موضوعات: "بدون موضوع" یا "فرهنگی"

آشنایی با عوامل مؤثر در رشد تکلم کودکان .

 

 

مهارت‌های زندگی > خانواده - ممکن است با کودکانی روبه‌رو شوید که اصطلاحاً

خیلی زود به حرف می‌افتند اما درست عکس این مطلب نیز صدق می‌کند؛ یعنی

کودکانی نیز هستند که بنا به دلایلی دیرتر از همسالان خود شروع به صحبت

می‌کنند.

در کل، عوامل زیادی را می‌توان نام برد که در پیشرفت نیروی سخنگویی کودک مؤثر و

در تسریع یا کاهش سرعت آن دخیل هستند. این نوشتار به عوامل مؤثر بر تکلم

اشاره دارد:

رشد عمومی: کودکان از نظر رشد، دارای توانایی‌های متفاوتی هستند؛ یکی رشد

کندتری دارد و ممکن است دیگری رشد سریع‌تری داشته باشد. در واقع بهتر است

بدانید که میان رشد جسمی و حرکتی و رشد تکلم نسبت مستقیم وجود دارد.

 

بهداشت و سلامت بدن: ممکن است رعایت نکردن بهداشت و بیماری کودکان مانع

رشد ارگانیسم و عدم‌هماهنگی‌های لازم بین سیستم‌های اعصاب و سیستم

جسمی و حرکتی و اختلال در تکلم شود. بهتر است بدانید کودک خیلی پیش‌تر از

اینکه نخستین کلمه‌ها را بر زبان جاری کند، رشد کلامی را آغاز می‌کند. برای مثال

کودک بایستی به شیر خوردن، قدرت بلع غذا و نفس کشیدن واقف شده باشد تا

بتواند زمینه را برای سخن گفتن فراهم و نفس را برای سخنگویی آزاد کند. کودکان

بیمار به‌دلیل ارتباط کمتر با بزرگسالان، کلمات و الفاظ کمتری را فرا‌می‌گیرند،

 

در صورتی که کودکانی که از سلامت جسمانی کاملی برخوردار هستند سریع‌تر از

کودکان بیمار، از نظر گویایی رشد می‌کنند و دامنه لغاتشان فراتر می‌رود. همچنین در

هر مرحله از رشد کلامی ساخت‌های مناسبی برای آن مرحله لازم است. به‌عنوان

مثال برای بر زبان آوردن حروف بی‌صدا کودک ‌باید به سنی رسیده باشد که قدرت

ادای حروف را داشته باشد؛ علاوه بر این کودک قبل از 28‌ماهگی فاقد دندان جلویی

است که از آن، جهت ایجاد اصوات استفاده کند.

عوامل محیطی و خانواده: هر چند سخنگویی کودکان از حد فیزیولوژیک آنها فراتر

نمی‌رود، ولی با این وجود نمی‌توان شرایط محیطی و خانوادگی را نادیده گرفت.

نوزادانی که در پرورشگاه‌ها بزرگ شده‌اند، به‌دلیل اینکه با بزرگسالان کمتر ارتباط

دارند و سخنانشان از سوی آنها بااهمیت تلقی نمی‌شود، از نظر کلامی معمولا در

رده پایین‌تری نسبت به سایرین قرار دارند. همچنین محیط خانواده در آموزش

سخنگویی کودک نقش بسزایی دارد. کودکی که توسط بزرگسالانی اهل مطالعه و با

حوصله پرورش یافته است مسلما از قدرت سخنگویی بهتری نسبت به کودکی که در

محیطی ناسازگار و آکنده از درگیری بزرگ شده، برخوردار است و بهتر تکلم می‌کند.

همچنین مادر نخستین کسی است که با کودک ارتباط برقرار می‌کند و مشوق ادای

نخستین کلمات کودک خویش است.

جنسیت: بهتر است بدانید که در مقایسه، دختران معمولاً زودتر از پسران زبان باز

می‌کنند، از کلمات بیشتری استفاده کرده و جملات کامل‌تری ادا می‌کنند. اما در

حدود سن 6 سالگی میزان گویایی و ذخیره لغات پسران و دختران ابتدا با هم برابر

است و سپس پسران بر دختران پیشی می‌گیرند. ردیف تولد: معمولاً بچه‌های اول

زودتر زبان باز می‌کند و قدرت بیانشان نیز خیلی خوب است، چون پدر و مادر ذوق و

شوق بیشتری نشان می‌دهند، با او بیشتر سخن می‌گویند و دوست دارند که زودتر

سخن بگوید اما در فرزندان بعدی ممکن است برایشان به امری عادی تبدیل شود.

هوش: میان هوش کودک و قدرت تکلم وی رابطه تنگاتنگی حاکم است. کودک هر چه

باهوش‌تر باشد به همان میزان رشد سخنگویی در وی سریع‌تر و بهتر صورت می‌گیرد،

همچنین زودتر زبان باز می‌کند؛ اگر چه دیر زبان باز کردن دلیل بر کم هوشی نیست.

همان‌طور که گفته شد عوامل دیگری نیز در سخنگویی دخالت دارند (معمولا کودکان

تیز هوش روان‌تر و شیواتر صحبت می‌کنند).

 

دو زبانی والدین: پدر و مادری که به زبان و لهجه‌های متفاوت سخن می‌گویند گاه

کودکانشان بین دو زبان مردد شده و دیرتر دست به انتخاب می‌زنند و شروع به صحبت

می‌کنند؛ به‌ویژه زمانی که هر‌یک از والدین به زبان خود تعصب نشان می‌دهند و در 

یادگیری زبان یا لهجه خودشان توسط کودک لجاجت می‌ورزند.

 

آداب طلبگي.

 

آداب طلبگي 

در كنار درس و تعليم و تعلم كه شما را باسواد مي كند، بايد از قرآن كريم و

احاديث اهل بيت (ع) استفاده و بهره برداري كنيد، چون در آينده كه شما يا

خطيب و سخنران مي شويد، يا مؤلف و مترجم و مدرس و … از آيات قرآن و

احاديث بي نياز نخواهيد بود، بلكه رمز موفقيت شما حفظ آيات و احاديث اهل بيت

(ع) است؛ زيرا مردم از شما قرآن و حديث و روايات مي خواهند و اموري از قبيل

قواعد منطق و اصول و فلسفه و بقيه دروس حوزوي، مورد توجه آنها نيست و اگر

از اينها سخن به ميان آوريد ، خسته و ملول مي شوند؛ لذا از همين الان تصميم

بگيريد قرآن و حديث حفظ كنيد.

 حفظ قرآن به حدي مهم است كه حضرت آيت الله مجتهدي فرموده اند: مرحوم آ

يت الله العظمي شاه آبادي ، استاد عرفان امام خميني (ره) فرموده اند: تمام

علوم در سكرات موت و لحظه جان دادن، از انسان گرفته مي شود، مگر علوم

قرآني .پس برويد به دنبال علمي كه جاودانه است؛ يعني قرآن را بخوانيد و و حفظ

كنيد و بدانيد كه آسانسور بهشت با قرآن كار مي كند، يعني هر چقدر بخواني ،

بالاتر مي روي و اگر نخواندي، آسانسور مي ايستد و بايد پياده شوي.حضرت

رسول اكرم (ص) فرمودند “حملة القرآن عرفاء اهل الجنة”[1] حافظان و حاملان

قرآن ، عارفان اهل بهشتند . تا جوان هستيد، قرآن را حفظ كنيد آياتي را كه ما در

جواني حفظ كرده ايم ، الان به خاطر داريم.

سعي كنيد هر روز مقداري قرآن بخوانيد و در معاني آن فكر كنيد و از خداوند

بخواهيد كه به شما توفيق دهد به آن عمل كنيد. حضرت علي (ع) فرمودند: ” الا

لا خير في قرائة ليس فيها تدبر”[2] آگاه باشيد ، خيري در قرآن خواندني كه با

تفكر و تدبر نباشد ، نيست. خداوند متعال در قرآن كريم از بندگان خود شكايت

مي كند كه چرا در آيات قرآن تدبر نمي كنند ؟” أفلا يتدبرون القرآن”[3] حضرت زين

العابدين (ع ) فرمودند[4]: آيات قرآن خزاين و گنجينه هاست، پس هر وقت گنجينه

اي باز شد، سزاوار است تو در آن نگاه كني.

حضرت آيت الله العظمي حاج سيد احمد خوانساري كه از مراجع تقليد بودند، به

دليل بيماري زخم معده، به دستور پزشك معالج، در بيمارستان بستري شدند و

چون ايشان سالخورده و ضعيف البنيه بودند و در وقت بستري شدن 89 سال از

عمرشان مي گذشت لذا طاقت تحمل جراحي بدون بيهوشي ممكن نبود و از

طرفي هم ايشان اجازه بيهوش كردن را نمي دادند، زيرا معتقد بودن كه در هنگام

بيهوشي، تقليد مقلدين اشكال پيدا مي كند.

دكتر معالج به ايشان عرض مي كند كه طبق آزمايش ها و عكس برداري ها، بايد

حتماً عمل جراحي روي ايشان صورت گيرد . آيت الله خوانساري مي فرمايند:

مانعي ندارد، عمل جراحي را هر وقت خواستيد، شروع كنيد ، ولي قبل از آن به

من خبر دهيد كه با تلاوت قرآن و توجه به آن، مشكل بي هوش كردن حل شود.

دكتر جراح پذيرفت و لحظاتي بعد عرض كرد: ما آماده هستيم كه دست به كار

شويم. آيت الله خوانساري فرمودند: هر وقت من شروع به خواندن كردم، شما هم

شروع كنيد. دكتر مي گويد: تا ايشان شروع به خواندن سوره انعام كردند، چاقوي

جراحي را روي شكم ايشان گذاشته و دست به كار شديم، چنان ايشان بي

حركت بودن، گويا در حال بي هوشي كامل هستند. بعد از پاره كردن و دوختن و

اتمام كار، عرض شد: حضرت آقا! كار ما تمام شد. ايشان قرآن را بستند و

فرمودند: صدق الله العلي العظيم.عرض كردند : آقا دردتان نيامد، فرمودند: مشغول

قرآن بودم ، نفهميدم.

علامه محمد باقر مجلسي(ره)فرمودند: هر قدر در آيه اي بيشتر دقت مي كردم ،

حقايق بيشتري نصيبم مي شد تا اين كه ناگهان حقايق و معارف فراواني بر قلبم

فرود آمد. سپس در هر آيه اي كه تدبر كردم، همين گونه به من از حقايق و معارف

عطا مي شد.

حاج شيخ رضا سراج (ره)، مي فرمودند: قرآن را نبايد خواند، بلكه بايد آن را خورد .

يعني فقط خواندن نباشد كه عبارات در دهان تلفظ شود، بلكه قرآن را بايد در

اعماق وجود خود جاي داد؛ هم از نظر حفظ و قرائت و هم از نظر معني و عمل.

قرآن مانند غذاي لذيذ و گوارايي است كه نبايد فقط به ديدن و بو كردن آن اكتفا

نمود، بلكه بايد آن را خورد و از ويتامين ها و پروتئين هاي قرآن بايد كمال معنوي و

مادي بهره برد. در اين صورت است كه “هدي للمتقين” مي شود و در غير اين

صورت، كسي كه بهره اي از تقوا نداشته باشد، نمي تواند زندگي خود را مطابق

قرآن قرار دهد، لذا قرآن او را هدايت نمي كند.

هر چه انسان روي آيات و روايات تأمل و تعمق كند، باعث مي شود كه درهاي

علوم و معارف بي پايان به رويش باز شود و نور علم دردل او قرار گيرد و يكي از

مواردي كه نور علم در دل انسان پرتو افشاني مي كند، وقتي است كه انسان

ارتباط خود را به وسيله عبادت و بندگي با ائمة اطهار (ع) زياد كند ؛ زيرا كه آن

بزرگواران، قرآن ناطق هستند.

طلاب علوم دينيه در هر مقطعي كه باشند، بايد مدام با قرآن كريم و همچنين

احاديث اهل بيت در ارتباط باشند،؛ چرا كه احاديث آنها ، دلها را زنده مي كند و

باعث موفقيت مي شود؛ زيرا پيامبر اسلام (ص) در حق كساني كه احاديث اهل

بيت (ع)‌را نشر دهند ، دعاي خير كرده است. در اين احاديث شأن نزول آيات قرآن،

تفسير قرآن، و مسائل اخلاقي ، فقهي ، عرفاني و… موجود است. لذا روي همين

اصل است كه در حوزة علمية حضرت آيت الله مجتهدي ، صبح ها توسط ايشان، در

كلاس درس براي طلاب و ظهرها بين دو نماز و عصرها، بعد از نماز مغرب و عشاء

حديث گفته مي شد. و ايشان مي فرمودند: بايد اين احاديث را بخوانيد و بنويسيد

و عمل كنيد و براي ديگران هم بگوييد هرجا مي نشينيد، حديث بگوييد؛ حتي

شب ها كه در خانه هستيد.

شايسته است هر كس دفتر حديث داشته باشد و اين احاديث را با ترجمه

بنويسد كه اين دفتر بعد ازاو به يادگار بماند؛ چرا كه فرزندان ما در آينده كه به

دنبال دين و حديث و قرآن مي روند،ولي اگر شما دفتري داشته باشيد و بعد از

خود به يادگار بگذاريد گاهي دفتر شما را مي آورند و مي خوانند و مي گويند اين

دفتر پدر يا جد ماست و افتخار هم مي كنند.

مهم ترين برنامه اي كه قرآن و احاديث به ما معرفي مي كنند، تقواي الهي است

تقوا داراي مراتب و مراحلي است مرحله اول تقوا، ترك محرمات و عمل به واجبات

است. حضرت امير مؤمنان علي (ع) فرمودند: ” المتقي من التقي الذنوب ” با تقوا

كسي است كه از گناه پرهيز كند و حضرت رسول اكرم (ص) فرمودند : ” اعمل

بفرائض الله تكن اتقي الناس “به واجبات الهي عمل كن تا با تقواترين مردم

باشي .

حضرت آيت الله مجتهدي فرموده اند:

وقتي كه ما در قم طلبه بوديم ، هر شب موقع خواب از رسالة مراجع تقليد مسأله

مي خوانديم و با احكام فقهي و نظرات مراجع و دستورات اسلام آشنا مي

شديم، بعد مي خوابيديم . اما الان مردم يا توضيح المسائل در منزل ندارند يا اگر

دارند ، حال مراجعه كردن ندارند و اگر به مشكلي يا مسأله اي برخورد كردند، از

يكي از روحانيون مي پرسند و چون همة روحانيون مجتهد نيستند ، لذا هر كدام از

آن بزرگواران نظر مرجع تقليد خودش را بيان مي كند، و كمتر روحاني يافت مي

شود كه نظر همة مراجع تقليد را بداند و در مسألة مورد نظر، فتواي همان مرجع را

بگويد حتي بعضي پا فراتر گذاشته اند، يعني مرجع مشخص نكرده اند، يا مي

گويند : باقي هستيم ، اگر باقي بر تقليد از مرجع ميت هستند، بايد به اجازه يكي

از مراجع زنده فعلي باشد.

مرحله دوم تقوا، به جا آوردن مستحبات و ترك مكروهات است. حضرت آيت الله

مجتهدي در اين زمينه فرموده اند: علما بايد مستحبات را براي خود واجب بدانند و

مكروهات را حرام. شما طلاب به مستحبات خيلي اهميت بدهيد. شيخ علي اكبر

برهان خيلي در مستحبات و مكروهات دقيق بودند، لذا ما جرأت نداشتيم نزد

ايشان اين موارد را رعايت نكنيم، استاد ما حتي نسبت به بعضي موارد هم

مخالف بودند؛ مثل خوردن آجيل و تخمه و چاي و …و ما نزد ايشان جرأت چاي

خوردن هم نداشتيم . مطلبي كه در مستحبات مهم است، اين است حضرت

علي (ع) فرمودند :” اذا ضرت النوافل بالفرائض فارفضوها “[5] اگر مستحبات به

واجبات ضرر زد، مستحبات را رها كنيد و مطلب ديگر اين كه حضرت فرمودند: ” إن

للقلوب اقبالا و ادباراً ،فإذا اقبلت فاحملوها علي النوافل، و إذا ادبرت فاقتصروا بها

علي الفرائض” [6]براي قلب ها روي كردن و پشت كردن است هنگامي كه اين

قلب ها ميل داشت ،آنها را به انجام مستحبات واداريد و هر گاه قلبتان ميل و

رغبت نداشت، به واجبات اكتفا كنيد.

مطلب مهم ديگر ، دائمي بودن است حضرت علي (ع)‌فرمودند ” قليل و يدوم خير

من كثير منقطع” [7] كار كم و هميشگي ، بهتر از كار زيادي است كه انسان را

خسته كند وپيوستگي و دوام نداشته باشد اين حديث فقط درباره مستحبات

نيست ، بلكه، در تمام امور به كار مي آيد.

مرحله سوم تقوا، اين است كه انسان مباح هم انجام ندهد؛ يعني مثلاً در هنگام

خوردن و آشاميدن و … كه از افعال مباح هستند، صرفاً جهت سير شدن، غذا

نخورد، بلكه نيت كند كه با سير شدن مي تواند نيروي كافي به دست آورد تا

واجبات و عبادات را انجام بدهد و بتواند بهتر درس بخواند و بهتر به اجتماع و

اسلام خدمت كند اين جاست كه ضمن برطرف شدن گرسنگي يا تشنگي،

خداوند براي او، عبادت هم مي نويسد؛ چرا كه رسول خدا (ص) فرمودند: “إنما

الاعمال بالنيات”[8] و همچنين فرمودند: “يبعث الناس علي نياتهم”[9] مردم در

روز قيامت بر طبق نيت هايشان مبعوث مي شوند.

بايد توجه داشت كه انسان ها عموماً و طلاب خصوصاً در اين راه دشمنان زيادي

دارند كه مهم ترين آنها يكي شيطان است و ديگري نفس اماره كه پيوسته در

كمين ما هستند تا ما را منحرف سازند .شيطان در اين زمينه قسم خورده است:

“قال فبعزتك لاغوينهم اجمعين”[10] به عزت و جلال تو قسم كه تمام افراد را

گمراه خواهم كرد خداوند متعال هم مي فرمايد: “إن الشيطان لكم عدو فاتخذوه

عدوا”[11] به درستي كه شيطان براي شما دشمني است (آشكار) پس شما

هم او را دشمن بداريد. “يا ايها الذين آمنوا لا تتبعوا خطوات الشيطان “[12] اي

كساني كه ايمان آورديد از رد پاها و گام هاي شيطان پيروي نكنيد.

 

[1] - بحار الانوار ، ج92، ص177

[2] - بحار الانوار، ج2، ص49

[3] - سؤره نساء ، آية 82

[4] - اصول كافي، ج 4، ص 4102

[5] - غررالحكم ، ص 311

[6] - همان، ص 251

[7] - همان، ص 534

[8] - بحار الانوار، ج 76، ص 212

[9] - ميزان الحكمة ، ج 13، ص 6562

[10] - سوره ص ، آيه 82

[11] - سوره فاطر، آيه 6

۹ تـوصیه پـزشکان بـه مـادران شیـرده شـاغـل .

 

 

 

تغذیه نوزادان با شیرمادر یکی از بزرگ ترین دغدغه های خیلی از خانم های شاغل است…

به همین دلیل پزشکان این ۹ راهکار ساده را به مادران شیرده پیشنهاد داده اند تا نوزاد خود را

در طول روز از مصرف شیرمادر محروم و او را به شیرخشک وابسته نکنند:

۱. اگر می توانید نوزادتان را با خود به محل کار ببرید و جایی را برای نگهداری از او در اتاق

کارتان در نظر بگیرید.

۲. نوزادتان را به نزدیک ترین مهدکودک محل کارتان بسپارید و هر ۳-۲ ساعت یکبار برای

شیردادن او به مهدکودک بروید.

۳. از پرستار بچه، همسر، خواهر یا مادرتان بخواهید که در صورت امکان، حداقل یک یا دو مرتبه

نوزادتان را برای خوردن شیر به محل کارتان بیاورد.

۴. پیش از خروج از منزل حتما نوزاد را با شیر خودتان کاملا سیر کنید.

۵. تا جایی که می توانید شیرتان را بدوشید و از فردی که قرار است از نوزاد شما نگهداری

کند، بخواهید به جای شیرخشک از شیر دوشیده شده خودتان برای تغذیه او استفاده کند.

شیرمادر تا ۲۴ ساعت داخل یخچال و ۴۸ ساعت داخل فریزر قابل نگهداری است.

۶. با رییس تان صحبت کنید تا اگر امکان داشت، حداقل ۶ ماه اول پس از زایمان برخی از

کارهایی که می توانید، در منزل انجام دهید تا بتوانید نوزادتان را با شیرمادر تغذیه کنید.

۷. اگر می توانید، حداقل ۴ ماه مرخصی بدون حقوق بگیرید تا فرزندتان از نعمت شیرمادر

محروم نشود.

۸. اگر تمام وقت کار می کنید، شیرتان را ۲ تا ۳ مرتبه در طول روز بدوشید و با پیک موتوری آن

را به منزل و نوزادتان برسانید. این کار می تواند توسط همسر یا پرستار فرزندتان هم انجام

شود.

۹. اگر دوست صمیمی، خواهر یا یکی از اقوام نزدیکتان هم فرزند شیرخوار دارد و رفت وآمد به

منزل شما برایش آسان است، می توانید از او بخواهید که روزی یکی دو مرتبه نوزاد شما را

هم شیربدهد.

 

خواص سرکه.

 

سرکه از کربوهیدرات‌های مختلف توسط باکتری مخصوص سرکه به نام «استوباکترها» تهیه

می‌شود و برحسب نوع کربوهیدرات مصرفی یا همان مواد اولیه مصرفی، انواع مختلفی دارد که

از میوه‌جات، سبزیجات (سیب‌زمینی)‌، غلات حاوی مالت، قندهای ساده و محلول‌های حاوی

الکل گرفته می‌شود. سرکه دارای تاریخچه‌ای بسیار کهن است و کاربردهای فراوانی دارد.

آزاده‌ نجارزاده، کارشناس ارشد تغذیه و مدرس دانشگاه در خصوص سرکه و خواص آن،

می‌گوید: می‌توان از انواع میوه همچون انگور، کشمش، سیب و سایر میوه‌جات که دارای قند

هستند، سرکه تهیه کرد؛ چراکه این فرآورده از قدیم‌الایام دارای مصارف خوراکی و دارویی بوده

است.

هضم راحت غذا:

این مدرس دانشگاه درباره خواص زیاد سرکه اضافه می‌کند: سرکه حاوی ویتامین و املاح

فراوانی است و می‌تواند غذاها را بسیار لذیذ و اشتهای افراد را افزایش دهد که همین امر

باعث می‌شود آنزیم و شیره‌های گوارشی بدن بیشتر ترشح شوند و هضم گوشت و غذا

راحت‌تر باشد.

 سرکه می‌تواند خون را نیز رقیق کند و علاوه بر مصارف خوراکی، از کاربردهای دیگری نیز

برخوردار است، به عنوان مثال سرکه در طب سنتی برای رفع جرم دندان و التهاب لثه، توصیه

شده است که با قرقره کردن آن، بوی بد دهان نیز رفع می‌شود، چون این ماده حالتی

ضدعفونی‌کننده دارد و می‌تواند در عمل سم‌زدایی کبد، نقش مکمل ایفا کند.

کاهش نفخ شکم:

تجربه ثابت کرده است که برخی از افراد با خوردن حبوبات، دچار نفخ شکم می‌شوند و گاز

زیادی در دستگاه گوارششان تولید می‌شود که توصیه متخصصان تغذیه بر این است، جهت

جلوگیری از آن، حبوبات یک شب قبل از مصرف در آب خیسانده شوند ولی ممکن است افرادی

که دارای معده‌حساسی هستند، خیساندن حبوبات برایشان کفایت نکند. بنابراین گفته

می‌شود در آب آن مقداری هم سرکه ریخته شود.

«تحقیقات نشان می‌دهد افرادی که پس از صرف وعده غذایی خود، از مقدار کمی سرکه

استفاده می‌کنند، میزان قند خونشان نسبت به سایر افراد پایین‌تر است» و در نتیجه به نوعی

از خطر بروز دیابت در امان می‌مانند.

درمان خارش پا:

درخصوص افرادی که پاهایشان به هنگام پوشیدن کفش دچار خارش می‌شود،  این افراد

می‌توانند با قرار دادن پای خود در محلول آب و سرکه، از شدت خارش پوست پای خود بکاهند.

همچنین افرادی که دچار آفتاب سوختگی می‌شوند، می‌توانند با خوابیدن در وان آبی که

سرکه در آن ریخته شده است، سوختگی خود را التیام بخشند.

سرکه، فقط طبیعی:

یکی از عادات خوب ایرانی‌ها این است که سفره‌شان را با انواع ترشیجات جلا می‌دهند و

همین امر باعث می‌شود هضم غذاهای سنگین و پرچرب، برای آنها راحت‌تر باشد. این مدرس

دانشگاه ضمن اشاره به این موضوع می‌افزاید: باید توجه داشت خواصی که در مورد سرکه

گفته شد، فقط درخصوص سرکه‌های طبیعی (دست‌ساز)‌ صدق می‌کند و سرکه‌های صنعتی

فاقد این خواص هستند.

«سرکه شیره» یکی از نوشیدنی‌هایی است که از قدیم‌الایام از آن جهت رفع تشنگی

استفاده می‌شد که متاسفانه امروزه با توجه به وجود انواع متنوع نوشیدنی‌ها به فراموشی

سپرده شده است. در صورتی که اکنون نیز می‌تواند برای رفع و کاهش حس تشنگی کمک

کند.

 

این ذکر در زیاد شدن ثروت اثر عجیبی دارد .

 

 

از موارد تجربه شده و مفید ختم «اذا وقعه» است که از امام سجاد علیه‌السلام روایت شده.

مرحوم کشمیری فرمود روزی از استادم مرحوم قاضی کیمیا خواستم گفت فردا بیا روز بعد که

پیش او رفتم گفت این ذکر را زیاد بگو که خود کیمیاست. از حضرت استاد بهجت نقل شده در

آغاز وپایان ذکر ،صلوات بفرستدمثلاًاگر میخواهد110مرتبه بگوید،ابتدا صلوات بفرستد بعد110

بار بگوید ذکر را وباز صلوات بفرستد .

ذکر این است: اللّهُمَ اَغنِنِی بِحلالِکَ عَن حَرامِک و بِفَضِلکَ عَمَّن سِواک

همچنین

از موارد تجربه شده و مفید ختم «اذا وقعه» است که از امام سجاد علیه‌السلام روایت شده و

علامه مجلسی (ره) آن را نقل نموده اند.

این ختم به صورت زیر می‌‌باشد:

اگر اول ماه (قمری) روز دوشنبه بود، از روز اول تا چهاردهم، سوره واقعه خوانده شود، و مقدار

خواندن هر روز به تعداد شماره روزهاست، به این شکل که در روز اول ـ مثلا ـ یک مرتبه، و در

روز چهاردهم چهارده مرتبه خوانده می‌شود.

بعد از اتمام خواندن سوره مبارکه واقعه در هر روز،این دعا نیز خوانده شود: «اَللّهُمَّ اِنْ کانَ

رِزْقی فِی السَّماءِ فَأنْزِلْهُ وَ اِنْ کانَ فِی الْاَرْضِ فَأخْرِجْهُ وَ اِنْ کانَ بَعیداً فَقَرِّبْهُ وَ اِنْ کانَ قَریباً فَیَسِّرْهُ

وُ اِنْ کانَ قَلیلاً فَکَثِّرْهُ وَ اِنْ کانَ کَثیراً فَبارِکْ لی فیهِ وَ أرْسِلْهُ عَلی اَیْدی خِیارِ خَلْقِکَ وَ لا تُحْوِجْنی

اِلی شِرارِ خَلْقک. وَ اِنْ لَمْ یَکُنْ فَکَوِّنْهُ بکِیْنُونِیَّتِکَ وَ وَحْدانِیَّتِکَ، اَللّهُمَّ انْقُلْهُ اِلَیََّ حَیْثُ اَکُونُ وَ لا

تَنْقُلْنی اِلَیْهِ یَکُونُ، اِنَّکَ عَلی کُلِّ شَِیْءٍ قَدیرٌ. یا حَیُّ یا قَیُّومُ، یا واحِدُ یا مَجیدُ، یا بَرُّ یا رَحیمُ یا

غَنیُّ ، صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ تَمِّمْ عَلَیْنا نِعْمَتَکَ، وَ هَنِّئْنا کَرامَتَکَ، وَ اَلْبسْنا عافیَتَکَ.»

و در هر پنجشنبه‌ای که در این میان ـ اول تا چهاردهم ـ قرار دارد این دعا خوانده

شود:

«یا ماجِدُ، یا واحِدُ، یا جَوادُ، یا حلیمُ، یا حَنّانُ، یا مَنّانُ، یا کَریمُ اَسْألُک تُحْفَةً مِنْ تحَفِکَ تَلُمُّ بها

شَعْثی وَ تَقْضی بها دَیْنی وَ تُصْلِحُ بها شَأنی برَحْمْتِکَ یا سَیِّدی» (بیان آیت الله العظمی سید

“صادق روحانی” در مورد دعایی برای ثروتمند شدن )


 

 

 

چه چيزهايي موجب تقويت حافظه مي شود؟

 

روان شناسان معتقدند كه حافظه سه مرحله دارد: 1- رمز گردانى، 2- اندوزش ، 3- بازيابى.

منظور از رمز گردانى تبديل اطلاعات فيزيكى به نوعى رمز قابل قبول براى حافظه است اين

مرحله همان سپردن اطلاعات به حافظه مى‏باشد اندوزش عبارت از نگهدارى و ذخيره اطلاعات

رمز گردانى شده است و باز يابى فرايندى است كه از طريق آن اطلاعات به هنگام نياز از

حافظه فرا خوانده مى‏شوند .

در نظريه‏هاى جديدى كه در رابطه با حافظه مطرح شده است اعتقاد بر اين است كه فراموشى

ناشى از احتمال وقوع خطا در يك يا چند مرحله از اين مراحل سه گانه مى‏باشد البته نبايد

نقش عوامل هيجانى نظير اضطراب و استرس را در فراموشى ناديده گرفت .

اما در زمينه بهبود حافظه يكى از معروفترين روشى كه روان شناسان براى بهسازى حافظه

ابداع كرده‏اند روش «پس ختام» است كه توانايى دانشجو را براى مطالعه و به خاطر سپردن

مطالب ارائه شده در يك كتاب درسى و غيره افزايش مى‏دهد نام اين روش متشكل از حروف

اول شش مرحله آن است:

1- پيش خوانى، 2- سؤال كردن، 3- خواندن، 4- تفكر، 5- از حفظ گفتن، 6- مرور كردن.

در مرحله اول دانشجو مطلب درسى مثلاً فصلى از يك كتاب را پيش خوانى مى‏كند تا يك

برداشت كلى از موضوعات و قسمتهاى مهم آن داشته باشد اين نوع پيش خوانى دانشجو را

وامى‏دارد كه فصل را سازمان دهد اين سازماندهى باعث مى‏شود كه افراد مطالب خوانده

شده را بهتر بازيابى كنند. مراحل دوم و سوم يعنى «سؤال كردن و خواندن» روى هم رفته يك

واحد محسوب مى‏شوند در مرحله سؤال كردن دانشجو بايد درباره هر بخش سؤالهايى طرح

كند و در مرحله خواندن بايد هر بخش رابه قصد پاسخ دادن به سوالهايى كه طرح كرده بخواند.

در مرحله چهارم يا مرحله تفكر به دانشجو گفته مى‏شود كه هنگام خواندن، ساختن سؤالها و

ايجاد ارتباط بين دانسته‏هاى خود درباره مطلب خوانده شده فكر كنيد. مراحل پنجم و ششم

يعنى «از حفظ گفتن» پس از پايان يك بخش و «مرور كردن» پس از پايان تمام فصل انجام

مى‏شود در هر دو مرحله دانشجو بايد سعى كند واقعيت‏هاى اصلى مطالبى راكه خوانده به

ياد بياورد و بار ديگر به سؤالهايى كه خود طرح كرده پاسخ دهد.

نكته ديگرى كه بايد مورد توجه قرار گيرد اين است كه بيشتر اوقات بخاطر نداشتن برنامه

صحيح از اوقات و فرصت‏هاى خود به خوبى استفاده نمى‏كنيم و مى‏خواهيم مطالبى را كه در

طول چند ماه بتدريج بايد ياد مى‏گرفتيم و آنها را دوره مى‏كرديم، در عرض چند روز يا چند

ساعت ياد بگيريم طبيعى است كه در چنين فرصت كوتاهى فرآيند يادگيرى آن طور كه بايد

اتفاق نمى‏افتد و ما با فشار آوردن به حافظه خود انتظار معجزه داريم و مى‏خواهيم به صورت

معجزه آسا مطالب زيادى به حافظه خود بسپاريم و هنگامى كه اين معجزه اتفاق نيفتاد به

حافظه و توانايى خود شك مى‏كنيم و دنبال راه علاج هستيم. با توجه به آنچه به عنوان مقدمه

بيان شد نكاتى را براى استفاده بيشتر از حافظه بيان مى‏كنيم اميدواريم با بكارگيرى آنها

مشكل خود را به صورت منطقى حل كنيد.

