موضوعات: "بدون موضوع" یا "فرهنگی"

یا ابا صالح المهدی...

 

یک روز نسیم خوش خبر می آید

                                   بس مژده به هر کوی و گذر می آید

عطر گل عشق در فضا می پیچد

                                  می آیی و انتظار سر می آید

                                                        

                                                        فرا رسیدن ماه شعبان بر عاشقان مبارک

بیانات مقام معظم رهبری در مورد ماه شعبان.

 

انتظار منتظران مهدی موعود، در درجه اول، انتظار استقرار عدالت است …

درد بزرگ بشریت، امروز همین مساله فقدان عدالت است . همیشه دستگاه های ظلم و جور در سطح دنیا به شکل های مختلف بر

مردم جفا کرده اند; بشریت را زیر فشار قرار داده اند و انسان ها را از حقوق طبیعی خود محروم کرده اند; اما امروز این معنا از همیشه

تاریخ بیشتر است و رفع این را انسان از ظهور مهدی موعود می طلبد و انتظار می برد . مساله، مساله طلب عدالت است …

جوانان و روشنفکران و عموم ملت ما با اعتقاد به ظهور مهدی، علیه الصلاة والسلام، این اعتقاد راسخ را در دل خود پرورش می دهند که

نظم ظالمانه جهانی، قابل زوال است و ابدی نیست; می شود با آن مبارزه و در مقابل آن ایستادگی کرد …

درس دیگر اعتقاد به مهدویت و جشن های نیمه شعبان برای من و شما این است که هر چند اعتقاد به حضرت مهدی، ارواحنا فداه، یک

آرمان والاست و در آن هیچ شکی نیست; اما نباید مساله را فقط به جنبه آرمانی آن ختم کرد - یعنی به عنوان یک آرزو در دل، یا حداکثر

در زبان، یا به صورت جشن - نه، این آرمانی است که باید به دنبال آن عمل بیاید . انتظاری که گفته اند، فقط نشستن و اشک ریختن

نیست; انتظار به معنای این است که ما باید خود را برای سربازی امام زمان آماده کنیم . سربازی امام زمان، کار آسانی نیست .

سربازی منجی بزرگی که می خواهد با تمام مراکز قدرت و فساد بین المللی مبارزه کند، احتیاج به خودسازی و آگاهی و روشن بینی

دارد.

نوشته ایی از چارلی چاپلین.

بدون شرح...

این جمعه هم گذشت و ...

 

دلم گفت بگویم

بنویسم

که چرا عشق به انسان نرسیدست

چرا آب به گلدان نرسیدست

و هنوزم که هنوز است

غم عشق به پایان نرسیدست

بگو حافظ دلخسته ،زشیراز بیاید

بنویسد که هنوزم که هنوز است

چرا یوسف گمگشته به کنعان نرسیدست

و چرا کلبه ی احزان به گلستان نرسیدست

عصر این جمعه ی دلگیر

وجود تو کنار دل هر بیدل آشفته شود حس

تو کجایی گل نرگس؟تو کجایی گل نرگس؟؟؟

                                                 این جمعه هم گذشت و باز نیامدی مولایم.

 

 

عیدمبعث مبارک باد.

 

امشب، شبستان چشمان حرا، به ضیافت فرشتگان سپیدبال و مقرّب الهی، روشن شده است.
امشب، مهتاب، با گام‏های چالاک، از قلب حرا برمی‏آید تا بر شانه کعبه بوسه بزند.
جبرئیل از راه رسیده است؛ با تاج دلبرانه رسالت احمدی بر دست و ردایی از جنس حریرِ بهشتی نبوت برای قامت برازنده خاتم رسولان.
امشب، واپسین پیامبر الهی، از حرم آسمانی، پای به حریم رسالت می‏نهد تا مکارم اخلاق، به تازگی نفس او، کمال یابد. جشنِ بعثت محمد امین صلی‏الله‏علیه‏و‏آله است؛ امینی با پیام برابری و برادری مؤمنان که اوج آزادگیِ بلال را در سینه دارد؛ جانِ شیفته عمار را با نسیم خوشِ تقوا، به آسمان پر می‏دهد و ایثار و جانبازی یاسر و سمیه را بارور خواهد کرد.
ماه، مسرور از عظمتِ اتفاقی است که توحید سلمان را فراگیر خواهد کرد، پارسایی و قناعتِ ابوذر را تکثیر می‏کند و شرافت خلیفة اللهی را به نمایش می‏گذارد تا تمدنِ شکوهمند اسلام، بر دوش ساده‏زیستی و ایمانِ مهاجر و انصار، جهانی شود و رؤیای مدینه فاضله نسل آدمی، تحقق یابد.

 

ـ عید مبعث، سالروز آغاز برترین و آخرین دین الهی، بر امت پیغمبر خاتم گرامی باد!

آن لحظه عظیم....

 

و خدا می‏داند در آن لحظات شگفت، چه رخ داده است! گویا زمان برای ساعتی، از حرکت افتاد و زمین از تکاپو

و گردش؛ همه فرشتگان آسمان‏ها، با شگفتی و شوق، به زمین چشم دوخته بودند؛ در زمین اما اضطرابی

دیگرگونه حاکم بود. همه موجودات، از جماد و نبات و حیوان، بلکه همه ذرات عالم که لحظه‏ای از ستایش

خداوند فرو نمی‏ایستند، مضطربانه و لبریز از شوق، این حادثه عظیم را می‏نگریستند.


عالم، بی‏اغراق، در سکوتی محض، فقط چشم شد خیره به غاری تاریک و کوچک در حوالی مکه، تا لحظه

عظیم نزول وحی، این بزرگ‏ترین ارتباط ملک و ملکوت را به نظاره بنشیند.


… و ناگهان، صدای پرهیبت فرشته اعظم الهی، در غار که نه، در همه عالم طنین افکند: «اقرأ باسم ربک الذی خلق».

السلام علیک یارسول الله ...

 

درود بر تو ای بزرگمرد تاریخ؛ ای آن‏که سیاهی زمان و زمینی که در آن می‏زیستی، به قدر خردلی، دل

دریایی‏ات را آلوده نساخت و تباهی و جهالت و نکبت عالم، جرئت نزدیکی به حریم قدس انسانیت و شرافت تو نیافت.


چهل سال، گوهر ناب وجود خویش را از دستبرد شیاطین حفظ کردی و با صیقل عشق و شیدایی حق، جلا

بخشیدی تا نگینی شود بر خاتم زیبای رسالت حق؛ گوارا باد بر تو این جایگاه رفیع!


اکنون که آهسته و باوقار، ولی تسلیم خواست الهی، از غار حرا فرو می‏آیی، درود همه ذرات عالم را پذیرا

باش و به آواز «السلام علیک یا رسول اللّه‏» ما، گوش بسپار!

شهادت امام موسی کاظم (ع) تسلیت باد.

کن روان ،اشک غم ای شیعه به دامان امروز

تسلیت ده به شهنشاه خراسان امروز

کشته شد موسی ابن جعفر زجفای هارون

زیر زنجیر بلا،گو شه زندان امروز

 

برگزاری امتحانات پایان ترم حوزه ریحانه النبی (س) سنندج.

امتحانات پایان ترم طلاب حوزه ریحانه النبی (س) با برگزاری امتحانات داخلی برگزار گردید و طلاب در امتحانات خود شرکت نمودند.

رمز پنهان و بسیار جالب در انگشت حلقه.

 

مراحل زیر را به ترتیب انجام دهید تا معجزه ای شگفت انگیز را متوجه شوید. ابتدا کف دو دست تان را روبه روی هم قراردهید و دو

“انگشت میانی” دست های چپ و راست تان را پشت به پشت هم بچسبانید…

چهار انگشت باقی مانده را از نوک آن ها به هم متصل کنید. به این ترتیب، تمامی پنج انگشت به قرینه شان در دست دیگر متصل

هستند.

رمز پنهان و بسیار جالب در انگشت حلقه

▪ سعی کنید ” انگشت های شست ” را از هم جدا کنید. انگشت های شست، نمایانگر ” پدر و مادر” هستند. انگشت های شست

می توانند از هم جدا شوند زیرا تمام انسان ها روزی می میرند. به این صورت پدر و مادر، روزی ما را ترک خواهند کرد و خود ما نیز زمانی

که شریک زندگی مان را انتخاب کنبم ،خانه ی پدری را ترک می کنیم .

▪ دوباره انگشت های شست را به هم متصل کرده و سعی کنید “انگشت های دوم” را از هم جدا نمایید. انگشت های دوم (انگشت

اشاره) نمایانگر “خواهران و برادران” هستند. آنان هم برای خود ، همسر و فرزندانی دارند. این هم دلیلی است که آنان ما را ترک کنند.

▪ حال پس از متصل کردن انگشت های اشاره ، سعی کنید ” انگشت های میانی ” را از هم جدا کنید. انگشت های میانی، نمایانگر

خود” ما هستند که وجود آن ها نشانه ارتباط ما با کل اعضای خانواده می باشد.

▪ اکنون انگشت های میانی را روی هم بگذارید و “انگشت های کوچک” را از هم جدا کنید. انگشت کوچک، نماد “فرزندان” هستند. دیر یا

زود آنان ما را ترک می کنند تا به دنبال زندگی خود بروند.

▪ انگشت های کوچک را نیز روی هم بگذارید. سعی کنید “انگشت های چهارم” (همان ها که در آن حلقه ازدواج را قرارمی دهیم) را از

هم باز کنید. به احتمال زیاد متعجب خواهید شد که به سختی می توانید آن ها را از هم باز کنید به این دلیل که آن ها نماد ” زن و

شوهر ” هستند و برای تمام عمر به هم متصل باقی می مانند.

عشق های واقعی همیشه و همه جا به هم متصل باقی خواهند ماند. هر چند مطلب فوق یک افسانه ی چینی است اما اگر هر کدام از

ما با این حس که پیوندمان با همسرمان ناگسستنی است و تحت هر شرایطی باید در کنار هم بمانیم زندگی مشترک را شروع کنیم ،

آن وقت خیلی بهتر با مشکلات که لازمه ی هر زندگی است کنار می آئیم.

 

 

اماما!روحت شاد ویادت گرامی باد.

 

گل رفت و شمیم خوشش اینجاست هنوز

بلبل به هوا ی گل چه شیداست هنوز

رفتی ز جهان اگر چه ای روح خدا

لیکن علم مهر تو بر پاست هنوز

رحلت جانسوز امام خمینی(ره) تسلیت باد

.

جمله های عالی از آدم های عادی.

1-ترجیح می دهم حقیقتی مرا آزار دهد، تا اینکه دروغی آرامم کند . 

2-تنها دو روز در سال هست که نمیتونی هیچ کاری بکنی!

 یکی دیروز و یکی فردا .

3-خوبی بادبادک اینه که

می‌دونه زندگیش فقط به یک نخ نازک بنده

ولی بازم تو آسمون می‌رقصه و می‌خنده . 

4-با کسی زندگی کن که مجبور نباشی

یه عمر برای راضی نگه داشتنش فیلم بازی کنی . 

5-انسان مجموعه ای از آنچه که دارد نیست؛

بلکه انسان مجموعه ای است از آنچه که هنوز ندارد، اما می تواند داشته باشد . 

6-مردمی که گل ها را دوست میدارند خود از آن گل ها دوست داشتنی ترند . 

7-تهمت مثل زغال است اگر نسوزاند سیاه می کند . 

8-چقدر سخت است همرنگ جماعت شدن وقتی جماعت خودش هزار رنگ است . 

9-اگر گیاهان صدایی نداشته باشند

به معنای آن نیست که دردی ندارند . 

10-اگرمیخواهی محال ترین اتفاق زندگیت رخ بدهد

باور محال بودنش را عوض کن .

11 -آن اندازه که ما خود را فریب می دهیم و گمراه می کنیم، هیچ دشمنی نمی تواند . 

12-حتی اگر بهترین فرد روی کره زمین هستید به خودتون مغرور نشوید

چون هیچ کس از شخصی که ادعا می کند خوشش نمی آید . 

13-من در رقابت با هیچکس جز خودم نمیباشم

هدف من مغلوب نمودن آخرین کاری است که انجام داده ام .

«بیل گیتس» 

14-تنها راه کشف ممکن ها، رفتن به ورای غیر ممکن ها است .

«آرتور کلارک »

15-برای یاد گرفتن آنچه می خواستم بدانم احتیاج به پیری داشتم

اکنون برای خوب به پا کردن آنچه که می دانم، احتیاج به جوانی دارم.

«ژوبرت»

16-دوست تو کسی است که هرگاه کلمه «حق» از تو شنید، خشمناک نشود . 

17-معبودا!

به بزرگی آنچه داده ای آگاهم کن تا کوچکی آنچه ندارم نا آرامم نکند. 

18-بسان رود که در نشیب دره سر به سنگ می کوبد رونده باش

امید هیچ معجزی ز مرده نیست، زنده باش . 

19-یادها فراموش نخواهند شد، حتی به اجبار

و دوستی ها ماندنی هستند، حتی با سکوت . 

20-مترسک عروسک زشتیست که از مزرعه مراقبت میکند

و آدمی مترسک زیباییست که جهان را می ترساند .

21-دوستی کلام زیباییست که هرکس درکش کرد، ترکش نکرد . 

22-زندگی قانون باور ها و لیاقتهاست، همیشه باور داشته باش

لایق بهترین هایی . 

23-اگر مایلید پیام عشق را بشنویم، بایستی خود نیز این پیام را ارسال کنیم . 

24-در زمین عشقی نیست که زمینت نزند، آسمان را دریاب . 

25-زندگی یعنی :

ناخواسته به دنیا آمدن

مخفیانه گریستن

دیوانه وار عشق ورزیدن

و عاقبت در حسرت آنچه دل میخواهد و منطق نمیپذیرد، مردن  

26-زن مانند شیشه ی ظریف و شکستنی است

هرگز توانایی مقاومت او را نیازمایید، زیرا ممکن است شیشه ناگهان بشکند . 

27-آموخته‌ام که هیچ‌گاه نجابت و تواضع دیگران را به حساب حماقت‌شان نگذارم . 

28-پیروزی یعنی :

توانایی رفتن از یک شکست، به شکستی دیگر

بدون از دست دادن اشتیاق .

29-مردم هرگز خوشبختی خود را نمیشناسند

اما خوشبختی دیگران همیشه در جلو دیدگان آنهاست 

30-کسی باش که عمری با تو بودن، یک لحظه، و لحظه ای بی تو بودن، یک عمر باشد . 

31-زندگی ارزش دویدن دارد، حتی با کفشهای پاره.

قلب همسرتان را با این هفت کلید باز کنید.

 

اساسا همه اشخاص، حتی اگر خیلی هم با یکدیگر همراه باشند، می توانند از نکات کوچکی که برای بهتر کردن روابط وجود دارند،

استفاده کنند کسانی که در روابط خود مشکل دارند، ممکن است پیش از بهبودبخشی، به برخی تغییرات جدی نیاز داشته باشند.

اشخاصی میتوانند خوب رابطه برقرار کنند، همواره با استفاده از تغییراتی هر چند جزئی میتوانند ارتباطشان را با دیگران بهتر کنند.

از طرف دیگر، همین اتفاقات کوچک است که جمع شده و کیفیت و صفات این رابطه را تعیین می کنند. بنابراین، حتی اگر رابطه شما را

نمی توان به عنوان نمونه ای کاملا مناسب توصیف کرد، انجام نکات ریز لیست شده در این مطلب یا نکاتی از این دست که ممکن است

بتوان آنها را از حاشیه بیرون آورد و از سیم به زر تبدیل کرد را عادت خود سازید.

1- بیان احساسات:

شما به طور حتم همسرتان را دوست دارید و او هم این را می داند، اما این بدان معنا نیست که او نیاز به شنیدن آن ندارد. «اساسا

دریافته ام که میزان ابراز علاقه به همسرم با میزان صمیمیت من با او کاملا متفاوت است. اگرچه فکر می کنم احساس صمیمیت است

که نسبت به دیگر روش های موجود، مرا به بیشتر بیان کردن آن ترغیب می کند. هر راهی به او این اجازه را می دهد که بداند من

همیشه به او فکر می کنم.چیزی که در اینجا باید در مورد آن احتیاط کرد، تکرار بیش از حد این رفتار است. به خصوص اگر طرف مقابل تان

در آن زمان با شما احساس نزدیکی نکند.

2- کنار گذاشتن همه چیز:

به راستی شما می توانید میزان دوست داشتن خود را با متوقف کردن هر کاری که به آن مشغول هستید و توجه به همسرتان، ابراز

کنید. این نکته، به ویژه اگر درست هنگامی صورت گیرد که شما او را پس از دوری به نسبت طولانی ملاقات می کنید، مثلا وقتی از سفر

به خانه بازمی گردد، بسیار کارساز است. «کارهای کوچکی که همسرم انجام می دهد، باعث می شود تا احساس خوبی داشته

باشم. گاهی که به منزل می آیم همه کارهایش را رها می کند و جلوی در به استقبالم می آید.

این هم یکی از روش های تأثیرگذاری است که به طور قابل توجهی به خلق وخوی گیرنده آن بستگی دارد.

3- توجه:

وقتی کسی به آنچه شما انجام داده اید، توجه دارد، احساس خوبی به شما دست می دهد.بنابراین در جایی که آنها وقت، انرژی و

توجه به خرج داده اند، توجه کنید. وقتی همسرتان لباس تازه ای می پوشد، موهایش را مدلی جدید کوتاه می کند، از عطری خوشبو

استفاده می کند، یا هر چیز دیگری را که تغییر می دهد، شما باید به آن توجه کنید. بگذارید او بداند که متوجه آن تغییر شده اید.

به خصوص اگر آن عمل را به خاطر شما انجام داده، همانند پوشیدن لباسی که می دانسته مورد پسند شماست.

چه زمانی که کاری را برای خوشایند شما انجام دهند و چه حتی وقتی به خاطر شما نباشد، تعریف کردن آنها را نمی آزارد، بلکه این کار

قدردانی شما را نشان می دهد.

۴- اجازه دهید آنها متوجه تحت تأثیر قرار گرفتن شما بشوند:

این مورد در واقع یک مشکل عمده است. به نظر برای مردها نسبت به زن ها، مشکل مهم تری است.در حقیقت مسئله این است که،

موضوعی که شما را تحت تأثیر قرار داده به چه میزان جزئی بوده است.همه دوست دارند بدانند کاری که آنها برای جلب توجه شما انجام

داده اند، چه بوده است. برای این مورد یک استنباط هم وجود دارد.بگذارید زمانی که به آنها افتخار می کنید، آنها متوجه شوند. اگر طرف

مقابل به میزان قابل ملاحظه ای وقت و انرژی صرف موضوعی می کند تا نتیجه جالب توجهی مانند کم کردن میزان زیادی از وزنش،

تکمیل پروژه ای عظیم و پیچیده، غلبه بر خشم یا مواردی از این قبیل که دستاوردی دشوار را دربر می گیرند، به دست بیاورد، بگذاریم

درک کنند که شما برای آنچه انجام داده اند یا در برابر آن استقامت کرده اند، به آنها افتخار می کنید. این عمل باعث ایجاد حس بهتر و

انگیزه بیشتر در تلاش های جدی آنها در آینده خواهد شد.

۵- به یاد داشتن لحظات خاص و تقسیم آن:

وقتی برای مدت زمانی هر چند هم کوتاه در کنار هم هستید، لحظه های فراموش نشدنی زیادی خواهید داشت.همانطور که مدت

طولانی تری با هم هستید، آنها بیشتر و بیشتر می شوند.با اینکه ممکن است برخی از خاطرات کم اهمیت نخستین تان را از یاد ببرید

اما همواره مجموعه ای از آنها (خاطره ها) شما را همراهی خواهند کرد.هنگامی که زندگی روزمره تان را مرور می کنید، شاید چیزی

شما را وادار کند تا یکی از این لحظات به یادماندنی برای شما یادآوری شود.وقتی این اتفاق رخ می دهد در واقع شما به مرور آن لحظه

می پردازید. اگر در کنار فردی هستید که دوستش دارید، همان موقع خاطره را با او در میان بگذارید.اگر هم با او نیستید، سعی کنید

موقعیت هایی که باعث شده تا این خاطره فراموش نشدنی به وجود آیند یا چگونگی خلق این احساس را به یاد آورید و بعدا آنها را به او

بگویید.

۶- خریدن هدیه های کوچک بدون مناسبت:

گرفتن هدیه ای کوچک بدون هیچ دلیلی برای کسی که دوستش دارید همواره کاری ساده است. برای همسرتان گل یا (به شرطی که

برای لاغرکردن خود رژیم سختی نداشته باشد) شکلات بگیرید و برای شوهرتان یک سری جدید ابزار یا هر آنچه به آن علاقه دارد بخرید.

ممکن است تعریف هر کس از یک هدیه کوچک متفاوت باشد.برای مثال یک هدیه کوچک حداکثر ۲هزار تومان هزینه دارد. شاید شما پول

بیشتری داشته باشید و توانایی خرید یک هدیه یک میلیون تومانی را هم داشته باشید یا شاید هم کمتر بودجه داشته باشید.

هر چقدر هم این مبلغ کم باشد، اهمیتی ندارد. این کار تنها برای این است که نشان دهید به فکر آنها هستید و به منظور تهیه هدیه ای

که او به آن علاقه دارد، حاضرید خود را به دردسر بیندازید.

7- آماده کردن شام مورد علاقه او:

این مورد تلاش زیادی لازم ندارد ولی می تواند تأثیرات زیادی داشته باشد. به ویژه اگر تا به حال آن را انجام نداده باشید، بسیار متفاوت

پیش می رود و مفهوم برتری به وجود می آورد. این هم روش دیگری برای بیان اینکه شما آنها را دوست دارید به فکرشان هستید و علاقه

مندید تا وقت، تلاش و توجه تان را به انجام اعمال خاصی به آنها اختصاص دهید.همچنین اگر می دانید بیرون شام خوردن برای آنها

مطلوب است، می توانید در یک رستوران میزی رزرو کرده و او را به آنجا ببرید که این کار هم بسیار دلچسب است.

همه اینها نکات کوچکی هستند که شما توانایی انجام آن را دارید و به غیراز شماره۷، تنها شاید وقت شما را بگیرد. هنگامی که به طور

مداوم این نکات را رعایت می کنید، البته با آمیختن آنها با آنچه خودتان می دانید و اضافه کردن بخش هایی که از مفید بودن آنها آگاهید،

به راستی می توانید در روابط تان پیشرفتی جدی داشته باشید.

تأثیر سنگ فیروزه روی بدن انسان.

سنگ فیروزه مفرح معده می باشد. برای سردرد بسیار مفید است. تأثیر سنگ فیروزه روی بدن انساناستفاده از سرمه آن برای چشمها

بسیار مفید بوده و آن را تقویت می نماید.فیروزه مفرح معده می باشد. برای سردرد بسیار مفید است. استفاده از سرمه آن برای

چشمها بسیار مفید بوده و آن را تقویت می نماید . کسانی که در شب دید خود را از دست می دهند ، استفاده از سرمه فیروزه آنان را

درمان می کند.  اگر مردمک سفید شده و یا هر مورد دیگری در چشم باشد آن را درمان می کند.استفاده از فیروزه باد فتق درد ریه ،

جنون ، درد اعضاء و بسیاری از بیماریها داخلی را درمان می نماید. اگر با شهد استفاده گردد ، صرع را درمان ، سنگ کلیه را خارج و

بیماریهای طحال را درمان می نماید .یک گرم کشته آن همراه با شراب برای نیش مار و هرگونه مسمویت ، پادزهر می باشد .

برای دیگر جانوران موذی و دور کردن سم آنها نیم گرم کافی است .

تأثیر فیروزه بر روی روح و روان انسان:

استفاده از انگشتر فیروزه به قلب آرامش می دهد.

خوف و وحشت را از آدمی دور می سازد.

دشمنان را دور و آدمی را بر آنها غالب می سازد.

انسان را در مقابل حوادث برق حفاظت کرده و نمی گذارد که آدمی در آب غرق گردد.

جانوران موذی و گزنده را دور می سازد و نمی گذارد که آنها به آدمی آسیب برسانند.

اول ماه جدید زمانی که به ماه نگاه کردید ، به فیروزه بنگرید ، برکت و دولت برای شخص آورده و او را بی نیاز می نماید.

برای زن حامله مفید و محافظ است.

استفاده از آن در آدمی احساس محبت ، عشق ، علم و هنر را ترقی می دهد و برای ترقی در علم و هنر بسیار مفید می باشد.

قلب و چشم را تقویت می نماید.

برای ترقی در علم و هنر بسیار مفید می باشد.

قلب و چشم را تقویت می نماید.

به همراه هر کسی که باشد ، از برق گرفتگی ، غرق شدن ، نیش جانوران موذی ، نظر بد و قتل و کشته شدن در امان است و محفوظ ،

با کسانی که مزاج بادی دارند موافق می باشد.

فیروزه در اثر تغییرات هوا زمانی درخشنده و زمانی تار و مکدر می گردد.

در اثر تغییرات روغن و مشک تیره می گردد

سخنی از مقام معظم رهبری.

مقام معظم رهبری:

مساله حجاب به معنای منزوی کردن زن نیست.اگر کسی چنین برداشتی از حجاب داشته باشد،برداشتش کاملا غلط

و انحرافی است.مساله حجاب،به معنای جلوگیری از اختلاط بی قید و شرط زن و مرد در جامعه است.این اختلاط به ضرر

جامعه و به ضرر زن و مرد به خصوص به ضرر زن است.

ازدواج به سیره شهدا(11)

هدیه امام خمینی…

سفره عقدمان با بقیه سفره ها فرق داشت،به جای آینه شمعدان،تفسیر المیزان را دور تا دور سفره چیده بودیم.

برکتی که این تفسیر به زندگیمان می داد،می ارزید به هزاران شگونی که آینه شمعدان می خواست داشته باشد.

برای مراسم هم برنج اعلا خریدیم ولی فتح الله نگذاشت بازش کنیم،می گفت:حالا که این همه آدم ندار و گرسنه داریم چگونه شب

عروسیم چنین غذای گران قیمتی بدهم؟

برنج را بسته بندی کردیم و به خانواده های نیازمند دادیم.وقتی برنج ها را می دادیم فتح الله میگفت:این هدیه امام خمینی است.

                                                       به نقل از همسر شهید فتح الله ژیان پناه

                                                           «روحشان شاد و یادشان گرامی»

مواظب امام زمانهای قلابی باشیم.

_شخصی به نام شلمغانی در دوره غیبت صغری خود را نایب امام زمان معرفی کرد و در تشیع فرقه جدیدی را بنا نمود .

_«علی محمد شیرازی »به معروف به «باب» در ابتدا ادعا می کرد که باب مهدی موعود است . اما پس از مدتی مدعی شد که امام

زمان است و بعد از چندی ادعای خداوندی کرد .

_اخیرا یك فرقه مدعی ارتباط با امام زمان(عج) به نام رواة‌الحدیث (راویان حدیث) در شهر بصره اعلام موجودیت كرده‌است.مسئول فرقه،

صباح عبدالامیر است كه به شغل معلمی اشتغال دارد. فرقه مذكور هدف خود را آماده كردن ارتش یاران امام زمان (عج) برای ظهور اعلام

كرده است.اینها از صدها مدعی ایست که ما خبرش را در اینجا آورده ایم … البته لازم است که یاد آوری کنیم که آنها، ابتدا ادعای ارتباط

خاص با امام زمان را داشتند ،بعد که دور و بر خودشان را شلوغ دیده اند ادعای مهدویت کرده اند و بعضی از آنها به حدی می رسیدند که

خود را خدا و پیامبر معرفی می کردند . دشمنان اسلام هم که می خواستند از آب گل آلود ماهی بگیرند از این گونه عناصر حمایت کرده

اند .(نمونه این ،ادعاهای دروغین سران فرقه گمراه و وابسته بیگانه «بهائیت »است .

اما انگیزه آنها ؟…..و مردم چرا حمایت می کنند؟

مقدمه:

همانطور که می دانیم از زمانی که ابلیس در مقابل دستور خداوند ایستاد (1)و از فرمان خداوند سر باز زد (2)و از بهشت رانده شد(3)و از

خداوند خواست که به او مهلت دهد (4)و قسم خورد که بر سر راه مومنان می ایستد و آنها را گول خواهد زد 5) تا الان ابلیس تلاش کرده

تا تعداد مومنین راستین را کم کند . و روشهای گوناگونی را برای رسیدن به هدف خود بکار گرفته است و تا حدودی موفق شده است .

هر چه باوری ، ژرفای بیشتری داشته باشد ، ودر دلها جای گیرد ،خشم ابلیس و ابلیسیان بیشتر را بر خواهد انگیخت ، و برای اینکه این

باور را از ذهن مردم پاک کنند تلاش خواهند کرد تا انحرافی در این نوع باورها ایجاد کنند . و ما دو نمونه از این انحرافات را می آوریم :

نمونه اول :در زمان حضرت موسی که این پیامبر اولی العزم ، مردم را به خدای یگانه دعوت می کرد ، برای اینکه بتوانند این باور را خراب

کنند مستقیما به انکار خداوند نپرداختند ،بلکه شیطان با کمک سامری ملعون گوساله ای را ساخت و آن را به جای خدای مردم قالب

کرد و در عرض مدت کمی همه را گوساله پرست کرد .

نمونه دوم :در جنگ صفین وقتی جنگ بجایی رسید که کم کم فاتحه معاویه و هم دستانش خوانده می شد شیطان با کمک عمروعاص

یک علی بدلی را در مقابل علی واقعی درست کرد و آن علم کردن قرآن بود و مردم ….

مطلب در مورد مهدویت هم همین طور است .بخاطر اینکه آموزه های مهدویت، بسبب ویژگیهای ممتاز و پر جاذبه خود،و اینکه همواره در

عمق قلب های توده مردم نفوذ کرده است ،بیشتر مورد بهره جویی و استفاده نادرست افراد کژ رو قرار گرفته است . و در مقابل امام

زمان علیه السلام امام زمانهای بدلی علم می کنند تا بتوانند با این وسیله باورهای مردم را خراب کنند .ابلیس روشهای گوناگونی را به

کار می گیرد تا بتواند مردم را فریفته وباورهای دینی را از بین ببرد . از جمله این باورهای دینی اعتقاد به وجود مقدس حضرت ولیعصر

عجل الله تعالی فرجه الشزیف می باشد که شیعیان معتقدند متولد شده و تا الان هم زنده هستند و در زمانی که خداوند اجازه دهند

ظهور می نمایند .یکی از روشهایی که بتواند مردم را از این اعتقاد صحیح دور کند جعل قالبهای امام زمانی می باشد که از زمان غیبت

تا الان هر چند گاهی پیدا می شوند و تعدادی را به دره گمراهی می کشانند اما این مدعیان چرا دست به این کار می زنند .و سر

چشمه این ادعاهای دروغین چیست ؟ما در اینجا به 4 مورد اشاره می کنیم :

1- سستی ایمان : افرادی که از قوت ایمان برخوردارند هرگز برابرپیشوای معصوم به بیراهه نمی روند .

2-طمع در اموال امام :برای اینکه بتوانند اموال امام را به نائب امام ندهند ادعای نیابت می کنند .

3-رسیدن به شهرت :

4- انگیزه های سیاسی :دشمنان اسلام برای اینکه باورهای مردم را کم رنگ کنند برخی را تحریک می کنند تا ادعای نیابت و مهدویت و

نبوت و غیره کنند.

جملات قصار از امام خمینی (ره) پیرامون انتخاب ریاست جمهوری.

 

مردم اگر اسلام را ، استقلال و آزادی را، نبودن تحت اسارت شرق و غرب را می خواهند، همه در انتخابات شرکت کنند.

وصیت من به ملت شریف آن است که در تمام انتخابات ، چه انتخابات رئیس جمهور و چه نمایندگان مجلس شورای اسلامی، و چه

انتخاب خبرگان برای تعیین شورای رهبری یا رهبر، در صحنه باشند.انتخابات در انحصار هیچ کس نیست، نه در انحصار روحانیین است،

نه در انحصار احزاب است، نه در انحصار گروههاست، انتخابات مال همه مردم است.

ملت است که با رأی خودش رئیس جمهوری تعیین می کند، جمهوری اسلامی را رأی می دهد؛ و با رأی خودش که متمرکز است در

مجلس، دولت را تعیین خواهد کرد؛ و همه امور دست خود ملت است.

این تکلیف آقایان است که راجع به مسائل اسلامی که پیش می آید، چه وکیل بخواهید تعیین کنید و چه _ عرض بکنم که _ رئیس

جمهور بخواهید تعیین کنید، باید در صحنه باشید، عذری ندارید که بروید و کنار بنشینید.

باید توجه داشت که هدف از انتخاب در نهایت، حفظ اسلام است.اگر در تبلیغات حریم مسائل اسلامی رعایت نشود، چگونه منتخب

حافظ اسلام می شود؟همه شما، همه ما، زن و مرد، هر مکلف همان طور که باید نماز بخواند، همان طور باید سرنوشت خودش را

تعیین کند .

عزیزان من که امید نهضت اسلامی به شماست! در روز تعیین سرنوشت کشور بپا خیزید و به صندوق ها هجوم آورید و آرای خود را در

آنها بریزید.توجه داشته باشند: رئیس جمهور و وکلای مجلس از طبقه ای باشند که محرومیت و مظلومیت مستضعفان و محرومان جامعه

را لمس نموده و در فکر رفاه آنان باشند، نه از سرمایه داران و زمینخواران و صدر نشینان مرفّه و غرق در لذات و شهوات، که تلخی

محرومیت و رنج گرسنگان و پا برهنگان را نمی توانند بفهمند.مردم را توجه بدهید به این که شما می خواهید اسلام را حفظ کنید؛ باید

منتخبین شما اشخاصی باشند که توجه به اسلام داشته باشند، متعهد به اسلام باشند، بازیگر نباشند.

من متواضعانه از شما می خواهم که حتی الامکان در انتخاب اشخاص با هم موافقت نمایید، و اشخاصی اسلامی، متعهد، غیر منحرف

از صراط مستقیم الهی را در نظر بگیرید.باید درست متوجه باشید و اشخاصی که انتخاب می کنید سوابقشان را مطالعه کنید،

بدانید…در زمان سابق چه جور بودند، در زمان انقلاب چه جور بودند، از اول انقلاب تا حالا چه جور بودند و سوابق خانوادگیشان چه

هست، عقایدشان چه هست و مقدار معلوماتشان چه هست.امید است ملت مبارز متعهد، به مطالعه دقیق در سوابق اشخاص و

گروهها، آرای خود را به اشخاصی دهند که به اسلام عزیز و قانون اساسی وفادار باشند، و از تمایلات چپ و راست مبّرا باشند، و به

حسن سابقه و تعهد به قوانین اسلام و خیر خواهی امّت ، معروف و موصوف باشند.

افرادی را انتخاب کنید که متعهد به اسلام [بوده] شرقی و غربی نباشند، [و] بر صراط مستقیم انسانیت و اسلامیت باشند.

باید بدانیم که اگر رئیس جمهور و نمایندگان مجلس، شایسته و متعهد به اسلام و دلسوز برای کشور و ملت باشند، بسیاری از

مشکلات پیش نمی آید.اگر در این نظام کسی یا گروهی _ خدای ناکرده _ بی جهت در فکر حذف یا تخریب دیگران برآید، و مصلحت جناح

و خط خود را بر مصلحت انقلاب مقدم بدارد، حتماً پیش از آنکه به رقیب یا رقبای خود ضربه بزند، به اسلام و انقلاب لطمه وارد کرده

است .رژیم اسلامی و جمهوری اسلامی یک رژیمی است متکی بر آرای عمومی و رفراندوم عمومی .

این وظیفه ای است الهی وظیفه ای است ملی وظیفه ای است انسانی وظیفه ای است که ما باید به آن عمل بکنیم همه مان باید در

انتخابات شرکت بکنیم .از آقایان کاندیداها و دوستان آنان انتظار دارم که اخلاق اسلامی ـ انسانی را در تبلیغ برای کاندیدای خود مراعات

و از هرگونه انتقاد از طرف مقابل که موجب اختلاف و هتک حرمت باشد خودداری نمایند .حیثیت و آبروی مومن در اسلام از بالاترین و

والاترین مقام برخوردار است و هتک مومن چه رسد به مومن عالم از بزرگترین گناهان است و موجب سلب عدالت است .

نصیحتی است از پدری پیر به تمامی نامزدهای مجلس شورای اسلامی که سعی کنند تبلیغات انتخاباتی شما در چارچوب تعالیم و

اخلاق عالیه اسلام انجام شود و از کارهایی که با شئون اسلام منافات دارد جلوگیری گردد. باید توجه داشت که هدف از انتخابات در

نهایت حفظ اسلام است . اگر در انتخابات حریم مسائل اسلام رعایت نشود چگونه منتخب حافظ اسلام می شود. باید سعی شود تا

خدای ناکرده به کسی توهین نگردد.مرکز همه قانونها و قدرتها مجلس است مجلس هدایت می کند همه را و باید بکند.

من متواضعانه از شما می خواهم که حتی الامکان در انتخاب اشخاص با هم موافقت نمایید و اشخاصی اسلامی متعهد غیرمنحرف از

صراط مستقیم الهی در نظر بگیرید و سرنوشت اسلام و کشور خود را به دست کسانی دهید که به اسلام و جمهوری اسلام و قانون

اساسی معتقد و نسبت به احکام نورانی الهی متعهد باشند و منفعت خود را بر مصلحت کشور مقدم ندارند .

البته دو تفکر هست باید هم باشد دو رای هست باید هم باشد سلیقه های مختلف باید باشد لکن سلیقه های مختلف اسباب این

نمی شود که انسان با هم خوب نباشد…. اگر در یک ملتی اختلاف سلیقه نباشد این ناقص است.اگر در یک مجلس اختلاف نباشد این

مجلس ناقص است . اختلاف باید باشد اختلاف سلیقه اختلاف رای مباحثه جار و جنجال اینها باید باشد لکن نتیجه این نباشد که ما دو

دسته بشویم دشمن هم باید دو دسته باشیم در عین حالی که اختلاف داریم دوست هم باشیم .

من احتمال می دهم که عوامل و دستهای ناپاکی بخواهند از رقابتهای انتخاباتی در رسیدن به آرزوهای خود استفاده کنند و با طرح

مسائل پوچ و بی معنا دلها را از یکدیگر جدا سازند .اینجا ما کار نداریم ما خودمان بین خودمان و خدای تبارک و تعالی باید فکر بکنیم که

شما مسئول این مساله هستید هم مسئول کار خودتان و هم مسئول مسئولین دیگری که تحت نظر شما هستند هستید که جریان

انتخابات یک جریان صحیح باشد. هیچ کس در انتخابات بر دیگری مقدم نیست .

محوریت صلاح اسلام در تبلیغات ریاست جمهوری:

“اگر احتمال بدهیم که به واسطه تبلیغات انتخاباتی ما اسلام و جمهوری اسلامی در خطر است باید آن جو تبلیغاتی که خطرناک است،

دست از آن برداریم، برای اینکه ضد اسلام است و گاهی با اسم اسلام یا به توهم اسلامی بودن، یک اموری انجام می‌گیرد که بر خلاف

اسلام است. در مشروطه هم این‌طور بود ، یک دسته واقعا به آنها آنقدر تزریق شده بود که اعتقاد کرده بودند که این سلطنت طلبها آن

وقت آنقدر تزریق کرده بودند که مردم استبداد را ترویج می‌کردند ( یعنی یک دسته، یک دسته از اهل منبر هم همین‌طور) . حالا هم

همین‌طور است ممکن است شیاطین در بین مردم بیفتند و آنقدر تزریق کنند که تکلیف شرعی معین کنند برایتان که باید ما مخالفت با

فلان مقام، مخالفت با فلان امر بکنیم، بیدار باشید!”

” نصیحتی است از پدری پیر به تمامی نامزد‌ها … که سعی کنید تبیلغات انتخاباتی شما در چهارچوب تعالیم و اخلاق عالیه اسلام

انجام شود و از کارهایی که با شئون اسلام منافات دارد، جلوگیری گردد. باید توجه داشت که هدف از انتخابات در نهایت،‌حفظ اسلام

است. اگر در تبلیغات، حریم مسائل اسلامی رعایت نشود، چگونه منتخب حافظ اسلام می‌شود. “

هوشیاری کاندیدا‌ها و مبلغین آنها:

” من احتمال می‌دهم که عوامل و دستگهای ناپاکی بخواهند از رقابتهای انتخاباتی در رسیدن به آرزوهای خود استفاده کنند و با طرح

مسائل پوچ و بی‌معنا دلها را از یکدیگر جدا سازند و یا با تردید و ایجاد ذهنیتها، صحت و سلامت انتخابات و نهایتا مشروعیت مجلس را

زیر سوال برند،‌ که در این شرایط همه آحاد ملت ایران و همه روحانیون و دست‌اندرکاران کشور باید در کنار هم و دست در دست هم به

راه مقدس خود ادامه دهند.”

رعایت اخلاق اسلامی:

” از آقایان کاندیدا‌ها و دوستان کاندیدا‌ها و دوستان آنان انتظار دارم که اخلاق اسلامی - انسانی را در تبلیغ برای خود، کاندید ا‌های

خویش مراعات و از هر گونه انتقاد از طرف مقابل که موجب اختلاف و هتک حرمت باشد خودداری نمایند که برای پیشبرد مقصود، ولو

اسلامی باشد، ارتکاب خلاف اخلاق و فرهنگ مطرود و از انگیزه‌های غیر اسلامی است….

من بسیار مایل هستم که گروههایی که متعهد و معتقد به جمهوری اسلامی و خدمتگزار به اسلام هستند، در مبارزات انتخاباتی کمال

آرامش را در تبلیغ کاندیدا‌هاشان رعایت نمایند و نسبت به یکدیگر تفاهم و صمیمیت. اخوت اسلامی داشته باشد و از تفرقه و کدورت

شدیدا احتراز کنند که تفرقه و تششتت دوستان را نگران و دشمنان را کامیاب می‌کنند و موجب تبلیغات سوء می‌شود. “

” من از همه قشرها،‌ از همه ملت می‌خواهم که آداب اسلامی خودشان را نسبت به همه امور، خصوصا در انتخابات حفظ کنند و مبادا

خیال کنند که مبارزات انتخاباتی عبارت از این است که به دیگران بد بگویند و کارشکنی بکنند و البته دعوت به انتخابات اشخاص مانع

ندارد لکن توجه داشته باشید که همان‌طور که در انتخاب رئیس جمهور، به آن سلامت و به آن آرامش و به آن خوبی گذاشت که نمونه

بود در ایران، من امید دارم که در این انتخابات هم به این طور بگذرد و همه با هم برادر‌ وار در یک مقصد باشیم و خداوند را شاهد بدانید و

ناظر بدانید و نهضت را لکه دار نکنید.”

صرفه جویی در تبلیغات ریاست جمهوری:

” هیچ سابقه ندارد که در دنیا هر جا شما بگردید مردم به این شور و شعف بروند برای رای‌دادن. اینقدر تبلیغات می‌کنندف این روسای

جمهور وقتی که می‌خواهند ( انتخاب) بشوند اینقدر خرج می‌کنند، اینقدر تبلیغات می‌‌کنند، از یک ماه دو ماه قبل پولهای گزاف خرج

می‌‌کنند و تبلیغات زیاد، راست و دروغ تااینکه یک عده از مردم جمع کنند و رای بدهند.اینجا این مسائل نبود، مساله اسلام بود و مردم

روی عقاید اسلامی خودشان با آن شور و شعف رفتند و رای دادند.”

