ریحانه
(حــوزه ریحـــانة النبی س ســــنـنـدج)
(حــوزه ریحـــانة النبی س ســــنـنـدج)
یکشنبه 92/02/08
آنچه پدران باید درباره طرز برخورد با دخترشان بدانند:هنوز از زمانی که پدرها نقش رییس خانه را بازی
میکردند، مدت زیادی نگذشته. اما این روزها برخلاف آن روز و روزگار، پدرها به فرزندانشان بسیار نزدیکتر
شدهاند….
روانشناسان میگویند اینکه پدر هم به اندازه مادر برای رشد روانی کودکان مهم و باارزش است و برقراری
تعادل بین روابط این دو با فرزندانشان میتواند از نظر روانی سبب رشد صحیح کودکان شود، از مسائلی
است که این روزها زیاد در روانشناسی مورد بحث قرار میگیرد. مرد چون در میان کودک و مادر قرار دارد ـ
هم به موجب حضور فیزیکی و هم به موجب جایگاه روانی خود ـ به کودک این اجازه را میدهد که هویت
خاص خود بیابد. پدر نقش مهمی در شناسایی هویت جنسی کودک داشته و در عین حال که مادر سعی
میکند با نقش حفاظتی خود فرزند را حفظ کند، پدر، او را به سمت بیرون گرایش میدهد و در کنار دادن
حس اعتماد و امنیت به او اجازه شکستن محدودیتها را میدهد.
پدر برای دختر بر خلاف پسرها نوعی «تایید» است و روابط بین آن دو به طور ناخودآگاه برای هر دو طرف
اهمیت و برتری خاصی دارد. مهم این است که معمولا این رابطه که از همان ماه اول تولد آغاز میشود
همیشه تعادل ندارد و گاهی یک رابطه بسیار نزدیک و عاطفی و گاهی یک رابطه با فاصله بین پدر و دختر
شکل میگیرد.
وقتی آزمایشات، باروری یک خانم را تایید میکند همسر او در رابطه با دختر یا پسر بودن فرزندش تفکر
میکند. اما وقتی در سونوگرافی جنسیت جنین مشخص میشود هر یک از زن و مرد به شکل گوناگون در
محیطی پدرسالار بزرگ شده باشد که در آن ارجحیت با پسر بوده است معمولا مرد از اینکه جنسیت
فرزندش دختر است، ناراحت خواهد شد. اگر این حس به قدری شدید باشد که بعد از تولد هم ادامه یابد
احتمال دارد فرزند دختر به دلیل جنسیت خود در خانواده تحقیر شود.
خوشبختانه روزگار عوض شده است. بسیاری از مردان به داشتن دختر افتخار میکنند چون زنان نیز
توانستهاند مانند مردان تحصیل و کار کنند و سبب افتخار پدر شوند
رابطه پدر با دختر و تاریخچه زندگی:
گاهی نوعی رابطه دختر و پدر به تاریخچه زندگی شخصی پدر هم بازمیگردد. برخی مردان دوست دارند
همان رابطهای را با دخترشان ایجاد کنند که با مادرشان داشتهاند و برخی دیگر عشقی را نثار او میکنند که
نتوانستهاند تجربه کنند. نکته مهم اینجاست که پدر در ارتباط با دختر گذشته را رها کند و سعی نماید در
زمان حال زندگی کند. برخی مردان از داشتن دختر خوشحال میشوند چون رابطه خوبی با پدر خود
نداشتهاند. برای این دسته از افراد داشتن پسر به معنی تبدیل شدن به همان پدری است که آنها در کودکی
از او خرسند نبودهاند. در حالی که داشتن دختر سبب میشود وزن تاریخ گذشته سبکتر شده و مرد بتواند
رابطه جدیدی با فرزند خود ایجاد کند.
