ریحانه
(حــوزه ریحـــانة النبی س ســــنـنـدج)
(حــوزه ریحـــانة النبی س ســــنـنـدج)
یکشنبه 92/09/24
بزرگترین درد دنیا اینه که ببینی اونی
که تا دیروز دردهاتو میکشیده داره
درد میکشه اون یه نفر….
مادر
یکشنبه 92/09/24
مسئله اسراف و قناعات از مفاهيم و گزاره هاي مورد اهتمام دين مبين اسلام است که به بيان هاي مختلف در آيات قرآني و روايات اهل بيت عليه السلام مورد بحث و تأکيد گسترده اي قرار گرفته است.
معني و مفهوم اسراف :
اسراف در لغت به معني تجاوز و زياده روي است، بنابر اين در مورد اعتقادي و همچنين در تمام افعال و اعمال انساني متصوران به گونه اي که تجاوز و زياده روي و زياده خواهي از هر چيز ي مصداق اسراف و عامل آن را اسراف مي نامند به گونه اي که انسان درباره خود يا ديگري چيزي را که دروغ و سزاوار نيست معتقد شود يا در جايگاهي قرار بگيرد که فاقد شايستگي هاي لازم در آن جايگاه مي باشد .
يا حتي بيهوده تلف نمودن فرصت ها يا وقت گذراني در امور غير ضروري و نيز آنچه که سزاوار تصديق و اعتقادات باور نداشتن مثل ضرورت اعتقاد به خدا، نبوت، امامت و معاد و …. که از نظائر اسرافند.
قرآن کريم در اينگونه موارد ، نمونه هايي مي فرمايد :
الف) اعتقاد فرعون به ربوبيت خودش :
« يا ايها الملأ ما لکم ما علمتُ لکم من اله غير » ( سوره قصص آيه 38 )
« که براي شما خدايي نمي شسناسم »
پاسخ خداوند به فرعون :
« و ان فرعون لعالٍ في الارض و انه لمن المسرفين » ( سوره يونس آ يه 81 )
« و فرعون برتري طلبيد در زمين و پروردگار عالم او را از مسرفين خواند»
ب) عدم ايمان به خدا ، نبوت ، امامت ، معاد و عدل :
و اين چنين جزا مي دهيم کسي را که از حد بگذراند (اسراف) به پروردگارش ايمان نياورد و عذاب آخرت سخت است .
اسراف و تبذير :
اسراف به معناي تجاوز از حد و زياده روي کردن است ،که آن يا از جهت کميت است ،که صرف کردن مال است در مورد ي که سزاوار نيست و يا از جهت کيفيت است و آن صرف کردن مال است در موردي که سزاوار است، لکن بيشتراز آنچه شايسته است و از همين جهت صرف مال را در موردي که سزاوار نيست ( تبذير ) گفته اند. و صرف مال را در زيادتر از آنچه سزاوارمي باشد ( اسراف ) دانسته اند..
اسراف حتي در امور مباح هم جايز نيست :
موضوع صرفه جويي به قدري در اسلام اهميت دارد که علماي اخلاق تأکيد مي کنند سزاوار است مؤ من در امور مباح سعي کند که اسراف نکند، مانند اسراف در خواب ، بيداري ، حرف زدن ، خوردن چنانکه در حديث است. خدا پر خور و پرخوابي را دشمن مي دارد.
