ریحانه
(حــوزه ریحـــانة النبی س ســــنـنـدج)
(حــوزه ریحـــانة النبی س ســــنـنـدج)
شنبه 95/08/15
به گزارش معاون فرهنگی حوزه علمیه ریحانه النبی (س) در مورخه 15/8/95 مراسمی به مناسبت شهادت حضرت رقیه (س) با مداحی و سخنرانی سرکار خانم سیده مهدیه سادات موسوی در این حوزه مبارگه برگزار گردید .
ایشان در سخنرانی خود تفسیر روایت « اصحاب المهدی هم اصحاب الحسین» را بیان کردند و بیان داشتند اصحاب حضرت مهدی (عج) همان اصحاب امام حسین (ع) هستند. ما همیشه می گوییم اگر در کربلا بودیم یار امام حسین (ع) بودیم یار امام حسین (ع) بودیم اما از کجا متوجه بشویم که رواقعا اگر بودیم جزء سپاه امام حسین(ع) بودیم باید ببینیم زندگی الان ما چگونه است اگر :
1. زندگی ما تنظیم بود با رضایت امام زمان (عج) جای امیدواری است.
2. اگر دائما در جبهه امام زمان (عج) هستیم جای امیدواری است.
3. لغزش در اینجایعنی لغزش در برابر امام زمان (عج) وامام حسین (ع)
4. باید حقیقت عاشورا را درک کنیم و باور کنیم.
5. باید جایی برویم که امام زمان (عج) میرود . سخنی را بگوییم که امام زمان (عج) می گوید ما به عنوان یک طلبه چقدر سعی کرده ایم که با رفتار و گفتار خود بوی امام زمان (عج) را در خانه مان ببریم چقدر بقیه خانواده و دوست و آشنابا دیدن ما یاد خدا و امام زمان (عج) می افتند . حواسمان باشد بار سنگینی به دوش داریم امام زمان (عج) از ما بیشتر انتظار دارد بنابراین که بگوییم کاش در کربلا بودیم کافی نیست چه بسا کسانی که در کربلا بودند صف اول نماز جماعت حضرت علی (ع) … بودند جای مهر به پیشانیشان بود. بنابراین استواری در این راه غافل نشدن ازامام زمان (عج) و کسب معرفت است.
غافل نشدن از امام زمان (عج):
امام زمان (عج) که ( صاحب هذا الامر یترد بینهم . امام دزمان بین ما تردد دارند ) و یمشی فی اسواقهم ( در بازار های ما راه میرود ) وو بطا فروشهم ( روی فرش های شما گام بر می دارد ) بهار الانوار
تفاوت ما با دیگر ادیان :
1. ما عقیده داریم ظهور جزء سیر تکاملی به سمت خدا است . ظهور – رجعت – برزخ و قیامت
2. حجت خداست یعنی ما باید زندگیمان را طبق پسند او تنظیم کنیم و در آخرت جای هیچ عذر و بهانه ای نیست
3. زنده است این السبب المتصل بین الارض و السماء
کسب معرفت :
معرفت که نسبت به امام زمان بیشتر شود محبت افزایش می یابد محبت که بیشتر شود میزان گناه کمتر می شود بنابر این چگونه این معرفت را کسب کنیم که از گناه دور شویم این معرفت تنها با تسلیم بودن و انجام واجبات و ترک محرمات بدست می آید پس ما به عنوان یک طلبه با رفتار و گفتار و عمل خودمان این معرفت را به صورت عملی انتقال دهیم
انشاءالله که همه ما مصداق روایت اصحاب المهدی هم اصحاب الحسین باشیم
سه شنبه 95/08/11