پدر به دختر دنیا را میشناساند:
پدر برای دختر و پسر حکم کسی را دارد که بین فرزند و مادر جدایی میاندازد. مادر فرزند را به دنیا میآورد و
پدر دنیا را به او میشناساند. در واقع پدر غریبه شناسانده شدهای است که او را از دستان قدرتمند مادر
جدا کرده و در پناه خود به او هویتی مستقل در جهان میبخشد. در واقع این پدر است که دختر را به سمت
دیگران فرستاده و به او دویدن و پریدن و دیگر تواناییهای فیزیکی را میآموزاند. وی همچنین حامی
همیشگی دختر در فعالیتهای اجتماعی و هوشی است و به تربیت و آموزش او اهمیت زیادی میدهد. در
ضمن پدر اولین مردی است که به عنوان نمونه جنس مذکر دختر با او آشنا میشود
عقده ادیپ و عقده الکترا:
سن 3 تا 6 سالگی اصطلاحا سن عقده ادیپ نام دارد. عقده ادیپ به رابطه بین پسر و مادر اشاره دارد و
معادل آن در رابطه بین دختر و پدر، عقده الکترا نامیده میشود. این مرحله، مرحلهای ساختاری برای رشد
کودک است. در صورتی که این مرحله به خوبی گذرانده شود و تعادلات هورمونی برقرار شود، دختر بچه قادر
خواهد بود در سن بلوغ دوستدار جنس مذکر باشد. در واقع در این سن دختر عشقی را نسبت به مادر خود
احساس میکند و فورا به حضور یک جداکننده خود از مادرش یعنی پدر پی میبرد. پدر که از نظر او غریبهای
است که مادر را به سمت خود جلب میکند و مایه شادی او است، او را ناراحت میکند چون عشق مادر
نسبت به او را کاهش داده است. در این مرحله دختر در تضاد با مادر قرار میگیرد و سعی میکند عشق پدر
را به جای مادر به سمت خود جلب کند. در همین موقع است که متوجه میشود مادر او، همسر پدر و مورد
علاقه اوست. مهمترین وظیفه پدر در این سن مقابله با دختر و روشن کردن این مساله برای اوست که او
جایگاه فرزندی دارد و نمیتواند جای همسر او باشد. در واقع در این مرحله ادیپ دختر ابتدا با از دست دادن
عشق مادر و سپس پدر ـ برخلاف پسر که عشق مادر را از دست نمیدهد ـ بزرگ میشود.
والدین الگو هستند:
پیروز شدن کودک برعقده ادیپ یا الکترا به نوع رفتار زوجین بستگی دارد. نقش مهم پدر جدا کردن دختر از
مادر و پس از آن ارزش نهادن به او به عنوان دخترش است. دختر به پدری نیاز دارد که او را دوست داشته
باشد و در ضمن با عشق ورزیدن به مادر به دختر بیاموزد که باید تبدیل به زنی دوستداشتنی توسط مرد در
آینده شود. مردی که به همسرش اظهار عشق نمیکند این احساس را به دختر آموزش نداده و عشق را در
آینده در او خفه میکند.
یکشنبه 92/02/08
«تكليف» چيست؟
وقتى پسر يا دختر به سنّ معيّنى رسيدند و بالغ شدند، به آنان «مكلّف» گفته مى شود. كسى كه به سنّ
تكليف مى رسد، بايد دستورهاى دينى را انجام دهد و به واجبات عمل كند و از آنچه خداوند ممنوع ساخته
(يعنى محرّمات) پرهيز كند.
خداوند، براى آنكه ما به سعادت برسيم و راه صحيح زندگى را بشناسيم، هم در وجود ما «عقل» قرار داده
است و هم توسّط پيامبران «دين» فرستاده است تا با عمل به راهنماييهاى عقل و دين، انسانهايى كامل و
سعادتمند شويم. اين را هم بايد بدانيم كه آنچه را خداوند بر ما «واجب» ساخته و از ما خواسته است كه
عمل كنيم، كارهاى نيك و سودمند و مفيد براى ما وجامعه است و آنچه را كه «حرام» دانسته و از آن نهى
فرموده است، كارهاى ناشايست و زيان آور است كه براى جسم و روح ما ضرر دارد.
