ریحانه
(حــوزه ریحـــانة النبی س ســــنـنـدج)
(حــوزه ریحـــانة النبی س ســــنـنـدج)
سه شنبه 92/08/21
«امام صادق(ع)نقل کرده:
حضرت امام حسین(ع)فرموده اند:
من کشته اشک هستم،من در حالی که غمگین و اندوهگین بودم کشته شدم و سزاوار است بر خدا که هر
مکروب و اندوهگینی که به زیارت من می آید را با قلبی مسرور وشاد به اهلش برگرداند.»
(کامل الزیارت ص 355)
قال رسول الله(ص):
پیامبر خدا(ص)با سوز دل می فرمود:خدایا،آن کس که حسین(ع)را خوار کند او را خوار گردان،وآن کس که او را
بکشد هلاک گردان،و او را به آنچه آروز در دنیا دارد بهرمند مساز،و در آخرت به آتش سوزنده ات گرفتار کن.
(مقتل خوارزمی:1/162)
شعری از شاعر اهل تسنن:
شیخ رضا لافت از عشق حطبالبانی-شاعر کرد اهل سنت
لافت از عشق حسین است و سرت برگردن است
عشق بازی سر به میدان وفا افکندن است
گر هوا خواه حسینی ترک سر کن چون حسین
شرط این میدان به خون خویش بازی کردن است.
مبحث غیرت عباس،علمدار کربلا
بگردید عباس با این پیام به نزد جوان آ ل کرام
چو قطع امید از همه راه شد جهان تیره گون از تف آه شد
ز هر چشم طفلی روان جوی آب بدینسان ز آب آمدند کامیاب
یکی مشک برداشت عباس زود روان شد به تعجیل بر آب رود
محافظ که بر آب بد پنج هزار بر او رو نهادند از هر کنار
هدف شد وجودش برای خدنگ فضای هوا گشت از تیر تنگ
چو روباه پنداشت آن جمع را ندیدند آن شیر منع را
عصاوار شق کرد بحر جفا کنار فرات آمد آن باوفا
طمع کرد چند قطره نوشدآب به یاد آمدش حال یاران خراب
مروت ندانست خود نوشد آب رفیقانش از تشنگی دل کباب
به کف مشت را کرد پر آب صاف برون جست چون شست اندر مصاف
گرفتند اطراف او ظالمان به راهش نهادند تیر و سنان
به دریای شر حمله زد چون نهنگ در آن عرصه کوشید همچون پلنگ…..
“السلام علیک یااباالفضل العباس(علیه السلام) “
یکشنبه 92/08/19
حاج همت به روایت همرزمان:
شهیدحجت الاسلام محلاتی(ره)نماینده امام در سپاه:
ساعات اولیه شب بودکه در قرارگاه«نجف اشرف» با برادر محسن رضایی هم صحبت شده بودم،صحبتهای ما
غالبا پیرامون جنگ و دفاع مقدس خلاصه می شد.از پیروزها،پیش روی ها،از گذشت وایثار بسیجیان وپاسداران
سخن می گفتیم که در همین هنگام بردار«محسن رفیق دوست»به جمع ما پیوست.چهره اش را غمی عمیق
فرا گرفته بود.سخنانش حزن انگیز و ملال آور بود،گویا مطلبی داشت که نمی خواست بی پرده درمیان
گذارد.ناگاه عقده دل واکرد و گریه کنان گفت:عاقبت حاج همت نیز شهید شد و به لقاء خدا پیوست او با رفتن
خود واقعا کمر ما را شکست.
تنها مطلبی که می توانم راجع به شهید«حاج همت»بگویم همین است.او انسانی بودکه برای خدا کار کرد و
بالاترین اعمال را داشت.فضیلت هر مومنی این است که دو چیز داشته باشد:یک اخلاص ودیگری عمل.
بعد اگر بخواهیم اعمال را درجه بندی کنیم می بینیم آن کسی که عملش خالص تر و سخت تر بود،پیش خدا
مهم تر و عزیزتر است.شهید«حاج همت»سخت ترین کارها را در لشکر و جبهه و…بر عهده می گرفت،مردی با
ایمان بود،با اخلاص،خداوند انشاالله شفیعان ما خواهد بود.
