ریحانه
(حــوزه ریحـــانة النبی س ســــنـنـدج)
(حــوزه ریحـــانة النبی س ســــنـنـدج)
چهارشنبه 94/02/30
اين ماه براى سالك الى اللّه ، بسيار با ارزش است . يكى از شب هاى قدر، در اين ماه مى باشد. همچنين ولادت حضرت حجة بن
الحسن العسگرى (عليه السلام ) نيز در اين ماه واقع شده است . همچنين اين ماه ، ماه پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) مى
باشد.
شب اوّل
دوازده ركعت که در هر رکعت حمد یک مرتبه و یازده مرتبه توحید خوانده شود.
روز اوّل
1- روزه این روز فضیلت بسیار دارد و از حضرت صادق علیه السلام روایت شده كه هر كه روز اوّل شعبان را روزه بگیرد براى او بهشت
واجب میشود.
2- سید بن طاوس از حضرت رسول صَلَّى اللهِ علیه و آله براى كسى كه سه روز اوّل این ماه را روزه بگیرد ثواب بسیارى نقل كرده
است.
3- در شبهاى سه روز اول دو ركعت نماز وارد شده که در هر ركعت حمد یك مرتبه و توحید یازده مرتبه خوانده شود.
چهارشنبه 94/02/30
متن شایعه
“شب اول ماه شعبان؛ قران باز کن به سوره نور. و مبلغی پول لای قران میزاری. هرچقدر که در توانت بود. دوتا اسکناس ؛ یکی به نیت
صدقه؛ یکی هم به نیت رزق و روزی و ایه35تا 38سوره نور3مرتبه بخون. وپولها رو تو همون صفحه قران بگذار. و فردا صبح که از خواب
بیدار شدی قران باز کن و اون اسکناسی که به عنوان صدقه گذاشته بودی و رو به فقیر بده و اون یکی که به نیت رزق و روزی
گذاشتی تو کیف پولیت بگذار. ورزقی کثیر در این ماه شاملت میشود. این متن برای بقیه دوستان هم بفرست تا همه از این برکت
الهی بهرمند شوند.
ومن الله التوفیق..".
پاسخ شایعه
1. چنین مطلبی در هیچ منبع معتبر و حتی نیمه رسمی یافت نشد !
2. در باب اعمال ماه شعبان و شب و روز اول آن نیز ذکری از این مطلب در مفاتیح الجنان نرفته است .
3. برای سوره نور و خصوصا آیه نور (آیه 35) خواص و فواید بسیاری ذکر شده است ، اما حتی اشاره ای هم به این مورد در آن نشده
است .
4. برای بهره بردن از فیوضات و اعمال ایام و ماههای مختلف کافیست به مفاتیح یا سایر منابع معتبر مراجعه کرده و به پیامهای
جعلی و قابل خدشه در شبکه های اجتماعی بسنده ننمود .
5. این شایعه با آموزه های دینی و عقل منافات داشته و مشخصا خرافه است . از انتشار چنین متنهایی بدون اطمینان از صحت آنها
خودداری کنیم .
حق جو و حق طلب باشیم
یکشنبه 94/02/20
بسمه تعالی
روز سه شنبه مورخ 15/2/94نفر60 ازطلاب با حضور مدیر معاونین واساتیدبه اردوی علمی فرهنگی به اردوگاه قدس واقع در جاده کامیارن اعزام گردیدند.
که دراین اردو سرکارخانم دکتر محمدی در رابطه با فشار خون ودیابت به ایراد سخن پرداختند:
ایشان طی سخنانی چنین بیان کردند: فشار خون بیماری مرموزی است که از مصرف زیاد نمک باعث بروزاین بیماری می گرددکه ازابتدامشخص نمی گردد،این بیماری به رفتار وتغذیه بستگی دارد مصرف زیاد سس ها، فست فودها،پفک همگی دارای مقادیر زیادی نمک می باشدوبه دلیل دارا بودن مواد نگهدارنده مقادیر زیادی از سدیم وکلرمی باشند.
سر کار خانم محمدی با اشاره به مضرات مصرف زیادنمک سدیم دارفرمودند:از نمک پتاسیم دار استفاده گرددوهرفرد سالم روزانه 3تا5گرم وشخصی که مبتلابه فشار خون است نصف قاشق چایخوری نیازبه نمک داردچرا که مصرف زیاد نمک باعث فشار خون،سرطان معده،پوکی استخوان،کمبود آهن وباعث افزایش سکته های قلبی ومغزی می گردد.
ایشان چند راهکار برای کاهش مصرف نمک بیان کردند از قبیل آنکه 1- نمک سر سفره آورده نشود.2- نمکی که به غذا زده می شود کم گردد.3- غذاهای کنسرو شده کمتر استفاده شود.4- موادی که حاوی جوش شیرین است کمتر استفاده گردد.وبرای بچه های زیر 5سال کمتر نمک استفاده گردد چراکه ذائقه کودکان زیر 5سال شکل می گیرد.
خانم محمدی در ادامه با اشاره به چربی خون وبیماریهای مربوط به آن افزودند:روغن ها به دودسته اشباع وغیر اشباع تقسیم می شود که روغن اشباع همان روغن جامد می باشد که بسیار خطرناک هستند ودر کبد رسوب می کنند، اما روغن های غیر اشباع به راحتی می شکنند وذخیره نمی گردد
درپایان نیز ایشان اشاره ای به بیماران دیابتی داشتندوبیان کردند:چون در صبحانه میزان دریافتی قند زیاد است همراه صبحانه شیر مصرف نگردد چراکه دریافت قند خون 2برابر خواهد شدبه خصوص افرادی که سابقه دیابت در خانواده دارند باید مواظبت بیشتری نمایند.
سه شنبه 94/02/15
مسائلی که والدین محترم باید جهت درمان کودک پرخاشگر خود رعایت نمایند:
صبور و بردبار باشید
اگر والدین در طول درمان و در تعاملات خود با کودک پرخاشگرشان ، صبر و حوصله کافی نداشته باشند و از کوره در بروند ، پرخاشگری در کودکشان به مراتب افزایش خواهد یافت. لذا توصیه می شود در نهایت آرامش با کودکتان رفتار نمایید
همیشه او را زیر نظر نگیرید
زمینه های بهانه جویی و پرخاشگری را برطرف کنید
هرگز با او مشاجره نکنید
زمان بیکاری اش را با فعالیت های مختلف و مورد علاقه اش پر کنید
معمولاً
زمینه ی تفریحات و سرگرمی های دلخواه او را فراهم نمایید
از فشارهای بیش از حد بپرهیزید
به کودک خود محبت کنید
به کودک خود توجه داشته باشید
شرایط خانواده را مناسب کنید
کارهای مثبت او را ذکر کرده و تشویق نمایید
از رفتارهای شایسته برایش صحبت کنید
مسئولیت کاری را به او بسپارید
در انتخاب دوست و مدرسه به او کمک کنید
هیچ گاه او را تنبیه بدنی نکنید و نگذارید بازی خشن انجام دهد و تصاویر خشونت آمیز ببیند
دوشنبه 94/02/14
1. بین شما و مادرش یکی را انتخاب کند.
2. مثل دوست هایتان به حرف هایتان گوش کند.
3. هیچ گاه زن های دیگر را نبیند.
4. از علایق شخصی یا حرفه ای خودش بگذرد.
5. خودش را عوض کند.
6. ارتباطش را با دوستانش قطع کند.
7. تمام خاطراتی که برای شما عزیز هستند را به یاد داشته باشد.
8. او نیز از سرگرمی های شما لذت ببرد.
9. وقتی شما رفتارهای بچگانه می کنید او نقش آدم بزرگ ها را ایفا کند.
دوشنبه 94/02/14
در برابر مسائل زندگی حالت مثبتی داشته باشید. به آرامی از جای خود برخیزید. قدم بزنید. با دوستان خود مشورت کنید و تا می
توانید نگرانی ها را از خود دور کنید. با خودتان گفتگو کنید تا بتوانید راحت تر مشکلات را پذیرا باشید. یک شخصیت ” مقاوم به
استرس” پرورش دهید.
– با خدای خود راز و نیاز کنید. به پیش بروید و قدرتی را که متعلق به خداست به او واگذارید که او خود ، امور را کنترل می کند.
افرادی که همیشه حمله می کنند و هل می دهند خیلی کمتر از انسان های آرام و مؤمن به موفقیت می رسند.
– نفس عمیق بکشید وهوا را به آرامی خارج کنید. این کار، شما را موقتاً آرام می سازد.
– با دیگران ارتباط برقرار نمایید. عدم ارتباط مناسب با دیگران، ریشه بسیاری ازمشکلات مانند سوء تفاهم و احساسات جریحه
دارشده است.
– ورزش کنید. یک بدن سالم بهتر می تواند در برابر آثار استرس مقاومت کند. ورزش یک اثر آرام کننده دارد که پس از پایان آن تا
مدتی به طول می انجامد. ورزش هوازی ( آیروبیک) به مدت ۲۰ دقیقه سبب آزاد شدن مواد شیمیایی به نام اندورفین از مغز می
گردد که استرس را کاهش می دهد. ورزش های غیرهوازی کششی نیز آرامش دهنده هستند ، زیرا سبب تنفس عمیق و حالت
روحانی می شوند. این ورزش ها مناسب ترند: راه رفتن، شنا، دوی آهسته، دوچرخه سواری، نرمش همراه با حرکات موزون.
– از یک برنامه سلامتی کاملاً متعادل شامل تغذیه خوب و خواب کافی پیروی نمایید. – همراه با خانواده خود غذا را مصرف کنید.
– مصرف قند، نمک و غذاهای چرب را کاهش دهید و میوه و سبزیجات بیشتری بخورید.
اگراسترس رو به افزایش بود حتما به پزشک مراجعه شود
– از تغییرات بزرگ ناگهانی در زندگی خود اجتناب کنید.
– وقتتان را تنظیم نمایید و به زندگی خود سامان دهید. بسیاری از نگرانی های روزمره درارتباط با بی نظمی هستند.
– به انجام کارهای مورد علاقه خود بپردازید. گوش سپردن به موسیقی ، نگرانی و تنش را کاهش می دهد. مشکلاتتان را در جعبه
ی کهنه وسایلتان بیندازید و بخندید و بخندید. به سرگرمی هایی نظیر نقاشی، آشپزی، باغبانی و شرکت در فعالیت های
اجتماعی توجه کنید.
– به اخبار ناخوشایند توجه نکنید . شاید گاهی لازم باشد تا با صدای بلند گریه کنید. در این مواقع خیلی راحت اشک بریزید تا تخلیه
شوید.
– دیگران را دوست بدارید. شوخی کردن از بهترین روشهایی است که می تواند در مقابل نگرانی های روزمره آن را به کار بست.
حتی در سخت ترین لحظات نیز “خندیدن” ، مؤثر خواهد بود. خود را درگیر مسائل کوچک و بی اهمیت نسازید و با دیدی جامع به
قضایا بنگرید تا مشکلات بزرگ در نظرتان ناچیز جلوه نمایند.
گروهی از دانشمندان متخصص روان شناسی از کشورهای آلمان و ایتالیا “خندیدن” را بهترین وسیله برای حفظ سلامتی، از بین
بردن افسردگی و بالاخره بهتر شدن کار قلب انسان به مردم جهان توصیه می کنند. نتایج پژوهش ها و مطالعات دانشمندان آلمانی
و ایتالیایی درباره فواید بی شمار خنده در آخرین شماره مجله معتبر” علوم طبیعی ” به چاپ رسیده است. به موجب مندرجات
مجله، خنده های از ته دل بر آمده ، حتی به دانشجویان ، در فهم و درک بهتر و بیشتر دروس دانشگاهی کمک خواهد کرد.
دانشمندان به خصوص خندیدن یک سره و بدون قطع و وصل را توصیه می کنند که به بازتر شدن عروق قلب و کارکردن این عضو
حیاتی بدن می انجامد. به عقیده پژوهشگران آلمانی و ایتالیایی که سالها درباره ی فواید خندیدن تحقیق کرده اند، خندیدن به
بیشتر شدن اعتماد به نفس فرد نیز کمک می کند و سبب می شود آدمهای کمرو و خجالتی رفته رفته از شرّ این عارضه ی رنج آور
خلاصی پیدا کنند. شوخی می نوعی راهبرد ( استراتژی) کنار آمدن با استرس نیز باشد.
شوخی می تواند روشی برای تخلیه کردن تنش ناشی از استرس باشد، ممکن است مردم برای پنهان کردن افسردگی شان واقعاً
بخندند. چون شوخی، به خاطر رهایی از ناهماهنگی رخ می دهد و نه به خاطر تنش ایجاد شده. این عقیده که شوخی، تنش را با
خنده می پوشاند، پذیرفتنی نیست. برعکس شوخی به این دلیل کارساز است که به شخص این امکان را می دهد تا واقعیت را به
گونه ای از نظر اجتماعی پذیرفتنی و نسبتاً معقول بیان کند.
– از روشهای آسوده سازی اعصاب ( ریلکس کردن ) استفاده کنید و راه های مقابله با تنش های خارجی را به کمک مراقبه
(Meditation) و سایر تمرینات آسوده سازی بیاموزید. این تمرینات می توانند ترشح هورمون استرس را کاهش دهند و به کم شدن
ضربان قلب و فشارخون کمک نمایند. ماساژ پاها نیز روش مؤثر دیگری برای رفع تنش ها می باشد. روش های بسیار دیگری مانند
یوگا، بازخورد زیستی ( بیوفیدبک) و موسیقی درمانی هم وجود دارند که در مقابله با استرس مؤثر واقع می شوند.
اگر استرس همچنان روبه افزایش بود، از پزشک خود و سایر افراد و دوستان کمک بگیرید. کمک خواستن نشانه ضعف نیست. شاید
مصرف داروهای آرام بخش ( با تجویزپزشک) مورد نیاز باشد. به هیچ وجه برای کاهش استرس از سیگار یا مواد مخدر استفاده نکنید
و مواظب باشید تا از چاله به چاه نیفتید. در یک کلام می توان گفت هرچیزی که احساس کنترل درونی را در ما پرورش دهد ، به ما
اجازه می دهد تا یک قربانی محض نباشیم و همیشه آمادگی مقابله با حوادث را داشته باشیم. بنابراین باید یاد بگیریم که استرس
را کنترل نماییم و از همین امروز برنامه های کاهش استرس را شروع کنیم
دوشنبه 94/02/14
شب پانزدهم رجب و روز آن، يكي از شب ها و روزهاي مهم سال است و براي عبادت پيشگان و عارفان، از ايام ويژه سال به حساب
مي آيند.
درهاي رحمت الهي در اين شب و روز بر روي خلق گشوده مي باشد و راه ها و درهاي غضب الهي و بدفرجامي، بسته و يا بسيار
كم رمق مي باشد.
نبي مكرم اسلام(ص) درباره عظمت شب نيمه رجب فرمود: اذا كان ليله النصف من رجب امر الله تعالي خزان ديوان الخلائق و كتبه
اعمالهم، فيقول لهم: انظروا في ديوان عبادي و كل سيئه و جدتموها فامحوها و بدلوها حسنات.
يعني: هرگاه شب نيمه رجب فرار رسد، خداوند سبحان به خزانه داران و كاتبان اعمال بندگان دستوري مي دهد و به آنان مي
فرمايد: در دفتر اعمال بندگان من نگاه كنيد، هر گناه و بدي در آن ديديد، در اين شب آن ها را محو كرده و تبديل به حسنات نماييد.
هم چنين آن حضرت درباره روزه گرفتن روزهاي 13، 14 و 15 و اقامه نماز و تهجد در شب هاي آن بسيار تأكيد نمود و براي آن ثواب
فراواني بيان كرد.
یکشنبه 94/01/23
بسمه تعالی
برگزاری مراسم جشنی به مناسبت ولادت با سعادت حضرت زهرا(س)مورخ 22/1/94با سخنرانی سرکار خانم حلوائیان با مداحی خانم کریمی وقرلئت حدیث کساءدر حوزه مبارکه برگزار گردید.
سرکار خانم حلوائیان در طی سخنانی بیان داشتند:حضرت زهرا همیشه پشتوانه امام علی(ع)بودندودر بسیاری از مواقع حتی ازگرسنگی بچه ها به ایشان چیزی نمی گفتن تا ایشان با فراغت بال بیشتر در راه اسلام فعالیت نمایند ودرعصرالان نیزخانمها با الگو گیری از حضرت زمینه ساز پیشرفت شغلی وتحصیلی آنان باشند.
ایشان در ادامه با اشاره به تقسیم کار توسط پیامبر بیان داشتند:حضرت زهرا(س)فرمودند:تنها خداوند می داند که چه قدر ازاین تقسیم کارخوشحال شدم چرا که زمانی حضرت زهرااز پیامبر(ص)در خواست کنیزنمودند تادرکارهای خانه کمک ایشان تسبحات را به جای آن تعلیم نمودندوفرمودند:با این کار خواستم که از کارکردن در خانه محروم نگردی.
این استاد حوزه دربعد علمی حضرت تصریح کردند:در این دوران بسیار پیشرفت کرده وهمچنین دارای علم لدونی نیز بودند،وبه لحاظ رشدعقلی چنان یشرفت نموده بودند که خود ایشان جبرئیل رابه سمت پایین می کشیند ومطالب رادریافت کردند.
سرکار خانم حلوائیان درعلت نام گذاری حضرت را به فاطمه چنین بیان داشتند:فاطمه (س)را فاطمه نامیدن که هیچ کس معرفت ایشان را درک نخواهدکرد،امام صادق(ع)نیز می فرمایند:مادر ما فاطمه حجت برما است وما حجت برمردم هستیم ؛واین نشان از عظمت مقام ایشان می باشد.
شنبه 94/01/22
بسمه تعالی
به مناسبت ولادت با سعادت صدیقه طاهره حضرت زهرا (س)مسابقه کتابخوانی ازکتاب بانوی بانوان سخن می گوید.در حوزه مبارکه ریحانه النبی (س)برگزار گردید.
شنبه 94/01/22
باید خیلی خیلی ملتفت باشیم که از مفاد إنّی تارک ٌ فیکم الثقلین – که قرآن و عترت است و خدا آنها را برای ما قرار داده است – جدا نشویم و گر نه در دارالضّیافه ی گرگها قرار می گیرید . همه ملتفت باشید -که از قرآن و اهلبیت علیهم السلام که باطنشان یکی است – جدا نشوید به این طرف و آن طرف نروید زیرا منحرفان به فانیات تعلبق دارند و سخنانشان یا باطل است یا دروغ .
بنابراین با کافران و سرانشان و افراد مانند انها ، ابدا رفاقت و دوستی – و هر چه بدین معناست – نداشته باشید. اگر هم یک مصاحبتی با آنان کردید ، شما باطل انها را بگیرید و { عقائد } حق را به آنها بدهید ؛ نه اینکه آنها باطلشان را به شما تزریق کنند یا حق شما را از دستتان بگیرند
شنبه 94/01/22
حضرت آیه الله بهجت قدس سره در دیدار با مسئولان دانشگاه علوم پزشکی تهران ، با اشاره به دقت در تعلیم و تربیت دانشجویان ، بر وجوب همّت در تعلیم اسلامی دانشجویان ، تأکید کردند و فرمودند : (دانشجویان و انسان مسلمان به هر مقامی نائل شوند ، باید مطالعه ی اسلامی و دینی داشته باشند و از محرمات بپرهیزند .
اگر دانشجو از مسائل دینی آگاه باشد ، کار حرام انجام نمی دهد و گرفتار گناه نمی شود .
باید آن اندازه همت داشته باشیم تا گنجهایی را که رسول الله صل الله علیه و آله و سلم در روایات برای ما قرار داده اند ، بیرون بکشیم و به دست جوانانمان بدهیم .اگر جوانان درس نخوانند ، انحراف از دین برای آنان محتمل است . انسان باید دنبال هدایت برود ، نه اینکه دنبال راهی برود که عاقبتش هلاک ابدی باشد . باید ان قدر درس بخوانند که گویی انان را در محفظه ی مطمئنی گذاشته اند که شیطان ها در آنان اثر نمی کنند . )
حضرت آیت الله بهجت قدس سره سپس با تأکید بر نماز اول وقت افزودند : ( یکی از استادان اخلاق در نجف می فرمود : من ضامنم اگر کسی نمازهای پنجگانه را در اول وقت بخواند به مقامات عالیه می رسد ؛ اگر کسی این کار را کرد و به مقامات عالیه نرسید ، بر من لعن بفرستد . اطباء باید فقیران را هم معاینه کنند . اگر فقیر ، خودش نتواند از طبیب تشکر کند ، صاحب کار { خداوند و صاحب الزمان علیه السلام } می بیند و تشکر می کند .
دوشنبه 94/01/17
محققان معتقدند «هوش» علاوه بر زمینه ژنتیک، تا حدی هم اکتسابی است و در طول زندگی و به نسبت شرایط محیطی از آغاز تولد تا بزرگسالی و بر اساس آموزش های فرد در او شکل می گیرد، راه هایی را برای تقویت آن پیشنهاد می کنند. به نظر می رسد که هوش انسان، هم ارثی و هم اکتسابی است.
شما هم می توانید از این روش ها برای باهوش تر کردن فرزندتان استفاده کنید.
1- بازی برای هوش
شطرنج، جدول، پازل، سودوکو (جدول اعداد) و دیگر بازی های فکری، همگی برای مغز کودک همچون ورزش هستند.
2- در جست وجوی دانش باش
محققین معتقدند که والدینی که کودکان خود را به ارائه نظرات و ایده های جدید تشویق کرده و کنجکاوی آنها را مورد توجه و احترام قرار می دهند، درس بزرگی به آنها داده اند. از کودکانتان در زمینه سرگرمی ها و علایقشان سؤالاتی بپرسید و از کنجکاوی آنها حمایت کنید، نکات و موارد جدید مربوط به سرگرمی هایشان را به آنها یاد دهید و برای تشویق کنجکاوی هایشان، آنها را به گردش های آموزشی ببرید.
3- ورزش، ورزش، ورزش
مطالعات گروهی از دانشمندان آمریکایی نشان داده ارتباط مستقیمی بین فعالیت های ورزشی کودکان دبستانی و موفقیت تحصیلی آنها وجود دارد. بنا بر تحقیقات این گروه، شرکت کردن کودکان در فعالیت های ورزشی، افزایش میزان اعتماد به نفس، مهارت در کارهای گروهی و توانایی های مدیریتی و رهبری را به دنبال دارد.
4- الفبای موسیقی، الفبای هوش
شاید شنیدن سر و صدای ناهنجار کودکتان در حالی که مشغول تمرین نوازندگی و آموختن موسیقی است اصلا لذت بخش نباشد اما باید بدانید که این سرگرمی لذت بخش کودکان، یکی از مواردی است که نیم کره راست مغز آنها را پرورش می دهد.
یکشنبه 94/01/16
یکی از طلاب که اهل جبل عامل بود و پس از تحصیل در نجف به وطن خود بازگشت و در آنجا بسیار مشهور شد ، در درس مرحوم آقا ضیاء اراکی شرکت می کرد و خیلی اشکال می نمود .
روزی آقا ضیاء به وی فرمود : « شما که این همه سال به درس ما آمدی ، یک سال هم در درس من حرف نزن ، تا پس از آن یفهمی اصلا من فارسی حرف می زنم یا انگلیسی یا . . . »
یکشنبه 94/01/16
آیت الله بهجت خطاب به نوجوانانی که بعد از تشرف امام رضا علیه السلام در مشهد خدمت ایشان رسیدند :
إنشاءالله مؤید ، مقبول الزیاره و محفوظ و معصوم از شرّ شیطانهای انس و جن و آفتهای دنیوی و اخروی و ظاهری و باطنی باشید.
در هر حال با خدا باشید و خدا را فراموش نکنید تا اینکه خودمان ، خودمان را فراموش نکنیم .
خداوند همیشه ، همه ی مردان و زنان مؤمن را موفق بدارد تا از صراط مستقیم به چپ و راست منحرف نشوند و از خداوند همیشه سعادت خودشان را بخواهند و تا ابد از شرّ و آفت شیطانهای
انس و جن ، دوری کنند و به خدا و انبیاء او و اوصیای انبیاء و ملائکه ی مقرب ، نزدیک شوند .
هر کسی – با هر مرتبه ای که دارد – اگر از خداوند و انبیاء و راه انبیاء و اوصیاء دوری کند ، آخرش به همان اندازه ی دوری اش ، پشیمان خواهد شد و هر کس در هر مرتبه و هر جا و هر کاری باشد ،
با نزدیک شدن به آنان، آخر کارش سعادت و خوشحالی است .
امید دارم خدا همه را در صراط مستقیم به گونه ای حفظ و تثبیت کند که گمراهان را بتوانیم به راه بیاوریم ، نه اینکه آنانی را که در راه مستقیم هستند ، گمراه کنیم .
دوشنبه 93/12/18
آداب طلبگی ، ذی طلبگی ، شان طلبگی و …. با اندکی تسامح می توان همه را به یک معنا گرفت و به جای یکدیگر استفاده کرد، اینکه صنفی برای خودش آداب مخصوص به خود و مرامنامه ی متناسب با وظایف، مسئولیت ها و کارکردهای آن صنف داشته باشد، واقعیتی پذیرفته شده است که قریب است و غریب نیست.
شاید از تعابیر متفاوتی استفاده شود اما در هر صنف و گروه و شغلی، نهاد های مرجعی هستند که به گونه ای تعیینی این آداب را وضع می کنند و یا اینکه در طول زمان و در یک روند تاریخی این آداب خود به خود و در اثر کثرت، به گونه ای تعیّنی و بدون اینکه شخص مشخصی اقدام به وضع آنها بنماید، خود به خود شکل می گیرند و رسمیت پیدا می کنند.
پزشکان، نظامیان، تاجران، فروشندگان، معلمان و … هریک برای خود مانیفستی دارند و پرستیژ شخصیتی خاصی را حفظ می کنند و به اموری خاص، پای بندند.
لذا اصل مبحث “آداب الطلاب” ( آداب طلبگی ) امری ست کاملا پذیرفته و معقول که در طول سال های حیات پربرکت حوزه های علمیه، همواره در قول و فعل علمای حوزه جاری بوده است و با همین عنوان و موضوع، کتب بسیاری نیز به رشته ی تحریر در آمده و بخش اعظمی از درس های اخلاق حوزویان را همین موضوع به خود نسبت داده است.
