موضوعات: "بدون موضوع" یا "فرهنگی"

امام سجاد در دمشق

امام سجاد ( ع ) در دمشق

علاوه بر سخنانی که حضرت سجاد ( ع ) با استناد به قرآن کریم فرمود و حقیقت را آشکار کرد ، حضرت زین العابدین ( ع ) وقتی با یزید روبرو شد - در حالی که از کوفه تا دمشق زیر زنجیر بود - فرمود : ای یزید ، به خدا قسم ، چه گمان می بری اگر پیغمبر خدا ( ص ) ما را به این حال بنگرد ؟ این جمله چنان در یزید اثر کرد که دستور داد زنجیر را از آن حضرت برداشتند ، و همه اطرافیان از آن سخن گریستند . فرصت بهتری که در شام به دست امام چهارم آمد ، روزی بود که خطیب رسمی بالای منبر رفت و در بدگویی علی ( ع ) و اولاد طاهرینش و خوبی معاویه و یزید داد سخن داد . امام سجاد ) ع ) به یزید گفت : به من هم اجازه می دهی روی این چوبها بروم و سخنانی بگویم که هم خدا را خشنود سازد و هم برای مردم موجب اجر و ثواب باشد ؟ یزید نمی خواست اجازه دهد ، زیرا از علم و معرفت و فصاحت و بلاغت خانواده عصمت علیهم السلام آگاه بود و بر خود می ترسید . مردم اصرار کردند . ناچار یزید قبول کرد . امام چهارم ( ع ( پای به منبر گذاشت و آنچنان سخن گفت که دلها از جا کنده شد و اشکها یکباره فرو ریخت و شیون از میان زن و مرد برخاست . خلاصه بیانات امام ( ع ) چنین بود : “ای مردم شش چیز را خدا به ما داده است و برتری ما بر دیگران بر هفت پایه است . علم نزد ماست ، حلم نزد ماست ، جود و کرم نزد ماست ، فصاحت و شجاعت نزد ماست ، دوستی قلبی مؤمنین مال ماست . خدا چنین خواسته است که مردم با ایمان ما را دوست بدارند ، و این کاری است که دشمنان ما نمی توانند از آن جلوگیری کنند” . سپس فرمود : “پیغمبر خدا محمد ( ص ) از ماست ، وصی او علی بن ابیطالب از ماست ، حمزه سید الشهداء از ماست ، جعفر طیار از ماست ، دو سبط این امت حسن و حسین ( ع ) از ماست ، مهدی این امت و امام زمان از ماست ” . سپس امام خود را معرفی کرد و کار به جایی رسید که خواستند سخن امام را قطع کنند ، پس دستور دادند تا مؤذن اذان بگوید . امام ( ع ) سکوت کرد . تا مؤذن گفت : اشهد ان محمدا رسول الله . امام عمامه از سر برگرفت و گفت : ای مؤذن تو را به حق همین محمد خاموش باش . سپس رو به یزید کرد و گفت : آیا این پیامبر ارجمند جد تو است یا جد ما ؟ اگر بگویی جد تو است همه می دانند دروغ می گویی ، و اگر بگویی جد ماست ، پس چرا فرزندش حسین ( ع ) را کشتی ؟ چرا فرزندانش را کشتی ؟ چرا اموالش را غارت کردی ؟ چرا زنان و بچه هایش را اسیر کردی ؟ سپس امام ( ع ) دست برد و گریبان چاک زد و همه اهل مجلس را منقلب نمود . براستی آشوبی به پا شد . این پیام حماسی عاشورا بود که به گوش همه می رسید . این ندای حق بود که به گوش تاریخ می رسید . یزید در برابر این اعتراضها زبان به طعن و لعن ابن زیاد گشود و حتی بعضی از لشکریان را که همراه اسیران آمده بودند - بظاهر - مورد عتاب و سرزنش قرار داد . سرانجام بیمناک شد و از آنان روی پوشید و سعی کرد کمتر با مردم تماس بگیرد . به هر حال ، یزید بر اثر افشاگریهای امام ( ع ) و پریشان حالی اوضاع مجبور شد در صدد استمالت و دلجویی حال اسیران برآید . از امام سجاد ( ع ) پرسید : آیا میل دارید پیش ما در شام بمانید یا به مدینه بروید ؟ امام سجاد ( ع ) و زینب کبری ( ع ( فرمودند : میل داریم پهلوی قبر جدمان در مدینه باشیم .

علامت های مومن


به گزارش معاون فرهنگی حوزه علمیه ریحانه النبی (س) جلسه اخلاقی با سخنرانی سر کار خانم کریمی در این حوزه مبارکه برگزار گردید .
ایشان سخنان خود را با حدیثی از امام سجاد (ع) آغاز کردند و فرمودند : « علامات المومن خمس : قلت ما هن یا بن رسول الله ؟ قال : الورع فی الخلوه والصدقه فی القله و الصبر عند المصیبه و الحلم عند الغضب و الصدق عند الخوف» طاووس بن یمان می گوید از حضرت امام زین العابدین (ع) شنیدم که فرمود نشانه های مومنان پنج تا است . گفتم ای فرزند پیامبر آنها کدام است . فرمود: پرهیز کردن از گناه در خلوت ، صدقه دادن در هنگام اندک داشتن ، شکیبایی در مصیبت ، حلم پیشه کردن در زمان عصبانیت و خشم و راست گویی در هنگام ترس . حالا ما چه پیام هایی می توانیم بگیریم و چه نکته هایی بر داشت کنیم :
1. از لحاظ مفهوم شناسی واژه ورع یعنی باز داشتن خود از انجام گناهان و پرهیز از ارتکاب آنها است
هر کس ادعایی دارد باید برای ادعای خود سند و مدرک ارائه دهد و گرنه صرف ادعا ارزشی ندارد و مورد پذیرش نیست و ادعای ایمان داشتن هم از این قائده بیرون نیست ورع و پروا داشتن دارای مراتب و درجاتی است : اول
ترک گناه و دامن نیالودن به گناه است پله و درجات بالاتر دوری کردن از اموری است که حرام بودن و گناه بودن آنها معلوم نیست ولی مورد شبهه است و پله بالاتر و والاتر از ما سوی الله منفطع شدن و دوری کردن است فقط و فقط دل به خدا بستن است آیه 91 سوره انعام می فرماید : « قل الله ثم ذرهم : بگو خدا و غیر خدا را رها کن » به قول لسان الغیب شیرازی
گدای تو ،از هشت خلد مستغنی است اسیر عشق تو ،از هر دو عالم آزاد است
بعضی هستند که ذاتا از جرم و گناه و عصیان باکی ندارند ولی چون انجام گناهان آشکار ممکن است به آبرو و حیثیت آنها لطمه بزند به این خاطر از گناهان اجتناب می کنند این رفتار یک عمل اخلاقی و سازنده نیست . اگر چه گناه نکردن خوب و مطلوب است ولی مومن راستین کسی است که چه در جلوت و چه در خلوت خداوند تبارک و تعالی راناظر و گواه بر خود بداندو به فرمایش حضرت امام موسی بن جعفر (ع) : «خافواالله فی السر : در خلوت ها و پنهان ها از خدا بترسید و گناه نکنید »
و به فرموده حضرت امام خمینی (ره) : انسان مومن عالم را محضر حضرت حق می داند و در محضر خدا گناه نمی کند
2. صدقه به نیازمندان یک نمونه از احساس مسئولیت مشترک و نو دوستی است اما صدقه دادن لزوما منحصر به ارائه کمک های مادی نیست بلکه انجام دادن هر نوع کار نیک را در بر می گیرد کمک به دیگران از کسانی که تمکن مالی دارند خوب و پسندیده است ولی از کسانی که خود گرفتار مشکلات اقتصادی هستند ارزشمند تر است و نشان دهنده عمق باور های دینی آنها است
3. راست گویی از فضیلت های بر جسته است و مقابل آن دروغ گویی از بد ترین و زشت ترین رزائل اخلاقی است اگر راست گویی در جامعه نهادینه شود به افزایش اعتماد که مهمترین مولفه ثبات در جامعه است کمک بسزایی می کند
4. مولفه بعدی کنترل خشم و صبوری کردن در زمان خشم و عصبانیت یا همان کظم غیض است
5. مولفه بعد صبر و شکیبایی در هنگام مصیبت است که بسیار سفارش شده و پسندیده است.

برگزاری دوره دوم مبلغین



به گزارش معاون فرهنگی حوزه علمیه ریحانه النبی (س) دوره آموزشی مبلغین برای آن دسته از طلاب مبلغی که موفق به شرکت در دوره نشده بودند توسط مدیر محترم این حوزه سر کار خانم موسوی مجددا برگزار گردید
در این دوره دو ساعته سرکار خانم موسوی بحث خود را راجع به سخنرانی دینی و همچنین راههای جذب مخاطب آغاز کردند و در ابتدا درباره ی تبلیغ و جایگاه مبلغ آیاتی از قرآن را بیان کردند و فرمودند : در قرآن آمده است « الذین یبلغون رسالات الله و یخشونه ولا یخشون احدا الا الله . کسانی که پیام های خدا را ابلاغ میکنندو از او می ترسند و از هیچ کس جز خدا بیم ندارند » ودر جای دیگری آمده است « لم تقولون ما لا تفعلون نگویید آنچه را که عمل نمی کنید » یعنی اگر کسی خودش به چیزی عمل نمی کند یا قصد ندارد که عمل کند و آن را به دیگران بگوید که عمل کنند در واقع خیانت کرده است و در جای دیگری آمده است « اتامرون الناس بالبر و تنسون انفسکم و انتم تتلون الکتاب آیا مردم را به نیکی دعوت می کنید در حالی که خودتان را فراموش کرده اید » پس با توجه به این آیات یک مبلغ خوب در درجه اول باید خود عامر به تکالیف اللهی باشد بعد دیگران را هدایت کند پیامبر اکرم اگر سفارش به نماز شب می کرد آن را بر خود واجب می دانست .
همانطور که میدانید شیطان قسم خورده است که همه را گمراه می کند بجز مخلصین « قال فبعزتک لاغوینهم اجمعین الا عبادک المخلصین » پس این مخلص که از اول خلقتش مخلص آفریده نشده است بالاخره از یک جایی شروع کرده اند اگر بر روی خوبیها اسرار و مداومت داشته باشید برایتان ملکه می شود و جزء عاملین به احکام و تکالیف اللهی می شوید . خداوند نیازی به این ندارد که شما از دینش محافظت کنید بلکه خداوند خودش از دینش محافظت می کند و لو به دست یک پرنده و به وسیله سنگریزه باشد پس ما به عنوان یک مبلغ وسیله هستیم پس حالا که فرصتی برای ما بوجود آمده و موقعیتی بوجود آمده که تبلیغ کنیم واقعا استفاده کنیم اگر ما از این فرصت استفاده نکنیم این فرصت از دست ما می رود تا زمانی که در این شهر ساکن هستید طوری عمل کنید که منشا خیر و برکت برای این شهر باشید
ایشان در ادامه بیان داشتند که روش سخنرانی دینی عبارت است از سخن گفتن یک نفر برای جمع به قصد تاثیر گذاری مطلوب دینی در حوزه اندیشه ، احساس و رفتار بنابراین سخنران دینی ، سخنرانی است که محتوایی مناسب با نیاز مخاطبان داشته باشد تا بتواند اثر گذاری خوب و مطلوبی بر روی مخاطبان داشته باشد و همچنین یک سخنران خوب باید اجرای خوبی هم داشته باشد . تا بتواند بر روی مخاطب تاثیر خوبی هم داشته باشد بعضی ها میگویند سخنران خوب سخنرانی است که گوینده آن هم علم داشته باشد و عامل به آن باشد علم و عمل لازم هست ولی کافی نیست چرا که یک سخنران خوب باید فصاحت هم داشته باشد تا بتواند مخاطب خود را جذب سخنرانی کند
دو هدف عمده در تبلیغ وجود دارد یکی تحقق آرمانهای دینی و دوم به تعالی رساندن و اقناع مخاطب است کسی که این دو هدف را دنبال کند با توجه به آیات و روایات جایگاه والای دارد در قرآن آمده است «هذا بلاغ للناس» کسی که تبلیغ میکند هم نام قرآن است و در جای دیگر میفرماید هم رسالت با انبیا است «الذین یبلغون رسالات الله و یخشونه ولا یخشونه احدا الا الله» روایت های زیادی داریم از جمله پیامبر مکرم اسلام می فرماید : « برگزیدگان ملت من مبلغین هستن»
چهار عامل برای هدایت انسانها داریم ا- مشیعت الهی 2-تجربه شخصی که مورد خوبی نیست چون باعث فرصت سوزی است
3- نظامات اجباری 4- تبلیغ هوشمندانه و هنرمندانه است
خداوند در قرآن به پیامبر می فرماید : «تو فقط به آنها تذکر بده و انذار بده و تو به آن تسلط نداری که به دین بیایند» سوره غاشیه آیه 21-22 پس بنابراین ما فقط وظیفه تذکر و انذار داریم و وظیفه یادآوری داریم و این یادآوری را نمی توانیم تعطیل کنیم .
ایشان در ادامه به ضرورت و اهمیت تبلیغ اشاره کردند و بیان داشتند که سه عامل باعث ضرورت تبلیغ می شود : 1-اوضاع کنونی جامعه که به شکل یک دهکده جهانی در آمده است 2- هجوم بی سابقه ایادی شیطانی بر علیه شیعه ایرانی ما در دنیا دو کشور فارسی زبان داریم ولی در ماهواره بیش از 50 شبکه فارسی زبان داریم که هدف آنها ایران است و می خواهند روی ایران کار کنند . 3- خلا ء دین در جهان
خواجه عبداله انصاری در رابطه با توحید ودین داری می فرماید : دین داری افراد به سه شکل است یک دسته دینداری آنها شنیدنی است یعنی دین و توحید را فقط می شنوند و چون که فقط می شنوند با هر چیزی هم می توانند راحت از دست بدهند دومین دسته کسانی هستند که دینداری آنها دانستنی است یعنی علاوه بر اینکه می شنوند به صورت علمی و منطقی دین را می پذیرند و سومین دسته دینداری آنها دیدنی است یعنی به مرحله ماورا می رسند و هر چیزی در این دنیا جلوه ای از خدا می بینند
چکار کنیم که یک سخنران خوب شویم ؟ 1- اکتشاف یعنی استخراج مطالب از منابع این راهی برای این است که مبلغ خوب باشیدو از نکات و مطالبی اسفاده کنیم که بیشتر مخاطب را اقناع کند
2 – انتقال خوب داشته باشید و از همه ابزاری خوب استفاده کنید که مفاهیم را خوب انتقال دهید صدای سخنران خیلی مهم است گاهی اوقات لازم است تن صدا را آرام کنید و گاهی هم بلند صحبت کنید
3- اجرایی و عملیاتی کردن سخنران : گاهی اوقات سخنران مطالب خوبی آماده کرده است ولی قدرت اجرای خوبی ندارد و یا میزان سطح مخاطبان را و نیاز مخاطبان را در نظر نگرفته است و مطالبی که آماده کرده است در سطح فهم مخاطبان نیست در اینگونه موارد مخاطب جذب سخنرانی نمی شود یک مبلغ خوب باید مبتکر باشد و موضوعات مختلف را در آورده و متناسب با نیاز مخاطب محتوای سخنرانی را بچیند
روشهای سخنرانی 1- روش دسته بندی مثل آقای دکتر رفیعی 2- روش تشبیه مثل آقای حائری شیرازی 3- نقد و بررسی 4- تجربه و تحلیل مثل سخنرانی آقای پناهیان 5 – روش داستانی مثل سخنرانی آقای کافی
ایشان در پایان به این نکته اشاره کردند که اگر چهار طایفه به وظیفه خود عمل کنند جامعه ما بی دین نمی شود 1- منزل 2- مدرسه 3- مسجد (مبلغین) 4 - مسئولین

جلسه شورای پژوهشی مدرسه ریحانه النبی (س)

بسمه تعالی

به گزارش معاون پژوهش حوزه علمیه ریحانه النبی (س)
اولین جلسه شورای علمی پژوهشی مدرسه در تاریخ 28/7/95 بر گزار گردید.

در این جلسه به بر رسی و تعیین موضوعات پیشنهادی تحقیقات پایانی طلاب پایه پنجم پرداخته شد .واز میان موضوعات داده شده بهترین موضوع با در نظر گرفتن توانایی و علاقه طلبه انتخاب شد .
حاضرین در جلسه :حجت السلام والمسلمین جناب آقای صفی زاده کارشناس شورا سر کار خانم موسوی مدیر حوزه خانم کلوندی استاد راهنما خانم رستمی معاون آموزش و خانم فقیه عباسی معاون پژوهش .
هر کدام از اعضا محترم حاضر در جلسه بر موضوعات ارائه شده اعمال نظر داشتند .ودر آخر ازمیان 22 موضوع پیشنهادی 6 موضوع تصویب شد .
موضوعات تصویب شده به این شرح است :
خویشتن شناسی از دید گاه امیر المومنین (ع
اقسام رزق وروزی از دید گاه قرآن
پیامد گناهان در زندگی از نگاه اسلام
فلسفه و فرهنگ زیارت در اسلام
ویژگی های زن منتظر در عصر حاضر
مقایسه عالم برزخ وعالم دنیا
در ادامه با معرفی دواستاد جهت راهنمای تحقیق پایانی طلاب سر کار خانم ندا کلوندی وزهرا حلوایان به شورا معرفی ومصوب شد که به مدیریت استانی هم معرفی گردد..

 

دوره تخصصی تحقیق و مقاله نویسی

بسمه تعالی
به گزارش معاون پزوهش حوزه علمیه ریحانه النبی (س) کارگاه تخصصی نگارش و تدوین تحقیق و مقاله نویسی در تاریخ 30/7/95 بر گزار گردید . در این کارگاه یک روزه جناب آقای دکتر ادیب شیوه ها وروش های تحقیق پایانی ومراحل نوشتن یک مقاله خوب را ارائه دادند. ایشان در ابتدا به بیان و توضیح تحقیق پرداختند .وهدف از تحقیق را پاسخ دادن به چرا هایی که برای یک محقق به وجود می آید دانست. وبیان فرمودند زمانی یک محقق می تواند یک تحقیق خوب ارائه دهد که در ا بتدا چند مقاله خوب را نگاشته باشد .
در بین مطالب ارائه شده استاد گرامی با کمال صبر و حوصله به سوالات طلبه ها در خصوص موضوعات تحقیق پایانی و نوشتن یک مقاله خوب پاسخ داد. ضمنا این کارگاه هفته اینده به درخواست واستقبال طلاب برگزار میگردد.

 

شخص نابینا

حضرت موسی بن جعفر علیه السلام از پدران گرامیش از حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام نقل فرمود که:
روزی شخص نابینایی اجازه ورود خواست. فاطمه علیهاسلام برخاست و چادر به سر کرد. رسول خدا فرمود:
چرا از او رو می‌گیری، او که تو را نمی‌بیند؟ فاطمه عرض کرد:
او مرا نمی‌بیند، اما من که او را می بینم. و او اگر چه مرا نمی‌بیند ولی بوی مرا که حس می‌کند.

حجاب در آینده

رسول اکرم صلى الله علیه و آله:
وَ نِساءٌ کاسیاتٌ عاریاتٌ مُمیلاتٌ مائِلاتٌ رُؤُوسُهُنَّ کَأَسنِمَةِ البُختِ المائِلَةِ لایَدخُلنَ الجَنَّةَ و َلایَجِدنَ ریحَها وَ إنَّ رِیحَها لَیُوجَدُ مِن مَسیرَةِ کَذا وَ کَذا؛
(در آینده) زنانى پیدا مى شوند که در عین پوشیدگى برهنه اند (لباس هاى بدن نما و جوراب هاى نازک مى پوشند) هوسباز و دلفریب مى باشند، موهاى خود را طورى آرایش مى کنند که مانند کوهان شتر جلوه مى کند. اینان داخل بهشت نمى شوند و حتى بوى آن را استشمام نمى کنند، با این که بوى بهشت از راه بسیار دور شنیده مى شود.
لسان العرب ج11 ، ص637 - تاج العروس من جواهر القاموس ج15 ، ص708

حجاب وپوشش

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم:
زنان خود را با پوشش اندام و جسم، از دیدار نامحرمان باز دارید که زنان هرچه پوشیده تر باشند سعادتمند تر هستند.
(سفینه البحار ، ج 2 ، ص 298)

قافله سالار اسرا

زینب(س) قافله سالار اسرای کربلا

پس از شهادت امام حسین(ع) وظیفه قافله سالاری بر عهده زینب(س) گذاشته شد. رئیس قافله اوست چون یگانه مرد؛ یعنی زین العابدین(ع) در این وقت به شدت مریض است. زینب(س) علاوه بر حفاظت از جان امام سجاد(ع) می بایست از اطفال و فرزندان قافله اسیران نیز محافظت کند. آن بانوی گرامی از همان عصر عاشورا به دستور امام سجاد(ع) مامور شد زنان و کودکان آواره را در خیمه ای جمع کند.

سعی و تلاش زینب(س) در محافظت از اسرا به حدی بود که به لقب «امنیة الله» ملقب شد. چرا که اسرا امانت هایی بودند، ‌که به دست آن حضرت سپرده شده بودند.

آن حضرت در مجلس یزید اجازه نداد فاطمه دختر امام حسین(ع) را به کنیزی ببرند و با جدیت جلوی این کار را گرفت.

امام سجاد(ع) در این سفردر همه امور با زینب مشورت می کرد، چرا که زینب را غمگسار اسیران و پرستار یتیمان می دانست.
.
.
.

حضرت در کاروان اسیران، همراه دیگر بازماندگان قافله کربلا به کوفه و سپس به شام برده شد. اگر چه رهبرى بازماندگان بر عهده امام سجاد بود، زینب کبرى (س) نیز سرپرستی را برعهده داشت.

سخنرانى قهرمانانه زینب (س) در کوفه، موجب دگرگونی افکار عمومى شد. وى در برابر نعره مستانه عبیدالله بن زیاد، آن گاه که به پیروزیش می نازید و می گفت: “کار خدا را با خاندانت چگونه دیدى؟!” با شهامت و شجاعت و صف ناپذیرى گفت: جز زیبایى چیزى ندیده ‏ام. شهادت براى آنان مقدر شده بود. آنان به سوى قربانگاه خویش رفتند به زودى خداوند آنان و تو را می ‏آورد تا در پیشگاه خویش داورى کند».(1)

آن گاه که ابن زیاد دستور قتل امام سجاد را صادر کرد، زینب (س) با شهامت تمام، برادر زاده‏اش را در آغوش گرفت و گفت: اگر خواستى او را بکشى مرا هم بکش. به دنبال اعتراض زینب (س)، ابن زیاد از کشتن امام پشیمان شد.(2)

کاروان آزادگان به دمشق رفت. در شام نیز زینب (س) توانست افکار عمومى را دگرگون نماید. جلسه‏اى یزید به عنوان پیروزى ترتیب داده بود و در حضور بازماندگان واقعه کربلا، سربریدة حسین (ع) را در تشت نهاد و با چوب‌د‌ستى به صورتش مى‏زد، زینب کبرى (س) با سخنرانى خویش غرور یزید را در هم کوفت و او را از کرده خویش پشیمان کرد. سرانجام یزید مجبور شد کاروان را با احترام به مدینه برگرداند.

در مدینه نیز زینب (س)، پیام آور شهیدان، ساکت ننشست. او با فریادش مردم مدینه را بر ضد حکومت یزید شوراند. حاکم مدینه در پى تبعید حضرت زینب (س) برآمد. به نوشته برخى حضرت به شام سفر نمود و در همان جا درگذشت. برخى دیگر گفته‏ اند: حضرت به مصر هجرت نمود و در تاریخ پانزدهم رجب سال 62 هجرى درگذشت.(3)

برخی معتقدند بعد از ورود کاروان اهل بیت(ع) به مدینه، دلیل روشنی نداریم که حضرت زینب از مدینه بیرون رفته باشد، بنابر این در مدینه درگذشت و در قبرستان بقیع دفن شد، اما مکان دفن او در بقیع مشخص نیست، همان طور که شخصیت‌های بزرگ دیگری از اهل بیت(ع) در بقیع مدفون هستند و مکان قبر آنان مشخص نمی‌باشد.(4)

دربارة مدت اسارت مدت اسارت حضرت زینب و حرکت آنان از شام به مدینه، مرحوم دکتر آیتی بر این باور است که تاریخ حرکت اهل بیت به شام، هنگام رسیدن آنان به دمشق، مدت توقف اسیران در مرکز حکومت یزید، تاریخ حرکت آنان از دمشق به مدینه و هنگام ورود آنان به مدینه، به درستی معلوم نیست.(5)

برخی نوشته‌اند که سر مطهر امام حسین(ع) روز اوّل صفر به شام رسید و چند روز بعد اسیران وارد شام شدند.(6) روز هشتم ورود اهل بیت(ع) به شام یزید آنان را احضار کرد و بین ماندن در شام یا رفتن به مدینه آزاد گذاشت، که آنان رفتن به مدینه را انتخاب کردند.(7)

———————————–
پی‌نوشت‌ها:

1ـ لهوف، ص 218؛ مقرم،‌ مقتل الحسین، ص 324؛ ارشاد، ج2، ص 144.

2ـ ارشاد، ص 116 ـ 117؛ بحار الانوار، ج 45، ص 117.

3ـ زینب پیام‌آور عاشورا، سید عطاءالله مهاجرانى، ص 287، 347 ـ 348 ـ 352.

4ـ اعیان الشیعه، ج 7، ص 140.

5 – علی نجاتی، قطعه‌ای از بهشت، ج2، ص 607.

6 – علامه شعرانی، دمع السّجوم، ترجمه نفس المهموم، ص 287 – 289.

7 – همان، ص 534.

یا ابا صالح المهدی ادرکنی

خدایا ما را جزء منتظران واقعی امام زمان عج قرار بده الهی آمین

تربت امام حسین (ع )

چادر

ما را ز اشڪ هاے رباب آفریدہ اند
                                       در روضہ هاے حضرت آب آفریدہ اند
«زهرا» براے چادرمان نذر ڪردہ است
                                       ما را مدافعان حجاب آفریدہ اند
چادر_ارثیه_حضرت_زهرا

نقش زبان

عَنْ عَلىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ عليهماالسلام قالَ: اِنَّ لِسـانَ ابْنِ آدَمَ يُشْـرِفُ عَـلى جَميعِ جَوارِحِهِ كُلَّ صَباحٍ فَيَقُـولُ: كَيْفَ اَصْبَحْتُمْ؟ فَيَقُولُونَ: بِخَيْرٍ اِنْ تَرَكْتَنا، وَ يَقُولُونَ: اَللّهَ اَللّهَ فـينا وَ يُـناشِـدُونَهُ وَ يَـقُولُونَ: اِنَّـما نُـثابُ وَ نُعـاقَبُ بِـكَ.
اصول كافى، ج 3، ص 177، حديث 1824 .

امام زين العابدين عليه السلام فرمود: هر بامداد زبان آدميزاد بر ديگر اعضايش توجه مى كند و مى گويد: چگونه هستيد؟ حالتان چطور است؟ آنها مى گويند: اگر تو ما را رها كنى خوبيم، خدا را خدا را نسبت به ما بياد آور و او را به خدا قسم مى دهند و مى گويند: پاداش و كيفر ما تنها بخاطر توست.

روخوانی یا از حفظ

قالَ رَسُولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله: «مَنْ قَرَأَ الْقُرْآنَ فى الْمُصْحَفِ، کُتِبَ لَهُ أَلْفا حَسَنَةٍ، وَ مَنْ قَرَأَهُ فى غَیْرِ الْمُصْحَفِ فَاَلْفُ حَسَنَةً».
جامع الاخبار و الآثار، ج 1، ص 326.

رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود: کسى که از رو قرآن بخواند، خدا براى او دوهزار حسنه مى نـویسد، و کسـى که آنـرا از حـفظ بخـواند هـزار حسنه نوشـته مى شـود.

خانه و قرآن

قالَ رَسُولُ اللهِ صلی الله علیه و آله: «اِنَّ البَیْتَ اِذا قُرِءَ فیهِ القُرْآنُ، حَضَرَتْهُ المَلائِکَةُ، وَتَنَکَّبَتْهُ الشَیاطینُ، وَ اتَّسَعَ بِاَهْلِهِ، وَکَثُرَ خَیرُهُ، وَ قَلَّ شَرُّهُ. وَ اِنَّ البَیْتَ اِذا لَمْ یُقْرَأْ فیهِ القُرْآنُ، حَضَرَتْهُ الشَیاطینُ، وَتَنَکَّبَتْهُ المَلائِکَةُ، وَ ضاقَ بِاَهْلِهِ، وَکَثُرَ شَرُّهُ، وَ قَلَّ خَیْرُهُ».
جامع الاخبار و الآثار، ج 1، ص 320.

پیامبر خدا صلى الله علیه و آله فرمود: خانه اى که در آن قرآن خوانده شود فرشتگان وارد آن مى شوند، و شیطانها از آن دور مى شوند، و اهل آن در آسایش قرار مى گیرند و به خیر و برکت آن خانه افزوده مى شود و از بدیها و آفات آن خانه کاسته مى شود. و خانه اى که در آن قرآن نخوانند، محلّ حضور شیاطین و دورى فرشتگان مى شود و بر اهلش تنگ مى شود و شرّش بسیار و خیرش اندک خواهد شد.