در نکوهش اسراف و تبذير ، و ارزش و جايگاه ميانه روي و بهره گيري صحيح از نعمت هاي الهي در آيات قرآني و روايات اسلامي سخن فراوان به بيان آمده است. برخي از اين آيات عبارتند از :
اسراف و تبذير در نگاه قرآني :
1- اسراف کاران از اصحاب آتش اند :
« و ان المسرفين هم اصحاب النّار »
« و همانا اسراف کاران همراهان آتش اند » ( غافر / 43)
2- خداوند گمراه کننده مسرفين است :
« کذالک يُضلّ الله من هو مسرفٌ مرتاب »
« و بدينسان گمراه کند خدا هر که را که فزوني خواه و شک آورنده است. » ( غافر / 43)
3- خداوند اسراف کنندگان را دوست نمي دارد :
« و لا تسرفو لا عيب المسرفين »
« اسراف نکنيد چرا که خداوند اسراف کنندگان را دوست نمي دارد » ( انعام / 141)
4- درست و صحيح مصرف نکردن مبغوض خداوند است :
« کلوا والشربوا و لا تسرفوا انه لا عيبالمسرفين »
« بخوريد و بياشاميد ولي هرگز اسراف نورزيد همانا خداوند اسراف کاران را دوست ندارد»
5- ميانه روي در هرکاري حتي در انفاق پسنديده است :
« والذين اذا انفقوا لم يسرفو و لم يفتروا و کان بين ذالک قواماً »
« و آنانکه گاهي انفاق کنند نه فزون رفتند و نه سخت گيرند و با شد ميان اين اندازه ها»
از تدبر در آيات قرآن کريم بخوبي درمي يابيم که مسئله اسراف در معناي بسيار وسيعي در قرآن بکار برده شده است.
همانگونه که در روايات نيز آمده است اسراف مراتب مختلفي دارد ! به گونه اي که گاهي مختص به خوردن و آشاميدن است و گاهي ضايع کردن نعمات معنوي ، مادي و حتي استفاده نادرست از امکانات معنوي در زمره ظلم و اسراف اختصاص يافته است.
نکته جالب توجه توصيه قرآن به بازگشت اسراف کنندگان از راهي که در پيش گرفته اند به راه نيکي و صرفه جويي است. از اين رو تأکيد مي کند که مسرفين از رحمت و بخشش الهي مايوس نشوند . خداي متعال در آيه 27 سوره بني اسرائيل نيز اينگونه تکليف مي کند که : در فرهنگ اسلامي همانگونه که ديديم، زياده روي در مصرف و استفاده از نعمت هاي مادي را از پائين ترين مراتب اسراف مي داند، گستردگي مقوله اسراف آنچنان است که حتي در بحث عقايد و اعمال فردي و اجتماعي راه پيدا نموده و به جرأت مي توان گفت : در هيچ مذهبي به اين اندازه برميانه روي و اعتدال سفارش و تأکيد نشده است.
جايگاه قناعت در روايات :
1- ميانه روي لشگر عقل ؛
« امام کاظم (ع) : در وصيت نامه اي به هشام يکي از لشگريان عقل را ميانه روي از لشگريان جهل زياده روي است.»4
2- بخشش وترحم اسراف کار هم مذموم است :
« حضرت امير (ع) : زياده روي و اسراف مکن زيرا بخشش ( اسراف کار مورد ستايش نيست و تنگدستي او هم مورد ترحم واقع نمي شود»
3- ميانه روي باعث پايداري نعمت مي شود :
» امام موسي بن جعفر (ع) : به کسي که در زندگي ميانه روي و قناعت کند نعمت او باقي مي ماند و آنکه با تبذير و اسراف زندگي کند ، نعمتش از بين مي رود »6
4- زياده از حد اسراف است :
« اميرالمؤ منين (ع) : هر چيزي بيشتر از اقتصاد ( ميانه روي ) اسراف است »7
علاوه بر اين در سخنان گوهر بار ائمه و ائلياء الهي (ع) اسراف و زياده روي به عنوان عوامل تباهي مال و ثروت و از بين رفتن برکت و مقدمه و زمينه فقر و تنگدستي ياد شده است.