” آداب طلبگی ” به خودی خود چیز عجیب و غریبی نیست، شنیدن آنها هم امر سخت و نامانوسی نیست!
بخش اعظمی از آنچه تحت عنوان آداب طلبگی مطرح می شود در حقیقت ” آداب مسلمانی ” است!
دوشنبه 93/12/18
زمين كربلا پنج درجه دارد. درجه اوّل - از آب و خاك است مثل باقى زمين ها و اراضى كه درخت و گياه در آن ميرويد و زراعت ميشود. درجه دوّم - مقام فيض و رحمت است ، كه از اين خاك مقدّس
بواسطه قبول نمودن آن خضوع و انكسار را، در عالم تكليف تكوينى ، بنا به حديث ( و لا من ارض و لا مإ الّا عوقب لترك التواضع ) كه چنان فضيلت و رحمت در آن تربت پاك قرار فرموده اند كه همه
عوالم امكان از آن تربت اقدس بهره و فيض ميبرند، بلكه فضائل و مناقب آن زمين مقدّس برترى دارد بر تربت مراقد همه ائمّه اطهار عليه السلام به مرقد انور حضرت محمّد (ص ) زيرا كه چند فضيلت
در تربت حضرت سيّد الشّهدأ عليه السلام هست كه در تربت هيچ پيغمبرى و وصّى او نيست و در تربت هاى سائر ائمّه عليه السلام نيز نيست . درجه سوّم - كربلا محل اندوه و محنت است و هر
يك از مقرّبين درگاه الهى و انبياء و اؤ لياء و اوصيّاء در وقت ورود به آن زمين فيض نزديك مى شود مهموم و اندوهگين مى باشند چنانكه حضرت صادق عليه السلام در خصوص زائرين آن مظلوم مى
فرمايد: كه زائر بايد تشنه و گرسنه و ژوليده مو و خاك آلوده و گريان و مهموم باشد. تأ سّيا له و للمستشهدين بكربلا و اهل بيته المظلومين المهمومين . درجه چهارم - كربلا نعيم جنّات است ، زيرا
كه همه بهشت را خداوند متعال از نور مقدّس و منوّر مدفون كربلا، خامس آل عبا عليه السلام خلق نموده است ، و حضرت امام صادق عليه السلام در خصوص ترك كنندگان زيارت آن سرور فرموده
است : مَن تَرَكَ زيارَة الحسين عليه السلام و هو يزعم شيعة فليس هو الشيعة و ان كان من اهل الجنّة هو ضيفان اهل الجنّة . ترجمه : امام صادق عليه السلام فرمودند: هر كس ترك كند زيارت
امام حسين عليه السلام را و در حالى كه خيال كند از شيعيان ماست ، بلكه او شيعه ما نيست و اگر هم وارد بهشت شود، ميهمان اهل بهشت خواهد بود، ( نه صاحب خانه ). رسول خدا (ص )
مى فرمايد: اِنّى اَشِمُ رائِحَة الجَنَّة مِن الحسين عليه السلام ، يعنى ، همانا از حسين عليه السلام بوى بهشت را استشمام مى كنم . پس بر طالبين بهشت لازم است كه داخل كربلاى ظاهرى
شوند و او از باب خاصّه آن كه عبارت از بكاء و اقامه مجالس عزا بشود تا در يوم النّشور به مقام قرب و مصاحبت آن بزرگوار در جناب النّعيم باشد. درجه پنجم : رضوان اللّه يعنى مكان خوشنودى كه
فوق همه نعمتها و راحتها و فيضهاست زيرا كه تربت پاك بنا بخضوع كه در عالم تكوين قبول نمود داراى نور الانوار همه انوار شده و خداوند عالم آن تربت طاهره را كه باعث ضياء و روشنائى همه
فرموده و مكان و مقام پيامبران اولوالعزم در بهشت عنبر سرشت در تربت كربلا خواهد شد، و همين خاك كربلا است كه در مقام فخر و مباهات فرياد مى نمايد: اِنّاارض اللّه المقدّسة المباركة . من
همان زمين مقدّس و مبارك خدا هستم . با اعتقاد پاك دفن شده گان آن خاك از بيم و هراس يوم الحساب آسوده و مطمئن شده و بدون حساب داخل بهشت و ساكن حُسن المأ ب ميشوند. بلكه
بر روايت حضرت صادق عليه السلام حتى هر خر و اشترى كه در كربلا بميرد به بهشت مى رود. (26)
یکشنبه 93/12/17
1. اگر شوهر در زندگي يادآور خدا شد او را همراهي و اگر خدا را فراموش كرد، يادآور او شود.
2. در حفظ دين و تقوا و انجام وظايف الهي و اجتماعي، شوهرش را ياري كند.
3.كم خرج باشد و مهرش سنگين نباشد.
4. خوش زبان و مهربان باشد.
5. خانه را محل استراحت شوهر قرار دهد و هنگام بروز مشكلات و ناراحتيها دلداريش دهد.
6. از زحمات شوهر و چيزهايي كه به منزل مي آورد تشكر و قدرداني نمايد.
7. از شوهر چيزي را مطالبه نكند كه قدرت تهيه آن را ندارد.
8. در منزل و براي شوهرش آرايش كند و بهترين لباسها را بپوشد و برايش دلبري كند.
9. هنگام خروج از منزل سنگين و با وقار و بدون آرايش خارج شود و با مردان بيگانه گرم نگيرد و شوخي نكند.
10. در حضور شوهر از مردهاي ديگر تعريف و تمجيد نكند.
11. اگر مرتكب اشتباهي شد فوراً از شوهر عذر خواهي كند.
12. اسباب خوشنودي شوهر را فراهم كند و موجب خشم و عصبانيت شوهر نشود و اگر عصباني شد رضايت او را جلب كند.
13. اگر شوهر درخواستی داشت، اجابت كند و اگر قسم خورد، باور كند و تكليف خود را انجام دهد.
14. چنانچه از شوهر كار ناروايي سرزد، عفو و اغماض نمايد.
15. خانه را لطيف، پاكيزه و زيبا و مرتب نگه دارد و در غذا پختن خوش سليقه و كاردان باشد. به سليقه شوهرش توجه كند.
16. در تغذيه، بهداشت و سلامت جسم و روح بچه ها كوشا باشد و در معالجه، درمان و پرستاري از آنها جديت نمايد.
17. امانتدار، راز نگه دار و راستگو باشد.[1]
نکته: برای شوهر دانش لازم است و برای زن نجابت.
شنبه 93/12/16
کارگاه آموزشی وبلاک نویسی مورخ15/12/93باحضور جناب آقای کیانی در حوزه مبارکه برگزار گردید.
این کارگاه آموزشی با حضور 50نفر ازطلاب،کادر اساتید طی دو جلسه 5/1ساعته برگزار گردید .
جناب آقای کیانی در مورد ویژگی هاوبلاک چنین بیان کردند: چون شخصی است می توان به طرز فکر آن شخص پی بردوبدون نیاز به صرف وقت وهزینه با پر
کردن چند صفحه مطالب خود را به جهان عرضه نموده همچنین راحتی استفاده از این ابزار باعث محبوبیت ورشد سریع پدیده وبلاک گردیده است.
ایشان ضرورت وبلاک نویسی دینی را چنین بیان کردند: وبلاک یکی ازمهمترین ابزارهای جدیدترویج فرهنگ ازطریق فضای مجازی است.لازم است با محتوای
سالم ورویکرد دینی با دشنه های دشمن مبارزه کنیم.
ایشان براین تاکید کردند:اینکه وبلاک نویسی در حوزه دینی زیاداست اما اکثراوبلاک هاصرفا مطالب نوشته شده در سایر رسانه ها راترویج می دهند واین
متناسب با فضای مجازی نمی باشدبلکه وبلاک باید نظرات وتفکرات خود نوینده باشد وسعی در تعامل وارتباط بادیگران باشد.
درادامه جناب آقای کیانی درباره نحوه ایجادوبلاک وتنظیم وبلاک ،بارگذاری عکس ومطالب وارسال مطلب،عنوان بندی ، موضوع بندی،ویرایش مطلب را آموزش
دادند.
شنبه 93/12/16
از کسانی که در هنگام تولد امام زمان علیه السلام حضور داشتند و جریان را مفصلا شرح داده.حکیمه خاتون دختر امام محمد تقی و عمه امام حسن عسکری علیه السلام است.شرح این داستان این است:
حکیمه خاتون میگوید:روزی به خانه امام حسن مشرف شدم.شبانگاه که نیمه شعبان سال ۲۵۵ بود وقتی خواستم به منزلم برگردم امام حسن فرمود:عمه جان امشب در خانه ما بمان زیرا ولی خدا و جانشین من در این شب متولد خواهد شد.پرسیدم از کدام کنیزانت؟فرمود از سوسن.پس هرچه در سوسن جست و جو نمودم آثاری از حمل ندیدم.بعد از افطار و ادای نماز با سوسن در یک اطاق خوابیدیم.طولی نکشید که از خواب بیدار شدم و در فرمایشات امام حسن تفکر می نمودم.بعد مشغول نماز شب شدم.سوسن هم از خواب برخواسته و نماز شب به جای آورد.نزدیک سپیده دم بود ولی از وضع حمل خبری نبود.داشتم در صحت وعده امام حسن تردید مینمودم که از اطاقش فرمود : عمه جان!شک نکن که وقت تولد فرزندم نزدیک شده است.
ناگهان احوال سوسن را متغیر دیدم.از جریان پرسیدم فرمود:احساس ناراحتی شدیدی در خود میکنم.من به تهیه مقدمات وضع حمل مشغول شدم و خودم قابلگی او را بر عهده گرفتم.
طولی نکشید که ولی خدا پاک و پاکیزه به دنیا آمد و در همان حال امام حسن فرمود:عمه جان!فرزندم را بیاور.وقتی کودک را به نزدش بردم او را در بغل گرفته دهان مبارکش را بر چشمان آن کودک نهاد.بلافاصله باز شد.سپس دهانش را بر دهان و گوش آن نوزاد نهاد و دست بر سرش مالید.پس از آن کودک به سخن آمده و به تلاوت قرآن مشغول شد.بعدا کودک را به من داد و فرمود:به نزد مادرش ببر!کودک را نزد مادرش بردم و به منزل بازگشتم.در روز سوم نیز به خانه امام حسن مشرف شدم و ابتدائا به قصد دیدار نوزاد به حجره سوسن رفتم اما کودک را ندیدم.پس خدمت امام حسن مشرف شدم ولی خجالت کشیدم از احوال نوزاد سوال نمایم.امام حسن ابتدائا فرمود:عمه جان!فرزندم در پناه خدا غایب شده است.هنگامی که من از دنیا رفتم و دیدی شیعیانم اختلاف دارند جریان ولادت فرزندم را به شیعیان مورد وثوق خبر بده.اما باید آن قضیه مخفی بماند.زیرا فرزندم غایب خواهد شد
شنبه 93/12/16
با وجود سفارش آن حضرت به نهان داشتن شرایط جسمى و وضعیت روحى اش پس از آن رویدادهاى تلخ، و با وجود رازدارى امیر مؤمنان، سرانجام خبر بیمارى بانوى بانوان در مدینه منتشر گردید و
همگان از شرایط آن حضرت آگاه شدند. لازم به یادآورى است که فاطمه علیهاالسلام از بیمارى سختى شکایت نداشت که غیرقابل مداوا برسد، بلکه آنچه او را سخت رنج مى داد و پیکرش را آب مى
کرد، امواج دردها و مصیبتها و رنجهایى بود که هر روز بر آن افزوده مى شد و این فشارها بود که بر رنج و بیمارى برخاسته از صدمات وارده در یورش به خانه اش، کمک مى کرد تا بانوى سرفراز گیتى را
به بستر شهادت بکشاند.
در کنار اینها فشار سوگ پدر و گریه بسیار بر آن حضرت نیز از عواملى بود که باعث شدت بیمارى و زوال شادابى و طراوت از خورشید جهان افروز وجود او مى شد و باید ستم و خشونت و مواضع
ناجوانمردانه ى برخى از مسلماننماها و نیز تحول ارتجاعى در سیستم سیاسى و دگرگونى کارها و تغییر اوضاع و شرایط به سود ارتجاع و جاهلیت را نیز از عواملى برشمرد که فشار دردها و رنجها را
هر لحظه بیشتر مى ساخت و خورشید وجود اندیشمندترین و آزاده ترین بانوى جهان هستى را بسوى افق مغرب پیش مى برد.
فاطمه در یورش دژخیمان دولت غاصب به خانه اش به گونه اى میان در و دیوار فشرده شد که علاوه بر وارد آمدن صدمات سخت بر وجود گرانمایه اش، جنین وى نیز سقط گردید و تازیانه هاى بیدادى
که بر پیکر مطهرش فرود آمد، بدنش را مجروح و خون آلود ساخت و آثار عمیقى در آن نازنین بدن برجاى نهاد. و نیز ضربات شدید دیگرى بر او وارد آمد که جسم و جان و روح ملکوتى اش را به شدت آزرد.
یکشنبه 93/12/10
محققان معتقدند «هوش» علاوه بر زمینه ژنتیک، تا حدی هم اکتسابی است و در طول زندگی و به نسبت شرایط محیطی از آغاز تولد تا بزرگسالی و بر اساس آموزش های فرد در
او شکل می گیرد، راه هایی را برای تقویت آن پیشنهاد می کنند. به نظر می رسد که هوش انسان، هم ارثی و هم اکتسابی است.
شما هم می توانید از این ۹ روش برای باهوش تر کردن فرزندتان استفاده کنید.
1- بازی برای هوش
شطرنج، جدول، پازل، سودوکو (جدول اعداد) و دیگر بازی های فکری، همگی برای مغز کودک همچون ورزش هستند.
2- در جست وجوی دانش باش
محققین معتقدند که والدینی که کودکان خود را به ارائه نظرات و ایده های جدید تشویق کرده و کنجکاوی آنها را مورد توجه و احترام قرار می دهند، درس بزرگی به آنها داده اند. از
کودکانتان در زمینه سرگرمی ها و علایقشان سؤالاتی بپرسید و از کنجکاوی آنها حمایت کنید، نکات و موارد جدید مربوط به سرگرمی هایشان را به آنها یاد دهید و برای تشویق
کنجکاوی هایشان، آنها را به گردش های آموزشی ببرید.
3- ورزش، ورزش، ورزش
مطالعات گروهی از دانشمندان آمریکایی نشان داده ارتباط مستقیمی بین فعالیت های ورزشی کودکان دبستانی و موفقیت تحصیلی آنها وجود دارد. بنا بر تحقیقات این گروه،
شرکت کردن کودکان در فعالیت های ورزشی، افزایش میزان اعتماد به نفس، مهارت در کارهای گروهی و توانایی های مدیریتی و رهبری را به دنبال دارد.
4- الفبای موسیقی، الفبای هوش
شاید شنیدن سر و صدای ناهنجار کودکتان در حالی که مشغول تمرین نوازندگی و آموختن موسیقی است اصلا لذت بخش نباشد اما باید بدانید که این سرگرمی لذت بخش
کودکان، یکی از مواردی است که نیم کره راست مغز آنها را پرورش می دهد.
5- شیر مادر، عصاره هوش
شیر مادر اولین غذای مغز کودک است. تحقیقات انجام شده نشان می دهد که شیر مادر از ۲ جهت برای کودک مفید است؛ یکی اینکه از خطر احتمالی ابتلای کودک به بیماری
جلوگیری می کند و دیگر اینکه به تنهایی یک غذای کامل برای نوزاد است. دانشمندان دانمارکی به این نتیجه رسیده اند که تغذیه نوزاد از سینه مادر، کودک را هم سالم تر و هم
باهوش تر می کند.
6 - کامپیوتر در خدمت هوش
ما در مورد انواعی از بازی های کامپیوتری صحبت می کنیم که مهارت های فکری و استراتژیک و قدرت تصمیم گیری و خلاقیت کودک را پرورش داده و کارگروهی را به او آموزش می
دهند. امروزه در دنیا بعضی شرکت های معتبر ساخت بازی های کامپیوتری، در تلاش هستند تا بازی های آموزشی ای بسازند که پرورش دهنده حافظه و توانایی های ذهنی
کودکان خردسال (حتی کودکان نوپا) باشند. تحقیقات اخیر نشان می دهد کودکانی که انواع بازی های کامپیوتری آموزشی را بازی می کنند، نسبت به آنهایی که این بازی ها را
تجربه نکرده اند از قدرت درک و تجسم تصویری بیشتری برخوردارند. جالب است بدانید معلمان بریتانیایی، امروزه در کلاس های درسشان از انواع بازی های کامپیوتری آموزشی
استفاده می کنند.
7 – صبحانه یادت نره
نتایج معتبر تحقیقات دقیقی که در دهه ۷۰ میلادی انجام شده، نشان داده است که خوردن صبحانه باعث تقویت حافظه، تمرکز و قدرت یادگیری می شود. کودکانی که صبحانه
نمی خورند، معمولا زودتر خسته شده و کم طاقت تر و زودرنج تر هستند. این دسته از کودکان نسبت به آنهایی که روز خود را با خوردن صبحانه شروع می کنند، از سرعت عمل
کمتری برخوردارند. با وجود کمبود وقت و برنامه های روزانه شلوغ امروزی، شاید کمتر کسی فرصت پیدا کند که هر روز بنشیند و صبحانه مفصلی نوش جان کند. اما کودک خود را
حتی فقط با خوردن یک لیوان شیر هم شده، صبحانه خورده، روانه مهد کودک یا مدرسه کنید تا تمرکز بیشتری داشته باشد.
یکشنبه 93/12/10
برخی خصایص و ویژگی های امام زمان (عج) مطابق احادیث و روایات عبارتند از:
یکشنبه 93/12/10
بگذار يک روز پليدي به نام سلمان رشدي زبان به اهانت گشايد، روز ديگر نسرين ملعون و بعد حسن حنفي و بعد نصر حامد ابوزيد به ساحت مقدس تو توهين کنند. بگذار نماينده پليد هلندي «فتنه» بسازد و بعد نشريه هتاک دانمارکي و
بعد کشيش آمريکايي و حالا صهيونست خونخوار از دريچه «شارلي ابدو» فرانسه از مهربانيات بغض زهرآلودش بترکد و به سوي سيماي الهيات گرد خشم و غضب و کينه بپاشد.
چهره ملکوت که با اين پليديها محو نميشود. اينان تيشه به ريشه خود ميزنند، زيرا هر اتفاق ناگوار اينچنين که در عالم بيفتد در واقع «عدو شود سبب خير» مصداق پيدا ميکند. اينان دنباله رويان نخست وزير پليد انگلستان هستند
که قرآن را از روي بغض بر روي ميز کوبيد و گفت مادامي که اين کتاب بر قلب مسلمانان حاکم است و نام محمد از مأذنهها بلند است، اروپا نميتواند بر اسلام چيره شود.
یکشنبه 93/12/10
اگر انسان یک گام در راه غیر رضای خدا بردارد، دیگر گامهای بعدی را نمی داندچه خواهد شد !همان گام اول ، او را به جاهایی که نمی داند، خواهد کشید .
شرط همه توسلات ، توبه است
- پرسش : آیا استفاده از خاک مدفن سیدالشهداء و آب زمزم – که اینقدر آنها را برای شفا یافتن سفارش می کنید – دعای ویژه ای هم دارد ؟
_ پاسخ : شرط همه ی توسلات ، توبه است و غیر از توبه شرط دیگری ندارد .
یکشنبه 93/12/10
بسمه تعالی
جلسه هیات امنا مورخ 4/12/93با حضور اعضای هیئت امناءومدیریت محترم استان حاج آقا صالحی وعضو افتخاری هیأت امنا جناب آقای میرزایی درحوزه مبارکه برگزارگردید.
درابتدا حاج آقا فراشی به مناسبت ولادت حضرت زینب (س) به ایرادسخن پرداختندوفرمودند:طاعت وبندگی حضرت زینب(س)نشان دهنده درس بندگی برای ما است.
دراین جلسه خانم مهر پورگزارشی ازوضعیت آموزشی ،فرهنگی،پژوهشی ،پذیرش ودیگر فعالیت های علمیه پرداختند:
آموزش:
_ درحال حاضر102طلبه داریم که76طلبه جاری داریم که 20نفرازطلاب معدل بالای19و2نفرمعدل 20داریم،همچنین درپاییزامسال باتوجه به آزمون علمی به عمل آمدکه2نفرازطلاب به مرحله استانی راه یافتند.
هم اکنون خانم بختیاریان با سمت معاونت آموزش،خانم عربیان باسمت معاونت فرهنگی،خانم جباری با سمت معاونت پژوهشی مشغول به فعالیت می باشد.
فرهنگی:
-در جشنواره قرآنی10نفرازطلاب به مرحله استانی راه یافتندکه 2نفرآنان به مرحله کشوری اه یافتند.،ودرمسابقات شهیدمطهری نیز2نفر به مرحله استانی راه یافتند.وهمچنین در بحث وبلاک نویسی رتبه 6کشوری رابه دست آوردیم.
پژوهشی:
-خانم جباری درمعاونت پژوهشی 2کرسی با موضوع «حضورطلاب درشبکه های اجتماعی آری یانه» داشتند.،وهمچنین برای هرطلبه یک وبلاک ایجاد کردند.
طلاب در خصوص انجام پژوهش خواستار کمک .حمایت بودند.
پذیرش:
_ نصب 3بنردرمیادن مختلف شهر،مکاتبه باادارات شهرستان ودرخواست نصب پوسترتبلیغاتی پذیرش حوزه درادارات شهر،پخش تراکت ونصب پوستردرسطح شهرتوسط آقای زارعی،وهمچنین تبلیغ مبلغین درمدارس ومحافل عمومی وپخش تراکت در سطح شهر قبل این زمان«درطول ماه محرم تاالان» بعدازپخش این تراکت تماسهای زیادی درخصوص درخواست مبلغ وهمچنین سوالات زیادی درحیطه فقهی،اعتقادی،مشاوره واستخاره تماس گرفته می شد،هماکنون نیز15نفرثبت نام سیستمی و60نفرثبت نام دفتری داشتیم.
_همچنین دربحث پذیرش:درخصوص مراجعه متقاضیان به دلیل کوچک بودن ساختمان حوزه بسیارفضا شلوغ میشود ازاین روتقاضای کمک ازحاج آقاشاهرودی وحاج آقافراشی داریم که ساختمان کنار دست حوزه رابه حوزه تحویل داده شودچراکه ساختمان خریداری شده به دلیل دروبودن ازحوزه مبارکه وراه اندازی مهدکودک در آنجادرمدیریت آن مشکل خواهد شد.
همچنین برای راه اندازی مهدکودک نیازمندکمک هستیم،چراکه به تعطیلی مهدکودک رستگاران ونبودمهدکودک مناسب درسطح شهرووباتوجه به سخنان حضرت آقادرخصوص فرزندآوری نیازمنداحداث هرچه سریعترمهدکودک می باشیم.
_مشاوره:خانم حلواییان به عنوان مشاور مدرسه فعالیت دارند.
_درخصوص اجرا شدن مصوبات قبلی:
کتاب رساله حقوق خریداری توسط حاج آقا فراشی تدریس گردید.
خانم عربیان که به عنوان رابط با بنیادحفظ آثار معرفی شدندبه بنیادرفتند.
بعداز سخنان خانم مهرپور حاج آقا صالحی مدیریت محترم استانی بعداز خیر مقدم گویی به هیئت امنا بیان کردند:سفرحاج آقاجمشیدی دارای برکات بسیارداشت،وبا توجه به بازدیدایشان از حوزه های خواهران،باعث گردیدایشان نسبت به حوزه های استان کردستان باورمند شدند.ایشان درادامه راجع به مهدکودک فرمودند:با توجه به مراجعه 50یا60نفره متقاضیان به حوزه وکوچک بودن ساختمان وشلوغی بچه ها درحوزه باعث می شود که متقاضیان از حوزه زده شوند،با توجه به کوچک وفاصله ساختمانی که برای حوزه خریداری شده در اختیارمرکز بزرگ قراربگیردووساختمان کناری که متعلق به مرکزبزرگ است به حوزه تحویل داده شود،وهمچنین برای تامین بودجه خرید ساختمان از پول که درحوزه بوده جمع گردیده
_ باتوجه ناهماهنگی برای تبین موضوع که بنیاد حفظ آثاربرای پژوهش قرار داده بودندباعث گردیدکه پژوهش زیادی نداشته باشیم اما باتوجه به گسترش موضوع انشالله پژوهشهای بیشتری داشته باشیم.
_ پول های که برای حوزه مبارکه واریز گردیده ومقداری هم از طرف مرکز مدیریت تامین گردیده به علاوه مقدار مبلغی که حاج آقا جمشیدی درسفرخود تامین کردندتوانستیم ساختمانی در اطراف این حوزه خریداری نماییم.
ایشان در ادامه بیان کردند:درآیین نامه جدیدهیات امناعزل ونسب مدیرومعاونین برعهده هیات امنا قرار گرفته است.
با توجه به اینکه کلینک تخصصی برای کاهش طلاق درجامعه انجام گرفته خلاءکارشناس دینی دراین کلنیک ها کاملا محسوس است،استفاده ازمشاوره دینی دراین کلینک ها ومشاوره تلفنی توسط حوزه های علمیه که این آمادگی را خواهند داشت.
ومصوباتی راین جلسه به شرح ذیل می باشد:
امور فرهنگي:مصوب گردید:20نفرازطلاب متاهل که دارای پاسپورت هستند وتابه حال کربلا مشرف نشدنددر اواخرفروردین ماه به صورت رایگان به کربلا اعزام گردند،همچنین 5نفرازطلاب باهزینه خودطلاب دراسفند ماه به کربلا اعزام شوند.
_ مصوب گردید:درمسایل فرهنگی وتشویق طلابی که در مسابقات مقام آورده اند بنیادحفظ آثارکمک نماید،همچنین برای برپایی مراسمات ملی مذهبی نیزکمک نماید،
مصوب گردید:سرکار خانم امینی رابط ازطرف بنیادحفظ آثار تعیین گردید.
_ مصوب گردید:استفاده از کارشناس دینی درکنارروانشناسان برای رسیدن به نتیجه مطلوب .
_استفاده ازاساتیدمجرب دررشته های تخصصی چون فقهی،عقیدتی،ومشاوره خانواده برای پاسخگویی به سوالات که در این خصوص تماس می گیرند.
