برگی از مظلومیت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیه

 

ایام فاطمیه و سالروز شهادت حضرت زهرا(سلام الله علیها) یادآور بزرگترین جنایت تاریخ در حق آل الله

است؛‌ظلم و ستمی که شیون افلاکیان را در آورده و ناله ملائک را در پی داشته. فاجعه ای که دل صاحب

الزمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) را هماره در اندوه دارد و اشک مبارکش را در جریان. یاد آوری مظلومیت

حضرت زهرا ( علیها السلام) موجب تقویت ولایت دوستداران اهل بیت( علیهم السلام) است.حضرت فاطمه

( علیها السلام) در روزهاى آخر زندگى فاطمه (علیها السلام) در روزهاى آخر زندگى، «اسماء بنت عمیس‏» را

فراخواند و فرمود: دوست ندارم بر پیکر زن پارچه‏اى بیفکنند و اندام وى زیر آن نمایان باشد.

 

اسماء پاسخ داد: من چیزى به شما نشان خواهم داد که درحبشه دیدم سپس چند شاخه‏تر خواست، آنها را

خم کرد و پارچه‏اى بر روى آن کشید و تابوت گونه ساخت. فاطمه ( علیها السلام) فرمود: چه چیز خوبى است

که در آن پیکر زن و مرد قابل تشخیص نیست. اى اسماء! هنگامى که جان دادم تو مرا غسل بده و نگذار کسى

نزد جنازه من بیابد . این اولین تابوتى بود که در اسلام ساخته شد و هنگامى که فاطمه ( علیها السلام) آن را

دید تبسمى کرد که تنها تبسم او بعد از وفات پدرش رسول خدا (صلى الله علیه و آله) بود. (1)

 

بیمارى فاطمه ( علیها السلام) روز بروز سخت‏تر مى‏شد، فرزندان زهرا (سلام الله علیها) بخاطر مادرشان

بشدت نگران بودند و دل پاک على ( علیه السلام) از اندوه فاطمه (سلام الله علیها) در خون نشسته بود.

 

روز وفات، زهرا ( علیها السلام) وصایاى خود را به على (علیه اسلام) بیان فرمود و ایشان به شدت گریست.

 

فاطمه ( علیها السلام) ضمن سفارش فرزندانش به على ( علیه السلام) فرمود: یا على! مرا شبانه و آن هنگام

که چشمها در خواب است غسل بده، کفن کن و به خاک بسپار. دوست ندارم کسانى که حقم را غصب کردند

به تشییع جنازه من حاضر شوند و یا بر من نماز بخوانند. (2)

 

هنگامى که وفات فاطمه (سلام الله علیها) نزدیک شد، به «سلمى‏» (3) فرمود تا مقدارى آب آورد. زهرا (سلام

الله علیها) غسل کرد و بخوبى بدن خود را شستشو داد، لباسهاى پاکیزه خود را خواست و آنها را پوشید;

سپس از سلمى خواست تا رختخوابش را وسط حجره بگستراند آنگاه رو به قبله دراز کشید; دستها را زیر

صورت نهاد و گفت من هم اکنون قبض روح خواهم شد. خود را پاکیزه کرده‏ام کسى مرا برهنه نکند. (4)

 

پس از وفات فاطمه ( علیها السلام) حسن وحسین ( علیهما السلام) وارد خانه شدند و سراغ مادرشان را

گرفتند، گفتند اکنون هنگام استراحت مادر ما نیست اسماء (5) به آنان گفت عزیزانم مادرتان از دنیا رفت.

 

حسن و حسین (ع) روى جنازه مادر افتادند و آن را مى‏بوسیدند و گریه مى‏کردند. حسن (ع) مى‏گفت:

مادرجان با من سخن بگو. حسین (ع) مى‏گفت: مادر جان من حسین توام، قبل از آنکه بخاطر غم فراقت روح از

بدنم جدا شود با من سخن بگو.

 

یتیمان زهرا (سلام الله علیها) به جانب مسجد شتافتند تا پدرشان را از مرگ غم انگیز مادر با خبر کنند. وقتى

خبر وفات زهرا (سلام الله علیها) به على (ع) رسید از شدت غم و اندوه بیتاب شد و فرمود اى دختر پیامبر

(ص) تو تسلى بخش من بودى بعد از تو از که تسلیت‏بجویم. (6)

 

صداى شیون یتیمان زهرا (سلام الله علیها) آواى جانسوز عزا بود که بگوش مردم مدینه رسید. عده‏اى ازخواص

بنى هاشم به درون خانه رفتند، مردم مدینه نیز بیرون خانه اجتماع کردند و در حالى که بشدت مى‏گریستند

منتظر بودند جنازه زهرا (سلام الله علیها) را از خانه بیرون آورند تا در تشییع جنازه شرکت کنند ناگاه ابوذر از

خانه خارج شد و گفت: پراکنده شوید چون تشییع جنازه به تاخیر افتاد. (7)

 

شبانگاه على (علیه السلام) پیکر پاک فاطمه (سلام الله علیها) را غسل داد. (8) در هنگام غسل وى اسماء

نیز با على (ع) همکار داشت. (9)

 

تنى چند از پاک مردان و رازداران اهل بیت؛ چون سلمان فارسى، مقداد، ابوذر، عمار و حذیفه، عبدالله بن

مسعود (10) ، عباس و عقیل همراه حسن و حسین و على (علیهم السلام) بر پیکر دختر پیغمبرنماز گزاردند. (11

) شبانه فاطمه (سلام الله علیها) رادفن کردند، على (علیه السلام) او را بخاک سپرد (12) و اجازه نداد تا ابوبکر

بر جنازه او حاضر شود (13) على (علیه السلام) جایگاه زهرا (سلام الله علیها) را با زمین یکسان ساخت تا

مزارش شناخته نشود. (14) و به روایتى صورت چند قبر بنا کرد تا مزار واقعى مخفى بماند. (15)

 

سخنان حضرت على (علیه السلام)  بر مزار حضرت زهرا(سلام الله علیها)   کلینى عالم و محدث معروف

شیعى - متوفاى 328 ه.ق - مى‏نویسد:

 

پس از وفات فاطمه (سلام الله علیها)، على (علیه السلام) او را پنهان به خاک سپرد و جاى قبرش را ناپدید

کرد، سپس برخاست روبه مزار رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) کرد و گفت:

 

سلام بر تو یا رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) ! از من و از دخترت که به دیدار تو آمده و اکنون در کنارت

زیر خاک خفته‏است، خداوند چنین خواسته که او زودتر از دیگران به تو ملحق شود.

 

اى پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) ! شکیبائى‏ام از فراق محبوبه‏ات به پایان رسیده، و خویشتن داری

ام بخاطر جدایى سرور زنان عالم از دست رفته است. اما چه چاره جز آنکه طبق سنت تو بر مصائب صبر کنم،

آنچنان که در مصیبت جدائی ات صبر نمودم. من سرّ تو را در آرامگاهت نهادم و تو بر روى سینه من جاى دادى

«همه از خدائیم و به سوى خدا باز خواهیم گشت‏» همانا امانت‏ به صاحبش رسید و گروگان دریافت گشت و

زهرا (سلام الله علیها) از دستم گرفته شد. اى رسول خدا (ص) پس از او آسمان و زمین در منظر نگاهم زشت

مى‏نماید. اندوهم جاودانه شد و شبم در بیخوابى مى‏گذرد و غمم پیوسته در دل است تا خدا مرا در جوار تو

ساکن گرداند.