قناعت فضيلت بزرگان :
در کنار بحث اسراف که همواره در اسلام مورد مذمت قرار گرفته مسئله قناعت از جمله ي خصلت ها و ويژگي هاي ارزشمند براي يک مسلمان بشمار مي رود، و همواره مورد توجه اسلام و اولياء دين قرار گرفته است. در فرهنگ اسلامي صفت قناعت از جمله صفات فاضله و اخلاق حسنه و از آن بعنوان وسيله اي که سعادت ابدي آدمي را به دنبال داشته است بي ترديد جاي گرفتن قناعت در فرهنگ اسلامي و ترويج آن توسط بزرگان اهل فن صرف نظر از جايگاه علمي و تأثيرات شگرفي که در زندگي آدم ها دارد موضوعي کاملاً تثبيت يافته ي تجربي است که آدمي همواره عدم رعايت آن را از دست دادن فرصت ها و داشته هاي خويش به تلخي تجربه نموده است.
اين تجربه آن زماني تلختر و کشنده است که آسيب زدگي اجتماع و زندگي مردمان بعلت قناعت ناپذيري و گرايش به اسراف و تبذير باشد.
امام باقر (ع) مي فرمايد :
« هر که قناعت کند به آنچه که خدا به او مي دهد، غني ترين مردم است ».
در بسياري از کتب اخلاقي خو گيري نفس انسان با صفات برجسته اخلاقي نقطه آغاز حرکت انساني به سمت کمال حقيقي آسماني بشمار مي آيد.
از جمله اين صفات برجسته، قناعت پذيري و قانع بودن به موهبت هاي خداوند ي است. در حقيقت علماي اخلاق در کنار بيان فضيلت هاي قناعت ، روش هاي تحصيل اين صفت پسنديده مورد بحث و بررسي دقيق قرار داده اند و به صورت مفصل به اين امر پرداخته اند.
بر اين اساس در مي يابيم که در آموزه هاي ديني ما علاوه بر اينکه مسئله قناعت و صرفه جويي يک مسئله تأثير گذار در جامعه به حساب مي آيد به ابعاد اجتماعي آن نيز پرداخته شده و بعنوان يک فضيلت همواره مورد تشويق قرار گرفته است.
به هم پيوستگي اجتماع و اثر پذيري تغيرات زندگي مردم بر يکديگر و ضرورت ، گريز از آسيب هاي طبيعي و غير طبيعي و نيز در نظر گرفتن نياز هاي روز مره و آينده زندگي نياز آدمي را به رعايت فرهنگ قناعت صد چندان مي کند.
صرفه جويي و قناعت در ابيات و هنر ايراني :
ادباء ، شعرا، هنرمندان ايراني در طول تاريخ به لحاظ دغدغه هاي فراوان از پيامد هاي اسراف سخنان فراواني را در اين زمينه به يادگار گذاشته اند. سعدي شاعر شيرين سخن ايران در کتاب بوستان سعدي از بدي اسراف و تشويق به صرفه جويي چنين آورده است.
چو کم خوردن طبيعت را .
راه هاي مبارزه با اسراف :
الف ) استفاده از ظرفيت هاي ديني عمومي :
مردم ايران بعلت پيوند با دين و مظاهر مقدس ديني که دارند بخوبي سنت هاي نهادينه شده را مي پذيرند و بر آن مي گمارند.
بيان و آيات قرآن کريم و احاديث نوراني معصومين عليه السلام در مذهب اسراف و ترغيب به صرفه جويي بهترين راه کارعمومي سازي و نهادينه سازي فرهنگ صرفه جويي و پرهيز از اسراف است .
ب ) باز نگري وقايع تاريخي و رخدادهاي طبيعي :
به تصوير کشيدن سرانجام اسراف کاران در همه طبقات اجتماعي و پيوند آنها با اتفاقات طبيعي از جمله عوامل باز دارنده اسراف گرايي و سوق دادن جامعه به سمت و سوي قناعت و صرفه جويست بي گمان در اين قسمت بيشترين نقش را رسانه هاي جمعي بويژه راديو و تلويزيون مي تواند ايفا نمايد.