امور مالي واداري: با توجه به اداره مسکن وشهرسازی ساختمان کناری رابه آقای خدای دادند،این ساختمان به صورت موقت دراختیاحوزه قراربگیرد،اما باید ساختمانی که حوزه خریداری نموده دراختیارمرکزبزرگ قرار بگیرد.ومهد کودک وپذیرش در آن ساختمان انجام گیرد.
امور پژوهشي ـ حمایت وتامین هزینه پژوهش های که درحوزه دفاع«از اسلام،دفاع مقدس و…
_حمایت مالی برای جمع آوری اسناد،مدارک وفعالیت های که درحوزه دفاع مقدس بوده است.
_ کتابهای که در حوزه دفاع مقدس چاپ می گردد،هزینه چاپ کتاب ازطرف بنیادحفظ آثارونشر دفاع مقدس تامین خواهدشد
ودر پایان جلسه اعضای هیات امناء طومار بیانه که در محکومیت هتک حرمت پیامبراکرم(ص) تنظیم گردیده بود را امضاءنمودند.
چهارشنبه 93/12/06
امام صادق(ع)می فرمایند:
هرکس برای خدا علم بیاموزدوبرای خدا عمل کند وبرای خدابه دیگران بیاموزد در ملکوت آسمانها به بزگی یاد می شود.
میزان الحکمه/حدیث 4510
مرکزمدیریت حوزه های علمیه خواهران تحت اشراف ونظارت شورای سیاست گذاری حوزههای علمیه خواهران در راستای تحق رهنمودهای مقام معظم رهبری (مدظله العالی)ومراجع عظام تقلید (داعم عزهم الشریف)باراهبرداصلی گسترش وفراگیرنمود آموزش علوم اسلامی وحوزوی،امکان تحصیل خواهران متدین ومشتاق رادربیش از 400واحدآموزشی تربیتی حوزوی درسراسر کشور فراهمنموده است.
چهارشنبه 93/12/06
اسلام مرد را قوام و زن را ریحان میداند. این نه جسارت به زن است نه جسارت به مرد. نه نادیده گرفتن حق زن
است نه نادیده گرفتن حق مرد؛ بلكه درست دیدن طبیعت آنهاست. ترازوی آنها هم اتفاقا برابر است؛ یعنی وقتی
جنس لطیف و زیبا و عامل آرامش و آرایش معنوی محیط زندگی را در یك كفه میگذاریم، و این جنس مدیریت و كاركرد
و محل اتكا بودن و تكیهگاه بودن برای زن را هم در كفهی دیگر ترازو میگذاریم، این دو كفه با هم برابر میشود. نه آن
بر این ترجیح دارد و نه این بر آن
چهارشنبه 93/12/06
اسلام مرد را قوام و زن را ریحان میداند. این نه جسارت به زن است نه جسارت به مرد. نه نادیده گرفتن حق زن
است نه نادیده گرفتن حق مرد؛ بلكه درست دیدن طبیعت آنهاست. ترازوی آنها هم اتفاقا برابر است؛ یعنی وقتی
جنس لطیف و زیبا و عامل آرامش و آرایش معنوی محیط زندگی را در یك كفه میگذاریم، و این جنس مدیریت و كاركرد
و محل اتكا بودن و تكیهگاه بودن برای زن را هم در كفهی دیگر ترازو میگذاریم، این دو كفه با هم برابر میشود. نه آن
بر این ترجیح دارد و نه این بر آن.[1]
پی نوشت :
سه شنبه 93/12/05
چرا امام زمان (ع) با کلمه قائم و مهدی خوانده میشود و چرا بعضی با شنیدن لقب قائم برمیخیزد و می ایستد؟
پاسخ:
در بسیاری از روایات آن حضرت با القاب قائم و مهدی یاد شده و در مورد قائمبسیار میشد که در زمان ائمه علیه السلام بر اثر ظلم و فساد حاکمان غاصب امامان به یاد امام زمان می افتادند و میفرمودند:قائم ما انتقام ما را خواهد گرفت.
قائم یعنی قیام کننده نظر به این که قیام و نهضت حضرت مهدی جهانی است و در تمام تاریخ بشر چنین قیام و حکومتی نبوده است و آن حضرت با این عنوان خوانده میشود.
اما اینکه پیروان آن حضرت با شنیدن این لفظ و با گفتن این کلمه برمیخیزند و می ایستند یک نوع عمل مستحبی و احترام و اظهار پیوند وانتظار به رآن حضرت است و ضمنا مردم را به یاد نهضت و قیام حضرت مهدی(عج) می اندازد و
برای آنها این تلقین عملی میشود که باید برخواست نهضت کرد و امیدوار بود و به زمینه سازی برای ظهور و قیام جهانی رهبری معصوم و قاطع که امید پیامبران و امامان و همه مستضعفان جهان و قلب تپنده هستی است پرداخت.
این کار حتی در زمان امام صادق در میان شیعیان معمول بوده و حتی نقل شده در خراسان در حضور حضرت امام رضا کلمه قائم ذکر شد امام رضا برخاست و دستش را بر سر نهاد و فرمود((اللهم عجل فرجه و سهل مخرجه)).خداوندا بر
فرجش شتاب کن و راه ظهور و نهضتش را آسان گردان
سه شنبه 93/12/05
چرا امام زمان (ع) با کلمه قائم و مهدی خوانده میشود و چرا بعضی با شنیدن لقب قائم برمیخیزد و می ایستد؟
پاسخ:
در بسیاری از روایات آن حضرت با القاب قائم و مهدی یاد شده و در مورد قائمبسیار میشد که در زمان ائمه علیه السلام بر اثر ظلم و فساد حاکمان غاصب امامان به یاد امام زمان می افتادند و میفرمودند:قائم ما انتقام ما را خواهد
گرفت.
قائم یعنی قیام کننده نظر به این که قیام و نهضت حضرت مهدی جهانی است و در تمام تاریخ بشر چنین قیام و حکومتی نبوده است و آن حضرت با این عنوان خوانده میشود.
اما اینکه پیروان آن حضرت با شنیدن این لفظ و با گفتن این کلمه برمیخیزند و می ایستند یک نوع عمل مستحبی و احترام و اظهار پیوند وانتظار به رآن حضرت است و ضمنا مردم را به یاد نهضت و قیام حضرت مهدی(عج) می اندازد و
برای آنها این تلقین عملی میشود که باید برخواست نهضت کرد و امیدوار بود و به زمینه سازی برای ظهور و قیام جهانی رهبری معصوم و قاطع که امید پیامبران و امامان و همه مستضعفان جهان و قلب تپنده هستی است پرداخت.
این کار حتی در زمان امام صادق در میان شیعیان معمول بوده و حتی نقل شده در خراسان در حضور حضرت امام رضا کلمه قائم ذکر شد امام رضا برخاست و دستش را بر سر نهاد و فرمود((اللهم عجل فرجه و سهل مخرجه)).خداوندا بر
فرجش شتاب کن و راه ظهور و نهضتش را آسان گردان
دوشنبه 93/12/04
هنگامى كه اهل بيت امام حسين (ع) را به عنوان اسير وارد شهر شام كردند و در بين ايشان حضرت سجّاد (ع) نيز با حالتى ناجور و دلخراش حضور داشت ، مردم شام با تبليغات سوئى كه توسّط مامورين يزيد لعنة اللّه عليه شده بود، با شادمانى و سرور براى استقبال از اسيران آمده بودند.
در بين مردم پيرمردى بود، جلو آمد و گفت: شكر خداى را كه مردان شما را كشت و آتش فتنه خاموش شد؛ و سپس به آن عزيزان دل شكسته ، بسيار دشنام و ناسزا گفت .
امام (ع) در همان وضعيّتى كه بود، فرمود: اى پيرمرد! آنچه تو گفتى ، من گوش كردم و چيزى نگفتم تا آن كه سخن تو تمام شد؛ و آنچه خواستى گفتى ، اكنون ساكت باش تا من نيز سخنى گويم .
پيرمرد گفت : آنچه مى خواهى بيان كن .
حضرت فرمود: آيا قرآن خوانده اى ؟
پيرمرد گفت : آرى . حضرت فرمود: اين آيه قرآن را نيز خوانده اى :
« قُلْ لا اسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ اَجْرا إلاّ الْمَوَدَّةَ فى الْقُرْبى » يعنى ؛ من از شما پاداشى به جز مودّت و دوستى اهل بيتم را نمى خواهم .
پيرمرد پاسخ داد: آرى، آن را خونده ام .
امام سجّاد (ع) فرمود: ما اهل بيت - قُربى - هستيم ؛ ادامه دارد ….
دوشنبه 93/12/04
آب تماشایی است چه وقتی که فواره می شود و بالامی رود، چه وقتی که آبشار می شود و فرو می ریزد چه وقتی هم که در جوی یا نهری جاری می شود. صدای آب خیلی آرام بخش است و به انسان آرامش می دهد به شرطی که آب صاف و زلال باشد. آبی که گل آلود هست اصلا تماشایی نیست. وقتی که سیل آب می آید و گل آلود است هیچ تماشایی ندارد، صدای خوشی هم ندارد. صدای آب گل آلود نه تنها به شما آرامش نمی دهد بلکه خیلی هم کسل کننده و خسته کننده است.
انسانها هم دقیقا مثل آب هستند و چنین تقسیم بندی دارند. بعضی از آنها زلال و صاف هستند و یک صفایی دارند. انسان وقتی کنار این افراد مینشیند آرامش پیدا میکند. رفتار، کلام و نگاه آنها به عالم و هستی خیلی تماشایی است. بعضی ها هستند که مثل آب آلوده هستند و اصلا تماشایی نیستند. شما دوست دارید که اصلا این انسان را نبینید و اگر او را دیدید کنار او ننشینید و وقتی او کنار شما می نشیند اذیت می شوی و دوست داری که زود از او فاصله بگیری. خوب است که اگر انسان می خواهد کنار کسی بنشیند آن فرد کسی باشد که مثل آب زلال و گوارا باشد مثل امیرالمومنین. چه کسی از امیرالمومنین بهتر که کنار او بنشینیم. ما که می خواهیم حرفی و سخنی بشنویم، چه سخن و حرفی زلال تر از کلام امیرالمومنین است.
پی نوشت :
سه شنبه 93/11/21
از ديدگاه مقام معظم رهبري ويژگي هاي مهم امام خميني(ره) چيست؟
ويژگيهاي مهم حضرت امام (ره) از ديدگاه مقام معظم رهبري اينگونه تبيين شده است:
1. امام بزرگوار ما، مجسمه اي از ارزش هاي انقلاب ما بود… او اسلام انقلابي مجسّم، اسلام ناب مجسّم در زندگي و اخلاق و احساسات و تصميم گيري ها و نيز فاني براي خدا بود. خداي متعال هم به او پاداش داد. كاري كه به دست اين بزرگوار در اين دوران انجام گرفت ، كاري بي نظير بود.[1]
2. رهبر حكيم و فقيه كه عبد صالح و الگوي مسلماني بود، خود پيشاهنگ اين حركت «منظور حركت به سوي استقرار شريعت» در ايمان و عمل شد و اين ايمان، جان او را چنان لبريز كرده بود، كه توانست دل هاي بي ايمان و ظرف هاي تهي را از فيضان ايمان خود در صحنه هاي عمل، لبريز و سيراب كند و فروغ ايمان و اميد او، ديوارهاي قطور يأس و بي ايماني را بشكافد و فضاي مبارزه و عمل را پُر كند.[2]
3. «امام» مردي بود كه در راه آرمان هاي بزرگ و در راه تكليف شرعي، هيچ مشكلي نمي توانست مانع راه او بشود.[3]
4. مرد مسنّي در سنين نزديك به هشتاد سال در آن زمان «1356»، وقتي كه فرزند فاضل و برجسته اش از دنيا رفت «مرحوم سيّد مصطفي» جمله اي كه از او نقل شد اين بود كه «مرگ مصطفي از الطاف خفيّة الهي است»… ببينيد چه قدر عظمت مي خواهد در يك انسان! اين مصيبت ها و اين سختي ها و اين شدت هايي كه در دوران انقلاب بر اين مرد بزرگ وارد آمد و او مثل كوه استواري آنها را تحمل كرد، ريشه اش در همين عظمت روحي است كه در مقابل مرگ عزيزي اين چنين، چنين برخوردي پيدا مي كند.[4]
5. آنچه كه در دورة بعد از تشكيل نظام اسلامي، از ابعاد وجودي امام مشاهده شد، به مراتب مهم تر و عظيم تر بود از آنچه كه قبلاً ديده شده بود، زيرا در دوران حكومت، هم رهبر و زمامدار بود و هم يك زاهد و عارف. تركيب اين دو با هم، از آن كارهايي است كه جز در پيامبراني مثل داود، سلمان، سليمان، حضرت محمد - صلي الله عليه و آله - و برخي لذا و حياي خاص الهي مثل حضرت علي - عليه السلام- نمي توان يافت.[5]
6. در چهرة يك حاكم و زمامدار و رهبر، امام بزرگوار مردي هوشيار با شهامت، با تدبير، با ابتكار و دريادل بود؛ امواج سهمگين در مقابل او چيز كم اهميتي محسوب مي شدند؛ هيچ حادثة سنگيني نبود كه بتواند او را شكست بدهد؛ او را به خضوع در مقابل آن حادثه وادار كند.[6]
7. او معتقد به مردم بود؛ حقيقتاً به آراء مردم اعتقاد داشت… به مردم از صميم قلب علاقه داشت؛ به مردم عشق مي ورزيد و آنها را دوست مي داشت. امام به مردم اعتماد داشت و به آراء مردم احترام مي گذاشت.[7]
8. آنچه در زمامداران مختلف عالم، ماية امتياز آنها مي شد، اغلب آن صفات را، ما در امام مجتمع مي ديديم. او، هم عاقل بود، هم دورانديش بود، هم محتاط بود، هم دشمن شناس بود، هم به دوست اعتماد مي كرد، هم ضربه اي را كه به دشمن وارد مي كرد، ضربة قاطع وارد مي كرد. همة آن چيزهايي كه براي يك انسان لازم است تا بتواند در چنين جايگاه حساس و خطيري انجام وظيفه كند و خدا و وجدان خود را راضي بكند، در اين مرد جمع بود.[8]
9. بُعد حاكم و رهبر بودن امام در موضع يك انسان مقتدر و يك انسان با اراده بود… امّا همين انسان، در چهرة زندگي شخصي و خصوصي خود، وقتي انسان آن جا را نگاه مي كند، او را در چهرة يك انسان زاهد و عارف و منقطع از دنيا مي بيند.[9]
10. آن بزرگوار براي خود، زخارف دنيوي و ذخيره و افزون طلبي نداشت و نخواست؛ بلكه بعكس، هداياي فراواني براي امام مي آوردند. كه آن هدايا را در راه خدا مي داد.[10]
11. او اهل خلوت، اهل عبادت، اهل گرية نيمه شب، اهل دعا، تضرّع، ارتباط با خدا، شعر و معنويت و عرفان و ذوق و حال بود. آن مردي كه دشمنان ملت ايران را مي ترساند و به خود مي لرزاند، آن سدّ مستحكم و كوه استوار، وقتي كه اين مسائل عاطفي و انساني پيش مي آمد، يك انسان لطيف، يك انسان كامل، يك انسان مهربان بود.[11]
12. همة اينها را امام از عمل به دين، از پايبندي به دين، از تقوا و از مطيع امر خدا بودن داشت؛ خود او هم بارها اين مضمون را در گونه گونة كلمات خود بر زبان مي آورد و بيان مي كرد: هر چه هست از خداست.[12]
خط امام(ره) خطي است كه ويژگي ها و انديشه هاي تابناك امام (ره) آنرا ترسيم نموده است. خط امام (ره) تبلور ويژگيها و انديشه هاي شخصيت جامعي همچون امام (ره) است كه جامع ارزشهاي والاي انساني و اسلامي است. خط امام حركت در مسير اهدف مقدس انقلاب اسلامي است اهدافي كه در كلام و سيره عملي آن بزرگوار به خوبي تبيين شده بود و در وصيت نامه الهي سياسي آن حضرت ترسيم شده است.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. ويژگي هاي انقلاب اسلامي، مؤسسه قدر ولايت، از ص 101 تا آخر.
2. انقلاب استثنايي، ويژه نامةروزنامة رسالت، بهمن 1377، ص 20، مقالة ويژگي هاي امام خميني.
3. حديث بيداري، زندگي نامة آرماني، علمي و سياسي امام خميني، حميد انصاري، مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام (ره).
4. توجه به بدبختي هاي مصر و…به دليل نداشتن رهبري با نفوذ و محبوب
دوشنبه 93/11/20
وَمَن يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَل لَّهُ مَخْرَجًا وَيَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لَا يَحْتَسِبُ وَمَن يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ
أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِكُلِّ شَيْءٍ قَدْرًا[1]؛
و كسى كه از خدا پروا كند براى او راه خروجى (از مشكلات) قرار مى دهد و او را از راهى كه گمان نمى
برد روزى مى دهد و كسى كه بر خدا توكل نمايد او برايش كافى است مسلّما خداوند رساننده فرمان و
تحقق بخشنده اراده خويش است همانا خداوند براى هر چيزى (از اجزاء عالم هستى از نظر ماهيت و كمّ
و كيف و آثار وجودى و مدت بقا) اندازه اى قرار داده است.
دوشنبه 93/11/20
برخي از راهكارهاي تقويت تفكر مثبت عبارتند از:
1-تقویت عزت نفس : نسبت به خودمان احساس خوبي داشته باشيم و خود را خوب، توانا و باارزش بدانيم.
2- فهرستي از صفات مثبت خود تهيه كنيم و راههاي تقويت آنها را بيابيم و سعی کنیم که آنها را افزایش دهیم.
3- فهرستي از افكار منفي خود در طي روز تهيه و سعي كنيم براي هر فكر منفي يك فكر مثبت معادل بيابيم تا به كمك آن بتوانيم با افكار منفي مقابله كنيم.
4- سعي كنيم در گفتار و برخوردهاي روزانه از كلمات و جملات مثبت استفاده كنيم، مثلاً در ملاقات با ديگران به جاي استفاده از جمله «خسته نباشيد» كه داراي بار منفي و القاي حس خستگي است، از جملات «خدا قوت»، «شاد باشيد» و يا «پر انرژي باشيد» استفاده كنيم.
5- افكار خود را متوجه خوبيها و جنبههاي مثبت زندگي كنيم تا با مرور زمان مثبتنگر شويم.
6- با خوشبيني سعي كنيم، دستورهايي به ذهن خود بدهيم كه انديشههاي جديد مثبت شكل گيرند.
7- هر روز صبح كه از خواب بر ميخيزيم با نگاه كردن به يك منظره یايك تابلوي نقاشي زيبا و يا نام خداوند روز خود را با نشاط و خوشبيني آغاز كنيم.
8- از افراد منفينگر يا موقعيتهايي كه باعث ايجاد افكار ناخوشايند و منفي ميشوند دوري و سعي كنيم كمتر با آنها برخورد داشته باشيم.
9- به مشكلات به عنوان محكي براي ارزيابي تواناييهاي خود نگاه كنيم و هرگز نتيجه بدي را پيشبيني نكنيم، زيرا مشكلات فقط به اندازهاي مهم هستند كه ما آنها را مهم ميپنداريم.
10- به لحظات و خاطرات زيبا و دوستداشتني گذشته خود فكر و سعي كنيم آنها را تكرار نماييم.[1]
پی نوشت :
1. سایت مركز مشاوره مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني(ره)
یکشنبه 93/11/19
مردی صبح زود از خواب بیدار شد تا نمازش را در خانه خدا (مسجد) بخواند.لباس پوشید و راهی خانه خدا شد.
در راه به مسجد، مرد زمین خورد و لباسهایش کثیف شد. او بلند شد،خودش را پاک کرد و به خانه برگشت.
مرد لباسهایش را عوض کرد و دوباره راهی خانه خدا شد.. در راه به مسجد ودر همان نقطه مجدداً زمین خورد!
او دوباره بلند شد، خودش را پاک کرد و به خانه برگشت.. یک بار دیگر لباسهایش را عوض کرد و راهی خانه خدا شد.
در راه به مسجد، با مردی که چراغ در دست داشت برخورد کرد و نامش را پرسید.
مرد پاسخ داد: (( من دیدم شما در راه به مسجد دو بار به زمین افتادید))..
از این رو چراغ آوردم تا بتوانم راهتان را روشن کنم.
مرد اول از او بطور فراوان تشکر می کند و هر دو راهشان را به طرف مسجد ادامه می دهند. همین که به مسجد
رسیدند، مرد اول از مرد چراغ بدست در خواست می کند تا به مسجد وارد شود و با او نماز بخواند.
مرد دوم از رفتن به داخل مسجد خودداری می کند.
مرد اول درخواستش را دوبار دیگر تکرار می کند و مجدداً همان جواب را می شنود.
مرد اول سوال می کند که چرا او نمی خواهد وارد مسجد شود و نماز بخواند.
مرد دوم پاسخ داد: ((من شیطان هستم.)) مرد اول با شنیدن این جواب جا خورد..
شیطان در ادامه توضیح می دهد:
((من شما را در راه به مسجد دیدم و این من بودم که باعث زمین خوردن شما شدم.))
وقتی شما به خانه رفتید، خودتان را تمیز کردید و به راهمان به مسجد برگشتید، خدا همه گناهان شما را بخشید.
من برای بار دوم باعث زمین خوردن شما شدم و حتی آن هم شما را تشویق به ماندن در خانه نکرد، بلکه بیشتر به
راه مسجد برگشتید.
به خاطر آن، خدا همه گناهان افراد خانواده ات را بخشید. من ترسیدم که اگر یک بار دیگر باعث زمین خوردن شما
بشوم، آنگاه خدا گناهان افراد دهکده تان را خواهد بخشید.
بنابراین، من سالم رسیدن شما را به خانه خدا (مسجد) مطمئن ساختم.
نتیجه داستان:
کار خیری را که قصد دارید انجام دهید به تعویق نیاندازید. زیرا هرگز نمی دانید
چقدر اجر و پاداش ممکن است ازمواجه با سختی های در حین تلاش به انجام کار خیر
دریافت کنید. پارسائی شما می تواند خانواده و قوم تان را بطور کلی نجات بخشد.
این کار را انجام دهید و پیروزی خدا را ببینید.
شنبه 93/11/18
آخر شب بود . نشسته بود لب حوض داشت وضو می گرفت. مادر بهش گفت : پسرم تو که همیشه نمازت رو اول
وقت می خوندی چی شده که … ؟! البته ناراحت نباش حتما کار داشتی که تا حالا نمازت عقب افتاده محمد رضا
لبخندی زد و بعد از اینکه مسح پاشو کشید گفت : الهی قربونت برم مادر ! نمازم رو سر وقت مسجد خوندم . دارم
تجدید وضو می کنم تا با وضو بخوابم ؛ شنیدم هر کس قبل خواب وضو بگیره و با وضو بخوابه ، ملائکه تا صبح براش
عبادت می نویسن. شهید محمدرضا میدان دار
منبع : مجموعه همکلاسی آسمانی 5-2-41 ص 47
شنبه 93/11/18
وَلَا تَسْتَوِي الْحَسَنَةُ وَلَا السَّيِّئَةُ ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذِي بَيْنَكَ وَبَيْنَهُ عَدَاوَةٌ كَأَنَّهُ وَلِيٌّ حَمِيمٌ[1]؛
و هرگز امر نيك (از اعتقاد و كردار و گفتار) با امر بد يكسان نيست (پس بدى هايى را كه به تو مى رسد) با
بهترين روش دفع كن، به طورى كه به ناگاه آن كه ميان تو و او دشمنى است (چنان شود كه) گويى
دوستى گرم و خويشاوند است
چهارشنبه 93/11/15
حضرت علی علیه السلام می فرماید:
کسی که در طلب دنیا آزمند وحریص باشد فقیرانه از دنیا می رود.
چهارشنبه 93/11/15
حضور حاج آقا جمشیدی مدیر محترم حوزه های علمیه خواهران سراسر کشوروآیت الله شاهرودی نماینده ولی فقیه
در استان کردستان وحاج آقا صالحی وهیئت همراه در حوزه مبارکه ریحانه النبی (س) سنندج.
حاج آقا جمشیدی طی بیاناتی فرمودند:استان کردستان نماد خوبی برای نشان دادن هم زیستی مذاهب اسلامی
وتعامل همگرایانه است.
ایشان همچنین بیان داشتند:حوزه علمیه خواهران امتیازویژه دارند، اساسا آیه نفر نیز به این امر اشاره دارد ؛در ای آیه
هم سوال است هم مواخذه وهم تذکرومی فرماید :چرا از هر گروهی طایفه ای نفر نمی کنند،امیرالمومنین می
فرمایندوقتی خدا برای بنده بهترین را بخواهد فهم دین به او می دهد.
مدیر حوزه های علمیه کشور تصویر کلی خانواده حوزه علمیه بیان کردند:90هزار فارغ التحصیل داریم ؛حوزه علمیه
خواهران جزءبهترین ها در عرصه وبلاک نویسی می باشد.،در عرصه پژوهش وجشنواره ها هم حضور خواهران بیشتر
بوده است.
حاج آقا جمشیدی بر این امر یاد آور شدند :درحوزه های یاد گرفتیم با کمترین امکانات پرتوان ترین کارهارا انجام دهیم
،نه در حوزه خواهران ونه برادران منتظر نمی مانند که امکانات را درست کنیم بلکه خود وارد عمل می شود.
ایشان با اشاره به اهانت ساحت مقدس پیامبر اکرم (ص)فرمودند:آنچه در این سالها تلاش کردند نتوانستند ذره ای
غبار به ساحت قدسی این انسان والا بنشانند واین چهره فروزانتر شده به حدی که امروزه خرید قرآن به شدت
افزایش یافته است ،نامهرهبری به جوانان اروپا گوشه از این پردهای که غرب با تلاش زیاد خواسته برتعالیم بلند ونورانی
اسلام ومسیر رسیدن بیندازد بردارد،واشتیاق جوانان نسبت به اسلام بیشتر شده است.
ایشان در ادامه بیان کردند:از آنچه که کار می کنید غافل نباشید،شرط اثر گذاری مااین است که بامردم باشیم وبا آنها
تعامل داشته باشیم.وا آنان طوری تعامل داشته باشیم که در معاشرت با باما حس کنندحوزه های علمیه می تواند
الگوی تعاملی مردم باشد.
