بهترین و بدترین زمان مذاکره با همسر!

 

مي‌خواهيد تكليف ماجرايي را كه مثل خوره به ذهن‌تان افتاده روشن كنيد؟ همسرتان با شنيدن

اولين جمله در مقابل‌تان مي‌ايستد و با حرف‌ها يا زبان بي‌زباني مي‌گويد كه ميلي به شنيدن

حرف‌هاي‌تان ندارد؟ در چنين شرايطي احتمالا يك امتياز منفي ديگر به نمره‌هاي منفي او اضافه

مي‌كنيد و در ذهن‌تان از شريك زندگي‌تان، مردي سرد و بي‌منطق مي‌سازيد كه ميلي به حل

كردن مشكلات ريز و درشت زناشويي ندارد. اگر اين فكر و خيال‌ها شما را هر روز از او دورتر

مي‌كند، مراقب باشيد. شايد اين‌بار در مورد او زود قضاوت كرده باشيد و اين فاصله نه به‌خاطر

بي‌ميلي همسرتان به بهتر شدن اين رابطه، بلكه به دليل وقت‌نشناسي شما ايجاد شده

باشد. پيش از آنكه روي مرد زندگي‌تان برچسبي بزنيد و از او در ذهن‌تان مردي بي‌تفاوت

بسازيد اين مطلب را بخوانيد. دكتر جمشيد بيگدلي، روانشناس و مشاور، بدترين زمان‌ها براي

گفت‌وگو‌هاي حساس را به شما معرفي مي‌كند.

يك هفته صبر كنيد:

دوران قاعدگي يكي از بدترين زمان‌ها براي گفت و گوهاي حساس است. نوسان هورمون‌ها و

شرايط نامساعد جسمي مي‌تواند معناي كلمات را هم در ذهن افراد به شكل ديگري جلوه

دهد. اگر مي‌خواهيد تصميم مهمي بگيريد يا اينكه در مورد موضوع چالش‌برانگيزي با همسرتان

به تفاهم برسيد، بهتر است چند روز صبر كنيد و در مطرح كردن ديدگاه‌تان عجله نكنيد. شايد

خودتان متوجه نباشيد كه هورمون‌ها تا چه اندازه بر لحن كلام و حتي محتواي حرف‌هاي‌تان

تاثير مي‌گذارند اما واقعيت اين است كه حساسيت و تحريك‌پذيري يك زن در دوران قاعدگي

مي‌تواند يك مشكل ساده و قابل حل را به جنجال بكشاند يا از يك موضوع ساده، اتفاقي

آزار‌دهنده و زجر‌آور بسازد.

كلاغ بدخبر نباشيد:
باخبر شدن از يك موضوع ناخوشايند، مي‌تواند تا ساعت‌ها و حتي روزها ذهن همسرتان را

آشفته كند. پس اگر همسرتان درگير يك ماجراي استرس‌زا شده يا خبر بدي را دريافت كرده،

براي بازسازي شدن ذهنش كمي به او فرصت دهيد. مردي كه تازه به ملاقات يكي از عزيزانش

در بيمارستان رفته يا اينكه از گرفتاري كسي كه دوستش دارد باخبر شده، نه تنها حرف‌هاي

شما را آن‌طور كه انتظار داريد نمي‌شنود، بلكه ممكن است واكنش‌هايي به گفته‌هاي شما

نشان دهد كه انتظارش را نداريد. پس با بي‌موقع مطرح كردن موضوع، گناه منحرف شدن بحث

از جريان اصلي را برگردن او نيندازيد. يادتان نرود كه سخت‌ترين مشكلات را مي‌توانيد در زمان و

مكان مناسب حل كنيد.

به چشم‌هايش نگاه كنيد:

براي گرفتن تصميم‌هاي مهم بايد همه حواس‌تان را در اختيار همسرتان قرار دهيد. هنگامي كه

مشغول شستن ظرف‌ها هستيد، نمي‌توانيد بحث چالش برانگيزي را شروع كنيد. براي رسيدن

به نتيجه مطلوب بايد چشم در چشم همسرتان و در فاصله‌اي نزديك به او بحث را شروع كنيد.