 1. هنگام مطالعه و بخاطر سپارى مطالب توجه كافى به مطلب امرى ضرورى است چه اينكه

اگر هنگام بخاطر سپارى توجه كافى نداشته باشيم مطالب به صورت ناقص رمز گردانى

مى‏شود و در نتيجه هنگام بازيابى دچار مشكل خواهيم شد. 2. معنادار كردن مطالب: يكى از

بهترين راهها براى يادگيرى و حفظ مطالب بايد آنها را معنادار كرد چه اينكه وقتى مطلبى

معنادار شد بهتر درك مى‏شود و هر چيزى كه درك شود بهتر حفظ مى‏شود بنابراين قبل از

فهميدن مطلبى نبايد آنرا حفظ كنيم. 3. سازماندهى كردن مطالب: بسيارى از اوقات مطالب در

انبار حافظه وجود دارد و از ذهن ما محو نشده است اما بدليل عدم سازمان‏دهى آنها در ذهن،

در بازيابى آنها دچار مشكل مى‏شويم درست مانند يك كتابدارى كه اگر كتابها را روى اصول

كتابدارى در قفسه‏ها نگذاشته باشد پيدا كردن آنها براى او غير ممكن يا بسيار دشوار است

بنابراين سازماندهى مطالب هم در بخاطر سپارى و هم در مرحله بازيابى بسيار مفيد و مؤثر

است .در صورت سازمان‏دهى شما مجبور نيستيد صدها يا ده‏ها كلمه را حفظ كنيد بلكه

مطالب را به صورت منطقى ابتدا به دو شاخه بزرگ و سپس هر شاخه را به دو يا سه شاخه

ديگر تقسيم و بعد از آن زير هر شاخه 3 الى 4 نوع فلز يا سنگ را قرار مى‏دهيد. قطعاً اگر

مطالب را ما به صورت اصولى سازمان‏دهى كنيم راحت حفظ و آسان بازيابى مى‏كنيم. 4. توجه

به بافت حاكم بر شرايط يادگيرى: ما معمولاً در يك شرايط زمانى، مكانى و با يك حالات

هيجانى خاطر مطالب را ياد مى‏گيريم مجموعه اين شرايط بر فرايند يادگيرى را «بافت»

مى‏گويند. اگر هنگام بازيابى مطالب شرايط خودمان را جورى قرار دهيم كه بافت حاكم بر

بازيابى شبيه به بافت حاكم بر يادگيرى باشد مطالب ياد گرفته شده را راحت‏تر به ياد

مى‏آوريم. 5. كاهش اشتغالات ذهنى 6. تمرين و تكرار مطالب 7. تغذيه مناسب و استفاده از

مواد گلوكزدار مثل خرما، كشمش، انجير و… 8. ورزش و داشتن تفريحات سالم 9. ياد خدا و

توكل به خداوند و همين طور توجه به مسائل معنوى نقش بسيارى در آرامش روانى انسان

دارد و در حالت آرامش هم بهتر مى‏توان ياد گرفت و هم آسان‏تر مى‏توان به ياد آورد. 10. خواب

به اندازه كافى (حداقل 7 ساعت در شبانه‏روز كه 85 درصد آن ترجيحاً شبها باشد). رعايت

نكات فوق قطعاً نقش مؤثرى در تقويت حافظه و استفاده بهينه از آن دارد و همينطور رعايت

بهداشت مطالعه مانند نور كافى، صحيح نشستن هنگام مطالعه بعد از هر 45 دقيقه مطالعه

10 الى 15 دقيقه استراحت، تمركز داشتن هنگام مطالعه در حالت آرامش مطالعه كردن و… نيز

بسيار مفيد است.

راه حلي براي افزايش حافظه كوتاه مدت

هر چند كه گنجايش حافظه كوتاه مدت محدود است مي توان با استفاده از تدبيري كه تقطيع

نام دارد ظرفيت اين حافظه را افزايش داد. تقطيع عبارت است از دسته بندي اطلاعات به

واحدها يا قطعه هاي كمتر. به عنوان مثال براي حفظ كردن ارقام دوازده رقمي 415263753164

مي توان آن را به چهار دسته ، سه رقمي تقسيم كرد: 164 - 753 - 263 - 415 درست همان

عملي كه در مورد برخي از شماره تلفنها انجام مي دهيم. يا اگر بخواهيم بعضي از حروف

مانند:( ا م ش ر ا د ه گ ن ا د خ ) را پس از چند ثانيه حفظ كنيم قادر به انجام آن نيستيم ولي

اگر با اين حروف به طور معكوس سه كلمه خدا نگهدار شما را بسازيم، به راحتي مي توانيم

اين حروف را حفظ كنيم .

همچنين براى درمان فراموشى و تقويت حافظه، توصيه‏هاى زير را عملى سازيد:

1- تلاوت و حفظ قرآن، 2- پرهيز از پرخوابى و پرخورى و خوردن غذاهاى سنگين، 3- سحرخيزى

و بيدارى بين‏الطلوعين.

4- خواندن دعاهايى كه به اين منظور وارد شده ،مانند:

سوره ی الرحمن را تا (فبای آلاء ربکما تکذبان) هر روز بعد از نماز صبح بخواند

- مرحوم شیخ بهائی در کتاب تهذیب فرموده است به جهت زیادتی حافظه این دعا را بخواند :

اللهم ارزقنی فهم النبیین و حفظ المرسلین و إلهام الملائکه المقربین آمین یا رب العالمین

هر روز صبح قبل از آن که با کسی سخن بگوید ، این جمله را بخواند :

یا حی یا قیوم فلا یفوت شیء علمه و لا یَودٌه

هر روز بعد از نماز نافله ی صبح بگوید :

اللهم لا تَنسی ما أقرء فی یوم هذا فإنک قلت سنقریک فلا تنسی



5
- مداومت بر مسواك زدن، 6- خوردن عسل، 7- خوردن كندر و زنجبيل (به مقدار كم) 8-

استراحتتان به اندازه كافى باشد و از فشار درسى و كارى خود بكاهيد. 9- به اندازه كافى

تفريح داشته باشيد.

چند چیز موجب زیادی حافظه است

-خوردن عسل

-خوردن کندر

 

-مسواک نمودن

 -خواندن قرآن
 

-حجامت کردن

 


-خوردن کرفس


-گرفتن ناخنها در روز دوشنبه


- زعفران و سعد و عسل را با هم مخلوط و هر روز دو مثقال خوردن

در روايات معصومين اشاراتي به علل و موجبات فراموش شده است كه اهم آنها از اين قرار

است:

ارتكاب گناه.

خوردن چيزهاي ترش.

خنده زياد.

بي احترامي به استاد.

خوردن پنير زياد.

غم و اندوه براي امور دنيايي.

خواندن سنگ قبرها.

تماشاي به دار آويخته.

خوردن در حالت جنابت.

آشاميدن زياد آب و مايعات.

غذاي داغ خوردن.

افراط در مجامعت.

به كار نينداختن حافظه.

 




چرا زن نصف مرد ارث می برد.

 

شخصى از امام عسكرى پرسيد: چرا زن در ارث يك سهم و مرد دو سهم مى برد؟

امام فرمود: چون جهاد و مخارج همسر به عهده زن نيست و نيز پرداخت ديه قتل

خطايى بر عهده مردان است و بر زن چيزى نيست .

ابوهاشم مى گويد: با خود گفتم :اين مساله را « ابن ابى العوجاء» از امام صادق

پرسيد همين جواب را به او داد.

بدون آنكه اين سخن را اظهار كنم ، ناگاه امام عسكرى رو به من كرد و فرمود:

آرى ! اين همان سوال « ابن ابى العوجاء» است و وقتى سوال يكى باشد پاسخ

ما (امامان ) نيز يكى است ، آخرین ما (امامان ) همان سخن را مى گويند كه اولىن

ما آن را گفته است و نخستين فرد ما با آخرين نفر ما در علم و امامت مساوى

هستند.

بحار الانوار: ج 50، ص 255. با تلخيص

 

تاثیر نماز بر ایمنی حواس.


 
پیامبر اكرم (ص) :

وضو كلید نماز و نماز كلید بهشت است .

دانش بشری از سالها پیش حواس انسان را در پنج عنوان ( بینایی ، شنوایی ، بویایی ،

چشایی و لامسه ) طبقه بندی می كند و همین حواس پنجگانه هستند كه رابطه گسترده

انسان و دنیای اطراف او را شكل می دهند .

نظافت صورت : در آیه شریفه 9 از سوره مباركه مائده ، بعنوان یك فرمان لا یتغیر الهی بر عموم

مسلمانان واجب شده است .

در اهمیت نظافت صورت شاید همین نكته كافی باشد كه چهار حس از مجموع حواس پنجگانه

بشری در وابستگی كامل با صورت بسر می برند . تماس آب كه منشأ پاكیزگی و حیات است

و به صورت علاوه بر محاسن متعددی كه از جهت برقراری تعادل ناقل های عصبی در بدن

انسان دارد ( و ما در بحث مربوطه ، به آن خواهیم پرداخت ) از دیدگاه مقابله با آلودگیهایی كه

ممكن است ، در چشم ، بینی ، دهان و پوست صورت و .. ایجاد بیماری كند مهم است .ميگناir

بخصوص كه در آب ، حین وضو ، و همچنین استفاده از شانه و مسواك ذكر شده است .

با این كه دست قدرتمند صنع الهی ، چنان ساختمان گوش و بینی و چشم و .. را آفریده است

كه خود بخود مقاومت بی نظیری در مقابل آلودگی می كنند و روزانه بارها و بارها بدون آنكه

انسان وقوفی پیدا كند ، آلودگیها را از خود دور می سازند ( مثلا در گوش جریان موم ، در بینی

موهای ریز متعدد ، در چشم پلك زدن و اشك و .. ) اما چنانچه آب نیز در شستشوی صورت بكار

برده شود ، ما حصل فعالیت پاك كنندگی اعضای صورت به نتیجه خواهد رسید.

علاوه بر این كه حداقل 3 بار شستشوی صورت هر گونه آلودگی محیطی را نیز از آن خواهد

زدود (1) توجه به این نكته مهم است كه دو راه عمده ابتلا به عفونتها ( دهانی و استنشاقی )

هر دو مربوط به محدوده صورت هستند .

در هر صورت دستور قرآن مبنی بر شستن دستها و صورت قبل از نماز با توجه به این كه اعضاء

معمولا پوشانده نمی شوند ( حتی در مورد حجاب خانمها مورد استثناء واقع شده اند وجه و

كفین ) و در نتیجه با وجود اهمیت آنها از نظر تمركز حس های پنجگانه ، در معرض آلودگی

دائمی هستند ، می تواند حاوی حكمتهای بی شمار باشد ، كه در سطور گذشته با اختصار ،

به مشتی نمونه خروار اشاره شد .


بهترین روش برای توسل به امام زمان(عج)چیست ؟

 

بهترین روش برای توسل به امام زمان(عج)چیست ؟

پاسخ آیت الله جاودان به یک پرسش؛

بهترین روش برای توسل به امام زمان(عج)

حفاظت و صیانت از اندیشه مهدویت در جامعه امروز به عنوان مهمترین وظیفه منتظران راستین

امام عصر(عج) از حلقه های مورد غفلت جامعه اسلامی است. به همین خاطر خبرگزاری

شبستان در نظر دارد، پاسخ پرسش های مطرح در این حوزه را از بزرگان و عالمان برای علاقه

مندان ارائه کند، باشد که نقطه تاریکی را در این مسیر روشن کند.

بهترین روش برای توسل به امام زمان (به منظور ترک کامل گناهان) چیست؟

آیت الله جاودان پاسخ دادند:

“هر روز بلکه هر روز و شب نماز استغاثه به امام زمان بخوانید و هر روز صبح زیارت آل یس را با

توجه و تضرع بخوانید و اگر موفق به ترک شدید این توسلات را رها نکنید و خیالتان به ترک چند

روزه مطمئن نشود باید دست از توسل و تضرع برندارید.”

 

 

حکایتی جالب در مورد حضرت علی (ع).

  
پیامبر هر موقع می رفت خانه حضرت فاطمه (علیه السلام) همیشه احوال حضرت علی (علیه

السلام) و فرزندان رو

از حضرت فاطمه (سلام الله علیها) می پرسید و بر می گشت

یه روز که پیامبر (ص) به خانه حضرت رفتند و خواست حال ایشان رو بپسرد

احوال فرزندان و حضرت فاطمه (س) رو پرسید و اسمی از امام علی (ع) نیاوردند !!!!!!!!

پیامبر که می خواست برود ، حضرت فاطمه (س) فرمودند : پدر جان شما همیشه وقتی می

آمدید ابتدا احوال

حضرت علی (ع) رو می پرسیدید ولی امروز احوال علی (ع) رو نپرسیدید ؟؟؟ علت چه بود پدر ؟؟

بچه ها می دونید پیامبر چه گفتند : الله اکبر ،، واقعا دل بده پیامبر (ص) چی گفته

پیامبر فرمودند : دخترم من امروز وضو نداشتم برای همین اسم علی (ع) رو بر زبانم جاری

نکردم

چه مقامی داشته علی (ع) ، خیلی ناشناخته و غریب مونده مولامون

نهج البلاغه چه گنجینه بزرگی است !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

آیا کسی هست که بتواند حضرت علی (ع) رو توصیف کند !!!!!؟؟؟؟

به امید ظهور :!: :!: :!: :!: :!: :!:

 

خواص مرزه.

 

مرزه (Summer savoury) كه از گیاهان خانواده نعناع به شمار می ‌رود، در فاصله ماه‌های تیر تا

شهریور در ایران به گل می‌ نشیند.

مرزه گیاه چند ساله ای است كه بومی مدیترانه شرقی و جنوب غربی آسیاست.

 

قسمت های هوایی به انضمام برگ ها که در بعضی مواقع، فقط قسمت های فوقانی گل دار

جمع آوری می گردد، به صورت خوشه ای دسته شده و یا بر روی قاب های چوبی پهن كرده و

در سایه و با حرارت مصنوعی كمتر از 40 درجه سانتی گراد خشك می شوند.

برگ‎های آن نرم و متقابل و تقریبا بدون دمبرگ و باریک و نوک تیز و پوشیده از کرک و دارای

تارهای غده‎ای فراوان اسانس‎ دار است.

فرآوری :

اسانس مرزه از تقطیر با بخار آب از برگ ها و سرشاخه های برگدار حاصل می شود. این

اسانس مایعی بی رنگ و یا مایل به زرد و دارای عطر و بوی تند و زننده ای و با مزه ای كه طعم

فلفل را به یاد می آورد، می باشد.

این گیاه دارای 0/8 تا 1/5درصد اسانس به همراه تانن، رزین و موسیلاژ می باشد. اسانس

مرزه درصنایع غذایی كاربرد دارد.

کاربرد مرزه:

اسانس گیاه مرزه دارای طبیعت گرم و اثرات تقویت کننده معده، تسهیل كننده عمل هضم، ضد

نفخ و مُدر ( ادرار آور ) است.

برای معالجه اسهال بسیار مناسب است و یک ضدعفونی كننده قوی می باشد.

این گیاه را به عنوان چاشنی و ادویه به همراه لوبیا، سالاد فصل، خیار، ماهی، گوشت،

كالباس و سوسیس مصرف می کنند.

دارویی به نام تیمیان Thymian در داروخانه های كشور وجود دارد كه از گیاه مرزه، آویشن،

رازیانه و اكالیپتوس تهیه می شود و دارای اثرات ضد سرفه و خلط آور می باشد.

این گیاه در ایران جزو سبزی‎های خوراکی است و به صورت خام و پخته در غذاها مصرف می‎

شود.

دارای خاصیت بادشكن و همچنین دافع كرم می باشد.

به صورت دم كردنی در رفع گرفتگی معده و روده موثر می باشد.

كشف تركیبات ضد درد در گیاه مرزه:

نشریه “پزشكی مستند مكمل و جایگزین” در جدید ترین شماره ماه مارس خود نتایج تحقیقات

یك گروه چهار نفری از پژوهشگران دانشگاه صنعتی شریف و دانشگاه تهران را به چاپ رسانده

كه نشان می‌ دهد چهار تركیب شیمیایی ضد درد در گیاه مرزه وجود دارد.

گیاهی كه در این تحقیق استفاده شده با نام علمی(Satureja hortensis ) “ساتوریا

خوزستانیكا” شناخته می ‌شود كه محل رویش طبیعی آن در استان‌های خوزستان و لرستان

است و در گویش محلی به نام “مرزه خوزستانی” شناخته می‌ شود.

رویش مرزه خوزستانی نه تنها در این استان، بلكه در سایر استان‌های جنوبی تا میانه ایران نیز

وجود دارد.

آن چه در تحقیق جدید به آن اشاره شده وجود تركیبات شیمیایی با خواص ضد التهابی و ضد

درد در نمونه‌هایی از گیاه است كه نه به شكل وحشی، بلكه به صورت دستی كاشته

شده‌اند.

پیش از این به خواص 2 تركیب از 4 ?تركیب شیمیایی موجود در قسمت برگ و ساقه مرزه

اشاره شده بود. این دو تركیب عبارتند از: بتا سیتروزول و اسید اورسولیك. به عنوان مثال

تركیب بتا سیتروزول كه در بادام زمینی نیز وجود دارد، منجر به توقف رشد غده پروستات در

حیوانات آزمایشگاهی می ‌شود.

همچنین گزارش‌های متعددی مبنی بر اثر ضد التهابی اسید اورسولیك برای درمان سوختگی‌

ها و نیز اثر بازدارندگی آن بر رشد تومورها منتشر شده است.

خواص ضد التهابی اسید اورسولیك منجر به استفاده وسیع از این تركیب در صنایع آرایشی

شده است.

تا كنون گزارش‌های مختلفی درباره وجود انواعی از روغن‌های ضروری در این گیاه به چاپ

رسیده است.

علاوه بر این، سه گزارش علمی مختلف در ایران در فاصله سال‌های 2003 تا 2005 میلادی، به

خواص ضد التهابی و ضد میكروبی این گیاه اشاره كرده‌ اند.

در بین مصارف بومی از گیاه مرزه در ایران می توان به استفاده از آن برای تسکین دندان درد

اشاره کرد.

تاثیر مرزه در درمان دردهای عصبی:

مصرف مرزه در درمان دردهای عصبی و نرمی استخوان تاثیر دارد.

به گزارش ایسنا،‌ اگر روزانه 100 گرم مرزه در 500 گرم آب جوشانده شود و تا 5 روز مصرف

گردد، علاوه بر این كه باعث تقویت معده می‌ شود، در رفع زخم روده نیز موثر است.

همچنین حمام ( بُخور ) جوشانده برگ های گیاه مرزه در رفع دردهای روماتیسمی ، عصبی و

نرمی استخوان نیز موثر است.

اثرات ضد انعقادی خون گیاه مرزه:

محققان تاثیر گیاه مرزه را بر افزایش فعالیت فاکتورهای انعقادی خون در حیوانات آزمایشگاهی

نشان دادند.

تحقیقات این پژوهشگران نشان می دهد که مصرف سه بار در روز گیاه مرزه و هر بار به میزان 50

 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن، موجب افزایش پروترومبین (PT) و پارشیال پروترومبین

(APTT) فعال شده می گردد که هر دو از فاکتورهای انعقادی خون می باشند.

کاهش چربی خون:

یک طرح تحقیقاتی که در آزمایشگاه مركز تحقیقات گیاهان دارویی لرستان به مدت یك سال

انجام شد، نشان داده است که گیاه “مرزه” با نام علمی “ساتوریا خوزستانیكا” اگر درست

مصرف شود، مانند داروهای شیمیایی میزان چربی خون را در بدن انسان كاهش می دهد.

لازم است پژوهشگران گیاه را پس از تبدیل به پودر، به شكل كپسول خوراكی درآورند تا برای

كنترل چربی خون افراد بیمار از آن استفاده کنند.

گیاه مرزه ، وزن را کاهش می دهد:

به گزارش شبکه خبر، پژوهشگران دانشگاه علوم پزشكی لرستان با بررسی گروهی از افراد

چاق دریافتند، افرادی كه از رژیم غذایی كم كالری همراه با مكمل گیاهی حاوی مرزه استفاده

می كنند، در كاهش وزن خود موفق تر از افرادی هستند كه فقط رژیم غذایی كم كالری مصرف

می كنند. پژوهشگران با توجه به نتایج این بررسی كه در مجله پزشكی دانشگاه علوم

پزشكی تبریز منتشر شد، برای كاهش وزن، رژیم غذایی كم كالری همراه با مكمل گیاه مرزه را

توصیه می كنند.

 

نکته های عارفانه و سودمند از آیةالله بهجت (قدّس سرّه).

 

دعاهای وارده در امکنه و ازمنۀ خاصّ [مکانها و زمانهای مخصوص] اختصاصی نیست، به گونه

ای که نتوان در وقت و یا جای دیگر خواند؛ بلکه این گونه دستورها به نحو تعدد مطلوب است.

[در محضر بهجت:1/21]

جهت دعا این امور لازم است: الف. ثنا و تعظیم وتمجید ساحت مقدس حضرت حقّ تبارک و

تعالی؛ ب. اقرار به گناهان و اظهار ندامت از آن، که تقریباً به منزلۀ توبه یا ملازم آن است؛ ج.

صلوات بر محمد و آل محمد که وسیله واسطۀ فیض هستند؛ د. بُکاء و گریه، و اگر نشد تباکی

[خود را وادار به گریه نمودن] ولو خیلی مختصر؛ هـ. و بعد از این ها، درخواست حاجت که در

این صورت برآورده شدن حاجت، برو برگرد ندارد… البته اگر این مطالب در سجده باشد،

مناسب تر است. [در محضر بهجت:1/343]

برای سلامتی چشم، بعد از نماز آیة الکرسی خوانده شود و پس از خواندن آن، دستها بر روی

چشمها گذاشته و بگوید: (أَللهُمَّ الحفَظ حَدَقَتَیَّ بِحَقِّ حَدَقَتی عَلِیِّ بنِ أَبیطالِبٍ أَمیرِالمُؤمِنینَ

(علیه السلام) : خدایا! به حق دو حدقۀ چشم حضرت علی بن ابی طالب امیرمؤمنان (علیه

السلام)، دو حدقۀ چشم مرا حفظ کن!) [در محضر بهجت:2/252]

برای شفای مریض، آب زمزم و تربت حضرت سیدالشهداء به مرّات عدیده، صدقه به مرّات عدیده

به افراد زیاد - اگر چه مبلغش زیاد هم نباشد - داده شود؛ سورۀ حمد هم از یک مرتبه تا صد

مرتبه افراد متعدد بخوانند، خیلی تأثیر دارد. علاوه بر این به رفقا هم بگویید دعا کنند. [فیضی از

ورای سکوت:227]

برای محفوظ ماندن هر صبح و غروب سه بار بگوید: (أَللهُمَّ اجعَلِنی فِی دِرعِکَ الحَصینَةِ الّتی

تَجعَلُ فیها مَن تُرید: خداوندا، مرا در زره نگهدارنده و قوی خود - که هر کس را بخواهی در آن

قرار می دهی - قرار بده!)[گوهرهای حکیمانه:14]

برای یافتن هر چه که گم شده یا دزدیده شده باشد (گرچه انسان باشد) این ذکر را بسیار

بخوانید… (أَصبَحتُ فی أَمانِ الله، أَمسیتُ فی جِوارِ الله: در پناه خدا صبح کردم؛ در پناه خدا وارد

شب شدم.)[گوهرهای حکیمانه:14]

کسی که می خواهد روزی اش فراوان شود، این ذکر را بسیار بگوید و در آغاز و پایان آن هم،

یک صلوات بفرستد… (أَغنِنی بِحَلالِِکَ عَنِ حَرامِکَ، وَ بِفَضلِکَ عَمَّن سِواک: خدایا! مرا به

وسیلۀ حلالت از حرام خویش بی نیاز کن، و با فضل و بخشش خودت، از هر چه غیر خودت بی

نیاز ساز!)[گوهرهای حکیمانه:14]

سؤال: برای دوری از ریاء چه باید کرد؟

جواب: با عقیدۀ کامل، اِکثار حوقله (یعنی زیاد بگوید: لا حَولَ وَ لا قُوَّةَ إلاّ بِالله).[به سوی

محبوب:70]

سؤال: برای درمان عصبانیّت چه کنیم؟

جواب: با عقیدۀ کامل، زیاد صلوات فرستادن: (أَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّد).[به سوی

محبوب:70]

سؤال: جهت علاج غرور، چه راهی را توصیه می فرمایید؟

جواب: بسمه تعالی، اِکثار حوقله (زیاد گفتن: لا حَولَ وَ لا قُوَّةَ إلاّ بِالله العَلیِّ العَظیم). [به سوی

محبوب:71]

سؤال: اینجانب به وسواس مبتلا هستم؛ لطفاً جهت برطرف شدن آن مرا راهنمایی فرمایید!

جواب: اِکثار تهلیل (زیاد گفتن: لا إله إلاّ الله)، علاج وساوس است. [به سوی محبوب:71]

در مورد اذکار و اوراد و قرائت و امثال اینها، انسان همیشه تحرّی [کوشش در جستجو] و

مراقبت نماید [که] چه عملی تا چه اندازه موافق با نشاط و حضور قلبی او است، همان را

اختیار کند. [به سوی محبوب:76]

در شداید و گرفتاریها، بهترین ذکر این است که از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به ما

رسیده: (لا حَولَ وَ لا قُوَّةَ إلاّ بِالله العَلیِّ العَظیم لاَمَلجَأ وَ لا مَنجأ مِنَ اللهِ إلاّ إلَیه). [نکته های

ناب:72]

برای دفع بلا و شرّ، این دعا نیز نافع است: (أَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِِهِ وَ أَمسِک عَنَّا السُّوءَ:

خداوندا! بر محمد و آل او درود فرست، و بدی را از ما باز دار!)[در محضر بهجت:1/343]
 

سؤال: چگونه در تمامی کارها و عبادات، اخلاص را فراموش نکنیم؟!

جواب: بسمه تعالی، در عبادات و تمام کارها اختیاراً راه ندهد، غیر از خدا را و غیر از یاد او را. و

همین راهِ منحصر سعادت است![به سوی محبوب:76]

سؤال: چه کنیم تمرکز فکر پیدا کنیم؟

جواب: اذکاری که برای جمع کردن فکر مؤثر است، مثل: (لا إله إلاّ الله) را زیاد بگویید.[فیضی از

ورای سکوت:228]

سؤال: زن و شوهری که بینشان خیلی اختلاف است، چه باید بکنند؟

جواب: هر کدامشان که می خواهد رفع اختلاف شود یا فرد دیگر، صدقۀ متعدّد، به افراد متعدّد،

به دفعات زیاد بدهند و برای اصلاح ذات البین زیاد هم دعا بکنند. [فیضی از ورای سکوت:229]

منبع: پایگاه اینترنتی دفتر مرحوم آیةالله بهجت (قدس سره)

 

20 اخلاق زن نسبت به شوهر.

 

زیور اطاعت از شوهر به گردن آویز:

1- پیامبر عزیز خدا صلی الله علیه و آله می فرمایند: ان للرجل حقا علی امراته اذا

دعاها ترضیه واذا امرها لا تعصیه ولا تجاوبه بالخلاف ولا تخالفه [1].

مرد حقی بر زنش دارد [و آن حق این است که] چنانچه او را صدا زند پاسـخ دهد، و هنگامی

که او را دستوری دهد[2] سرپیچی نکند و پاسـخ مخالف ندهد و با او مخالفت نورزد.

باران عشق و محبت:

2- امام رضا علیه السلام می فرمایند: اعلم ان النسآء شتی فمنهن الغنیمة

والغرامة و هی المتحببة لزوجها والعاشقة له[3].

بدان که زنان گوناگونند، برخی از آنان دستاوردی گرانبها و تاوان [رنج های آدمی] هستند و این

زن کسی است که به شوهرش محبت می کند و عاشق اوست.

رضایت و شفاعت:

3- امام باقر علیه السلام می فرمایند: لا شفیع للمراة انجح عند ربها من رضا زوجها

 [4].

برای زن هیچ شفیعی نزد پروردگارش به اندازه رضایت شوهرش سودمندتر نیست.

عطر مهر و محبت:

۴- پیامبر عزیز خدا صلی الله علیه و آله می فرمایند: للرجل علی المراة ان تلزم

بیته وتودده وتحبه وتشفقه وتجتنب سخطه وتتبع مرضاته وتوفی بعهده ووعده

 [5].

حق مرد بر زن این است که [زن] ملازم خانه او باشد، و به شوهرش دوستی و محبت و

دلسوزی کند، و از خشم وی دوری گزیند، و آنچه را مورد رضایت اوست انجام دهد، و به پیمان و

وعده وی وفادار باشد.

 

سرانجام ناسپاسی:

۵- امام صادق علیه السلام می فرمایند: «ایما امراة قالت لزوجها: ما رایت قط من

وجهک خیرا فقد حبط عملها [6].

هر زنی به شوهرش بگوید: من از تو هرگز خیری ندیدم، [ثواب] کارش از بین می رود.

لجبازی هرگز:

۶- پیامبر عزیز خدا صلی الله علیه و آله می فرمایند: خیر نسائکم الودود الولود

المؤاتیة وشرها اللجوج [7].

بهترین زنانتان زنی است که با محبت، فرزندآور و سازگار باشد، و بدترین آنان زنی است که

لجباز باشد .»

خشمگین کردن شوهر هرگز:

۷- پیامبر عزیز خدا صلی الله علیه و آله می فرمایند: «طوبی لامراة رضی عنها

زوجها [8].

خوشا به حال زنی که شوهرش از او راضی باشد .»

اذیت نکن:

8- پیامبر عزیز خدا صلی الله علیه و آله می فرمایند: من کان له امراة تؤذیه لم

یقبل الله صلاتها ولا حسنة من عملها حتی تعینه وترضیه وان صامت الدهر وقامت

واعتقت الرقاب وانفقت الاموال فی سبیل الله وکانت اول من ترد النار ثم قال:

وعلی الرجل مثل ذلک الوزر والعذاب اذا کان لها مؤذیا ظالما [9].

کسی که زنی دارد که [آن زن] به او آزار می رساند، خداوند نماز و کارهای نیک زن را نمی

پذیرد تا اینکه به مرد کمک و او را راضی کند، اگر چه این زن تمام عمر را روزه بگیرد و نماز

بخواند و بندگان را آزاد و دارایی [اش] را در راه خدا انفاق کند . و این زن نخستین کسی است

که وارد آتش جهنم می شود . سپس حضرت فرمودند: مرد نیز چنین گناه و عذابی دارد اگر

زنش را آزار رساند و [به او] ستم کند.

بزرگداشت شوهر، آزار نرساندن و مطیعش بودن:

۹- امام صادق علیه السلام می فرمایند: . . . سعیدة سعیدة امراة تکرم زوجها ولا

تؤذیه وتطیعه فی جمیع احواله [10].

خوشا به سعادت و خوشا به سعادت آن زنی باد که شوهرش را بزرگ دارد و به او آزار نرساند و

همیشه از شوهرش فرمانبری کند .

چشمداشت بجا و منطقی:

1۰- پیامبر عزیز خدا صلی الله علیه و آله می فرمایند: لا یحل للمراة ان تتکلف

زوجها فوق طاقته [11].

برای زن جایز نیست که شوهرش را به بیش از توانایی اش مجبور کند.

مهمان، با اجازه شوهر:

11- پیامبر عزیز خدا صلی الله علیه و آله می فرمایند: ایها الناس ان لنسآءکم

علیکم حقا ولکم علیهن حقا حقکم علیهن [ . . . ان ] لا یدخلن احدا تکرهونه بیوتکم

الا باذنکم [12].

مردم! زن های شما بر شما حقی دارند و شما هم بر آنان حقی دارید . حق شما بر آنان این

است که کسی را که شما رضایت ندارید، بدون اجازه به منزلتان وارد نکنند.

هم به استقبالش برو و هم او را بدرقه کن:

1۲- مردی خدمت رسول خدا صلی الله علیه و آله آمد و عرض کرد: همسری دارم که هرگاه وارد

خانه می شوم به استقبالم می آید، و چون از خانه بیرون می روم بدرقه ام می کند و زمانی

که مرا اندوهگین می بیند می گوید: اگر برای رزق و روزی [و مخارج زندگی ] غصه می خوری،

بدان که خداوند آن را به عهده گرفته است و اگر برای آخرت خود غصه می خوری، خدا اندوهت

را زیاد کند [و بیشتر به فکر آخرت باشی . ] رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: «ان لله

عمالا و هذه من عماله لها نصف اجر الشهید [13]. برای خدا کارگزارانی [در روی زمین] است و

این زن یکی از کارگزاران خداست که پاداش او برابر با نیمی از پاداش شهید است.

 

در این کارها نیز به او کمک کن:

13- پیامبر عزیز خدا صلی الله علیه و آله می فرمایند: ایما امراة اعانت زوجها علی

الحج والجهاد او طلب العلم اعطاها الله من الثواب ما یعطی امراة ایوب علیه

السلام [14].