چهارشنبه 93/11/15
بین من و شکری پور شکر آب شده بود. چیز مهمی نبود. بیشتر اختلاف سلیقه بود. یک دفعه شنیدم شکری پور
مجروح شده و اعزامش کرده اند کرمانشاه. با خودم گفتم من مقصر بودم باید بروم حلالیت بطلبم. به سرعت خودم را
رساندم کرمانشاه. گفتند چند ساعت پیش اعزام شده همدان. وقتی رسیدم همدان دیر وقت بود. گفتم صبح زود
می روم سراغش. نماز صبح را خوانده بودم که صدای در بلند شد. اول صبح چه کسی با ما کار داشت. تا در را باز
کنم هزار تا فکر و خیال به سرم زد. سر جایم میخکوب شدم. باورم نمیشد . شکری پور دو تا عصا زیر بغلش گرفته
بود. هر دو پایش مجروح شده بود. خودش را انداخت بغلم. من ببوس و او ببوس. می گفت : « آمده ام حلالی بطلبم.
» اشک توی چشم هایم حلقه زده بود و بغض توی گلویم شکسته بود. زدم زیر گریه می گفتم : « باز تو اول شدی. »
شهید رضا شکری پور
منبع : راوی : همرزم شهید
چهارشنبه 93/11/15
فَبِمَا رَحْمَةٍ مِّنَ اللّهِ لِنتَ لَهُمْ وَلَوْ كُنتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لاَنفَضُّواْ مِنْ حَوْلِكَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ
وَشَاوِرْهُمْ فِي الأَمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللّهِ إِنَّ اللّهَ يُحِبُّ الْمُتَوَكِّلِينَ[1]؛
پس به بركت رحمتى از جانب خداوند با آنها (امت خود) نرمخو شدى، و اگر بد خلق و سختدل بودى حتما از
دورت پراكنده مى شدند. پس، از آنها درگذر و برايشان آمرزش طلب و در كارها با آنان مشورت نما، و چون
تصميم گرفتى بر خدا توكل كن، كه بى ترديد خداوند توكل كنندگان را دوست دارد.
یکشنبه 93/10/21
خداوند بی نهایت است، امّا به قدر نیازت فرود می فرستد، به قدر آرزویت
گسترده می شود، و به قدر ایمانت کارگشاست. (ملاصدرا)
شنبه 93/10/13
زمستون شده بود. هوا دلش گرفته بود و بهونه گريستن داشت و بالاخره نتونست بغضش رو تو گلوش
کنترل کنه. بغض ترکيد و در آسمون باز شد. اشکاي بارون از گونه هاي ابرها سرازير مي شدن و شر شر
بر صورت زمين و پشت بام ها مي ريختن. هوا سرد بود. مش قربون تلفنش رو برداشت و به پسرش
تماس گرفت: سلام پسرم
خوبي بابا، عروس گلم چه طوره؟ به مرحمت شما خوبيم. باباجون مراقب قلبهاتون باشيد، لحاف مهر رو
روي خودتون بکشيد که قلب تون سرما نخورن. پسر با اشتياق به سخنان پدرش گوش مي داد و همسر
او هم سرش را به گوشي چسبونده بود تا از شيريني کلام مش قربون يه چيزي هم گير اون بياد. مش
قربون کمي از وضع و اوضاع زندگيشون پرسيد و بعد گفت:
باباالغرض اين که بارون منو ياد نکته اي انداخت اگه بخواي بهت بگم. عروس که حواسش نبود، با شوق
داد زد: بگو باباجون. مش قربون، خنديد و گفت چه خوب تو هم مي شنوي شيطون
باشه براي هر دوتايي شما ميگم:
افراد سالمندي چون من که سردي و گرمي روزگار رو چشيدن قبل از اين که بارون بباره سري به پشت
بوم مي زنن و با جارو کردن خس و خاشاک، مسير آب بارون رو باز مي کنن و درزهاي پشت بوم رو مي
بندند تا نکنه از اين درزها آب نفوذ کنه و زندگي رو خيس کنه. ما هم بايد مراقب باشيم. بايد قبل از اين که
هواي زندگي پاييزي و زمستوني بشه حواسمون رو شش دونگ جمع کنيم که مبادا از درزهاي عاطفي،
آب مهر غريبه اي وارد دل يکي از همسران بشه، خس و خاشاکاي مسير عشق تون رو صبج به صبح
جارو کنين، اشغالاي ناسازگاري رو شب به شب توکيسه سازش بريزيد و درزهاي تفاهم تان را با بتن
بخشش و قير گذشت پرکنيد. نذاريد قطرات کدورت به تدريح از سوراخاي اختلاف، وارد خونه قلب و لونه
ذهنتون بشه و گرنه زندگي تون رو ويرون مي کنه. هنوز عروس داماد جوان با اشتياق به حرفاي باباش
گوش مي کرد که پدر با خنده گفت: چوونم گرم شده و پر حرفي کردم و بعد خدا حافظي کرد. او رفت اما
حرفاش که از دل مهربون و باتجربه اش برمي آمد، در قاب دل اين دو جوون خوش نشست.
چهارشنبه 93/10/10
به مناسبت نهم دی روز بصیرت ومیثاق با ولایت تریبون آزاد مورخ 9/10/93در حوزه مبارکه برگزار گردید.
سوال مطرح شده برداشت شما از فتنه 88 وروز 9دی ماه چیست؟
طلاب محترم باتوجه به گفتگو واعلام نظرات خود در این باره بیان داشتند:
چهره اصلی منافقان در فتنه 88مشخص شد،سران فتنه از طریق ماهواره ودیگر رسانه ها ی خارجی اقدام به این
عمل نمودندوهدف آنان ایجاد تفرقه بین مردم ایران ونظام بود که بااراده خداوند ضربه محکمی به خود زدند.
طلاب در نظرات خود باتوجه سخنان حضرت امام براین امر تاکید داشتند:ملاک حال فعلی افراد است،اینکه صرفااین
افراد در زمان امام خمینی (ره) همراه ایشان بودند،ملاک بر درستی آنان نیست همانطور که کسانی که در زمان پیامبر
اکرم (ص)همراه ایشان بودند نمی توان گفت که دارای فضیلت می باشند،این آشوب وفتنه در مسائل اقتصادی وسیاسی
تاثیر بسیار بدی داشت وباعث امیدواری دشمنان قبیل آمریکا وسلطنت طلبان به نابودی نظام جمهوری اسلامی ایران
وحمایت آنان از آشوب گرانی بودکه بعضی از آنان از روی غفلت و جهالت اقدام به این فتنه کرده بودند.
طلاب براین امر تصریح کردند که این واقعه دارای برکاتی نیز بود از قبیل آنکه باعث شد دوست ودشمن از هم شناخته
وعناصر فتنه مشخص گردد،وهمچنین ولایت مدار بودن مردم در عمل نشان داده شد ،چرا که بعد از سخنرانی حضرت
آقادر نماز جمعه همه مردم برای دفاع از دین ورهبری به میدان آمدند،وباندای«از توبه یک اشاره از ما به سر
دویدن.»وعهدی دوباره از دل وجان با رهبری داشته باشند.
طلاب نیز به این خصوص اشاره کردند که فتنه به معنای امتحان وبلاست که باعث می شود امورمشتبه وتاریک شودکه
حضرت آقا این امور را روشن نموند ودیگر جای برای فتنه گران نماند.
«مرگ برآمریکا»
سه شنبه 93/10/09
* فتنهها را باید با روشنگری خاموش کرد. هر جا روشنگری باشد، فتنهانگیز دستش کوتاه میشود. ۱۳۷۸/۰۵/۰۸
* فتنهانگیختن و بد دل کردن مردم نسبت به یکدیگر، یکی از مواد برنامهای است که دشمنان نسبت به این ملت در نظر
دارند.۱۳۷۹/۰۱/۰۶
* دنیاطلبان برای اینکه به مقاصد خودشان برسند، در جامعه فتنه ایجاد میکنند؛ جنگها، تبلیغات دروغین،
سیاستبازیهای ناجوانمردانه؛ اینها ناشی از همین دنیاطلبیهاست. ۱۳۸۷/۰۶/۲۹
* در اوائل حوادث بعد از انتخابات ۸۸ اولین کاری که شد، تردیدافکنی در کار مسئولین رسمی کشور بود؛ در کار شورای
نگهبان، در کار وزارت کشور. این تردیدافکنیها خیلی مضر است؛ دشمن این را میخواهد. ۱۳۸۸/۰۹/۰۴
* در شرائط فتنه، کار دشوارتر است؛ تشخیص دشوارتر است. البته خدای متعال حجت را همیشه تمام میکند؛ هیچ
وقت نمیگذارد مردم از خدای متعال طلبگار باشند و بگویند تو حجت را برای ما تمام نکردی، راهنما نفرستادی، ما از این
جهت گمراه شدیم.۱۳۸۸/۱۰/۱۹
* فتنه معنایش این است که یک عدهای بیایند با ظاهرِ دوست و باطنِ دشمن وارد میدان شوند، فضا را غبارآلود کنند؛
در این فضای غبارآلود، دشمن صریح بتواند چهرهی خودش را پنهان کند، وارد میدان شود و ضربه بزند. ۱۳۸۸/۱۰/۲۹
* وقتی در داخل محیط فتنه، کسانی با زبانشان صریحاً اسلام و شعارهای نظام جمهوری اسلامی را نفی میکنند، با
عملشان هم جمهوریت و یک انتخابات را زیر سؤال میبرند، وقتی این پدیده در جامعه ظاهر شد، انتظار از خواص این
است که مرزشان را مشخص کنند، موضعشان را مشخص کنند. ۱۳۸۸/۱۰/۲۹
* مهمترین هدف از حوادث دوران فتنهی بعد از انتخابات ۸۸ این بود که بین آحاد ملت شکاف بیندازند؛ سعیشان این بود.
میخواستند بین آحاد مردم شکاف بیندازند، و نتوانستند. ۱۳۸۸/۱۱/۱۹
* آن کسانی که در مقابل عظمت ملت ایران، در مقابل کار بزرگ ملت ایران در انتخابات ایستادند، آنها بخشی از ملت
نیستند؛ افرادی هستند یا ضد انقلاب صریح، یا کسانی که بر اثر جهالت خود، بر اثر لجاجت خود، کار ضد انقلاب را
میکنند؛ ربطی به تودهی مردم ندارند. ۱۳۸۸/۱۱/۱۹
* شما دیدید فتنهای به وجود آمد، کارهائی شد، تلاشهائی شد، آمریکا از فتنهگران دفاع کرد، انگلیس دفاع کرد،
قدرتهای غربی، منافقین و سلطنتطلبها دفاع کردند؛ نتیجه چه شد؟ نتیجه این شد که در مقابل همهی این اتحاد و
اتفاق نامیمون، مردم عزیز ما، ملت بزرگ ما در روز نهم دی، در روز بیست و دوی بهمن، آنچنان عظمتی از خودشان
نشان دادند که دنیا را خیره کرد. ۱۳۸۹/۰۳/۱۴
* باید حواسمان را جمع کنیم، بفهمیم که: «من نام لم ینم عنه»؛ اگر ما اینجا خواب برویم، جبههی دشمن، پشت
سنگر خودش معلوم نیست خواب رفته باشد؛ او بیدار است، علیه ما توطئه خواهد کرد. به نظر من، فتنهی سال ۸۸
هم همین بود؛ برای ما یک زنگ بود، یک زنگ بیدارباش بود. ۱۳۸۹/۰۶/۲۵
* گناه بزرگی که برخی از دستاندرکاران فتنهها در کشور انجام میدهند، امیدوار کردن دشمن است؛ دشمن را
امیدوار میکنند که میتواند منفذی در بین مردم، در بین عوامل گوناگون، در بین مسئولان نظام باز کند. ۱۳۸۹/۱۰/۰۸
* مردم ما در مقابلهی با فتنه، خودشان به پا خاستند. نهم دی در سرتاسر کشور مشت محکمی به دهان فتنهگران
زد. این کار را خود مردم کردند. این حرکت یک حرکت خودجوش بود؛ این خیلی معنا دارد؛ این نشانهی این است که این
مردم بیدارند، هشیارند.۱۳۸۹/۱۰/۰۸
* حادثهی نهم دی یک حادثهی عجیبی است؛ به خاطر دلبستگی مردم به نظام بود. اینها نشان دهندهی اعتماد مردم
است. متأسفانه میشنویم همین طور در اظهارات مصلحتجویانه، مکرر میگویند: آقا اعتمادِ از دست رفتهی مردم را
برگردانید! کدام اعتمادِ از دست رفته؟! مردم به نظام اعتماد دارند، نظام را دوست دارند، از نظام دفاع میکنند. ۱۳۹۰/۰۵/
۱۶
* در فتنهی ۸۸، دو روز بعد از حوادث عاشورا، قضیهی عظیم نهم دی به راه افتاد. همان وقت بعضی از ناظران خارجی
که از نزدیک دیده بودند، در مطبوعات غربی نوشتند و ما دیدیم، که گفته بودند آنچه در نهم دی در ایران پیش آمد، جز در
تشییع جنازهی امام، چنین اجتماعی، چنین شوری دیده نشده بود. این را مردم کردند. حضور مردم اینجوری است
. ۱۳۹۰/۰۷/۲۰
* یکی از خصوصیاتی که در حادثهی ۹ دی هست، که باز آن را کاملاً به حوادث انقلاب نزدیک میکند، مسئلهی
عاشوراست. یعنی در حوادث اول انقلاب هم محرّم پیش آمد و امام آن نکتهی عظیمِ عجیبِ تاریخی را بیان کردند:
«ماهی که خون بر شمشیر پیروز است».۱۳۹۰/۰۹/۲۱
* ۹ دی یک نمونهای بود از همان خصوصیتی که در خود انقلاب وجود داشت؛ یعنی مردم احساس وظیفهی دینی کردند
و دنبال این وظیفه، عمل صالحِ خودشان را انجام دادند. عمل صالح این بود که توی خیابان بیایند، نشان بدهند، بگویند
مردم ایران اینند.۱۳۹۰/۰۹/۲۱
* در قضایای سال ۸۸ که دشمن تصور میکرد طراحی دهسالهی او بر ضد جمهوری اسلامی به نتیجه رسیده است،
ملت ایران باقدرت در صحنه حاضر شد و بر دهان مخالفان و معارضان بینالمللی زد؛ چه برسد به مزدوران داخلی آنها
که در مقابل عظمت ملت ایران به حساب نمیآیند. ۱۳۹۱/۱۰/۲۷
* در مسئلهی انتخابات و غیر انتخابات، همه باید تسلیم رأی قانون باشند؛ در مقابل قانون تمکین کنند. آن حوادثی که
در سال ۸۸ پیش آمد که برای کشور ضرر داشت و ضایعهآفرین بود همه از همین ناشی شد که کسانی نخواستند به
قانون تمکین کنند؛ نخواستند به رأی مردم تمکین کنند. ۱۳۹۲/۰۱/۰۱
* دشمنان این ملت، روز نهم دی را فراموش کردهاند آن کسانی که فکر میکنند در این کشور یک اکثریتی خاموش و
مخالف با نظام جمهوری اسلامیاند، یادشان رفته است که سی و چهار سال است که هر سال در بیست و دوم
بهمن، در همهی شهرهای این کشور، جمعیتهای عظیم به دفاع از نظام جمهوری اسلامی بیرون میآیند و «مرگ بر
آمریکا» میگویند. ۱۳۹۲/۰۳/۱۴
یکشنبه 93/10/07
دوره آموزشی مبلغین مدرسه ریحانه النبی(س)سنندج با مشارکت مجمع جهانی اهل بیت مورخ3/8/93 دردفتر نماینده
ولی فقیه با آموزش حجت الاسلام والمسلمین حاج آقا حق پرست برگزار گردید.
حجت الاسلام والمسلمین حق پرست در سخنانی بیان داشتند :که ما در حال حاضر سه دشمن در سه جبهه فعال
داریم .
1- بادین مخالفت می کند.2- بااسلام به به ستیزه برخواسته 3- دشمنی که به مقابله بامکتب اهل بیت برخاسته اند.
هر کدام از این دشمنان از اسلحه خاص خود استفاده می کنند.
دشمن دین می خواهد دین نباشد،اخلاق دینی ،شریعت واحکام شریعت در جامعه نباشد.ودر راس آن همان
اندیشمندان غربیهستند که در مقابل دین می ایستند.
دشمن دوم :می خواهند اسلام نباشدودر راس آن مسیحیت تبشیری است
دشمن سوم:می خواهند محبت ومکتب اهل بیت راآنگونه که هست در اختیار جوانان قرار ندهند.
که این گروه سلفی تکفیری می باشد،سلفی هاجریانهای زیادی دارند امایکی از جریانهای مهم آن تکفیری است
ایشان با اشاره به شعارها واعمال خوارج در زمان امام علی (ع)بیان داشتند: تکفیریها نیز همانند خوارج فکر کرده
وبسیاری از شعارهای آنان همانند خوارج می باشد از قبیل آنکه می گویند لا حکم الا بالله ویا آنکه می گویند:لاتوسل
الا بالله،لا استغاثه الا بالله و…در حالی که دلیل توسل نا به امامان این است که ما بااین همه گناه نمی توانیم
مستقیما با خداوند ارتباط برقرار کنیم بلکه معصومی را واسطه بین خود و خداوند قرار می دهیم .
حجت الاسلام والمسلمین حق پرست براین امر تاکید کردند که بنیان گذار این جریان فکری ابن تیمیه بود ومروج آن
محمد بن عبد الوهاب بود که 90سال این اندیشه رارواج دادواولین کتابی که در رد این نظریات نوشته شد کتاب الصواعق
الهیه فی ر دالی وهابیه که نوشته سلیمان ابن عبد الوهاب برادر محمد بن عبد الوهاب می باشد وهمچنین پدر محمد
بن عبد الوهاب نیز مخالف عقاید فرزندش بود.
ایشان با بیان مرز میان شرک وتوحید بیان داشتند:چه زمانی به شخصی مشرک وچه زمانی موحد گفته می
شود،وهابیون به تحمیل تعمیقی وادارمی کنند یعنی هم تحمیل می کند وهم وادار می کند وهم احمق می کنند.
استاد حوزه ودانشگاه فرمودند:امروزه جریان وهابیت وتکفیری برای باورهایانسانی شبهه ایجاد می کنند ،در
قرآن،زیارت،ادعیه،محبت و فضایل اهل بیت ،اصل دیانت ،توحید ودر بسیاری از اعتقادات القاءشبهه می کنند که اگر
مطالعات دینی جوانی کم باشد تسلیم آن می شود.
ایشان بیان داشتند که به طور کلی وهابیت 4عقیده دارد:1- تجسیم وتشبیه:قائل به جسمیت برای خداوند
هستندومی گویند همانند انسان دارای دست وپا و…می باشد.2- انکار زیارت قبور صالحین :معتقد هستند کسی که
برای زیارت بار سفر می بنددمشرک هست وباید کشته شود.3- انکار فضایل اهل بیت(ع): 4- انکار حیات برزخی.ایشان
در ادامه به چند مورد از شبهات وهابیون پرداختندودر مورد آنها توصیح دادند:وفرمودند یکی از مهمترین شبهاتی که
مطرح می کنند آن است که چرا می روید وضریح اهل بیت (ع)را می کیرند؟جوابی که داده می شود آن است که از
نظر عقلی ومنطقی چوب ،سنگ،آهن ،زمان ومکان به خودی خود ارزش نداردهرمکانی شرافتش به خاطر آن کسی که
درآن مکان قراردارد
ما وقتی توسل می کنیم به خاطرنام پیامبرواهل بیت می باشد آن قدروالا می دانیم که کسی مثل آنان نزد خدا محترم
نیست.
حجت الاسلام والمسلمین حق پرست برای سیر مطالعاتی در زمینه وهابیت وتکفیری های داعشی کتابهایی را
معرفی کردند.
یکشنبه 93/10/07
حماسه نهم دی ماه و حضور عاشورايی مردم حماسه ساز و ولايتمدار ايران اسلامی در راهپيمايی 9 دی ماه 1388
نقطه عطفی در تاريخ انقلاب و برگ زريّن ديگری در افتخارات مرد و زن ايرانی به حساب می آيد . حماسه 9 دی نماد
عزّت، استقلال و بصيرت مردمی است که تا پای جان برای حفظ اصول اسلام و آرمانهای انقلاب ايستاده اند و با صدای
رسا اعلام کردند که اگر دشمن در برابر دين آنها بايستد در برابرتمام دنيای آنها خواهند ايستاد. روز نهم دی ماه در تاريخ
انقلاب اسلامی با عنوان روز «بصيرت» تبديل به يوم الله و ماندگار گرديد. در اين روز ماندگار و تاريخی ملت هميشه در
صحنه ايران اسلامی، حماسه ای ديگر آفريد و دشمنان خدا و دينش را مأيوس و نااميد ساخت و قلب امام زمان (عج) و
نائب بر حقش حضرت آيت الله العظمی خامنه ای(دامت برکاته) را شاد ساخت.
اين روز می توان گفت نهم دی، روز غلبه جنود الهی بر جنود شيطان است. روز خروش ملت ايران و آشکار ساختن
خشم مقدس در برابر اهانت ها و حرمت شکنی های عده ای غافل و يا مزدور وابسته به اجانب نسبت به مقدسات در
روز عاشورای حسينی است. روز نهم دی در واقع روز نه گفتن ملت ايران به سران فتنه و آری گفتن به نظام اسلامی و
بيعت مجدد مردم با آرمان های والای حضرت امام خمينی(ره) و رهبر فرزانه انقلاب اسلامی است. مردم در اين روز، تير
خلاص را به سران فتنه شليک و پشت پيکر نامبارک فتنه را به خاک ماليدند.
در روز نهم دی ماه 1388، مشروعيت سياسی نظام اسلامی ايران بار ديگر با حضور خودجوش ده ها ميليونی مردم در
تهران و تمامی شهرهای ديگر کشور به جهانيان اعلام گرديد.
روز نهم دی، روزی است که مردم ايران نشان دادند دشمنان خود و انقلاب خود را به خوبی می شناسند و هرگز فريب
حيله ها و نيرنگ های آنان را نمی خورند. روز نهم دی روزی است که مردم ايران نشان دادند که با بصيرتند و در ميان
گرد و غباری که فتنه گران به پا کرده اند هرگز، نه راه را گم می کنند و نه دست از راهبر واقعی که همانا ولايت فقيه
است، بر می دارند و در نهايت روز نهم دی روزی است که مردم مسلمان و انقلابی ايران نشان دادند که اين جمله
حضرت امام (ره) را که فرمودند: «پشتيبان ولايت فقيه باشيد تا به مملکت تان آسيب نرسد» به خوبی در عمل به آن
معتقد و پايبند هستند. نهم دی ماه يک هزار و سی صد و هشتاد و هشت، جشن بلوغ فکری و شخصيتی نظام
اسلامی بود.
چهارشنبه 93/10/03
ماه “ربیع الاول” همانگونه كه از اسم آن پیداست بهار ماه ها مى باشد؛ به
جهت اینكه آثار رحمت خداوند در آن هویداست . در این ماه ذخایر بركات خداوند
و نورهاى زیبایى او بر زمین فرود آمده است . زیرا میلاد رسول خدا (صلى الله
علیه و آله و سلم ) در این ماه است و مى توان ادعا كرد از اول آفرینش زمین
رحمتى مانند آن به خود ندیده است .
ماه محرم و صفر را پشت سر گذاشتیم با اندوه و اشک و ناله ،اشک ریختیم و
دل تازه کردیم و با یاد عظمت آقا ابا عبدالله الحسین بزرگ شدیم، از خزان عفلت
به برکت اشک های محرم و صفر به بهار رسیدیم و اکنون وقت آن است که در
این بهار به یمن رویش دوباریمان سجده شکر به جای آوریم و این بهار را قدر
بدانیم و بندگی کنیم.
ماه “ربیع الاول” همانگونه كه از اسم آن پیداست بهار ماه ها مى باشد؛ به
جهت اینكه آثار رحمت خداوند در آن هویداست . در این ماه ذخایر بركات خداوند
و نورهاى زیبایى او بر زمین فرود آمده است . زیرا میلاد رسول خدا (صلى الله
علیه و آله و سلم ) در این ماه است و مى توان ادعا كرد از اول آفرینش زمین
رحمتى مانند آن به خود ندیده است . چرا كه او داناترین مخلوقات خداوند و
برترین آنها و سرورشان و نزدیكترین آنها به خداوند و فرمانبردارترین آنها از او و
محبوبترینشان نزد او مى باشد، این روز نیز برتر از سایر روزهاست . و گویا روزى
است كه كامل ترین هدیه ها، بزرگترین بخشش ها، شامل ترین رحمت ها
برترین بركت ها، زیباترین نورها و مخفى ترین اسرار در آن پى ریزى شده است .
پس بر انسان مسلمان كه برترى رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) را
قبول داشته و مراقب رفتار با مولایش مى باشد واجب است در این ماه به
شکرانه ارازنی شدن آن نعمت بزرگ به عبادتی از سر شور و اشتیاق
بپردازد،گرچه عبادات شبانه روزی عالمیان هرگز در خور چنین نعمتی نخواهد بود
اما “آنچه سعی است ما در طلبش بنماییم".
شنبه 93/09/29
در گذشته، پیرمردی بود که از راه کفاشی گذر عمر می کرد …
او همیشه شادمانه آواز می خواند، کفش وصله می زد و هر شب با عشق و
امید نزد خانواده خویش باز می گشت.
و امّا در نزدیکی بساط کفاش، حجره تاجری ثروتمند و بدعنق بود؛
تاجر تنبل و پولدار که بیشتر اوقات در دکان خویش چرت می زد و شاگردانش
برایش کار می کردند، کم کم از آوازه خوانی های کفاش خسته و کلافه شد …
یک روز از کفاش پرسید درآمد تو چقدر است؟
کفاش گفت روزی سه درهم
تاجر یک کیسه زر به سمت کفاش انداخت و گفت:
بیا این از درآمد همه ی عمر کار کردنت هم بیشتر است!
برو خانه و راحت زندگی کن و بگذار من هم کمی چرت بزنم؛ آواز خواندنت مرا
کلافه کرده …
کفاش شکه شده بود، سر در گم و حیران کیسه را برداشت و دوان دوان نزد
همسرش رفت.
آن دو تا روز ها متحیر بودند که با آن پول چه کنند …!