 

غصه‏اى دارم که از شدتش دل به خون نشسته و اندوهى دارم بهت آور، چه زود جمع ما را به پریشانى کشانید

و میان ما جدائى افکند تنها بسوى خداوند شکایت مى‏برم به همین زودى دخترت از همدست شدن امتت بر

ربودن حقش به تو خبر خواهد داد، همه سرگذشت را از او بپرس و گزارش را از او بخواه، چه بسا درد دلهائى

که چون آتش در سینه‏اش مى‏جوشید و در دنیا راهى براى گفتن و شرح دادن آن نیافت او هم اکنون مى‏گوید و

خداوند هم داورى مى‏کند و او بهترین داوران است. سلام بر شما سلام وداع کننده که نه خشمگین است و نه

دلتنگ اگر مى‏روم بخاطر دلتنگی ام نیست و اگر بمانم بخاطر بدگمانی ام به خدا از آنچه به صابران وعده داده

نباشد.

 

آه، آه صبر آرام بخش و زیباست و اگر بیم چیرگى ستمکاران نبود براى همیشه چون معتکفان دراینجا مى‏ماندم

و چون فرزند مرده شیون سرمى‏دادم و سیل آسا مى‏گریستم. خدا گواه است که دخترت پنهان بخاک سپرده

مى‏شود در حالى که حقش غصب شد و از ارثش محروم گشت. با اینکه هنوز روزى چند از وفاتت نگذشته بود

و بر خاطره‏ها از یادت غبار کهنگى ننشسته بود.

 

اى رسول خدا! دل را به یاد تو آرام میدارم درود خدا بر تو و سلام و رضوان خدا بر فاطه (سلام الله علیها) باد» . (16)

 

على (علیه السالم) از فراق فاطمه ( علیها السلام) به شدت اندوهگین بود، رنج و اندوه على (ع) در سخنان از

دل برآمده‏اى که درکنار مزار زهرا (سلام الله علیها) گفته است هویدا است. گاه نیز سوز دل خود را در

مرثیه‏هایى که مى‏سرود و یا زمزمه ‏مى‏کرد نشان مى‏داد. در دیوانى که منسوب به امیرالمومنین (ع) است

شعرى با نوزده بیت آمده که على (ع) آنرا بر مزار فاطمه زهرا ( علیها السلام) سروده است. (17)

 

اما ابوالعباس مبرد - متوفاى 285 ه - دو بیت از آن شعرها را با اندکى تفاوت ذکر کرد. و گوید على (ع) به این

اشعار تمثل جست.

 

لکل اجتماع من خلیلین فرقه *** و کل الذى دون الممات قلیل

 

و ان افتقادى واحدا بعد واحد *** ‌دلیل على ان لایدوم خلیل (18)

 

جمع هر دو دوستى را عاقبت فراق و پریشانى است و هر چیز جز مرگ ناچیز است و اینکه من دوستى را پس

از دوست دیگر از دست مى‏دهم نشان آن است که هیچ دوستى جاوید نمى‏ماند.

 

در جستجوى مزار فاطمه ( علیها السلام) «و لاى الامور تدفن سرا بضعه المصطفى و یعفى ثراها»

 

پاره تن مصطفى چرا پنهان بخاک سپرده شد و مزارش پنهان ماند؟

 

بدون هیچ تردیدى پس از دفن شبانه و مخفیانه زهرا (ع) مزارش نیز پنهان داشته شد. اما چرا بایستى درشهر

پیامبر (ص) مزار تنها دخترش که به فاصله کوتاهى از او به دیدار خدا شتافت مخفى بماند؟ چرا نباید آنگونه که

شایسته مقام اوست انبوه مردم در عزاى او و تشییع جنازه‏اش شرکت کنند و بر او نماز بگزارند و دفنش

نمایند؟ آیا اینها بخاطر اجراى وصیت زهرا (ع) نبود؟ از این رو آن روزها کسى بدرستى جایگاه مزار فاطمه (ع) را

نمى‏دانست و اگر کسى از على (ع) سراغ مزار فاطمه (ع) را مى‏گرفت‏به احتمال قوى پاسخش به سکوت

برگزار مى‏شد.

 

سکوتى که در آن هزاران نکته اعتراض آمیز نهفته بود زیرا على (ع) سعى و اصرار فراوان در پنهان داشتن مزار

زهرا (ع) داشت‏بدین خاطر جایگاه مزار فاطه را با زمین یکسان کرد آنگاه صورت هفت قبر (19) و یا چهل قبر در

بقیع ترتیب داد و هنگامى که مردم به بقیع رفتند صورت چهل قبر را دیدند از این روشناخت مزار فاطمه (ع) بر

آنان مشکل افتاد. (20)

 

طبرى در دلائل الامامه مى‏نویسد آن روز صبح مى‏خواستد زنها را ببرند که قبرها رانبش کنند و جنازه زهرا (ع)

را از قبر بیرون آوردند و بر آن نماز بخوانند اما با تهدید على (ع) منصرف شدند. (21)

 

با این وجود در مورد مزار فاطمه زهرا (ع) چهار قول وجود دارد:

 

1- برخى مزار فاطمه (ع) را در بقیع مى‏دانند از جمله اربلى در کشف الغمه و سید مرتضى در عیون المعجزات

(22) اهل سنت نیز عموما بر این باورند آنان مزارى را که درکنار مزار چهار امام (ع) وجود دارد مزار فاطمه دختر

رسول خدا (ص) مى‏دانند. (23)

 

2- برخى چون ابن سعد و ابن جوزى گویند فاطمه (سلام الله علیها) رادر خانه عقیل دفن نموده‏اند. (24)

 

3- برخى مزار فاطمه (سلام الله علیها) را در روضه پیامبر (ص) مى‏دانند.

 

4- عده‏اى گویند فاطمه (ع) را در خانه‏اش دفن نمودند که قرائن، روایات و اقوال زیادى این قول را تایید مى‏کند

که عبارتنداز:

 

1- هیچ دلیلى نداشت که على (ع) فاطمه زهرا (ع) را در جوار پیامبر (ص) به خاک نسپارد زیرا خانه فاطمه (ع)

درکنار خانه رسول خدا (ص) بود و بنابراین خانه فاطمه فضیلت‏بیشترى نسبت‏به بقیع داشت آنگونه که حتى

بعدها ابوبکر و عمر هم هنگام مرگشان وصیت کردند در جوار پیامبر ( صلى الله علیه و آله) دفن شوند. امام

حسن مجتبى (ع) هم هنگام شهادت وصیت نمود کنار جدش بخاک سپرده شود که متاسفانه اهل بیت (ع)

هنگام اجراى وصیت‏با مخالفت‏برخى روبرو شدند. (25)

 

و از این رو حضرت را در کنار جده‏اش «فاطمه بنت اسد» بخاک سپردند. (26)

 

در اینجا روشن مى‏شود: اول آنکه اهل بیت تاکید داشتند تا در کنار پیامبر (ص) به خاک سپرده شوند و دوم

امام حسن ( علیه السلام) کنار مزار فاطمه بنت اسد دفن گردید بنابراین مزارى که در بقیع در کنار مزار چهار

امام ( علیهم السلام) قرار دارد مزار فاطمه بنت اسد است نه مزار فاطمه زهراء (ع) !