حاج همت در نگاه سردار رحیم صفوی:
شهیدحاج همت (ره) در میدان ایمان و تقوا، شهادت و ایثار، فداکاری و گذشت، گوی سبقت از همگان ربوده
بود. او معلمی بود آگاه و روشنفکر. هرچه از معلم بزرگ خود- رهبر کبیر امام خمینی(ره) فرا می گرفت،
در نهایت اخلاص و تواضع، با بیانی شیرین و شیوا، به برادران بسیجی و پاسدار خود انتقال می داد. او سخنان
امام را به خوبی درک می کرد و به دیگران منتقل می ساخت.
…در آخرین روزهای عملیات خیبر، نزدیک شهادت «حاج محمد ابراهیم همت» پاتک ها و حملات دشمن توان
فرسا بود و وضعیت بسیار نگران کننده. نگرانی و اضطراب در سراسر جانمان حکم فرما بود، لکن لحظه ای که
پیام امام را شنیدیم که فرمود:« باید مجنون حفظ شود» در آن لحظه به« همت » حالتی دیگر دست داد .
گویی حیاتی نو و رمقی تازه در کالبد او دمیده شد، بسان شیر بیشه، جهشی و غرشی دشمن سوز کرد.
مصمم و استوار در برابر صدامیان خدانشناس قد برافراشت.
او سرمست بود، سرمست از فرمان ولی امر، سرمست از فرمان خدا و رسول(ص) عاقبت همه وجودش
خلاصه و عصاره فرمان خدا شدو جان در این فرمان تقدیم دوست نمود.
او به اجرای فرمان فرماندهان، به سلسله مراتب، از شخص والای فرمانده کل قوا، تا یک فرمانده رده پایین تر
ارج و حرمت می نهد و اعتقاد داشت که فرمان یک مسئول یا فرمان یک فرمانده لایق گردان یا گروهان در
جهت حفظ نظام لازم الاجرا است. و نیرو های تحت فرمان باید بی چون و چرا در اجرای فرمان کوشا باشند
او یک« ولایتی بی غش» و« یک شیعه» پاک و مخلص بوددر اجرای فرمان بربدر عزیزمان جناب محسن رضایی
آن سان مطیع بود که فرمان او را مقدس و بی شک ازناحیه رهبری می دانست.
وی هر گاه با برادر محسن رضایی رو در رو قرار می گرفت نهایت ادب و تواضع را رعایت می نمود.
ادامه دارد…
یکشنبه 92/08/19
” السلام علیک یاابا عبدالله ”
ماه محرم یا محرمالحرام نخستین ماه تقویم اسلامی (هجری قمری) و به اعتقاد مسلمانان از جملهٔ ماههای حرام است. بههمانگونه که پیش از ظهور اسلام، در دوران جاهلیت، جنگ و خونریزی در این ماهها ممنوع بود، محمد نیز همان را تأیید کرد .…
حسین بن علی
حسین از همان ابتدا بیعت با یزید را نپذیرفت. یزید نامهای به حاکم مدینه نوشت و به او دستور داد که از حسین برای یزید بیعت بگیرد و اگر حاضر نشد او را به قتل برساند. حسین پسر علی موافق راه و روش حکومت هم عصر خود نبود. بنابراین حاضر به بیعت کردن با یزید نشد و با خانواده خود برای حج از مدینه به مکه رفت .
در این هنگام عدهای از مردم کوفه که از مرگ معاویه با خبر شده بودند نامههایی برای حسین نوشتند و از او خواستند تا به عراق و کوفه بیاید. حسین نیز که مسلم بن عقیل را به کوفه فرستاده بود، خود مراسم حج تمتع را به عمره تبدیل کرد و بطرف کوفه حرکت نمود. ابتدا شماری از مردم کوفه با مسلم بن عقیل همراه شدند؛ اما با ورود عبیدالله بن زیاد که از طرف یزید به حکومت کوفه گمارده شده بود و خبر آورده بود که حسین مراسم حج را نیمه کاره گذاشته و قاضی شریح فتوای قتل او را دادهاست و مردم کوفه را تهدید کرده بود مسلم را ترک کنند تا بلکه حسین را از ترک حج و آمدن به کوفه منصرف کرده و مانع بیعت مردم کوفه با وی شوند، مردم کوفه بیعت خود را از حسین پسرعلی پس گرفتند و به مخالفت با حسین پسر علی روی آوردند. او سرانجام در روز دهم محرم سال شصت و یکم هجری قمری (برابر بیست و یکم مهرماه سال ۵۹ خورشیدی) به همراه ۷۲ تن از یارانش کشتهشدند. شیعیان همه سال سالروز کشته شدن حسین را با مراسم مذهبی و عزاداری پاس میدارند .