به گزارش معاون فرهنگی حوزه علمیه ریحانه النبی (س) در مورخه 11/8/95 نشست تربیتی با موضوع تاثیر ظاهر بر باطن در این حوزه مبارکه برگزار گردید .در این جلسه سر کار خانم رستمی معاون آموزش به ایراد سخن پرداختند. ایشان سخنان خود را با دعای سلامتی امام زمان (عج) آغاز کردند . و بیان داشتند که یادگیری و اجرای تربیت اسلامی برای هر فرد مسلمان لازم و ضروری است چرا که یک نظام کامل تربیتی است که تمام جوانب رامی سنجد لذا برای رسیدن در این زمینه نیاز به منابع و اصولی داریم که بر گرفته از قرآن و روایت ها باشد . اصول تعلیم و تربیت در زندگی بر اساس چند مبنا شکل می گیرد که یکی از آنها تاثیر ظاهر بر باطن است و این چیزی است که انکار ناپذیر است انسان ها دارای ظاهر و باطنی هستند. و ظاهر همان چیزی است که معلوم و مشخص و قابل مشاهده را می گویند و باطن هم فکر و نیات شخص را می گویند پس هر وقت نقشی بر ظاهر زده شود بی درنگ رنگ و بویی در باطن می گیرد حضرت علی (ع) می فرماید : « اگر برد بار نیستید پس خود را بردبار جلوه دهید ، چه اندک پیش می آید که کسی خود را به گروهی شبیه سازد و جزء آنان نشود. نهج البلاغه کلمات قصار 207 » در قرآن هم در سوره مزمل آیه 8 خداوند متعال می فرماید « واذکر اسم ربک » ، حتی کارهای بد هم آثار بد بر باطن می گذارد آیه ی « لا تمش فی الارض مرحا یعنی با غرور بر روی زمین گام بر ندارید . » اما برای رسیدن به تربیت شایسته ظاهر سازی و تغییر ظاهر لازم است البته نه ظاهر سازی به معنای خود نمایی بلکه تغییر ظاهر، به معنای اصلاح روح و روان است .
هر وقت بخواهیم تغییر و تحولی در کسی پدید آوریم از ظاهر یعنی از سخن گفتن ، راه رفتن ، نشستن ، غذا خوردن شروع می کنیم برای این کار دو روش داریم یکی تلقین به نفس دو تحمیل به نفس اما تلقین به نفس خود به دو دسته تقسیم می شود : 1. تلقین فعلی 2.تلقین قولی .
تلقین فعلی یعنی بر روی حرکات ظاهری بدن مانند راه رفتن کار کنیم همچنان که در قرآن آمده است « لا تمش فی الارض مرحا» و تلقین قولی یعنی خیلی از حالات منفی باطنی که با حرف شروع می شود مثل حرف زدن با نامحرم . امام صادق (ع) می فرماید: برای دفاع از دینتان با مردم نزاع و مشاجره لفظی نکنید زیرا این کار دل را بیمار می کند همچنین روایت های مختلفی که در گرفتاریها و استرس ها آمده مثل آیه شریفه « الا بذکر الله تطمئن القلوب » ذکر خدا آرامش بخش دل ها است برای هر مشکلی ذکر خاصی داریم مثلا ذکر توبه باعث پاک کردن دل ها است پس ظاهر آدم ها تاثیر بسزایی در طرف مقابل دارد طوری که همین ظاهر شاکله باطنی انسان را تشکیل می دهد . و علاوه بر ظاهر شرایط و محیط و فرهنگ ها هم درشکل گیری باطن تاثیر گذار است .
دوشنبه 95/08/10
بسمه تعالی
به گزارش معاون فرهنگی حوزه علمیه ریحانه النبی (س) جلسه ای در مورخه 9/8/95 با سخنرانی سرکار خانم کبودی مسئول تربیتی این حوزه برگزار گردید .
