زندگینامه سردارحاج محمدابراهیم (8)

حاج همت به روایت همرزمان:

شهیدحجت الاسلام محلاتی(ره)نماینده امام در سپاه:

ساعات اولیه شب بودکه در قرارگاه«نجف اشرف» با برادر محسن رضایی هم صحبت شده بودم،صحبتهای ما

غالبا پیرامون جنگ و دفاع مقدس خلاصه می شد.از پیروزها،پیش روی ها،از گذشت وایثار بسیجیان وپاسداران

سخن می گفتیم که در همین هنگام بردار«محسن رفیق دوست»به جمع ما پیوست.چهره اش را غمی عمیق

فرا گرفته بود.سخنانش حزن انگیز و ملال آور بود،گویا مطلبی داشت که نمی خواست بی پرده درمیان

گذارد.ناگاه عقده دل واکرد و گریه کنان گفت:عاقبت حاج همت نیز شهید شد و به لقاء خدا پیوست او با رفتن

خود واقعا کمر ما را شکست.

تنها مطلبی که می توانم راجع به شهید«حاج همت»بگویم همین است.او انسانی بودکه برای خدا کار کرد و

بالاترین اعمال را داشت.فضیلت هر مومنی این است که دو چیز داشته باشد:یک اخلاص ودیگری عمل.

بعد اگر بخواهیم اعمال را درجه بندی کنیم می بینیم آن کسی که عملش خالص تر و سخت تر بود،پیش خدا

مهم تر و عزیزتر است.شهید«حاج همت»سخت ترین کارها را در لشکر و جبهه و…بر عهده می گرفت،مردی با

ایمان بود،با اخلاص،خداوند انشاالله شفیعان ما خواهد بود.

حاج همت در نگاه سردار رحیم صفوی:

شهیدحاج همت (ره) در میدان ایمان و تقوا، شهادت و ایثار، فداکاری و گذشت، گوی سبقت از همگان ربوده

بود. او معلمی بود آگاه و روشنفکر. هرچه از معلم بزرگ خود- رهبر کبیر امام خمینی(ره) فرا می گرفت،

در نهایت اخلاص و تواضع، با بیانی شیرین و شیوا، به برادران بسیجی و پاسدار خود انتقال می داد. او سخنان

 امام را به خوبی درک می کرد و به دیگران منتقل می ساخت.

…در آخرین روزهای عملیات خیبر، نزدیک شهادت «حاج محمد ابراهیم همت» پاتک ها و حملات دشمن توان

فرسا بود و وضعیت بسیار نگران کننده. نگرانی و اضطراب در سراسر جانمان حکم فرما بود، لکن لحظه ای که

پیام امام را شنیدیم که فرمود:« باید مجنون حفظ شود» در آن لحظه به« همت » حالتی دیگر دست داد .

گویی حیاتی نو و رمقی تازه در کالبد او دمیده شد، بسان شیر بیشه، جهشی و غرشی دشمن سوز کرد.

مصمم و استوار در برابر صدامیان خدانشناس قد برافراشت.

او سرمست بود، سرمست از فرمان ولی امر، سرمست از فرمان خدا و رسول(ص) عاقبت همه وجودش

خلاصه و عصاره فرمان خدا شدو جان در این فرمان تقدیم دوست نمود.

او به اجرای فرمان فرماندهان، به سلسله مراتب، از شخص والای فرمانده کل قوا، تا یک فرمانده رده پایین تر

ارج و حرمت می نهد و اعتقاد داشت که فرمان یک مسئول یا فرمان یک فرمانده لایق گردان یا گروهان در

جهت حفظ نظام لازم الاجرا است. و نیرو های تحت فرمان باید بی چون و چرا در اجرای فرمان کوشا باشند

او یک« ولایتی بی غش» و« یک شیعه» پاک و مخلص بوددر اجرای فرمان بربدر عزیزمان جناب محسن رضایی

آن سان مطیع بود که فرمان او را مقدس و بی شک ازناحیه رهبری می دانست.

وی هر گاه با برادر محسن رضایی رو در رو قرار می گرفت نهایت ادب و تواضع را رعایت می نمود.

                                                                                                                   ادامه دارد…

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
بدعالی
This is a captcha-picture. It is used to prevent mass-access by robots.