هر زنی که در حج و جهاد و دانش اندوزی به شوهرش کمک کند، خداوند آن پاداشی را که به

زن حضرت ایوب علیه السلام داده است، به او می دهد.

شهری در بهشت خدا:

1۴- امام صادق علیه السلام می فرمایند: ما من امراة تسقی زوجها شربة من مآء

الا کان خیرا لها من عبادة سنة صیام نهارها وقیام لیلها ویبنی الله لها بکل شربة

تسقی زوجها مدینة فی الجنة وغفر لها ستین خطیئة [15].

هر زنی که به شوهرش مقداری آب دهد، برای او بهتر از عبادت یک سال است که روزهایش

روزه باشد و شب هایش عبادت کند . و خداوند به جای هر مقدار آبی که به شوهرش

بنوشاند، شهری در بهشت برایش می سازد و شصت گناهش را می آمرزد.

تامین امنیت روانی همسر:

1۵- پیامبر عزیز خدا صلی الله علیه و آله می فرمایند: حق الرجل علی المراة انارة

 السراج واصلاح الطعام وان تستقبله عند باب بیتها فترحب وان تقدم الیه الطست

والمندیل وان توضئه وان لاتمنعه نفسهآ الا من علة [16].

 

حق مرد بر زن این است که چراغ خانه را روشن سازد; غذای مطبوع فراهم کند; و تا در خانه

اش به پیشواز او برود و به او خوشامد بگوید; و تشت آب و حوله را برای او آماده کند و دست

های او را بشوید; و بدون دلیل (عذر شرعی) مانع شوهر نسبت به نفس خودش نشود.

رحمت خدا از آن کدبانویان است:

1۶- امام صادق علیه السلام از پیامبر عزیز خدا صلی الله علیه و آله روایت می

 کند: ایما امراة دفعت من بیت زوجها شیئا من موضع الی موضع ترید به صلاحا نظر

الله الیها ومن نظر الله الیه لم یعذبه [17].

 

هر زنی که در خانه شوهرش چیزی را برای سامان دادن وضع خانه جابه جا کند، خداوند نظر

[رحمت] به او می کند . و هر کس مورد نظر [رحمت] خدا قرار گیرد، خدا عذابش نمی کند.

خوشبوترین عطر، زیباترین لباس، نیکوترین زینت:

1۷- پیامبر عزیز خدا صلی الله علیه و آله درباره حق شوهر بر زن می فرمایند:

 علیها ان تطیب باطیب طیبها وتلبس احسن ثیابها وتزین باحسن زینتها [18].

بر زن است که [برای شوهرش ] خوشبوترین عطرهایش را بزند و قشنگترین لباس هایش را

بپوشد، و از زیباترین زینت هایش استفاده کند.

هنر آشپزی:

1۸- امام صادق علیه لسلام می فرمایند: خیر نسآءکم الطیبة الریح الطیبة الطبیخ

التی اذا انفقت انفقت بمعروف وان امسکت امسکت بمعروف فتلک عامل من عمال

الله وعامل الله لایخیب ولایندم [19].

بهترین زنان شما زنی است که دارای بویی خوش و دست پختی خوب باشد . هنگامی که

خرج می کند، بجا خرج کند، و هنگامی که خرج نمی کند بجا از خرج کردن خودداری ورزد .

چنین زنی کارگزاری از کارگزاران خداست و کارگزار خدا نه ناامید می شود و نه پشیمان.

آرایش فقط برای شوهر:

19- پیامبر عزیز خدا صلی الله علیه و آله می فرمایند: ان من خیر نسآءکم . . .

 المتبرجة من زوجها الحصان عن غیره [20].

بهترین زنان شما آن زنی است که برای شوهرش آرایش و زینت می کند، اما از بیگانگان خود

را می پوشاند.

از تو سپاسگزارم:

امام علیه السلام می فرمایند: خیر نسآءکم التی ان اعطیت شکرت وان منعت

رضیت [21].

بهترین زنان شما آن زنی است که چون به او چیزی داده شود، سپاسگزاری کند و اگر به او

چیزی داده نشود راضی باشد.

 

[1] مستدرک الوسائل، ج ۱۴، ص ۲۴۳ .

[2] البته دستورهای شوهر باید مخالف با موازین اسلامی نباشد .

[3] مستدرک الوسائل، ج ۱۴، ص ۱۶۱ .

[4] سفینة البحار، ج ۱، ص ۵۶۱ .

[5] مستدرک الوسائل، ج ۱۴، ص ۲۴۴ .

[6] وسائل الشیعة، ج ۱۴، ص ۱۱۵ .

[7] مستدرک الوسائل، ج ۱۴، ص ۱۶۲ .

[8] وسائل الشیعة، ج ۱۴، ص ۱۵۵ .

[9] وسائل الشیعة، ج ۱۴، ص ۱۱۶ .

[10] بحارالانوار، ج ۱۰۳، ص ۲۵۲ .

[11] مستدرک الوسائل، ج ۱۴، ص ۲۴۲ .

[12] بحارالانوار، ج ۷۶، ص ۳۴۸ .

[13] وسائل الشیعه، ج ۱۴، ص ۱۷ .

[14] وسائل الشیعه، ج ۱۴، ص ۲۰۱ .

[15] وسائل الشیعة، ج ۱۴، ص ۱۲۳ .

[16] مستدرک الوسائل، ج ۱۴، ص ۲۵۴ .

[17] وسائل الشیعة، ج ۱۵، ص ۱۷۵ .

[18] الکافی، ج ۵، ص ۵۰۸ .

[19] وسائل الشیعة، ج ۱۴، ص ۱۵ .

[20] بحارالانوار، ج ۱۰۳، ص ۲۳۵ .

[21] بحارالانوار، ج ۱۰۳، ص ۲۳۹ .

  

علامه جعفری در معرض آزمایش.

 

 از علامه جعفری می پرسند چی شد که به این کمالات رسیدی؟

ایشان در جواب خاطره ای ازدوران طلبگی تعریف میکنند و اظهار میکنند که هر چه دارند از

کراماتی است که به دنبال این امتحان الهی نصیبشان شده :«ما در نجف در مدرسه صدر

اقامت داشتیم . خیلی مقید بودیم که ، در جشن ها و ایام سرور ، مجالس جشن بگیریم ، و

ایام سوگواری را هم، سوگواری می گرفتیم ، یک شبی مصادف شده بود با ولادت حضرت

فاطمه زهرا (سلام الله عليها) اول شب نماز مغرب و عشا می خواندیم و یک شربتی می

خوردیم آنگاه با فکاهیاتی مجلس جشن وسرور ترتیب می دادیم.

یک آقایی بود به نام آقا شیخ حیدر علی اصفهانی ، که نجف آبادی بود، معدن ذوق بود . او که

، می آمد من به الکفایه ، قطعا به وجود می آمد جلسه دست او قرار می گرفت، آن ایام

مصادف شده بود با ایام قلب الاسد (۱۰الی ۲۱ مرداد ) که ماه خرما پزان می گوییم نجف با ۲۵

و یا ۳۵ درجه خیلی گرم می شد. آن سال در اطراف نجف باتلاقی درست شده بود و پشه

های بوجود آمده بود که عربهای بومی را اذیت می کرد ما ایرانیها هم که ، اصلا خواب و

استراحت نداشتیم . آن سال آنقدر گرما زیاد بود که ، اصلا قابل تحمل نبود نکته سوم اینکه

حجره من رو به شرق بود. تقریبا هم مخروبه بود . من فروردین را در آنجا بطور طبیعی مطالعه

می کردم و میخوابیدم . اردیبهشت هم مقداری قابل تحمل بود ولی دیگر از خرداد امکان

استفاده ازحجره نبود . گرما واقعا کشنده بود ، وقتی می خواستم بروم از حجره کتاب بردارم

مثل این بود که با دست نان را از داخل تنور بر می دارم ، در اقل وقت و سریع.

با این تعاریف این جشن افتاده بود به این موقع ، در بغداد و بصره و نجف، گرما ، تلفات هم

گرفته بود ، ما بعد از شب نشستیم ، شربت هم درست شد ، آقا شیخ حیدر علی اصفهانی

که ، کتابی هم نوشته بنام « شناسنامه خر» آمد. مدیر مدرسه مان ، مرحوم آقا

سیداسماعیل اصفهانی هم آنجا بود ، به آقا شیخ علی گفت : آقا شب نمی گذره ، حرفی

داری بگو ، ایشان یک تکه کاغذ روزنامه در آورد. عکس یک دختر بود که ، زیرش نوشته بود «

اجمل بنات عصرها » « زیباترین دختر روزگار » گفت : آقایان من درباره این عکس از شما

سوالی می کنم . اگر شما را مخیر کنند بین اینکه با این دختر بطور مشروع و قانونی ازدواج

کنید - از همان اولین لحظه ملاقات عقد جاری شود و حتی یک لحظه همخلاف شرع نباشد - و

هزار سال هم زندگی کنید، با کمال خوشرویی و بدون غصه ، یا اینکه جمال علی (عليه

السلام) را مستحبا زیارت و ملاقات کنید . کدام را انتخاب می کنید

سوال خیلی حساب شده بود . طرف دختر حلال بود و زیارت علی (عليه السلام) هم

مستحبی. گفت آقایان واقعیت را بگویید . جا نماز آب نکشید ، عجله نکنید ، درست جواب

دهید. اول کاغذ را مدیر مدرسه گرفت و نگاه کرد و خطاب به پسرش که در کنارش نشسته بود

بالهجه اصفهانی گفت : سید محمد! ما یک چیزی بگوئیم نری به مادرت بگوئی ها؟ معلوم شد

نظر آقا چیست. شاگرد اول ما نمره اش را گرفت! همه زدند زیر خنده.

 

کاغذ را به دومی دادند. نگاهی به عکس کرد و گفت: آقا شیخ علی، اختیار داری، وقتی آقا

(مدیرمدرسه) اینطور فرمودند مگر ما قدرت داریم که خلافش را بگوئیم. آقا فرمودند دیگه! خوب

در هر تکه خنده راه می افتاد. نفر سوم گفت : آقا شیخ حیدر این روایت از امام علی (عليه

السلام) معروف است که فرموده اند « یا حارث حمدانی من یمت یرنی » (ای حارث حمدانی

هر کی بمیرد مرا ملاقات می کند) پس ما انشاالله در موقعش جمال علی (عليه السلام) را

ملاقات میکنیم! باز هم همه زدند زیر خنده، خوب اهل ذوق بودند. واقعا سوال مشکلی بود.

 

یکی از آقایان گفت: آقا شیخ حیدر گفتی زیارت آقا مستحبی است؟ گفتی آنهم شرعی صد

در صد؟ آقا شیخ حیدر گفت : بلی. گفت: والله چه عرض کنم (باز هم خندهحضار)!.

نفر پنجم من بودم. این کاغذ را دادند دست من. دیدم که نمی توانم نگاه کنم، کاغذ را رد کردم

به نفر بعدی، گفتم: من یک لحظه دیدار علی (عليه السلام) را به هزاران سال زناشویی با این

زن نمی دهم. یک وقت دیدم یک حالت خیلی عجیبی دست داد. تا آن وقت همچو حالتی

ندیده بودم. شبیه به خواب و بیهوشی بلند شدم. اول شب قلب الاسد وارد حجره ام شدم،

حالت غیر عادی، حجره رو به مشرق دیگر نفهمیدم، یکبار به حالتی دستیافتم. یک دفعه دیدم

یک اتاق بزرگی است یک آقایی نشسته در صدر مجلس، تمام علامات و قیافه ای که شیعه و

سنی در باره امام علی (عليه السلام) نوشته در این مرد موجود است. یک جوانی پیش من در

سمت راستم نشسته بود. پرسیدم این آقا کیست؟ گفت : این آقا خود علی (عليه السلام)

است، من سیر او را نگاه کردم. آمدم بیرون، رفتم همان جلسه، کاغذ رسیده دست نفر نهم یا

دهم، رنگم پریده بود. نمی دانم شاید مرحوم شمس آبادی بود خطاب به من گفت : آقاشیخ

محمد تقی شما کجا رفتید و آمدید؟ نمی خواستم ماجرا را بگویم، اگر بگم عیششون بهم

می خوره، اصرار کردند و من بالاخره قضیه را گفتم و ماجرا را شرح دادم، خیلی منقلب شدند.

خدا رحمت کند آقا سید اسماعیل ( مدیر) را خطاب به آقا شیخ حیدر گفت: آقا دیگر از این

شوخی ها نکن، ما را بد آزمایش کردی.« این از خاطرات بزرگ زندگی مناست.»

 

 

نصیحت پدرانه.

 

ble>

 

 


 

امام زين العابدين

رفاقت مكن !


با «دروغگو» ؛ زيرا او مطالب را برخلاف واقع نشان مى دهد. دور را نزديك و نزديك

 را به تو دور جلوه مى دهد.


با «گناهكار و لاابالى » ؛ زيرا او تو را به بهاى يك لقمه يا كمتر از آن مى فروشد.

با «بخيل » ؛ كه او از كمك مالى به تو آن گاه كه بسيار به او نيازمندى ، مضايقه مى كند.


با «احمق » ؛ زيرا او مى خواهد به تو سودى برساند ولى (بواسطه حماقتش ) به

 تو زيان مى رساند.

با «قاطع رحم » ؛ كه او در سه جاى قرآن مورد لعن و نفرين قرار گرفته است .

تلخيص از بحار الانوار: ج 74، ص 196 و 208 و جلد 78، ص 137 با تفاوت مختصر.

pan style="font-family: tahoma,arial,helvetica,sans-serif;">به امام محمد باقر فرمود: فرزندم ! با پنج كس همنشينى و

دعای روز30ماه مبارک رمضان.

 

 اللهمّ اجْعَلْ صیامی فیهِ بالشّکْرِ والقَبولِ علی ما تَرْضاهُ ویَرْضاهُ الرّسولُ مُحْکَمَةً

فُروعُهُ بالأصُولِ بحقّ سَیّدِنا محمّدٍ وآلهِ الطّاهِرین والحمدُ للهِ ربّ العالمین.

خدایا قرار بده روزه مرا در این ماه مورد قدردانی و قبول بر طبق خشنودی تو و پسند رسول تو

باشد و استوار اشد فرعش بر اصل به حق مولای ما حضرت محمد(ص)و خاندان پاکش و

ستایش خاص پروردگار جهانیان است.

شرح دعا:

خدایا قرار بده روزه مرا در این ماه مورد قدردانی و قبول بر طبق خوشنودی تو و پسند رسول تو

باشد و استوار باشد فرعش بر اصل به حق آقای ما محمد و خاندان پاکش و ستایش خاص

پروردگار جهانیان است.

ارزش هر طاعت به مقبولیت آن است. تا نماز ما قبول نشود ارتقا نمی‌یابد و بالا نمی‌رود تا روزه

ما پذیرفته نشود اثرگذار نیست و ارجی و اوجی ندارد قبول اعمال به نیت و اخلاص و تقید و

عبودیت در برابر خداست.

سی روز روزه گرفتیم و نماز به پا داشتیم امروز از او می‌خواهیم روزه‌مان را مقرون به شکر و

قبول قرار بده و آن گونه که تو و رسولت از آن راضی باشند.

آری، خداوند روزه‌ای را ارزش می‌نهد و می‌پذیرد که آمیزه‌ای از پرهیز و ایمان باشد. در این حال

شکر و سپاس الهی نسبت به عبادت بنده، همان مهر قبول اوست او آن هنگام طاعت را قبول

می‌کند که «خداپسند» باشد الگو گیری از سنت‌های او اطاعت و رضایت خدا را به همراه دارد.

طاعت و عبادتی که آلوده گناه باشد ارزشی ندارد دهانی که به روزه بسته شده اما به غیبت و

تهمت همواره گشوده است، مهر روزه را هم شکسته!

شنیده‌ایم زنی زبان به غیبت گشود در حالی که روزه بود، پیامبر فرمود: برو بخور! دیگر روزه

نیستی!

از خدا می‌طلبیم دل و زبانمان را از گناه دور بدارد و روزه ما را مقبول و مورد رضایت خود پیامبر و

اهل‌بیتش قرار دهد. و مهر «شکر» و «قبول» آن‌ها را بر آن ثبت کند.

رضایت و خشنودی خدا در چیست و چگونه خداوند از انسان راضی می‌شود؟ 

 رضایت و خشنودی خدا امری نسبی است، به این معنا که خداوند مجموعه قوانینی را برای

تکامل و پیشرفت بشریت و سعادت و خوشبختی آنان فرستاده است، آن قوانین تشریعی که

به صورت وحی و کتاب آسمانی و تفسیر و تفصیل آن توسط اولیای الهی و معصوم در اختیار

انسان قرار گرفته، مجموعه‌ای از بایدها و نبایدها را تشکیل می‌دهد، انسان کامل کسی است

که با اطاعت کلیه قوانین الهی، رضایت و خشنودی خدا را کسب کرده باشد، از سویی می

دانیم همه انسان‌ها از لحاظ معرفت و شناخت، ایمان و معنویت، اطاعت و تسلیم پذیری

عملی فرمان الهی یکسان نیستند، خداوند از چهارده معصوم(ع) راضی و خشنود است، چنان

که از سلمان و ابوذر و مقداد نیز رازی و خضوعند است. اما میزان و نسبت رضایت مندی خداوند

به میزان عمل آنان از لحاظ کمیت و کیفیت و اخلاص و معرفت آنان بستگی دارد.

از سویی میدانیم برخی اعمال از ویژگی‌های برتر و ممتازی برخوردارند، به گونه‌ای که می‌توان

آن‌ها را به عنوان اصول و زیر کارهای جلب رضایت و خشنودی خداوند دانست. باید به قرآن که

زبان خداوند است، مراجعه نمود و از زبان او کشف کرد که انجام چه کارهایی موجب جلب

رضایت حضرتش می گردد. رضایت و خشنودی خدا در بیش از سی آیه بیان شده است.

 

منجی ادیان دیگر چه نام دارد.

 

منجي اديان ديگر چه نام دارند ؟ اين منجي ها دنيوي است يا اخروي ؟ و بر نامه آنها چيست ؟

در زمان او ديگر جايي براي زشتي و ظلم نيست.

بنابر اين ظهور منجي حادثه‌اي بزرگ مربوط به عالم دنيا مي‌باشد.

ب. در كتاب‌هاي مربوط به مذاهب به نام‌ها و القاب مختلفي بر مي‌خوريم مثلاً:

ـ در مذهب يهود: سرور ميكائيلي، عزير، منحاس، ماشيع؛

ـ در مذهب مسيحيت: مهميد آخر، مسيح، پسر انسان؛

ـ در مكتب زرتشت: سوشيانس؛

ـ در مكتب هندوها: ويشنو، منصور، فرخنده؛

ـ در مكتب بودا: مايتريا، بوداي پنجم؛

ـ در مذهب اسلام: مهدي، قائم؛

ج. امام مهدي(ع) منجي عالم بشريت است. بايد توجه داشت منجي در همه مذاهب منجي

بشريت است. او مي‌آيد تا عدالت را در همه‌ي جهان پياده كند و مردمان را تحت دين واحد گرد

آورد. و چون هر مذهب و مكتب خود را بر حق مي‌داند لذا منجي جهان را از خود برمي‌شمارد.

ما مسلمانان كه دين اسلام را آخرين دين الهي مي‌دانيم معتقديم امام مهدي(ع) از فرزندان

پيامبر(ص) و حضرت فاطمه(س) مي‌باشد كه با آمدنش عدالت فراگير شده و دين مقدس

اسلام در سرتاسر جهان گسترش مي‌يابد. خداوند مي‌فرمايد: « هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ

بِالْهُدى وَ دِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ»(توبه، 33).

و پيامبر(ص) فرمود: مهدي از فرزندان من است خداوند به واسطه او جهان را پر از عدل و داد

مي‌كند همانگونه كه پر از ظلم و جوب شده است.

گفتني است با توجه به روايات متعدد و معتبري كه از وجود مقدس پيامبر(ص) درباره ظهور امام

مهدي(ع) صادر شده است، عموم مسلمانان ـ چه شيعه و چه اهل سنت ـ معتقد به ظهور آن

بزرگوار هستند. حتي عموم اهل سنت همانند شيعه، ايشان را از فرزندان پيامبر و حضرت زهرا

(س) مي‌دانند. البته تفاوت مهمي كه ميان شيعه و اهل تسنن است اينكه شيعه معتقد

است: امام مهدي(ع) فرزند امام حسن عسكري(ع) است كه در سامرا به دنيا آمده است. اما

اهل تسنن معتقد به ولادت ايشان نيستند، بلكه مي‌گويند در آخر الزمان به دنيا مي‌آيد.

 

تشرف یک زن انگلیسی تازه مسلمان.

 

 

یکی از هموطنان ایران یک سال در ایام محرم به انگلستان سفر کرده بود. یک روز که به منزل

یکی از دوستان دعوت شده بود وقتی وارد حیاط منزل شد , با تعجب دید که آنجا نیز بساط

دیگ و آتش و نذری امام حسین (ع) برپاست ، همه پیراهن مشکی بر تن کرده و شال عزا به

گردن آویخته و عزادار حضرت سید الشهداء اباعبدالله الحسین (ع) هستند . در این میان متوجه

یک زوج جوان که خیلی عاشقانه در مجلس امام حسین (ع) فعالیت می کردند ، شد و وقتی

از حال آنها جویا شد ، متوجه شد که آن دو مسیحی بوده اند و مسلمان شده اند و هر دو

پزشک هستند. مرد متخصص قلب و عروق و زن هم فوق تخصص زنان.

برایش جالب بود که در انگلستان ، مردم این طور عاشق اهل بیت (ع) باشند و مخصوصا دو

پزشک مسیحی ، مسلمان شوند و با این شور و حال و با کمال تواضع در مجلس امام حسین

(ع) نوکری کنند.

کمی نزدیکتر رفت , با آن زن تازه مسلمان شروع به صحبت کردن نمود و از او پرسید که به چه

علت مسلمان شده و علت این همه شور و هیجان و عشق و محبت چیست ؟

او گفت : درست است ، شاید عادی نباشد ، اما من دلم ربوده شده ، عاشق شدم و این

شور و حال هم که می بینی به خاطر محبت قلبی من است.

از او پرسید : دلربای تو کیست ؟ چه عشقی و چه محبتی ؟!

پاسخ داد : من وقتی مسلمان شدم ، همه چیز این دین را پذیرفتم ، به خصوص این که به

شوهرم خیلی اطمینان داشتم و می دانستم بی جهت به دین دیگری رو نمی آورد . نماز و

روزه و تمام برنامه ها و اعمال اسلام را پذیرفتم و دیگر هیچ شکی نداشتم . فقط در یک چیز

شک داشتم و هر چه می کردم دلم آرام نمی گرفت و آن مساله آخرین امام و منجی این دین

مقدس بود که هرچه فکر می کردم برایم قابل هضم نبود که شخصی بیش از هزار سال عمر

کرده باشد و باز در همان طراوت و جئانی ظهور کند واصلا پیر نشود.

در همین سرگردانی به سر می بردم تا اینکه ایام حج رسید و ما هم رهسپار خانه خدا

شدیم . شاید شما حج را به اندازه ما قدر ندانید. چون ما تازه مسلمانیم و برای یک تازه

مسلمان خیلی جالب و دیدنی است که باشکوه ترین مظاهر دین جدیدش را از نزدیک ببیند.

وقتی اولین بار خانه کعبه را دیدم ، به طوری متحول شدم که تا به آن موقع این طور منقلب

نشده بودم . تمام وجودم می لرزید و بی اختیار اشک می ریختم و گریه می کردم . روز عرفه

که به صحرای عرفات رفتیم ، تراکم جمعیت آن چنان بود که گویا قیامت برپا شده و مردم در

صحرای محشر جمع شده بودند. ناگهان در آن شلوغی جمعیت متوجه شدم که کاروانم را گم

کرده ام ، هوا خیلی گرم بود و من طاقت آن همه گرما را نداشتم ، سیل جمعیت مرا به این

سو و آن سو می برد ، حیران و سرگردان ، کسی هم زبانم را نمی فهمید ، از دور چادرهایی را

شبیه به چادرهای کاروان لندن می دیدم ، با سرعت به طرف آنها می رفتم ، ولی وقتی نزدیک

می شدم متوجه می شدم که اشتباه کرده ام . خیلی خسته شدم ، واقعا نمی دانستم چه

کنم . دیگر نزدیک غروب بود که گوشه ای نشستم و شروع کردم به گریه کردن ، گفتم : خدایا

خودت به فریادم برس ! در همین لحظه دیدم جوانی خوش سیما به طرف من می آید . جمعیت

را کنار زد و به من رسید . چهره اش چنان جذاب و دلربا بود که تمام غم و ناراحتی خود را

فراموش کردم . وقتی به من رسید با جملاتی شمرده و با لهجه انگلیسی فصیح به من گفت :

« راه را گم کرده ای ؟ بیا تا من قافله ات را به تو نشان دهم . » او مرا راهنمایی کرد و چند

قدمی بر نداشته بودیم که با چشم خود «کاروان لندن » را دیدم ! خیلی تعجب کردم که به این

زودی مرا به کاروانم رسانده است . از او حسابی تشکر کردم و موقع خداحافظی به من گفت :

« به شوهرت سلام مرا برسان » . من بی اختیار پرسیدم : بگویم چه کسی سلام رسانده ؟

او گفت : « بگو آن آخرین امام و آن منجی آخرالزمان که تو در رمز و راز عمر بلندش سرگردانی !

من همانم که تو سرگشته او شده ای !» تا به خودم آمدم دیگر آن آقا را ندیدم وهر چه

جستجو کردم ، پیدایش نکردم . آنجا بود که متوجه شدم امام زمان عزیزم را ملاقات کرده ام و

به این وسیله طول عمر حضرت نیز برایم یقینی شد.

از آن سال به بعد ایام محرم ، روز عرفه ، نیمه شعبان و یا هر مناسبت دیگری که می رید من .

شوهرم عاشقانه و به عشق آن حضرت خدمتش را می کنیم و آرزوی ما دیدن دوباره اوست .

کتاب ملاقات با امام زمان در عصر حاضر -ابوالفضل سبزی

 

 

آثار روانی نماز.

 تاثیر نماز بر بیماری افسردگی


حضرت علی (ع) :

” خداوند هر گاه خیری بر بنده اش بخواهد به او كم خوابی و كم خوری و كم حرفی را تلقین


می كند .”


در مقاله گذشته از تاثیر نماز بر بهداشت خواب به نكته ای اشاره كردیم . حال در ادامه همان


موضوع باید گفت كه دانش پزشكی ظرف چند دهه اخیر موفق به اكتشاف مهمی پیرامون


خواب شده است و آن كشف بخشی مهم در طول خواب انسان به نام خواب REM بوده است .


(1) پس از آنكه حدود 45 دقیقه از به خواب رفتن انسان گذشت ، مرحله REM آغاز می شود و


به مدت كوتاهی حدود 10 تا 15 دقیقه ادامه می یابد .


در طول مرحله REM از خواب ، به طرز اسرار آمیزی تمام عضلات اسكلتی بدن از كار می افتد و


شخص كاملا بی حركت می شود و نوار مغزی شخص به جای حالت خواب ، حالت بیداری


كامل را نشان می دهد . بطوریكه در این حالت مغز از فعالیت بالایی برخوردار است .


در طی REM درجه حرارت بدن و ضربان قلب به طور غیر منتظره بالا می رود و حركات سریعی در


چشمان فرد دیده می شود كه وجه تسمیه این مرحله نیز می باشد ( مرحله حركات سریع


چشم RAPID EYE MOVEMENT) و چنانچه شخص را در این حالت بیدار كنیم به احتمال بسیار


قوی ابراز می كند كه در حال خواب دیدن بوده است . مرحله REM پس از 10 تا 15 دقیقه


متوقف می شود و پس از آن در طول خواب و به طور دوره ای و بطور منظم تكرار می شود . با


این وجود كل دوران R EM در طول یك خواب 8 ساعتی در اشخاص طبیعی 90 دقیقه خواهد بود


و قسمت اعظم آن در ساعات نزدیك به صبح به وقوع می پیوندد.


امروزه دانش پزشكی به اثبات رسانده است كه در بیماری افسردگی یكی از تظاهرات مهم ،


افزایش یافتن طول خواب REM نسبت به میزان طبیعی است . بطوریكه شخص افسرده به


میزانی بیش از سایر اشخاص خواب می بیند . یعنی زمان بیشتری را در مرحله REM بسر می


برد .


از این جهت یك مبنای مهم در تولید داروهای ضد افسردگی ایجاد داروهایی است كه كاهش


دهنده مرحله REM خواب باشند .( از جمله داروهای ضد افسردگی 3 حلقه ای )


علاوه بر این یك روش درمانی جدید برای بیماران افسرده ، بیدار نگه داشتن آنها ، برای كاهش


میزان REM می باشد . زمان نماز صبح كه در سوره مباركه ” اسراء ” با عنوان ” ان قران الفجر


كان مشهودا ” از آن نام برده شده است و مورد تاكید فراوان می باشد . بگونه ای قرار گرفته


است كه سبب كاهش دادن قابل ملاحظه میزان خواب REM در اشخاص می شوود .


همانطور كه خواندید قسمت اعظم خواب REM در حوالی صبح بوقوع می پییوندد و چنانچه


شخص خود را ملزم به بیداری صبحگاهی كند در حقیقت جلوی ورود خود به مرحله قابل


توجهی از خواب REM را گرفته است .


از این جهت بیداری صبحگاهی برای نماز خود به تنهایی می تواند به عنوان واكسنی در


پیشگیری از افسردگی و حتی دارویی در درمان افسردگی مطرح باشد .migna.irلازم به


توضیح است كه خواب REM در حد تعادل برای سلامت و رفع خستگی لازم است اما زیادی آن


منجر به مشكلات مختلف از جمله افسردگی می شود و نقش نماز بعنوان متعادل كننده میزان


REM


 مطرح است .
———————–
پاورقي:


1. در مورد خواب REM و ویژگیهای آن مطلب از : ” روانپزشكی كاپلان ـ سادوك ” ترجمه فارسی


دكتر پور افكار

روز قدس چرا؟

 

اهميت بيت المقدس:

بيت ‏المقدس به دلايل متعددى، براى مسلمانان و جهان اسلام از قداست و اهميت ويژه ‏اى

برخوردار است:

يكم. فلسطين، سرزمينى است كه در آن اولين قبله مسلمين، دومين مسجد اسلام، سومين

حرم شريف (بعد از مكّه و مدينه) قرار دارد و بنا به فرموده امام على(ع) يكى از چهار قصر

بهشتى در دنيا (مسجدالحرام، مسجد النبى(ص)، مسجد بيت‏المقدس و مسجد كوفه)

است. اين شهر به يكسان براى پيروان هر سه دين ابراهيمى، مقدس است و قبله امت‏هاى

پيشين نيز بوده است.دايرة المعارف تشيع، ج 3، ص 558. در سيزده سال اول بعثت - كه پيامبر

(ص) در مكّه زندگى مى‏كردند - و نيز تا هفده ماه بعد از هجرت به مدينه، آن حضرت و

مسلمانان به سوى مسجدالاقصى نماز مى‏گزاردند.

دوم. مسجدالاقصى از جهت ديگرى هم براى مسلمانان حائز اهميت است و آن، قداست و

اهميت اسراء و معراج پيامبر اكرم(ص) است كه از مسجدالحرام به قصد مسجدالاقصى و از

آنجا به آسمان‏ها صورت پذيرفت. قرآن كريم در اين باره مى‏فرمايد: (سُبْحانَ الَّذِى أَسْرى‏ بِعَبْدِهِ

 لَيْلاً مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الْأَقْصَى الَّذِى بارَكْنا حَوْلَهُ)؛اسراء (17)، آيه 1. «پاك و

منزه است خداى كه بنده‏اش را در يك شب از مسجدالحرام به مسجدالاقصى - كه گرداگردش

را پربركت ساختيم - برد، تا آيات خود را به او نشان دهيم …». جمله «باركنا حوله» بيانگر اين

مطلب است كه مسجدالاقصى، علاوه بر اينكه خود سرزمين مقدس است، اطراف آن نيز

سرزمين مبارك و پربركتى از نظر مادى و معنوى است. اين سرزمين مقدس در طول تاريخ كانون

پيامبران بزرگ خدا و خاستگاه نور توحيد و خداپرستى بوده است.تفسير نمونه، ج 12، ص 10.

از حضرت امام صادق(ع) نقل شده است: «مسجدالاقصى يكى از مهم‏ترين مساجد اسلام

است و عبادت در آن فضيلت بسيار دارد».ر.ك: فصلنامه حضور، ش 40، بهار 1381، ص 111.

سوم. در شهر بيت المقدس، علاوه بر مسجدالاقصى، 36 مسجد ديگر وجود دارد كه 29

مسجد در داخل شهر و 7 مسجد نيز در خارج از بافت قديمى و در حومه شهر قرار دارد. علاوه بر

آن، مقبره‏ها و زيارتگاه‏هاى بسيارى از رهبران بزرگ اسلام و اصحاب پيامبر اكرم(ص) در اين

شهر واقع است.همان، ص 112.