فاصله زياد مي‌تواند بر لحن شما و درجه صداي‌تان تاثير بگذارد و سوء‌تفاهم‌ساز شود. پس

براي روشن كردن چنين موضوعاتي، در لحظه‌اي كه هر دوي شما فارغ از هر كاري هستيد،

گفت و گو را شروع كنيد.

هيچ چيز را ناديده نگيريد:

گرماي اواخر بهار و اوايل تابستان، مي‌تواند همسرتان را كلافه كند و حتي از يك مرد صبور،

فردي تحريك‌پذير و كم‌تحمل بسازد. اگر مي‌خواهيد موضوع مهمي را با او در ميان بگذاريد، ‌تاثير

خارق‌العاده اتفاقات ساده را ناديده نگيريد. تشنگي، غذا نخوردن، نياز به تخليه مثانه و بسياري

عوامل ديگر بر منطق و قوه تفكر آدم‌ها تاثير مي‌گذارد و قدرت نتيجه‌گيري و تحليل‌شان را دچار

مشكل مي‌كند. باور كنيد يك ترافيك سنگين و ماندن در كنار اتومبيل‌هايي كه به هر بهانه

صداي بوق‌شان بلند مي‌شود، مي‌تواند موفق‌ترين گفت و گوها را هم به شكست بكشاند.

بي‌وقفه حرف نزنيد:

براي تشخيص زمان مناسب گفت‌و‌گو، به تن‌صدا، نحوه ايستادن، جمله‌بندي و حتي نگاه فرد

مقابل‌تان توجه كنيد. شما با كمك همين ابزار‌ها مي‌توانيد از ميل او به ادامه گفت و گو باخبر

شويد. ممكن است همسرتان بي‌ميلي‌اش به بحث كردن را به زبان نياورد و از شما انتظار

داشته باشد شرايط را درك كنيد. شايد او به شما نگويد كه خسته است و دوست داشته

باشد كه از حالات چهره و بدن و صدايش چنين موضوعي را درك كنيد پس حرف‌هاي‌تان را

بي‌وقفه ادامه ندهيد و با مشاهده بازخورد‌هاي او در مورد ادامه دادن بحث يا متوقف كردنش

تجديد نظر كنيد.

باري روي دوشش نباشيد:

همسرتان خسته از 10 ساعت كار به خانه بازگشته و به محض ورود از او مي‌خواهيد در مورد

موضوعي مهم تصميم بگيرد؟ مطرح كردن موضوعات مهم در زمان خستگي، يكي از اشتباهات

بزرگ اما رايج در زندگي زناشويي است. زماني كه او كار دشواري را به پايان رسانده، توانايي

متمركز كردن ذهنش روي موضوعات حساس را ندارد و ممكن است با انتخاب كلمات نامناسب

يا درك نكردن جملات شما سوء‌تفاهم ايجاد كند. شما در زمان خستگي همسرتان، مي‌توانيد

از موضوعات خنثي و روزمره صحبت كنيد اما توصيه مي‌كنيم در چنين شرايطي سراغ بحث‌هاي

جدي و موضوعاتي كه بار عاطفي بالايي دارند، نرويد.

بلافاصله عذرخواهي نكنيد:

اگر در زمان نامناسبي گفت و گو را شروع كرده‌ايد يا با گفتن جمله‌اي ناخوشايند همسرتان را

دلخور كرده‌ايد، بهتر است به جاي بلافاصله عذرخواهي كردن، راه ديگري براي برگرداندن گفت

و گو به مسير آرام پيدا كنيد. بلافاصله عذرخواهي كردن آدم‌ها را در موقعيت حق به جانب بودن

قرار مي‌دهد و مقاومت‌شان را بيشتر مي‌كند. البته فراموش نكنيد كه به تعويق انداختن

عذرخواهي، به معناي مطرح نكردن آن نيست. شايد بهتر باشد چند ساعت بعد يا فرداي آن

روز از همسرتان به‌خاطر چنين اشتباه ارتباطي عذرخواهي كنيد.

