ریحانه
(حــوزه ریحـــانة النبی س ســــنـنـدج)
(حــوزه ریحـــانة النبی س ســــنـنـدج)
سه شنبه 91/09/14
اسرار قلب در قران
قلب فقط یک تلمبه برای خون رسانی نیست بلکه بیشتر از آن عمل میکند. امروزه دانشمندان از وجود یک مغز در قلب سخن میگویند که دارای ۴۰۰۰۰ سلول عصبی میباشد که به آن “عقل” می گویند که در مرکز قلب قرار دارد و نظارت بر کار مغز را بر عهده دارد.
جالب اینجاست که قرآن در مورد این حقیقت علمی فرموده:
“آیا در زمین به گردش و تماشا نرفتند تا دلهایی داشته باشند که با آن دریابند”
(سوره الحج - آیه ۴۶)
این آیه بر این موضوع تأکید دارد که قلب فکر و درک میکند.
کارمندان برای سلامتی قلبشان بخوانند .
محققان می گویند نشست و برخاست مداوم در حین کار برای سلامت قلب مفید است.به گفته آنها حتی تحرک های کوتاه یک دقیقه ای مانند بلند شدن از پشت میز، حرکت کردن و بالا رفتن از پله برای سلامت مفید است.
نشستن طولانی مدت و بدون تحرک برای سلامتی مضر است.نشستن مداوم برای زمان طولانی باعث افزایش دور کمر و کاهش سطح کلسترول خوب در خون می شود.
دکتر ژنویو هیلی، سرپرست گروه محققان و استاد دانشگاه کوئینزلند در استرالیا گفت: “تحقیقات ما نشان داد که تغییرات خیلی کوچک در وضع بدن مانند بلند شدن برای مدت یک دقیقه می تواند مانع از این خطر شود.”
او گفت باید شعار “پا شو، بیشتر حرکت کن” به کار گرفته شود تا این پیام برد بیشتری پیدا کند.
دکتر هیلی و همکارانش در تحقیقات خود اطلاعات مربوط به ۴۷۵۷ نفر که بیشتر از ۲۰ سال سن داشتند را مطالعه کردند.
اطلاعات به دست از آمده از این افراد در نظرسنجی ملی سلامت و تغذیه آمریکا در سال ۲۰۰۳ تا ۲۰۰۶ جمع آوری شده بود.
افراد مورد مطالعه وسیله کوچکی را به همراه داشتند که تحرک آنها را اندازه گیری می کرد.
دور کمر، فشار خون و سطح کلسترول و چربی خون این افراد نیز سنجیده می شد.
محققان همچنین تفاوت های اجتماعی و نوع زندگی افراد را در مطالعات خود در نظر گرفتند.
ایمی تامسون، پرستار ارشد قلب و عروق و از کارشناسان بنیاد قلب بریتانیا، در واکنش به انتشار گزارش مجله قلب اروپا گفت: “اگر در طول روز برای ساعت های متمادی می نشینید، مهم است که به طور منظم هر از گاهی بلند شوید و بایستید.”
او ادامه داد: “اگر در محیط اداری کار می کنید، به جای تماس تلفنی با همکاران یا ارسال ایمیل، بلند شوید و به سراغ آنها بروید.”
به گفته خانم تامسون، فعالیت فیزیکی منظم برای سلامت قلب و عروق ضروری است.
