ریحانه
(حــوزه ریحـــانة النبی س ســــنـنـدج)
(حــوزه ریحـــانة النبی س ســــنـنـدج)
دوشنبه 91/08/08
آن روزها من فقط یک دختر بچه بودم که تو را به خاطر همبازی شدن با کبوترهای بقعه هایت و آب خوردن از سقاخانهاتْ با کاسه های طلاییاش، دوست میداشتم.
آنچه از تو در خاطر کودکانه ام مانده بود، نوازش پرهای رنگی خادمانت بر روی صورتم بود و عطر گلابی که وقت زیارت، لباسم را خوشبو میکرد.
پدر مرا بر روی شانه هایش سوار میکرد تا در میان خیل جمعیتی که گرداگرد ضریح نورانیات می چرخیدند، دستم به پنجرههای ضریحت برسد و بتوانم آن را ببوسم. بعد، پدر گوشه ای می نشست و زیارتنامه میخواند و من بر روی سنگهای مرمر صحن آیینه ات، لی لی کنان بازی میکردم.
یکبار ضمن بازگشت از زیارت، در حالی که پدر کفشهایم را از کفشداری میگرفت، دستم از میان دست پدر رها شد و جمعیت مرا با خودش برد. هر چه چشم چرخاندم، پدر را ندیدم.
پای برهنه در حیاط شروع به دویدن کردم؛ آنقدر سراسیمه که کبوترها و یا کریمهایت را که روی زمین مشغول گندم خوردن بودند، ترساندم و یک دفعه یک دسته کبوتر به هوا پرید! چند بار پدر را صدا زدم، اما وقتی جوابی نشنیدم، کم کم فریادهایم به بغض تبدیل شد و گریه ام گرفت.
ازا ین که گم شده بودم، خیلی ترسیدم؛ با خودم گفتم شاید چون دختر بدی شدهام پدر مرا از یاد برده است.
از خیال اینکه مرا رها کرده باشند و به حال خود گذاشته باشند گریه ام بیشتتر شد.
یک دفعه یاد بی بی افتادم که همیشه میگفت: امام هشتم علیهالسلام ، غریب نواز است و دعای در راه ماندگان را اجابت میکند.
یاد قصه صیاد و آهو افتادم که بارها بی بی برایم تعریف کرده بود و پدر عکس آن را در اتاق زده بود.
همان جا که ایستاده بودم، رویم را به طرف حرمت چرخاندم و مثل اوقاتی که مادر با تو حرف میزد و دعا میخوان چشمهایم را بستم و از دلم گذشت: یا امام رضا علیهالسلام ! اگر کمکم کنی، قول میدهم که دیگر دختر خوبی شوم!
هنوز شیرین خلوت با تو در دلم بود که جمعیت از هم شکافت و سایه پدرم بر سرم افتاد…
حالا دیگر همه میگویند که من برای خودم خانمی شدهام و به قول معروف سری تو سرها درآوردهام؛ اما هنوز هر وقت کاسه های طلایی سقاخانه ات را می بینم و صدای نقاره خان هات هنگام اذان در گوشم می پیچید، به یاد آن قولی می افتم که به تو دادم و از خودم خجالت میکشم.
چون این روزها صفا و صمیمیت کودکانهام را از دست دادهام و از صداقت و معصومیت بچگی هایم دور شدهام و دیگر نمیتوانم با آن خلوص و سادگی با تو حرف بزنم.
احساس میکنم مدتهاست که زیر قولم زدم و دختر بدی شده ام
شاید بهتر باشد یک بار دیگر در حرمت گم شوم.
دلم برای گریستن تنگ است!
دوشنبه 91/08/08
شما هم دندان محکم میخواهید؟
داشتن دندانهاي محكم براي بسياري از پدرها و مادرها مهم است.
به گزارش تبيان بسیاری از مواد غذایی هستند كه برای استحکام دندانهاي فرزندانتان مۆثرند. در این مقاله به ذکر چند مورد از این مواد میپردازیم.
محصولات بدون قند
تا جایی که میتوانید از محصولات بدون قند استفاده کنید.
سبزی
سبزی حاوی پروتئین زیادیست و به استحکام دندانها کمک میکند. پس یك رژیم غذایی با سبزی، نظیر حبوبات توصیه میشود.
فیبر موجود در سبزیجات برای نگهداری تعادل سطح اسید در دهان و خنثی کردن اسید موثر است. هر چه اسید کمتری تولید شود، صدمه وارد آمده به دندان کمتر میشود؛ قارچ، نمونه بسیار خوب این دسته است.