عاشورا، دهمین روز از ماه محرم در گاهشماری هجری قمری، روز مقدس مسلمانان است.[۱] شهرت این روز نزد شیعیان به دلیل وقایع عاشورای سال ۶۱ هجری قمری است که با گاهشماری هجری خورشیدی این روز برابر با سهشنبه، ۲۰ مهر ۵۹ خورشیدی است.[۲] هرچند براساس گاهشماری هجری قمری قراردادی این روز با چهارشنبه، ۲۱ مهر تطبیق داده میشود.[۳][۴] در این روز حسین بن علی – امام سوم شیعیان – و یاران وی در رویداد کربلا در جنگ با لشکر یزید کشته شدند و مسلمانان در آن سوگواری میکنند. در مناطق شیعه نشین مراسم عزاداری برگزار می شود. در تقویم رسمی ایران، افغانستان، عراق، پاکستان و هند این روز تعطیل میباشد .
عاشورا در لغت بهمعنای «دهمین» است.
سابقهٔ سوگواری و برپایی عزاداری برای حسین بن علی به اولین روزهای بعد از عاشورا، در محرم سال ۶۱ هجری میرسد. از علی بن حسین چنین روایت شدهاست:
«
پس از حادثهٔ عاشورا، هیچ بانویی از بانوان بنیهاشم، سرمه نکشید و خضاب ننمود و از خانهٔ هیچ یک از بنیهاشم دودی که نشانهٔ پختن غذا باشد، بلند نشد، تا آنکه، ابن زیاد به هلاکت رسید. ما پس از فاجعهٔ خونین عاشورا پیوسته اشک بر چشم داشتهایم
ادبیات عاشورایی
بخش اندکی از قصیدهٔ سیف فرغانی (قرن ششم و متعلق به سرزمین کنونی فرغانه در ازبکستان) در مصیبت حسین و یاران او:
ای قوم، در این عزا بگریید برکشتهٔ کربلا بگریید
در ماتم او خمش مباشید یا نوحه کنید، یا بگریید
اشک از پی چیست؟ تا بریزید چشم از پی چیست؟ تا بگریید
همچنین شعر معروف محتشم کاشانی (سدهٔ ۱۰ قمری) در رثای واقعه کربلا که اینگونه آغاز میشود:
باز این چه شورش است که در خلق عالم است باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است؟
باز این چه رستخیز عظیم است؟ کز زمین بی نفخ صور، خاسته تا عرش اعظم است
این صبح تیره باز دمید از کجا کزو کار جهان و خلق جهان جمله در هم است
گویا طلوع میکند از مغرب آفتاب کآشوب در تمامی ذرات عالم است
گر خوانمش قیامت دنیا، بعید نیست این رستخیز عام، که نامش محرم است
سوگواری عاشورا مختص مسلمانان نیست. در ایران ارمنیها نیز دستجات عزاداری دارند.[۷][۸]
در ترینیداد و توباگو [۹] و جامائیکا[۱۰] تمامی گروههای قومی و مذهبی در مراسمی که به زبان محلی «هوسِی» خوانده میشود شرکت میکنند و به سوگواری میپردازند.[نیازمند منبع]
نگرش مذاهب دیگر
اهل سنت
اهل سنت روز عاشورا را سالگرد روزی می دانند که موسی دریای سرخ را شکافت و خودش و پیروانش از آن عبور کردند. اهل سنت این روز را گرامی می داند و روزه گرفتن در این روز را مستحب می دانند، در حالی که شیعیان روزه گرفتن در روز عاشورا را مکروه می دانند. در مورد واقعه عاشورای سال ۶۱ اغلب تاریخ نگاران اهل سنت از جمله محمد بن جریر طبری، بلاذری، ابن سعد، ابن قتیبه دینوری، احمد بن داوود دینوری و ابن اثیر واقعه کربلا را به تفصیل و بر اساس روایت ابومخنف بیان کردهاند.