دوشنبه 91/09/13
شب است و سكوت است و ماه است و من / فغان و غم اشك و آه است و من
شب و خلوت و بغض نشكفتهام / شب و مثنويهاي ناگفتهام
شب و نالههاي نهان در گلو / شب و ماندن استخوان در گلو
من امشب خبر ميكنم درد را/ كه آتش زند اين دل سرد را
بگو بشكفد بغض پنهان من / كه گل سرزند از گريبان من
مرا كشت خاموشي نالهها / دريغ از فراموشي لالهها
كجا رفت تأثير سوز و دعا؟ / كجايند مردان بيادّعا؟
كجايند شورآفرينان عشق؟ / علمدار مردان ميدان عشق
كجايند مستان جام الست؟ / دليران عاشق، شهيدان مست
همانان كه از وادي ديگرند / همانان كه گمنام و نامآورند
هلا، پير هشيار درد آشنا! / بريز از مي صبر، در جام ما
من از شرمساران روي توام/ ز دُردي كشان سبوي توام
غرورم نميخواست اين سان مرا / پريشان و سر در گريبان مرا
غرورم نميديد اين روز را/ چنان نالههاي جگرسوز را
غرورم براي خدا بود و عشق / پل محكمي بين ما بود و عشق
نه، اين دل سزاوار ماندن نبود/ سزاوار ماندن، دل من نبود
من از انتهاي جنون آمدم / من از زير باران خون آمدم
از آنجا كه پرواز يعني خدا / سرانجام و آغاز يعني خدا
هلا، دينفروشان دنياپرست! / سكوت شما پشت ما را شكست
چرا ره نبستيد بر دشنهها؟ / نداديد آبي به لب تشنهها
نرفتيد گامي به فرمان عشق / نبرديد راهي به ميدان عشق
اگر داغ دين بر جبين ميزنيد / چرا دشنه بر پشت دين ميزنيد؟
خموشيد و آتش به جان ميزنيد / زبونيد و زخم زبان ميزنيد
كنون صبر بايد بر اين داغها / كه پر گل شود كوچهها، باغها
شب است و سكوت است و ماه است و من…
دوشنبه 91/09/13
خوردنیهای ممنوعه!
برگ ریواس
ساقه ترشمزه و مفید ریواس خواصی جدا از برگ آن دارد و از آن در تهیه غذاهای گوناگون استفاده میشود. اگرچه میتوان این ساقه را خامخواری کرد اما برگهای آن مسمومکننده هستند. دو ترکیب به نام اکسالیت و آنتراکوینون گلیکوسید در برگهای ریواس یافت شده که به بدن آسیب میرسانند.
برگ گوجه فرنگی
حتما شنیدهاید که پوست گوجه فرنگی هضم نمیشود اما خوردن آن ایرادی ندارد و میتوانید گوجه فرنگی را با پوست میل کنید. با وجود این اگر کسی هوس خوردن پوست این صیفی را کرد باید بداند که دانشمندان دریافتهاند مادهای شیمیایی به نام گلیکوالکالید در برگهای گوجه فرنگی وجود دارد که مصرف آن میتواند باعث معده درد و بروز اختلالات عصبی شود.
دانههای سیب
بعضیها بعد از خوردن سیب دانههای آن را هم میجوند . آمیگدالین مادهای است سمی که در دانههای سیب یافت شده و رسیدن مقادیر زیاد آن به بدن مشکلساز است.
مغز هلو
۸۸ میلیگرم سیانید! وجود این مقدار سیانید در مغز این میوه کمی عجیب است. هسته ترک نخورده هلو، معده درد ایجاد میکند و خوردن هستههای ترکخورده آن هم سلامت عمومی شما را تهدید میکند.
هسته گیلاس
اسید پروسیک موجود در مغز هسته گیلاس نیز به بدن آسیب میرساند.
سیبزمینی سبز شده
وجود مقدار زیادی از مادهای به نام سولانین دلیل سبزشدن سیبزمینی است. این ماده که سمی است میتواند روی سیستم مرکزی اعصاب تاثیر بگذارد. بنابراین سیبزمینی سبز شده را به هیچ شکلی مصرف نکنید.
شنبه 91/09/11
پاهایش خوب می دانند که کمی بالاتر، جای خالی ده انگشت خودنمایی می کند و پاهایش عهد کرده اند که جای خالی دست ها را پر کنند. خدا دست های تو را گرفته تا جانی پاک و توانی خدایی نثارت کند. اینک، تو دست هایی داری به وسعت آسمان، به وسعت آبی بی کران و آسمان در نماز برایت قنوت می بندد، دست هایی داری با انگشتری ماه نشانی و در حلقه تسبیح تو سی و چهار ستاره سو سو می زنند. من دست هایی می خواهم چون تو به وسعت آبی آسمان.