میوه
خوردن میوههای خام دندانها را محکم میکند. میوهها به خاطر طعم خوب و دارا بودن مواد مغذی شناخته شدهاند و اگر به طور منظم مصرف شوند به استحکام دندانها کمک میکنند، به خصوص این که اکثر میوهها به صورت خام مصرف میشوند.
آب
آب به نگهداشتن سطح pH دهان کمک میکند. از آنجا که سطح اسید دهان زیاد است و میتواند به پوسیدگی و تولید باکتری منجر شود، مصرف چهار تا پنج لیوان در روز، به این موضوع در بلندمدت کمک میکند.
شكلات
ممکن است از این مورد شوکه شوید، ولی حقیقت دارد. شکلات به ساخت دندان محکمتر کمک میکند. محصولات لبنی
کلسیم و پتاسیم دیگر عناصری هستند که به خنثی عمل کردن اسیدها کمک میکنند. ولی محصولات لبنی، بیشتر به خاطر دارا بودن پروتئین موجب استحکام دندانها میشوند. یک رژیم غذایی همراه با کیک پنیر به عنوان دسر بسیار برای دندان مفید است.
چای
چای سبز و سیاه از آنجا که حاوی پلیفنول است، میتواند با باکتری مبارزه کند و برای استحكام دندان توصیه میشود.
شیرینبیان
شیرین بیان خصوصیات آنتی باکتریال دارد و تنفس را تازه میکند. اگرچه باید مقدار محدودی استفاده کنید، چرا که مقدار زیاد آن برای سلامتی مضر است و میتواند موجب لک روی دندان نیز شود.
پنج ادویه
میخک، دارچین، زیره، گشنیز و هل، پنچ عنصری هستند که نه تنها به غذا طعم میدهند، بلکه سلامت دهان را نیز به همراه میآورند.
دوشنبه 91/08/08
تصویر دل انگیز برگ و پاییز
زرد، سرخ، سبز، زرد
بیندیش
چگونه همیشه ضمیر ناخودآگاهت
زیبا پاییز را دوست داشت
به قصه تک تک برگهایت گوش کن
آنگاه که سر بر زمین می گذارند
آواز همه یکیست
بی نقاب باش!
بی نقاب!
زیبا پاییز آمد
تا تو را از تو بگیرد
که بازت گرداند
به اصل خویش
به نیستی
زادگاه حقیقی ات
بی نقاب می خواهدت پاییز
آنگونه که خدا…
بی تن پوش برگ، عریان و بی نقاب
به زمین بنگر
دل برکن از وابستگی ها
و احساس کن آزادی را!
پرواز کن!
پرواز
رهای رها
دوباره رشد کن
جوانه خواهد زد بر تو
برگهای سبز
هم نفست
همراهت
تا اوج
تا خدا
یکشنبه 91/08/07
بسیج
بسیج ای دست و بازوی ولایت
خط سرخ عزل تا بی نهایت
تو را نشناختن حق ناشناسیست
تعارض با تو کفر وناسپاسیست
بسیجی سست و بی حال است آیا
زبان غیرتش لال است آیا
بسیجی از چه رو خاموش ماندی
زبان بستی سراپا گوش ماندی
نمی بینی مگر دجاله ها را
سرود شوم نفی لاله ها را
ببین نشخوار صبح وشامشان را
طنین طعنه و دشنامشان را
علی را بی عدالت نام دادند
ولایت را وکالت نام دادند
به سر اندیشه هایی خام دارند
ولی داعییه اسلام دارند
کدام اسلام اسلامی که مرده ست
سرتسلیم بر شیطان سپرده ست
بسیجی سست و بی حال است آیا
زبان غیرتش لال است آیا
بسیجی تابع اسلام ناب است
لقایش تیغ سرخ آفتاب است
کدام اسلام اسلام حسینی
که جاری شد زلبهای خمینی
نگه کن بلبلان این چمن را
بلوچ وترک و ترکمن را
بسیجی شیعه و سنی ندارد
به فرمان ولی سر می گذارد
خمینی گفت سر گردان نباشید
اسیر دست نامردان نباشید
یکشنبه 91/08/07
گزارش مراسم روز عرفه مورخ 4/8/91 حوزه علمیه ریحانه النبی(علیهما السلام) سنندج
مراسم روز عرفه توسط خواهران این مدرسه مبا رکه درمنزل یکی ازخواهران برگزار گردید.در این مراسم پس از ذکر صلوات و خواندن دعای فرج ،دعای پرفیض عرفه با مداحی جناب آقای صفیاری از مداحان برجسته استان قرائت شد.
این مراسم به مدت 2 ساعت طول کشید که پس از قرائت دعای پرفیض عرفه ، با خواندن آیه “امن یجیب ….” خواهران برای شفای مریض دعا کردند.