حضور ریاست محترم دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم در سنندج

 

بسمه تعالی
به گزارش معاون فرهنگی حوزه علمیه ریحانه النبی (س) مراسمی در مرکز بزرگ غرب کشور با تشریف فرمایی حضرت حجه الاسلام والمسلمین جناب آقای دکتر واعظی ریاست محترم دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم برگزار گردید. در این جلسه مدیر محترم حوزه ریحانه النبی (س) سر کار خانم موسوی ومعاونین فرهنگی و پژوهش و مسئول تربیتی حوزه علمیه ریحانه النبی (س) و همجنین معاون آموزش مدیریت استانی سر کار خانم به لسان حضور داشتند . جلسه با تلاوت آیاتی از کلام الله مجید و پخش سرود جمهوری اسلامی ایران آغاز گردید و در ابتدا حجه الاسلام والمسلمین حاج آقای منتظری مدیریت مرکز بزرگ غرب کشور ضمن خیر مقدم به جناب آقای دکتر واعظی و هیئت همراه و حضار محترم به ایراد سخنرانی پرداختند. ایشان فرمودند ایام محرم است و عزای حسینی ایام غم واندوه اهل بیت وایام اسارت خاندان عصمت و طهارت و در عرض ارادت به خاندان عصمت و طهارت شعری را از امام شافعی درباره این مصیبت ها که بر اهل بیت و مخصوصا بر ابا عبدالله الحسین (ع) در سرزمین کربلا گذشت خواندند و در ادامه ایشان خلاصه ای از وضعیت مرکز بزرگ غرب کشور و در ارتباط با ساماندهی امور مختلف و شئونات مختلف عزیزان اهل سنت اعم از ائمه جمعه و جماعات و مدیران و مدرسان حوزههای علمیه و جایگاههای مذهبی بیان کردند و بیان داشتند که الحمد الله در این سالها توفیقات خوبی داشته است .
و در ادامه حاج ماموستا رستمی نماینده مردم کردستلن در خبرگان رهبری به سخنرانی پرداختندو فرمودند قبل از هر چیز این ایام را وماه محرم و شهادت نوه مبارک رسول خدا را به عامه مسلمانان تسلیت عرض می کنم ایشان در ابتدا فرمودند خدمت نماینده مکرم و معزز آیت الله شاهرودی و دیگر عزیزان خیر مقدم میگویم که حقیقتا وجود آیت الله شاهرودی برای این خطه مایه رحمت و برکت است و امیدوارم که من در معیت ایشان بتوانیم برای سطح فرهنگ و مردم این استان آنچه در توان داریم را به کار گیریم و توجهات به وضع علما و تقدیم وترفیع این بزرگواران با همکاری مسئولین محترم و الطاف کریمانه نظام مقدس اسلامی ورفع نیازهای این قشر نجیب که در همه عرصه ها آماده خدمت بوده وهمیشه برای امنیت و آرامش و آسایش اتحاد و وحدت و برای محبت و رفع اختلاف راه گشا بوده اند و در اتین راه با وجود مشکلات زیادی که دارند استقامت داشته اند اما ذره ای از اراده آنها کم نشده است ، ما بتوانیم کاری کنیم . علما شغل انبیای اللهی است یک مسئولیت خطیر و یک امر الهی و امانت بسیار سنگین است که همه تربیت و اخلاق و علم و ادب و احترام و انسان سازی و عمران و آبادی و دفاع از حقوق مظلوم را در برمی گیرد آمدن پیامبران اللهی فقط برای تعلیم واجبات و فرائض دینی نبوده است بلکه برای همه مسائل بشریت بوده است . باید همه دانشمندان و معلمان و عالمان براین نکته توجه داشته باشیم که از کجا آمدهایم برای چه آمده ایم و به کجا می رویم
درادامه ماموستا نقیبی به ایراد سخن پرداختند وبیان داشتند که امروز اهل سنت افتخار می کند که در کشوری زندگی می کند که رهبر این کشور و پرچم دار واقعی نظام مقدس اسلامی به دست بزرگواری همچون حضرت آیت الله امام خامنه ای است که امروز محور وحدت و خار چشم دشمنان اسلام است امروز متاسفانه در دنیای اسلام گروهی به اسم تکفیری و داعشی قد علم کرده اند که منتسب به اهل سنت هستند ولی بارها علمای اهل سنت همه جا اعلام برائت کرده اند و افرادی که امروز مسئول جریان داعش هستند و خود را علمای داعش می دانند افراد مجهول الهویت و بی نامی هستند و مشخص نیست از کجا آمده اند و به خاطر این است که کسانی که در برابر این جریان ایستادگی و رو شنگری کردند همیشه مورد خشم آنها قرار گرفتند و آنها را به شهادت رساندند ما شافعیون مبرا هستیم از این تفکر تفکیری و آن را نفی می کنیم امروز به لطف پروردگار وحدتی بین تشیع و تسنن زبان زد عام و خاص است
ودر ادامه معاونت فرهنگی دفتر نمایندگی ولی فقیه حجت الاسلام و المسلمین حاج آقای فرضی فرمودند : خدا را شاکرم که در این ایام و در این ساعات در در محضر مبارک و و ارزشمند شما بزرگان هستم ایشان سخنان خود را با قطعه ای از فرمایشات مقام معظم رهبری آغاز کردند « شعار وحدت اسلامی یک شعار مقدس است امروز اگر پیامبر مکرم اسلام در بین ما بود ما را به اتحاد دعوت می کرد از ایجاد اختلافات جلو گیری می کرد ما چنانچه اگر علاقه مند به نبی مکرم اسلام هستیم باید به این خواسته قطعی آن بزرگوار تحقق ببخشیم »
ایشان در ادامه در سه حوزه عرایض خود را بیان کردند :
در حوزه تبلیغ : استدعای ما از محضر مهمان عزیز پنج نکته می باشد
1. حمایت از تشکیل گروه های تبلیغی
2. حمایت از تهیه متون تبلیغی مبتنی بر تقریب
3. حمایت از متون تبلیغی ویژه اهل سنت
4. حمایت از تشکیل گروه های تبلیغی قرآن محور
5. ایجاد فایل ویژهجهت تشکیل پرونده و بهره مندی از حمایت های دفتر محترم تبلیغات اسلامی
در حوزه پژوهش : استدعای ما در سه نکته جمع بندی شده است
1. حمایت از پژوهش های تقریبی
2. ایجاد فضای حضور نخبگان اهل تشیع و تسنن در دانشگاه باقر العلوم و دیگر دانشگاهها و مراکز عالی
3. ایجاد فضای پژوهش در منابع مشترک اهل تسنن واهل تشیع
ودر حوزه آموزش : به دو نکته اشاره می کنم
1 . دوره های کوتاه مدت و آموزش از راه دور ویژه روحانیون
2. . ما ظرفیت غنی از امامانجمعه داریم ظرفیت و پتانسیل خوبی است که بتوانیم در حوزه آموزش برنامه ریزی کنیم
باتوجه به اینکه سرکارخانم موسوی به نمایندگی از حوزه های علمیه خواهران استان قرارشد گزارش فعالیت فرهنگی حوزه ها را ارایه نمایید ولی به جهت ضیغ وقت ونزدیک شدن به اذان درفرصت باقی مانده مهمان جلسه حجه الاسلام و المسلمین جناب آقای دکتر واعظی به ایراد سخن پرداختندو فرمودند در حدیث شریف از نبی گرامی اسلام است که فرمودند « العلماء مصابیح الارض وخلفاء الانبیاء و ورثتی و ورثه الانبیاء » تعابیری که در این حدیث شریف است جایکاه رفیع علما را نشان می دهد که چون ستارکانی می درخشند و راه بشریت را روشن می کنند . خلفاء ، وارث انبیاء هستند و وارث نبی مکرم اسلام هستند این مسئله هم شان و رتبه علما را نشان می دهد و هم سنگینی بار مسءولیت را نشان میدهد در روزگار ما و بلکه در همه روزگاران اگر عالم بخواهد وظیفه و رسالتش را به عنوان خلیفه النبی و وارث علم نبی بخواهد انجام دهد یکی از پیش شرط هایش عالم به زمان بودن است یعنی مقطع تاریخی که در آن بسر می برد بخوبی بشناسدالان درزمانه ما دو فتنه اصلی دارد یکی فتنه بی دینی است و دیگری فتنه تکفیری واختلاف و خونریزی و برادر کشی و این چیزی است که حقیقتا باعث شرمندگی همه شده است پس ما باید به مسائل سیاسی زمان خودمان به عنوان جانشین پیامبر حساس باشیم آیااگر عالمی امروز درمسجد پنج وعده نماز بخواند به عنواو خلیفه النبی و وارث نبی وظیفه خود را انجام داده است آیا ما در قبال این مسائل و وضعیت دینی جوانانمان و بالا رفتن آسیب های اجتماعی به عنوان یک عالم دینی وظیفه ای نداریم قطعا مسئولیت داریم و کاری که باید کنیم این است که دست در دست هم دهیم که انشاءالله بتوانیم در این مسائل یار و یاور هم باشیم و سعی کنیم که با همکاری هم در راه آن رسالتی را که پیامبر از ما میخواهد انشاءالله قدم های راسخی برداریم .

حضرت زینب(س ) در کلام امام خمینی (ره )

حضرت امام خمینی(ره) به این حضور و نقش الگوگیری و پیروی زنان از حضرت زینب اینگونه تصریح می نماید:

چون حضرت زینب باشید که در مقابل حکومتهای جبار ایستاد و آن خطبه را خواند و آن حرفها را زد که همه می‌دانید؛ زنی که در مقابل یک جباری ایستاد- که اگر مردها نفس می‌کشیدند همه را می کشتند- و نترسید و ایستاد و محکوم کرد حکومت را، یزید را محکوم کرد. به یزید فرمود تو قابل آدم نیستی، تو انسان نیستی. زن یک همچون مقامی باید داشته باشد. . زن های عصر ما بحمدالله شبیه به همان ها هستند. ایستادند در مقابل جبار با مشت گره کرده بچه ها در آغوششان و به نهضت کمک کردند.1
1- صحیفه امام، ج7، ص: 340

حضرت زینب در کلام مقام معظم رهبری

در کلام مقام معظم رهبری (مدظله العالی)

(ارزش کار به این است که محضا برای خدا باشد)آن کارى هم که زینب کبرى (س) کرد،یک کارِ از همین جنس بود؛ یعنى کارى محضاً براى خداى متعال، در دل خطرها و محنتها و زحمتها؛ یک ابراز وجود معنوى و الهى دین در چهره‌ى مصمم زینب کبرى (س). خوب است بدانیم و بفهمیم حروف تاریخ گذشته‌ى بسیار ارجمندى را که تا امروز منشأ برکات فکرى و معرفتى شده است و ان‌شاءاللَّه تا آخر دنیا هم خواهد بود.

زینب(س)،هم در حرکت به سمت کربلا، همراه امام حسین؛ هم در حادثه‌ى روز عاشورا، آن سختى‌ها و آن محنتها؛هم در حادثه‌ى بعد از شهادت حسین‌بن‌على(ع)،بى‌سرپناهى این مجموعه‌ى به جا مانده‌ى کودک و زن، به عنوان یک ولىّ الهى آنچنان درخشید که نظیر او را نمیشود پیدا کرد؛در طول تاریخ نمیشود نظیرى براى این پیدا کرد. بعد هم در حوادث پى‌درپى، در دوران اسارت زینب،در کوفه، در شام، تا این روزها که روز پایان آن حوادث است و شروع یک سرآغاز دیگرى است براى حرکت اسلامى و پیشرفت تفکر اسلامى و پیش بردن جامعه‌ى اسلامى. براى خاطر همین مجاهدت بزرگ،زینب کبرى (س) در نزد خداوند متعال یک مقامى یافته است که براى ما قابل توصیف نیست.

leader.ir

صحیفه سجادیه

صحیفه سجادیه

صحیفه سجادیه که از ارزنده ترین آثار اسلامی است ، شامل 57دعا است که مشتمل بر دقیقترین مسائل توحیدی و عبادی و اجتماعی و اخلاقی است ، و بدان “زبور آل محمد ( ص )” نیز می گویند . یکی از حوادث تاریخ که دورنمایی از تلألؤ شخصیت امام سجاد ( ع ) را به ما می نمایاند - گرچه سراسر زندگی امام درخشندگی و شور ایمان است - قصیده ای است که فرزدق شاعر در مدح امام ( ع ) در برابر کعبه معظمه سروده است . مورخان نوشته اند : “در دوران حکومت ولید بن عبد الملک اموی ، ولیعهد و برادرش هشام بن عبد الملک به قصد حج ، به مکه آمد و به آهنگ طواف قدم در مسجد الحرام گذاشت . چون به منظور استلام حجر الاسود به نزدیک کعبه رسید ، فشار جمعیت میان او و حطیم حائل شد ، ناگزیر قدم واپس نهاد و بر منبری که برای وی نصب کردند ، به انتظار فروکاستن ازدحام جمعیت بنشست و بزرگان شام که همراه او بودند در اطرافش جمع شدند و به تماشای مطاف پرداختند . در این هنگام کوکبه جلال حضرت علی بن الحسین علیهما السلام که سیمایش از همگان زیباتر وجامه هایش از همگان پاکیزه تر و شمیم نسیمش از همه طواف کنندگان دلپذیرتر بود ، از افق مسجد بدرخشید و به مظاف درآمد ، و چون به نزدیک حجر الاسود رسید ، موج جمعیت در برابر هیبت و عظمتش واپس نشست و منطقه استلام را در برابرش خالی از ازدحام ساخت ، تا به آسانی دست به حجر الاسود رساند و به طواف پرداخت . تماشای این منظره موجی از خشم و حسد در دل و جان هشام بن عبد الملک برانگیخت و در همین حال که آتش کینه در درونش زبانه می کشید ، یکی از بزرگان شام رو به او کرد و با لحنی آمیخته به حیرت گفت : این کیست که تمام جمعیت به تجلیل و تکریم او پرداختند و صحنه مظاف برای او خلوت گردید ؟ هشام با آن که شخصیت امام را نیک می شناخت ، اما از شدت کینه و حسد و از بیم آن که درباریانش به او مایل شوند و تحت تأثیر مقام و کلامش قرار گیرند ، خود را به نادانی زد و در جواب مرد شامی گفت : “او را نمی شناسم ” . در این هنگام روح حساس ابو فراس ( فرزدق ) از این تجاهل و حق کشی سخت آزرده شد و با آن که خود شاعر دربار اموی بود ، بدون آن که از قهر و سطوت هشام بترسد و از درنده خویی آن امیر مغرور خودکامه بر جان خود بیندیشد ، رو به مرد شامی کرد و گفت : “اگر خواهی تا شخصیت او را بشناسی از من بپرس ، من او را نیک می شناسم ” . آن گاه فرزدق در لحظه ای از لحظات تجلی ایمان و معراج روح ، قصیده جاویدان خود را که از الهام وجدان بیدارش مایه می گرفت ، با حماسه های افروخته و آهنگی پرشور سیل آسا بر زبان راند ، و اینک دو بیتی از آن قصیده و قسمتی از ترجمه آن : هذا الذی تعرف البطحاء وطأته والبیت یعرفه والحل والحرم هذا الذی احمد المختار والده صلی علیه الهی ما جری القلم “این که تو او را نمی شناسی ، همان کسی است که سرزمین “بطحاء” جای گامهایش را می شناسد و کعبه و حل و حرم در شناسائیش همدم و همقدمند . این کسی است که احمد مختار پدر اوست ، که تا هر زمان قلم قضا در کار باشد ، درود و رحمت خدا بر روان پاک او روان باد … این فرزند فاطمه ، سرور بانوان جهان است و پسر پاکیزه گوهر وصی پیغمبر است ، که آتش قهر و شعله انتقام خدا از زبانه تیغ بی دریغش همی درخشد …” . و از این دست اشعاری سرود که همچون خورشید بر تارک آسمان ولایت می درخشد و نور می پاشد . وقتی قصیده فرزدق به پایان رسید ، هشام مانند کسی که از خوابی گران بیدار شده باشد ، خشمگین و آشفته به فرزدق گفت : چرا چنین شعری - تا کنون - در مدح ما نسروده ای ؟ فرزدق گفت : جدی بمانند جد او و پدری همشأن پدر او و مادری پاکیزه گوهر مانند مادر او بیاور تا تو را نیز مانند او بستایم . هشام برآشفت و دستور داد تا نام شاعر را از دفتر جوایز حذف کنند و او را در سرزمین “عسفان ” میان مکه و مدینه به بند و زندان کشند . چون این خبر به حضرت سجاد ( ع ( رسید دستور فرمود دوازده هزار درهم به رسم صله و جایزه نزد فرزدق بفرستند و عذر بخواهند که بیش از این مقدور نیست . فرزدق صله را نپذیرفت و پیغام داد : “من این قصیده را برای رضای خدا و رسول خدا و دفاع از حق سروده ام و صله ای نمی خواهم ” . امام ( ع ) صله را بازپس فرستاد و او را سوگند داد که بپذیرد و اطمینان داد که چیزی از ارزش واقعی آن ، در نزد خدا کم نخواهد شد . باری ، این فضایل و ارزشهای واقعی است که دشمن را بر سر کینه و انتقام می آورد . چنانکه نوشته اند : سرانجام به تحریک هشام ، خلیفه اموی ، ولید بن عبد الملک ، امام زین العابدین و سید الساجدین ( ع ) را مسموم کرد و در سال 95 هجری درگذشت و در بقیع مدفون شد .

وصیت حضرت فاطمه(س )

حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها در آخرین روزهای عمر پر برکتشان ضمن وصیّتی به اسماء فرمودند: من بسیار زشت و زننده می دانم که جنازه زنان را پس از مرگ با انداختن پارچه ای روی بدنش تشییع می کنند. و افرادی اندام و حجم بدن او را مشاهده کرده و برای دیگران تعریف می نمایند. مرا بر تختی که اطرافش پوشیده نیست و مانع مشاهده دیگران نباشد قرار مده، بلکه مرا با پوشش کامل تشییع کن، خداوند تو را از آتش جهنّم مستور و محفوظ نماید.
(تهذیب الأحکام، ج 1، ص 429)

حرکت اسرای کربلا به طرف شام

«قل لا اسئلکم علیه اجراً الا المودةَ فی القربی»
«بگو من بر اجر رسالتم چیزی از شما جز مودت و دوستی با اهل بیتم و خویشانم نمی‌خواهم»؟
سوره شوری، ایه 23

عمر سعد ملعون در روز 11 محرم دستور کوچ از کربلا به‌سوی کوفه را می‌دهد و زنان و حرم امام حسین ـ علیه‌السلام ـ را بر شتران بی‌جهاز سوار کرده و این ودایع نبوت را چون اسیران کفّار در سخت‌ترین مصائب و هُموم کوچ می‌دهند.[1] در هنگام حرکت از کربلا عمر سعد دستور داد که اسرا را از قتلگاه عبور دهند.

روز 12 محرم اسرا را وارد شهر کوفه نمودند. گویا اسرا، شب دوازدهم را ، در پشت دروازه‌های کوفه و بیرون شهر سپری کرده اند. در اثر تبلیغات عبیدالله بن زیاد لعنت الله علیه امام حسین ـ علیه‌السلام ـ و خارجی معرفی کردن آن حضرت، مردم کوفه از این پیروزی خوشحال می‌شوند و جهت دیدن اسرا به کوچه‌ها و محله‌ها روانه می‌شوند و با دیدن اسرا شادی می‌کنند. ولی با خطابه‌هایی که امام سجاد ـ علیه‌السلام ـ و حضرت زینب ـ سلام‌الله علیها ـ و سایرین از اسرا ایراد می‌کند، شادی کوفیان را به عزا تبدیل می‌کنند.
اسرا با این وضع وارد دارالاماره می‌شوند و در مجلس، عبیدالله بن زیاد ملعون، جلوی چشم اسرا و مردم با چوب‌دستی به سر مبارک می‌زد و خود را پیروز میدان قلمداد می‌کرد و کشته شدن امام حسین ـ علیه‌السلام ـ را خواست خدا قلمداد می‌‌نمود.[2] اما با جواب‌هایی که از جانب حضرت زینب (س) و امام سجاد ـ علیه‌السلام ـ می‌شنید بیشتر رسوا می‌شد.

در خبرها آمده که ابن زیاد بعد ازآنکه یک روز (یا چند روز بنا به روایتی) سرها را در کوچه‌ها و محله‌های کوفه گردانید، آن‌ها را به شام نزد یزید بن معاویه فرستاد[3] و بعد از آن اسرا را به سرپرستی مخضّر بن تعلبه عائذی و شمر بن ذی‌الجوشن به شام روانه کرد. دستور داد که امام سجاد را با غل جامعه، دست‌ها را بر گردن بستند و سوار بر شتر بی‌جهاز به‌سوی شام حرکت دادند.
نقل‌شده که اهل‌بیت ـ علیهم‌السلام ـ را سه روز پشت دروازه‌های دمشق نگه داشتند تا شهر را آذین‌بندی کنند و آماده برای جشن و شادی نمایند. در بیشتر منابع نقل‌شده که روز اول صفر سر امام حسین ـ علیه‌السلام ـ را همراه کاروان اسرا وارد دمشق کردند.[4]

وقتی از امام سجاد ـ علیه‌السلام ـ پرسیدند در سفر کربلا، سخت‌ترین مصیبت‌های شما کجا بود، سه بار فرمودند: «الشام، الشام، الشام».[5]
در شام نیز اسرای آل محمّد ـ صلی‌الله علیه و آله ـ را درحالی‌ که به ریسمان بسته‌شده بودند، به مجلس یزید وارد کردند، وقتی بدان حال در پیش روی یزید ایستادند، سر امام را در برابر یزید می‌گذارند و یزید ملعون بر سر امام توهین کرده و با قرائت اشعاری، خود را پیروز میدان می‌داند و به مردم اجازه حضور می‌دهد و در آن مجلس، به لب‌های مقدس امام، جلوی چشم اسرا خیزران می‌زند.[ 6]
اسرا در مدتی که در شام بودند بنا بر روایتی در یک خرابه صورت زندانی نگهداری می‌شدند[7] و در این مدت یزید ملعون چندین مرتبه خواست که امام سجاد ـ علیه‌السلام ـ را شهید کند که خانم زینب مانع می‌شدند.

در مقاتل آمده که یزید خطیبی خواست که در اجتماع مردم صحبت کند و از یزید و معاویه ستاش کند و به امام علی و فرزندان آن حضرت جسارت کند و در رابطه با پیروزی ظاهری یزید به‌ اصطلاح سخنرانی کند و خطیب ایراد سخن کرد و اوامر یزید را اجرا نمود و سپس به اصرار مردم، امام به منبر رفت و خطبه‌ای خواند. بعد از حمد و ثنای خدا خود را معرفی کردند که اصل و نسبشان کیست به ماجرای کربلا و اسیری خود اشاره فرمودند. در مجلس غوغائی بر پا شد و همه علیه یزید همهمه می‌کردند یزید از مؤذن خواست که اذان بگوید. ولی امام از این اذان هم علیه یزید استفاده کرده و یزید را رسوا نمود.[8]

ازجمله وقایعی که برای اسرای اهل‌بیت در شام اتفاق افتاد، وفات دختر سه‌ساله امام حسین ـ علیه‌السلام ـ است. از کامل بهایی نقل‌شده اهل‌بیت ـ علیهم‌السلام ـ شهادت پدران را از کودکان خردسال پنهان می‌داشتند؛ و به آن‌ها می‌گفتند که پدر شما سفرکرده؛ تا اینکه شبی دختری از امام حسین ـ علیه‌السلام ـ به نام رقیه از خواب بلند می‌شود و بهانه بابا را می‌گیرد و ضجه و ناله می‌کند و همه اهل خرابه با این کودک هم‌نوا می‌شوند تا اینکه سر امام را در طشتی می‌آورند خانم رقیه سر را به بالین گرفته و با آن سر، درد دل می‌کند. پدر بعد از تو محنت‌ها کشیدم بیابان‌ها و صحراها دویدم.

بعد از مدتی دیدند که سر به یک‌طرف افتاد و کودک هم طرف دیگر او را حرکت دادند. دیدند که جان به جان‌آفرین تسلیم کرده [9] بعد از اینکه مردم شام به‌وسیله خطابه‌های حضرت زینب و امام سجاد ـ علیهما‌السلام ـ شناخت کامل از اسرای اهل‌بیت ـ علیهم‌السلام ـ یافتند یزید تحت‌فشار افکار عمومی و جهت جلوگیری از رسوایی بیشتر سه پیشنهاد از امام سجاد ـ علیه‌السلام ـ را خواست:
اینکه سر امام حسین را پس دهد، چیزهایی که غارت‌شده برگردانند، اسرا را در صورت کشتن امام سجاد با یک فرد امین به مدینه روانه کند ولی یزید سر امام را پس نداد و از کشتن امام منصرف شد و پیراهن کهنه امام حسین ـ علیه‌السلام ـ را با مقداری پول پس داد.[10] و اجازه داد که اسرای اهل‌بیت در شام برای شهدای کربلا عزاداری کنند.
بعدازاینکه مدتی اسرا در شام مقیم بودند، یزید از فتنه مردم بیمناک شده و از نعمان بن بشیر که قبلاً امیر کوفه بود، خواست فردی پارسا و امین همراه اسرا آن‌ها را بنا به خواست خودشان روانه مدینه نماید.
راوی می‌گوید: هنگامی‌که اهل‌وعیال امام حسین ـ علیه‌السلام ـ از شام برگشتند و به عراق رسیدند از راهنمای کاروان خواستند که آن‌ها را از راه کربلا عبور دهد و ایشان قبر امام حسین ـ علیه‌السلام ـ را زیارت کنند و چند روزی بعد از رسیدن به کربلا، مشغول عزاداری و سوگواری برای امام و شهدای کربلا بودند.[11] گویا خروج اسرا از شام به‌طرف مدینه در بیستم صفر 61 بوده یعنی مدت 20 روز از ورود به شام تا خروج از آن طول کشیده، بعد از زیارت قبور شهدای کربلا راهی مدینه شدند و بالاخره زی

اهمیت هماهنگی والدین در تربیت فرزندان

حتی اگر با همسرتان در اوج تفاهم باشید با تولد اولین فرزند باید دوباره بر سر میز مذاکره بنشینید و درباره روش تربیت فرزندتان تفاهم نامه جدیدی امضا کنید. این هماهنگی و تفاهم یکی از مهمترین کلیدهای تربیت فرزند است.
1- مادر اخم می کند و پدر لبخند می زند.این فرمانده دستور حمله می دهد و آن یکی دستور عقب نشینی. با این وضعیت طفل معصوم هیچوقت نمی فهمد چه کاری خوب است و چه کاری بد است. این تعارض سم مهلکی برای شخصیت کودک است. او در این خانواده هرگز احساس امنیت نمی کند چون در هر صورت بازنده میدان است و این مسئله او را دچار افسردگی و اضطراب می کند.

2- وقتی پدر به دلیلی کودک را از بازی کردن با دوستانش محروم می کند و مادر در غیبت پدر به او مجوز بازی می دهد کودک متوجه می شود که قانون پدر زیاد هم جدی نیست. در این خانواده نه پدر و مادر اعتباری دارند و نه قانونشان.

3- والدین گاهی به خاطر مصلحت فرزندشان خطوط قرمزی قرار می دهند و آنها را از بعضی از کارها منع می کنند. اما بچه ها هم سیاستمداران خبره ای هستند. آنها خیلی خوب می توانند با استفاده از اختلاف سلیقه والدینشان تحریمها را دور بزنند.

4- چاره ای نیست باید با یکدیگر در تربیت فرزندتان هماهنگ شوید. زیرا آسیبی که از اختلاف والدین متوجه کودک می شود از عمل کردن به روش یکی از والدین حتی اگر اشکالاتی در آن باشد بدتر است. پس درباره مسائل تربیتی فرزندان خوب مطالعه و گفتگو کنید تا به توافق برسید. اگر در موقعیتی سردرگم شدید با شخص سومی که در این مسائل اطلاعات کافی دارد مشورت کنید. اگر توافق ممکن نیست یکی از والدین باید کوتاه بیاید و صحنه را خالی کند. اما اینطور نباشد که همیشه نظر پدر یا همیشه نظر مادر اعمال شود.

5- اختلاف شما و همسرتان باید مثل یک راز سر به مهر باقی بماند. پس هرگز در مقابل بچه ها درباره این مسائل بگو مگو نکنید و یواشکی مسئله را بین خودتان حل کنید.

6- اطرافیان کودک بخصوص مادربزرگها و پدربزرگها هم باید با شیوه تربیتی والدین کودک همراه باشند. البته همراه کردن آنها کمی دشوار است اما اگر والدین کودک به اندازه کافی با یکدیگر هماهنگ باشند دیگران نیز با آنها همراه خواهند شد.

پیروز باشید

اهمیت نماز

قالَ رَسُولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله: اَوَّلُ مَا افْتَرَضَ اللّهُ عَلى اُمَّتى الصَّلواتُ الْخَمْسُ، وَاَوَّلُ مایُرْفَعُ مِنْ اَعْمالِهِمُ الصَّلواتُ الْخَمْسُ، وَاَوَّلُ مایُسْأَلْونَ عَنْهُ الصَّلواتُ الْخَمْسُ.
کنز العمال، ج 7، ح 18859 .

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: نخستین چیزى که خداوند بر امّت من واجب کرد نمازهاى پنجگانه است، و نخستین عملى که از آنان بالا برده مى شود، و از آنان سئوال مى شود همان نماز است.

حامل قرآن

قالَ رَسُولُ اللّه ِ صلی الله علیه و آله: «حامِلُ القُرآنِ حامِلُ رایَةِ الاِْسْلامِ وَ مَنْ أَکْرَمَهُ فَقَدْ اَکَرَمَ اللّه َ وَ مَنْ اَهانَهُ عَلَیْهِ لَعْنَةُ اللّه ِ».
کنزالعمّال، ج 1، ص 515، ح 2294.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود: حامل و حافظ قرآن پرچمدار اسلام است، کسى که او را احترام کند خدا را گرامى داشته است، کسى که به او اهانت کند مورد لعن و نفرین خدا خواهد بود.

نقش حضرت زینب(س )بعد از عاشورا

نقش حضرت زینب(س) بعد واقعه عاشورا

حضرت در کاروان اسیران، همراه دیگر باقى ماندگان غافله کربلا به کوفه و سپس به شام برده شد. اگر چه در واقع رهبرى بازماندگان بر عهده امام سجاد (ع) بود، اما به ظاهر زینب کبرى (س) رهبرى را برعهده داشت.

سخنرانى قهرمانانه زینب (س) در کوفه، موجب تحول در افکار عمومى شد. وى در برابر نعره مستانه عبیدالله بن زیاد، آن گاه که به پیروزیش می‏ نازید و می ‏گفت: “کار خدا را با خاندانت چگونه دیدى؟!” با شهامت و شجاعت و صف ناپذیرى گفت: “ما رأیت الا جمیلا؛ جز زیبایى چیزى ندیده ‏ام. شهادت براى آنان مقدر شده بود. آنان به سوى کشتن گاه خویش رفتند به زودى خداوند آنان و تو را مى‏آورد تا در پیشگاه خداوند داورى خواهید.
آن گاه که ابن زیاد دستور قتل امام سجاد (ع) را صادر کرد، زینب (س) با زیرکى تمام، زمام عواطف را به دست گرفت و برادر زاده ‏اش را در آغوش گرفت و گفت: اگر خواستى او را بکشى مرا هم بکش. به دنبال حرکت زینب (س)، ابن زیاد از کشتن امام سجاد (ع) منصرف شد.

کاروان آزادگان به دمشق رفت. در شام نیز زینب (س) توانست افکار عمومى را متحول نماید. در جلسه ‏اى که یزید به عنوان پیروزى ترتیب داده بود و در حضور بازماندگان واقعه کربلا، سربریده حسین (ع) را در تشت نهاد و با چوب‌د‌ستى به صورتش مى‏زد، زینب کبرى (س) با سخنرانى خویش غرور یزید را در هم کوبید و او را از کرده خویش پشیمان کرد. سرانجام یزید مجبور شد کاروان را با احترام به مدینه برگرداند.