ج ) ارتباط بخشي بلاياي طبيعي به موضوع اسراف :
به نظر مي رسد مسائلي نظير کم آبي ، خشکسالي و …. بهترين دلايل اثبات بدي اسراف و مفيد بودن قناعت در زندگي روزمره است. براي مبارزه با اسراف و ترويج مصرف صحيح، به ريشه ها بايد استناد در اين ميان خود خشکسالي و کم آبي و … دليل بسيار خوبي براي وادار نمودن جامعه به اهتمام در قناعت و صرفه جويي است. البته غافل نمائيم ناهماهنگي عملکرد برخي دستگاه هاي فرهنگي خاصه صدا و سيما با گفتار ها و تذکرات دلسوزان خود عامل مهم در بي توجهي به مصرف درست و گرايش به اسراف و ريخت و پاش هاي غير ضروري مي باشد. به عنوان مثال با وجود اين همه تبليغ از مد گرايي و تجمل گرايي با صرفه جويي و نهادينه ساختن فرهنگ آن در جامعه بهيچ عنوان سازگاري ندارد و اسراف از پائين ترين مرتبه شروع .
شنبه 92/09/23
علقمه بن محمد حضر مى گوید: به امام باقر علیه السلام گفتم : به من دعایى تعلیم بده كه با آن
دعا در این روز (عاشور) هنگامى كه زیارت مى كنم او را (امام حسین علیه السلام ) بخوانم . و
دعایى تعلیم بده كه با آن دعا، هنگامى كه او را از نزدیك یا هنگامى كه از خانه ام و از راه دور (و به
قصد زیارت بدان سو) اشاره مى كنم ، بخوانم . حضرت فرمود: اى علقمه پس از آن كه به آن
حضرت با سلام اشاره كردى ، دو ركعت نماز بخوان و پس از آن این قول (متن زیارت ) را مى
خوانى . پس هنگامى كه این زیارت را خواندى در حقیقت او را به چیزى خواندى كه هركس از
ملایكه كه بخواهند او را زیارت كند به آن مى خواند. و خداوند براى تو هزار هزار سیئه محو مى كند،
تو را هزار هزار درجه بالا مى برد. جزو كسانى مى باشى كه در ركاب حضرت به شهادت رسیدند،
حتى در درجات آنها هم شریك مى شوى و براى تو ثواب هر پیامبر و رسولى و هر كس كه حسین
علیه السلام را از زمان شهادتش تا به حال زیارت كرده ، را مى نویسند. مى گویى : ((السلام علیك
یا ابا عبدالله …. پس از نقل زیارت مى فرماید: یا علقمة ان استطعت اءن تزوره فى كل یوم بهذه
الزیارة من دهرك فافعل . فلك ثواب جمیع ذلك ان شاء الله : اى علقمه ! اگر توانستى هر روز از
عمرت آن حضرت را با این زیارت ، زیارت كنى ، این كار را انجام بده ، پس براى تو ثواب تمام این زیارت
است )).
شنبه 92/09/23
اول صفر الخير : وارد کردن سر مطهر امام حسین علیه السلام به شام– ورود اهل بیت علیهم السلام به شام
- شهادت زيد بن علي بن الحسين عليهم السلام ( به روايتي) – آغاز جنگ صفين (بنا بر روايتي)
دوم صفر الخير : مجلس یزید لعنت الله علیه بنا بر نقلي - شهادت زيد بن علي بن الحسين عليهم السلام ( به روايت ديگر)
سوم صفر الخير: ولادت حضرت امام محمد باقر عليه السلام 57 هجري قمري به روايتي .
