مبارزه با شیطان بر اساس آیات و روایات.

 

 شیطان و شیطان پرستی :

برای آنکه با شیطان مقابله کنیم ابتدا باید خود شیطان را بشناسیم . بهترین منبع برای شناخت شیطان ،

شیطان پرستی و شیطان گرایی قرآن و روایات معصومین (ع) است. شیطان سابقه ای به اندازه عمر انسان

دارد. رانده شدن حضرت آدم و حوا از بهشت به روی زمین نمونه بارز این مدعا است. در طول عمر انسان و

شیطان نبرد حق و باطل هم وجود داشته است. شکل و شمایل و راه و روش برای حیله و ترفند شیطان هم

در طول این سالها فرق کرده است. در هر دوره با روشهایی که با تمدن و پیشرفت انسانها متناسب بود به

همان روش برخورد کرده است. روشها متفاوت اما هدف یکی بود. هدف به بیراهه کشاندن انسانها و از مسیر

الهی دور کردن است. در سوره ناس آنجا که می فرماید:الذی یوسوس فی صدور الناس من الجنة والناس به

سه مسئله از ماهیت شیطان می پردازد. یکی اینکه شیطان در کجا رخنه می کند؟ چگونه رخنه می کند؟ 

شیطان از چه جنسی است؟ پاسخ به این پرسشها با توجه به این آیات نیاز به تفسیر آنچنانی نیست. شیطان

از طریق وسوسه و در سینه هاآدمی از بدو خلقت با شیطان همراه گشته، حتی انبیا نیز از شر دشمنی اش

در امان نبوده اند: «وکذلک جعلنا لکل نبی عدوا شیاطین الانس و الجن» (انعام112)

اما پیامبران با ابزارهایی که به کار می گرفتند با آنان برخورد می کردند. یک زمان خود انسان درونش وسوسه

ایجاد می شود. مثلا فلان کار ناثواب را انجام بدهد یا ندهد. این همان شیطان نامرعی است که در قرآن با نام

شیطان، جن و ابلیس از آن یاد شده است. گاهی یک شخصی در لباس دوست و یا غیر به آدم پیشنهادهایی

غیر معقول می دهد. شاید در عوض انجام پیشنهاد وعده های مادی و مقامی هم منظور باشد. این همان

شیطان از جنس انسان است که به این شکل ظهور می کند. اگر از سلاحهایی که قرآن و معصومین به آن

اشاره کردند خود را مجهز کرده باشد، می تواند از پس این وسوسه ها برآید وگرنه با شیطان همراه می شود و

خودش را به دردسر می اندازد. امروزه شیطانهایی از جنس انسان در گروههایی تشکیلاتی و با ترفندهای

امروزی و با وسایل ارتباط جمعی از جمله موسیقی، تلوزیون، اینترنت، فیلم و سینما و نشریات و غیره

سازماندهی شده فعالیت دارند. آنها ابتدا مردم و مخصوصا جوانها را با نمادهای شیطانی آشنا و پس از آنکه

این نمادها در دل و جان آنان رسوخ کرد به انتقال ایدئولوژی می پردازند. در مبانی عرفانی یهودی (قبالا یا کابالا)

هیچ نیرویی خارج از جامعه یهودی را نمی پذیرند. به همین دلیل برای عضو گیری به صورت غیر مستقیم عمل

می کنند. یک سری از افراد را به صورت غیر مستقیم و خارج از شبکه خودشان پذیرفته و القاعات خودشان را

از این طریق به آنان تزریق می کنند. آنها با تشکیلات شیطان پرستی خودشان به یک ایدئولوژی سیاسی و

مذهبی تبدیل شده اند. جوانها هم که بیشتر تحت نمادهای به ظاهر جذاب هستند، بهترین افرادی هستند که

جذب این گروهها می شوند. آنها در ابتدا لباسی را که می خرند نمی دانند که طرح و آرم روی لباس و

تجهیزات دیگری که دارند چیست.(مرحله نمادها) پس از یک مدتی حس کنجکاوی آنها بالا رفته و به تحقیق آنها

می پردازند.(انتقال ایدئولوژی) حال اگر جوانی برای مبارزه با اینگونه شیاطین مهارتهایی که دین مبین اسلام به

آنها اشاره کرده نداشته باشد، نمی تواند از پس اینگونه مشکلات برآید و ناخواسته جذب آنها می شود.