از ترس دزد شبها خواب نداشتند، از فکر اینکه مبادا آن پول را از دست بدهند
آرامش نداشتند، خلاصه تمام فکر و ذکرشان شده بود مواظبت از آن کیسه ی زر …
تا اینکه پس از مدتی کفاش کیسه ی زر را برداشت و به نزد تاجر رفت ،
کیسه ی زر را به تاجر داد و گفت :
بیا ! سکه هایت را بگیر و آرامشم را پس بده .
*
*
پول، همیشه خوشبختی به همراه ندارد و هر چیزی به حد و اندازه اش برای
انسان خوب است.
پنجشنبه 93/09/27
علّامه حسنزادهآملی نقل کرده است: بنده حریم اساتید را بسیاربسیار حفظ میکردم. سعی
میکردم در حضور استاد به دیوار تکیه ندهم، چهار زانو بنشینم، حرفی را زیاد تکرار نکنم، چون و
چرا نمیکردم که مبادا سبب رنجش استاد شود. یک روز محضر آقای مهدی الهی قمشهای
نشسته بودم.
خم شدم و کف پای ایشان را بوسیدم. ایشان برگشتند و به من فرمودند: چرا این کار را کردی؟!
گفتم: من لیاقت ندارم که دست شما را ببوسم. برای بنده این کار مایۀ مباهات است، خب چرا
این کار را نکنم؟1
پنجشنبه 93/09/27
در قرآن کریم آمده است که خداوند، ابلیس را پس از آن همه عبادت، فقط به خاطر امتناع از یک
سجده، معذب کرد. چرا از او نگذشت؟ او که ارحم الراحمین است.
توحید در الوهیت یعنی اینکه تنها در برابر او سر به خاک بگذاریم و در مقابل هیچ کس دیگری سر
به خاک فرو نبریم. اله یعنی معبودِ واحد. توحید در الوهیت یعنی توحید در معبود، یعنی من جز
خدای واحد، هیچ کس دیگری را نمیپرستم. شیطان لعین و رجیم اینگونه بود. یعنی توحید در
الوهیت را داشت، او گفت من نمیخواهم غیر تو را بپرستم. اجازه بده من تنها در برابر تو سر به
خاک بگذارم. بنابر این او از این امتحان سربلند بیرون آمده بود. اما یک مطلب دیگر وجود داشت و
آن مرحله دوم توحید بود که آخرین مرحله است. کسی که آن توحید را بپذیرد، توحیدش تمام
است و موحد است. اوست که موحدِ مقبول و فرمانبر است.
توحید در ربوبیت یعنی قبول اینکه قانون، قانونِ خداوند است. من جز در برابر قانون خداوند، در
مقابل قانون دیگری سر فرود نمیآورم. هر چه او گفته میپذیرم و اطاعت میکنم. شیطان اله
واحد را پذیرفته یعنی توحید در الوهیت داشت اما قانون خداوند متعال را نپذیرفت. خدای متعال
فرموده بود آدم را سجده کن، اما شیطان از این امر سر باز زد و قانونی را که خداوند فرموده بود،
قبول نکرد. ابلیس ربّ واحد را نپذیرفته بود.
برخی از مردم، گناه خویش و دیگران را دانهای، زمانی یا (به قول معروف کیلویی) محاسبه
میکنند! مثلاً میگویند: فقط یک یا ده بار این گناه را انجام دادم و یا طول مدت گناه من فقط یک
ساعت، یا 70 سال بود، پس چرا چنین نتیجه (عذاب) سنگینی دارد؟! اما محاسبهی خدا چنین
نیست. خدا هم گناه را میبیند و هم آثار آن تا آخر الزمان را میبیند و همه را در نامهی اعمال
هر کس ثبت و نزد امام زمان هر عصری [و لوح محفوظ] احصاء مینماید:
«إِنَّا نَحْنُ نُحْیِی الْمَوْتَى وَنَكْتُبُ مَا قَدَّمُوا وَآثَارَهُمْ وَكُلَّ شَیْءٍ أحْصَیْنَاهُ فِی إِمَامٍ مُبِینٍ» (یس، 12)
ترجمه: البته این ماییم كه مرده ها را زنده مىكنیم و آنچه را از پیش فرستاده اند (از عملهاى
حال حیات) و آثار (پس از مرگ) آنها را مى نویسیم، و همه چیز را در امام آشكار به طور فراگیر
برشمرده ایم.
پس وقتی فرد میگوید: من فقط یک دروغ گفتم، یا …، خبر ندارد که دروغش چه آثار سوء و
مستمری گذاشته است. چه سرنوشتهایی در طی نسلها را تغییر داده است؛ و همینطور
است بزرگی گناه یک سجده نکردن ابلیس.
گناه، یعنی سرپیچی از فرمان خدا که در نظام آفرینش، نتیجهاش هلاکت و فلاکت (معذب شدن)
عبد است. پس هیچ گناهی، کم یا کوچک نیست. چنان چه امیرالمومنین علیهالسلام فرمودند:
«بزرگترین گناه آن است که صاحبش (مرتکبش) آن را کوچک بشمارد».
دوشنبه 93/09/24
قرآن زیباترین و ادب آمیزترین کتابى ست که بر بشر ظهور کرده است .در این کتاب زیبا با
لطافت و الفاظى زیبا و ادبى بسوى زنان خطاب نازل شده است.خطابهایى که بسوى زنان نازل
شده خاصیتهاى زیبایى را داراست که برایتان بیان خواهم کرد:
۱- انسانیت زن را آشکار ساخته است و به این موجود بصورت یک جنس مورد طمع مردان
ننگریسته و بر همین اساس خطاب بگونه ای آمده تا به مردان آموخته شود که سخن با زن
بایستی بسیار دقیق و محترم باشد و اهانت آمیز و نیش دار نباشد.
علت اینکه در صفت پوشش زنان سخن از موارد شهوت انگیزی ( نام اندام زن ) نیامده ، اینست
که الله تعالی خالق این موجود زیباست و اینست که خود به خلقش احترام دارد و اینست که
نخواسته به زن بگوید که من تو را با اینگونه آفرینش ، کمتر و پایینتر از مردان قرار دادم تا تو
همیشه رنج بکشی و از خودت شرمت آید و نتوانی از خود دفاع کنی!؟
الله تعالی به این خلق خودش نشان داده که من تو را می شناسم زیرا خلقت کردم و اینست که
می دانم تو سخن مرا می فهمی پس لازم نیست حرفهایی را برایت بگویم تا دیگران که تو را
نمی شناسند قدر تو را اشتباه بفهمند.
و اینست که الله تعالی به خلق خود اینگونه خطاب آورده است:
"یا ایها النبی قل لازواجک وبناتک ونساء المؤمنین یدنین علیهن من جلابیبهن ذلک ادنى
ان یعرفن فلا یؤذین وکان الله غفورا رحیما”
اى پیامبر، به همسران خود و دختران خود و همسران مؤمنان بگو که لباس هاى خود را بلند
کنند تا تمام بدنشان را در بر بگیرد و بپوشاند زیرا این کمترین حدیست که بوسیله اش (بعنوان
زنان پرهیزگار) شناخته خواهند شد و مورد اهانت قرار نخواهند گرفت. خداست عفو کننده،
مهربان ترین. سورة الأحزاب - الآیة ۵۹
“وقل للمؤمنات یغضضن من ابصارهن ویحفظن فروجهن ولا یبدین زینتهن الا ما ظهر
منها ولیضربن بخمرهن على جیوبهن ولا یبدین زینتهن الا لبعولتهن او ابائهن او اباء
بعولتهن او ابنائهن او ابناء بعولتهن او اخوانهن او بنی اخوانهن او بنی اخواتهن او نسائهن
او ما ملکت ایمانهن او التابعین غیر اولی الاربة من الرجال او الطفل الذین لم یظهروا
على عورات النساء ولا یضربن بارجلهن لیعلم ما یخفین من زینتهن وتوبوا الى الله جمیعا
ایها المؤمنون لعلکم تفلحون”
و به زنان ایمان آورده بگو که نگاه شان را پایین و بدور از نامحرمان دارند و پاکدامنی خود را حفظ
کنند و آرایشها .و زینتهای خود را آشکار نسازند مگر آنچه ظاهر شدنش ضروریست و مانعی
ندارد ( صورت و دو کف دست ) و روسریهایشان را بر گردن و سینه افکنند و زیبایی هایشان را
آشکار نسازند مگر برای شوهرانشان یا پدرانشان یا پدران شوهرانشان یا فرزندانشان یا فرزندان
شوهرانشان یا برادرانشان و یا پسران برادران و خواهرانشان یا زنانشان و برده های خود یا
مردانی که رغبت جنسی در آنان نیست یا کودکانی که هنوز به اندام زنان اطلاع نیافتند .
و پاهایشان را بر زمین نزنند ( که صدا دهد ) زیرا اینگونه خود را به نمایش می نهند و زینت خود
( اندام ) خود را آشکار می سازند و همگی ایمان آورندگان بایستی بسوی خدا بازگردید تا
رستگار شوید.سورة ۲۴ - آیة ۳۱
یکشنبه 93/09/23
همزمان با برگزاری موفق مراسم باشکوه عزاداری اربعین حسینی در کربلای معلی در امنیت کامل، نخستوزیر عراق
خواستار تسهیل بازگشت زائران شد. طرح امنیتی تا 6 روز دیگر ادامه دارد.
و خارج عراق در کربلای معلی در فضایی امن برگزار شد. مراسم عزاداری اربعین در کربلا بزرگترین تجمع بشری
است که بعد از سقوط رژیم سابق عراق، هر ساله، باشکوهتر از سال گذشته برگزار میشود.
مردم عراق و خارج آن، از 10 تا 12 روز قبل از اربعین حرکت پیاده به سوی کربلا را از نقاط مختلف آغاز کردند. از آنجا که
700 هتل و مسافرخانه کربلا گنجایش میلیونها زائر را ندارد، مردم عزادار سطح کوچهها، گذرها و خیابانهای کربلا را
با چادرهای خود پوشاندند و بسیاری نیز میهمان منازل مردم کربلا شدند.
مراسم اربعین با حضور دستهجات مختلف در بینالحرمین و حرم امام حسین و حضرت عباس علیهماالسلام برگزار شد
و عزادارن با هروله کردن شعار «لبیک یا حسین» سر دادند و بر سر و سینه زدند.
با پایان مراسم عزاداری، وسایل نقلیه عمومی در اختیار زائران قرار گرفته تا از کربلا خارج شوند و به شهرها و
کشورهایشان بازگردند.
ادامه طرح امنیتی تا شش روز:
هرچند که پایان مراسم اربعین به معنای پایان طرح امنیتی ویژه عراق برای این روز نیست و از آنجا که هنوز، حملات
تروریستی، زائران را تهدید میکند، تدابیر امنیتی ویژه تا یک هفته پس از این نیز ادامه خواهد داشت تا از ایجاد هرگونه
خلا امنیتی در سراسر کشور جلوگیری به عمل آید. همچنین خروج ناگهانی خیل عظیم عزادار از کربلا در یک روز میسر
نیست و بتدریج زائران این شهر را ترک خواهند کرد. به گفته مسئولان پیشبینی میشود، روند بازگشت زائران از
کربلا، یک هفته به طول انجامد.
افزایش شمار زائران در مقایسه با سال گذشته:
با وجود آنکه مراسم اربعین امسال، همزمان با تهدیدهای گروهکهای تکفیری (مانند داعش) برگزار شد، اما جمعیت
زائران امسال، در مقایسه با سال گذشته شاهد افزایش تا بالای 20 میلیون بود در حالی که سال گذشته این جمعیت
حدود 18 میلیون اعلام شد.
حضور باشکوه زائران از 60 ملیت مختلف
«خالد العبیدی» وزیر دفاع عراق، در خلال بازدید خود از نقاط مختلف کربلاء، اعلام کرد: شمار زائران وارد شده از خارج
از عراق تا دو روز پیش از روز اربعین حسینی (ع)، به چهار میلیون و پانصد هزار نفر از 60 ملیت رسیده است که
بیشترشان ایرانی هستند.
سه شنبه 93/09/18
یه لطف خدا به من این بوده که من رو در کنار بزرگان قرار داده مثلا یکی از اون ها یه استاد اخلاقه . اگه اسم می بردم
می شناختیدش .
وقتی فهمید ما بچه دار نمی شیم . یه روز نصیحتم کرد از اون نصیحت های دوست داشتنی . می گفت :
مراقب دعا کردنت باش . مراقب باش هر چیزی از خدا نخواهی . مراقب باش چه چیزی از خدا می خواهی . خدا بهتر
از ما صلاح کار رو می دونه .
می گفت یکی بهشون مراجعه کرده و بچه دار نمی شده ، یه فقیری از روستاهای دورافتاده بهشون مراجعه کرده و
گفته نمی تونه خرج بچه هاش رو بده . این خانواده بچه شون رو می دن اون یکی خانواده بزرگ می کنه و هردو خانواده
الان زندگی خوبی دارن .
اما …
این استاد می گفت :یکی بود که بچه دار نمی شد . اتاق بچه رو چیده بود و هی آه و زاری می کرد ، می گفت خدا یا
یه بچه به من بده مثل این عروسک ها تو بغلم بگیرم .
استاد می گفت : خدا بهش یه بچه داد ولی مثل عروسک ، بچه بیمار بود و هیچ رشد و حرکتی نداشت . چندین سال
این مادر غصه می خورد که این چه دعایی بود که کردم .
از یه مادر مفقود الاثر شنیدم که می گفت : وقتی پسرم تو شکمم بود پدرش مرد ، 16 ساله بود که مفقود شد . خدا
دور و برم رو خلوت کرد تا بیشتر باخودش باشم و بیشتر قرآن بخونم .
تفاوت ما آدم ها در نوع نگاهمون به دنیاست . یکی از دست دادن بچه اش رو توفیقی برای نزدیک شدن به خدا می
دونه و یکی بچه نداشتن رو …
وقتی این حرف ها رو تو ذهنم مرور می کنم ، می بینم هنوز به حکمت های الهی ایمانی رو که باید داشته باشم
ندارم .
دوشنبه 93/09/10
بر اساس یافته های پژوهشگران یک ساعت خواب نبمروزی دقت و تنظیم ساعت بیولوژیکی بدن را افزایش داده و در
نتیجه سلامت انسان را تضمین می کند.
تنظیم کارهای کبد کلیه ها ریه ها و انجام دادن بهتر فعالیت های حسی از وظایف ساعت بیولوژیکی بدن است.
همچنین یک ساعت خواب نیمروزی نشاط و شادابی جسم مغز قلب و اشتها را افزایش می دهد.
یکشنبه 93/09/09
ابوبصیر گوید: در سال میلاد امام موسی کاظم در معیت امام صادق علیه السلام به حج مشرف شدیم. در بازگشت وقتی در ابواء* مستقر شدیم و در نزد حضرت مشغول غذا خوردن بودیم که
فرتاده حمیده - همسر گرامی آنحضرت که در سفر همراه ما بود - وارد شد و گفت: حمیده می گوید زایمان من نزدیک است و شما قبلا فرموده بودید در خصوص این فرزند شما را مطلع سازم .
حضرت خوشحال و خندان براه افتاد و پس از مدت کوتاهی در حالی که آستین ها را بالا زده بود شاد و خندان وارد شد .
ما گفتیم: خدایت همیشه دهانت را خندان و چشمهایت را روشن بدارد . از حمیده چه خبر؟
امام فرمودند: خداوند حمیده را به سلامت داشت و پسری بمن عطا فرمود که بهترین خلق خداست :
« هو خیر من برأ الله »
منابع:
بحارالانوار ج48 ص2، 3، 4 به نقل از بصائرالدرجات و محاسن برقی
شنبه 93/09/08
آیا تا به حال با خود فکر کرده اید که چرا خیلی راحت و سریع دچار اضافه وزن می شود ولی به همان راحتی نمی
توانید وزن کم کنید؟ شما ممکن است برای مدتی پرخوری کنید و بعد فکر کنید که برگشتن به وزن سابق نا ممکن
است اما این طور نیست برای مثال اگر شما 3 هفته پرخوری کنید و بعد از آن به عادت سابق خود بازگردید و برنامه
غذایی خود را حفظ کنید ظرف 5 هفته به وزن سابق خود باز می گردید. شما باید در کنار برنامه غذایی ورزش را
فراموش نکنید و روزانه حداقل 30 دقیقه از وقت خود را پیاده روی اختصاص دهید البته این مدت برای کاهش وزن کم
است.
صبح بهترین زمان برای ورزش کردن است.افرادی که مشکل کم خوابی یا اختلالات خواب دارند نباید پیش از خواب
ورزش کنند زیرا بالا رفتن دمای بدن و تاثیر در هورمون افیدرامین سبب هوشیاری و بی خوابی می شود.
نوع ورزشی که انتخاب می کنید به علاقه تان بستگی داشته باشد زیرا اگر شیوه ی ورزش کردن خود را دوست
نداشته باشید در شما اثری نمی گذارد. به شما توصیه می کنیم که پیش از ورزش کردن کربوهیدرات بخورید زیرا
کربوهیدرات ها در ماهیچه ها و عضلات شما ذخیره می شود و هنگام لزوم به سرعت انرژی آزاد می کنند.
راه های بسیار ساده برای کاهش وزن:
1.در هفته 5 وعده صبحانه غلات بخورید.بر اساس نتایج مطالعات افرادی که صبحانه غلات می خورند کمتر به اضافه وزن
و بیماری دیابت مبتلا می شوند.
2.شیر و مواد لبنی کم چرب یا بدون چربی بخورید.
3.غذاهای آماده ی بیرون را نخورید.
4.فقط زمانی که صدای معده را شنیدید سراغ غذا بروید زیرا اغلب ما زمانی که عصبانی ناراحت و افسرده ایم بدون
توجه به گرسنگی یا نیاز بدن مان غذا می خوریم.
5.در محل کار هر 2 ساعت یک بار حداقل 5 دقیقه از جای خود بلند شوید و راه بروید به این ترتیب حداقل تا پایان
ساعت کاری 20 دقیقه راه رفته اید.
6.سعی کنید میوه بخورید نه آبمیوه زیرا میوه طبیعی کالری کمتری دارد.
7.زمانی که با دوستان خود هستید کمتر غذا بخورید تحقیقات نشان می دهد که در کنار دوستان زمان بیشتری سر
سفره سپری می شود چون با یکدیگر صحبت می کنند و بیشتر غذا می خورند.
8.کمتر تلویزیون تماشا کنید زیرا هنگام تماشای تلویزیون هوس می کنید تنقلات بیشتری بخورید.
9.رنگ آبی را وارد زندگی خود کنید زیرا رنگ آبی سبب کم شدن اشتها می شود.بنابراین سفره آبی رنگ بیندازید و
وقتی می خواهید غذا بخورید لباس آبی بپوشید و از رنگ های زرد و قرمز و نارنجی که تحریک کننده اشتها هستند
استفاده نکنید.
10.آهسته و با خون سردی کامل غذا بخورید زیرا 20 دقیقه طول می کشد تا مغز به معده دستور دهد که دیگر نیازی به
غذا ندارید.
11.سعی کنید برای شام بیشتر سبزیجات و حبوبات بخورید.
سه شنبه 93/09/04
1.خوردن غذا های حاوی جو،سدی است در برابر اشتها.
2.مغز هسته انبه،سرفه های سخت را درمان می کند.
3.اگر بادام تلخ را پودر کنید و با سرکه مخلوط نمایید و روی پوست بمالید،لکه های صورت را از بین می برد.
4.تخم کتان را روی ماست یا پنیرتان بریزید تا مقدار زیادی امگا3 روانه سلول هایتان کنید.
5.مصرف زیاد بادام زمینی،کلسترول خون را بالا می برد.
6.زردچوبه از ابتلا به آلزایمر جلوگیری میکند.
7.اگر واریس دارید،موضع مبتلا را با جوشانده پوست بلوط کمپرس کنید.
8.شربت سیب بهترین دارو برای درمان سرفه و گرفتگی صدا می باشد.
9.برای نرم کردن پوست زیر ناحیه آرنج،آرنج تان را حدود 10 دقیقه بر روی یک برش لیمو فشار دهید.
10.هسته زازالک سمی است،از خوردن آن خودداری کنید.
دوشنبه 93/09/03
1ـ شهید یعقوب ابراهیم نژاد اگر می دانستم با هر بار که خونم ریخته می شود بی حجابی آغوش حجاب در بر می گیرد، حاضر بودم هزاران هزار بار
کشته شوم. شهید احمد پناهی حجاب شما سنگری است آغشته به خون من که اگر آن را حفظ نکنید به خون من خیانت کرده اید.
————
2ـ بیمارستان از مجروحین پر شده بود… حال یکی خیلی بد بود… رگ هایش پاره پاره شده بود و خونریزی شدیدی داشت. وقتی دکتر این مجروح را
دید به من گفت بیاورمش داخل اتاق عمل. من آن زمان چادر به سر داشتم. دکتر اشاره کرد که چادرم را در بیاورم تا راحت تر بتوانم مجروح را جابه
جا کنم… مجروح که چند دقیقه ای بود به هوش آمده بود به سختی گوشه چادرم را گرفت و بریده بریده و سخت گفت: من دارم می روم تا تو
چادرت را در نیاوری.ما برای این چادر داریم می رویم… چادرم در مشتش بود که شهید شد. از آن به بعد در بدترین و سخت ترین شرایط هم چادرم
را کنار نگذاشتم…
راوی: خانم موسوی یکی از پرستاران دوران دفاع مقدس
یکشنبه 93/09/02
مصادف با آغاز ماه صفر دومین ماه قمری است؛ ماهی که به نحوست معروف است .
به گزارش مشرق، ماه صفر که بنا به روایتی ، روز اول آن روز واردشدن کاروان اسرای کربلا به شام است و حوادث تلخ
دیگری از جمله شهادت دختر 3 ساله امام حسین (ع)،رحلت جانگداز پیامبر اکرم (ص) در روز 28 این ماه واقع شده و
پایان ماه نیز مصادف با شهادت هشتمین پیشوای شیعیان امام رضا (ع) می باشد.
چرا صفر را صفر نامیده اند؟
در نامگذاری این ماه، دو وجه ذکر کرده اند:
. از «صُفْرَة (زردی)» گرفته شده؛ زیرا زمان انتخاب نام، مقارن فصل پاییز و زردی برگ درختان بوده است.
.
از «صِفْر (خالی)» گرفته شده؛ زیرا مردم پس از پایان ماههای حرام، رهسپار جنگ می شدند و شهرها خالی می
شد.
این ماه، معروف به شومی و بدشگونی است. از پیامبر اکرم (ص) درباره ماه صفر، چنین نقل شده است:
هر کس خبر تمام شدن این ماه را به من دهد، بشارت بهشت را به او میدهم.
برخی اعمال ماه صفر:
1-در این ماه، به دادن صدقه اهتمام بیشتری شود
پیامبر اکرم (ص) در باب صدقه دادن می فرمایند : ” لبخند تو بر روی برادرت صدقه است ، امر به معروف و نهی از منکر
کردنت صدقه است ، رهنمایی کسی که راه را گم کرده صدقه است و دور کردن سنگ و خا ر و استخوان از راه صدقه
است . “
-برای ایمنی از بلاها، دعای زیر هر روز ده مرتبه خوانده شود:
یا شَدیدَ الْقُوی وَیا شَدیدَ الْمِحالِ یا عَزیزُ یا عَزیزُ یا عَزیزُ ذَلَّتْ بِعَظَمَتِکَ جَمیعُ خَلْقِکَ فَاکْفِنی شَرَّ خَلْقِکَ یا مُحْسِنُ یا
مُجْمِلُ یا مُنْعِمُ یا مُفْضِلُ یا لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ سُبْحانَکَ اِنّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمینَ فَاسْتَجَبْنا لَهُ وَنَجَّیْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَکَذلِکَ نُنْجِی
الْمُؤْمِنینَ وَصَلَّی اللَّهُ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِهِ الطَّیِّبینَ الطَّاهِرینَ! (مفاتیح الجنان)
ای سخت نیرو، و ای سختگیر! ای عزیز، ای عزیز، ای عزیز! خوارند از بزرگیات همه خلقت. پس کفایت کن از من شرّ
خلق خودت را، ای احسان بخش! ای نیکوکار! ای نعمت بخش! ای عطا دِه! ای که معبودی جز تو نیست! منزّهی تو! به
راستی من از ظالمانم. اجابت کردیم برایش و نجاتش دادیم از غمّ و همچنین نجات دهیم مؤمنان را، و رحمت کند خدا
بر محمّد و آل پاک و پاکیزهاش!
شنبه 93/09/01
آقا سلام…
ببخشید! مرکز توانبخشی جانبازان کجاست ؟
همین جا که فلج ها و روانی ها رو نگه میدارند؟
انتهای همین کوچه است…!
شوکه شدم وقتی شنیدم…داخل که میروی قسمت اعصاب و روان.احساس میکنی هنوز آتش تیر و گلوله روی سرت
هست…
هنوز هر سه ثانیه یکی از روی تخت خیز میپرد…
هنوز یکی را می بینی با لباس لجنی دارد سینه خیز روی زمین می رود تا مین ها را خنثی کند…
آقا اسماعیل تلفن آسایشگاه رو سفت چسپیده بود و فریاد می زد پس نیروها کجا هستند؟؟؟… بچه ها قیچی
شدن….
محمد آقا را می بینم که دارد دمپایی های سفید بچه ها را واکس سیاه میزند…انگار زمان جنگ کفاش جبهه بوده…
وارد سالن آسایشگاه که میشوی یکی دوان دوان سمتت می آید و حال امام خمینی را ازت میپرسد..میگوید سلامش
را به امام برسانم بگویم بچه ها ایستاده اند…
اینجا هنوز بوی کربلای پنج می یاد…
با گریه خارج می شوم از آسایشگاه و به هیاهوی شهر باز میگردم…
یکی جلوی درب آسایشگاه تیکه می اندازد که آقا سهمیه بنزین ات را گرفتی؟؟؟…
سه شنبه 93/08/27
حضرت امام زین العابدین علیه السلام فرمودند: غیبت به وسیله دوازدهمین جانشین رسول خدا (ص) و
امامان طولانی میشود و مردم زمان او که معتقد به امامت او هستند و منتظر ظهور او میباشند از مردم
تمام زمانها بهترند چون خداوند عقل و فهمی به انها داده است که غیبت در نزد انها حکم مشاهده را دارد.