چهارم صفر الخير : وفات آيت الله محمد علي شاه آبادي (1369 هجري)
پنجم صفر الخير : شهادت حضرت رقيه سلام الله عليها و لعنة الله علي قاتليها ، 61 هجري
ششم صفر الخير : صدور توقيع امام عصر ارواحنا لتراب مقدمه الفداء به حسين بن روح
هفتم صفر الخير : ولادت امام موسي کاظم عليه السلام 128 هجري ، شهادت امام حسن مجتبى عليه السلام بنابر نقل بحار- وفات آيت الله العظمي مرعشي نجفي رضوان الله تعالي عليه 1411 قمري -
هشتم صفر الخير : وفات حضرت سلمان فارسي (سلمان محمّدي ) رضي الله عنه 35 هجري قمري
نهم صفر الخير : شهادت عمار ياسر رضي الله عنه در جنگ صفين 37 هجري ، شروع جنگ نهروان 38 هجري قمري
دهم صفر الخير : وفات حضرت آيت الله سيد عبدالهادي شيرازي 1382 هجري
دوازدهم صفر الخير : وفات هارون برادر حضرت موسي عليهماالسلام
سيزدهم صفر الخير : اختيار حکمين در صفين و حيله عمروعاص
چهاردهم صفر الخير : شهادت محمدبن ابوبکر به دست عمروعاص (بنابر روايتي)
پانزدهم صفر الخير : وفات آيت الله سيد محمد باقر فشارکي 1338 هجري
شانزدهم صفر الخير : شهادت آيت الله سيد حسن اصفهاني فرزند آيت الله سيد ابوالحسن اصفهاني 1349 قمري
هجدهم صفر الخير : شهادت اويس قرني در جنگ صفين 37 هجري قمري.
بيستم صفر الخير : اربعين حسيني
بيست و دوم صفر الخير : صدور توقيع شريف امام عصر ارواحنا لتراب مقدمه الفداء براي مرحوم شيخ مفيد اعلي الله مقامه 420 قمري
بيست و سوم صفر الخير : پي کردن ناقه حضرت صالح نبي عليه السلام توسط قومش – گرفتار شدن حضرت يونس عليه السلام در شکم ماهي
بيست و چهارم صفر الخير : شدّت يافتن بيماري حضرت رسول اعظم صلي الله عليه و آله و سلّم
بيست و پنجم صفر الخير : شانه گوسفند و دوات طلبيدن پيامبر اعظم صلي الله عليه و آله و سلّم براي نوشتن وصيّت نامه و منع عمر از اين کار .
بيست و ششم صفرالخير : دستور پيامبر اكرم صلّي الله عليه و آله و سلم به لشکر اسامه جهت آماده شدن در جنگ با روميان( بنابر نقل واقدي 11 هجري) ، سالروز انقراض حکومت امويان
بيست و هشتم صفر الخير : رحلت جانسوز رحمت للعالمين پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله و سلّم در روز دوشنبه 28 صفر سال 11 هجري قمري – شهادت مظلومانه سبط اکبر امام مجتبي عليه السلام 50 قمري
سلخ (سي ام ) صفر الخير : شهادت امام رضا عليه السلام 203 هجري قمري . پيشنهاد رهبر معظم انقلاب به استاد فلسفي براي ثبت خاطرات خويش، 1425 هجري قمري
شنبه 92/09/23
جوانان از دیدگاه مقام معظم رهبری
جوان ها، عناصر فعال امرزو و ستون های فردای انقلاب اند
شما دانشجویان و دانش آموزان و جوانان، برای نسل آینده و دوره ی بعد، پایه های اصلی انقلابید. امروز هم شما در انقلاب تأثیر زیادی دارید؛ چون جوانید. امروز هم شما در جبهه ی سیاسی و نظامی و سازندگی و هر جای دیگر که بتوانید حضور داشته باشید، عنصر فعال انقلابید؛ اما فردا شما پایه های انقلاب هستید. امروز، عناصر مؤثرید؛ ولی فردا ستون های انقلاب هستید. توجه کنید انقلاب را با ریشه ها و مبانی فکری و منطقی اش، به درستی بشناسید. (1)
بی تفاوتی و خونسردی نسبت به سرنوشت کشور جایز نیست