از اين جهت، كسى به سعادت مى رسد كه در اجراى فرمان خدا كوشا باشد و دقيقاً دستورهاى دينى را كه
دستور خداوند است، انجام دهد.
جشن تكليف براى چيست؟
ما براى هر عيد يا هر مناسبت خوب كه از طرف پروردگار، نعمتى به ما رسيده باشد، جشن مى گيريم تا
بدين وسيله سپاسگزارى و شكر و شادى خودمان را نشان دهيم.
به تكليف رسيدن، يك عيد به حساب مى آيد، چون از نظر عقلى و جسمى به حدّى رسيده ايم كه خداوند
به ما دستور مى دهد و ما خوشحاليم كه خواسته ها و دستورهاى او را اطاعت كنيم و بنده شايسته او به
حساب آييم و چه افتخارى از اين بالاتر؟ ما با «جشن تكليف»، نعمتهاى خدا را گرامى مى داريم و اين روز
بزرگ را كه در آن به سنّ تكليف رسيده ايم، بعنوان يك روز پرشكوه و خاطره اى به يادماندنى به ياد مى
سپاريم.
بعضى از دانشمندان بزرگ اسلامى هم در گذشته، روز تكليف خود را با مراسمى كه برگزار مى كردند،
جشن مى گرفتند، مثل «سيد بن طاووس» و به فرزندانِ خود سفارش مى كردند كه اين روز بزرگ را جشن
بگيرند.
خاطره جشن تكليف، يك خاطره شيرين تربيتى و معنوى است. مناسب است كه نوجوانان عزيز، تاريخ دقيق
تولّد خود را بدانند، تا بتوانند روز مكلّف شدن خود را طىّ مراسمى جشن بگيرند و شادى كنند.
شكرانه تكليف
غير از آنچه در مراسم «جشن تكليف» اجرا مى شود، خوب است خود دختر يا پسرى كه به سنّ تكليف مى
رسد، به شكرانه و سپاس اين نعمت، چند كار انجام دهد:
1 ـ سجده شكر براى سلامتى و نعمت تكليف.
2ـ كمك به نيازمندان و دادنِ صدقه.
3 ـ سلام دادن به فرشتگانى كه همراه انسانند و كارهاى خوب و بد را مى نويسند.
4 ـ پناه بردن به خدا از شرّ شيطان.
5 ـ كمك خواهى از خدا و دعا براى موفقيت در انجام وظيفه.
در «مراسم عمومى» جشن تكليف هم بايد برنامه هايى اجرا شود كه حاضران را به نعمت الهى و به اهميّت
انجام وظيفه توجّه دهد و سازنده باشد.
در اين مورد، پدران و مادران و اوليا و مربّيان بيشترين سهم و وظيفه را دارند تا اين خاطره تربيتى و دينى را
هر چه با شكوهتر و به ياد ماندنى تر قرار دهند و به خود تازه مكلّفين هدايايى به تناسب سنّ آنان بدهند،
بخصوص آنچه به انجام تكاليف دينى و بالا بردن معلومات مذهبى و فرهنگى آنان كمك كند، براى هديه بهتر و
مناسبتر است.
شرايط تكليف:
در دين اسلام، در صورتى انسان موظّف است دستورهاى دينى و واجبات را انجام دهد و حرامها را ترك كند
كه شرايط زير را داشته باشد. به اينها «شرايط تكليف» مى گويند:
اوّل : بلوغ
دوّم : عقل
سوّم : علم
چهارم : قدرت
امّا توضيح مختصر درباره اينها:
«بلوغ» يعنى رسيدن به حدّى از شرايط جسمى كه بتواند تكليفهاى الهى را انجام دهد. و اين نشانه هايى
دارد، از جمله تمام شدن 9 سال و وارد شدن به دهسالگى كه شرط سنّى در دختران است. دختران از نظر
سنّ زودتر از پسران به تكليف مى رسند و اين نوعى امتياز براى آنان و نشان آمادگى بيشترشان است.
«عقل» يعنى نيروى شناخت خوب و بد كه در انسان است. كسى كه ديوانه و سفيه باشد، تكليف هم
ندارد. عقل، پايه همه تكليفهاى دينى است.