چهارم. افزون بر مسأله قداست و پايگاه ممتاز بيت‏المقدس و اين سرزمين در منابع اصيل

اسلامى، آنچه كه در شرايط كنونى مسأله فلسطين را براى جهان اسلام از اهميت ويژه‏اى

برخوردار نموده، موضوع اشغال آن به وسيله صهيونيسم و استكبار جهانى و رويارويى جهان

غرب با جهان اسلام است. به گونه‏اى كه اشغال فلسطين، هرگز اشغال يك سرزمين و يك

كشور نيست؛ بلكه ايجاد يك كانون استعمارى ضداسلامى - آنهم در قلب جهان اسلام - در

جهت نابودى جهان اسلام و جلوگيرى از شكل‏گيرى مجدد تمدن اسلامى است. از اين رو قضيه

فلسطين علاوه بر بعد دينى، با استقلال، امنيت و منافع ملى ساير كشورهاى اسلامى نيز

شديداً در ارتباط است. اين واقعيتى است كه هم از آرمان‏ها، اصول و برنامه‏هاى نژادپرستانه و

توسعه طلبانه رژيم صهيونيستى (شعار گسترش اسرائيل از نيل تا فرات و ادعاى تصاحب

بسيارى از اماكن اسلامى) و هم از نظر تاريخى و عملكرد آن رژيم در قبال مردم فلسطين و

كشورهاى همجوار آن و بالاخره جهان اسلام، به خوبى قابل اثبات است. بنابراين اسرائيل براى

كشورهاى منطقه و جهان اسلام تهديدى بسيار جدّى است. مهم‏ترين اين تهديدها عبارت

است از:

4ـ تهديدهاى ناشى از فعاليت‏هاى نظامى؛

2-4. تهديدهاى ناشى از حضور سياسى؛

3-4. نقش عملكرد اقتصادى اسرائيل در منطقه؛

4-4. انرژى و مسائل مترتب بر آن؛

5-4. محيط زيست و منابع طبيعى.ر.ك، سيدحسين موسوى، تهديدهاى جديد امنيتى اسرائيل

در منطقه خاورميانه، مجله مطالعات منطقه‏اى، ش 8.

اسرائيل تاكنون خود را - مقيّد به معاهدات بين‏المللى - كه درباره منع توليد و استفاده از

سلاح‏هاى هسته‏اى و كشتار جمعى، منعقد شده، نكرده است. اسرائيل ششمين قدرت

هسته‏اى جهان است و برابر بعضى گزارش‏ها، اين كشور حدود 180 تا 200 كلاهك هسته‏اى

در اختيار دارد. تسليحات تهاجمى و اتمى اسرائيل با توجه به شمار جمعيتش، 150 برابر

تسليحات دفاعى اعراب است. غرب شديداً اسرائيل را پايگاه خط مقدم و حامى منافع مختلف

خود مى‏داند. و برترى و تسلط اسرائيل را بر منطقه و جهان اسلام خواستار است.

شهيد مطهرى در مورد اهميت قضيه فلسطين مى‏گويد: «اگر پيغمبر اسلام(ص) زنده مى‏بود

امروز چه مى‏كرد؟ درباره چه مسأله‏اى مى‏انديشيد؟ و الله و بالله! قسم مى‏خورم كه پيغمبر

اكرم(ص) در قبر مقدسش امروز از يهود مى‏لرزد … اين يهوديانى كه شما امروز اسمشان را

مى‏شنويد - موشه دايان، زلى اشكول، گلداماير - آخر ببينيد از كجاى دنيا آمده‏اند؟ مدعى

هستند كه اين سرزمين، سرزمين ما است … هدف مگر تنها همين است كه يك دولت كوچك

در آنجا تشكيل شود؟ … او مى‏داند كه يك دولت كوچك بالاخره نمى‏تواند آنجا زندگى كند؛ يك

اسرائيل بزرگ كه دامنه‏اش از اين طرف شايد ايران خودمان هم كشيده شود. به قول

عبدالرحمن فرامرزى: اين اسرائيل كه من مى‏شناسم، فردا ادعاى شيراز را هم مى‏كند و

مى‏گويد: شاعرهاى خود شما هميشه در اشعارشان اسم شيراز را گذاشته‏اند «ملك

سليمان». هر چه بگويى آقا! آن تشبيه است، مى‏گويد: سند از اين هم بهتر مى‏خواهيد؟ مگر

ادعاى خيبر را كه نزديك مدينه است، ندارند؟ مگر «روزولت» (رئيس جمهور آمريكا) به پادشاه

وقت عربستان سعودى پيشنهاد نداد كه شما بياييد اين شهر را به اينها بفروشيد؟

مگر اينها ادعاى عراق و سرزمين‏هاى مقدس شما را ندارند؟ و الله و بالله! ما در برابر اين قضيه

مسؤوليم. به خدا قسم! مسؤوليت داريم … و الله! قضيه‏اى كه دل پيغمبر اكرم(ص) را امروز

خون كرده است، اين قضيه است … [امروز] اگر [امام ]حسين بن على(ع) بود مى‏گفت: اگر

مى‏خواهى براى من عزاداى كنى، براى من سينه و زنجير بزنى؛ شعار امروز تو بايد فلسطين

باشد. شمر امروز موشه دايان است. شمر هزار و سيصد سال پيش مرد، شمر امروز را

بشناس …»شهيد مطهرى، حماسه حسينى، ج 1، سخنرانى استاد در عاشوراى 1390 (1348

 شمسى)..

علاوه بر اين «مسأله فلسطين، تنها يك مسأله اسلامى نيست؛ بلكه مسأله‏اى انسانى و

بشرى است و هر كس مى‏تواند با تكيه بر ارزش‏ها و مبانى انسانى، در مورد فاجعه فلسطين

قضاوت كند و واكنش نشان دهد»بيانات مقام معظم رهبرى در خطبه دوم نماز جمعه (16/1/

81)..جهت مطالعه بيشتر ر.ك: ديپلماسى پنهان اسرائيل در كشورهاى عربى، امين مصطفى،

 ترجمه محمدجعفر سعديان؛

ارتباط صهيونيستى، آلفرد.م.ليليانتال، ترجمه سيدابوالقاسم حسينى (ژرفا)، نشر پژوهشگاه

فرهنگ و انديشه اسلامى، چاپ اول، پاييز 1379.

روز قدس:

در اولين ماه رمضان، پس از پيروزى انقلاب، امام خمينى(ره) - كه از ابتداى قيام، عليه رژيم

پهلوى و آمريكا از آزادى فلسطين و مردمش دفاع مى‏كردند - آخرين جمعه ماه رمضان را به

عنوان روز قدس اعلام كردند تا مسلمانان، آزادگان و مستضعفان جهان، در اين روز نداى آزادى

قدس را عليه مستكبران سر دهند و با تظاهرات و راهپيمايى و هر گونه اقدام ممكن، به جهاد

برخيزند. اين اقدام مهم و تاريخى حضرت امام(ره) اولاً براى زنده نگه داشتن مسأله فلسطين و

جلب توجه مسلمين و دولت‏هاى اسلامى به خطر صهيونيسم بود و ثانياً عكس العمل ناشى

از بصيرت و غيرت اسلامى، در برابر خيانت‏هاى سازشكارانه برخى دولت‏هاى عربى مانند انور

سادات بود. دولت مصر يكى از كشورهاى پشتيبان فلسطين بود و به همراهى سوريه، ساليان

سال به جنگ و ستيز با صهيونيست‏ها مى‏پرداخت؛ اما بعداً به ابتكار و حمايت آمريكا، در سال

1978 به انور سادات، رئيس جمهور وقت مصر به طور يكجانه در كمپ ديويد آمريكا صلحى رابا

صهيونيست‏ها به امضا رساند و نه تنها عملاً مصر را از گردونه درگيرى با دشمن صهيونيستى

خارج كرد؛ بلكه بهانه خوبى براى ساير دولت‏هاى كشورهاى اسلامى در سستى و بى

تفاوتى نسبت به مسأله مردم مظلوم فلسطين شد. خداوند سبحان خروج مصر را به واسطه

پيروزى انقلاب اسلامى در ايران به رهبرى امام خمينى جبران فرمودند. امام در 16 مرداد 1358

در پيام مهمى براى اعلام روز قدس، فرمود:

«من در طى ساليان دراز خطر اسرائيل غاصب را گوشزد مسلمين نمودم كه اكنون اين روزها به

حملات وحشيانه خود به برادران و خواهران فلسطينى شدت بخشيده است و به ويژه در جنوب

لبنان به قصد نابودى مبارزان فلسطيى پياپى خانه و كاشانه ايشان را بمباران مى‏كند. من از

عموم مسلمانان جهان و دولت‏هاى اسلامى، مى‏خواهم كه براى كوتاه كرده دست اين غاصب

و پشتيبانان آنان به هم بپيوندند و جميع مسلمانان جهان را دعوت مى‏كنم آخرين جمعه ماه

مبارك رمضان را - كه از ايام قدر است و مى‏تواند تعيين كننده سرنوشت مردم فلسطين نيز

باشد - به عنوان روز قدس انتخاب و طى مراسمى همبستگى بين‏المللى مسلمانان را در

حمايت از حقوق قانونى مردم مسلمان اعلام نمايند. از خداوند پيروزى مسلمانان را بر اهل كفر

خواستارم».صحيفه نور، ج 8، ص 229.

و در پيام ديگرى مى‏فرمايد:

«روز قدس يك روز جهانى است، روزى نيست كه فقط اختصاصى به قدس داشته باشد روز

مقابله مستضعفين با مستكبرين است. روز مقابله ملت‏هايى است كه در زير فشار ظلم آمريكا

و غيرآمريكا بودند … روزى است كه بايد مستضعفين مجهز بشوند در مقابل مستكبرين و دماغ

مستكبرين را به خاك بمالند … روز قدس روز اسلام است، روز قدس، روزى است كه اسلام را

بايد احيا كرد و احيا بكنيم و قوانين اسلام در ممالك اسلامى اجرا بشود. روز قدس روزى است

كه بايد به همه ابر قدرت‏ها هشدار بدهيم كه اسلام ديگر تحت سيطره شما - به واسطه

عمال خبيث شما - واقع نخواهد شد. روز قدس، روز حيات اسلام است. بايد مسلمين به

هوش بيايند، بايد بفهمند قدرتى را كه مسلمين دارند، قدرت‏هاى مادى، قدرت‏هاى معنوى

مسلمين - كه يك ميليارد جمعيت هستند و پشتوانه خدايى دارند و اسلام پشتوانه آنها است

و ايمان پشتوانه آنهاست - از چه بايد بترسند؟ … اسلام دين خدا است و بايد در همه اقطار،

اسلام پيشروى كند. روز قدس، اعلام يك همچو مطلبى است. اعلام اين مطلب است كه

مسلمين به پيش؛ براى پيشرفت در همه اقطار عالم. روز قدس فقط روز فلسطين نيست، روز

اسلام است، روز حكومت اسلامى است. روزى است كه بايد جمهورى اسلامى در سرتاسر

كشورها، بيرقش افراشته شود. روزى است كه بايد به ابرقدرت‏ها فهماند كه ديگر آنها

نمى‏توانند در مالك اسلامى پيشروى كنند. من روز قدس را روز اسلام و روز رسول اكرم

مى‏دانم. روزى است كه بايد ما، تمام قواى خودمان را مجهز كنيم و مسلمين از آن انزوايى كه

آنها را كشانده بودند، خارج شوند و با تمام قدرت و قوت در مقابل اجانب بايستند …»همان، ج 5، ص 286..

دستاوردها:

اعلام روز جهانى قدس از سوى حضرت امام(ره) و گسترش اين مسأله به ساير كشورهاى

اسلامى، فلسطين را از مسأله‏اى داخلى بودن، خارج و آن را به عنوان يكى از مهم‏ترين مسائل

جهان اسلام، تبديل كرد. اين مسأله باعث آگاهى، بيدارى و اتحاد جهان اسلام، در قبال اهداف

شوم آمريكا و صهيونيسم بين‏الملل شد و افكار عمومى جهان اسلام را به كانون اين توطئه‏ها،

سوق داد.

اين موضوع و اهتمام حضرت امام(ره) به موضوع فلسطين، در داخل آن كشور نيز داراى تأثيرات

بسيار ارزنده‏اى بود؛ پس از دهه‏هاى 50 تا 70 - كه اسلام از صحنه فلسطين خارج بود - مجدداً

مسأله فلسطين به مركزيت نهضت اسلامى معاصر منتقل شد و با اين پشتوانه جديد، به

مقابله با پديده اسرائيل رفت.شقاقى، فتحى ابراهيم، انتفاضه و طرح اسلامى معاصر، تهران،

انتشارات بين‏المللى الهدى، 1371، ص 4.

از اين به بعد اصول جهاد، شهادت و فداكارى در راه هدف - كه نمادهاى شيعيان و شعارهاى

انقلاب ايران بود - به عنوان اصول اساسى جهاد اسلامى فلسطين مطرح شد. شيخ عبدالعزيز

عوده مى‏گويد: «انقلاب خمينى(ره) مهم‏ترين و جديدترين تلاش در بيدارسازى اسلامى، براى

اتحاد ملت‏هاى مسلمان بود». او مى‏گويد: «ايران تنها كشورى بود كه واقعاً بر روى مسأله

فلسطين متمركز شد».كديور، جميله، رويارويى انقلاب اسلامى ايران و آمريكا، انتشارات

اطلاعات، 1374، ص 114.

جهاد اسلامى فلسطين اعلام كرد: «مسأله فلسطين يك مسأله اسلامى است، نه يك

مسأله ملى كه تنها مربوط به فلسطينيان باشد و يا يك مسأله عربى كه فقط به اعراب ارتباط

داشته باشد. اين مسأله، مسأله جهان اسلام است».همان.

احياى اسلام اصيل و اقبال مردم فلسطين به طرف آن، شكل‏گيرى گروه‏هاى مبارز فلسطين با

تكيه بر آموزه‏هاى اصيل اسلامى، گسترش روز افزون انتفاضه و در پى آن ايجاد وحشت و

ناامنى براى اشغالگران متجاوز، به چالش كشاندن سياست‏هاى رژيم صهيونيستى و … از

ديگر نتايج اين موضوع مهم است.


 

خواسته امام.

 


کامپیوتر روشن بود. نرم افزار جدیدی که خریده بودم، روی دستگاه نصب کردم؛

نمایش، جستجو، آیات، روایات و … . وارد منوی جستجو شدم. می خواستم کلمة

«مسلمان» را جستجو کنم، خواستم «مسلمان» بنویسم، «سلمان» نوشتم.

روایتی روی صفحة مانیتور، میخ کوبم کرد: یکی از یاران امام صادق(ع) از ایشان،

سخنی را نقل کرده بود:

- چقدر از شما می شنوم که سلمان فارسی را نام می برید؟

- نگو سلمان فارسی، بگو سلمان محمدی. می دانی چرا سلمان، اینقدر نزد ما

عزیز و گرامی است؟

- نه نمی‌دانم مولای من!

- سلمان، به خاطر سه ویژگی نزد ما عزیز و گرامی است:

خواستة امیر‌المؤمنین علی (ع)را بر خواستة خود مقدم می داشت.

محرومان و فقرا را دوست داشته و بر ثروتمندان ترجیح می داد.

علم و عالمان را گرامی می‌داشت.

سلمان، عبد صالح خدا ، حق گرا و مسلمان بود و از مشرکین نبود.

دوباره مرور کردم: خواستة امیر‌المؤمنین  علی (ع) را بر خواسته خود مقدم می

داشت؛ یعنی، خواستة امام زمان خود را بر خود و خواسته‌اش مقدم می‌داشت.

راستی! سلمانِ، اگر امروز بود چه می‌کرد؟ من که این قدر به ایرانی بودن

«سلمان» مباهات می‌کنم، من چه؟ من چقدر خواستة آقا را در نظر گرفته‌ام؟ موقع

حرف؟ موقع کار؟ موقع نگاه؟ موقع…؟ چقدر حساب کرده‌ام آقا این کار را دوست

دارد یا نه؟ آقا می‌پسندد یا…؟


 

تخلیه امواج مضر مغناطیسی با سجده (معجزه نماز).

 

 

هارولد‌بور از دانشگاه ییل برای اولین بار با انجام یک آزمایش ساده،به وجود میدان مغناطیسی

در اطراف موجود زنده پی‌برد.او با توجه به یک مولد الکتریکی که در آهن‌ربا در داخل سیم‌پیچ

دوران می کند و وجریان تولید می‌کند،سمندری را در یک ظرف آب‌نمک قرار داد و ظرف را به دور

سمندر چرخاند.الکترودهایی که در این ظرف وجود داشتند و به یک گالوانومتر حساس متصل

شده‌بودند،یک جریان متناوب را نشان می‌دادند.زمانی که بور این آزمایش را بدون سمندر انجام

داد،گالوانومتر هیچ جریانی را نشان نداد.این بدان معنا بود که در اطراف موجود زنده میدانی

وجود دارد که خاصیت مغناطیسی هم دارد.بور این وسیله را بر روی دانشجویان داوطلب خود

امتحان کرد و مشاهده نمود که این میدان در بدن انسان هم وجود دارد وکاملا تابع رویدادهای

اساسی زیست شناختی بدن است.او این میدان رامیدان حیاتی نامید چون هرگاه حیات از

بین برود،میدان حیاتی هم از بین می‌رود.به گونه‌ای که یک سمندر مرده که در دستگاه بود

هیچ پتانسیلی به وجود نمی‌آورد.

 

55تشکیل میدان مغناطیسی بدن:

همانگونه که می‌دانید،در بدن ما میلیونها عصب وجود دارد که کار انتقال پیام در بدن ما بوسیله

تحریک الکتریکی این عصبها صورت می گیرد.در اثر شارش بار در اطراف آنها در بدن ما یک

میدان تشکیل می‌شود و میدان بدن ما در اثر فعالیت همزمان میلیونها عصب به وجود می‌آید.

امواج مغزی:

دستگاه موج‌نگار مغز چهار نوع منحنی از امواج مغزی را ا رائه می‌دهند که عبارتند

از:آْلفا،بتا،دلتا و تتا.ریتمهای دلتا کندترین امواج مغزی را با تناوب از 1تا3 دور در ثانیه بوده و

اغلب در خواب عمیق ظاهر می‌شوند.به نظر می‌رسد که ریتمهای تتا که دارای تناوب 4تا7دور

درثانیه می باشند به خلق و خوی بستگی داشته باشند.ریتمهای آلفا از 8تا 12 دور در ثانیه،در

اوقات تفکر،تامل آزاد رخ داده و در صورت تمرکز حواس و توجه قطع می‌شوند و بالاخره ریتمهای

بتا با تناوب 13الی22 دور در ثانیه،ظاهرا منحصر به نواحی جلوئی مغز،یعنی جایی که

فعالیتهای پیچیده مغزی رخ می‌دهد می‌باشند.امواج آلفا امواج بسیار مهمی هستند که

بوسیله هانس‌برگر آلمانی کشف شدند و به گفته وی با نوعی هوشیاری و خود‌اگاهی

معطوف به درون ظاهر می‌شوند تغییرات فیزیولوژی مهمی در بدن ایجاد می‌کنند مثل تمرکز و

یادگیری و…

میدان مغناطیسی بدن و امواج مغزی در معرض خطر

حتما تا به حال‌در باره خطرات گوشی‌های موبایل یا زندگی در نزدیکی نیروگاهای برق چیزهایی

شنیده‌اید.بنابر تحقیقات پروفسور لای امواج مغناطیسی که از نیروگاهای برق یا وسایل برقی

مثل سشوار و ریش‌تراش برقی و…ساطع می‌شود به DNA سلولهای مغزی آسیب می‌رساند

و قابلیت ترمیم را در آنها از بین می‌برد.میدانهای مغناطیسی خارجی علاوه بر آسیب به DNA

مغز اثر منفی دیگری به بدن دارند.این میدان ها باعث اختلال در میدان مغناطیسی طبیعی بدن

می‌شوند.همانطور که می‌دانید نزدیک به 70%از بدن مارا آب فراگرفته و مولکولهای آب به

صورت دوقطبی هستند و زمانیکه ما در معرض یک میدان مغناطیسی خارجی قرار می

گیریم،این مولکولها در جهت آن میدان قرار می‌گیرند و این پدیده باعث می‌شود نظم میدان

مغناطیسی ما به هم بریزد.

علاوه بر عوامل خارجی یکسری عوامل داخلی نیز وجود دارند که باعث می‌شوند اختلال در

میدان بدن ایجاد شود.مهمترین آنها بارهای الکتریکی هستند که هنگام شارش بار در عصب در

اطراف آن به وجود می آیند و به صورت الکتریسیته ساکن در بافتهای بدن ذخیره می‌شوند و

میدانی که در اطراف این بارها بوجود می‌آیند در میدان بدن ایجاد خلل می‌کنند.این‌بارها به

خصوص در نقاطی که تراکم اعصاب بیشتر است ذخیره می‌شوند و به دلیل این که هم تراکم

زیادی دارند و هم در نزدیکی عصبهای بیشتر و مهمتری قرار دارند، برای بدن به شدت مضر

هستند.از جمله این نقاط ناحیه سر و دستها و قسمت مچ و به پایین است و در بین این سه

قسمت،سر اهمیت ویژه‌ای دارد چون بارهای ذخیره شده در آن علاوه بر ایجاد خلل درمیدان

مغناطیسی مغز باعث اغتشاش در امواج مغزی نیز می‌شوند.


به ظاهر ما روزانه تنها دقایقی را در معرض میدان مغناطیسی هستیم.مثل موبایل یا سشوار و

غیره.اما در طول دوران زندگی خود در معرض میدانی بسیار قوی هستیم و آن میدان

مغناطیسی زمین هست.عوامل داخلی اغتشاش در میدان بدن ما هم فعالیت‌های حیاتی و

اجتناب‌ناپذیری هستند که در تمام طول عمر ما در جریان هستند پس چگونه می‌توان باعث

خلل این اثرات سو که باعث اختلال در بدن ما و بیماریهایی مثل سرطان می‌شوند را خنثی

کرد؟

در اینجاست که باید گفت خداوند راه حل تمام این سوالات را در یک عمل ساده که امکان آن

برای همه افراد وجود دارد و بیش از چند دقیقه هم وقت نمی برد و هیچ ضرری هم ندارد به

انسان هدیه داده و آننماز است.

آنگونه که از تصاویر به دست آمده از میدان مغناطیسی زمین پیداست، به طور شگفت انگیزی

اگر انسان در هر نقطه از زمین رو به قبله بایستد، میدان مغناطیسی بدنش بر میدان

مغناطیسی زمین منطبق می گردد و در مدتی که در نماز است میدان بدنش منظم می شود.

یکی از نکات بسیار جالبی این است که در بدن زنان ماهی یکبار تغییر ولتاژ شدید ایجاد می

شود و میدان بدن به منظمترین حالت خود می رسد و به همین دلیل است که زنان نیازی

ندارند در این مدت نماز بخوانند.

اخیرا هم کشف شده است که علت اینکه قلب زنان منظم تر و قویتر از مردان میزند و دلیل آن

همین تغییر ولتاژ هست.

نماز و بارهای الکتریکی

بارهای زائدی که در اثر تحریکات الکتریکی اعصاب به وجود می آیند هم شبیه میدان بدن و هم

بر امواج مغزی اثر سو دارند. و این اثرات در نواحی که اعصاب در آن تحرک بیشتری دارند،

خطرات جدیتری ایجاد می کنند و باید هرچه سریعتر از آن نواحی دور شوند. به طرز حیرت آوری

می بینیم که این نواحی دقیقا نواحی هستند که در وضو شسته می شوند و

بنابر تحقیقات صورت گرفته، بهترین راه دفع این بارهای زائد استفاده از یک ماده رساناست که

سریعترین و ارزانترین و بی ضررترین ماده برای این کار آب است و جالب اینجاست که آب هرچه

خالص تر باشد سریعتر بارهای ساکن را از بدن ما به اطراف گسیل می دهد و هیچ مایعی مثل

آب خالصی که در وضو به انسان سفارش شده این اثر را ندارد.

نماز و امواج مغزی:

با دفع بارهای زائد بدن در وضو امواج مغزی در ایده الترین حالت قرار می گیرند. علاوه بر آن

حالت تمرکزی که در هنگام نماز در انسان به وجود می آید، تشعشع امواج آلفا را به اندازه قابل

توجهی بالا می برد و توانایی مغز را در تولید این امواج بالا می برد.

در جهان امروز انسان‌ها به طور خواسته يا ناخواسته در معرض انواع جريانات الكترومغناطيس

قرار دارند و بدن روزانه مقدار زيادي از اين‌گونه امواج را دريافت مي‌كند. اين امواج از طريق

دستگاه‌هاي برقي و تجهيزات الكترونيكي و مخابراتي وارد بدن مي‌شوند .

 

اتومبيل، رايانه، كنترل از راه دور تلويزيون و در پاركينگ، تلفن همراه و… همگي بدن انسان را

احاطه كرده‌اند . انسان‌ها نمي‌توانند بدون آنها زندگي كنند، زيرا اين‌گونه دستگاه‌ها و تجهيزات

براي رفاه و آسايش زندگي مادي خود توليد كرده‌اند و حالا خود طعمه اين فناوري شده‌اند .

يافته هاي جديد درباره ي سجده كردن :

بر اساس تازه‌ترین پژوهش‌های علمی، سجده کردن انسان را از بیماری‌های روحی، جسمی و

هم‌چنین سرطان حفظ می‌کند.

به گزارش شیعه نیوز به نقل از خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، پروفسور محمد ضیاءالدین

حامد از اساتید علوم بیولوژیک و از مسوولان پژوهشگاه مرکز تکنولوژی قاهره با اعلام این خبر

اظهار داشت:

در قرن حاضر که انسان از هر جهت در معرض الکترومغناطیس‌ها قرار دارد و هم‌چنین نیاز انسان

به تخلیه اشعه‌های زائد وجود دارد، دریافتیم که تخلیه این اشعه‌ها از طریق سجده کردن

صورت می‌گیرد.

وی ادامه داد: بر اساس یافته‌های موجود، هر اندازه که محور طولی انسان کاهش یابد، میزان

در معرض اشعه‌های الکترومغناطیسی قرار گرفتن او نیز کم می‌شود.

در زمان سجده کردن هم محور طولی انسان و هم به دنبال آن میزان تاثیرگذاری الکتریسیته‌ها

کم می‌شود و سپس عمل تخلیه از طریق تماس پیشانی با زمین صورت می‌گیرد، البته در

زمان سجده به دلیل آنکه دیگر نقاط بدن هم با زمین ارتباط می‌یابند، عمل تخلیه آسان تر انجام

می‌شود و انسان از بیماری‌های روحی، جسمی و حتی سرطان در امان می‌ماند.

وی افزود: شیوه درست تخلیه الکتریسیته‌ی بدن به همان شیوه‌ای است که انسان در زمان

نماز گزاردن دارد و به سوی مکه نماز می‌خواند، چرا که این حالت بهترین حالت است و شخص

احساس آرامش و راحتی بیشتری خواهد داشت.

یک دانشمند غیر مسلمان (از اروپا) نیز تحقیقاتی را مبتنی بر یافتن راهکاری برای خارج کردن

امواج مضر الکترومغناطیسی که به بدن آسیب می رساند، انجام داده است .

سجده :

بدن شما به طور روزانه مقدار زیادی امواج مضر الکترومغناطیس دریافت میکند.

شما امواج الکترو مغناطیس را از طریق تجهیزات الکتریکی و الکترونیکی که استفاده می کنید

و نمی توانید کنار هم بگذارید ، نا خواسته دریافت می کنید .

همچنین از طریق لامپهای روشن که حتی برای یکساعت هم خاموش نمی شوند

شما منبعی هستید که مقدار زیادی امواج الکترومغناطیس دریافت می کنید.به عبارت دیگر

شما با امواج الکترومغناطیس شارژ می شوید بدون اینکه بفهمید!سردرد هستید! احساس

ناراحتی می کنید!تنبلی در کار و درد در مکان های مختلف! این را فراموش نکنید وقتی بعضی

از این علایم را احساس کردید!راه حل همه اینها چیست!!؟؟

با گذاشتن پیشانی تان بیشتر از یک بار بر زمین، زمین امواج الکترومغناطیس مضر را تخلیه

خواهد کرد!این شبیه زمین کردن ساختمانهایی است که احتمال برخورد سیگنالهای الکتریکی

(مانند رعد و برق) وجود دارد تا امواج از طریق زمین تخلیه شود.بنابراین سر را بر خاک بگذارید

تا امواج الکتریکی مضر تخلیه شود!

آنچه این تحقیق را بیشتر شگفت انگیز می کند این است که :

بهتر است پیشانی تان را بر خاک بگذارید!

و آنچه از این شگفت انگیزتر است این است که :

باز بهتر است رو به مرکز زمین باشید .چرا که در این حالت امواج الکترومغناطیس بهتر تخلیه

خواهد شد.

و حالا وقتی است که پی به عظمت خالق یکتا و آفریننده بی همتا ببرید چرا که :

بر اساس اصول علمی ثابت شده که مکه مرکز زمین است.و کعبه دقیقا درست مرکز زمین

است

بنابراین سجده در نمازتان بهترین راه برای تخلیه سیگنالهای مضر از بدن است .

سجده بر خاک همچنین کمال مطلوب برای نزدیکی به قادر مطلق است.

البته ما به خاک نمی افتیم تا فقط امواج الکترومغناطیس مضر بدنمان تخلیه شود، بلکه برای

اطاعت خدای قادر متعال سجده می کنیم!

ما به فرمان خدا اعتقاد داریم که همیشه در آن معرفتی است! ایمان ما بخاطر آفریننده است!

او همه چیز را میداند!

این یافته ها ثابت می کند که جزء جزء برنامه ها و دستورات دین ما هدفمند می باشد .

اما،از آنجا که برای دستورات دین اسلام یقینا دلیل علمی هم وجود دارد ، لازم است هر

اکتشافی در این زمینه بدون اغراق به مردم نشان داده شود تا بیشتر و عمیق تر با مفاهیم

دین اسلام آشنا شوند؛ البته علم هنوز یک نوزاد است و تا بلوغ راهی بس طولانی در پیش

دارد و به قول انیشتن : من انیشتن مثل کودکی می مانم که در ساحل اقیانوس علم مشغول

بازی کردن با ماسه ها هستم . ( بعضی ها که چهار کلاس خوانده اند و فکر می کنند دژ علم و

معرفت را تسخیر کرده اند اندکی در این جمله انیشتن بیشتر تفکر و تامل کنند)

 



علم بهتر است یا ثروت؟

 

جمعیت زیادی دور حضرت علی حلقه زده بودند. مرد وارد مسجد شد و در فرصتی مناسب

پرسید

-یا علی! سؤالی دارم. علم بهتر است یا ثروت؟

-علی در پاسخ گفت: علم بهتر است؛ زیرا علم میراث انبیاست و مال و ثروت میراث قارون و

فرعون و هامان و شداد.

مرد که پاسخ سؤال خود را گرفته بود، سکوت کرد.

در همین هنگام مرد دیگری وارد مسجد شد و همان‌طور که ایستاده بود بلافاصله پرسید:

-اباالحسن! سؤالی دارم، می‌توانم بپرسم؟ امام در پاسخ آن مرد گفت: بپرس! مرد که آخر

جمعیت ایستاده بود پرسید:

-علم بهتر است یا ثروت؟

علی فرمود: علم بهتر است؛ زیرا علم تو را حفظ می‌کند، ولی مال و ثروت را تو مجبوری حفظ

کنی. نفر دوم که از پاسخ سؤالش قانع شده بود، همان‌‌جا که ایستاده بود نشست.

در همین حال سومین نفر وارد شد، او نیز همان سؤال را تکرار کرد،

-و امام در پاسخش فرمود: علم بهتر است؛ زیرا برای شخص عالم دوستان بسیاری است،

ولی برای ثروتمند دشمنان بسیار!

هنوز سخن امام به پایان نرسیده بود که چهارمین نفر وارد مسجد شد. او در حالی که کنار

دوستانش می‌نشست، عصای خود را جلو گذاشت و پرسید:

-یا علی! علم بهتر است یا ثروت؟

-حضرت‌علی در پاسخ به آن مرد فرمودند: علم بهتر است؛ زیرا اگر از مال انفاق کنی کم

می‌شود؛ ولی اگر از علم انفاق کنی و آن را به دیگران بیاموزی بر آن افزوده می‌شود.

نوبت پنجمین نفر بود. او که مدتی قبل وارد مسجد شده بود و کنار ستون مسجد منتظر

ایستاده بود، با تمام شدن سخن امام همان سؤال را تکرار کرد.

-حضرت‌ علی در پاسخ به او فرمودند: علم بهتر است؛ زیرا مردم شخص پولدار و ثروتمند را

بخیل می‌دانند، ولی از عالم و دانشمند به بزرگی و عظمت یاد می‌کنند.