با من سخن بگو، ای گویای خاموش! که خسته ام از هیاهوی آدم های رنگ رنگ. با من سخن بگو که حرف هایت را با تمام وجود احساس می کنم. چشم هایت چه خوب راز درونی ات را فاش می کنند. همیشه چشم ها بهتر از زبان سخن می گویند. با چشمانت با من سخن بگو که چشم ها هرگز دروغ نمی گویند.
ای معنی صبر! خوشا به حالت که قطعه ای از وجودت نزد خدا به امانت مانده است. چشمه های روشن امید در وجودت جوشانِ جوشان باد!
در ادامه اطلاعات خود را بالا ببرید .
صفحات: 1· 2
شنبه 91/09/11
اشاره
در دومین سال جنگ جهانی اول، وقایعی در گیلان رخ داد که به نهضت جنگل یا انقلاب گیلان معروف گشت. رهبر این نهضت، میرزا کوچک خان جنگلی بود، مردی از تبار روحانیان، آزادی خواهان و استقلال طلبان که از طبقه محروم، ولی باایمان برخاسته بود.
وی برای پی ریزی شالوده نهضت، به تنهایی به گیلان رهسپار شد و برای استقلال کشور و نجات آن از شرّ بیگانگان، هفت سال تمام و در شرایط بسیار دشوار، با دشمنان داخلی و خارجی جنگید. میرزا، سرانجام در سال 1300، به دیدار دوست شتافت. امروز پس از هشتاد و چند سال که از شهادت میرزا کوچک خان جنگی می گذرد، باز هم زمزمه های آزادی خواهان در سوگ آن سردار دلاور به گوش می رسد.
روحانی انقلابی
میرزا کوچک خان، مرد دین بود که برای خدا دست به قیام زد و هدفی جز اجرای احکام دین، جلوگیری از تجاوزهای دشمن و اصلاح کشور نداشت. وی در آغاز جوانی، در تهران درس طلبگی خواند و بعد به مجاهدان مشروطیت پیوست. بیداد پادشاهان قاجار و بی کفایتی آنان، موجب شده بود تا مردم در اندیشه قیام برآیند. میرزا درصدد بود با گردآوری بزرگان گیلانی در یک مبارزه با اشغالگری خارجی و دولت مستبد، همه گیلانی ها را به قیامت فراخوانَد و به این منظور «هیئت اتحاد اسلام» متشکل از روحانیان برجسته منطقه را تشکیل داد.
دکتر حشمت، یکی از مجاهدان درباره میرزا می گوید: «این آدم با آنکه انقلابی است، وطن دوست، ملت پرست و دین پرور است».
مباره میرزا کوچک خان
میرزا کوچک خان، مردم قیامت و مبارزه بود. او با مشاهده ستم دشمنان خارجی و بی لیاقتی حاکمان داخلی، تصمیم گرفت کاری صورت دهد. به همین دلیل، تحت تأثیر افکار استادش «سید عبدالوهاب صالح» که رهبری روحانیت رشت را در انقلاب مشروطه بر عهده داشت، از ابتدای جنبش مشروطه به آنان پیوست و با سخرانی ها و افشاگری های خود، مردم را به انقلاب دعوت کرد. میرزا به همراه چند نفر از دوستان هم عقیده خود، انجمن روحانیان را تشکیل داد. او در این انجمن، به اعضا مشق نظامی می داد و در عین حال، به فراهم آوردن اسلحه می پرداخت.
اهداف قیام جنگل
میرزا کوچک خان، انقلاب جنگل را از دریچه اندیشه های سیاسی اسلام می نگریست. تاخت و تازهای خارجی در صحنه سیاست و اقتصاد کشور، سیاست بازی عناصر منافق و خودفروخته، وضع آشفته گیلان، و نیز بی کفایتی دولتمردان، انگیزه هایی بود که این مرد بزرگ را به میدان سیاست و سپس صحنه کارزار کشاند.