-استفاده نکردن از اموال بیت المال در تبلیغات:

“هیچ فرد و یا گروهی و هیچ نهاد و سازمان و حزب و دفتر و تجمعی نمی‌تواند در حوزه انتخابات دیگر دخالت نماید و برای غیر حوزه خود

فرد یا افرای را کاندیدا‌ نموده و از آنان تبلیغ نماید. در شرایط کنونی‌،اینجانب به هیچ کس اجازه نمی‌دهم تا از سهم و سازمان‌ها و مجامع

و اموال عمومی خرج انتخابات کند.

 

سخنی از بزرگان.

              در همه امور زندگیتان سادگی را رعایت کنید،اولش هم همین مراسم ازدواج است…از اینجا شروع می شود،

                                                 اگر ساده برگزار کردید،قدم بعدش هم می شود ساده.

                                                         مقام معظم رهبری،مطلع عشق،ص100

ازدواج به سیره شهدا(10)

اولین دیدارمان در پاوه را یادم نمی رود که به خاطر بحث با یکی از روحانیون اهل سنت چقدر با عصبانیت با من برخورد کرد،

همینطور برخوردهای بعدیش در حال عادی بودن،برایم همراه با ترس بود،تا جایی که وقتی صدایش را می شنیدم تنم می لرزید.

ماجراها داشتیم تا ازدواجمان سر گرفت ولی چند ماه بعد از ازدواجمان،احساس کردم این حاجی با آن برادر همت که میشناختم خیلی

فرق کرده.خیلی با محبت است و خیلی مهربان.

این را از معجزه های خطبه عقد می پنداشتم،چرا که شنیده بودم که قرآن کریم می گوید:وِّ جّعّلّ بّینّکُم مّوّدّة وّ رّحمّة

                                                        به نقل از همسر شهید محمد ابراهیم همت

                                                             «روحشان شاد و یادشان گرامی»

 

 

کلامی ازآیت الله جوادی آملی.

آیت الله جوادی آملی(حفظه الله تعالی)

اسلام،زن رادرسایه حجاب و سایر فضایل به صحنه می آورد تا معلم عاطفه ،دقت،درمان،لطف،صفا ،وفا

ومانندآن شود.

منبع:زن درآینه جلال وجمال .ص 372

خدایا...

بدون شرح...

ازدواج به سیره شهدا(9)

ساده ترین خانه…

شروع زندگیمان ساده بود و در عین حال با صفا.

نمی شد گفت خانه،دو تا اتاق اجاره کرده بودیم که نه آشپزخانه داشت و نه حمام.

کنار در یکی از اتاقها یک تو رفتگی بود که حسن برایش دوش گذاشته بود و شده بود حمام.زیر پله هم یک سکوی آجری بود که چراغ

سه فتیله ی خوراک پزیمان را گذاشته بودیم رویش،شد آشپزخانه.

به نظر من خیلی قشنگ بود،خیلی هم ساده.

                                                    به نقل از همسر شهیدحسن آبشناسان

                                                        «روحشان شاد و یادشان گرامی»

خدایا...

اینکه زن باشی...اما...

 

اینکه زن باشی و از آبشار زیبای موهایت لذت ببری

ولی آن را بپوشانی و پنهان کنی طوری که حتی تاری از آن معلوم نباشد

اینکه زن باشی و اندام مناسبی داشته باشی

ولی آن را بپوشانی و پنهان کنی

اینکه زن باشی و بتوانی زیبا و با عشوه حرف بزنی

ولی نزنی و صدایت را نازک نکنی

اینکه زن باشی و بتوانی همکار نامحرمت را بخندانی طوری که لحظات شادی با هم داشته باشید

ولی نخندانی و از قید آن شادی هم بگذری و سنگین برخورد کنی

اینکه زن باشی و در بازار عرضه و تقاضای ادا و عشوه و هوی و هوس بتوانی عرضه کننده باشی

ولی نباشی هر چند که قابلیتش را داشته باشی

اینکه ارزش های جامعه ات وارونه شده باشد و برای ارزش های تو

در پوشش بودن های تو ارزشی قائل نباشند

اینکه جوری حرف بزنی ، قدم برداری و پوشش داشته باشی که

همکارت ، استادت ، همکلاسی دانشگاهت تحریک نشود و راحت و آسوده کارش را بکند و تمرکزش بهم نریزد ؛ اینکه با همه این تناقض

ها دست بگریبان باشی و حتی پایت گران هم تمام شود ؛

همه اینها ارزش یک لحظه نگاه رضایت بخش بانو را دارد که دست دعا بلند کند و بگوید خدایا

«  دختران امت پدرم ، همه زیبایی ها را داشتند و معیوب و مفلوج و کچل و زشت نبودند

ولی برای رضای تو زیبایی هایشان را از نامحرم پنهان کردند

پس تو محبت خودت را در دل هایشان صد چندان کن !

طوری که هیچ چشم و ابرویی

ناز و کرشمه ای

پول و مکنتی

نتواند جایگزین آن شود ! »

 

 

ازدواج به سیره شهدا(8)

سنگ تمام …

یک آینه کوچک خریدم،یک حلقه هزار تومانی و به اصرار مادرش یک انگشتر سه هزار تومانی.و سراغ چیز دیگری نرفتم،این شد خرید

من.اما ناصر را هر کار کردیم نیامد.گفت: من خریدی ندارم.کت و شلوار که هیچ وقت نمی پوشم،حلقه هم که دستم نمی کنم،پس

دیگر خریدی ندارم.ولی ما دست بردار نبودیم.با برادرم رفتیم برایش شلوار و بلوز و پلیور خریدیم،چیزهایی که می دانستم می پوشد.

                                                             به نقل از همسر شهید ناصر کاظمی

                                                                 روحشان شاد و یادشان گرامی

بدهکار رحمتتم...

دخترم با تو سخن می گویم...

ازدواج به سیره شهدا(7)

مهریه ام را می بخشم…

خانواده اش مخالفت کردند و بیشتر از همه خودش می گفت:مهریه را باید پرداخت کرد و اگر در حد توان من نباشد،اساسا این ازدواج

درست نیست.

بالاخره پدرم رضایت داد که یک جلد کلام الله مجید ،یک شاخه نبات و صد هزار تومان پول مهریه ام باشد.

شب ازدواجمان آقا محمود مصمم بود مهریه را همانجا بپردازد.من هم که بنایم نبود اول زندگی ایشان را به سختی بیاندازم،

گفتم:مهریه من یک جلد کلام الله مجید و یک شاخه نبات است،بقیه اش را می بخشم.

                                               به نقل از همسر شهید محمود نوریان

                                                  «روحشان شاد و یادشان گرامی»

انتخاب رییس جمهور از دیدگاه مقام معظم رهبری.

۱.قانون اساسی:

بدیهی است که یکی از معیارهای دست یابی به ویژگیهای منتخب ریاست جمهوری رجوع به قانون اساسی است. چنانکه امام راحل

نیز ملت شریف ایران را به آن ارجاع می دهند و می فرمایند: « باید توجه داشته باشند آقایان که آن صفتی که در قانون اساسی برای

رئیس جمهور تعیین کرده اند مراعات کنند، قانون اساسی را ملاحضه کنند … کسی که دارای این صفات بوده او را به آن صفات می

شناسند به او رای بدهند و اگر چنانچه فاقد آن صفات باشد احتراز کنید از رای دادن به او. »

با توجه به رهنمود فوق اصل 115 قانون اساسی مقرر کرده است که رئیس جمهور باید از میان رجال مذهبی و سیاسی که واجد شرایط

زیر باشند انتخاب گردد:

ایرانی الاصل، تابع ایران، مدیر و مدبر، دارای حسن سابقه و امانت و تقوا، مومن ومعتقد به مبانی جمهوری اسلامی ایران و مذهب

رسمی کشور، گفتنی است که هر یک از صفات یاد شده نیازمند تشریح و تبین می باشد که سعی می شود در ذیل شاخصه های

مطرح از کلام امام (ره)و مقام معظم رهبری پرداخته شود.

ب) :مهمترین ویژگیها  در کلام امام (ره)و مقام مظعم رهبری

1. اعتقاد و پایبندی به اصل ولایت فقیه: یکی از معیارهای مهم انتخاب رئیس جمهوری است که امام راحل و مقام معظم رهبری همواره

در آستانه انتخابات به آن اشاره داشته اند .

حضرت روح الله امام خمینی (ره) می فرمایند: او را شخصی دانستیدکه لیاقت دارد برای یک همچو مسندی و… اعتقاد به قوانین

اسلامی دارد و در مقابل قانون اساسی خاضع است و « اصل صدودهم » ظاهراً که راجع به « ولایت فقیه » است معتقد است و وفادار

است نسبت به او یک همچون شخصی را شماها خودتان انتخاب کنید و گروههای مردم را هم ودار کنید که یک همچو شخصی را

انتخاب کنند و از تفرقه بپرهیزید..

در واقع این اصل یک رکن از مبانی جمهوری اسلامی ایران است. فلذا طبق اصل 115قانون اساسی نیز باید فرد منتخب ریاست جمهوری

به آن مومن و معتقد باشد.

معظم له با بیان این مطالب که اختیاراتی که در قانون اساسی برای ولی فیقه مشخص شده است ناقص می باشدمی فرمایند:

« این قانون اساسی هست این بعض شؤون ولایت فقیه هست نه همه شؤون ولایت و از ولایت فقیه آن طوری که اسلام قرار داده

است ..هیچ کس ضرر نمی بیند ..»

بنابر این بیان اهمیت این تجانس و وفاداری و اعتقاد به شؤونات ولی فقیه آشکار تر میشود.

البته تذکر این نکته مهم است که چگونه ضدیت یا عدم اعتقاد به اصل محرز می شود مقام معظم رهبری بطور دقیق چنین  میفرمایند: «

در اینکه ضدیت با ولایت، ضدیت با اصلی ترین و رکین ترین اصول و ارکان نظام جمهوری اسلامی است، شکی نیست، منتهی ضدیت

معنایی دارد اگر کسی علیه موقف ها و مواضعی که دستگاه رهبری اعلام میکند که طبق قانون اساسی سیاستهای اصلی نظام را

تشکیل می دهد چیزی  می نویسد و مطالبی  می گوید و صریحاً و غالباً ( هر چند دائمی نباشد ) با این مواضع و رد مواقع حساس

مخالف میکند، البته اینها ضدیت است،. لکن کسی که کلمه یا مطالبی در یک وقت و در جایی گفته است نمی شود گفت اینها ضد

ولایت فقیه هستند. »

2. ساده زیستی و دوری از اشرافی گری:

یکی دیگر از اموری که همواره امام راحل و مقام معظم رهبری مورد توجه قرار داده و احساس نگرانی و خطر کرده اند، رسوخ روحیه رفاه

طلبی در مسئولین است، زیرا روحیه رفاه طلبی و راحت طلبی به صورت اصولی و محوری بر تصمیمات انسان تاثیر دارد و او را وارد

صحنه دیگری از حیات سیاسی و اجتماعی می کند.

3. بصیرت در امر دین و سیاست :

تاکید بر بصیرت در امر دین و سیاست از آن روست که رئیس جمهور سامان دهنده یک جامعه دینی در جهان الحاد و تداوم بخش انقلاب

در مسیر تعیین شده آغازین است به ویژه ضرورت این ویژگی در زمانی که بحث سنت و مدرنیسم، توسعه سیاسی جامعه مدنی و

مقوله های دیگری از این قبیل مطرح است، بیش از پیش خودنمایی میکند …

امام راحل داشتن درک سیاسی و بصیرت دینی را یکی از ویژ گی های مهم رئیس جمهور قلمداد میکند: « رای خود را به شخصی که

متعهد به اسلام و خدمتگزار به ملت و کشور و حامی مستضعفان و دارای بصیرت در امر دین و دنیا و منزه از گرایش به شرق و غرب و

مکتب های انحرافی و دارای دید سیاسی است بدهید ».

از این سخن مقام معظم رهبری که ذیلا می آید دقیقا ضرورت داشتن بصیرت دینی را می توان استنباط کرد که می فرمایند: « اگر ما این

اشتباه را بکنیم که در مسألۀ حکومت و مدیریت جامعه ملاک و معیار اسلام را فراموش کنیم و به سراغ شیوه های رایج دنیایی برویم

معنای جامعه اسلامی ما از بین خواهد رفت ».

4. مدیریت و توانمندی در اجرای امور :

ضرورت داشتن ویژگی مدیر و مدبر بودن رئیس جمهور بدان جهت است که رئیس جمهور عهده دار مدیریت عالی اجرایی است و به تبع

این عنوان در انجام وظایف خود فرآیندی را دنبال می کند که شامل اجرایی چون برنامه ریزی، سازماندهی، نظارت و کنترل، انگیزش،

ارتباطات، هدایت و تصمیم گیری است در واقع جایگاهی است که مرکز ثقل اندیشه ها، طرحها و پیشنهادهاست و در حقیقت آخرین

مرجع برای تجزیه و تحلیل، جمع بندی و اتخاذ تصمیم برای عمل است.

مقام معظم رهبری در این خصوص می فرمایند: « هیچ عاملی نمی تواند امنیت و سلامت این کشور، تداوم حاکمیت نظام و امکان کار و

سازندگی را جز اتصال به مردم تامین کند و این اتصال و ارتباط نیز تنها در سایه ( حسن عمل مسولان ممکن می شود ) ».

بدون شک در صورتی که رئیس جمهور آینده از توان مدیریتی و عملی ضعیفی برخوردار باشد به طور قطع در پیش برد اهداف انقلاب

اسلامی و اصول تغییرناپذیر نظام با موانعی بزرگی روبرو خواهیم شد .

5. دلسوز و مستضعف گرا:

مقام معظم رهبری در بیانی با اشاره به این نکته می فرمایند: « مهمترین مسئولیت نظام ما کوشش همه جانبه در از بین بردن

محرمیت و زدودن فقر و حمایت از طبقات مستضعف است و این سیاست باید در اولویت کارها قرار گیرد بگونه ای که معیاری برای

سنجش دیگرکارها باشد ».

6. داشتن روح بزرگ و سعه صدر:

افرادی که دارای سعه صدر و روح بزرگ هستند از چند جهت قابل ملاحظه است. چنین افرادی نسبت به سلایق مختلف که طبعاً در هر

جامعه ای وجود دارد، برخورد معقولانه ای خواهند داشت و می توانند نوعی همدلی و تفاهم عمومی بین گرایشهای متفاوت جامعه

بوجود آورند.

7. حسن سابقه :

حسن سابقه یکی دیگر از معیارهایی است که باید انتخاب نماینده اصلح مدنظر قرار داده و ملاحظه گردد که آیا سابقه و عملکرد خوب و

انقلابی در گذشته و  همچنین از سابقه مثبت و خوب در حمایت از انقلاب و دستاوردهای آن برخوردار بوده است. در این خصوص امام

عظیم الشان می فرمایند: « مردم با بصیرت و درایت و تحقیق کاندیداها را شناسایی کرده و  به سوابق و روحیات و خصوصیات دینی و

سیاسی نامزدهای انتخابات توجه نمایند ».

« اشخاصی که انتخاب می کنید سوابقشان را مطالعه کنید، در زمان سابق چه جور بودند ».

8. سایر ویژگیها :

در این مجال معیارهای عمده انتخاب نماینده اصلح گفته شد و مخفی نیست که ویژگی های مهم دیگری نیز در بیانات امام راحل و مقام

معظم رهبری وجود دارد که به اختصار یادآور می شویم:

تقوا

تعهد به اسلام

صداقت

عدالت خواهی

استکبارستیزی

 منزه از گرایش به غرب

پایبند به ارزشها

…….

ج) راههای شناخت معیار و ویژگیها :

با وجود آشنایی نسبت به ویژگی های یاد شده این سوال مطرح است که چگونه میتوان به شایستگی و فرزانگی یک فرد برای تصدی

ریاست جمهوری پی برد.در این خصوص نیز با الهام از فرمایشات امام راحل و رهبری معظم انقلاب به برخی از راههای دستیابی به

شناخت و یژگیها  می پردازیم:

1. تحقیق:

بدیهی است که یکی از راههای شناخت نماینده اصلح تفحص و توجه به مواضع آنها در مواقف و مراحل مختلف انقلاب است یعنی باید

ملاحظه کرد که آنها در رابطه یا سیاست خارجی .مسائل اقتصادی.فرهنگی .سیاسی و مبانی و ارکان نظام چه برخوردی داشته اند

2. مشورت کردن:

حضرت امام با بیان اینکه علاج واقعه را پیش از وقوع باید کرد  می فرمایند در تعیین رئیس جمهور:با طبقه تحصیل کرده .متعد و روشن فکر

با اطلاع ازمجاری امور و غیر وابسته به کشورهای قدرتمند استثمار گر و اشتهار به تقوا و تعهد به اسلام و جمهوری اسلامی مشورت

کرده.

با علماء و روحانیون با تقوا و متعهد به جمهوری اسلامی مشورت کرده

اگر چنانچه اشخاص مطمئنی باشند که آنها تشخیص بدهند .شهادت بدهند که فلان آدم جهات مختلفش همه خوب است  وقت مانعی

ندارد که کسی به واسطه تشخیص آنها و اطمینان به اینکه این صحیح است .رای به آنها بدهد .

3. شناخت مقایسه ای:

بدین معنی که باید دیدحوزه عملکردی سابق فرد کاندید چگونه بوده است .سپس ویژگی های او را با وظایفی که پیش روی ریاست

جمهوری است سنجیده شود به عبارت دیگر با توجه به حوزه کارکردی و کار آمدی سابق فرد در مقایسه با قلمرو وسیع رئیس جمهوری و

وطایف بسیار سنگین چنین جایگاهی .آیا او میتواند چنین مسندی را احراز نماید.

4. اطرافیان:

یکی دیگر از راههای شناخت کاندیدای اصلح آشنایی با اطرافیان و عناصری است که در آینده توسط وی بکار گرفته می شوند

رئیس جمهور اصلح فردی می باشد که این معیارها در او وجود داشته باشد

 

 

نشستی با طلاب.

مدیر محترم حوزه علمیه ریحانه النبی (س) در نشستی که در مورخه 4/3/93 در این حوزه مبارکه برگزار شد با تبریک ایام رجب و

ولادت حضرت علی (ع) نکاتی را در مورد ایام امتحانات و انتخابات ریاست جمهوری بیان کردند:

ایشان مواردی را در خصوص امتحانات پایان ترم و حضور به موقع سر جلسه امتحان اشاره کردند.و از طلاب خواستند که حضور

حداکثری در پای صندوقها داشته باشند و با آگاهی کامل و براساس معیارهایی که رهبر فرمودند نامزد اصلح را انتخاب کنند.

و در ادامه اشاره کردند فضای جنجالی در ایام انتخابات به وجود نیاید و در گروههای چند نفره به بررسی نامزد اصلح جهت انتخابات

ریاست جمهوری به بحث و گفت و گو بپردازند.

ازدواج به سیره شهدا (6)

ایمان و اخلاق…

پسرعمه دختر دایی بودیم و در جریان انقلاب بیشتر به دو هم رزم شباهت داشتیم تا فامیل،

زمستان 56 بود که از من خواستگاری کرد و من که آن موقع در سرم تب و تاب انقلاب بود،خیلی بهم برخورد.

یک سال و چند ماه از این جریان گذشت و در این بین او بود که با اصرار و خواندن آیات و روایات،سعی در متقاعد کردنم داشت تا اینکه

یک بار برای اتمام حجت آمد و گفت:

«معصومه ،خودت می دانی ملاک من برای انتخاب تو،ظاهر و قیافه نبوده ولی اگر باز فکر می کنی این قضیه منتفی است بگو که دیگر با

اصرارم تو را اذیت نکنم»

نشستم و با خودم خلوت کردم.روایت دیده بودم که اگر خواستگاری برایتان آمد و با ایمان و خوش اخلاق بود رد کردنش مفسده به دنبال

دارد،هیچ دلیلی برای رد کردنش به ذهنم

نرسید:

گفتم راضیم.

                                                              به نقل از همسر شهید اسماعیل دقایقی

                                                                    روحشان شاد و یادشان گرامی

                           

داستانی دخترانه/اندر فواید دختر داشتن.

 

یک روز پدرم از میدان تره‌بار آمده بود و مقداری میوه خریده بود. وقتی از پله‌ها بالا آمد، توی هر دستش چندتا پلاستیک پر بود و عرق

ریزان و نفس‌زنان گفت: یک نفر بیاید و به من کمک کند.من فوری دویدم کفش‌های پدر را جفت کردم و رفتم پایین در ماشین را که باز

بود، قفل کردم و آمدم بالا. پدرم با لحن گوشه‌داری گفت: فقط در ماشین را قفل کردی؟! پس بقیه چیزها چی؟!

من رفتم از بین خریدهای پدر، پفک و لواشکی را که سفارش داده بودم، برداشتم و نشستم روی صندلی آشپزخانه. پدر گفت: دختر!

کلید ماشین را کجا گذاشتی؟ گفتم: کلید…!؟ همین الان تو دستم بود… نمی‌دانم.

پدر با تعجب گفت: یعنی چه؟ و بعد هر دو شروع کردیم به گشتن. روی در و دیوار و کف اتاق. … من نمی‌دانستم پدر زیر زبان چه

می‌گوید. انگار بیشتر شبیه غرولند بود. بعد همین طور که مشغول جست وجو بودیم، یک‌مرتبه پدر فریاد دردناکی کشید و بر زمین

نشست. گفتم: پدر جان! … خدا رو شکر بالاخره پیدا شد. این سوزن گلدوزی منه که دیروز گمش کرده بودم.

پدر سوزن را از پاشنه پایش بیرون کشید و اشاره کرد که چسب بیاورم. من رفتم توی کابینت دنبال چسب بگردم که یادم آمد چسب‌ها

توی یخچال است. شیشه دارو دستم بود که یک‌مرتبه نمی‌دانم چه شد از دستم رها شد و ریخت کف آشپزخانه. پدردر حالی که پایش

را با دستش گرفته بود، لنگ لنگان آمد توی آشپزخانه که سرش محکم خورد به در نیمه باز کابینت که من باز گذاشته بودم. در همین

زمان، تلفن زنگ زد و من رفتم جواب بدهم. دوستم نسرین بود. حدود ده دقیقه‌ای طول کشید تا برای رفتن به جشن تولد یکی از

دوستانمان قرار بگذاریم. تا گوشی را گذاشتم‌، زنگ آپارتمان به صدا درآمد. آیفون را برداشتم. آقای تمدن همسایه طبقه پایین بود. گفت:

کلید را روی ماشین جا گذاشته‌اید. من گفتم: ای وای! … باشد به پدرم می‌گویم.

پدرم برگشت و به من چپ چپ نگاهی کرد و با پای درب و داغونش از پله ها پایین رفت. بعد از چند دقیقه، در حالی که چند عدد

بستنی توی پلاستیک بود و یک جعبه کیک خامه‌ای تو دستش بود، بالا آمد. من دویدم کفش‌های پدر را جفت کردم. بعد هم همه

بستنی‌های آب شده را ریختم توی ظرفی و با چند عدد کیک خامه‌ای به هم چسبیده آوردم تا با پدر بخوریم.

پدر در حالی که لبخند خاصی روی لبش بود، گفت: بارک الله! آفرین بر این دختر! راست می‌گویند دختر داشتن هم بی‌فایده نیست. اگر

تو نبودی، من چکار می‌کردم.

 اول نفهمیدم منظورش چیست، ولی بعد از چند لحظه، هر دو زدیم زیر خنده و مشغول خوردن شدیم

 

آقای من.....

آقای من :

دیشب کسی برای تو سجاده وا نکرد

بغضی ترک نخورد و گلویی صدا نکرد

انگار ما بدون حضور تو راحتیم

وقتی کسی برای ظهورت دعا نکرد….

 

“اللهم عجل فی فرج مولانا صاحب الزمان (عج)”

الهی آمین

ولادت امیرالمؤمنین حضرت علی علیه السلام مبارک باد

 

به نقل مورخان و محدثان مشهور ولادت امام علی ـ علیه السلام ـ در سیزدهم رجب سی سال بعد از عام الفیل در درون خانه کعبه روی

داده است و جریان از این قرار است که: «یزید بن قعنب گوید: من و عباس بن عبدالمطلب و گروهی از خاندان عبدالعزی در برابر خانه خدا

نشسته بودیم که ناگهان دیدیم فاطمه بنت اسد، مادر امیرمؤمنان ـ علیه‎ السلام ـ که به آن حضرت حامله بود و نُه ماه از مدت حملش

می گذشت و دچار درد زایمان شده بود وارد شد و به درگاه خداوند عرض کرد: پروردگارا!‌ من به تو و پیامبران و کتاب هایی که از جانب تو

فرستاده شده اند ایمان دارم و سخن جدم ابراهیم خلیل را تصدیق می کنم و باور دارم که او این خانه‌ والا را بنا کرده و به حق این فرزندی که در شکم دارم سوگند می دهم که وضع حمل مرا آسان کنی.

یزید بن قعنب می گوید: در این هنگام دیدم دیوار پشت کعبه شکافت و فاطمه وارد کعبه شد و از چشمان ما ناپدید گشت و دیوار به هم

چسبید. برخاستیم که قفل در خانه‌کعبه را باز کنیم، قفل باز نشد، دانستیم که این رویداد به فرمان خدا رخ داده است. پس از چهار روز

که گذشت فاطمه از خانه‌کعبه بیرون آمد و نوزادش امیرمؤمنان ـ علیه‎ السلام ـ را روی دست داشت و گفت: من بر زنان گذشته تاریخ

برتری یافته ام زیرا آسیه دختر مزاحم، خدا را به صورت پنهانی در جایی عبادت می کرد که عبادت خدا در آنجا جز از روی ناچاری سزاوار

نبود، و مریم دختر عمران آن شاخه خشکیده خرما را با دستش تکان داد تا آنکه خرمایی تازه از آن فرو ریخت و خورد. ولی من وارد خانه

خدا شدم و از میوه ها و نعمتهای بهشتی خوردم و وقتی خواستم خارج شوم هاتفی به من گفت: فاطمه! او را علی نام بگذار، چرا که

او بلند مرتبه است و خداوند علی اعلی می گوید نام او را از نام خودم مشتق ساختم و او را به آداب و اخلاق خودم تربیت کردم و از

علوم پیچیده خود آگاهش نمودم او کسی است که بت ها را در خانه من می شکند و بر بام خانه ام اذان می گوید و مرا به مجد و

بزرگواری یاد می کند. خوشا به حال کسی که او را دوست بدارد و از او فرمان برد و وای بر کسی که او را دشمن بدارد و فرمانش نبرد.[1]»
شایان ذکر است که: این رویداد با اندکی تفاوت در منابع بسیاری ذکر شده است و از شگفتی های این واقعه مهم تاریخی این است که

فاطمه نه از درب خانه بلکه با شکافته شدن دیوار آن وارد کعبه گردید تا این رویداد عجیب دلیل و برهانی روشن تر بر معجزه باشد و

آیندگان نتوانند آن را پدیده ای تصادفی و اتفاقی قلمداد کنند و جالب این است که پس از گذشت قرن ها از آن رویداد مهم و تجدید

ساختمان کعبه و تعمیر آن و پر کردن جای شکاف با نقره، هنوز هم اثر شکاف بر دیوار خانه، خود را نمایان می سازد.[2]

«ولادت امام علی ـ علیه‎ السلام ـ در کتب اهل سنت»
1

. حافظ ابو عبدالله محمد بن عبدالله، معروف به حاکم نیشابوری، که همه بزرگان اهل سنت او را مورد اعتماد و استناد دانسته اند در

کتاب بسیار معروفش، «مستدرک صحیحین» می گوید: روایات متواتر است که فاطمه بنت اسد، امیرمؤمنان علی بن ابی طالب ـ کرّم الله ـ وجهه، را در خانه کعبه به دنیا آورده است.[3]
2

. شاه ولی الله احمد بن عبدالرحیم دهلوی، محدث متعصب اهل سنت، در کتاب «ازاله الخفا» می نویسد: «بی گمان روایات متواتر

است در این که فاطمه بنت اسد، امیرالمومنین علی بن ابی طالب را در درون کعبه به دنیا آورد، بدون تردید او در روز جمعه سیزدهم

رجب، سی سال بعد از عام الفیل، در خانه کعبه به دنیا آمده است، و هرگز پیش از او یا بعد از او کسی در خانه‌کعبه زاده نشده است.»[4]
3

. شهاب الدین ابوالثنا، سید محمود آلوسی، صاحب تفسیر آلوسی، در شرح بر قصیده عینیه عبدالباقی افندی عمری می نویسد:

ولادت امیرمؤمنان کرم الله وجهه در درون کعبه، در سراسر دنیا مشهور است و در کتابهای هر دو فرقه شیعه و سنی روایت شده است، و

هرگز در مورد غیر ایشان چنین فضیلتی ثابت نشده است.[5]
4. نورالدین علی بن محمد بن صباغ مکی، از دانشمندان معروف اهل سنت، مشهور به ابن صباغ مالکی در کتاب «الفصول المهمّه» با

سلسله سند از ابن مغازلی، از امام سجاد ـ علیه‎ السلام ـ مبنی بر ولادت امام علی ـ علیه‎ السلام ـ در درون خانه کعبه نقل کرده است

که: پیش از او کسی در بیت الله الحرام متولد نشد، و این برتری ویژه اوست از سوی خداوند برای ابراز کرامت و شرافت و شکوهمندی او[6]»

منابعی از اهل سنت که به طور صریح به شکافته شدن دیوار کعبه اشاره کرده اند:
1. محمد شریف خان شیروانی در کتاب «چوتهی کتاب» به ولادت امام علی ـ علیه‎ السلام ـ در درون کعبه و شکافته شدن دیوار کعبه و شنیده شدن صدای هاتف غیبی تصریح کرده است.[7]
2. مولوی حافظ حکیم ظهیر احمد سهسوانی در کتاب «ظهیر البشر» در احوال و فضائل ائمه می نویسد:
«چون خداوند اراده نمود که شرفی بر شرفهای کعبه بیفزاید، دیوار کعبه را بشکافت و فاطمه بنت اسد را به درون کعبه فرا خواند و فاطمه فرزندش علی را در درون کعبه به دنیا آورد.»[8]
3. علامه حسن بن امان الله مولوی عظیم آبادی هندی، درکتاب تجهیز الجیش جریان ولادت امام علی ـ علیه‎ السلام ـ را طبق روایت «بشائر المصطفی» از یزید بن قعنب نقل کرده است.»[9]
4. دکتر محمد شاه قادری، دانشمند و پزشک نامی سرزمین لاهور، در کتاب «مصباح المقربین» تصریح می کند که امیرمؤمنان در درون کعبه متولد شد و تصریح می کند که ما در آنجناب در حال طواف کعبه بود که او را درد زایمان گرفت، دیوار کعبه شکافته شد و فاطمه بنت اسد به درون کعبه فرا خوانده شد، سپس تأکید می کند که هرگز چنین شرف و فضیلتی به جز امیرمؤمنان برای احدی نصیب و میسر نشده است…[10]
نتیجه گیری:
با بررسی متون تاریخی به این نتیجه می رسیم که جریان ولادت امام علی ـ علیه‎ السلام ـ و شکافته شدن دیوار کعبه در منابع متعددی از اهل سنت به آن اشاره شده است که برای نمونه به شماری از آنها اشاره کردیم.
[1] . صابری یزدی،‌علیرضا، هزار حدیث در فضائل امام علی ـ علیه‎ السلام ـ ، ترجمه، محمد رضا انصاری محلاتی، قم: دفتر انتشارات اسلامی، 1380، صفحات 32،31، محمد بن فتّال نیشابوی، روضه‌ الواعظین، قم، رضی، 1386ق، ج1، ص 76 و ابی محمد الحسن بن محمد دیلمی،‌مؤسسه اعلمی بیروت، ص 211 و علی بن عیسی اربلی، کشف الغمه ج1، ص 59، و شیخ طوسی، امالی، ص 80، 1313، شیخ صدوق علل الشرایع، ص 56.
[2] . قزوینی، سید محمد کاظم، امام علی ـ علیه السلام ـ،از ولادت تا شهادت، ترجمه: علی کرمی، قم: دلیل، 1379،‌صفحات 43-41.
[3] . حافظ ابی عبدا… محمد بن عبدا…. نیشابوری، مستدرک الصحیحین، حیدرآباد هندوستان، 1324، ج3،‌ص 483، و موسوی همدانی، سید محمد باقر، علی ـ علیه‎ السلام ـ در کتب اهل سنت، تهران، واژه‌آرا، 1380، ص 46
[4] . شاه ولی ا… دهلوی، ازاله الخفا، چاپ هند، ج2، ص 251.
[5] . شهاب الدین ابوالثنا، سید محمود آلوسی، سرح الفریده، در شرح قصیده عینیه عبدالباقی افندی، ص 15 و اردوبادی،‌محمد علی، مولود کعبه، ترجمه عیسی سلیم پور اهری: قم: رسالت، 1378، ص 81.
[6] . ابن صباغ مالکی، الفصول المهمه، ص 14، و اردوبادی، محمد علی، مولود کعبه، ترجمه عیسی سلیم پور اهری، قم: رسالت 1378 ص 132.
[7] . محمد شریف خان شیروانی، چوتهی کتاب،‌به زبان اردو، ص 123، 1935م، و مولود کعبه ص1.
[8] . مولوی حافظ حکیم ظهیر احمد سهسوانی، «ظهیر البشر» به زبان اردو ص 18 و مولود کعبه ص 218.
[9] . علامه حسن بن امان الله مولوی عظیم آبادی هندی. تجهیز الجیش، چاپ هند، ص 110، و مولود کعبه ص 222.
[10] . دکتر محمد شاه قادری، مصباح المقربین ص 16، چاپ لاهور، مولود کعبه،

 

 

ازدواج به سیره شهدا5

بدون هیچ وجهی :

بنای ازدواجم با مصطفی ،عشق اوبه ولایت بود.دوست داشتم دستم رابگیرد وازاین ظلمات وروزمرگی بیرون

 بیاورد.همین مبانی بود که مهریه ام رابابقیه مهرها متفاوت کرده

بود.مهریه ام قرآن کریم بودوتعهداز داماد که مرادرراه تکامل واهل بیت واسلام ،هدایت کند.

اولین عقد در شهرصوربود که عروس ،چنین مهریه ای داشت. یعنی در واقع هیچ وجهی در مهریه اش نداشت.

 

به نقل از همسر شهید مصطفی چمران.

خواسته ملتمسانه کودک مظلوم.

خدایا من که دستم به آسمانت نمیرسه،

             تو که دستت به زمین میرسه بلندم کن…

الهی...

اعتکاف چیست؟

هرگز نمی توان ارزش همه زمانها را برابر دانست، چنان که نمی توان همه مکانها را برابر شمرد. برخی زمانها و مکانها ارزشی والا دارند.

ماه رجب ارزشمند است، ماه سلوک و زدودن زنگارهای شیطانی از آیینه دل است؛ ماه ولایت و برافروختن چراغ معرفت در شبستان

وجود است؛ ماه رجب گاهِ اعتکاف است. در این ماه، که هنگامه تحول است، عاکفان کوی دوست، با حضور در صحن و سرای دوست، پله

های سلوک را پیموده و پله پله به خدا نزدیکتر می شوند. معتکف روزه اش، نمازش، حضورش در مسجد و دیگر اعمالش مایه تقرب

است. در خانه دوست، سفره ایی از مغفرت و بخشایش گسترده شده و عاکف با صیقل روح و روان، زنگار گناه از دل می زداید و مهیای

ضیافت بزرگ در ماه وصال می گردد. ماهی که عشاق از سفره پرفیض الهی، لقمه های راز بر می چینند و عطر قرآن از ژرفای دل بار

یافتگان، مشام جان را می نوازد.اعتکاف پرورش جسم و جان است، انسان آمیزه ای است از این دو و نیازمند پرورش در ابعاد وجودی

خود؛ انسان به دنبال سعادت و کمال است، روح انسان نیازمند نیایش است، مناجاتی شیرین و زیبا، هم کلامی موجودی ضعیف با

منشأ قدرتها. از آغاز خلقت تا صحنه رستاخیز، راز و نیاز زیباترین هنر آدمی است.             

غفلت بد است در برخی موارد بدتر؛ جریان زمان در گذر است و با از دست دادن آهی ماند و افسوسی که به هیچ نیرزد. انسان دشمنی

دارد در اوج حیله گری، با چنین دشمنی هوشیاری باید و سرعت در خیرات؛زمان اعتکاف است. خالق مهربان قرب خلایق می طلبد. در

فکر پرورش روح و روان انسان است و مقررات دینی را تشریع می کند. تنوع عبادات به دلیل نیازهای گوناگون انسانی است، هر عبادتی

جوابگوی نیازی از اوست. نماز، زنگار غفلت از روان می زداید و صیقل روح و روان است. در روزه، پالایشگاه خلوص و نردبان صعود است.

روزه دار پرواز در آسمان عبادت و عبودیت را می آزماید و آیینه قلبش را نورستان خدایی می کند. حج، شرکت در آزمون الهی و قطع

تعلقات و دلبستگی دنیوی است. عبادات مالی؛ چون خمس و زکات و صدقات، دمیدن روح ایثار و گذشت در وجود آدمی است. اما

اعتکاف، آمیزه ای از چند عبادت با فضیلت است.

روزه که خود عبادتی ارزشمند است شرط اعتکاف است. حضور در مسجد و خواندن نماز هم شرط آن است. عاکف سه روز در مسجد

جامع مقیم می گردد و جز برای ضروریات، کوی دوست را ترک نمی گوید. خود را از حلال باز می دارد تا با تمرین بندگی، جهاد با نفس را

بیازماید. اعتکاف عهد مودّت و میثاق مجدد با پروردگار است.

در فضیلت اعتکاف این بس که معادل طواف کعبه و همتای رکوع و سجود است. خدای منّان می فرماید: “… وَ عَهَدنا اِلی ابراهیمَ وَ

اِسمعیلَ اَن طَهّرا بَیتی لِلطّائِفینَ وَ العاکِفینَ وَ الرُکّعِ السُجود؛( آیه 125، سوره بقره) و ما به ابراهیم و اسماعیل فرمان دادیم که خانه مرا

برای طواف کنندگان و معتکفان و رکوع کنندگان و سجده کنندگان از هرگونه آلودگی تطهیر کنند.”

اساساً ارزش آدمی را عملش می رساند. معتکف انسانی بزرگ و شریف است به اندازه شرافت و فضل عملش، مقدس اردبیلی یگانه

زمان در علم و عمل در شرافت و فضیلت اعتکاف گوید: مبادا کسی گمان کند که اعتکاف مقدمه عبادتی دیگر است. کسی که با طهارت

و در حال روزه در مسجد مقیم می شود و تعهد قربت در اعتکاف می نماید، این عمل عبادت است. اعتکاف عبادتی مستقل است به

مثابه حج و عمره و روزه و نماز و هر عبادت مستقل دیگر.

و ایام بیض در پیش است زمان عرشی شدن فرشیان؛ اعتکاف با همه فضیلتش، زن و مرد را به خود می خواند، انسان را می خواند تا

در دنیای های و هوی و دود و دم، معراج انسانیت را به تماشا بنشینیم. فرصت طلایی عمر در پیش است و ایام در گذر؛ پس همتی باید

تا با حضوری سبز از همسفران کوی دوست بگردیم.

تعریف اعتکاف:

اعتکاف چیست؟

اعتکاف در لغت به معنای توقف در جایی است .اما تعریف اصطلاحی اعتکاف: امام خمینی (ره) در تعریف اعتکاف می فرمایند: “وَ هُوَ

اللَّبَثُ فِی المَسجِدِ بِقَصدِ التَعّبُدِ بِهِ وَ لا یعتَبَرُ فِیه ضَمُّ قَصدِ عِبادَةٍ اُخری خارِجَةً عَنهُ وَ اِن کانَ هُو الاَحوِط؛ اعتکاف، ماندن در مسجد به نیت

عبادت است و قصد عبادت دیگر، در آن معتبر نیست. اگر چه احتیاط مستحب نیت عبادتی دیگر، در کنار اصل ماندن می باشد.

اهمیت اعتکاف:

اعتکاف، محو خود خواهى در امواج بلند خداگرایى و خدمت‏ به امت اسلامى است.  اعتکاف، بیرون رفتن از خانه خویش و مصمم شدن

بر حضور در خانه حضرت حق است. عبادتى مستحبى و تقرب جویانه و داوطلبانه است که روزه روز سوم آن رنگ وجوب مى ‏گیرد.

اعتکاف، گریز از لذت گرایى و مهار حس خود محورى و برترى جوئى و بازگشت از قبله دنیاگرایان به سمت و سوى قلب و قبله هستى

است. خود سازى، محاسبه نفس، توبه و نیایش، نماز و تلاوت قرآن و استمداد از آستان قدس ربوبى از دیگر برکات‏ اعتکاف است. 

اسلام، فکر جدایى از زندگى دنیا و گوشه نشینى و کناره گیرى از مردم و به تعبیر دیگر رهبانیت را باطل و ناپسند اعلام کرد، اما اعتکاف

را بعنوان فرصتى براى بازگشت‏ به خویش و خداى خویش قرار داد، تا کسانى که از هیاهو و جنجال هاى زندگى مادى خسته مى ‏شوند،

بتوانند چند صباحى با خداى خود خلوت کنند و جان و روح خود را با خالق هستى ارتباط دهند .اعتکاف شرایطی را فراهم می کند تا

انسانها با توشه معنوى و اعتقادى راسخ و ایمان و امیدى بیشتر، به زندگى خود ادامه داده ، خود را براى صحنه‏ هاى خطر و جهاد در راه

خدا آماده سازند ، همیشه با یاد خدا تلاش کنند ، خود را در محضر پروردگار ببینند ، از نافرمانى او بپرهیزند و به سوى سعادت دنیا و

آخرت گام بردارند. 

اعتکاف در ادیان دیگر:

کسی به درستی نمی داند که این عبادت، از چه زمانی آغاز و کیفیت اجزا و شرایط آن در بدو شکل گیری چه چیزهایی بوده است.

با توجه به آیه 125 سوره بقره، می توان نتیجه گرفت که اعتکاف عملی بوده که در شریعت ابراهیم از مناسک و عبادات الهی محسوب

می شده. و پیروان ایشان به این عمل مبادرت می ورزیدند و لذا ابراهیم و اسماعیل (ع) از طرف خداوند موظف شده بودند تا محیط لازم

را برای برپایی این مراسم مهیا سازند. واگذاری این مسؤولیت خطیر به آنها، گواه بزرگی بر اهمیت عباداتی چون حج، اعتکاف و نماز در

پیشگاه خداوند است.

حضرت موسی (ع) با آن که مسؤولیت سنگین رهبری و هدایت امت را به دوش داشت، برای مدت زمانی آنان را ترک و برای خلوت با

محبوب خویش به خلوتگاه کوه طور شتافت. او در پاسخ به پرسش خداوند که فرمود: چرا قوم خود را رها کردی و با عجله به سوی ما

شتافتی؟ عرض کرد: پروردگارا! به سوی تو آمدم تا از من راضی شوی (طه :83و84).

بیت المقدس از مکانهایی بود که همواره عده زیادی از انسانها، برای اعتکاف در آن گرد می آمدند و به راز و نیاز با پروردگار خویش

مشغول می شدند. بزرگ این گروه، حضرت زکریا (ع) بود و از جمله کسانی که در امر اعتکاف سرپرستی می نمود حضرت مریم (ع)

است. قرآن در این باره می فرماید: “وَ کَفّلَها زَکَریا کُلَّما دَخَلَ عَلَیها زَکَریا المِحرابَ وَجَدَ عِندَها رِزقاً؛ کفالت او (مریم) را زکریا بر عهده گرفت

و هر زمان که به محل عبادت او می رفت برای او غذایی مهیا می دید (عمران:37).”

از قرآن مجید (مریم:16و 17) استفاده می شود که حضرت مریم (ع) آنگاه که به افتخار ملاقات با فرشته الهی نایل آمد از مردم بریده بود و

در خلوت به سر می برد.

