ریحانه
(حــوزه ریحـــانة النبی س ســــنـنـدج)
(حــوزه ریحـــانة النبی س ســــنـنـدج)
دابه” به معنى” جنبنده” و” ارض” به معنى” زمين” است، و بر خلاف آنچه بعضى مىپندارند “دابه ” تنها به جنبندگان غير
انسان اطلاق نمىشود، بلكه مفهوم وسيعى دارد كه انسانها را نيز در بر مىگيرد، چنان كه در آيه 6 سوره هود
مىخوانيم: وَ ما مِنْ دَابَّةٍ فِي الْأَرْضِ إِلَّا عَلَى اللَّهِ رِزْقُها:” هيچ جنبندهاى در زمين نيست مگر اينكه روزى او بر خدا
است".
و در آيه 61 سوره نحل آمده: وَ لَوْ يُؤاخِذُ اللَّهُ النَّاسَ بِظُلْمِهِمْ ما تَرَكَ عَلَيْها مِنْ دَابَّةٍ” اگر خداوند مردم را به خاطر
ستمهايشان مجازات مىكرد، جنبندهاى را بر صفحه زمين باقى نمىگذاشت".
و در آيه 22 سوره انفال مىخوانيم: إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِنْدَ اللَّهِ الصُّمُّ الْبُكْمُ الَّذِينَ لا يَعْقِلُونَ:” بدترين جنبندگان نزد خداوند
افراد كر و گنگى هستند كه چيزى نمىفهمند".
اما در مورد تطبيق اين كلمه، قرآن بطور سر بسته از آن گذشته، گويى بنا بر اجمال و ابهام بوده، تنها وصفى كه براى آن
ذكر كرده اين است كه با مردم سخن مىگويد، و افراد بى ايمان را اجمالا مشخص مىكند، ولى در روايات اسلامى و
سخنان مفسرين، بحث هاى زيادى در اين زمينه ديده مىشود كه در يك جمع بندى مىتوان آن را در دو تفسير خلاصه
كرد:
1- گروهى آن را يك موجود جاندار و جنبنده غير عادى از غير جنس انسان با شكلى عجيب دانستهاند، و براى آن
عجائبى نقل كردهاند كه شبيه خارق عادات و معجزات انبياء است.
اين جنبنده در آخر زمان ظاهر مىشود، و از كفر و ايمان سخن مىگويد و منافقين را رسوا مىسازد و بر آنها علامت
مىنهد.
2- جمعى ديگر به پيروى از روايات متعددى كه در اين زمينه وارد شده او را يك انسان مىدانند، يك انسان فوق العاده،
يك انسان متحرك و جنبنده و فعال كه يكى از كارهاى اصليش جدا ساختن صفوف مسلمين از منافقين و علامتگذارى
آنها است، حتى از پارهاى از روايات استفاده مىشود كه عصاى موسى و خاتم سليمان با او است، و مىدانيم عصاى
موسى، رمز قدرت و اعجاز، و خاتم سليمان، رمز حكومت و سلطه الهى است، و به اين ترتيب او يك انسان قدرتمند و
افشاگر است!
در حديثى از حذيفه از پيامبر صلی الله علیه و آله و سلّم در توصيف” دابة الارض” چنين آمده است:
لا يدركها طالب و لا يفوتها هارب فتسم المؤمن بين عينيه، و يكتب بين عينيه مؤمن و تسم الكافر بين عينيه و تكتب بين
عينيه كافر، و معها عصا موسى و خاتم سليمان:
” او به قدرى نيرومند است كه هيچكس به او نمىرسد و كسى از دست او نمىتواند فرار كند، در پيشانى مؤمن
علامت مىگذارد و مىنويسد مؤمن و در پيشانى كافر علامت ميگذارد و مىنويسد كافر! با او عصاى موسى و انگشتر
سليمان است «1».
و در روايات متعددى بر شخص امير مؤمنان على علیه السلام تطبيق شده است:
در تفسير على بن ابراهيم از امام صادق علیه السلام مىخوانيم:” مردى به عمار ياسر گفت آيهاى در قرآن است كه فكر
مرا پريشان ساخته و مرا در شك انداخته است، عمار گفت: كدام آيه؟ گفت: آيه وَ إِذا وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَيْهِمْ أَخْرَجْنا لَهُمْ دَابَّةً
مِنَ الْأَرْضِ تُكَلِّمُهُمْ أَنَّ النَّاسَ كانُوا بِآياتِنا لا يُوقِنُونَ اين كدام جنبنده است؟
عمار مىگويد: به خدا سوگند من روى زمين نمىنشينم، غذايى نمىخورم و آبى نمىنوشم تا دابة الارض را به تو نشان
دهم! سپس همراه آن مرد به خدمت على علیه السلام آمد، در حالى كه غذا مىخورد هنگامى كه چشم امام علیه
السلام به عمار افتاد، فرمود بيا، عمار آمد و نشست و با امام علیه السلام غذا خورد.