او بارها در برابر مردم گیلان، هدف از نهضت خود را، زنده ساختن قوانین اسلام اعلام و بیان کرد که میرزا کوچک، هرگز اسلحه را از خود دور نمی کند، مگر زمانی که مطمئن شود افراد ایرانی، از متجاوزان بیگانه و ستمکاران داخلی مصون، و از امنیت و رفاه برخوردارند. میرزا در جایی دیگر می گوید: «ایران، مالِ ایرانی است. محال است خدا و طبیعت بگذارند تجاوز و تعدی متعدیان متجاوز، مستقر و دایم گردد».
شاگرد مکتب حسین علیه السلام
میرزا کوچک خان، از درس آموختگان مکتب امام حسین علیه السلام به شمار می آمد که روح شهامت، شهادت طلبی و قیامت برای خدا را از سید و سالار خود آموخته بود. میرزا پیش از شروع یکی از جنگل ها، در سخنانی به یاران خود گفت: «ما ار سر سلسله مجاهدان اسلام، یعنی حضرت سید الشهداء، سرمشق می گیرم…. گرچه در ظاهر حضرت امام حسین علیه السلام مغلوب شد، ولی نام نامی و اسم گرامی آن بزرگوار، قلوب آزادی خواهان را همیشه به نور خود منور داشته است».
سخنرانی آخر میرزا، شب عاشورای امام حسین علیه السلام را به یاد می آورد. او در آخرین سخنرانی خود چنین گفت: «رفقا! آن طور که من فهمیده ام، مقصد دولت و نیروهای تعقیب کننده، دستگیری شخص من است. بنابراین، مایل نیستم شما برای خاطر من در زحمت و رنج باشید. اجازه می دهم به میل خودتان، همه جا می خواهید بروید. امیدوارم یک بار دیگر موفق شوم لذت دیدارتان را درک کنم».
ویژگی های میرزا
استقلال طلبی
در برنامه نهضت جنگل چنین آمده بود: «ما قبل از هر چیز، طرفدار استقلال مملکت ایرانیم. استقلال به تمام معنای کلمه؛ یعنی بدون اندک مداخله هیچ دولت خارجی». پس از جنگ جهانی اول، روس ها و سپس انگلیس ها، شمال ایران را در اشغال داشتند. به همین دلیل، میرزا کوچک خان تصمیم گرفت بر ضد اشغالگران دست به اقدامات نظامی بزند. او خود در این باره می گوید: «وجدانم به من دستور می دهد در آزادسازی محل تولد و وطنم که در کف قهّاریت اجنبی است، کوشش کنم». وی در جایی دیگر می گوید: «من برای همین مقصود، یعنی بیرون رفتن قوای مسلح بیگانه از خاک ایران، تلاش خود را به کار بردم و مقصود من و یارانم، حفظ استقلال مملکت و اصلاح و تقویت آن است».
آزادی خواهی
میرزا کوچک خان، مردی از تبار آزادی خواهان و آزادی طلبان ایران زمین است؛ مردی که سلحشوری و قیام او بر ضد ظلم و استبداد زمان، ما را به یاد بزرگ مردانی همچون سیدجمال الدین اسدآبادی، شیخ محمد خیابانی، شهید مدرس و ریئس علی دلواری می اندازد. آنها که برای رهایی و آزادسازی ایران و ایرانی قیامت کردند و جان خود را در راه اهداف مقدس فدا ساختند، و تا همیشه تاریخ، در قلب هر ایرانی و هر آزادمردی زنده اند.
در مرام نامه نهضت جنگل، آسایش برای همگان نجات طبقات زحمتکش و به دست آوردن آزادی حقیقی برای انسان ها، از اهداف نهضت جنگل برشمرده شده بود. میرزا مانند همه آزادی خواهان، مخالف قراردادهای ننگین با دولت های خارجی، به ویژه قراداد 1919 بود که در واقع اسارت کامل ایران به شمار می آمد.
عدالتخواهی
یکی از اهداف قیام میرزا کوچک خان جنگلی، عدالت خواهی و پی ریزی بنیان عدالت و عدالت گستری در کشور بود. عدالت خواهی میرزا، با مردم گرایی، آزادی خواهی و دفاع از منافع ملی، گره خورده بود. میرزا کوچک خان، عدالت را در کنار استقلال کشور دنبال می کرد و بر آن تأکید می ورزید. او در بیانیه ای می نویسد: «انواع مرارت ها، گرسنگی ها و دربه دری ها دیده ایم، به امید اینکه روزی موفق شویم ایران را از وجود خائن ها تصفیه کرده، نیروهای بیگانه را خارج نماییم و پایه های عدالت را محکم کنیم.
