقق است». (نهج
البلاغه، خطبه 216)
باید توجه داشته باشیم، حق و تکلیف دو روی سکه هستند. هر جا تکلیفی هست، حتما ملازم و مناسب با
آن حقی نیز هست و هر جا حقی هست، حتما تکلیفی هم هست.
سن تکلیف در حقیقت، سن رسیدن به حقوق انسانی است. یعنی همان گونه که انسانهای بالغ دارای
حقوقی هستند که جامعه باید آن را به رسمیت بشناسد، دختری هم که به بلوغ رسیده است، دارای همان
حقوق خواهد بود. حق تملک بر اموال، حق ازدواج، حق داشتن بسیاری از مناصب و حقوق دیگر.
روایاتی که در مورد سن تکلیف دختران اشاره کردیم، دقیقا به همین حقیقت اشاره کرده و در برخی تصریح
شده است «کتبت لها الحسنة وکتبت علیها السیئة»؛ یعنی سن تکلیف سنی است که اولا نیکیها و
حسنات و ثانیا بدیها و سیئات به پای شخص نوشته میشود. بنابراین سن تکلیف بیش از اینکه ناظر به
تکالیف باشد ناظر به حقوق انسانی زن است که به ناچار ملازم تکالیفی نیز هست.
مثلا دختری که 9 سال او تمام است از نظر احکام دینی شهادتش مسموع است پشت سر او میتوان نماز
خواند - براساس فتوا به جواز اقتدای زن به زن - استقلال اقتصادی و حق تصرف در مال خود را دارا است و … در
حالی که این امور در پسران چند سال متاخرتر است. بنابراین باید دختران بدانند که هر چند از نظر سنی
کوچکتر از پسران میباشند ولی از نظر شخصیت بزرگترند.
ظلم در صورتی محقق میشود که برای کسی تکلیفی در نظر گرفته شود ولی حق مناسب و معادل آن برای
او در نظر گرفته نشود. خداوند متعال در قاعدهای کلی خطاب به بانوان میفرماید: «لهن مثل الذی علیهن
بالمعروف؛ یعنی برای زنان همانند آن چه تکلیف دارند، حقوقی است». (بقره : 228)
مطلب چهارم: سن تکلیف تابع حقایق تکوینی و فیزیولوژیک
بلوغ و تکلیف دختران پیش از آن که مسائلهای تشریعی و اعتباری باشد حقیقتی تکوینی و فیزیولوژیک است.
صاحب جواهر در این زمینه میفرماید: «بلوغ، مانند عبادات، امری شرعی نیست بلکه پدیدهای طبیعی است
که باید از راه لغت و عرف آن را شناخت.». (جواهر الکلام/ج26 ص5)
روانشناسان در این زمینه گفتهاند: «نقطه زمانی پیدایش غریزه جنسی را در کودک، شروع بلوغ میگویند. این
دوره منشاء تغییرات زیادی در وجود شخص است.» (ویلیام النسون وایت، روانشناسی بلوغ، ترجمه فضل الله
و …، تهران، انتشارات حسام)
اینکه در برخی روایات، خشن شدن موهای اطراف آلت تناسلی یا ترشح غدد جنسی را از نشانههای بلوغ
میداند، مویدی بر این مطلب است که بلوغ امری تکوینی، فیزیولوژیک و پسیکولوژیک است. به عبارت دیگر
ساختار وجودی دختران بگونهای است که پیش از پسران به مراحلی از رشد و کمال جسمی (فیزیولوژیک ) و
روحی و روانی (پسیکولوژیک) میرسند.
پزشکان اگر چه بر عوامل مختلف هورمونی، ترشح غدد جنسی، رشد موهای خشن… و دلالت آن بر بلوغ
دختران صحه میگذارند ولی سن دقیقی را بر این امر مشخص نکردهاند.
نظریات مشهور بین پزشکان در سن بین هشت تا سیزده سالگی مردد است. برخی دانشمندان علم پزشکی
دوره بلوغ را به پنج مرحله تقسیم کردهاند که به «مراحل پنجگانه تانر» معروف است.
در این طبقهبندی، مرحله اول بلوغ دختران، تقریبا بین هشت تا یازده سالگی است.
طبق گزارش برخی پزشکان، سن بلوغ بین دختران متفاوت است، متوسط این سن بین یازده تا سیزده سالگی
است و وراثت در سن بلوغ دختران نقش دارد.
در نظریه دیگری آمده است: معمولا سن بلوغ دختران در ده سالگی شروع میشود و تا سن سیزده سالگی
که همراه با تغییرات جسمی است، ادامه دارد. گاهی ممکن است بلوغ قبل از هشت سالگی شروع شود که
به بلوغ زودرس معروف است، یا ممکن است بلوغ تا بعد از سن چهارده سالگی به تأخیر بیفتد که بلوغ
دیرهنگام نامیده میشود.