پروردگار انها را در ان زمان مثل کسانی میداند که با شمشیر در پیش روی پیامبر اکرم (ص) علیه دشمنان
دین پیکار کرده اند. ایشان مخلصان حقیقی و شیعیان راستگوی ما هستند که مردم را به طور اشکار ونهان
به دین خدا دعوت میکنند. همچنین فرمودند: انتظار فرج بزرگترین فرج است.
دوشنبه 93/08/26
برنامه علمی و آموزشی:
1). مطالعه درس جدید، قبل از حضور استاد در کلاس (زیرا پیش مطالعه در فهمیدن درس خیلی مؤثر است)؛
2). خوب گوش فرا دادن به درس و به اطراف نگاه نکردن و با کسی حرف نزدن؛
3). مطالعه مجدد درس استاد و آماده شدن برای مباحثه؛
4). تدریس مباحثه پس از فرا گرفتن درس؛ زیرا زکات علم نشر آن است؛
5). خلاصه نویسی کتاب درسی و تحقیق پیرامون مطالب آن و مطالعه کتب جنبی.
دوشنبه 93/08/26
بهتر نبود اگر همه افراد گستاخ و بیادب را جمع میکردند و به یک جزیره دورافتاده میفرستادند تا دیگر مجبور به
برخورد با آنها نباشیم؟
اما صبر کنید، راههای هوشمندانهتری هم برای کنار آمدن با این افراد وجود دارد. در زیر به 10 مورد از این روشها اشاره
میکنیم.
1. یادتان باشد، خیلی وقتها آن فرد گستاخ خود شما هستید.
شاید این بار نه ولی بارها شده است که خودتان هم گستاخی کردهاید. و البته این به آن معنی نیست که آدم بدی
هستید. پس دفعه بعد که کسی با گستاخی با شما رفتار کرد، یادتان باشد که او هم درست مثل شما انسان است
و بیادبی او به این معنی نیست که آدم بدی است.
2. به خودتان نگیرید.
وقتی کسی بیادبی میکند- مخصوصاً وقتی نظر شخصی درمورد شما میدهد -خیلی راحت ممکن است موجب
ناراحتیتان شود. اما دست خودتان است که چطور واکنش دهید. اگر رفتار بیادبانه آن فرد را مشکل خودش نه مشکل
خودتان ببینید، قدرت در دستان شما خواهد بود.
3. ببینید چرا.
آدمها دلایل خاص خودشان را برای بیادبی دارند. شاید روز بدی را گذرانده باشند. یا اینکه عجله دارند و تصور میکند
وقتی برای رفتار مودبانه و احترام گذاشتن ندارند. شاید هم اصلاً متوجه رفتار بیادبانه خود نشده باشند. تاوقتیکه از
آنها نپرسید دلیل رفتار آنها را نخواهید فهمید. آرامش خودتان را حفظ کنید و از او سوال کنید، “من فکر میکنم رفتار
شما غیرمحترمانه است. چرا چنین رفتاری با من داری؟”
4. کمی انتقادی برخورد کرده و آن گستاخی را بررسی کنید.
کسی با شما بدرفتاری و بیادبی کرده است. دقیقاً چه کرده یا چه گفته است؟ آیا واقعاً منظوری داشته است؟
اگرمنتقدانه به موقعیت نگاه کنید، متوجه خواهید شد که بیشتر گستاخیهای افراد بیمنظور است و به همین دلیل
میتوانید با خونسردی از آنها بگذرید. در موارد بسیار نادر فرد برای بیادبی خود دلیل و هدفی دارد و باز هم برخورد
انتقادی کمکتان میکند ریشه رفتار آن فرد را بررسی کرده و متوجه دلیل کارش شوید.
5. خودتان وارد این داستان نشوید.
دلتان میخواهد سر این فرد گستاخ داد بکشید؟ به هیچ وجه اینکار را نکنید. چنین کاری وضعیت را بهتر نخواهد کرد.
چه آن فرد این رفتار را عمدی یا غیرعمدی نشان داده باشد، شما باید احترام خودتان را حفظ کنید و اجازه ندهید آن
رفتار گستاخانه شما را تحریک کند.
6. دور شوید.
گستاخی و بیادبی رفتاری بسیار آزاردهنده است اما خارج کردن خودتان از آن موقعیت سریعترین و ممطئنترین راه
برای جلوگیری از رفتارهای بیادبانه دیگران است. حتی اگر هنوز مشغول حرف زدن با شما بود، دور شوید. اگر این فرد
غریبه بود، که مجبور نیستید باز هم در آینده او را ببینید اما اگر از دوستان یا همکارانتان بود، خیلی زود خواهند فهمید
که بیادبی کردنشان با شما به هیچ کجا نخواهد رسید و دفعه بعد سعی خواهند کرد که مودبتر باشند.
7. پیشنهاد کمک دهید.
بعضی از گستاخیها بخاطر بدرفتاری است. اما خیلی وقتها فردی که به شما بیادبی و گستاخی میکند به این
دلیل است که از چیزی خسته و درمانده است. و اگر در توانتان باشد که مشکل آن فرد را حل کنید، خواهید توانست
بیادبی او را به قدرشناسی تبدیل کنید. اما یک هشدار: فقط زمانی پیشنهاد کمک دهید که بتوانید این کار را فوراً
انجام دهید چون وعده کمک کردن بر درماندگی آنها اضافه میکند.
8. گستاخی را یک عادت بدانید.
بعضیها به این دلیل بیادب هستند که همیشه همینطور بودهاند. وقتی بیادبی و گستاخی به شکل یک عادت
دربیاید، ترک کردن آن خیلی سخت خواهد شد حتی اگر فرد واقعاً تصمیم به تغییر بگیرد. هیچوقت نباید عادتهای
گستاخی دیگران را به خودتان بگیرید.
9. سعی نکنید تغییرشان دهید.
اگر کسی بخواهد بیادب باشد شما نمیتوانید او را مجبور به مودب بودن کنید. درواقع، اینکه سعی کنید در رفتار او
تغییر ایجاد کنید باعث بدتر شدن رفتارش خواهد شد. گاهی وقتها بهترین انتخاب شما این است که قبول کنید
بیادبی و گستاخی آنها تقصیر شما نیست و اجازه دهید خودشان متوجه اشتباهشان شوند.
10. با مهربانی با گستاخی بجنگید.
اجازه ندهید که گستاخی دیگران باعث شود شما هم به همان روش پاسخ دهید. بهترین راه برای مقابله با گستاخی
این است که رابطه دوستانه و محبتآمیز خود را حفظ کرده و به آن فرد فرصت دهید کمی آرام شده و رفتارش را با
شما تعدیل کند.
یکشنبه 93/08/25
1 -آسیب های تربیتی ای كه از جانب اولیا و مربیان به قصد تربیت و اصلاح رفتار و از روی دلسوزی و محبت به كودكان
وارد می شود احتمالاً بیش از آسیب هایی است كه از جانب دیگر عوامل صورت می گیرد !
2 -اگر می خواهید فرزندتان نسبت به مسئولیت های خود بی تفاوت نباشد حساسیت بیش از حد نسبت به
مسئولیت های او نشان ندهید . ( سعی كنید ظاهراً بی تفاوت باشید تا او خود به تكالیف و وظایف خود حساس
شود ) .
3 -برای رسیدن به اهداف تربیتی ، اگر می خواهید سریعاً به مقصودتان نائل آیید آهسته و تدریجی حركت كنید .
4 -تربیت كردن ، رها كردن متربی از بستگی ها و وابستگی ها به سوی رشد و تعالی است و نه رام كردن و مطیع
كردن او در دام خواسته ها .” یقبُضكَ عَمّا لك و یبسُطكَ فیما لَه ” “قبض می كند تو را آنچه برای توست و رها می كند
تو را در آن چه برای اوست. “
5 -آموزش راه های رسیدن به حقیقت مهم تر از خود حقیقت است . این راه ها را به كودك نشان دهید .
6 -مهارتِ سكوت غالباً بیش از مهارتِ حرف زدن ارزش اثرگذاری دارد . با مهارت سكوت پیام خود را به كودك برسانید .
7 -معمولاً پدر و مادر در اثر حمایت و محبت نمی توانند كودك را به قدر كافی به خود واگذارند. در محبت نمودن معتدل
باشید ، زیرا ساختمانِ تربیتِ متعالی بر شانه های محبت متعادل بنا می شود .
8 -كودك در خانواده به خاطر مراقبت های افراطی و بایدهاو نبایدهاغالباً خودش نیست ، همه چیز را طوطی وار
اقتباس می كند ؛ او به جای این كه نقش بگیرد ، نقش بازی می كند . بنابراین اجازه بدهید كودك ، هنر خود بودن و
خود شدن را در خود شخصاً كشف كند .
9 -یكی از ظرافت های هنر تربیتی این است كه هرگز در هنگام تنبیه ، كودك را تا مرحله ای از پافشاری پیش نبریم كه
در آن خود را محكوم یافته تلقی كند،بلكه مقاومت مانع را چنان حساب كنیم كه بتواند بر آن فائق آید و تنبیه ، ابزاری
برای آگاهی باشد و نه برای ترس و تهدید.
10 -در برنامه های تربیتی باید پیام تربیتی به گونه ای طرح و ابلاغ گردد كه مخاطب آن را یكی از پدیده های ذات خود
حس كند .
11 -هر یك از افراد ، تربیتی درخور و شایسته با شخصیت و طبیعت خود دارند . از شبیه سازی و شبیه پروری پرهیز
كنید .( “قُل كُلُّ یعمَل عَلی شاكِلّتِه ” ؛ ” بگو هركدام به راه و روش خویش عمل كند.")
12 -هر چه محیط و زمینهیتربیت آماده تر باشد شرایط پذیرش پیام تربیتی مستعدتر و كاراتر است . آماده سازی
عاطفی و درونی ، هنری بس عمیق تر از پیام دهی و اندرزگویی است .
13 -تربیت كودك الزاماً مبتنی بر تعامل بین طبیعت او و دنیای پیرامون است ؛ پس در این تعامل به اقتضای طبیعت و
محیط او سهیم باشیم .
14 -هدف تربیت باید توسعه و گسترش ظرفیت درونی و قوه فهم كودك باشد و نه تحمیل و تزریق معلومات و محفوظات
به او .
15 -در روش تربیتِ فعال ، مربی می كوشد تا خود را از نظر ذهنی و عاطفی در موقعیت متربی قرار دهد ، در حالی كه
در روش تربیت انفعالی ، مربی ، كودك را در موقعیت خود قرار می دهد . در روش تربیت فعال ، مربی مشوّق ابداع و
خلاقیت است ، حال آن كه در روش انفعالی ، مربی القا كننده و ایجاد كننده عادت صوری است .
16 -وظیفه اولیا و مربیان هموار ساختن مسیر رشد و تعالی كودك است و نه راندن یا كشاندن او به سوی هدف ؛ زیرا
فرق است بین رشد” كنش گر” و رشد” كشانگر.”
17 -تنبیه باید به قصد بیداری دل باشد و نه تهدید جسم ، پس تا از نتیجه بیدارسازی تنبیه مطمئن نشده اید اقدام به
تنبیه نكنید .
18 -باید دانست كه غالباً كودك علت آنچه را كه شما عیب می دانید نمی داند،لذا قبل از سرزنش ، او را توجیه كنید تا
فاصله ای بین فهم شما و او ایجاد نشود .
19 -رشد و پیشرفت به وسیله خود كودك و در یك پویشِ درونی صورت می گیرد و پدر و مادر و یا معلم و مربی تنها
مددیار ، راهنما ، مدل نما ، محرك و مشوق او هستند و بس ؛ همانند دارو در كارتن ، طبیب در معالجه بدن و باغبان در
پرورش گل !
20 - مانباید كودك را ” دانش اندوز” بار آوریم ، بلكه باید او را در برابر صحنه ها و اشیایی قرار دهیم كه خود بیندیشد و
دریابد و گاه با احتیاط و بسیار مختصر او را راهنمایی كنیم تا به جای اندیشه آموزی ، اندیشه ورزی را پیشه كند .
21 -مربی باید بداند كه اندرزها و درسهای اخلاقی وقتی اثر نیكو دارد كه متربی شخصاً پذیرا باشد ، در غیر این صورت
نه تنها بی فایده است ، بلكه نتیجه ای وارونه به دنبال دارد .
22 -مربی باید” تجارب تربیتی” را به جای اندرزهای كتابی و لفظی در معرض كودك به نمایش بگذارد تا او فرصتِ تجربه
یواقعیت را در زندگی خود دریابد .
23 -كودك ، بسیاری از امور را كه دیدنی نیست از راه دیده می آموزد ، مثل صدق و صفای درونی ، شرافت نفسانی ،
نجابت اخلاقی و وقار معنوی و این آموزه های نادیدنی و ناگفتنی پایدارتر و عمیق تر از امور دیدنی است .
24 -در تربیت دینی باید پرورش حس مذهبی و تفكر دینی ، مقدم بر اطلاعات و دانش دینی باشد ؛ زیرا تربیت دینی
یعنی زیستن طبق معتقدات دینی و نه صرفاً دانستن و حفظ كردن اطلاعات دینی !
25 -قبل از تمایل و تقاضای متربی ، از انتقال پیام تربیتی خودداری كنید ، به ویژه در تربیت دینی.
26 -حد فراگیری مفاهیم تربیتی هر كودك را ظرفیت هوشی و انگیزشی او تعیین می كند ، لذا از تحمیل و تراكم
مفاهیم فراتر از ظرفیت او باید پرهیز كرد .
27 -در ارائه الگوی تربیتی مورد نظر سعی شود مواردی را مطرح كنیم كه كودك به طور خود انگیخته به آنها نیاز دارد ،
زیرا كودك به چیزی توجه می كند كه در ترازِ رغبت اوست.
28 -كودكان باید نسبت به نوع رفتارهایی كه از آنان انتظار داریم شناخت كافی داشته باشند ؛ این شناخت در میدان
مشاهده حاصل می شود .
29 -تربیت هرگز در یك بُعد متمركز نمی گردد بلكه همواره جنبه های عقلانی ، عاطفی ، اخلاقی ، اجتماعی ،
جسمی ، علمی و …. در جامعیت بخشیدن به آن دخالت دارند .
30 -درون مایه های تربیت صحیح در طبیعت كودك وجود دارد و او باید از طریق خودیابی ، خودفهمی و خود رهبری ، آنها
را در تعامل با محیطی سالم كشف و تقویت نماید .
یکشنبه 93/08/25
افرادي که در زندگي جهان بيني توحيدي دارند و همه فعاليت هاي ريز و درشت و خرد و کلان شان در سمت يک هدف غايي يعني ملاقات خداوند و بهشت است از نظر شخصيتي و بهداشت روان سالم تر هستند. برخلاف مشرکان و منافقان که دائما در ترديد و سرگرداني و اضطراب اند. علوم حوزوي مانند اقيانوس است، بسياري از طلاب در هدف گذاري علمي و آينده کاري مشکل دارند و اين امر سبب خستگي در مسير طولاني حوزه و عدم پيشرفت مناسب و نارضايتي شخصي مي شود. بنابراين توصيه مي شود حتما از مشاوران و اساتيد براي انتخاب رشته و روش مناسب مطالعاتي و حتي تهذيب و سيرو سلوک کمک بگيرند. براي هدف گذاري بايد به نکات زير عمل کنيم:
الف- ابتدا به طور دقيق مشخص كنيد كه چه مي خواهيد .
ب- عمل كنيد.
ج- توجه كنيد كه عملتان چه پيامدهايي در بردارد (كنترل ونظارت - نقد و سنجش و ارزيابي).
د- طرز عمل خود را تغيير دهيد تا وقتي به نتيجه مطلوب برسيد (انعطاف)
ويژگي هاي هدف
هدفهايي كه مشخص مي كنيد بايد داراي شرايط زير باشد:
1-کاملاً مشخص و تعريف شده باشد.(Specific)
2- قابل سنجش و اندازه گيري باشد.(Measurable)
3- دست يافتني باشد.(Acheivable)
4- واقعي باشد.(Realistic)
5- به موقع و به هنگام باشد.(Timely)
نكته: 5 شرط فوق به مدل SMARTمعروف است.
6- بيان قاطع و محكم اهداف.
7- نوشتن اهداف (دفترچه محرمانه هدف گذاري).
8- مشخص كردن ايستگاه هاي بين راه.
9- تعيين موضوعات و ابعاد هدف.
10- شناخت صحيح از هدف و در نظر گرفتن تناسبات روحي و رواني.
11- در نظر گرفتن استعدادها.
12- توجه صحيح به اولويت ها و اهميت.
13- تناسب به رسالت ها و ارزش ها.
14- ريز كردن اهداف كلي تر به اهداف ريز تر و دقيق تر.
15- بدون تكيه زدن بر امكانات بروني از امكانات بيرون مي توان استفاده كرد، اما نبايد به آن تكيه نمود. [ 1 ]
دوشنبه 93/08/19
روزی امیر علاءالدوله به ابوعلی سینا گفت :میخواهم رازی را به تو بگویم، یکی از امیرزاده ها بیمار شده. او فکر میکند که یک گاو است و کسی باید بیاید و سرش را ببرد. از دست هیچ طبیبی هم کاری برنمی آید.
بوعلی گفت: مرا پیش امیرزاده ببرید. اما قبلا به او بگویید که قصابی برای ذبح کردن او خواهد آمد. یک ساطور، چند کارد و یک پیش بند خون آلود قصابی هم برایم تهیه کنید.
امیر دستور داد وسایل را آماده کردند. بوعلی با ساطور و کارد و پیش بند خون آلود پیش امیرزاده بیمار رفت و فریاد زد این گاو کجاست تا او را ذبح کنم. امیرزاده تا قصاب را دید، ماغ کشید. بوعلی خم شد؛ سر او را بلند کرد، گلویش را گرفت و وانمود کرد که می خواهد سرش را ببرد. اما ناگهان، گلوی امیرزاده را رها کرد؛ دستی بر بازویش کشید و گفت این گاو خیلی لاغر است و به درد قصابی نمی خورد. باید به او آب و غذا بدهید تا چاق شود و بعد ذبحش کنیم. بیمار که حرفهای قصاب را شنید ، دوباره ماغ کشید و غذا خواست. نزدیکان برایش غذا بردند و از داروهایی که بوعلی تجویز کرده بود همراه با غذا به او خوراندند. تا پس از چند هفته بهبود یافت.[1]
پی نوشت :
1. كتاب تمثيلات روان شناختي، مركز مشاوره مؤسسه امام خميني در دست چاپ
یکشنبه 93/08/11
ربیع الانام» یکی از زیباترین القاب حضرت مهدی ( علیه السلام ) است که در زیارت آن حضرت آمده است. در یک نگاه
سطحی به معنای بهار انسانهاست. اما معنای ربیع الانام گسترده تر از این ترجمه ی تحت اللفظی و سطحی است.
یکی از معانی ربیع، بهار است و معنی دیگر آن باران بهاری. طریحی در مجمع البحرین می نویسد:
« المطر فی الربیع، سمی ربیعا لانّ اول المطر یکون فیه و به ینبت الربیع »
(ربیع بارانی است که در بهار می بارد و ربیع به این خاطر باران بهاری نامیده شده است که اولین باران در آن می بارد و
با آن باران، بهار می شود.)
انام نیز هم به معنی مردم و بشر است و هم فراتر از آن به معنی کل موجودات و جهان هستی.
بنابراین در یک نگاه عمیق تر « ربیع الانام» یعنی بارانی که باعث رشد و شکوفایی و زنده شدن حیات در موجودات می
شود. یعنی با امام زمان ( عجل الله تعالی فرجه) تمام جهان هستی، حیات می یابد؛ به تعبیری جهانی که الان در آن
زندگی می کنیم، هرگز رنگ بهار و زندگی را به خود ندیده است.
این صفت زیبای امام، همچنین، بیانگر آن است که هرکس بخواهد به سرچشمه ی شکوفایی و حیات دست یابد باید
دست به دامن آن درّ هستی بزند و از باران رحمت و کرم روح بخش آن حضرت، بهره مند گردد.
اگر در معنای بهار دقت کنیم، درمیابیم که بهار باعث شادی انسان ها و دل های پژمرده را شاداب می سازد. حضرت
مهدی ( علیه تهیة و السلام) نیز با ظهور خویش جان تازه ای به رگ های خشکیده ی جهان می بخشند و نور چشم
مومنین می شوند. ان شاء الله.
زنده باد بهار …
یکشنبه 93/08/11
در مصيبت حضرت سيّد الشهداء(ع ) بنا بر روايات مختلف آنچه به چشم ديده ، و ديده نمى شود گريسته اند.
در جريان هبوط حضرت آدم عليه السلام مى باشد كه آن حضرت پس از ترك اولى كه در بهشت انجام داد از بهشت
رانده و بر زمين فرستاده شد، محل هبوط آدم عليه السلام در مكّه معظّمه بوده است و در روايات مى باشد كه حضرت
آدم عليه السلام بخاطر آن گناه يا ترك اولى بسيار گريست و از گناه خود توبه كرد.
و همچنين مفارقت از همسرش حوّا نيز به غصّه او افزوده بود، بنابراين حضرت آدم عليه السلام بر روى زمين حركت كرد
و بيابانها و دشتها را زير پا گذاشت تا گذار حضرت آدم عليه السلام به سرزمين كربلاى پر بلا افتاد، كدام كربلا آن
كربلايى كه تا حضرت سيّدالشهداء به آن سرزمين وارد شد و ديگر مركب او حركت ننمود بنابر روايات سه مركب عوض
كردند ولى مركب حركت ننمود.
خلاصه آنكه حضرت آدم وقتى به آن سرزمين رسيد، ملاحظه كرد كه گرد غم و غبار، ناراحتى وهمّ و غم در وجودش
پديدار شد و قلبش به تنگ آمد، تا رسيد به آنجايى كه شمع فروزان پيامبر (ص ) خاموش گشته بود، يعنى تا به قتلگاه
حضرت سيّد الشهداء (ع ) رسيد، قدمش به سنگى برخورد كرد و افتاد - و بر اثر اصابت سرش به زمين - خون از سر
حضرت آدم جارى شد، حضرت آدم عليه السلام ناراحت شد و سر به آسمان برداشت كه ، بار الها آيا گناه تازه اى
مرتكب شده ام كه مرا اينگونه مجازات مى كنى ؟ خدايا من تمام عالم را گشتم و چنين بلائى بر سرم وارد نشد، حال
آنكه در اينجا چنين عقوبت مى شوم !
از جانب پروردگار عالم ندا آمد كه اى آدم از جانب تو گناهى سر نزده است لكن اين همانجايى است كه :
يقتل فى هذه الارض ولدك الحسين عليه السلام ظلما
يعنى اين همانجايى است كه فرزندت حسين عليه السلام بر اثر ظلم شهيد مى شود، و خداوند روضه سيّد الشهداء
را خواند و حضرت آدم عليه السلام بر مصائب آن حضرت گريست ، قربان مظلوميّتت حسين جان كه آدم با يك سر
شكستن آنگونه به خدا شكايت مى كند، حال آنكه تو با آن همه مصيبت مى فرمايى :
رضا بقضائك و تسليما لامرك لا اله غيرك و لا معبود سواك
حضرت آدم عرض كرد: خدايا آن حسين كه در اين جا شهيد مى شود، ايكون نبيّا؟ پيامبر مى باشد؟
وحى نازل شد كه اى آدم او پيامبر نيست ، لكن نوه پيامبر آخرالزمان و فرزند دختر آن پيامبر(ص ) فاطمه زهرا مى
باشد. پس با رهنمايى جبرئيل چهار مرتبه بر قاتلين حضرت سيّد الشهداء(ع ) لعن فرمودند.
شنبه 93/08/10
يك زمان عبور حضرت ابراهيم عليه السلام از سرزمين كربلا افتاد، آن حضرت سوار بر اسب بودند، ظاهرا آثار مصيبت
هاى سيّدالشهداء بر آن حيوان آشكار شد، وصيحه اى كشيد و با سر به زمين افتاد و بر اثر آن حضرت ابراهيم عليه
السلام زمين خورد و سرش شكست . آنگاه برخاسته و بدرگاه خداوند عرضه داشت ، بار الها خطائى از من سر زده كه
اينگونه مجازات مى شوم ؟
پس جبرئيل نازل شد و عرض كرد: يا ابراهيم از تو گناهى سر نزده است !
لكن هنا يَقتل سِبط خاتَم النَّبيين و خاتَم الوَصيين فسال دمك موافقا لدمه .
يعنى چون در اينجا نوه پيامبر آخر الزمان (ص ) و فرزند خاتم الوصيين اميرالمؤمنين (ع ) به شهادت مى رسد، پس خون
تو ريخت تا موافق با خون آن مظلوم شود. و آنگاه جبرئيل از مصائب كربلا گفت و حضرت ابراهيم عليه السلام بر
مظلوميّت فرزندش گريست .
چهارشنبه 93/08/07
در زمانی که کوفیان بی وفایی خود را نشان داده نمایندهء امام حسین علیه السلام را تنها گداشتند، بانویی با ایمان و
شجاع به نام “طوعه” صداقت و وفای خود را به نمایش گذاشت و به مسلم پناه داد، بدون آنکه ترسی به دل راه دهد.
با جوّ ارعاب و موج خشونت آمیزی که ابن زیاد به راه انداخته بود، مردان و زنان از همراهی با مسلم کناره گرفتند، زنان
به سراغ همسران، فرزندان و برادران خود می رفتند و آن ها را از همراهی با نهضت باز می داشتند؛ با این بهانه که
دیگران این کار را انجام خواهند داد. مردان نیز به سراغ فرزندان و برادران خود می رفتند و آنان را از لشکر شام می
ترساندند و با خود می بردند.