در مدینه نیز زینب (س)، پیام آور شهیدان، ساکت ننشست. او با فریادش مردم مدینه را بر ضد حکومت یزید شوراند. حاکم مدینه در پى تبعید حضرت زینب (س) برآمد. به نوشته برخى حضرت به شام سفر نمود و در همان جا درگذشت. برخى دیگر گفته‏ اند: حضرت به مصر هجرت نمود و در تاریخ پانزدهم رجب سال 62 هجرى درگذشت.(1)

پی نوشت‏ها:
1- زینب پیام آور عاشورا، سید عطاء الله مهاجرانى، ص 287 به بعد.

تجلیل پدر از دختر

تجلیل حضرت على (علیه السلام) از زینب (سلام الله علیها )

زینب (سلام الله علیها) در مدت عمرش هفت بار مسافرت کرد. فقط سفر اول راحت و در کمال خوشى بود و آن وقتى بود که امیرالمؤ منین (علیه السلام) از مدینه به قصد کوفه حرکت فرمود: زینب هم در رکاب پدرش ‍ بود.
على (علیه السلام) هم خیلى رعایت حال زینب (سلام الله علیها) را مى کرد و از او تجلیل مى فرمود، نه از جهت اینکه که دخترش هست ، بلکه به اعتبار روحانیت و معنویت او بود، مانند احترامى که پیغمبر (صلی الله علیه واله) به زهرا (سلام الله علیها) مى کرد.

200 داستان از فضایل، مصایب و کرامات حضرت زینب(س)،نویسنده : عباس عزیزی به نقل از کتاب زندگانی حضرت زهرا و حضرت زینب سلام الله علیهما ، صفحه 26

عشق زینب (س )و امام حسین(ع )

عشق زینب و حسین، لدنی است

من در یکی از کتاب های قدیمی، روایتی دیدم که این دختر در دامان پیامبر و امام علی و فاطمه و حسن علیهم السلام گریه کرد و وقتی در بغل امام حسین چهارساله قرار گرفت، آرام شد؛ پیامبر صلی اللّه وعلیه وآله آن جا فرمودند: «این دختر همراه با این پسر خواهد بود» و شرط ازدواج و مهریه اش با عبداللّه بن جعفر، نیز همراهی با حسین علیه السلام بوده و این که از او جدا نشود. خدا خواسته؛ یعنی خدا برای حفظ دین با اسباب و ابزار کار می کند. این خدایی که حسین علیه السلام را خلق کرد، یک زینبی را هم کنارش می گذارد.

یکی از فضلای حوزه کتابی نوشته درباره صدیقه کبری که در آن کتاب، جمله قشنگی وجود دارد؛ می گوید: در حرکت و قیام انبیا، هرکدام که یک زن همراهشان بوده است، موفق بوده اند. من استنباط می کنم هر نهضت و قیامی که زنان شجاعی در کنار مردان بوده اند، آن انقلاب، شدنی و باقی ماندنی است و انقلاب ما هم این مسئله رابه وضوح نشان داد.

جایگاه حضرت زینب سلام اللّه علیها در روایات ،

پدید آورنده :عباسعلی مردی

الگوگیری کودکان از نماز جماعت مادران طلبه

 


به گزارش مسئول تربیتی حوزه علمیه ریحانه النبی ( س) سرکار خانم کبودی امروز در مورخه 28/7/95 نماز جماعت به امامت حجت الاسلام والمسلمین حاج آقا صفی زاده اقامه شد.باتوجه به استقبال طلاب گرامی برای اقامه نماز جماعت هر روزه نماز جماعت در این مدرسه برگزار میگردد.
ضمن اینکه ساعت نگهداری کودکان طلاب تا ساعت 12 میباشد فرزندان طلاب هم جهت الگو گیری نماز درکنار طلاب حاضر میشوند

دوره روش سخنرانی دینی ویژه مبلغین جدیدحوزه

بسمه تعالی
در جلسه دوم از دوره آمو زش مبلغین سر کار خانم موسوی جلسه خود را با موضوع سخنرانی دینی آغاز کردند.
و بیان داشتند که سخنرانی دینی یعنی سخن گفتن یک نفر برای جمع به قصد تاثیر گذاشتن مطلوب بر روی حوزه اندیشه ،احساس ، ورفتار
مراداز سخنرانی دینی این است که متناسب با حال مخاطب باشد ،متناسب با زمان باشد کسی می تواند سخنرانی دینی کند که هم علم خوبی داشته باشد و هم رفتار خوبی داشته باشد ولی فقط این لازم هست اما کافی نیست . حضرت موسی (ع ) هم علم داشت وهم رفتار خوب داشت وقتی خواست برای تبلیغ برود فرمود برادرم هارون باشد و از خداوند خواست تا برادرش هارون همراهش باشد چون برادرش فصاحت بیان داشت
ایشان در ادامه بیان داشتند که دو هدف عمده در تبلیغ مسائل دینی وجود دارد 1. تحقق آرمان های دینی 2. به تعالی رساندن مخاطب و اغنای مخاطبین
افرادی که این هدف ها را رعایت میکنند جایگاه خاصی در قران وروایات دارند در قرآن آمده کسانی که کا ر تبلیغ می کنند هم نام و هم دوش و هم رسالت با اولیا هستند « الذین یبلغون رسالات الله ویخشونه ولا یخشون احدا الا الله کفی بالله حسیبا»سوره احزاب ایه 39
و در روایتی از پیامبر (ص) آمده است : «برگزیدگان من مبلغین هستند »
ایشان هدایت بشر را به چهار عامل تقسیم کردند
1. اگر خداوند بخواهد مردم هدایت می شوند
2. تجربه شخصی فرصت سوزی هست
3. نظامات اجباری کسی بیاد وحاکم شود ودیگران را مجبور کندبه اهداف خودش
4. تبلیغ :که بهترین راه همان تبلیغ هوشمندانه وهنرمندانه است
و در بیان ضرورت و اهمیت تبلیغ فرمودند به دلیل حجمه ی بی سابقه ی ایادی شیطانی کشورهای بیگانه و جنگ نرم لازم و ضروری است که ما در زمینه تبلیغ دین کار کنیم
ایشان بیان داشتن در صدر اسلام استوانه تبلیغ دین زنان بودند حضرت جبرییل هروقت برپیامبر (ص) نازل میشد سلام خدارا به حضرت خدیجه می اورد –چقدر حضرت زهرا(س)
خطبه در دفاع از ولایت وتبلیغ دین اسلام خواند –کربلا درکربلا میماند اگر زینب نبود قبل از اسلام هم مادر حضرت موسی –زن فرعون- حضرت مریم تبلیغ داشتند . سرکار خانم موسوی در پایان فرمودند چکار کنیم که یک مبلغ خوب شویم ؟ ودر پاسخ بیان داشتند که یک راه استخراج و اکتشاف خوب است مبلغین ما باید مخاطب پسند باشند و با مسائل روز آشنا باشند و دومین راه این است که مفاهیم را خوب انتقال دهید و اجرای خوب داشته باشید
چهار طایفه اگر به مسئولیت و وظیفه خود عمل کنند جامعه بی دین نمی شود : 1. منزل 2. مدرسه 3. مسجد 4. مسئولین
«وسلام وعلیکم ورحمت الله و برکاته »

 

دوره مخاطب شناسی ویژه مبلغین

م

 

بسمه تعالی
به گزارش معاون فرهنگی حوزه علمیه ریحانه النبی(س) سنندج کارگاه آموزشی یک روزه برای مبلغین این حوزه با موضوع مخاطب شناسی و سخنرانی دینی با سخنرانی حجه الاسلام والمسلمین جناب آقای حسینی فر وسرکار خانم موسوی برگزار گردید
در ابتدا حجه الاسلام والمسلمین جناب آقای حسینی فر با بحث مخاطب شناسی سخنان خود را آغاز کردندو فرمودند مخاطب شناسی یعنی اینکه من سخنران یا مبلغ یا استاد ، مخاطبان و جامعه هدفم را بشناسم اگر بدون شناخت جامعه هدف و بدون شناخت مخاطب سخنرانی کنم سخت است چون هیچ اطلاع وشناختی از جامعه هدف و از مخاطبین و فراگیران نداشتم اگر این طور باشد هم سخنرانی سخت است وهم فهم مخاطبین سخت می شود پس شناخت مخاطبین در بحث مخاطب شناسی خیلی مهم است ما در بحث مخاطب شناسی با چند عنوان مواجه هستیم
1. گوینده 2. مخاطب 3- جامعه هدف
در این بین من گوینده باید به وسیله ابزارهایی یک سری پیامها را به مخاطب برسانم و از طرفی درباره مخاطب دو قاعده را باید رعایت کنیم یکی سن و دیگری جنس صحبتی که برای خواهران می شود با صحبتی که برای برادران می شود متفاوت است . فرهنگ و سواد هم خیلی مهم است بعضی وقت ها مخاطبین ما سطح سواد پایینی دارند یک وقتی هم مخاطبین ما افرا د با سواد هستند مثلا صحبت های آقای قرائتی را همه می فهمند ولی صحبت های آقای جوادی آملی را کسانی که دارای علم بالایی هستند می فهمند
ایشان در ادامه به بحث ضرورت و اهمیت شناخت مخاطب پرداختند و فرمودند شناخت مخاطب به ما کمک میکند تا بر اساس نیازها و سلائق وخواسته های فراگیران به تدریس وآموزششان بپردازیم . اهمیت و ضرورت شناخت مخاطب به این دلایل میباشد
1. اول شناخت مخاطب باعث می شود انتقال مفاهیم از معلم به فراگیر آسان تر شود
2. مخاطبان متنوع ومتفاوتند گرایش های مختلف سلیقه های متفاوت وذهنیت هاونیازهای متفاوتی دارند پس نیاز دارد که مبلغین شناخت کافی از این تفاوت ها داشته باشند
3. مخاطب رکن استوار و اصلی آموزش ما است بهبود وتحکیم این پایه در صورتی میسر است که مبلغین نسبت به توانایی ، میزان دانایی و خصلت اجتماعی مخاطب آشنا باشد
4. فواید بسیاری بر نتایج مخاطب شناسی استوار است
- ایجاد نگرش های مثبت و پویا در فراگیران
- تقویت انگیزه ی تلاش و تحصیل در فراگیران
- کاهش دغدغه ،اضطراب ، تردید و افزودن نگرانی های ذهنی مخاطب
- برقراری ارتباط موثر با مخاطبان
- انتقال درس با نیازهاو توانایی ها ی فراگیران
ایشان در پایان به قلمرو های مخاطب شناسی اشاره داشتند و فرمودند شناخت مخاطب در حوزه ها و قلمرو های مختلف انجام می شود باید این قلمرو ها را شناسایی کنیم و در رفع کاستی هایشان تلاش کنیم
ویؤگی های زیستی یعنی از لحاظ عاطفی و مواجه درست با آنان که با آن منطبق باشد یعنی بر اساس سن وفهم دانش آموز باشد . سطح معلومات و فهم فراگیران را بدانند و به تفاوت های فردی مخاطبان دقت کنند

پس بنابراین راههای مخاطب شناسی عبارتند از :
1. مشاهده طبیعی رفتار
2. نظر سنجی گروهی
3. روش مصاحبه با شخص
4. روش پرسش نامه
«و السلام وعلیکم و رحمت الله و برکاته»

صفات برجسته حضرت زینب (س )

فصاحت و بلاغت کلام

هر خطیبى بخواهد فصیح و بلیغ سخن بگوید، علاوه بر استعداد ذاتى، باید بارها تمرین عملى انجام دهد، همچنین در حین خطابه لازم است از نظر روانى و جسمانى كاملا آماده باشد تا بتواند خطبه‏اى فصیح و بلیغ ادا كند. و مستمعین باید با او هماهنگ باشند والا یاراى سخن گفتن نخواهد داشت تا چه رسد به این كه فصیح و بلیغ بگوید.

زینب بدون آن كه دوره دیده و یا تمرین خطابه كرده باشد و در حال تشنگى، گرسنگى، خستگى اسارت، و از نظر روانى داغ دار، آواره و تحقیر شده با كسانى سخن می گوید كه نه تنها با او هماهنگ نیستند بلكه حتى سنگ و خاكروبه بر سر او ریخته ‏اند، با این حال صداى زینب بلند می شود كه:«اى مردم كوفه! اى نیرنگ بازان و بى وفایان . . .» سخنان زینب علیهاالسلام چنان بود كه وجدان خفته مردم را بیدار كرد و صداى گریه از زن و مرد و پیر و جوان و خردسال بلند شد.

خزیم اسدى می گوید: متوجه زینب شدم، به خدا سوگند زنى را كه سر تا پا شرم و حیا باشد، سخنران ‏تر از او ندیدم، گویى زینب از زبان على علیه السلام سخن می گفت.

و همو می گوید: پیر مردى را در كنار خود دیدم كه بر اثر گریه محاسنش غرق اشك شده بود و می گفت: پدر و مادرم فداى شما باد، پیرمردان شما بهترین پیرمردها، جوانان شما برترین جوان‏ها و زنان شما نیكوترین زنان هستند. نسل شما بهترین نسلى است كه نه خوار می گردد و نه شكست می ‏پذیرد.

بحارالانوار، ج‏45، صص‏ 108 و110

صفات برجسته حضرت زینب (س )

دفاع از امام زمان خود

در چند مورد، زینب علیهاالسلام از جان امام سجاد علیه السلام دفاع كرد و تا پاى جان از او حمایت نمود.

الف- در روز عاشورا؛ هنگامى كه امام حسین علیه السلام براى اتمام حجت، درخواست ‏یارى نمود، فرزند بیمارش امام زین العابدین علیه السلام روانه میدان شد. زینب با سرعت ‏حركت كرد تا او را از رفتن به میدان نبرد باز دارد، امام حسین علیه السلام به خواهرش فرمود: او را باز گردان، اگر او كشته شود نسل پیامبر در روى زمین قطع میگردد. (1)

ب- بعد از عاشورا در لحظه هجوم دشمنان به خیمه ‏ها شمر تصمیم گرفت امام سجاد علیه السلام را به شهادت برساند، ولى زینب علیهاالسلام فریاد زد: تا من زنده هستم نمی ‏گذارم جان زین العابدین در خطر افتد. اگر می‏خواهید او را بكشید، اول مرا بكشید، دشمن با دیدن این وضع، از قتل امام علیه السلام صرف نظر كرد. (2)

ج- زمانى كه ابن زیاد فرمان قتل امام سجاد علیه السلام را صادر كرد، زینب علیهاالسلام آن حضرت را در آغوش كشید و با خشم فریاد زد: اى پسر زیاد! خون ریزى بس است. دست از كشتن خاندان ما بردار. و ادامه داد:« والله لا افارقه فان قتلته فاقتلنى معه؛ به خدا قسم هرگز او را رها نخواهم كرد؛ اگر میخواهى او را بكشى مرا نیز با او بكش.»

ابن زیاد به زینب نگریست و گفت: شگفتا از این پیوند خویشاوندى، كه دوست دارد من او را با على بن الحسین بكشم. او را واگذارید.

البته ابن زیاد كوچكتر از آن است كه بفهمد این حمایت فقط به خاطر خویشاوندى نیست، بلكه به خاطر دفاع از ولایت و امامت است. اگر فقط مساله فامیلى و خویشاوندى بود، باید زینب علیهاالسلام جان فرزندان خویش را حفظ و آن‏ها را به میدان جنگ اعزام نمی كرد.

1- بحارالانوار، ج‏45، ص‏46.

2- همان، ج‏45، ص‏61 .

صفات برجسته حضرت زینب (س )

جود و سخاوت حضرت

روزى میهمانى براى امیرالمؤ منین (ع) رسید. آن حضرت به خانه آمده و فرمود: اى فاطمه ، آیا طعامى براى میهمان خدمت شما مى باشد؟ عرض كرد: فقط قرص نانى موجود است كه آن هم سهم دخترم زینب مى باشد.

زینب (س) بیدار بود، عرض كرد: اى مادر، نان مرا براى میهمان ببرید، من صبر مى كنم . طفلى كه در آن وقت ، كه چهار یا پنج سال بیشتر نداشته این جود و كرم او باشد، دیگر چگونه كسى مى تواند به عظمت آن بانوى عظمى پى ببرد؟

زنى كه هستى خود را در راه خدا بذل بنماید، و فرزندان از جان عزیزتر خود را در راه خداوند متعال انفاق بنماید و از آنها بگذرد بایستى در نهایت جود بوده باشد.

۲۰۰ داستان از فضایل، مصایب و کرامات حضرت زینب(س)،نویسنده : عباس عزیزی به نقل از ریاحین الشریعة، ج 3 ص 64

نفوذناپذیری مبلغ

 


به گزارش معاون فرهنگی حوزه علمیه ریحانه النبی (س) نشست صمیمانه ای با حضور طلاب و سخنرانی سر کار خانم اعرابی که از اساتید حوزه هستند برگزار گردید
ایشان جلسه را با سلام بر سرور و سالار شهیدان حضرت ابا عبدالله الحسین(ع ) آغاز کردند و در ادامه فرمودند : باید با حسین لفظ یا حسین را گفت باید هیئت متوسلین را تبدیل به هیئت متمسکین کنیم اما چطور می شود حق امام را ادا کرد که فردای قیامت مدیون نباشیم باید سه رابطه با امام برقرار کنیم :
1 رابطه اعتقادی: که الحمدالله ما ایرانیان مشکل در این امر نداریم در جنگ با امام حسین (ع) 33 هزار نفر از کوفه آمدند یک نفر ایرانی در آنها نبود امادر قیام مختار 80 درصد ایرانی بودند
2. رابطه عاطفی : ما باید خانواده اهل بیت ائمه(ع ) رابعد از خدا و پیامبر از همه بیشتر دوست داشته باشیم این هم مشکلی نیست پس مشکل کجاست ؟
3. رابطه عملی :در رابطه عملی دینداریمان را تقویت کنیم وقتی که اسم فاطمه را بر روی کسی می گذاری واقعا سیره حضرت را هم به او یاد دهید در رابطه با شعور حسینی داشتن در رابطه با مسوولیت پذیر بودن تفسیر و الضالین که مدام در نماز میخوانیم چیست ؟
وقتی می گوییم «اهدنا الصراط المستقیم »مارا به راه راست هدایت کن « صراط الذین انعمت علیهم » صراط وراه کسانی که نعمت بخشیدی «غیر المغضوب » نه کسانی که بر ایشان غضب کردی پس ضالین چه کسانی می شوند دو طرف که معلوم شد یک طرف نعمت و یک طرف غضب خداوندی ضالین علی الظاهر می گویند گمراهان اما چه کسی گمراه است بحث اینجاست؟
گمراه کسی است که بی تفاوت است بی مسئولیت است به عنوان مثال راهپیمایی 22بهمن نمی رود در مورد نفوذ می گوییم نفوذ پذیران مهم هستند ما 88 مرتبه در قرآن از شیطان آیه داریم 25 مرتبه می گوید شیطان دشمن شماست پس یعنی نفوذ مهم است .اگر بخواهیپم مسئله نفوذ جا بیفتد باید:
1. دشمن را شناخت
2. روش وشیوه ی نفوذ را شناخت حدیث از حضرت علی (ع)فرمودند : من شما را پرهیز می دهم از شیطانی که در سینه ها نفوذ می کند مخفیانه عمل می کند در گوشها نجوا می کند .
3. قدم بعد نفوذ پذیران را باید شناخت حضرت علی (ع) فرمودند :ابو موسی اشعری دلش با ما نیست .در قرآن نفوذ پذیران را منافق نامیده رهبر انقلاب می فرمایند :دشمن دو کار می کند 1. ایجاد اختلاف 2. نفوذ ، نفوذ پذیران ولایت گریزی دارند .
4. جامعه خودمان را قدرت خودمان را باید برتری خود را به دشمن نشان دهیم واو را آ گاه کنیم تا دشمن امیدوار نشود ضررش به ما می رسد . بعضی می گویند با دشمن نرم باش .تا به تو ضرر نرسد در صورتی که این اشتباه هست .

 

ثواب تلاوت سوره توحید

 

قٰالَ اَبِی عَبدِالله علیه السّلام : مَنْ أَویٰ إِلیٰ فِراشِهِ فَقَرَأَ { قُلْ هُوَ اللهُ أَحَدٌ } إِحْدیٰ عَشْرَةَمَرَّةً حَفِظَهُ اللهُ فِی دارِهِ وَ فِی دُوَیْراتٍ حَوْلَهُ :
امام صادق علیه السلام فرمودند: کسی که به هنگام آرمیدن در بستر خود یازده بار سورهٔ { قُلْ هُوَ اللهُ أَحَدٌ } را بخواند خداوند اورا درخانه اش و خانه های اطرافش{ از هر گزندی}حفظ خواهد کرد.

ثواب الأعمال و عقاب الأعمال شیخ صدوق، صفحهٔ 335.

صفات برجسته حضرت زینب (س )

ایراد خطبه در کودکی

از عجایب اینکه زینب (س) در حدود شش سالگى ، خطبه غرا و طولانى مادرش حضرت زهرا (س) را که در مسجد النبى ، پیرامون فدک و رهبرى امام على (ع) ایراد کرد، حفظ نموده بود، براى آیندگان روایت مى کرد، با اینکه آن خطبه هم مشروح و طولانى است و هم واژه ها و جمله هاى دشوار و پر معنى و بسیار در سطح بالا دارد و این از عجایب روزگار است و دیگران آن خطبه را از زینب (س) نقل نموده اند.

منتخب التواریخ، ص 93؛ سفینة البحار، ج 1 ص 558

صفات برجسته حضرت زینب (س )

عبادت و بندگى

زینب علیهاالسلام به خوبى از قرآن آموخته بود، که هدف از آفرینش و خلقت انسان رسیدن به قله کمال بندگى است. «ما خلقت الجن والانس الا لیعبدون‏» (1) ؛ «من جن و انس را نیافریدم جز براى این که عبادت کنند.»

او عبادت‏ها و نماز شب‏هاى پدر و مادر را از نزدیک دیده بود. او در کربلا شاهد بود که برادرش امام حسین علیه السلام در شب عاشورا به عباس فرمود:«ارجع الیهم واستمهلهم هذه المشیه الى غد لقد نصلى لربنا اللیله وندعوه و نستغفره فهو یعلم انى احب الصلوه له وتلاوه کتابه وکثره الدعاء والاستغفار (2) ؛ به سوى آنان باز گرد و این شب را تا فردا مهلت‏ بگیر تا بتوانیم امشب را به نماز و دعا و استغفار در پیشگاه خدایمان مشغول شویم. خدا خود مى‏داند که من نماز، قرائت قرآن، زیاد دعا کردن و استغفار را دوست دارم .» در این جملات صحبت از اداى تکلیف نیست، بلکه سخن از عشق به عبادت و نماز است.

حضرت زینب علیهاالسلام نیز ازعاشقان عبادت و شب زنده داران عاشق بود، و هیچ مصیبتى او را از عبادت باز نداشت. امام سجاد علیه السلام فرمود:«ان عمتى زینب کانت تؤدى صلواتها، من قیام الفرائض والنوافل عند مسیرنا من الکوفه الى الشام وفى بعض منازل کانت تصلى من جلوس لشده الجوع والضعف (3)؛ عمه‏ام زینب در مسیر کوفه تا شام همه نمازهاى واجب و مستحب را اقامه مى‏نمود و در بعضى منازل از شدت گرسنگى و ضعف، نشسته نماز می گزارد.»

امام حسین علیه السلام که خود معصوم و واسطه فیض الهى است هنگام وداع به خواهر عابده‏اش مى‏فرماید:« یا اختاه لا تنسینى فى نافله اللیل (4)؛ خواهر جان! مرا در نماز شب فراموش مکن!» این نشان از آن دارد که این خواهر، به قله رفیع بندگى و پرستش راه یافته و به حکمت و هدف آفرینش دست ‏یازیده است.

1- ذاریات/56.

2- محمد بن جریرطبرى، تاریخ طبرى، ج‏6، ص‏238.

3- ریاحین الشریعه، ج‏3، ص‏62.

4- همان، ص 61- 62.

صفات برجسته حضرت زینب (س )

ولایت مداری

زینب علیهاالسلام که حضور هفت معصوم (1) را درک کرده، در تمامى ابعاد ولایت مدارى (معرفت امام، تسلیم بى چون و چرا بودن، معرفى و شناساندن ولایت، فداکارى در راه آن و) … سر آمد است. او با چشمان خود مشاهده کرده بود که چگونه مادرش خود را سپر بلاى امام خویش قرار داد و خطاب به ولى خود گفت:« روحى لروحک الفداء ونفسى لنفسک الوقاء (2)؛[اى ابالحسن] روحم فداى روح تو و جانم سپر بلاى جان تو باد.» و سرانجام جان خویش را در راه حمایت از على علیه السلام فدا نمود و شهیده راه ولایت گردید. زینب علیهاالسلام به خوبى درس ولایت مدارى را از مادر فرا گرفت و آن را به زیبایى در کربلا به عرصه ظهور رساند.

از یک سو در جهت معرفى و شناساندن ولایت، از طریق نفى اتهامات و یادآورى حقوق فراموش شده اهل بیت تلاش کرد. از جمله در خطبه شهر کوفه فرمود:« وانى ترحضون قتل سلیل خاتم النبوه ومعدن الرساله وسید شباب اهل الجنه (3)؛ لکه ننگ کشتن فرزند آخرین پیامبر و سرچشمه رسالت و آقاى جوانان بهشت را چگونه خواهید شست؟»

و همچنین در مجلس ابن زیاد (4)، شهر شام، و مجلس یزید، ولایت و امامت را به خوبى معرفى نمود.

از سوى دیگر سر تا پا تسلیم امامت ‏بود؛ چه در دوران امام حسین علیه السلام و چه در دوران امام سجاد علیه السلام حتى در لحظه‏اى که خیمه گاه را آتش زدند، یعنى در آغاز امامت امام سجاد علیه السلام نزد آن حضرت آمد و عرض کرد: اى یادگار گذشتگان … خیمه‏ها را آتش زدند ما چه کنیم؟ فرمود:«علیکن بالفرار؛ فرار کنید.» (5)

1- پیامبراکرم صلى الله علیه و آله، على علیه السلام، فاطمه علیهاالسلام، امام حسن علیه السلام، امام حسین علیه السلام، امام سجاد علیه السلام و امام باقر علیه السلام .

2- الکوکب الدرى، ج‏1، ص‏196.

3- بحارالانوار، ج‏45، صص‏110- 111.

4- همان، ج‏45، ص‏133.

5- همان، ج‏45، ص‏58، ومعالى السبطین، ج‏2، ص‏88

عفاف

واژه «عَفاف» مصدر ماده (عَفَّ) می‌باشد که مصدر دیگر آن «عِفّه» است و این دو دقیقاً به یک معنا می‌باشند و به جای یکدیگر به کار می‌روند.
کتاب (العین) عفت را اینگونه معنی کرده: (العفه الکفّ عما لا یَحِلُّ): «عفت، خودداری از چیزی است که حلال نباشد» (فراهیدی، 1405ق: ج1، ص92)
(راغب اصفهانی) می‌گوید: (العفّه حصول حاله للنفسِ تمنعُ بها عن غلبه الشهوه): (عفت حالت درونی و نفسانی است که توسط آن از غلبه شهوت جلوگیری می‌شود)

وَ قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ وَ یَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَ لا یُبْدینَ زینَتَهُنَّ إِلاَّ ما ظَهَرَ مِنْها وَ لْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلى‏ جُیُوبِهِنَّ وَ لا یُبْدینَ زینَتَهُنَّ إِلاَّ لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبائِهِنَّ أَوْ آباءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنائِهِنَّ أَوْ أَبْناءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوانِهِنَّ أَوْ بَنی‏ إِخْوانِهِنَّ أَوْ بَنی‏ أَخَواتِهِنَّ أَوْ نِسائِهِنَّ أَوْ ما مَلَکَتْ أَیْمانُهُنَّ أَوِ التَّابِعینَ غَیْرِ أُولِی الْإِرْبَةِ مِنَ الرِّجالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذینَ لَمْ یَظْهَرُوا عَلى‏ عَوْراتِ النِّساءِ وَ لا یَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیُعْلَمَ ما یُخْفینَ مِنْ زینَتِهِنَّ وَ تُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمیعاً أَیُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ؛[نور/31]
و به زنان مؤمن بگو که چشمان خویش فروگیرند و شرمگاه خود نگه دارند و زینتهاى خود را جز آن مقدار که پیداست آشکار نکنند و مقنعه ‏هاى خود را تا گریبان فروگذارند و زینتهاى خود را آشکار نکنند، جز براى شوهر خود یا پدر خود یا پدر شوهر خود یا پسر خود یا پسر شوهر خود یا برادر خود یا پسر برادر خود، یا پسر خواهر خود یا زنان همکیش خود، یا بندگان خود، یا مردان خدمتگزار خود که رغبت به آن ندارند، یا کودکانى که از شرمگاه زنان بى‏ خبرند. و نیز چنان پاى بر زمین نزنند تا آن زینت که پنهان کرده‏اند دانسته شود. اى مؤمنان، همگان به درگاه خدا توبه کنید، باشد که رستگار گردید.

یا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُلْ لازْواجِکَ وَ بَناتِکَ وَ نِساءِ الْمُؤْمِنینَ یُدْنینَ عَلَیْهِنَّ مِنْ جَلاَبِیبِهِنَّ ذلِکَ أَدْنى‏ أَنْ یُعْرَفْنَ فَلا یُؤْذَیْنَ وَ کانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحیماً؛[احزاب/59]
اى پیامبر! به همسران و دخترانت و زنان مؤمنان بگو: جلبابها [روسرى ‏هاى بلند] خود را بر خویش فروافکنند، این کار براى اینکه شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند بهتر است (و اگر تا کنون خطا و کوتاهى از آنها سر زده توبه کنند) خداوند همواره آمرزنده رحیم است.

وَ إِذا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتاعاً فَسْئَلُوهُنَّ مِنْ وَراءِ حِجابٍ ذلِکُمْ أَطْهَرُ لِقُلُوبِکُمْ وَ قُلُوبِهِنَّ وَ ما کانَ لَکُمْ أَنْ تُؤْذُوا رَسُولَ اللَّهِ وَ لا أَنْ تَنْکِحُوا أَزْواجَهُ مِنْ بَعْدِهِ أَبَداً إِنَّ ذلِکُمْ کانَ عِنْدَ اللَّهِ عَظیماً؛[احزاب/53]
و هنگامى که چیزى از وسایل زندگى را (بعنوان عاریت) از آنان [همسران پیامبر] مى‏خواهید از پشت پرده بخواهید این کار براى پاکى دلهاى شما و آنها بهتر است! و شما حق ندارید رسول خدا را آزار دهید، و نه هرگز همسران او را بعد از او به همسرى خود درآورید که این کار نزد خدا بزرگ است.

قُلْ لِلْمُؤْمِنینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ وَ یَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذلِکَ أَزْکى‏ لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبیرٌ بِما یَصْنَعُونَ؛[نور/30]
به مؤمنان بگو چشمهاى خود را (از نگاه به نامحرمان) فروگیرند، و عفاف خود را حفظ کنند این براى آنان پاکیزه ‏تر است خداوند از آنچه انجام مى ‏دهید آگاه است!

بهترین زنان

منع کل: کتاب نهج الفصاحه با ترجمه استاد ابوالقاسم پاینده
1-زنان صالح، زنانی هستند که متواضعند ودر غیاب اسرار وحقوق او را، در مقابل حقوقی که خدا برای آنان قرار داده حفظ می کنند.
(نساء – 34)
2-بهترین زنان آن است که رویش خوبتر ومهرش کمتر است.
(ح.ش.356)
3-از همه زنان پر برکت تر آن است که خرجش کمتر است.
(ح.ش.357)
4-بهترین زنان آن است که وقتی مرد بدو نگریست مسرور شود و وقتی بدو فرمان دهد اطاعت کند و با تن و مال خود بر خلاف رضای شوهر کاری نکند.
(ح.ش.1504)
5-بهترین زنان، زن مهربانی است که فرزند بسیار آورد.
(ح.ش.1505)
6- بهترین زنان شما، زن عفیف راغب است که در ناموس خود عفّت وبه شوهر خود رغبت داشته باشد.
(ح.ش.1534)
7-بهترین زنان شما زنان بجه آور مهربان است که شریک و مطیع شوهر باشد اگر از خدا بترسند و بدترین زنان شما آرایش کنان و متکبّرانند و آنان منافقانند و از آنها جز به اندازه کلاغی که خطّ سفید بگردن دارد به بهشت نمی روند.
(ح.ش.1535)
8- بهترین زنان آن است که مهرش آسانتر باشد.
(ح.ش.1536)
9-می خواهید شما را از زنانی که اهل بهشتند خبر دهم؟ زنان وفاداری که فرزند زیاد آورد و زود آشتی کند و همین که بدی کرد گوید این دست من در دست توست، چشم بر هم نمی گذارم تا از من راضی شوی.
(ح.ش.460)

اطلاعیه


به گزارش معاون فرهنگی حوزه علمیه ریحانه النبی (س)

با رایزنی های مدیر محترم این حوزه جهت رفاه حال طلاب استان و خانواده های محترم آنها برای انجام آزمایشات پزشکی با یکی از آزمایشگاههای شهر سنندج که مجهز به دستگاههای پیشرفته و اولین آزمایشگاه تخصصی منطقه غرب میباشد با30 درصد تخفیف و همچنین با دکتر عمومی بعنوان دکتر معتمد ، آماده ارائه خدمات به طلاب استان کردستان و خانواده های گرامی آنها می باشد ضمنا مدیر محترم حوزه در حال پیگیری و رایزنی برای تخفیف ویژه با متخصص دندان پزشکی و پزشک زنان می باشد.

 

سلامت روح وارتباط آن با خوردنیهای مسموم

 

بسمه تعالی
به گزارش معاون فرهنگی حوزه علمیه ریحانه النبی (س) مراسمی با سخنرانی سر کار خانم فقیه عباسی با موضوع سلامت روح و ارتباط آن با خوردنی های مسموم دنیوی در این حوزه مبارکه برگزار گردید
ایشان جلسه را با تلاوت آیه ای از قرآن آغاز کردند و فرمودند :متاسفانه هر چند وقت یکبار شاهد هستیم که افرادی صرفا به دنبال سود جویی و منافع خودشان هستند و اقدام به تولید مواد غذایی ومحصولاتی می کنند که بهداشت و سلامت مردم را تهدید می کند و آنها را روانه بیمارستان کرده و یا حتی به کام مرگ می کشاند از این رو از سوی مراکز بهداشتی و درمانی با هشدارها و توصیه هایی مواجه می شویم که فلان ماده غذایی را هرگز مصرف نکنید تاسف بار تر از این ، آن است که به این هشدارها بی توجهی می کنند
ایشان در ادامه بیان کردند که الان در دنیا چهار خوراکی خطر ناک وجود دارد که کم وبیش از آن استقبال می شود :
1.حق دیگران را خوردن : متاسفانه عده ای بدون توجه به عواقب خطرناک استفاده از این خوردنی غیر مجاز به راحتی حق دیگران را میخورند
2.حسرت زندگی دیگران را خوردن: یکی دیگر از خوردنی های بسیار خطرناک حسرت است چقدر ناراحت کننده است وقتی انسان میبیند که عده ای مدام در حال حسرت خوردن هستند و روح و روان خودرا رنجور و بیمار میکنند و روز به روز وخامت حالشان بیشتر می شود
3. غصه خوردن : یکی دیگر از خوردنی های مسموم این دنیا غصه است کم نیستند کسانی که علیرغم هشدارهای فراوان اندوه و غصه گذشته را می خورند گه چرا چنین و چنان شد و ای کاش فلان اتفاق نمی افتاد یادتان باشد غصه خوردن علاوه بر آنکه امروز شما را تباه و فاسد می کند سلامت جسم وروان شما را نیز به طور جدی به خطر می اندازد
4. فریب دنیا را خوردن: از خوردنی های آلوده و بسیار شایع نیز این است که انسان فریب زرق و برق دنیا را بخورد و چنان مجذوب و شیفته و دلباخته ی دنیا شود و برای گرفتن سهم بیشتری از دنیا به گونه ای خود را اذیت کند که انگار عمر جاویدان دارند و تا ابد زنده خواهند ماند
اینها که از این خوردنی ها بی مهابا استفاده می کنند معمولا مرگ و قیامت و خدا را فراموش می کنند .
دنیا در نگاه دین ، محل تجارت اولیای الهی و مزرعه ای برای کاشت محصول برای برداشت آن در آخرت است . دنیا به خودی خود بد و ناپسند نیست اما پیامد های ناشی از افراط در دنیا خواهی و نیز بر خورداری از رفاه غفلت آفرین است در این خصوص پیامبر اکرم (ص) می فرماید : خداوند به من سفارش کرد که احدی از امت من با« لا اله الا الله » نزد من نمی آید مگر آنکه بهشت بر او واجب می شود به شرط آنکه چیزی را با آن نیامیخته باشد عرض کردند : ای پیامبر خدا آنچه با « لا اله الا الله » آمیخته می شود چیست ؟ فرمود: حرص به دنیا و جمع کردن مال دنیاو ندادن آن به دیگران . اینگونه افراد ، سخنانشان سخن پیامبران است و کردارشان ،کردار ستمگران
و بیشترین چیزی که مرا نگران امتم کرده این است که مال و ثروتشان زیاد شود و در نتیجه به هم حسد ورزند و به جان یکدیگر افتند . هر امتی گوساله ای مثل گوساله سامری دارد که آن را می پرستیدند و گوساله این امت دینارها و درهم های آنها است
ایشان در پایان بیان داشتند که شهید محمد جهان آرا در وصیت نامه اش فرموده است : بچه ها اگر شهر سقوط کرد ، دوباره آن را پس می گیریم ،مواظب باشید ایمانتان سقوط نکند

استقامت در راه هدف

 

 

 


به گزارش معاون فرهنگی حوزه علمیه ریحانه النبی (س) جلسه ی اخلاقی توسط مدیر محترم این حوزه سر کار خانم موسوی با موضوع استقامت در را ه هدف طلبگی برای طلاب پایه اول تشکیل گردید
ایشان جلسه را با ذکر قرائت فاتحه جهت شادی روح شهید مدافع حرم حاج محمد رضا زارع الوانی که چندی پیش به درجه شهادت نائل شدند ، آغاز کردند و بیان داشتند که شما خواهران بزرگوار در این منطقه مدافع حرم هستید همانطور که همسران شما امنیت جامعه ومرز ها را تامین می کنند ،شما هم به عنوان یک طلبه باید نقشتان پررنگ تر باشد وبا رعایت شئونات اسلامی و حجابتان جامعه را بسازید طوری که انشاء الله چند سال دیگر شاهد تغییرات در منطقه ی خود باشیم و این بستگی به این دارد که ما اول خود را بسازیم . رفتار مردم با شما، برایتان مهم نباشد ما نمی توانیم فردای قیامت به فاطمه الزهرا بگوییم بنا بر محیط و منطقه خود بد حجاب شدم بلکه برعکس آن باید باشید ، باید طوری رفتار کنیم که ما بر روی محیط و منطقه ی خود اثر گذار باشیم اگر بنرسیم و در راه دین استقامت نداشته باشیم کم کم ایمان ما از دست می رود شما ببینید در زمان گذشته آنقدر امنیت پایین بود که زن چادری جرات نمی کرد بیرون برود و چادر را از سر خانم ها بیرون می کشیدند ولی الان همه چیز دست خود ماست وقتی همسران شما به مردم خدمت می کنند و امنیت را برای شما تامین می کنند شما هم باید یک قدم جلو تر از آنها بایستید وبا حفظ حجاب و شئونات اسلامی جامعه ی خود را اصلاح کنید
ایشان در پایان بیان داشتند که در این مدتی که در این شهر اقامت دارید طوری عمل کنید که باقیات وصالحات باشد و اثرش بعد از شما هم بماند حتی اگر نتوانستید چنین کاری کنید حداقل به عنوان یک طلبه طوری رفتار کنید که دیگران با دیدن شما غبطه بخورند و از شما الگو بپذیرند

اموزش

 

 

 


به گزارش معاون فرهنگی حوزه علمیه ریحانه النبی (س) کلاس آموزش وبلاگ نویسی توسط مدیر محترم این حوزه سر کار خانم موسوی برای معاونین و کادر این حوزه طی سه روز برگزار گردید
در این کلاس آموزشی مدیر محترم حوزه ریحانه النبی (س) نکاتی را درباره فضای مجازی وهدف از آموزش وبلاگ نویسی بیان کردند ومعاونین را با طریقه بار گذاری عکس و گذاشتن مطلب در وبلاگ آشنا نمود ایشان فرمودند لازم است که کلیه طلاب با فضای مجازی و تبلیغ و فرهنگ سازی در وبلاگ آشنا شوند و از معاون فرهنگی این حوزه خواستند به جد پیگیر برگزاری کلاس آموزش وبلاگ نویسی برای طلاب شوند این دوره به مدت سه روز از ساعت 13 الی 14 در دفتر مدیربرگزار گردید ومعاونین با برنامه وبلاگ اشنا گردیدند

 

دل نوشته

از فتنه ی عمروعاص ها باکی نیست

پیداست کسی که رفتنی باشد کیست!

تا روز ظهور مهدی ان شاءالله

بر روی سرم سایه ی آقا باقیست

نماز

از پاهایی که نمی‌توانند تو را به ادای نماز ببرند،

انتظـار نداشته باش که تو را به بهـشت ببرند.

بکاء المعرفت


به گزارش معاون فرهنگی حوزه علمیه ریحانه النبی (س) جلسه ای در صبحگاه با سخنرانی سر کار خانم کبودی مسئول تربیتی مدرسه با موضوع فضیلت گریه برای امام حسین (ع ) و انواع گریه در این حوزه مبارکه برگزار گردید
ایشان جلسه را با دعای سلامتی امام زمان (عج ) آغاز کردند و در ابتدا حدیثی از امام رضا (ع) بیان کردند «(روز عاشورا ) ، چشم های ما را به زخم نشاند و اشک های ما را جاری ساخت ،عزیز ما را در سرزمین کربلا خوار کرد و تا پایان عالم ، اندوه و بلا را برای ما به ارث گذاشت . گریه کنندگان باید بر فردی چون حسین گریه کنند ، چون گریه گناهان بزرگ را از بین می برد » البحار 44/283
گاهی قطرات اشک پیام آور هدف ها است آنها می خواهند بگویند با امام حسین (ع) همراه و با هدف او هماهنگ وپیرو مکتب او هستند ممکن است این کار را با دادن شعار های آتشین یا سرودن اشعار و حماسه ها ابراز دارند این قطرات اشک اعلان وفاداری به اهداف مقدس یاران امام حسین و پیوند دل و جان با آنهاست مسلما این نوع گریه بدون آشنایی با اهداف امام ممکن نیست
ایشان در ادامه گریه را به چند دسته تقسیم کردند :
1.بکاء الرحمه که پیامبر (ص) در فقدان از دست دادن پسرش ابراهیم گریه کردند 2.بکاء الفقدان گریه کردن برای از دست دادن چیزی . انسان زمانی گریه می کند که چیزی را از دست می دهد یا دردی متحمل می شود پس عامل عمده گریه در فقدان منفعت است 3.بکاء المعرفت که گریه شناخت مقام انبیا ء و اولیای خداوند است .

 

شهادت سید الساجدین(ع )

شهادت تدام بخش عزت و افتخار حسینی را تسلیت عرض می نمایم .

کاروان اهل بیت به سرپرستی امام زین العابدین علیه السلام پس از واقعه کربلا و اسارت، سرانجام به سوی مدینه حرکت کردند. نزدیک مدینه مردم شهر گریه کنان و ناله زنان به استقبال کاروان آمدند. فضا یکباره غرق شیون و ناله شد. امام زین العابدین علیه السلام با اشاره دست مردم را ساکت کردند. آن گاه لب به سخن گشودند و فرمود:«سپاس خدای را که پروردگار جهانیان است. مهربان، فرمانروای روز جزا و خالق همه موجودات است. خداوندی که از ادراک عقل ها دور و در عین حال نزدیک، و رازهای نهان نزد او آشکار است. ما در برابر گرفتاری روزگار، دردهای جانسوز، مصیبت های دلخراش و حوادث تلخ و دردناک خدا را سپاس می گوییم. ای مردم، خداوند، که سپاس او می گوییم، ما را به مصیبت های بزرگ و سهمگین و ضربه بزرگی که بر پیکر اسلام وارد شد، آزمایش کرد».

امام سجاد علیه السلام که در دوران امامت‏ خویش در محدودیت‏ شدیدی به سر می‏ برد و حاکمان مستبد اموی سایه شوم خود را بر شهرهای اسلامی گسترده بودند و اهل ایمان از ترس مال و جان خود مخفی می‏ شدند، با اتخاذ صحیحترین تصمیم ها و موضعگیری های مناسب و بجا و با استفاده از مؤثرترین شیوه ‏ها توانست از فرهنگ عاشورا و دستآوردهای ارزشمند آن -که همان عزت و افتخار ابدی برای اسلام و مسلمانان و بلکه برای جهان بشریت‏ بود- به صورت شایسته‏ای پاسداری کرده و راه حماسه آفرینان کربلا را تداوم بخشد و یاد و نام و خاطره سالار شهیدان حضرت حسین بن علی علیهما السلام را جاودانه ساخته و بر بلندای تاریخ ابدی نماید.

از بهترین روشهای امام سجاد علیه السلام برای پاسداری از فرهنگ عاشورایی اسلام، که حکایت از بینش عمیق و زمان‏شناسی آن حضرت دارد، عرضه نیایشهای عرفانی و روشنگر می ‏باشد .
دعاهای حضرت سیدالساجدین علیه السلام که در مجموعه‏ های ارزشمندی همچون صحیفه سجادیه، مناجات خمسة عشر، دعای ابو حمزه ثمالی، نیایشهای روزانه و . . . گرد آمده است، دل هر شنونده عارف و اندیشمندی را می‏ لرزاند و توجه به معانی بلند و با شکوه آن، تشنگان وادی کمال و معرفت را سیراب می‏ سازد.

امام زین العابدین(ع) پس از بازگشت به مدینه، به مدت 34 سال امامت شیعیان را بر عهده داشت و در این مدت نیز با حوادث و رویدادهای بزرگی روبرو گردید ولی به حول و قوه الهی از همه آن ها با سربلندی و سرافرازی عبور کرد.
این امام همام پس از پنجاه و هفت سال زندگی، در محرم سال 95 قمری، بر اثر زهری که به دستور ولید بن عبدالملک اموی به آن حضرت خورانیده شد، در مدینه منوره به شهادت رسید و در قبرستان بقیع در جوار قبر مطهر عمویش امام حسن مجتبی(ع) به خاک سپرده شد.

درباره تاریخ شهادت امام زین العابدین(ع)، گرچه تمامی مورخان و سیره نگاران، اتفاق دارند که این واقعه عظیم در ماه محرم واقع شد، ولی در تعیین روز و سال وقوع آن، اتفاق نظر و دیدگاه واحدی وجود ندارد. برخی از آنان، روز دوازدهم محرم، برخی هیجدهم محرم و برخی دیگر بیست و پنجم محرم را روز شهادتش می دانند. هم چنین درباره سال شهادتش با این که اکثر مورخان، سال 95 را ذکر کرده اند، برخی سال 94 قمری را بیان نموده اند.

دهم محرم سال 61( ه ق) اقامه آخرین نماز ظهر

در سپیده‌دم روز دهم محرم‌الحرام سال 61 هجرى قمرى امام حسین (ع) یارانش را فراخواند تا نماز صبح را اقامه کنند. همراهان سی و دو سوار و چهل تن پیاده بودند. امام به یاران و اصحابش نگاه کرد. آن‌ها را اندک در عدد و فراوان در ایمان و عقیده یافت هر نفر از آن‌ها برابر با بیست‌نفری بود که در باطن بزدل و ترسو بودند.امام حسین (ع) سپاه را به سه جبهه تقسیم نمود. سمت راست به رهبری زهیر بن قبن، سمت چپ به سرپرستی حبیب بن مظاهر و در قلب سپاه، خود ایشان اهل‌بیت (ع) و دیگر یاران ایستادند. پرچم را به دست برادرش عباس داد که او بهترین نیزه‌انداز، بی‌باک‌ترین و نیرومندترین افراد بود.

عمر بن سعد دستور داد تا لشکرش را که متشکل از سی هزار نفر پیاده و سواره بود، منظم کنند. عبدالله بن زهیر بن سلیم ازدی را بر اهالی مدینه گمارد. عبدالرحمن بن ابی سبره حنفی را بر اهالی مذحج و اسد، قیس بن اشعث را بر اهالی ربیعه، کنده و حر بن یزید ریاحی را در رأس اهالی تمیم و همدان قرارداد. سپس این عده را به دو قسمت تقسیم کرد. قسمت راست که امیر آن عمرو بن حجاج زبیدی بود و قسمت چپ که در رأس آن شمر بن ذی‌الجوشن عامری قرار داشت.
آنگاه لشکر را به دو بخش پیاده و سواره تقسیم نمود. فرماندهی پیاده با شبث بن ربعی و سواره با عزره بن قیس احمسی بود و پرچم را به دست غلامش ذوید داد.

از امام زین‌العابدین (ع) نقل‌شده است که فرمود:
صبح عاشورا، چون سپاه دشمن بر امام حسین (ع) رو آورد، امام دست به دعا برداشت و عرض کرد: بار الها! در هر اندوهی، تکیه‌گاهی و در هر سختی امید منی. در هر حادثه ناگواری که بر من آید، پشت و پناه و ذخیره منی! چه‌بسا غمی که در آن دل، خوار و دشمن، شاد می‌شد و من آن را به درگاهت آورده و به تو شکوه کردم، تا از جز تو بریده و تنها به تو رو آورده باشم و تو گشایش دادی و آن را از من راندی. پس تو دارنده هر نعمت و صاحب هر نیکی و مقصد اعلای هر خواسته‌ای.

امام تصمیم گرفت که برای آخرین بار با عمر بن سعد ملاقات کرده و حجت نهایی را بر او تمام کند تا برای او دیگر عذری نماند. لذا او را فراخواند و به او چنین فرمود:
ای عمر، تو چنین می‌اندیشی که مرا می‌کشی و یزید حکومت ری  را به تو می‌دهد! به خدا سوگند که از آن سیراب نخواهی شد و این مطلبی است حتمی. هر چه می‌خواهی انجام بده که نه در دنیا و نه در آخرت به شادی نخواهی رسی. مانند این است که من سر تو را بر چوب‌دستی می‌بینم که کودکان به آن سنگ زده و آن را هدف گرفته‌اند.

امام (ع) همه راه‌های هدایت و ارشاد به راه راست را به کار برد تا از جنگ جلوگیری کند زیرا که او صاحب دعوت خیر و سلامتی، دعوت به اسلام بود. تنها زمانی که تیر چون باران به‌سوی سپاه امام روانه شد، در این هنگام امام تصمیم به جنگ گرفت تا آن‌ها به امر خداوند بازگردند.

بعد از شروع جنگ پی‌درپی اصحاب امام (ع) کشته می‌شدند و چون یک نفر یا دو نفر از آنان به شهادت می‌رسید پیدا بود، ولی از لشکر انبوه ابن سعد هر چه کشته می‌شد، نمودار نبود.
موقع نماز زهیر بن قین و سعید بن عبدالله از شدت تیرها سست شد و بر زمین افتاد و گفت: خدایا سلام مرا به پیامبرت برسان و آنچه از درد و زخم به من رسیده به او بگو که من از یاری ذریه رسول خدا، ثواب تو را خواهانم.
پس روی به امام کرد و گفت: ای پسر رسول خدا آیا راضی شدی؟ امام فرمود: تو قبل از من به بهشت می‌رسی.

عصر عاشورا، پس از جنگ‌های بسیاری که امام (ع) داشت، لحظه‌ای برای استراحت ایستاد. در این هنگام سنگی از سوی دشمن آمد و بر پیشانی ایشان نشست که خون از آن جنبش کرد. امام خواست که با جامه، خون از چهره پاک کند که تیری سه شعبه و مسموم بر سینه حضرت نشست.

امام صادق (ع) دراین‌باره می‌فرماید: در پیکر جدم، جای سی و دو زخم نیزه و چهل و چهار ضربت شمشیر دیده شد.
جبه سیاه فامی که بر تن آن حضرت بود براثر ضربت شمشیر و نیزه پاره شده بود.

السلام علی‌الحسین و علی علی بن حسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین .

دهم محرم سال 61( ه ق) اقامه آخرین نماز ظهر

در سپیده‌دم روز دهم محرم‌الحرام سال 61 هجرى قمرى امام حسین (ع) یارانش را فراخواند تا نماز صبح را اقامه کنند. همراهان سی و دو سوار و چهل تن پیاده بودند. امام به یاران و اصحابش نگاه کرد. آن‌ها را اندک در عدد و فراوان در ایمان و عقیده یافت هر نفر از آن‌ها برابر با بیست‌نفری بود که در باطن بزدل و ترسو بودند.امام حسین (ع) سپاه را به سه جبهه تقسیم نمود. سمت راست به رهبری زهیر بن قبن، سمت چپ به سرپرستی حبیب بن مظاهر و در قلب سپاه، خود ایشان اهل‌بیت (ع) و دیگر یاران ایستادند. پرچم را به دست برادرش عباس داد که او بهترین نیزه‌انداز، بی‌باک‌ترین و نیرومندترین افراد بود.

عمر بن سعد دستور داد تا لشکرش را که متشکل از سی هزار نفر پیاده و سواره بود، منظم کنند. عبدالله بن زهیر بن سلیم ازدی را بر اهالی مدینه گمارد. عبدالرحمن بن ابی سبره حنفی را بر اهالی مذحج و اسد، قیس بن اشعث را بر اهالی ربیعه، کنده و حر بن یزید ریاحی را در رأس اهالی تمیم و همدان قرارداد. سپس این عده را به دو قسمت تقسیم کرد. قسمت راست که امیر آن عمرو بن حجاج زبیدی بود و قسمت چپ که در رأس آن شمر بن ذی‌الجوشن عامری قرار داشت.
آنگاه لشکر را به دو بخش پیاده و سواره تقسیم نمود. فرماندهی پیاده با شبث بن ربعی و سواره با عزره بن قیس احمسی بود و پرچم را به دست غلامش ذوید داد.

از امام زین‌العابدین (ع) نقل‌شده است که فرمود:
صبح عاشورا، چون سپاه دشمن بر امام حسین (ع) رو آورد، امام دست به دعا برداشت و عرض کرد: بار الها! در هر اندوهی، تکیه‌گاهی و در هر سختی امید منی. در هر حادثه ناگواری که بر من آید، پشت و پناه و ذخیره منی! چه‌بسا غمی که در آن دل، خوار و دشمن، شاد می‌شد و من آن را به درگاهت آورده و به تو شکوه کردم، تا از جز تو بریده و تنها به تو رو آورده باشم و تو گشایش دادی و آن را از من راندی. پس تو دارنده هر نعمت و صاحب هر نیکی و مقصد اعلای هر خواسته‌ای.

امام تصمیم گرفت که برای آخرین بار با عمر بن سعد ملاقات کرده و حجت نهایی را بر او تمام کند تا برای او دیگر عذری نماند. لذا او را فراخواند و به او چنین فرمود:
ای عمر، تو چنین می‌اندیشی که مرا می‌کشی و یزید حکومت ری و گرگان را به تو می‌دهد! به خدا سوگند که از آن سیراب نخواهی شد و این مطلبی است حتمی. هر چه می‌خواهی انجام بده که نه در دنیا و نه در آخرت به شادی نخواهی رسی. مانند این است که من سر تو را بر چوب‌دستی می‌بینم که کودکان به آن سنگ زده و آن را هدف گرفته‌اند.

امام (ع) همه راه‌های هدایت و ارشاد به راه راست را به کار برد تا از جنگ جلوگیری کند زیرا که او صاحب دعوت خیر و سلامتی، دعوت به اسلام بود. تنها زمانی که تیر چون باران به‌سوی سپاه امام روانه شد، در این هنگام امام تصمیم به جنگ گرفت تا آن‌ها به امر خداوند بازگردند.

بعد از شروع جنگ پی‌درپی اصحاب امام (ع) کشته می‌شدند و چون یک نفر یا دو نفر از آنان به شهادت می‌رسید پیدا بود، ولی از لشکر انبوه ابن سعد هر چه کشته می‌شد، نمودار نبود.
موقع نماز زهیر بن قین و سعید بن عبدالله از شدت تیرها سست شد و بر زمین افتاد و گفت: خدایا سلام مرا به پیامبرت برسان و آنچه از درد و زخم به من رسیده به او بگو که من از یاری ذریه رسول خدا، ثواب تو را خواهانم.
پس روی به امام کرد و گفت: ای پسر رسول خدا آیا راضی شدی؟ امام فرمود: تو قبل از من به بهشت می‌رسی.

عصر عاشورا، پس از جنگ‌های بسیاری که امام (ع) داشت، لحظه‌ای برای استراحت ایستاد. در این هنگام سنگی از سوی دشمن آمد و بر پیشانی ایشان نشست که خون از آن جنبش کرد. امام خواست که با جامه، خون از چهره پاک کند که تیری سه شعبه و مسموم بر سینه حضرت نشست.

امام صادق (ع) دراین‌باره می‌فرماید: در پیکر جدم، جای سی و دو زخم نیزه و چهل و چهار ضربت شمشیر دیده شد.
جبه سیاه فامی که بر تن آن حضرت بود براثر ضربت شمشیر و نیزه پاره شده بود.

السلام علی‌الحسین و علی علی بن حسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین .

درسهایی از عاشورا


یکی از درس های عاشورا:
دنیا جلسه ی امتحان وبلا است.
اگر جزَع و فزَع کنیم در این امتحان رد می شویم.
اگر صبر کنیم در امتحان قبول می شویم.
اگر در مقابل این مشکلات شاکر باشیم و خدا را شکر کنیم، پرواز می کنیم.

✨هر که در این دهر مقرب تر است
                                               ✨جام بلا بیشترش می دهند.

استادماندگاری

روز نهم محرم ورود شمر برای دومین بار به کربلا

در روز نهم محرم‌الحرام سال 61 هجرى قمرى، شمر بن ذی الجوشن، با چهار هزار نفر، همراه با نامه‌ای از ابن زیاد به عمر بن سعد مبنی بر جنگیدن با امام حسین (ع) و قتل ایشان، برای دومین بار وارد کربلا شد.

عصر روز پنج شنبه نهم محرم، ابن سعد با دستوری که از ابن زیاد دریافت کرده بود، آماده جنگ با امام حسین (ع) شد و لشکر خویش را بانگ زد که:ای لشکرهای خدا سوار شوید و شما بهشت بشارت باد. پس جنود او سوار گشته و رو به اصحاب حضرت رو آوردند.

امام حسین (ع) به برادر خود حضرت ابوالفضل (ع) فرمود:
بسوی ایشان برو و از آنان مهلتی بخواه تا که امشب را صبر کنند و کارزار را به فردا اندازند تا امشب قدری نماز، دعا و استغفار کنم. چه خدا می داند که من دوست می دارم نماز، تلاوت قرآن، کثرت دعا و استغفار را.

و از آن سوی اصحاب عباس (ع) در مقابل آن لشکر توقف نموده بودند و ایشان را موعظه می کردند تا عباس (ع) برگشت و از ایشان طلب مهلت کرد.
عمرسعد پیامی به حضرت ابوالفضل (ع) داد و گفت: برای آن حضرت که یک امشب را به شما مهلت می دهیم. بامدادان اگر سر به فرمان درآورید شما را به نزد پسر زیاد کوچ خواهیم داد وگرنه دست از شما برنخواهیم داشت و فیصله امر را بر ذمت شمشیر خواهیم گذاشت. در این هنگام دو لشکر به آرامگاه خود بازگشتند.

امام حسین (ع) خطاب به یارانشان عاقبت این واقعه را ترسیم کردند و اهل بیت (ع) و یاران حضرت پس از شنیدن خطبه حضرت از همه چیز جز بهره شهادت در رکاب امام دست برداشتند و در جواب به حضرت از هم پیشی می گرفتند که ما هرگز شما را ترک نمی کنیم و بر پیمان و سوگند خویش وفاداریم.

امام چون از هدایت سپاه اموی ناامید شد و دانست که با او می‌جنگند رو به اصحاب خود فرمود:
برخیزید و دور خیمه‌ها گودالی همچون خندق حفر کنید و در آن آتش افزوید تا با اینان از یک رو درگیر شویم. در نقل دیگری آماده است امام حسین (ع) به‌سوی اصحاب خود آمده و فرمود مکان خیمه‌ها را به هم نزدیک و طناب‌ها را درهم کنند و خود در درون جا می‌گیرند تا خیام از هر سو بر آنان احاطه کنند مگر از آن‌سو که با دشمن روبرو شوند.

روایت‌شده که در آن شب سی و دو نفر از لشکر عمر بن سعد به امام (ع) ملحق شدند و سعادت ملازمت آن حضرت را اختیار کردند.

