پیمان جوانمردان( حلف الفضول )

در سال یازدهم هجرت رسول اکرم (ص) در آخرین سفرحج (در عرفه)، در مکه و در غدیرخم، در مدینه قبل از بیمارى و بعد از آن در جمع یاران و یا در ضمن ‏سخنرانى عمومى، با صراحت و بدون هیچ ابهام، از رحلت ‏خود خبر داد. چنان که قرآن رهروان رسول خدا (ص) را آگاه ساخته بود که ‏پیامبر هم در نیاز به خوراک و پوشاک و ازدواج و وقوع بیمارى و پیرى مانند دیگر افراد بشر است و همانند آنان خواهد مرد. پیامبر اکرم (ص) یک ماه قبل از رحلت فرمود: «فراق نزدیک شده و بازگشت ‏به سوى خداوند است. نزدیک است فراخوانده شوم و دعوت حق را اجابت نمایم و من دو چیز گران در میان شما مى ‌گذارم و مى‌‏روم: کتاب خدا و عترتم، و خداوند لطیف و آگاه به من خبر داد که این دو هرگز از یکدیگر جدا نشوند تا کنار حوض کوثر برمن ‏وارد شوند. پس خوب بیندیشید چگونه با آن دو رفتار خواهید نمود». در حجه‌‏الوداع در هنگام رمى‏ جمرات فرمود: «مناسک خود را از من ‏فرا گیرید، شاید بعد از امسال دیگر به حج نیایم و هرگز مرا دیگر در این جایگاه نخواهید دید». روزى به آن حضرت خبر دادند که مردم از وقوع مرگ شما اندوهگین ‏و نگرانند. پیامبر در حالى که به فضل بن عباس و على بن‌ابى‏طالب (ع) تکیه داده بود به سوى مسجد رهسپار گردید و پس از درود و سپاس پروردگار، فرمود: «به من خبر داده‏ اند شما از مرگ ‏پیامبر خود در هراس هستید. آیا پیش از من، پیامبرى بوده است که‏ جاودان باشد؟! آگاه باشید، من به رحمت پروردگار خود خواهم ‏پیوست و شما نیز به رحمت پروردگار خود ملحق خواهید شد». روزی دیگر پیامبر (ص) با کمک علی (ع) و جمعی از یاران خود به قبرستان بقیع رفت و برای مردگان طلب آمرزش کرد . سپس رو به علی (ع) کرد و فرمود: «کلید گنجهای ابدی دنیا و زندگی ابدی در آن، در اختیار من گذارده شده و بین زندگی در دنیا و لقای خداوند مخیر شده‌ام، ولی من ملاقات با پروردگار و بهشت الهی را ترجیح داده ام». در چند روز آخر از زندگى رسول اکرم (ص) آن بزرگوار در مسجد پس از انجام نماز صبح فرمود: «اى مردم! آتش فتنه‏‌ها شعله ‏ور گردیده و فتنه‏‌ها همچون پاره‏ هاى امواج تاریک شب روى آورده است. من در روز رستاخیز پیشاپیش شما هستم و شما در حوض کوثر بر من در می آئید. آگاه باشید که من درباره ثقلین از شما می پرسم، پس بنگرید چگونه پس از من درباره آن دو رفتار می‌کنید، زیرا که خدای لطیف و خبیر مرا آگاه ساخته که آن دو از هم جدا نمی شوند تا مرا دیدار کنند. آگاه باشید که من آن دو را در میان شما به جای نهادم ( کتاب خدا و اهل بیتم ). بر ایشان پیشی نگیرید که از هم پاشیده و پراکنده خواهید شد و درباره آنان کوتاهی نکنید که به هلاکت می‌رسید». آنگاه پیامبر (ص) با زحمت به سوی خانه اش به راه افتاد. مردم با چشمانی اشک آلود آخرین فرستاده الهی را بدرقه می کردند. در آخرین روزها پیامبر به علی (ع) وصیت نمود که او را غسل و کفن کند و بر او نماز بگزارد. علی (ع) که جانش با جان پیامبر آمیخته بود، پاسخ داد: «ای رسول خدا، می‌ترسم طاقت این کار را نداشته باشم». پیامبر (ص) علی (ع) را به خود نزدیک کرد. آنگاه انگشترش را به او داد تا در دستش کند. سپس شمشیر، زره و سایر وسایل جنگی خود را خواست و همه آنها را به علی سپرد. فردای آن روز بیماری پیامبر (ص) شدت یافت اما او در همین حال نیز اطرافیان خود را درباره حقوق مردم و توجه به مردم سفارش می کرد. سپس به حاضران فرمود: «برادر و دوستم را بخواهید به اینجا بیاید». ام سلمه، همسر پیامبر گفت: «علی را بگویید بیاید. زیرا منظور پیامبر جز او کس دیگری نیست». هنگامی که علی (ع) آمد، پیامبر به او اشاره کرد که نزدیک شود. آنگاه علی (ع) را در آغوش گرفت و مدتی طولانی با او راز گفت تا آنکه از حال رفت و بیهوش شد. با مشاهده این وضع، نواده‌های پیامبر (ص) حسن و حسین (ع) به شدت گریستند و خود را روی بدن رسول خدا افکندند. علی (ع) خواست آن دو را از پیامبر (ص) جدا کند. پیامبر (ص) به هوش آمد و فرمود: «علی جان آن دو را واگذار تا ببویم و آنها نیز مرا ببویند، آن دو از من بهره گیرند و من از آنها بهره گیرم». سرانجام پیامبر (ص) هنگامی که سرش بر دامان علی (ع) بود، جان به جان آفرین تسلیم کرد.