«علم» يعنى دانستن احكام خدا. كسى كه حكم خدا را نداند، تكليفى هم ندارد. البتّه انسان وظيفه دارد كه
احكام را ياد بگيرد و به بهانه ندانستن، نمى تواند از انجام وظايف دينى كوتاهى كند.
«قدرت» يعنى توانايى براى انجام تكليف; چه توانايى جسمى باشد يا مالى يا فكرى. تكليف هر كس هم به
اندازه قدرت اوست و اگر انجام وظيفه اى براى كسى ممكن نباشد، براى او واجب نيست. مثلا كسى كه
نتواند روزه بگيرد يا قدرت جنگيدن نداشته باشد، روزه و جهاد از عهده او برداشته مى شود. خداوند از
هيچكس بيش از توانايى او تكليفى نخواسته است.
دين اسلام، دينى آسان و مطابق با عقل و منطق و فطرتِ انسان است و نبايد با سختگيريهاى بيش از حدّ،
مردم را از دين بيزار كرد.
خداوند هم در مقابل انجام تكاليف و ترك حرامها به انسان پاداش مى دهد، پاداشى بيشتر از عمل انسان، و
اين از لطف و مهربانى خداوند نسبت به بندگان است.
ناگفته نماند كه همه دستورالعملهاى دينى چه واجبات، چه حرامها و چه آنچه مستحبّ يا مكروه است،
حكمت و دليلى دارد و هيچ يك از آنها بى جهت و بى علّت نيست. خواه فلسفه و علّت آنها را بدانيم يا
ندانيم. البته دانشمندان به كمك علم، راز برخى از احكام الهى را كشف كرده اند، ولى بسيارى از احكام
است كه چون فرمان خداوندِ حكيم و داناست، به آنها عمل مى كنيم و آنها را قبول مى كنيم، هر چند علّت
آن را هنوز ندانسته باشيم.
اين را هم بدانيم كه سود و زيانِ واجبات و محرّمات، تنها مربوط به جسم ما نيست، بلكه برخى از آثار
تكليفها به فكر و روان و اخلاق ما مربوط مى شود، چون انسان تركيبى از جسم و جان است، نيازهاى او هم
بعضى جسمى و بعضى روحى است. قوانين اسلام هم به هر دو جنبه جسم و روح توجّه دارد.
نتيجه نهايى انجام تكاليف دينى و پرهيز از آنچه ممنوع و حرام است، به كمالِ انسان مربوط مى شود. يعنى
مسلمانى كه به همه وظايف خود عمل كند و بنده خالص و مطيع پروردگار باشد، «انسان كامل» مى شود،
انسانى كه مقامش از فرشتگان هم بالاتر است.
دانستنيهاى تكليف:
يك مسلمان مكلّف، از دين خود آگاهيهاى بسيارى بايد داشته باشد. معلومات مذهبى را از راه مطالعه كتب
دينى يا شركت در كلاسها و جلسات مذهبى مى توان ياد گرفت. اين دانستنيها بعضى اعتقادى است،
بعضى اخلاقى و بعضى عملى و رفتارى.
در اينجا فشرده برخى از اين دانستنيها براى شما بيان مى شود.
1 ـ دانستنيهاى اعتقادى
مسائل اعتقادى را هر كس بايد با دليل بداند و بتواند ثابت كند. دين شناسى پايه اساسى زندگى درست و
خداپسندانه است. معلومات دينى، بطور عمده درباره خدا، پيامبر اسلام، پيامبران، معاد، عدل، امامت، قرآن
و وحى است.
جهان، آفريده خداوند است. خداوند، داراى علم، قدرت و حكمت است و همه موجودات را طبق نظم و برنامه
و هدفى آفريده است. جهان به خودى خود و تصادفى پديد نيامده است. خلقت انسان هم روى هدف و
برنامه است.