 

2- هر چند دفن فاطمه (ع) شبانه صورت گرفت اما با توجه با بافت‏شهرى مدینه در آن زمان انتقال فاطمه (ع) از

خانه‏اش به بقیع و عبور ازکوچه‏هاى تنگ و از جلوى خانه‏هاى کوچکى که به سبک روستاها غالبا حیاطى هم

نداشتند چندان آسان نمى‏نماید زیرا کافى است تنها در این مسیر چشمى بیدار باشد و یا بیدار شود و همه

نقشه‏ها بر باد رود.

 

3- سخن على (ع) بر مزار فاطمه (ع) که پس از دفن او برخاست و رو به قبر پیامبر (ص) کرد و فرمود «السلام

علیک یا رسول الله عنى و عن ابنتک النازله فى جوارک‏» (27) یعنى: سلام بر تو اى رسول خدا (ص) ازمن و از

دخترت که در جوار تو فرود آمده.

 

و طبق نقل کلینى: «السلام علیک عنى و عن ابنتک و زائرک و البائنه فى الثرى ببقعتک‏» (28) یعنى: اى

رسول خدا (ص) ! از من و دخترت که به دیدار تو آمده و در کنارت که زیر خاک آرمیده درورد باد.

 

از هر دو عبارت کافى و نهج البلاغه چنین استفاده مى‏شود که على (ع) پس ازدفن فاطمه (ع) رو به قبر پیامبر

(ص) کرد. بنابراین معلوم مى‏شود قبر شریف نبوى (ص) در پیش روى او بود، و اگر على (ع) در بقیع بود بایستى

رو به سوى قبر حضرت مى‏کرد نه رو به قبر شریف پیامبر. دیگر اینکه به تصریح ذکر شده که فاطمه (ع) در جوار

پیامبر (ص) و در کنار او به خاک سپرده شده است.

 

4- شیخ صدوق ابن بابویه عالم بزرگ شیعه - متوفاى 389 ه - گوید: برایم ثابت‏شده که فاطه (ع) رادر خانه‏اش

دفن نمودند، پس از آنکه مسجد را توسعه دادند قبر فاطمه (ع) در مسجد واقع شد. من سالیکه به سفر حج

رفتم در مدینه رو به سوى خانه فاطمه (ع) که از اسطوانه روبروى باب جبرئیل تا پشت‏حظیره مرقد نبوى است

نمودم و در آنجا زیارت فاطمه را به جا آوردم. (29)

 

گروهى دیگر از علماء نظیر علامه حلى و علامه مجلسى معتقدند که فاطمه (ع) را درخانه‏اش دفن نمودند. (30)

 

5- شیخ طوسى - متوفاى 460 ق - گوید صحیح آن است که فاطمه (ع) در خانه‏اش یا روضه پیامبر (ص) دفن

گردید، زیرا دیث‏شریف پیامبر (ص) این مطلب را تایید مى‏کند که فرمود: «ما بین قبرى و منبرى روضه من ریاض

الجنه‏» بین قبر و منبرم باغى از گلشن‏هاى بهشت است. (31)

 

در صورتى که مکان روضه را وسیعتر بدانیم قول شیخ طوسى نیز قابل قبول است و گرنه خانه فاطمه (ع) ما

بین قبر ومنبر پیامبر (ص) نبوده است‏بلکه پایین قبر پیامبر (ص) قرار داشته است.

 

6- درسال 886 ق بدنبال آتش سوزى درمسجد نبوى در مدینه سمهودى تاریخ نگار و مدینه شناس معروف که

ازعلویان مصرى ساکن مدینه بود ماموریت نظارت بر تعمیرات را به عهده گرفت از این رو به مقصوره قدم نهاد تا به

کار خویش پردازد در هنگام تعمیر قبرى در زیر کف اطاق حضرت فاطمه ( علیها السلام) پیدا شد که باید قبر

فاطمه (ع) دختر پیامبر (ص) باشد. (32)

 

7- وجود مزار شریف فاطمه (ع) درحجره‏اش معروف و مشهور بوده زیرا به عهد سمهودى خدام حرم شریف

نبوى (ص) مردم را هنگام زیارت مردم را راهنماى مى‏کردند تا جلو حجره فاطمه (ع) قدرى از کنار ضریح پیامبر

(ص) فاصله گیردند مبادا پا بر مزار فاطمه (ع) نهند. زیرا مى‏دانستد که بنا بر یکى از اقوال آنجا مزار فاطمه (ع)

است. (33)

 

8- مردى از امام جعفر صادق (ع) مکان مزار فاطمه (ع) را سوال نمود حضرت فرمود: «در خانه‏اش دفن شد» . (34)

 

9- به موجب روایتى که معتبرترین کتب شیعه نظیر اصول کافى، عیون اخبار الرضا، مناقب و دیگر کتابها آن را

نقل کرده‏اند: مردى از حضرت رضا (ع) مکان قبر فاطمه (ع) را پرسید حضرت فرمود فاطمه (ع) را در خانه‏اش

دفن نمودند بعد از آنکه بنى امیه مسجد را توسعه دادند قبر فاطمه (ع) در مسجد واقع شد. (35)

 

10- مردى بنام ابراهیم بن محمد همدانى نامه‏اى به امام على النقى نوشت و از حضرت محل دفن فاطمه (ع)

را سوال کرد. امام در پاسخ وى نوشت او را کنار جدم رسول خدا (ص) بخاک سپردند. (36)

 

بنابراین با توجه به دلائلى که ذکر شد جاى تردید باقى نمى‏ماند که فاطمه زهرا ( علیها السلام) در خانه‏اش

دفن گردید بخصوص که ائمه علیهم السلام نیز این موضوع را با صراحت‏بیان فرموده‏اند و به یقین فرزندان بهتر

جاى قبر مادرشان را مى‏دانند و اهل خانه از درون خانه بهتر خبر دارند اگر فاطمه (سلام الله علیها) دستور

ساختن نعش رابه اسماء مى‏دهد نه براى این است که جسد او را مى‏خواستند جابجا کنند بلکه بدین جهت

است که چند تنى که بر او نماز مى‏گزارند پیکرش را نبیند و اگر على (ع) صورت قبرهاى در بقیع بنا مى‏کند

بدان خاطر است تا مزارهاى واقعى در آن مقطع خاص زمانى مخفى بماند واگر با کسانى که قصد شکافتن آن

قبرهاى غیر واقعى را دارند به مقابله جدى برمى‏خیزد بدان خاطر است که اگر آن شبه قبرها شکافته شود بر

آنان تردیدى نخواهد ماند که فاطمه در خانه‏اش به خاک سپرده شده و هر چند على (ع) مزار فاطمه را با زمین

یکسان قرار داده بود اما کنجاویها راز نهفته را آشکار مى‏کرد. بعد از گذشت آن دوران خاص دیگر پنهان داشتن

مزار دلیل خاص نداشت و از این رو فرزندان فاطمه (ع) یعنى حضرت امام جعفر صادق امام رضا و امام على