یهودیت
این روز معادل یومکیپور – عید یهودیان در روز دهم ماه تیشری- شمرده شده است.[۱۱] همچنین زمان بسیاری وقایع سرنوشت ساز برای پیامبران پیشین به این روز منتسب شده است. پذیرش توبه آدم، پایان طوفان نوح، گذشتن ابراهیم از میان آتش، بینا شدن یعقوب، بهبود بیماری ایوب و انتقال عیسی به بهشت پس از تلاش ناموفق یهودیان برای مصلوب کردن او، همگی مطابق برخی روایات در این روز اتفاق افتادهاند.[۱۲]
نبرد کربلا جنگی بود که در دهم محرم ۶۱ هجری قمری (۲۱ مهر سال ۵۹ خورشیدی) اتفاق افتاد و به عاشورا معروف است. این نبرد میان سپاه حسین بن علی و سپاه یزید بن معاویه در نزدیکی محلی بهنام کربلا در گرفت.
حسین بن علی روز دوم محرم به کربلا رسید و روز سوم عمر بن سعد با ۴۰۰۰ نفر در کربلا اردو زد. در روز هفتم محرم آب را بر حسین بن علی و همراهانش بستند و در نهم محرم، شمر با ۴۰۰۰ نفر و نامهای از طرف عبیدالله بن زیاد وارد کربلا شد، او در این نامه به عمر بن سعد دستور داده بود با حسین بن علی بجنگند و او را بکشند و اگر اینکار از دست او برنمیآید، فرماندهی را به شمر واگذارد.
روز دهم محرم سپاهیان حسین بن علی و عمر سعد در مقابل هم قرار گرفتند. به روایت ابومخنف تعداد سپاه حسین ۳۲ سواره نظام و ۴۰ پیاده[۲] و به روایت محمد باقر چهل و پنج سوار و صد نفر پیاده[۳] بود. در مقابل او سپاه عمر بن سعد با حدود ۳۰۰۰۰ نفر قرار داشت.[۴] جنگ آغاز شد و حسین و یارانش کشته شدند. پس از جانباختن حسین، سپاه عمر بن سعد سر ۷۰ تن از لشکریان حسین را جدا کرد (غیر از حر و علیاصغر) و بر بالای نیزهها گذاشت.[۵]
خیمهها غارت و در نهایت آتش زده شد، ساربان شترهای کاروان حسین بن علی بهنام بجدل بن سلیم برای بدستآوردن انگشتر حسین بن علی، انگشت وی را برید تا انگشتر را بدست آورد و در نهایت سپاه عمر بن سعد اجساد کشتهشدگان کربلا را در بیابان رها کرد و این اجساد پس از سه روز توسط قوم بنیاسد دفن شدند.[۶]
هر چند به لحاظ نظامی ابعاد این نبرد بزرگ نبودهاست اما اثر اعتقادی و سیاسی بزرگی داشتهاست. از یک سو سبب تضعیف مشروعت سیاسی حکومت بنی امیه شدهاست. به طوری که پس از آن قیامهای فراوانی با شعار خونخواهی حسین بر ضد آن حکومت رخ داد و در نهایت منجر به سقوط آن شد. از سوی دیگر نقشی چشمگیر بر هویت اجتماعی و اعتقادی شیعیان طی قرنهای بعد تا به امروز داشتهاست.