استقامت در برابر افراد مخالف دین


به گزارش معاون فرهنگی حوزه علمیه ریحانه النبی (س) مراسم روز هشتم محرم با سخنرانی حجه الاسلام و المسلمین حاج آقای فقیهی در این حوزه مبارکه بر گزار گردید .
ایشان در ابتدا ، جلسه را با دعای سلامتی امام زمان (عج) شروع کردند و در ادامه روایتی از امام علی (ع) را نقل کردند : (
« افضل السعاده استقامه الدین » بالاترین سعادت استقامت ورزیدن در دین است ) غررالحکم حکمت 2869
ایشان بیان کردند که این طور نیست که ما دین دار شدیم مورد آزمایش قرار نگیریم و بگوییم اهل بهشت هستیم مخصوصا ما که طلبه هستیم این خیلی مهم است . خداوند متعال از نوع آزمایشاتی که برای انبیاء داشته برای ما هم دارد کسانی که ایمان می اورند و سپس استقامت می ورزند خداوند فضایلی را برای آنها قرار می دهد « فاستقم کما امرت ومن تاب معک و لا تطغوا انه بما تعملون بصیر» سوره هود
ایشان در ادامه فرمودند :در جایی که همه بد حجابند اگر خانمی بخواهد حجاب داشته باشد باید محکم بایستد و کم نیاورد و به حجاب خود افتخار کند اگر انسان کم بیاورد و کم کم عقب نشینی کند دین خود را از دست می دهد .باید توجه داشته باشید که استقامت در دین سختی هایی دارد مهم این است که این سختی ها انسان را از پا در نیاورد تا بتواند به درجات بالا برسد . اگر ما استقامت بورزیم ودر راه اهدافمان محکم بایستیم این استقامت ما نشانه مستدل بودن دین ماست و دیگران را بهتر می توانیم هدایت کنیم البته موارد فرق می کند همانگونه که امر به معروف موارد آن فرق دارد بعضی جاها باید با نرمی و آرام دیگران را نصیحت کنیم ولی در بعضی جاها محکم صحبت کردن اثر می گذارد اگر با تمام وجود و قاطع صحبت کنید طرف مقابل شما می فهمد که حتما استدلالی داری و حرف برای گفتن دارید
ایشان درپایان به این نکته اشاره کردند که حضرت امام خمینی (ره) در اروپا اقامت داشتند هنگام مصاحبه با خبر نگاران داخلی و خارجی به سوالات آنها یکی یکی پاسخ دادند تا اینکه نزدیک اذان شد امام بلند شدند و فرمودند : ما فریضه دینی را باید انجام دهیم چرا که فرایض دینی مقدم تر هستند
پس وقتی دین ما عقلانی است مهم این است که بالاترین عبادت استقامت در دین است اگر ما درست عمل کرده باشیم استقامت در کارها نتایجی برای ما می آورد گاهی هم به ظاهر نتیجه ندارد نباید نا امید شویم یاس از رحمت خداوند بزرگ ترین گناه است

چرا طلبه شده ام


به گزارش معاون فرهنگی حوزه علمیه ریحانه النبی (س) در مورخه 19/7/95 مدیر محترم این حوزه دربرنامه صبحگاهی جلسه ای با طلاب داشتند . ایشان در ابتدا سخنان خود را با آیه ای از قرآن آغاز کردند .« لیس للانسان الا ما سعی » این آیه شریفه همه چیز را در سعی انسان محدود میکند حتی آن تفضلاتی هم که می خواهد بعدا برسد محدود به سعی انسان می باشد «من جاء بالحسنه فله عشر امثالها»
در ابتدای سوره طه آیه 13 و39 و 41 خداوند متعال با سه تعبیر نسبت به حضرت موسی سه جمله زیبا دارد :
1-آیه 13 می فرماید « و انا اخترتک فا ستمع» یعنی من تو را برگزیدم پس گوش فرا ده
2-آیه 39 می فرماید « و القیت علیک محبه منی » یعنی به لطف خدا از تو بر دلها محبت افکندم
3-آیه 41 می فرماید « واصطنعتک لنفسی » و تو را برای خودم تربیت کردم
کسی که به قصدخدمت به دین و هدایت انسانها سراغ کسب معارف دین برود می تواند تغییرات ویژه در زندگی خود و عنایات الهی را لمس کند . اینجا خداوند به حضرت موسی می فرماید ای موسی مردمی که به قیامت ایمان ندارند و پیرو هوای نفسند تو را از یاد قیامت باز ندارند و غافل نکنند و گرنه هلاک می شوی .
ایشان در ادامه فرمودند : انسان در بعد جسمانی به غذا ، خوراک و پوشاک و تحصیلات نیاز دارد و در بعد روحانی هم روحش تغذیه می خواهد دنیا از هر لحاظ در بعد مادی پیشرفت کرده است ولی در بعد روحانی چه در کشور ما و چه در کشور های دیگر این ضعف را دارند لذا ضرورت بعد روحانی خیلی بالا است حالا که خواست خدا و لطف امام زمان شامل حال شما شده است خیلی سعی و تلاش داشته باشید که از لحاظ معنوی خود را بالا بکشیدو هر کسی بر اساس توان و ظرفیت خود به جامعه خدمت معنوی کند رسول خدا به امام علی (ع) می فرماید : « به خدا سوگند اگر خداوند کسی را به دست تو هدایت کند بهتر است از آنچه آفتاب بر آن طلوع و غروب می کند » .خانم موسوی بیان کردند باید بدانید که برای چه به حوزه آمده اید و چرا اینجا هستید که طلاب عزیز می توانید مقاله ای با موضوع چرا طلبه شده ام ؟"بنویسید و به نفرات برتر جوایزی اهدا خواهد شد. و مقاله برتر علاوه بر ثبت در وبلاگ مدرسه از طریق کانال اخبارحوزه های علمیه اعلام می شود

عرض ارادت

برپایی مراسم عزاداری وتوسل به امام حسین توسط طلاب مدرسه ریحانه النبی (س) هر روز با مداحی طلاب مداح وپذایرایی توسط طلاب اول تا پنجم

پیوستن امیه بن سعدطایی به یاران امام (ع )

در روز هشتم محرم‌الحرام سال 61 هجرى قمرى با اینکه سپاه امام حسین ‏‏(ع) در محاصره شدید قرار داشت، امیه بن سعد طایی خود را به یاران امام رساند.‏
امیه بن سعد طایی از شهدای کربلا به شمار می‌آید و روز عاشورا ‏به نقلی در حمله اول شهید شد. وی در سوارکاری نامی، شجاعی از کوفیان و از اصحاب ‏امیرالمؤمنین (ع) بوده است و در جنگ صفین نیز حضور داشتند. در این روز عطش بار ‏دیگر بر همراهان امام (ع) غلبه کرد و عمر بن حجاج به محاصره شریعه فرات مباهات ‏می‌کرد و به حضرت زخم‌زبان می‌زد.‏
ابومخنف از زبیدی نقل کرده که می‌گفت: از عمرو بن حجاج هنگامی‌که نزدیک اصحاب امام ‏‏(ع) شد شنیدم می‌گفت:ای کوفیان! از ابن زیاد و جمع خود دست نکشید و در کشتن ‏کسی که از دین بیرون رفته(امام حسین (ع)) و با امام خود یزید مخالفت می‌کند تردید ‏نکنید.
امام فرمود:
ای عمرو بن حجاج! آیا مردم را بر من می‌شورانی؟ آیا ما از دین خدا ‏بیرون رفته‌ایم و شما بر دین پایدار مانده‌اید؟ هان! به خدا سوگند، آنگاه‌که جان‌های شما از ‏بدن‌ها مفارقت کنند و بر این اعمال خود بمیرید، درخواهید یافت که کدام‌یک از ما از دین ‏خدا بیرون رفته و چه کسی به سوختن در آتش سزاوارتر است.‏

با توجه به اینکه عطش بر امام و همراهان غلبه کرده بود، عبدالله بن حصین ازدی بر ‏محاصره فرات فخر می‌ورزیدند عبدالله بن حصین ازدی که مرگش در بجیله رخ داد، به ‏رویارویی امام آمده و گفت:
ای حسین! آیا این آب را نمی‌بینی که همچون دل آسمان ‏می‌درخشد؟! به خدا سوگند یک قطره از آن را نخواهی چشید تا تشنه‌کام بمیری!
امام ‏فرمود: خدایا! او را از تشنگی بمیران و او را هرگز نیامرز.

حمید بن مسلم می‌گوید: پس‌ازآن، او مریض شد و من به عیادتش رفتم سوگند به خدایی که هیچ معبود به حقی جز او ‏نیست. او را دیدم که پیوسته آب می‌خورد و سیراب نمی‌شد، سپس آن را پس می‌داد و ‏دوباره می‌آشامید و سیراب نمی‌شد. بدین گونه بود تا مرد.‏

در پایان روز هشتم، حضرت سکینه (ع) فرزند اباعبدالله الحسین (ع) می‌گوید مهتاب ‏فضای خیمه امام را روشن کرده بود دیدم پدرم میان جمعیت ایستاده و خطاب به یاران و ‏همراهان می‌فرماید:
ای مردم! هرکدام از شما که می‌تواند بر تیزی شمشیر و ضربات ‏نیزه‌ها صبر کند، با ما قیام نماید وگرنه از میان ما برود و خود را نجات دهد.
سخنان امام به ‏پایان نرسیده بود که یاران همگی صدا زدند سوگند به خدا چنین نخواهیم کرد، بلکه جان، ‏مال، زن و فرزندان خود را فدای تو خواهیم کرد.

جلسه اخلاقی حجه الاسلام والمسلمین آقای فقیهی در حوزه علمیه ریحانه النبی (س)

بسمه تعا لی
به گزارش معاون فرهنگی حوزه علمیه ریحانه النبی (س) امروز مورخه 18/7/95 مراسم عزاداری هفتم محرم با سخنرانی حجه الاسلام والمسلمین حاج آقای فقیهی برگزار گردید .
ایشان سخنان خود را با این حدیث آغاز کردند «قال رسول الله (ص) اخلص قلبک یکفیک قلیل من العمل» قلبت را خالص کن تا عمل کم تو برایت کفایت کند
اگر اخلاص داشته باشید کار کم شما برابر با کار زیاد است به آن اندازه عمل از انسان پذیرفته می شود که در آن اخلاص وجود داشته باشد امام همیشه به طلبه ها نصیحت می کردند اخلاص داشته باشید یعنی هر کاری که انجام می دهید برای رضای خدا باشد شما خود امام را ببینید که چگونه عمل می کرد اگر ما طلبه ها خالصانه عمل نکنیم موفق نیستیم اگر می خواهید از راه طلبگی به دنیا برسید باختید و این اخلاص را هر روز چک کنید و ببینید که آیا کارهایتان الهی است اگر اینگونه نبود خود را اصلاح کنید اگر این روایت را شنیدیم و عمل نکردیم حاصلی برای ما ندارد پس مهمترین چیز برای طلبه اخلاص است امام به ما یاد داد که دنبال نتیجه نباشید به تکلیف عمل کنید .
ایشان در ادامه به طلبه ها توصیه کردند که اگر استاد اخلاق کم است با اخلاص مباحثه کنید و برنامه ریزی کنید تفسیر آیات و کتب الهی را تنهایی و یا چند نفره بخوانید اسرار الصلاه که مورد سفارش امام است را بخوانید باید در دوران طلبگی خود را بسازید و تواضع را یاد بگیرید شما ببینید آیت الله طباطبا یی در مجالس ابراز علم نمیکرد ولی کتاب هایی مانند تفسیر المیزان را نوشته است اصلا خود را نشان نمی داد به هر حال این علامه با این اخلاص چند ماه درس خارج گفت اما بررسی کرد و دید اون چیزی که نیاز طلبه امروز است یعنی جای فلسفه و کلام خالی است به دنبال آن رفت . در این مسیری که حرکت می کنید آن چیزی که تکلیف شماست انجام دهید انسان باید ببیند نیاز جامعه اش چه چیزی است ،آن را انجام دهد نه آن چیزی که به شما پست ومقام می دهد .
ایشان در پایان فرمودند وقتی که طلبه جامعی شدید ودر کارهایتان اخلاص داشتید ،تواضع را پیشه کنیدپس ما سه عمل مهم را در دست داریم : یکی کسب علم دوم کسب تقواو سوم بصیرت داشته باشیم انشا ء الله که اهل عمل به این روایت باشیم و خداوند به ما توفیق عمل خالصانه بدهد.

روز هفتم بستن شریعه فرات

در این روز عبیدالله بن زیاد نامه‌ای به نزد عمربن سعد فرستاد و به او ‏دستور داد تا با سپاهیان خود بین امام حسین (ع) و اصحابش و آب فرات فاصله ایجاد کرده ‏و اجازه نوشیدن حتی یک قطره آب را به امام ندهند، همانگونه که از دادن آب به عثمان بن ‏نعمان خودداری شد.

عمر بن سعد نیز فوراً عمرو بن حجاج را با پانصد سوار در کنار شریعه فرات مستقر کرد و ‏مانع دسترسی امام حسین (ع) و یارانش به آب شدند و این رفتار غیرانسانی سه روز ‏قبل از شهادت حضرت صورت گرفت در این هنگام مردی به نام عبدالله بن حصین ازدی که ‏از قبیله بجیله بود فریاد برداشت که ای حسین! این آب را دیگر سان رنگ آسمانی ‏نخواهی دید! به خدا سوگند که قطره‌ای از آن را نخواهی آشامید تا از عطش جان‌دهی!‏

امام حسین (ع) فرمود: خدایا! او را از تشنگی بکش و هرگز او را مشمول رحمت خود قرار ‏مده! حمید بن مسلم می‌گوید به خدا سوگند که پس‌ازاین گفتگو به دیدار او رفتم درحالی‌که بیمار بود، قسم به آن خدایی که جز او پروردگاری نیست، دیدم که عبدالله بن ‏حصین آن‌قدر آب می‌آشامید تا شکمش بالا آمد! و باز فریاد می‌زد العطش! باز آب می‌خورد ‏تا شکمش آماس می‌کرد ولی سیراب نمی‌شد و چنین بود تا جان داد.

در این روز بود که خبر رسیدن مسلم بن عوسجه که شبانه از کوفه به کربلا آمده و خود را ‏به سپاه امام رساند، اصحاب و یاران را خوشحال و شادمان کرد مسلم اولین شهید ‏عاشوراست که در حمله نخست به شهادت رسید. پیرمردی بزرگوار از طایفه بنی اسد و از ‏چهره‌های درخشان کوفه و از هواداران اهل‌بیت (ع) بود از اصحاب پیامبر (ص) و از ‏مسلمانان باسابقه به شمار می‌رفت و از آن حضرت هم روایت‌شده است که پارسا، ‏شجاع و سوارکاری نامی بود.

گزارش کرسی آزاد اندیشی

 

السلام علیک یا ابا عبد الله(ع)
گزارش کرسی آزاد اندیشی با موضوع تحریفات و آسیب شناسی عزاداری ها
سخنران جلسه حجه السلام والمسلمین جناب آقای دکتر محمود صفی زاده ضمن تسلیت ایام محرم به بیان این مسئله پرداخت.
متن سخنان ایشان به این شرح است:
عاشورا فرهنگی به جامعیت اسلام داده است که تمام ابعاد گوناگون فردی اجتماعی معنوی وسیاسی در عاشورا متجلی است .
اگر خدای نکرده در بعدی از ابعاد عاشورا غفلت کنیم این خیانتی بزرگ به این فرهنگ عظیم است .
عاشورا معمارانی دارد ومعماران عاشورا همه اهل بیت (ع ) وانبیاء هستند .امام حسین (ع)تنها امام نیست بلکه هانطور که در زیارت وارث آمده است وارث همه انبیا است . امام حسین وعاشورا تاریخ همه پیامبران است .خدا تمام آنچه را که بشریت بدان محتاج بوده در یک روز به نمایش گذاشته است.تابلویی از همه فضیلت هاست دقیقا بخاطر این ویزگی ما مامور شدیم تا عاشورا را زنده نگه داریم و لذا اگر به یک بعدی توجه کنیم وآن را درک کنیم وسایر ابعاد ان را رها کنیم این خیانت و ظلمی است به همه تاریخ به همین دلیل بعد از شهادت امام حسین (ع)نظرهمه ائمه وبعد از ان همه علما بر این بوده که مراسمات عزاداری بر پا شود ازجمله کارهای ایشان :گریستن وتاکید بر زیارت واهمیت تربت وحرم امام حسین (ع)وخواندن زیارت عاشورا……
بنا بر این فرهنگ عاشورا یکسری نبایسته هایی دارد که حتما نیست .
نباید در عاشورا گناه وتخلف از شرع اتفاق بیفتد نباید اتفاقی بیفتد که عاشورا را سست کند . ایشان در ادامه به بیان تحریف واینکه تحریف دو نوع است : تحریف لفظی و معنوی
تحریف عاشورا یعنی اینکه در عاشورا یک تفسیرویک تصویری غیر واقعی از عاشورا به نمایش بگذاریم چه در مورد تحریف کلی آن وچه جزئی
همیشه در طول تاریخ علت و عواملی بوده تا عاشورا تحریف شود .مثلا فکر می کنید یزید بعد از شهادت دست به تحریف نزد ؟ انگیزه های سیاسی یک نمونه تحریف عاشوراست .مثلا یزید میگفت امام قیام کرد تا حکومت را به دست بگیرد .بنی امیه اعلام کردند که عاشورا روز عید است دیگر در روز عیدعزاداری نمی کنند انگیزه اجتماعی از تحریف عاشورا اینکه عاشورا را از جایگاه خودش خارج کنند وانچه از عاشورا نقل می شود غیر مستند باشد و به بیان پیام اصلی عاشورا نپردازند .
تحریف از نظر شرعی :اینکه در عاشورا مرثیه خوانی عزاداری وآنچه که شرع رعایت نشود واحکام رعایت نشود این آسیب می زند به عاشورا اگر کارها به گونه ایی باشد که مردم اذیت شوند این کار گناه است .
تحریف در تحلیل :موضوع را طوری تحلیل کنیم که دست نیافتنی باشد امام برای گناهان ما شیعیان قیام کرد پس بیاییم ما توبه کنیم اگر از جنبه عاطفی توجه کنیم اینکه ما دلمان برای امام بسوزد واینکه بگوییم امام مظلوم بوده وما دلمان برایش بسوزد .
اما در مورد بحث مصداقی عاشورا ما دو جور آسیب داریم : 1- یکسری آسیب ها محتوایی هستند
2- یکسری شکلی - هر آیین و باور واعتقادی باگذشت زمان از برخی دگرگونیهای اجتماعی و اعتقادی اثر می پذیرد ودر صورتی بی توجه به این روند باشیم هدف اصلی از مسیر اصلی خودش خارج می شود .
امیر المومنین علی علیه السلام فرمودند : هر چیزی آفت وآسیبی دارد . وعزا داریها از این قاعده استثناء نیست .
هدف از عزاداری چیست؟ عزاداری فقط برای محبت نباشد آیا امام قیام کرد تا مردم اورا دوست داشته باشند ؟ اصلی ترین هدف امام از قیام مبارزه با جهل و گمراهی بود . بنابر این مجلس روضه وعزاداری از اول تا آخر باید هدفش مبارزه با جهل وگمراهی باشد عزاداری باید باهدف تداوم راه امام حسین باشد اگر جلسه را فقط محدود به جلسه توبه کنیم این انحراف است .
اما جدایی عزاداری از سیاست” این خیلی مهم است مجالسی داریم که این مجالس سکولاراست تبلیغ می شود سیاست را وارد عزاداری نکنیم این انحراف است . در این میان نقش تشیع انگلیسی در مقابل تشیع واقعی به چشم می خورد که از شاخصه های آن :جدا کردن عزاداری از مفاهیم سیاسی است دیگر کاری به این ندارد که مظلوم کجاست حق کجاست ؟ تو قمه بزن صورتت را بخراش .هدفش سکولاریزه کردن است نباید از سیاست حرفی گفته شود .
واقعه عاشورا سیاسی ترین فعل امام است .بزرگترین منکر اتفاق افتاده است . این است : جایی که قبلا پیامبر می نشست الان یزید نشسته است .
مقام معظم رهبری می فر مایند : مواظب باشید هیئت ها ومراسم ها سکولار نباشد که به سیاست توجهی نداشته باشد واین مجلس هیچ فایده ای ندارد .
وی در ادامه به برخی تفکرها وکارهایی که تشیع انگلیسی از خود نشان می دهد پرداخت . تشیع انگلیسی عید الزهرا می گیرند به مقدسات اهل سنت اهانت می کنند .که در مقایسه با داعش هردو دو روی سکه هستند یکی ضربه به اسلام می زنند ودیگری به تشیع .
دومین آسیب محتوایی استناد به اسناد غیر محتوایی است که درست وغلط آن مهم نیست حرف هایی برای کوچک کردن امام واهل بیت می زنند ویا از طرفی دیگر ؟آنقدر امام را بالا می برند که از خدا بالاتر می بینند .
از اسیب های شکلی و ظاهری استحباب عزاداری امام بر اساس مبانی وادله ثابت است .عزاداری از چیز هایی است که سنت است و ائمه بعد از امام مجلس عزا وروضه داشتند . از جمله آسیب های شکلی : 1 قمه زنی آسیب زدن به خود که حرام است . این اعمال ورفتار باعث می شود عاشورا وعزاداری در دیدگاه جهانیان یک عمل خرافی نشان دهد واین را بسان یک عمل بی معنا وبی هدف معرفی کنند . ایشان در ادامه با پخش کلیپی از شبکه یاسر الحبیب که رئیس شبکه انگلیسی است و اجازه اجتهادش را از مرجع انگلیسی سید صادق شیرازی گرفته است به بیان اهداف ونقشه های پلیدشان پرداخت واینکه چه تهمت ها وحرفهای ناروا را در مورد انسانهای بزرگ زده وایجاد تفرقه بین ما شیعیان و برادران اهل سنت از جمله اهداف اصلی شان می باشد .
ایشان در ادامه به نقش خانم ها واینکه شما زنان سفیری هستید که به امام حسین خیانت نشود . ودر پایان به تعدادی از سوالان و شبهات پاسخ دادند وبه دلیل کم بود وقت و در خواست خانم های طلبه ادامه جلسه به وقت دیگری موکول شد .

 

مراسم روز ششم محرم

بسمه تعالی
به گزارش معاون فرهنگی حوزه علمیه ریحانه النبی (س) جلسه اخلاقی با موضوع ایام عاشورا وامام حسین (ع)با سخنرانی حجه السلام والمسلمین فقیهی برگزار گردید.
ایشان در ابتدا سخنان خود را با آیه ای از قرآن که درباره نزول بلا و آزمایش و امتحان خداوندبر افراد است آغاز کردند «و لنبلونکم بشی ء من الخوف و الجوع و نقص من الاموال و الانفس و الثمرات و بشر الصابرین» این آیه شریفه تاکید دارد حتما حتما انسانها را آزمایش می کند چون آن را با لام تاکید و نون ثقیله تاکید کرده است . ونزول بلا بر افراد به سه دسته تقسیم کردند:
-بلایی که بر اولیا ء وائمه نازل می شود واین بلا برای قرب بیشتر به خداوند است .
- بلایی که بر افراد مومن نازل می شود که کفاره گناه است .
- بلایی که بر کفار نازل می شود که بخاطر تذکر به انها است . خداوند به آل فرعون می فرماید :به شما سختی می دهیم تا اینکه متذکر شوند و از خواب غفلت بیدار شوند
ایشان در ادامه به بیان علت بلا وازمایش پرداختند .آزمایش وبلا برای این است که روح انسان پرورش یابد البته علت گرفتاریها متفاوت است چرا خداوند برای معصوم این همه گرفتاری می دهد ؟ و هیچ کس در عالم به اندازه انبیا سختی نکشیده است و در بین انبیا ء کسانی که مقام بالاتری داشتند بیشتر سختی کشیدند پیامبر اکرم (ص) می فرماید هیچ پیغمبری به اندازه من سختی نکشیده است .
ایشان در ادامه فرمودندگاهی بلاها کفاره گناهان ما است در روایات داریم اگر چهل روز بر مومن بگذرد و هیچ آسیبی نبیند و هیچ سختی و مشکلی ندید به ایمان خود شک کند ، شاید از نظر ایمان ضعیف شده است .
امام حسین (ع ) هم بلاهایی داشتند مثل مرگ برادر ،مادر ، پدر و……. امام حسین (ع) بعد از از دست دادن بزرگانش در ظهر عاشورا در اوج عطش جان خود را از دست می دهد می توان گفت هیچ کس به اندازه حضرت زینب (س) داغ و مصیبت ندیده است ایشان در قسمت بعدی سخنان خود به تشریح ظلم و مظلوم پرداختند ایشان مظلوم را به دو قسمت مظلوم منفعل و مظلوم فعال تقسیم کردند ایشا ن مظلوم ساکت و منفعل را همانند ظالم دانستند و مظلوم فعال را ائمه و امامان دانستند که در مقابل ظلم مقاومت کردند
وی در پایان سخنان خود به این نکته اشاره کردند که افراد برای اینکه گرفتار فتنه نشوند باید به رهبر خود گوش بدهند امام علی (ع) در نهج البلاغه می فرماید : گرد رهبرتان باشید تا در فتنه ها آسیب نبینید پس ما باید گرد رهبرمان باشیم ، چرا که ایشان درداخل این غبار هستند و فتنه را می بینند پس اول بصیرت بعد توسل و پناه بردن به اهل بیت (ع) ما را از آسیب حفظ میکند

 

اطلاعیه

 

سلام علیکم
به گزارش معاون فرهنگی حوزه علمیه ریحانه النبی (س)در دهه اول ماه محرم مراسم عزاداری حضرت ابا عبدالله الحسین (ع )هر روز ساعت 11/15 الی 12 در این حوزه مبارکه برگزار می گردد.

در این مراسم معنوی مداحی توسط طلاب مداح وسخنران از اساتید حوزه می باشد بانی این مراسمات نیز هر روز یک پایه از طلاب  این حوزه ویکی از روز های آن  هم توسط کارکنان و اساتید این حوزه می باشد .

در ضمن هر روز گزارش ومحتوای سخنرانی این مراسم معنوی به اطلاع دوستان خواهد رسید. باتوجه به هماهنگی های که صورت گرفته استاد فقیهی از روز شنبه تا دوشنبه سخنران این مجالس معنوی می باشند.

روز ششم محرم پیوستن نیروهای ابن زیاد به سپاه عمر سعد

در روز ششم محرم‌الحرام حصین بن تمیم با چهار هزار نفر، حجاز بن ابجر ‏عجلی با هزار نفر و یزید بن حارث با هشت‌صد نفر وارد کربلا شدند تا به سپاه عمر سعد ‏بپیوندند.

در این روز بود که ابن زیاد بر کوفه دیدبانی گماشت تا مبادا کسی از ‏شهر به کمک امام برود سپس میان خود و اردوی عمر بن سعد سوارانی تیزرو گماشت ‏که پیوسته اخبار را گزارش می‌دادند در این روز بیست هزار سوار نزد آن ملعون جمع شد و ‏موافق بعضی از روایات، پیوسته لشکر آمد تا به‌تدریج سی هزار سوار نزد عمر جمع شد و ‏ابن زیاد برای پسر سعد نوشت که عذری برای تو نگذاشتم در باب لشکر باید مردانه ‏باشی و آنچه واقع می‌شود در هر صبح و شام مرا خبر دهی.‏

در روز ششم ماه محرم، فراس بن جعده که در سپاه امام حسین (ع) حضور داشت ‏وقتی اوضاع را دشوار دید از ادامه همراهی ترسید حضرت به او اجازه بازگشت داد وی ‏شبانه به کوفه بازگشت. در این روز عمرو بن قرظه‌ی انصاری به کاروان کربلا پیوست او از ‏شهدای کربلاست پدر او از اصحاب امام علی (ع) و از خزرجیانی بود که به کوفه آمد و ‏آنجا ماندگار شد و در رکاب علی (ع) با دشمنان جنگید.

امام در گفتگوهایش با عمر سعد ‏او را برای مکالمه می‌فرستاد و او جواب می‌آورد تا آنکه شمر از کوفه آمد و این مذاکره ‏قطع شد.‏

زمانی که وضعیت مشکل شد امام حسین (ع) عمرو بن قرظه‌ی انصاری را به‌سوی عمر ‏سعد فرستاد تا از او ملاقات بخواهد و به او بگوید که وی می‌خواهد او را بین دو لشکر ‏ملاقات کند درنتیجه امام حسین (ع) و عمر بن سعد بین دو لشکر به صحبت نشستند.‏

امام (ع) به او فرمود: وای بر تو ای پسر سعد، آیا تقوای خدایی را که به‌سوی او ‏بازمی‌گردی پیشه نمی‌سازی؟ آیا با من می‌جنگی، درحالی‌که می‌دانی پسر چه ‏کسی هستم؟ این گروه را رها کن و به من ملحق شو که به خدا قسم این برای تو بهتر ‏است عمر سعد گفت می‌ترسم خانه‌ام ویران شود امام فرمود من آن را می‌سازم. عمر ‏سعد گفت: می‌ترسم که مالم گرفته شود امام فرمود: از آن بهتر از مالم در حجاز به تو ‏می‌دهم.

عمر سعد گفت: من عیال دارم و برای آن‌ها می‌ترسم امام ساکت شدند و جواب ‏او را ندادند. آنگاه امام از او منصرف شد و درحالی‌که می‌گفت: تو را چه شده است؟ ‏خداوند در بستر خواب سرت را قطع کند و در رستاخیز تو را نیامرزد. امیدوارم از گندم عراق ‏چنان نخوری عمر سعد به استهزاء گفت: اگر از گندم عراق بهره‌مند نشوم جوهایش را ‏کفایت کند.

همچنین در این روز حبیب بن مظاهر به آن حضرت عرض کرد یا بن رسول‌الله در این نزدیکی ‏طایفه‌ای از بنی اسد سکونت دارند که اگر اجازه دهی من نزد آن‌ها روم و ایشان را به‌سوی ‏تو دعوت کنم. شاید خداوند شر این گروه را از تو با حضور بنی اسد در کربلا دفع کند امام ‏اجازه داد و حبیب بن مظاهر شبانگاه بیرون آمد و نزد آن‌ها رفت و آن‌ها را به یاری امام حسین ‏‏(ع) فراخواند و گفت: چون شما قوم و عشیره من هستید شما را به این راه خیر ‏راهنمایی می‌کنم، امروز از من فرمان برید و به یاری او بشتابید تا شرف دنیا و آخرت از آن ‏شما باشد.‏

در این هنگام مردی از بنی اسد که او را عبدالله بن بشر می‌نامیدند بپا خاست و گفت: من ‏اولین کسی هستم که این دعوت را اجابت می‌کنم آنگاه مردان قبیله که تعدادشان به نود ‏نفر می‌رسید بپا خواستند و برای یاری امام حرکت کردند. در آن هنگام مردی نزد عمر بن ‏سعد رفته و او را از جریان کار، آگاه کرد و او مردی را به نام ازرق با چهارصد سوار به‌سوی آن ‏گروه روانه ساخت و در دل شب سواران ابن سعد در کنار فرات راه را بر آن‌ها گرفتند درحالی‌که با امام فاصله چندانی نداشتند.