علامه طباطبائی می فرماید: گویا مقصود از دوری مریم از مردم، بریدن از آنان و روی آوردن به اعتکاف برای عبادت بوده است.

طبق روایات اهل سنت، در دوران جاهلیت هم عملی به عنوان اعتکاف در میان مردم رایج بوده است و مردم توسط این عمل به خدای

خود تقرب می جسته اند.

اجداد پیامبر اسلام (ص) از پیروان دین حنیف به شمار می روند. اعتکاف در غارها و بیابانها و کوهها، به عده ای از این حنفاء نسبت داده

شده است. آنان در جاهای خلوتی که از مردم دور بود به اعتکاف پرداخته و خود را در آن محبوس می کردند و جز برای نیازهای شدید و

ضروری، از آن خارج نمی شدند و در آن اماکن به عبادت و تأمل و تفکر در هستی پرداخته و در جستجوی راستی و حقیقت بودند. آنها در

آن اماکن خاموش و آرام مثل غار حراء، به عبادت مشغول می شدند.

پیامبر (ص) نیز مانند خود بر دین حنیف یعنی دین حضرت ابراهیم (ع) بود و عبادات متداول آن دین و از جمله اعتکاف را برپا می داشت.

قبل از بعثت حضرت محمد (ص) نیز غار حراء محل عبادت و راز و نیاز بود، حضرت رسول اکرم (ص) نیز به اعتکاف در آن مکان مشغول می

شدند و در اندیشه سرنوشت بشریت فرو می رفتند.

ارکان اعتکاف:

اعتکاف چیست؟

ارکان عبادت یعنی اجزایی که اگر عمداً یا سهوا ترک شوند، آن عبادت باطل می شود. اعتکاف نیز ارکانی دارد که عبارت اند از 1) نیت؛

2) توقف در مسجد جامع شهر یا مساجد چهار گانه معروف؛ 3 کمتر از سه روز نبودن اعتکاف؛ 4) روزه دار بودن معتکف در ایام اعتک

زمان اعتکاف:

اعتکاف در هر زمانی که انسان بتواند حداقل سه روز در مسجد بماند صحیح است، و بهترین زمان برای آن، ماه مبارک رمضان و مخصوصا

در دهه آخر آن ماه می باشد.

نیت اعتکاف:

اعتکاف،همانند سایر عبادات،باید با نیت و قصد قربت‏باشد و هر گونه ریا و خود نمایی و قصد غیر الهی آن را باطل می‏کند.  در نیت

اعتکاف،قصد وجه شرط نیست،یعنی لازم نیست قصد کند که اعتکاف واجب است‏یا مستحب. زمان نیت اعتکاف، وقت شروع اعتکاف

است که شروع طلوع فجر می باشد و با استمرار نیت اول شب هم مانعی ندارد.اعتکاف را می توان به سه صورت به جای آورد. 1) برای

خود ؛ 2) به نیابت از مردگان 3) به نیابت از زندگان

اگر اعتکاف را به نیابت از کسی که، از دنیا رفته به جای آورد، در این صورت اعتکاف را تنها به نیابت از یک نفر می توان انجام داد ولی اگر

مقصود اهدای ثواب باشد می توان ثواب اعتکاف را به چند نفر، زنده یا مرده، هدیه کرد.

در مورد نیابت از شخص زنده، در میان فقها اختلاف نظر وجود دارد. بسیاری از فقها در درستی چنین اعتکافی، تردید کرده اند. در این

صورت، هرگاه نایب، اعتکاف را به قصد رجا، یعنی امید به مطلوب بودن عمل نزد خدا، نه به عنوان عبادتی حتمی انجام دهد، مانعی

ندارد. 

شرایط اعتکاف:

در صحت اعتکاف علاوه بر شرایط عامه تکلیف( ایمان، عقل و قدرت)، اموری شرط است:الف) قصد قربت ب) روزه: ج) سه روز روزه دار

بودند. د) وقوف در  چهار مسجد: مسجد الحرام، مسجد النبی«ص»، مسجد جامع کوفه و مسجد بصره. ولی به قصد رجاء ( به امید

پاداش) می توان در مسجد جامع هر شهر معتکف شد. ه)اجازه شوهر و اجازه پدر و مادر و) پیوستگی اعتکاف

محرمات اعتکاف:

اعتکاف چیست؟

1- پرداختن به امور جنسی به معنای وسیع آن: که شامل هر نوع بهره برداری شهوانی می باشد .

2- بوییدن عطر و هر نوع بوی خوش و گیاهان معطر به قصد لذت بردن

3- مجادله و مناقشه: حرمت جدال مربوط به اموری است که معتکف بخواهد فضل و برتری خود را به دیگران نشان دهد.

4- محرمات روزه: در حال روزه یعنی از طلوع تا غروب خورشید، که معتکف روزه می گیرد، باید از محرمات روزه نیز اجتناب نماید. بعضی از

فقها محرمات احرام را بر معتکف مستحب دانسته اند.

5- خرید و فروش

اعمال اعتکاف:

اعمال شب سیزدهم: اعمالی را باید در این شب انجام داد؛ از جمه آن ده رکعت نماز است که اگر به درستی به جا آورده شود، دارای

ثواب و پاداش بزرگی است. در روایتی از پیامبر (ص) می خوانیم: « کسی که در شب سیزدهم ماه رجب ده رکعت نماز بخواند؛ بدین

گونه که در رکعت اول حمد یک مرتبه و سوره عادیات هم یک مرتبه و در رکعت دوم حمد یک مرتبه سوره تکاثر نیز یک مرتبه بخواند و بقیه

رکعت ها را هم به همین نحو تمام کند، خداوند متعال گناهان او را می آمرزد و اگر عاق والدین هم باشد خداوند سبحان از او راضی می

شود، و همچنین در قبر نکیر و منکر به او نزدیک نمی شوند و او را نمی ترسانند و بر پل صراط هم چون برق خاطف (سریع) عبور می کند

و نامه اعمالش را به دست راستش می دهند و میزان اعمالش سنگینی می کند و در بهشت فردوس هزار شهر به او اعطا می

شود.»روز سیزدهم هم روزه اش ثواب فراوان دارد و برای کسی که بخواهد عمل ام داود را به جای آورد، باید این روز و دو روز بعدش را

روزه بگیرد.

اشک شوق...

مقایسه هدیه روز زن و روز مرد..

نامه ایی جانسوز و زینب کونه.

شهید احمدی روشن نامه جانسوز و زینب گونه ی آرزو ولیپور؛ فرزند اولین شهید خطه علویان (شهید علی ولیپور) به فاطمه بلوری؛

همسر دانشمند شهید مصطفی روشن است:

سلام خواهرم!

چه خوب می شناسمت! چه زیبا با لهجه ی استقامتت آشنایم و چه شیرین لحن اندوه مهربانت را در پس ِ هجوم ابرهای تیره ی تردید

می شناسم .

خواهرم ؛ امروزِ کودکت به دیروزِ من ، دیروزِ مادرم به امروزِ تو گِرهی ابر یشمین خورده است .

انگار همین دیروز بود ؛ گوش کن ؛ می شنوی ؛

این گل پرپر از کجا آمده               از سفر کربُبلا آمده

این گل پرپر شده                      هدیه به رهبر شده

این طنین قهرمانانه ی زنی است که در ۲۴ سالگی و در اولین روزهای جنگ با همسرش که فرمانده جنگ های نامنظم کوی ذوالفقار

آبادان بود عاشقانه ، شجاعانه و متحیرانه وداع کرد.آن روزها می گفتند : این بانو مگر داغدار عزیزش نیست که اینچنین می غرد و تکبیر

می گوید:« پس کجاست آن اشک های سیل آسای زنانه اش؟! »

آن زن می دانست که گرگها در کمینند و از صدای ناله او به وجد می آیند.او می دانست که خون عزیزش می جوشد ، قل قل می کند .

او باید ستون خیمه ای باشد که قرارست کودک خردسالش علمدارش گردد .در خود گریست ، در خود شکست اما ایستاده و با صلابت

چون کوه می غرید و چون دریای مواج به کرانه ی صبر زینبی می زد تا کور دلان ببینند که او ایستاده است و قهرمانانه علمداری می کند.

خواهرم ؛ امروز ۳۱ سال از آن تاریخ می گذرد ؛و چه نیکو تاریخ تکرار می شود .

پدرم اولین معلم شهید استان مازندران بود و من فرزند ۳ ساله ای که هنوز شهادت را نه به لفظ و نه محتوا درک نمی کردم .

پدرم ، فهمیده بود که باید کلاس درس را رها نماید تا خونش دانشگاه بزرگ انسان سازی بنا کند .

فهمیده بود که باید برود و عشق زمینی اش را به عشق آسمانی پیوند دهد .

مادرم ؛ همان بانوی ایستاده در طوفان حوادث ، چه خوب خیمه داری کرد ؛ هنوز خیمه عشق پدر شهیدم برپاست و هنوز مادرم بانوی

خانه ای ست که مردش به عشق وطنش آسمانی شد و این سببی ساخت که بانو و کودکانش ماه و ستارگان این خیمه آسمانی

باشند.

خواهرم ؛ هیچگاه اشکهای مادرم را ندیدم ، هیچگاه شِکوِه از زمانه نکرد ، هیچگاه از تازیانه ی روزگار نگفت و هیچ از بازی تقدیر !

اما همیشه در گوشم می خواند : داستان رقیه ی حسین را ، همواره برایم از طفلان مسلم می گفت . همیشه غیرت عباس و

شجاعت حسین (ع) را برایم تکرار می کرد.

و آرام آرام صبر زینبی را در وجودم تزریق کرد و جرعه جرعه عشق رهبرم را به من نوشاند و بزرگم کرد.

امروز آنقدر قوی و نیرومند شدم که می توانم عَلَمِ سنگین رسالت زینبی ام را به دوش بکشم ؛

خوشا به حال مادرم ؛

چقدر با صلابت و با شکوه است.

خواهرم می دانی ؟

احساس می کنم سالهاست که تو را می شناسم.

چرا که تو تشبیه بانوی خاطره های منی که صبر در مقابلش زانو می زد و اشک جرات باریدن در هوای نامحرمان را نداشت .

می دانم این یک تکرار زیباست. دیروز به خردسالی کودکِ امروزت بودم و مادرم به صبوری و طراوتِ امروزِ تو و گل های پرپرمان نیز هردو به

یک سن و سال .چقدر شبیه به هم ، چقدر عاشقانه و چه با صلابت .

وقتی به تو می نگرم در می یابم که هنوز مصطفی احمدی روشن نفس می کشد ، حضور دارد . چون تو هستی و در دامانت کودکی را

می پروری که فردا خود مصطفی است ، مانند پدرم علی که وجود دارد ، هست ، و هنوز نفس می کشد و کلاس هایش پراست از

کسانی که با چشم دل و با بصیرت او را می بینند و درسهایش را از بر می کنند.

خواهرم ؛ شجاعت و صبوریت بسیار غرور انگیز و افتخار آمیز است و یقین دارم که فردا کودکت نیز به وجودت خواهد بالید.

خواهرم ؛ می دانم که سخت و جانگداز است با تمام وجود و تا مغز استخوان بسوزی و لب باز نکنی تا دشمنان قسم خورده ای که چون

خفاشان شب پرست از نور معنویت ودانش و ولایت پذیری همسرت به ستوه آمده بودند هلهله نکنند (که توانستی ) می دانم که با خود

عهد کرده ای که راه مصطفی شهیدت را با تمام سلول های وجودت روشن نگه داری (که می توانی ) می دانم که مصطفی شهیدت به

وجودت می بالد و افتخار می کند و از عرش خدا آنچنان قهقهه مستانه می زند که : ببینیند بانوی مهربان خیمه مرا که چه نیکو علمداری

می کند!!!

خواهرم ، هر روز کلاس های مدارس و دانشگاه هایمان به یاد علی ها و مصطفی ها جوانه می زنند و گل می کنند و عطرشان تمام دنیا

را آکنده از شمیم خوش الهی می کند.امروز دیگر تمام  دانش آموزان و دانشجویان این سرزمین در وجود خود یک احمدی روشن اند .

دیروز آنها از معلمان شهیدشان آموخته بودند که باید بروند تا بمانند . آنها رفتند تا ماندگار شوند و وای بر آنان که ماندند و …

خواهر خوبم ؛ می خواهم بدانی که ما دلهایمان را به هم گره زده ایم ، اعتقاداتمان زنجیری است ناگسستنی و راه و مسیر پرواز

عزیزانمان همواره روشن و پرنور . چشمان ما بیدار است . آنقدر این انقلاب علی و مصطفی و … داده است که هر  ورق از تاریخش

عاشوراست و هر سپیده دم  مردم این آبادی به عشق آنان و به یاد آنان به خورشید چشم می دوزند.

و آنقدر علی و مصطفی هایی هستند که آهشان از جنس نیاز است و منتظر اند تا در باغ شهادت به رویشان باز شود .

خواهرم؛همه ی ما معلمان ،اساتید، دانش آموزان و دانشجویان قلم هایمان را تیز تیز کردیم و در رگ قلم هایمان خون مصطفی ها می

جوشد .پس هر گاه این قلم ها بر صفحه روزگار به جنبش در می آید عطر یاد و شجاعت آن جوانان ماه سیرت  در تمام دنیا پراکنده می

شود .خواهرم بدان که هرگز این قلم ها بیکار نخواهد نشست و هر روز مصطفی ای جدیدی در طالع ایران  سربلندمان زاده خواهد شد و

آرزوی خفاشان شب پرست در گور ابدی مدفون خواهد گردید.

امید که توفیق شهادت نصیبمان گردد و سرافراز و و ایستاده به دیدار عزیزانمان نائل شویم.

باشد که عمر رهبر عزیزمان به بلندای خورشید باشد . ان شاء الله.

در جستوجوی محبت.

 

داستان زندگي خود را از زماني بيان مي کنم که با ندامت و استغفار از گذشته، چشم اميد به آينده دوختم، تا بتوانم به سرچشمه نور

نزديکتر شوم. سرگذشت خود را با نام و ياد خدا آغاز مي کنم که شناخت او مرا از تاريکي و گمراهي نجات داد.

هفده سال پيش در خانواده اي به دنيا آمدم که تمام امتيازات و خوشبختي هايش در علم و ثروت خلاصه مي شد، و از کودکي همانها را

آويزه گوشم کردند؛ تا با به دست آوردن آنها، بتوان اصالت خانوادگي خود را حفظ نمايم. خانواده، به آن مفهومي که همه اعضاي آن با

هم بجوشند، و صفا و صميميتي در ميان آنها باشد، وجود نداشت.

پدرم صاحب تعدادي فروشگاه و توليدي پوشاک زنجيره اي است، و مدام در سفر مي باشد- او مي گويد آن قدر کار و مشغوليت دارد که

حضورش در خانه، فقط وقت تلف کردن است و از انجام معاملات و امور تجاري باز مي ماند.مادرم استاد دانشگاه است و غالباً از ديدن او

هم محروم بوده ام- چون او نيز، هميشه با بي حوصلگي مي گويد: بنابر اقتضاي کاري و تحقيقاتي که به طور مداوم انجام مي دهد، بايد

در مکاني ساکت و به دور از هياهوي همسر و فرزندانش زندگي کند.مدتها بود که ادامه زندگي در چنين خانواده اي براي من و خواهرم

طاقت فرسا شده بود؛ مي خواستيم هر چه زودتر از آن شرايط رهايي پيدا کنيم.اين نوع زندگي براي من مطلوب نبود، و طاقت تحمل آن

همه فشار و سختي را نداشتم. اگرچه نديدن والدينم براي من کاملاً عادي شده بود و ديگر تأثيري بر من نداشت، و اگرچه درس خواندن،

توفيقي اجباري براي مشغوليت ذهنم بود؛ اما خلايي که احساس مي کردم، ناشي از دنياي پوچي بود که در آن سن بحراني با آن روبرو

بودم.موقعيتي بود که شديداً نياز به کسي داشتم تا کمبود عاطفه و محبتم را جبران نمايد. مرا به سوي سازندگي راهنمايي و کمک

نمايد، تا با آرامش خاطر، از امکانات که در اختيار دارم، بهترين بهره برداري را براي رشد و تعالي خود داشته باشم. و عدم وجود اينها

باعث شد تا پاي دوستانم به زندگي من باز شود.دوستانم که چهره ظاهري زندگي مرا مي ديدند و امتيازات خانواده مرا مي شنيدند، با

حسرت آرزو مي کردند که اي کاش جاي من بودند. دوستاني که در برقراري رابطه، و دعوت گرفتناز من براي شرکت در ميهمانيهايشان، از

يکديگر سبقت مي گرفتند- آنها با شنيدن دلايلي که در پوچ بودن و بي هدف بودن زندگيم، مي گفتم؛ به من مي خنديدند. برخي هم

مرا لايق اين زندگي نمي دانستند. غير از وقتي که براي درس خواندن مي گذاشتم، بقيه ساعات را با خنده هاي بيهوده دوستانم مي

گذراندم. دوستاني که به تدريج مرا مدپرستي، شرکت در پارتيهاي جوانان و معاشرت با پسرها، معتاد کردند. -آزادي فرزندان در خانواده

هاي فاميل ما يک مسأله عادي و با بينش روشنفکرانه تلقي مي شد، بنابراين از هر گونه نظارتي آزاد بودم!ديگر کار به جايي رسيده بود

که اگر يک هفته در پارتيهاي جوانان شرکت نمي کردم، يا روزي دوستانم به من تلفن نمي زدند، دلتگ مي شدم و خودم دنبال آنان مي

رفتم.پس از مدتي، پدرم که ظاهراً خيالش از بابت تنهايي من راحت شده بود، با اين هدف که از ديدگاه خودش امکانات رفاع زندگي مرا

کامل کند، برايم آنتن ماهواره خريد. او به قول خودش بدين وسيله ثابت کرد که نمي خواهد فرزندانش از ساير بچه هاي فاميل عقب

بمانند و از امکانات پيشرفته و رفاهي روز محروم باشند و احساس سرشکستگي کنند!نياز به توضيح نيست که من در آن شرايط چه

زندگي خوشي مي توانستم داشته باشم، که حتي لحظه اي هم- به قول دوستانم- فرصت غصه خوردن پيدا نکنم؛ و به اعتراف آنان،

هرچه بيشتر در تيررس نگاه حسرت بارشان قرار بگيرم.يک روز خواهرم نزد من آمد، و قسمتي از روزنامه کيهان را به من نشان داد؛ با

حالتي خاص گفت: نگين! اين داستان را بخوان، اگر توانستي خدس بزني سرگذشت چه کسي است؟ داستان زندگي دختري بود تحت

عنوان: «نماز عشق».

وقتي آن را خواندم و به پايان رسيدم، يکه خوردم، باور نمي شد. دو باره آن را با دقت خواندم و دريافتم که قهرمان آن داستان، همان

دختري است که در يک مهماني با او آشنا شده بودم و به قول دوستانم ستاره محفل بود و همه از ظاهر او و اين که اهل اين گونه

مجالس است، تعريف مي کردند وقتي بيشتر فکر کردم، يادم آمد که مدتهاست او را در هيچ ميهماني نديده ام. همان موع تصميم گرفتم

پيش او بروم و از نزديک همه چيز را بپرسم.وقتي زنگ خانه شان را زدم و در را به رويم باز کرد، در لحظه اول او را نشناختم. چون دحتري

را ديدم که در نهايت سادگي و با چهره اي معصوم به استقبالم آمده بود. مرا به داخل منزل دعو کرد. از او خواستم داستان زندگيش را

براي من هم بگويد. او همه چيز را برايم تعريف کرد. با شرم خاصي از گذشته مي گفت و با اميد فراوان از آينده حرف مي زد. محو

تماشاي چهره اش شده بودم. خدايا! چقدر معصوم و پاک شده بود، چقدر از زيباييها سخن مي گفت، و سعي مي کرد نوري را که به

قلبش تابيده است برايم توصيف نمايد.او خيلي برايم حرف زد، از راهي که انتخاب کرده بود، از اين که چقدر آزاد و سبکبال شده است، از

اين که چگونه توبه و استغفار کرده و چگونه دعا مي کند!نمي دانم چگونه او را ترک کردم. ولي وقتي به خانه رسيدم، احساس نمودم که

حرفهاي دلنشين او بر من تأثير گذاشته است. اين بود که فرداي آن روز، دوباره مثل پرنده هايي که به دنبال دانه مي روند، به سوي خانه

او پر کشيدم و دل خود را به حرفهاي زيبايش سپردم. از وي خواستم کمک کند تا اين احساس من خاموش نشود و بتوانم آن را از يک

احساس مبهم به شناخت واقعي تبديل نمايم. او هم، روز بعد مرا پيش دبير تعليمات ديني و معارف اسلامي خود برد.

آن خانم مرا در آغوش گرفت. با بردباري و مهرباني به تمام سئوالاتم پاسخ داد؛ و قدم به قدم با معارفي که پس از سالها گمراهي، تشنه

آنها بودم، آشنايم ساخت. آن معلم بزرگوار با تاباندن نور ايمان بر قلب سياه من، مرا متحول ساخت و سرآغاز جداي من از تمام آنچه که

موجب رفاه زدگي و لذت، تلقي مي شد، گرديد.پس از آن تغيير و دگرگوني فکري، حالتي پيدا کردم که با واکنش هاي متفاوتي از سوي

خانواده و دوستان مواجه شدم. پدرم با شگفتي و حيرت به رفتار و اعمال من مي نگريست، ولي هيچ نمي گفت. شايد هم فکر مي کرد

اين هم، مثل کارهاي ديگرم، يک بازي مقتضي سن من است. مادرم وقتي ماجرا را شنيد، خنديد و گفت: «اين هم يک تجربه است،

چند روز ديگر خودت خسته مي شوي و دوباره به وضع پيشين بر مي گردي»!

خواهرم که ديگر گفتگوي با من را کسر شأن خودش مي دانست، ارتباط در خارج از منزل را با من قطع کرد. چون حالا ديگر به نظر او،

قيافه و لباس من آبروريزي محض بود و او را نزد دوستان و همکلاسي هايش و بويژه پسرها، بي اعتبار مي کرد.

دوستان و هم کلاسي هايم نيز که غالباً مرا براي شرکت در ميهمانيها و تکميل شاديهاي خودشان مي خواستند، هر کدام به شکلي

واکنش نشان دادند و مرا طرد کردند.اما ديگر هيچ چيز برايم اهميت نداشت چون نيازي به کسي نداشتم.

من تکيه گاهي پيدا کرده بودم که همه راز و نيازم را با او در ميان مي گذاشتم و او را شاهد اعمال خود مي گرفتم. داستان زندگي من

در نهايت به جايي رسيد، که وقتي مادر و خواهرم اصرار کردند با آنها به مسافرت خارج از کشور بروم، نپذيرفتم. اما در عوض، از تهران به

شهر دور افتاده اي، نزد يکي از بستگان مادرم- که زندگي سالم و شخصيت مذهبي آنها برايم مطلوب بود- رفتم، تا مدتي را در آن جمع

مؤمن و صميمي بگذرانم و به تقويت مباني ديني و مذهبي خود بپردازم.حال، در اينجا هستم. در شهري کوچک، ولي با صفا. در

محيطي که همه يکديگر را به تقوا و پاکي مي خوانند. در جايي که ايمان خود را به هيچ نمي فروشند. مي خواهم تحصيل خود را همراه

با تکميل دين ادامه دهم؛ و نور تابيده در زندگيم را با تمام وجود حفظ و تقويت کنم.دعا مي کنم خداوند رحمان و رحيم، از گذشته من

چشم بپوشد و مرا لحظه اي به حال خودم وا نگذارد.

اي کاش من هم ثروت و دارايي خود را از دست مي دادم و در فقر به سر مي بردم. اما در عوض خانواده اي خوب، مؤمن و متعهد مي

داشتم و همه با هم، زير يک سقف زندگي مي کرديم.

                                                 منتظر نظراتتون در رابطه با این ماجرا در وبلاگمون هستیم.

خنکای بهشت...

 

تو می توانی روسری نصفه نیمه ات را ، هی برداری و دوباره بذاری

می توانی گاهی بادبزنش کنی

 می توانی مانتوی سفید کوتاه نازک چسبان بپوشی تا گرمت نشود

می توانی شلواری بپوشی که دمپایش تا صندل ات 20 سانتیمتر فاصله داشته باشد

می توانی جوراب هم نپوشی

لاک هم لابد خنک کننده است

بستنی هم لیس بزن روی نیمکت پارک

بوی ادکلنت هم می تواند تا ده متر پشت سرت تعقیبت کند

فرض کن اینها بلد نیستند مثل تو باشند

فرض کن اینها عادت کرده اند به این پارچه ی سیاه در این گرما

فرض کن گرمشان نمیشود

فرض کن تو روشنفکری و اینها اُمل

آخر تو چه می دانی چادر ترنم عطر یاس است در فضای غبار آلود دنیا؟

آخر تو چه می دانی حجاب خنکا و زیبایی به وجود هر دختر می نشاند؟

تو می توانی خوش باشی به عرق نکردن در دنیا

خنکای بهشت گوارایتان ، دختران چادری

من نمیدانم،

ملائک چطور می خواهند حساب کنند ثواب چادری های رمضان مرداد را….

 

پرسش و پاسخ.

سوال: در چه صورت می‌توانم به چهره، گردن و موهای دختری که قصد ازدواج با او دارم، نگاه کنم؟

همه مراجع(به جز صافی): نگاه به دختر مورد نظر با شرایط ذیل جایز است:

1- به قصد لذت و ریبه نباشد(هرچند بداند با نگاه لذت قهری پیدا می‌کند).

2- برای آگاهی از وضع جسمانی دختر باشد.(پس اگر از حال او آگاه است، نگاه او جایز نیست).

3-مانعی از ازدواج در میان نباشد(برای مثال دختر شوهر نداشته باشد).

4- احتمال بدهد دختر او را رد نمی‌کند.

آ؛یت‌الله صافی: با رعایت شرایط یاد شده، بنابر احتیاط واجب تنها به صورت و دست‌ها تا مچ اکتفا کند.

سوال: می‌خواهم با دختری ازدواجج کنم آیا می‌توانم،‌به طور پنهانی به موها و گردن او نگاه کنم یا اینکه در این نگاه رضایت و اجازه او

شرط است؟

همه مراجع: اگر شرایط نگاه را جایز داشته باشد، رضایت دختر در آن شرط نیست.

سوال: شخصی قصد ازدواج دارد؛ آیا می‌تواند بدون قصد لذت به چهره و موهای خانم‌ها (مثلا در خیابان) نگاه کند تا کسی را بپسندد و

یعد از او خواستگاری کند؟

همه مراجع: این نوع نگاه‌ها جایز نیست.

تبصره. نگاه به دختر به منظور ازدواج با او، شرایطی دارد که با رعایت آن جایز می‌شود

شمیم دلنواز...

پیامبر اکرم صلی ا… علیه و آله فرمودند:

بارزترین درجه زنان سه چیز است:

1-پوشیدن چشم از نامحرمان

2-پوشیدن تمام اندام از بیگانگان

3-کم و با حیا از منزل بیرون رفتن

                                                  منبع:سفینه البحار/ج2/ص298

ازدواج به سیره شهدا (4)

فقط لباس.

زمان ما هم مثل همیشه ،رسم و رسوم ازدواج زیاد بود. ریخت و پاش هم که بیداد می کرد.

ولی ما از همان اول ساده شروع کردیم،خریدمان یک بلوز و دامن برای من بود و یک کت و شلوار برای مرتضی.

چیز دیگری را لازم نمی دانستیم.به حرف و حدیثها و رسم و رسوم هم کاری نداشتیم،خودمان برای زندگیمان تصمیم می گرفتیم.

همین ها بود که زندگیمان را زیباتر می کرد.

                                                          به نقل از همسر شهید سید مرتضی آوینی

                                                                  روحشان شادو یادشان گرامی

بدون شرح...

آب و آتش...

برگزاری کلاس طرح صالحین.

حلقه های طرح صالحین ویژه طلاب بسیجی در حوزه علمیه ریحانه النبی (س) روز یکشنبه مورخ29/2/92 با حضور اکثریت طلاب برگزار

شد.مراسم با آیاتی چند از کلام الله مجید آغاز شد.در ادامه مطالبی با موضوع آراستگی ظاهری توسط یکی از طلاب بیان شد.اهم

مطالب به شرح ذیل می باشد:

…مؤمن واقعی کسی است که دارای آراستگی ظاهری هم باشد چون در اسلام نظافت نصفی از ایمان است.در ادامه به زندگی پیامبر

اشاره کردند که پیامبر به ظاهر خودشان اهمیت خاصی میدادند،قبل از خارج شدن از منزلمو و محاسن خود را شانه می کردند و

همچنین از عطر استفاده می کردند.

 

اصول ساده ای كه زنان ، باید در همسر داری رعایت كنند

 

برای آنكه زندگی زناشوئی از شادی ونشاط لازم برخوردار باشد، زن دربرابر شوهر باید اصولی را رعایت كند. شما خانم محترم در

صورتی كه این اصول را رعایت كنید ، همسر شما شیفته شما خواهد شد و تا آخر عمر عاشقانه دوستتان خواهد داشت . هرگز

فراموش نكنید یك ” پر” را نمی توان با فشار و قدرت به جایی پرتاب كرد ولی همین” پر” را می توان با جریان ساده هوا به هر جایی

فرستاد .

۱- دركلیه موارد معیشت اعم از تملك ودرآمد وغیره ازكلمه ما استفاده نمایید نه من وتو ؛ فراموش نكنید كه اكنون زندگی مشترك شروع

شده دیگرمن وتومطرح نیست.

۲- درمقابل شوهر خود هرچند حق باشما باشد، لجبازی واصرار نكنید.

۳- شوهر خود را بخصوص درمقابل بستگانش تحقیر نكنید. ازتعریف و تمجید بستگان خود درمقابل آنان پرهیز نمایید.

۴- از مخالفت ومشاجره با شوهر خود بپرهیزید.

۵- چنانچه كمك‎هائی ازطرف بستگان شما به شوهرتان شده آنها را به رخ او نكشید.

۶- با دوستان وآشنایان شوهرتان درمعاشرت‎ها بیش ازحد معمول گرم نگیرید.

۷- شوهر خود را درمعاشرت با اقوامش محدود نكنید.

۸ - دررفت و آمد و معاشرت با بستگان شوهر خود پیشقدم باشید.

۹- به بستگان نزدیك شوهر خود (مادرشوهر، پدرشوهر، برادرشوهر، خواهرشوهرو…) بیش از خویشاوندان دیگر احترام بگذارید.

۱۰- زحماتی كه برای پذیرایی خویشاوندان شوهر خود متحمل می شوید به رخ شوهر خود نكشید.

۱۱- چنانچه در آمدی دارید و برای زندگی هزینه می‎كنید آن را بازگو نكنید.

۱۲- از مردان دیگر نزد شوهرتان تمجید نكنید. هیچ مردی را به رخ شوهرتان نكشید و ترجیح ندهید و در گفتار این موضوع را رعایت كنید.

۱۳- برای انجام درخواستهای خود با شوهرتان با خشونت و آمرانه برخورد ننمایید.

۱۴- برای برآوردن نیازمندیهای خود از نظر مادی و غیر مادی امكانات شوهر خود را در نظر بگیرید و او را تحت فشار نگذارید .

۱۵- خود را برای شوهرتان بیارایید و بهترین و تمیزترین لباس خود را در مقابل وی بپوشید.

۱۶- در مقابل شوهر خود با حالت افسرده و اخمو حاضر نشوید .او را در موقع ورود به خانه با لبخند و شاد وخندان استقبال كنید.

۱۷- پس از مراجعت شوهر خود به خانه كارهای خود را حتی الامكان كنار بگذارید ودر حضور او بنشینید و با سخنان خوشایند و با گرمی

با او خداحافظی كنید.

 

 

خدایا...

ازدواج به سیره شهدا (3)

بدون هیچ وجهی…

بنای ازدواجم با مصطفی عشق او به ولایت بود.

دوست داشتم دستم را بگیرد و از این ظلمات و روزمرگی بیرون بیاورد.همین مبانی بود که مهریه ام را با بقیه مهرها متفاوت کرده بود.

مهریه ام قرآن بود و تعهد از داماد که مرا در راه تکامل و اهل بیت و اسلام هدایت کند.

اولین عقد در شهر صور بود که عروس چنین مهریه ای داشت یعنی در واقع هیچ وجهی در مهریه اش نداشت.

                                                         به نقل از همسر شهید مصطفی چمران

                                                                        روح و یادش گرامی

زلال حدیث

ازامام سجاد (علیه السلام) سؤال شد که ویژگیهای جامع دین چیست؟

حضرت فرمودند : سه چیز است که عبارتند از :

وفای به عهد/ قول حق و ادای امانت.

ازدواج به سیره شهدا (2)

باوضووارد شوید:

اول حسن خودش رامعرفی کرد.بعدمسائل کلی مطرح شد وایشان درهمه حرفها،تأکیدش روی مسائل اخلاقی

بود.یادم نمی رود؛قبل ازاینکه وارد این جلسه شوم،وضو گرفتم ودورکعت نماز خواندم وگفتم :” خدایا خودت از

نیت من باخبری ؛هرطور که صلاح می دانی این کاررابه سرانجام برسان.”

بعدها دردست نوشته های اوهم خواندم که نوشته بود: برای جلسه خواستگاری باوضووارد شدم وهمه

کارهارابه خداواگذار کردم.

 

به نقل از همسر شهید حسن باقری

“روحش شاد ویادش گرامی باد.”

 

مولای مهربان غزلهای من....

 

کیستم من غرق بهر رحمتم

دوست دار اهلبیت عصمتم

هرکه هستم پاک یا آلوده ام

سر به خاک آل عصمت سوده ام

 

حرف دل اینجا پناهم داده است

دلبـــری قــول نگاهم داده است

 

شکر خدا که عزت و اقبال یار ماست

مدح و ثنای آل محـمد(ص) شـعار ماست

دل مُهـر شـد به مهر ولای تو یا علی

تا روز حشر این سند افتخار ماست

 

نمی دانم که مهدی (عج)در کجاست

ولی هرجا که باشد یار ما ست.

“اللهم عجل فی فرج مولاناصاحب الزمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف”

التماس دعا

لیلة الرغائب.

 

شب جمعه اول ماه رجب را “لیلة الرغایب” می گویند.

از رسول اكرم صل الله عليه و آله و سلم نقل شده است كه فرمودند:

نیّت کسی که اولین پنج‏شنبه ماه رجب را روزه بگیرد و بین عشا و نیمه‏ ی شب، دوازده رکعت نماز ( 6 نماز دو ركعتي) بگذارد و بین هر دو رکعت، سلام دهد و در هر رکعت، یک مرتبه سوره‏ مباركه حمد و سه مرتبه سوره مباركه قدر و دوازده مرتبه سوره مباركه اخلاص بخواند و وقتي از نماز خواندن فارغ شود، هفتاد مرتبه بر من صلوات فرستد و بگوید:

اَللهمَ صَلِّ عَلی مُحَمّدِ النّبی الاُمّیِّ وَ عَلی آله

 

سپس به سجده رود و هفتاد مرتبه بگوید:

سُبُّوحٌ قُدُّسٌ، ربُ الملائکةِ و الرّوحِ

سپس سر از سجده برداشته و هفتاد مرتبه می گویی:

رَبِّ اغْفِرْ وَ ارْحَمْ وَ تَجاوَزْ عَمّا تَعلَمُ اِنَّکِ اَنْتَ الْعَلیُّ الأَعْظَمُ

دوباره به سجده رفته و هفتاد مرتبه می گویی:

 سُبُّوحٌ قُدُّسٌ، ربُ الملائکةِ و الرّوحِ

 

سپس حاجت خود را از خدا بخواهد، همانا برآورده می‏ شود ان‏شاءاللّه‏.

 

و در روايتي ديگر فرمودند:

قسم به کسی که جانم به دست اوست، این نماز را هیچ مرد و زنی از بندگان خدا نمی‏گذارد مگر این که خدا گناهان او را می ‏آمرزد. هرچند آن گناهان به اندازه‏ ی کف دریا و عدد ریگ‏ها و وزن کوه‏ها و شماره ‏ی برگ درختان باشد و روز قیامت، هفتصد نفر از اهل بیت خودش را که مستوجب آتش باشند، شفاعت می‏کند و چون شب اول نزول به قبرش شود، خداوند ثواب این نماز را به صورت نیکو و چهره‏ ی باز و زبان خوش برای او برانگیزد و گوید:

ای دوست من!

مژده باد که تو از سختی نجات یافتی

 

وی به او گوید: تو کیستی که من نیکوتر از تو ندیدم و بویی از بوی تو پاکیزه ‏تر نشنیدم؟

گوید:

ای حبیب خدا!

من ثواب آن نمازی هستم که تو در فلان شب و در فلان ماه گذاردی.

من در این شب آمدم تا حق تو را ادا کنم و مونس تنهایی تو باشم و رفع وحشت تو را نمایم و چون نفخ صور شود، در عرصه‏ ی قیامت

 بر سر تو سایه افکنم و تو هرگز از خیر مولای خودت تهی دست نخواهی ماند.

 

 

ازدواج به سیره شهدا.(1)

 

هنوز آن کاغذ را دارم،شرایطش را خلاصه رویش نوشته بود

و پایینش را امضا کرده بود.تمام جلسه خصوصی صحبت ما درباره ازدواج،ختم شد به همان کاغذ مختصر و مفید.

بعداز بسمه تعالی،ده تا از نظراتش را نوشته بود.بعضی هایش اینطور بودند:

داشتن ایمان به خدا و خداجویی

مقلد امام بودن و پیروی از رساله ایشان

شغل من پاسدار است

مشکلات آینده جنگ

مکان زندگی

انگیزه ازدواج،رسیدن به کمال

عبارات کوتاه بود اما هر کدام یک دنیا حرف داشت برای گفتن.

                                                    یاد و نامشان گرامی/شهید سیدعلی حسینی

سخنانی از بزرگان.

 

اگر چشم برای خدا کار کند می شود (عین اللّه)

و اگر گوش برای خدا کار کند می شود (اذن اللّه)

و اگر دست برای خدا کار کند می شود (ید اللّه)

تا می رسد به قلب انسان که جای خداست .

(شیخ رجبعلی خیاط)

 

هر گاه در زندگی ات گیری پیش آمد و راه بندان شد ،

بدان خدا کرده است.زود برو,برو با او خلوت کن

و بگو : با من چکار داشتی که راهم را بستی ؟

هرکس گرفتار است در واقع گرفتار یار است

(مرحوم دولابی)

مهریه و جهیزیه حضرت فاطمه(علیهاالسلام).

 

 

مهریه سرور زنان عالم، دختر گرامی پیامبر اکرم، زنی که از مقام عصمت برخوردار بود عبارت است از:

1- یك زره كه به مبلغ چهارصد یا چهارصد و هشتاد یا پانصد درهم ارزش داشت.

2- یك دست لباس كتان یمنى.

3- یك پوست گوسفند دباغى نشده.(1)

یك عمل آموزنده:

اسلام قرارداد مهرهاى سنگین را به صلاح ملت نمى‎داند و سفارش مى‎كند كه اگر دین و اخلاق داماد را پسندیدید درباره مهر سختگیرى

نكنید و با كم قناعت كنید.

پیغمبر اكرم(صلّى الله علیه و آله) مى‎فرماید: بهترین زنان امت من كسانى هستند كه زیبا و كم مهر باشند.(2) امام صادق(علیه‎السلام)

فرمود: بدى زن در این است كه مهرش سنگین باشد.(3) اسلام عقیده دارد كه مسابقه در ازدیاد مهر، زندگى را بر مردم سخت مى‎كند و

مشكلات بزرگى را براى ملت بوجود مى‎آورد. باید با ایجاد تسهیل در امر ازدواج، جوانان را به تشكیل خانواده متمایل نمود تا از هزاران

مفاسد اجتماعى و امراض روحى جلوگیرى شود. مهرهاى سنگین بنیان اقتصادى داماد را در آغاز زندگى نوین متزلزل و سست مى‎كند،

به محبت و صفاى زن و شوهر لطمه مى‎زند و جوانان را به ازدواج بى رغبت مى‎كند. رسول گرامى اسلام براى این كه عملا به مردم

بفهماند كه مهرهاى سنگین به صلاح ملت نیست، دختر عزیزش را با همین مهر كه ملاحظه نمودید به عقد على بن ابى طالب(علیه‎

السلام) درآورد. حتى به عنوان دین هم چیزى بر ذمه او قرار نداد.

جهزیه حضرت زهرا(علیهاالسلام):

رسول خدا به حضرت على(علیهماالسلام) فرمود: هم اكنون برخیز زره‎اى را كه برای مهر زهرا قرار دادی، بفروش و بهایش را نزد من حاضر

كن تا براى شما جهزیه و اسباب خانه‎اى تهیه نمایم.على بن ابى طالب(علیه‎السلام) زره را به بازار برد و فروخت. در روایت مختلف، بهاى

آن بین چهارصد و چهارصد و هشتاد و پانصد درهم تعیین شده است. ناگفته نماند كه بنا بر بعضى روایات، زره را عثمان خریدارى كرد و

بعدا به على اهدا نمود.(4)

حضرت على(علیه‎لسلام)پول زره را گرفت و خدمت پیغمبر(صلی لله علیه و آله)تقدیم نمود. رسول خدا، ابوبكر و سلمان فارسى و بلال را

احضار فرمود. مقدارى از پولها را به آنان داد و فرمود: با مقدارى از این پول‎ اسباب و لوازم زندگى براى فاطمه(علیهاالسلام) خریدارى كنید.

قدرى از آن هم را به اسماء داد و فرمود: براى دخترم عطر و بوى خوش تهیه كن و بقیه را به ام سلمه سپرد.

ابوبكر مى‎گوید: وقتى پول‎ها را شمردم دیدم شصت و سه درهم است و به وسیله آن اسباب و لوازم زیرا را خریدارى كردم:

1- یك پیراهن سفید .

2- یك روسرى بزرگ .

3- یك حوله خیبرى.

4- یك تختخواب كه از پوست خرما بافته شده بود.

5- دو عدد تشك كتانى كه یكى از پشم گوسفند و دیگرى از لیف خرما پر شده بود.

6- چهار عدد بالش از پوست میش كه از گیاهى به نام اذخر پر شده بود.

7- یك قطعه حصیر هجرى.

8- یك عدد آسیاى دستى.

9- یك كاسه مسى.

10- یك مشك چرمى براى آبكشى.

11- یك طشت لباسشویى.

12- یك عدد كاسه براى شیر.

13- یك ظرف آبخورى.

14- یك پرده پشمى.

15- یك آفتابه.

16- یك سبوى گلى.

17- یك عدد پوست براى فرش.

18- دو كوزه سفالین.

19- یك عبا.(5)

هنگامى كه جهیزیه حضرت زهرا را خدمت پیغمبر آوردند اشكش جارى شد و سرش را به جانب آسمان بلند كرد و گفت: خدایا این

عروسى را براى كسانى كه ظرف‎هایشان گلى است مبارك گردان.