هدف از وجود، شیطان چیست؟خداوند مهربان این شیطان درونی را قرار داد تا در مصاف با او نیروهای عظیم

خرد و اراده در انسان شکوفا شود و به مراتب برتر از فرشتگان راه یابد. و با حسن اختیار، صلاحیت جانشینی

خداوند و فرمانفرمایی بر تمام عالم را پیدا کند.

چه باید کرد؟

خداوند متعال هیچ وقت بندگانش را در مقابله با شیطان و فرزندانش و همچنین همکاران او در میان جوامع

انسانی تنها نگذاشته و در مبارزه با ابلیس آنان را به امکانات، ابزار و توانائی‌هائی مجهز نموده است که به این

موضوع پرداخته می‌شود. برخی از تجهیزات در حدیث پیامبر اکرم(ص) مطرح شده است. حضرت می فرماید: “آیا

شما را آگاه کنم بر کاری که اگر انجام دادید، شیطان از شما فاصله می گیرد، به اندازه فاصله مشرق تا مغرب؟

گفتند: آری. فرمود: روزه صورت شیطان را سیاه می کند و صدقه، کمرش را می شکند. دوستی برای خدا و

کمک برای عمل صالح، پشت او را می بُرد و استغفار، بند دلش را می برد".. (سفینة البحار، ج 2، ص 64.)

در روایتی از امام صادق علیه السلام می‌خوانیم که قلب هر انسان دو گوش دارد در یکی شیطانی نشسته و

همواره به سوی شر و پلیدی دعوت می‌کند و در گوش دیگر فرشته‌ای است که به خیر و نیکی می‌خواند. درون

انسان عرصة جنگ میان شیطان و فرشته درون است. اگر شخص ارادة خود را به سوی فرشته معطوف کند،

شیطان را شکست داده و تسلیم خواهد کرد، اما در صورتی انسان به پیروی از شیطان درون روی آورد، فرشتة

درونی را تضعیف خواهد کرد و صد البته که فرشتة درون هیچ‌گاه شکست نمی‌خورد، انسان تنها می‌تواند

صدای او را نشنیده بگیرد ولی امکان از بین بردنش را ندارد؛ چون دعوت فرشتة درونی همان ندای فطرت است

که تغییر و تبدّلی پیدا نمی‌کند.(روم/30)

جاهایی که شیطان می تواند نفوذ کند با توجه با آیات و روایات

1- همراهی با شیطان:

شیطان در جواب جهنمیان که او را مقصر قلمداد می‌کنند، می‌گوید: «… و مرا بر شما هیچ تسلطی نبود، جز

اینکه شما را فراخواندم و شاید پذیرفتید؛ پس مرا ملامت نکنید و خود را ملامت کنید…». (22/ سوره ابراهیم )

2- ولایت پذیری شیطان:

تسلط او تنها بر کسانی که او را به سرپرستی می‌گیرند.» و نیز در آیه سوره حج می‌خوانیم: «بر وی (شیطان)

مقرر شده که هرکس او را ولی بگیرد، بی‌تردید او را گمراه کند و به عذاب آتش بکشاند

3- غافل شدن از یاد خدا:

در فرازهایی از سخن دانشمند بزرگ شیعه «ملا احمد نراقی(ره)» درباره وسوسه‌های شیطان و راه علاج آن از

کتاب با ارزش «معراج السعاده» آمده است: هیچ دلی خالی از وسوسه نیست و زمینه وسوسه، غفلت است

که خداوند در آیه 36 سوره زخرف فرموده است: «هرکس از یاد خدای رحمن باز ماند، شیطانی برانگیزانیم که

همنشین او باشد

4- بیکاری:

پیامبر اکرم(ص) فرمود: «جوان بیکار، مغبوض خداوند است» ، زیرا بیکاری، فرصتی است برای شیطان که در

قلب و ذهن وارد شود و به تکثیر و تولید مثل بپردازد.