ایشان در ابتدا فرمودند : «قال الله تعالی فی کتاب المبین (من المومنین رجال صدقوا ما عاهدوالله علیه فمنهم من قضی نحبه ومنهم من ینتظر وما بدلوا تبدیلا.22/احزاب)»
قرآن کریم در اوصاف برخی مومنین چنین میفرماید: در میان مومنان مردانی هستند که بر سر عهدی که با خدا بسته اند ایستا ده اند . بعضی از آنها به عهد خود وفا کرده جان به جان آفرین تسلیم نمودندو در میدان جهاد شربت شهادت نوشیدند و بعضی نیز که در انتظارند .و هیچ گونه تغییر وتبدیل در عهد وپیمان خود ندادند و کمترین انحراف و تزلزلی در کار خود پیدا نکردند. این گروه از مومنان بر عکس منافقان ویا مومنان ضعیف الایمان که طوفان حوادث آنها را به این طرف وآن طرف می افکند ، مانند کوه ثابت و استوار ایستادند واثبات کردند عهدی که با پروردگار بستند هرگز گسستنی نیست . واژه نحب بر وزن عهد به معنای نذر وپیمان است گاه به معنای مرگ یا خطر یا گریه یا صدای بلند است. درباره این آیه تفاسیر زیادی آ مده است . در میان این تفسیر ها هیچ منافاتی وجود ندارد چرا که آیه مفهوم وسیعی دارد . از جمله این تفاسیر همه شهدای اسلام را که قبل از ماجرای جنگ احزاب شربت شهادت نوشیده بودند شامل می شود و منتظران نیز تمام کسانی بودند که در انتظار پیروزی و شهادت به سر می بردند حمزه سید الشهدا و حضرت علی (ع) در راس این دو گروه قرار داشتند لذا در تفسیر صافی چنین آمده است : یاران امام حسین (ع) در کربلا هر کدام که می خواستند به میدان بروند با امام (ع) وداع می کردند و می گفتند : سلام بر تو ای پسر رسول خدا . امام (ع) نیز به آنها پاسخ گفت و سپس این آیه را تلاوت می فرمود « فمنهم من قضی نحبه و منهم من ینتظر » تفسیر نورالثقلین را از مقتل ابن مخنف نقل می کند که امام حسین (ع) این آیه را به هنگامی که خبر شهادت عبدالله بن یقطر به او رسید نیز تلاوت فرمود از اینجا روشن می شود که آیه چنان مفهوم وسیعی دارد که در هر عصر و زمان را شامل می شود چه آنها که جامه شهادت را در راه خدا بر تن پوشیدند و چه آنها که بدون هیچ گونه تزلزل بر سر عهد و پیمان با خدای خویش ایستادند و آماده جهاد و شهادت بودند
ایشان در ادامه بیان داشتند که عاقلان کسانی هستند که با خدای خود عهد و پیمان می بندند عقل عملی دو مرتبه دارد یکی عقل بدلی : یعنی آنچه که فقط به تدبیر امور زندگی دنیوی می پردازد این عقل جزئی است که در آن ارضای تمایلات شهوانی مورد توجه است دوم عقل ایمانی است که شهوات و تمایلات باطل را در بند می کشد و سعادت دنیوی و اخروی را حاصل می کند عقل ایمانی نیز خود شامل دو دسته می شود 1. عقل متعارف 2. عقل برین (قدسی)
در عقل متعارف عاقبت اندیشی و عبرت آموزی و پیروی از اصول عقلانی مورد توجه است و اما همه اینها بر محور خود شخص یا مصلحت و لذت های دنیوی می اندیشد و عقل قدسی به معنای ذوب شدن در توحید است این عقل اگر چه عاقبت اندیش و عبرت آموز ی را به نحو برتر و بالاتر دارا است ، اما مصلحت اندیشی برای خود و خود ظهوری که از ویژگی های عقل متعارف در آن یافت نمی شود . وجود نازنین آقا ابوالفضل یک عشق قدسی دارد ، که با ایثار و فداکاری در راه معشوق ونادیده گرفتن مصلحت خویش ، این عشق هویدا می شود .
دوشنبه 95/08/10
به گزارش معاون فرهنگی حوزه علمیه ریحانه النبی (س) در مورخه 9/8/95 جلسه ای با سخنرانی حجه الاسلام و المسلمین جناب آقای ماندگاری در این حوزه مبارکه برگزار گردید .