اوضاع به گونه ای شد که از آن جمعیت انبوه در نماز مغرب، تنها سی نفر باقی مانده بودند. مسلم از مسجد که بیرون
آمد، همین تعداد اندک هم پراکنده شدند. مسلم بن عقیل در کوچه های کوفه راه می پیمود تا به در خانهء زنی به نام
“طوعه” رسید که منتظر فرزند خویش بود. وی از “طوعه” جرعه ای آب خواست، “طوعه” برای آن جناب آب آورد و مسلم
آب نوشید و همان جا نشست. طوعه به خانه رفت و برگشته به مسلم گفت: مگر آب نیاشامیدی؟ برخیز و به خانه ات
برو. مسلم جواب نداد. “طوعه” دوباره تکرار کرد. اما باز هم پاسخی نشنید. آن گاه گفت: سبحان الله، ای بندهء خدا
برخیز به سوی اهل خود برو! چرا که بودن تو در این وقت شب بر در خانهء من شایسته نیست و من نیز از بودنت در این
جا راضی نیستم. مسلم سخن گفت و “طوعه” وقتی فهمید او نمایندهء امام حسین علیه السلام است به او پناه داد. (1)
مسلم در خانهء “طوعه” بود، پسر “طوعه” بازگشت و متوجه حضور مسلم در خانه شد. پسر تهدیدهای ابن زیاد و
جایزهء عبیدالله برای دستگیری مسلم را برای مادر بازگو کرد، “طوعه” احساس کرد ممکن است پسرش خبر مسلم را
به عبیدالله بدهد، او را سوگند داد که این راز را مخفی دارد. ولی او به طمع جایزه این خبر را به ابن زیاد رساند. (2)
صبح روز بعد، زمانیکه صدای شیههء اسبان به گوش مسلم رسید، دعای خود را با عجله تمام کرد و سلاح پوشیده رو
به طوعه” کرد و گفت : ای طوعه! آنچه بر تو بود، انجام دادی و از شفاعت حضرت رسول نصیب یافتی. من دیشب در
خواب عمویم امیر مؤمنان را دیدم که مرا فرمود: فردا پیش من خواهی بود. (3)
با دقت در این واقعه تاریخی چند نکته مهم دربارهء این بانوی بزرگوار می توان ذکر کرد:
1. نام “طوعه” در شمار یاران مسلم بن عقیل نمایندهء امام حسین علیه السلام ثبت و در تاریخ از او به نیکی یاد شد،
همان گونه که از فرزند و همسرش به زشتی یاد می شود. زنی که با وجود داشتن چنین همسر و فرزندی ، با
شجاعت و ایمان ، نه تنها از میزان ارادتش به خاندان رسالت کاسته نشد بلکه وفاداریش را نیز ثابت کرد.
2. در آن موقعیتی که بیشتر مردان و زنان فرار کردند تا با مسلم برخورد نکنند و به اتهام همکاری با وی گرفتار و کشته
نشوند، این بانو بدون هیچ ترسی به او پناه داد و به تکلیف شرعی خود عمل کرد.
3. این عمل خدایی او از سوی مسلم تأیید شد و وعده شفاعت از سوی پیامبر اسلام به وی داده شد.
4. این سخن “طوعه” که گفت : “مگر آب نخوردی … برخیز و به خانهء خود برو و من راضی نیستم که تو بر در خانه من
بمانی” دلیل روشنی بر معرفت این بانو به حلال و حرام و پرهیز از مواضع تهمت است.
یکشنبه 93/08/04
اي آنکه در نگاهت حجمي زنور داري
کي از مسير کوچه قصد عبور داري؟
چشم انتظار ماندم، تا بر شبم بتابي
اي آنکه در حجابت درياي نور داري
من غرق در گناهم، کي مي کني نگاهم؟
برعکس چشمهايم چشمي صبور داري
از پرده ها برون شد، سوز نهاني ما
کوک است ساز دلها، کي ميل شور داري؟
در خواب ديده بودم، يک شب فروغ رويت
کي در سراي چشمم، قصد ظهور داري؟
یکشنبه 93/07/27
احتیاط در انتخاب مواد غذایی بسیار مهم است و باید در مورد مواد غذایی که میخوریم بیشتر دقت کنیم.
به گزارش تکناز انتخاب مواد غذایی سالم خیلی اهمیت دارد چرا که برخی مواد غذایی سرطانزا هستند و باید در خرید
آنها دقت داشته باشید.
غذاها و نوشیدنیهایی واقعا سرطانزا هستند که در اینجا به چند نمونه از آنها اشاره شده است و بهتر است حداقل
مصرف آنها را کاهش دهید.
نوشیدنیهای گازدار:
سودا پر از قند، رنگهای غذایی و مواد شیمیایی است؛ این نوع نوشیدنیها بدن را اسیدی میکنند و سلولهای
سرطانی را پرورش میدهند.
(سودا یا آب گازدار یا آب کربناته، آبی است که در آن کربن دیاکسید، تحت فشار حل شده باشد.)
یکشنبه 93/07/27
علامه حسنزادهآملی نقل کرده است: بنده حریم اساتید را بسیاربسیار حفظ میکردم. سعی میکردم در حضور
استاد به دیوار تکیه ندهم، چهار زانو بنشینم، حرفی را زیاد تکرار نکنم، چون و چرا نمیکردم که مبادا سبب رنجش
استاد شود. یک روز محضر آقای مهدی الهی قمشهای نشسته بودم.
خم شدم و کف پای ایشان را بوسیدم. ایشان برگشتند و به من فرمودند: چرا این کار را کردی؟! گفتم: من لیاقت ندارم
که دست شما را ببوسم. برای بنده این کار مایۀ مباهات است، خب چرا این کار را نکنم؟
٭ ٭ ٭
یکی از شاگردان علّامه طباطبایی دربارۀ علاقه و احترام فراوان علّامه به استادش، مرحوم قاضی مینویسد: من یک
روز به علّامه عطر تعارف کردم. ایشان عطر را گرفته و تأمّلی کردند و گفتند: دو سال است که استاد ما مرحوم قاضی
رحلت کردهاند و من از آن وقت تا به حال، عطر نزدهام و تا همین زمان اخیر نیز هر وقت بنده به ایشان عطر میدادم، در
آن را میبستند و در جیبشان میگذاشتند و ندیدم که ایشان عطر استعمال کنند؛ با اینکه از رحلت استادشان 36
سال میگذرد.
شنبه 93/07/26
آینه هستم و آماده ی ایوان شدنم
آتشی هستم و لبریز گلستان شدنم
چند وقتی ست به ایوان نجف سر نزدم
بی سبب نیست به جان تو پریشان شدنم
سفره ی نان جویی پهن کن ای شاه عرب!
بیشتر از همه آماده ی مهمان شدنم
آن که از کفر در آورد مرا مِهر تو بود
همه اش زیر سر توست مسلمان شدنم
از چه امروز نیفتم به قدومت، وقتی…
ختم شد سجده ی دیروز به انسان شدنم
برگرفته از سایت دل تنگ امام زمان (عج)
شنبه 93/07/19
خیلی اوقات ، وادار کردن بچه ها به این که رفتار شایسته ای داشته باشند مشکل است . روش ” هر چه می گویم
همان است ” که بیشتر والدین به آن متوسل می شوند ، معمولاً بی فایده است .
خوشبختانه روش هایی برای اداره رفتار بچه ها وجود دارد که بدون برخورد ، بدون اشک و قهر ، فریاد ، کتک کاری ، یا
توهین ِ زبانی است . در این مبحث سعی کرده ایم اصولی را ارائه دهیم که عمل به آنها به شما و فرزندتان کمک می
کند تا به هدف مطلوب برسید . شروع واقعی این گونه تربیت ، از سال های آغاز کودکی است .
به خاطر داشته باشید که در سنین پیش دبستانی ، بچه ها کارهای عادی روزمره و مهارت نظم و انضباط را که لازمه
ی زندگی است ، به راحتی یاد می گیرند . برای تسلیم کردن کودکان روشی کلی وجود دارد که در همه ی شرایط ،
مفید است . آن را یاد بگیرید و بعد در زمینه های مختلف امتحان کنید .
1 - برخورد مثبت داشته باشید:
به رفتار مناسب فرزند خود توجه کنید و در همان لحظه از آن تعریف کنید . سپس از او درخواست نمایید ( یا او را
راهنمایی کنید ) تا فعالیت بعدی را انجام دهد . در این روش برای هر کاری که کودک درست انجام می دهد امتیازی
قائل شوید ، به نوعی که گویی جادویی در کار است ، او به طور باور نکردنی ، درخواست های بعدی را اجابت می کند.
به طور مثال به او بگویید :
- آفرین که یک لیوان شیر خوردی . حالا بیا کمی تخم مرغ بخور .
- خیلی خوب مسواک زدی . حالا بیا لباس خوابت را بپوش .
2 - برای کنترل او به نرمی رفتار کنید:
هر گاه ازکودک خود خواهشی دارید ، به سمت او بروید و به نرمی او را لمس کنید . به طوری که حضور شما تقریباً
موافقت کودکتان را ضمانت کند . اکنون درست در جایی هستید که فرمان شما به یک عمل تبدیل می شود .
شما می خواهید فرزندتان میز را بچیند ، اگر با فریاد از او بخواهید که از آن طرف خانه بیاید و میز را بچیند ، حتماً مؤثر
نخواهد بود ؛ بهتر است نزد او بروید و آنچه که می خواهید به او بگویید ، سپس با او به آشپزخانه بروید .
هنگامی که خواهر و برادر مشغول نزاع و درگیری هستند ، نباید با داد و بیداد دعوا را متوقف کنید . به جای آن ، به
طرف آنها بروید و صحبت کنید . خیلی اوقات همین آرامش شما برای ساکت کردن بچه ها کافی است .
اگر می خواهید موافقت کودک خود را جلب کنید کمتر از ” نه مؤکد ” استفاده کنید و حتی المقدور از حبس کردن او در
اتاقش خودداری نمایید .
3 - فرزند خود را دوباره راهنمایی کنید:
فرزند خود را به سمت رفتار پسندیده هدایت کنید . اگر او به چیزی دست می زند که نباید دست بزند ، به او بفهمانید
که دقیقاً چه چیزهایی را می تواند لمس کند یا بردارد . اگر او روی مبل بالا و پایین می پرد ، به جای اینکه او را
سرزنش کنید ، جایی را که می تواند جست و خیز کند به او نشان دهید .
4 - اشیاء مخرب را از دسترس کودک دور کنید :.
اگر فرزندتان روی دیوار رنگ آمیزی می کند ، مداد رنگی را از دسترسش دور کنید و برایش توضیح دهید که چطور می
تواند از مداد رنگی به درستی استفاده کند .
5 - عزت نفس کودکان را از بین نبرید :
اگر فرزند خردسالتان روی میز ایستاده و می خواهید او را پایین بیاورید ، به او بگویید ” اجازه نداری روی میز بایستی ،
خودت پایین می آیی یا من کمکت کنم ؟ ” در این صورت شما به نوعی ناتوانی های او را مهار می کنید و اعتماد به
نفس از شما به فرزندتان انتقال می یابد .
6 - فرزند خود را برای حضور در جمع آماده کنید:
اگر فرزند شما در حضور دیگران بد رفتاری کند ، باعث خجالت شما می شود و افرادی که شاهد خرابکاری او هستند
رنجیده می شوند . در این زمان اگر به او بگویید ” ساکت بنشین ” ، معمولاً رفتارش بهبود نمی یابد .
قبل از هر وضع جدیدی همچون سوار شدن به هواپیما یا حضور در جشن تولد ، موقعیت را برای او شرح دهید و
انتظارات واقعی خود را بیان کنید . به طور مثال بگویید :
وقتی سوار هواپیما می شویم ، در آنجا صندلی مخصوص خودت را داری و باید کمربندت را ببندی . می توانی کتاب
بخوانی ، چیزی بخوری یا با اسباب بازی کوچکی بازی کنی .
وقتی فردا به جشن تولد می رویم ، از تو انتظار دارم شلوغ نکنی و هنگامی که دوستت کادوهایش را باز می کند ،
بنشینی و تماشا کنی .
7 - به کودک کمک کنید که کمی جلوتر را ببیند:
بچه ها در هر موقعیتی که قرار دارند ، رویدادهای بعدی را نمی بینند و فقط در لحظه زندگی می کنند . برای همین ،
هنگام گــذر از مرحله ای دیگر ، دچار مشکل می شوند . بنا براین بهتر است هنگامی که می خواهید او را از جایی که
دوست دارد به جای دیگری ببرید ، ابتدا پنج دقیقه قبل او را مطلع کنید که تا چند لحظه دیگر باید اینجا را ترک کنید . اگر
بی خبر دست او را بگیرید و به جای دیگری ببرید باعث آزار او می شوید .
8 - از جایی که برای او مشکل ساز است دور شوید:
اگر هر بار با کودکتان به سوپر مارکت رفتید و با مشکلاتی روبرو شدید ، زمانی به آنجا بروید که کسی از او نگهداری
می کند . بهتر است مدت یک ماه به او فرصت دهید و او را همراه خود به خرید نبرید ، این مدت ، زمان مناسبی است
که این چرخه ی منفی بشکند و به شما و فرزندتان اجازه دهد که روال عادی پیدا کنید .
9 - کودکتان را به جای دیگری ببرید:
اگر در رستوران هستید و او بهانه گیری می کند ، کودکتان را بردارید و از آنجا خارج شوید . اغلب بیرون رفتن و انتقال او
به جایی دیگر ، باعث آرامش او می شود .
کارهای روزمره را به طور منظم انجام دهید . لباس پوشیدن ، مسواک زدن ، باز کردن در ، تمیز کردن اسباب بازیها ،
رفتن به رختخواب ، همه ی اینها مجموعه ای هستند که رویدادهای مهم روزانه محسوب می شوند. شما می خواهید
فرزندتان هر یک را با موفقیت پشت سر بگذارد و در گذر از هر مرحله ، رفتار مناسبی داشته باشد . اما ممکن است
رفتارهای منفی مثل فریاد زدن نیز به سرعت در روال عادی روزمره جای بگیرد .
10 - در هر مرحله او را راهنمایی کنید:
دقت کنید که هر یک از مراحل رشد کودکتان در کارهای روزمره پنهان شده است . او به تدریج می تواند کفشهایش را
بپوشد و یا به حمام برود . شما نخست باید او را از لحاظ فیزیکی ( در هر مرحله انجام امور روزانه ) راهنمایی کنید و
بعد فقط نظاره گر باشید .
مثلاً به او بگویید : ” من نمی توانم لباست را دربیاورم ؛ اما تو را تماشا می کنم که چطور این کار را می کنی .”
11 - گاهی بعضی امور را به کودک یادآوری کنید:
بچه ها به راحتی ممکن است چیزی را فراموش کنند . این وظیفه شماست که بعضی موارد را به آنها تذکر دهید . مثلاً
اگر کودک شما فراموش کرد به دستشویی برود . باید با مهربانی به او بگویید ” وقت دستشویی” رفتن است . یک کلمه
ی یاد آوری برای او بسیار مفید خواهد بود .
12 - هنگام فرمان دادن به کودک ، از دستورات واضح و روشن استفاده کنید:
به جای اینکه بگویید ” اتاقت را مرتب کن ” بهتر است به مورد مشخصی اشاره کنید . یعنی بگویید کتاب ها را در قفسه
آبی ، و اسباب بازی ها را در قفسه پایینی بگذار. هر قدر فرمان های شما واضحتر باشد پذیرفتن آنها برای کودک
آسانتراست .
13 - علت انجام هر کاری را برای کودک توضیح دهید:
همانطور که شما و فرزندتان در حال مسواک زدن هستید ، برای آگاهی او توضیح دهید که چه کار می کنید و چرا .
مثلاً بگویید : ” ببین من خمیر دندان را به تمام دندانم می رسانم . می خواهم همه ی جوجوهایی که آنجا زندگی می
کنند را در بیاورم . حالا با آب ، دهانم را می شویم ، غرغره می کنم و بعد آب دهانم را بیرون می ریزم . بیا با هم این
طوری مسواک بزنیم “.
شنبه 93/07/19
دوست من دوستدار علی علیه السلام !
سلام بر تو و آنکه دوست می داری!
می دانی که همه جا سخن از علی علیه السلام است. این روزها از نام مولایمان حیدر کراربر در و دیوار نوشته و گفتار
بسیار می بینی.
آری…. نامی آشنا که از هر نامی با آن آشناتری؛ چندان که شاید به یاد آوردی که هنوزنمی توانستیم پدر و مادرمان را
صدا بزنیم یا حتی اسم خود را درست تلفظ کنیم که این نام را شناختیم .
چه می دانم؟ …. شاید نام خودت هم علی باشد؛ نامی که پدر از سر عشق به مولا بر تو گذاشته و چه بسا که مادر-
در لالایی هایی که برایت داشته- با زمزمه علی بذر محبتش را در دلت کاشته باشد.
یادت می آید که در همان خردسالی و نوپایی ، هرگاه بر زمین می خوردیم ، پدر یا مادر یا حتی پدربزرگ و مادربزرگمان
- با هزاران شوق و عشقی که به آموختن نام او به کودکش داشتند- می گفتند یا علی؛ بگو : یا علی و بلند شو!
…. و ما چنین برخاسته و بلند شدیم و با یاد و عشق علی علیه السلام بالیدیم و بر همه می بالیدیم که: مولایمان
علی است.
چهارشنبه 93/07/16
*آیا میدانید قدمت انرژی تاریک در فضا به ۹ میلیارد سال میرسد.
*آیا میدانید تعداد چینیهای که انگلیسی بلدند، از آمریکاییهای که انگلیسی بلدند،بیشتر است.
*آیا میدانید کره زمین از ۱۰۲ عنصر بوجود آمده و این ۱۰۲ عنصر در بدن انسان وجود دارد.
*آیا میدانید یک نوع پشه وجود دارد که در ثانیه ۱۰۰۰ بار بال میزند.
*آیا میدانید مورچه در مایکروویو زنده میماند.
*آیا میدانید وزن ۱ قاشق چایخوری از سیاه چاله ها ۲ میلیارد تن است.
*آیا میدانید اگر اکسیژن هوا بیشتر بود حشرات بزرگتر و یک سنجاقک به اندازه یک شاهین میشد.
*آیا میدانید هیچ کلمه ای در زبان انگلیسی با کلمه month هم قافیه نمیشود.
*آیا میدانید انسانهای راست دست به طور میانگین ۹ سال بیش ازچپ دستها عمر میکنند.
*آیا میدانید بطور متوسط ، مردم آنقدر از عنکبوتها میترسند که نمیتوانند آنها را بکشند.
*آیا میدانید تمامی خرسهای قطبی چپ دست هستند.
*آیا میدانید طولانی ترین لباس عروس دنیا به طول ۱۰ متر است.
*آیا میدانید فقط یک نفر از ۱ میلیارد نفر بیش از ۱۱۶ سال عمر میکند.
*آیا میدانید فاصله سطح کره زمـیـن تـا مـرکز آن حدود ۶۳۷۰ کیلومتر است.
*آیا میدانید اثر سیب در بیـدار نـگـهـداشتن افـراد در شـب بـیشـتر از قـهــوه و کافئین است.
*آیا میدانید تعداد چشمان عقربها به ۱۲ عدد میرسد.
*آیا میدانید نوشابه های زرد رنگ زیان بارتر از نوشابه های سیاه رنگ هستند.
*آیا میدانید تقریبا نیمی از کل نشریات جهان در دو کشور آمریکا و کانادا منتشر میگردند.
*آیا میدانید که دروان حاملگی کرگدن نیز به ۴۹۰ روز است.
*آیا میدانید هر فرد هنـگام غــذا خوردن بطور مـتـوسط ۲۹۵ بار عمل بلعیدن را انجام می دهد.
سه شنبه 93/07/15
ابوبصير مى گويد: در آن سالى كه امام صادق (ع) وفات كرد، به حضور امام كاظم (ع) رفتم ، ديدم گوسفندى را قربانى
كرده است ، عرض كردم چرا شما گوسفند كشته ايد، ولى فلانى شتر كشت ؟
امام : اى ابو بصير! همانا نوح پيغمبر، در ماجراى طوفان ، بر كشتى نشست و آنچه خدا خواست (از انسان و حيوان و
متاع ) در آن كشتى جاى گرفتند، كشتى ماموريت داشت و كنار كعبه آمد، و آن را طواف كرد، نوح (ع) كشتى را به
خود واگذاشته بود، خداوند به كوهى وحى كرد كه من كشتى بنده ام نوح را، بر روى يكى از شما مى نهم ، كوهها
گردن فرازى كردند، ولى كوه جودى ، فروتنى كرد، و آن كوهى است كه در نزد شما (همين فروتنى كوه جودى باعث
شد كه به اين افتخار نائل گرديد و) كشتى بر سينه آن نشست .
در اين هنگام ، نوح (ع) به زبان سريانى فرمود: «يا مارى اتقن يعنى : پروردگارا ! اصلاح كن .»
راوی مى گويد: گويا امام كاظم (ع) با ذكر اين مثال ، مى خواست بفرمايد « نيت من هم از كشتن گوسفند، تواضع
براى خدا بود.»
دوشنبه 93/07/14
افزايش فشار خون يکي از شايع ترين دلايل مراجعه به پزشک در سرتاسر دنياست. به علت عوارض خطرناک و متعددي
که اين بيماري براي بسياري از اعضاي بدن از جمله قلب، مغز، کليه و چشم و .. دارد، سعي و اهتمام فراواني در
دانش پزشکي براي پيشگيري و کنترل اين بيماري وجود دارد.
در تمامي منابع معتبر علمي، براي پيشگيري از ابتلا به افزايش فشار خون و همچنين کنترل تعداد زيادي از بيماران که
افزايش فشار خون ي در حد خفيف يا متوسط دارند، رعايت برخي اصول و استفاده از درمان هاي غير دارويي توصيه
مي شود. درمان هاي غير دارويي ضمن آن که هزينه چنداني را بر بيمار تحميل نمي کنند، در پايين آوردن فشار خون و
ممانعت از بروز و پيشرفت آن مؤثرند.
چهار درمان اوليه و بسيار مهم غير دارويي که در منابع جديد علمي براي کنترل فشار خون مورد توجه قرار مي گيرند ،
عبارتند از:
۱
) کاهش اضطراب و استرس
۲
) کاهش يا عدم مصرف الکل
۳) کم کردن وزن
۴ انجام ورزش هاي سبک به طور منظم در شبانه روز
اما با توجه به نقش بسيار مهمي که نماز هاي واجب يوميه، در ايمن کردن انسان در مقابل استرس ها و مشکلات
گوناگون زندگي ايفا مي کنند( از جمله تأثير نماز بر اضطراب که در قسمت هاي بعدي مورد توجه قرار خواهد گرفت ) و
نيز با توجه به الزامي که نماز به شخص نماز گزار مبني بر عدم مصرف مشروبات الکلي مي دهد، مي توان اين امر را
قدم مؤثري در پيشگيري و کنترل فشار خون تلقي کرد. از طرفي نماز با حرکات موزون و قيام و قعود و رکوع و سجود
منظمي توأم است که قابل مقايسه با يک نرمش سبک روزانه مشابه آنچه که در درمان هاي غير دارويي فشار خون
توصيه مي شود، مي باشد. همچنين اگر به ياد آوريم که مسلمان نماز گزار، رو به قبله مکتبي نماز مي خواند که
خداي آن مکتب از پُرخوري و شکم پارگي بيزار است و مثلاً “عالمان فربه و چاق را دشمن مي انگارد ” متوجه خواهيم
شد که هر چهار درمان غير دارويي مذکور، براي کنترل و پيشگيري افزايش فشار خون ، در وراي احکام نوراني نماز
نهفته است.
شنبه 93/07/12
عيد قربان كه پس از وقوف در عرفات (مرحله شناخت) و مشعر (محل آگاهي و شعور) و منا (سرزمين آرزوها، رسيدن
به عشق) فرا مى رسد، عيد رهايى از تعلقات است. رهايى از هر آنچه غيرخدايى است. در اين روز حج گزار،
اسماعيل وجودش را، يعنى هر آنچه بدان دلبستگى دنيوى پيدا كرده قربانى مى كند تا سبكبال شود.
صداي پاي عيد مي آيد. عيد قربان عيد پاك ترين عيدها است عيد سر سپردگي و بندگي است. عيد بر آمدن انساني
نو از خاكسترهاي خويشتن خويش است. عيد قربان عيد نزديك شدن دل هايي است كه به قرب الهي رسيده اند. عيد
قربان عيد برآمدن روزي نو و انساني نو است.
… و اكنون در منايي، ابراهيمي، و اسماعيلت را به قربانگاه آورده اي. اسماعيل تو كيست؟ چيست؟ مقامت؟ آبرويت؟
موقعيتت، شغلت؟ پولت؟ خانه ات؟ املاكت؟ … ؟
اين را تو خود مي داني، تو خود آن را، او را - هر چه هست و هر كه هست - بايد به منا آوري و براي قرباني، انتخاب
كني، من فقط مي توانم ” نشاني ها “يش را به تو بدهم:
آنچه تو را، در راه ايمان ضعيف مي كند، آنچه تو را در “رفتن"، به “ماندن” مي خواند، آنچه تو را، در راه “مسئوليت” به
ترديد مي افكند، آنچه تو را به خود بسته است و نگه داشته است، آنچه دلبستگي اش نمي گذارد تا “پيام” را بشنوي،
تا حقيقت را اعتراف كني، آنچه ترا به “فرار” مي خواند، آنچه ترا به توجيه و تاويل هاي مصلحت جويانه مي كشاند، و
عشق به او، كور و كرت مي كند، ابراهيمي و “ضعف اسماعيلي” ات، ترا بازيچه ابليس مي سازد.
… و اكنون در منايي، ابراهيمي، و اسماعيلت را به قربانگاه آورده اي. اسماعيل تو كيست؟ چيست؟ مقامت؟ آبرويت؟
موقعيتت، شغلت؟ پولت؟ خانه ات؟ املاكت؟ … ؟
در قله بلند شرفي و سراپا فخر و فضيلت، در زندگي ات تنها يك چيز هست كه براي به دست آوردنش، از بلندي فرود
مي آيي، براي از دست ندادنش، همه دستاوردهاي ابراهيم وارت را از دست مي دهي، او اسماعيل توست،
اسماعيل تو ممكن است يك شخص باشد، يا يك شيء، يا يك حالت، يك وضع، و حتي، يك ” نقطه ضعف"!
اما اسماعيل ابراهيم، پسرش بود!
سالخورده مردي در پايان عمر، پس از يك قرن زندگي پر كشاكش و پر از حركت، همه آوارگي و جنگ و جهاد و تلاش و
درگيري با جهل قوم و جور نمرود و تعصب متوليان بت پرستي و خرافه هاي ستاره پرستي و شكنجه زندگي. جواني
آزاده و روشن و عصياني در خانه پدري متعصب و بت پرست و بت تراش! و در خانه اش زني نازا، متعصب، اشرافي:
سارا.