قیمت بهشت

در کتاب «امالى» از امام صادق علیه السلام نقل کرده است : عربى بادیه نشین به پیغمبر اکرم صلى الله علیه وآله وسلم عرض کرد : قیمت بهشت چیست ؟ فرمود : لا إله إلّا اللَّه یقولها العبد مخلصاً . گفتن «لا إله إلّا اللَّه» است که شخص آن را خالصانه بگوید . عرض کرد : اخلاص آن چیست ؟ فرمود : العمل بما بعثت به، وحبّ أهل بیتی وإنّه لمن أعظم حقّها . عمل کردن به آنچه به آن برانگیخته شده ام و دوستى اهل بیت من ، و دوستى ایشان از بزرگترین حقّ آن است. مؤلّف رحمه الله گوید: در حقیقت اخلاص فرموده اند: حقیقت آن این ‏است که بگوئى پروردگار من خداست سپس استقامت ورزى، و اینکه‏ عمل را براى خدا انجام دهى و دوست نداشته باشى که بر آن ستایش ‏شوى. و در تفسیر اخلاص، پیامبر اکرم صلى الله علیه وآله وسلم فرموده است: المخلص الّذی لایسأل الناس شیئاً حتّى یجد، وإذا وجد رضی، وإذا بقی‏عنده شی‏ء أعطاه فی اللَّه، فإن لم یسأل المخلوق فقد أقرّ للَّه عزّوجلّ بالعبودیّة، وإذا وجد فرضی فهو عن اللَّه راض واللَّه تبارک وتعالى عنه راض، وإذا أعطى للَّه ‏عزّوجلّ فهو على حدّ الثقة بربّه عزّوجلّ. مخلص ؛ کسى است که چیزى از مردم درخواست نمى‏ کند تا اینکه آن را بیابد، و وقتى ‏آن را دریافت خشنود گردد و هنگامی که چیزى نزد او باقى ماند در راه خدا بخشش کند. اگر از مخلوق چیزى درخواست نکرد براى خداوند عظیم الشأن به عبودیّت اقرار کرده، و وقتى یافت و خشنود شد از خدا خشنود گشته، و خداوند تبارک و تعالى از او خشنود شده ‏است، و چون در راه خدا چیزى بخشش کرد علامت اطمینان او به پروردگار است.

تقرب به پیامبر اعظم (ص )

شیخ صدوق رحمه الله در کتاب «امالى» از امام باقر علیه السلام و آن حضرت از پدربزرگوارش، از جدّش: نقل کرده است که رسول اکرم صلى الله علیه وآله وسلم فرمود: من أراد التوسّل إلیّ وأن تکون له عندی ید ینتقع بها یوم القیامة، فلیصل ‏أهل بیتی، ویدخل السرور علیهم. هر که مى‏ خواهد به من تقرّب پیدا کند و حقّى بر من داشته باشد که فرداى قیامت از آن بهره‏ مند شود باید به اهل بیت من احسان کند و سبب خشنودى آنها را فراهم آورد.