دشمن ستیزی
میرزا کوچک خان جنگلی، بزرگ مردی بود که شخصیت و علمکردش، نشان از دشمن شناسی و دشمن ستیزی او می داشت. او با هوشیاری و آینده نگری، از اهداف شوم دشمن خبر می داد و در مقابله با آن، تلاش می کرد. وی در مخالفت با تعهدنامه ای که اجازه می داد قشون انگلیسی از خطوط گیلان به سمت روسیه حرکت کنند می گفت: «من این ورقه را امضا نمی کنم؛ چون می دانم از بستن چنین تعهد نامه ای با دولت انگلیس، جز ننگ و بدنامی چیزی برای ما حاصل نمی شد. میرزا در پاسخ به نماینده دولت وقت که از او می خواست تسلیم شود گفت: «تسلیم شدن به چنین حکومتی که انگلیس ها رئیس دولتش را انتخاب کنند، با غیرت و جوان مردی ما جور در نمی آید».
با خودی نمی جنگیم
مردان خدا، هدف را فدای وسیله نمی کنند و میرزا کوچک خان جنگلی، نمونه بارز این انسان ها بود. در پی حمله نیروهای دولتی، میرزا به همراه نیروهایش، مجبور به عقب نشینی شدند و جایگاه های خود را تغییر می دادند. این جنگ و گریزهای طولانی، سبب تحلیل رفتن نیروی جنگلی ها شد. مهم ترین علت این مسئله، آن بود که میرزا کوچک خان، حاضر نبود با قوای دولتی که در حقیقت مردم ایران بودند بجنگند. از ایرادهایی که به وی می گرفتند این بود که چرا این قدر ملاحظه می کند. میرزا استدلال می کرد که ما پیش تر با بیگانه ها و نیروهای روس و انگلیس می جنگیدیم و باید هم می جنگیدیم، چون وطنمان را اشغال کرده بودند، ولی با خودی نمی جنگیم.
میرزا در کلام همسر
میرزا کوچک خان جنگلی در آخرین دیدار، چشم در چشم اشک آلود همسرش می دوزد و درد دل می کند. همسر میرزا نیز چنین می گوید: «من که به مراتب فرزانگی ات آگاهم، از آنچه بر من گذشته تاسفی ندارم و از آنچه بر من وارد خواهد شد نیز راضی ام؛ زیرا به خدای عادل و رئوف توکل دارم و همه پستی ها و بلندی ها و تحولات را از سرچشمه مشیت او می نگرم. من بازندگی ساده و شرافتمندِ توأم با فقر و قناعت خو گرفته ام و چون آمیخته به ریا و تصنع نیست، آن را محبوب و لذت بخش می شمارم و معتقدم بهترین لذت جهانی هستی، راحتی روح و آسایش وجدان است».
کلمات میرز
مرا تهدید و تطمیع از وصول به مقصود و معشوقم باز نخواهد داشت.
بیدار باشید، فریب نخورید و در تحت لوای کلمه اتحاد و انفاق، همه چیزِ خودتان را حفظ کنید.
من راحتی و آسایش بشر و حفظ حقوق انسانیت را طالبم.
آنها که خواهان ترقی و تعالی وطنند، نباید از هیچ چیز پروا کنند.
کوهنوردی و بیابانگردی و گرسنگی و بی خوابی، هر یک سلاح درخشنده ای است که ما را در وصول به هدف، محکم تر و آبدیده تر می نماید.
ما ممکن نیست در مقابل تجاوزات دشمنان نوع بشر، بی تفاوت بمانیم و مظلومان و رنجبران بیچاره را زیر فشار ظالمان و ستمگران تنها بگذاریم.
ما با شرافت زیست کرده ایم و با شرافت مراحل انقلابی را طی کرده و با شرافت خواهیم مرد.