طایفه بنی اسد با سواران ابن سعد درآویختند، ‏حبیب بن مظاهر بر ازرق بانگ زد که: وای بر تو بگذار دیگری غیر از تو این مظلمه را ‏برگردن بگیرد.‏ هنگامی‌که طایفه بنی اسد دانستند که تاب مقاومت با آن گروه را ندارند در سیاهی شب ‏پراکنده شدند و به قبیله خود بازگشتند و شبانه از محل خود کوچ کردند که مبادا عمر بن ‏سعد شبانه بر آن‌ها بتازد، حبیب بن مظاهر به خدمت امام آمد و جریان را گفت: امام ‏حسین (ع) فرمود: لاحول و لا قوه الا بالله.

آزادگی امام حسین علیه السلام

از بارزترین ویژگى‏ هاى شخصیتى حسین بن على علیه السلام آزادگى و رادمردى است. حسین علیه السلام تن به ذلت نداد، زیر بار ستم نرفت و در برابر زورمداران مردانه تا پاى جان ایستاد.

پس از روى کار آمدن یزید احساس کرد که ارزش‏هاى اسلامى و انسانى رو به نابودى است و دریافت که هرگاه بوزینه ‏باز و شرابخوار و هوسرانى چونان یزید بر منبر اسلام بالا رود چراغ دین و دیندارى بى ‏فروغ مى ‏شود، از این رو در نخستین واکنش نسبت به اعلام بیعت مردم با یزید، با اشاره به همین نکته اساسى به مروان حکم فرمود:

هرگاه زمام امور جامعه اسلامى به دست کسى چون یزید بیفتد، فاتحه اسلام را باید خواند.

به برادرش محمّد حنفیّه نیز، که وى را دعوت به مسالمت مى ‏کرد، فرمود:

چنانچه در همه جهان هیچ پناهگاهى نیابد، باز هم زیر بار بیعت با یزید نخواهد رفت. «1»

حسین که در خاندان وحى تربیت یافته بود، هرگز نمى ‏توانست براى حفظ مصالح و منافع شخصى خود، شاهد پامال شدن هدف‏هاى رسالت باشد؛ چنان که فرموده است:

ما خاندان پیامبر و کان رسالت و محل آمد و شد فرشتگانیم. خداوند با ما آغاز کرد و با ما به پایان برد. کسى چون من با یزید، این مرد فاسق و مى‏ گسارى که به ناحق خون مى ‏ریزد، بیعت نمى‏ کند. «2»

در جریان قیام و نهضت نیز شأن آزادمردى خویش را پاس مى ‏داشت. هنگام حرکت از مدینه به مکه به وى پیشنهاد شد که او نیز مانند پسر زبیر بیراهه را در پیش گیرد، ولى آن حضرت فرمود:

به خدا سوگند از این راه بیرون نمى ‏روم تا آن‏که خداوند هر چه‏ بخواهد مقدر سازد.

روزى هم که حُرّ راه را بر او بست و گفت که به خاطر خدا جانش را حفظ کند که اگر بجنگند یکجا کشته مى ‏شوند، فرمود:

آیا مرا از مرگ مى ‏ترسانى؟ مى ‏پندارى که با کشتن من آسوده‏ خاطر مى ‏شوید؟ منطق من، منطق آن برادر اوسى است که قصد یارى پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم را داشت ولى پسرعمویش او را از مرگ بیم مى‏ داد و او در پاسخ گفت: من مى ‏روم، زیرا تا هنگامى که نیت جوانمرد حق باشد و در راه اسلام بجنگد، مرگ برایش ننگ نیست؛ من جان خویش را تقدیم مى ‏کنم و خواهان بقاى آن نیستم. تا آن‏که دو سپاه کوچک و بزرگ به میدان کارزار درآیند؛ اگر زنده بمانم پشیمان نیستم و اگر کشته شدم نکوهشم نکنند؛ مرد را پستى همین بس که زنده باشد ولى فرمان زور ببرد!

دشمن سپاهى بزرگ داشت و گروه کوچک یاران حسین در برابر آنان اندک می نمود، ولى فرزند على آن گروه انبوه را هماورد خویش نمى‏ دید، چرا که مردمانى پست و فرومایه بودند و براى ارزش‏هاى والاى انسانى هیچ‏گونه حرمتى قایل نبودند. این بود که با مشاهده رفتار ناجوانمردانه آنان برآشفت و فرمود:
«انْ لَمْ یَکُنْ لَکُمْ دینٌ وَکُنْتُمْ لا تَخافُونَ الْمَعادَ فَکُونُوا أَحْراراً فِى دُنْیاکُمْ …» «3»

اگر دین ندارید و از رستخیز نمى‏ هراسید در دنیایتان آزاده باشید …

( 1). اعیان الشیعه، ج 1، ص 588.

( 2). الملهوف، ص 98.

( 3). الملهوف على قتلى الطفوف، ص 171.

منبع: پژوهشى پیرامون شهداى کربلا، ص: 43

فضایل اهل بیت علیهم السلام
فضایل اخلاقی
فضایل امام حسین علیه السلام
شجاعت امام حسین علیه السلام
آزادگی
آزادگی امام حسین علیه السلام
اخلاق اسلامی
فضایل اهل بیت علیهم السلام

روز پنجم اعزام شبث بن ربعی به کربلا

در روز پنجم محرم‌الحرام سال 61 هجرى قمرى عبیدالله بن زیاد مردی را به ‏دنبال شبث بن ربعی فرستاد تا وی را به کربلا گسیل کند.

شبث بن ربعی در آن روز خود را به بیماری زده بود و قصد داشت که ‏ابن زیاد او را از رفتن به کربلا معاف کند ولی عبیدالله بن زیاد برای او پیغام فرستاد که ‏مبادا از کسانی باشی که خداوند در قرآن فرموده است چون به مؤمنین رسند گویند از ‏ایمان آورندگانیم و هنگامی‌که به نزد یاران خود که همان شیطان‌اند، روند اظهار دارند ما با ‏شماییم و مؤمنین را به سخره می‌گیریم و به او خاطرنشان ساخت که اگر بر فرمان ما ‏گردن می‌نهی و در اطاعت مایی، در نزد ما باید حاضر شوی.‏

شبث بن ربعی شبانگاه نزد عبیدالله آمد تا رنگ گونه او را نتواند به‌خوبی تشخیص دهد. ابن ‏زیاد به او مرحبا گفته و در نزد خود بنشاند و گفت: باید به کربلا روی، پس شبث قبول کرد ‏و عبیدالله او را به همراه هزار سوار به‌سوی کربلا گسیل داشت.‏

پس عبیدالله بن زیاد به شخصی به نام زحربن قیص با پانصد سوار مأموریت داد که بر ‏جسر(پل) صداه ایستاده و از حرکت کسانی که به عزم یاری امام حسین (ع) از کوفه خارج ‏می‌شوند جلوگیری کند. فردی به نام عامر بن ابی سلامه که عازم بود برای پیوستن به ‏امام (ع) از برابر زحربن قیس و سپاهیانش گذشت، زحربن قیس به او گفت: من از تصمیم ‏تو آگاهم که می‌خواهی حسین را یاری کنی بازگرد!

ولی عامربن ابی سلامه به زحربن ‏قیس و سپاهش حمله‌ور شد و از میان سپاهیان گذشت و کسی جرأت نکرد تا او را دنبال ‏کند. عامر خود را به کربلا رساند و به امام حسین (ع) ملحق شد تا به درجه رفیع شهادت ‏نائل آمد او از اصحاب امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (ع) بود که چندین جنگ در رکاب آن ‏حضرت شمشیر زده است.

شعر کربلا و عشق

تیرگى را محو کرده انقلاب کربلا
از کران خون دمیده آفتاب کربلا
مى‏برد دل را به سمت «جَنَّتُ المَأواى» نور
این نسیم بى ‏بدیل عطر ناب کربلا
روشنایى پاگرفت از صبح عاشوراى عشق‏
ظلمت افتاده ز پا در پیچ و تاب کربلا
هر که خواهد عشق، نوشد از عطشگاه حسین‏
هر که آزاده‏ ست گردد هم ‏رکاب کربلا
مَحرمى خواهد که سِرّ عشق را گوید بر او
رازهاى مانده پنهان در حجاب کربلا
رفت تا آن سوى خورشید و درخشید از افق‏
موجى از آیینه شد هر قطره آب کربلا
بسکه گل‏ها از دم تیغ ستم پرپر شدند
مى ‏چکد از پنجه‏ ى گلچین گلاب کربلا
تا به ‏خون افتاد خورشید و سیه شد آسمان‏
ملتهب آیینه شد از التهاب کربلا
«لا ارَى الْمَوْت» از گلوى تشنه مى‌‏آید به‏‌گوش‏
بازخوان «الّا السَّعادَة» از کتاب کربلا
کربلا در اضطراب افتاد و مى‌‏لرزید سخت‏
خصم در بیم و هراس از اضطراب کربلا
زیر پاى اسب‏ها آن سو تر از شطّ فرات‏
بود در خون غوطه ‏ور دُرّ خوشاب کربلا
بر کویر خیمه‏ گاه کفر مى ‏آمد فرود
تندر تیغى که گردیده شهاب کربلا
کم نگردد تشنگى در راه وصل عاشقى‏
تا عطش مى ‏بارد اینجا از سحاب کربلا
بعد هر ویرانه آبادى رسد از لطف عشق‏
شد دل افتاده‌‏ى «یاسر» خراب کربلا

فضائل ائمه(ع )

فضایل ائمه: امام حسن (ع): زینت دهنده آسمانها و زمین

ابىّ بن کعب گفت: روزى نزد رسول- صلّى اللّه علیه و آله و سلّم- نشسته بودم. حسن و حسین درآمدند و بر او سلام کردند، و پیغمبر- صلّى اللّه علیه و آله و سلّم- بعد از ردّ سلام فرمود:
«مرحبا بکما یا زین العرش مرحبا بکما یا زین السّماوات و الارض».
ابىّ بن کعب گفت: «یا رسول اللّه، کسى غیر از تو آرایش عرش و آرایش آسمان و زمین تواند بود؟»
پیغمبر- صلّى اللّه علیه و آله و سلّم- فرمود که:
«بلى، ایشان آرایش عرش و آسمان و زمینند؛ اى ابىّ، به حقّ آن خدایى که مرا به پیغمبرى مبعوث گردانیده، که حسن و حسین مصباح هدى و سفینه نجات و سیّد جوانان اهل بهشتند.»
و در روایت دیگر یپیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم چنین فرمودند:
چون قیامت شود عرش را بیارایند به همه زینتها؛ بعد از آن دو منبر بر نهند از نور، از براى حسن و حسین- علیهما السلام-، یکى از جانب راست عرش و یکى از جانب چپ عرش، و بلندى هر یک از آن دو منبر صد میل باشد، و بعد از آن عرش را به حسن و حسین مزیّن گردانند

منبع: انیس المومنین،محمد بن اسحاق حموى، بنیاد بعثت - تهران، 1363ش.ص86.

کرسی آزاد اندیشی -تحریفات عاشورا

به گزارش معاون پژوهش حوزه ریحانه النبی(س)سنندج کرسی آزاد اندیشی با موضوع اسیب شناسی وتحریفات عزاداری عاشورا با محوریت استاد فرهیخته حوزه ودانشگاه حجه الاسلام والمسلمین جناب آقای صفی زاده در این حوزه مبارکه برگزار گردید ایشان فرمودند : عاشورا فرهنگی به جامعیت اسلام دارد ابعاد گوناگون فردی ،اجتماعی و سیاسی در عاشورا متجلی است .اگر خدای نکرده ما از بعدی از ابعاد عاشورا غفلت کنیم و اگر تنها به یک بعد توجه کنیم از جانب ما به این فرهنگ عظیم خیانتی است

عاشورا معمارانی دارد ومعماران عاشورا همه انبیاو امامان هستند امام حسین (ع) تاریخ همه انبیا است و تمام آنچه بشریت به آن محتاج بوده است . خداوند آن را در یک روز به نمایش گذاشته است عاشورا تابلویی از همه فضایل است و به همین دلیل است که ما موظفیم عاشورا را زنده نگه داریم وبه تمام ابعاد آن توجه کنیم.وی در ادامه فرمودند : تحریف درباره عاشورا یعنی این که یک تصویر و مفهومی غیر صحیح از عاشورا بر جابگذاریم باتوجه به اینکه درطول تاریخ همیشه سعی درتحریف عاشورا بوده است مثل انگیزه سیاسی تحریف عاشورا توسط یزید مثل اینکه امام خمینی میخواسته حکومت رادر دست بگیرد این تحریف است به گونه ای که بنی امیه میخواست عاشورا را تحریف کند پس دنبال این هستند که عاشورا از ذهن مردم برود……

آداب صحیح عزاداری از دید علما

 

- درروضه امام حسین (ع)باید با وضو وارد شده و تمیزترین لباسهای خود را بپوشیم

- تاکید بزرگان بر خواندن زیارت عاشورا در دهه اول محرم

-به جای داد و فریاد زدن در مجالس ا مام حسین (ع)بیاییم به مفاهیم رفیع عاشورا گوش دهیم و عمل کنیم

-بلند کردن صدا در عزاداریها حرام است و هیچ فرقی بین مسائل مذهبی و امور دنیوی در این موارد نیست

-نوحه هایی که خوانده میشود،نوحه هایی باشد که هدف حضرت را بیان کند ،مکتب حضرت را بخواهد بیان کند ،حال و هوای انسان را عوض کند

- ذاکرین اهل بیت باید سخنان ،رفتار وظرایف افعال امام حسین (ع) درا بیان کنند نه اینکه تنها اکتفا کنند به بیان مصاعب امام و حضرت زینب (س) بپردازند 

- لعن برخی از دشمنان اهل بیت در مکان های عمومی یا خصوصی حرام است

 

نشست صمیمی

نشست مدیر حوزه علمیه سرکارخانم موسوی با اساتید وکارکنان حوزه

دراین نشست صمیمی مدیر مدرسه ضمن تقدیر وتشکر از حضور اساتید دراین نشست وارزوی موفقیت برای همه اساتید وهمکاران نکاتی درخصوص محرم وسیدالشهدا (س) بیان فرمودنندماهرچه داریم از عرض اردات وتوسل به خاندان عصمت وطهارت میباشد همه ما بانوان خدمتگذار در حوزه با الگو قرار دادن عقیله بنی هاشم حضرت زینب (س) در خدمت به حوزه وطلبه ها  صبورانه وعالمانه عمل کنیم سپس همه اساتید وهمکاران را توصیه کردند با توکل برخداوندمتعالی وتوسل به اهل بیت (علیهم السلام) درجهت اخلاق وتهذیب وتعمیق دروس همت مضاعف نمایند 

وامرهم شوری - شورای پژوهشی

السلام علیک یا اباعبدالله الحسین (ع)


تشکیل شورای پژوهشی حوزه علمیه ریحانه النبی (س)

به همت معاون پژوهش حوزه علمیه ریحانه النبی (س) سرکارخانم فقیه عباسی

اعضای جدید شورای پژوهشی این مدرسه تعیین وبه مدیریت محترم استان معرفی گردید.

راه اندازی مهد کودک حوزه ریحانه النبی (س)

با پیگیری معاون فرهنگی حوزه ریحانه النبی (س) مهد کودک حوزه ضمن پذیرش کودکان طلاب این حوزه وتعیین سه مربی مجرب جهت آموزش ونگهداری کودکان سامان دهی شد

برگزاری جلسه گفتمان دینی

 

السلام علیک یا اباعبدالله

به اطلاع کلیه طلاب درحال تحصیل ودانش اموختگان ومبلغین عزیز میرساند

فردا سوم محرم جلسه گفتمان دینی با موضوع اسیبهای شناسی عزاداری ساعت 11 الی 12/15 با حضور استاد فرهیخته

جناب حجه الاسلام والمسلمین حاج اقا صفی زاده برگزار میگردد

برپایی خیمه عزا در حوزه ریحانه النبی (س)

مراسم عزاداری سرور شهیدان اباعبدالله حسین (ع) - دهه اول محرم -هر روز از ساعت 11 الی 12 در مدرسه علمیه ریحانه النبی “"(س) باحضور اساتید مسئولین وطلاب این حوزه مبارکه برگزار میباشد

بر پایی مراسم عزاداری

 

 

مراسم عزاداری وسخنرانی سرور وسالار شهیدان  امام حسین (ع) در حوزه علمیه ریحانه النبی (س) از اول محرم  به مدت 10 روز  راس ساعت 11 الی 12 بر گزار می گردد.

مراسم سیاه پوشی حوزه علمیه ریحانه النبی(س)

پیام تسلیت به خانم زارع الونی خواهرشهید مدافع حرم

یک مدافع حرم اهل بیت عصمت وطهارت ازهمدان به خیل شهادت رسید شهید حاج رضا زارع الوانی که برای دفاع از حریم عصمت وطهارت داوطلبانه راهی سوریه شده بود توسط تروریستهای تکفیری به شهادت رسید شهادت این شهید بزرگوار را به خواهر طلبه حوزه ریحانه النبی سنندج خانم مونا زارع الوانی تسلیت میگوییم وامیدواریم خداوند صبر زینب (س) به ایشان عنایت فرماید

طلبه در کلام ونگاه مردم

روحانیت دارای قداست است. مردم به من و شما که نگاه می‌کنند، به خاطر لباسمان، شأنمان و شغلمان، حساب خاصی برای ما باز می‌کنند و یک تقدسی قائلند. بعضی از گناهانی که خودشان می‌کنند، خیال می‌کنند ماها نمی‌کنیم؛ بعضی از کارهای خیری که خودشان انجام نمی‌دهند، خیال می‌کنند ما انجام می‌دهیم؛ خیال می‌کنند ماها دائم در حال ذکر الهی و توجه به پروردگار - که غالباً از آن غفلت می‌شود - هستیم؛ یک چنین تصوراتی درباره‌ی ما دارند. البته این تصورات را نباید تقویت کرد. امام سجاد (سلام‌اللَّه علیه) در یکی از ادعیه‌ی صحیفه‌ی ثانیه‌ی سجادیه از خدای متعال شش چیز می‌خواهد، که یکی‌اش این است: «و لبّاً راجحاً»؛ باطنم از ظاهرم بهتر باشد. ماها در این زمینه گرفتاریم. باید باطنمان از ظاهرمان بهتر باشد. این قداست را چگونه حفظ کنیم؟ حفظ قداست با سلامت مالی، سلامت اخلاقی و حفظ زیّ طلبگی است. نمی‌گوییم عبای پاره به دوشمان بیندازیم؛ معنای زیّ طلبگی این نیست. معنایش این است که در دنیاطلبی مثل دنیاطلبان عمل نکنیم؛ هر چه هوس کردیم، بخواهیم. من قبلها روایتی دیدم که هر کس هر چه دلش خواست بپوشد، هر چه دلش خواست بخورد و هر مرکوبی که دلش خواست سوار شود، این شخص پیش خدای متعال ملعون است. این شأن پولدارها و پول‌پرستهاست. ما هم فلان چیز را هوس می‌کنیم، اما حالا پول نداریم، به‌مجردی که پول گیرمان آمد، فوراً می‌رویم آن را تهیه می‌کنیم؛ منتظریم که از این صد جزء اشرافیگری، وقتی این یک جزئش فراهم شد، نود و نه جزء دیگر را هم در فرصتهای دیگر همین‌طور بتدریج فراهم کنیم. این شأن طلبگی نیست. شأن طلبگی این است که انسان یک زیّ متوسطی همراه با قناعت، سلامت مالی و سادگی به طور نسبی برای خودش نگه دارد. سلامت اخلاقی، خیلی مهم است. آن وقت قداست حفظ خواهد شد.

عزاداری کردهای سنی مذهب


 

 
عزاداری کردهای سنی مذهب

  از اقوام معدودی که پس از روی کار آمدن صفویه در قرن دهم، بر مذهب خود باقی ماندند، قوم کرد می‌باشد که امروز در استان‌های غربی ایران و عمدتا در کردستان، سکونت دارند. این قوم که دارای اکثریت اهل سنت می‌باشد، در شمال ایران، شرق ترکیه و شمال سوریه نیز جمعیت قابل توجهی از کشورهای یادشده را تشکیل می‌دهد.

اکراد دارای مذاهب گوناگون می‌باشند و شمار اندکی از آنان شیعه و بیشترشان پیرو تسنن و مذهب شافعی بوده و به زبان کردی سخن می‌گویند، که لهجه‌ای از تبار فارسی به حساب می‌آید. شمار بسیاری از سادات حسینی و حسنی در میان کردها زندگی می‌کنند که رابطه خودش را با اهل‌بیت پیامبر از جمله امام حسین علیه‌السلام قطع نکرده‌اند و علی‌رغم داشتن مذهب تسنن به عاشورا و سوگواری در محرم وفادار مانده‌اند.

کردها، به ویژه در کردستان، با آغاز ماه محرم به احترام امام حسین علیه‌السلام ، مجالس عروسی و مراسم جشن را تعطیل می‌کنند. زنان کرد از اول تا پایان محرم، سرمه به چشم نمی‌زنند و در شهر سنندج (مرکز کردستان) مردم در شب عاشورا به مقبره امام‌زاده پیر عمر می‌روند و تا پاسی از شب با روشن کردن شمع به دعا و ذکر می‌پردازند. برخی کردها در ماه محرم به نذر و نوشتن شکایات به حضرت ابوالفضل و توسل به آن حضرت اشتغال دارند.

ادبیات مردم کرد نیز آیینه دلدادگی آنان به اهل‌بیت رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله و یاداور ریشه داشتن محبت این خاندان از جمله عزاداری برای امام حسین علیه‌السلام در میان آنان است. یکی از شاعران دلسوخته اهل‌بیت علیهم‌السلام رضا طالبانی کرکوکی است که برای سیدالشهداء چنین سوگ سروده‌ای به جای گذاشته است:

لافت از عشق حسین است و سرت بر گردن است عشق بازی سر به میدان وفا افکندن است
گر هوا خواه حسینی ترک سر کن چون حسین شرط این میدان به خون خویش بازی کردن است
از حریم کعبه کمتر نیست دشت کربلا صد شرف دارد بر آن وادی که گویند ایمن است…
مولوی تایجوزی نیز با همه باوری که نسبت به خلافت خلفای راشدین دارد، آن را با محبت اهل‌بیت علیهم‌السلام برابر ندانسته و دلگیری و اندوه خود را از اینکه خلافت به حضرت علی در آغاز سپرده نشد، این‌گونه بیان می‌کند:

و زآن سوی وطن هجرت نمودم خلافت از علی دانسته بودم…
به تأثیر محمد میر اکمل خلافت چون به عثمان شد محول
دل خویشان ما را پر زخون کرد به خویشاوند خود نعمت فزون کرد.
قصاید و سروده‌های مزبور بخشی از ناله‌ها و عزاسروده‌های مردم اهل سنت کُرد برای اهل‌بیت پیامبر علیهم‌السلام و ابراز ارادت به خاندان پاک رسالت می‌باشد. این سروده‌ها مانند سروده‌های شاعران سایر نقاط جهان اسلام، نشانگر عزاداری مکتوب نخبگان اهل سنت مناطق مزبور از سویی و داشتن زمینه و پیشینه مردمی از سوی دیگر می‌باشد و نشان می‌دهد که مردم کرد سنی مذهب دارای چنین گفتار و رفتار بوده‌اند.

عزاداری اهل سنت فرقه شافعی

عزاداري اهل سنت
عبدالجليل رازي که کتاب خود را در حدود سال ۵۶۰ نگاشته است، در پاسخ يک نويسنده‏ي سني اطلاعات با ارزشي درباره‏ي سابقه عزاداري اهل سنت براي امام حسين عليه‏السلام آورده است. ابتدا به نقل از آن نويسنده‏ي سني مي‏نويسد:

اين طايفه روز عاشورا اظهار جزع و فرع کنند، و رسم تعزيت را اقامت کنند. و مصيبت شهداي کربلا تازه گردانند بر منبرها، و قصه گويند، و علما سر برهنه کنند و عوام جامه چاک کنند و زنان روي خراشند و مويه کنند.

عبدالجليل در پاسخ مي‏نويسد: اولا معلوم جهانيان است که بزرگان و معتبران ائمه‏ي فريقين از اصحاب امام مقدم ابوحنيفه، و امام مکرم شافعي، و علما و فقهاي طوايف، خلفا عن سلف، اين سنت را رعايت کرده‏اند، و اين طريقت نگاه داشته. اولا خود شافعي که اصل است و مذهب بدو منسوب است بيرون از مناقب، او را در حسين و شهداي کربلا مراثي بسيار است و يکي از آن قصيده‏اي است که مي‏گويد:

أبکي الحسين و أرثي منه جحجاحا*من أهل بيت رسول‏الله مصباحا

تا آخر قصيده با مبالغتي تمام و کمال، و ديگر قصيده‏اي است که مي‏گويد:

تاوب همي فالفؤاد کئيب *و أرق نومي فالرقاد عجيب. (کامل اين قصيد را خوارزمي حنفي در کتاب مقتل الحسين، ج ۲، ص ۱۳۶ آورده است.)

تا آخر، همه‏ي مرثيه‏ي اوست به صفتي که بر چنان معاني دگران قادر نباشند. و مراثي شهداي کربلا که اصحاب بوحنيفه و شافعي را هست، بي‏عدد و بي‏نهايت است. پس اگر عيب است اول بر بوحنيفه است و بر شافعي و اصحاب ايشان؛ آنگه بر ما.

پس از آن به بيان نمونه‏هايي از عزاداري‏هاي اهل سنت اعم از حنفي و شافعي که اين دو فرقه در ايران بودند، از قرن ششم ارائه داده مي‏نويسد:

آنگه چون فروتر آيي معلوم است که خواجه بومنصور ماشاده، (از علماي برجسته‏ي مذهب شافعي که از علماي بزرگ اصفهان بوده و در ربيع‏الاخر سال ۵۳۶ درگذشته ) و در مذهب سنت در عهد خود مقتدا بوده است. هر سال اين روز، اين تعزيت به آشوب و نوحه و غريو داشته‏اند و هر که رسيده باشد ديده و دانسته باشد و انکار نکند.

و آنگه بغداد که مدينه السلام و مقر دارالخلافه است، خواجه علي غزنوي حنيفي (از واعظان بزرگ بغداد که سلطان مسعود سلجوقي در مجلس وعظ وي حاضر مي‏شد و درگذشت وي به سال ۵۵۱ هجري بوده است) دانند که اين تعزيت چگونه داشتي! تا به حدي که به روز عاشورا در لعنت سفيانيان مبالغتي مي‏کرد. سائلي برخاست و گفت: معاويه را چه گويي؟ به آوازي بلند گفت: اي مسلمانان از علي مي‏پرسد که: معاويه را چگويي؟ آخر داني‏که علي معاويه را چه گويد؟

و امير عبادي (قطب الدين مظفر معروف به امير عبادي يکي از واعظان معروف بغداد بوده است.) که علامه‏ي روزگار و خواجه‏ي معنا و سلطان سخن بود او را در حضرت المقتفي لامرالله پرسيدند اين روز که فردا عاشورا خواست بودن که: چه گويي در معاويه؟ جواب نداد تا سائل سه بار تکرار کرد. بار سيوم گفت: اي خواجه! سؤال مبهم مي‏پرسي. نمي‏دانم کدام معاويه را مي‏گويي. اين معاويه را که پدرش دندان مصطفي بشکست، و مادرش جگر حمزه بخائيد، و او بيست واند بار تيغ در روي علي کشيد و پسرش سر حسین ببريد. اي مسلمانان شما اين معاويه را چه گوييد؟ مردم در حضرت خلافت، حنيفي و سني و شافعي زبان به لعنت و نفرين برگشودند. اين مانند اين بسيار است و تعزيت حسين هر موسم عاشورا به بغداد تازه باشد و با نوحه و فرياد.

و اما به همدان اگرچه مشبهه را غلبه براشد براي حضور رايت سلطان و لشکر ترکان، هر سال، مجد الدين مذکر همداني، (نويسنده‏ي کتاب الاربعين عن الاربعين، فقيه و محدث و واعظ بوده و به سال ۵۵۵ درگذشته است.) در موسم عاشورا اين تعزيت به صفتي دارد که قميان را عجب آيد.

و خواجه امام نجم بوالمعالي بن ابي‏القاسم بزاري به نيسابور با آن که حنيفي مذهب بود، اين تعزيت به غايت کمال داشتي و دستار بگرفتي و نوحه کردي خاک پاشيدي و فرياد از حد بيرون کردي.

و به ري که از امهات بلاد عالم است، معلوم است که شيخ ابوالفتوح نصر آبادي و خواجه محمد حدادي حنيفي و غير ايشان در کاروانسراي کوشک و مساجد بزرگ روز عاشورا چه کرده‏اند از ذکر تعزيت و لعنت ظالمان.

و در اين روزگار آنچه هر سال خواجه امام شرف الائمه ابونصر الهسنجاني کند و در هر عاشورا به حضور امرا و ترکان و خواجگان و حضور حنيفان معروف، و همه موافقت نمايند و ياري کنند و اين قصه خود به وجهي گويد که دگران خود ندانند و نيارند گفتن.

و خواجه امام بومنصور حفده (محمد بن أسعد طوسي معروف به حفده ملق به عمده الدين فقيه شافعي نيشابوري از علماي معروف نيشابور است ) که در اصحاب شافعي معتبر و متقدم است به وقت حضور او به روي ديدند که روز عاشورا اين قصه بر چه طريق گفت و حسين را بر عثمان درجه و تفضيل نهاد و معاويه را باغي خواند.

و قاضي عمده‏ي ساويي حنيفي (از عالمان و واعظان معروف ساوه بوده و درگذشت وي به سال ۵۶۷ در شهر ساوه رخ داده است. ) که صاحب سخن و معروف است در جامع طغرل با حضور بيست هزار آدمي اين قصه به نوعي گفت و اين تعزيت به صفتي داشت از سر برهنه کردن و جامه دريدن که مانند آن نکرده بودند و مصنف اين کتاب (يعني همان نويسنده‏ي سني) اگر رازي است ديده باشد و شنوده.

و خواجه تاج اشعري حنيفي نيسابوري روز عاشورا بعد از نماز در جامع عتيق ديدند که چه مبالغت کرد در سنه‏ي خمس و خمسين و خمسمائه به اجازت قاضي با حضر کبراء و امراء.

پس اگر اين بدعت بودي، چنان که خواجه‏ي مجبر انتقالي (يعني همان نويسنده‏ي سني) گفته است، چنان مفتي رخصت ندادي و چنين ائمه روا نداشتندي.