خداوند، يكتاست. شريك و مثل و مانند ندارد. جسم نيست و به چشم نمى آيد. همه چيز را مى داند و هر
كارى بخواهد انجام مى دهد. قدرتش بى پايان است. خداوند عادل است، به كسى ظلم نمى كند و پاداش
هر كس را چه در دنيا چه در آخرت مى دهد.
خداوند، براى شناساندن راه سعادت و رستگارى به انسانها پيامبران را فرستاده است. فرستادن پيامبران را
«بعثت» گويند. پيامبران الهى، دستور از خدا مى گرفتند و دين آسمانى را به مردم مى رساندند.
پيامبران را صد و بيست و چهار هزار نفر گفته اند كه آخرين آنها پيامبر اسلام حضرت محمد «ص» است.
عقيده به پيامبران را «نبوّت» گويند.
پيامبر «معصوم»اند، يعنى از هر گناه و خطا و اشتباهى دورند. اطاعت آنان واجب است. نام تعدادى از
پيامبران در قرآن آمده است.
قرآن كتاب آسمانى مسلمانان است كه از سوى خدا بر پيامبر ما نازل شده و دست نخورده باقى مانده و به
دست ما رسيده است. پيامبران اولوالعزم كه صاحب كتاب بودند، عبارتند از حضرت نوح، حضرت ابراهيم،
حضرت موسى، حضرت عيسى و حضرت محمد (عليهم السلام).
پس از درگذشت پيامبر اسلام «ص»، وظيفه ادامه راه او و بيان اسلام و هدايت مردم بر عهده امامان است.
امامان ما معصوم اند و اطاعتشان واجب است.
عقيده به ادامه راه نبوّت توسّط امامان را «امامت» گويند. انتخاب امام نيز، مثل برگزيدن پيامبر، از سوى
خداست. پيامبر اسلام، به فرمان خدا جانشين خود را در روز «غديرِخُم» به مسلمانان معرّفى كرد. امامان
همه از دودمان پاك پيامبرند و ما پيروان اهل بيت «ع» به آنان عقيده داريم. نامهاى مقدس آنان عبارت است
از:
اول ـ حضرت على «ع»
دوم ـ امام حسن مجتبى «ع»
سوم ـ امام حسين «ع»
چهارم ـ امام سجّاد، على بن الحسين «ع»
پنجم ـ امام محمد باقر «ع»
ششم ـ امام جعفر صادق «ع»
هفتم ـ امام موسى كاظم «ع»
هشتم ـ امام رضا «ع»
نهم ـ امام محمد تقى (جواد) «ع»
دهم ـ امام على النقى (هادى) «ع»
يازدهم ـ امام حسن عسكرى «ع»
دوازدهم ـ امام مهدى «ع»
امام دوازدهم، حضرت صاحب الزمان «ع» زنده است. او در سال 260 هجرى به دنيا آمد. پس از رحلت پدرش،
از نظرها پنهان بود. مدّت 69 سال توسّط چهار نماينده مخصوص با مردم ارتباط داشت كه به آنان «نُوّاب
اربعه» گويند. اين مدّت به نام «غيبت صغرى» معروف است.
از سال 329 هجرى امام زمان «ع» بطور كلّى از چشمها غايب شد و نماينده خاصّى نداشت. در اين دوران،
علماى دينى و فقهاى داراى شرايط، نايب آن حضرت اند. اين دوران را كه تا كنون ادامه يافته و تا زمان ظهور
امام عصر «ع» ادامه خواهد داشت، «غيبت كبرى» گويند.
وقتى آن حضرت ظهور كند، دنيا را پر از عدل و داد خواهد كرد. در عصر غيبت امام زمان، مردم بايد از فقها
پيروى كنند و با اصلاح خود و جامعه و تشكيل حكومتِ شايسته و اسلامى، زمينه آمدن آن حضرت را فراهم
كنند.
«معاد»، يكى ديگر از مسائل اعتقادى است، يعنى اينكه ما پس از مردن، دوباره زنده خواهيم شد تا به
كارهاى خوب و بد ما رسيدگى شود. آن روز حسابرسى را «قيامت» يا «رستاخيز» گويند.