5- صفات زشت:

راه ورود شیطان که همان صفات زشت و خلق وخوی ناپسندی نظیر شهوت، غضب، حرص، حسد، عداوت،

عجب و خودپسندی، تکبر، طمع، بخل، ترسو بودن، دل بستگی به دنیا، ترس از فقر، بد دلی به خدا و خلق

خدا، تعصبات و غیره است، بر همین اساس با رفتن رذیلت‌ها، عقل تقویت می‌شود، جان، صفا می‌یابد و بر

خیالات، غلبه می‌‌کند؛ از سویی از علائم دل پر از رذیلت‌ها این است که نصیحت و خیرخواهی نمی‌پذیرد و آن را

پوچ و بی‌معنی می‌شمارد.

جاهایی که شیطان نمی تواند نفوذ کند با توجه با آیات و روایات:

1 – یاد خدا:

برای غلبه بر شیطان گشودن درهای قلب برای ملائکه خداوند با اخلاق الهی و انسانی و رعایت ورع، تقوا و

بندگی و عبادت عنوان و اظهار کرد: مشغول شدن به یاد خداوند در دل و زبان که با قطع علایق به دنیا قابل تصور

است. خداوند در آیه 201 سوره اعراف می‌فرماید: «کسانی که پرهیز می‌ورزند، هر زمان که به آنان وسوسه‌ای

از شیطان برسد، به یاد خداوند می‌افتند و بصیرت می‌یابند.» قرآن کریم یاد خدا را عامل بصیرت دانسته و

فرموده است که: ان الذین اتقوا اذا مسهم طائف من الشیطان تذکروا فاذا هم مبصرون پرهیزگاران هنگامی که

شیطان به دور آنان می چرخد تا راهی برای فریبشان بیابد، به یاد خدا افتاده و بینا و بصیر می شوند و از شر

شیطان در امان می مانند . ذکر و یاد خدا: یکی از راههای مقابله با شیطان، اصرار بر عبادت و ذکر خداوند

است. « فَاذْکُرُونِی أَذْکُرْکُمْ وَ اشْکُرُواْ لِی وَ لاَ تَکْفُرُونِ (سوره بقره، آیه 152 ) پس مرا یاد کنید تا شما را یاد کنم

و شکرانه ام را به جاى آرید و با من ناسپاسى نکنید

2 – نماز و صبر:

بالاترین ذکر، نماز است و وقتی انسان به حالت ذکر برسد، اطمینان قلبی و ثبات عقیده پیدا می‌کند،

همان‌گونه که در آیه 28 سوره رعد می‌خوانیم: « تنها با یاد خدا دلها آرام می گیرد» « یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ

اسْتَعِینُواْ بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاَةِ إِنَّ اللّهَ مَعَ الصَّابِرِینَ. (سوره بقره، آیه 153 ) ای کسانی که ایمان دارید به وسیله صبر

و نماز کمک بجویید

3 – افکار و اندیشه های مثبت:

افکار و اندیشه‌های مثبت و مطلوب که باید جایگزین وسواس شود مانند: ذکر قلبی، تفکر در معارف مربوط به

خداشناسی، معاد، احکام الهی، اخلاق خلق، به خاطر آوردن بی‌وفایی دنیا و عبرت از گذشتگان و یادمرگ،

اندیشیدن در عجایب خلقت و آثار قدرت بی‌منتهای خداوند و اندیشه درباره اعمال که از انسان سر زده و او را به

خداوند نزدیک یا از او دور کرده است و همچنین تصور نتیجه این اعمال از پاداش و راحتی یا گرفتاری و رنج

می‌تواند، انسان را از وسوسه‌های شیطانی مصون بدارد. ذهن را همواره به امور ارزشمند متوجه ساختن و

عادت دادن.

4 – دفاع عارفانه از دین:

دفاع عارفانه از دین، بهترین و مهمترین عامل در مقابله با شیطان پرستی می‌باشد.

5 - تقوی الهی:

« یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ اتَّقُواْ اللّهَ… (سوره مائده، آیه 35) اى کسانى که ایمان آوردهاید از خدا پروا کنید…» قرآن

مجید تقوا را لباسی بر اندام جان آدمی می داند که آن را به خوبی می پوشاند و حفظ می کند: “لباس التّقوی

ذلک خیر؛ بهترین جامه، تقوا است". امام علی(ع) تقوا را دژی نفوذ ناپذیر می داند که رخنه‏ای در آن ممکن

نیست.

6 – توبه:

« یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا تُوبُوا إِلَى اللَّهِ تَوْبَةً نَّصُوحًا. اى کسانى که ایمان آوردهاید به درگاه خدا توبهائى راستین

کنید.»( سوره تحریم، آیه 8)

7 - انجام عمل نیک: 

« إِنَّ الْحَسَنَاتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئَاتِ. بدرستی که نیکی‌ها بدیها را از بین می‌برد.»( سوره هود، آیه 114)

8 - جهاد:

البته هم شامل جهاد اصغر و جنگ با دشمنان ظاهری و کفار و منافقین می گردد و هم مبارزه با نفس و

دشمنان نامرئی و شیاطین می شود. قرآن مجید می‌فرماید: « وَ جَاهِدُواْ فِی سَبِیلِهِ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ. و در

راهش جهاد کنید باشد که رستگار شوید.»( سوره مائده، آیه/ 35)

9 - تفکر و تعقل:

گروه‌هایی که به دام شیطان افتاده‌اند همگی کسانی بودند که از قوای ادراکی خویش و عقل خداداد خود

استفاده نکرده‌اند. « لَهُمْ قُلُوبٌ لاَّ یَفْقَهُونَ بِهَا وَ لَهُمْ أَعْیُنٌ لاَّ یُبْصِرُونَ بِهَا وَ لَهُمْ آذَانٌ لاَّ یَسْمَعُونَ بِهَا. دلهایى دارند

که با آن [حقایق را] دریافت نمىکنند و چشمانى دارند که با آنها نمىبینند و گوشهایى دارند که با آنها نمىشنوند.

»( سوره اعراف، آیه/ 179)

10 – استعاذه:

از دیگر راه های مهم در مبارزه با شیطان، استعاذه یعنی پناه بردن به خداوند متعال است قرآن کریم در این باره

می فرماید: «و هر گاه وسوسه ای از شیطان به تو رسد، به خدا پناه بر که او شنونده و دانا است.» (اعراف/

200) نیز دستور داده که هنگام قرائت قرآن کریم از شیطان رجیم به خدا پناه ببریم (نحل/98) استعاذه یعنی

خود را از شر هواهای نفسانی و شیطانی در پناه خداوند متعال قرار دادن برای رسیدن به ایمنی از

وسوسه‌های شیطانی.( سوره ناس) در جاى دیگر مى فرماید: “و امّا ینزغنّک من الشیطان نزغٌ فاستعذ بالله انّه

هو السمیع العلیم.” (فصلت/ 36) و نیز مى فرماید: “و قل ربِّ اعوذبک من همزات الشیاطین و اعوذبک ربِّ ان

یحضرون.” به پیامبر دستور مى دهد که بگو پروردگارا من از وسوسه هاى شیطان ها به تو پناه مى برم و (باز)

به تو پناه مىبرم ازاین که نزد من حاضر شوند.

11 - توسلات:

راه های مقابله با شیطان چیست؟

برای رویارویی با وسوسه های شیطانی، ابتدا باید دشمن و راههای نفوذ او را شناخت و او را مهار کرد و

سپس او را به عقب راند و در گام‏های نهایی او را به اسارت کشید. در این جهت راههای مبارزه با وساوس

شیطانی عبارتند از:

1- نگهبانی و مراقبت: شیطان با جان ما سر و کار دارد. از این رو باید از آن حراست کنیم. راه های مراقبت

عبارتند از:

أ) تقوا پیشگی: قرآن مجید تقوا را لباسی بر اندام جان آدمی می داند که آن را به خوبی می پوشاند و حفظ

می کند: “لباس التّقوی ذلک خیر؛ بهترین جامه، تقوا است". امام علی(ع) تقوا را دژی نفوذ ناپذیر می داند که

رخنه‏ای در آن ممکن نیست.