النقى (که درود خدا بر آنان باد) با صراحت فرمودند که مزار فاطمه (علیها لاسلام) درخانه‏اش مى‏باشد و در کنار

پیامبر ( صلى الله علیه و آله) بخاک سپرده شده است. اکنون تنها پاسخ به این سوال باقى است که مکان

حجره فاطمه زهراء ( علیها السلام) در مسجد نبوى کجاست؟

 

در پاسخ به این سوال مورخ کبیر اهل سنت‏شیخ محمود بن محمد النجار در کتابش الدره الثمینه فى اخبار

المدینه چنین مى‏نویسد: قبر فاطمه رضى الله عنها در خانه اوست که عمر بن عبد العزیز آن را ضمیمه مسجد

کرد خانه او امروز داخل مقصوره و پشت‏حجره پیامبر (ص) است و در آن محرابى قرار دارد. همچنین قبر پیامبر

(ص) وسائر حجرات همسرانش در مسجد قرار دارد. (37)

 

تاریخ وفات در تاریخ وفات حضرت زهرا (ع) نیز اختلاف است عده‏اى از علماء شیعه و سنى وفات فامه زهرا (ع)

را 75 روز (38) و عده اى 95 روز بعد از وفات پیامبر (ص) مى‏دانند. (39)

 

یکى از مواردى که موجب اختلاف شده این است که در خط کوفى تقطه گذارى وجود نداشته است. واز این رو

خمس و سبعون (75 روز) و خمس و تسعون (95 روز) هر دو یکسان نوشته مى‏شده که در خواندن و قرائت آن

اشتباه پیش آمده است.

 

با توجه به اینکه وفات پیامبر (ص) در روز دوشنبه 28 صفر سال یازدهم هجرى قمرى مطابق 7 خرداد سال 11

ه.ش اتفاق افتاد بنابر گفته اول (75 روز) تاریخ وفات فاطمه (ع) 13 جمادى الاولى سال یازدهم ه.ق مطابق

هفدهم مردادماه سال 11 هجرى شمسى و بنابر گفته دوم (95 روز) تاریخ 3 جمادى الاخر سال 11 ه.ق

مطابق با ششم شهریور سال 11 هجرى شمى مى‏باشد البته گفته‏هاى دیگر در تاریخ وفات حضرت زهرا

هست اما فاصله 75 روز یا 95 روز با نظر اهل بیت (ع) هماهنگ است از این رو ما را با دیگر گفته‏ها کارى

نیست. با توجه به قرائنى چند آنچه صحیح‏تر مى‏نماید 95 روزاست. (40) .

 

———

 

8 علل بیخوابی

 بی خوابی برای همه ما ممکن است هر از گاه اتفاق بیفتد ولی گاهی بی خوابی ها مکرر می شود و به

تدریج کار و زندگی روزانه ما را مختل می کند.

بی خوابی برای همه ما ممکن است هر از گاه اتفاق بیفتد ولی گاهی بی خوابی ها مکرر می شود و به تدریج

کار و زندگی روزانه ما را مختل می کند. در این صورت به فکر چاره باید بود. شاید هم به فکر مصرف داروی خواب

آور بیفتید تا مشکل را حل کنید. بی خوابی شکایت شایعی است که حدود ۳۰ درصد از کل جمعیت را گرفتار

می کند و بسیاری از اوقات ممکن است به هیچ درمانی نیاز نداشته باشد. امروزه در ۸۰ درصد بیماران بی

خواب می توانیم علت اصلی را کاملا تشخیص دهیم. با هم نگاهی می اندازیم به ۸ دلیل شایع بی خوابی…

 1) مواد غذایی و نوشیدنی های خاص: ممکن است برخی غذاها در بی خوابی نقش داشته باشند. احتمالا

وجود «تریپتوفان» در رژیم غذایی برای خواب ضروری است. تریپتوفان نوعی اسید آمینه لازم برای بدن است که

در بعضی مواد پروتئینی از جمله گوشت، لبنیات، و تخم مرغ یافت می شود. وجود تریپتوفان برای ساخته شدن

«سروتونین» الزامی است. در واقع سروتونین نقش عمده را در خواب دارد. سروتونین جزء انتقال دهنده های

عصبی است که عامل انتقال شیمیایی پیام های الکتریکی از یک سلول عصبی به سلول دیگر است. آن رژیم

غذایی که به طور عمده از غلات و به ویژه ذرت تشکیل یافته باشد، از نظر تریپتوفان فقیر است. پس نوع تغذیه

ممکن است گاهی سبب بی خوابی شود. از سوی دیگر، هر نوع نوشیدنی حاوی مواد محرک مغزی نیز می

تواند سبب بی خوابی شود. آشناترین این آشامیدنی ها چای است. مواد دیگری که حاوی «کافئین» باشند، از

جمله قهوه و کاکائو نیز همین وضعیت را پدید می آورند. نیم ساعت پس از نوشیدن چای یا قهوه میزان کافئین

در خون به حداکثر می رسد. این میزان در طول سه تا ده ساعت به نصف تقلیل می یابد. از این رو نوشیدن

چای و قهوه یکی دو ساعت پیش از خواب می تواند سبب بی خوابی شود. در کسی که به مصرف کافئین

عادت ندارد، مقدار نسبتا کمی در حدود ۲۵۰ میلی گرم کافئین، ممکن است حتی موجب بروز نشانه های

مسمومیت با کافئین شود. برای اینکه امکان مقایسه فراهم گردد، باید گفت که یک فنجان قهوه حاوی ۱۵۰

میلی گرم کافئین است و در یک فنجان چای به طور متوسط ۷۵ میلی گرم کافئین وجود دارد. یک لیوان نوشابه

از نوع کولا در حدود پنجاه میلی گرم و یک قطعه کوچک شکلات ۲۵ میلی گرم کافئین دارد. در کودکان نظر به

کوچکی جثه، مقادیر کم کافئین می تواند موجب بی خوابی شود.

 

۲) اضطراب: در یک فرد جوان که از نظر جسمی سالم است، علت اصلی بی خوابی در بیشتر موارد نوعی

اضطراب است. اضطراب ساده و زودگذر پدیده ای است که همه افراد پیش از حضور در جلسه امتحان و یا قبل

از یک دیدار مهم احساس کرده اند. این اضطراب معمولا باعث یک یا چند شب بی خوابی می شود که به صورت

اختلال در به خواب رفتن ظاهر می شود. گاهی بی خوابی ناشی از اضطراب مزمن و پیچیده عصبی (روان

پریشی) است. در این صورت زمینه اختلال ویژه روانی شامل خواب و رویا هم می شود و یا در شب تظاهر می

کند. در این موارد شخص می ترسد که در هنگام خواب اتفاق بدی برایش روی دهد. برخی افراد هستند که به

علت ترس از دیدن کابوس نمی توانند بخوابند. گاهی بی خوابی ممکن است نخستین نشانه آغاز یک بیماری

شدید روانی باشد و برخی از بیماران که چند بار به عود بیماری شدید روانی دچار شده اند، گاهی با شروع

بی خوابی متوجه می شوند که عود دیگری در کار است و خود شخصا با مراجعه به پزشک و از سرگرفتن درمان

از عود بیماری جلوگیری می کنند. گاهی نیز اضطراب مزمن آن چنان موجب تنش و خستگی عضلانی می شود

که شخص به علت احساس درد ماهیچه ها از خواب بر می خیزد.

