ریحانه
(حــوزه ریحـــانة النبی س ســــنـنـدج)
(حــوزه ریحـــانة النبی س ســــنـنـدج)
شب بود و اشک بود و علی بود و چاه بود
فریاد بیصدا، غم دل بود و آه بود
دیگر پس از شهادت زهرا به چشم او
صبح سفید همچو دل شب سیاه بود
دانی چرا جبین علی را شکافتند؟
زیرا به چشم کوفه عدالت گناه بود
خونش نصیب دامن محراب کوفه شد
آن رهبری که کعبه بر او زادگاه بود
یک عمر از رعیت خود هم ستم کشید
اشک شبش به غربت روزش گواه بود
دستش برای مردم دنیا نمک نداشت
عدلش به چشم بینگهان اشتباه بود
همصحبتی نداشت که در نیمههای شب
حرفش به چاه بود و نگاهش به ماه بود
مولا پس از شهادت زهرا غریب شد
زهرا نه یار او که بر او یک سپاه بود
وقتی که از محاسن او میچکید خون
عباس را به صورت بابا نگاه بود
«میثم!» هزار حیف که پوشیده شد ز خون
رویـی کـه بهـر گمشـدگان شمـع راه بود
نسخه قابل چاپ | ورود نوشته شده توسط ریحانه در 1392/05/05 ساعت 12:38:00 ب.ظ . دنبال کردن نظرات این نوشته از طریق RSS 2.0. |
1392/05/05 @ 01:15:13 ب.ظ
یادگاری [عضو]
سلام علیکم!در این شب های پر فضیلت قدر ما را هم از دعای خیرتان فراموش نکنید.خدا قوت . التماس دعای فرج
1392/05/05 @ 01:07:21 ب.ظ
نورالزهراء (س) [عضو]
التماس دعا در این شبهای عزیز داریم.
موید باشید.