ریحانه
(حــوزه ریحـــانة النبی س ســــنـنـدج)
(حــوزه ریحـــانة النبی س ســــنـنـدج)
سه شنبه 92/04/11
خدایا خوش دارم گمنام و تنها باشم تا در غوغای کشمکشهای پوچ مدفون نشوم.
«شهید چمران»
سه شنبه 92/04/11
-مردان شبیه زنان می شوند و بالعکس
-لباس نازک می پوشند.
-خونریزی بین مردم.
-احترام گذاشتن به افراد بد دهان.
-شعار دین کهنه می شود.
-امر به معروف را نهی می کنند که تو را چکار.
-در امور دین و خدا دریغ می کنند.
-فاسق و منافق عزیز می شوند.
-آلات موسیقی در مساجد و مقبره ها نواخته می شود.
-صفهای جماعت نشانه نفاق می شود.
-قرآن را سبک می شمارند و نمی شناسند مگر با صدای خوش.
-قاریان قرآن زیاد می شوند.
-مردم از عالمان دین فرار می کنند مانند فرار کردن از گرگ.
-تسلط حکام ستمگر بر مردم.
-مردم بی دین می شوند و می میرند.
-افراد نادان زمام امور را به دست می گیرند.
-صله رحم از بین می رود.
-افراد فاجر زیاد می شوند.
-بازارها به هم نزدیک می شوند.
-تار و تنبور و نی نیکو می شود.
-آلات موسیقی همه جا ظاهر می شود.
-فقرا آخرت را به دنیا می فروشند.
-مردم برای رئیس شدن حرص می زنند.
-اطاعت بی چون و چرای مردان از همسران زیاد می شود.
-به پدر و مادر لعن می کنند.
-خیانت در مال شرکاء فراوان و عادی می شود.
-پرده حیا از زنان برداشته می شود.
-سکته و مرگ ناگهانی زیاد می شود.
-دین مردم درهم و دینار می شود.
-مردم به یکدیگر فخر می فروشند.
-غذای خوب می خورند.
-جامه های زیبا می پوشند.
-مردان با طلا و ابریشم خود را زینت می کنند.
-کودکان نسبت به بزرگترها و والدین بی حیا و بی ادب می شوند.
ادامه دارد…
-
یکشنبه 92/04/09
سه گروه هرگز داخل بهشت نمی شوند:
1-کسی که نسبت به عفت و ناموس خود بی تفاوت است.
2-زنی که خود را در لباس و حرکات و امور دیگر شبیه مردان سازد.
3-شراب خوار.
امام باقر(علیه السلام)/میزان الحکمه/ج2/ص102
یکشنبه 92/04/09
دل شکستن بس است…
سال 58 تصمیم به عقد رسمی گرفتیم.مادرم مهر مرا بالا گفته بود تا حداقل یک چیز این ازدواج که از دید آنها غیر معمول بود،
شبیه بقیه مردم شود!گرچه هیچ کداممان موافق نبودیم،ولی اسماعیل گفت:
«تا اینجا به اندازه کافی دل مادرت را شکسته ایم!برای من چه فرقی دارد من چه زیاد چه کمش را ندارم!راستی نکند یک بار
مهرت را بخواهی،شرمنده ام کنی»
من هم که نمی خواستم به مادرم بی احترامی شده باشد مهریه پیشنهادی را قبول کردم امام همانجا قبل از آنکه وارد سند
ازدواج کنند به اسماعیل بخشیدم.
به نقل از همسر شهید اسماعیل دقایقی
«روحشان شاد و یادشان گرامی»