برای نسل جوان، به خصوص نسل جوان دانشجو بی تفاوتی و خونسردی جایز نیست. آن جوانی که به سرنوشت کشور نیندیشد و حوادث و خصومت هایی را که نسبت به کشورش در دنیا سازماندهی می شود، نبیند و نسبت به آن ها نجوشد و نخروشد، آن جوان لایق این نیست که نام جوان شهروند یک ملت انقلابی را روی خودش بگذارد. (2)
بی تفاوتی و بی مبالاتی نسل جوان برای یک کشور، از میکروب وبا بدتر است
کشوری که در هر صحنه ای از صحنه ها به مجرد احتیاج به یک حرکت عمومی، مردم به صحنه می ایند، یعنی مردم با نشاط حاضر و آماده ی به کارند؛ اگر دشمنان بخواهند این کشور را از صورت یک موجود «تسلیم نشو» خارج کنند، باید چه کار کنند؟ آیا راهی بهتر از این وجود دارد که و نسل رو به رشدش را بی تفاوت، بی موالات، بی اهتمام و بی نیت کنند؟ به عمل بی اعتقاد کنند، به همکاری و همبستگی ملی بی اعتقاد کنند، به ارزش و رسالت دین بی اعتقاد کنند! آیا این میکروب ها بدتر از وبا هست یا نه؟ اگر بتوانند، می کنند.(3)
جوانان در مورد مسائل اساسی کشور جدی برخورد کنند
ما زا جوان های عزیزمان –چه دخترها، چه پسرها- توقع داریم که در مورد مسائل اساسی کشور جدی باشند و جدی برخورد کنند. پیشنهاد می کنم روی این مسئله ی «جدی بودن» فکر کنید، بعد خواهید دید خیلی از کارهایی که در گوشه و کنار انجام می گیرد، ناشی از جدی نبودن است. (4)
جوان باید فکر کند و این فکر را مطرح و مطالبه نماید
ما می خواهیم جوان ما احساس کند که باید فکر کند و باید این فکر را مطرح و آن را مطالبه کند. نمی خواهیم کار نمایشی کنیم و نیازی هم به کار نمایشی نداریم؛ اما به این که جوان ما – به خصوص مجموعه ی دانشجویی که در سطح کشور بسیار گسترده و وسیع است- این احساس را در خودش تقویت کند که در آینده ی کشور نقش و مسئولیت دارد و باید تعهدی در این زمینه در خود احساس و برای آن تلاش کند، نیاز داریم. (5)
جوانان و احساس مسئولیت نسبت به مسائل انقلاب
قشر جوان بایستی همیشه نسبت به مسائل انقلاب احساس مسئولیت کند و خودش را از مسائل انقلاب بر کنار نداند. انقلاب، امروز چه تکلیفی را به او املا می کند؟ از او چه می خواهد؟ او چه نقشی می تواند در پیشبرد انقلاب داشته باشد؟ وظیفه ی او چیست؟ قشر جوان باید از خیل عظیم مردم ما که بحمدالله همیشه در صحنه های انقلاب حاضرند جدا نوشد و به رشد و آگاهی و با سواد شدن آنان کمک کند. در دانشگاه باید به روی مردم باز باشد و دانشجو در محیط دانشگاه محصور نباشد. دانشجو باید با اعضای خانواده ی خود و با دوستانش، ارتباط روشنگر داشته باشد و در مسائل کشور و مسائل جامعه سهیم باشد.(6)
نقش حضرت امام (ره) در جذب قلوب جوانان و پیدایش انقلاب عظیم اسلامی
حسن بزرگ امام این بود که خودش را به عنوان یک شخص، مطرح نکرد و برای خودش هم در مسائل مربوط به اسلام و مسلمین، به عنوان یک شخص، مطرح نبود. امام به عنوان یک انسان حل شده ی در اسلام و یک انسان دل داده ی به معارف الهی مطرح بود؛ که از بن دندان و از صمیم قلب، این معارف را پذیرفته بود و جزو جان او شده بود. او حاکمیت خدا را بر زندگی انسان قبول کرده بود؛ کما این که در زندگی شخصی خودش حاکمیت خدا را حقیقتا پذیرفته بود، عبد خدا و مطیع خدا بود.