کمی سکوت کنید:

گفتيم كه براي روشن كردن موضوعات حساس، بيان خواسته‌ها يا نقد كردن يكديگر بايد بهترين

شرايط را انتخاب كنيد. اما قرار نيست هميشه به محض رخ‌دادن اتفاق‌ها در موردشان صحبت

كنيد. بد نيست كه هر هفته در ساعت مشخص و در محل ويژه‌اي با همسرتان ملاقات كنيد و

در مورد آنچه در هفت‌روز گذشته احساس و تجربه كرده‌ايد، با هم صحبت كنيد. محل اين

گفت‌وگو مي‌تواند گوشه مشخصي از خانه باشد كه با لباسي متفاوت در آن حاضر مي‌شويد يا

مي‌توانيد يك كافي‌شاپ يا نيمكت پارك را براي چنين گفت و شنودي انتخاب كنيد. براي

رسيدن به نتيجه بهتر، مي‌توانيد از تكنيك ساندويچ كمك بگيريد. به اين ترتيب در آغاز گفت و

گو دو موضوع خوشايند را مطرح مي‌كنيد و از همسرتان به‌خاطر رفتارهاي شايسته‌اي كه

داشته قدرداني مي‌كنيد. به او مي‌گوييد كه تلاشش در بهتر شدن رابطه ميان شما و مادرش

را ديده‌ايد و برايش توضيح مي‌دهيد كه همراهي‌اش در كار‌هاي خانه چقدر به شما آرامش داده‌

است. بعد از گفتن اين دو مورد خوشايند، نوبت به مطرح كردن يك انتقاد است. اگر مي‌خواهيد

رفتار همسرتان را نقد كنيد،‌ مراقب لحن و جملات‌تان باشيد. با صدايي آرام و بدون غرض‌ورزي

موضوع را با او در ميان بگذاريد و بعد از آن، بار ديگر از دو مورد از رفتارهاي خوشايندش تقدير

كنيد. فراموش نكنيد هنگام به‌كار گرفتن تكنيك ساندويچ، هدف شناساندن بيشتر خود به

شريك زندگي و نزديك كردن ديدگاه‌هاست نه تخريب او و ايراد‌گيري از رفتارهايش. شايد بهتر

باشد به جاي تذكر هر روزه، در طول هفته كمتر او را سرزنش كنيد و در اين جلسه حرف‌هاي‌تان

را با او در ميان بگذاريد. 

کشه شدن سرکرده داعش درتکریت.

 

 تلویزیون عراق از کشته شدن یکی از سرکردگان داعش و معاونش در جنوب شهر تکریت خبر

داد.

به گزارش فرهنگ نیوز، تلویزیون رسمی عراق اعلام کرد که «فهد»‌ مشهور به «ابو جعفر» یکی

از سرکردگان گروهک تروریستی «داعش» به همراه «ابو عمر التونسی» معاون وی در جنوب

شهر تکریت عراق کشته شدند.

بر اساس این گزارش، چهار تن دیگر گروهک عضو داعش در جنوب شهر تکریت زخمی شدند.

تلویزیون عراق به جزئیات این خبر هیچ اشاره‌ای نکرد.

 

اورانخواهید دید.

  مرحوم شيخ طوسى رضوان اللّه تعالى عليه به نقل از علىّ بن بلال بغدادى - كه يكى از

اصحاب امام عسكرى عليه السلام مى باشد - حكايت كند:

روزى به همراه عدّه اى از علماء و بزرگان حضور مبارك امام حسن عسكرى عليه السلام

رسيديم تا آن كه از آن حضرت درباره امام و حجّت بعد از او جويا شويم .

همين كه وارد مجلس حضرت شديم ، مشاهده كرديم كه بيش از چهل نفر در منزل آن حضرت ،

اجتماع نموده اند. عثمان بن سعيد عَمرى حركت كرد و ايستاد، سپس اظهار داشت : يابن

رسول اللّه ! مى خواهم از چيزى سؤال نمايم كه شما خود نسبت به آن آگاه هستى .

حضرت فرمود: فعلاً بنشين .

بعد از آن ، امام حسن عسكرى عليه السلام با حالت غضب حركت نمود و خواست كه از

مجلس خارج شود، فرمود: كسى بيرون نرود تا من برگردم .

چون لحظاتى گذشت ، حضرت مراجعت نمود و با صدائى بلند فرمود: اى عثمان بن سعيد!

و عثمان بن سعيد با شنيدن سخن حضرت ، از جاى خود برخاست و سر پا ايستاد.

امام عليه السلام اظهار داشت : آيا مايل هستى كه شما را به آنچه مى خواهيد، خبر بدهم ؟
همگان گفتند: آرى ، ياابن رسول اللّه !

امام عليه السلام فرمود: آمده ايد تا از خليفه و حجّت خداوند متعال ، بعد از من سؤال نمائيد!؟


تمام افراد گفتند: بلى ، ما براى همين موضوع آمده ايم .

در همين اثناء، كودكى همانند پاره اى از ماه و شبيه ترين افراد به امام حسن عسكرى عليه


السلام ظاهر گشت .


سپس امام حسن عسكرى عليه السلام فرمود: اين كودك ، امام شما پس از من خواهد بود و


او خليفه و جانشين من مى باشد، او را تابع و پيرو باشيد؛ و از يكديگر متفرّق نشويد كه هلاك


مى گرديد.


و سپس افزود: از اين پس ديگر او را نخواهيد ديد، مگر آن كه وقتش فرا برسد.

این سبزی بد بورابخورید.(دوای دردها).

 

خیلی‌ها این روزها سیر نمی ‌خورند، چون فکر می ‌کنند فردا صبح که به محل کارشان یا کلاس

درس می‌ روند، دیگران چپ‌چپ به آنها نگاه می ‌کنند، ولی بعضی‌ها هم سلامت خود را بر هر

چیزی مقدم می ‌شمارند، دل به دریا می ‌زنند و حبه‌های این سبزی شفابخش را نوش‌جان می‌

کنند. شاید آنها بیش از دیگران خواص دارویی سیر را بشناسند.

محققان علوم پزشکی اعلام کرده‌اند که طب جایگزین، سال‌ها از فواید سیر صحبت کرده

است و هم اکنون همه این فواید از جمله خواص ضد باکتری، خواص ضد قارچی و تأثیرات مثبت

آن بر دستگاه قلبی-عروقی مورد تأیید دانشمندان است.

به تازگی گروهی از محققان آمریکایی اعلام کرده‌اند که سیر می ‌تواند، با افزایش تولید ترکیبی

خاص سبب شل شدن عروق شود و با این روش،‌ فشار خون را کاهش دهد و نیز از ایجاد

لخته‌های خونی و تخریب اکسیداتیو جلوگیری کند.

سیر، رگ‌ها را شل می ‌کند:

دکتر دیوید کراوس، متخصص فیزیولوژی از دانشگاه آلاباما در بیرمنگام می ‌گوید: “این یافته جدید

به پزشکان کمک می ‌کند که مکمل‌های حاوی سیر را بدون نسخه به بیماران خود توصیه

کنند.” استفاده از این مکمل‌ها دیگر مشکلات بوی بد دهان را نیز برای افراد در پی ندارد.

بسیاری از تحقیقات درباره فواید دارویی سیر بر وجود مولکول‌های پلی‌سولفید موجود در آن

متمرکز است که به نام الیسین معروف است. ولی بررسی‌ها نشان می ‌دهد که الیسین و

دیگر ترکیبات شبیه آن فقط بخشی از این پازل هستند و بخش دیگر آن نیز پیامی شیمیایی

است که هنگام سوخت و ساز این ترکیبات تولید می ‌شود.

محققان دانشگاه آلاباما در بررسی‌های آزمایشگاهی دریافتند که ترکیب هیدروژن سولفید،

نوعی پیام شیمیایی است که برای پیام ‌رسانی در سطح سلولی لازم است و سبب شل

شدن عروق خونی و کاهش خون می ‌شود.

این گروه تحقیقاتی، آزمایش‌های زیادی انجام داد و در مرحله نخست، عصاره سیر را به دست‌

آورد و آن را به بخش‌های کوچکی از گلبول‌های سرخ افزود. این گلبول‌ها بلافاصله ترکیب

هیدروژن سولفید را تولید کردند. هنگامی که این محققان این ترکیب را به آئورت موش تزریق

کردند، این رگ بزرگ شل شد و فشار خون موش کاهش یافت.

دیابت دارید؟

نتایج مطالعه‌ دیگری نشان می ‌دهد که افرادی که دیابت نوع دو یا مرض قند دارند، با مصرف

قرص سیر، چربی خون‌شان کاهش می‌ یابد.

دیابت، افزایش کلسترول خون و افزایش فشار خون، سه عامل خطر‌ساز اصلی برای

بیماری‌های قلبی و عروقی هستند. در این مطالعه، محققان کشور خودمان تلاش کردند که

ببینند قرص سیر بر بیمارانی که مرض قند دارند و در عین حال چربی خون‌ شان نیز بالا است،

چه اثرهای درمانی در پی خواهد داشت. نتایج این مطالعه نشان می‌ دهد که اگر این افراد

قرص سیر را به مدت شش هفته استفاده کنند، کلسترول تام و LDL (چربی بد خون) آنها

کاهش خواهد یافت. اگر این بیماران شش هفته هر روز قرص سیر استفاده کنند، فشار خون‌

شان کاهش و کلسترول HDL (چربی خوب) آنها افزایش خواهد یافت.

سیر تازه، بهترین دارو:

اگر به بازارهای دارویی سری بزنید، خواهید دید که سیر به اشکال گوناگونی به عنوان دارو

استفاده می ‌شود. تنتور، قرص یا پرل‌های حاوی روغن، اشکال اصلی دارویی سیر هستند:

• تنتور سیر:

تنتور سیر شامل عصاره آبکی الکلی مواد موجود در سیر است که به طور تقریبی همان خاصیت سیر را دارد، ولی دارای بوی شدید است و به همین دلیل کمتر استفاده می‌ شود.

• قرص سیر:

قرص سیر حاوی پودر سیر خشک شده است که بهترین شکل دارویی آن است و خواص آن

تا حدودی شبیه سیر تازه است و مواد موجود در آن نیز حاوی بیشتر موادی است که در سیر

تازه وجود دارد. بیشترین فرآورده‌های سیر در جهان به این شکل است. از آنجایی که این

قرص‌ها روکش‌ دارند، تنها بعد از خوردن کمی بوی سیر از دهان به مشام می‌ رسد.

• پرل‌های کروی یا تخم ‌مرغی شکل سیر:

پرل‌های کروی یا تخم ‌مرغی شکل سیر حاوی روغن هستند. برای تهیه این محصولات، سیر را

له کرده، به آن روغن گیاهی از جمله روغن مایع ذرت و یا روغن مایع دانه گندم اضافه می ‌کنند

تا ترکیبات محلول در سیر، در آن حل شوند. پس از مدتی روغن را جدا کرده و به صورت پرل

بسته ‌بندی می‌ کنند. این محصولات دارای تعدادی از خواص سیر هستند و خواص کامل سیر

تازه را ندارند.

رفاقت با قلب و عروق:

بسیاری از پزشکان استفاده از سیر را برای کاهش فشار خون و بهبود بیماری‌های قلب و عروق

توصیه می ‌کنند.

سیر، چربی‌ خون را کاهش می ‌دهد که خود موجب جلوگیری از تنگ شدن عروق قلبی شده و

از سکته و بیماری‌های قلبی پیشگیری می‌ کند.

سیر، کلسترول خون را کاهش می‌ دهد که باز هم از تنگی عروق و مشکلات عروقی پیشگیری

خواهد کرد.

فراموش نکنید که سیر در مهار فشار خون‌های خیلی بالا بی ‌تأثیر است ولی در صورت مصرف

مداوم به ویژه فرآورده‌های دارویی آن، تا حدی فشار خون کاهش می‌ یابد.

ترکیبات سیر از چسبندگی پلاکت‌ها جلوگیری کرده و به اصطلاح غلظت خون را کاهش می ‌

دهد. 

داستانی کوتاه درمورد امام حسن مجتبی.

 

مهرباني:

مهرباني با بندگان خدا از ويژگي هاي بارز ايشان بود. اَنس مي گويد که روزي در محضر امام

بودم. يکي از کنيزان ايشان با شاخه گلي در دست، وارد شد و آن را به دست امام تقديم کرد.

حضرت گل را از او گرفت و با مهرباني فرمود: «برو تو آزادي! من که از اين رفتار حضرت شگفت

زده بودم. گفتم: اي فرزند رسول خدا! اين کنيز، تنها شاخه گلي به شما هديه کرد، آن گاه

شما او را آزاد مي کنيد؟» امام در پاسخم فرمود: «خداوند بزرگ و مهربان به ما فرموده است:

«و اذا حييتم بتحيه فحيّوا باحسن منها؛ هر کس به شما مهرباني کرد، دو برابر او را پاسخ

گوييد». (نساء: 86)

سپس امام فرمود: «پاداش آزادي در برابر مهرباني او آزادي بود».(1)

مهرباني در برابر نامهرباني

همواره امام، مهرباني را با مهرباني پاسخ مي گفت، حتي پاسخ وي در برابر نامهرباني نيز

مهرباني بود. چنان که نوشته اند، امام، گوسفند زيبايي داشت که به آن علاقه نشان مي داد.

روي ديد گوسفند، خوابيده است و ناله مي کند. جلوتر رفت و ديد که پاي آن را شکسته اند.

امام از غلامش پرسيد: «چه کسي پاي اين حيوان را شکسته است:؟ غلام گفت: «من

شکسته ام.»

حضرت فرمود: «چرا چنين کردي؟» گفت: «براي اينکه تو را ناراحت کنم». امام با تبسمي دل

نشين فرمود: «ولي من در عوض، تو را خشنود مي کنم، و غلام را آزاد کرد». (2)

همچنين آورده اند، روزي امام، مشغول غذا خوردن بودند که سگي آمد و برابر حضرت ايستاد.

حضرت، هر لقمه اي که مي خوردند. لقمه اي جلوي سگ مي انداختند. مردي پرسيد: «اي

فرزند رسول خدا! اجازه دهيد اين حيوان را دور کنم». امام فرمود: «دعه انّي لاستحيي منا لله

عزّ و جل ان يکون ذو روح ينظر في وجهي و انا آکل ثم لا اطعمه؛ نه رهايش کنيد! من از خدا

شرم مي کنم که جانداري به صورت من نگاه کند و من در حال غذا خوردن باشم و به او غذا

ندهم. »(3)

گذشت:

امام بسيار با گذشت و بزرگوار بود و از ستم ديگران چشم پوشي مي کرد. بارها پيش مي آمد

که واکنش حضرت به رفتار ناشايست ديگران، سبب تغيير رويه فرد خطاکار مي شد.

در همسايگي ايشان، خانواده اي يهودي مي زيستند ديوار خانه يهودي، شکاف برداشته و

نجاست از منزل او به خانه امام نفوذ کرده بود. مردي يهودي از اين ماجرا باخبر شد. روزي زن

يهودي براي درخواست نيازي به خانه آن حضرت رفت و ديد که شکاف ديوار سبب شده است

که ديوار خانه امام نجس شود. بي درنگ، نزد شوهرش رفت و او را آگاه ساخت. مرد يهودي نزد

حضرت آمد و از سهل انگاري خود پوزش خواست و از اينکه امام، در اين مدت سکوت کرده و

چيزي نگفته بود، شرمنده شد.

امام براي اينکه او بيش تر شرمنده نشود. فرمود: «از جدم رسول خدا (صلي الله عليه و آله)

شنيدم که گفت به همسايه مهرباني کنيد».

يهودي با ديدن گذشت و برخورد پسنديده ايشان به خانه اش برگشت و دست زن و بچه اش را

گرفت و نزد امام آمد و از ايشان خواست تا آنان را به دين اسلام در آورد. (4)

فروتني:

امام مانند جدش رسول الله، بدون هيچ تکبري روي زمين مي نشست و با تهي دستان هم

سفره مي شد. روزي سواره اي محلي مي گذشت که ديد گروهي از بينوايان روي زمين

نشسته و مقداري نان را پيش خود گذاشته اند و مي خورند. وقتي امام حسن (عليه السلام)

را ديدند، به ايشان تعارف کردند و حضرت را سر سفره خويش فرا خواندند امام از مرکب خويش

پياده شد و اين آيه را تلاوت کرد: «انّه لا يحب المستکبرين؛ خداوند خود بزرگ بينان را دوست

نمي دارد.» (نحل: 23) سپس سر سفره آنان نشست و مشغول خوردن شد. وقتي همگي

سير شدند، امام آنها را به خانه خود فرا خواند و از آنان پذيرايي فرمود و به آنان پوشاک هديه

داد: «و جعل يأکل حتي اکتفوا دعاهم الي ضيافته و اطعمهم و کساهم». (5)

همواره آن حضرت ديگران را نيز بر خود مقدم مي داشت و پيوسته با احترام و فروتني با مردم

برخورد مي کرد. روزي ايشان در مکاني نشسته بود. برخاست که برود، ولي در اين لحظه،

پيرمرد فقيري وارد شد. امام به او خوش آمد گفت و براي اداي احترام و فروتني به او فرمود:

«اي مرد! وقتي وارد شدي که ما مي خواستيم برويم آيا به ما اجازه رفتن مي دهي؟«مرد فقير

عرض کرد: «بله، اي پسر رسول خدا!» (6)

همواره امام، مهرباني را با مهرباني پاسخ مي گفت. حتي پاسخ وي در برابر نامهرباني نيز

مهرباني بود.

مهمان نوازي:

همواره آن حضرت، از مهمانانش پذيرايي مي کرد، حتي اگر آنان را نمي شناخت. امام به

پذيرايي از بينوايان علاقه زيادي داشت. ايشان، تهي دستان را به خانه خود مي برد و به گرمي

از آنان پذيرايي مي کرد و به آنها لباس و پول مي بخشيد. (7)

در سفري که امام حسن (عليه السلام) همراه امام حسين (عليه السلام) و عبدالله بن جعفر

به حج مي رفتند، شتري که بار آذوقه بر آن بود، گم شد و آنها در ميانه راه، گرسنه و تشنه

ماندند. در اين هنگام، متوجه خيمه اي شدند که در آن پيرزني تنها زندگي مي کرد. از او آب و

غذا خواستند پيرزن نيز که انسان مهربان و مهمان نوازي بود، از تنها گوسفندي که داشت،

شير دوشيد و گفت: «براي غذا نيز آن را ذبح کنيد تا براي شما غذايي آماده کنم».

امام نيز آن گوسفند را ذبح کرد و زن غذايي براي ايشان درست کرد. آنان غذا را خوردند و پس

از صرف غذا از وي تشکر کردند و گفتند: «ما افرادي از قريش هستيم که به حج مي رويم. اگر

به مدينه آمدي، نزد ما بيا تا مهمان نوازي ات را جبران کنيم.» سپس از زن خداحافظي کردند و

به راه خويش ادامه دادند. شب هنگام، شوهر زن به خيمه اش آمد و او داستاني مهماني را

برايش باز گفت. مرد، خشمگين شد و گفت: «چگونه در اين برهوت، تنها گوسفندي را که همه

دارايي مان بود، براي کساني کشتي که نمي شناختي؟»

مدت ها از اين ماجرا گذشت تا اينکه باديه نشينان به سبب فقر و خشک سالي به مدينه

آمدند. آن زن نيز همراه شوهرش به مدينه آمد. در يکي از همين روزها، امام مجتبي (عليه

السلام) همان پير زن را در کوچه ديد و فرمود: «يا امه الله! تعرفيني؟؛ اي کنيز خدا! آيا مرا مي

شناسي؟» گفت: «نه.» فرمود : «من همان کسي هستم که مدت ها پيش، همراه دو نفر به

خيمه ات آمديم. نامم حسن بن علي است». پيرزن خوشحال شد و عرض کرد: «پدر و مادرم به

فداي تو باد!»

امام به پاس فداکاري و پذيرايي او، هزار گوسفند و هزار دينار طلا به او بخشيد و او را نزد

برادرش، حسين (عليه السلام) فرستاد. او نيز همين مقدار به او گوسفند و دينار طلا بخشيد و

وي را نزد عبدالله بن جعفر فرستاد. عبدالله نيز به پيروي از پيشوايان خود، همان مقدار را به آن

پيرزن بخشيد. (8)

پاره هاي آفتاب (گوشه هايي از زندگي امام حسن (عليه السلام))