در این مراسم مدیر محترم این حوزه سرکار خانم موسوی به نمایندگی از اساتید و کادر وطلاب ریحانه النبی (س) خواهران سنندج به محضر استاد گران قدر و قابل ارجمند جناب آقای ماندگاری خیر مقدم عرض کردند و بیان داشتند که انشاءالله که خداوند به ایشان سلامتی و توفیق عنایت فرماید و خدا را شاکریم که این لطف را شامل حال ما کردند که بتوانیم امروز درخدمت شما استاد ارجمند باشیم .
و در ادامه جناب آقای ماندگاری سخنان خود را با دعای سلامتی امام زمان آغاز کردند و فرمودند خدا را شاکرم که توفیق پیدا کرد م در جمع شما خواهران این حوزه مقدسه باشیم . یک سوال اساسی از شما خواهران بزرگوار عنوان می کنم و شما بزرگواران هم باید در جلساتی که دارید از خواهران دیگر داشته باشیدو تا این سوال مبنایی حل نشود شاید خیلی از مسائل ما در حوزه ی بانوان حل نمی شود سوالم این است که تفاوت زن و مرد به جنس است یا به جنسیت ؟ ایشان در ادامه بیان داشتند که تمام تلاش تهاجم فرهنگی این است که بگوید تفاوت زن و مرد به جنسیت است و هیچ فرقی با هم ندارند اما خدا و دین ما می خواهد بگوید که جنس زن و مرد با هم فرق دارد آیه ای که می فرماید شما را از یک جنس آفریدم منظورش از خاک و گل است . جنس زن جنس نرم افزاری است و جنس مرد جنس سخت افزاری است ما وقتی« الاسلام هو تسلیم» میگوییم وجودمان راآماده کردیم برای اسلام هر حکمی اسلام به ما بدهد آن را قبول می کنیم بنابراین وقتی پیامبر فرمودند فاطمه جان از پاشنه در به داخل مال شما و از پاشنه در به بیرون مال علی ، حضرت زهرا چون باور کرده که اهداف اسلام و احکام اسلام متناسب با جنس است قبول می کند ولی وقتی می گویند تفاوت زن و مرد به جنسیت است در واقع یعنی هیچ فرقی با هم ندارند وقتی جنس زن و مرد با هم دو تا شد این زن و مرد قشنگ با هم کار هایشان را تفکیک می کنند و لذا کار بیرون و مسئولیت اقتصادی را که سخت افزاری است به عهده مرد گذاشته و تربیت فرزند را به عهده زن گذاشته اصلا خداوند در عالم تقسیم کار کرده وقتی پیامبر می فرماید« المرئه الریحانه لیست بقهرمانه » معنیش همین است . وقتی قرآن می فرماید « فلاتخضعن بالقول » یعنی صدات را اگر بیرون از خانه نازک کنی کار دست خودت می دهی یعنی تو فقط مال داخل خانه هستی این مطلب اول ما است و روی آن فکرکنید
بحث دوم ما این است که زن ها از اینکه زن آفریده شده اند آیا راضی اند یا نه ؟ یک علت از اینکه ما از چیزی نارا ضی هستیم این است که ارزش آن را نمی دانیم چقدر از خانم هایی که در حوزه هستند از ارزش هایی که خداوند به این جنس داده خبر دارند و به آن افتخار می کنند شخصی که دکترا دارد دیگر فروشندگی نمی کند چون ارزش مدرک خود را می داند خدا در وجو د شما سه ارزش در حد دکترا گذاشته است که اگر این ارزش را شما واقعا بفهمید به این جایگاه افتخار می کنید و وقتی که یک خانمی یا مادری یا همسری به جایگاه خودش افتخار کند رضایت از خدا را با وجودش با شیرش با تربیتش به بچه منتقل می کند ولی مادری که الان میگوید 50 درصد ناراضیم بچه ی او 100 درصد ناراضی می شود امام می فرماید اگر زنها خودشان ارزش خودشان را درک نکنند مرد ها به خودشان اجازه می دهند که ازآنها سوء استفاده کنند الان در دنیا بیشتر از زن سوء استفاده می شود تا اینکه استفاده شود و علت آن این است که زن ها ارزش خودشان را نمی دانند ارزش زن را خدا ذاتی قرار داده ولی مرد ها برای او ارزش ابزاری گذاشتند ابزار فروش کالا ، ابزار هوس بازی ، ابزار تنوع بازی بهترین مثال ابزار دستمال کاغذی است که وقتی از آن استفاده می کنند آن را دور می اندازند زن اگر ارزش ذاتی خود را نفهمد و پاسداری نکند قطعا دیگران از او استفاده ابزاری می کنند حالا این سه ارزش ذاتی زن چیست ؟
اولین ارزش ذاتی زن که خدا برای او گذاشته خوب شوهر داری است که می تواند استعدادهای یک مرد را شکوفا کند هر مرد موفقی پشت سرش یک زن با ارزش است زن همه بستر را برای رشد مرد آماده می کند و مرد رشد می کند. بعضی از خانم ها نزد پیامبر آمدند یا رسول الله ما می خواهیم به میدان جنگ برویم و شهید شویم پیغمبر فرمودند: اگر شما خوب شوهر داری کنید و جهادتان را خوب انجام دهید ثواب دو شهید داریدو در جای دیگر ثواب چهار شهید را دارید. چقدر به این ارزش خودتان واقف هستید و گفته اید خدا را شکر که ما را زن آفریده اید
دومین ارزشی که خداوند به شما داده است تربیت فرزند است تربیت بچه منتسب به مادر است چون شکل گیری این وجود در وجود مادر است پس مادر در سعادت و شقاوت بچه خیلی مهم است تربیت بچه از دوران جوانی و نوجوانی مادر شروع می شود اینکه مادر در این دوران پاک باشد و دوم اینکه انتخاب پاکی داشته باشد و سوم اینکه انعقاد نطفه پاک باشد و چهارم در دوران بارداری است و پنجم دوران شیر خوارگی است و از اینجا به بعد روایت پیامبر (ص) است که هفت سال اول بچه امیر است با او مخالفت نکنید و با بازی به او جهت دهید هفت سال دوم بچه عبید است و به او آموزش بدهید وهفت سال سوم بچه وزیر است یعنی مسئولیت پذیر است و همه آنها به دست مادر است .
ارزش سوم زن به مدیریت داخل خانه است مادر در فرهنگ های زیادی برای بچه ها معلم است اولین فرهنگ، فرهنگ ولایت پذیری است مادر است که جایگاه ولی را برای بچه ها جا می اندازد و لذا اگر مادر اهل اطاعت باشد بچه ها هم اهل اطاعت هستند .
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته
دوشنبه 95/08/10
به گزارش معاون فرهنگی حوزه علمیه ریحانه النبی (س ) در مورخه 9/8/95 جلسه ای با سخنرانی استاد بزرگوار و ارجمند حجه الاسلام والمسلمین جناب آقای صفی زاده در این حوزه مبارکه برگزار گردید .