با ورود ششمین نفر سرها به عقب برگشت، مردم با تعجب او را نگاه ‌کردند. یکی از میان

جمعیت گفت: حتماً این هم می‌خواهد بداند که علم بهتر است یا ثروت! کسانی که صدایش

را شنیده بودند، پوزخندی زدند. مرد، آخر جمعیت کنار دوستانش نشست و با صدای بلندی

شروع به سخن کرد:

-یا علی! علم بهتر است یا ثروت؟

امام نگاهی به جمعیت کرد و گفت: علم بهتر است؛ زیرا ممکن است مال را دزد ببرد، اما ترس

و وحشتی از دستبرد به علم وجود ندارد. مرد ساکت شد. همهمه‌ای در میان مردم افتاد؛ چه

خبر است امروز! چرا همه یک سؤال را می‌پرسند؟ نگاه متعجب مردم گاهی به حضرت‌ علی و

گاهی به تازه‌واردها دوخته می‌شد.

در همین هنگام هفتمین نفر که کمی پیش از تمام شدن سخنان حضرت ‌علی وارد مسجد

شده بود و در میان جمعیت نشسته بود، پرسید:

-یا اباالحسن! علم بهتر است یا ثروت؟

-امام دستش را به علامت سکوت بالا برد و فرمودند: علم بهتر است؛ زیرا مال به مرور زمان

کهنه می‌شود، اما علم هرچه زمان بر آن بگذرد، پوسیده نخواهد شد.

مرد آرام از جا برخاست و کنار دوستانش نشست؛ آن‌گاه آهسته رو به دوستانش کرد و گفت:

بیهوده نبود که پیامبر فرمود: من شهر علم هستم و علی هم درِ آن! هرچه از او بپرسیم،

جوابی در آستین دارد، بهتر است تا بیش از این مضحکة مردم نشده‌ایم، به دیگران بگوییم،

نیایند! مردی که کنار دستش نشسته بود، گفت: از کجا معلوم! شاید این چندتای باقیمانده را

نتواند پاسخ دهد، آن‌وقت در میان مردم رسوا می‌شود و ما به مقصود خود می‌رسیم! مردی که

آن طرف‌تر نشسته بود، گفت: اگر پاسخ دهد چه؟ حتماً آن‌وقت این ما هستیم که رسوای مردم

شده‌ایم! مرد با همان آرامش قلبی گفت: دوستان چه شده است، به این زودی جا زدید! مگر

قرارمان یادتان رفته؟ ما باید خلاف گفته‌های پیامبر را به مردم ثابت کنیم.

در همین هنگام هشتمین نفر وارد شد و سؤال دوستانش را پرسید،

-که امام در پاسخش فرمود: علم بهتر است؛ برای اینکه مال و ثروت فقط هنگام مرگ با

صاحبش می‌ماند، ولی علم، هم در این دنیا و هم پس از مرگ همراه انسان است.

سکوت، مجلس را فراگرفته بود، کسی چیزی نمی‌گفت. همه از پاسخ‌‌های امام شگفت‌زده

شده بودند که…

نهمین نفر وارد مسجد شد و در میان بهت و حیرت مردم پرسید: یا علی! علم بهتر است یا

ثروت؟ امام در حالی که تبسمی بر لب داشت، فرمود: علم بهتر است؛ زیرا مال و ثروت انسان

را سنگدل می‌کند، اما علم موجب نورانی شدن قلب انسان می‌شود.

نگاه‌های متعجب و سرگردان مردم به در دوخته شده بود، انگار که انتظار دهمین نفر را

می‌کشیدند. در همین حال مردی که دست کودکی در دستش بود، وارد مسجد شد. او در آخر

مجلس نشست و مشتی خرما در دامن کودک ریخت و به روبه‌رو چشم دوخت. مردم که فکر

نمی‌کردند دیگر کسی چیزی بپرسد، سرهایشان را برگرداندند، که در این هنگام مرد پرسید:

-یا اباالحسن! علم بهتر است یا ثروت؟ نگاه‌های متعجب مردم به عقب برگشت. با شنیدن

صدای علی مردم به خود آمدند:

علم بهتر است؛ زیرا ثروتمندان تکبر دارند، تا آنجا که گاه ادعای خدایی می‌کنند، اما صاحبان

علم همواره فروتن و متواضع‌اند.

فریاد هیاهو و شادی و تحسین مردم مجلس را پر کرده بود. سؤال کنندگان، آرام و بی‌صدا از

میان جمعیت برخاستند. هنگامی‌که آنان مسجد را ترک می‌کردند، صدای امام را شنیدند که

می‌گفت: اگر تمام مردم دنیا همین یک سؤال را از من می‌پرسیدند، به هر کدام پاسخ

متفاوتی می‌دادم.

 

کوتاه گفته هاي آيت الله بهجت در باره امام زمان .

 

*ما در درياي زندگي در معرض غرق شدن هستيم؛ دستگيري وليّ خدا لازم است

تا سالم به مقصد برسيم. بايد به وليّ عصر (عج) استغاثه کنيم که مسير را روشن

سازد و ما را تا مقصد، همراه خود ببرد.

* دعاي تعجيل فَرج، دواي دردهاي ما است.

* با وجود اعتقاد داشتن به رئيسي که عينُ الله الناظره است، آيا مي توانيم از نظر

الهي فرار کنيم و يا خود را پنهان کنيم؛ و هر کاري را که خواستيم، انجام دهيم؟!

چه پاسخي خواهيم داد؟!

* علايمي حتميّه و غير حتميّه براي ظهور آن حضرت ذکر کرده اند. ولي اگر خبر

دهند فردا ظهور مي کند، هيچ استبعاد ندارد! لازمه اين مطلب آن است که در

بعضي علايم، بَداء صورت مي گيرد و بعضي ديگر از علايم حتمي هم، مقارن با

ظهور آن حضرت اتفاق مي افتد.

* انتظار ظهور و فرج امام زمان (عج)، با اذيّت دوستان آن حضرت، سازگار نيست!

* مهمتر از دعا براي تعجيل فرج حضرت مهدي (عج)، دعا براي بقاي ايمان و ثبات

قدم در عقيده و عدم انکار حضرت تا ظهور او مي باشد.

* افسوس که همه براي برآورده شدن حاجت شخصي خود به مسجد جمکران مي

روند، و نمي دانند که خود آن حضرت چه التماس دعايي از آنها دارد که براي تعجيل

فَرَج او دعا کنند!

* قلبها از ايمان و نور معرفت خشکيده است. قلب آباد به ايمان و ياد خدا پيدا کنيد،

تا براي شما امضا کنيم که امام زمان (عج) آن جا هست!

* اشخاصي را مي خواهند که تنها براي آن حضرت باشند. کساني منتظر فرج

هستند که براي خدا و در راه خدا منتظر آن حضرت باشند، نه براي برآوردن حاجات

شخصي خود!

* چه قدر بگوييم که حضرت صاحب (عج) در دل هر شيعه اي يک مسجد دارد!

* هر کس که براي حاجتي به مکان مقدّسي مانند مسجد جمکران مي رود، بايد

که اعظم حاجت نزد آن واسطه فيض، يعني فرجِ خود آن حضرت را از خدا بخواهد.

*حضرت غائب (عج) داراي بالاترين علوم است؛ و اسم اعظم بيش از همه در نزد

خود آن حضرت است. با اين همه، به هر کس که در خواب يا بيداري به حضورش

مشرّف شده، فرموده است: براي من دعا کنيد!

* راه خلاص از گرفتاري ها، منحصر است به دعا کردن در خلوات براي فرج وليّ

عصر (عج)؛ نه دعاي هميشگي و لقلقه زبان… بلکه دعاي با خلوص و صدق نيّت و

همراه با توبه



سي صفت ادبي هنري در یک آيه .

 

از آياتي كه هوش از سر هوشمندان بزرگ عرب، چون “ابن مقفّع” ـ كه به قصد آوردن يك چهارم

قرآن همّت گمارده بوده ـ ربوده، بلكه همه‌ي‌ ناموران اديب و دانشوران را به اعجاب وا داشته،

اين آيه است: ” و قيل يا أرض ابلعي ماءكِ ويا سماء اقلعي وغيض الماء و قضي

الأمر و استوت علي الجوديّ و قيل بعداً للقوم الظالمين” سوره‌ي‌ هود، آيه‌ي‌ 44؛ و

گفته شد: اي زمين! آب خود را در کام گیر، و اي آسمان! ابر آب ريز را بركن (قطع نما) و ته

مانده‌ي‌ آب فروكش شد. فرمان پايان يافت و كشتي بر كوه جودي قرار گرفت و گفته شد: گروه

ستمکار دور باد!

تاكنون نزديك به سي صفت ادبي هنري در اين آيه هويدا شده است:

1. مناسبت و موازنه‌ي‌ كامل و تام، بين واژه‌هاي ” إبلعي ” و ” إقلعي “.

2. استعاره در “إبلعي” و “إقلعي"؛ بدين‌گونه كه “ارض” (زمين) به حيوان بلعنده تشبيه شده

است و بلعيدن كه از ويژگي‌هاي حيوان است، براي ارض آمده است. در ” يا سماء اقلعي” نيز

“استعاره بالكنايه” به كار رفته است؛ چون ” قلع” به معناي بركندن است و اين‌جا به آسمان

فرمان داده شده است كه اين پرده‌ي‌ آب ري (ابر) را بركند.

3. طباق بين “ارض” و “سماء"؛ طباق، آوردن دو واژه است به گونه‌اي كه آن دو واژه با هم

مخالف يا متضاد باشند؛ مانند سروده‌ي‌ سعدي:

بخنديد و بگريست مرد خـداي *** عجب ماند سنگين دل تيره راي

در دو واژه‌ي‌ “بخنديد” و “بگريست"، صنعت طباق به كار رفته است. همچنين مانند: “ممّا

خطيئاتهم أُغرقوا فأُدخلوا ناراً“؛ در اثر گناهانشان غرقه گشتند و در آتش در آورده شدند ”

سوره‌ي‌ نوح، آيه‌ي‌ 25؛ زيرا غرق كردن، صفت آب است. پس، گويا بين آب و آتش جمع شده

است.

4. مجاز حذف در “ياسماء اقلعي"؛ در اصل، “يا مطر السّماء” بوده است.

5. اشاره (بيان رمزي معاني بسيار) ـ در جمله‌ي‌ “غيض الماء"؛ يعني ته مانده‌ي‌ آب فروكش

شد. اين عبارت، حكايت از چند معنا دارد:

الف. باران پايان يافته است.

ب. زمين، آب را به كام گرفته است.

ج. ته مانده‌ي‌ آب نيز فرو رفته است.

6. جناس لاحق، بين واژه‌ي‌ “ابلعي” و “اقلعي"؛ اين دو واژه، در همه چيز همگون است و تنها

در يك حرف با هم تفاوت دارد. اين همگوني را جناس لاحق گويند؛ مانند شعر حافظ:

عكـس روي تـو چـو در آيـنـه‌ي‌ جـام افـتـاد *** عارف از خنده‌ي‌ [پرتو] مي در طمع خام افتاد

كه بين “جام” و “خام” جناس است. نيز مانند واژگان “تمرد” و “تفرّد” در:

تـمـرّد سـر زلـف و تـفـرّد دهـنـت *** يكي كمند كشاند و يكي فشاند عبير

7. اِرداف؛ ارداف، آوردن واژه‌اي به جاي واژه ديگر است، به انگيزه‌ي‌ نشان دادن لطيفه يا

نكته‌اي؛ چنان‌كه در آيه‌ي‌ مورد بحث، به جاي عبارت “جلست علي الجوديّ” يا ” و استقرّت

علي الجوديّ” (بر كوه جودي نشست يا استقرار يافت) تعبير"استوت علي الجودي” آورده

شده است؛ يعني كشتي بر كوه استوار شد و به سويي گرايش نداشت.

8. تمثيل از هلاك كفرپيشگان، با جمله‌ي‌ “قضي الأمر“؛ اين عبارت، دور از معناي موضوع براي

هلاكت است و تنها تمثيل است.

9. تعليل (نشان دادن انگيزه و علّت چيزي) در آيه؛ چون انگيزه‌ي‌ استقرار كامل كشتي، فرو

كش شدن آب است: “غيض الماء".

10. صحت تقسيم؛ اين آيه، همه‌ي‌ اقسام آب را شامل است. هنگامي كه آب كاهش مي‌يابد

و وقتي كه آسمان نمي‌بارد و‌ زماني كه آب از زمين جوشش نمي‌كند و هنگامي كه آب به

شكل كلّي نابود مي‌شود؛ يعني ته مانده‌ي‌ آب به كام زمين مي‌رود.

11. احتراس يا تكميل (ابهام و ايهام زدايي)؛ توهّم فراگير بودن عذاب و اين‌كه آب انباشته،

شايستگان را نيز فرا گرفته، با جمله‌ي‌ “بُعداً للقوم الظّالمين” زدوده شده است؛ چون عبارت ياد

شده مي‌رساند كه عذاب، تنها ستم پيشگان را فرا گرفته و آن‌ها را هلاك كرده است.

12. مساوات (برابري لفظ با معنا)؛ يعني در آيه‌ي‌ مورد بحث، هرگز الفاظ بيش از محتواي آيه به

كار گرفته نشده است.

13. حسن النّسق؛ در اين آيه، جمله‌ها زنجير وار با شكل و صورت زيبايي كنار هم چيده شده

است؛ يعني فرو رفتن آب زمين و قطع شدن آب آسمان و بلعيده شدن ته مانده‌ي‌ آب به

وسيله‌ي‌ زمين و استقرار يافتن كشتي بر كوه و نابود شدن ستم‌كاران، همگي به شكلي زيبا

چيده شده است.

14. ائتلاف لفظ و معنا يا همگوني و همخواني واژه با محتوا؛ يعني اگر معنا فخيم است، واژه‌ها

نيز فخيم باشد و اگر معنا روان است، واژه‌ها نيز روان باشد و اگر معنا غريب و دور از دسترس

است، واژه‌ها نيز آن‌گونه باشد. در اين آيه‌ي‌، واژه‌ها معناي مقصود را كاملا ً ادا كرده‌اند.

15
. ايجاز (كوتاهي لفظ و گستردگي محتوا)؛ اين آيه، حدود بيست واژه دارد كه تبلوري است

ازامر و نهي و خبر و انشا و منادي و نَعْت و سعادت و شقاوت و حكايت و… كه شرحي بس دراز

مي‌طلبد.

16. تفهيم؛ آغاز آيه، بر پايان آن دلالت دارد و سرانجام كار را مي‌فهماند.

17. تهذيب (تركيب خوش‌آهنگ و نيكوي واژه‌ها)؛ واژگان آيه از تنافر دور است و از پيچيدگي

پيراسته.

18. حسن البيان (شيوايي شيوه بيان)؛ شنونده در فهم معناي آيه درنگ ندارد و چيزي از معنا

بر او مشكل نمي‌نمايد.

19. اعتراض؛ در اين آيه ،جمله‌هاي “غيض الماء” و “قضي الأمر” و “استوت علي

الجوديّ” معترضه است تا بفهماند كه فروكش شدن آب و فرجام يافتن رخداد طوفان و استقرار

كشتي در فاصله دو فرمانِ “قيل يا سماء” و “قيل بعداً” انجام پذيرفته است.

20. كنايه؛ در آيه به فاعل “غيض” و “قضي” و “قيل يا أرض” و “قيل بعداً” و به قايل و گوينده‌ي‌

يا أرض ابلعي” و “يا سماء اقلعي” تصريح نشده است كه نشان از قدرتي قهّار و توانمند

بسيار با عظمت دارد.

21. تعريض؛ با جمله‌ي‌ “بعداً للقوم الظّالمين” به همه‌ي‌ ظلم پيشگان، گوشه زده است كه

آنان نيز در مسير هلاكند؛ آن سا ن كه گروهي با طوفان هلاك شدند.

22. انسجام؛ واژه‌ها روان و آبشار گونه و به رواني آب، بر زبان جاري مي‌شود.

23. تمكين؛ فاصله‌ي‌ جمله‌ها به خوبي رعايت‌ شده و آرام و مطمئن ترتيب يافته است.

24. ابداع؛ از گرد آمدن چند صفت و هنر ادبي، صفت ديگري به نام “ابداع” پديد مي‌آيد.

25. اشتمال آيه بر برخي از بحرهاي شعر و ادب؛ چنان‌كه “قيل يا أرض ابلعي ماءك” بر وزن

مستفعل مستفعل فاعل، و جمله‌ي‌ “يا سماء اقلعي” بر وزن مفاعل مفاعل مي‌باشد.

26. قرار دادن و تنزيل كسي كه عقل ندارد، در ندا و خطاب، به جاي كسي كه از خرد برخوردار

است؛ مانند: “يا أرض” و “يا سماء".

27. ايهام؛ ايهام به كارگيري واژه‌اي است كه داراي دو يا چند معنا باشد؛ معناي نزديك و معناي

دور، تا شنونده از آنْ معناي نزديك بفهمد و هدف گوينده معناي دور باشد؛ مانند اين كه شاعري

با تخلّص “باقي” چنين سرايد:

آن كه او سرمست جام ساقي است *** نـام او انـدر دو عـالـم باقـي است

در آيه‌ي‌ مورد بحث، واژه‌ي‌ “جوديّ"، دو معنا دارد؛ يكي كوه جودي (آرارات طبق برخي از نقل‌ها)

و ديگري مشكي كه پر از باد مي‌شد و كشتي‌هاي بادي را بر آن استوار مي‌كردند.

28. پاسداري از سجع و رَويِ آخر آيات؛ زيرا آيه‌ي‌ پيشين با جمله‌ي‌ “…فكان من المغرقين

سوره‌ي‌ هود، آيه‌ي‌ 43 و آيه‌ي‌ پسين با جمله‌ي‌ “وأنت أحكم الحاكمين” سوره‌ي‌ هود، آيه‌ي‌ 45

  پايان يافته است. از اين‌رو، آيه‌ي‌ محل بحث نيز با كلمه‌ي‌ “الظالمين” خاتمه مي‌يابد.

29. تكرار غير مخلّ؛ واژه‌ي‌ “ماء” (آب) دو بار تكرار شده است، ولي يك بار با ” لام تعريف ” در ”

غيض الماء ” و ديگري با اضافه در ” ابلعي ماءك “.

30. تخيّل مالكيت براي زمين در ” يا أرض ابلعي ماءك “؛ اي زمين! آبت را در كام فروكش؛

درست مانند مالكي كه قدرت و سلطنت بر تصرف مال خويش دارد.

گفتني است: چنان‌كه حكيمان و اديبان و هنر شناسان در اين صدد باشند كه مزاياي علمي و

اسباب كشش‌ها و گرايش‌هاي معنوي قرآن را بكاوند و بر آنچه گفته شد بيفزايند، شايسته

است كه قرآن را كهرباي دل‌ها و مغناطيس روان‌ها ناميد.

 

ربط اعتماد به نفس با وراثت.


تمام توانايي هاي رواني ژنتيکي هستند. ما همه توانايي هاي جسماني و رواني مان را از

طريق ژن هاي مختلف از نياکانمان به ارث مي بريم. در

خانواده اي همه اعضا خوبند، مهره ها همه سر جاي خود قرار گرفته اند، و همه چيز حساب

شده و نظم يافته است. انتظار ما اين است که در چنين خانواده اي همه داراي اعتماد به نفس

خوبي باشند. ژن ها هم، در همه مشترک است. اما گاهي اين طور نيست و کودکي بلاگردان

مي شود، به اين معنا که به دليل رويدادهاي ناگوار و ناکامي هاي خانواده سرزنش مي شود.

مي گوييم او که به دنيا آمد، پدر مرد. ما ورشکست شديم. سقف خانه ريخت. هر اتفاق بدي

مي افتد، از وجود نحس او مي دانند. در حالي که اين حوادث هيچ ربطي به وجود اين کودک

ندارد. نسبت به او کم مهري و کم توجهي مي شود. طبيعي است چنين کودکي با چنين

برخوردهاي ناسالم، اعتماد به نفس پاييني داشته باشد. ما پيوسته براي او پيام منفي

فرستاده ايم. او را در هيچ زمينه اي تشويق نکرده ايم.

گاهي هم ممکن است همه چيز در خانه سر جاي خود باشد و کسي هم بلاگردان نشده

باشد، ولي با اين حال فرزندان اعتماد به نفس متعادل ندارند، ممکن است عدم اعتماد به

نفس فرزندان به اين دليل

باشد که تشويق از قلم افتاده است. همه اش دنبال اين بوده ايم که سفره رنگيني داشته

باشيم، چه اتومبيلي بخريم و … ولي يادمان رفته که اعضاي خانه را تشويق کنيم، آنان را در

آغوش بگيريم و ببوسيم. برخي خانواده ها شب عيد هم يکديگر را نمي بوسند، ولي براي

پسرشان ماشين آخرين مدل مي خرند. ماشين آخرين مدل فايده ندارد. دوستي و محبت

است که اعتماد به نفس فرزندان را بالا مي برد. اين مسائل در بعضي از خانواده هاي مرفه

روي مي دهد، در خانواده هاي فرودست چنين نيست.

در خانواده اي که هيچ کمبودي وجود ندارد، پس حتماً نقش ژن در کاهش اعتماد به نفس

فرزندان اثرگذار بوده است.

اهمیت گریه برای امام حسین (ع)درشب قدر.

 

فردی از اصحاب حضرت صادق علیه السلام خدمت امام رسیدند و حضرت فرمودند: شب بیست

و یکم و شب بیست و سوم چکار می‌کردی؟ عرض کرد خواب بودم. مگر خبری بود؟ حضرت

فرمودند خوب این شب‌ها، شب بیداری و عبادت است. عرض کرد من خواب بودم. حضرت

فرمودند نه تو یک کاری کردی که از همه برتر بود. گفت یادم نیست. فرمودند تشنه بودی و از

خواب بیدار شدی. ظرف آب را که برداشتی یاد تشنگی امام حسین علیه السلام افتادی. یک

قطره اشک از چشمت چکید. آن یک قطره اشکی که از سر اخلاص تمام و بی‌هیچ

چشم‌داشتی از چشمانت چکید از تمام اعمالی که آن شب دیگران انجام دادند، برتر بود!

اگر کسی دلش برای امام حسین علیه السلام سوخت بسیار قیمتی است. هر کاری برای

امام حسین علیه السلام انجام دهید به درد می‌خورد. قدیمی‌ها در روضه بر پیشانیشان

می‌زدند. حالا این رسم برداشته شده است. حالا مثلا در یک روضه‌ای دو مشت بر سینه‌ات

زدی؛ قیمتی است. فقط با اخلاص باشد. اگر اخلاصش درست باشد بسیار قیمتی است. اگر

در ترازو بگذاریم ممکن است از همه اعمال ما برتر باشد.

 

در شب قدر به لطف و مرحمت خدا زیارت امام حسین را بخوانید. امیدواریم خدا از همه بپذیرد،

مرحمت کند. قبلش هم توبه کنید و العفو گویید و مناجات بخوانید که امیدواریم ان‌شاء‌الله همه

این کارها برایتان تا فردای محشر باقی بماند.

شب قدر شبی است که یک شب معادل هزار ماه است. یعنی هشتاد سال. اگر من امشب

دو رکعت نماز خواندم مثل این است که هشتاد سال نماز خواندم. اگر یک مقدار صدقه دادم

مثل این است که هشتاد سال صدقه دادم. برای سلامتی امام زمان صدقه بدهید که ارزشش

بسیار بیشتر می‌شود. یک صلوات فرستادم مثل این است که هشتاد سال صلوات فرستادم.

ارزش این را فراموش نکنید.

شاید این شب هشتاد ساله امشب باشد. سعی کنید به خواب و کسالت نگذرد، حوصله‌تان

سر نرود. تحمل کنید. یک شب است. یک عمل با نشاط، صد هزار برابر عملی که از سر

خستگی و بی‌حوصلگی باشد، ارزش دارد.

 

امام زمان صاحب شب قدر.

 

چنان‌كه از آیات سورة قدر بر می‌آید، در هر سال شبی است كه ارزش و قدر و فضیلت آن از

هزار ماه برتر است. در این شب فرشتگان به همراه بزرگ خویش ـ روح ـ فرود می‌آیند و هر امر،

فرمان و تقدیری را كه از سوی خدا معین شده است، به نزد ولی مطلق زمان می‌آورند و به او

تسلیم می‌كنند. این واقعیت همواره بوده است و خواهد بود. این شب در روزگار پیامبر اكرم

(ص) بوده است و پس از ایشان نیز این شب صاحبانی دارد.1

امام جواد(ع) در بیان حقایق شب قدر فرموده‌اند:  

خداوند متعال شب قدر را در ابتدای آفرینش دنیا آفرید همچنین در آن شب نخستین پیامبر و

نخستین وحی را آفرید. در قضای الهی چنان گذشت كه در هر سال شبی باشد كه در آن

شب تفصیل امور و مقدرات یك سال فرود آید. بی‌شك پیامبران با شب قدر در ارتباط بوده‌اند و

پس از ایشان نیز باید «حجت خدا» وجود داشته باشد؛ زیرا زمین از نخستین روز خلقت خود تا

لحظة فنای آن بی‌حجت نخواهد بود. خداوند در شب قدر مقدرات را به نزد آن كس كه بخواهد

(وصی و حجت) ‌فرو می‌فرستد. به خدا سوگند روح و ملائكه در شب قدر بر آدم نازل شدند و

مقدرات امور را نزد او آوردند، و حضرت آدم درنگذشت مگر این كه برای خود وصی و جانشین

تعیین كرد. بر هر یك از پیامبرانی كه بعد از آدم آمدند نیز در شب قدر امر خداوند نازل می‌شد و

هر پیامبری این مرتبت را به وصی خویش می‌سپرد.2

قرآن در شب قدر:

قرآن یك بار در شب قدر بر قلب پیامبر(ص) نازل شد و بار دیگر در طول بیست و سه سال بر

زبان او جاری شد. پس از گذشت سال‌ها از آن ایام در دوران ما نیز هر سال در شب قدر تفسیر

آیات مربوط به یك سال بر حضرت صاحب‌الامر(ع) نازل می‌شود. یعنی در آن شب تفصیل

مجملات قرآن و تأویل متشابهات آن و قیود اطلاقات و تمییز محكم از متشابه آن بر امام وقت

نازل می‌گردد.

بنابراین می‌فرمایند:

اگر شب قدر را بردارند، قرآن را نیز برمی‌دارند.

پس اگر شب قدر نباشد، احكامی از قرآن كه دربارة قضایای جدید است نازل نخواهد شد. این

عدل نزول بی‌تردید معلولِ نبودن شخصی است كه احكام بر او فرود آید. اگر چنین شخصی

وجود نداشته باشد قرآنی نیز نخواهد بود؛ زیرا قرآن و صاحب‌الامر هم‌گام و همراهند و از هم

جدا نمی‌شوند تا در حوض كوثر بر پیامبر اكرم(ص) وارد شوند.

امام جواد(ع) در تعلیمی گران‌قدر و معرفت‌آمیز می‌فرمایند:

ای پیروان تشیّع با مخالفان امامت به سورة «انّا انزلناه» استدلال كنید تا پیروز شوید. به خدا

سوگند این سوره پس از درگذشت پیامبر(ص)، حجت خدای متعال بر خلق است. این سوره

نقطة اوج دین شماست. این سوره نشانة ابعاد علم ماست.

شیعیان! همچنین به سورة «حم دخان»‌كه در آن آیة «انّا انزلناه فی لیلة مباركة» آمده،

استدلال كنید! این سوره (و این مقام) پس از رسول‌الله(ص) مخصوص ولی امر (حجت خدا) در

هر زمان است.

بنابر این روایات، تا جهان هست شب قدر هست و تا شب قدر هم هست حجت خدا هست

كه صاحب شب قدر و حامل علم قرآن است.

در شب‌های قدر چقدر آن خیمه دیدنی است و آن مظهر جمال و جمیل زیارت كردنی، و آن

محدوده و فضا كه پیوسته جای آمد و شد فرشتگان است تماشایی.

به درستی كه مردم در آن شب به نماز و دعا و سؤال اشتغال دارند ولی صاحب این امر(ع) در

كار دیگری است. فرشتگان بر او نازل می‌شوند و امور سال را بر او عرضه می‌دارند، از غروب

خورشید تا طلوع آن. پیوسته برای او در آن شب تا طلوع فجر سلام است. چه شود كه مطلع

الفجر سورة قدر كه فرج آن بزرگوار است فرا رسد و چنین نویدی گوش دل را صفا بخشد.

اعمال شب بیست سوم ماه مبارک رمضان.

 

«« آنچه مخصوص شب بيست و سوم است »».

الف ـ تأكيد بر غسل.به نقل از بريد بن معاويه : « ديدم امام صادق عليه السلام در شببيست

و سوم از ماه رمضان غسل كرد: يك بار در اوّل شب ، يك بار هم در آخر آن .» (1)


ب ـ تأكيد بر شب زنده دارى


- امام على عليه السلام:


« پيامبر خدا در دهه آخر ماه رمضان ، بستر خود را جمع مى كرد و كمرش را مى بست و شب

بيست و سوم ، خانواده خود را بيدار مى كرد.

و در آن شب ، به صورت خفتگان ، آب مى پاشيد ». (2)

- دعائم الإسلام: فاطمه عليهاالسلام نمى گذاشت كه كسى از خانواده اش در آن شب

(شب بيست و سوم) بخوابد و [ خواب] آنان را با كم خوردن درمان مى كرد و از روز براى آن

شب ، آماده مى شد و مى فرمود: «محروم ، كسى است كه از خير آن بى بهره بماند». (3)

 

- الإقبال ـ به نقل از جميل و هشام و حفص ـ :

« امام صادق عليه السلام به سختى بيمار شد. چون شب بيست و سوم فرا رسيد ، به

غلامان خود دستور داد او را به مسجد بردند و آن شب را در مسجد بود.» (4)

 

ج ـ تأكيد بر صد ركعت نماز

- امام باقر عليه السلام: « هر كس شب بيست و سوم ماه رمضان را زنده بدارد و در آن صد

ركعت نماز بخواند ، خداوندْ در زندگى اوگشايش مى دهد و كار دشمنان او را خود بر عهده مى

گيرد و او را از غرق شدن ، زير آوار ماندن ، سرقت ، و از شرّ دنيا مصون مى دارد و وحشت نكير

و منكر را از او بر مى دارد ، و او در حالى از گور خويش بيرون مى آيد كه نورش بر اهل رستاخيز

مى تابد ، و نامه عملش را به دست راستش مى دهند و رهايى از آتش و عبور بر صراط و

ايمنى از عذاب را براى او مى نويسند و بدون حساب وارد بهشت مى شود و در بهشت ، از

همنشينان پيامبران و صدّيقان و شهيدان و صالحان قرار داده مى شود و آنان چه نيكو

همنشينانى اند! (5)


- امام صادق عليه السلام: « مستحب است در آن شب صد ركعت نماز خوانده شود ، در هر

ركعت: يك بار «حمد» و ده بار سوره «قل هو اللّه أحد».

(6)

د ـ تأكيد بر زيارت امام حسين عليه السلام


1- امام رضا عليه السلام:

كسى كه در ماه رمضان ، امام حسين عليه السلام را زيارت مى كند ، مواظب باشد كه نزد قبر

آن امام بودن را در شب جُهَنى از دست ندهد ،و آن ، شب بيست و سوم است؛ شبى كه

اميد است شب قدر باشد. (7)

- امام جواد عليه السلام: « هر كس در شب بيست و سوم ماه رمضان ، امام حسين عليه

السلام را زيارت كند ـ همان شبى كه اميد است شب قدر باشدو در آن شب ، هر كار حكمت

آميزى فيصله مى يابد ـ روح هاى بيست و چهار هزار فرشته و پيامبر با او مصافحه مى كنند ،

كه همگى از خداوندْ اذن مى گيرندكه آن شب ، حسين عليه السلام را زيارت كنند. » (8)

ه ـخواندن سوره هاى عنكبوت ، روم و دُخان

امام صادق عليه السلام ـ خطاب به ابو بصير ـ :

« هر كس دو سوره عنكبوت و روم را در ماه رمضان ، در شب بيست و سوم بخواند ، به خدا

قسم ـ اى ابو محمّد ـ او از اهل بهشت است و هرگز در اين سخن استثنا نمى كنم و نمى

ترسم كه خداوند ، در اين سوگند گناهى بر من بنويسد.

اين دو سوره نزد خداوند ، جايگاهى والا دارند.» (9)

الإقبال: و از اعمال افزون در شب بيست و سوم ، خواندن سوره دُخان در آن شب و در هر شب

است… .(10)


و ـ خواندن هزار بار سوره قدر

سيّد ابن طاووس ـ در الإقبال ـ :از قرائت قرآن در اين شب [ قرائتِ] هزار بار سوره «إنّا أنزلناه»

است. روايتى براى اين ، در شب اوّل ، به صورت كلّى (براى همه ماه) گذشت. اختصاص

خواندن اين سوره در اين شب نيز با سندهاى چندى از امام صادق عليه السلام براى ما روايت

شده است ،كه فرمود: «اگر كسى در شب بيست و سوم ماه رمضان ، هزار بار سوره إنّا أنزلناه

بخواند ، صبح خواهد كرد ، در حالى كه يقين او ، با اعتراف به آنچه مخصوص ماست ، استوار

خواهد بود و اين نيست ، مگر به سبب آنچه در خواب خود مى بيند». (11)


ز ـ دعا براى امام زمان عليه السلام

مصباح المتهجّد ـ به نقل از محمّد بن عيسى ، با سدر شب بيست و سوم ماه رمضان ، اين

دعا در حال سجود ، ايستاده ، نشسته و در هر حال و در همه ماه و هر گونه و هر وقت از

روزگارت كه ممكن شود ، مكرّر خوانده مى شود. پس از ستايش خداى متعال و درود بر پيامبر ،

محمّد صلى الله عليه و آله ، مى گويى :

«خداوندا! در اين ساعت و در هر ساعت ، براى ولىّ خود ، … پسر … (حجة بن الحسن ع) ،

سرپرست و نگهبان و پيشوا و ياور و راهنما و چشم باش ،تا آن كه او را در زمين خود ، با

اطاعت و رغبت مردم ساكن سازى و وى را در آن به مدّت طولانى بهره مند گردانى!».