درسى به مسلمانان:

عروسى على و فاطمه(علیهماالسلام) یكى از حساس‎ترین و مهمترین نمونه‎هاى ازدواج اسلامى بود. زیرا پدر دختر، بزرگترین شخصیت

جهان اسلام، بلکه دنیا و پیغمبر برگزیده خدا بود. دختر، بهترین و عاقل‎ترین و با تربیت‎ترین و با كمال‎ترین زنان اسلام و یكى از چهار زن

بزرگ بشریت به شمار مى‎آمد و داماد هم از حیث اصل و نسب از شریف زادگان عرب بود. از جهت علم و كمال و شجاعت بر تمام رجال

اسلام برترى داشت. جانشین رسمى و وزیر و مشاور رسول خدا بود. مرد دلاور اسلام و سپهسالار سپاه مسلمین بود. چنین ازدواجى

باید با شوكت و تشریفات خاصى برگزار شود. اما چنان كه ملاحظه فرمودید، با كمال سادگى انجام گرفت. جهاز بانوى نمونه اسلام بدین

سادگى كه ملاحظه فرمودید تهیه شد. جالب‎تر این كه همین جهاز مختصر هم با مهریه خود حضرت زهرا تهیه شد. نه این كه مهریه را

سر جاى خود بگذارند و پدر دختر با هزاران گرفتارى و دردسر جهازى براى دخترش تهیه كند.

پیغمبر مى‎توانست، هر طور شده ولو به قرض كردن هم باشد جهاز آبرومندى، مطابق معمول روز، براى یگانه دختر عزیزش تهیه كند و

بگوید: من پیغبر خدا هستم، و باید مراعات شئون خودم را بكنم. دخترم نیز از بهترین زنان جهان است و باید احترام و آبروى او را مراعات

نمایم و اسباب خوشحالى او را فراهم سازم. دامادم نیز از رجال نامى اسلام است و خدمات و مجاهداتش بر كسى پوشیده نیست.

براى احترام و قدردانى از زحمات او باید وسائل آبرومندى برایش تهیه كنم و …

اما پیغمبر اكرم(صلّى الله علیه و آله) ضرر و مفاسد مسابقه در ازدیاد جهاز و مهر را مى‎دانست. و خبر داشت كه اگر مسلمین بدین بلیه

گرفتار شوند، فقر عمومى و ورشكستگى اقتصادى، كثرت طلاق و خوددارى جوانان از تشكیل خانواده، ازدیاد روزافزون جوانان بى زن و

دختران بى شوهر، كثرت جرائم و جنایات و بروز انواع فحشاء، و ازدیاد امراض عصبى را به دنبال خواهد داشت. از این جهت در آن ازدواج

نمونه، كه متصدیان امرش شخص اول و دوم اسلام بودند كمال سادگى به عمل آمد تا براى ملت مسلمان و زمامداران مسلمین درس

عملى آموزنده‎اى باشد.

على بن ابى طالب علیه السلام نیز از آن جوانان كوتاه فكرى نبود كه براى تهیه ى مال و ثروت و به منظور جهاز مفصل ازدواج كند و اگر

جهاز عروسى نقصان داشت هر روز اسباب ناراحتى همسر بیگناهش را فراهم سازد و با سرزنشها و ایرادهاى بیجا، بنیان زناشویى را

متزلزل سازد و كاشانه ى گرم و با صفاى زناشویى را با بهانه هاى بچه گانه و بیجا، سرد و بى صفا كند و خانه ى انس و محبت را بزندان

اختیارى تبدیل سازد. على علیه السلام امام و پیشواى آینده ى ملت بود و مى خواست با این گونه افكار غلط مبارزه كند. مال و ثروت

دنیا در نظرش ارزش نداشت.

اثاث خانه حضرت على(علیه‎السلام):

على بن ابى طالب(علیه‎السلام) نیز اثاث زیر را براى خانه‎اش تهیه كرد:

1- یك چوب براى آن كه لباس‎هایشان را روى آن بیندازند و مشك آب را بر آن آویزان كنند .

2- یك عدد پوست گوسفند .

3- یك عدد متكا .

4- یك عدد مشك براى آب .

5- یك عدد غربال آرد بیزى .(6)

 

شمیم دلنواز...

قال الحسین علیه السلام:

          خداوندا به کرم و بخشش خویش،ما را پاداش بزرگ عطا فرما و اندوخته ای نیکو و آسایش دایم عنایت کن،گناهانمان

          را ببخش و ما را با مستحقان عذاب و هلاک،هلاک مفرما و رحمت و عطوفت را از ما مگیر،ای مهربانترین مهربانان.

                                                              منبع:مفاتیح الجنان/دعای عرفه

السلام علیک یا امام علی النقی.

               

          شهادت امام هادی (علیه السلام )برشیفتگان آن حضرت تسلیت باد.

دوران طلبگی مقام معظم رهبری در قم.

,اگرچه حضرت آيت‌الله خامنه‌ای درس طلبگی را در مشهد آغاز كردند و بخش عمده تحصيل و تدريس ايشان در مشهد بود، اما دوران

تحصيل ايشان در قم از مهم‌ترين دوران طلبگی و علمی ايشان به‌ شمار می‌رود. حضور در درس آيات عظامی همچون بروجردی و حائری

و امام(ره) و نيز پيوستن ايشان به نهضت امام خمينی، محصول همين دوره از زندگی رهبر انقلاب است.

ايشان خود در خاطراتشان درباره چگونگی عزيمت به قم می‌گويند: «در سال 36 به سفر عتبات مشرف شديم. من مايل بودم كه در

نجف بمانم، ولی پدرم موافقت نكردند و من بعد از مدت كوتاهی به مشهد بازگشتم. در سال 37 از پدرم اجازه گرفتم و به قم رفتم و تا

سال 43 در قم بودم.»1

حضور در درس بزرگان:

ايشان از آغاز ورود به قم، در درس حضرت امام خمينی(ره) حاضر شدند، اما چرا امام؟ «در حوزه‌هاى علميه، انتخاب استاد، اجبارى

نيست و هركس طبق پسند و سليقه خود، استاد را انتخاب مى‌كند. استادى كه طلّاب جوان و مشتاق را در وهله اوّل به خود جلب

مى‌كرد، همين مردى بود كه آن روز در ميان شاگردانش به عنوان «حاج‌آقا روح‌اللَّه» شناخته مى‌شد. مجموعه جوانان فاضل و درسخوان و

پُرشوق در محفل درس او جمع بودند. ما در چنين فضایى وارد قم شديم. او مظهر نوآورى علمى و تبحّر در فقه و اصول بود. بنده قبل از

ايشان استاد بزرگى را در مشهد ديده بودم -يعنى مرحوم آيت‌اللَّه ميلانى- كه از فقهاى برجسته بود. در قم هم همان وقت رئيس حوزه

علميه قم - كه استاد امام هم بود، -يعنى مرحوم آيت‌اللَّه‌العظمى بروجردى- حضور داشت؛ بزرگان ديگرى هم بودند؛ اما آن محفل درسى

كه دل‌هاى جوان و مشتاق و كوشا و علاقه‌مند به استعدادهاى خوب را جذب مى‌كرد، درس فقه و اصول امام بود.»2

«من هم كه به قم رفتم، ترديد نكردم كه به درس ايشان بروم. از اول در درس ايشان حاضر می‌شدم و تا آخر كه در قم بودم، به يك درس

ايشان مستمرّاً می‌رفتم. ايشان هم روی من خيلی اثر داشتند.»3

البته حضور علمی آقا در قم، منحصر به شركت در درس امام خمينی نبود، بلكه هم‌زمان با حضور در درس امام خمينی(ره)، از سال 37

تا سال 40 از محضر اساتيد ديگری نيز بهره می‌جستند. ايشان در درس خارج فقه و اصول حضرت آيت‌الله العظمی بروجردی نيز حاضر

می‌شدند و بيشترين بهره و تأثير در علم رجال را از محضر ايشان بردند.

از اساتيد ديگری كه آيت‌الله خامنه‌ای از محضرشان استفاده كردند، آيت‌الله ‌العظمی مرتضی حائری يزدی بود. آيت‌الله سيد جعفر شبيری

زنجانی در خاطرات خود می‌گويند: «درس آيت‌الله حاج‌آقا مرتضی حائری(ره) را با آيت‌الله‌العظمی خامنه‌ای(حفظه‌الله) و مرحوم آقای

بهجتی كه مدتی پيش فوت كردند، بحث می‌كرديم. بحث با آقای خامنه‌ای (حفظه‌الله) برای من لذت‌بخش‌ترين بحث بود، از اين جهت كه

ايشان خيلی منصف بودند. از ابتدا الگوی انصاف بودند. مثلاً يادم هست يك روز در اوج بحث كه هر دو بر نظر خود پافشاری می‌كرديم و

داد می‌كشيديم، يك‌دفعه ايشان از اوج پايين آمدند و گفتند حق با توست و بعد هم مؤيداتی آوردند. يكی از خصوصيات مهم ايشان اين

بود كه لجاجت نداشتند.»4

حجت‌الاسلام و المسلمين آقاتهرانی نيز درباره حضور رهبر انقلاب در درس آيت‌الله‌العظمی حائری يزدی می‌گويد: «يك زمانی مرحوم

حاج‌آقا مرتضی حائری به شكل خصوصی برای شخص آقا كلاس درس گذاشته بود. يعنی آقا تنها به خانه ايشان می‌رفت و شيخ مرتضی

به ايشان درس می‌داد.»5

آيت‌الله خامنه‌ای حتی خود را منحصر به فيضيه نيز نكرده بودند. چنانكه در ديدار با آيت‌الله العظمی گلپايگانی می‌فرمايند: «بنده يادم

هست كه در اين حوزه شريف، آن وقتی كه ما اينجا مشغول درس و بحث بوديم، اولين مدرسه منظم و برنامه‌دار را -‌حتی قبل از مدرسه

حقانی‌- حضرتعالی ايجاد كرديد. ما اين را هميشه در مجامع گوناگونی هم كه در تهران بوده، گفته‌ايم. اين‌جا هم در جلسه‌ای بحث بود،

به آقايان گفتيم. اين نشان‌دهنده آن است كه نظر شريف حضرتعالی از قديم به نظم و ترتيب و امتحان و اداره‌ی مرتب و منظم طلاب بوده

است.»6

مرجعيت امام و آغاز مبارزه:

با رحلت مرجع عاليقدر جهان تشيع، حضرت آيت‌الله‌العظمی بروجردی در سال 1340 و در پی آن، اعلام مرجعيت امام خمينی(ره)

پايه‌های انقلاب اسلامی با مواضع و سخنرانی‌های امام شكل گرفت. طبيعتاً شاگردان امام نيز تحت تأثير ايشان، در مسير مبارزه قرار

گرفتند.آيت‌الله خامنه‌ای حتی خود را منحصر به فيضيه نيز نكرده بودند. چنانكه در ديدار با آيت‌الله العظمی گلپايگانی می‌فرمايند: «بنده

يادم هست كه در اين حوزه شريف، آن وقتی كه ما اينجا مشغول درس و بحث بوديم، اولين مدرسه منظم و برنامه‌دار را -‌حتی قبل از

مدرسه حقانی‌- حضرتعالی ايجاد كرديد.»

رهبر انقلاب اين ارتباطات امام در آن مقطع را نوعی كادرسازی برای آينده می‌دانند: «در هنگامی كه امام مبارزه را شروع كردند، من

نمی‌توانم بگويم كه مثلاً در سال‌های 41 و 42 ايشان كادرهای لازم را داشتند، ليكن امام كادرسازی می‌كردند. شما توجه داريد كه امام

يك فرد جاافتاده علمی در حوزه علميه قم بودند و اطراف ايشان را جمعی از جوانان لايق و مؤمن احاطه كرده بودند. با قشرهای ديگر هم

ايشان ارتباط داشتند. امام با پيام‌های خود، با بيان‌های خود، به معنی حقيقی كلمه، انسان‌ها را تربيت و تصحيح می‌كردند؛ هم تربيت

فكری، هم تربيت روحی و اخلاقی […] می‌دانيد كه شورای انقلاب، قبل از انقلاب در ايران تشكيل شد و عده‌ای را به‌عنوان اعضای

شورای انقلاب معين كردند؛ محتاج هيچ‌كس هم نشدند و مشكلی هم پيدا نكردند. البته اين عده آن زمان ناشناخته بودند؛ حتّی

خودشان هم از عضويتشان خبر نداشتند. بنده خودم يكی از اعضای شورای انقلاب بودم، اما نمی‌دانستم كه عضو اين شورا هستم

[…] امام می‌شناختند و می‌دانستند.»7

شاهد عينی حادثه فيضيه:

اما آنچه كه در ذهن اغلب طلاب آن مقطع حوزه قم نقش بسته است، حادثه حمله به مدرسه فيضيه است. آيت‌الله خامنه‌ای حادثه

فيضيه را اين‌گونه يادآوری می‌كنند: «وقتی كوماندوها به مدرسه فيضيه حمله كردند، من به اتفاق آقا جعفر شبيری زنجانی عازم فيضيه

بوديم تا در مجلس روضه آيت‌الله گلپايگانی شركت كنيم. اواخر كوچه حرم، بعضی از طلبه‌ها را ديديم كه باشتاب می‌آمدند. بعضی آنها

عمامه سرشان نبود، بعضی‌ها پابرهنه بودند، بعضی‌ها عبا نداشتند و به ما گوشزد كردند كه نرويد، خطرناك است. ما نفهميديم كه چرا

خطرناك است تا اينكه يكی از آشنايان به ما رسيد و خبر داد كه به مدرسه فيضيه حمله شده و طلبه‌ها را می‌زنند و می‌كشند.»8

اينگونه آيت‌الله خامنه‌ای و آيت‌الله شبيری زنجانی تصميم می‌گيرند كه به منزل امام خمينی بروند. آيت‌الله شبيری تعريف می‌كند: «اول

مغرب بود كه به آنجا رسيديم و ديديم در منزل امام باز است و شهيد عراقی آنجا ايستاده است و محافظت می‌كند. من يادم نبود كه

شهيد عراقی دم در ايستاده بود و بعداً مقام معظم رهبری به من يادآوری كردند كه كسی كه دور در منزل امام ايستاده بود، عراقی بود.

مثل شير ايستاده بود و از منزل امام محافظت می‌كرد. پرسيديم: چرا درِ خانه را باز گذاشته‌ايد؟ گفت: «امام فرموده اگر در را ببنديد،

می‌روم در صحن حضرت معصومه(س) و سخنرانی می‌كنم. ما هم ديديم بهتر است در باز باشد و ايشان نروند، چون آنجا خطرناك

است.» ما كه اين حرف را شنيديم، ديديم بهتر است ما هم بمانيم و از امام محافظت كنيم. بعد از اين‌كه نماز امام تمام شد، رفتيم پيش

ايشان. همه طلبه‌ها دورشان جمع شده بودند.»9

مابقی ماجرا به روايت آقا خواندنی‌ است: «امام در آن اتاق نشستند. طلبه‌ها هم در اتاق پر شدند. من دم در اتاق ايستادم. بقيه

نشسته بودند. در همين حين امام شروع به صحبت كردند. صحبتشان اين بود كه: اينها رفتنی هستند و شما ماندنی هستيد. نترسيد.

ما در زمان پدر او، بدتر از اينها را ديده‌ايم. روزهايی بر ما گذشت كه در شهر نمی‌توانستيم بياييم. مجبور بوديم صبح زود از شهر خارج

شويم و مطالعه و مباحثه ما در بيرون شهر بود و شب به مدرسه می‌آمديم، چون ما را می‌گرفتند، اذيت می‌كردند، عمامه‌ها را

برمی‌داشتند.»10

حادثه فيضيه نقطه عطفی در نهضت امام خمينی بود. رهبر معظم انقلاب به عنوان يكی از حاضران در اين واقعه، رهبری حكيمانه امام را

مسبب تبديل اين موقعيت از يك نقطه ضعف به نقطه قوت می‌دانند: «پانزده خرداد، محصول حركتی بود كه امام در دوم فروردين به وجود

آورد […] نزديك عيد سال 43 بود كه من از زندان آزاد شده بودم و توانستم با تدبيری خدمت امام -كه آن‌وقت در خانه‌ای در قيطريه بودند-

بروم. من در همان چند لحظه‌ای كه توانستم خدمت ايشان بروم و دستشان را ببوسم و با آن حال منقلبی كه از ديدنشان داشتم، چند

كلمه با ايشان حرف بزنم، همين مطلب را عرض كردم. گفتم نبودن شما در بيرون، موجب شد كه پانزده خرداد با اين عظمت، نتواند مورد

استفاده قرار بگيرد […] نتوانستند عشری از اعشار استفاده‌ای را كه امام از دوم فروردين كرد، از پانزده خرداد بكنند، در حالی‌ كه پانزده

خرداد كانون عظيمی بود.»11

 سفير امام(ره):

در محرم همان سال، امام(ره) آيت‌الله خامنه‌ای را مأمور می‌كنند تا پيام ايشان را به آيت‌الله ميلانی برسانند: «سال 42، بعد از جريان

مدرسه فيضيه بود. امام به كليه شهرهاى ايران، به عُلمايشان و به علماى معروف و موجه‌شان پيغام داده بودند كه محرم را به صورت يك

فصلى براى شورش عمومى مردم عليه نظام حكومتى تبديل كنند و دربياورند […] به‌ هر حال حامل رسالتى شدم از طرف امام براى

مرحوم آيت‌الله ميلانى و بقيه علماى مشهد كه اين كار بايد انجام بگيرد.»12

پس از ابلاغ اين پيام، ايشان برای تبليغ در ماه محرم به بيرجند می‌روند. دليل انتخاب بيرجند از سوی ايشان نيز جالب است: «بيرجند

اهميتش از اين نظر بود كه عَلَم آن روز نخست‌وزير بود و بيرجند پايتخت عَلم بود و استراحتگاه شاه بود و هر وقت شاه و درباری‌ها

مى‌خواستند يك خُرده استراحتى بكنند و اينها، مى‌رفتند در بيرجند و آنجا در باغ‌هاى عَلَم زندگى مى‌كردند.»13 آيت‌الله خامنه‌ای تا روز

نهم محرم 1342 در بيرجند به سخنرانی می‌پردازند، اما بالاخره در اين روز توسط نيروهای امنيتی شاه بازداشت می‌شوند.

و سرانجام، بازگشت به مشهد:

اما در سال 43 آيت‌الله سيدجواد خامنه‌ای، پدر آيت‌الله خامنه‌ای بينايی خود را از دست می‌دهند. ايشان در حالی ‌كه علاقه داشتند به

توصيه اساتيد خود و از جمله آيت‌الله شيخ مرتضی حائری در قم بماند، بالاجبار و برای مراقبت از پدرشان، قم را به مقصد مشهد ترك

كردند: «در آن سال مجدداً به مشهد بازگشتم، برای اين‌كه پدرم عارضه چشم پيدا كرده و بينايی خود را از دست داده بود. من ناچار بودم

كه پهلوی پدرم باشم. علی‌رغم مخالفت اساتيد خود ‍[به مشهد بازگشتم […]] مشغول به تدريس شدم. در ضمن درس نيز می‌خواندم،

يعنی تحصيلاتم را در مشهد ادامه دادم.

آیا زن و شوهر مؤمن بعد از مرگ با هم زندگی می کنند؟

پرسش:

آیا می شود زن و شوهر بعد از مرگ با هم زندگی کنند؟ اگر می شود با چه شرایطی؟

پاسخ اجمالی:

جزئیات نحوه زندگی انسان در آخرت به طور کامل برای کسی جز حضرات معصومین (ع) روشن نیست. با این حال پیوند زناشویی بین

مرد و زن و تعهدات آن مربوط به عالم دنیا است و زنان مؤمن مجبور نیستند که در آخرت نیز با همسران دنیایی خود زندگی کنند. بله اگر

خود بخواهند می توانند با آنان زندگی کنند. همچنین برای زنانی که در این دنیا بی شوهر بوده اند و یا زنانی که شوهرشان ناصالح بوده

و اهل جهنم هستند نظیر آسیه همسر فرعون، در بهشت هرگونه لذت از جمله همسران صالح بهشتی فراهم است.

پاسخ تفصیلی:

در آیات و روایات مواردی بسیار اندکی از نحوه زندگی در آخرت بیان شده است و جزئیات زندگی انسان پس از مرگ در آخرت به طور

کامل برای کسی جز حضرات معصومین (ع)روشن نیست، اما مسلم است که پیوند زناشویی بین مرد و زن و تعهدات آن مربوط به همین

عالم دنیا است و زنانی که در دنیا همسر داشته اند ملزم نیستند که در آخرت هم با همان شخص زندگی کنند؛ چون عقد زناشویی

آنان مربوط به همین زندگی دنیایی آنها است و در آخرت هر کسی در گرو عمل خود است و باید جواب گوی اعمال خود باشد. اگرچه در

برخی روایات آمده است که “در آخرت خداوند زنان مؤمن را به صورت حورالعین در می آورد و با همسران صالح خود در بهشت نیز زندگی

می کنند"[1] اما این بدان معنی نیست که زنان مؤمن مجبور باشند در آخرت نیز با همسران دنیایی خود زندگی کنند. بله اگر خود

بخواهند می توانند با آنان زندگی کنند. همچنین در تفسیر مجمع البیان آمده :” ممکن است مراد از زنانی که در بهشت نصیب مؤمنین

می شود، همین زنان دنیایی آنها باشد که در آخرت به صورت حورالعین در می آیند و با همسران خود در بهشت زندگی می کنند."[2]

اما برای زنانی که در این دنیا بی شوهر بوده اند و یا زنانی که شوهرشان اهل جهنم است نظیر آسیه همسر فرعون، در بهشت همه

چیز فراهم است و هرگونه لذت از جمله همسران صالح بهشتی در اختیار آنان قرار می گیرد؛ زیرا در قرآن کریم آمده است: “در بهشت آن

چه دل می خواهد و چشم از آن لذت می برد موجود است."[3] این آیه همه نوع لذت ها از جمله همسران صالح بهشتی را شامل می

شود. در آیه دیگر به خصوص همسران بهشتی تصریح شده و می فرماید: “برای بهشتیان در آن جا همسران پاک و پاکیزه است."[4] از

مجموع این آیات بخوبی به دست می آید که زنان بهشتی همانند مردان بهشتی از هرگونه لذت دل خواه بهره مند خواهند بود و از جمله

از لذت زندگی با همسر صالح بهشتی و دل خواه.

قرآن کریم در بعضی از آیات “حور العین” را به عنوان همسران بهشتی معرفی کرده چنان چه می فرماید: “ما آنها را با حورالعین تزویج

می کنیم."[5] این آیات زنان و مردان بهشتی را شامل می شود؛ زیرا هیچ دلیلی وجود ندارد که این وعده های ال هی اختصاص به

مردان داشته باشد، بخصوص آن که اگر در واژه “حور” و واژه “عین” و مفهوم لغوی آنها دقت شود معلوم خواهد شد نعمت حورالعین

اختصاص به مردان ندارد و نصیب زنان نیز خواهد شد.

طبیعی است که این معنایش این نیست که کسی به آنها ملحق نمی شود بلکه همچنان که مفسران گفتند: آیات قرآن صریحاً این

مطلب را بیان مى‏کند که در جمع بهشتیان، پدران و همسران و فرزندان آنها که صالح بوده‏اند وارد مى‏شوند، و این در حقیقت براى تکمیل

نعمت هاى الاهى بر آنان است، تا هیچ کمبودى حتى از نظر فراق افراد مورد علاقه خود نداشته باشند، و از آن جا که در آن سرا که

سراى نوین و متکاملى است همه چیز تازه و نو مى‏شود آنها نیز با چهره‏هاى تازه و نو و محبت و صمیمیتى داغتر و گرمتر وارد مى‏شوند،

محبتى که ارزش نعمت هاى بهشتى را چند برابر مى‏کند.

گر چه در آیه 23 سوره رعد تنها پدران و فرزندان و همسران ذکر شده‏اند، ولى در واقع همه بستگان در این جمع، جمعند، چرا که حضور

فرزندان و پدران بدون حضور برادران و خواهران و حتى سایر بستگان ممکن نیست، و این مطلب با کمى دقت روشن مى‏شود، زیرا هر

گاه کسى بهشتى باشد پدر صالح او نیز به او ملحق مى‏شود، و از آنجا که پدر صالح بهشتى است، همه فرزندانش به او مى‏پیوندند و

به این ترتیب برادران به هم ملحق مى‏شوند. و با همین محاسبه سایر بستگان نیز در آن جمع حضور خواهند داشت.[6]

 

 

نامزد اصلح براي رياست جمهوري از نگاه رهبر حکيم انقلاب.

 

با ملاحظه بيانات مقام معظم رهبري در ديدار با اقشار مختلف جامعه، مشخص مي شود که ملاک ايشان در انتخاب رئيس جمهور

مطلوب، انتخاب کانديداي اصلح است.

با توجه به در پيش بودن انتخابات رياست جمهوري، ديدگاهها و معيارهاي مختلفي در خصوص  انتخاب کانديداي مطلوب، از سوي 

برخي فعالان و جريانات سياسي ارائه شده است. معيارهايي مانندکانديداي راي آور، صالح مقبول و معيارهاي ديگري از اين قبيل. حال با

توجه به اينکه در کشف معيارها، ديدگاهها و نظرات مقام معظم رهبري ملاک و مدنظر است، لازم است تا با مراجعه به  بيانات ايشان،

معيار انتخاب کانديداي مطلوب را بدست آورده و براساس آن نسبت به انتخاب رئيس جمهور مطلوب اقدام کنيم.

با ملاحظه بيانات مقام معظم رهبري در ديدار با اقشار مختلف جامعه، مشخص مي شود که ملاک ايشان در انتخاب رئيس جمهور

مطلوب، انتخاب کانديداي اصلح است. بر اين اساس برآنيم تا با در نظر گرفتن معيار مزبور، به بررسي «ضرورت انتخاب اصلح»، «ويژگي

هاي فرد اصلح»، «تکليف گرايي يا نتيجه گرايي در انتخاب» و همچنين «روش شناسايي فرد مطلوب» از ديدگاه مقام معظم رهبري

بپردازيم.

 الف - ضرورت انتخاب اصلح:

انتخاب اصلح از ديدگاه مقام معظم رهبري داراي اهميت فراواني است. ايشان در مناسبتهاي مختلف، بارها به اين نکته اشاره کرده اند

که در ادامه به برخي از آنها اشاره مي شود:

1- « نکته بعدى در باب انتخابات اين است که مردم بايد به فکر شناخت اصلح باشند؛ چون امر کوچکى نيست. مسأله انتخابات، مسأله

سپردن سرنوشت بخش عمده امکانات کشور به يک نفر و يک مجموعه است. سرنوشت مسائل اقتصادى، مسائل فرهنگى، روابط

خارجى و مسائل گوناگون ديگر تا حدود زيادى به اين قضيه وابسته است. درست است که قواى ديگر هم هر کدام وظايفى دارند، اما

مهمترين مسائل و فعاليتهايى که در بخشهاى مختلف کشور به جريان مى‌افتد، به قوّه مجريّه مربوط است که سرنوشت آن در اين

انتخابات معلوم مى‌شود. … شوراى نگهبان طبق وظيفه قانونى خود، کسانى را که از لحاظ معيارهاى قانونى صلاحيت دارند، مشخص

خواهد کرد. سپس من و شما بايستى در بين اين مجموعه نگاه کنيم و کسى را که اصلح است، انتخاب کنيم. اين هم وظيفه بسيار

مهمى است.»( بيانات مقام معظم رهبري در ديدار جمعي از مردم گيلان) 

 2- « ملت بايد تلاش خود را بکند، بايد زحمت بکشد و دنبال اصلح بگردد. من مکرّر عرض کرده ‏ام که مسئله، مسأله‏ ى دين و خدا و اداى

تکليف است. همچنان که اصل انتخابات يک تکليف الهى است، انتخاب اصلح هم يک تکليف الهى است. قبلًا هم گفتيم که تفاضل و لو

کم باشد، در اين قضيه بسيار است. بايد بگرديد، بين خودتان و خدا حجّت پيدا کنيد؛ يعنى بتوانيد از راهى برويد که اگر خداى متعال

پرسيد شما به چه دليل به اين فرد رأى داديد، بتوانيد بگوييد به اين دليل. بين خودتان و خدا، دليل و حجّتى فراهم کنيد و بعد با خيال

راحت برويد رأى بدهيد. مردم بايد اين کار را بکنند و ما هم از خدا مى‏خواهيم و دعا و آرزو مى‏کنيم که خداى متعال دلهاى مردم را به

سمت نامزد اصلح آنکه واقعاً صلاحيتش بيشتر است هدايت کند. » (بيانات مقام معظم رهبري در ديدار جمعي از خانواده‌‌هاى ايثارگران)

 3- « در جمهورى اسلامى، انتخاب، انتخاب اصلح است؛ نه رقابت انتخاباتى. اين دعواها و رقابتها، متعلق به دموکراسي هاى غربى

است که ازخدا و دين، هيچ‏ چيزى به مشامشان نرسيده است.کارهايى که بعضيها انجام مى‏دهند، باب جمهورى اسلامى نيست. در

اين‏جا ممشا، ممشاى اسلامى است و انتخاب، انتخاب اصلح. مردم بايد با چشم باز و با بصيرت وارد بشوند و آدمهايى را که اطمينان

پيدا مى‏کنند، انتخاب کنند. »  ( بيانات مقام معظم رهبري در ديدار با گروه کثيرى از آزادگان و اقشار مختلف مردم )

4- « انتخاب فرد اصلح و داراى تقوا و تدبير براى مقام مهم رياست جمهورى - که در قانون اساسى جديد، داراى اختيارات وسيع در

اداره‌ى کشور است - وظيفه‌اى شرعى و عقلى و انقلابى است، و کوتاهى در اين امر يا در حضور در پاى صندوقهاى رأى، خسارتهاى

جبران‌ناپذيرى به بار خواهد آورد. »  (پيام مقام معظم رهبري به ملت شريف ايران در چهلمين روز ارتحال امام خمينى(ره)

 5- «مردم سعى کنند صالح‏ترين را انتخاب کنند. آن کسانى که نامزد رياست جمهورى مي شوند و در شوراى نگهبان صلاحيت آن‏ها زير

ذره بين قرار مي گيرد و شوراى نگهبان صلاحيت آن‏ها را اعلام مي ‏کند، اين‏ها همه‏ شان صالحند. اما مهم اين است که شما در بين اين

افراد صالح، بگرديد و صالح‏ترين را پيدا کنيد. اينجا جائى نيست که من و شما بتوانيم به حداقل اکتفاء کنيم؛ دنبال حداکثر باشيد؛ بهترين

را انتخاب کنيد.»   (بيانات مقام معظم رهبري در جمع مردم استان کردستان‌ در ميدان آزادى سنندج‌)

ب - ويژگيهاي اصلح:

روشن شد که انتخاب فرد اصلح داراي اهميت است. حال سوال اساسي اين است که فرد اصلح داراي چه ويژگي هايي است؟ در پاسخ

به اين سوال نيز با استناد به بيانات مقام معظم رهبري، مي توان ويژگي هاي فرد اصلح را شناسايي و کشف کرد.

در اينجا ذکر اين نکته نيز ضروري است که مقام معظم رهبري، هم براي انتخاب نمايندگان اصلح مجلس شوراي اسلامي ويژگي هايي را

ذکر کرده اند و هم براي انتخاب رئيس جمهور اصلح. اما در ميان آنها، برخي از اين ويژگي ها مشترک در بين هر دو (رئيس جمهور و

نماينده مجلس) بوده و به هنگام انتخاب رئيس جمهور يا نمايندگان مجلس بايد به اين ويژگي ها نيز نظر داشت. بنابراين در اين بخش به

برخي از اين ويژگي ها اشاره خواهد شد.

1- « بهترين کيست؟ من نسبت به شخص، هيچ‏گونه نظرى ابراز نمي‏کنم؛ اما شاخصهائى وجود دارد. بهترين، آن کسى است که درد

کشور را بفهمد، درد مردم را بداند، با مردم يگانه و صميمى باشد، از فساد دور باشد، دنبال اشرافيگرى خودش نباشد. آفت بزرگ ما

اشرافيگرى و تجمل ‏پرستى است؛ فلان مسئول اگر اهل تجمل و اشرافيگرى باشد، مردم را به سمت اشرافيگرى و به سمت اسراف

سوق خواهد داد. »  (بيانات مقام معظم رهبري در جمع مردم استان کردستان‌ در ميدان آزادى سنندج‌)

2- ايشان در بيان ويژگي هاي نماينده اصلح نيز آورده اند:« …پايبندى او به اسلام باشد، پايبندى او به عدالت باشد، پايبندى او به منافع

ملى باشد، مرز او با دشمن مرز مشخصى باشد. … بعضى، از دشمن رودربايستى دارند؛ بعضى، ملاحظه ‏ى دشمن را مى‏کنند.

ملاحظه ‏ى ملت را بايد کرد، ملاحظه‏ ى خدا را بايد کرد، نه ملاحظه‏ ى دشمن را. دشمن، دشمن است؛ هرچه ملاحظه کنى، هرچه

عقب بنشينى، او جلو مى‏آيد. اگر خاکريز شما در مقابل دشمن خاکريز مستحکمى نباشد، او نفوذ مى‏کند. دشمنان اين را مى‏خواهند.

يکى از شاخصها همين است. مردم در هرجاى کشور هستند، به اين شاخص توجه کنند آن کسانى که مرزشان با دشمن و دست‏

نشاندگان دشمن مرز کم‏رنگى است، اين‏ها براى ورود به مجلس اصلح نيستند. کسانى بايد باشند که مرز روشنى با دشمن داشته

باشند.» ‌ (بيانات مقام معظم رهبري در ديدار اقشار مختلف مردم‌)

لازم به ذکر است که، همانطور که اشاره شد ويژگي هاي مزبور منحصر به انتخاب نماينده اصلح نبوده، بلکه رئيس جمهور اصلح نيز بايد

از اين ويژگي ها برخوردار باشد. چه اينکه ما در اين بررسي بدنبال شاخص هاي اصلح  بوده و ويژگي هاي مذکور نيز بخشي از آن

شاخص ها، و مشترک در نماينده و رئيس جمهور اصلح است. بنابراين بايد به اين ويژگيها نيز توجه داشت.

3- «آن کسانى که به وسيله ‏ى شوراى نگهبان صلاحيت آن‏ها اعلام مي ‏شود، معنايش اين است که اين از حداقل صلاحيت مورد نياز

برخوردار است. در بين اين کسانى که اعلام مي ‏شوند، افرادى هستند با صلاحيت هاى بالاتر، افرادى هستند در سطح پايين ‏تر. هنر

ملت ايران و مردم شهرها و حوزه هاى انتخابيه اين است که دقت کنند، نگاه کنند، بشناسند اصلح را، بهترين را انتخاب کنند؛ بهترين از

لحاظ ايمان، بهترين از لحاظ اخلاص و امانت، بهترين از لحاظ دين‏دارى و آمادگى براى حضور در ميدانهاى انقلاب؛  دردشناس ترين و

دردمندترين نسبت به نيازهاى مردم را انتخاب کنند. اين‏ها فرصت‏هائى هست، بايستى مردم عزيز ما در همه جاى کشور… هوشيارانه،

با بصيرتِ تمام تلاش کنند، پيدا کنند و با رأى خود مسجل کنند … البته مردم توجه بايد داشته باشند که تبليغات رنگين و متنوع ملاک

نيست؛ وعده ‏هاى غير عملى ملاک نيست. … وعده‏ هاى غير عملى دادن، وعده‏ هاى بزرگ دادن، اين‏ها ملاک نيست؛ بايد مردم توجه

کنند؛ » ( بيانات مقام معظم رهبري در ديدار مردم يزد)

4- «مردم بايد با چشم باز در اين صحنه ى مهم حاضر شوند و ان شاءاللَّه خداى متعال کمک کند و دل هاى مردم را هدايت کند تا فرد با

کفايت، شجاع، با اخلاص، داراى روح مردمى، شاداب و با نشاط، مؤمن به هدفها و ارزشهاى انقلاب، مؤمن به مردم، مؤمن به نيروى

مردم و معتقد به حق مردم را انتخاب کنند.» (بيانات مقام معظم رهبري در ديدار زائرين و مجاورين حرم مطهر رضوي)

5- «در پيدا کردن نامزد مورد نظر دقت کنيد. به کسى گرايش پيدا کنيد که به دين مردم، به انقلاب مردم، به دنياى مردم، به معيشت

مردم، به آينده‌ى مردم و به عزت مردم اهميت مى‌دهد.» (بيانات مقام معظم رهبري در سالگرد ارتحال حضرت امام خمينى(ره) )

6- «اين‏که ما اين همه روى تديّن تکيه مي کنيم، براى اين است. عزيزان من! وابستگى از لااباليگرى دينى حاصل مي شود. نه اين‏که هر

کس متديّن نيست، وابسته است؛ نه. بالاخره انگيزه‏ هاى گوناگونى وجود دارد. اما کسى که متديّن است، يک مانع اضافه براى وابسته

شدن دارد. اين خيلى مهم است. شنيده‏ ام بعضى در حول و حوش مرحله اوّل انتخابات، گفته بودند «فلانى - شايد اسم ما را هم

نياورده بودند - يا برخى ديگر اين قدر روى تديّن تکيه مي کنند، چه اهميتى دارد؟ بايد آدمهاى متخصّص به مجلس راه پيدا کنند. دکترها و

مهندس ها به مجلس بروند و مملکت را اداره کنند!» اين، اشتباه است. نه اين‏که براى مجلس، متخصّص لازم نيست. چرا؛ براى مجلس،

متخصّص لازم است. ولى ما امروز تخصّص کم نداريم. عرض من اين است که: اى ملت ايران! بين همين مهندسها و دکترها، ميان همين

متخصّصها و کارشناسها، بگرديد متديّنها را انتخاب کنيد! به صرف ادّعا، اکتفا نکنيد. فردى را که مي ‏خواهيد برگزينيد، بايد متديّن باشد.

متديّن که شد، آن وقت انسان احساس خاطر جمعى مي کند.»  (بيانات مقام معظم رهبري در ديدار پرسنل و فرماندهان ارتش‌)

ايشان در اين خصوص در جاي ديگري نيز فرمودند:«…لکن رکن اصلى، تدين است؛ يعنى اعتقاد به اسلام و به اصول و پايه ‏هاى دينى و

عامل بودن به اين‏ها. اين، اساس قضيه است. نماينده ‏اى که متدين باشد، شما خاطرتان جمع است که خيانت نخواهد کرد؛ کار خلاف

نخواهد کرد؛ حتى کوتاهى و سستى نخواهد کرد. … نماينده ‏ى متدين، مصالح انقلاب و کشور را بر مسائل شخصى يا گروهى، مقدم

مى‏داند. تدين، اين خصوصيات و اين خواص مهم را دارد. اگر اين شرط را بتوانيد تأمين کنيد و نماينده‏ ى متدين را إن شاء اللّه پيدا و

انتخاب کنيد، آن جهات بعدى قابل ‏تأمين ‏تر است.» (مصاحبه مقام معظم رهبري در پايان بازديد از نمايشگاه کتاب)

7- مقام معظم رهبري  علاوه بر ذکر ويژگي هاي فرد اصلح، در جايي نيز مردم را از انتخاب برخي از افراد نهي و به بيان ويژگي هاي اين

افراد پرداختند. ايشان در اين خصوص فرمودند: « ملت ايران در انتخابهاى خود توجه کند؛ کسانى با رأى ملت سر کار نيايند که در مقابل

دشمنان بخواهند دست تسليم بالا ببرند و آبروى ملت ايران را ببرند. کسانى سر کار نيايند که بخواهند با تملق‌گوئى به غرب، به

دولتهاى غربى، به دولتهاى زورگو و مستکبر، به خيال خودشان بخواهند براى خودشان موقعيتى در سطح بين‌المللى دست و پا کنند.

اينها براى ملت ايران ارزشى ندارد. کسانى سر کار نيايند که دشمنان ملت ايران طمع بورزند که به وسيله‌ى آنها بتوانند صفوف ملت را از

هم جدا کنند، مردم را از دينشان، از اصولشان، از ارزشهاى انقلابى‌شان دور کنند. ملت بايد آگاه باشد. اگر کسانى بر سر کار بيايند که

در مراکز گوناگون سياسى يا اقتصادى به جاى اينکه به فکر ادامه‌ى راه امام و ارزشها و اصول ترسيم شده‌ى به وسيله‌ى امام باشند، به

فکر به دست آوردن دل فلان قدرت غربى و فلان مستکبر بين‌المللى باشند، براى ملت ايران مصيبت خواهد بود. اين آگاهى براى ملت

لازم است.»  (بيانات مقام معظم رهبر در ديدار مردم بيجار) 

8- علاوه بر ويژگي هاي مذکور، مقام معظم رهبري در خصوص انتخابات رياست جمهوري دوره يازدهم رياست جمهوري نيز ويژگي هايي

را براي رئيس جمهور مطلوب در نظر گرفته اند. ايشان  در اين باره در ديدار با مردم قم، فرمودند: «آن کسانى که وارد ميدان ميشوند، بايد

کسانى باشند که در خود توانائىِ کشيدن اين بار را بيابند؛ صلاحيتهائى را هم که در قانون اساسى است و شوراى محترم نگهبان بر

روى آنها تکيه خواهد کرد، در خودشان ملاحظه کنند و واقعاً وابسته و دلبسته‌ى به نظام و قانون اساسى باشند؛ بخواهند قانون

اساسى را اجرا کنند؛ چون رئيس جمهور سوگند ميخورد که قانون اساسى را اجرا کند؛ قسم دروغ که نميشود خورد.»  (بيانات مقام

معظم رهبري در ديدار مردم قم)

در تکميل ويژگي هاي فوق، ايشان  مولفه هاي ديگري را نيز براي انتخاب رئيس جمهور آينده  برشمرده اند: «آنچه ما براي رئيس‌جمهور

آينده نياز داريم، عبارت است از امتيازاتي که امروز وجود دارد، منهاي ضعفهائي که وجود دارد. اين را همه توجه کنند؛ رئيس‌جمهورِ هر

دوره‌اي بايد امتيازات کسبي و ممکن‌‌الحصول رئيس‌جمهور قبلي را داشته باشد، ضعفهاي او را نداشته باشد. هر کسي بالاخره نقاط

قوّتي دارد و نقاط ضعفي دارد. رؤساي جمهور ــ چه رئيس‌جمهور امروز، چه رئيس‌جمهور فردا ــ نقاط قوّتي دارند و نقاط ضعفي هم دارند.

همه‌ي ما همين جوريم؛ نقاط قوّتي داريم، نقاط ضعفي داريم. آن چيزهائي که امروز براي دولت و براي رئيس‌جمهور نقاط قوّت محسوب

ميشود، اينها بايد در رئيس‌جمهور بعدي وجود داشته‌ باشد، اينها را بايد در خود تأمين کند؛ آن چيزهائي که امروز نقاط ضعف شناخته

ميشود ــ که ممکن است شما بگوئيد، من بگويم، ديگري بگويد ــ اين نقاط ضعف را بايد از خود دور کند. يعني ما در سلسله‌‌ي دولتهائي

که پشت سر هم مي‌آيند، بايد رو به پيشرفت باشيم، رو به تعالي و تکامل باشيم، تدريجاً بهترين هاي خودمان را بفرستيم؛ هر کسي

مي‌آيد، پايبند به انقلاب، پايبند به ارزشها، پايبند به منافع ملي، پايبند به نظام اسلامي، پايبند به عقل جمعي، پايبند به تدبير باشد.

اينجوري بايد اين کشور را اداره کرد.» (بيانات مقام معظم رهبري در حرم مطهر رضوي)

همچنین ایشان فرمودند: 

«ما عرض کرديم سلائق مختلف و هر کسى که احساس ميکند توانائى دارد، بيايد وسط ميدان؛ توده‌ى مردم و جمعيت عظيمِ ده‌ها

ميليونى ملت هم ان‌شاءاللَّه وارد ميدان خواهند شد؛ اما در محاسبه، آن کسانى که داوطلب ميشوند، اشتباه نکنند؛ بدانند مديريت

اجرائى کشور يعنى چه. نه در ارزيابىِ نيازى که کشور به يک قدرت اجرائى دارد، اشتباه کنند، نه در ارزيابى توانِ خودشان اشتباه کنند.