و اگر خواجه‏ي انتقالي به مجلس حنيفيان و شيعيان نرفته باشد، آخر به مجلس شهاب مشاط رفته باشد که او هر سال که ماه محرم درآيد، ابتدا کند به مقتل عثمان و علي و روز عاشورا به مقتل حسين علي آرد تا سال پيرار به حضور خاتونان اميران و خاتون امير أجل اين قصه به وجهي گفت که بسي مردم جامه‏ها چاک کردند و خاک پاشيدند و عالم سر برهنه شد و زاري‏ها کردند که حاضران گفتند: زيادت از آن بود که به زعفران جاي کنند شيعيت. و گر اين علما و قضات اين معني به تقيه و مداهنه مي‏کنند از بيم ترکان و خوف سلطان، موافقت رافضيان باشد و گر به اعتقاد مي‏کنند خلاف ايشان را، خواجه را نقصان باشد ايمان را و الا در بلاد خوارج و مشبهه که روا ندارند کردن، دگر همه‏ي حنيفيان و شفعويان و شيعت اين سنت را متابعت کنند. پس خواجه پنداري از اين هر سه مذهب بيزار است و خارجي است، پس بايد که به خوزستان و لرستان شود که خارجيان تا نبيند و نشنود که تعصب که او راست، کس را نيست و تعزيت حسين علي داشتن متابعت قول مصطفي است که گفت: من بکي علي الحسين او أبکي او تباکي، و جبت له الجنه، تا هم گوينده و هم شنونده در رحمت خدا باشد و منکرش الا منافق و مبتدع و ضال و گمراه نباشد و خارجي و مبغض فاطمه و آلش و علي و اولادش و الحمدلله بل أکثرهم لا يعقلون. ( کتاب نقض، صص ۳۷۳-۳۷۰. )

به هر روي در بغداد قرن ششم، بيشتر عالمان اهل سنت، در مظلوميت امام حسين عليه ‏السلام سخن مي‏گفتند و به هيج روي تمايلي به گرايش متعصبانه‏اي که از زمان بني‏اميه باقي مانده بود، نداشتند. البته استثناءهايي هم ديده مي‏شد. شخصي با نام عبدالمغيث بن زهير حنبلي کتابي در فضائل يزيد نوشت و ابن‏الجوزي اين عالم معروف سني کتابي با عنوان «الرد لعي المتعصب العنيد المانع من ذم يزيد» در رد بر او نوشت. ابن‏اثير درباره‏ي اين شخص نوشته است: صنف کتابا في فضائل يزيد بن معاويه أتي فيه بالعجائب (کامل، ج ۱۱، ص ۵۶۲. )

اما اين گرايش ناچيز بود، همان طور که اکنون هم گاهي از اين استثناءها ديده مي‏شود و واقعا ناچيز و غير قابل اعتناست.

همان‏طور که گذشت، در اين زمان، دو واعظ معروف در بغداد بودند که در ايام عاشورا مجالس سوگواري داشتند. يکي از اينان علي بن حسين غزنوي حنفي بود که واعظ قهاري بوده و سلاطين در محفل روضه‏خواني او شرکت داشتند. واعظ ديگر امير عبادي بود که او نيز روز عاشورا مقتل‏خواني داشت و ابن‏جوزي نيز گزارشهايي از منبرهاي او و کلمات کوتاهش نقل کرده است.

به نظر مي‏رسد که برگزاري مراسم عاشورا در بغداد ميان سني و شيعه ادامه يافته و هيچ‏گاه تعطيل نشده است (تأملي در نهضت عاشورا، رسول جعفريان، صص ۲۹۶- ۲۸۷).

 

برخي از آثار علماي سنی درباره‏ي امام حسين

آثار علماي اهل سنت، طي چهارده قرن، درباره‏ي اهل بيت عليهم‏السلام خارج از حد شمار است. بسياري از اين آثار درباره‏ي فضائل و مناقب اهل بيت، به ويژه اميرمؤمنان و برخي نيز آثاري تاريخي پيرامون زندگي آن بزرگواران است. در اينجا شماري از آثار علماي حنفي را درباره‏ي امام حسين عليه‏السلام براي نمونه معرفي مي‏کنيم:

ضياءالدين ابي‏المؤيد الموفق بن احمد بن محمد المکي الخطيب الخورازمي الحنفي (۵۶۸ -۴۸۴). وي بزرگترين عالم حنفي است که درباره‏ي امام حسين عليه‏السلام قلم زده و کتاب عظيم و بزرگ مقتل الحسين عليه‏السلام را نگاشته است. وي شاگرد زمخشري بوده و علوم ادب را نزد وي خوانده پس از آن به شهرهاي مختلف دنياي اسلام سفر کرده و حديث شنيده است. عماد کاتب که معاصر وي بوده شرح حال او را در خريده القصر بخش مربوط به ايران آورده و او را در فقه و ادب ستوده است. قفطي در انباه الرواه (۳۳۲:۳) شرح حال او را آورده و سال درگذشت او را ۵۶۸ ياد کرده است. بسياري از علماي بزرگ شرح حالنگار مانند ابن‏النجار، ابن‏الدبيثي شرح حال او را آورده‏اند. وي کتابي با عنوان مناقب ابي‏حنيفه دارد که در سال ۱۳۲۱ در حيدرآباد چاپ شده است.

نيز کتابي با عنوان قضايا اميرالمؤمنين دارد که نمانده است. همچنين کتاب او با عنوان کتاب رد الشمس علي امير المؤمنين عليه‏السلام او هم مفقود شده است. مهم‏ترين کتاب او مقتل الحسين است که بر جاي مانده و دست کم سه نسخه‏ي خطي از آن برجاي مانده است. اين کتاب در نجف و بعدا در قم (سال ۱۳۹۹) و چاپ جديد آن توسط دارانور الهدي در قم (۱۴۱۸ ق) به چاپ رسيده است. گفتني است که وي اشعاري نيز در ستايش ابوحنيفه دارد که در مقدمه‏ي مرحوم سماوي بر مقتل الحسين عليه‏السلام چاپ شده است.

خوارزمي شعري هم در رثاي اهل بيت سروده که چند بيت آن اين است:

لقد قتلوا عليا مذ تجلي *لاهل الحق فحلا في الضراب‏

و قد قتلوا الرضا الحسن المرجي *جواد العرب بالسم المذاب‏

و قد منعوا الحسين الماء ظلما *و جدل بالطعان و بالضراب‏

و لولا زينب قتلوا عليا *صغير تقل بق او ذباب‏

و قد صلبوا امام الحق زيدا *فيا لله من ظلم عجاب‏

بنات محمد في الشمس عطشي *و ال يزيد في ظل القباب‏

لال يزيد من أدم خيام *و أصحاب الکساء بلاثياب (مقتل الحسين عليه‏السلام، خوارزمي، ص ۳۹۰ )

- عفيف الدين ابي‏السياده عبدالله بن اراهيم طائفي حنفي (م ۱۲۰۷ که شرح حال او در عجايب الاثار جبرتي ۱۴۷:۲ آمده و نسخه‏اي از کتابش هم در مکتبه‏ي سليم آغا در استانبول موجود است) کتابي با عنوان اتحاف السعدء بمناقب سيد الشهدا تأليف کرده است.

- قادر بخش بن حسن علي حنفي هندي شهسرامي(۱۳۳۷ - ۱۲۷۳) از علماي حنفي هند است که کتابي با عنوان «جور الاشقياء علي ريحانه سيد الانبياء» نگاشته است. شرح حال وي در (نزهه الخواطر ۳۷۰:۸) آمده و همانجا از اين کتاب او هم ياد شده است.

- مولوي عبدالعزيز بن شاه ولي الله دهلوي (۱۲۳۹ -۱۱۵۹) نيز کتابي با عنوان سر الشهادتين در فلسفه‏ي شهادت امام حسين عليه‏السلام نوشته که عربي آن در مجله‏ي الموسم ش ۱۲، صص ۹۱-۸۳ چاپ شده و به اردو هم چاپ شده است.

- شيخ علي انور بن علي اکبر بن حيدر علي علوي حنوفي کاکوروي (۱۳۲۴ - ۱۲۶۹) کتابي با عنوان شهاده الکونين في مقتل سيدنا الحسين السبط نگاشته که ضمن شرح حال او در کتاب «نزهه الخاطر ۳۲۸:۸ » از آن ياد شده است.

- محمد معين بن محمد امين السندي التتوي الحنفي (م ۱۱۶۱) کتابي با عنوان «قره العين في البکاء علي الحسين عليه‏السلام» نگاشته و در آن بر لزوم گريه براي امام حسين عليه‏السلام سخن گفته و ثابت کرده است که اقامه‏ي عزا براي حسين عليه‏السلام تنها مخصوص شيعه نيست.

- محمود بن عثمان بن علي بن الياس حنفي رومي(۹۳۸-۸۷۸) کتابي با عنوان مقتل الامام الحسين بن علي بن ابي‏طالب رضي الله عنهما في کربلاء نوشته است. اسماعيل باشا در کتاب «هديه العارفين ۴۱۲:۲» از آن ياد کرده است.

جداي از کتاب، بسياري از شاعران اهل سنت، به ويژه از ميان حنفيان عصر نخست، اشعاري در رثاي حسين بن علي عليه‏السلام و حادثه‏ي عاشورا سروده‏اند که جالب توجه است. نمونه‏اي از اين اشعار را خود خوارزمي در مقتل «مقتل الحسين عليه‏السلام ج ۲، صص ۱۸۲ -۱۴۳.» گردآوري کرده است.

در خاتمه باید گفت: امروزه در بسياري از مناطق ايران، هند و پاکستان عزاداري امام حسين عليه‏السلام به طور مشترک يا حتي مستقل ميان شيعيان و سنيان برگزار مي‏شود. سنتي که در شرق ايران بوده، و بخشي از آن متعلق به خراسان کهن است، به سيستان نيز کشيده شده است.

در هند و پاکستان، اين سنت از حدود چهارصد سال پيش همزمان با روي کار آمدن دولتهاي متأثر از ايران و شمال و جنوب هند، رواج يافته و امروزه در شهرهاي بزرگي در هند مانند حيدر آباد و يا کراچي در پاکستان، شاهد برگزاري مراسم عاشورا ميان هر دو گروه شيعه و سني هستيم. قرن‏هاست که در هند، دامنه‏ي برگزاري اين مراسم، حتي ميان هندوها نيز کشيده شده و بسياري از آنان نيز در اين ايام‏ها، با ساير مسلمانان همراهي دارند.

در عراق و منطقه‏ي کردستان، اين حرکت ادامه‏ي سنت گذشته است که ساکنان آن ديار هميشه براي امام حسين عليه‏السلام اعتبار و ارزش خاصي قائل بوده‏اند.

مع‏الاسف، در چند دهه‏ي اخير به دليل شدت يافتن تعصب مذهبي در بخشي از جهان اسلام و حرکت براي تحميل آن به ساير نقاط، حرکتي در جهت احياي نوع خاصي از تسنن رواج يافته است که مي‏کوشد خط کشي‏هاي خاصي را ميان مسلمانان ايجاد و تعميق بخشد. به طور قطع، اين حرکت، ميراث دوره و زماني است که گرايشي تحت عنوان اهل حديث يا مذهب عثماني در قرن دوم و سوم، مي‏کوشيد تا با هر کسي که اندک تفاوتي با مشي آنان داشت فاصله بگيرد. به همين دليل، براي هر گروهي نامي انتخاب کرده و آن را سبب طعن و قدح او مي‏دانست. اتهام مرجئي، شيعي، معتزلي، قدري و…. که هم اکنون در بسياي از کتابهاي رجالي ميراث آن دوره در زمينه‏ي قضاوت راويان آمده، يادآور آن روزگار است. آن جو به مرور به همت کساني چون احمد بن حنبل در مرحله‏ي نخست و سپس عالمان ديگر شکسته شد. اين جوي بود که حتي ابوحنيفه عامل و امام برجسته‏ي اهل سنت را نيز مورد حمله قرار داد و تحت عنوان مرجئي يا ضد حديث و ديگر اتهامات بي‏پايه، براي قرنها سرزنش مي‏کرد.

در برابر آن، تجربه‏ي چند صد ساله‏اي وجود دارد که اين مرزها کم‏رنگ شده و در اين ميان، يکي از مهم‏ترين مرزها اعتنا و اعتبار و هر دو گروه به نهضت امام حسين عليه‏السلام است که نه فقط نهضتي اسلامي و متعلق به همه‏ي مسلمانان بلکه نهضي انساني و متعلق به همه‏ي انسان‏هاي آزاده و ضدظلم است. (تأملي در نهضت عاشورا، رسول جعفريان، صص ۲۹۸- ۲۹۶)

 

تمامی حقوق این سایت برای دفتر نماینده ولی فقیه در استان کردستان محفوظ است

عزاداری اهل سنت فرقه شافعی

عزاداري اهل سنت
عبدالجليل رازي که کتاب خود را در حدود سال ۵۶۰ نگاشته است، در پاسخ يک نويسنده‏ي سني اطلاعات با ارزشي درباره‏ي سابقه عزاداري اهل سنت براي امام حسين عليه‏السلام آورده است. ابتدا به نقل از آن نويسنده‏ي سني مي‏نويسد:

اين طايفه روز عاشورا اظهار جزع و فرع کنند، و رسم تعزيت را اقامت کنند. و مصيبت شهداي کربلا تازه گردانند بر منبرها، و قصه گويند، و علما سر برهنه کنند و عوام جامه چاک کنند و زنان روي خراشند و مويه کنند.

عبدالجليل در پاسخ مي‏نويسد: اولا معلوم جهانيان است که بزرگان و معتبران ائمه‏ي فريقين از اصحاب امام مقدم ابوحنيفه، و امام مکرم شافعي، و علما و فقهاي طوايف، خلفا عن سلف، اين سنت را رعايت کرده‏اند، و اين طريقت نگاه داشته. اولا خود شافعي که اصل است و مذهب بدو منسوب است بيرون از مناقب، او را در حسين و شهداي کربلا مراثي بسيار است و يکي از آن قصيده‏اي است که مي‏گويد:

أبکي الحسين و أرثي منه جحجاحا*من أهل بيت رسول‏الله مصباحا

تا آخر قصيده با مبالغتي تمام و کمال، و ديگر قصيده‏اي است که مي‏گويد:

تاوب همي فالفؤاد کئيب *و أرق نومي فالرقاد عجيب. (کامل اين قصيد را خوارزمي حنفي در کتاب مقتل الحسين، ج ۲، ص ۱۳۶ آورده است.)

تا آخر، همه‏ي مرثيه‏ي اوست به صفتي که بر چنان معاني دگران قادر نباشند. و مراثي شهداي کربلا که اصحاب بوحنيفه و شافعي را هست، بي‏عدد و بي‏نهايت است. پس اگر عيب است اول بر بوحنيفه است و بر شافعي و اصحاب ايشان؛ آنگه بر ما.

پس از آن به بيان نمونه‏هايي از عزاداري‏هاي اهل سنت اعم از حنفي و شافعي که اين دو فرقه در ايران بودند، از قرن ششم ارائه داده مي‏نويسد:

آنگه چون فروتر آيي معلوم است که خواجه بومنصور ماشاده، (از علماي برجسته‏ي مذهب شافعي که از علماي بزرگ اصفهان بوده و در ربيع‏الاخر سال ۵۳۶ درگذشته ) و در مذهب سنت در عهد خود مقتدا بوده است. هر سال اين روز، اين تعزيت به آشوب و نوحه و غريو داشته‏اند و هر که رسيده باشد ديده و دانسته باشد و انکار نکند.

و آنگه بغداد که مدينه السلام و مقر دارالخلافه است، خواجه علي غزنوي حنيفي (از واعظان بزرگ بغداد که سلطان مسعود سلجوقي در مجلس وعظ وي حاضر مي‏شد و درگذشت وي به سال ۵۵۱ هجري بوده است) دانند که اين تعزيت چگونه داشتي! تا به حدي که به روز عاشورا در لعنت سفيانيان مبالغتي مي‏کرد. سائلي برخاست و گفت: معاويه را چه گويي؟ به آوازي بلند گفت: اي مسلمانان از علي مي‏پرسد که: معاويه را چگويي؟ آخر داني‏که علي معاويه را چه گويد؟

و امير عبادي (قطب الدين مظفر معروف به امير عبادي يکي از واعظان معروف بغداد بوده است.) که علامه‏ي روزگار و خواجه‏ي معنا و سلطان سخن بود او را در حضرت المقتفي لامرالله پرسيدند اين روز که فردا عاشورا خواست بودن که: چه گويي در معاويه؟ جواب نداد تا سائل سه بار تکرار کرد. بار سيوم گفت: اي خواجه! سؤال مبهم مي‏پرسي. نمي‏دانم کدام معاويه را مي‏گويي. اين معاويه را که پدرش دندان مصطفي بشکست، و مادرش جگر حمزه بخائيد، و او بيست واند بار تيغ در روي علي کشيد و پسرش سر حسین ببريد. اي مسلمانان شما اين معاويه را چه گوييد؟ مردم در حضرت خلافت، حنيفي و سني و شافعي زبان به لعنت و نفرين برگشودند. اين مانند اين بسيار است و تعزيت حسين هر موسم عاشورا به بغداد تازه باشد و با نوحه و فرياد.

و اما به همدان اگرچه مشبهه را غلبه براشد براي حضور رايت سلطان و لشکر ترکان، هر سال، مجد الدين مذکر همداني، (نويسنده‏ي کتاب الاربعين عن الاربعين، فقيه و محدث و واعظ بوده و به سال ۵۵۵ درگذشته است.) در موسم عاشورا اين تعزيت به صفتي دارد که قميان را عجب آيد.

و خواجه امام نجم بوالمعالي بن ابي‏القاسم بزاري به نيسابور با آن که حنيفي مذهب بود، اين تعزيت به غايت کمال داشتي و دستار بگرفتي و نوحه کردي خاک پاشيدي و فرياد از حد بيرون کردي.

و به ري که از امهات بلاد عالم است، معلوم است که شيخ ابوالفتوح نصر آبادي و خواجه محمد حدادي حنيفي و غير ايشان در کاروانسراي کوشک و مساجد بزرگ روز عاشورا چه کرده‏اند از ذکر تعزيت و لعنت ظالمان.

و در اين روزگار آنچه هر سال خواجه امام شرف الائمه ابونصر الهسنجاني کند و در هر عاشورا به حضور امرا و ترکان و خواجگان و حضور حنيفان معروف، و همه موافقت نمايند و ياري کنند و اين قصه خود به وجهي گويد که دگران خود ندانند و نيارند گفتن.

و خواجه امام بومنصور حفده (محمد بن أسعد طوسي معروف به حفده ملق به عمده الدين فقيه شافعي نيشابوري از علماي معروف نيشابور است ) که در اصحاب شافعي معتبر و متقدم است به وقت حضور او به روي ديدند که روز عاشورا اين قصه بر چه طريق گفت و حسين را بر عثمان درجه و تفضيل نهاد و معاويه را باغي خواند.

و قاضي عمده‏ي ساويي حنيفي (از عالمان و واعظان معروف ساوه بوده و درگذشت وي به سال ۵۶۷ در شهر ساوه رخ داده است. ) که صاحب سخن و معروف است در جامع طغرل با حضور بيست هزار آدمي اين قصه به نوعي گفت و اين تعزيت به صفتي داشت از سر برهنه کردن و جامه دريدن که مانند آن نکرده بودند و مصنف اين کتاب (يعني همان نويسنده‏ي سني) اگر رازي است ديده باشد و شنوده.

و خواجه تاج اشعري حنيفي نيسابوري روز عاشورا بعد از نماز در جامع عتيق ديدند که چه مبالغت کرد در سنه‏ي خمس و خمسين و خمسمائه به اجازت قاضي با حضر کبراء و امراء.

پس اگر اين بدعت بودي، چنان که خواجه‏ي مجبر انتقالي (يعني همان نويسنده‏ي سني) گفته است، چنان مفتي رخصت ندادي و چنين ائمه روا نداشتندي.

و اگر خواجه‏ي انتقالي به مجلس حنيفيان و شيعيان نرفته باشد، آخر به مجلس شهاب مشاط رفته باشد که او هر سال که ماه محرم درآيد، ابتدا کند به مقتل عثمان و علي و روز عاشورا به مقتل حسين علي آرد تا سال پيرار به حضور خاتونان اميران و خاتون امير أجل اين قصه به وجهي گفت که بسي مردم جامه‏ها چاک کردند و خاک پاشيدند و عالم سر برهنه شد و زاري‏ها کردند که حاضران گفتند: زيادت از آن بود که به زعفران جاي کنند شيعيت. و گر اين علما و قضات اين معني به تقيه و مداهنه مي‏کنند از بيم ترکان و خوف سلطان، موافقت رافضيان باشد و گر به اعتقاد مي‏کنند خلاف ايشان را، خواجه را نقصان باشد ايمان را و الا در بلاد خوارج و مشبهه که روا ندارند کردن، دگر همه‏ي حنيفيان و شفعويان و شيعت اين سنت را متابعت کنند. پس خواجه پنداري از اين هر سه مذهب بيزار است و خارجي است، پس بايد که به خوزستان و لرستان شود که خارجيان تا نبيند و نشنود که تعصب که او راست، کس را نيست و تعزيت حسين علي داشتن متابعت قول مصطفي است که گفت: من بکي علي الحسين او أبکي او تباکي، و جبت له الجنه، تا هم گوينده و هم شنونده در رحمت خدا باشد و منکرش الا منافق و مبتدع و ضال و گمراه نباشد و خارجي و مبغض فاطمه و آلش و علي و اولادش و الحمدلله بل أکثرهم لا يعقلون. ( کتاب نقض، صص ۳۷۳-۳۷۰. )

به هر روي در بغداد قرن ششم، بيشتر عالمان اهل سنت، در مظلوميت امام حسين عليه ‏السلام سخن مي‏گفتند و به هيج روي تمايلي به گرايش متعصبانه‏اي که از زمان بني‏اميه باقي مانده بود، نداشتند. البته استثناءهايي هم ديده مي‏شد. شخصي با نام عبدالمغيث بن زهير حنبلي کتابي در فضائل يزيد نوشت و ابن‏الجوزي اين عالم معروف سني کتابي با عنوان «الرد لعي المتعصب العنيد المانع من ذم يزيد» در رد بر او نوشت. ابن‏اثير درباره‏ي اين شخص نوشته است: صنف کتابا في فضائل يزيد بن معاويه أتي فيه بالعجائب (کامل، ج ۱۱، ص ۵۶۲. )

اما اين گرايش ناچيز بود، همان طور که اکنون هم گاهي از اين استثناءها ديده مي‏شود و واقعا ناچيز و غير قابل اعتناست.

همان‏طور که گذشت، در اين زمان، دو واعظ معروف در بغداد بودند که در ايام عاشورا مجالس سوگواري داشتند. يکي از اينان علي بن حسين غزنوي حنفي بود که واعظ قهاري بوده و سلاطين در محفل روضه‏خواني او شرکت داشتند. واعظ ديگر امير عبادي بود که او نيز روز عاشورا مقتل‏خواني داشت و ابن‏جوزي نيز گزارشهايي از منبرهاي او و کلمات کوتاهش نقل کرده است.

به نظر مي‏رسد که برگزاري مراسم عاشورا در بغداد ميان سني و شيعه ادامه يافته و هيچ‏گاه تعطيل نشده است (تأملي در نهضت عاشورا، رسول جعفريان، صص ۲۹۶- ۲۸۷).

 

برخي از آثار علماي سنی درباره‏ي امام حسين

آثار علماي اهل سنت، طي چهارده قرن، درباره‏ي اهل بيت عليهم‏السلام خارج از حد شمار است. بسياري از اين آثار درباره‏ي فضائل و مناقب اهل بيت، به ويژه اميرمؤمنان و برخي نيز آثاري تاريخي پيرامون زندگي آن بزرگواران است. در اينجا شماري از آثار علماي حنفي را درباره‏ي امام حسين عليه‏السلام براي نمونه معرفي مي‏کنيم:

ضياءالدين ابي‏المؤيد الموفق بن احمد بن محمد المکي الخطيب الخورازمي الحنفي (۵۶۸ -۴۸۴). وي بزرگترين عالم حنفي است که درباره‏ي امام حسين عليه‏السلام قلم زده و کتاب عظيم و بزرگ مقتل الحسين عليه‏السلام را نگاشته است. وي شاگرد زمخشري بوده و علوم ادب را نزد وي خوانده پس از آن به شهرهاي مختلف دنياي اسلام سفر کرده و حديث شنيده است. عماد کاتب که معاصر وي بوده شرح حال او را در خريده القصر بخش مربوط به ايران آورده و او را در فقه و ادب ستوده است. قفطي در انباه الرواه (۳۳۲:۳) شرح حال او را آورده و سال درگذشت او را ۵۶۸ ياد کرده است. بسياري از علماي بزرگ شرح حالنگار مانند ابن‏النجار، ابن‏الدبيثي شرح حال او را آورده‏اند. وي کتابي با عنوان مناقب ابي‏حنيفه دارد که در سال ۱۳۲۱ در حيدرآباد چاپ شده است.

نيز کتابي با عنوان قضايا اميرالمؤمنين دارد که نمانده است. همچنين کتاب او با عنوان کتاب رد الشمس علي امير المؤمنين عليه‏السلام او هم مفقود شده است. مهم‏ترين کتاب او مقتل الحسين است که بر جاي مانده و دست کم سه نسخه‏ي خطي از آن برجاي مانده است. اين کتاب در نجف و بعدا در قم (سال ۱۳۹۹) و چاپ جديد آن توسط دارانور الهدي در قم (۱۴۱۸ ق) به چاپ رسيده است. گفتني است که وي اشعاري نيز در ستايش ابوحنيفه دارد که در مقدمه‏ي مرحوم سماوي بر مقتل الحسين عليه‏السلام چاپ شده است.

خوارزمي شعري هم در رثاي اهل بيت سروده که چند بيت آن اين است:

لقد قتلوا عليا مذ تجلي *لاهل الحق فحلا في الضراب‏

و قد قتلوا الرضا الحسن المرجي *جواد العرب بالسم المذاب‏

و قد منعوا الحسين الماء ظلما *و جدل بالطعان و بالضراب‏

و لولا زينب قتلوا عليا *صغير تقل بق او ذباب‏

و قد صلبوا امام الحق زيدا *فيا لله من ظلم عجاب‏

بنات محمد في الشمس عطشي *و ال يزيد في ظل القباب‏

لال يزيد من أدم خيام *و أصحاب الکساء بلاثياب (مقتل الحسين عليه‏السلام، خوارزمي، ص ۳۹۰ )

- عفيف الدين ابي‏السياده عبدالله بن اراهيم طائفي حنفي (م ۱۲۰۷ که شرح حال او در عجايب الاثار جبرتي ۱۴۷:۲ آمده و نسخه‏اي از کتابش هم در مکتبه‏ي سليم آغا در استانبول موجود است) کتابي با عنوان اتحاف السعدء بمناقب سيد الشهدا تأليف کرده است.

- قادر بخش بن حسن علي حنفي هندي شهسرامي(۱۳۳۷ - ۱۲۷۳) از علماي حنفي هند است که کتابي با عنوان «جور الاشقياء علي ريحانه سيد الانبياء» نگاشته است. شرح حال وي در (نزهه الخواطر ۳۷۰:۸) آمده و همانجا از اين کتاب او هم ياد شده است.

- مولوي عبدالعزيز بن شاه ولي الله دهلوي (۱۲۳۹ -۱۱۵۹) نيز کتابي با عنوان سر الشهادتين در فلسفه‏ي شهادت امام حسين عليه‏السلام نوشته که عربي آن در مجله‏ي الموسم ش ۱۲، صص ۹۱-۸۳ چاپ شده و به اردو هم چاپ شده است.

- شيخ علي انور بن علي اکبر بن حيدر علي علوي حنوفي کاکوروي (۱۳۲۴ - ۱۲۶۹) کتابي با عنوان شهاده الکونين في مقتل سيدنا الحسين السبط نگاشته که ضمن شرح حال او در کتاب «نزهه الخاطر ۳۲۸:۸ » از آن ياد شده است.

- محمد معين بن محمد امين السندي التتوي الحنفي (م ۱۱۶۱) کتابي با عنوان «قره العين في البکاء علي الحسين عليه‏السلام» نگاشته و در آن بر لزوم گريه براي امام حسين عليه‏السلام سخن گفته و ثابت کرده است که اقامه‏ي عزا براي حسين عليه‏السلام تنها مخصوص شيعه نيست.

- محمود بن عثمان بن علي بن الياس حنفي رومي(۹۳۸-۸۷۸) کتابي با عنوان مقتل الامام الحسين بن علي بن ابي‏طالب رضي الله عنهما في کربلاء نوشته است. اسماعيل باشا در کتاب «هديه العارفين ۴۱۲:۲» از آن ياد کرده است.

جداي از کتاب، بسياري از شاعران اهل سنت، به ويژه از ميان حنفيان عصر نخست، اشعاري در رثاي حسين بن علي عليه‏السلام و حادثه‏ي عاشورا سروده‏اند که جالب توجه است. نمونه‏اي از اين اشعار را خود خوارزمي در مقتل «مقتل الحسين عليه‏السلام ج ۲، صص ۱۸۲ -۱۴۳.» گردآوري کرده است.

در خاتمه باید گفت: امروزه در بسياري از مناطق ايران، هند و پاکستان عزاداري امام حسين عليه‏السلام به طور مشترک يا حتي مستقل ميان شيعيان و سنيان برگزار مي‏شود. سنتي که در شرق ايران بوده، و بخشي از آن متعلق به خراسان کهن است، به سيستان نيز کشيده شده است.

در هند و پاکستان، اين سنت از حدود چهارصد سال پيش همزمان با روي کار آمدن دولتهاي متأثر از ايران و شمال و جنوب هند، رواج يافته و امروزه در شهرهاي بزرگي در هند مانند حيدر آباد و يا کراچي در پاکستان، شاهد برگزاري مراسم عاشورا ميان هر دو گروه شيعه و سني هستيم. قرن‏هاست که در هند، دامنه‏ي برگزاري اين مراسم، حتي ميان هندوها نيز کشيده شده و بسياري از آنان نيز در اين ايام‏ها، با ساير مسلمانان همراهي دارند.

در عراق و منطقه‏ي کردستان، اين حرکت ادامه‏ي سنت گذشته است که ساکنان آن ديار هميشه براي امام حسين عليه‏السلام اعتبار و ارزش خاصي قائل بوده‏اند.