(12)


فضيلت و آداب روز قدر:


الإقبال ـ به نقل از هشام بن حكم ، از امام صادق : روزِ شب قدر ، مثل شب قدر است. (13)

امام صادق عليه السلام:شب قدر ، در هر سال ، هست و روز شب قدر ، مثل شب قدر است.

(14)

امام صادق عليه السلام: صبح روز شب قدر ، مثل شب قدر است. پس ، عمل و تلاش كن . (15

)التماس دعا



 

شما دینتان را فروختید وماخریدیم.

 

بانوی باحجابی داشت در یکی از سوپرمارکت‌های زنجیره‌ای در فرانسه خرید می‌کرد؛ خریدش

که تمام شد برای پرداخت رفت پشت صندوق.

صندق‌دار زنی بی‌حجاب و اصالتاً عرب بود.

صندوق‌دار نگاهی از روی تمسخر به او انداخت و همینطور که داشت بارکد اجناس را می‌گرفت

اجناس او را با حالتی متکبرانه به گوشه میز می‌انداخت.

اما خواهر باحجاب ما که روبنده بر چهره داشت خونسرد بود و چیزی نمی‌گفت و این باعث

می‌شد صندوقدار بیشتر عصبانی شود! 

بالاخره صندوق‌دار طاقت نیاورد و گفت: «ما اینجا توی فرانسه خودمون هزار تا مشکل و بحران

داریم و این نقابی که تو روی صورتت داری یکی از همین مشکلاته که عاملش تو و امثال تو

هستید! ما اینجا اومدیم برای زندگی و کار نه برای به نمایش گذاشتن دین و تاریخ! اگه

می‌خوای دینت رو نمایش بدی یا روبنده به صورت بزنی برو به کشور خودت و هر جور می‌خوای

زندگی کن!»

خانم محجبه اجناسی رو که خریده بود توی نایلون گذاشت، نگاهی به صندق‌دار کرد… روبنده

را از چهره برداشت و در پاسخ خانم صندوق‌دار که از دیدن چهرهٔ اروپایی و چشمان رنگین او جا

خورده بود گفت:

«من جد اندر جد فرانسوی هستم… این دین من است و اینجا وطنم… شما دینتان را

فروختید و ما خریدیم

شما دینتان را فروختید وماخریدیم.

 

بانوی باحجابی داشت در یکی از سوپرمارکت‌های زنجیره‌ای در فرانسه خرید می‌کرد؛ خریدش

که تمام شد برای پرداخت رفت پشت صندوق.

صندق‌دار زنی بی‌حجاب و اصالتاً عرب بود.

صندوق‌دار نگاهی از روی تمسخر به او انداخت و همینطور که داشت بارکد اجناس را می‌گرفت

اجناس او را با حالتی متکبرانه به گوشه میز می‌انداخت.

اما خواهر باحجاب ما که روبنده بر چهره داشت خونسرد بود و چیزی نمی‌گفت و این باعث

می‌شد صندوقدار بیشتر عصبانی شود! 

بالاخره صندوق‌دار طاقت نیاورد و گفت: «ما اینجا توی فرانسه خودمون هزار تا مشکل و بحران

داریم و این نقابی که تو روی صورتت داری یکی از همین مشکلاته که عاملش تو و امثال تو

هستید! ما اینجا اومدیم برای زندگی و کار نه برای به نمایش گذاشتن دین و تاریخ! اگه

می‌خوای دینت رو نمایش بدی یا روبنده به صورت بزنی برو به کشور خودت و هر جور می‌خوای

زندگی کن!»

خانم محجبه اجناسی رو که خریده بود توی نایلون گذاشت، نگاهی به صندق‌دار کرد… روبنده

را از چهره برداشت و در پاسخ خانم صندوق‌دار که از دیدن چهرهٔ اروپایی و چشمان رنگین او جا

خورده بود گفت:

«من جد اندر جد فرانسوی هستم… این دین من است و اینجا وطنم… شما دینتان را

فروختید و ما خریدیم

شما دینتان را فروختید وماخریدیم.

 

بانوی باحجابی داشت در یکی از سوپرمارکت‌های زنجیره‌ای در فرانسه خرید می‌کرد؛ خریدش

که تمام شد برای پرداخت رفت پشت صندوق.

صندق‌دار زنی بی‌حجاب و اصالتاً عرب بود.

صندوق‌دار نگاهی از روی تمسخر به او انداخت و همینطور که داشت بارکد اجناس را می‌گرفت

اجناس او را با حالتی متکبرانه به گوشه میز می‌انداخت.

اما خواهر باحجاب ما که روبنده بر چهره داشت خونسرد بود و چیزی نمی‌گفت و این باعث

می‌شد صندوقدار بیشتر عصبانی شود! 

بالاخره صندوق‌دار طاقت نیاورد و گفت: «ما اینجا توی فرانسه خودمون هزار تا مشکل و بحران

داریم و این نقابی که تو روی صورتت داری یکی از همین مشکلاته که عاملش تو و امثال تو

هستید! ما اینجا اومدیم برای زندگی و کار نه برای به نمایش گذاشتن دین و تاریخ! اگه

می‌خوای دینت رو نمایش بدی یا روبنده به صورت بزنی برو به کشور خودت و هر جور می‌خوای

زندگی کن!»

خانم محجبه اجناسی رو که خریده بود توی نایلون گذاشت، نگاهی به صندق‌دار کرد… روبنده

را از چهره برداشت و در پاسخ خانم صندوق‌دار که از دیدن چهرهٔ اروپایی و چشمان رنگین او جا

خورده بود گفت:

«من جد اندر جد فرانسوی هستم… این دین من است و اینجا وطنم… شما دینتان را

فروختید و ما خریدیم

فضایل وخصایص امام علی (ع).

 

 

صفت شجاعت يكى از اركان اصلى فضائل نفسانى است و عبارت است از عدم تزلزل نفس در

امور خطيره و هولناك،و مظهر تام و مصداق حقيقى آن وجود على عليه السلام بود.

اگر چه در فصول پيشين ضمن شرح خدمات نظامى آنجناب چه در غزوات رسول اكرم صلى الله

عليه و آله و چه در جنگهاى دوران خلافتش (جنگهاى جمل و صفين و نهروان) شمه‏اى از هيبت

و شجاعت او نگارش گرديد ليكن هر چه در اينمورد گفته و نوشته شود اندكى از بسيار و يكى

از هزار بيشتر نخواهد بود.

بنا به نقل مورخين رنگ على (ع) گندمگون،چشمان مباركش درشت و جذاب،ابروانش پيوسته 

و پر پشت،دندانهايش محكم و سفيد و چون مرواريد بود.دست و بازو و ساعد بى نهايت قوى و

گوشت آن پيچيده و محكم و در تمام عرب بسطبرى بازو و محكمى عضلات مشهور بود چنانكه

گوئى گوشت و پوست و استخوان آنرا كوبيده و آنگاه دست بازو و ساعد ساخته‏اند.

 

على عليه السلام متوسط القامه بود و تمام گوشت بدن او ورزيده و محكم و چون آهن صلب

بنظر ميآمد و بطور كلى آنحضرت در اعتدال مزاج و رشد جسمانى و در نهايت نيرومندى

بود.مورخين عموما معتقدند كه شجاعت و زورمندى على عليه السلام در تمام عرب منحصر

بفرد بود،پدرش ابو طالب او را با جوانان عرب بكشتى وا ميداشت و آنحضرت با اينكه از جهت

سن خيلى كوچكتر از آنان بود ولى با سرعت عجيبى آنها را بر زمين ميزد.از زبير بن عوام نقل

كرده‏اند كه قسم ياد كرد و گفت در هيچيك از جنگها از هيچ شجاعى نترسيدم مگر در مقابل

على عليه السلام كه از شدت وحشت خود را گم ميكردم.و اين تنها زبير نبود كه از مقابله با او

وحشت مينمود بلكه تمام قهرمانان نيرومند و مردان رزم از تصور مقابله با او بوحشت افتاده و در

برابرش عرض اندام نميكردند چه خوب گفته شاعر:

اغمد السيف متى قابله‏

كل من جرد سيفا و شهر (1)

 

هيبت على عليه السلام بحدى بود كه چون چشم مبارزى باو ميافتد رعب و وحشت سراسر

وجودش را فرا ميگرفت و در اثر هيبت آنحضرت نيروى هر گونه مقاومت و تهاجم از وى سلب

شده و با كمال درماندگى طعمه شمشير او ميگشت چنانكه خود آنجناب در پاسخ اين سؤال

كه بچه چيزى بر مبارزان غلبه كردى فرمود كسى را ملاقات نكردم جز اينكه او مرا عليه جان

خود كمك نمود (سيد رضى عليه الرحمة دنبال كلام امام فرمايد مقصود حضرت تمكن هيبت او

در دلها است) (2) رشادتها و جانفشانيهاى او در غزوات پيغمبر صلى الله عليه و آله همه را

متحير و متعجب نمود و خوابيدن وى در شب هجرت پيغمبر صلى الله عليه و آله در فراش

آنحضرت از يك قلب قوى و روح بزرگ حكايت ميكند،ثبات و پايدارى على عليه السلام در

صحنه‏هاى كارزار در برابر حملات عمومى دشمن براى مردم ديگر محال و غير ممكن

است.معاويه براى اينكه لشگر آرائى خود را بگوش على عليه السلام برساند در يكى از

نامه‏هاى خود به آنحضرت نوشت كه سپاهى عظيم براى جنگ او آماده نموده است،طرماح

به معاويه گفت ترسانيدن تو على را از زيادى و انبوهى سپاه مثل ترسانيدن مرغابى است

بزيادى آب!

حضرت سجاد عليه السلام در مجلس يزيد ضمن ايراد خطبه‏اى كه خود را معرفى ميكرد بپاره‏اى

از اوصاف و فضائل على عليه السلام اشاره نمود و فرمود:من پسر كسى هستم كه از همه

قوى‏تر و شجاع‏تر و در عزم و اراده از همه استوارتر و چون شير دليرى بود كه در هنگام جنگ و

كشيده شدن نيزه‏ها و نزديك شدن سواران آنها را مانند آسياب نرم ميكرد و مانند تند بادى كه

در گياه خشگيده بوزد آنها را پراكنده ميساخت (3) .

اين توصيفى كه امام چهارم درباره شجاعت جد بزرگوارش نموده از نظر علاقه و رابطه

خانوادگى نبوده است بلكه يك حقيقت غير قابل انكارى است كه يك امام از امام ديگر كه مقام

و منزلت او بهتر از همه آشنائى داشت آنرا بيان نموده است.

شيخ مفيد شجاعت آنحضرت را نوعى اعجاز دانسته و مينويسد:هيچ جنگجوى كار آزموده‏اى

ديده نشده است كه هميشه در جنگ پيروز شود بلكه گاهى بر دشمنش غلبه كرده و گاهى

نيز شكست خورده است و همچنين ضربت شمشير هيچ دلاورى هميشه چنان نبوده است كه

دشمن در اثر زخم آن جان سپرد بلكه گاهى فوت كرده و گاهى هم بهبودى يافته است و چنين

امرى در طول تاريخ سابقه ندارد مگر امير المؤمنين عليه السلام كه با هر هماوردى بمبارزه

برخاست بر او چيره گشت و بهر رزمجوئى ضربتى زد او را بهلاكت رسانيد و اين هم از

موجباتى است كه او را از همگان ممتاز ميكند و خداوند جريان عادى امور را در هر جا و زمان

بوسيله او بهم زده و وجود وى يكى از نشانه‏هاى روشن خداى تعالى ميباشد (4) .

قوت قلب على عليه السلام كه از ايمان و يقين وى سر چشمه مى‏گرفت در هيچ‏بشرى ديده

نشده است،روزى در جنگ صفين بچهره خود نقاب زده و بصورت يك فرد ناشناس در جلو صفوف

شاميان مبارز ميطلبيد پس از آنكه گروهى از مبارزان شام را بخاك هلاكت افكند معاويه بعمرو

عاص گفت:اين شجاع قويدل كيست؟

عمرو گفت يا عبد الله ابن عباس است!و يا خود على است معاويه گفت چگونه ميتوان

تشخيص داد؟

عمرو گفت:ابن عباس مرد شجاعى است ولى در مقابل حمله عمومى سپاه باين انبوهى

نميتواند مقاومت كند تمام سپاهيان را فرمان حمله بده.كه از جاى بجنبند و باين جنگجو حمله

كنند اگر رو گردانيد ابن عباس است و اگر ثابت و پا بر جا ماند على است زيرا على از تمام

عرب اگر بمقابله‏اش برخيزند رو نميگرداند چه رسد بسپاه تو (5) .

معاويه براى آزمايش فرمان حمله عمومى داد و تمام سپاه او بحركت در آمد اما آن مبارز چون

كوه آهنين در جاى خود ثابت و بر قرار بود آنگاه فهميدند كه على عليه السلام است پيكار

ميكند لذا فرمان عقب نشينى دادند.

 

وقتى صداى على عليه السلام در ميدانهاى جنگ بلند ميشد دل و زهره قهرمانان آب ميگرديد و

لرزه بر اركان وجود آنها ميافتاد.در جنگهاى جمل و صفين غالب اوقات يك تنه خود را بر سپاهيان

مخالف ميزد و صفوف آنها را متلاشى كرده و پراكنده ميساخت.

بتصديق دوست و دشمن على عليه السلام كرار غير فرار و اسد الله الغالب و غالب كل غالب

بود،زره آنحضرت كه بمنزله لباس جنگ او بود مانند پيشبندى فقط با چند حلقه در شانه‏هاى او

بهم وصل ميشد و بكلى فاقد قسمت پشت بود علت اين امر را از وى سؤال كردند فرمود:من

هرگز پشت بدشمن نخواهم نمود در اينصورت احتياجى به پشت بند زره ندارم.سعدى

گويد:مردى كه در مصاف زره پيش بسته بود

تا پيش دشمنان نكند پشت بر غزادر يكى از جنگها فرماندهان على عليه السلام از آنحضرت

پرسيدند كه اگر جنگ مغلوبه شد و صفوف ما از هم پاشيده شد ما بعدا شما را كجا پيدا كنيم

خوبست قبلا نقطه الحاقى تعيين شود تا همه بآن نقطه گرد آيند.على عليه السلام فرمود

شما مرا در هر كجا رها كنيد من در همانجا خواهم بود و از جاى خود تكان نخواهم خورد (6) .

يكى از اصحاب على عليه السلام خدمت آنحضرت عرض كرد كه براى ميدانهاى جنگ اسب

تندرو و چالاك ابتياع كنيد كه چنين اسبى صاحب خود را در مهلكه‏ها نجات ميدهد على عليه

السلام فرمود من هرگز از جلو دشمن فرار نخواهم كرد تا با اسب تند رو از ورطه خطر دور شوم

و دشمن فرارى را نيز تعقيب نخواهم نمود تا بخواهم زودتر باو برسم بنا بر اين مركب من هر

چه باشد اهميتى ندارد (7) .

ابن ابى الحديد گويد:على عليه السلام شجاعى بود كه نام گذشتگان را محو كرد و محلى

براى آيندگان باقى نگذاشت،در قوت ساعد و نيروى بازو نظيرى نداشت و يكضربت او براى

قوى‏ترين شجاعان مرگ و هلاكت را پيش ميآورد چنانكه هيچ مبارزى از دست او جان سالم بدر

نبرد و شمشيرى نزد كه احتياج بدومى داشته باشد و هر رزمجوى دلاورى را كه ميكشت تكبير

ميگفت و در ليلة الهرير شماره تكبيراتش به 523 رسيد و معلوم گرديد كه 523 نفر از ابطال

نامى را در آنشب بديار عدم فرستاده است (8) .در جنگ احد پس از آنكه مردان رزمى قبيله

بنى عبد الدار بدست آنحضرت كشته شدند غلامى از آن قبيله كه حبشى بود و صواب نام

داشت در حاليكه بسيار خشمگين و دهانش كف زده بود سوگند ياد كرد كه بجاى كشته

شدگان قبيله خود شخص محمد صلى الله عليه و آله را خواهم كشت!اين غلام ضمن اينكه

شجاع بود جثه بزرگى هم داشت لذا مسلمين از او ترسيدند و جرأت مبارزه با او را

نداشتند،على عليه السلام چنان ضربتى بر او زد كه او را از كمردو نيم نمود بطوريكه بالا تنه‏اش

بزمين افتاد و نيم پائين در حال ايستاده ماند هر دو لشگر متعجب و مبهوت شده و مسلمين

ميخنديدند (9) !

در تمام جنگها مجاهد فى سبيل الله بود و اندوه و پريشانى مسلمين با وجود وى زائل

مي گشت،وقتى دست بقبضه ذو الفقار ميبرد پيروزى مسلمين محرز و مسلم ميشد و

هنگاميكه پيغمبر صلى الله عليه و آله را از طرف مشركين غم و اندوهى ميرسيد و سپاهيان

مخالف براى قتل او تصميم ميگرفتند وجود على عليه السلام باعث بر طرف شدن غم و اندوه

پيغمبر ميگرديد و بهمين جهت او را الكاشف الكرب عن وجه رسول الله گفتند.

شجاعت و نيروى بازوى على عليه السلام اظهر من الشمس بود و مخالفين و دشمنانش نيز

او را به شجاعت ميستودند،مشهور است كه با دو انگشت سبابه و وسطى گردن خالد بن

وليد را فشار داد بطوريكه خالد نعره زد و نزديك بهلاكت بود.در غزوات پيغمبر صلى الله عليه و

آله  بسيار اتفاق افتاده بود كه على عليه السلام در مقابل دشمنان ايستادگى كرده بود و اگر 

آن حضرت نبود كار مسلمين يكسره ميشد.

در قاموس زندگانى على عليه السلام كلمه ترس معنى و مفهومى نداشت او نه از جنگ

ميترسيد و نه از مرگ وحشت ميكرد در سراسر زندگانى خود با مرگ و خطر هماغوش بود و

بارها ميفرمود :و الله لابن ابيطالب آنس بالموت من الطفل بثدى امهـبخدا سوگند پسر ابيطالب

بمرگ بيشتر از طفل شير خوار به پستان مادرش مأنوس و مشتاق است (10) .

در جنگ صفين بدون زره در ميان دو لشگر ميگشت،امام حسن عليه السلام عرض كرد اين

عمل در موقع جنگ بى احتياطى است فرمود:يا بنى ان اباك لا يبالى وقع على الموت او وقع

الموت عليه (11) . (پسر جانم پدرت باكى ندارد كه رو بمرگ رود يا مرگ بسوى او آيد.) عده‏اى از

ياران على عليه السلام از اين دليرى و بى باكى او احتياط ميكردند كه مبادا از طرف دشمن

غافلگير شود لذا نزد آنحضرت آمدند و عرض كردند يا امير المؤمنين شما در مواقع جنگ

هيچگونه احتياط نميكنيد و از هيچ پيشامدى هراس نداريد در پاسخ آنان اين رباعى را فرمود:

اى يومى من الموت افر

يوم ما قدر ام يوم قدريوم ما قدر لا اخشى الوغا

يوم قد قدر لا يغنى الحذرشاعر فارسى زبان مضمون رباعى فوق را بفارسى چنين سروده

است:

از مرگ حذر كردن دو روز روا نيست‏

روزى كه قضا هست روزى كه قضا نيست‏روزى كه قضا هست كوشش ندهد سود

روزى كه قضا نيست در آن مرگ روا نيست‏هر شجاعى كه در جنگ بدست آنحضرت كشته

ميشد موجب افتخار قبيله خود ميگشت و افراد قبيله از تقابل مقتول با آن شير بيشه شجاعت

مباهات مينمودند چنانكه در غزوه خندق عمرو بن عبدود كه بدست وى كشته شد خواهرش

گفت اگر جز على كه حقا لياقت آنرا دارد كه قاتل برادرم باشد ديگرى عمرو را كشته بود تمام

عمر ميگريستم لكن على را در شجاعت در تمام جهان نظيرى نيست و كشته شدن بدست او

عين افتخار و اعتبار است .

ابن ابى الحديد در شرح نهج البلاغه مينويسد روزى معاويه خفته بود پس از بيدار شدن عبد

الله بن زبير را (كه هر دو از شجاعان بودند) در پايين پايش ديد كه بر تخت او نشسته بود،عبد

الله از روى شوخى بمعاويه گفت اگر ميخواستم ترا (در خواب كه بودى) غفلتا ميكشتم.معاويه

گفت بعد از ما اظهار شجاعت كن!عبد الله گفت براى چه شجاعت مرا انكار ميكنى با اينكه من

در جنگ برابر على بن ابيطالب بايستادم!معاويه گفت اگر چنين جرأت ميكردى يقينا على تو و

پدرت را با دست چپ ميكشت و دست راستش بيكار ميماند و دنبال ديگرى ميگشت كه بقتل

رساند (12) .بارى على عليه السلام ضيغم الغزوات و اسد الله الغالب بود كه وقتى پا بميدان

محاربه مى‏گذاشت نفس‏هاى دليران و شجاعان در سينه‏ها تنگ ميشد و بهر فرقه حمله ميكرد

عفريت مرگ با صورت هولناكى بر آنگروه نمايان ميگشت.رباعى زير منسوب بآنحضرت است:

صيد الملوك ارانب و ثعالب‏

و اذا ركبت فصيدى الابطال‏صيدى الفوارس فى اللقاء و اننى‏

عند الوغاء لغضنفر قتال (13)

سفيان ثورى گويد كه على عليه السلام در ميان مسلمين كوه آهنينى بود و براى كفار و

منافقين حريفى نيرومند،خداوند عزت و احترام مسلمين و ذلت و خوارى مشركين را بدست او

قرار داده بود.

ثمره شجاعت و مجاهدت على عليه السلام رواج دين حنيف اسلام و پيشرفت احكام الهى و

محو كفر و بت پرستى گرديد.

 

 

فضایل وخصایص امام علی (ع).

 

 

صفت شجاعت يكى از اركان اصلى فضائل نفسانى است و عبارت است از عدم تزلزل نفس در

امور خطيره و هولناك،و مظهر تام و مصداق حقيقى آن وجود على عليه السلام بود.

اگر چه در فصول پيشين ضمن شرح خدمات نظامى آنجناب چه در غزوات رسول اكرم صلى الله

عليه و آله و چه در جنگهاى دوران خلافتش (جنگهاى جمل و صفين و نهروان) شمه‏اى از هيبت

و شجاعت او نگارش گرديد ليكن هر چه در اينمورد گفته و نوشته شود اندكى از بسيار و يكى

از هزار بيشتر نخواهد بود.

بنا به نقل مورخين رنگ على (ع) گندمگون،چشمان مباركش درشت و جذاب،ابروانش پيوسته 

و پر پشت،دندانهايش محكم و سفيد و چون مرواريد بود.دست و بازو و ساعد بى نهايت قوى و

گوشت آن پيچيده و محكم و در تمام عرب بسطبرى بازو و محكمى عضلات مشهور بود چنانكه

گوئى گوشت و پوست و استخوان آنرا كوبيده و آنگاه دست بازو و ساعد ساخته‏اند.

 

على عليه السلام متوسط القامه بود و تمام گوشت بدن او ورزيده و محكم و چون آهن صلب

بنظر ميآمد و بطور كلى آنحضرت در اعتدال مزاج و رشد جسمانى و در نهايت نيرومندى

بود.مورخين عموما معتقدند كه شجاعت و زورمندى على عليه السلام در تمام عرب منحصر

بفرد بود،پدرش ابو طالب او را با جوانان عرب بكشتى وا ميداشت و آنحضرت با اينكه از جهت

سن خيلى كوچكتر از آنان بود ولى با سرعت عجيبى آنها را بر زمين ميزد.از زبير بن عوام نقل

كرده‏اند كه قسم ياد كرد و گفت در هيچيك از جنگها از هيچ شجاعى نترسيدم مگر در مقابل

على عليه السلام كه از شدت وحشت خود را گم ميكردم.و اين تنها زبير نبود كه از مقابله با او

وحشت مينمود بلكه تمام قهرمانان نيرومند و مردان رزم از تصور مقابله با او بوحشت افتاده و در

برابرش عرض اندام نميكردند چه خوب گفته شاعر:

اغمد السيف متى قابله‏

كل من جرد سيفا و شهر (1)

 

هيبت على عليه السلام بحدى بود كه چون چشم مبارزى باو ميافتد رعب و وحشت سراسر

وجودش را فرا ميگرفت و در اثر هيبت آنحضرت نيروى هر گونه مقاومت و تهاجم از وى سلب

شده و با كمال درماندگى طعمه شمشير او ميگشت چنانكه خود آنجناب در پاسخ اين سؤال

كه بچه چيزى بر مبارزان غلبه كردى فرمود كسى را ملاقات نكردم جز اينكه او مرا عليه جان

خود كمك نمود (سيد رضى عليه الرحمة دنبال كلام امام فرمايد مقصود حضرت تمكن هيبت او

در دلها است) (2) رشادتها و جانفشانيهاى او در غزوات پيغمبر صلى الله عليه و آله همه را

متحير و متعجب نمود و خوابيدن وى در شب هجرت پيغمبر صلى الله عليه و آله در فراش

آنحضرت از يك قلب قوى و روح بزرگ حكايت ميكند،ثبات و پايدارى على عليه السلام در

صحنه‏هاى كارزار در برابر حملات عمومى دشمن براى مردم ديگر محال و غير ممكن

است.معاويه براى اينكه لشگر آرائى خود را بگوش على عليه السلام برساند در يكى از

نامه‏هاى خود به آنحضرت نوشت كه سپاهى عظيم براى جنگ او آماده نموده است،طرماح

به معاويه گفت ترسانيدن تو على را از زيادى و انبوهى سپاه مثل ترسانيدن مرغابى است

بزيادى آب!

حضرت سجاد عليه السلام در مجلس يزيد ضمن ايراد خطبه‏اى كه خود را معرفى ميكرد بپاره‏اى

از اوصاف و فضائل على عليه السلام اشاره نمود و فرمود:من پسر كسى هستم كه از همه

قوى‏تر و شجاع‏تر و در عزم و اراده از همه استوارتر و چون شير دليرى بود كه در هنگام جنگ و

كشيده شدن نيزه‏ها و نزديك شدن سواران آنها را مانند آسياب نرم ميكرد و مانند تند بادى كه

در گياه خشگيده بوزد آنها را پراكنده ميساخت (3) .

اين توصيفى كه امام چهارم درباره شجاعت جد بزرگوارش نموده از نظر علاقه و رابطه

خانوادگى نبوده است بلكه يك حقيقت غير قابل انكارى است كه يك امام از امام ديگر كه مقام

و منزلت او بهتر از همه آشنائى داشت آنرا بيان نموده است.

شيخ مفيد شجاعت آنحضرت را نوعى اعجاز دانسته و مينويسد:هيچ جنگجوى كار آزموده‏اى

ديده نشده است كه هميشه در جنگ پيروز شود بلكه گاهى بر دشمنش غلبه كرده و گاهى

نيز شكست خورده است و همچنين ضربت شمشير هيچ دلاورى هميشه چنان نبوده است كه

دشمن در اثر زخم آن جان سپرد بلكه گاهى فوت كرده و گاهى هم بهبودى يافته است و چنين

امرى در طول تاريخ سابقه ندارد مگر امير المؤمنين عليه السلام كه با هر هماوردى بمبارزه

برخاست بر او چيره گشت و بهر رزمجوئى ضربتى زد او را بهلاكت رسانيد و اين هم از

موجباتى است كه او را از همگان ممتاز ميكند و خداوند جريان عادى امور را در هر جا و زمان

بوسيله او بهم زده و وجود وى يكى از نشانه‏هاى روشن خداى تعالى ميباشد (4) .

قوت قلب على عليه السلام كه از ايمان و يقين وى سر چشمه مى‏گرفت در هيچ‏بشرى ديده

نشده است،روزى در جنگ صفين بچهره خود نقاب زده و بصورت يك فرد ناشناس در جلو صفوف

شاميان مبارز ميطلبيد پس از آنكه گروهى از مبارزان شام را بخاك هلاكت افكند معاويه بعمرو

عاص گفت:اين شجاع قويدل كيست؟

عمرو گفت يا عبد الله ابن عباس است!و يا خود على است معاويه گفت چگونه ميتوان

تشخيص داد؟

عمرو گفت:ابن عباس مرد شجاعى است ولى در مقابل حمله عمومى سپاه باين انبوهى

نميتواند مقاومت كند تمام سپاهيان را فرمان حمله بده.كه از جاى بجنبند و باين جنگجو حمله

كنند اگر رو گردانيد ابن عباس است و اگر ثابت و پا بر جا ماند على است زيرا على از تمام

عرب اگر بمقابله‏اش برخيزند رو نميگرداند چه رسد بسپاه تو (5) .

معاويه براى آزمايش فرمان حمله عمومى داد و تمام سپاه او بحركت در آمد اما آن مبارز چون

كوه آهنين در جاى خود ثابت و بر قرار بود آنگاه فهميدند كه على عليه السلام است پيكار

ميكند لذا فرمان عقب نشينى دادند.

 

وقتى صداى على عليه السلام در ميدانهاى جنگ بلند ميشد دل و زهره قهرمانان آب ميگرديد و

لرزه بر اركان وجود آنها ميافتاد.در جنگهاى جمل و صفين غالب اوقات يك تنه خود را بر سپاهيان

مخالف ميزد و صفوف آنها را متلاشى كرده و پراكنده ميساخت.

بتصديق دوست و دشمن على عليه السلام كرار غير فرار و اسد الله الغالب و غالب كل غالب

بود،زره آنحضرت كه بمنزله لباس جنگ او بود مانند پيشبندى فقط با چند حلقه در شانه‏هاى او

بهم وصل ميشد و بكلى فاقد قسمت پشت بود علت اين امر را از وى سؤال كردند فرمود:من

هرگز پشت بدشمن نخواهم نمود در اينصورت احتياجى به پشت بند زره ندارم.سعدى

گويد:مردى كه در مصاف زره پيش بسته بود

تا پيش دشمنان نكند پشت بر غزادر يكى از جنگها فرماندهان على عليه السلام از آنحضرت

پرسيدند كه اگر جنگ مغلوبه شد و صفوف ما از هم پاشيده شد ما بعدا شما را كجا پيدا كنيم

خوبست قبلا نقطه الحاقى تعيين شود تا همه بآن نقطه گرد آيند.على عليه السلام فرمود

شما مرا در هر كجا رها كنيد من در همانجا خواهم بود و از جاى خود تكان نخواهم خورد (6) .

يكى از اصحاب على عليه السلام خدمت آنحضرت عرض كرد كه براى ميدانهاى جنگ اسب

تندرو و چالاك ابتياع كنيد كه چنين اسبى صاحب خود را در مهلكه‏ها نجات ميدهد على عليه

السلام فرمود من هرگز از جلو دشمن فرار نخواهم كرد تا با اسب تند رو از ورطه خطر دور شوم

و دشمن فرارى را نيز تعقيب نخواهم نمود تا بخواهم زودتر باو برسم بنا بر اين مركب من هر

چه باشد اهميتى ندارد (7) .

ابن ابى الحديد گويد:على عليه السلام شجاعى بود كه نام گذشتگان را محو كرد و محلى

براى آيندگان باقى نگذاشت،در قوت ساعد و نيروى بازو نظيرى نداشت و يكضربت او براى

قوى‏ترين شجاعان مرگ و هلاكت را پيش ميآورد چنانكه هيچ مبارزى از دست او جان سالم بدر

نبرد و شمشيرى نزد كه احتياج بدومى داشته باشد و هر رزمجوى دلاورى را كه ميكشت تكبير

ميگفت و در ليلة الهرير شماره تكبيراتش به 523 رسيد و معلوم گرديد كه 523 نفر از ابطال

نامى را در آنشب بديار عدم فرستاده است (8) .در جنگ احد پس از آنكه مردان رزمى قبيله

بنى عبد الدار بدست آنحضرت كشته شدند غلامى از آن قبيله كه حبشى بود و صواب نام

داشت در حاليكه بسيار خشمگين و دهانش كف زده بود سوگند ياد كرد كه بجاى كشته

شدگان قبيله خود شخص محمد صلى الله عليه و آله را خواهم كشت!اين غلام ضمن اينكه

شجاع بود جثه بزرگى هم داشت لذا مسلمين از او ترسيدند و جرأت مبارزه با او را

نداشتند،على عليه السلام چنان ضربتى بر او زد كه او را از كمردو نيم نمود بطوريكه بالا تنه‏اش

بزمين افتاد و نيم پائين در حال ايستاده ماند هر دو لشگر متعجب و مبهوت شده و مسلمين

ميخنديدند (9) !

