ازدواج به سیره شهدا(14)

خانه یا مرغدانی…

روی پشت بام خانه یکی از برادرهای بسیجی،اتاقی بود که آن را مرغدانی کرده بود ولی به علت بمباران استفاده نمی شد.

کف آن مرغدانی را آب انداختیم و با چاقو زمینش را تراشیدم.حاجی هم یک ملحفه سفید آورد با پونز زدیم که بشود دوتا اتاق.

بعد هم با پول توجیبی ام کمی خرت و پرت خریدم:دوتا بشقاب،دوتا قاشق،دوتا کاسه،و یک پتو هم از پتوهای سپاه آوردیم.

یادم هست حتی چراغ خوراک پزی نداشتیم،یعنی نتوانستیم بخریم و آن مدت اصلا غذای پختنی نخوردیم.

این شروع زندگی ما بود.

                                                       به نقل از همسر شهید محمدابراهیم همت

                                                           «روحشان شاد و یادشان گرامی»

  • نظر از: قیاسی
    1392/04/04 @ 10:22:53 ق.ظ

    قیاسی [عضو] 

    سلام
    زیبا بود

    روحشان شاد

  • مدیریت استانی لرستان
    نظر از: مدیریت استانی لرستان
    1392/04/04 @ 09:50:40 ق.ظ

    مدیریت استانی لرستان [عضو] 

    سلام خسته نباشید

    خیلی جالب بود

نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
بدعالی

درخواست بد!

پارامتر های درخواست شما نامعتبر است.

اگر این خطایی که شما دریافت کردید به وسیله کلیک کردن روی یک لینک در کنار این سایت به وجود آمده، لطفا آن را به عنوان یک لینک بد به مدیر گزارش نمایید.

برگشت به صفحه اول

Enable debugging to get additional information about this error.