دلی به دست آر، تا کسی باشی.

 

در یک مجلسی نشسته بودیم هر کسی از هر دری سخنی می گفت یکی از گرانی ناله می کرد آن دیگر ی

عامل همه مشکلات را آمریکا می دانست ویکی حاکمیت را مقصر می دانست ،خلاصه بحث وگفت وگو ها داغ

بودودر این میان یک آقایی خیلی یکه تازی می کرد وثروت مال و دارایی خودش ر ابه رخ دیگران میکشیدوخودش

را خیلی زرنگ حساب می کرد ومی گفت در فلان بانک چقدر سپرده دارم درفلان بازار چند مغازه …وبنده خدا

خیلی از خود راضی بود وفکر می کرد از همه یک سر وگردن بالاتر دارد وانگار از دماغ فیل افتاده بود . و بنده خدا

نمی دانست که می گویند به مالت نناز که به یک شب بنده و به حسنت نناز که به یک تب بنده.

وبه فرموده خواجه عبدالله انصاری    :

اگر بر آب روی، خسی باشی // اگر بر هوا پری، مگسی باشی // دلی به دست آر، تا کسی باشی

عروج:

ابوسعید را گفتند: كسی را می‌‏شناسیم كه مقام او آن چنان است كه بر روی آب راه می‌‏رود.شیخ گفت: كار

دشواری نیست؛ پرندگانی نیز باشند كه بر روی آب پا می‌‏نهند و راه می‌‏روند   .

گفتند: فلان كس در هوا می‌‏پرد. گفت: مگسی نیز در هوا بپرد.

گفتند: فلان كس در یك لحظه، از شهری به شهری می‌رود.

گفت: شیطان نیز در یك دم، از شرق عالم به مغرب آن می‌‏رود. این چنین چیزها، چندان مهم و قیمتی نیست.

مرد آن باشد كه در میان خلق نشیند و برخیزد و بخسبد و با مردم داد و ستد كند و با آنان در آمیزد و یك لحظه

از خدای غافل نباشد

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
بدعالی
This is a captcha-picture. It is used to prevent mass-access by robots.