 

۳) افسردگی: افسردگی در افراد میانسال و مسن می تواند سبب بی خوابی شود. در چنین مواردی علاوه بر

بی خوابی، نشانه های دیگری، همچون بی اشتهایی و کاهش وزن، احساس خستگی همیشگی، نداشتن

نیرو و بی میلی به زندگی مشهود است. در جوانان، افسردگی ممکن است سبب افزایش خواب و اشتها

شود.

 

۴) بیماری های غده تیروئید: پرکاری تیروئید باعث خواب های کوتاه مدت و گسیخته می گردد. اما کم کاری

تیروئید موجب خواب آلودگی زیاد می شود.

 

۵) محل و ساعت خواب: خوابیدن در جای ناآشنا، تغییر دایمی ساعت خواب که از جمله در کار نوبتی ملاحظه

می شود، سر و صدای زیاد در محیط و ناراحت بودن بستر از دلایل بی خوابی است.

 

۶) افزایش سن: با بالا رفتن سن به طور طبیعی، کاهش در زمان خواب و افزایش در دفعات بیداری در طول

شب به وجود می آید. البته در تعداد کمی از افراد با افزایش سن میزان خواب هم بیشتر می شود.

 

۷) اثرات مستقیم داروها: برخی از داروها به طور مستقیم باعث بی خوابی می شوند، از آن جمله به داروهای

محرک اعصاب مانند «آمفتامین» و «کافئین» باید اشاره کرد. یک گروه از داروهای ضدافسردگی تحت عنوان

مهار کننده های آنزیم «منوآمینو آکسیداز» ممکن است سبب بی خوابی شوند. البته پزشک در صورت تجویز

این داروها، زمان مناسب مصرف آنها را ذکر خواهد کرد تا از بی خوابی شبانه جلوگیری شود. الکل در

کشورهای غربی از علل عمده بی خوابی شبانه و خستگی و کسالت پس از برخاستن از خواب می باشد.

 

۸) قطع ناگهانی برخی داروها: قطع ناگهانی برخی داروها که اثر خواب آور دارند، با بی خوابی توام می شود، از

جمله باید به «باربیتورات ها» اشاره کرد. البته در ایران تنها یکی از این گروه داروها به نام فنوباربیتال به کار می

رود که کاربرد ضدتشنجی دارد و داروی بسیار مناسبی نیز هست و به هر حال قطع آن فقط باید طبق توصیه

پزشک انجام گیرد. به دنبال قطع ناگهانی بعضی از آرام بخش های ضعیف مانند دیازپام هم ممکن است برای

چند شب بی خوابی پدید آید. از این رو قطع این داروها باید به تدریج صورت پذیرد.

 

 

 

انبه چگونه میوه ایی است؟

 

انبه خوب، پوست یكنواختی دارد و معمولا‌ نرم است و اگر لكه‌های سبز تیره روی آن باشد، به این معنا است

كه هنوز نرسیده است.

انبه جزو اولین میوه‌هایی است كه در مناطق گرمسیری و استوایی مورد استفاده انسان قرار گرفته است.

هیچ می‌دانید زادگاه این میوه به كجا بازمی‌گردد؟ به دامنه كوه‌های هیمالیا در كشور هند و برمه. بیش از ۴

هزار سال پیش درخت همیشه سبز این میوه در این منطقه پیدا شده و كم‌كم میوه‌اش به سایر كشورها

معرفی شده است. جالب است بدانید كه ۴۰ تا ۶۰ عدد از این درختان هنوز در این نواحی باقی مانده‌اند و

جالب‌تر اینكه انبه‌های زمان قدیم به خوشمزگی انبه‌های امروزی نبوده‌اند زیرا بافت فیبری آنها بیشتر بوده

است. به این میوه در زبان فارسی انبه می‌گفته‌اند و امروز نیز به همین نام شهرت دارد و نام انگلیسی انبه

مانگو است كه از عبارتی گرفته شده كه جلوتر توضیح خواهیم داد. از آنجا كه هند زادگاه این میوه به حساب

می‌آید در آیین هندو آن را غذای خدایان می‌دانستند و نام مانگو از كلمه مانكای گرفته شده است كه بعدها

پرتغالی‌ها آن را به مانگا تغییر داده و بعد از سال‌ها به این نام امروزی شهرت یافته است به طوری كه این روزها

به عنوان یك میوه با ارزش تغذیه‌ای فراوان مورد استفاده قرار گرفته است و به عنوان منبع ویتامین C ، بتا

كاروتن و پتاسیم به حساب می‌آید.

بهترین نوع انبه به نام آلپونسو در هند كشت می‌شود كه به شاه انبه شهرت دارد. به علاوه در كشور خودمان

نیز این میوه كشت می‌شود و استان هرمزگان و به خصوص شهرستان‌های میناب و رودان از جمله مناطق

كشت این میوه به حساب می‌آیند و باغات این میوه در این شهرستان‌ها به چشم می‌خورند.

 كاهنده فشار خون

همان طور كه گفتیم این میوه از منابع بسیار خون پتاسیم به حساب می‌آید به طوری كه مصرف آن به افراد

مبتلا به فشار خون توصیه می‌شود. جالب است بدانید كه هر انبه كامل كه ۶۴۰ گرم وزن دارد تامین‌كننده ۳۳

درصد از نیاز افراد بزرگسال به پتاسیم است و مصرف هر روز این میوه به كاهش فشار خون افراد مبتلا به فشار

خون بالا بسیار كمك می‌كند. جالب است بدانید مطالعات نشان داده‌اند، دریافت روزانه ۲۳۰۰ تا ۳۱۰۰ میلی

گرم از این ماده مغذی در یك روز توانسته است فشار خون افراد را به میزان ۲۵ درصد كاهش دهد و مرگ و میر

ناشی از فشار خون بالا را كنترل كند.

این میوه اندیس گلایسمی بالایی نیز دارد یعنی وقتی مصرف می‌شود قند خون به یكباره افزایش پیدا می‌كند و

موجب ترشح هورمون انسولین می‌شود. با ترشح این هورمون قند به داخل سلول‌ها روان شده و دوباره افت

پیدا می‌كند به این دلیل فرد دوباره احساس گرسنگی می‌كند و همین موضوع موجب زود به زود گرسنه شدن

فرد و پرخوری او می‌شود. به علاوه، این میوه را افراد دیابتی باید با احتیاط مصرف كنند زیرا نیاز به انسولین با

خوردن این میوه افزایش پیدا می‌كند. این میوه در هر ۱۰۰ گرم از خود دارای ۵۷ كالری انرژی است و باید این

میزان كالری را در برنامه غذایی روزانه محاسبه كرد.

 میوه‌ای برای كم‌خون‌ها

همه ما می‌دانیم كه مشكل كم‌خونی در افرادی كه از گوشت قرمز استفاده نمی‌كنند، بیشتر دیده می‌شود.