حاکمیت الهی از این جا شروع می شود؛ اول دلمان را بنده ی خدا بکنیم، خدا را بر دلمان و بر وجودمان حاکم بکنیم و بعد در سمت ایجاد حاکمیت «الله» بر کل فضای زندگی جامعه و کشور، حرکت کنیم، تا بعد به دنیا برسیم. یک چنین انسان هایی می توانند کار کنند و پیش بروند و امام، حقیقتا در این میدان، امام و رهبر الهی بود؛ لذا فریادی که او سرداد، فریاد اسلام و فریاد خدا بود و به برکت نام و راه خدا، با دل ها رابطه برقرار کرد و دل ها را در قبضه گرفت.
همیشه همین جور است که وقتی پای یک امر الهی به میان آمد، بافته های طاغوتی به خودی خود کنار زده می شوند. مهم این است که آن امر الهی، آن عزم و آن اقدام الهی، قدم به میدان بگذارد؛ «فإذا دخلتمون فإنکم غالبون»(7). کنار که بنشیند، هیچ اثری ندارد. بزرگ ترین انسان ها، بالاترین تقدس ها و دانش ها، وقتی وارد میدان نشود و کنار بنشیند، همه ی امواج از روی سر او رد خواهد شد و عقب می ماند؛ اما وقتی که آن چنان ایمان و عزمی، آن چنان دانش و دل پرنور و با صفایی وارد میدان شد، آن وقت «سحر با معجزه پهلو نزند، دل خوش دار».
هر سحری با آمدن معجزه، باطل می شود. وقتی عصای موسی وسط آمد، «اما جئتم به السحر»، آن چیزی که شما به میدان آورده اید، جادو و فریب است؛ حقیقت نیست. حقیقت، عصای موسی است؛ وقتی وارد شد، همه ی آن سحرها مثل سایه ای که در مقابل فروزش یک چراغ از بین می رود، از بین می روند.
امام این کار را کرد؛ لذا دل ها جذب شد. بعضی تعجب می کنند؛ در تحلیل این پدیده مانده اند که چطور شد در آن نظام فاسد و باطل که همه ی عوامل فرهنگی، جوان ها را به سمت فساد سوق می داد، ناگهان جوان ها جلو آمدند و این انقلاب عظیم، راه افتاد! علت، این است. این تحلیل جامعه شناختی و روان شناختی کاملا واضحی هم دارد. امام با مرکبی وارد این میدان شد که هر که بر آن مرکب، سوار باشد، می تواند همه ی خفتگان سالم را بیدار کند.(8)
بزرگترین فتح جمهوری اسلامی این بود که
در قضیه ی فتح بستان در سال 60 یا 61، امام (قدس سره) پیامی دادند، که در آن پیام، تعبیر «فتح الفتوح» بود. بعضی خیال کردند که «فتح الفتوح» جنگ بستان است؛ اما امام آن را نمی گفت؛ امام می فرمود: -به این مضمون- «فتح الفتوح»، فتح یا ساختن این جان های آگاه و بیدار است. واقعا بزرگ ترین فتح جمهوری اسلامی این بود که توانست این جوانان را به این مرحله ی از عظمت و اعتلای روحی برساند که بتواند احساس خودباوری کنند و بایستند و در مقابل تهاجم عظیم یکپارچه ی دنیا، از کشور و از موجودیتشان و از اسالم دفاع کنند؛ که مظهرش جنگ تحمیلی بود، و تا الان هم ادامه دارد. الان هم ما در مقابل تهاجم دنیا قرار داریم.(9)
تلاش برای تربیت نسل جوان کشور حضور در خط مقدم دشوارترین کارها است
انسان سازی اهمیت خیلی زیاد دارد، به خصوص تربیت دبیر. ما الان در مدارسمان میلیون ها جوان و نوجوان داریم که بچه های انقلاب اند و فردای زود نه چهل سال دیگر، همین ده، پانزده سال دیگر بلاشک کشور در دست آنهاست. یکی از آ ن ها کارمند، یکی مدیریت، یکی نماینده ی مجلس و یکی وزیر است؛ این گونه است دیگر. و آن ها در زمان خودشان وظیفه دارند که این روند کشور به سمت هدف های انقلاب و اسلام را در یک مرجله ی عالی تر و در پایگاه جلوتری پیش ببرند؛ چون توقف و رکود و این ها که نیست. آن ها که بیایند، باید از ما بهتر و پیشرت حرکت کنند.