در تمام جنگها مجاهد فى سبيل الله بود و اندوه و پريشانى مسلمين با وجود وى زائل

مي گشت،وقتى دست بقبضه ذو الفقار ميبرد پيروزى مسلمين محرز و مسلم ميشد و

هنگاميكه پيغمبر صلى الله عليه و آله را از طرف مشركين غم و اندوهى ميرسيد و سپاهيان

مخالف براى قتل او تصميم ميگرفتند وجود على عليه السلام باعث بر طرف شدن غم و اندوه

پيغمبر ميگرديد و بهمين جهت او را الكاشف الكرب عن وجه رسول الله گفتند.

شجاعت و نيروى بازوى على عليه السلام اظهر من الشمس بود و مخالفين و دشمنانش نيز

او را به شجاعت ميستودند،مشهور است كه با دو انگشت سبابه و وسطى گردن خالد بن

وليد را فشار داد بطوريكه خالد نعره زد و نزديك بهلاكت بود.در غزوات پيغمبر صلى الله عليه و

آله  بسيار اتفاق افتاده بود كه على عليه السلام در مقابل دشمنان ايستادگى كرده بود و اگر 

آن حضرت نبود كار مسلمين يكسره ميشد.

در قاموس زندگانى على عليه السلام كلمه ترس معنى و مفهومى نداشت او نه از جنگ

ميترسيد و نه از مرگ وحشت ميكرد در سراسر زندگانى خود با مرگ و خطر هماغوش بود و

بارها ميفرمود :و الله لابن ابيطالب آنس بالموت من الطفل بثدى امهـبخدا سوگند پسر ابيطالب

بمرگ بيشتر از طفل شير خوار به پستان مادرش مأنوس و مشتاق است (10) .

در جنگ صفين بدون زره در ميان دو لشگر ميگشت،امام حسن عليه السلام عرض كرد اين

عمل در موقع جنگ بى احتياطى است فرمود:يا بنى ان اباك لا يبالى وقع على الموت او وقع

الموت عليه (11) . (پسر جانم پدرت باكى ندارد كه رو بمرگ رود يا مرگ بسوى او آيد.) عده‏اى از

ياران على عليه السلام از اين دليرى و بى باكى او احتياط ميكردند كه مبادا از طرف دشمن

غافلگير شود لذا نزد آنحضرت آمدند و عرض كردند يا امير المؤمنين شما در مواقع جنگ

هيچگونه احتياط نميكنيد و از هيچ پيشامدى هراس نداريد در پاسخ آنان اين رباعى را فرمود:

اى يومى من الموت افر

يوم ما قدر ام يوم قدريوم ما قدر لا اخشى الوغا

يوم قد قدر لا يغنى الحذرشاعر فارسى زبان مضمون رباعى فوق را بفارسى چنين سروده

است:

از مرگ حذر كردن دو روز روا نيست‏

روزى كه قضا هست روزى كه قضا نيست‏روزى كه قضا هست كوشش ندهد سود

روزى كه قضا نيست در آن مرگ روا نيست‏هر شجاعى كه در جنگ بدست آنحضرت كشته

ميشد موجب افتخار قبيله خود ميگشت و افراد قبيله از تقابل مقتول با آن شير بيشه شجاعت

مباهات مينمودند چنانكه در غزوه خندق عمرو بن عبدود كه بدست وى كشته شد خواهرش

گفت اگر جز على كه حقا لياقت آنرا دارد كه قاتل برادرم باشد ديگرى عمرو را كشته بود تمام

عمر ميگريستم لكن على را در شجاعت در تمام جهان نظيرى نيست و كشته شدن بدست او

عين افتخار و اعتبار است .

ابن ابى الحديد در شرح نهج البلاغه مينويسد روزى معاويه خفته بود پس از بيدار شدن عبد

الله بن زبير را (كه هر دو از شجاعان بودند) در پايين پايش ديد كه بر تخت او نشسته بود،عبد

الله از روى شوخى بمعاويه گفت اگر ميخواستم ترا (در خواب كه بودى) غفلتا ميكشتم.معاويه

گفت بعد از ما اظهار شجاعت كن!عبد الله گفت براى چه شجاعت مرا انكار ميكنى با اينكه من

در جنگ برابر على بن ابيطالب بايستادم!معاويه گفت اگر چنين جرأت ميكردى يقينا على تو و

پدرت را با دست چپ ميكشت و دست راستش بيكار ميماند و دنبال ديگرى ميگشت كه بقتل

رساند (12) .بارى على عليه السلام ضيغم الغزوات و اسد الله الغالب بود كه وقتى پا بميدان

محاربه مى‏گذاشت نفس‏هاى دليران و شجاعان در سينه‏ها تنگ ميشد و بهر فرقه حمله ميكرد

عفريت مرگ با صورت هولناكى بر آنگروه نمايان ميگشت.رباعى زير منسوب بآنحضرت است:

صيد الملوك ارانب و ثعالب‏

و اذا ركبت فصيدى الابطال‏صيدى الفوارس فى اللقاء و اننى‏

عند الوغاء لغضنفر قتال (13)

سفيان ثورى گويد كه على عليه السلام در ميان مسلمين كوه آهنينى بود و براى كفار و

منافقين حريفى نيرومند،خداوند عزت و احترام مسلمين و ذلت و خوارى مشركين را بدست او

قرار داده بود.

ثمره شجاعت و مجاهدت على عليه السلام رواج دين حنيف اسلام و پيشرفت احكام الهى و

محو كفر و بت پرستى گرديد.

 

 

اعمال شب قدر.

 

1- غسل

غسل در شبهای 19و21و23 در همان اول شب، مقارن طلوع آفتاب سفارش شده وهدف ازآن

تطهیرجسمانی برای آمادگی روحی و پاک شدن از تمامی زشتیها وپلیدیهای روحی است وتا

جان از آلودگیها پاک نشود روح نیزپاک نخواهد شد. در روایتی از امام صادق(علیه السلام)

آمده؛ «انجام دادن چنین غسلی انسان را از گناهان پاک می گرداند، ومانند روزی می شود که

از مادر متولد گردیده است».1

2- احیاء (شب زنده داری)

برای انسان مومن، سزاوار نیست تا در شبی که آسمانیان میهمان او شده اند، حجاب غفلت

به روی خویش اندازد و خود را از همنشینی با آنها محروم سازد، لذا مستحب است، آن شب

را زنده نگهدارد و تا صبحگاهان شب زنده داری نماید و این خود نوعی مبارزه با خمودگی و

سستی و خواب سنگینی است که انسان را از هدف های عالی اش باز می دارد.

3- تلاوت قرآن

 

در روایتی آمده هرکس یک آیه از قرآن در این ماه بخواند ثواب کسی را دارد که در ماه های دیگر

ختم قرآن کرده است. وهمچنین تلاوت سوره های یس، عنکبوت، روم ،دخان و…وارد شده

است. همچنین تلاوت سوره« قدر» نیز در شب قدر تأکید شده است بطوریکه در روایتی از

پیامبر (صلی الله علیه و آله) آمده است: «کسی که سوره قدر را بخواند، اجرش چون اجر

کسی است که ماه رمضان را روزه داشته و شب قدر را احیاء داشته است.» 2

4- توبه و استغفار

5- خواندن دعا

خواندن دعای جوشن کبیر و دیگر ادعیه مأثوره (جوشن صغیر، دعای توسل، دعای مجیر، دعای

اللهم انی امسیت… و خواندن دعای فرج)

6- توسل به ولایت ائمه هدی

در شب قدر وسیله ای مطمئن تر از ائمه هدی (علیه السلام) برای انسان وجود ندارد، پس

باید به ایشان توسل جست، مخصوصا به مولی الموحدین، علی ابن ابیطالب که «لیالی قدر»

مصادف با شهادت مظلومانه آن امام متقین است ونیز با تمسک به زیارت ابا عبد الله الحسین

به در گاه حضرت احدیت به استغاثه پرداخت.

7- نماز

نماز که سر لوحه همه عبادات است در ردیف اعمال و وظایف لیالی قدر، به طرق مختلفی وارد

شده است:

- خواندن نمازهای قضا شده در گذشته به خصوص نمازهای سال اخیر.

- خواندن نمازهای مستحبی برای کسب ثواب بیشتر. از جمله نمازهای مستحبی خواندن دو

رکعت نماز با یک سلام، همچون نماز صبح با این تفاوت که در هر رکعت بعد از حمد هفت مرتبه

سوره توحید بخواند و بعد از سلام هفتاد مرتبه «استغفرالله و اتوب الیه» بگوید بطوریکه در

روایت نبوی آمده است از جای خود بر نخیزد تا حق تعالی او را و پدر و مادرش را بیامرزد.3

- خواندن صد رکعت نماز، همچون نماز صبح به صورت دو رکعتی و نیز مجاز است به جای این

صد رکعت، شش روز از نمازهای قضا شده خود را بجا آورد، بگونه ای که از ظهر روز اول شروع

کرده و در عشاء روز ششم ختم نماید.

در روایتی آمده هرکس یک آیه از قرآن در این ماه بخواند ثواب کسی را دارد که در ماه های دیگر

ختم قرآن کرده است

8- قرآن بر سر گذاشتن

ازامام صادق(علیه السلام) نقل شده که فرمود: «قرآن را در سه شب از ماه رمضان بردار و

بگشا و جلوی روی خود قرار می دهی و در ادامه فرمود،چنین بگویید: اللهم انی اسئلک

بکتابک المنزل، وما فیه وفیه اسمک الاکبر، واسمائک الحسنی، و ما یخاف و یرجی ان تجعلنی

من عتقائک من النار.4  

9- تجدید عهد با امام زمان (عج) و خواندن دعای فرج

در شب 19 ماه مبارک رمضان، یکی از شب های احتمالی قدر، امام علی (علیه السلام) در

مسجد کوفه به دست ابن ملجم مرادی با شمشیری زهر آلود ضربت خوردند و در بستر بیماری

قرار گرفتند و در شب 23 ماه مبارک رمضان -یکی دیگر از شبهای احتمالی قدر- به شهادت

رسیدند. لذا یکی از اعمال شب 19 ماه مبارک رمضان، گفتن صد مرتبه «اللهم العن قتله

امیرالمومنین» می باشد.

چرا شب قدر را احیا می کنیم؟

 

لیلة القدر شب نزول کاملترین کتاب آسمانی یعنی قرآن است پس باید آن شب را احیاء نمود

تا از فیض و برکات معنوی و بی حد و حصر نزول کلام خدا بر آسمان دنیا برخوردار شویم و آن را

بر سر نهیم و زیر سایه قرآن با توسل به ائمه (س) از خدا طلب آمرزش و مغفرت نموده و آیات

نورانی آن را دائما در اندیشه و فکر خود داشته و در آن شب عزیز با حالت خضوع و خشوع

تصمیم بگیریم دستورات عالیه آن را واقعا در زندگانی با تمام روح و روان خود عملا پیاده کنیم.

شب قدر؛ شبی است که گفته شده عبادت در آن شب اگر خالصانه باشد برابر است با بیش

از سی هزار شب.

شب قدر؛ شبی است که اگر بیدار بمانیم طاعتی افزون تر از شب های دیگر بنماییم، و در آن

هنگام فرشتگان فوج فوج تا صبح بر مومنین و مومنات در حال عبادت سلام و درود و رحمت می

فرستند و خود شاهد و ناظر رکوع و سجود متواضعانه اشرف مخلوقات هستند تا بدینوسیله

اشرفیت و خلیفه اللهی انسان بر فرشتگان تفسیر گردد و رمز سجده ملائک در برابر آدم را

بیابند.

شب قدر؛ شبی است که آدمی راه طولانی سیرالی الله را یکشبه طی می نماید و در این

شب آدمی بهتر می تواندبه تهذیب نفس بپردازد چرا که در این شب شیاطین در اسارتند

وانسانها از شر وسوسه های او تا صبح در امانند مگر اینکه انسان خود نعوذ با ا لله با اعمال نا

شایست درآن شب بند از پای شیطان باز نهد.

 

شب قدر؛ شبی است که مقدرات یکساله هر انسان و سرنوشت همه موجودات جهان در آن

رقم زده می شود.

شب قدر؛ شبی است که حضرت مهدی(عج) مقدرات یکساله هر انسانی را به امضاء می

رساند وشب شناخت آن انسان عظیم الشان، «امام عصر» است وشب قدر انسان کامل

است.

شب قدر؛ شبی است که لیله الاسراء ومعراج رسول الله در آن واقع شده است.

شب قدر؛ شبی است که اگر نبود ونیامده بود شب تیره، بد بختی انسان به پایان نمی رسید

و بامداد، نیک بختی او طلوع نمی کرد، و از بند اسارت اقویا و استعمار گران آزاد نمی گشت.

حال با این تفاضیل آیا شایسته است که انسان مسلمان خود را از برکات و فیوضات چنین 

چنین شبی سازد! لذا بر هر مسلمان پاس داشت واحیاءاین شب ضروری می نماید.

 

هفت خوان رستم برای داشتن یک زندگی کاملا عاشقانه.

 

رابطه بین زن و شوهرها، رابطه بسیار پیچیده ای است. نکات ظریف بی شماری وجود دارد که

با رعایت نکردن آن ها، یک مسئله یا حتی یک مشکل کوچک به یک دعوای بزرگ یا یک بحث و

مشاجره بیهوده تبدیل می شود. زن و شوهرها باید مسائلی را در زندگی بدانند و رعایت کنند

تا بتوانند برای سال های طولانی در کنار هم زندگی شاد و عاشقانه ای داشته باشند.

دوران متاهلی از زیباترین دوران زندگی برای هر مرد و زنی است. زوج ها برای زیباتر شدن این

دوران از زندگی، باید نکاتی را همیشه در نظر داشته باشند که به دوام و بهتر شدن رابطه آن

ها با همسرشان کمک می کند. در ادامه به ۷ مورد از نکاتی که باید برای عاشقانه تر شدن

زندگی مشترک تان رعایت کنید، اشاره می شود.

از معجزه مهربانی استفاده کنید:

این روزها زندگی همه ما بسیار شلوغ است و همه مان مشغله های کاری و فکری بسیاری

داریم. گاهی تحت فشار و سختی ها یادمان می رود مهربانی های خود را نثار همسرمان

کنیم. شما باید سعی کنید مهربانی را به یکی از رفتارهای دایمی خود در زندگی با همسرتان

تبدیل کنید. هرچه بیشتر به همسرتان مهربانی کنید، مهربانی بیشتری هم دریافت می کنید.

همچنین باید توجه داشته باشید که محبت، رابطه میان انسان ها را قوی تر می کند.

درباره همسرتان زود قضاوت نکنید:

این را به یاد داشته باشید هیچ فردی، خوشبخت مطلق نیست. همه افراد، روزهای خوب و بد

در زندگی شان دارند. طبیعت زندگی همین است که در کنار خوبی ها، بدی ها وجود دارند.

برخی روزها هستند که آدم ها حوصله هیچ کاری را ندارند. شما به عنوان همسر، باید این

مسئله را درک کنید و بدانید که نمی شود همیشه همه چیز خوب باشد و لبخند و شادی در

خانه جریان داشته باشد. خود شما هم گاهی به قدری مشغله و دل مشغولی دارید که نمی

توانید به اندازه کافی برای همسرتان وقت بگذارید. در چنین مواقعی، خیلی زود قضاوت نکنید.

اگر یک روز همسرتان به شما کمتر توجه کرد، به این معنی نیست که دیگر دوست تان ندارد یا

از شما خسته شده است.

در جمع بحث یا دعوا نکنید:

شک نکنید که همه زن و شوهرها در زندگی با یکدیگر با اختلاف هایی مواجه می شوند. قرار

نیست هر چه شما دوست دارید، همسرتان هم دوست داشته باشد یا برعکس. تفاهم

نداشتن در همه زندگی ها وجود دارد. با این که هر ۲ نفر شما این اختلاف نظرها را قبول دارید،

دلیلی وجود ندارد جلوی دیگران آن ها را مطرح کنید. وقتی جلوی دیگران بحث می کنید، شاید

خودتان پس از مدتی آن را فراموش کنید، اما این مسئله در ذهن دیگران می ماند و این موجب

بدنامی شما و همسرتان می شود. وجهه اجتماعی خود را برای مسائل ساده یا حتی مهم

خراب نکنید. مشاجره ها یا بحث کردن درباره مسائلی که با هم اختلاف دارید را در خانه و به

دور از جمع های دوستانه و فامیلی انجام دهید.

همسرتان را به راحتی ببخشید:
زن و شوهرهایی که به راحتی می توانند به خاطر مسائل کم اهمیت یکدیگر را ببخشند،

رابطه عاطفی طولانی تر و قوی تری با هم دارند. باید این درک را داشته باشید که هیچ فردی

کامل نیست. همه انسان ها اشتباه می کنند و باید این واقعیت را پذیرفت و درک کرد. با این

دید، می توانید عشق بیشتری به همسر خود بورزید و از آرامش بیشتری در ارتباط با

همسرتان بهره بگیرید.

همیشه با هم بخندید:

احساسات خوب، به ویژه خندیدن موجب سر حال آمدن روح می شود. وقتی با همسرتان که

دوستش دارید، می خندید و از رویدادهای شاد و لحظه های ناب لذت می برید، یک مهر تایید

روی استحکام رابطه عاشقانه خود با همسرتان می زنید. برای هم لطیفه تعریف کنید؛ کلیپ

های خنده دار تماشا کنید. به مکان های شاد و هیجان انگیز بروید و از ته دل با هم و در کنار

هم به زیبایی های دنیا بخندید.

رک و بدون کنایه با همسرتان حرف بزنید:

شما باید خواسته ها و نیازهای خود را به زبان بیاورید و سپس انتظار برآورده شدن آن ها را از

همسرتان داشته باشید. این مشکل بین بسیاری از زوج ها وجود دارد که خیال می کنند

همسرشان باید خودش بفهمد که الان آن ها چه می خواهند یا چه نیازی دارند! نه این طور

نیست خیلی رک و صریح درباره علاقه مندی ها، نیازها، خواسته ها و ایده های خود با

همسرتان حرف بزنید. با هم همفکری کنید و برای انجام و برآورده کردن آن ها با هم تلاش

کنید. قرار نیست برای هم معما طرح کنید و ببینید همسرتان این قدر آی کیو دارد که بداند در

گوشه مغز شما چه می گذرد؟!

تعهدتان را به صورت عملی نشان دهید:

یکی از مهم ترین مسائلی که در رابطه زن و شوهری باید رعایت کرد، تعهد است. وقتی شما

قبول می کنید که ازدواج کنید یعنی متعهد می شوید و قول می دهید در همه لحظه های

شادی و غم در کنار همسرتان باشید و به طور طبیعی باید در جریان زندگی هم این تعهد را به

صورت عملی نشان بدهید. زن و مرد باید بتوانند به یکدیگر تکیه و اعتماد کنند و باید بدانید که

تعهد، هسته اصلی تداوم ارتباط عاشقانه بین زن و شوهر است.


 

چرا عاشق‌ها بیشتر عمر می‌کنند؟

 

 

 

عشق باعث می‌شود همیشه احساس شادی و شوق و ذوق بکنید. این احساسات مثبت به

شما کمک می‌کنند زندگی خود را با قدرت هرچه بیشتر به جلو پیش ببرید و در کارهای‌تان

موفق شوید. اما فواید عشق فقط به اینها ختم نمی‌شود؛ تحقیقات نشان می‌دهند کسانی

که عاشق هستند بدن سالم‌تری دارند و بیشتر عمر می‌کنند! چه مجرد باشید و چه متاهل با

خواندن این مقاله متقاعد می‌شوید که باید عشق را در زندگی خود داشته باشید.

عاشق‌ها کمتر سرما می‌خورند!

تحقیقات نشان می‌دهند عملکرد سیستم ایمنی بدن در زوج‌های موفق و عاشق، قوی‌تر

است. در مقابل آن دعواهای زناشویی باعث اختلال در کارکرد سیستم ایمنی می‌شوند. اما

زوج‌هایی که با منطق و آرامش اختلافات خود را حل می‌کنند در برابر عوامل بیماری‌زا نیز

مقاوم‌تر هستند. جالب است بدانید زوج‌های عاشق کمتر به سرماخوردگی و آنفلوآنزا دچار

می‌شوند!

واقعا عاشق‌ها بیشتر عمر می‌کنند؟

آمار مرگ و میر زودرس در میان زوج‌های عاشق بسیار کمتر از افراد مجرد یا مطلقه است.

درواقع افراد وقتی در روابط سالم و متعهد هستند استرس کمتری را تجربه می‌کنند. استرس

کمتر هم به معنی سلامتی بیشتر است. علاوه براین بیشتر آقایان وقتی ازدواج می‌کنند از

برخی رفتارهای پرخطر از جمله مصرف سیگار و قلیان و مصرف مواد مخدر دست بر می‌دارند که

خود باعث ارتقای سلامتی می‌شود.



عشق باعث کاهش وزن می‌شود؟!

زوج‌هایی که با هم ورزش می‌کنند یا رژیم می‌گیرند در دست یافتن به اهداف‌شان موفق‌ترند.

این درحالی است که تقریبا 50 درصد از کسانی که تنهایی ورزش می‌کنند و رژیم‌غذایی

می‌گیرند بعد از يك سال ناامید می‌شوند و دست از تلاش بر می‌دارند. برای اینکه این موضوع

به شما ثابت شود کافی است همراه همسر خود در پارک ورزش کنید و با یکدیگر غذاهای

رژیمی بخورید تا ببینید چقدر وزن کم می‌کنید. علاوه براین جالب است بدانید که هر نیم

ساعت رابطه زناشویی چیزی حدود 100 کالری می‌سوزاند!

کمتر درد می‌کشند:

شاید شما هم تا به حال این موضوع را تجربه کرده باشید؛ هنگام بیماری و درد کشیدن وقتی

دست همسرتان را می‌گیرید دردتان کاهش می‌یابد، به خصوص اگر در یک رابطه سالم و موفق

باشید. البته این واقعیت در مورد دوستان و سایر اعضای خانواده نیز صدق می‌کند اما انرژی

مثبتی که از تماس با عشق خود می‌گیرید تاثیرگذاری بسیار بیشتری دارد. عشق باعث

افزایش ترشح اکسی‌توسین و اندورفین می‌شود که از مسکن‌ها و آرامبخش‌های طبیعی بدن

هستند. علاوه براین، هورمون اکسی‌توسین باعث کاهش التهاب و مرگ سلولی می‌شود.


قلب سالم‌تری دارند:

انسان‌ها موجوداتی اجتماعی هستند و نیازهای بیولوژیک آنها را به سمت دوست‌یابی

می‌کشاند بنابراین وقتی نمی‌توانند برای خود یار و همراه پیدا کنند استرس‌شان بیشتر

می‌شود. اما کسانی که روابط عاشقانه دارند استرس کمتری را تجربه می‌کنند؛ در نتیجه

سلامت قلب و عروق‌شان نیز ارتقا می‌یابد. در مقابل آن افرادی که طلاق گرفته‌اند بیشتر دچار

بیماری‌های قلبی - عروقی و سکته می‌شوند.

کاهش استرس درمتاهل‌ها:

استرس می‌تواند عملکرد سیستم ایمنی بدن را دچار اختلال کند و شما را مستعد ابتلا به

انواع بیماری‌ها كند. زوج‌های موفق وقتی در موقعیت‌های استرس‌زا قرار می‌گیرند بدن‌شان

کمتر از بقیه افراد هورمون کورتیزول ترشح می‌کند. این درحالی است که افزایش کورتیزول،

سیستم ایمنی را سرکوب می‌کند و راه را برای انواع بیماری‌ها باز می‌کند. علاوه براین

کورتیزول باعث تجمع چربی در اطراف احشاء شکم می‌شود که این چربی خود با بیماری‌های

قلبی، دیابت، سرطان و … در ارتباط است. ازدواج با معشوق می‌تواند باعث کاهش خطر

دیابت، بیماری‌های قلبی، آلزایمر و دیگر بیماری‌های مزمن شود.

مثبت‌اندیش‌تر هستند:

همه ما می‌دانیم که عشق روحیه را تقویت می‌کند اما این موضوع فقط به روان ختم نمی‌شود.

پژوهش‌های علمی بسیاری وجود دارند که نشان می‌دهند که عشق واقعا روی مغز تاثیر

می‌گذارد. در یکی از تحقیقات مشخص شد وقتی داوطلبان به عکس معشوق خود نگاه

می‌کنند فعالیت هورمون دوپامین در مغزشان افزایش می‌یابد. این هورمون باعث مثبت

اندیشی، افزایش انرژی و بهبود سلامت می‌شود.

کاهش فشار خون:

محققان به این نتیجه دست یافته اند که توجه به همسر باعث کاهش فشارخون و افزایش

ترشح هورمون آرامش‌بخش اکسی‌توسین می‌شود. پس هرچه بیشتر به همسر خود توجه

داشته باشید بیشتر می‌توانید از این تاثیر بهره‌مند شوید.

بهتر می‌خوابند:

خوابیدن در کنار کسی که عاشقش هستید باعث افزایش حس امنیت، آرامش و بهبود خواب

می‌شود. خواب کافی نیز با سلامت بدن و قلب و ثابت ماندن وزن و فشار خون در ارتباط است.

هورمون اکسی‌توسین به شما کمک می‌کند خیلی راحت به خواب عمیق فرو بروید.

بی‌اختیاری ادرار نمی‌گیرند!

روابط زناشویی عاشقانه باعث تقویت عضلات کف لگن می‌شوند. باید بدانید که ضعف این

عضلات به خصوص در خانم‌ها باعث بی‌اختیاری ادرار در سنین میانسالی می‌شود. از طرفی

تقویت این عضلات خود باعث بهبود عملکرد در روابط زناشویی می‌شود.

کمتر دکتر می‌روند!

آمار نشان می‌دهد افراد متاهل نسبت به افراد مجرد کمتر به مراجعه پزشکی احتیاج پیدا

می‌کنند و کمتر در بیمارستان بستری می‌شوند. زوج‌های عاشق بیشتر به سلامت یکدیگر

اهمیت می‌دهند و اگر معشوق‌شان مشکلی پیدا کند به او گوشزد کرده و از او مراقبت

می‌کنند. به همین دلیل این افراد کمتر بیمار می‌شوند.


چند واقعیت جالب:

- وقتی عاشق هستیم و استرس‌مان کمتر است، زخم‌های‌مان سریع تر ترمیم می‌شوند.

- عشق اعتماد به نفس را بالا می‌برد و باعث می‌شود بیشتر به سلامت جسمی‌مان اهمیت

دهیم.

- آمار افسردگی شدید در مردان مجرد 9 برابر بیشتر از مردان متاهل است. از طرفی طلاق

گرفتن، احتمال خودکشی را دوبرابر در مردان افزایش می‌دهد.

- روابط زناشویی عاشقانه در سنین جوانی خطر سرطان پروستات را در سنین بالاتر کاهش

می‌دهد.

- زنانی که حداقل هفته‌ای یک بار رابطه زناشویی عاشقانه دارند، استروژن بیشتری تولید

می‌کنند و عادت ماهانه‌شان منظم‌تر است.

 



 

دانستنی هایی در مورد آش.

 
آش یک نوع غذای سنتی ایرانی است، در هر شهر و دیار آن را به نوعی تهیه می

کنند و مواد لازم انواع آش هم در بعضی شهرها فرق می کند بنابر این توجه شما

را برای تهیه آن به موارد زیر جلب می کنیم:


* آش را باید با آتش ملایم پخت و مدت آن هم باید طولانی باشد و مرتب باید آن را هم بزنید تا

تمام مواد آن با هم مخلوط شود.
 

*تمام حبوباتی که در آن به کار می برید باید از شب قبل خیس شده باشد.


* در پختن آشی که با برنج همراه است باید توجه کنید که برنج آن باید کاملاً له شده باشد.
 

* گوشتی که برای پختن آش به کار می رود بهتر است از گوشت گردن یا سینه باشد.


* موقع پاک کردن سبزی آش ساقه های سبزی را دور نریزید زیرا با استفاده از ساقه های

سبزی آش لذیذتر می شود.

* برای پختن آش بهتر است از خرده برنج (نیمدانه) استفاده کنید چون زودتر له می شود.


* آبی که داخل آش می ریزید باید آب جوش باشد و برای اینکه برنج کاملاً باز شود آب را به

دفعات در آش بریزید.

* گندمی که می خواهید برای آش به کار ببرید بهتر است گندم پوست گرفته باشد و در ثانی

با چرخ گوشت آن را چرخ کنید.

* اگر می خواهید در آش از گوشت استفاده نکنید و آش شما خوشمزه شود حتماً از قلم

گوساله که از وسط شکسته اید، استفاده نمایید.

* وقتی آش آماده می شود روی آن خود به خود می بندد در این صورت آش جا افتاده است.

کشه شدن سرکرده داعش درتکریت.

 

 تلویزیون عراق از کشته شدن یکی از سرکردگان داعش و معاونش در جنوب شهر تکریت خبر

داد.

به گزارش فرهنگ نیوز، تلویزیون رسمی عراق اعلام کرد که «فهد»‌ مشهور به «ابو جعفر» یکی

از سرکردگان گروهک تروریستی «داعش» به همراه «ابو عمر التونسی» معاون وی در جنوب

شهر تکریت عراق کشته شدند.

بر اساس این گزارش، چهار تن دیگر گروهک عضو داعش در جنوب شهر تکریت زخمی شدند.

تلویزیون عراق به جزئیات این خبر هیچ اشاره‌ای نکرد.

 

این سبزی بد بورابخورید.(دوای دردها).

 

خیلی‌ها این روزها سیر نمی ‌خورند، چون فکر می ‌کنند فردا صبح که به محل کارشان یا کلاس

درس می‌ روند، دیگران چپ‌چپ به آنها نگاه می ‌کنند، ولی بعضی‌ها هم سلامت خود را بر هر

چیزی مقدم می ‌شمارند، دل به دریا می ‌زنند و حبه‌های این سبزی شفابخش را نوش‌جان می‌

کنند. شاید آنها بیش از دیگران خواص دارویی سیر را بشناسند.

محققان علوم پزشکی اعلام کرده‌اند که طب جایگزین، سال‌ها از فواید سیر صحبت کرده

است و هم اکنون همه این فواید از جمله خواص ضد باکتری، خواص ضد قارچی و تأثیرات مثبت

آن بر دستگاه قلبی-عروقی مورد تأیید دانشمندان است.

به تازگی گروهی از محققان آمریکایی اعلام کرده‌اند که سیر می ‌تواند، با افزایش تولید ترکیبی

خاص سبب شل شدن عروق شود و با این روش،‌ فشار خون را کاهش دهد و نیز از ایجاد

لخته‌های خونی و تخریب اکسیداتیو جلوگیری کند.

سیر، رگ‌ها را شل می ‌کند:

دکتر دیوید کراوس، متخصص فیزیولوژی از دانشگاه آلاباما در بیرمنگام می ‌گوید: “این یافته جدید

به پزشکان کمک می ‌کند که مکمل‌های حاوی سیر را بدون نسخه به بیماران خود توصیه

کنند.” استفاده از این مکمل‌ها دیگر مشکلات بوی بد دهان را نیز برای افراد در پی ندارد.

بسیاری از تحقیقات درباره فواید دارویی سیر بر وجود مولکول‌های پلی‌سولفید موجود در آن

متمرکز است که به نام الیسین معروف است. ولی بررسی‌ها نشان می ‌دهد که الیسین و

دیگر ترکیبات شبیه آن فقط بخشی از این پازل هستند و بخش دیگر آن نیز پیامی شیمیایی

است که هنگام سوخت و ساز این ترکیبات تولید می ‌شود.

محققان دانشگاه آلاباما در بررسی‌های آزمایشگاهی دریافتند که ترکیب هیدروژن سولفید،

نوعی پیام شیمیایی است که برای پیام ‌رسانی در سطح سلولی لازم است و سبب شل

شدن عروق خونی و کاهش خون می ‌شود.

این گروه تحقیقاتی، آزمایش‌های زیادی انجام داد و در مرحله نخست، عصاره سیر را به دست‌

آورد و آن را به بخش‌های کوچکی از گلبول‌های سرخ افزود. این گلبول‌ها بلافاصله ترکیب

هیدروژن سولفید را تولید کردند. هنگامی که این محققان این ترکیب را به آئورت موش تزریق

کردند، این رگ بزرگ شل شد و فشار خون موش کاهش یافت.

دیابت دارید؟

نتایج مطالعه‌ دیگری نشان می ‌دهد که افرادی که دیابت نوع دو یا مرض قند دارند، با مصرف

قرص سیر، چربی خون‌شان کاهش می‌ یابد.

دیابت، افزایش کلسترول خون و افزایش فشار خون، سه عامل خطر‌ساز اصلی برای

بیماری‌های قلبی و عروقی هستند. در این مطالعه، محققان کشور خودمان تلاش کردند که

ببینند قرص سیر بر بیمارانی که مرض قند دارند و در عین حال چربی خون‌ شان نیز بالا است،

چه اثرهای درمانی در پی خواهد داشت. نتایج این مطالعه نشان می‌ دهد که اگر این افراد

قرص سیر را به مدت شش هفته استفاده کنند، کلسترول تام و LDL (چربی بد خون) آنها

کاهش خواهد یافت. اگر این بیماران شش هفته هر روز قرص سیر استفاده کنند، فشار خون‌

شان کاهش و کلسترول HDL (چربی خوب) آنها افزایش خواهد یافت.