به این دلیل به این افراد توصیه می‌شود تا از منابع گیاهی این ماده مغذی بیشتر استفاده كنند. به علاوه در كنار

مواد غذایی آهن‌دار گیاهی بهتر است از غذاهایی استفاده شود كه جذب این آهن گیاهی را بالا می‌برند. در

این میان، انبه در دسته میوه‌هایی جای می‌گیرد كه می‌توان آن را به همراه منابع گیاهی آهن دار مورد

استفاده قرار داد. حتما می‌پرسید چرا؟ باید در جواب بگوییم كه در هر ۱۰۰ گرم از این میوه ۳۷ میلی‌گرم

ویتامین C و ۲۰۰۰ میكروگرم بتاكاروتن وجود دارد كه مطالعات نشان داده‌اند دریافت همزمان این مواد مغذی با

آهن جذب روده‌ای این ماده معدنی را افزایش می‌دهد. بتاكاروتن در روده با آهن باند شده و از پیوند آن با

تركیباتی مثل فیتات‌ها كه مانع جذب آهن می‌شوند، جلوگیری كرده و به این ترتیب كم خونی برطرف می‌شود.

 انبه علیه سرطان

شاید باورتان نشود اگر بگوییم كه مطالعات نشان داده‌اند، مصرف مرتب این میوه از بروز سرطان رحم پیشگیری

می‌كند زیرا انبه دارای تركیبی با خاصیت آنتی‌اكسیدانی است كه به آن بتاكریپتوگزانتین می‌گویند. در

مطالعه‌ای كه بیش از ۱۵هزار زن در آن شركت داشته اند و به مدت ۱۵ سال به طول انجامیده است دیده شده

با مصرف مرتب این میوه، سطح این تركیب در خون آنها بالارفته و به میزان قابل ملاحظه ای احتمال ابتلا به این

بیماری در آنها كاهش یافته است. حتی دیده شده است وجود این تركیب در بدن افراد از عود مجدد سرطان در

افرادی كه قبلا به این بیماری مبتلا شده‌اند كمك فراوانی می‌كند.

یكی دیگر از دلایل پیشگیری‌كننده از بروز سرطان و حتی عفونت‌های گوناگون، ایجاد یك سیستم ایمنی بسیار

قوی است كه مطالعات نشان داده‌اند این میوه به دلیل ویتامین C و بتاكاروتن بالایی كه دارد دارای چنین

خاصیتی است. به این دلیل مصرف مرتب انبه در برنامه غذایی از بروز عفونت‌های ویروسی و رشد تومورهای

بدخیم در بدن جلوگیری می‌كند. به‌علاوه تحقیقات نشان داده‌اند، دریافت مقادیر بالای بتاكاروتن موجب فعالیت

هرچه بیشتر سلول‌های سیستم ایمنی می‌شود به این دلیل متخصصان تغذیه انبه را به گروه‌های سنی با

سیستم ایمنی ضعیف‌تر مانند سالمندان، بچه‌ها و زنان باردار توصیه می‌كنند.

 طرز خرید انبه

وقتی می‌خواهید این میوه را بخرید و به خانه ببرید،‌ اول خوب به انبه‌ها نگاه كنید. توجه داشته باشید كه

پوست یكنواختی داشته باشند البته ممكن است قسمت‌هایی روی این میوه وجود داشته باشند كه به رنگ

سبز تیره، زرد و قرمز در آمده است. به علاوه، هنگامی‌كه آن را فشار می‌دهید، پوست این میوه باید نرم باشد.

اگر لكه‌های سبز تیره روی این میوه باشد یعنی این میوه به خوبی نرسیده است و می‌توان آن را در دمای اتاق

قرار داد كه با گذشت چند روز می‌رسد و به محض آنكه كاملا رسید می‌توان آن را به مدت دو هفته در یخچال

نگهداری كرد. در ضمن، برای تسریع در رسیدن این میوه می‌توانید آنها را داخل پاكت كاغذی قرار داده و در دمای

اتاق قرار دهید كه سرعت فرآیند رسیدن این میوه‌ها افزایش پیدا می‌كند.

 روش‌های خوردن انبه

ساده‌ترین روش خوردن این میوه آن است كه آن را پوست گرفته و به شكل تازه آن را میل كنید. می‌توانید آن را

به همراه كمی‌آبلیمو به شكل یك نوشیدنی در آورده و در این روزهای گرم تابستان مورد استفاده قرار دهید.

مصرف این میوه به همراه كمی‌بستنی و یا مخلوط شده با شیر نیز میان وعده‌های بسیار مغذی را برایتان مهیا

می‌كند كه می‌توانید از خوردن‌شان لذت ببرید.

اما یكی از نكاتی كه باید در هنگام خوردن این میوه به خاطر داشته باشید آن است كه برخی از افرادی كه به

آلرژی تماسی مبتلا هستند با تماس با پوست این میوه دانه‌های قرمز رنگی در پوست‌شان ایجاد می‌شود.

بهترین توصیه به این افراد آن است كه از انبه‌های كاملا شیرین استفاده كنند تا كمترین واكنش‌های

حساسیتی ایجاد شود.

شما می‌توانید در فصولی كه این میوه در دسترس شما نیست آن را به برش‌های نازكی درآورده و خشك كنید.

فراموش نكنید این میوه می‌تواند یكی از اجزای سالاد میوه را تشكیل دهد و یا آنكه به شكل پوره به همراه

سایر میوه‌ها به مصرف برسد. از این میوه، شربت، ترشی و مربا تهیه می‌كنند.

این میوه به دلیل تركیبات اسیدی كه دارد می‌تواند به هضم پروتیین‌ها كمك كند. به این دلیل در وعده‌های

غذایی سنگین اگر مقدار كمی‌از این میوه به مصرف برسد به هضم غذا در سیستم گوارشی كمك می‌كند. به

همین دلیل توصیه می‌شود انبه را با معده خالی میل نكنید بلكه آن‌را بعد از صرف غذا و یا ترشی آن را به

همراه غذا به مصرف برسانید.

شاید خیلی به مذاقتان خوش نیاید اگر بگوییم كه در برخی از كشور‌ها مانند مكزیك و هند برش‌های این میوه را

با كمی‌فلفل قرمز و نمك می‌خورند البته برش‌های كال این میوه و جالب‌تر اینكه در هند آن را با نوعی رب شور

كه بگونگ نام دارد و از ماهی و یا میگو تهیه شده است، می‌خورند.

برگی از زندگی شهید مریم فرهانیان

 

زندگینامه و خاطره ای از شهید مريم فرهانيان

نام : مریم فرهانیان وصیتنامه شهیده مریم فرهانیان - به ولايت فقيه ارج بنهيم و بدانيم كه الان امام خميني بر

ما ولايت دارد

تولد : ۲۴ دی ماه سال ۱۳۴۲

محل تولد : آبادان در خانواده‌ای متوسط و مذهبی

تاریخ شهادت : ۱۳ مرداد ماه ۱۳۶۳

محل شهادت : گلستان شهداء آبادان در اثر اصابت خمپاره دشمن

محل دفن : گلزار شهدای آبادان

در ۱۴ سالگی با کمک برادر رشید خود «شهید مهدی فرهانیان» خود را مجهز به سلاح معرفت و بصیرت الهی

کرد و با درک صحیح از وضعیت حاکم بر کشور و نیز ماهیت استکبار جهانی امپریالیسم،مبارزات خود را علیه

ظلم های رژیم پهلوی آغاز کرد .