چنين روزى حتمى است. هم وعده خداست و هم گفته پيامبران و رسول خدا. آيات فراوانى در قرآن است كه
جزئيات روز قيامت را بيان مى كند. عقل ما هم همين را مى فهمد.
اگر بنا باشد كه خوبان و بدان يكسان باشند و هيچ فرقى ميان بندگانِ خوب و يكتاپرست، با انسانهاى
مشرك و ظالم و گناهكار نباشد، اين خلاف عدالتِ خداوند است.
در قيامت، افراد خوب به «بهشت» مى روند و افراد بد به «جهنّم». در بهشت، همه نوع نعمتها و لذّتها و هر
چه دل انسان بخواهد فراهم است و پاداش خداوند به نيكوكاران است. در جهنّم هم افراد به كيفر گناهان
خود مى رسند و عذاب الهى آنان را فرامى گيرد و در شعله هاى آتش مى سوزند.
برپايى قيامت، آخرِ اين جهان است و پس از برپايى قيامت، ابديّت و هميشگى است. نيكان هميشه در
بهشتند و ستمكاران و مجرمان هميشه در عذاب دوزخ خواهند بود.
2 ـ دانستنيهاى اخلاقى
صفات اخلاقى خوب را «فضايل اخلاقى» گويند و به صفات ناپسند، «رذايل اخلاقى» گويند. پيامبر اسلام
«ص» برانگيخته شده است تا مردم را از نظر اخلاق، تربيت كند و به كمال برساند. كسى كه «خودساخته»
نباشد و صفات و اخلاق بد را از خود ريشه كن نكرده باشد، هميشه طعمه شيطان است و به گناهان
مختلف كشيده مى شود.
گاهى جوانان به «چشم چرانى» و نگاه به نامحرم مى پردازند. گاهى هم دختران، حجاب را رعايت نمى
كنند، هم خود مرتكب گناه مى شوند، هم جوانان را به گناه مى كشند. عفاف و پاكدامنى براى يك مسلمان
از بزرگترين ارزشها به حساب مى آيد. هر دختر بايد بكوشد تا عفيف و پاك و خداترس باشد و به كمك ايمان
به خدا و ترس از قيامت، از گناهان و رذايل اخلاقى بپرهيزد.
«حيا» يكى ديگر از ارزشهاى اخلاقى است كه يك نوجوان را از آلوده شدن به گناه و رابطه هاى حرام، نگاه
مى دارد. كسى كه از خدا شرم نكند، ممكن است به هر آلودگى اخلاقى گرفتار شود.
خوب است با مطالعه زندگى بزرگان و انسانهاى وارسته، فضيلتهاى اخلاقى را در خودمان ايجاد كنيم و
زشتيها را از دل و از رفتار خويش، دور سازيم.
یکشنبه 92/02/08
قال رسول الله صلی الله علیه واله وسلم:
عبادت توام با حرامخواری چون ساختمانی است بر روی شن و به قولی بر روی آب.
منبع:میزان الحکمة/3953
شنبه 92/02/07
قال رسول الله صلی الله علیه و اله وسلم:
کسی که بر من هر روز سه بار از روی محبت و شوق صلوات فرستد سزاوار است که خداوند گناهان او را
که در شب و روز انجام داده ببخشد و او را بیامرزد.
منبع:البحار/جلد94/صفحه 70،63
شنبه 92/02/07
1- به کودکتان عشق بورزید :
اولین راز پرورش کودکی شاد تمجید از اوست . عشق مطلق والدین مهمترین عامل در شادی کودکان است.
