ریحانه
(حــوزه ریحـــانة النبی س ســــنـنـدج)
(حــوزه ریحـــانة النبی س ســــنـنـدج)
سه شنبه 91/03/30
هدیه حاج حسنعلی نخودکی به امام خمینی (ره)
از حضرت آیت الله شبیری زنجانی نقل شده است که : در سفری که امام خمینی (ره) و پدرم برای زیارت به مشهد مقدس رفته بودند امام در صحن حرم امام رضا (ع) با سالک الی الله حاج حسنعلی نخودکی مواجه می شوند .
امام (ره) که در آن زمان شاید سی الی چهل سال بیشتر نداشت ، وقت را غنیمت می شمارد و به ایشان می گوید : باشما سخنی دارم . حاج حسنعلی نخودکی می گوید: من در حل انجام اعمال هستم ، شما در بقه حر عاملی (ره) بمانید ، من خودم پیش شما می آیم . بعد از مدتی حاج حسنعلی می آید و می گوید چکار دارید ؟
امام (ره )خطاب به ایشان رو به گنبد امام رضا (ع) کرده و می گوید : تو را به این امام رضا(ع)،آگر (علم )کیمیا داری به ما هم یاد بده ؟
حاج حسنعلی نخودکی انکار به داشتن علم کیمیا نمی کند ، بلکه به امام می فرماید : اگر ما به شما علم کیمیا بدهیم و شما تمام دشت ها و کوها را طلا کنید ، آیا قول می دهید به جا استفاده کنید و آن را حفظ کنید و در هر جایی به کرر نبرید ؟
امام خمینی (ره)که از همان ایام جوانی صداقت از وجودشان می بارید ، سر به زیر انداختند و با تفکری به ایشان گفتند : نه نمی توانم چنین قولی به شما بدهم .
حاج حسنعلی نخوکی که این را از امام شنید ، رو به ایشان کرد و گفت : حالا که نمی توانید کیما را حفظ کنید من بهتر از کیمیا به شما یاد می دهم و آن این که بعد از نماز های واجب یک بار آیت الکرسی را تا « هوالعلی و العظیم » می خوانی و بعد تسبیحات فاطمه زهرا (س) را می گویی و بعد سه بار سوره توحید را می خوانی و بعد سه بار صلوات می گویی : الهم صل علی محمد و آل محمد و بعد سخ بار آیه مبارکه : « و من یتق رلله له مخرجا و یرزقه من حیث لا یحتسب و من یتوکل علی الله فهو حسبه ان الله ،بالغ امره قد جعل الله شئ قدراً » « هر کس تقوای الهی پیشه کند خداوند راه نجاتی برای او فراهم می کند و او را از جایی که گمان نمی کند روزی می دهد ، و هر کس بر خداوند توکل کند کفایت امرش می کند ،خداوند فرمان خود را به انجام می رساند ، و خداوند برای هر چیز اندازه ای قرار داده است » را می خوانی که از این کیما بهتر است .
سه شنبه 91/03/23
مار و پله
زندگی بعضی از آدم ها مثل بازی مار و پله شده است ، کررهای مستحبی می کنند ، به دیگران احترام می گذارند و به آن ها کمک مالی و فکری می دهند ، نماز شب می خوانند ولی با یک کار اشتباه و یک گناه همه زحمت ها را به باد می دهند و نیش مار هوس ، از بالای پله هله های ترقی و خوشبختی آن ها را به پاییین می اندازد . چرا؟
اگر خود ما ارزش کار های خوبمان را ندانیم و مراقب نباشیم ،از دیگرام چه انتظاری می رود . بیشتر دقت کنیم و مراقب نیش اشتباه های خودمان باشیم
یکشنبه 91/02/31
مامان ،بابا و دختر کوچولو رسیدن جلوی در آسانسور . بابا شستی رو زد اما آسانسور بالا نیومد .
بابا با عصبانیت گفت : «خرابه باید از پله ها بریم . باز این بزمچه ها خرابش کردن »
یک ماه بعد …
مامان و دختر کوچولو رسیدن دم آسانسور .
مامان شستی رو زد اما آسانسور بالا نیومد مامان گفت : « خرابه باید از پله ها بریم .»
دختر کوچولو گفت : « باز این بزمچه ها خرابش کردن ؟ »