داستا ن های کهن

نتیجه ی خیانت

دو کنجد فروش بودند هر دو در یک دکان کار می کردند ، یکی از انها حریص بود و به فکر عاقبت کار نبود، گویی آخرتی وجود ندارد و همیشه در این دنیا زندگی خواهد کرد روزی با خود فکر کرد و نقشه ای پلید کشید که امشب بیایم و کنجد رفیقم را بدزدم . پس لباس بلندی که روی جامه اش پوشیده بود در اورد و روی کنجد های رفیقش کشید تا در تاریکی شب نشانه ای باشد که کنجد ها را اشتباهی برندارد .

شریک به دکان امد و جامه شریکش را روی کنجد ها دیدو با خود گفت « چه شریک دلسوز و مهربانی که جامه اش را روی کنجد های  من گذاشته تا آنها گرد و خاک نگیرد » جامه را برداشت و آن را روی کنجد های رفیقش گذاشت و گفت : « این گونه سزاوارتر است » و از دکان خارج شد .

شریک خیانتکار درباره دزدی شب با یک از دوستانش مشورت کرد و از او کمک گرفت . قرارشان این شد تا کنجد ها را بدزدند و با هم تقسیم کنند.

وقتی هوا تاریک شد ، با هم به دکان امد . بلافاصله به سراغ کنجد های زیر جامه رفت و ان ها را برداشت و با شریکش تقسیم کرد او در حالی که نیمی از کنجد ها را بردوش گرفته بود با خوشحالی  از دکان خارج شد .

صبح روز بعد به دکان رفت . فهمید که کنجد های خود را برده است . بسیار ناراحت شد و آهی از سر درد کشید . نه می توانست حقیقت را به شریکش بگوید و نه می توانست اعتراض  و شکایتی کند .

  • جباری معز
    نظر از: جباری معز
    1391/02/19 @ 11:07:32 ق.ظ

    جباری معز [عضو] 

    سلام ، موفق باشید . امید وارم که به وب ما هم سر بزنید .
    مولا علی (ع) : اختلاط و گفتگو مردان با زنان نامحرم سبب نزول بلا و بدبختی خواهد شد ، و دلها را منحرف میسازد. بحارالانوار جلد 74 صفحه 291
    مدرسه علمیه فاطمیه ( س ) قروه درجزین

نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
بدعالی
This is a captcha-picture. It is used to prevent mass-access by robots.