اگر چنانچه ارزيابى درستى انجام دادند، بيايند توى ميدان؛ ملت هم نگاه ميکند، انتخاب ميکند … نامزد انتخابات اولاً بايد به خدا و به اين

انقلاب و به قانون اساسى و به اين مردم ايمان و اعتقاد داشته باشد؛ ثانياً داراى روحيه‌ى مقاوم باشد. اين ملت اهداف بلندى دارد،

کارهاى بزرگى دارد، تسليم نيست، کسى نميتواند با اين ملت با زبان زور حرف بزند. کسانى که در رأس قوه‌ى اجرائى قرار ميگيرند، بايد

کسانى باشند که در مقابل فشارهاى دشمنان مقاوم باشند؛ زود نترسند، زود از ميدان خارج نشوند؛ اين يکى از شرطهاى لازم است.

ثالثاً انسانهاى با تدبيرى باشند، با حکمت باشند. ما در سياست خارجى گفتيم «عزت و حکمت و مصلحت»؛ در اداره‌ى کشور هم

همين جور است، در مسائل داخلى هم همين جور است، در اقتصاد هم همين جور است؛ بايد با برنامه، با حکمت، با تدبير، با نگاه

بلندمدت و همه‌جانبه، با يک هندسه‌ى صحيح کارها را مشاهده کنند، نگاه کنند، وارد ميدان شوند.

روزمرّه فکر کردن در مسائل اقتصادى، مضر است؛ تغيير سياستهاى اقتصادى به طور دائم، مضر است - در همه‌ى بخشها، بخصوص در

اقتصاد - تکيه کردن بر نظرات غير کارشناسى، مضر است؛ اعتماد کردن به شيوه‌هاى تزريقىِ اقتصادهاى تحميلى شرق و غرب، مضر

است. سياستهاى اقتصاد بايد سياستهاى «اقتصاد مقاومتى» باشد - يک اقتصاد مقاوم - بايد اقتصادى باشد که در ساخت درونىِ خود

مقاوم باشد، بتواند ايستادگى کند؛ با تغييرات گوناگون در اين گوشه‌ى دنيا، آن گوشه‌ى دنيا متلاطم نشود؛ اين چيزها لازم است. رئيس

جمهورى که ميخواهد اين کشور بزرگ را اداره کند، اين راه پرافتخار را به کمک مردم و براى مردم طى کند، بايد اينچنين خصوصياتى

داشته باشد. رابعاً بايد تهذيب اخلاقى داشته باشد؛ نپرداختن به حواشى. اينها چيزهاى لازمى است. بنده توصيه‌ام به همه‌ى دولتها

هميشه همين بوده است. ميدانيد من از دولتها و از رؤساى جمهور در طول اين سالهاى متمادى همواره حمايت کردم؛ توصيه هم کردم،

در موارد متعدد و زيادى از آنها توضيح هم خواستم. تکيه اين بوده است که براى مردم هزينه درست نکنند، مشکل درست نکنند،

دغدغه‌آفرينى نکنند، مردم را دچار تشويش و نگرانى نکنند؛ البته وعده‌ى بيخود و بى‌مبنا هم ندهند، درِ باغ سبزهاى بى‌منطق هم باز

نکنند؛ منطقى، معقول، منطبق با واقعيت و با توکل به خداى متعال حرکت را پيش ببرند»

ج - توجه به وظيفه يا نتيجه؟

رهبر معظم انقلاب در تاکيد بر لزوم اداي تکليف نه نتيجه گرايي فرموده اند:

« مردم هم نگاه کنند و اصلح را انتخاب کنند. … شما تلاش خود را بکنيد؛ مشورت خود را بکنيد؛ از کسانى که فکر مى‌کنيد مى‌توانند

شما را راهنمايى کنند، راهنمايى بخواهيد؛ به هر نتيجه‌اى که رسيديد، عمل کنيد و رأى بدهيد؛ اجر شما را خداى متعال خواهد داد. ما

مأموريم که به آنچه مى‌فهميم و به آنچه تکليف الهى تشخيص مى‌دهيم، عمل کنيم؛ مطابق با واقع شد يا نشد، اجر ما محفوظ است.

اجر کسى که عامل به تکليف است، پيش خداى متعال محفوظ است.» ( بيانات مقام معظم رهبري در ديدار جمعي از ايثارگران و

خانواده‌هاي شهدا)

د - شيوه انتخاب اصلح:

در خصوص شيوه کشف و انتخاب فرد اصلح نيز مقام معظم رهبري نکته ها و شيوه هايي را بيان نمودند. توجه به اين نکته ها مي تواند

ما را در چگونگي  کشف فرد اصلح راهنمايي نمايد. ايشان در اين باره فرمودند:

«اين را من قبلًا هم گفتم، حالا هم تکرار مي کنم، بگرديد؛ از خدا هم کمک بخواهيد، از آدم‏هاى مطلع و امين و باصداقت کمک

بخواهيد.» ‌( بيانات مقام معظم رهبري در ديدار اقشار مختلف مردم‌ )

ايشان در اين زمينه در بيان ديگري فرمودند: «بايد خودتان تحقيق کنيد، ملاحظه کنيد، دقت کنيد، از انسانهاي مورد اعتمادتان بپرسيد،

تا به اصلح برسيد و اصلح را انتخاب کنيد. … البته اين روزها با اين وسائل عجيبِ رسانه‌ايِ کنوني ــ‌ اين پيامکها و امثال اينها ــ متأسفانه

حرفهاي گوناگون، نسبتهاي گوناگون به اشخاص گوناگون، رواج دارد. گاهي ممکن است يک نفر هزاران پيامک بفرستد. براي من گزارش

دادند که ممکن است در ايام انتخابات، روزي چند صد ميليون پيامک رد و بدل شود. مراقب باشيد، تحت تأثير اين چيزها قرار نگيريد؛ نگاه

کنيد، تشخيص بدهيد، اصلح را بشناسيد و براي اداي تکليف، اسم او را به صندوق رأي بيندازيد. البته هر کسي و يا فعالان سياسي

ميتوانند ديگران را هم با نظر خودشان همرأي کنند ــ اين اشکالي ندارد ــ اما از حقير کسي چيزي در اين زمينه نخواهد شنيد. در عين

حال مردم ميتوانند به همديگر بگويند، سفارش کنند، تأکيد کنند، توصيه کنند، يکديگر را توجيه کنند و به هم کمک کنند براي شناخت

اصلح.»  ( بيانات مقام معظم رهبري در حرم مطهر رضوي)

حال به عنايت به رهنمودها و بيانات مقام معظم رهبري در خصوص انتخاب فرد اصلح و ويژگي هاي آن ، اميدواريم که بتوانيم با عمل به

رهنمودهاي ايشان و با استعانت از خداي متعال و عنايت حضرت ولي عصر(عج) ،در تشخيص فرد اصلح، درست عمل کنيم.

شمیم دلنواز...

قال الهادی علیه السلام:

                                  زاهدترین مردم کسی است که حرام را وانهد،کوشاترین مردم تارک گناهان است.

                                                                      منبع:تحف العقول/519

شمیم دلنواز...

قال الباقر علیه السلام:

                                     سخن نیک را از هر کسی ،هر چند به آن عمل نکند ،فرا گیرید.

                                                         منبع:البحار/جلد75/صفحه170

چگونه وضعیت ایستادن خلق و خوی فرد را تغییر می‌دهد؟

فلاسفه از دکارت تا آین رند درباره تأثیر متقابل بین رفتارهای فیزیکی و روانشناسی نوشته اند، اما جدیدترین تحقیقات نشان می دهد

که حالت ایستادن هر فرد می تواند گویای احساسات وی باشد.

حالتی که به این طرف و آن طرف می روید در حقیقت خلق و خوی شما را تغییر می دهد که این امر تأثیر قابل توجهی روی چگونگی

رویکردهای شما به موقعیتها و حل مشکلات دارد.

ایمی کادی روانشناس اجتماعی و استادیار دانشکده تجارت هاروارد می گوید: حالت ایستادن قدرتمند است.

وی به همراه همکارانش از طریق یک سری آزمایشهای کنترل شده برای مثال نشان داده اند که ایستادن با پاهای باز و دست به کمر به

مدت دو دقیقه تستوسترون را افزایش داده و کورتیزول را در جریان خون کاهش می دهد.

تعداد قابل توجهی از تحقیقات اجتماعی علمی طی سه سال گذشته نشان می دهد که این حالت ایستادن سیلی از هورمونها را آزاد

کرده و موجب می شود که فرد احساس مثبت و راحتی داشته باشد، حتی اگر خود فرد پیش از آن درگیر تردیدهای درونی بوده باشد،

این حالت ایستادن نتیجه دیگری در پی دارد.گرفتن یک ژست رئیس مأبانه چه زمانی که لباس فاخر شب پوشیده اید و چه زمانی که یک

دست لباس رنگ و رو رفته به تن کرده اید می تواند بر درک شخصی از خودتان نیز تأثیرگذار باشد و در نهایت بر درک دیگران از شما

تأثیرگذار است.بعید به نظر می رسد حالتی که فرد پس از قرارگیری در این وضعیت به دست می آورد، تغییر کند.این مسئله را می توان

به وضوح در مقایسه با دو وضعیت ایستادن با پاهای باز و دست به کمر و وضعیت شانه های خمیده و کمر قوز کرده مشاهده کرد.

در آزمایش بعدی از شرکت کنندگان در این تحقیقات خواسته شد حالت صاف و عمودی به خود بگیرند، آنها احساس می کردند که می

خواهند در کارهای جدید سهیم شده و یا خطر انجام کارهای مختلفی را پذیرا باشند. این امر درمقایسه با گروهی قرار گرفت که از آنها

خواسته شد ژستی بسته و محدود به خود بگیرند.

اکنون مهمترین پرسش این است که این تأثیرات چقدر طول می کشند؟ محققان اظهار داشتند که تغییرات هورمونی بین 15 تا 20 دقیقه

پابرجا هستند. اما دانا کارنی روانشناس اجتماعی که حالت ایستادن را در دانشکده هاس در دانشگاه کالیفرنیا برکلی مطالعه کرده

گفت: این تغییرات می توانند یک آبشار فیزیولوژیکی باشد که تمام روز پا برجا است.

وی افزود: برای مثال در یک مصاحبه شغلی بادکردن غب غب چندان مناسب نیست، اما می توانید پیش از ورود به چنین جلسه ای

احساس مثبتی در خود ایجاد کنید، بنابراین اگر مصاحبه را با احساسی خوب آغاز و به خوبی خود را معرفی کنید دیگران نیز پاسخ مثبت

می دهند و این چرخه مثبت ادامه می یابد.

بخوان دعای فرج را...

 

 بخوان دعای فرج را دعا اثر دارد

                                        دعا كبوتر عشق است ، بال و پر دارد

 بخوان دعای فرج را و عافیت بطلب

                                        كه روزگار، بسي فتنه زير سر دارد

 بخوان دعای فرج را ولی به قلب صبور

                                        كه صبر ، ميوه شيرين تر از ظفر دارد

 بخوان دعای فرج را که با شکسته دلان

                                        نسيم لطف خدا ، انس بيشتر دارد

 بخوان دعای فرج را و ناامید مباش

                                        بهشت پاك اجابت ، هزار در دارد

 بخوان دعای فرج را که صبح نزدیک است

                                        خداي را، شب يلداي غم سحر دارد

 بخوان دعای فرج رابه شوق روز وصال

                                         مسافر دل ما ، نيت  سفر دارد..

بسم الله الرحمن الرحيم

اللهم كن لوليك الحجة بن الحسن صلواتك عليه وعلى آباءه في هذه الساعة

وفي كل ساعة وليا وحافظا … وقائدا وناصرا .. ودليلا وعينا .. حتى تسكنه

أرضك طوعا .. وتمتعه فيها طويلا .. برحمتك يا ارحم الرحمين

ولادت باسعادت امام محمد باقر علیه السلام گرامی باد.

                    ای به تو از خالق داور سلام

                                                          از لب جان بخش پیمبر سلام

                شمس و قمر را به نسب اختری

                                                          نسل امام از پدر و مادری

                اختر تابنده ی دانش تویی

                                                          بلکه شکافنده ی دانش تویی

                دانش کل نقطه ای از مکتبت

                                                         علم لدنی سخنی بر لبت

                هر نفست باغ گلی از کمال

                                                         هر سخنت پاسخ صدها سؤال

میلاد شکافنده ی دانش نبوی و وارث علم علوی خجسته باد.

 

راههای رسیدن به آرامش چیست؟

 

هر که هستيد و در هر کجا زندگي مي‌کنيد، آرامش را به زندگي خويش دعوت کنيد و آن را در ذهن خود جايگزين سازيد. اگر کلام و رفتار

شما همراه آرامش باشد بدون شک اين ويژگي به دنياي اطراف شما نيز سرايت خواهد کرد. بدانید که براي رسيدن به اين وضعيت ، لازم

است برخي قابليت هاي ويژه را در خود پرورش دهيد و شرايط خاصي را در زندگي خويش ايحاد نماييد. رعايت نکات زير مقدماتي است

که به شما کمک مي‌کند و در اين مسير گام برداريد.

ياد بگيريد که گاه مسائل را رها سازيد:

بدين معني که به هر مسئله‌اي دائما گره نخوريد. وقتي هميشه و همه جا فکر مسائل خود هستيد و به مرور آنها مي‌پردازيد، در واقع

هميشه بار اضافي را با خود حمل مي‌کنيد، که اين خود سبب ايجاد اضطراب و استرس در شما مي‌گردد. بياموزيد که با يک ذهن رها و

آزاد زندگي کنيد. اين امر به شما کمک مي‌کند تا با هر محرک کوچک و يا مانع جزئي آشفته نشويد.

به خود و خداي خود ايمان داشته باشيد:

اگر به خود و خداي خود ايمان داشته باشيد، براحتي از عهده مشکلات زندگي برخواهيد آمد و ثابت قدم و مطمئن در راه رسيدن به

اهداف خود گام بر خواهيد داشت.

مثبت انديش باشيد:

اگر ديدگاه مثبت انديشي نداشته باشيد، همه چيز مي‌تواند بي‌فايده و بي‌ثمر باشد. داشتن نگرش مثبت و اميد ، بهترين سلاح در

مقابل ترس و اضطراب است.

نسبت به انتظارات و برنامه‌هاي خود واقع بين و منطقي باشي:

توانائيهاي خود را در موقعيتهاي خاص بشناسيد و نسبت به عدم توانائيها و ضعفهاي خود واقع بين باشيد. هر چقدر نگرش شما نسبت

به مسائل زندگي منطقي‌تر باشد، به آرامش بيشتري دست خواهيد يافت.

نسبت به انسان ها، عشق بي قيد و شرط خود را نثار کنيد:

شما مي‌توانيد از دوستان ، همکلاسيهاي خود شروع کنيد. ياد بگيريد که آنها را بدون قيد و شرط دوست بداريد، در مقابل ضعفهاي آنها

صبور باشيد و خطاها و اهمال کاريهايشان را ببخشيد. هر چقدر نسبت به ديگران بخشش بيشتري داشته باشيد، احساس شادي و

خرسندي بيشتري را تجربه خواهيد کرد.

معناي فداکاري را لمس کنيد:

دست بخشش داشته باشيد، ولي انتظار بازگشت نداشته باشيد. ديگران را به شيوه خودشان خوشحال کنيد. به افراد بي پناه و يتيم و

فقير کمک کنيد. براي آنهايي که خواهان ياري گرفتن از شما هستند پشت و پناه باشيد، و بدون آن که منتي بر آنها نهيد تکيه گاهشان

باشيد، هر چقدر بيشتر ببخشاييد، از الزامات و قيد و بندها بيشتر رها خواهيد شد.

افکار خود را بازسازي کنيد:

در افکار و عقايد خويش نسبت به شخص خود، بازنگري کنيد. بياموزيد در مقابل خويشتن صبور باشيد و ارزشها ، استعدادها و مهارتهاي

خود را ارج نهيد. خود را بدون هيچ قيد و شرطي دوست بداريد. هر گونه ترس و ترديد غير منطقي که در مورد خود داريد، کنار بگذاريد. اگر

ديدگاه مثبت و سالمي را در مورد خود داشته باشيد، ياد خواهيد گرفت که خود را بدون قيد و شرط قبول داشته باشيد.

اعمال ماه مبارک رجب.

 

 

فضیلت و اعمال ماه مبارك رجب

ماه رجب و ماه شعبان و ماه رمضان شرافت زیادی دارند و در فضیلت آنها روایات بسیاری وارد شده است. از حضرت رسول (صلى الله

علیه و آله) روایت شده كه: ماه رجب ماه بزرگ خدا است و ماهى در حرمت و فضیلت به آن نمى‏رسد و جنگیدن با كافران در این ماه

حرام است و رجب ماه خدا است و شعبان ماه من است و ماه رمضان ماه امت من است كسى كه یك روز از ماه رجب را

روزه بگیرد،موجب خشنودى خدای بزرگ می‌گردد و غضب الهى از او دور می گردد و درى از درهاى جهنم بر روى او بسته گردد.

از حضرت موسى بن جعفر(علیهماالسلام) روایت شده است كه: هر كس یك روز از ماه رجب را روزه بگیرد، آتش جهنم یك

سال، از او دور شود و هر كس سه روز از آن را روزه بگیرد بهشت بر او واجب می گردد.

و همچنین فرمود كه: رجب نام نهرى است در بهشت که از شیر سفیدتر و از عسل شیرین‏تر است. هر كس یك روز از رجب را روزه بگیرد

البته از آن نهر بیاشامد.

از امام صادق(علیه السلام) روایت است كه حضرت رسول اکرم( صلى الله علیه و آله) فرمود كه: ماه رجب ماه استغفار امت من است

پس در این ماه بسیار طلب آمرزش كنید كه خدا آمرزنده و مهربان است و رجب را “أصب” مى‏گویند زیرا كه رحمت خدا در این ماه بر امت

من بسیار ریخته مى‏شود پس بسیار بگوئید: «أَسْتَغْفِرُ اللهَ وَ أَسْأَلُهُ التَّوْبَةَ».

ابن بابویه از سالم روایت كرده است كه گفت: در اواخر ماه رجب كه چند روز از آن مانده بود، خدمت امام صادق(علیه السلام)

رسیدم. وقتی نظر مبارك آن حضرت بر من افتاد فرمود كه آیا در این ماه روزه گرفته‏اى؟ گفتم نه والله اى فرزند رسول خدا. فرمود كه آنقدر

ثواب از تو فوت شده است كه قدر آن را به غیر از خدا كسى نمى‏داند به درستى كه این ماهى است كه خدا آن را بر ماه‌هاى دیگر

فضیلت داده و حرمت آن را عظیم نموده و گرامی داشتن روزه دار را در این ماه بر خود واجب گردانیده است.

پس گفتم یابن رسول الله اگر در باقیمانده این ماه روزه بدارم آیا به بعضى از ثواب روزه‏داران آن نائل مى‏گردم؟ فرمود: اى سالم هر كس

یك روز از آخر این ماه را روزه بدارد خدا او را ایمن گرداند از شدت سكرات مرگ و از هول بعد از مرگ و از عذاب قبر و هر كس دو روز از آخر

این ماه را روزه بگیرد از صراط به آسانى بگذرد و هر كس سه روز از آخر این ماه را روزه بگیرد ایمن گردد از ترس بزرگ روز قیامت و از

شدت‌ها و هول‌هاى آن روز و برات بیزارى از آتش جهنم به او عطا كنند. و بدان كه براى روزه ماه رجب فضیلت بسیار وارد شده است و

روایت شده كه اگر شخصی قادر بر آن نباشد هر روز صد مرتبه این تسبیحات را بخواند تا ثواب روزه آن را دریابد: سُبْحَانَ الْإِلَهِ

الْجَلِیلِ سُبْحَانَ مَنْ لا یَنْبَغِى التَّسْبِیحُ إِلا لَهُ سُبْحَانَ الْأَعَزِّ الْأَكْرَمِ سُبْحَانَ مَنْ لَبِسَ الْعِزََّ وَ هُوَ لَهُ أَهْلٌ .

اعمال مشترك ماه مبارک رجب

اینها اعمالی است كه انجام دادن آنها متعلق به همه ماه است و اختصاصى به روز معینی ندارد و آن چند مورد است :

1- در تمام ایام ماه رجب دعای ذیل را که روایت شده امام زین العابدین(علیه السلام) در حجر در غره خواندند، خوانده شود:

“یَا مَنْ یَمْلِكُ حَوَائِجَ السَّائِلِینَ وَ یَعْلَمُ ضَمِیرَ الصَّامِتِینَ لِكُلِّ مَسْأَلَةٍ مِنْكَ سَمْعٌ حَاضِرٌ وَ جَوَابٌ عَتِیدٌ اللَّهُمَّ وَ مَوَاعِیدُكَ الصَّادِقَةُ وَ

أَیَادِیكَ الْفَاضِلَةُ وَ رَحْمَتُكَ الْوَاسِعَةُ فَأَسْأَلُكَ أَنْ تُصَلِّىَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تَقْضِىَ حَوَائِجِى لِلدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ إِنَّكَ عَلَى

كُلِّ شَىْ‏ءٍ قَدِیرٌ .”

2- دعایی را كه از امام صادق(علیه السلام) روایت شده، خوانده شود:

«خَابَ الْوَافِدُونَ عَلَى غَیْرِكَ وَ خَسِرَ الْمُتَعَرِّضُونَ إِلا لَكَ وَ ضَاعَ الْمُلِمُّونَ إِلا بِكَ وَ أَجْدَبَ الْمُنْتَجِعُونَ إِلا مَنِ انْتَجَعَ فَضْلَكَ بَابُكَ

مَفْتُوحٌ لِلرَّاغِبِینَ وَ خَیْرُكَ مَبْذُولٌ لِلطَّالِبِینَ وَ فَضْلُكَ مُبَاحٌ لِلسَّائِلِینَ وَ نَیْلُكَ مُتَاحٌ لِلْآمِلِینَ وَ رِزْقُكَ مَبْسُوطٌ لِمَنْ عَصَاكَ وَ حِلْمُكَ

مُعْتَرِضٌ لِمَنْ نَاوَاكَ عَادَتُكَ الْإِحْسَانُ إِلَى الْمُسِیئِینَ وَ سَبِیلُكَ الْإِبْقَاءُ عَلَى الْمُعْتَدِینَ اللَّهُمَّ فَاهْدِنِى هُدَى الْمُهْتَدِینَ وَ ارْزُقْنِى

اجْتِهَادَ الْمُجْتَهِدِینَ وَلا تَجْعَلْنِى مِنَ الْغَافِلِینَ الْمُبْعَدِینَ وَ اغْفِرْ لِى یَوْمَ الدِّینِ .»

3- از امام صادق (علیه السلام) روایت شده كه در ماه رجب این خوانده شود:

«اللَّهُمَّ إِنِّى أَسْأَلُكَ صَبْرَ الشَّاكِرِینَ لَكَ وَ عَمَلَ الْخَائِفِینَ مِنْكَ وَ یَقِینَ الْعَابِدِینَ لَكَ اللَّهُمَّ أَنْتَ الْعَلِىُّ الْعَظِیمُ وَ أَنَا عَبْدُكَ الْبَائِسُ

الْفَقِیرُ أَنْتَ الْغَنِىُّ الْحَمِیدُ وَ أَنَا الْعَبْدُ الذَّلِیلُ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ امْنُنْ بِغِنَاكَ عَلَى فَقْرِى وَ بِحِلْمِكَ عَلَى جَهْلِى وَ

بِقُوَّتِكَ عَلَى ضَعْفِى یَا قَوِىُّ یَا عَزِیزُ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْأَوْصِیَاءِ الْمَرْضِیِّینَ وَ اكْفِنِى مَا أَهَمَّنِى مِنْ أَمْرِ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ

یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ.»

قابل توجه است که ادعیه دیگری نیز برای این ماه عزیز ذکر شده است که می‌توانید به مفاتیح الجنان مبحث اعمال ماه رجب رجوع

نمایید .

4- از حضرت رسول اکرم(صلى الله علیه و آله) روایت شده كه: هر كس در ماه رجب صد مرتبه بگوید: «أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ الَّذِى لا إِلَهَ إِلا هُوَ

وَحْدَهُ لا شَرِیكَ لَهُ وَ أَتُوبُ إِلَیْهِ» و آن را به صدقه ختم فرماید حق تعالى براى او به رحمت و مغفرت و كسى كه چهار صد مرتبه بگوید

بنویسد براى او اجر صد شهید عطا فرماید.

5- از نبی مکرم اسلام روایت است: كسى كه در ماه رجب هزار مرتبه “لا إِلَهَ إِلا اللهُ” بگوید خداوند عز و جل براى او صد هزار حسنه عطا

کند و براى او صد شهر در بهشت بنا فرماید .

6- روایت است كسى كه در رجب در صبح هفتاد مرتبه و در شب نیز هفتاد مرتبه بگوید: “أَسْتَغْفِرُ اللهَ وَ أَتُوبُ إِلَیْهِ” و پس از اتمام

ذکر، دست‌ها را بلند كند و بگوید: “اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِى وَ تُبْ عَلَىَّ” اگر در ماه رجب بمیرد خدا از او راضى باشد و به بركت ماه رجب، آتش او را

مس نكند .

7- در کل این ماه هزار مرتبه ذکر: أَسْتَغْفِرُ اللهَ ذَا الْجَلالِ وَ الْإِكْرَامِ مِنْ جَمِیعِ الذُّنُوبِ وَ الْآثَامِ “ گفته شود؛ تا خداوند رحمان او را

بیامرزد .

8- سید بن طاووس در اقبال از حضرت رسول اکرم(صلى الله علیه و آله) فضیلت بسیاری براى خواندن سوره قل هو الله أحد نقل کرده

است که ده هزار مرتبه یا هزار مرتبه یا صد مرتبه در این ماه تلاوت شود. و نیز روایت كرده كه هر كس در روز جمعه ماه رجب صد

مرتبه سوره قل هو الله أحد را بخواند براى او در قیامت نورى شود كه او را به بهشت بكشاند.

9- سید بن طاووس از حضرت رسول اکرم(صلى الله علیه و آله) روایت كرده كه: هر كس در روز جمعه ماه رجب، مابین نماز ظهر و عصر،

چهار ركعت نماز بگزارد و در هر ركعت حمد یك مرتبه و آیة الكرسى هفت مرتبه و قل هو الله أحد پنج مرتبه بخواند، و  سپس ده مرتبه

بگوید: «أَسْتَغْفِرُ اللهَ الَّذِى لا إِلَهَ إِلا هُوَ وَ أَسْأَلُهُ التَّوْبَةَ» حق تعالى براى او از روزى كه این نماز را گزارده تا روزى كه بمیرد هر روز هزار

حسنه به او عطا فرماید، و او را به هر آیه‌ای كه خوانده شهرى در بهشت از یاقوت سرخ و به هر حرفى قصرى در بهشت از دُرّ سفید دهد

و تزویج فرماید او را حورالعین و از او راضى شود .

10- سه روز از این ماه را كه پنجشنبه و جمعه و شنبه باشد روزه گرفته شود. زیرا كه روایت شده هر كس در یكى از ماه‌هاى

حرام، این سه روز را روزه بدارد حق تعالى براى او ثواب نهصد سال عبادت بنویسد.

11- از حضرت رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) روایت شده است كه: هر كس در یك شب از شب‌هاى ماه رجب ده ركعت نماز به این نحو

که در هر ركعت حمد و قل یا ایها الكافرون یك مرتبه و توحید سه مرتبه بخواند، خداوند گناهان او را می‌آمرزد.

 

اعمال شب و روز اول ماه رجب

شب اول

این شب، شب شریفى است و در آن چند عمل وارد شده است .

1- وقتی هلال ماه دیده شد فرد بگوید:

اللَّهُمَّ أَهِلَّهُ عَلَیْنَا بِالْأَمْنِ وَ الْإِیمَانِ وَ السَّلامَةِ وَ الْإِسْلامِ رَبِّى وَ رَبُّكَ اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ.

و از حضرت رسول صلى الله علیه و آله منقول است كه چون هلال رجب را مى‏دید مى‏گفت: اللَّهُمَّ بَارِكْ لَنَا فِى رَجَبٍ وَ

شَعْبَانَ وَ بَلِّغْنَا شَهْرَ رَمَضَانَ وَ أَعِنَّا عَلَى الصِّیَامِ وَ الْقِیَامِ وَ حِفْظِ اللِّسَانِ وَ غَضِّ الْبَصَرِ وَلا تَجْعَلْ حَظَّنَا مِنْهُ الْجُوعَ وَ الْعَطَشَ.

2- غسل.

حضرت رسول اکرم(صلى الله علیه و آله) فرموده‌اند: هر كس ماه رجب را درك كند و اول و وسط و آخر آن ماه را غسل

نماید، از گناهان خود پاک می‌شود مانند روزى كه از مادر متولد شده است.

3- زیارت امام حسین علیه السلام .

4- بعد از نماز مغرب بیست ركعت، یعنی 10 تا دو رکعتی نماز گزارده شود. تا خود، اهل، مال و اولادش محفوظ بماند و از عذاب قبر در پناه

باشد.

5- بعد از نماز عشاء دو ركعت نماز گزارده شود بدین نحو:

در ركعت اول حمد و ألم نشرح یك مرتبه و توحید سه مرتبه و در ركعت دوم حمد و ألم نشرح و توحید و معوذتین خوانده شود و پس از

سلام، سى مرتبه لا إِلَهَ إِلا اللهُ بگوید و سى مرتبه صلوات بفرستد تا حق تعالى گناهان او را بیامرزد مانند روزى كه از مادر متولد شده

است.

 

روز اول رجب

این روز، روز شریفى است و برای آن چند عمل ذکر شده است:

1- روزه .

روایت شده كه حضرت نوح (علیه السلام) در این روز به كشتى سوار شد و به كسانى كه همراه او بودند امر فرمود روزه بگیرند که هر

كس این روز را روزه بگیرد، آتش جهنم یك سال از او دور شود .

2- غسل .

3- زیارت امام حسین علیه السلام.

از امام جعفر صادق(علیه السلام) روایت شده است که: هر كس امام حسین (علیه السلام) را در روز اول رجب زیارت کند، خداوند او را

بیامرزد. البته قابل ذکر است که زیارت از راه دور هم مورد قبول است ان شاء الله.

                                                                                                    

 

 

چه کنیم تا نوزاد ناقص متولد نشود؟

 

یک متخصص ژنتیک با تشریح روش‌های پیشگیری از تولد نوزاد ناقص و ناهنجار گفت: خانواده‌هایی که یک فرزند با اختلالات ژنتیکی

دارند، می‌توانند به داشتن فرزندان سالم امیدوار باشند.

یکسری از ژن‌ها تأثیر بیرونی روی بدن دارند مثلاً در تعیین شکل ظاهری اعم از چهره، رنگ پوست، شکل دست‌ها و ناخن‌ها و … تأثیر

می‌گذارند و یکسری از ژن‌ها عملکرد درونی دارند.

به عنوان نمونه بالا و پایین بودن بعضی از هورمون‌ها میزان ترشح غدد را تعیین می‌کنند.

وی اضافه کرد: همه اختلالات ژنتیکی در بدو تولد ظاهر نمی‌شود و بعضی از آنها به مرور با بزرگ شدن نوزاد معلوم می‌شود. به طور مثال

اختلال در هضم شیر و حساسیت به لاکتوز شیر در ظاهر نوزاد قابل تشخیص نیست.

بعضی دیگر از اختلالات ظاهری نوزادان که ژنتیکی نیست و مربوط به سیر دوران بارداری یا مصرف بعضی داروها و شرایط محیطی است

در شکل ظاهری قابل مشاهده است. مثلاً بعضی داروهای بیماری صرع در صورتی که مادر به صورت ناخواسته باردار شده و بدون اطلاع

از حاملگی مصرف کند روی سیستم رشد بافت‌ها تأثیر می‌گذارد و نوزاد ظاهر طبیعی نخواهد داشت.

با توجه به پیشرفت علم و لزوم آگاهی زوجین از مسائل جدید، علاوه بر مشاوره قبل از ازدواج، مشاوره قبل بارداری هم لازم است.

وی تأکید کرد: در مواردی مانند اختلالات ژنتیکی وابسته به کروموزوم‌ها یا ژن‌ها یا عوامل محیطی اعم از تغذیه مادر در دوران جنینی،

مواجهه با موارد بیماری‌زا و ویروسی (اوریون و سرخجه) خانواده باید احتمال ابتلای جنین را بدهد و ارزیابی و بررسی‌های لازم صورت

گیرد. در این موارد و بعد از انجام آزمایش‌های لازم ممکن است حکم خاتمه حاملگی صادر شود.

 اگر مادر به هر شکلی در معرض ضربه و آسیب فیزیکی قرار گیرد مثلاً تصادف کند یا رادیولوژی انجام دهد وضعیت جنین باید حتماً مورد

بررسی قرار گیرد.

این متخصص ژنتیک گفت: به خانواده‌ای که یک فرزند با اختلالات و ناهنجاری‌های ژنتیکی به دنیا بیاورد نباید اتهام بیهوده و بی‌اساس

وارد کرد تا از حاملگی مجدد جلوگیری شود. چه بسا بعد از انجام مشاوره خوب و آزمایش‌های لازم مشخص شود این خانواده توانایی

داشتن بچه‌های سالم داشته باشد.

وی تصریح کرد: امروزه با پیشرفت علوم ثابت شده حتی اگر در خانواده‌ای یک نوزاد با اختلالات ژنتیکی متولد شود، باز هم می‌توان

امیدوار بود که نوزاد سالم دیگری به دنیا بیاید؛ البته بعد از انجام مشاوره‌های اطمینان‌بخش.

قادریان همچنین اظهار کرد: افرادی که با هنجاری‌های بدو تولد به دنیا آمده‌اند در صورتی که این ناهنجاری‌ به عوامل ژنتیکی مربوط

نباشد و ناشی از عوامل محیطی یا دوران بارداری مادر باشد (عوامل تراتوژنتیک) باشد می‌توانند ازدواج کنند و فرزند سالم و طبیعی

داشته باشند.

وی افزود: یک ژن معیوب 50 درصد احتمال انتقال به جنین دارد و اگر ماهیت آن غالب باشد بیماری را نشان می‌دهد اما در صورتی که

یکی از زوجین ژن معیوب نداشته باشد و ژن معیوب نیز مغلوب باشد ممکن است ژن منتقل شود اما ایجاد عارضه نمی‌کند که این

مسئله در آزمایشها قابل تشخیص است.

برخی بیماری‌های ژنتیکی قابل انتقال، از لحاظ عوامل بیماری قابل پیشگیری هستند (PKU) مثلاً با محدود کردن رژیم غذایی نوزاد علائم

بیماری ظاهر نمی‌شود. در صورت ابتلای جنین به این ناهنجاری‌ها اجازه ختم حاملگی داده نمی‌شود.

 اگر اختلالات شدید باشد مثل اختلالات سیستم عصبی مرکزی (در صورتی که نوع ژن و بیماری معلوم باشد) می‌توان از راهکار لقاح

خارج از رحم (IVF) استفاده کرد و ژن معیوب را ارزیابی کرد.

به گفته این متخصص، در هفته 12 تا 14 بارداری بعد از انجام تست‌های غربالگری در صورت ابتلای جنین به ناهنجاری اجازه خاتمه

حاملگی داده می‌شود.

قرآن درمانی و تاثیر سحرانگیز آن بر روان.

 

قرآن، نسخه اي است كه حقيقت آن اقيانوسي بيكران و رسيدن به اعماق آن جز براي راسخون در علم و ائمه هدي (ع) ميسر نيست.

تاثير شگرف اين نعمت الهي در درمان دردها تا جايي است كه برخي از كشورها براي درمان بيماريهاي رواني به آن روي آورده اند. مقاله

حاضر كنكاشي است پيرامون تاثير قرآن در درمان انواع بيماريها كه با هم آن را از نظر مي گذرانيم.

                            سالها دل طلب جام جم از ما مي كرد    آنچه خود داشت ز بيگانه تمنا مي كرد

 از ابتداي آفرينش، بشر در پي سايباني براي رسيدن به آرامش مي گردد. براي آدمي، كنجي كه در آن آرامش سيطره يافته باشد از

سيطره بر عالم ناآرام خوشايندتر است. او همواره به دارويي براي شفاي دردها و آلام روحي خويش محتاج است. اين ميل در زمانهاي

مختلف به طرق گوناگون مورد توجه قرار گرفته است، بگونه اي كه خاستگاه بسياري از جرياناتي كه روان آدمي را مورد هدف قرار داده

اند، وجود همين كشش باطني در وي بوده است. جرياناتي كه گاه راه به ملكوت وجودي انسان دارند و عزت و آرامش حقيقي را برايش

به ارمغان مي آورند و گاه او را به حضيض حيراني و ذلت مي كشانند و بن بستهايي بي بازگشت را ثمره تلاشهاي ناميمونش مي

نمايند. بي ترديد در ميان خيل كثير جريانات معنوي اي كه ادعاي انحصار ويژه شاهراه سعادت و آرامش را براي خود دارند آنهايي موثق

ترند كه از عقبه و پيشينه روشنتر و مطمئن تري برخوردار بوده و پديدآورندگانش، خود در منتهاي آرامش و عزت باشند؛ بگونه اي كه هيچ

عامل داخلي و خارجي اي نتواند موجب به وجود آمدن ذره اي ناآرامي، دشواري و ذلت در وجود آنها شود. كه اين امر يعني رسيدن به

اوج آرامش، عزت و سعادت درجهان پيچيده و پر اسراري كه آگاهي از لايه هاي پيدا و پنهانش جز براي وجودي كه احاطه كامل بر تمامي

ابعاد آن داشته باشد ميسر نيست. همان وجودي كه تغيير در ذات و صفاتش محال بوده و از تمامي ابعاد مادي و معنوي ديروز، امروز و

فرداي موجودات آگاهي داشته و بر آنها مسلط و محيط است.

 آري، از آنجا كه هر سازنده اي خود بيش از هر فرد ديگري به مختصات، ويژگي ها و نيازهاي آنچه ساخته است آگاه است لذا يقيناً

برنامه، نسخه و دستورالعمل هايي را هم كه به آفريده خويش تجويز و پيشنهاد مي كند از تمامي نسخه هاي ديگر مفيدتر و موثرتر

است. يگانه آفريدگار عالم و آدم، از آنجا كه از آفرينش خود هدفي والارا دنبال مي كند لذا به جهت هرچه بهتر و كاملتر رسيدن به آن هدف

عالي، مجموعه برنامه هايي را از طريق برگزيدگان و پيامبران خويش بر آفريده هايش عرضه كرده و نسخه نهايي و كمال يافته آنرا به

عنوان آخرين كتاب انسان ساز و الهي به همراه آخرين رسول خويش حضرت محمد مصطفي (ص) به تمامي بشريت ارزاني داشته است

تا با تاسي و پيروي از آن به نهايت كمال يافتگي، عزت و آرامش دست يابند.

قرآن، دواي دردها:

 قرآن، نسخه اي كه حقيقت آن، اقيانوسي است بيكران كه رسيدن به اعماقش جز براي ائمه هدي عليهم السلام ميسر نيست و غير از

معصومين كسي را توان دست يابي به كنه و ذات اين كتاب آسماني و آياتش نمي باشد.

 آنچنان شفا و آرامشي در نهاد اين تحفه آسماني نهفته است كه آفريننده اش خود درباره آن چنين مي گويد:

«و ما آنچه از قرآن فرستاديم، شفاء و رحمت براي اهل ايمان است» (الاسراء 82)

قرآن براي مراتب تكامل بشر روشهاي خاصي دارد. آنان كه بر سر سفره علم و هدايت ائمه معصومين عليهم السلام، اين حاملان قرآن

قرار مي گيرند مي توانند اين روشهاي خاص قرآن را در زندگي خود پياده كنند و روح و روان و جسم و جان خود را با قرآن سيراب نمايند.

 اميرالمومنين (ع) مي فرمايند: «درمان تمام دردها در قرآن وجود دارد، قسم به آن كسي كه پيامبر را برانگيخت و خاندانش را گرامي

داشت درمان سوختن، غرق شدن، دزد، گريختن حيواني از صاحبش، يا گمشده اي ، يابنده فراري، همه و همه درمانش در قرآن است،

از آن بپرسيد تا از قرآن جواب دهم.»

همچنين پيامبر (ص) فرمودند: هر كس درمانش را از قرآن كريم نگيرد خداوند او را شفا نمي دهد. و فرمودند كه هر كس با اعتقاد كامل،

سوره حمد را بر مرده بخواند هر آينده زنده خواهد شد. امام باقر عليه السلام نيز مي فرمايند: في القرآن شفاء من كل داء (درمان هر

دردي در قرآن كريم وجود دارد.)

تاثير معجزه آساي صوت قرآن:

اگر چه از نزول اين كتاب هدايت و انسان ساز و داروي آرامبخش آسماني، بيش از هزار و چهارصد سال مي گذرد اما آدمي همچنان به

ابعاد گسترده و اعجاز تاثيرگذاري آن در مسائل مختلف پي نبرده و هر از گاهي به كشفياتي در يكي از عرصه هاي علمي و… به وسيله

قرآن دست مي يابد. شايد بتوان گفت پي بردن به خاصيت آرامبخشي و درمان گري در زمينه هاي گوناگون، يكي از مهمترين كشف

هاي كساني است كه شايد حتي به اين كتاب آسماني باور ديني نداشته باشند.تاثير شگرف اين نعمت الهي در درمان دردها تا جايي

است كه برخي از كشورها و مجامع دنيا براي درمان بيماري هاي روحي و جسمي بيماران به دعا و قرآن روي آورده اند. بگونه اي كه هم

اينك به لحاظ علمي نيز ثابت شده است كه شنيدن صوت قرآن كريم، مي تواند تنش هاي رواني را در انسان كاهش دهد. بر اساس

تحقيقات صورت گرفته در آمريكا ثابت شده است، گوش كردن به صوت ترتيل قرآن كريم، تغييرات فيزيولوژيكي در سيستم عصبي انسان

ايجاد مي كند و تنش هاي شديد روحي را كاهش مي دهد. تاثير آرام بخش شنيدن قرآن كريم در افراد عصبي و پرتنش به حدي است كه

97 درصد اين مشكلات كاهش مي -يابد. جالب تر آنكه اين نتايج مثبت در حالي به دست آمده است كه بسياري از اين افراد حتي با زبان

عربي آشنا نبوده و متوجه مفهوم آيات نمي شدند.در همين راستا، پايگاه اينترنتي «ميدل ايست آن لاين» هم گزارش داد، كساني كه

تسلط به زبان عربي ندارند نيز با شنيدن آيات قرآن به آرامش مي رسند و اين به علت تاثير فيزيولوژيكي آن بر سيستم عصبي آنهاست.

 همچنين در يك تحقيق صورت گرفته درباره اثر صوتها بر روي موجودات، معلوم شده است كه اصوات، تاثير مستقيمي بر سلولها و بافتها

دارند،بنحوي كه در ميزان زيبايي شكل آنها نقش آفريني مي نمايند. بطور مثال نتايج حاصل از قرارگرفتن مولكولهاي آب در برابر آهنگهاي

پاپ و كلاسيك و همچنين صوت قرآن، نشان داد كه آن دسته از مولكولهايي كه در برابر صوت قرآن قرار داشتند از شكل و چينش زيباتري

برخوردار شده اند. حال اين سوال مطرح مي شود: در حالي كه حدود هفتاد درصد حجم بدن آدمي از آب تشكيل شده است، تاثير صوت

قرآن بر ميزان زيبايي و نحوه شكل گيري آن تا چه اندازه خواهد بود؟

 مفهوم قرآن درماني:

 قرآن درماني عبارتست از كاربرد قرآن در تامين، حفظ و بهبود سلامت جسماني و رواني؛ در واقع قرآن درماني كاربرد منظم قرآن است به

طوري كه «قرآن درمانگر» مستقيما در يك محيط درماني با استفاده از قرآن- صوت، مفاهيم و…، آن- تغييرات، مدنظر را در عواطف و رفتار

و… «درمانجو» ايجاد مي كند.