جلسه


به گزارش معاون فرهنگی حوزه علمیه ریحانه النبی (س) روز پنج شنبه مورخه 4/8/95 مدیرمحترم و معاونین و اساتید حوزه مبارکه ریحانه النبی (س) جلسه ای با مدیریت محترم استانی حجه الاسلام و المسلمین جناب آقای دکتر صفی زاده داشتند . در این جلسه سر کار خانم موسوی مدیر محترم حوزه علمیه ریحانه النبی (س) بیان داشتند که انتصاب جنابعالی به مدیریت حوزه های علمیه خواهران استان که نشان از شایستگی شما است را تبریک عرض می کنیم خدمت صادقانه و تلاش مخلصانه در عرصه های علمی و فرهنگی حوزه های علمیه توفیقی است که خداوند به شایستگان عنایت می کند جنابعالی از اساتید برجسته و خدوم جامعه دانشگاهی و یکی از چهره های ارزشمند و فرهیخته عرصه علم و دانش هستید که همواره با تفکر علمی مخلصانه در جهت اعتلای بار علمی خواهران گام برداشته و تلاش نموده اید برای شما در مسئولیت جدید از خداوند منان توفیق ، سلامتی و بهروزی مسئلت داریم .
در این جلسه جناب آقای دکتر صفی زاده تاکید داشتند که حوزه ها باید بیشتر فعالیت های خود را بر روی محور اخلاقی و تربیتی طلبه ها قرار دهند . و در ادامه به بررسی مشکلات آموزشی پرداختند و معاون آموزش در خواست کردند که با توجه به اینکه زمان برگزاری امتحانات همه پایه ها یکی است رایزنی های لازم را در جهت در اختیار گذاشتن یک مکان مناسب جهت برگزاری امتحانات مبذول فرمایید .و سرکار خانم موسوی بیان داشتند که با توجه به اینکه مدرسه رستگاران سنندج یک مدرسه مذهبی و شیعه است جهت رفاه حال طلاب رایزنی های لازم را جهت پذیرش فرزندان طلاب با تخفیف ویژه در این مدرسه مبذول فرمایید .