وقتی کودکان بزرگ می شوند دانستن اینکه علایق ، عقاید ، خصوصیات و استعداد هایشان با ارزش تلقی
می شود پایه گذار شادی سالهای بعدی زندگی شان خواهد بود . البته پذیرش کودک به معنای چشم
پوشی همیشگی از خطاهایش نیست . یاد بگیرد که عملکرد کودک را نقد کنید نه شخصیت اورا . همچنین
آنچه را که از کودک می خواهید به او بگویید نه آنچه را که نمی خواهی2
- نه، من نمی توانم را به بله، من می توانم تبدیل کنید :
وقتی کودک شما بداند که به او اطمینان دارید و باورش کرده اید احساس می کند که دست یافتن به همه
چیز برایش امکان پذیر است . افکار کودک نسبت به خود بیشترین اهمیت را دارد. بنابراین والدین باید افکار
مثبت به کودکان خود القا کنند . وقتی که در مدرسة ابتدائی ،معلم پسر مک بلدسو نویسنده کتاب پروش
فرزند با متانت به او گفت که هیچ استعدادی برای بازی فوتبال نداری ، وی به پسر سرزنش شده ا اش گفت
که هرگز اجازه ندهد کسی به اهداف و رویاهایش راه پیدا کند . امروز پسر او بازیکنی حرفه ای در یکی از تیم
های مطرح کشور است . القائات فکری مثبت بلدسون در ذهن پسرش زندگی او را متحول کرد.
3
- مقررات منصفانه وضع منید و به آنها پایبند باشید :
کودکان کم سن سال با احساس امنیت ،شاد می شوند . فرض کنید که در بالای آبشار مرتفعی ایستاده اید
درصورتی از ایستادن در آنجا لذت خواهید برد که حفاظی در برابرتان باشد ، در غیر این صورت دچار اضطراب
و خواهید شد . کودکان هم اینگونه اند . وقتی که چارچوب محکمی برای رفتارهایش وجود داشته باشد ،آنها
پیشرفت می کنند . در حقیقت کودکان در جستجوی ساختارند .
4
- ابعاد مثبت را برجسته کنید :
به کودک خود بفهمانید که هیچ مشکلی وجود ندارد ، که به اتفاق هم نتوانیدآن را حل کنید . همچنین به او
بیاموزید که خوشبین باشد. اگر اتفاق بدی افتاد، با صدای بلند فکر کنید و بگذارید او افکار شما را بشنود
(وای نه باورم نمی شود که این اتفاق افتاده ، اما درستش می کنم ، چیز مهمی نیست) یادگیری
خوشبینی مهم است زیرا کودک مشتاق و آرزومند بع احتمال زیاد بزرگسالی شاد خواهد شد . افراد ناراضی
و ناخشنود بر حوادث منفی زندگی متمرکز می شوند ،درحالی که افراد شاد به وقایعی می اندیشند که
چشم انداز بهتری از آینده به آنها می دهد .
5
- حلقة شادی کودکتان را کامل کنید :
والدین در پی معلمان و مربیان ی هستند که بتوانند حلقه شادی کودکانشان را کامل کنند . به کودکتان
کمک کنید ارتباطات دوستانه اش را حفظ کند و گسترش دهد . داشتن ارتباطات قوی و مهارت برقراری آن از
شروط اصلی شاد زیستن در آینده است .
6
- کودکان را به تحریک بیشتر وادارید :
کودکان امروز سنگین وزن ترند و این برای سلامت و شادابی آنها مضر است . کودکان چاق ، در مقایسه با
سایر کودکان ،اعتماد به نفس کمتری دارند و افسرده ترند . اگر کودکان سرگرمیهای پر تحرک خارج از خانه را
جانشین فعالیت های کم تحرک خانگی کنند و به جای غذاهای آماده ای که فاقد ارزش غذایی است
،غذاهای سالم و طبیعی بخورند ، از فوائد شاد زیستن بهره خواهد برد . کودکی که خوب غذا می خورد و
ورزش می کند مغزش موادی شیمیایی به نام اندروفین ترشح می کند که به او احساس شادی می بخشد
. با فراهم کردن میان وعده های طبیعی از جمله میوه های تازه فصلی ،پرهیز از قرار دادن تنقلات در
انجام دادن ورزش و سرگرمیهای خارج از منزل تشویق کنید . بازی با سایر کودکان قدرت خلاقیت خلاقیت
کودکتان را تقویت می کند و مهارت های اجتماعی را به او می آموزد .