ایشان سخنان خود را با نامه 31 نهج البلاغه آغاز کردند و بیان داشتند که عنوان آن نامه امام علی (ع ) به فرزندش امام حسن مجتبی(ع) است . در اول نامه آمده است که مرگ اقسامی دارد و انسان ها معنای ظاهری مرگ را می دانند و می دانند که مرگ به معنای نابودی نیست بلکه مرگ به معنای تولد دیگر است که نتیجه زندگی دنیوی است . برای امام علی (ع) چیزی که مد نظر دارد مرگ دلها است . بعضی از انسان ها دلها یشان می میرد ، زنده هستند ولی در واقع مرده های متحرکی هستند یعنی افراد بی تفاوتی هستند خیلی از صحنه هایی را که می بینند ، ظالمی را که می بینند ، یا ظلمی را که می بینند بی تفاوت از کنارش رد می شوند و قلب هایشان به سنک تبدیل گشته و ظلم و ستم آنها را تکان نمی دهد . امام علی (ع ) می فرماید : اینها زندگان متحرک هستند بااین که می دانند این دنیا یک دنیای فانی و نابود شدنی است ولی اینها وابسته به دنیا شده اند »حال دلایل مرگ دلها چیست ؟ یک دلیلش می تواند تکذیب وعده های الهی و آیات الهی باشد و دومین دلیلش این است که اهل گناه هستند و این باعث قساوت قلبشان گردیده است قلب انسان صفحه سفیدی است که اگر گناه کنند کم کم سیاه می شود و اگر توفیق توبه داشته باشند این لکه های سیاه از بین می رود کسی که دچار قساوت قلب شد دیگر هیچ حرفی بر آن اثر نمی گذارد و در رفتار او هیچ تغییری ایجاد نمی شود . حتی اگر امام حسین (ع ) هم برای آنها صحبت کند باز هم گوش نمی کنند امام حسین (ع) میفرماید: چون گناه کرده اید و شکمتان از گناه پر شده است دیگر هیچ تاثیری روی شما نمی گذارد امام علی (ع ) می فرماید بدترین مرگ ، مرگی است که دلها بمیرد . و مرگ ظاهری فقط انتقال از جهانی به جهان دیگر است حال چه چیزی باعث میشود که دل انسان بمیرد و چه کار کنیم که دلهایمان نمیرد ؟ داروی دلی که مرده این است که آن را با یاد خدا آبادش کنیم قلب انسان مانند زمینی مرده است که اگر در در آن بذری بپاشیم زنده می شود یا کسانی که از یاد خدا اعراض کنند زندگیشان سخت می شود چون از یاد خداوند غافل هستند امام علی (ع ) می فرماید قلبی که مرده است یا در آستانه مرگ است باید آن را احیا کنیم » و قلب با موعظه احیا می شود و هیچ فرقی نمی کند از چه کسی موعظه و نصیحت بگیریم هیچ وقت فکر نکنید که حالا که طلبه اید و سخنرانی می کنید و کار تبلیغی انجام می دهید دیگر نیاز به موعظه ندارید پیامبر (ص) هر چند وقت یکبار به جبرئیل می فرمود من را نصیحت کن
ما باید بدانیم که این دنیا فانی است دوست داشتن و علاقه یک روز قطع می شود پس هر کاری که انسان ها در این دنیا انجام می دهند نتیجه آن به سمت آنها می آید و اگر ذره ای کار خیر در این دنیا انجام داده باشید ویا اگر کار شری انجام داده باشید نتیجه آن را یا در همین دنیا و یا در جهان آخرت می بینید پس دل را باید با موعظه احیا کنیم امام علی (ع ) می فرماید« قلبی که با یاد خدا احیا شد به آن یقین بدهید و آن را تقویت کنید » سعی کنید به باورها و اعتقاد هایتان یقین داشته باشید شاید کسی به قیامت اعتقاد داشته باشد ولی یقین نداشته باشد پس دانستن با ایمان پیدا کردن فرق دارد مانند کسی که علم دارد ولی عمل نمی کند اگر علم ما درونی شود تبدیل به ایمان و یقین می شود شاید هیچ انسانی به اندازه شیطان خدا را عبادت نمی کرد ولی چون علم نداشت از فرمان خداوند سرپیچی کردند
ایشان در پایان بیان داشتند که حال که شما در مسیر حق قرار گرفته اید بدانید که نصرت خدا با شماست و شما هم باید در مقام عمل خودرا نشان دهید در زمان امام حسین (ع ) آن همه مسلمان بود ولی فقط 72 نفر با امام ماندند امام سجاد (ع ) می فرماید : امام حسین (ع) هر لحظه که به شهادت نزدیکتر می شدند نورانی تر می شدند یعنی به خدا نزدیکتر می شدند .امام علی (ع) می فرماید قلبت را با حکمت نورانیت ببخش این دل نیاز به یادآوری دارد و دلهایتان را بایاد مرگ رام کنید زیرکترین مردم کسی است که فراوان به یاد مرگ است .
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته