اورانخواهید دید.

  مرحوم شيخ طوسى رضوان اللّه تعالى عليه به نقل از علىّ بن بلال بغدادى - كه يكى از

اصحاب امام عسكرى عليه السلام مى باشد - حكايت كند:

روزى به همراه عدّه اى از علماء و بزرگان حضور مبارك امام حسن عسكرى عليه السلام

رسيديم تا آن كه از آن حضرت درباره امام و حجّت بعد از او جويا شويم .

همين كه وارد مجلس حضرت شديم ، مشاهده كرديم كه بيش از چهل نفر در منزل آن حضرت ،

اجتماع نموده اند. عثمان بن سعيد عَمرى حركت كرد و ايستاد، سپس اظهار داشت : يابن

رسول اللّه ! مى خواهم از چيزى سؤال نمايم كه شما خود نسبت به آن آگاه هستى .

حضرت فرمود: فعلاً بنشين .

بعد از آن ، امام حسن عسكرى عليه السلام با حالت غضب حركت نمود و خواست كه از

مجلس خارج شود، فرمود: كسى بيرون نرود تا من برگردم .

چون لحظاتى گذشت ، حضرت مراجعت نمود و با صدائى بلند فرمود: اى عثمان بن سعيد!

و عثمان بن سعيد با شنيدن سخن حضرت ، از جاى خود برخاست و سر پا ايستاد.

امام عليه السلام اظهار داشت : آيا مايل هستى كه شما را به آنچه مى خواهيد، خبر بدهم ؟
همگان گفتند: آرى ، ياابن رسول اللّه !

امام عليه السلام فرمود: آمده ايد تا از خليفه و حجّت خداوند متعال ، بعد از من سؤال نمائيد!؟


تمام افراد گفتند: بلى ، ما براى همين موضوع آمده ايم .

در همين اثناء، كودكى همانند پاره اى از ماه و شبيه ترين افراد به امام حسن عسكرى عليه


السلام ظاهر گشت .


سپس امام حسن عسكرى عليه السلام فرمود: اين كودك ، امام شما پس از من خواهد بود و


او خليفه و جانشين من مى باشد، او را تابع و پيرو باشيد؛ و از يكديگر متفرّق نشويد كه هلاك


مى گرديد.


و سپس افزود: از اين پس ديگر او را نخواهيد ديد، مگر آن كه وقتش فرا برسد.

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
بدعالی

درخواست بد!

پارامتر های درخواست شما نامعتبر است.

اگر این خطایی که شما دریافت کردید به وسیله کلیک کردن روی یک لینک در کنار این سایت به وجود آمده، لطفا آن را به عنوان یک لینک بد به مدیر گزارش نمایید.

برگشت به صفحه اول

Enable debugging to get additional information about this error.