ریحانه
(حــوزه ریحـــانة النبی س ســــنـنـدج)
(حــوزه ریحـــانة النبی س ســــنـنـدج)
دوشنبه 93/02/22
پیامبر (ص) میفرماید:
«بَیْنَ الرَّجُلِ وَ بَیْنَ الْکُفْرِ تَرْکُ الصَّلاةِ»[1]
«تفاوت میان مرد با کفر، ترک نماز است.»
همچنین، میفرماید:
(اَلْعَهْدُ الَّذی بَیْنَنا وَ بَیْنَهُمْ الصَّلاةُ فَمَنْ تَرَکَها فَقَدْ کَفَرَ)[2]
«عهد و پیمانی که ما را از کافران جدا میسازد نماز است، هر کس نماز را ترک کند، کافر شده است.»
نظر عدّهای از علما و دانشمندان بر این است که چنین شخصی اگر علاوه بر ترک نماز، آنرا و واجبات اسلام را استهزا و تمسخر نکند، و از سوی دیگر نسبت به تقصیرات خود، معترف و پشیمان، و هر آن مشتاق و آرزومند توبه باشد، در زمرهی مسلمانان و تحت لوای اسلام بهشمار میآید.
افراد تارکالصّلاة به دو گونه و دو نوع تقسیم میشوند:
زیرا، واجب بودن نماز و مقام و منزلت آن ضروری دین است، و هر کس منکر وجوب آن باشد یا آنرا خوار و سبک بشمارد، خدا و پیامبر (ص) را تکذیب نموده و در قلب او حتّی به اندازهی دانه خردلی ایمان وجود ندارد، و مانند کافرانی است که خداوند متعال آنان را اینگونه توصیف مینمایند:
«وَإِذَا نَادَیْتُمْ إِلَى الصَّلاَةِ اتَّخَذُوهَا هُزُواً وَلَعِباً ذلِکَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لاَّ یَعْقِلُونَ»[3]
« آنان هنگامیکه (اذان میگویید و مردمان را) به نماز میخوانید، نماز را به باد استهزاء میگیرند و بازیچهاش قرار میدهند (و بدان میخندند و تمسخرش میکنند).
این کارشان بدان خاطر است که ایشان کسانِ نفهم و بیشعوری هستند (و ضلالت را از هدایت باز نمیشناسند و هدف و حکمت نماز را درک نمیکنند). »
بدین ترتیب، از منزلت و جایگاه کسانی آگاه میشویم که نماز و عبادت را از مظاهر عقبماندگی و ارتجاع میدانند، و برپادارندگان نماز را مسخره میکنند.
قرآن، نماز نخواندن را از خصوصیات کفّار دانسته آنجا که میفرماید:
«وَإذَا قِیلَ لَهُمُ ارْکَعُواْ لاَ یَرْکَعُونَ»[4] «(چنان از باده غرور سرمست هستند که) وقتی بدانان گفته میشود: (در برابر اوامر و نواهی الهی) خضوع کنید و کرنش ببرید خضوع نمیکنند و کرنش نمیبرند! »
و در روز قیامت آنان را اینگونه توصیف میکند:
« یَوْمَ یُکْشَفُ عَن سَاقٍ وَیُدْعَوْنَ إِلَى السُّجُودِ فَلاَ یَسْتَطِیعُونَ، خَاشِعَةً أَبْصَارُهُمْ تَرْهَقُهُمْ ذِلَّةٌ وَقَدْ کَانُواْ یُدْعَوْنَ إِلَى السُّجُودِ وَهُمْ سَالِمُونَ»[5]
« روزی، هول و هراس به اوج خود میرسد، و کار سخت دشوار میشود. بدین هنگام از کافران و مشرکان خواسته میشود که سجده کنند و کرنش ببرند، امّا ایشان نمیتوانند چنین کنند. این در حالی است که چشمانشان (از خوف و وحشت و شرمندگی و شرمساری) به زیر افتاده است، و خواری و پستی وجود ایشان را فرا گرفته است. پیش از این نیز (در دنیا) بدان گاه که سالم و تندرست بودند به سجده بردن و کرنش کردن خوانده میشدند (و ایشان با وجود توانایی، سجده و کرنش نمیکردند). »