مرگ سرخ


به گزارش معاون فرهنگی حوزه علمیه ریحانه النبی (س) به مناسبت هفته بسیج در مورخه 2/9/93 مراسمی با حضور خانواده های معظم شهید حاج محمد رضا زارع الوانی و همچنین شهید جواد کاکه جانی با سخنرانی سرکار خانم اعرابی و مداحی سرکار خانم کریمی در این حوزه مبارکه برگزار گردید .
سرکار خانم اعرابی در ابتدا بیان داشتند که قبل از اینکه بحثم را شروع کنم خدمت خانواده این شهدای بزرگوار عرض تسلیت و تبریک عرض می کنم و خوش آمد می گویم امیدوارم که بتوانیم یک مجلس در خور مقام و شا ن شهید داشته باشیم یک وقتی ما یک اعمالی را انجام می دهیم و می گوییم خدایا ما این اعمالی که انجام می دهیم که در شان شما نیست و یک وقتی نماز زیارتی می خوانیم و می گوییم در شان امام معصوم (ع) نیست خوب پس ما باید چکار کنیم از خداوند طلب می کنیم که انشاءالله یک اجری و ثوابی به مجلس ما بدهد که در مقام و شان این شهدای بزرگوار باشد انشاءالله
قال معصوم (ع) : « من مات علی مات حب آل محمد مات الشهدا ء» اگر کسی بر محبت آل حضرت رسول بمیرد انگار که به مرگ شهادت مرده است . می خواهیم مقداری بحث را باز کنیم منظور از مات شهیدان چیست مگر ما چند جور مردن داریم یکی از بزرگان می فرماید ما دو نوع مردن داریم : یکی مرگ اضطراری است یعنی چه بخواهیم چه نخواهیم موت اضطراری سراغ ما می آید و همه طعم آن را می چشیم خداوند در قرآن می فرماید : « کل نفس ذائقه الموت » بالاخره عمر ما یک روزی تمام می شود . اما نوع دوم مرگ اختیاری است مرگ اختیاری یعنی چه ؟ آیا به این معنی است که هر وقت دوست داشته باشیم زنده باشیم و هر وقت بخواهیم بمیریم آیا این معنا را میدهد ؟ حضرت مولا می فرماید : « موت قبل ان الموت » بمیرید قبل از اینکه مرگ شما فرا برسد یعنی چه مگر ما توحید ذاتی نداریم مگر ما توحید صفاتی نداریم پس این چطور معنا می شود . این یعنی خودم به استقبال مرگ می روم مثل شهدا مثل اون کسی که می خواهد به حج برود و محرم شود همه لباس های وجودیش را درمی آورد شهید هم همین کار را می کند خودش را از تمام متعلقات این دنیا خلاص می کند یعنی هیچ تعلق خاطری برای خودش باقی نمی گذارد به خاطر همین رها و سبک می رود حاجی قبل از اینکه احرام ببندد تکفیر می گوید و لبیک می گوید و خودش را محرم می کند شهید هم همین حالت است اما یک فرقی بین کسی که حاجی می شود با کسی که عارف و شهید می شود وجود دارد حاجی لباس احرام می پوشد ولی عارف یا شهید از هر لباس و تعلقاتی و حتی از خودش هم برهنه می شود هیچ وجودی برای خودش قائل نمی شود
حاجی رمی جمرات میکند ولی شهید رمی مضرات می کند از هر چیزی که بدی است خودش را دور میکند حاجی حلق راس می کند اما شهید ترک سر میکند . حاجی را کوه صفاست واما عارف را روح صفاست .حاجی به عرفات می رود عارف هم به عرفات می رود حاجی تا به مسجد الحرام برسد عارف از مسجدالاقصی رد شد است حاجی گوسفند قربانی می کند ولی عارف عاشق که آخرش شهادت است خودش را قربانی می کند حاجی ورود به مکه که برگردد اما شهید می رود که شهید شود پس درجه و مرتبه شهید معلوم است
هرطرف رو میکنم تویی قبله قبله ی قبله نما نمی خواهم
یک وقتی ما برای خودمان یک قبله درست میکنیم شهیداز این مرحله میگذرد قبله ای نمی بیند همه ، وجود خداست که می بیند در زیارت عاشورا می خوانیم «السلام علیک یا ثارالله و بن ثاره» مگر خدا خون دارد ، یعنی چه؟ بله خدا خون دارد منظور همان شهدا هستند حضرت رسول می فرماید : من بوی خدا را از اویس قرنی شناختم پس خدا بو دارد ، حس دارد اما اگر به آن مرتبه برسیم . می گویند اویس قرنی یک شب را تا صبح به سجود میگذراند یک شب تا صبح را روز دیگر به قیام بر می خاست می گفت لیله السجود منی لیله القیام منی ایشان که اینطور عبادت میکرد و عاشق شد اینطور هم به خدا نزدیک شد حضرت رسول را ندید ولی رسولی شد میگویند بهترین امت ، امت حضرت رسول هستند و اخصشان زمان ولی عصر (عج) است که امام زمان خودشان را ندیده اند ولی تبعیت و پیروی از امامشان را دارند.
موت اختیاری ما هم انواعی دارند مانند ( موت حسرت ، موت لعنت ، موت کرامت، موت شهادت ، موت جامعه، موت سرخ ، موت بر اساس قانون قضا مثل کسی که قصاصش می کنند)
موت لعنت : ما در سوره نباء داریم «یا لیتنی کنت ترابا» به روایتی تراب یعنی شیعه وقتی میگویند ابو تراب یعنی پدر شیعیان و این به حضرت علی (ع) اطلاق می شود در آخرت کفار خودشان را لعنت می کنند که ای کاش ما از خاک بودیم یعنی از شیعیان بودیم
من از قالوا بلی تشویش دارم گناه از برف باران بیش دیدم
قالوا بلی را ما در عالم زر گفتیم خداوند می فرماید: من به شما نگفتم که خدای شما فقط من هستم و شما گفتید بله من نگفتم به شما که تنها چاره ات من باشم گفتید بله من به شما نگفتم تصمیم گیرنده من باشم شما گفتید بله. پس معلومه که ما قالوا بلی را محکم نگفته ایم چون کسی که محکم قالوا بلی زا گفته باشد همه چیزش را از آن خداوند می داند و برای هدفش تا پای جان می ایستد
موت کرامت : حضرت مولا در غررالحکم می فرماید تحفه ی مومن مرگ است یعنی مرگ اگر مرگ است بگو تا در آغوشش بگیرم این موت کرامت است یعنی من را به درجه بالاتر می رساند .
مرگ شهادت : که مخصوص اولیا و انبیا خداوند است که امام حسین (ع) جزء این دسته است دو نفرند که به آنها سید الشهدا می گویند یکی امام حسین (ع) و یکی هم حمزه سید الشهدا همیشه در دعا هایمان این دعا را بخوانیم « الهم ارزقناشهاده فی سبیله » بالاخره که ما باید از این دنیا بریم پس بهتر این است که به بهترین نحو بریم
مرگ سرخ : که مخصوص شهیدان است . خداوند وقتی می خواهد از عظمت اینها بگوید می فرماید : « ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاهم عند ربهم یرزقون » یعنی شهدا نزد خداوند یک جایگاه خاص دارند جایگاهی که با بقیه متفاوت است
و در پایان غذای نذری که به نیت شهدا با کمک طلاب طبخ شده بود در بین طلاب توزیع شد .

 

 
مداحی های محرم