بطور خلاصه در قرآن درماني با استفاده از قرآن به افرادي كه داراي مشكلات گوناگون هستند به منظور دستيابي به بهداشت رواني و

جسمي، كمك مي شود. قرآن درماني در درمان افرادي كه ناتواني هاي مختلفي از جمله عقب ماندگي ذهني، تاخيريافتگي رشدي،

معلوليت جسمي، بيماري رواني، ناآرامي هاي روحي و… دارند به طور معجزه آسايي موثر است.

 «قرآن درمانگر»، اهداف و مقاصد را براساس نيازهاي خاص «درمانجو» دنبال مي كند. شيوه هاي مختلفي براي پيشبرد اين اهداف

وجود دارد. براي مثال، خواندن قرآن با شيوه قرائت مجلسي مي تواند به افراد مبتلابه بيماري آلزايمر كمك كند تا حافظه درازمدتشان را به

كار اندازند؛ همچنين همخواني قرآن با همسالان يا درمانگر مي تواند مهارتهاي ميان فردي را افزايش دهد و كاركردهاي اجتماعي را

بهبود بخشد. از همه مهمتر اينكه افراد احساساتشان را در روشي مطمئن و آرامش بخش بوسيله قرائت، گوش كردن، درك مفاهيم و…

قرآن بيان مي كند و از تاثيرات شگرف آن بهره مند مي شوند. البته قرآن درماني فقط در خدمت افرادي كه داراي انواع مختلف ناتواني ها

هستند به كار برده نمي شود، بلكه درشرايط مختلف پزشكي نيز سودمند است؛ از جمله كاهش فشار رواني يا درد، زايمان،

توانبخشي بيماران سكته اي و مبتلايان به بيماري پايانه (بيماري هايي كه علاج ناپذيرند و مرگبار هستند مانند ايدز و…) البته مسئله

عمده اي كه در اينجا براي درمانگر مطرح است كاهش درد و تحمل آن در شيوه درمان و يا كمك به بيمار براي دستيابي به كاركردهاي

بهينه است.قرآن درماني در حال رشد فزاينده اي در كشورهاي مختلف جهان و بويژه درسالهاي اخير است و همواره بر اين امر تاكيد

گرديده است كه اساساً قرآن در درمان اشخاص مبتلابه وضعيت هاي مختلف پزشكي كارايي بسياري دارد.

چيستي قرآن درماني:

 برخي معتقدند كه امراض، نتيجه عدم هارموني در وجود فرد است و قرآن با قدرت معجزه آساي خود مي تواند با برگرداندن هارموني و

نظم در بدن و روح، سلامتي را براي فرد مورد نظر به ارمغان آورد.پژوهشهاي انجام شده نشان مي دهد كه غده تالاموس به عنوان

مهمترين غده در مغز انسان، محركهاي صوتي را به وسيله سيستم هاي عصبي دريافت و در كنار حافظه و تخيل به آنها پاسخ مي دهد.

غده هيپوفيز نيز كه از غده تالاموس فرمان دريافت مي كند به محركهاي صوتي پاسخ مي دهد و موجب بروز ترشحاتي مي شود كه

نتيجه آن آزادسازي ماده آرام بخشي به نام آندروفين خواهدبود. با توجه به اينكه مهمترين اثر ماده مزبور، تسكين درد در انسان است به

سادگي مي توان به ارزش قرآن درماني پي برد كه عملاموجبات آزادسازي ماده آندروفين را فراهم مي سازد.همان ماده اي كه علاوه بر

تسكين درد باعث انبساط و شادي در انسان مي شود. صوت انسان مي تواند به ميزان قابل توجهي در تسكين و تقليل وضعيت بحراني

بيماراني كه در بخش آي سي يو بستري شده اند نيز تاثير داشته باشد. زيرا ثابت شده است كه سيستم اعصاب انسان به محركهاي

صوتي با فراز و فرودهاي منظم، پاسخ مثبت مي دهد. قرآن درماني يك فرآيند فعال است. درقرآن درماني، انتظار مي رود كه قرآن ما را

دربرگرفته و در تمام وجودمان جريان پيدا كند.نكته حائزاهميت در قرآن درماني تمركز و انديشه در مورد آن چيزي است كه «قرآن درمانگر»

براساس مفاهيم قرآني، درمانجو را به آن متوجه مي سازد. بايد درنظر داشت كه «انرژي مثبت در پي انديشه مثبت مي آيد» و هرجا فكر

و تمركز باشد انرژي هم وجود دارد. براي بهتر گوش دادن به قرآن دو مطلب را بايد به خاطرسپرد:

1-صداي قرآن در حدي باشد كه شما با آن راحت هستيد.

 2-خودتان را تسليم قرآن كنيد.

كاربردهاي قرآن درماني:

 پيش از هرگونه اقدامي در راستاي زمان، مي بايست به تهيه برنامه اي مشخص براي درمانجو پرداخت و دربرنامه ريزي براي افراد

مختلف بايد به چهار مرحله كلي توجه داشت:

1- تعريف مشكل درمانجو يا زمينه نياز وي

2- فراهم كردن هدفي براي درمانجو كه به رفع مشكل يا نياز او كمك كند

3- برنامه ريزي مناسب فعاليتهاي قرآني

4- تكميل روش ها و فعاليتها و ارزشيابي واكنش هاي درمانجو

مشاهدات و تجربيات فراوان، نشان داده است كه كاربرد قرآن در درمان انواع ناتواني ها موثر است.

بطور مثال براي افراد عقب مانده مي توان آيات مربوط به رفتارهاي اجتماعي و… را نوشت و با كمك به حفظ كردن آنها، ايشان را در ياد

گرفتن آن رفتارها و اعمال ياري كرد. در واقع در اين روش با تطابق دادن اعمال فرد با آيات، به هرچه بهتر ملكه شدن رفتارهاي صحيح در

وي كمك مي شود.

همچنين افرادي كه در ارتباط كلامي مشكل دارند با قرائت قرآن در دستگاهها و به شيوه هاي مخصوص مي توانند در شمرده تلفظ كردن

اصوات، گفتار مورد نياز و مهارت در تشخيص لغات، رشد و تمرين كنند. نواي آهنگين و موزون قرائت قرآن نيز مي تواند تقويت جريان تكلم

را در اختلالات گفتاري مانند لكنت زبان آسان سازد. از قرآن براي اشخاص زبان پريش به عنوان روشي براي برقراري رابطه كلامي مي

توان استفاده كرد. در اين روش جملات كوتاه و آياتي منتخب در نمونه هاي ساده آهنگين، به شيوه قرائت خوانده مي شود. به موازاتي

كه بيماران عبارات و جملات را ياد گرفتند، دستگاهها و آهنگهاي قرائت كمرنگتر مي شوند، اين روش بر پايه اين نظريه قرار گرفته كه وقتي

نيم كره سمت چپ، آسيب مي بيند مي توان به وسيله اغراق در قرائت (دستگاه و آهنگ، با تاكيد بيان كردن و استفاده از جملات و آيات

آهنگين) با كمك نيم كره راست مغز، تكلم را كمك، تحريك و تسهيل كرد. قرآن درماني در درمان معلوليتهاي ارتوپدي نيز مؤثر است. از

قرآن مي توان در چند منظور درماني براي معلولين ارتوپدي استفاده كرد:

1- كاهش حواس پرتي

2- رهايي از تنش ها و حساسيت هاي شديد

3- افزايش احساس ارزش شخصي

و…

از جمله منافع يادگيري قرائت قرآن و همچنين گوش دادن به آن براي معلولين، احساس آرامش و رضايت است. قرائت قرآن همچنين

باعث افزايش احساس ارزش شخصي در معلول و فرد ناتوان شده و اگر به صورت گروهي باشد، رشد اجتماعي شان نيز تقويت خواهد

شد.

تاثير قرآن درماني را در درمان سالمندان نيز مي توان مشاهده كرد. سالمندي معمولابا درجاتي از زوال كاركرد جسمي و ذهني همراه

است كه اين درجات در افراد مختلف متفاوت است. بيشتر افراد مسن خصوصاً آنهايي كه در خانه هاي سالمندان زندگي مي كنند،

علائمي از اختلالات فكري و بدني دارند. بسياري از سالمندان از مشكلات پزشكي اي همچون بيماري هاي قلبي، ديابت، سرطان و يا

فشار خون رنج مي برند. به علاوه عده اي نيز به دلايل عاطفي دچار افسردگي و تنهايي مي شوند.قرآن درماني مي تواند در زمينه

تقويت كاركرد جسمي و روحي اين افراد مؤثر واقع شود و با افزايش اعتماد به نفس در ايشان، انرژي مثبت را تقويت كرده و موجب

آرامش روان و انبساط روح در اينگونه افراد شود.

ناب ترين منبع آرامش:

… و اما قرآن، نابترين منبع آرامش و زلالترين چشمه آفرينش است. تنها كساني به اين اكسير حيات دست خواهند يافت كه با اين كتاب

آسماني يعني قرآن، عجين شوند و روحشان منزلگاه آفتاب جهانتاب كلام وحي گردد.آري، جويندگان راستين آرامش، عزت و سعادت

ابدي، راهي نيكوتر از نوشيدن دمادم اين ساغر آسماني نخواهند يافت؛ چرا كه تنها در سايه سار سقفي كه با انوار قدسي آيات قرآن

خواهند ساخت، مسيري به سوي فردايي جاودانه در نيكويي و خير براي خويش ترسيم مي نمايند.

بي ترديد، جامعه اي كه افراد آن، آرامش و سعادت را از طريق كتاب وحي جستجو مي كنند هيچگاه از تخريب، بي انصافي، دروغ، دزدي،

فساد و… رنج نخواهد برد و همواره شاهد مديران و مردماني از جنس عشق و مهرباني خواهد بود.اين يك حقيقت است كه با جسم و

روحي بيمار و ناآرام نمي توان به ديدار خدا و آرامش واقعي رسيد. آفريننده، خود راه را گشوده و درمان را هديه كرده است.

 قرآن، همان دارويي است كه دوستداران زيارت دوست را آماده ديدار مي سازد.

 

رازهای خصوصی دوران نوجوانی...

 

بسیاری از مطالبی که درباره جوانان و نوجوانان گفته می‌شود، بر عواملی مانند تغییرات فیزیکی، روحی و اجتماعی همراه با پریشانی و

سرگردانی در این دوران تاکید دارد.

دید نوجوانان نسبت به مسائل چگونه است؟

ابتدا خودتان را به جای فرزندتان قرار دهید و تا زمانی که این کار را نکنید و از دید او به مسایل نگاه نکنید، نمی‌توانید با او ارتباط برقرار

کنید.» این جمله‌ای است که بسیاری از روان‌شناسان کودک و نوجوان روی آن تکیه می‌کنند و معتقدند باید با شیوه نگرش یک نوجوان

آشنا شوید. به همین‌ منظور سعی کنید به دوران نوجوانی خود برگردید و احساسات، امیدها و ایده‌هایی را که داشتید، به یاد آورید.

بسیاری از والدین این دوران از زندگی خود را فراموش می‌کنند و در برخورد با نوجوانشان خودخواهانه تصمیم می‌گیرند. تصور کنید شما

یکی از تیزهوش‌ترین نوجوانان جهان هستید ولی برای فردی کار می‌کنید که بزرگ‌تر از شما است ولی به اندازه شما باهوش نیست و

شما مجبورید برطبق خواسته‌های او رفتار کنید. در چنین وضعیتی چه احساسی خواهید داشت؟

در سنین بلوغ افت تحصیلی اتفاق می‌افتد زیرا فعالیت‌های بیشتری وارد زندگی نوجوانان می‌شود. بازی فوتبال، توجه به جنس مخالف،

مکالمات تلفنی و مهمانی‌های دوستانه .

بلوغ و نوجوان:

بسیاری از پژوهشگران معتقدند، نوجوانان با ورود به سن بلوغ، تیزهوش می‌شوند و به مرور زمان اطلاعات عمومی آنها بالا می‌رود و

سعی می‌کنند برای هر پرسش، جواب قانع‌ کننده‌ای داشته باشند. طبیعی است که در این هنگام هوش و ذکاوت دوستان آنها هم

افزایش می‌یابد. کودکانی که شما سال‌ها می‌شناختید، ناگهان مهارت‌های بسیار زیادی به دست می‌آورند و اگر سخنی از دوستان خود

بشنوند آن را حقیقت محض تلقی می‌کنند. «نوجوان من زمانی درباره همه چیز با خانواده حرف می‌زد ولی وقتی به سن بلوغ رسیده

حرف کمتری برای گفتن دارد.» این جمله‌ای است که بسیاری از مراجعه‌کنندگان به کلینیک‌های روان‌شناسی کودک و نوجوان به پزشکان

می‌گویند و به دنبال چاره‌ای برای آن می‌گردند. نوجوان با رسیدن به دوران بلوغ، به پرسش‌ها خیلی کوتاه و فشرده پاسخ می‌دهد و

رازهایش را با دوستان خود مطرح می‌کند.

بلوغ جنسی

نوجوان زودرنج

در سنین بلوغ، عصبانیت، زودرنجی و تاثیرپذیری از دوستان افزایش می‌یابد و نوجوان به دلیل تمایلی که به گذراندن وقت با هم‌سن و

سالان خود دارد، از فعالیت‌های خانوادگی دوری می‌کند. اگر برای انجام کاری از آنها کمک بخواهید، ناراحت می‌شوند و غرورشان

جریحه‌دار می‌شود و اگر دوست‌شان همراه آنها باشد، ممکن است دعوت شما را برای گردش قبول نکنند. نوجوانان دوست دارند مانند

هم‌سن و سال‌های خود لباس بپوشند و هویت خودشان را از این طریق ابراز کنند بنابراین هر لباسی که مد شود به سرعت در میان

نوجوانان رواج پیدا می‌کند. فراموش نکنید که در سنین بلوغ افت تحصیلی اتفاق می‌افتد زیرا فعالیت‌های بیشتری وارد زندگی نوجوانان

می‌شود. بازی فوتبال، توجه به جنس مخالف، مکالمات تلفنی و مهمانی‌های دوستانه از جمله فعالیت‌هایی است که در مراحل سنی

قبل وجود نداشت.

 حریم خصوصی:

نوجوانان تمایل دارند بیشتر وقت خود را در اتاقشان و تنها بگذرانند. شاید به این دلیل که نمی‌خواهند با والدینی که مسایل آنها را درک

نمی‌کنند، مواجه شوند. اگر تلفن، تلویزیون و ضبط صوتی در اتاق آنها باشد فقط در مواقع ضروری از اتاق خود خارج می‌شوند. یکی از

دیگر دلایلی که نوجوانان بیشتر اوقات خود را در تنهایی سپری می‌کنند، این است که در این سنین به خواب بیشتری نیاز دارند و در

روزهای تعطیل، اغلب تا ظهر می‌خوابند. تغییر دیگری که در سنین بلوغ رخ می‌دهد، نیاز به داشتن حریم خصوصی است و والدین باید به

این حقوق نوجوان خود احترام بگذارند. نوجوان در دوران بلوغ تصور می‌کند خانواده او گنجی دارد که تمام نشدنی است و به همین دلیل

بدون هیچ محدودیتی با تلفن صحبت می‌کند.

از هر گونه بحث، نصحیت مستقیم و سر و صدا راه انداختن افراطی پرهیز کنید.

باز هم بلوغ:

سن بلوغ، دورانی است که بسیاری از والدین فرزندان خود را تنبل می‌نامند. البته این به معنی این نیست که نوجوان‌شان فعالیت ندارد

بلکه فقط در کارهای خانه به والدین کمک نمی‌کند و خود را با کارهای دیگری مانند تفریح با دوستان، تلفنی حرف زدن، گوش کردن

موسیقی و…. سرگرم می‌کند. وجود این روحیات در نوجوانان طبیعی است و اگر برخی از نشانه‌های گفته شده را در نوجوان خود

مشاهده کردید، آگاه باشید که او در حال گذراندن مرحله بلوغ است و باید خود را با شرایط او وفق دهید تا نوجوانتان از شما فاصله نگیرد.

اعتماد و مسوولیت را به خاطر بسپارید.

اگر چه ارتباط میان والدین و فرزندان اهمیت بسیاری دارد ولی نوجوانان همیشه با بحث و گفتگو قانع نمی‌شوند. بعضی از آنها اول باید

به یک رفتار عادت کنند و بعد تفکرشان تغییر کند. از هر گونه بحث، نصحیت مستقیم و سر و صدا راه انداختن افراطی پرهیز کنید.

انتظارات و مجازات‌ها را قبل از انجام هر عمل نامناسبی برای نوجوان خود معین کنید تا فرزندتان مسوولیت‌ عمل خود را برعهده گیرد و

کسی غیر از خود او مسوول پاداش یا مجازات نباشد. هیچ وقت برای تغییر رفتار فرزندتان از زور استفاده نکنید چرا که در صورت انجام

چنین کاری شما مسوول تغییر رفتار فرزندتان هستید نه او. اگر جایی حق با فرزند نوجوانتان بود، جبهه‌گیری نکنید تا بداند آزادی انتخاب

دارد و شما خواسته خودتان را به او تحمیل نمی‌کنید

 

شمیم دلنواز...

قال الباقر علیه السلام:

         کسی که این خانه (خدا) را زیارت کند،اگر سه خصلت در او نباشد،ارزش ندارد:ورعی که او را از معاصی

        خداوند متعال بازدارد،حلمی که با آن خشمش را مهار کند و خوش رفتاری با کسی که با وی همنشینی

        و مصاحبت دارد.

                                                         منبع:میزان الحکمة/1398

 

پندی از بزرگان...

لقمان حکیم به پسرش می گوید:با قناعت زندگی کن تا همیشه ثروتمند و بی نیاز باشی.

                                                                                                                                                                    

                                                                                                                                                                                                  ارشادالقلوب،ج1،ص72

به شرط ترک سیگار...

همان روز خواستگاری یا زمان خواندن خطبه عقدبود که مادرم گفت: قول می دهد سیگارهم نکشد.خانمش

هم گفت : مجاهد فی سبیل الله که نباید سیگار بکشد؛ سیگار کشیدن دور از شأن شماست.

وقتی برگشتم خانه،رفت جیب هایش را گشت:سیگارهایش را در آورد،له شان کردو برد ریخت توی

سطل.گفت:«تمام شد.{…}دیگر هیچ کس دست من سیگار نمی بیند.»همین هم شد.

خانمش می گفت:یکی دو سال از ازدواجمون می گذشت،رفتم پیشش گفتم:این بچه گوشش درد

می کنه:این سیگار را بگیر یک پک بزن،دودش را فوت کن توی گوشش.گفت:«نمی تونم قول دادم دیگه سیگار

نکشم.»گفتم:بچه داره درد می کشه.گفت :«ببر بده همسایه بکشه وتوی گوشش فوت کنه.دیگه به

من نگو.»به نقل از همسر شهید محمد ابراهیم همت

بدون شرح....

پرسش و پاسخ

پرسش:

          در جایی که بیرون رفتن زن با حق شوهر منافات نداشته باشد(مانند اینکه شوهر سرکار است)،آیا باز اجازه او لازم است؟

پاسخ:

         آری،اجازه ی شوهر در این فرض نیز لازم است.

         آیات عظام تبریزی و مکارم:بنابر احتیاط واجب در این فرض نیز اجازه شوهر لازم است.

                             منبع:رساله دانشجویی/احکام زن و شوهر/پرسش416

 

 

شمیم دلنواز...

قال امیر المومنین علیه السلام:

           اگر همت تو از برای اصلاح مردم اوج گرفت،از خودت آغاز کن،زیرا پرداختن تو به اصلاح دیگران ،در حالی که خود فاسد

           باشی بزرگترین عیب است.

                                                                      منبع:غررالحکم/278

خواص فیروزه.

خواص سری فیروزه:

چشم زخم، محافظت در برابر حوادث و بلايا، از بين برنده ترس، استرس و افسردگي، ايجاد شادي و خوش شانسي، رونق كسب و كار

تقويت:

قلب، دستگاه تنفسي، چشم ها، گردش خون، گلو، معده، كبد ( در صورتي كه فرد بيمار باشد و يا اتفاق ناخوش آيندي برايش در شرف

وقوع باشد، رنگ فيروزه عوض مي شود، گاه در راه مراقبت از فرد و به خاطر مراقبت از وي ترك بر مي دارد).فیروزه به عوارض عملکردهای

نادرست کبد و غدد کمک می­کند.چشم­ها را نیرو می­بخشد و بر علیه بیماریهای چشم و اصلاح گردش خون مؤثر است. درد گلو،

التهابات ریوی و بیماریهای دستگاه تنفس را درمان می­کند. در برابر افسردگیها مفید است و قلب را تقویت میکند. فیروزه برای همه

بیماری­هایی که بر اثر کمبود مواد غذایی و تغذیه بد ایجاد می­شوند مانند آناروکسی (بیماری که بر اثر نخوردن غذای کافی و کمبود مواد

غذایی ایجاد می­شود) به کار می­رود. معمولاً هنگام پارگی رباطها و تاندوها، جریان خون را در بافتهای عضلانی زیادتر می­کند. همچنین

به خاطر درخشش آن شادی­آور است و اثر سودمندی بر روی کمبود اکسیژن، مسمومیت خونی و استرس دارد. فیروزه کمک مؤثری به

درمان نواحی از بدن که تحت هجوم ویروس­ها و باکتریها هستند یا نواحی آلوده می­کند. گفته شده است که فیروزه از عملکرد و

شفابخشی بیکران خود آگاهی ندارد! همچنین دارای اهمیت زیادی است که بدانید در کاربرد این کانی چنانچه رنگ خود را از دست

بدهد و یا خرد شود، تمام نیرویش را از دست می­دهد.فیروزه، کانی توانمند و حامی افراد است. به ویژه فرض شده است که اسب و

سوارکار را از سقوط ناگهانی در امان نگه می­دارد. همچنین در زمان مسافرت از شخص حمایت می­کند. همچنین طلسم اعضاء کارکنان

هواپیمایی است. فیروزه باعث شادی و نشاط در افراد غمگین و افسرده می­شود و به آنها نیروی لازم برای به انجام رساندن کارهای

سخت را با ظرافت و چابکی منتقل می­کند. این کانی باعث اعتماد به نفس می­شود و جرأت لازم برای بیان استدلال­هایمان را به طور

مختصر و با اطمینان خاطر در کنفرانس­ها در ما ایجاد می­کند. شخص را در برابر خواب­های آشفته و کابوسها حمایت می­کند. نیرو و

ارتعاشات منفی، مضر و آشفته را از ما دور می­کند و حتی می­تواند جذب کننده نیروهای مثبت باشد. فیروزه مخصوص چاکرای گردن و

گلو (چاکرای پنجم) است.

تاثیر فیروزه روی بدن:

فیروزه مفرح معده می باشد . برای سردرد بسیار مفید است . استفاده از سرمه آن برای چشمها بسیار مفید بوده و آن را تقویت می

نماید . کسانی که در شب دید خود را از دست می دهند ، استفاده از سرمه فیروزه آنان را درمان می کند . اگر مردمک سفید شده و یا

هر مورد دیگری در چشم باشد آن را درمان می کند . استفاده از فیروزه بادفتق درد ریح ، جنون ، درد اعضاء و بسیاری از بیماریها داخلی

را درمان می نماید . اگر کشته آن با شهد استفاده گردد ، صرع را درمان ، سنگ کلیه را خارج و بیماریهای طحال را درمان می نماید . یک

گرم کشته آن همراه با شراب برای نیش مار و هرگونه مسمویت ، پادزهر می باشد . برای دیگر جانوران موذی و دور کردن سم آنها نیم

گرم کافی است.

تاثیر فیروزه روی روح و روان:

استفاده از انگشتر فیروزه به قلب آرامش می دهد ، خوف و وحشت را از آدمی دور می سازد ، دشمنان را دور و آدمی را بر آنها غالب

می سازد ، انسان را در مقابل حوادث برق حفاظت کرده و نمی گذارد که آدمی در آب غرق گردد ، جانوران موذی و گزنده را دور می سازد

و نمی گذارد که آنها به آدمی آسیب برسانند . اول ماه جدید زمانی که به ماه نگاه کردید ، به فیروزه بنگرید ، برکت و دولت برای شخص

آورده و او را بی نیاز می نماید . استفاده از آبی رنگ آن مفیدتر است . برای زن حامله مفید و محافظ است . استفاده از آن در آدمی

احساس محبت ، عشق ، علم و هنر را ترقی می دهد و برای ترقی در علم و هنر بسیار مفید می باشد . قلب و چشم را تقویت می

نماید.برای ترقی در علم و هنر بسیار مفید می باشد . قلب و چشم را تقویت می نماید . به همراه هر کسی که باشد ، از برق گرفتگی

، غرق شدن ، نیش جانوران موذی ، نظر بد و قتل و کشته شدن در امان است و محفوظ ، با کسانی که مزاج بادی دارند موافق می

باشد . فیروزه در اثر تغییرات هوا زمانی درخشنده و زمانی تار و مکدر می گردد. در اثر تغییرات روغن و مشک تیره می گردد.

خواص شیمیایی فیروزه:

فرمول شيميايي  فيروزه را كراس 1952 به صورت cuoh(po4)5 h5(ai(oh))b نوشته است.

فيروزه داراي وزن مخصوص 8/2-6/2 و ضريب شكست 65/1- 61/1 و سختي 5-6 است .

فيروزه از نظر خواص نوراني دو محوري مثبت  است. فيروزه ترد و شكننده است. جلاي فيروزه شيشه اي و به قولي مومي است. معمولاً

نور را عبور نمي دهد يا به عبارتي او پاك و (كدر و تيره ) است. در صورت ساختن پرده بسيار نازكي از فيروزه نو را از آن عبور مي كند.

تركيب شيميايي فيروزه به اين صورت است اكسيد آلومينيم %84/36 - اكسيد فسفر %12/34 - اكسيد مس %27/9 - آب %47/19 و

همينطور ناخالصي نيكل و منگنز ميباشد.فيروزه داراي سيستم تري كلينيك رده پنيا كوئيرال فرم كريستالي اكثراً كوچك و يا منشوري

است.

خواص علمی فیروزه:

ارتباط با رگه سنگ و پي بردن به چيدن رگه هاي سنگ و تصور نمودن اشكال به خصوص بر روي آن از نظر علمي- كشور سوئد بلژيك

پديده پزشكي از يك گرم به بالا روي فشار خون- ضربان قلب و نوع رنگ آرامش بخش مي باشد. ارزش معنوي در كشورهاي عربي و

آسياي ميانه به عنوان سنگ شانس- سنگ حاكم سنگي كه فقد را از انسان مي زند. سنگ جادويي سنگ وادار كننده سنگ افسانه

اي و سنگ رزق دهنده مي دانند.

خواص معنوی فیروزه:

در كتاب علامه مجلسي روايت از رسول اكرم(صل الله علیه و آله وسلم): هر كس فيروزه را در روز يك با ر نگاه كند پنج بار در بهشت به

رويش باز مي شود.

دومين روايت : اولين هديه اي كه خداوند به رسول اكرم(ص) در غار حراء سنگ فيروزه بود و از طريق جبرئيل به ايشان داده شده است.

حضرت امام صادق (علیه السلام) می فرماید فقیر نمی شود دستی که انگشتر فیروزه در آن باشد ونیز رسول خدا می فرماید خداوند

دستی که درآن انگشتر فیروزه باشد را محروم بر نمی گرداند.

همچنین در برخی روایات آمده است که:

الف) باعث بى نيازى و دورى فقر مى گردد.

ب) جهت ايجاد فرزند مؤثر است.

ج) در استجابت دعا مؤثر است.

د) عامل فتح و پيروزى است.

هـ) دور گرداننده دردها از ديدگان است.

و) موجب گشايش سينه مى گردد.

ز) قوت دل را زيادمى كند

ح) باعث برآورده شدن حاجات مى شود.

يكى از خادمان امام هادى (عليه السلام) از آن حضرت جهت زيارت على بن موسى الرضا اجازه سفر به سرزمين طوس گرفت. حضرت

به او فرمودند: انگشترى با نگين عقيق زرد به همراه داشته باش كه بر روى آن حك شده باشد «ماشاءالله لاقوه الا بالله استغفرالله» و بر

آن سوى نگين «محمد و على» حك كن.

خادم مى گويد: از نزد امام بيرون شدم و انگشترى را طبق دستور امام تهيه كردم و مجدداً براى خداحافظى به حضور امام رفتم. فرمودند:

انگشترى ديگر با نگين فيروزه بايد همراهت نمايى كه در بين طوس و نيشابور شيرى با تو روبه رو مى شود و قافله را از راه رفتن بازمى

دارد، به سوى آن شير رفته و انگشتر را نشانش مى دهى، به او بگومولاى من مى گويد از راه كنار برو. بعد اضافه كرد، بايد نقش روى

انگشتر الملك لله و سمت ديگر آن «الملك لله الواحد القهار» باشد كه انگشتر حضرت على (عليه السلام) اين نقش را داشته است. كه

آن سپرى در برابر درندگان و عامل پيروزى در جنگهاست.

خواص فیزیکی فیروزه:

از بزرگترين خواص اين گوهر در ميان ديگر سنگها بيش از صد هزار رنگ در آبي و سبز دارد.هرگز دو عدد سنگ مثل هم ندارد از نظر نوع و

رنگ مثل اثر انگشت مي باشد سنگ زنده مي باشد. و مثل انسان از اكسيژن هوا استفاده مي كند.

مواد تشكيل دهنده فيروزه آلومينيم مس منگنز اكسيد آهن و آب مي باشد. نوع ارزش در كشورهاي آسيايي به نام سنگ مهر و محبت

همچون كشورهايي چون پاكستان- افغانستان- هندوستان و كشورهاي عربي (اطراف خليج فارس) عزيز ترين چيزي كه با پول شاه

مقياس نمي شود جهت مبادله به وسيله سنگ فيروزه آن چيز گرانبها در همچنين كشورهايي قيمت گذاري يا مبادله يا معامله مي

شود. از قديم ايام سنگ به عنوان سنگ چشم زخم نيز مطرح مي باشد.از نظر ديدگاه مردم سوئد افراد مي توانند در محيط خود ديدگاه

اشخاص مقابل خود را بسنجند به اين طريق كه شخصي پيدا مي شود و به شخصي كه از فيروزه استفاده مي كند مي گويد چقدر

سنگ زشتي؟ چرا بهتر ازآن را نخريدي؟ و شخص ديگر مي گويد چقدر سنگ زيبايي نامش چيست؟ و چه خواص دارد.

پس اينجا به وسيله سنگ فيروزه دو ديدگاه را مي توان حدس زد.

ديدگاه اول نسبت به شخص منفي - ديدگاه دوم مثبت به اين علت است كه اين سنگ به لقب وادار كننده نيز مشهور مي باشد. اين

پديده علمي در كشور سوئد مورد قبول مي باشد. فيروزه در مقابل سه چيز عكس العمل نشان مي دهد كه هرگز نبايد با آنها تماس پيدا

كند. روغن، كرم، ادكلن

كشور سوئد ابا كوچكترين آزمايش سنگ فيروزه را در داخل يك گلدان قرار داده و از ماسه كنار دريا يا ماسه رودخانه گلدان را پر كرده و

سنگ را در دل آن قرار داده و به مدت دو هفته در طول  روز به آن مانند يك گل آب مي دهند و اگر سنگ فيروزه اصيل نيشابوري باشد بايد

به حالت اوليه خود برگردد.

چگونگی استفاده از فیروزه:

سنگ یا کانی مورد نظر را در حالی که دراز کشیده و در رهایی کامل قرار دارید، بر روی چاکرای مخصوص قرار دهید. ارتعاشات سنگ­ها

در طی 20 دقیقه عمل می­کنند و بدن در یک وضعیت رهایی کامل قرار می­گیرد. استفاده از یک موسیقی دلپذیر از این تجربه بهتر حمایت

می­کند. بعد از پایان زمان ذکر شده بهتر است چند دقیقه دیگر نیز سنگ در محل خود باقی بماند. لازم است سنگها بعد از استعمال

برای چاکراها، در مدت زمان معینی در زیر آب قرار گیرند.

آیا شما شخص مضطربی هستید؟

 

مشخص کنید در همین لحظه چه احساسی دارید؟!

الف)1 امتیاز       ب) 2 امتیاز        ج) 3 امتیاز       د) 4 امتیاز     ه) 5 امتیاز

سوال:

1) به خود مطمئن هستم؟

الف) بسیار زیاد     ب) زیاد     ج) تا حد متوسط     د) کمی     ه) هرگز

2) می توانم بر افکار خود تمرکز کنم؟

الف) بسیار زیاد     ب) زیاد     ج) تا حد متوسط     د) کمی     ه) هرگز

3) آرام هستم؟

الف) بسیار آرام     ب)  تا حدود زیادی آرام     ج) تا حد متوسط     د) کمی آرام     ه) هرگز

4) عصبی هستم

الف) هرگز     ب) بسیار کم     ج) تا حد متوسط     د) خیلی     ه) همیشه

5) ناراحت هستم

الف) هرگز     ب) بسیار کم     ج) تا حد متوسط     د) خیلی     ه) همیشه

6) بدنم همواره مرطوب است

الف) هرگز     ب) بسیار کم     ج) تا حد متوسط     د) خیلی     ه) همیشه

7) نفسم منظم است

الف) هرگز     ب) بسیار کم     ج) تا حد متوسط     د) خیلی     ه) همیشه

8) احساس تنش در معده دارم

الف) هرگز     ب) بسیار کم     ج) تا حد متوسط     د) خیلی     ه) همیشه

امتیاز ها را با هم جمع کرده و ببینید:

کمتر از ٢۴

افراد طبیعی را هستید که اختلال اضطرابی و مشکل عمده ای ندارید.

از ٢۴ تا ٣٢

اضطراب شما کمی بیش از حد طبیعی است که با توجه به شدت کم اختلال, می توانید با استفاده از کتابهای اضطراب آن را هم برطرف

کنید.

شمیم دلنواز...

   قال امیرالمومنین علیه السلام:

                       با بصیرت ترین فرد کسی است که عیبهای خود را ببیند و از گناهان خویش دست شوید.

                                                             منبع:غررالحکم/3061

ازدواج و معیارهای انتخاب همسر.

 

با چه كسي ازدواج كنيم ؟‌ چگونه همسرآينده امان را بشناسيم؟ چه شرايطي براي همسر در نظر بگيريم ؟ در چه سني بايد ازدواج كرد؟

چه شرايطي بايد داشته باشيم تا ازدواج كنيم ؟

و هزاران سئوال از اين دست را هر روزه جوانان در ذهن خود مرور مي كنند و به دنبال جواب هستند. در اين يادداشت و چندين يادداشت

بعدي ، سعي ما بر اين است كه به اين مهم بپردازيم و سئوالاتي كه مبتلا به عموم هست را از منظر روانشناسي كاربردي پاسخ دهيم.

در مورد ازدواج بايد بگوئيم كه : اين رابطه تنها به منظور ارضاي تمايلات آني نيست . بلكه زندگي آينده و خوشبختي زن و مرد و كودكان

آنها بر اساس اين پيوند قرار گرفته است و چنانكه در بحث تربيت كودك نيز شرح داديم يكي از علل عمده اختلالات رواني در كودكان ،

گسسته شدن رابطه خانواده و يا اختلافات خانوادگي است.

ازدواج موفق بستگي به عوامل مختلفي دارد كه خيلي از آنها را بايد در دوران نامزدي ( قبل از ازدواج ) ارزيابي كرد. عوامل ديگري نيز در

موفقيت زندگي زناشويي موثر است كه مي توان آنها را بعد از ازدواج شناخت.

در ازدواج ، سازش دائمي و از خودگذشتگي فراوان لازم است ، ولي اگر زن و مرد قبل از ازدواج با يكديگر توافق بيشتري داشته باشند ،

امكان سازش بعدي بيشتر خواهد بود.

مهمترين عوامل توافق در ازدواج عبارتند از :

1 - رشد عاطفي و فكري

2 - تشابه علايق و طرز تفكر

3 - تشابه مذهبي ( مسائل عيني مذهبي مد نظر است نه كليات )

4 - تشابه تحصيلي و طبقاتي

5 - تشابه طرز فكر نسبت به امور جنسي

6 - تشابه علاقه به زندگي و سرعت عمل در كارها

7 - رابطه با خانواده زن و شوهر

سعي ما بر اين است كه در اين يادداشت و يادداشت هاي بعدي موارد هفتگانه فوق را شرح دهيم و در اين يادداشت معيار اول را بحث

مي كنيم.

1 - رشد عاطفي و فكري

مهمترين عامل موفقيت در زندگي زناشويي ، رشد عاطفي و فكري است. البته واضح است كه درجه رشد عاطفي و فكري تنها بستگي

به سن ندارد ، بلكه سن رواني ، اجتماعي و عاطفي و سن جسماني همه از عوامل موثر روشنفكري است. اگر اين عوامل فراهم باشد

، بهترين سن براي ازدواج 25 سالگي براي مرد و 22 سالگي براي زن است.

در اين سن يك فرد عادي به اندازه كافي رشد و ثبات فكري و عاطفي دارد و امكان تغيير ناگهاني در رفتار او كم است ، اگر چه در اين سن

عادات مختلف در فرد به صورت محكمي در آمده ، ولي هنوز قابليت تطبيق و سازش در او موجود است. البته بايد اضافه كرد كه اين سن

را تنها از لحاظ كلي انتخاب كرديم ، بدين معني كه خيلي ازدواجهاي مقرون به خوشبختي وجود دارد كه زن و مرد در موقع ازدواج بسيار

مسن تر يا جوان تر از سن مذكور بوده اند.

رشد جسماني نيز عامل مهمي در آمادگي براي ازدواج است. اگر چه در اجتماع كنوني ما ازدواج معمولا بعد از بلوغ صورت مي گيرد ،‌

معهذا بايد گفت كه روان شناسان ، زناشويي كودكان تازه بالغ را كه آمادگي وارد شدن به زندگي پر مسئوليت زناشويي را ندارد ، صلاح

نمي بينند.

مسئله ديگري كه از لحاظ بهداشت رواني قابل ملاحظه است اينكه آيا در ازدواج اختلاف هوش و معلومات سبب بروز اختلافات زناشويي

خواهد شد يا خير ؟ تحقيقاتي كه در اين زمينه موجود است نشان مي دهد كه مردان تمايل دارند كه با زنان كم هوش تر از خود ازدواج

كنند و اغلب زنهاي خيلي با هوش مجرد مي مانند. از لحاظ خوشبختي زناشويي ، صلاح است كه مرد از لحاظ هوش ، كمي برتر از زن

باشد ، زيرا محيط ما چنين اقتضاء مي كند. ولي تفاوت زيادي در اين مورد نبايد وجود داشته باشد‌ ، زيرا در غير اين صورت علايق و طرز

تفكر آنان با يكديگر توافق نخواهد داشت. البته امكان دارد ازدواج موفقيت آميزي كه در آن زن با هوش و فعالي شريك است ، وجود داشته

باشد ، ولي خطرات ناشي از آن زياد است . در واقع هوش يك معياري است كه علايق و طرز تفكر خاصي را توليد مي كند و درصورت

اختلاف هوشي زياد انطباق و توافق طرفين به شدت كاهش مي يابد.

رشد اجتماعي رابطه نزديكي با رشد عاطفي و فكري دارد ، زيرا شخصي كه از لحاظ اجتماعي رشد كرده است ، روابط اجتماعي را بهتر

درك مي كند . او مي داند چگونه با ديگران ، به خصوص خانواده و همكارانش سازش كند . او درك مي كند كه انتظارات اجتماع از او

چيست و تا اندازه زيادي قادر است خود را با اين توقعات تطبيق دهد. همچنين او آماده قبول مسئوليت است و نسبت به محدوديتهاي

خود آگاهي دارد.

يكي از مهمترين عوامل رشد ، مقدار و چگونگي رشد عاطفي است . مثلا شخص ممكن است سي يا چهل سال عمر كرده باشد ، ولي

از لحاظ رشد عاطفي عقب مانده محسوب شود . چنين شخصي قدرت كنترل احساسات و عواطف خود را ندارد و در نتيجه زندگي

زناشويي او مختل مي شود.

شخصي كه رشد عاطفي كرده است ، در مورد همسر و فرزند و دوستان و مشكلات زندگي نظريه واقع بينانه اي دارد. او داراي فلسفه

زندگي معيني است كه بر اساس آن مي تواند از بحرانهاي دايمي زندگي جلوگيري كند . او به پيشرفت هاي فعلي خود متكي است و

زياد به گذشته خود ، هر چند هم با شكوه بوده باشد ، اتكا ندارد. در ضمن به مطالبي از قبيل امور جنسي ،‌ عشق ، ازدواج و تربيت

كودك با روشنفكري مي نگرد

معیار انتخاب همسر در قرآن

«مجید زوار» مسئول تبلیغات اسلامی تكاب در گفت‌وگو با خبرگزاری قرانی ایران(ایكنا) شعبه آذربایجان‌غربی، گفت: خداوند در این آیه

می‌فرماید: «با زنان مشرك ازدواج مكنید تا ایمان بیاورند قطعا كنیز با ایمان بهتر از زن مشرك است هر چند زیبایى او شما را به شگفت

آورد و به مردان مشرك زن مدهید تا ایمان بیاورند.

وی افزود: خداوندی كه انسان را به بهترین صورت ممكن خلق كرد و برای خود به خاطر این خلقتش تبریك گفت، ایمان را بهترین زیبایی

برای انسان قرار داده و به‌واسطه همین ایمان او را اشرف مخلوقات معرفی كرده‌است.

زوار ادامه داد: خوش‌اخلاقی نیز از معیارهای دیگری است كه قرآن در انتخاب همسر ضروری دانسته و در این مورد احادیث و سفارشات

زیادی نیز از سوی ائمه اطهار (ع) بیان شده‌است.

این مسئول با اشاره به جایگاه همسرگزینی میان بزرگان دین اظهار كرد: همواره بزرگان دین اسلام به انتخاب همسری شایسته تأكید

كرده‌اند و آنچه از زندگی و شرح حال آن‌ها بر‌می‌آید این است كه همسران بزرگان دین یار و یاور آن‌ها بوده كه بسیاری از موفقیت‌های

خود را مدیون و مرهون تلاش و ایثار و از خودگذشتگی همسران وفادار خود می‌دانند.

وی در ادامه بر واقف بودن به فرمایش امام خمینی (ره) بنیانگذار كبیر انقلاب اسلامی، مبنی بر اینكه مرد از دامن زن به معراج می‌رود،

تأكید كرد.ایمان را بهترین زیبایی برای انسان قرار داده و به‌واسطه همین ایمان او را اشرف مخلوقات معرفی كرده‌است.

زوار خاطرنشان كرد: در جامعه كنونی مردم دو دسته‌اند، دسته‌ای همسو و هم‌جهت با معیارهای قرآنی ازدواج می‌كنند و همواره در

آرامش هستند و از اینكه در كنار یكدیگرند لذت می‌برند و ثمره ازدواج آن‌ها نیز گل‌های خوش‌عطر و بوی بوستان و گلستان سروری و

بهشتی خواهد بود.وی دسته دیگر از مردم را مورد اشاره قرار داد و اعلام كرد: این دسته برخلاف معیارهای قرآنی ازدواج كرده و خود در

رنج و زحمت و عذاب بوده و در جامعه نیز با تربیت نكردن صحیح فرزندان گسترش بی‌بندو باری در جامعه را دامن می‌زنند.