و اكنون، در زير بار سنگين رسالت توحيد، در نظام جور و جهل شرك، و تحمل يك قرن شكنجه “مسئوليت روشنگري و
آزادي"، در “عصر ظلمت و با قوم خو كرده با ظلم"، پير شده است و تنها، و در اوج قله بلند نبوت، باز يك “بشر” مانده
است و در پايان رسالت عظيم خدايي اش، يك “بنده خدا” ، دوست دارد پسري داشته باشد، اما زنش نازا است و
خودش، پيري از صد گذشته، آرزومندي كه ديگر اميدوار نيست، حسرت و يأس جانش را مي خورد.
خدا، بر پيري و نااميدي و تنهايي و رنج اين رسول امين و بنده وفادارش - كه عمر را همه در كار او به پايان آورده است،
رحمت مي آورد و از كنيز سارا - زني سياه پوست - به او يك فرزند مي بخشد، آن هم يك پسر! اسماعيل، اسماعيل،
براي ابراهيم، تنها يك پسر، براي پدر، نبود، پايان يك عمر انتظار بود، پاداش يك قرن رنج، ثمره يك زندگي پرماجرا، تنها
پسر جوان يك پدر پير، و نويدي عزيز، پس از نوميدي تلخ.
و اكنون، در برابر چشمان پدر - چشماني كه در زير ابروان سپيدي كه بر آن افتاده، از شادي، برق مي زند - مي رود و
در زير باران نوازش و آفتاب عشق پدري كه جانش به تن او بسته است، مي بالد و پدر، چون باغباني كه در كوير پهناور
و سوخته ي حياتش، چشم به تنها نو نهال خرّم و جوانش دوخته است، گويي روئيدن او را، مي بيند و نوازش عشق را
و گرماي اميد را در عمق جانش حس مي كند.
در قله بلند شرفي و سراپا فخر و فضيلت، در زندگي ات تنها يك چيز هست كه براي به دست آوردنش، از بلندي فرود
مي آيي، براي از دست ندادنش، همه دستاوردهاي ابراهيم وارت را از دست مي دهي، او اسماعيل توست،
اسماعيل تو ممكن است يك شخص باشد، يا يك شيء، يا يك حالت، يك وضع، و حتي، يك ” نقطه ضعف"!
در عمر دراز ابراهيم، كه همه در سختي و خطر گذشته، اين روزها، روزهاي پايان زندگي با لذت “داشتن اسماعيل”
مي گذرد، پسري كه پدر، آمدنش را صد سال انتظار كشيده است، و هنگامي آمده است كه پدر، انتظارش نداشته
است!
اسماعيل، اكنون نهالي برومند شده است، جواني جان ابراهيم، تنها ثمر زندگي ابراهيم، تمامي عشق و اميد و لذت
پيوند ابراهيم!
در اين ايام، ناگهان صدايي مي شنود:
“ابراهيم! به دو دست خويش، كارد بر حلقوم اسماعيل بنه و بكُش"!
مگر مي توان با كلمات، وحشت اين پدر را در ضربه آن پيام وصف كرد؟
ابراهيم، بنده خاضع خدا، براي نخستين بار در عمر طولاني اش، از وحشت مي لرزد، قهرمان پولادين رسالت ذوب مي
شود، و بت شكن عظيم تاريخ، درهم مي شكند، از تصور پيام، وحشت مي كند اما، فرمان فرمان خداوند است. جنگ!
بزرگترين جنگ، جنگِ در خويش، جهاد اكبر! فاتح عظيم ترين نبرد تاريخ، اكنون آشفته و بيچاره! جنگ، جنگ ميان خدا و
اسماعيل، در ابراهيم.
كرپن ها، همان روحانيان دين “مهر” بوده اند و به دليل قرباني كردن “گاو” از سوي ايشان، واژهي “قرباني” نيز از
همينان برگرفته شده است.
عيد قربان ريشه در دوران ماقبل تاريخ بشر دارد. انسان اوليه كه از فهم طبيعت عاجز است، براي به دست آوردن ترحم
خدايان دست به قرباني كردن حيوانات و انسان ها مي زند. اين رسم نزد همه ملل و اديان به اسامي مختلف موجود
بوده است. اين سنت طولاني بشري در اسلام نيز پذيرفته شده است.
در روايات مختلف ديني آمده است كه ابراهيم در سن بالا داراي فرزندي شد كه او را اسماعيل نام نهاد و برايش بسيار
عزيز و گرامي بود. اما مدتها بعد، هنگامي كه اسماعيل به سنين نوجواني رسيده بود، فرمان الهي چندين بار در خواب
به ابراهيم نازل شد و بدون ذكر هيچ دليلي به او دستور داده شد تا اسماعيل را قرباني كند.
او پس از كشمكشهاي فراوان دروني، در نهايت با موافقت خالصانه فرزندش، به محل مورد نظر مي روند و ابراهيم آماده
سر بريدن فرزند محبوب خود مي شود. اما به هنگام انجام قرباني اسماعيل خداوند كه او را سربلند در امتحان مي
يابد، گوسفندي را براي انجام ذبح به نزد ابراهيم مي فرستد.
اين ايثار و عشق پيامبر به انجام فرمان خدا، فريضه اي براي حجاج مي گردد تا در اين روز قرباني كنند و از اين طريق
براي يتيمان و تهيدستان خوراكي فراهم سازند. در اين روز همچنين مستحب است كه نماز عيد قربان برپا گردد. نماز
عيد قربان بايد در فاصله زماني طلوع آفتاب روز عيد تا ظهر خوانده شود و شامل دو ركعت است.
اولين معنايي كه از عيد به ذهن مي رسد، تغييراتي است كه انسان از ظاهر خود و يا در طبيعت مي بيند . اين آرايش
ظاهري همچون پوشيدن لباس نو و آمدن بهار طبيعت به يك معنا عيد ناميده شده است .
عيد قربان ريشه در دوران ماقبل تاريخ بشر دارد. انسان اوليه كه از فهم طبيعت عاجز است، براي به دست آوردن ترحم
خدايان دست به قرباني كردن حيوانات و انسان ها مي زند. اين رسم نزد همه ملل و اديان به اسامي مختلف موجود
بوده است. اين سنت طولاني بشري در اسلام نيز پذيرفته شده است.
در روايتي از امير المومنين علي عليه السلام آمده است كه : هر روزي كه انسان در آن به زشتي آلوده نگردد آن روز
عيد است چرا كه زشتي مهمترين بستر ظهور نزاع ميان آدميان است و باعث بر هم خوردن آرامش دروني و بيروني
انسان ها مي گردد و اين همان چيزي است كه با عيد يعني آرامش و شادماني منافات دارد .
از سوي ديگر حركت انسان ها به سوي علم و معرفت همواره با شادماني و نشاط توأم است خاصه آن كه وقتي
انسان معناي جديدي كشف ميكند ، ابتهاج زائد الوصفي تمام وجود آدمي را در بر ميگيرد ، آن لحظه تازه عيد ناميده
ميشود .
معناي ديگري كه از عيد عارفان به ما آموخته اند، جان باختن و قرباني كردن جان خويش در پاي معشوق است. و نماد
ظاهري آن ايام حج و عيد قربان است كه حيواني را انسان به عنوان تحفه و هديه به طرف جايگاه معيني مي برد تا
براي كامل شدن عبادت قرباني كند. مولوي در اين معنا گفته است:
خويش فربه مي نماييم از پي قربان عيد كان قصاب عاشقان بس خوب و زيبا مي كشد
كشته شدن در پاي محبوب و قرباني كردن خود مهمترين تعريفي است كه مولوي از عيد به ما مي دهد.
در تمامي اين تعريف ها عيد براي انسان مطرح شده است، يعني ما در شرايط ويژه اي احساس مباركي و نو شوندگي
داريم . اما به نظر مي رسد اين تازگي قبل از آن كه در رابطه با ما معني شود در باره توليد كننده اين شرايط يعني
خداوند بايد معنا شود. چون خداوند “بديع السموات و الارض است ” و خود را با عنوان “فتبارك الله احسن الخالقين” به
ما معرفي نموده است . و از سوي ديگر اين مباركي در تمامي ملك و ملكوت عالم جاري است، لذا از اين خداي بزرگ و
مبارك ميتوان هر لحظه طعم مباركي را چشيد به همين دليل اگر عيدي است اولاً از آن خداست نه از آن آدميان، و اين
معنا با ساير تعاريف آمده در باب عيد يك فرق گوهري دارد كه آن محوريت خداست .
قرباني رمز فداكاري و از خودگذشتگي و دادن جان در راه محبوب و حد نهايي تسليم در برابر معبود است يعني
همچنان كه خون اين قرباني را در راه تو اي خالق يكتا بي دريغ مي ريزم حاضرم بدون هرگونه تعقل در راه دفاع از حريم
دين و اجراي فرامين آسماني تو از جان خود نيز بگذرم و خون خود را تقديم پيشگاه اقدست نمايم.
زماني كه حيواني در روز عيد قربان در وادي منا به دست حجاج مسلمان ذبح مي شود و نغمه روحاني “بسم الله
وجهت وجهي للذي فطر السموات والارض” طنين در فضاي قربانگاه مي افكند خاطره اعجاب انگيز و الهام بخش دو عبد
موحد و دو بنده با اخلاص خدا ابراهيم و اسماعيل را در دل ها زنده مي سازد.
پدري پير و كهنسال با چهره اي نوراني و ملكوتي كه آثار عظمت و جلالت روحي از سيماي متين و آرام او نمايان است
بر بالين فرزند جوان و خوش سيماي خود ايستاده آستين بالا مي زند و تيغ برنده اي را در پي حكم غيبي الهي بر
گلوي فرزند مي نهد.
قرباني رمز فداكاري و از خودگذشتگي و دادن جان در راه محبوب و حد نهايي تسليم در برابر معبود است يعني
همچنان كه خون اين قرباني را در راه تو اي خالق يكتا بي دريغ مي ريزم حاضرم بدون هرگونه تعقل در راه دفاع از حريم
دين و اجراي فرامين آسماني تو از جان خود نيز بگذرم و خون خود را تقديم پيشگاه اقدست نمايم.
فرزند نيز بدون ترس و وحشت و با حالت تسليم مي گويد پدر به آنچه مامور گشته اي عمل كن كه من هم به خواست
خدا از صبركنندگان خواهم بود و سرانجام ابراهيم با موفقيت كامل از اين امتحان بزرگ الهي سربلند بيرون آمده و به
درجه اي از اخلاص و فداكاري در راه خدا مي رسد كه خداوند مي فرمايد: ذبح عظيمي فدايش كرديم.
لذا خداوند براي بزرگداشت اين خاطره توحيدي و اخلاص الهي مقرر فرموده هر سال در موسم حج در وادي مني توسط
زوار بيت الله الحرام گوسفند، گاو و يا شتري ذبح گردد تا آن صحنه فوق العاده درخشان چون نوري براي هميشه در
تاريخ انسانيت بدرخشد و خاطره ازخودگذشتگي آن دو بنده مخلص (ابراهيم و اسماعيل) سندي براي نمايش شرف و
فضيلت آدميت باشد.
لذا مسلمين در روز عيد قربان موظفند با تشكيل مجامع عمومي و برگزاري نماز عيد و انشاي خطبه شركت عظيم و
آسماني خود را در اين عيد مبارك به گوش جهانيان برسانند و رعب و ترس از اتحاد و همبستگي خود را در قلب دنياي
استكبار و كفر و نفاق بيفكنند.
در روايت هاى مكررى نقل شده كه در روز عيد اضحى قربانى كنيد تا گرسنگان وبيچارگان از خوردن گوشت سير شوند؛
آنان كه روزها بلكه ماه ها توان تهيه گوشت براى خانواده خويش را ندارند، در اين روز فرخنده كه براى همگان عيد
است و بسيار خجسته و مبارك است، خوشحال گردند و از خوردن گوشت حلال، بى منت، سير شوند.
و امروز روز “تكبير” است؛ تكبيرى گويا، كوبنده، محكم و بامحتوا، تكبيرى كه بازتابش كاخ ستمگران را به لرزه درآورد و
قلب ستم ديدگان را شاد سازد؛ تكبيرى كه دشمنان را براى هميشه از ضربه زدن به اسلام، نوميد گردان.
چهارشنبه 93/07/09
امام محمد باقر:
ابو جعفر، امام محمد باقر (ع) پنجمین آفتابى است كه بر افق امامت، جاودانه درخشید.زندگیش سراسر دانش و ارزش
بود، از این رو باقر العلوم نامیده شد، یعنى شكافنده دشواریهاى دانش و گشاینده پیچیدگیهاى معرفت.
خصلت آفتاب است كه هماره گام بر فرق ظلمت مىنهد و در لحظههاى تاریك، بر افق زمان مىروید تا ارزشهاى مهجور
و نهان شده در سیاهى جهل و جور را، دوباره جان بخشد و آشكار سازد.
او نیز در عصر حاكمیت جور و تشتت اندیشههاى دینى امت اسلام، تولد یافت تا پیام آور معرفت و احیاگر اسلام ناب
محمدى (ص) باشد.
ولادت امام محمد باقر:
حضرت ابو جعفر، باقر العلوم، در شهر مدینه تولد یافت.و بر اساس نظریه بیشتر مورخان و كتابهاى روایى، تولد آن
گرامى در سال 57 هجرى بوده است. (1) این نقل، با روایاتى كه نشان مىدهد امام باقر (ع) به هنگام شهادت جد
خویش ـ حسین بن على (ع) ـ در سرزمین طف حضور داشته و سه سال از عمرش مىگذشته است هماهنگى دارد. (2
)
در روز و ماه ولادت آن حضرت نیز نقلهاى مختلفى یاد شده است:
الف ـ سوم صفر 57 هجرى. (3)
ب ـ پنجم صفر 57 هجرى. (4)
ج ـ جمعه اول رجب 57 هجرى. (5)
د ـ دوشنبه یا سه شنبه اول رجب 57 هجرى. (6)
بیشتر محققان با ترجیح نظریه نخست، یعنى سوم صفر آن را پذیرفتهاند.
تبار والاى امام باقر (ع):
امام محمد باقر (ع) از جانب پدر و نیز مادر، به شجره پاكیزه نبوت منتهى مىگردد.
او نخستین مولودى است كه در خاندان علویان از التقاى دو بحر امامت (نسل حسن بن على و حسین بن على علیهما
السلام) تولد یافت: (7)
پدر: على بن الحسین، زین العابدین (ع) .مادر: ام عبد الله، فاطمه، دختر امام حسن مجتبى (ع) (8)
مادر گرامى امام باقر (ع) نخستین علویهاى است كه افتخار یافت فرزندى علوى به دنیا آورد . (9) براى وى كنیههایى
چون ام الحسن و ام عبده آوردهاند، اما مشهورترین آنها، همان ام عبد الله است.
در پاكى و صداقت، چنان نمونه بود كه صدیقهاش لقب دادند. (10)
امام باقر (ع) مادر بزرگوار خویش را چنین توصیف كرده است:
«روزى مادرم كنار دیوارى نشسته بود، ناگهان دیوار ریزش كرد و در معرض ویرانى قرار گرفت، مادرم دست بر سینه دیوار
نهاد و گفت، به حق مصطفى (ص) سوگند، اجازه فرو ریختن ندارى.دیوار بر جاى ماند تا مادرم از آن جا دور شد.سپس
دیوار فرو ریخت. (11)
نام و كنیه امام محمد باقر:
نام آن حضرت محمد است.این نامى است كه رسول خدا (ص) از دیر زمان براى وى برگزیده بود .
جابر بن عبد الله انصارى یار دیرین پیامبر (ص) افتخار دارد كه سلام رسول خدا را به امام باقر (ع) ابلاغ كرده است.از بیان
او ـ كه به تفصیل خواهد آمد ـ استفاده مىشود كه نامگذارى امام باقر (ع) به وسیله پیامبر اكرم (ص) صورت گرفته
است.كنیه آن گرامى ابو جعفر (12) است و جز این كنیهاى براى وى نقل نكردهاند. (13)
القاب امام محمد باقر:
براى امام باقر (ع) این القاب یاد شده است:
1 ـ باقر.
این لقب مشهورترین القاب آن حضرت بشمار مىآید و بیشتر منابع بدان تصریح كردهاند. (14)
در بیان فلسفه تعیین این لقب براى وى، آمده است:
ـ شكافنده معضلات علم و گشاینده پیچیدگیهاى دانش بود. (15)
ـ به دلیل گستردگى معارف و اطلاعاتى كه در اختیار داشت، باقر نامیده شد. (16)
ـ بدان جهت كه در نتیجه سجدههاى بسیار، پیشانیش فراخ گشته بود. (17)
ـ احكام را از متن قوانین كلى، استنباط و استخراج مىكرد. (18)
2 ـ شاكر
3 ـ هادى
4 ـ امین ـ شبیه، به جهت شباهت آن حضرت به رسول خدا (ص) (19) .
همسران امام محمد باقر
در منابع تاریخى، براى امام باقر (ع) دو همسر و دو «ام ولد» (20) نام بردهاند.
همسران عبارتند از:
1 ـ ام فروة دختر قاسم بن محمد بن ابى بكر.
او هر چند از نسل ابو بكر بود، اما همانند پدرش قاسم بن محمد حق امامان را مى شناخت و اهل ولایت معصومین (ع) بود، چنان كه در روایتى از امام رضا (ع) آمده است كه روزى نام قاسم بن محمد نزد آن حضرت برده شد، امام فرمود: او
به ولایت و امامت اعتقاد داشت. (21)
2 ـ ام حكیم دختر اسید بن مغیره ثقفى.
فرزندان امام محمد باقر:
براى امام باقر (ع) هفت فرزند یاد كردهاند، پنج پسر و دو دختر.
1 ـ جعفر بن محمد الصادق (ع) .
وى مشهورترین، ارجمندترین و با فضیلت ترین فرزند امام باقر (ع) مىباشد كه از ام فروة زاده شد و نسل امامت از
طریق او استمرار یافت.
2 ـ عبد الله بن محمد.او یگانه برادر امام صادق (ع) بشمار مىآید كه هم از ناحیه پدر و هم از ناحیه مادر با آن حضرت
متحد است.مورخان وى را صاحب فضل و صلاح دانستهاند و متذكر شدهاند كه فردى از بنى امیه به او سم خورانید و او
را به شهادت رساند. (22)
3 ـ ابراهیم بن محمد، از ام حكیم.
4 ـ عبید الله بن محمد، از ام حكیم.
5 ـ على بن محمد.
6 ـ زینب بنت محمد، این دو (یعنى زینب و على) از یك مادرند كه ام ولد بوده است.
7 ـ ام سلمه، مادر وى را نیز ام ولد دانستهاند. (23)
برخى از منابع، تنها شش فرزند براى امام باقر (ع) نام بردهاند و بر این باورند كه امام باقر فرزندى به نام عبید الله
نداشته است. (24)
گروهى دیگر گفته اند: امام باقر (ع) دو دختر نداشته است، بلكه زینب و ام سلمه در حقیقت دو نام براى یك دختر
است. (25)
یکشنبه 93/07/06
برای خانمهای شاغل، حفظ تمیزی و آراستگی خانه، یکی از سختترین کارهاست. آنها در پایان یک روز کاری فشرده،
به خانه میرسند و قبل از انجام فهرست بلند و بالای کارها از خستگی بیهوش میشوند.
اولین نتیجه آزاردهنده این جریان تند زندگی، از دست رفتن تمیزی خانه است، اما ما یک فرمول جادویی به شما
میگوییم که میتوانید خانه را برای ۲ هفته تمیز نگه دارید. کافی است هر روز فقط نیم ساعت قبل از خارج شدن از
خانه وقت بگذارید. این فهرست را مثل دستور رژیم غذایی روی یخچال بچسبانید و اجرا کنید؛ موفقیت شما در داشتن
خانهای تمیز تضمین شده است.
بعد از شستن ظرفها، سینک و شیر ظرفشویی را هم تمیز کنید تا اثری از لک و کثیفی روی آن نماند. برای این کار ۵
دقیقه وقت بگذارید.
با استفاده از یک دستمال یا حوله آشپزخانه سطح کابینتها و گاز را هم تمیز کنید. بد نیست یک مایع شستوشو
دهنده همهکاره هم دم دست داشته باشید تا در صورت مشاهده با لکه، کار شما آسان باشد. این کار را در یک دقیقه
انجام بدهید.
جارو و تی کشیدن کف خانه را میتوانید هفتهای یکبار در آخر هفتهها انجام بدهید، ولی هر روز نگاهی به کف خانه
بیندازید و اگر لکه خاصی ایجاد شده، با استفاده از اسپری همهکاره و دستمال پاک کنید. این کار بیشتراز ۲ دقیقه
وقت شما را نمیگیرد.
حتی اگر دستمالهای آشپزخانه شما تمیز است، اما تصویر دستمالهای آشپزخانه روی هم تلنبار شده، کثیفی و
آلودگی را یادآوری میکند. ۳۰ ثانیه وقت بگذارید؛ دستمالهای خیس را آویزان کنید و دستمالهای خشک را در محل
خودشان قرار بدهید.
سینک دستشویی را با یک دستمال تمیز کنید. برای این کار میتوانید از دستمالهای یکبار مصرفی که به همین
منظور تولید شدهاند، استفاده کنید ولی استفاده از این دستمالها صرفه اقتصادی ندارد، یک ورق دستمال معمولی
نیاز شما را برطرف میکند. این کار ۳۰ ثانیه از وقت شما را میگیرد.
آینه دستشویی را با استفاده از خمیردندان فوم تمیز کنید. اگر از این مدل خمیردندان استفاده نمیکنید، فوم
ریشتراشی آقایان هم شیشهشوی خوبی است. با یک دستمال آینه دستشویی شما تمیز و شفاف میشود. تمیز
کردن آینه بیش از ۱۵ ثانیه وقت شما را نمیگیرد.
نگاهی به حولههای حمام بیندازید و در صورت کثیف بودن آنها را عوض کنید. این کار را میتوانید در ۱۵ ثانیه انجام
دهید. اگر از دستمال حولهای به جای حوله استفاده میکنید، این کار از برنامه شما حذف میشود.
اگر کف حمام یا دستشویی شما خیس است، با استفاده از حوله مخصوص این کار آنجا را خشک کنید چون خیس
ماندن کاشیها و حتی شیرآلات باعث لک شدن میشود. این کار هم حدود ۲ دقیقه زمان میبرد.
با یک دستمال نشیمنگاه توالت فرنگی را تمیز کنید. این کار هم در ۱۵ ثانیه انجام میشود.
تختتان را مرتب کنید. تمرین کنید تا این کار را در ۲ دقیقه انجام دهید.
وسایل پراکنده شده از شب گذشته را هم جمع کنید. امیدوارم بیش از ۲ دقیقه وقت شما را نگیرد.
ت
شکهای مبل را مرتب کنید. صندلیها را سر جای خود قرار بدهید و در مجموع سرو سامانی به وضعیت اتاق نشمین
خود بدهید. این کار را در ۵ دقیقه انجام دهید.
شنبه 93/07/05
دانش پزشكی ظرف چند دهه اخیر موفق به اكتشاف مهمی پیرامون خواب شده است و آن كشف بخشی مهم در
طول خواب انسان به نام خواب REM بوده است .
(1) پس از آنكه حدود 45 دقیقه از به خواب رفتن انسان گذشت ، مرحله REM آغاز می شود و به مدت كوتاهی حدود 10
تا 15 دقیقه ادامه می یابد .
در طول مرحله REM از خواب ، به طرز اسرار آمیزی تمام عضلات اسكلتی بدن از كار می افتد و شخص كاملا بی حركت
می شود و نوار مغزی شخص به جای حالت خواب ، حالت بیداری كامل را نشان می دهد . بطوریكه در این حالت مغز
از فعالیت بالایی برخوردار است .
در طی REM درجه حرارت بدن و ضربان قلب به طور غیر منتظره بالا می رود و حركات سریعی در چشمان فرد دیده می
شود كه وجه تسمیه این مرحله نیز می باشد ( مرحله حركات سریع چشم RAPID EYE MOVEMENT) و چنانچه
شخص را در این حالت بیدار كنیم به احتمال بسیار قوی ابراز می كند كه در حال خواب دیدن بوده است . مرحله REM
پس از 10 تا 15 دقیقه متوقف می شود و پس از آن در طول خواب و به طور دوره ای و بطور منظم تكرار می شود . با این
وجود كل دوران R EM در طول یك خواب 8 ساعتی در اشخاص طبیعی 90 دقیقه خواهد بود و قسمت اعظم آن در
ساعات نزدیك به صبح به وقوع می پیوندد.
امروزه دانش پزشكی به اثبات رسانده است كه در بیماری افسردگی یكی از تظاهرات مهم ، افزایش یافتن طول خواب REM
نسبت به میزان طبیعی است . بطوریكه شخص افسرده به میزانی بیش از سایر اشخاص خواب می بیند . یعنی زمان
بیشتری را در مرحله REM بسر می برد .
از این جهت یك مبنای مهم در تولید داروهای ضد افسردگی ایجاد داروهایی است كه كاهش دهنده مرحله REM خواب
باشند .( از جمله داروهای ضد افسردگی 3 حلقه ای )
علاوه بر این یك روش درمانی جدید برای بیماران افسرده ، بیدار نگه داشتن آنها ، برای كاهش میزان REM می باشد .
زمان نماز صبح كه در سوره مباركه ” اسراء ” با عنوان ” ان قران الفجر كان مشهودا ” از آن نام برده شده است و مورد
تاكید فراوان می باشد . بگونه ای قرار گرفته است كه سبب كاهش دادن قابل ملاحظه میزان خواب REM در اشخاص
می شوود .
همانطور كه خواندید قسمت اعظم خواب REM در حوالی صبح بوقوع می پییوندد و چنانچه شخص خود را ملزم به
بیداری صبحگاهی كند در حقیقت جلوی ورود خود به مرحله قابل توجهی از خواب REM را گرفته است .
از این جهت بیداری صبحگاهی برای نماز خود به تنهایی می تواند به عنوان واكسنی در پیشگیری از افسردگی و حتی
دارویی در درمان افسردگی مطرح باشد .migna.irلازم به توضیح است كه خواب REM در حد تعادل برای سلامت و رفع
خستگی لازم است اما زیادی آن منجر به مشكلات مختلف از جمله افسردگی می شود و نقش نماز بعنوان متعادل
كننده میزان REM مطرح است .
———————–
پاورقي:
1. در مورد خواب REM و ویژگیهای آن مطلب از : ” روانپزشكی كاپلان ـ سادوك ” ترجمه فارسی دكتر پور افكاری اقتباس شده است .