از نظر قرآن زمانی انسان از مصونیت جان خویش برخوردار خواهد بود، و تحت لوای اخوّت اسلامی درخواهد آمد، که از شرک توبه کند و نماز را برپای دارد و زکات را بپردازد. خداوند دربارهی مشرکان و کافران حربی میفرماید:
«فَإِن تَابُواْ وَأَقَامُواْ الصَّلاَةَ وَآتَوُاْ الزَّکَاةَ فَخَلُّواْ سَبِیلَهُمْ إِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَّحِیمٌ»[6]
« اگر توبه کردند و (از کفر برگشتند و به اسلام گرویدند و برای نشان دادن آن) نماز خواندند و زکات دادند، (دیگر از زمره شمایند و ایشان را رها سازید و) راه را بر آنان باز گذارید. بیگمان خداوند دارای مغفرت فراوان (برای توبهکنندگان از گناهان،) و رحمت گسترده (برای همه بندگان) است. »
و بعد از آن میفرماید:
« فَإِن تَابُواْ وَأَقَامُواْ الصَّلاَةَ وَآتَوُاْ الزَّکَاةَ فَإِخْوَانُکُمْ فِی الدِّینِ وَنُفَصِّلُ الآیَاتِ لِقَوْمٍ یَعْلَمُونَ»[7]
« اگر آنان (از کفر) توبه کردند و (احکام اسلام را مراعات داشتند، و از جمله) نماز را خواندند و زکات دادند (دست از آنان بدارید، چرا که) در این صورت برادران دینی شما هستند (و سزاوار همان چیزهائی بوده که شما سزاوارید، و همان چیزهائی که بر شما واجب است، بر آنان هم واجب است). ما آیات خود را برای اهل دانش و معرفت بیان میکنیم و شرح میدهیم. »
قرآن تصویری از سیمای آخرت را برای ما ترسیم میکند که کافران و سمگران در دوزخاند، و مؤمنان اصحابالیمین از آنان میپرسند:
«مَا سَلَکَکُمْ فِی سَقَرَ ؟ قَالُواْ لَمْ نَکُ مِنَ ٱلْمُصَلِّینَ، وَلَمْ نَکُ نُطْعِمُ ٱلْمِسْکِینَ، وَکُنَّا نَخُوضُ مَعَ ٱلُخَآئِضِینَ، وَکُنَّا نُکَذِّبُ بِیَوْمِ ٱلدِّینِ»[8]
«چه چیزی شما را در آتش دوزخ درآورد؟ گویند: از نمازگزاران نبودیم و بینوایان را غذا نمیدادیم، با هرزهدرایان هرزهدرایی میکردیم و روز جزا را دروغ میشمردیم.»
دوشنبه 93/02/22
شـرایـط و آداب نماز به قدرى زیاد است كه تمام نظام ها و روابط انـسـانـى را بـه طور خودكار تنظیم و اصلاح مى كند. توجه به همه آثـار تـربیتى نماز كار مشكلى است ولى ما چند نمونه آن را بیان مى كنیم:
1. ادب در بـرابـر سـخـن امـام جماعت; در نماز جماعت وقتى امام مشغول خواندن حمد و سوره است باید ساكت باشیم.
2. مـراعات حقوق دیگران; آب وضو, مكان نمازگزار و لباس او باید حـلال و از مـال دیگران و غصبى نباشد; حتى اگر از مال خمس نداده لباس تهیه كند, نمازش باطل است.
3. تـغـذیـه و بهداشت نمازگزار; اگر نمازگزار از مشروبات الكلى اسـتـفـاده كـرده باشد, تا چهل روز نمازش مورد قبول نیست. لباس نـمـازگـزار نیز باید پاك باشد و بهتر است به هنگام نماز عطر و مسواك زد و موها را شانه كرد.
4. همسردارى; كسى كه به همسر خود نیش بزند, نمازش قبول نیست.
5. ولایت; كسى كه اهل نماز است ولى تسلیم طاغوت ها است و ولایت و حـكـومـت رهـبـران اسلامى را پذیرا نیست, نمازش قبول نیست; گرچه تمام عمر در كنار كعبه باشد.
6. نـظـم و ترتیب; در تمام كلمات و كارهاى نماز نظم و ترتیب به چشم مى خورد.
7. انـعطاف و هم آهنگى; امام جماعت باید با مردم هم آهنگ باشد; بـه ایـن معنا كه مراعات ضعیف ترین افراد را بكند. اگر كسى دیر بـه جماعت رسید, امام باید كمى ركوع خود را طول بدهد تا او نیز بـه نـمـاز بـرسد. مردم نیز باید خود را با امام هم آهنگ كنند; مـثـلا كسانى كه یك ركعت از نماز جماعت عقب هستند و در ركعت دوم بـه جـمـاعـت پیوسته اند, مى توانند با نوعى انعطاف و تغییر در نماز جماعت شركت كنند.
8. اعـتـماد; اگر هریك از امام یا مردم در انجام قسمتى از نماز شـك كـردنـد, بـایـد بـه یك دیگر اعتماد كنند; یعنى با توجه به رفتار دیگرى تصمیم بگیرند.
9. ورزش; اگـرچه نماز براى انجام وظیفه الهى است, ولى طراحى آن طـورى اسـت كه در لابه لاى نماز و حركات ركوع و سجود یك نوع حركت ورزشى نیز نهفته است.
10. آمـوزش اجبارى; نمازگزار باید مسائل و احكام مورد نیاز خود را فراگیرد.
11. آگـاهـى از اخـبـار; مـردم با شركت در نمازجمعه و جماعت با اخبار و مسائل دینى و مشكلات مسلمانان آشنا مى شوند.
12. امـر به معروف و نهى از منكر; (حى على الصلوه) در اذان یكى از بزرگ ترین معروف ها است.
دوشنبه 93/02/22
دختر: من آیه ای در مورد حجاب در قرآن سراغ ندارم…
پسر : آیه 31 سوره نور ، و 59 سوره احزاب اشاره ای مستقیم به حجاب و عفاف در زنان دارد. سوره نور به نوعی سوره عفاف و حیا و حجاب است. شروعش نیز در قرآن نمونه ندارد. همه جا در قرآن می گوید: نازل کردیم این کتاب را، اما در سوره نور و آیه اول می گوید نازل کردیم این سوره را و عمل به آن را فریضه و واجب می داند…
دختر : خوب چرا تو نباید چشمت را بپوشانی تا من راحت و آزاد پوششم را خودم انتخاب کنم؟
پسر : در قرآن به من قبل از تو تذکر داده اند… آیه 30 سوره نور اول به چشم پاکی و حجاب مردان تذکر داده و بعد به شما. اما اگر کمی از روحیات مردان را بدانی، می فهمی مرد با یکبار دیدن زنی نامحرم ممکن است به گناه بیفتد و این به خاطر ضعف او در مقابل قوه جنسی خود است درست بر خلاف زنان. حتی در قرآن آیاتی داریم که مکر شیطان را ضعیف(۴/۷۶)، و مکر زنان را بسیار بزرگ می شمارد(۱۲/۲۸)…
دختر : جمله ای زیبا می گویم از مردان و پسرانی که طرفدار آزادی پوشش من هستند، بشنو که جوابی برایش نداری: می گویند حجاب زنان و دختران میهنم، پلک چشم ماست. یعنی چرا او خود را به زحمت بیندازد، ما چشم خود را کنترل می کنیم.
پسر : این هم حرف مضحکی است. مگر می شود تو هر گونه می خواهی در جامعه بگردی و دیگران همه با این اعتقاد خود را کنترل کنند. یعنی همه این پسران و مردانی که اینگونه می گویند، می خواهند تو آزاد باشی؟ یا اینکه می خواهند تو برای هوسرانی آنها آزاد باشی؟ وقتی خدا به مردان می گوید: چشمت را بپوشان و نگاهت را کنترل کن، بعدش هم به زنان دستور پوشش می دهد و این را برای شما، حتی اگر چشم مردان کنترل شود، بهتر می داند.تاریخ را نخوانده ای: وقتی مردی کور به خانه رسول الله(ص) می رود و حضرت زهرا(س) خود را می پوشاند و از اتاق بیرون می رود، به نظرت نمی توانست به خاطر کوری آن مرد خود را نپوشاند؟ این در حالیست که حضرت زهرا(س) در جواب رسول خدا می گوید: او مرا نمی بیند، من که او را می بینم و…
این یعنی فقط دیده شدن و دیده نشدن مهم نیست، بلکه نفس اینگونه پوشش در جامعه بسیار مهم است، و پوشش در پاکی روح و روان و اعتقاد زنان و دختران تاثیر مهمی دارد…