مسئول اداره تبلیغات اسلامی تكاب دلیل مهجوریت معیارهای قرآنی انتخاب همسر را فاصله گرفتن جوانان از معنویت دانست و یادآور

شد: این امر موجب می‌شود جوان‌ها كم‌كم معیارهای غیر از قرآن را در نظر بگیرند كه علت آن نیز تبلیغات گسترده مراكز غیر فرهنگی و

تهاج فرهنگی دشمن است.

کدام معیار برای انتخاب همسر مناسب تر است ..

اگر شناسنامه تان را ورق بزنید چهار واقعه زندگی در آن آمده است: تولد، ازدواج، طلاق  و فوت؛ كه فقط در ازدواج و طلاق مختارید،

بنابراین ازدواج را نباید سرسری گرفت بلكه باید با مطالعه و براساس معیارهای حقیقی همسر را انتخاب كرد. قبل ازدواج حتماً با یك

متخصص یا یك مشاور خِـبره در امور خانواده و برخوردار از اطلاعات امروزی مشاوره كنید.

این كه می گویند «به هم عادت می كنید»، «علاقه بعداً پیدا می شود» در همه جا صحیح نیست. زمانی علاقه «بعداً» پیدا می شود كه

پایه و اساس ازدواج بر معیارهای عقلانی استوار شده باشد. با عنوان های«دعواهای پدر و مادرم مرا خسته كرده بود!»، «در تنگنای

مالی بودم»، «همه دوستانم ازدواج كرده اند» و … تن به ازدواج تحمیلی و ناخواسته ندهید. اگر از دعواهای والدینتان خسته شده اید

دنبال فكر و چاره اساسی باشید، برای فرار از محیط پر آشوب خانه ازدواج نكنید كه ممكن است شما هم به همین مصیبت دچار شوید!

براساس نیازهای اقتصادی ازدواج نكنید اگر مهر و محبت كه پایه و اساس یك زندگی مشترك است وجود نداشته باشد همه چیز براساس

تصادف و شانس پیش می رود، شاید تصادفاً خوب پیش رود و شاید هم برعكس؛ و به علت این كه دوستانتان ازدواج كرده اند تن به

ازدواج ناخواسته ندهید. نباید بدون جهت اعتماد به نفستان را از دست دهید و نگران شوید كه مبادا كسی به سراغتان نیاید.

در ازدواج علاوه بر همسر، شناخت بستگان و خویشاوندان وی نیز ضرورت دارد بنابراین وضعیت دوستان و اقوام بخصوص بستگان نزدیك

در همسر گزینی نباید نادیده گرفته شود.

 توصیه مشاوران به مراجعان

1- در انتخاب همسر عجله و شتاب نكنید. این امر را با بررسی و تحقیق انجام دهید.

2- در همسر گزینی وسواس به خرج ندهید؛ سعی كنید با دیده اغماض عوامل مختلف را بررسی و تصمیم گیری کنید.

3- چنانچه پدر و مادر و خانواده های وابسته، سختگیری كنند برای متقاعد كردن آنها از مشاور خانواده  کمک بگیرید.

4-از ازدواج تحمیلی خودداری كنید.

5- در  انتخاب همسر  پس از بررسی معیارهای طرف مقابل، وضعیت خود را با وی مقایسه كنید و در صورت هماهنگی تصمیم گیری

نمایید. بدون توجه به شرایط خود انتخاب ایده آلی نکنید.

6- در انتخاب همسر از پدر و مادر و خویشاوندان خود نظرخواهی كنید ولی مواظب باشید چون به علت عدم تخصص ممكن است نظر

آنان تحت تأثیر معیارهای خاص مناسب نباشد. حتماً با مشاور واجد شرایط مشورت كنید.

7- برای شناخت همسر از هر دو روش مستقیم و غیرمستقیم استفاده نمایید و حتماً قبل از خواستگاری ، به طور مستقیم، از طریق

مشاهده گفت و شنود، از او شناخت پیدا كنید.

معیارهایی مشترك در انتخاب همسر

با انتخاب صحیح همسر ، خانواده ای مستحكم داشته باشیم   (قسمت دوم )

در قسمت اول مطالبی در مورد ضرورت در نظر گرفتن ملاكها و معیارها درانتخاب همسر مطرح نمودیم و اینك در ادامه می خوانیم…

باید به خاطر داشته باشیمكه هدف اساسی از زندگی مشترك خانوادگی برخوردار شدن زن و مرد از صفا و صمیمیت است . به همین

مناسبت زن و مرد باید انگیزه ازدواج را بر محور امور معنوی قرار دهند ، نه امور مادی همانند زیبایی . زیرا اگرچه زیبایی زن،خود یكی از

عواملی است كه هر انسانی به طور طبیعی جذب آن می شودواسلام نیز زیبایی زن را مورد توجه قرار داده است ، ولی این به آن معنی

نیست كه انگیزه ازدواج تنها بر محور جمال و زیبایی دور بزند و امور اخلاقی و معنوی نادیده گرفته شود .

باید توجه داشته باشیم كه معیار زندگی مشترك تنها زیبایی ظاهری نیست ، بلكه اخلاق و عفت و سازگاری نیز لازمه زندگی است .

پس اگر به همراه زیبایی،روحیه ی پاكانسانی نباشد ، این زیبایی،نیكو و پسندیده نخواهد بود و ازدواج با چنین زنی سعادت و

خوشبختی به بار نخواهد آورد .

امام جعفر صادق علیه السلام در این بارهمیفرماید : هر گاه مردی زنی را به خاطر زیبایی و ثروت به ازدواج خود در آورد ، سعادت و

خوشبختی مرد موكول به همان امر خواهد بود و اگر مردی زنی را به خاطر دینداری و تقوا به همسری برگزیند ، پروردگار متعال زیبایی و

ثروت را نیز نصیب او خواهد كرد .

رسول خدا ( ص) درباره این گونه زیبایی های بی محتوا می فرماید : از ازدواج با خضراء دمن پرهیز كنید ! سؤال شد كه خضراء دمن

چیست ؟ آن حضرت فرمود : گل زیبایی كه در مزبله ها می روید . یعنی زیبا چهره ای كه در كانون خانواده فاسد رشد یافته و به عبارت

دیگر زیبا چهره ای كه در محیط آلوده به فساد و تباهی نشو و نما كرده است .

آنچه كه در متن زندگی برای مرد ضرورت دارد اخلاقوسازگاری زن است و آنچه كه خانواده را خوشبخت می كند حیا و عفت زن است ، نه

زیبایی تنها . به طور كلی آنچه كه محیط خانواده را سرشار از عشق و محبت می كند ، رعایت اصول اخلاقی ، پاكدامنی و پای بندی به

تقوا و درستی و راستی است .دختران و پسرانی كه درصدد ازدواج هستند باید دقیق باشند و ضمن توكل بر خدا تا حد ممكن بررسی

های لازم را انجام دهند و بر مبنای معیارهای اساسی و منطقی اقدام  به ازدواج كنند .

ناگفته نماند همان طور كه بررسی ها و دقت های منطقی،لازم و ضروری است ، وسواس و شك و تردیدهای بیش از حد معقول

نیزنادرست و زیان آور است .

معیار و ملاك های مشتركدر انتخاب همسر

1-اصالت خانوادگی : اولین و اساسی ترین معیار برای انتخاب همسر اعم از زن و مرد ، اصالت خانوادگی است . كلمه اصالت از اصل

گرفته شده و اصل به معنای ریشه  است . یعنی دختر و پسر از خانواده هایی باشند كه دارای اصل و ریشه هستند .دختر و پسر باید در

خانواده هایی رشد یافته باشند كه در آنها پدر و مادری عاقل و دلسوز با همه وجود در رشد و تعالی فرزند كوشیده باشند، نه خانواده

هایی كه زن و مرد،خانهوكودكان را به حال خود رها كرده و به دنبال گردش و تفریح خود بوده اند و یا مردانی كه بدون دلیل موجهیهمسران

متعددی گرفته اند وفرزندان خود را به حال خود رها كرده اند .

در خانواده های اصیل ، پدران و مادران می كوشند از نظر اخلاقی و رفتاری برای فرزندان خود نمونه و الگو باشند و بدون تردید پدر و مادر

صالح از نظر ارثی نیز سرمایه های بس گرانبهایی را به فرزندان خود انتقال می دهند . دختر و پسری كه در یك خانواده اصیل رشد می

یابند ، سجایای اخلاقی را از پدر و مادر خود به ارث می برند و در برخورد با دشواری ها و سختی های زندگی هرگز از جاده درستی و

راستی خارج نمی شوند . به عبارت دیگر پایبندی به آبرو و حیثیت،آنان را از انحراف باز می دارد .

2-ایمان و دین داری : پایبندی به اصول آیین اسلام یكی از عوامل خوشبختی خانواده است . دختر و پسری كه دیندار واقعی باشند از

انجام بسیاری از اعمال خلاف خودداری می كنند ، زیرا پایبندی به دین آنان را از انجام اعمال حرام و خلاف باز می دارد .

 دین عاملی درونی است كه همیشه همراه افراد است و آنان را از ارتكاب اعمال خلاف انسانی باز می دارد ؛ در حالی كه قانون یك

عامل بیرونی است و طبعاً تأثیرات عامل بیرونی در حد ایمان نیست . به همین مناسبت وقتی از پیشوایان دینی سؤال می شد كه با

چه گروهی باید ازدواج كرد ؟ در پاسخ می فرمودند :بر تو باد ازدواج با افراد متدین. یعنی سعی كن با همسری ازدواج كنی كه دیندار

باشد ، زیرا دینداری عامل قوی و استواری است كه در بسیاری از موارد،انسانها را از لغزش ها و ارتكاب اعمال خلاف باز می دارد .

3-اخلاق نیكو : ناگفته نماند كه زندگی زن و مرد در محیط خانوادگی احتیاج به اخلاق دارد ، زیرا تنها در پرتو قانون نمی توان زندگی كرد و

همه انبیاء نیز به خاطر زنده كردن اصول اخلاقی مبعوث شده اند .

رسول اكرم (ص) خود می فرمود : همانا برانگیخته شدم تا مكارم اخلاق را بین مردم زنده كنم .

در محیط خانوادگی،زن و مرد هر دو باید اصول اخلاقی از قبیل نرمی و ملایمت ، گذشت و سازگاری و عفو و اغماض را رعایت كنند و هر

گاه یكی از آن دو دچار لغزش و اشتباه شود ، بلافاصله به عذرخواهی پرداخته ، ازستیزه جویی و جدال جداً خودداری كند ، زیراستیزه

جویی صمیمیت ها را از بین برده ، دشمنی و نفاق را جایگزین آنها می كند . بدیهی است كه طرف مقابل هم باید عذر و پوزش شخص

خطاكار را پذیرا شود .

علی علیه السلام می فرماید : بدترین مردم كسانی هستند كه عذر دیگران را پذیرا نمی شوند .

وقتیمردماز رسول خدا میپرسند كه دختران خود را به ازدواج چه افرادی در آورند ؟ آن حضرت در پاسخ می فرماید : كسی كه اخلاقش نیكو

و دیندار باشد .  نكته جالب آن كهایشانحُسن خلق رابر دینداری مقدممی دارند.

لازم به یادآوری است كه با مطالعه و بررسی روحیات پدر و مادر تا حدودی می توان به خوش اخلاقی پسر و دختر پی برد .

4-رعایت اصول كفویت : در تركیبات شیمیایی،دو عنصری كه با یكدیگر تركیب می شوند هر قدر از نظر هویت وجودی به یكدیگر نزدیكتر

باشند تركیب آن دو استوارتر و عمیق تر انجام خواهد شد و اگر بین دو عنصر تقارن و پیوندی وجود نداشته باشد،  تركیب،سست و لرزان

است و پس از زمان كوتاهی از بین خواهد رفت .بنابراین برای این كه پسر و دختر به ازدواج استواری دست یابند،هر دو باید اصول كفویت

و همانندی را در ابعاد سنی ، جسمی ، روحی و روانی ، فرهنگی و علمی رعایت كنند . به عبارت دیگر دختر دیندار باید با شخص دیندار

ازدواج كند. زیرا دیندار و بی دین به طور طبیعی در مواردی با یكدیگر درگیری خواهند داشت . فرد تحصیل كرده هم بهتر است با شخص

درس خوانده ازدواج كند تا یكدیگر را  درك كنند .همچنین تجربه نشان داده است كه وقتی اختلاف سن بین دختر و پسر زیاد باشد پس از

گذشت سالیانی چند استحكام خانواده دچار تزلزل می شود .البته بدیهی است كه همانندی كامل به صورت تطابق امكان پذیر نیست ،

ولی این عدم امكان نمی تواند از رعایت همانندی نسبی ممانعت به عمل آورد . بنابراین یكی از عواملی كه خوشبختی زن و شوهر را

پس از ازدواج تضمین می كند ، رعایت اصول كفویت در حد همانندی نسبی است .

یك همسر مناسب چه خصوصیاتی دارد؟

لزوم مشاوره در ازدواج

یك همسر مناسب چه خصوصیاتی دارد؟

راهنمایی و مشاوره برای انتخاب همسر مناسب برای آن كه معیارهای مناسبی برای انتخاب همسر در دست باشد ، به پاره ای از

ویژگی های یك همسر شایسته اشاره می شود:

خصوصیات شوهر  شایسته1- دیانت و تقوی:شوهری كه متدین و با تقوی باشد، حقوق همسرش را حفظ می كند و هیچ گاه در پی

هوس های نامشروع  نیست، به او احترام می گذارد و از هرگونه ستم احتراز ( دوری ) می كند.

امام باقر(ع) می فرمایند: ” شایستگی داماد در تقوا و دیانت و امانت او نهفته است؛ هر كس واجد این شرایط باشد درخواست وی را

بپذیرید.”

2- حسن خلق:یكی از ویژگی های شوهر شایسته آن است كه از نظراخلاقی مهربان، خوشرو و نسبت به همسرش دوستی مخلص

باشد.حضرت رسول ( ص ) می فرمایند : هرگاه فردی به خواستگاری دخترتان آمد كه از نظر دین و اخلاق شما را راضی می كرد دخترتان را به ازدواج او در آورید.

3- فعّال و تلاشگر: شوهر باید برای تأمین نیازمندی های مادی و معنوی خانواده اش كوشش و فعالیت نماید. بدترین شوهر كسی است

كه در خانه بنشیند و همسرش را برای تهیه مایحتاج خانه به كار وا دارد.

4- عفّت زبان :بیان ، یكی از عوامل تشكیل دهنده شخصیت است. كسی كه در گفتار با كلمات توهین آمیز و فحش و ناسزا دیگران را

بیازارد، عفت زبان ندارد. چنین فردی قبل از هر كس همسرش را مورد حمله قرار می دهد و در برابر هر چیزی كه مطابق میلش نباشد به

ناسزاگویی می پردازد. بنابراین ، داشتن عفت زبان یكی از خصوصیات یك شوهر شایسته است.

5- سخاوت :فردی كه خِسّت و بخل را بر خود و دیگران روا دارد ، شوهر خوبی نخواهد بود. بخشش و فراهم كردن رفاه و توسعه دادن به

زندگی خانواده از طریق مال حلال و دست و دل باز بودن، از خصوصیات یك شوهر خوب است. تهیه هدیه و كادو برای همسر از اعمالی

است كه یك شوهر شایسته به مناسبت های مختلف انجام می دهد.

6- مهمان نوازی :مردی كه نان خانه اش را كسی ندیده و درِ منزلش را به روی دوستان و اقوام ببندد، همسر خوبی نخواهد بود. این مرد

باید بداند همسرش كه در خانه پدر و مادر بزرگ شده و با خویشاوندانش معاشرت و رفت و آمد داشته ، نمی تواند با آنان قطع رابطه كند.

بنابراین مهمان نوازی و معاشرت با خویشاوندان از صفات یك شوهر خوب است.

7- آراستگی :همانطور كه شوهر متوقع است  همسرش آراسته باشد ، خودش نیز باید به وضع ظاهرش برسد و از نظر لباس و نظافت

دقت كافی بنماید. خیلی از مردان به وضع ظاهر خود توجه ندارند و همیشه مورد انتقاد و اعتراض همسر خود قرار می گیرند.

8- امین بودن :مرد باید از هرگونه پنهان كاری  یا عدم صداقت با همسرش بری باشد؛ زن ، امین او و او ، امین زن باشد. در این صورت

است كه زندگی ، سعادت و خوشبختی را به دنبال خواهد داشت.

9- اصالت و نجابت خانوادگی :از ویژگی هایی كه در شوهر اهمیت خاص دارد ، یكیوراثت و دیگریمحیط است كه اصالت خانوادگی هر دو را

در بر دارد. بنابراین دختران باید در نظر داشته باشند فردی را به شوهری برگزینند كه از یك خانواده نجیب و خوشنام بوده و در یك محیط

خانوادگی سالم بزرگ شده باشد.

10- عاقل و خردمند :یكی از ویژگی های شوهر شایسته ، داشتن هوش و ذكاوت كافی و تخصص است. چنین شوهری آموزش لازم

برای اشتغال به كسب حلال را دیده؛ و هر اندازه علم و كمالش بیشتر، و هوش  و درایتش زیادتر باشد ، شایسته تر خواهد بود.خلاصه

می توان گفت كهزن باید از ازدواج با مردی كه دارای ضد ارزش های زیر است، خودداری كند.

1- شرابخوار ؛

2- بد اخلاق ؛

3- بد چشم و بی بند و بار؛

4- بدبین ("سوء ظن” ،  نه “غیرت") ؛

5- خسیس ؛

6- بدون احساس مسئولیت ؛

7- تنبل؛

8- سفیه و ناهنجار؛

خصوصیات زن شایسته

1- هماهنگی با شوهر

برای حفظ هر نظامی هماهنگی ضروری است. بنابراین چنانچه زن با شوهر هماهنگی نداشته باشد و از او تبعیت ننماید ، نظام خانواده

به هم خواهد خورد. بدیهی است هماهنگی زن با شوهر در اموری است كه خارج از منطق و وظیفه نباشد ، و متقابلاً شوهر نیز باید در

این هماهنگی، مقابله به مثل نماید.

2- تمكین و تأمین نیاز جنسی :

یكی از انگیزه های مهم در ازدواج نیاز جنسی است كه ضرورت دارد طرفین در ارضای این نیاز اقدام كنند.3- زینت و آرایش برای

شوهر :زن باید برای جلب توجه شوهر به نظافت و آرایش خود برسد و لباس آراسته بپوشد. انجام این امر به قدری مهم است كه در

بعضی از موارد به از هم پاشیدگی اساس خانواده می انجامد. در اینجا لازم به یادآوری است كه هیچ شوهری از زنی كه برای دیگران

خودآرایی و خودنمایی كند، خوشش نمی آید.

4- داشتن پوشش مناسب: زنان باید بدن خود را از نامحرم بپوشانند. یكی از عللی كه در غرب بنیان خانواده  را سست كرده و از هم

گسیخته ، خودنمایی زنان با بدن های عریان است. مردان ایرانی ،حتی افراد بی بند و بار و به اصطلاح متجدد، زنی را كه با اندام بدون

پوشش و لباس های كوتاه و تنگ در برابر نامحرم ظاهر شود، برای همسری نمی پسندند.

5- داشتن جمال و كمال :زن باید از نظر فیزیكی سالم ، و از نظر زیبایی مورد پسند همسرش قرار گیرد. همسر زیبا و سالم با داشتن

خصوصیات خلقی مناسب و سایر شایستگی ها، نعمتی است كه مافوق آن متصور نیست.6- اصالت خانوادگی : چونوراثت و تربیت

اساس رفتار انسان را تشكیل می دهد ، بنابراین منظور از اصالت خانوادگی آن است كه دختر در خانواده ای مؤمن و با فرهنگ تربیت

شده و از نظر وراثت نیز زمینه داشته باشد ؛ در این صورت متخلق به اخلاق حسنه خواهد بود.

7- عاقل و خردمند :زنی كه یك عمر با مردی مصاحبت دارد، باید باهوش و خردمند باشد. عقل و خرد از ویژگی های  زن شایسته

است.امیرالمومنین علی (ع) فرمود: از ازدواج با زنی كه كم خرد است خودداری كنید. زیرا مصاحبت او گرفتاری سختی است و فرزندان او

ضایع و مهمل خواهند بود.در توضیح این مطلب باید گفت چون وراثت در میزان هوش مؤثر است بنابراین احتمال كم هوشی در كودكان با

والدین كودن و كم هوش زیادتر است. وانگهی زن بی سواد یا كم سواد قادر به رفع نیازهای خانوادگی و به ویژه مسائل تربیتی فرزندان 

نخواهد بود.

8- دیانت و تقوی و حسن خلق :همانطور كه دیانت و تقوی و حُسن خلق از معیارهای شوهر  شایسته است، برای زن نیز از جمله

حسنات و ضوابط شایستگی به شمار می رود.

بنابراین از ازدواج با زنی كه واجد ضد ارزش های زیر باشد، باید خودداری كرد:

1- بی بند و بار؛

2- بی حجاب؛

3- بد اخلاق و عبوس؛

4- بی عفت؛

5- سفیه و ناهنجار؛

6- خودپسند و از خود راضی؛

7- كینه توز؛

8- لجباز و ناسازگار؛

9- بد زبان و درشت گفتار.

قبل از انتخاب همسر این مسائل را در نظر بگیرید…

معیارهای ازدواج ( قسمت دوم )

در قسمت قبل به تعدادی از معیارهای ازدواج یعنی تناسب سنی ، بنیه ی اقتصادی ، اصالت خانوادگی و مذهب پرداختیم . اینك در ادامه

دیگر معیارهای ازدواج را عنوان می كنیم.

اصل كفویت

آنچه كه در اسلام با عنوان"كفو بودن"بدان اشاره شده در واقعشباهت و همشأن بودن زن و مرد در جنبه های متفاوت شخصیتی،

روانی، فرهنگی، علمی، سن و … است.به عنوان مثال تحصیلات مشابه مسبب همگونی است. زیرا تحصیلات نزدیك به هم، گاه نتیجه

تشابه درجه هوش افراد است. از طرفی تفاوت در سطح تحصیلات، تفاوت های عمده ای در جهان بینی و نگرش افراد ایجاد می كند. آیا

فردی كه تحصیلات دانشگاهی مثلاً در مقطع لیسانس را تجربه كرده و افكار و عقایدش به طرز خاصی كه منطبق با محیط و فضای خاص

تحقیقاتی دانشگاهی است شكل گرفته و آموخته است افكار انتزاعی خود را در برخوردها فعال نگهدارد و برای هر چیز دلیلی بطلبد، با

فردی كه دارای بهره هوشی طبیعی و دارای تحصیلات مثلاً در مقطع ابتدایی است یكسان خواهد بود؟ آیا رفتارها، نحوه سخن گفتن،

نشست و برخاست، معاشرت های اجتماعی، توانائی های متفاوت و مهارت های لازم برای یك زندگی مشترك موفق، تحت تأثیر

مستقیم آموزش های ناشی از میزان تحصیلات نیست؟ تفاوت سنی، همان طور كه اشاره شد از عوامل مهم اشتراك در زندگی است.

اگر اختلاف سن خیلی زیاد باشد و جوانی با فردی میانسال ازدواج كند، اختلاف سن، از آن جهت كه مسبب اختلاط در جهان بینی و

نحوه نگرش به زندگی، خویشتن و دیگران است، توقعات و انتظارات را به شیوه ای دیگر شكل می بخشد. پس كفو بودن در سن ، و

تفاوت 3 تا 4 ساله ( یعنی مرد بزرگتر باشد) ، یكی از عوامل مؤثر رسیدن به زندگی متعادل و منطقی خواهد بود.

طرز فكر یكسان

در بین دو طرف ، یكی از عوامل مؤثر رسیدن به زندگی متعادل و منطقی ، طرز فكر یكسان است. طرز فكر و اندیشه افراد از نوع فرهنگ،

سطح تحصیلات و سن افراد تأثیر می پذیرد. مشابه بودن در نوع تفكر، و به عبارتی كفو فكری، همسطح بودن و یكسانی در نوع جهان

بینی و فهم و ادراك زن و مرد نسبت به مسائل مختلف فردی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی است و كمك می كند تا شیوه

تفكر افراد كه مسلماً در مراحل مختلف زمانی به صورت های گوناگونی می اندیشند، همگام و همسو تحول یابد. افكار یكسان و به یك

جهت نگریستن كمك می كند تا طرفین بتوانند از دریچه چشم دیگری به دنیا بنگرند و مسائل گوناگون را تحلیل كنند.طبیعتاً دیدگاه

مشترك و نسل مشترك، به همراه فرهنگ مشترك پایه های استواریبرای كوچكترین و مستحكمترین نهاد اجتماعی بشر (خانواده)

خواهد بود.

عوامل فرهنگی

بسیار مهم است تا در انتخاب همسر پایگاه اجتماعی او را در نظر داشته باشیم تا از جنبه موقعیت خانوادگی و تأثیرپذیری از مسائل

فرهنگی، خصوصاً فرهنگ مشترك، یكسان باشیم. زیرا عوامل فرهنگی دارای ابعاد متفاوتی است كه ریشه در افكار انسان داشته و با

رسوخ در تمام جوانب حیات، به زندگی جهت می بخشد. نحوه معاشرت، برخوردها، تربیت فرزندان، دیدگاه نسبت به پسر یا دختر و…

متأثر از فرهنگ حاكم بر زیستگاه و ذهنیات ماست. تشابه یا تضاد فرهنگی در معاشرت ها و رفت و آمدهای خانوادگی طرفین دخیل بوده

و مستقیماً در زندگی زوج جوان مؤثر خواهد بود. چرا كه زوج جوان ، خود از فرهنگ مسلط بر حیطه جغرافیایی كه در آن رشد یافته اند

تأثیر پذیرفته اند و كنار گذاشتن فرهنگ یعنی نادیده گرفتن سیستم ارزشی، افكار، عقاید و به هم ریختن تمام ملاكهای اخلاقی و

اجتماعی، بی هویت شدن و درهم ریختگی ارزش ها و سردرگمی فرد. پس نمی توان به دلیل علاقه به یك فرد بخصوص، تأثیر فرهنگ و

آنچه باید باشد و آنچه هست را در زندگی نادیده گرفت.

حتی اگر فرض كنیم كه زوج جوان بتوانند در سایه علاقه و خصوصیات مشترك اخلاقی، تحصیلی و … راه مسالمت آمیزی جهت پیوند

فرهنگ های متضادشان بیابند، تكلیف خانواده ها چه خواهد شد؟ ازدواج نه تنها پیوند دو فرد بلكه اتصال دو خانواده به همدیگر است. چرا

كه اختلاف در عقاید و سیستم ارزشی آنها تأثیر مستقیمی بر شرایط زندگی و تعادل و سلامت خانواده تازه تشكیل یافته خواهد داشت.

می دانیم كه عوامل فرهنگی ریشه در ناخودآگاه ذهن انسان دارند. هر چقدر عقلانی فكر كنیم و تصمیم بگیریم، لحظاتی از زندگی پیش

می آید كه عقل ، تسلیم ناخودآگاه شده و تنها ظاهری استدلالی و منطقی بر پیكر رفتاری می نشاند كه ریشه در عوامل فرهنگی

رسوخ یافته در ناخودآگاه ما دارد. پس جوانان را دعوت می كنیم تا بخش ناخودآگاه ذهن خود را بشكافند و از واقعیت وجودی خویش

اطلاع یابند. تجارب زندگی ما ریشه در فرهنگ و اعتقادات فرهنگی ما دارد. تجاربی كه خواه ناخواه در آینده رفتاری ما آگاهانه یا ناخودآگاه

مؤثر خواهد بود. عوامل فرهنگی و تشابه در بین خانواده ها و افراد به علت تشابه در تجارب و دیدگاه ها  ، مهم تلقی می شوند. اگر

انتخاب همسر بر مبنای توجه به معیارهای خانوادگی، اجتماعی و فرهنگی صورت گیرد، با درصد موفقیت قابل توجهی مواجه خواهد

شد. ازدواج تركیب دو انسان و دو خانواده است. اگر تناسب بین افراد و خانواده ها كم باشد زندگی تازه تشكیل یافته، سست و تلخ و

ناپایدار خواهد بود.

نكته ای دیگر

هر كس پیش از ازدواج می بایست تكلیف خود را با مسئله شاغل یا خانه دار بودن همسر روشن كند. برخی قبل از ازدواج ، شاغل بودن

همسر را به صورت ملاكی آنچنان برجسته در ذهن خود حك می كنند كه بسیاری از موارد دیگر را به پای آن قربانی می كنند. در حالی

كه اولاً اگر زنی را به خاطر درآمد اقتصادی و استقلال مالی انتخاب كنند هدف از ازدواج بهره كشی خواهد بود ، كه یكی از اهداف انحرافی

ازدواج است. در این صورت، بیشتر به آن زن به صورت یك كالای اقتصادی و سودآور نگاه شده تا یك همسر، یك شریك، یك همراه …

دوم طبق قوانین حقوقی، شرعی و عرفی ما، تأمین معاش به عهده مرد است و نفقه زن چه شاغل باشد (در آمدی داشته باشد) و چه

نباشد، به عهده شوهر است و هیچ وظیفه قانونی، برای زن در مورد تأمین مخارج خانواده در نظر گرفته نشده است. تنها مسئولیتی

اخلاقی است كه سبب می شود زنان شاغل همدل و همراه شوهر، پا به پای مرد خانه كار كنند و هر دو هر چه دارند با خلوص تمام به

نفع اعضای خانواده خرج كنند. در این بین هستند زنانی كه درآمد اقتصادیشان را به صورت سرمایه و برای خود پس انداز می كنند و در

مواردی كه هدف از انتخاب، ملاك اقتصادی بوده باشد طبیعی است كه انتظار مرد از ازدواج برآورده نشده، درگیری و اختلاف بین زوج پیش

خواهد آمد. پس چه بهتر كه طرفین از ابتدا به دیدی كاملاً واقع بینانه به مسئله اشتغال زن بنگرند و اگر در كنار مسئولیت خارج از منزل،

وظایف خانه داری كم رنگ شد جایی برای گله و شكایت باقی نماند. خصوصاً مسئله حقوق و درآمد زن مورد بررسی قرار گیرد و زنانی

كه قصد دارند درآمد خود را نه در راستای امور مالی منزل بلكه برای خود ، هزینه و یا پس انداز كنند از ابتدا تصمیم خود را مبنی بر عدم

مشاركت در امور اقتصادی خانواده بیان كنند تا مردانی كه یكی از پایه های انتخاب خود را درآمد همسر قرار داده اند، در انتخاب خود

تجدید نظر به عمل آورند.

والدین و حق انتخاب

اشاره كردیم ازدواج شخصی ترین موضوع در زندگی است. خوب است والدین نیز حق انتخاب را به جوانان بدهند. حقی كه با نظارت

بزرگسالان معنی پیدا می كند. جوانان نیز بد نیست بدانند تجربیات بزرگترها در امر ازدواج  بسیار بیش از آنچه تصور می كنند می تواند

راهگشا و راهنمای آنان باشد. تعدیل و تعادل ، رمز موفقیت هر كار است. همانطور كه ازدواجهای اجباری كه با زور و اعمال فشار والدین

بر دختر یا پسر تحمیل می شود پیوند موفقی نیست، خودسری، یكجانبه تصمیم گرفتن جوانان و مقابله با تجربیات مفید و سودمند

بزرگترها نیز برای اثبات خود، راه به جایی نخواهد برد.تا فرصت هست از تجربیات و توانایی های والدین استفاده كنید تا بعدها افسوس

فرصت هایی كه برای سود جستن از نظریات آنها را داشتید و استفاده نكردید بر شما مستولی نشود. اگر عقاید بزرگترهای خود را نمی

پذیرید خودتان دست به كار شده و تحقیق كنید. بیایید خانواده های موفق و ناموفق را شناسایی كنید. از آنها كه موفق بوده اند معیارها

و شیوه ازدواج را جویا شوید و از خانواده های مُطـّلقه به عنوان زوجهای شكست خورده علت جدایی را جویا شوید. دسته سومی هم

وجود دارد. می توان از مطلقه های عاطفی نیز (البته بدون وسواس) تحقیق كرد. زیرا خانواده های نابسامان و آشفته ای هم هستند كه

به دلایل مختلف مجبورند تا آخر عمر با ناراحتی با هم زندگی كنند. بد نیست جوانان ببینند این گروه چه معیاری برای ازدواج داشته اند

كه فعلاً مجبور به تحمل همدیگر هستند. سپس می توانند از تجربیات كسانی كه موفقیت یا شكست آنها را به چشم دیده اند استفاده

كرده و در جهت سعادت خود بهره جویند، كه از قدیم الایام گفته اند: « انسان عاقل همه چیز را خود تجربه نمی كند، بلكه از تجربیات

دیگران نیز استفاده می كند».

سخن پایانی

همسر مقاوم و هدفداری كه توانایی تطابق با شرایط جدید خود را داشته باشد یكی از موهبت های بزرگ الهی است. به هر حال برای

انتخاب همسر می بایست بسیاری از نكات و معیارها را مد نظر داشت و رعایت كرد و با اطلاع كامل و كافی از وضعیت خانواده ها، و

اخلاق و رفتار فرد مورد نظر دست به انتخاب زد.بلوغ فكری همسر، صداقت همراه با احترام، خصوصیات اخلاقی متناسب، تلاش جهت

حل مشكلات همدیگر در سایه همفكری ، تناسب و تفاهم از نكات غیر قابل انكار در معیارهای اساسی انتخاب همسر شمرده می

شود.خانواده می تواند در انتخاب صحیح یاریگر شما باشد اما نهایتاً این شما هستید كه به عنوان عامل اصلی می بایست شناخت

درستی از خصوصیات ، توانایی ها، خواست ها و انتظارات خود از زندگی داشته باشید تا بتوانید بر مبنای آن معیارها و خودشناسی كه

در سایه خلوت با خویش و جستجوی لایه های ذهنی خود كه مسلماً در صداقت كامل به دست آمده مناسبترین فرد را برای شركت در

تمام زندگی خود برگزینید. چنانكه گفته اند : « با فردی ازدواج كن كه اگر هم جنس تو بود بهترین دوستت بود.»

ازدواج رویدادی است كه انسانها را با اعتقادات، اولویت ها، مذهب، پول و عادات خانواده ها (كه بعضاً بسیار متفاوت است) رو به رو می

سازد. پس خوب است اگر این انتخاب بر مبنای معیارهای منطقی و عقلانی باشد . پس از انتخاب عقلانی، عواطف نیز شكل می گیرند.

اما بر عكس. اگر دوست داشتن از روی احساس باشد و تنها ملاك ، علاقه بدون پایه عقلی و منطق باشد ، به احتمال زیاد با شكست

مواجه خواهد شد. در تمام فرهنگ ها ازدواج امری عادی است و عشق آسانترین قسمت ازدواج تلقی می شود. اما به یاد داشته

باشیم كه زندگی قرار نیست آسان باشد . در سایه درك و تفاهم متقابل است كه می توان بسیاری از معیارهای پیش از ازدواج را پس از

پیوند به تحقق رساند . به عبارت بسیار ساده عشق می تواند مكمل ازدواج باشد اما اگر تنها عامل پیوند، علاقه، محبت و شاید عادت

دیداری طرفین باشد و آنها با علاقه شدید در اوج هیجان ، اقدام به تصمیم گیری كرده و دست به انتخاب بزنند مشكل بتوان ادعا كرد

انتخاب درستی انجام شده باشد.

مردان از اثرات طلاق بیشتر تاثیر می گیرند یا زنان؟

 

بارها شنیده‌ و خوانده‌ایم که طلاق رفتارها و زندگی اجتماعی زنان را تحت‌تاثیر قرار می‌دهد و همچنین بارها درباره اثرات مخرب طلاق بر

کودکان و ابعاد مخربش بر آینده آنان مطالبی شنیده یا خوانده‌ایم، اما در این میان مردها حلقه گم‌شده‌ای هستند که هیچ‌گاه از آنان در

این ارتباط صحبتی به میان نمی‌آید یا کمتر سخنی در این مورد شنیده شده ‌است. روان‌شناسان بارها به این نكته اشاره كرده‌اند كه

طلاق تنها زمینه‌ساز جدایی و دوری زوج‌ها از یكدیگر نیست، بلكه اثرات روحی بسیار مخربی را برای هر دو طرف طلاق در پی دارد، اما

هرگز به این موضوع نپرداخته‌اند كه طلاق بیشتر بر كدام زوج تاثیر منفی می‌گذارد. پژوهشگران سوئدی در تحقیق جدیدی كه روی یكصد

هزار زن و مرد متاركه كرده در بیش از 35 كشور اروپایی، آمریكایی و آسیایی انجام داده‌اند، به این مهم دست یافته‌اند كه پیامدهای

نامطلوب طلاق بر مردان 24درصد بیشتر از زنان است.

یک مشاور در همین باره عنوان می‌کند: مردان همانند زنان بعد از طلاق دچار مشکلات بسیاری می‌شوند، اما به دلیل اینکه حق طلاق

در کشورمان با مردان است، آن‌ها تحت‌تاثیر این عنوان قرار می‌گیرند. بنابراین مردها در نظر عموم جامعه ظالم و بی‌رحم هستند و زنان

مظلوم و ستمدیده. اگر می‌خواهید بدانید که طلاق چه آثاری بر زندگی مردان دارد، در ادامه این گفتگو با ما همراه باشید.

الهام اعلمی می‌گوید: مردها هنگامی که همسرشان را طلاق می‌دهند، این امکان برایشان وجود دارد تا بتوانند به صورت مستقل و به

دور از خانواده‌شان زندگی کنند. گرچه برخی از آنان نیز به خانه پدری خود باز می‌گردند، مردها تا مدتی احساسات خود را درباره زندگی

گذشته‌شان سرکوب می‌کنند.

وی بیان نکردن احساسات در مردان را منجر به تحمل فشار روانی از سوی آنان می‌داند و بیان می‌کند: مردان سعی می‌كنند هرگز گریه

نكنند و كمتر با دوستان و اطرافیانشان درد‌و‌دل كنند و قدمی برای كاهش بار فشارهای عصبی و ناراحتی‌هایشان برندارند. همچنین

مردان در مقایسه با زنان رفتارهای غیرمنطقی بیشتری از خودشان نشان می‌دهند و رفتارهای اخلاقی نامناسب‌‌شان بیشتر است كه

این امر موجب وارد شدن آسیب‌های شدید روحی و روانی به خودشان می‌شود.

این مشاور، بروز افسردگی را در مردانی که همسرانشان را طلاق داده‌اند،‌ امری شایع می‌داند و توضیح می‌دهد: افسردگی پس از طلاق

تنها در مورد زنان صادق نیست، بلکه مردان نیز بعد از طلاق دچار این عارضه می‌شوند.

اعلمی به زندگی مجردی مردان بعد از متارکه اشاره و بیان می‌کند: از آنجایی که مردان در جامعه‌ می‌توانند زندگی مجردی داشته باشند

و این امر از سوی جامعه پذیرفته شده و برای آنان صورت ناپسندی ندارد، آن‌ها تا آخر عمرشان می‌توانند به تنهایی زندگی كنند، اما این

زندگی مجردی انحطاط اخلاقی آنان را به دنبال خواهد داشت.

چرا مردان بیمار می‌شوند؟

وی این‌گونه مردان را در معرض آسیب‌هایی می‌داند و می‌گوید: بیماری‌های جنسی‌ مانند ایدز و اعتیاد بیشتر سلامت جسمی این

دسته از مردان را تهدید می‌کند.

این کارشناس ارشد روان‌شناسی بالینی می‌افزاید: زنان این توانایی را دارند که در جمع خانوادگی یا دوستان به بیان احساسات خود

بپردازند و از این طریق خود را تخلیه روحی و روانی‌كنند و بار فشارهایی را که بر آنان وارد شده است كاهش دهند.

اعلمی ادامه می‌دهد: یکی از مشکلات زنان بعد از طلاق نوع نگاهی است که اطرافیان به آنان دارند؛ زیرا در جامعه ما بانوانی که طلاق

گرفته‌اند محدودیت‌های زیادی دارند، اما برای مردان چنین دیدی وجود ندارد و آن‌ها به راحتی در جمع دوستان یا فامیل حاضر می‌شوند و

ارتباط برقرار می‌کنند، در صورتی که این ظاهر قضیه است، زیرا در این زمینه هیچ زنی دوست ندارد همسرش با مردی که مطلقه

محسوب می‌شود، معاشرت داشته باشد.

این مشاور، با بیان اینکه مردان نیز ممكن است بعد از طلاق با مشکلات مالی روبه‌رو ‌شوند، عنوان می‌کند: همواره بیان می‌شود زنان

بعد از طلاق دچار مشکلات مالی می‌شوند، اما گاه مشکلات اقتصادی بعد از طلاق شامل مردان نیز می‌شود و حتی می‌توان گفت

گاهی مردان شدیدتر از زنان با مشکلات مالی بعد از طلاق روبه‌رو می‌شوند؛ زیرا آنان باید نفقه، مهریه و خرج فرزند را پرداخت کنند و

شاید بتوان گفت یکی از دلایل افسردگی مردان به همین موضوع ارتباط داشته باشد.

وی می‌افزاید: آن‌‌ها می‌گویند، در زندگی گذشته‌مان به طور مشترک بسیاری از مشکلات را تحمل کردیم که مسببش همسرمان بود و

حالا نیز باید نفقه یا مهریه او را، پرداخت کنیم. از سوی دیگر به دلیل اینکه باید هر ماه یا هر چند ماه یک‌بار مهریه را بپردازند، بیشتر كار

می‌كنند که این امر آن‌ها را ناراحت می‌کند.

اعلمی یکی دیگر از مشکلات مردان را وجود تضادها می‌داند و عنوان می‌کند: هنگامی که زوج‌ها از یکدیگر جدا می‌شوند، تا مدتی مرد

با این حس درگیر است که آیا بهترین راه را انتخاب کرده، آیا زندگی گذشته‌اش اصلاح‌شدنی نبوده؟ از سوی دیگر این فشارها به دلیل

اینکه حق طلاق با او بوده، بیشتر می‌شود و به نوعی سرگردانی را تجربه می‌کند.

این مشاور ادامه می دهد: دوگانگی عاطفی نیز از جمله مواردی است که در این مدت مردها را آزار می‌دهد، زیرا به علت ملاک‌ها و

خوبی‌هایی که در همسر سابقش وجود داشته، او را به عنوان همسر انتخاب کرده و این تفكر هنوز در گوشه‌ای از ذهنش جای دارد و آن‌

را به خاطر می‌آورد و از سوی دیگر اختلاف‌هایی را به یاد می‌آورد که سبب از بین رفتن زندگی‌اش شده است.

وی توصیه می‌کند: اگر به زندگی گذشته خود خاتمه داده‌اید، برای اینکه بتوانید یک زندگی جدید را به همراه همسر جدیدتان آغاز کنید،

به‌طور حتم باید از یک مشاور کمک بگیرید تا بتوانید سایه زندگی گذشته‌تان را از بین ببرید و به آرامش روحی و روانی برسید.

ماجرای طی الارض های آیت الله بهجت.

 

انعکاس : طی الارض یعنی:« در لحظه ای به هر جای زمین رفتن». طی الارض، امری است غیر عادی و مافوق قدرت طبیعی انسان و

انجام آن، برای کسی میسر است که سلسله علل طبیعی را تحت تصرف قدرت خود درآورد. مهمترین مسئله دراین باره کسب معرفت

نفس است که انسان بداند می تواند با سیر و سلوک صحیح و مشروع، مظهر تجلی اسما و صفات الهی گردد. برای رسیدن به این

معرفت، پاک سازی خود از آلودگی های نفسانی و آراسته شدن به صفات الهی، طبق شریعت الهی، مهمترین کار می باشد.