این شهیده بزرگوار با اوج‌گیری مبارزات مردم در جریان انقلاب اسلامی در تظاهرات و راهپیمایی‌های مردمی

علیه حکومت شاهنشاهی شرکت کرد و با پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی و تشکیل سپاه پاسداران به

جمع این خیل عاشق پیوست و دوره‌های آموزشی را با موفقیت به پایان رساند.و با آغاز جنگ تحمیلی درشهر

آبادان را ترک نکرد و دوشادوش برادران رزمنده به دفاع ازخاک کشورش پرداخت .

شهیده مریم فرهانیان درسن ۱۷ سالگی در بیمارستان امام خمینی (ره) آبادان مشغول امداد‌گری شد و به

مدت سه سال به کار امدادگری و پرستاری از مجروحین جنگ در بیمارستان های مختلف آبادان ادامه داد که در

این مدت یک بار به شدت زخمی شد و به اجبار در بیمارستان بستری شد .

وی کسی بود که زینب وار از برادران رزمنده مجروح پرستاری می کرد.مریم فرهانیان یکی از ۱۸ نفر خواهران،

امدادگران داوطلب بود که در زمان جنگ در بیمارستان طالقانی آبادان در قسمتهای مختلف، خالصانه خدمت

کرد وی در تمام مدت عمر گرانبهایش با بیداری و هوشیاری سیاسی، دینی زندگی کرد رفتار و منش این

شهیده الگوی زن مسلمان ایرانیست .

اين شهيده بزرگوار از ابتداي پيروزي انقلاب اسلامي تا روز شهادت با بيداري كامل و حس زيباي عشق و ايثار

در شهر مقاوم آبادان مشغول خدمت و ترويج اخلاق، رفتار و منش يك زن مسلمان بود. به هنگام شكست

محاصره آبادان و آزادي خرمشهر و بسياري از عمليات‌هاي ديگر فعاليت چشمگيري داشت تا بالاخره بر اثر

متوقف شدن عمليات پس از آزادي خرمشهر به‌منظور رسيدگي به خانواده شهدا در واحد فرهنگي بنياد شهيد

آبادان مشغول فعاليت شد .

شهيده مريم فرهانيان از نگاه خانواده و دوستان

بسيار تقيد داشت كه پدر و مادرش از او راضي باشند همچنين خيلي به خواندن نماز اول وقت تقيد داشت.

بسيار اهل مطالعه بود، كم مي‌خوابيد و بيشتر به خودسازي مي‌پرداخت. مريم استثنايي نبود اما خيلي

خودساخته بود، نفرت از غيبت، محبت خالصانه‌اش به ديگران، هيچ چيز را براي خود نخواستن از شاخصه‌هاي

اخلاقي او بود. شهيده مريم فرهانيان همواره مي‌گفت برخي سكوت‌ها و حرف‌هاي نابه‌جا، گناهان كوچكي

هستند كه تكرار مي‌كنيم و برايمان عادت مي‌شود، گناهان بزرگ را اگر انسان خيلي آلوده نشده باشد متوجه

مي‌شود، اين گناهان كوچك هستند كه متوجه نمي‌شويم.

شهيده مريم فرهانيان در بسياري از عمليات دوران دفاع مقدس از جمله شكست حصر آبادان و آزادسازي

خرمشهر حضوري فعال و چشمگير داشت.

زهرا سامري همرزم شهيده مريم فرهانيان:

رمز موفقيت مريم اين بود كه هيچ‌گاه دلبسته دنيا نشد و دنيا و زرق و‌ برقش را نمي‌ديد. وي با بيان اينكه من

تنها چهار سال با مريم همرزم بودم، اذعان داشت: براي انتخاب دوست بايد بيشترين دقت را انجام دهيم اما

مريم پيش از آنكه دوست من باشد الگوي خوب و مطمئني بود.

مريم نخست به عنوان امدادگر در بيمارستان مشغول فعاليت بود و سپس وارد بنياد شهيد شد، مريم روحي

پويا داشت و سكون و يك‌جا ماندن را نمي‌توانست تحمل كند و اگر مي‌ديد در جاي ديگري مي‌تواند خدمت كند

خود را به آنجا مي‌رساند.

او پس از مدتي فعاليت در بيمارستان، به عنوان مددكار اجتماعي در بنياد شهيد مشغول شد و به مددكاري و

مواظبت از مادران شهيدان مي‌پرداخت و او اعتقاد داشت كه مراقبت از مادران شهدا چيزي كمتر از جنگيدن در

جبهه‌ها نيست .

خاطره ای از سامری :

روزي وارد خانه شدم و مريم را رو به قبله ديدم وقتي جلوتر رفتم، ديدم مريم روي دستانش مي‌زند و از او سؤال

كردم كه مشكلي پيش آمده، چيزي نگفت اما بعدها براي من تعريف كرد كه من هر روز اعضاي بدنم را مواخذه

مي‌كنم و از آنها مي‌پرسم كه امروز براي خدا چه كاري انجام داد‌ه‌ايد .

خانم سامری در خصوص عزاداري‌هاي بي‌نظير همرزمش می گوید :

در ايام فاطميه روزي سرزده وارد خانه شدم و ديدم مريم به پهناي صورت اشك مي‌ريزد و نام حضرت زهرا(س) را

صدا مي‌زند .

به او گفتم كه چرا اينقدر اشك مي‌ريزي؟

گفت : شما اگر مادرتان فوت كند چه كار مي‌كنيد، شادي مي‌كنيد يا گريه؟

مریم علي‌رغم فعاليت زيادي كه داشت روزه مي‌گرفت و تنها با نان و آب افطار مي‌كرد .

هيچ چيز او را راضي نمي‌كرد و همين موجب شده بود كه يك لحظه آرامش نداشته باشد تا اينكه در بهار عمر

خود با رسيدن به مقام شهادت به آرامش هميشگي رسيد .

فاطمه فرهانيان خواهر شهيده مریم :شهيده مريم فرهانيان يك انسان معمولي با انديشه‌هاي بلند بود،

چراكه با شناخت راه و مسير درست به درجه رفيع شهادت نائل آمد .او در هنگام دفاع از ميهن در سن نوجواني

و جواني قرار داشت، اما آنقدر به خودسازي و تهذيب نفس پرداخته بود كه در سن 21 سالگي به درجه شهادت

نائل آمد .اين شهيده بزرگوار با تأسي از حضرت زهرا(س) در جواني به شهادت رسيد و همواره در رفتار و كردار

خويش ايشان را الگو قرار داده بود .

شهيده مريم همواره در زندگي به دنبال شناخت تكليف و وظيفه ديني و شرعي خود بود و با جديت به وظايف

خود عمل مي‌كرد .

شهيده مريم فرهانيان يك انسان معمولي با انديشه‌هاي بلند بود، چرا كه با شناخت راه و مسير درست و با

تلاش و مجاهدت براي رسيدن به قله‌هاي متعالي انساني به درجه شهادت نائل شد .

مريم توجه ويژه‌اي به مبدأ و مقصد خلقت انسان داشت و از عادات پسنديده ايشان اين بود كه در جمع‌هاي

دوستانه با گريز به مسئله معاد اين موضوع را براي ديگران هم يادآور مي‌شد .