آن مرد سخت در تعجب فرو رفت و با ناباورى به اين صحنه مىنگريست، چرا كه عمار به او قول داده بود و قسم خورده
بود كه تا به وعدهاش وفا نكند غذا نخورد، گويى قول و قسم خود را فراموش كرده است. هنگامى كه عمار برخاست و با
على علیه السلام خدا حافظى كرد، آن مرد رو به او كرده گفت: عجيب است تو سوگند ياد كردى كه غذا نخورى و آب
ننوشى و بر زمين ننشينى مگر اينكه” دابة الارض” را به من نشان دهى؟
عمار در جواب گفت: اريتكها ان كنت تعقل!:” من او را به تو نشان دادم اگر مىفهميدى"! «2»
نظير همين حديث در تفسير عياشى از” ابو ذر” رحمة اللَّه عليه نقل شده است «3».
علامه مجلسى در بحار الانوار با سند معتبرى از امام صادق علیه السلام چنين نقل مىكند كه على علیه السلام در
مسجد خوابيده بود، پيامبر صلی الله علیه و آله آنجا آمد، على علیه السلام را بيدار كرد و فرمود قم يا دابة اللَّه!:” برخيز
اى جنبنده الهى” كسى از ياران عرض كرد اى رسول خدا آيا ما حق داريم يكديگر را بر چنين اسمى بناميم؟
پيامبر فرمود: نه اين نام مخصوص او است، و او است” دابة الارض” كه خداوند در قرآن فرموده: وَ إِذا وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَيْهِمْ
أَخْرَجْنا لَهُمْ دَابَّةً مِنَ الْأَرْضِ … سپس فرمود: اى على! در آخر زمان خداوند تو را در بهترين صورت زنده مىكند و
وسيلهاى در دست تو است كه دشمنان را با آن علامت مىنهى” «4».
طبق اين روايات، آيه فوق مربوط به” رجعت” است و با آيهاى كه بعدا درباره رجعت مىآيد هماهنگ مىباشد.
مرحوم ابو الفتوح رازى در تفسير خود ذيل آيه فوق مىنويسد: بر طبق اخبارى كه از طريق اصحاب ما نقل شده،” دابة
الارض” كنايه از حضرت مهدى صاحب الزمان ع است «5».
با در نظر گرفتن اين حديث و احاديث فوق، مىتوان از” دابة الارض” مفهوم كلىترى را استفاده كرد كه بر هر يك از
پيشوايان بزرگ كه در آخر زمان قيام و حركت فوق العاده مىكنند و حق و باطل و مؤمن و كافر را از هم مشخص
مىسازند منطبق مىشود.
اين تعبير كه در روايات وارد شده كه عصاى موسى و انگشتر سليمان كه رمز قدرت و پيروزى و حكومت است با او است
قرينهاى است بر اينكه دابة الارض يك انسان بسيار فعال است نه يك حيوان.
و نيز اينكه در روايات وارد شده كه مؤمن و كافر را نشانهگذارى مىكند و صفوفشان را مشخص مىسازد با انسان
سازگار است.
سخن گفتن با مردم كه در متن آيه قرآن به عنوان توصيف او آمده نيز مناسب همين معنى است.
در يك جمع بندى به اينجا مىرسيم كه از يك سو واژه” دابه” بيشتر در غير انسانها به كار مىرود ( هر چند در قرآن كراراً
در مفهوم اعم و يا در مورد انسانها استعمال شده) از سوى ديگر قرائن متعدد در خود آيه وجود دارد، و روايات فراوانى در
تفسير آيه وارد شده است كه نشان مىدهد منظور از” دابة الارض” در اينجا انسانى است با ويژگيهايى كه در بالا ذكر
كرديم، انسانى است بسيار فعال، مشخص كننده خط حق و باطل، مؤمن و منافق و كافر، انسانى است كه در آستانه
رستاخيز ظاهر مىشود و خود يكى از آيات عظمت پروردگار است.
نسخه قابل چاپ | ورود نوشته شده توسط ریحانه در 1393/04/05 ساعت 08:25:00 ق.ظ . دنبال کردن نظرات این نوشته از طریق RSS 2.0. |