بر طبق حدیث «قرب نوافل»، انسان می تواند تا جایی پیشرفت کند که خداوند، چشم و گوش و زبان و… او گردد؛ یعنی همه­ی کارهای

او الهی شود. البته سلوک در این مسیر حتماً باید با مددگیری از اهل بیت(ع) و تحت اشراف استادی اهل سیر و سلوک انجام شود و به

قول شاعر:

طی این مرحله بی همرهی خضر مکن         ظلمات است بترس از خطر گمراهی

آیا طی الارض که بزرگان دینی ما انجام می‌دادند با کاری که بعضی از مرتاض‌ها(رد شدن از دیوار چین) انجام می‌دهند تفاوتی دارد؟ اما

طی الارض از این جهت که کاری است که هر انسانی توان انجام آن‌را ندارد با کار مرتاض‌ها فرقی نمی‌کند به طور واضح‌تر اینکه وجه

اشتراک طی الارض و کارهای مرتاض‌ها در این است که از دست هر کسی بر نمی‌آید و فقط کسانی که یکسری سختی‌هایی را تحمل

کرده‌اند چه انسان خوبی باشند و چه انسان بد به آن دست می‌یابند زیرا ریاضت و نتایج آن، تحت نظام علّی و معلولی قرار دارد؛ یعنی،

اگر علت (به مشقّت انداختن جسم) ایجاد شد، معلول (تقویت روح در بعدی از ابعاد) نیز حاصل می‌شود.

حال این علّت و معلول، ممکن است در قالب یک نظام ارزشی و الهی شکل بگیرد و یا ممکن است خارج از این نظام باشد. درست مثل

یک چاقوی تیز که می‌توانیم در راه صحیح و یا غلط از آن بهره‌برداری کنیم و ممکن است این چاقو از طریق صحیح تیز شده باشد و یا از راه

غصبی. بنابراین تقویت روح چیزی شبیه تیز کردن چاقو است. لکن در سایه ریاضت‌های دینی، علاوه بر اینکه نفس انسان قدرتمند

می‌شود و او به کمالاتی می‌رسد؛ به سعادت واقعی و جاودان نیز دست می‌یابد. این امری است که با ریاضت‌های غیر دینی حاصل

نمی‌شود .

اختلافات بسیاری بین طی الارضی که توسط سلوک عرفانی مذهبی بدست می‌آید با طی الارضی که با ریاضت‌های مرتاض‌های هندی

حاصل می‌شود،می‌باشد .

آیت الله بهجت با طی الارض عوالم مختلف را می پیمود

آیت الله حسن منفرد می گوید: به طور کلی کسانی که حرکت به سوی ذات مقدس احدیت می کنند، دارای کمالات معنوی و واقعیاتی

می شوند که از همان ابتدا یک مکاشفاتی مربوط به عالم طبع و ماده دارند -مکاشفات مادیه و طبیعیه- بعد از این مرحله که شرطش

این است که باید موحد و مؤمن باشد، مکاشفاتی است که برای سالک بعد از عبور از عالم طبع و ماده رخ می دهد.

وی می افزاید: باید سالک الی الله قدرت داشته باشد، به همین خاطر از عالم طبع و ماده بیرون می اید و ورود به عالم مثال پیدا می

کند، وقتی که در عالم مثال ورودش حاصل شد، آن وقت مکاشفاتی دارد که آن مکاشفات را علمای اخلاق، علمای حکمت فلاسفه

نامش را مشاهدات قلبیه گذاشتند.

آیت الله منفرد با اشاره به اینکه بعد از ورود به عالم مثال و خروج از عالم طبع و ماده در آنجا سالک بعضی از معانی جزئیه را بصورت

تجسم می بیند، ابراز داشت: مانند خواب، چطور در خواب انسان صور افراد صور اشیاء را می بیند و درک می کند مسافرت هایش

حرکت هایش پروازهایش، آن وقت همین معانی جزئیه را و درک صور جزئیه را سالک در بیداری می بیند، لذا بعد از این سومین

مکاشفاتی است که برای سالک دست می دهد و  عالم طبع و ماده، عالم مثال را پشت سر گذاشت، به مرحله بالاتری وارد می شود

به نام عالم روح و عقل.

وی ادامه می دهد: در عالم روح و عقل آنچه را که مشاهده می کند که بزرگان نامش را  گذاشتند، مشاهدات روحیه که به وسیله قدرت

روح و سیطره او در عالم برایش حاصل می شود، روح قوی و تسلط پیدا می کند و بسیاری از حقائق را مانند احاطه بر خواطر، افکار، طی

الارض و طی در هوا و عبور از آتش، اطلاع از آینده، تصرف در نفوس به مرض یا صحت، تصرف در افکار عامه تمام اینها برایش حاصل می

شود.

این هم دوره ای آیت الله بهجت با بیان اینکه طی این مراحل برای عارف کامل و انسان کامل اصلاً ارزشی ندارد و  اصلاً برای انسان کامل

هدف نیست، اذعان داشت: حالا در همین زمینه بنده خودم با مشاهداتی که داشتم با چشم خودم دیدم، چه حرکت هایی که حضرت

آیت الله العظمی بهجت تصرف می کردند در نفوس و کارهای بسیار عجیبی را انجام می دادند، نمونه هایی از آنها را هم خودم دیدم، اما

آیة الله العظمی بهجت مافوق اینها بود.

وی با اشاره به نقل خاطره ای از دوران جوانی خود، ادامه داد: درس آیت الله العظمی بروجردی بود، بعد از درس من تصمیم گرفتم،

هرجوری شده خودم را به آقای بهجت برسانم، بعد از درس دنبال ایشان حرکت کردم آمدم گذرخان، از گذرخان هم یک مقداری آمدیم

پایین تر، منزل ایشان به اصطلاح یک منزلی بود استیجاری بود مال یک سید بزرگواری بود یک منزل محقّر و حتی خیلی محقّر بود، من

دنبال ایشان حرکت کردم با فاصله صد متر تقریباً، همین طور که حرکت کردم یک مرتبه دیدم آقا ایستادند، وقتی که ایستادند از دور به

من اشاره فرمودند بیا، همان جا من دیدم ایشان نیازی نیست که سرش را برگرداند پشت سرش را ببیند دیدم برای ایشان دیوار حاجب

نیست، خدمتشان رفتم سلام کردم و بعد رفتیم منزل. بعد فرمودند که همین مقدار که حرکت کردی نصف راه را آمدی، نصف راه را هم

باید با عمل بیایی و دستوراتی در این زمینه دادند که نصف راه را باید با عمل بیایی.

آیت الله منفرد با بیان اینکه آیت الله بهجت، این عارف عامل کامل مانند اساتیدشان بزرگوارهای دیگر مصداق کلام امیرالمؤمنین هستند،

اظهار داشت: امیرالمؤمنین علیه السلام  درباره «رجال لاتنهی تجارة ولا بیع عن ذکرالله» یک خطبه ای دارد که در آن خطبه می فرماید

«ناجاهم فی فکرهم وکلمهم فی ذات عقولهم»، اینها در همان عالمی که ما بین مردم هستند، فکرشان مناجات با حق است،

«وکلّمهم فی ذات عقولهم»، اینها در عالم لاهوت و اخلاص آنجا با ذات ربوبی حرف می زنند، در عین حال اینکه ما بین مردمند.

میوه افزایش دهنده عمر را بشناسید.

 

میوه افزایش دهنده عمر را بشناسید

آیا می دانید بعضی از میوه ها باعث افزایش طول عمر شما می شوند؟

عمر طولانی با پرتقال و سبزی‌های دارای برگ تیره

یک بررسی جدید نشان داد خوردن مقدار زیاد پرتقال و سبزی‌های با برگ‌های به رنگ سبز تیره مانند هویج، سیب‌زمینی شیرین و نخود

سبز ممکن است با عمر طولانی‌تر و سالم‌تر ارتباط داشته باشد….

دانشمندان آمریکایی در این بررسی نه تنها بتاکاروتن موجود در این سبزی‌‌ها بلکه ترکیب همبسته آن: آلفا- کاروتن را مورد توجه قرار

دادند. هر دوی این مواد جزو خانواده مواد کارتنوییدی آنتی‌اکسیدان هستند.

دانشمندان معتقدند آنتی‌اکسیدان‌های کارتنوئیدی با مقابله با آسیب‌های ناشی از اکسیژن به DNA به سلامت کمک می‌کنند. به

گزارش رویترز این دانشمندان برای بررسی اثرات آلفاکاروتن به تجزیه و تحلیل اطلاعات در مورد بیش از 15 هزار نفر که در بررسی پیگیری

«سومین نظرخواهی بررسی تغذیه و سلامت ملی» شرکت کرده بودند، پرداختند. همه این افراد در شروع بررسی نمونه خون داده بودند

و سایر اطلاعات پزشکی و سبک زندگی خود را نیز در اختیار گذاشته بودند.

در انتهای دوره 14 ساله بررسی، حدود 4 هزار نفر از شرکت‌کنندگان فوت کرده بودند. این پژوهشگران نشان دادند که هر چه این افراد در

شروع بررسی آلفا- کاروتن بیشتری در خونشان داشتند، خطر بیماری و مرگ در آنها کمتر بود. به گزارش این پژوهشگران در مقایسه با

افرادی که تنها مقادیر اندک آلفا- کاروتن در خون داشتند، آنهایی که بالاترین میزان این ماده را در خونشان داشتند تا حداکثر 39 درصد

خطر کمتر مرگ را داشتند.

با این حال پژوهشگران احتیاط به خرج می‌دهند و می‌گویند این رابطه ثابت‌ نمی‌کند که آلفا کاروتن عامل این کاهش خطر مرگ و میر

است. آنها می‌گویند: «آلفاکاروتن ممکن است دست‌کم تا حدی مسوول کاهش این خطر باشد. اما ما نمی‌توانیم رابطه احتمالی با سایر

آنتی‌اکسیدان‌ها یا عناصر دیگر موجود در سبزی‌ها و میوه‌ها برای کاهش خطر مرگ و میر را رد کنیم

الو...خونه خدا؟

 

الو؟؟… خونه خدا؟؟ خدایا نذار بزرگ شم

 

الو … الو… سلام

 

کسی اونجا نیست ؟؟؟؟؟

 

مگه اونجا خونه ی خدا نیست؟

 

پس چرا کسی جواب نمی ده؟

 

یهو یه صدای مهربون! ..مثل اینکه صدای یه فرشتس. بله با کی کار داری کوچولو؟

 

خدا هست؟ باهاش قرار داشتم. قول داده امشب جوابمو بده.

 

بگو من می شنوم .کودک متعجب پرسید: مگه تو خدایی ؟من با خدا کار دارم …

 

هر چی می خوای به من بگو قول می دم به خدا بگم .

 

صدای بغض آلودش آهسته گفت یعنی خدام منو دوست نداره؟؟؟؟

 

فرشته ساکت بود .بعد از مکثی نه چندان طولانی:نه خدا خیلی دوستت داره.مگه کسی می تونه تو رو دوست نداشته باشه؟

 

بلور اشکی که در چشمانش حلقه زده بود با فشار بغض شکست وبر روی گونه اش غلطید وباهمان بغض گفت :

 

اصلا خدا باهام حرف نزنه گریه می کنما…

 

بعد از چند لحظه هیاهوی سکوت ؛

 

بگو زیبا بگو .هر آنچه را که بر دل کوچکت سنگینی می کند بگو…دیگر بغض امانش را بریده بود

 

بلند بلند گریه کرد وگفت:

 

خدا جون خدای مهربون،خدای قشنگم می خواستم بهت بگم تو رو خدا نذار بزرگ شم تو رو خدا…

 

چرا ؟این مخالف تقدیره .چرا دوست نداری بزرگ بشی؟

 

آخه خدا من خیلی تو رو دوست دارم قد مامانم ،ده تا دوستت دارم .اگه بزرگ شم نکنه مثل بقیه

 

 فراموشت کنم؟

 

نکنه یادم بره که یه روزی بهت زنگ زدم ؟نکنه یادم بره هر شب باهات قرار داشتم؟

 

مثل خیلی ها که بزرگ شدن و حرف منو نمی فهمن.

 

مثل بقیه که بزرگن و فکر می کنن من الکی می گم با تو دوستم.

 

مگه ما باهم دوست نیستیم؟

 

پس چرا کسی حرفمو باور نمی کنه ؟

 

خدا چرا بزرگا حرفاشون سخت سخته؟مگه این طوری نمی شه باهات حرف زد…

 

خدا پس از تمام شدن گریه های کودک گفت:

 

آدم ،محبوب ترین مخلوق من.. چه زود خاطراتش رو به ازای بزرگ شدن فراموش می کنه…

 

کاش همه مثل تو به جای خواسته های عجیب من رو از خودم طلب می کردند

 

 تا تمام دنیا در دستشان جا می گرفت.

 

کاش همه مثل تو مرا برای خودم ونه برای خودخواهی شان می خواستند .دنیا برای تو کوچک است …

 

بیا تا برای همیشه کوچک بمانی وهرگز بزرگ نشوی…

 

کودک کنار گوشی تلفن،درحالی که لبخندبرلب داشت در آغوش خدا به خواب فرو رفت.

 

شمیم دلنواز.

قال الهادی علیه السلام:

                              نافرمانی والدین تنگدستی در پی دارد و به ذلت می کشاند.

                                             منبع:البحار/جلد74/صفحه84،95

کلامی گهربار ازآیت الله بهجت(ره)

آیت الله بهجت (رحمة الله علیه ):

خوبی وخوشی عیش ،تنها به زیادی وسایل راحتی نیست ،راحتی درونی ورفاه وخوشی وآرامش دل،به

داشتن وسایل رفاه وراحتی نیست،بلکه چه بسا وسایل رفاه ،اسباب نگرانی وناراحتی واضطراب درونی

رافراهم می کند.

خواص انگشترها.

  

 

 گوهرها از عهد باستان به دلیل اعتقاد مردم آن دوران به خواص ویژه خرافاتى و شاید ماوراءالطبیعه این اجسام همواره مورد توجه

بوده‌اند.

انسان عهد باستان باور داشت این جسم زیبا ویا هنر خلاقه طبیعت در درون خود خواصى پنهانى دارد که انسان‌ها را به سمت خود

مى‌کشد. همین کشش باعث شد بسیارى از ادیان باستانى به دنیاى اوهام و غیرواقعى روى آورند. این ادیان گوهرها را در راه منافع

دینى خود مورد استفاده قرار مى‌دادند. هنوز هم وقتى انسانى در مقابل یک گوهر و یا بلور زیبا و خوش‌رنگ و شفاف قرار مى‌گیرد،

حیران از این است که چه نیرویى این سنگ را به این اندازه زیبا آفریده است! یک بلور زیبا درون خود عناصرى دارد که بر زیبایى آن

مى‌افزاید.

 

چرا گوهرها می‌درخشند؟

در حقیقت عنصر اصلى که باعث این پدیده‌ها مى‌شود، همان “نور” است که زندگى بدون آن ممکن نیست. از آن‌جا که نور زیبایى را به

گوهر یا کانى مى‌دهد، زیاد دور از شگفتى نخواهد بود که انسان‌هاى دوران گذشته نور را پرستش مى‌کردند و لذا پیدایش برخى خرافات

در مورد گوهرها نیز سرچشمه‌اى از نور دارد. به جرأت مى‌توان گفت بیشتر افرادى که با خود گوهر حمل مى‌کنند، بدون آگاهى از این

مطلب، از این تصور انسانى پیروى مى‌کنند؛ چون براى آنها خواص نورى و خرافاتى نسبت به ارزش مادى گوهر، اهمیت بیشترى دارد.

حتى به تازگى در اروپا و آمریکا کتاب‌هاى بى‌شمارى چاپ شده که پر از پدیده‌هاى خرافاتى گوهرها و سنگ‌هاست؛ در حالى که علم

ارزشى براى این مطالب قائل نیست.

کدام سنگ‌ها را نگین انگشتری‌مان کنیم؟

سنگ‌هاى با ارزش، فراوانند و در بین این هزارها سنگ گران‌قیمت، پیامبران و ائمه اطهار (علیهم السلام) تنها بر چند سنگ صحه

گذاشته‌اند. اما نه به خاطر آن‌که اثرى جادویى دارند؛ بلکه آن نگین هرچه باشد، برگزیده شده و براى دارنده آن اثراتى از جمله فتح مهمات

و دفع بلیات و غیره دارد و اثرات آنها ذاتى نیست و از جانب خداى تعالى است. پس اگر کسى اثر آن‌چه را که همراه خود مى‌دارد، ذاتى و

مستقل بداند، به خداى یگانه شرک ورزیده است. ضمن آن‌که استفاده بعضى از انگشترها مثل طلا براى مردان و انگشتر آهنى و مسى

و نگین راه‌راه بر زنان و مردان را ممنوع کرده‌اند.

خواص طبی سنگ‌های تزئینی

گاهى شنیده مى‌شود فلانى با داشتن یک انگشتر خیر و برکات فراوانى یافته و کارها مطابق میل او پیش مى‌رود و دیگرى انگشترى

دارد، ولى هیچ کاربردى برایش ندارد. این به جهت آن است که باید در انتخاب نوع نگین دقت لازم به عمل آید و نگینى انتخاب شود که با

طبع و مزاج شخص موافق باشد و براى انتخاب جواهر موافق با مزاج و طبع هر شخص دو راه وجود دارد:

راه اول: توجه به روز تولد است. مثلاً اگر شخصى روز پنجشنبه تولد یافته، روز پنجشنبه به ستاره مشترى تعلق دارد؛ براى او

سنگ‌هایى که متعلق به مشترى و موافق با آن است تجویز مى‌شود.

راه دوم: به ماه و برج تولد فرد توجه مى‌شود. سنگ‌هاى موافق طبق ماه تولد اشخاص به عبارت زیر است:

آداب انگشترى در روایات اسلامى

نگین عقیق

الف) ایمنى‌دهنده در سفرها بوده و آدمى را از بدى‌ها حفظ مى‌کند

ب) با خیر و نیکى روبه‌رو مى‌کند

ج) غم و غصه را رفع مى‌کند

ه) فقر را از بین مى‌برد و باعث گشایش رزق مى‌شود

و) کارها را به نیکى و خوبى تمام مى‌کند

ز) موجب اجابت دعا و برآورده شدن هر حاجتى مى‌شود

ح) موجب برکت و باعث ایمنى از بلا مى‌شود

ط) ایمنى از پادشاه ظالم

ى) همراه داشتن آن به هنگام نماز معادل هزار رکعت است

حضرت محمد (صلى الله علیه و آله) فرمودند: (یا على!) همانا عقیق اولین کوهى است که به ربوبیت خداى متعال و نبوت من و وصى

بودن تو و امامت فرزندانت و اختصاص داشتن بهشت به پیروان تو و اختصاص آتش به دشمنان تو شهادت داده است.

انگشتر شرف الشمس

شرف الشمس در نوزده درجه حمل است و این حروف عالیات که هفت و سیزده اند، به همین اسم شریف شرف الشمس شهرت دارد،

برنگین انگشترى نقش کنند که باید دارای صور صحیح باشد.

همگى آن را اسم اعظم دانسته‌اند و خاتم آن را که اولین کلمه است، خاتم سلیمانى گفته‌اندو آن را به عوالم خمسه که حضرت خمس

در اصطلاح عارفان است تفسیر کرده‌اند و در صفحه ۹۲ و ۹۳ و ۲۲۲ و ۲۲۳ حظ و لذ در تأثیر از جعفر خابیه امام صادق از امیرالمؤمنین

علیهماالسلام امورى را برشمارد و انتساب آنها را به تورات و انجیل و قرآن ذکر کرده است و نیز بونى در کتاب شمس معارف کبرى جلد

اول اوفاقى بسیار در خواص آن آورده است که «ضحکه للمغفل و عبره للمحصل»

نگین فیروزه

الف) باعث بى نیازى و دورى فقر مى‌گردد

ب) جهت ایجاد فرزند مؤثر است

ج) در استجابت دعا مؤثر است

د) عامل فتح و پیروزى است

هـ) دور گرداننده دردها از دیدگان است

و) موجب گشایش سینه مى‌گردد

ز) قوت دل را زیاد مى‌کند

ح) باعث برآورده شدن حاجات مى‌شود

نگین یاقوت

الف) باعث از بین رفتن فقر مى‌شود

ب) دارنده آن نجابت و بزرگى مى‌یابد

ج) پریشانى را زایل مى‌کند

نگین زمرد

الف) سبب آسانى کارهاست

ب) زایل کننده فقر است

ج) فقر را به توانگرى مبدل مى‌کند»

 

بدون شرح...

شمیم دلنواز

قال امیر المومنین علیه السلام:

                                 یاد خدا عقل را آرامش می دهد،دل را روشن می کند و رحمت او را فرود می آورد.

                                                           منبع:غرور الحکم/جلد2/صفحه66

حر چگونه حر شد؟

حر چگونه حر شد؟

یکی از مهمترین ویژگی‌های قیام امام حسین(ع)متحول شدن انسان‌هایی است که در زندگی آنها زیبایی ظواهر دنیوی وجود داشت، اما

توانستند در زمان مناسب با نفس سرکش خود مبارزه کنند که حر بن یزید ریاحی نیز یکی از آن‌هاست.

به گزارش ایسنا، هر انسان آزاده‌ای وقتی بین دو راهی عقل و احساس می‌ماند اگر نسبت به ائمه(ع)محبت همراه با معرفت داشته باشد

راه نجات او مهیا می‌شود که می‌توان “حر بن یزید ریاحی” را هم از این دست انسان‌ها برشمرد.

نگاهی به زندگی حر

حر در دوران جاهلیت و اسلام، در میان قومش مورد احترام و از بزرگان، اشراف و شخصیت‌های برجسته کوفه بود و هنگامی که از قصر

ابن‌زیاد خارج شد تا به مقابله با امام حسین (ع)برود، صدایی شنید که می‌گفت ای حر؛ بهشت بر تو مژده باد! ولی کسی را ندید و با خود

گفت: “جنگ با حسین و بهشت؟!”

جریان پیوستن حر به امام حسین را مورخین اینگونه روایت کرده‌اند که؛ وقتی امام حسین (ع) به دو منزلی کوفه رسید با حر بن یزید و هزار

سوار او برخورد کرد سخنان بسیاری بین امام و حر رد و بدل شد و آخرالامر امام حسین(ع) فرمود: “حال که بر خلاف

نوشته‌هایتان(دعوت‌نامه‌هایتان) نظر دارید، من از آن جا(مدینه) که آمده‌ام بدانجا باز می‌گردم".

ولی حر مانع شد و گفت: “ای فرزند رسول الله، اکنون که از آمدن به کوفه(نزد عبیدالله) خودداری می‌کنید، پس راهی را در پیش بگیرید که نه

به کوفه برود و نه به مدینه".

در این رابطه حجت‌الاسلام والمسلمین عبدالله نظرزاده عضو هیات علمی پژوهشگاه علوم و اندیشه سیاسی می‌گوید: در این لحظه امام

حسین (ع) به حر گفت مادرت به عزایت بنشیند و حر به دلیل محبتی که نسبت به پیامبر و حضرت زهرا(س) داشت سکوت کرد و همین امر

باعث نجات او شد.

در بزنگاه‌های زندگی، حب اهل بیت(ع) بهترین راه نجات آدمی‌ است و حر این سعادت را داشت که از راه عشق به محمد و آل محمد(ع) نجات

یابد.

در این لحظه امام از سمت چپ راه به حرکت خود ادامه داد تا به منطقه عذیب الهجانات رسید که شاخه‌ای از فرات از آنجا می‌گذشت.

در این منطقه بود که نامه ابن زیاد به حر رسید و امام فرمود: مگر دستوری که داشتی این نبود تا تنها جلوی راه مرا بگیری؟

حر در جواب پرسش امام عرض کرد: ” چرا ولیکن ابن زیاد فرمان داده که عرصه را نیز بر تو تنگ کنم و بر من جاسوسی گمارده تا

خواسته‌های امیر را به اجرا درآورم".

حر در حادثه عاشورا!

این ماجرا ادامه داشت تا روزی که دو لشکر در برابر هم صف کشیدند و حر از لشکر جدا شد و به همراه مردی از قبیله خود به نام «قرت بن

قیس» به بهانه این‌که اسب خود را آب بدهد به کناری آمد و در این هنگام «مهاجر بن اوس» که از لشکریان پسر سعد بود پرسید: ای حر چه

می‌خواهی بکنی آیا حمله می‌کنی؟ حر پاسخ او را نداد و بدنش می‌لرزید.

مهاجر گفت: من در هیچ جنگی این چنین تو را لرزان ندیده بودم، اگر به من می‌گفتند دلیرترین مردم کیست می‌گفتم حر بن یزید است، پس

تو را چه شده است؟ حر گفت: به خدا قسم خود را در گزینش بهشت و دوزخ مخیر می‌بینم و به خدا قسم که جز بهشت را برنگزینم گرچه

قطعه قطعه و سوزانده شوم.

بعد از آن سخنان بود که حر خود را نزد امام رسانید، ایستاد و عرض کرد: ای پسر رسول خدا فدایت شوم من جلوی بازگشت شما به وطن را

گرفتم و همراهت آمدم تا به ناچار در این سرزمین بمانید و من گمان نمی‌کردم که پیشنهاد شما را نپذیرند و به این سرنوشت دچارتان کنند و

به خدا اگر می‌دانستم، هرگز به چنین کاری دست نمی‌زدم و من اکنون از آنچه انجام داده‌ام به سوی خدا توبه می‌کنم آیا توبه من پذیرفته

است؟

امام فرمود: آری خدا توبه‌پذیر است از اسب فرود آی.

حر در این حال به امام عرض کرد: در خدمت شما سواره بهتر می‌توانم عرض خدمت کنم تا پیاده، و فرود آمدن آخر کار من شهادت است.

پس از آنکه رحمت الهی شامل حال حر شد و به سپاه امام حسین (ع) پیوست همانند شیری غضبناک بر دشمن حمله کرد مدتی بدین نحو

جنگید تا این‌که جماعتی از لشکر پسر سعد بر او حمله آوردند و شهیدش کردند.

وقتی امام حسین(ع) بر بالین او آمد در مرثیه‌اش خواند: “انت الحر کما سمیتک امک، و انت الحر فی الدنیا و انت الحر فی الآخرة‏” تو به راستی

آزاد مردی هستی همان گونه که مادرت تو را نام نهاده و تو آزاد مردی در دنیا و آخرت. امام دست بر چهره‌اش کشید با دستمالی سر حر را

بست و پس از عاشورا “بنی‌تمیم” او را در فاصله یک مایلی از محل دفن امام حسین(ع)‏ به خاک سپردند همانجا که قبر کنونی اوست،

بیرون کربلا در جایی که در قدیم به آن‏ «نواویس‏» می‌گفته‌اند.

حر آزاد بود همانند نامش وهیچ فرد آزاده‌ای زیر طوق ظلم نمی‌رود.

حجت‌الاسلام و المسلمین نظری درباره درس گرفتن از حادثه عاشورا و متحول کردن زندگی، اظهار می‌کند: در زندگی احترام و محبت نسبت

به اهل بیت(ع) را همواره حفظ و از خرافات دوری کنیم و در زندگی هیچ‌گاه از تصمیمات ساده عبور نکنیم، زیرا تاثیر بسیاری در زندگی

می‌گذارد.

و در پایان؛ زیباست بدانیم در میان آن همه مردمی که در کربلا حضور داشتند چرا فقط توبه و بازگشت شامل حال “حر” شد که نه تنها

سعادت اخروی خود را تضمین کرد بلکه در این دنیا هم به دلیل همجواری با سالار شهیدان مرقد او نیز زیارتگاه عاشقان و دلداگان آستان

مقدس حضرت سیدالشهدا(ع) و سایر شهدای کربلاست و قطعا این امر بی دلیل نیست که او به این مقام رسید و این شاید بخاطر رفتاری

بود که 10 روز قبل از شهادتش انجام داد و در مشاجره با امام حسین(ع) به احترام مادرشان سکوت کرد و از جسارت به امام عاجز شد و

خداوند به خاطر ادب او، مقام والای توبه‌ی روز عاشورا را به او عطا کرد.

تقویت کننده های مغز.


براي مغز بخوريد!

آيا شماره تلفن يا اسم كسي را فراموش كرده ايد آيا نمي دانيد كه كليدها را كجا گذاشته ايد احتمالاً همه تقصيرها را به گردن ژنتيك سن يا

زندگي پرمشغله خود انداخته ايد نگاهي به رژيم غذايي خود بيندازيد آنچه كه مي خوريد روي تمركز تصميم گيري راحت و سريع شما اثر مي

گذارد، سطح هوش حافظه و زمان عكس العمل شما و حتي پيري زود رس مغز به رژيم غذايي وابسته است.

اساس مغز:

مغز يك بافت گرسنه است. اگر چه مغز 2 درصد از وزن بدن را تشكيل مي دهد اما تا بيش از 30 درصد كالري (انرژي) روزانه را مصرف مي كند.

مشكل ديگراين كه همه انرژي خود را از ئيدراتهاي كربن كيفيت بالا جذب مي كند.

مغز شما اين سوخت سريع را مي سوزاند حتي زمانيكه شما در خواب هستيد. بنابراين خوردن صبحانه بهترين راه براي ذخيره دوباره

سوخت (براي مغز) و كم كردن ضعف ذهني است. بعد از اضافه كردن صبحانه به برنامه غذايي خود اگر قبلا براي تصميم گيري در مورد

كارهاي روزانه مشكل داشتيد اكنون يك برتري محسوس را مشاهده مي كنيد بايد به انرژي و ارزش غذايي آنچه مي خوريد توجه داشته

باشيدبه خصوص اگر وعده غذايي شامل حداقل يك ميوه حبوبات و يك منبع پرتئيني غني باشد بسيار خوب است وعده سالم براي صبحانه

مي تواند يك تكه نان با خمير بادام زميني و پرتقال و يك ليوان شير بدون چربي است. وعده هاي غذايي خود را به 4 يا 6 وعده كوچك به طوري

كه در طول روز توزيع شده باشد تقسيم كنيد. اين وعده هاي غذايي را سبك و كم حجم نگه داريد. از خوردن غذاهاي سنگين و حجيم

خودداري منيد زيرا خون را به سمت دستگاه گوارش مي كشاند و سهم كمتري به مغز مي رسد كه سبب تنبلي و خستگي مي شود.

آيا رژيم گرفتن شما را كسل مي كند؟

رژيم غذايي سنگين همانطور كه شما را از كالري محروم مي كند از هوش هم محروم مي كند محققان انستيتوي تحقيقات غذايي انگلستان

در نتايج يك سري تحقيقات گزارش كردند زناني كه كالري خيلي كمي دريافت كرده اند در آناليز اطلاعات خيلي كند بودند. و زمان عكس

العمل طولاني تر و مشكل بيشتري در بخاطر آوردن رويدادهاداشتند نسبت به زناني كه رژيم غذايي نداشتند.

قهوه و هوشياري:

يك فنجان قهوه به شما كمك مي كند بهتر فكر كنيد. اما بيش از آن نتيجه عكس دارد.

خوردن سه فنجان قهوه يا چاي يا كمتر در بين وعده هاي غذايي توصيه مي شود.

آهن به انتقال اكسيژن به بافتهاي بدن از جمله مغز كمك ميكند زمانيكه ميزان آهن بدن افت مي كند بافتها در كمبود اكسيژن بسر ميبرند كه

سبب خستگي از دست دادن حافظه كم شدن تمركز و انگيزه و كم شدن كارايي مي شود.

چگونه مي توانيد آهن بدست بياوريد؟!

غذاهايي حاوي آهن بخوريد كه شامل گوشت قرمز كاملاً بدون چربي، حبوبات، سبزيجات داراي برگ سبز تيره و زردآلو خشكه هستند.

غذا را در ديگهاي چدني بپزيد آهن از ديگ شسته شده در غذا نفوذ مي كند و سبب افزايش آهن موجود در غذا مي شود.

آب پرتقال كه غني از ويتامين c است همراه با غذاهاي حاوي آهن سبب جذب آهن مي شود.

ويتامين B:

كمبود هر كدام از ويتامينهاي B1 , B2 , B6 , B12 و اسيد فوليك باعث كمبود انرژي در مغز مي شود كه حاصل آن گيجي و كج خلقي و اختلال

در تفكر، تمركز، يادآوري و عكس العمل است.

غذاهاي غني از ويتامينهاي B شامل شير بدون چربي و ماست، سبوس گندم، موز، غذاهاي دريايي، حبوبات كامل و نخود فرنگي هستند يك

ميزان متعادل از مواد معدني و ويتامينها مصرف كنيد.

ويتامينهاي ضد تحليل مغز:

مغز بيشتر از هر عضوي از بدن اكسيژن مصرف مي كند اين سبب توليد مقدار زياد راديكالهاي آزاد مي شود كه در نهايت سبب صدمه زدن به

سلول هاي مغزي مي شود. فرسودگي ناشي از راديكالهاي آزاد سبب از دست رفتن تدريجي حافظه شود. خوشبختانه بدن يك ضد راديكال

آزاد دارد كه شامل ماده مغزي آنتي اكسيدانت كه در رژيم داراي ويتامين E و C موجود است اين رژيم غذايي راديكالهاي آزاد را غير فعال مي

كند.

براي اينكه دفاع آنتي اكسيدانت را تقويت كنيد هر روز 5 تاي ( ترجيحاً هر 9 تاي ) خوراكيهاي زير را مصرف كنيد: آب پرتقال، توت فرنگيها،

هويجها، اسفناج، طالبي و ميوه و سبزيجات تازه ديگر.

استراتژي خوردن براي تقويت مغز:

مقدار مصرف كافئين خود را متعادل كنيد.

از اين غذاهاي مغذي در رژيم غذايي خود استفاده كنيد. گوشت قرمز بدون چربي خشكبار و نخود فرنگي، سبزيجات با برگ سبز تيره، زرد آلو

خشكه، شير بدون چربي ماست بدون چربي، سبوس گندم، موز، غذاهاي دريايي، حبوبات كامل، نخود فرنگي، آب پرتقال، توت فرنگي،

هويج، اسفناج، طالبي و ديگر سبزيها و ميوهاي تازه.


 

متن پیام حضرت آیت الله صافی گلپایگانی در هتک حرمت به مرقد حجربن عدی.

 

متن پيام حضرت آيت‌الله العظمي” صافي‌گلپايگاني” به اين شرح است:

بسم‌الله الرحمن الرحيم

وَلاَ تَحْسَبَنَّ اللّهَ غَافِلًا عَمَّا يَعْمَلُ الظَّالِمُونَ

هتک حرمت مرقد مطهر صحابي جليل‌القدر حضرت رسول اکرم صلي‌الله عليه و آله و ياور باوفاي حضرت اميرالمؤمنين علي‌بن ابيطالب

عليه‌السلام جناب حجربن عدي سلام الله عليه و ياران عظيم القدر ايشان در سوريه توسط جنايتکاران و دژخيمان موجب تأثر و تأسف شديد

مسلمانان جهان و دوستداران اهل بيت عصمت و طهارت عليهم السلام گرديد.

نالله و انااليه راجعون

تعرّض به مقدسات مسلمانان و قبور مطهر بزرگان اسلام و بدن‌هاي پاکي که نشانه‌ بزرگي از حقانيت اسلام و مکتب اهل البيت عليهم

السلام است،‌ با هيچ دليلي قابل توجيه نيست و در نزد همه‌ مسلمانان محکوم و مطرود است.

چطور مي‌توان باور کرد که عده‌اي که چهره‌ اسلام عزيز را در جهان با خشونت معرفي کرده و بويي از اسلام و انسانيت نبرده‌اند و خود را موحّد

و متعبّد معرفي کرده، خون صدها نفر از انسان‌هاي بي‌گناه، کودک و بزرگ و مرد و زن را با وحشيانه‌ترين وسايل وحشي‌گري به زمين بريزند

و گردن حتّي نوجوانان را با شمشير قطع کرده و آنها را در شبکه‌هاي ماهواره‌اي نشان دهند.

براي جهانيان روشن است که اين افراد با کمک مستقيم بعضي از کشورهاي مزدور منطقه و صهيونيزم و چراغ سبز سازمان‌هاي به اصطلاح

حقوق بشر، اين جنايات را انجام مي‌دهند و به جاي آنکه امروز به داد مسلمانان مظلوم ميانمار برسند، اين چنين جناياتي را مرتکب

مي‌شوند.

اينجانب از تمام علماي جهان اسلام و دانشگاهيان و حوزه‌هاي علميه اهل سنت و تشيع مي‌خواهم که براي جلوگيري از اين جنايات و

آدم‌کشي‌ها که اعتبار مسلمانان را در جهان مخدوش کرده است چاره‌اي فوري بيانديشند و اختلافات جزيي و سياسي را کنار گذاشته و فقط

به فکر اسلام و قرآن و آبروي اين دين حنيف و آسماني باشند که اگر فردا اين کار انجام شود دير است و موجب پشيماني است.

به داد اسلام برسيد و مسلمانان را بار ديگر در جهان عزّت و آبرو دهيد که آورنده‌ قرآن کريم پيامبر رحمة للعالمين از شما انتظاري جز اين ندارد

که ان تَنصُرُوا اللَّهَ يَنصُرْکُمْ وَيُثَبِّتْ أَقْدَامَکُمْ.

 

 

انتخابات.

 رقیب انتخاباتی خود را «شیطان اكبر» به حساب نیاورید

بصيرت در اين دوران و در همهى دورانها به معناى اين است كه شما خط درگيرى با دشمن را تشخيص دهيد؛ كجا با دشمن درگيرى

است؟ بعضىها نقطهى درگيرى را اشتباه ميكنند؛ خمپاره و توپخانهى خودشان را آتش ميكنند به سمت يك نقطهاى كه آنجا دشمن

نيست، آنجا دوست است. بعضىها رقيب انتخاباتى خودشان را «شيطان اكبر» به حساب مىآورند! شيطان اكبر آمريكاست، شيطان اكبر

صهيونيسم است؛ رقيب جناحى كه شيطان اكبر نيست، رقيب انتخاباتى كه شيطان اكبر نيست. من طرفدار زيدم، شما طرفدار

عمروئى؛ من شما را شيطان بدانم؟ چرا؟ به چه مناسبت؟ در حالى كه زيد و عمرو هر دو ادعاى انقلاب و اسلام ميكنند، در خدمت

اسلام و در خدمت انقلابند. خط درگيرى با دشمن را مشخص كنيم.

 هر چیز به وقت خود

اسم رقيب انتخاباتى را آورديم. انتخابات در پيش است؛ البته نزديك نيست. بعضى از حالا وارد عرصهى انتخابات ميشوند. نه، ما اين را

اصلاً تأييد نميكنيم؛ هر چيزى در وقت خود، در جاى خود.

 مشاركت عظیم مردم در انتخابات

 آن چيزى كه در مورد انتخابات خواستهى ماست، فكر ماست، آرزوى ماست، اين چند چيز است:اول اينكه شركت مردم در انتخابات، يك

مشاركت عظيمى باشد؛ اين مصونكننده است. همهى تلاش دستاندركاران، امروز و فردا و روز انتخابات و در اثناى مقدمات و مؤخرات،

بايد اين باشد: حضور مردم، حضور گستردهاى باشد.

 گزینش خوب و به صلاح انقلاب

 ديگر اينكه از خدا بخواهيم و خودمان هم چشممان را باز كنيم؛ كارى كنيم كه نتيجهى انتخابات، يك گزينش خوب و همراه با صلاح و

صرفهى انقلاب و كشور باشد. اين معنايش اين نيست كه اگر ما كسى را نپسنديديم، با او بداخلاقى كنيم، برخورد تند و سخت و غلط

بكنيم؛ نه. آن كسانى كه خودشان را صالح ميدانند، براى خودشان اهليت قائلند، وارد ميدان شوند. ما هم كه ميخواهيم انتخاب كنيم،

نگاه كنيم، حقيقتاً با معيارهائى كه معتقديم و بين همهى ماها مشترك است، بسنجيم. شايد بشود گفت كه بين همهى ايرانىها -

معتقدين به انقلاب - اين معيارها تقريباً مشترك است. در هر كسى كه اين معيارها را مشاهده كرديم، كوشش كنيم، تلاش كنيم، كار

كنيم - كار سالم - كه انتخابات به سمت انتخاب يك چنين كسى برود.
 
 انتخابات مایه بی‌آبرویی برای كشور نشود

 نكتهى اساسى سوم - كه امروز من به همين اندازه اكتفاء ميكنم؛ البته بعدها ممكن است حرفهاى زيادى در مورد انتخابات داشته

باشيم - اين است كه انتخابات براى كشور مايهى آبروست، مايهى افتخار است. همه مراقب باشند كه انتخابات مايهى بىآبروئى براى

كشور نشود؛ آنطورى كه در سال 88 يك عدهاى سعى كردند انتخابات را مظهر اختلافات وانمود كنند، جنجال سياسىِ طبيعىِ انتخابات

را تبديل كنند به يك فتنه؛ كه البته ملت ايران در مقابلش ايستاد و هر وقت هم شبيه آن اتفاق بيفتد، ملت در مقابل آن خواهد

ايستاد. [2]
 
 فرض ما بر سلامت انتخابات است

 سلامت انتخابات هم مسئلهى اساسى و مهمى است. منتها فرض ما بر اين است كه مسئولين كشور با وجدان اسلامى و الهى وارد

ميشوند و انتخابات ما سالم است. در گذشته هم كه در دولتهاى مختلف انتخابات انجام گرفته است - چه انتخابات رياست جمهورى،

چه انتخابات مجلس، چه ديگر انتخابها - فرض ما بر اين بوده است كه انتخابات، انتخابات سالمى است. البته مراقبتهاى گوناگون از

جهات مختلف لازم است انجام بگيرد.[3]
 
 آرامش سیاسی كشور حفظ شود

ما در چند ماه بعد از اين، مسئلهى انتخابات را داريم. تا قبل از انتخابات و در خود انتخابات، بايد همت همهى مسئولين اين باشد كه

آرامش سياسى كشور را حفظ كنند؛ نگذارند فضاى سياسى كشور، جنجالى و متلاطم شود؛ اين جزو چيزهائى است كه هوشمندى

مسئولان كشور انشاءاللّه بايد بتواند اين را تحقق ببخشد.

 البته مردم واقعاً هوشيار و بصيرند. انسان چه بگويد در قبال اين هوشيارى و بصيرت مردم؟ عامهى مردم هميشه به مصالح كشور با نظر

درستى نگاه كردهاند؛ اين تجربهى ماست. در طول اين سه دهه، هر جا مسئوليتى متوجه مردم بوده است، به بهترين وجه آن را انجام

دادهاند. دشمنان خواستند مردم را از ميدانهاى لازمالحضورِ خودشان دور كنند، نتوانستند؛ خواستند مردم را دچار تشتت آراء كنند،

اختلاف كنند، كه گريبان يكديگر را بگيرند، از مصالح كشور و پيشرفت كشور غافل شوند، نتوانستند. مردم از خودشان بصيرت نشان

دادند. حقاً و انصافاً بصيرت مردم مثالزدنى است؛ اين هم كار خداست. دلها دست خداست، ارادهها مقهور ارادهى الهى است. مردم

مؤمنند، متوجه به حقايقند؛ سفارش ما بيشتر به مسئولين است، به سياستمداران است، به مديران گوناگون است؛ مراقب باشند

دشمن نتواند اين آرامش و استقرار و طمأنينهاى را كه به فضل الهى در كشور وجود دارد و دشمن سعى كرده اين را به هم بزند و

نتوانسته، به هم بزند؛ سعى كنند اين آرامش و استقرار را حفظ كنند؛ نگذارند تلاطم به وجود بيايد. گاهى يك حرف، گاهى يك عمل

نسنجيده، گاهى يك اقدام نابجا، موجب تلاطم در محيط سياسى ميشود؛ بايد خيلى مراقب باشند