ب) کنترل اعضا و جوارح: زبان، چشم، گوش، فکر و همه اعضا و جوارح، درهای ورودی به قلب اند. پس باید

این‏ها را کنترل کرد.

ج) محاسبه: بعد از کنترل نوبت به محاسبه می رسد، یعنی برای جبران ضعف‏ها و برنامه ریزی برای آینده

ارزیابی لازم است.

2- واکنش مناسب: در برابر هر وسوسه‏ای باید واکنش مناسب صورت گیرد.

پیامبر اکرم(ص) می فرماید: “دشمنان تو از جن، ابلیس و سپاهیان او است. پس اگر نزد تو آمد و گفت: فرزندت

مُرد، به خود بگو: زندگان برای مردن آفریده شده‏اند. اگر آمد و گفت: مال تو از دست رفت، بگو: ستایش خدای

را که می دهد و می گیرد و زکات را از من برد. اگر آمد و گفت: مردم به تو ستم می کنند، ولی تو ستم نمی

کنی بگو: روز قیامت آنان که ستم کردند گرفتارند. اگر آمد و گفت: چه قدر نیکی می کنی، بگو: گناهان من

بیش از نیکیهای من است. اگر آمد و گفت: چه قدر نماز می گزاری بگو: غفلت من از نمازهایم بیشتر است.

اگر آمد و گفت: چه قدر بخشش می کنی، بگو آن قدر که می گیرم، از آن چه می بخشم زیادتر است. اگر

گفت: چه قدر به تو ستم می کنند بگو: من بیشتر ستم کرده‏ام. اگر گفت: چه قدر برای خدا کار می کنی،

بگو: چه بسیار معصیت‏ها کرده‏ام“.

3- استعاذه: در برابر هجوم وسوسه‏های شیطان، لازم است به پناهگاهی مطمئن پناه ببرید و آن توجه به خدا

و یاد او است. قرآن مجید می فرماید: “اگر از شیطان وسوسه‏ای به تو رسد، به خدا پناه ببر که او شنوای دانا

است“.

4- مجهز شدن به تجهیزات: در برابر تهاجم وسیع شیطان، باید در میدان کارزار، همواره مسلح باشیم. برخی از

تجهیزات در حدیث پیامبر اکرم(ص) مطرح شده است. حضرت می فرماید: “آیا شما را آگاه کنم بر کاری که اگر

انجام دادید، شیطان از شما فاصله می گیرد، به اندازه فاصله مشرق تا مغرب؟ گفتند: آری. فرمود: روزه صورت

شیطان را سیاه می کند و صدقه، کمرش را می شکند. دوستی برای خدا و کمک برای عمل صالح، پشت او را

می بُرد و استغفار، بند دلش را می برد“.

5- آشنایی با دام‏های شیطان: برای رهایی از وساوس شیطانی باید مواظب دام‏های او بود. یکی از دام‏های

خطرناک شیطانی، دوستی دنیا است.

امام علی(ع) می فرماید: “از دنیا حذر کن، زیرا دام شیطان و جایگاه فساد ایمان است“.

دام دیگر که از مهم‏ترین ابزار کار شیطان به شمار می رود، هواپرستی است، زیرا تا پایگاهی درون انسان وجود

نداشته باشد، شیطان قدرت بر وسوسه گری ندارد. شیطان خواسته‏های نفسانی انسان را تأیید می کند.

قرآن مجید می فرماید: “تو هرگز بر بندگان من تسلط نخواهی یافت مگر گمراهانی که از تو پیروی می کنند“.

بنده خدا تابع هوا و هوس نیست و خواست خدا را مقدّم می دارد.