از مجموع آراء پزشکی درباره بلوغ این نکات به دست میآید:
1. پزشکان اتفاق نظر دارند که روییدن موهای اطراف شرمگاهی یا زیر بغل یا روییدن ریش در پسران و یا
حاملگی و حیض شدن در دختران و زنان کاشف از بلوغ است و بلوغ قبل از این علائم آغاز شده است.
2. سن بلوغ در دختران و پسران، بسته به این که از چه زمانی هورمونهای زنانگی و مردانگی شروع به ترشح
میکند متفاوت است. همین طور بلوغ در مناطق گرمسیری با مناطق سردسیری متفاوت است، رسیدن به
بلوغ در مناطق گرمسیر زودتر از مناطق سردسیر است.
3. بلوغ در زنان زودتر از مردان اتفاق میافتد. (مراجعه کنید به: مقاله: اهلیت حقوقی، شناسایی سن بلوغ و
تأثیر آن در تکلیف ؛ حسن الجواهری، مترجم محمد رضا کدخدایی؛ مجله فقه اهل بیت علیهم السلام، شماره
60 صفحه 71)
بر این اساس به نظر میرسد نظریه شرع مقدس در رابطه با سن بلوغ، از نظر یافتههای علمی و تجربی نیز
قابل تایید است.
مطلب پنجم: تناسب حقوق و تکالیف
باید توجه داشت که احکام شرعی همگی، متناسب با تواناییها و قابلیتهای انسان وضع گردیده است. بدون
شک همه تکالیف شرعى منوط به قدرت مکلفند و قدرت اقسامى دارد؛ از جمله قدرت عقلى و جسمى.
همان گونه که اشاره کردیم، نتیجه تحقیقات کارشناسان نشان مىدهد که بلوغ عقلى و حتى جسمى در
دختران زودتر از پسران است (هر چند ضعفهایى هم ممکن است داشته باشد) و همین بلوغ عقلى قدرت
تکلیف پذیرى را در او پیش از پسران تقویت مىکند و خداوند نیز با توجه به همین خصوصیت او را زودتر مکلف
نموده است. ضمنا با توجه به نکته فوق روشن مىشود که اگر مثلا کسى بر اثر ناتوانى جسمى قادر به انجام
تکلیفى؛ مانند روزه گرفتن نباشد آن تکلیف از او موقتا ساقط است و براى آن راه حلهایى در شریعت مقدس
اسلامى پیش بینى شده است.
حسن ختام این مقال، ذکر روایتی بسیار زیبا در نقش تکلیف برای رسیدن به سعادت و کمال است؛
خداوند متعال در حدیث قدسی میفرماید: مَا یَتَقَرَّبُ إِلَیَّ عَبْدٌ مِنْ عِبَادِی بِشَیْ ءٍ أَحَبَّ إِلَیَّ مِمَّا افْتَرَضْتُ عَلَیْهِ؛
بنده من با هیچ چیزی به من نزدیک نمیشود که در نزد من بهتر، دوست داشتنیتر و محبوبتر از تکالیف (انجام
واجبات و ترک محرمات) باشد.
هیچ چیز به اندازه واجبات نزد خداوند محبوب نیست. انسان در سیر به سوی خدای متعال، باید همان گونه که خدای متعال بیان فرموده
حرکت کند. تقرب به خدا یعنی نزدیک شدن به مقام کمال و سعادت، چیزی که هدف خلقت همه انسانهاست و این مهم به وسیله
انجام تکالیف الهی محقق میشود. وجود قابلیتهای انسانی با رسیدن به مرز بلوغ، و به تبع آن تشریع سن تکلیف، در حقیقت زمینه
ساز رسیدن به اهداف متعالی خلقت است نه ظلم و سختی انداختن بندگان
سه شنبه 92/04/25
-درک کردن همسر, زن و شوهرها:
«اصلا گوش می دی من چی می گم»؟ این یکی از اتهامات رایج بسیاری از زن و شوهرها است.خیلی از زوج
های مخصوصا جوان از حرف گوش نکن بودن همسرانشان گلایه دارند.
پیرترها هم احتمالا حوصله گلایه ندارند وگرنه این مشکل پیر و جوان نمی شناسد؛ مخصوصا وقتی که بحثی
بین زن و شوهر پیش می آید که در آن اختلاف نظر دارند این مهارت از نان شب هم واجب تر می شود. البته
وقتی که فردی به شدت از شما انتقاد می کند یا شما را سرزنش می کند، واقعا گوش دادن کار سختی
است.برای این کار واقعا لازم است که بتوانید خودتان را جای همسرتان بگذارید و موضوع بحث را از دید او
ببینید. یادتان باشد که نمی شود به گوش دادن همدلانه تظاهر کرد. برای یک گوش دادن ماهرانه… راهکارهایی
وجود دارد که آن ها را به شما پیشنهاد می کنیم.