این است دیگر، باید از مسئولین امروز بهتر باشند، باید جلوتر بروند؛ و این در حالی است که آن ها نه انقلاب را دیدند، نه قدرت مقایسه ی بین اوضاع انقلاب و اوضاع قبل از انقلاب را دارند؛ چون آن را هم که ندیدند فساد و انحطاط آن زمان، شهوترانی، پستی، بی ابتکاری و وابستگی آن زمان… این بچه ها این ها را که ندیدند، امام را که ندیدند، جنگ و بمباران تهران را که ندیدند، آن وقت می خواهند تربیت بشوند برای این که بتوانند این کاروان عظیم انقلاب را تا آن جایی که ما رساندیم، از ما بگیرند و یک قدم جلوتر ببرند؛ ببینید چه کار سختی است! این کار را چه کسانی باید بکنند؟ همین هایی که شما تربیتشان می کنید؛ این دبیران. می توانند یا نه؟
یعنی شما با این چشم به کار خودتان نگاه نید. هر کسی که امروز در کار آموزش و پرورش نسل جوان نقشی دارد، باید خودش را آن چنان احساس کند که مبارزین دیروز قبل از انقلاب احساس می کردند؛ یعنی در خط مقدم دشوارترین کارها. بایداین گونه و با این روحیه کار کند؛ باید احساس کند کاری را دارد انجام می دهد که اگر انجام ندهد، فوت کلی حاصل خواهد شد. چرا؟ چون این ها باید بچه ها را تربیت کنند.(10)
صهیونیست ها برنامه ریزی می کنند تا در درجه اول جوان ها را از انقلاب جدا کنند
سیاستمدارهای باهوش صهیونیست دنیا دیده ی پا دم ساییده ی رند، فهمیدند که این انقلاب، انقلاب عظیمی است و باید با آن مقابله کنند. آن ها با این نیت، برنامه ریزی می کنند. آن ها در واقع از این حرکت عظیم درسطح تاریخ واهمه دارند؛ لذا برنامه ریزی های بلند مدت می کنند، برای این که بتوانند ملت و در درجه ی اول جوان ها را که جوان های امروز، در واقع همهی جمعیت فرداست از این انقلاب، جدا کنند.(11)
پي نوشت :
1- بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار با گروه کثیری از دانشجویان و دانش آموزان، به مناسبت سزدهم آبان ماه، 10/8/1368.
2- بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار با گروه کثیری از دانشجویان و دانش آموزان، به مناسبت سیزدهم آبان ماه، 10/8/1368.
3- بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار با تعدادی از دانشجویان تشکل های اسلامی در مراسم افطاری، 1/11/1376.
4- بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار اعضا تشکل ها و نخبگان دانشجویی، 15/8/1382.
5- بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار اعضا تشکل ها و نخبگان دانشجویی، 15/8/1382.
6- بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار با جمع کثیری ازطلاب حوزه های علمیه و دانشجویان دانشگاه ها، 28/9/1369.
7- سوره ی مائده: آیه ی 23.
8- بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار با دانشجویان و دانش آموزان بسیجی (طرح ولایت)، 13/6/1378.
9- بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار با جوانان به مناسبت هفته ی جوان، 7/2/1377.
10- بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار دسته جمعی روزهای دوشنبه، 31/1/1377.
11- بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار با دانشجویان و دانش آموزان بسیجی (طرح ولایت)، 13/6/1378.