حسین بن علی هنگام زمامداری پدرش، او را در جنگهای جمل و صفین و نهروان همراهی کرد. سال ۵۰ هجری هنگام کشتهشدن برادرش حسن بن علی، معاویه حدود ۱۰ سال بهعنوان خلیفه باقی بود. بر پایه قرارداد صلح با حسن، طبق بند دوم صلحنامه معاویه نمیبایست برای خود جانشینی انتخاب کند.[۷]
به روایت سلیم پسر قیس یک سال قبل از مرگ معاویه در حج سال ۵۹ هجری قمری حسین بنی هاشم، دویست نفر از اصحاب پیامبر و پانصد نفر از تابعان را در مِنی در خیمه خود گرد آورد. احادیث پیامبر مشتمل بر نصب علی به خلافت در غدیر خم و شأن و جایگاه اهل بیت را به یادشان آورد و آنان بر آن اقرار کردند. و نیز از معاویه و ستمش انتقاد کرد. سپس با آنان پیمان بست که این مطالب را به خاندان و قبایل خود برسانند. [۸]
معاویه در نیمه رجب سال ۶۰ هجری قمری مرد و پسرش یزید را به جانشینی انتخاب کرد. حسین بن علی از همان آغاز بیعت وی را نپذیرفت. یزید نامهای به حاکم ولید پسر عتبه حاکم مدینه نوشت و به او دستور داد که از حسین بن علی، عبدالله پسر عمر و عبدالله پسر زبیر برای یزید بیعت بگیرد و اگر حاضر به بیعت نشدند آنها را بکشد. حاکم مدینه در اجرای فرمان سستی کرد و یزید عمرو پسر سعید پسر عاص را به جایش گماشت.[۹] حسین که حاضر به بیعت با یزید نبود با خانواده خود شب بیست و هشت رجب از مدینه به مکه رفتند.
در این هنگام مردم کوفه که از مرگ معاویه با خبر شدهبودند نامههای زیادی برای حسین نوشتند و از او خواستند تا به عراق و کوفه بیاید. حسین بن علی نیز مسلم بن عقیل را به کوفه فرستاد. ابتدا هزاران نفر از مردم کوفه با مسلم بن عقیل همراه شدند. اما با ورود عبیداللّه پسر زیاد که از طرف یزید به حکومت کوفه گمارده شدهبود و مردم کوفه را تهدید کردهبود، مسلم را تنها گذاشتند.[نیازمند منبع] عبیداللّه، مسلم بن عقیل را دستگیر کرد و کشت. حسین با خانواده و یاران خود بهسمت کوفه حرکت کرد و در نزدیکی کوفه بود که خبر پیمانشکنی مردم کوفه و کشتهشدن مسلم را آوردند.
عبیداللّه که بر اوضاع کوفه مسلط شدهبود حر پسر یزید ریاحی را برای دستگیرکردن حسین بن علی و همراهانش فرستاد و سپس عمر بن سعد را با ۳۰٬۰۰۰ نفر[نیازمند منبع] به کربلا اعزام کرد. این امر موجب شد تا شمار زیادی از افرادی که با حسین بودند او را رها کنند و تنها نزدیکبه ۷۰ تن با او باقی بمانند. عبیداللّه به عمر بن سعد وعده دادهبود که اگر حسین بن علی را بکشد، او را فرمانده ری خواهد کرد؛ اما پس از این ماجرا این کار را نکرد.
تعداد سپاهیانی که ابن زیاد برای جنگ با حسین گسیل کرد در منابع مختلف گزارش شدهاست. این تعداد دست کم ۴۰۰۰ نفر و در برخی گزارشها تا ۸۰۰۰۰ نفر برآورد است. اما مشهورترین تخمین حدود ۳۰۰۰۰ نفر است.
یکشنبه 92/08/19
حسینی بودن به ماه به نام و به شهرت نیست. به نسبت و سیادت هم نیست.همه ما باید و
می توانیم حسینی باشیم و حسینی زندگی کنیم. شعار و شعور حسین(ع)با هم معنا پیدا میکند،
سوگواری وپیروی،از هم جدا نمی شود. اشک،شوق حرکت ایجاد می کند و حرکت است که دل را
از قساوت دور می نماید تا در مجلس امام حسین(ع)ببارد.وقتی دل حسینی شد،چراغ هدایت هم
در آن روشنایی می کند و چنین فردی اجازه استفاده از کشتی نجات را برای رسیدن به ساحل
امن وایمان خواهد یافت.کشتی نجات سیدالشهدا،بزرگترین نقطه امید برای ما در زندگی پر تلاطم
امروزی است.وقتی فرموده اند:کشتی امام حسین(ع)سریعتر به مقصد می رساند،خواستند به ما
در عصر سرعت و شتاب وخطر،راهنما داده باشند.دغدغه صیانت از حس حسینی بودن و احساس
حسینی ماندن،مسئله مهمی است که تلاش خود را می طلبد.این امانت را به خود آقا بسپاریم.