-عصبانیتش را بپذیرید:
همسرتان به این دلیل عصبانی شده است که فکر می کند تنها راه این که شما به او گوش دهید همین
عصبانیتش است. عصبانیت متقابل تنها کار را بدتر می کند.
-از کانال های پشتی استفاده کنید:
چهره بسیاری از کسانی که در مقابل سرزنش سکوت می کنند سرد و بی روح است. اگر شما از سکوت
کننده ها هستید، یادتان باشد از علامت های بدنی گوش دادن استفاده کنید وگرنه همسرتان عصبانی تر
خواهد شد. روانشناس ها به این علامت ها می گویند کانال های پشتی. نشانه هایی مثل گفتن «بله»، «می
فهمم»، «اوهوم» یا تکان دادن سر.
-گوش دادن فعال را بشناسید:
بعضی وقت ها ما داریم با جان و دل به حرف های همسرمان گوش می دهیم اما کار خاصی انجام نمی دهیم
که این گوش دادن را منتقل کنیم. سرمان را پایین انداخته ایم و گوش هایمان را تیز کرده ایم و گوش می دهیم
و درک می کنیم. در این نوع از گوش دادن با این که شما اخلاقاً و وجداناً دارید گوش می دهید اما به طرف
مقابلتان حس خوبی منتقل نمی کنید. شما او را در یک موقعیت مبهم قرار داده اید که نمی تواند متهمتان کند
که به حرف هایش گوش نمی دهید و نه نشانه هایی از گوش دادن می بیند. در این حالت به جای این که ذهن
طرفتان درگیر حرف های خودش و ادامه دادن صریح تر به آن ها شود، درگیر این ابهام می شود و معمولاً ترجیح
می دهد که حرف هایش را زودتر تمام کند یا این که احتمالاً از شما بپرسد که آیا به حرف هایش گوش می
دهید.این حرف شما که «گوشم پیش شماست» هم معمولاً دردی را دوا نمی کند و بیشتر اعصاب همسرتان
را به هم می ریزد. روانشناسان به این نوع گوش دادن تقریباً بی فایده می گویند گوش دادن منفعل.در مقابل در
گوش دادن فعال علاوه بر این که ما دل و جانمان را هم به خدمت گوش دادن گرفته ایم، طوری رفتار می کنیم
که این گوش دادن به طرفمان منتقل شود. از سر تکان دادن های معروف خبرنگاران گرفته تا برگرداندن یک
خلاصه از حر ف های طرف به خودش می تواند نشانه گوش دادن ما باشد.فقط یادتان باشد که نه خودتان را
گول بزنید و نه همسرتان را. این که شما بدون گوش دادن به حرف های طرف، فقط سرتان را تکان دهید یا
لبخند بزنید، بالاخره شما را لو می دهد.
-به زبان بدن خودتان توجه کنید:
هیچ ضرورتی ندارد که با همسرتان موافق باشید. لازم نیست هنگام گوش دادن به او بفهمانید حرف هایش را
قبول ندارید. سعی کنید از حالات چهره ای که همسرتان آن را حمل بر تمسخر و سرزنش می کند خودداری
کنید. در این مواقع چشم ها را نچرخانید و لب هایتان را طوری به هم ندوزید یا طوری کج نکنید که همسرتان
تصور کند او را مسخره می کنید.دو نوع حالت چهره دیگر هم هستند که نشانه نبود همدلی هستند. نگاه
«شنونده سلطه گر» گویای این است که اگر همسرتان کلمه ای خلاف میل شما بگوید، فوراً او را محکوم می
کنید.وقتی که سر خودمان را به سوی پایین متمایل می کنیم و چنان با اخم به همسرمان چشم می دوزیم
که انگار می خواهیم افکارش را کنترل کنیم، در واقع در نقش شنونده سلطه گر فرو رفته ایم.«چهره جدال
طلبانه» هم همین قدر مخرب است. وقتی که سرمان را بالا می گیریم، طوری که از تیررس نگاه همسرمان
خارج می شود و چانه رو به روی او قرار می گیرد، معنایش این است که «تنم برای یک دعوای حسابی می
خارد». دست به سینه ایستادن هم همین معنا را می دهد.