یکی دیگر از دام‏های شیطان برای مردان ، زنان و غضب است. امام علی(ع) می فرماید: “برای شیطان کمندی

بزرگ‏تر از خشم و زنان نیست". منظور از این سخن، زیر سؤال بردن شخصیت زن نیست، بلکه منظور آن است

که از طریق اختلاط با زن و ارتباط نامشروع با وی، و جذابیتی که جنس مخالف دارد، شیطان مردم را می فریبد،

همان گونه که از طریق مال و زینت دنیا که ذاتاً بد نیستند، وارد می شود. هم چنین خشم و غضب و تصمیم ها

از روی غضب که غالبا بر مردان مستولی می شود.

برخی از امور دیگر نیز در مخالفت با وسوسه‏های شیطان مؤثر است:

1- انجام یک سری مستحبات مثلاً همیشه با وضو بودن و زبان را به ذکر مخصوصاً “لا حول و لا قوة الاّ باللَّه

العلی العظیم” عادت دادن.

نیز خواندن قرآن در اوقات مختلف.

2- خود را از بیکاری، تنهایی و عوامل وسوسه‏انگیز دور نگه داشتن.

3- ذهن را همواره به امور ارزشمند متوجه ساختن و عادت دادن.

4- مطالعه و تفکردربارة خدا و قیامت.

5- به طور منظم مثلاً هفتگی به زیارت اهل قبور رفتن و نسبت به عاقبت خود و احوال پس از مرگ اندیشیدن.

6- شرکت کردن در مراسم دینی و فعالیت جدی در مسائل فرهنگی اجتماعی و نماز را با توجه و حال و

عاشقانه و با حضور قلب خواندن.

این همه گفتیم لیك اندر بسیج

                                    بی عنایات خدا هیچیم هیچ 

پرسش:

چگونه با شیطان مبارزه کنیم؟

پاسخ:

برای مبارزه با شیطان دو راه وجود 1- از طریق علم و معرفت2- از طریق عمل، اما در مورد اول، جهل ما به

شیطانونقشه های او فرصت می دهد تا به هدفش برسد، بخاطر همین در دین ما شفارشات زیادی در باب

تحصیل علم شده است ودر حدیث است لامام الصادق «ع»: العالم بزمانه لا تهجم علیه اللّوابس. امام صادق

«ع»: آنکه نسبت به زمان خود دانا است، گرفتار امور اشتباه انگیز و مایه گمراهی نمی‏شود.[1]و قرآن در این

زمینه می فرماید ” قُلْ هَلْ یَسْتَوِی الَّذِینَ یَعْلَمُونَ وَ الَّذِینَ لا یَعْلَمُونَ"[2] بگو: «آیا کسانی که می‏دانند با

کسانی که نمی‏دانند یکسانند؟!

و اما طریقه دوم:که عمل است آن خود بر دو قسم است 1-بازدارنده 2- علاج، عمل بازدارنده مانند کاری که

وزارت بهداشت انجام می دهد، و در مقابل شیطان کارهای باز دارنده از قبیل تقوی، صبر و از این قبیل امور

است باید کاری کرد که شیطان وارد قلعه انسان نشود اما عمل علاج و درمان، خداوند در قرآن می فرماید: إِنَّ

الَّذینَ اتَّقَوْا إِذا مَسَّهُمْ طائِفٌ مِنَ الشَّیْطانِ تَذَکَّرُوا فَإِذا هُمْ مُبْصِرُونَ. پرهیزگاران هنگامی که گرفتار وسوسه‏های

شیطان شوند، به یاد (خدا و پاداش و کیفر او) می‏افتند و (در پرتو یاد او، راه حق را می‏بینند و) ناگهان بینا

می‏گردند[3].

اگر انسان مرتکب خطائی شدراه علاج و درمان است،ودرمان آن به یاد خدا افتادن، استغفار کردن، توبه کردن، وخلاف خواسته شیطان

عمل کردن، همه این امور و اموری از این قبیل جزو راه های مبارزه با شیطان است.

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
بدعالی
This is a captcha-picture. It is used to prevent mass-access by robots.