مع‏الاسف، در چند دهه‏ي اخير به دليل شدت يافتن تعصب مذهبي در بخشي از جهان اسلام و حرکت براي تحميل آن به ساير نقاط، حرکتي در جهت احياي نوع خاصي از تسنن رواج يافته است که مي‏کوشد خط کشي‏هاي خاصي را ميان مسلمانان ايجاد و تعميق بخشد. به طور قطع، اين حرکت، ميراث دوره و زماني است که گرايشي تحت عنوان اهل حديث يا مذهب عثماني در قرن دوم و سوم، مي‏کوشيد تا با هر کسي که اندک تفاوتي با مشي آنان داشت فاصله بگيرد. به همين دليل، براي هر گروهي نامي انتخاب کرده و آن را سبب طعن و قدح او مي‏دانست. اتهام مرجئي، شيعي، معتزلي، قدري و…. که هم اکنون در بسياي از کتابهاي رجالي ميراث آن دوره در زمينه‏ي قضاوت راويان آمده، يادآور آن روزگار است. آن جو به مرور به همت کساني چون احمد بن حنبل در مرحله‏ي نخست و سپس عالمان ديگر شکسته شد. اين جوي بود که حتي ابوحنيفه عامل و امام برجسته‏ي اهل سنت را نيز مورد حمله قرار داد و تحت عنوان مرجئي يا ضد حديث و ديگر اتهامات بي‏پايه، براي قرنها سرزنش مي‏کرد.

در برابر آن، تجربه‏ي چند صد ساله‏اي وجود دارد که اين مرزها کم‏رنگ شده و در اين ميان، يکي از مهم‏ترين مرزها اعتنا و اعتبار و هر دو گروه به نهضت امام حسين عليه‏السلام است که نه فقط نهضتي اسلامي و متعلق به همه‏ي مسلمانان بلکه نهضي انساني و متعلق به همه‏ي انسان‏هاي آزاده و ضدظلم است. (تأملي در نهضت عاشورا، رسول جعفريان، صص ۲۹۸- ۲۹۶)

 

تمامی حقوق این سایت برای دفتر نماینده ولی فقیه در استان کردستان محفوظ است

روز شمار حرکت امام حسین به کربلا

 

حضور امام حسین در شقوق عراق 20 ذیحجه 1 مهر پنج شنبه
حضور امام حسین در زرود عراق 21 ذیحجه 2 مهر جمعه
حضور امام حسین در ثعلبیه عراق شهادت میثم تمار دهه 60 قمری 22 ذیحجه 3 مهر شنبه
حضور امام حسین در منطقه زباله عراق رسیدن خبر شهادت مسلم به امام 23 ذیحجه 4 مهر یکشنبه
حضور امام حسین روز مباهله پیامبر اکرم(ص) روز خاتم بخش مولا علی (ع ) 24 ذیحجه 5 مهر دوشنبه
نازل شدن آیه هل اتی در حق اهلیت وحضور امام حسین (ع) در عقبه 25 ذیحجه 6 مهر سه شنبه
امام حسین (ع ) در شراف ،از این منزل به بعد بود که عبید الله ملعون مانع ورود امام به کوفه شد 26 ذیحجه 7 مهر چهار شنبه
امام حسین(ع ) در ذو حسم عراق واقعه دردناک حره به دستور یزید ملعون سال 63 قمری 27 ذیحجه 8 مهر پنج شنبه
حضور امام حسین (ع) در غدیب المجانات 28 ذیحجه 9 مهر جمعه
حضور امام حسین (ع) در قطقطانیه – رحلت حضرت ابوذر 29 ذیحجه 10 مهر شنبه
ورود قمر به برج عقرب ساعت 23:14 30 ذیحجه 11 مهر یکشنبه
امام حسین (ع) در قصر مقاتل آغاز سال 1438 ه.ق - ورود قمر به برج عقرب 1 محرم 12 مهر دوشنبه
ورود امام حسین به کربلا نامه امام برای اهل کوفه - ورود قمر به برج عقرب 2 محرم 13 مهر سه شنبه
ورود غمر سعد ملعون به کربلا 3 محرم 14 مهر چهار شنبه
فتوای شریح قاضی ملعون برای به شهادت رساندن امام حسین (ع) 4 محرم 15 مهر پنج شنبه
ورود حصین ابن نمیر ملعون به کربلا با چهار هزار سرباز 5 محرم 16 مهر جمعه
اولین محاصره رود فرات در کربلا یاری طلبی حبیب ابن مظاهر از بنی اسد 6 محرم 17 مهر شنبه
ملاقات امام حسین (ع) با عمر سعد ملعون – منع آب 7 محرم 18 مهر یکشنبه
قحط آب در خیام حسینی 8 محرم 19 مهر دوشنبه
تاسوعای حسینی درخواست تاخیر جنگ از سوی امام (ع) – محاصره خیام 9 محرم 20 مهر سه شنبه
عاشورای حسینی شهادت امام حسین (ع ) 10 محرم 21 مهر چهار شنبه
حرکت کاروان اسرای اهلیت از کربلا 11 محرم 22 مهر پنج شنبه
شهادت امام زین العابدین – دفن اجساد مطهر شهیدان کربلا 12 محرم 23 مهر جمعه
اسرای اهلییت در زندان کوفه – خبر شهادت امام حسین (ع) در مدینه وشام 13 محرم 24 مهر شنبه
فرستادن سرهای مطهر شهدای کربلا به سوی شام 14 محرم 25 مهر یکشنبه
حرکت کاروان اسرای اهلییت به سوی شام 19 محرم 30 مهر جمعه
تخریب بارگاه عسگریین و سرداب مقدس 23 محرم 4 آبان سه شنبه
شهادت امام سجاد (ع) به روایتی 25 محرم 6 آبان پنج شنبه
رسیدن کاروان اسرای اهلیت به پشت دروازه شام 29 محرم 10 آبان دوشنبه
شهادت حضرت رقیه 5 صفر 15 آبان شنبه
اربعین حسینی 20 صفر 30 آبان یکشنبه

 

بیرق امام حسین درحوزه ریحانه النبی (س)

 


به گزارش معاون فرهنگی حوزه علمیه ریحانه النبی (س) :امروز 12 مهر ماه مصادف با اول محرم مراسم عزاداری امام حسین (ع) سرور و سالار شهیدان در حوزه علمیه با حضور طلاب واساتید برگزار گردید .
در این مراسم حجه الاسلام والمسلمین سادات ضمن تسلیت این ایام در بیان اهمیت برگزاری جلسات عزاداری امام حسین مطالبی را بیان فرمودند
همزمان با این برنامه طلاب به پرچم بارگاه ملکوتی امام حسین (ع) تبرک جستند.

بیرق امام حسین درحوزه ریحانه النبی (س)

 


به گزارش معاون فرهنگی حوزه علمیه ریحانه النبی (س) :امروز 12 مهر ماه مصادف با اول محرم مراسم عزاداری امام حسین (ع) سرور و سالار شهیدان در حوزه علمیه با حضور طلاب واساتید برگزار گردید .
در این مراسم حجه الاسلام والمسلمین سادات ضمن تسلیت این ایام در بیان اهمیت برگزاری جلسات عزاداری امام حسین مطالبی را بیان فرمودند
همزمان با این برنامه طلاب به پرچم بارگاه ملکوتی امام حسین (ع) تبرک جستند.

آداب ماه محرم




1- سزاوار است كه حال دوستان آل محمد صل الله عليه و آله در دهه اول محرم تغيير نموده و در دل و سيماى خود، آثار اندوه و درد اين مصيبتهاى بزرگ را آشكار نمايند.

2- خوب است كه مقدارى از لذائذ زندگى را كه از خوردن و نوشيدن و حتى خوابيدن و گفتن به دست مى آيد، ترك نمايند و مانند كسى باشند كه پدر يا فرزند خود را از دست داده است .

3- خوب است كه روز تاسوعا و عاشورا، ديدار با برادران دينى را ترك كرده و آن روز را روز گريه و اندوه خود قرار دهند.

4- مستحب است كه در دهه اول محرم ، هر روز امام حسين عليه السلام را با زيارت عاشورا زيارت نمايند.

5- سزاوار است كه اگر مى توانند مراسم عزادارى آن حضرت را در منزل خود با نيتى خالص بر پا نمايند و اگر نمى توانند در مساجد يا منازل دوستانش به برپايى اين مراسم كمك كنند. 

6- شايسته است كه هر روز مقدارى از اوقات خود را در مكانهاى عمومى به عزادارى بپردازد.

7- مستحب است كه در آخر روز عاشورا، زيارت تسليت را بخوانند.

8- يكى از اعمال مهم دهه اول ، دعاى اول ماه است و براى اينكه اول اين ماه ، اول سال بوده و از طرف ديگر دعاهاى قبل از وقت نيز تاءثير خاصى در برآورده شدن حاجات و رسيدن به امور مهم دارد؛ اين دعا تاءثير زيادى در سلامتى و دورى از آفات دينى و دنيايى آن سال و بهبودى حال و به دست آوردن نيكيها دارد.

9- بهتر است كه در شب اول ، بعضى از نمازهايى را كه در اين شب وارد شده به مقدار حال و توانايى خود بخواند؛ حداقل دو ركعت نمازى را كه شامل حمد و يازده بار قل هو اللّه احد است را بخواند. بعد از آن ، دعايى را كه پيامبر صل الله عليه و آله بعد از اين نماز خوانده است و در كتاب اقبال نقل شده را بخواند و فرداى آن روز را روزه بگيرد. در روايت آمده است كسى كه چنين عملى را انجام بدهد مانند كسى است كه به مدت يك سال كارهاى خوب انجام داده و تا سال آينده محفوظ خواهد بود.

10- مستحب است كه روز سوم را روزه بگيرد. در روايت آمده است : حضرت يوسف عليه السلام در اين روز از چاه خارج شد. و اگر كسى اين روز را روزه بگيرد، خداوند مشكل او را برطرف نموده و سختيها را بر او آسان مى نمايد.

11- روايت شده است : مستحب است كه انسان تمام ماه را روزه بگيرد. و در مورد روزه روز تاسوعا و عاشورا روايت مخصوص داريم ، اما احتياط اين است كه روز عاشورا را روزه نگيرد ولى از خوردن و آشاميدن تا عصر خوددارى نمايد و آنگاه چيزى بخورد يا بياشامد؛ به جهت اين كه امام حسين عليه السلام و ياران حضرت در عصر از غصه هاى اين دنياى پست رهايى يافتند.

12- از كارهايى مثل سرمه كشيدن و غير آن ، بهتر است پرهيز شود.

13- مستحب است كه شب عاشورا تا صبح پيش قبر امام حسين عليه السلام بماند.

14- از شيخ مفيد رحمة اللّه روايت شده است كه شب بيست و يكم محرم ، شب زفاف سرور تمام زنان جهان حضرت فاطمه عليه السلام است و به همين جهت روزه آن روز مستحب مى باشد.

15- مستحب است كه در آخر ماه محرم محاسبه نفس ، استغفار و دعا براى اصلاح حال ، صورت پذيرد.


محرم

حضور مبارک همه همکاران وطلاب عزیز ایام تسیلت بادازهمه مداحان ومبلغین حوزهای علمیه خواهران ویژه التماس دعا دارم

محرم

فرارسیدن محرم حسینی وشهادت امام حسین ویاران باوفایش بر همه شیعیان تسلیت باد

فعالیتهای هفته دفاع مقدس

به گزارش معاون فرهنگی حوزه علمیه ریحانه النبی (س) : در مورخه 3/7/95  درصبحگاه این حوزه مبارکه به مناسبت هفته دفاع مقدس  مراسمی با حضور طلاب برگزار گردید و یکی از طلاب با خواندن مقاله ای در مورد دفاع مقدس یاد و خاطره شهدای گرانقدر هشت سال جنگ تحمیلی را گرامی داشتند . گزیده ای از این مقاله به شرح ذیل می باشد :

در 31شهریور 1359 رژیم بعثی عراق با تصمیم وطرح قبلی و با هدف بر انداختن نظام نو پای جمهوری اسلامی ،جنگی تمام عیار را علیه ایران اسلامی آغاز کرد جنگی نا برابر در شرایطی به ایران تحمیل شد که از جانب استکبار جهانی بویژه آمریکا تحت فشار شدیدی قرار داشت و در داخل کشور نیز جناح های وابسته به غرب و شرق با ایجاد هیاهوی تبلیغاتی و ایجاد درگیری های نظامی در صدد تضعیف نظام بودند . تحت چنین شرایطی امام خمینی (ره) به خروش آمد وندای ملکوتیش دلهای شیفتگان انقلاب ونظام را متوجه دفاع از کیان جمهوری اسلامی نمود ، به طوری که نیروهای مردمی بدون امکانات وتجهیزات و آموزشهای نظامی به مقاومت پرداختند .علی رغم کار شکنی رئیس جمهور وقت (بنی صدر) دفاع مقدس مردم مسلمان وانقلابی ایران شکل گرفت و نیروهای جوان وشهادت طلب به جبهه ها شتافتند جهاد و شهادت مردمان با ایمان و مخلص این سرزمین ستونهای نظام اسلامی را تا مدت ها مستحکم نمود .به منایبت بزرگداشت این همه ایثار و مجاهدت هر سال 31 شهریور تا ششم مهر به عنوان هفته دفاع مقدس نامگذاری شده است.

در ضمن از برنامه های انجام شده در این هفته فضا سازی حوزه بود و از جناب سرهنگ شرفبیانی مسئول حفظ آثار وارزشهای دفاع مقدس دعوت به عمل آمد ولی متا سفانه به دلیل تداخل برنامه های ایشان باحوزه تشریف نیاورد  .

گزارش دفاعیه تحقیق پایانی

به گزارش معاون پژوهش حوزه علمیه ریحانه النبی (س)

جلسه دفاعیه تحقیق پایانی در مدرسه مبارکه مورخه 95/7/7 برگزار شد.

در این جلسه تحقیقات پایانی با موضوعات:

-اهمیت نماز وشیوه های دعوت به نماز از دیدگاه قرآن

-بررسی تنبیه از دیدگاه آیات و روایات

-ازدواج موقت از دیدگاه آیات و روایات

توسط طلاب محترم خانم ها"  زینب حسینی،ملیحه شهبازی وفاطمه امیریان دفاع گردید.

دیدار مدیرمحترم استانی با طلاب جدیدالورود

مطالبی از آیت الله سید علی قاضی(ره)

 مطالب زیر گزیده ای از توصیه ها و وصایای آیت الله سید علی قاضی (ره) است که به شاگردان و اطرافیان خود فرموده اند و ما آن ها را به اختصار ذکر می نماییم.

باشد که کلامش چون صاعقه ای بر قلبمان بدرخشد و راهنمایمان در تاریکی ها باشد.

نماز

شما را سفارش می کنم به اینکه نمازهایتان را در بهترین و با فضیلت ترین اوقات آنها به جا بیاورید و آن نمازها با نوافل، 51 رکعت است؛ پس اگر نتوانستید، 44

رکعت بخوانید واگر مشغله های دنیوی نگذاشت آنها را به جا آورید، حداقل نماز توابین را بخوانید [ نماز اهل انابه و توبه هشت رکعت هنگام زوال است]

مرحوم علامه طباطبایی و آیت الله بهجت از ایشان نقل می کنند که می فرمودند:

. اگر کسی نماز واجبش را اول وقت بخواند و به مقامات عالیه نرسد مرا لعن کند

مرحوم آقای سید هاشم رضوی هندی می فرمایند:

روزی یکی را به محضر آقای قاضی آوردند که مثلا آقا دستش را بگیرد و راهنمایی اش کند. مرحوم آقای قاضی فرموده بودند: به این آقا بگویید که نماز را در اول وقت

بخواند.بعد معلوم شد که آن آقا وسواس در عبادات داشته و نماز را تا آخر وقت به تأخیر می انداخته است.

اما وصیت های دیگر، عمده آنها نماز است. می فرمودند نماز را بازاری نکنید اول وقت به جا بیاورید با خضوع و خشوع اگر نماز را تحفظ کردید همه چیزتان محفوظ

میماند و تسبیح صدیقه کبری سلام الله علیها که از ذکر کبیر به شمار می آید و آیت الکرسی در تعقیب نماز ترک نشود.

دعا در قنوت نماز

آقای قاضی به شاگردان خود دستور می دادند این دعا را در قنوت نماز هایشان بخوانند: « اللهم ارزقنی حبّک و حبّ ما تحبه، و حبّ من یحبّک، والعمل الذی یبلغنی

إلی حبّک واجعل حبّک احبّ الاشیاء إلی.»

نماز شب

اما نماز شب پس هیچ چاره و گریزی برای مؤمنین از آن نیست، و تعجب از کسی است که می خواهد به کمال دست یابد و در حالی که برای نماز شب قیام نمی کند

و مانشنیدیم که احدی بتواند به آن مقامات دست یابد مگر به وسیله نماز شب .»علامه طباطبایی می فرمودندچون در نجف اشرف برای تحصیل مشرف شدم، از نقطه

نظر قرابت و خویشاوندی گاه گاهی به محضر مرحوم قاضی شرفیاب می شدم تا یک روز در مدرسه ای ایستاده بودم

که مرحوم قاضی از آن جا عبور می کردند. چون به من رسیدند، دست خود را روی شانه من گذاردند و گفتند:ای فرزند! دنیا می خواهی نماز شب بخوان، آخرت می

خواهی نماز شب بخوان!

حاج سید هاشم حداد می فرمودند: « مرحوم آقا خودش این طور بود و به ما هم این طور دستور داده بود که در میان شب وقتی برای نماز شب برمی خیزید، چیز

مختصری تناول کنید، مثلاً چای یا دوغ یا یک خوشه انگور یا چیز مختصر دیگری که بدن شما از کسالت بیرون آید و نشاط برای عبادت داشته باشید.»

راه های مقابله با استرس

راههای مقابله با استرس :

استرس در لغت به معناي شدت و سخت گيري بيش از حد مي باشد. استرس در واقع مجموع واكنش‌هاي فيزيكي، ذهني و عاطفي است كه در نتيجه تغييرات و نيازهاي زندگي شخص بروز مي‌كنند. اين تغييرات ممكن است بزرگ يا كوچك باشند

استرس مخصوص قشر يا طبقه خاصي از مردم نيست به طور کلي استرس بر روي افراد مختلف اثرات متفاوتي برجا گذاشته و مي تواند در يک شخص به خصوص سال به سال تأثيرهاي متفاوتي داشته باشد.

در تقسيم بندي کلي استرس مي توان آن را به دو گروه استرس بد و خوب تقسيم کرداما اغلب آنچه به عنوان استرس، در ميان ما شناخته شده است «استرس بد» مي باشد که همیشه پيامد منفي به همراه دارد ومي تواند روند يک زندگي سالم را مختل کرده و افراد را دچار نابهنجاريهاي رفتاري و رواني کند به طوری که گفته می شودهفتاد تا هشتاد درصد مراجعات به پزشکان در رابطه با بيماريهاي ناشي از فشار رواني است وکساني که در شرايط پراضطراب زندگي مي کنند 5/4 برابر بيشتر از سايرين در معرض سکته هاي قلبي و مغزي هستند .

عوامل استرس زا:

1. استرس زاهای شخصي:  معضلات خانوادگي، توقعات اطرافيان، خستگي، بيماريها، نابسامانيهاي رفتاري در ميان اعضاي خانواده ، از دست دادن عزيزان و ، برنامه هاي تلويزيون و اخبارو…

2. استرس زاهای اجتماعي: عدم تأمين مالي، عدم تأمين شغلي، ازدواجهاي ناموفق، اعتياد، کارهاي اداري و ترافيک شهري، مشکلات اقتصادي و سياسي و …

علایم استرس :

1) علايم فيزيکي: تپش قلب، نفس نفس زدن، سردرد، عرق کردن، سوء هاضمه، احساس تهوع و افزايش حرکات روده ها و… از علايم فيزيکي هستند.

2) علايم روانشناختي: ناتواني در تصميم گيري، ضعف تمرکز حواس، ضعف حافظه، کابوس شبانه ، افکار منفي و… را مي توان از علايم روانشناختي برشمرد.

3) علايم هيجاني: زودرنجي، يأس و واهمه، بدگماني، کاهش عزت نفس، کاهش اعتماد به نفس و احساس نااميدي.

بيماريهايي از قبيل آسم، حساسيتها ، ريزش مو، چاقي يا کاهش وزن، ديابت ، شب ادراري در کودکان زخم معده، زخم دهان، بي خوابي و بدخوابي است، بيمايهاي قلبي و عروقي ، سرطان ناشي از استرس هستند.

برخی راهکارهاي غلبه بر استرس:

1. يک رژيم غذايي مؤثر، ورزش و برنامه استراحت: با متناسب شدن شرايط جسماني بدن قادر به پاسخگويي و خنثي کردن انتظاراتي که از شما مي رود خواهيد بود.

2. برنامه ريزي دقيق کارها: با برنامه ريزي درست مي توان از زمان، استفاده بهينه برد.

3. فعاليتهاي هنري: هنر نشاط خاصي را به ذهن مي بخشد و در نتيجه از بروز استرس مي کاهد.

4 . ايجاد تغييرات کارساز در زندگي : تنها عامل مشترک در ايجاد هر نوع استرس، لزوم ضرورت و اجبار در ايجاد تغيير و تحول مهم، در روند زندگي معمولي فرد است.

5. رفع هيجان و دلهره: اين عمل باعث مي شود که خستگي شما برطرف شود، توان جسمي و روحي شما را بالا مي برد و تا حدود زيادي ترس و هيجان زدگي را در شما کاهش مي دهد.

6. برقراري روابط اجتماعي و همدلي در بين افراد جامعه:  انزوا و ارتباط مؤثر نداشتن با افراد جامعه افزايش استرس را به دنبال دارد.

7. استفاده از آرامش بخشي ذهني: اين روش که خود شامل چند مبحث مي باشد(از قبیل یوگا ،مراقبه و…) روشي بسيار مناسب بوده تا ذهن خود را از عوامل استرس را دور کنيد و به آن آرامش دهيد.

در بينش اسلامي براي جلوگيري از بيماريهاي روحي و رواني سفارشاتي شده که عبارتند از:

1. ياد خدا       2. زيارت اهل بيت(علیهم السلام)

3. وضوگرفتن 4. روزه گرفتن: صبر انسان را در برابر هواهاي نفس بيشتر کرده و عزت نفس انسان را بالا مي برد.

5. دوستي با افراد باايمان    6. اميدواري به رحمت خداوند

حدیث روز

یا صاحبالزمان (عج)

دهه کرامت.

بسمه تعالی

به گزارش معاون فرهنگی حوزه علمیه ریحانه النبی(س) به مناسبت دهه کرامت همایشی با عنوان تجمع بانوان فاطمی باهمکاری ستاد عتبات عالیات ،کمیته امور بانوان آموزش وپرورش وحوزه مبارکه مورخ 17/5/1395در سینمابهمن سنندج برگزار گردید.

در ابتدا مراسم سرکار خانم حیدری مشاور اموربانوان آموزش پرورش رئیس امور بانوان ستاد عتبات عالیات ضمن عرض تبریک به مناسبت دهه کرامت به تمامی شرکت کنندگان خیر مقدم عرض نمودند، ودر ادامه حجت الاسلام والمسلمین حاج آقا سادات معاون امور مذهبی دفتر نماینده ولی فقیه ورئیس ستاد عتبات عالیات به سخنرانی پرداختند.

حجت الاسلام والمسلمین حاج آقا سادات در ابتدا با اشاره به دوران های مختلف ونحوه برخورد با بانوان بیان نمودند:در طول تاریخ همواره به زنان ظلم می شد وعقاید خرافی بسیاری در این خصوص بوده وحتی ارثیه نیز به دختران تعلق نمی گرفت ودر صورتی هم که شوهر فوت می شود همسرش را در آتش می سوزاندند.

ایشان در ادامه افزودند:در قرن 18در غرب جنبشی در دفاع از حقوق زنان به نام فمنیسم تشکیل گردید،که درنهایت منجر به آن شد که زنان را به عنوان نیروی کار ارزان وارد کارخانه وبازار کار کردندوحجاب را از زنان غربی گرفتند،واورا بازیچه دست سرمایه داران کردن و هرچه بخواهند تبلیغ کنندوفروش زیاد داشته باشنداز زنان استفاده می نماید.

رئیس ستاد عتبات عالیات با تصریح بر کرامت بانوان در متون دینی بیان نمودند:پیامبر اکرم(J)می فرمایند:اگر کسی در خانه3 دختر داشته باشدبهشت بر او واجب است ودر طول اسلام بانوان فراوانی داریم که در اسلام به بزرگی از آنان یاد شده از قبیل حضرت زهرا $وحضرت زینب $وحضرت معصومه ($) که امام جعفر صادق (A)می فرمایند:خداوند حرمی دارد که آن کعبه است وحضرت علی(A)حرمی دارد که آن در مسجد کوفه است وپیامبرJحرمی دارد وآن مدینه است وامامان حرمی دارد  وآن در قم است وآن حرم حضرت معصومه است.

حاج آقا سادات در ادامه با اشاره به کرامت حضرت معصومه بیان نمودند :زمانی که امام موسی بن جعفرA در زندان بودندمردم خواستار جواب سوال از ایشان بودندحضرت می فرمود بروید از دخترم معصومه($)بپرسید.

بعد سخنان حجت الاسلام والمسلمین حاج آقا سادات گروه دف نوازی نوای رحمت مولودی در خصوص فضایل پیامبراکرم (ص) سردودند.

 بعد از دف نوازی سرکار خانم آژیر رئیس امور بانوان استانداری ضمن خیر مقدم به تمامی شرکت کنندگان   چنین بیان کردند:در امور بانوان تلاش بر این شده که تفاوتهای جنسیتی دراستخدامی ها از بین برود ونسبت به امور بانوان همت تلاش های فراوانی صورت گیرد .

خانم آژیر در خصوص ارتباط با دختران نوجوان بیان کردند:دختران با پدران خود رابطه دوستانه وصمیمانه داشته باشند نیاز های دوره جوانی را باید شناخته ودرک شود ومشکلی که برای نوجوان پیش می آید شاید در نظر پدرومادر مسئله خاصی نباشد اما برای نوجوان چنین نیست واز مقایسه کردن،تحقیر کردن،توهین کردن جدا خوداری گردد،نیاز های نوجوان باید شناخته شود چراسلامت جامعه در گرو سلامت دختران هست وباید دختران سالم ،باانگیزه تربیت کنیم.

بعدسخنرانی سرکار خانم آژیرکلیپ در خصوص ساخت ضریح مقدس امام حسین (ع) پخش گردید وجناب آقای درویشی در این خصوص مداحی نمودند وپرچم حرم مطهر ابا عبد الله الحسین(A)در این جلسه رونمایی وتمامی شرکت کنندگان به آن تبرک جستن.

(ومن الله توفیق)

مناجات عاشقانه با خدا.

الهى ! از من آهى و از تو نگاهى . الهى ! عمرى آه در بساط نداشتم و اينك جز آه در بساط ندارم . الهى ! غبطه ملائكه اى را مى خورم كه جز سجود نمى دانند، كاش حسن از ازل تا ابد در يك سجده بود.

الهى ! دل بى حضور چشم بى نور است ، اين دنيا را نمى بيند و آن ، عقبى را.

 

الهى ! آن كس تاج عزّت بر سر دارد كه حلقه ي ارادتت را در گوش دارد و طوق عبوديت را در گردن.

 علامه حسن زاده آملی 

دعا های سریع الاجابه.

اگرچه دعاهای زیادی از امامان معصوم (ع) نقل شده است که مورد اجابت واقع شده و سریع الاجابة هستند، که ذکر متن آنها در این جا مقدور نیست و فقط به ذکر اسامی چند مورد که دارای اهمیت خاص هستند اشاره می شود:

 1. دعای توسل

 2. دعای فرج

 3. دعای اسم اعظم

 4. دعای مقاتل بن سلیمان از امام سجاد(ع)

 5. دعایی تحت عنوان سریع الاجابة: از امام موسی بن جعفر (ع) با این شروع که: «اللهم انی اطعتک فی احب الاشیاء الیک و ….»

 6. دعایی از امام صادق (ع) که هر کسی ده بار یا الله بگوید، به او گفته می شود، لبیک، حاجت تو چیست؟

 7. دعایی از امام جعفر صادق (ع) که هر کس یا رب یا الله بگوید به گونه ای که تا نفس او قطع شود، گفته می شود لبیک حاجت تو چیست؟

 این دعا ها در کتاب مفاتیح الجنان تحت عنوان دعای سریع الاجابة آمده است.

 

خوش خلقی.

هر چه کنی به خود کنی

اسم او یونس و اسم پدرش عبدالله و شغلش خیاطی بود . این شخص چنان که در دنباله داستانش اقرار می کند در جوانی نادانی نموده و وظیفه خود را فراموش کرده و عاق پدر شده بود .

روزی شخصی برای کاری پیش این آقای خیاط آمد و بر روی تختی که در دکان خیاطی گذاشته بود نشسته و با خیاط مشغول صحبت شد ، دراین اثناء پسری آمد و با خیاط بر سر موضوعی به مشاجره پرداخت و حتی گلوی او را گرفته و سخت فشار داده ! این پسر همین خیاط بود .
شخص بیگانه وقتی جدل پدر و پسر و اهانت پسر نسبت به پدر را دید مداخله نموده پسر را مورد عتاب قرار داده و گفت مردک ولش کن ! مگر کسی با پدرش این طور رفتار می کند ؟! آن گاه رو به پدر کرده و تسکین قلب به او داد اما آن پدر گفت : برادر او را ملامت نکن او حقا پسر من است به خدا قسم در همین محل که امروز پسرم گلوی مرا فشرد ، روزی من گلوی پدرم را فشرده ام .


حضرت علی ( علیه السلام ) می فرماید :
هرکس کشت خود را درو می کند و به آن چه کرده کیفر داده می شود ،
هرکس به آن چه انجام داده و به آن چه کرده جزا داده می شود .


ارزش پدر و مادر ص 351
مجازات گناه کاران ص 108

خدا یک تار و یک تور و یک تیر دارد...

خدا یک تار و یک تور و یک تیر دارد، با تار و تور و تیر خود آدم ها را جذب می کند.
تار خدا قرآن است.نغمه های قرآن آسمانی است خیلی ها از این طریق جذب می شوند.
خیلی ها را با تور جذب خودش می کند، مثل مراسم اعتکاف و مراسم ماه رمضان و شب قدر.
تیر خدا همان بارهای مشکلات است، غالب آدمها را از این طریق جذب خودش می کند اولیای خدا برای مشکلات لحظه شماری می کردند.


حاج محمد اسماعیل دولابی

رازی که آیت الله بهجت در قرآن خود نوشت:

 

آیت الله العظمی شیخ محمد تقی بهجت در حاشیه قرآن شخصی خود دستور عمل زیبایی را نوشته بودند که در ادامه می خوانید:
هر کس در بین الطلوعین یعنی بین فجر کاذب و فجر صادق ( ۵ دقیقه قبل از اذان صبح تا ۵ دقیقه بعد از اذان) این ذکر را بگوید هر حاجتی داشته باشد برآورده میشود ولو اگر تشرف به خدمت امام زمان (عج) باشد:

•صلوات (۱۴ بار)

•یا مولای یا صاحب الزمان ادرکنی (۴۰ بار)

•صلوات (۱۴ بار)