7
- شادی را در جعبة یادگاری ها ذخیره کنید:
اشیای مورد علاقه کودکتان ، عکس ها، کارت پستال ها ، یادگاری ها ، کاردستی هایی را که یاد آورد
خاطرات شاد برای کودک هستند داخل جعبه ای قرار دهید . هرگاه کودکتان بیمار است یا غمگین و لبخندی
ساده نیاز دارد ،آنها را از جعبه بیرون آورید و به او نشان دهید .
8
- لحظات جادویی ارتباط را بیابید :
اخیراً مطالعه ای بر روی 2000 کودک 5 تا 17 ساله انجام شده است . از آنان پرسیده شد که خواهان چه
چیزی هستند که با پول نمی شود خرید . همة آنها در پاسخ گفته بودند که والدین و توجه آ نها هستند .
کودکان ما می خواهند که به آنها فکر کنیم ، برنامه هایی ترتیب دهید که همة اعضای خانواده بتوانند در آن
کارهای خانه ، خرید و آبیاری باغچه شریک کنید .
9
- ژن تلاش دوباره را به کودک خود منتقل کنید :
کودک شما همة فکر و ذهن این است شاگرد اول کلاس شود ،ولی در این رقابت همکلاسش برنده شده
است . یک راز اصلی شاد زیستن برخورداری از قدرت پشت سر گذاشتن مشکلات است . سعی نکنید
کودک خود را ا زهمةناراحتی ها دور نگه دارید . به او کمک کنید بیاموزد چگونه با آنها مواجهه شود . اگر
شکست درسی یا غیر درسی اورا نا امید کرده ،کمک کنید تا هرچه سریع تر به وضعیت عادی خود برگردد .
تشویق کنید تا احساسات خود را در قالب نوشته یا نقاشی بیان کند. شما الگوی کودکتان هستید .
مطمئن شوید که الگوی مناسبی در مقابل اوست ورحیة خود را در هیچ شرایطی نبازید .
10
-دراو شگفتی ایجاد کنید :
هنگامی که کودک با چیزی بزرگتر از خودش مواجه می شود ،خواه پدیده ای فیزیکی باشد یا معنوی ،
احساس رضایت خاطر می کند . با کودکان دربارة عقاید خود خداوند و مقدسات دینی صحبت کنید لازم
نیست که او همةجزئیات را درک کند . با او در جنگل قدم بزنید ،به ستارگان خیره شوید . احساس مراقبت و
توجه در کودکان را پرورش دهید .
پیام عشق برای کودکان
1
- بگویید که دوستش دارید:
این جمله باید اولین چیزی باشد که کودکتان صبح ها ، پس از بیدار شدن از خواب می شنوند و نیز آخرین
جمله ای باشد که پس از شنیدن آن به خواب می رود . موقع دعوا و مشاجره و هر زمانی که انتظارش را
ندارند بگویید که دوستش دارید .
2
-در آغوشش بگیرید.
هیچ مانعی برای در آغوش گرفتن کودکتان وجود ندارد .
3
- لمسش کنید:
آرام به پشت او بزنید ، بازوهایتان را دور شانه هایش حلقه کنید ، موهایش را به هم بریزید.
4
-در بازی اش شریک شوید :
توپ بزنید ، برای پرندگان دانه بریزید ةباد بادک هوا کنید و با او مسابقه دهید .
5
-گوش دهید ،واقعاً گوش دهید :
درحین گوش دادن جملاتی به زبان بیاورید که نهایت توجه تان را به صحبت های او نشان دهید . کانند (وای
چه جالب) ( من اصلاً نمی دانستم ) (بیشتر در این مورد توضیح بده )
6
- بدون به زبان آوردن کلمه ای با او حرف بزنید :
به تماشای بازی او در مدرسه یا زمین بازی بنشینید . لحظه هایی که به شما نگاه می کند یا نگاهتان باهم
تلاقی می کند ،به او لبخند بزنید . علائم خاصی برای رابطه تان تعریف کنید که فقط خودتان دونفر معنی آنها
را بدانید .