-درک کردن همسر, زن و شوهرها:
-خلاصه گفته را پس بدهید:
آیا تا به حال برایتان پیش آمده که شما و همسرتان در مورد چیزی موافقت کنید و بعد متوجه بشوید چیزی که
شما با آن موافقت کرده اید همان چیزی نیست که همسرتان با آن موافقت کرده؟ مهارت خلاصه به شما کمک
می کند تا مطمئن شوید که همسرتان را درک کرده اید. شما با این کار به جای آن که به همسرتان بگویید:
می فهمم تو چه می گویی! (که کمی خودبینانه به نظر می آید و ممکن است غیرواقعی و نادرست باشد)،
مفهوم پیام ها را با او در میان می گذارید. پیام همسرتان را خلاصه کنید تا نشان دهید که دقیقاً حرف های او
را درک می کنید. برای خلاصه کردن کارهای زیر را انجام دهید:
1- آن چه را به عنوان نظر همسرتان شنیده اید با بیان خود دقیقاً تکرار کنید (کاملاً بگویید در عین حال چیزی را
از آن کم یا به آن اضافه نکنید.)
2 - از همسرتان بخواهید خلاصه ای را که ارائه می دهید تأیید یا تصحیح کند.اگر خلاصه تان را با جمله ای که
نشان دهنده هدف شما از خلاصه سازی است شروع کنید بسیار راهگشاست. مثلاً این طور شروع کنید:
«برای این که مطمئن شم حرفتو درست فهمیدم…» بعد می توانید بگویید: «تو گفتی که راجع به … احساس
بدی داری. درسته؟» اگر خلاصه شما دقیق باشد، خواهید دید که همسرتان جواب مثبت می دهد. معمولاً با
تکان دادن سر یا تبسم نشان می دهد که شما درست متوجه شده اید.
-به زبان بدن همسرتان توجه کنید:
همه چیز را آدم ها در کلامشان نمی گویند. شما وقتی که می بینید یک نفر دستش را مشت کرده و دارد با
ناخن هایش پوستش را می خراشد، دیگر نیازی نیست که بشنوید «من خشمگینم». آدمی که مدام پاهایش
را تکان می دهد، تپق می زند و کف دستش عرق کرده اضطراب دارد و چفت کردن دهان شاید نشان طفره
رفتن از زدن بقیه حرف ها باشد.خانم ها معمولا بهتر این علامت ها را می دانند. به هر حال برای گوش دادن
بهتر، باید به این علامت ها توجه کنید و این مستلزم این است که شما موقع شنیدن به طرف نگاه هم کنید.
-گفت و گوی درونی کنید:
وسط حرف های دیگران ما با خودمان حرف می زنیم. مونولوگ های درونی مثل این که «منظورش چیست؟»،
«الان می خواهد چه حرف هایی بزند؟» می توانید با این مونولوگ ها فرآیند حرف های طرف مقابلتان را بهتر
تحلیل کنید.فقط یادتان باشد که سرعت زیادتر تفکر نسبت به تکلم است که چنین اجازه ای به شما می دهد.
یک دفعه این قدر غرق حرف های ذهن خودتان نشوید که از ادامه حرف های همسرتان عقب بمانید!
-در مورد همسرتان حرف بزنید:
حتما شما هم تجربه داشته اید که تا کسی حرفی می زند تجربه های مشابه او یا فرق های خودمان با او به
ذهنمان می آید. این تا حدی طبیعی است اما مهم این است که آن فکرها را به زبان نیاوریم.
وقتی که هدف گوش دادن به طرف است، باید کاری کنیم که او به حرف هایش ادامه دهد نه این که با گفتن
تجربه های ذهنی خودمان جریان حرف هایش را قطع کنیم.
-سوال های باز بپرسید:
پس از این که به دقت به حرف های همسرتان توجه کردید، آن ها را تایید کردید، او را به حرف زدن بیشتر دعوت
کردید و حرف هایش را خلاصه کردید، هنوز هم ممکن است خواهان اطلاعات اضافی خاصی باشید.
برای جمع آوری یا تکمیل اطلاعات ناقص سوال های باز بپرسید. سوال های باز اغلب با کلمه «چه» (چه
کسی، چه چیزی، چه جایی، چه موقع و چطور) شروع می شوند سوال های باز موثرترین نوع سوال ها
هستند این سوال ها دست دیگران را در نحوه پاسخ دادن بیشتر باز می گذارند.
اگر شما از حالت تهاجمی استفاده نکنید دیگران آزادانه با توصیف تجارب خود به زبان خودشان به شما جواب
می دهند. سوال هایی که با چرا شروع می شوند را بی خیال شوید! این سوال ها همسرتان را در حالت
دفاعی قرار می دهد و در او مقاومت ایجاد می کند.