در جريان فتنه‌هاي اخير همان اندازه كه اهميت اطاعت از ولايت فقيه براي همگان مشخص شد، در جريان

جنگ تحميلي نيز شناخت حق از باطل مشكل بود و در اين زمان مريم توجه خاصي به فرمان و سخنان امام

خميني(ره) داشت .

مريم هنگام نماز خواندن به گونه‌اي بود كه اطرافيان به خوبي متوجه خشوع و خضوع ايشان بودند .

گذشت و فداكاري، مهرباني و ايثار و گذشتن از حق خود در زماني كه حق با اوست از جمله ديگر ويژگي‌هاي

شخصيتي شهيده مريم فرهانيان بود .

مريم همواره گناهان كوچك را زمينه‌اي براي انجام گناهان بزرگ مي‌دانست ابراز داشت: بايد از گناهان كوچك

ترسيد چرا كه كوچك شمردن گناهان صغيره باعث بروز بسياري از مشكلات و گناهان كبيره مي‌شود .

وي در خصوص شجاعت اين شهيده دفاع مقدس می گوید : در روزهاي نخستين جنگ و در حالي كه تنها 20

روز از شهادت برادرمان مهدي گذشته بود و مادرم شرايط روحي نامساعدي داشت مريم قضيه بازگشت به

آبادان را مطرح كرد .

هيچ كس جرأت مطرح كردن بازگشت به جبهه‌هاي جنگ را به مادر نداشت، اما مريم بهترين تصميم را گرفت و

مجوز بازگشت هشت نفر از اعضاي خانواده را نيز به همراه خود به جبهه از مادرمان گرفت .

هنگام شهادت :

این شهیده بزرگوار در غروب سیزدهم مرداد ماه سال ۱۳۶۳ در حالی که همراه با دو تن از خواهران همکار خود

بر مزار شهیدی که بنا به وصیت مادر شهید که از آنان قول گرفته بود هر سال به جای او بر سر مزار پسر

شهیدش حاضر شوند، در حالی که راهی گلستان شهداي آبادان شده بودند مورد اصابت ترکش خمپاره

دشمن بعثی قرار گرفتند و دو خواهر همراه او زخمی شدند و مريم فرهانيان نماد رشادت و مجاهدت زن‌ ايراني

به فیض شهادت نایل شد .

 

وصيت نامه شهيده مريم فرهانيان

بسم الله الرّحمن الرّحيم و به نستعين انّه خير ناصر و معين

وصيتم را با نام خدا، اين بزرگترين بزرگترها، آن يگانه مطلق، اين فريادرس مستضعفان، اين در هم كوبنده كاخ

ستمگران و يزيديان، اين منجي حق و عدالت، اين فرستاده ي قرآن، اين شنونده غم ها، اين مشكل گشاي

دردها و … شروع مي كنم.

اول از هر چيز از انقلاب اسلامي ايران به رهبري امام خميني به اندازه فهم خودم و وظايفم كه بر دوش دارم

بگويم، انقلابي كه با دادن خون هزاران شهيد و هزاران معلول به اولين مرحله پيروزي خود رسيد. انقلابي كه در

آن مردم، اسلام را، اين كامل ترين دين را مبناي كار خود قرار دادند و از آن الهام گرفتند و وحدتي را كه به دست

آورده بودند، با توجه به دين اسلام و رهبري قاطع امام آن را حفظ كردند.

قدر اين رهبر را بدانيد و همواره پشت سر او باشيد. از امام پيروي كنيد. به پيام ها و فرمان ها و دستوارت

اسلامي امام توجه كنيد و سعي كنيد از هر كلمه امام درس بگيريد.

امام را تنها نگذاريد. اين هواي نفسي را كه امام از آن صحبت و سعي مي كند آن را از وجود ما بزدايد، شما

هم سعي كنيد كه در اين راه موفق شويد. سعي كنيد خود را بشناسيد كه اگر خود را بشناسيد خدا را

شناخته ايد. در هيچ كاري خدا را از ياد نبريد. و همواره به ياد خدا باشيد و با هم به مهرباني رفتار كنيد.

امام زمان را از ياد نبريد. همواره به فكر امام زمان باشيد. همواره در راه اسلام باشيد و براي تحقق بخشيدن به

آرمان اسلام بكوشيد و به قدرت الهي توجه داشته باشيد كه بالاتر و با عظمت تر از تمام قدرت هاست. هيچ

وقت قدرت خدا را از ياد نبريد و سعي كنيد كه هر چه بهتر تزكيه نفس كنيد. چيزي را كه امام اينقدر درباره اش

تكيه مي كنندكه تزكيه نفس كنيد. و در بين خطراتي كه ما را تهديد مي كنند هيچ خطري بالاتر از اين نفس

نيست كه گاه انسان را به انحراف مي كشاند و خود انسان متوجه نمي شود.

قرآن بخوانيد زيرا قرآن تمام دستورات زندگي را به شما مي گويد. نهج البلاغه و صحيفه سجاديه هم همينطور.

مادر! اگر من سعادت شهادت را داشتم و شهيد شدم، اصلاناراحت نباش. ما همه امانت هستيم و همه ما از

دنيا مي رويم، زيرا اين دنيا آزمايشگاهي است كه خداوند بندگان خود را در آن، مورد آزمايش قرار مي دهد. اين

ما هستيم كه بايد سعي كنيم و از اين امتحان كه بالاترين امتحان هاست سربلند بيرون بياييم و در قيامت

پيش خدا سرافكنده نباشيم.

يادم هست كه در آخرين جلسه گفتگويي كه با برادر شهيدم داشتم، درباره معاد برايم صحبت مي كرد و مي

گفت در فكر آخرت باشيد و بعد از اين جلسه بود كه مقام شهادت را به دست آورد. از صميم قلب به او تبريك

مي گويم و از خدا مي خواهم صداقتي همانند شهيدان به من عطا كند و سعادت اين را بدهد كه تنها و تنها در

راه او قدم برداريم و براي رضاي او كار كنيم.

شهيد كسي است كه به آخرين مرحله كمال خود رسيده است و راهش را با آگاهي، ايمان و خلوص مي

پيمايد و هميشه پيروز و جاويد است.

به ولايت فقيه ارج بنهيم و بدانيم كه الان امام خميني بر ما ولايت دارد و بدانيم تنها در اين صورت در دنيا و آخرت

موفق مي شويم كه با همديگر صميمي باشيم و با دشمن مقابله كنيم. چه دشمناني كه در درون ما هستند

و چه دشمنان بيروني. من هم مانند برادر شهيدم (مهدي) هر چه يادم آمد نوشتم و اگر در گفتارم اشتباهي

هست، به بزرگي خودتان ببخشيد .
 

والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
مریم فرهانیان

 

شمیم دلنواز

    قال الحسن علیه السلام:

        به راستی هر که برای خدا اخلاص ورزد و فرمایش او را راهنمای خود گیرد خداوند او را به استوارترین

        راه هدایت نماید و توفیق موفقیت در این راه را نصیبش سازد و برای عاقبت به خیر شدنش یاری رساند.

                                   منبع:تحف العقول/392

 
مداحی های محرم