سیر تازه، بهترین دارو:

اگر به بازارهای دارویی سری بزنید، خواهید دید که سیر به اشکال گوناگونی به عنوان دارو

استفاده می ‌شود. تنتور، قرص یا پرل‌های حاوی روغن، اشکال اصلی دارویی سیر هستند:

• تنتور سیر:

تنتور سیر شامل عصاره آبکی الکلی مواد موجود در سیر است که به طور تقریبی همان خاصیت سیر را دارد، ولی دارای بوی شدید است و به همین دلیل کمتر استفاده می‌ شود.

• قرص سیر:

قرص سیر حاوی پودر سیر خشک شده است که بهترین شکل دارویی آن است و خواص آن

تا حدودی شبیه سیر تازه است و مواد موجود در آن نیز حاوی بیشتر موادی است که در سیر

تازه وجود دارد. بیشترین فرآورده‌های سیر در جهان به این شکل است. از آنجایی که این

قرص‌ها روکش‌ دارند، تنها بعد از خوردن کمی بوی سیر از دهان به مشام می‌ رسد.

• پرل‌های کروی یا تخم ‌مرغی شکل سیر:

پرل‌های کروی یا تخم ‌مرغی شکل سیر حاوی روغن هستند. برای تهیه این محصولات، سیر را

له کرده، به آن روغن گیاهی از جمله روغن مایع ذرت و یا روغن مایع دانه گندم اضافه می ‌کنند

تا ترکیبات محلول در سیر، در آن حل شوند. پس از مدتی روغن را جدا کرده و به صورت پرل

بسته ‌بندی می‌ کنند. این محصولات دارای تعدادی از خواص سیر هستند و خواص کامل سیر

تازه را ندارند.

رفاقت با قلب و عروق:

بسیاری از پزشکان استفاده از سیر را برای کاهش فشار خون و بهبود بیماری‌های قلب و عروق

توصیه می ‌کنند.

سیر، چربی‌ خون را کاهش می ‌دهد که خود موجب جلوگیری از تنگ شدن عروق قلبی شده و

از سکته و بیماری‌های قلبی پیشگیری می‌ کند.

سیر، کلسترول خون را کاهش می‌ دهد که باز هم از تنگی عروق و مشکلات عروقی پیشگیری

خواهد کرد.

فراموش نکنید که سیر در مهار فشار خون‌های خیلی بالا بی ‌تأثیر است ولی در صورت مصرف

مداوم به ویژه فرآورده‌های دارویی آن، تا حدی فشار خون کاهش می‌ یابد.

ترکیبات سیر از چسبندگی پلاکت‌ها جلوگیری کرده و به اصطلاح غلظت خون را کاهش می ‌

دهد. 

چگونه با کمرویی مبارزه کنیم؟

 کمرویی نوعی معلولیت اجتماعی است و اگر درمان نشود ممکن است به صورت بیماری در آید .کمرویی یک توجه غیر

عادی و مضطربانه به خویشتن در یک موقعیت اجتماعی است که شخص دچار نوعی تنش روانی -عضلانی میشود و

رفتارهای غیر عادی از او سر میزند .

بعضی فکر می کنند کمرویی افراد نشانه ادب ومتانت و سنگینی آنهاست و کمرویی را برای دختران نشانه عفت وحیا

می دانند در صورتی که کمرویی برای هر دو جنس یک معلولیت اجتماعی است .

سه جز اصلی کمرویی:

به گفته دکتر برناردو از موسسه تحقیقات کمرویی، کمرویی دارای سه مولفه است:

خود آگاهی بیش از حد : شما بیش از حد از خود آگاه هستند، به خصوص در موقعیت های اجتماعی .

ارزیابی منفی بیش از حد از خود : شما تمایل دارید خودتان را منفی ببینید.

اشتغال ذهنی منفی بیا از حد به خود : شما تمایل به توجه بیش از حد به کارهای اشتباهتان دارید وقتی در یک

جمع قرار دارید.

چرا افراد خجالت می کشند؟

همه ما به دلایل مختلف و درجات متفاوتی این حس را تجربه می کنیم؛ اگرچه دلیل آن اغلب بین افراد مشترک است و

به یکی از موارد زیر ختم می شود:

1 - تصویر ضعیف از خود:

این مسأله می تواند از دوره نوجوانی افراد شکل گرفته باشد؛ زمانی که ویژگی های منحصر به فرد ما برای اطرافیان

مان جالب به نظر نمی رسد و ما فکر می کنیم آنها بی ارزش هستند و سعی می کنیم خودمان را شبیه دیگران کنیم

و در نتیجه دیگر خودمان نیستیم و حتی احساسات مان، احساسات واقعی ما نیست. این افراد معمولا حتی نمی

دانند توانایی ها و استعدادهای واقعی شان در چیست؛ فقط فکر می کنند هر شخص دیگری نسبت به آنها جالب تر و

بهتر است.

2 - فکر کردن بیش از حد به خود:

هنگامی که در کنار دیگران هستیم، نسبت به کارهای مان و آنچه انجام می دهیم، حساس تریم؛ به خصوص وقتی که

در مرکز توجه همه باشیم. این فکر، در ما اضطراب ایجاد می کند و باعث می شود تمامی حرکات مان برای خودمان

سئوال برانگیز باشد و فکر کنیم آنها را اشتباه انجام داده ایم! این مسأله می تواند افکارتان را به شکل یک کهکشان

مارپیچی به سمت پائین سوق دهد.

3 - برچسب زدن:

وقتی که خود را یک فرد خجالتی می شناسیم و این برچسب را روی خودمان می زنیم، از لحاظ روانی به مرور با این

احساس خو گرفته و زندگی می کنیم و شاید برای همیشه در ما باقی بماند. هنگامی که برچسب عمل یا صفتی را به

خود می زنید، آن صفت به صورت ثابت روی شما باقی می مانند و با همان زندگی خواهید کرد.

چطور بر کمرویی خود غلبه کنیم؟

ما در هر موقعیتی می توانیم بر کمرویی خود با افزایش آگاهی و تمرین عملی غلبه کنیم. ما در زیر راهکار های را برای

کمک به شما پیشنهاد می دهیم:

درک کمرویی خود:

نوع کمرویی خود را شناسایی کنید و دریابید که چه تأثیری بر زندگی شما دارد. همان لحظه که احساس خجالت می

کنید، فکر می کنید چه چیزی شما را نگران می کند و در چه موقعیت هایی این حس به شما دست می دهد.

توجه به خودآگاهی:

دریابید که جهان و نگاه همه افراد به شما نیست و مردم آنقدر گرفتاری دارند که فرصتی برای نگاه کردن به شما

نخواهند داشت. به جای اینکه دائم نگران خود باشید و خودتان را تماشا کنید، خودتان را یکی از افراد دیگر و جزء یکی از

آنها بدانید. خود را در برابر موضوعی که منجر به خجالتی شدن شما می شود مسلح کنید و افکار خود را در اختیار

بگیرید، اولین قدم مبارزه و غلبه بر کم رویی، آگاهی و رفتن به سوی هرگونه تغییر و یا بهبود زندگی است.

اشخاص را زیاد بزرگ نکنید:

همانند نکته فوق، اهمیت ویژه ای را بفردی که با وی صحبت میکنید قائل نشوید. هرگاه اینگونه جلوه دهید که او برای

شما بی اندازه ممتاز میباشد، او نیز شروع خواهد کرد به همین منوال فکر کردن. به وی بعنوان یک انسان با تـمـام

مـعایـب و خـصـوصـیـات یک فـرد عادی نـگاه کنید. گفتگو کردن در حالت برابر، بسیار دلپذیرتر از صـحبت کردن با تـکبر و یا

با چشم حقارت خواهد بود.

خودتان را دوست بدارید:

یاد بگیرید از خودتان قدردانی کنید و احساسات و استعدادهای خاص خود را دوست داشته باشید. یک نامه عاشقانه

برای خودتان بنویسید و کارهایی را انجام دهید که از آن لذت می برید. از بدن خود بابت زحماتی که کشیده است،

تشکر کنید. زمانی را به خویش اختصاص دهید و به خودتان رسیدگی کنید.

یافتن نقاط قوت خود:

همه ما ویژگی های منحصر به فرد و شیوه های متفاوتی برای بیان خود داریم. دانستن این مساله بسیار اهمیت دارد

که اگر هر کاری را به طور کامل انجام دهیم، خوب و عالی است، حتی اگر با شکل عام و عادی آن متفاوت باشد. اگر

همه افراد یکسان باشند، جهان، جای کسل کننده ای خواهد شد. کاری را که در آن مهارت دارید، پیدا کرده و روی آن

تمرکز کند. شناسایی توانایی های تان، اعتماد به نفس و رضایت خاطر را در شما افزایش خواهد داد و کمک خواهد کرد

خودتان را بهتر بشناسید. خواهید دید که چگونه قدرت منحصر به فردتان، به شما یک امتیاز داده و باعث مزیت و تفاوت

شما از دیگران خواهد شد.

از طرد شدن نهراسید:

قهرمانان برجسته مشت زنی درحالی پا به میدان میگذارند که احتمال شکست برایشان وجود دارد. به همین ترتیب

شما نباید انتظار داشته باشید همیشه موفق باشیـد. هیچ چیز ۱۰۰% نیست. بنابراین رویـارویی با یک فرد را بعنوان یک

تجربه آموزنده درنظر بگیرید. ترفند کار در این است که خودآگاه (تمرکز حواس بخود) نباشید. کمرویی، تـردید و دودلی

هنگامی رخ میدهد که شما به عیوب و نقایص خود فکر می کنید. در عوض افـکـارتـان را سراسر به شخصی که در حال

گفتگو هستید متمرکز گردانید. هم شما اضطراب خود را از خاطر خواهیدبرد و هم اینکه طرف مقابل از توجه شما

خرسند و مشعوف خواهد شد.

تنفس عمیق:

اضطراب و ترس را می توان کنترل کرد اگر یاد بگیرید برای غلبه بر آنها چطور محکم باشید. یکی از روش های ساده برای

کنترل این احساسات و رسیدن به آرامش، کشیدن نفس عمیق با چشم های بسته است. هنگامی که نفس عمیق

می کشید، فقط بر روی تنفس خود تمرکز کنید. در حالی که از همه افکار بد دور هستید، نفس عمیق بکشید و عمل

بازدم را به آرامی انجام دهید. روش دیگر، یوگا است. از هنگامی که شروع به دم و بازدم می کنید، آنها را بشمارید. کم

کم شمارش دم را کنار گذاشته و فقط بازدم های خود را شمارش کنید؛ مثلاً چهار عدد تنفس دم برای چهار عدد بازدم؛

بدین معنی که زمان و سرعت بازدم خود را کاهش دهید و در مقایسه با دم، بازدم کمتری داشته باشید. به کار ادامه

دهید تا احساس آرامش کنید. این کار را حتی در یک مکان کوچک هم می توان انجام داد.

رهایی از اضطراب:

یکی از تعاریف اضطراب این است که «اضطراب عبارت است از انرژی مسدود شده که باید آزاد شود.» و این انرژی را می

توان از طریق حرکات فیزیکی آزاد کرد. ورزش هایی همچون دویدن و پیاده روی، می توانند به آزاد کردن این انرژی کمک

کنند، همین طور ذهن را به سمت موضوع دیگری منحرف می کنند و این به تجدیدنظر در دیدگاه ها نیز کمک خواهد کرد.

روش دیگر، مراقبه (مدیتیشن عضلات) است. هر قسمت از بدن خود را به مدت ۳ تا ۵ ثانیه سفت و منقبض و سپس

رها کنید تا اینکه به بالای سرتان برسید. در این حین، نفس کشیدن را فراموش نکنید.

تجسم موقیعت خوب:

خود را در موقعیتی تصور کنید که در آن فردی با اعتماد به نفس و شاد هستید. این فکر به شما کمک می کند هنگامی

که در آن موقعیت قرار می گیرید، همان احساس را داشته باشید.

تمرین و تمرکز:

کلمات می توانند انرژی باورنکردنی به انسان بدهند. آنچه ما بارها و بارها با خود می گوییم، ذهن ناخودآگاه مان می

شنود. اگر با خود بگوییم که من ناتوان و بیش از حد در انجام کارها خجالتی هستم، همین اتفاق خواهد افتاد. ما آنچه

هستیم که خود می خواهیم و خودباور داریم. اگر مرتب با خود تکرار کنیم که من فردی بااعتماد به نفس و توانا هستم،

ذهن ناخودآگاه ما آن را درک خواهد کرد. اما تفکر و تجسم مثبت می تواند ما را در راه اصلاح الگوهای تفکر قرار دهد.

مقابله با شرایط بد و ناراحت کننده:

وقتی موقعیت ها و مکان هایی را که در آن احساس خجالت می کنید، ترک می کنید، در اصل کمرویی خود را تقویت

کرده اید. به جای این کار با آن روبه رو شوید و مقابله کنید. این کار باعث از بین رفتن ترس و رشد شخصیت شما می

شود.

پذیرفتن شکست ها:

بپذیرید که احتمال دارد از طرف دیگران پذیرفته نشوید؛ اما به خاطر داشته باشید که این بخشی از زندگی است و

تمامی افراد آن را تجربه کرده اند. شکست بخشی از فرآیند یادگیری است و تو تنها نیستی.

برچسب نزنید:
از اینکه به خود برچسب خجالتی بودن بزنید، بپرهیزید. شما منحصر به فردید و خودتان هستید. شما زیبا هستید؛

هیچگاه فراموش نکنید.

مهارت های اجتماعی:

مثل تمامی مهارت های دیگر، مهارت های اجتماعی نیز از طریق تمرین و تجربه رشد می کنند. هر چقدر بیشتر تمرین

کنید. دفعه بعد آسانتر خواهد شد. اگر قرار است در موقعیت سختی قرار بگیرید، می توانید حتی با خود تمرین کنید که

چه حرف هایی بزنید.

تصور شرایط سخت:

بعضی اوقات، به علت کمبود مهارت های اجتماعی نیست که موفق نمی شویم، بلکه به دلیل کمبود اعتماد به نفس و

ترس از شکست است. خود را در موقعیت سخت تصور کنید تا ترس تان از آن شرایط و از قرار گرفتن در موقعیت های

سخت از بین برود. اگر به طور مکرر خود را در آن شرایط تصور کنید، پس از مدتی متوجه می شوید که آن شرایط خیلی

هم سخت نیستند. ممکن است در وهله اول تصور و پذیرش آن کمی سخت باشد؛ ولی بعد به آن خواهید خندید.

بهترین احساس:

رفتن به باشگاه ها و رستوران ها خوب است، اما نه برای همه افراد. آنچه به شما احساس آرامش می دهد، در خود

بیابید. فعالیت ها و مکان هایی را پیدا کنید که بهترین احساس را برای شما به ارمغان می آورند. شما مجبور نیستید

هر کاری را که دیگران انجام می دهند، انجام دهید.

تمرکز در لحظه:

به آنچه که انجام می دهید، آگاه باشید. وقتی در حال مکالمه با شخصی هستید، اینکه ظاهر شما چگونه است و

چگونه به نظر می رسید را فراموش کنید و روی کلمات متمرکز شوید.

از شما شروع میشود:

هــنگامی که کمرویی خـود را کـه مـستلزم پایـداری و گـذشـت زمـان اسـت پـشـت سـر گذاشـتید خواهید دید به چه

اندازه زندگی شما دچار تحول میشود. در این زمان با ترس کمتری به سراغ چیزهایی که می خواهید خــواهید رفت. در

اینجا رازی نهفته اسـت: تا بحال اتفاق افتاده که داخل اطاقی شوید و آن احساس دستپاچگی و اضطراب به شـمـا

دسـت بـدهد. به خاطر داشـتـه باشـیـد کـه اغلب افرادی که ملاقات می کنید خود آنقدر سرگرم و دل واپس این

میباشند که دیگران در موردشان چگونه می انـدیـشـند کـه دیگر متوجه شما نخواهند شد تا بتوانند درمورد شما قضاوت

کنند.

تمرکز بر موفقیت ها:

وقتی نکات گفته شده را رعایت کنید، کم کم می توانید بر کمرویی خود غلبه کرده و به فکر موفقیت های آینده باشید.

شما نسبت به حقایق، به بینش جدیدی رسیده اید و می توانید خود را متفاوت از قبل ببینید. هنگامی که به این

موفقیت ها دست یافتید، آنها را در یک دفتر یادداشت کرده و فهرستی از آنها تهیه کنید. با این کار اعتماد به نفس تان

افزایش می یابد و به سمت چیزی حرکت خواهید کرد که می تواند برای شما مفید باشد.

زندگی نامه حضرت خدیجه(س).

 

ولادت و خانواده : 

خدیجه (س) 68 سال قبل از هجرت بدنیا آمد . خانواده‏اى که‏خدیجه را پرورش داد ، از نظر شرافت‏خانوادگى و

نسبت‏هاى‏خویشاوندى ، در شمار بزرگترین قبیله‏هاى عرب جاى داشت . این‏خاندان در همه حجاز نفوذ داشت . آثار

بزرگى و نجابت و شرافت ازکردار و گفتار خدیجه پدیدار بود .

خدیجه از قبیله هاشم بود و پدر و اقوامش از ثروتمندان قریش‏بودند . پدرش خویلدبن اسد قریشى نام داشت . مادرش

فاطمه دخترزائد بن اصم بود .

اخلاق حضرت خدیجه (س): 

خدیجه در بین اقوام خود یگانه و ممتاز و میان اقران کم نظیربود . او به فضیلت اخلاقى و پذیرایى‏هاى شایان بسیار

معروف بود وبدین جهت زنان مکه به وى حسد مى‏ورزیدند .

دخترت خویلد در سجایا و کمالات اخلاقى زبانزد و نمونه بود و به‏حق ایشان کفو خوبى براى پیامبر (ص) بود . بى‏تردید

مى‏توان گفت‏که این سجایا و فضایل اخلاقى سبب شد تا خدیجه براى همسرى پیامبراکرم (ص) شایسته شمرده

شود . طبق روایات ، او براى پیامبراکرم (ص) یاورى صادق بود .

آیا حضرت خدیجه (س) قبل از پیامبر (ص) ازدواج کرده بود ؟  

معروف است اولین کسى که به خواستگارى خدیجه آمد یکى ازبزرگان عرب به نام «عتیق بن عائذ مخزومى‏» بود . او

پس ازازدواج با خدیجه ، در جوانى در گذشت و اموال بسیارى براى خدیجه‏ارث گذاشت . پس از او «ابى‏هاله بن المنذر

الاسدى‏» که یکى ازبزرگان قبیله خود او بود ، با وى ازدواج کرد . ثمره این پیوندفرزندى به نام «هند» بود که در کودکى

در گذشت . ابى‏هاله‏نیز پس از چندى ، وفات یافت و ثروت بسیار از خویش بر جاى نهاد.

هرچند این مطلب که پیامبر اکرم (ص) سومین همسر خدیجه بود وجز عایشه با دوشیزه‏اى ازدواج نکرد ، نزد عامه و

خاصه معروف است; ولى مورد تایید همگان نیست . جمعى از مورخان و بزرگان ، نظرمخالف دارند ; براى مثال

«ابوالقاسم کوفى‏» ، «احمد بلاذرى‏» ، «علم الهدى‏» ، (سیدمرتضى) در کتاب «شافى‏» و «شیخ طوسى‏» در «تلخیص

شافى‏» آشکارا مى‏گویند که خدیجه ،هنگام ازدواج با پیامبر ، «عذرا» بود . این معنا را علامه‏مجلسى نیز تایید کرده

است . او مى‏نویسد : «صاحب کتاب انوارو البدء» گفته است که زینب و رقیه دختران هاله ، خواهر خدیجه‏بودند .

برخى از معاصران نیز چنین ادعا کرده‏اند و براى اثبات ادعاى‏خود کتابهایى نوشته‏اند .

آشنایى با حضرت محمد (ص): 

فضایل اخلاقى خدیجه ، بسیارى از بزرگان و صاحب منصبان عرب رابه فکر ازدواج با وى مى‏انداخت . ولى خاطرات

همسر پیشین به وى‏اجازه نمى‏داد شوهرى دیگر انتخاب کند . تا اینکه با مقامات‏معنوى حضرت محمد (ص) آشنا شد و

آن دو غلامى که براى تجارت‏همراه پیامبر (ص) فرستاده بود ، مطالب و معجزاتى که از وى‏دیده بودند ، براى خدیجه نقل

کردند . خدیجه فریفته اخلاق و کمال‏و مقامات معنوى پیامبر (ص) شد . البته او از یکى ازدانشمندان یهود و نیز ورقه بن

نوفل ، که از علماى بزرگ عرب وخویشان نزدیک خدیجه به شمار مى‏رفت ، در باره ظهور پیغمبرآخرالزمان و خاتم الانبیا

(ص) مطالبى شنیده بود . همه این‏عوامل موجب شد تا خدیجه حضرت محمد (ص) را به همسرى خودانتخاب کند .

ازدواج حضرت خدیجه (س):  

زفاف خدیجه با حضرت محمد (ص) 2 ماه و 75 روز پس از بازگشت‏از سفر تجارت شام تحقق یافت . در آن زمان ،

حضرت‏محمد (ص) 25سال داشت و خدیجه چهل ساله بود . ابن عباس سن ایشان را 28 سال‏نقل مى‏کند . هرچند

بعضى از مورخان اهل‏سنت‏سعى مى‏کنند این سخن‏را رد کنند ; چون راوى آن محمد بن صائب کلبى از شیعیان است

وآنها او را ضعیف مى‏دانند .

خدیجه به سبب علاقه به حضرت محمد (ص) و مقام معنوى او بارسول خدا ازدواج کرد و تمام دارایى و مقام و جایگاه

فامیلى خودرا فداى پیشرفت مقاصد همسرش ساخت .

در عقد ازدواج حضرت محمد (ص) و خدیجه ، عبدالله بن غنم به‏آنها چنین تبریک گفت :

هنیئا مریئا یا خدیجه قد جرت لک الطیرفیما کان منک باسعد

تزوجت‏خیر البریه کلها و من ذا الذى فى الناس مثل محمد ؟

و بشر به البران عیسى بن مریم و موسى ابن عمران فیاقرب موعد

اقرت به الکتاب قدما بانه رسول من البطحاء هادو مهتد

نقش حضرت خدیجه در پیشبرد اسلام

وقتي حضرت خديجه(عليها السلام) دريافت كه سعادتمند شده، هر چه داشت در راه پيشرفت و موقعيت پيغمبر اسلام

(صلي الله عليه وآله) انفاق كرد. او تمام اموال خويش را به پيامبر(صلي الله عليه وآله) بخشيد و در راه نشر اسلام به

مصرف رساند. تا جايي كه هنگام رحلت پارچه اي براي كفن نداشت. ابن اسحاق جمله اي در شأن خديجه دارد كه

گوياي همكاري و صداقت او در پيشبرد اسلام است. او مي گويد: “خديجه ياور صادق و با وفاي پيامبر(صلي الله عليه

وآله)بود و مصيب تها در پي رحلت خديجه(عليها السلام) وابو طالب بر پيامبر(صلي الله عليه وآله) سرازير شد.” سيره

ابن هشام،ج1،ص426. گويا اين دو در برابر هجوم ناملايمات بر پيامبراكرم(صلي الله عليه وآله)،سدي بلند و مستحكم

بودند.اين جمله معروف كه اسلام رهين اخلاق پيامبر (صلي الله عليه وآله)، شمشير علي (عليه السلام)، و اموال

خديجه است الصحيح في سيرة النبي الاعظم (ص)، علامه سيد جعفر مرتضي عاملي، ج3،ص198. از نهايت همكاري و

صداقت خديجه(عليها السلام) پرده بر مي دارد.


 تعداد فرزندان حضرت خدیجه(س):




در تعداد فرزندان خديجه(عليها السلام)،ميان مورّخان اختلاف است. به گفته مشهور: ثمره ازدواج رسول خدا(صلي الله


عليه وآله) و خديجه(عليها السلام)، شش فرزند بود.1- هاشم.2- عبدالله. به اين دو “طاهر” و “طيّب” مي گفتند. بعضي


مدعي هستندكه پيامبرازخديجه دو پسر به نام قاسم و عبدالله داشت كه ملقّب به طيّب و طاهر بودند نه اين كه غيراز


قاسم و عبدالله فرزنداني به نام طيّب وطاهر باشد. (رياحين الشريعه،ج2،ص267. 3- رقيّه.4- زينب. 5- ام كلثوم.6-


فاطمه. رقيّه بزرگترين دخترانش بود و زينب، ام كلثوم و فاطمه به ترتيب پس از رقيّه قرار داشتند.پسران خديجه(عليها


السلام)پيش از بعثت پيامبر(صلي الله عليه وآله)بدرود زندگي گفتند. ولي دخترانش، نبوت پيامبر(صلي الله عليه وآله)را


درك كردند. فروغ ابديّت ،ج1،ص167. گروهي از محققان معتقدند: قاسم و همه دختران رسول خدا(صلي الله عليه وآله)


پس از بعثت به دنيا آمدند و چند روز پس از بعثت پيامبر(صلي الله عليه وآله)به مدينه هجرت كردند. تنقيح المقال،ج3،ص77


.


حضرت خديجه(عليها السلام) سه سال قبل از هجرت بيمار شد رياحين الشريعه،ج2،ص77. پيغمبر(صلي الله عليه وآله)


به عيادت وي رفت و فرمود: اي خديجه(عليها السلام)، “اما علمت انّ الله قد زوجّني معك في الجنّة” آيا مي داني كه


خداوند تو را در بهشت نيز همسر من ساخته است؟! آنگاه از خديجه(عليها السلام) دل جويي و تفقّد كرد او را وعده


بهشت داد و درجات عالي بهشت را به شكرانه خدمات او توصيف فرمود.بحارالانوار،ج19،ص20.

چون بيماري خديجه شدّت يافت، عرض كرد: يا رسول الله! چند وصيت دارم:

من در حق تو كوتاهي كردم، مرا عفو كن. پيامبر(صلي الله عليه وآله) فرمود: هرگز از تو تقصيري نديدم و نهايت تلاش


خود را به كار بردي. در خانه ام بسيار خسته شدي و اموالت را در راه خدا مصرف كردي. عرض كرد يا رسول الله! وصيت


دوم من اين است كه مواظب اين دختر باشيد و به فاطمه زهرا(عليها السلام)اشاره كرد. چون او بعد از من يتيم و غريب


خواهد شد. پس مبادا كسي از زنان قريش به او آزار برساند. مبادا كسي به صورتش سيلي بزند. مبادا كسي بر او


فرياد بكشد. مبادا كسي با او برخورد زننده اي داشته باشد. اما وصيت سوم را شرم مي كنم برايت بگويم. آن را به


فاطمه مي كنم تا برايت بازگو كند. سپس فاطمه را فراخواند و به وي فرمود:"نور چشمم! به پدرت رسول الله بگو: مادرم


مي گويد: من از قبر در هراسم از تو مي خواهم مرا در لباسي كه هنگام نزول وحي به تن داشتي، كفن كني.” پس


فاطمه زهرا(عليها السلام)ازاتاق بيرون آمد و مطلب را به پيامبر(صلي الله عليه وآله) عرض كرد. پيامبر اكرم (صلي الله


عليه وآله)آن پيراهن را براي خديجه(عليها السلام)فرستاد واو بسيار خوشحال شد. هنگام وفات حضرت خديجه(عليها


السلام)پيامبراكرم(صلي الله عليه وآله)غسل و كفن وي را به عهده گرفت. ناگهان جبرئيل در حالي كه كفن از بهشت


همراه داشت نازل شد و عرض كرد: يا رسول الله، خداوند به تو سلام مي رساند و مي فرمايد: “ايشان اموالش را در راه


ما صرف كرد و ما سزاوار تريم كه كفنش را به عهده بگريم."شجره طوبي، ج2،ص235پند تاريخ، ج2،ص22. 



 

روان شناسي رنگ ها.

 

1-بهترين رنگ ها رنگ زرد است طلا زيباييش زردي آن است.گرم كننده است رنگ خوش رويي وخوش خويي

انسان است ،آرامش بخش ونشاط آور است وتحريك كننده ي فكر است.

2-از رنگ مشكي كمتر استفاده كنيم بخصوص در منزل.غلط انداز وافسرده كننده است ودر اسلام كراهت

دارد.

*******************************************************.

3-الف- رنگ قرمز تسكين دهنده ي بيماريهاي پوستي است.

ب-بدن رادر برابر ويروس ها وميكروب ها مقاوم مي كند.

ج-كساني كه كم اشتها هستند با استفاده از رنگ قرمز اشتهايشان باز مي شود،هضم غذا را تا حدودي

تنظيم مي كند.

د-احساسات را زياد مي كند.

ه-كساني كه شوهران عصبي دارند از رنگ قرمز استفاده نكنند(خرمايي يا آبي خوش رنگ بپوشند)

ز-رنگ قرمز كشش را زياد مي كند ،محرك است،كساني كه فعاليت جنسي ضعيف دارند از رنگ قرمز

استفاده كنند.

ح-كساني كه فشار خون پايين دارند از رنگ قرمز استفاده كنند.

ت-آن هايي كه دل مرده هستند با پوشيدن اين رنگ دچار هيجان مي شوند.

ك- به انسان نيرو مي دهد .كساني كه بدنشان حالت يخ زده است از قرمز استفاده كنند.

*************************************************.

رنگ آبي:براي چشم زخم كمترين طول موج را دارد بنابراين اگر بچه اي داريم كه چشم مي خورد بايد لباس

آبي تن او كنيم.

بهترين رنگ براي انسان هاي وسواسي آبي است.

آرامش بخش ،تسكين دهنده درد هاي عصبي است.كساني كه دچار تب مي شوند وبيماري هاي رواني

وكساني كه بي خواب هستند بسيار مفيد است.حالت سرد كننده دارد.كساني كه بدنشان دائم گرم است

از رنگ آبي استفاده كنند.

كشش را كم مي كند.زنان آبي خوش رنگ بپوشند.كساني كه فشار خون بالايي دارند بهترين رنگ آبي

است.

آرامش بخش نبض وتنفس است وكساني كه دچار تپش قلب دارند از رنگ آبي استفاده كنند.آرامش دروني

به انسان مي دهد وتعديل كننده ي درد هاي عصبي است.

******************************************

رنگ سبز :خستگي ايجاد نمي كند واحساس لذت مي كنيد.

آرامش بخش و در خستگي ها بسيار عالي است.زمينه ي صبر وشكيبايي براي مرد ها را فراهم مي كند.

اجازه مي دهد زود بگذرد ودنيا زود گذر مي شود.

تحمل پذيري را افزون مي كند. اميد واري راايجاد مي كند.

حساس است ،خنك كننده است.مهيج است وتعديل كننده ي نور خورشيد است.موثر در سيستم عصبي

است. بيخوابي وخستگي را از بين مي برد وفشار خون راتعديل مي كندوكساني كه ميگرن وسردرد دارند از

اين رنگ استفاده كنند.

افطار، شام و سحر چه بخوريم تا در طول روز تشنه نشويم ؟

 به منظور پيشگيري از کم آبي بدن بايد برنامه غذايي مناسب در ماه

رمضان داشت.

به گزارش خبرگزاري آريا ، يکي از مهمترين مسائلي که بايد روزه‌داران در

ماه مبارک رمضان به آن توجه کنند، تأمين آب مورد نياز بدنشان است، اين

مسأله به ويژه در فصل گرمي چون تابستان بيشتر بايد مورد توجه قرار

گيرد، چراکه بخش چشمگيري از آب بدن تعريق مي‌شود و عدم توانايي

مصرف آب از مان اذان صبح تا اذان مغرب باعث ايجاد ضعف مي‌شود.

برنامه غذايي مناسب در ماه رمضان به منظور پيشگيري از کم آبي

در ماه مبارک رمضان، وعده هاي غذاييِ روزه‌داران شامل دو وعده اصلي و

بزرگِ سحر و شام و همچنين دو وعده کوچکِ افطار و پيش از خواب خواهد

بود. در اينجا برايتان شرح خواهيم داد که چه اصولي را بايد در هر يک از

وعده هاي غذايي خود به کار بنديد تا با مشکل کم آبي در ماه رمضان

روبه‌رو نشويد.

سحر:
نخستين توصيه ما اين است که نيم ساعت پيش از خوردن سحري، دو

ليوان آب بنوشيد. تشنگي علامتِ کم آبي بدن است و از جمله مسائلي

است که روزه‌داران با آن دست به گريبان خواهند بود. يکي از کارهايي که

مي توان به منظور پيشگيري از تشنگي در روز انجام داد، مصرف مواد

غذايي حاوي فيبر در سحر است

فيبر موجود در ميوه و سبزيجات، آب را در خود نگه مي دارند و به ما کمک

مي کنند تا در روز کمتر تشنه شويم. پس بايد تلاش کنيم به ويژه در سحر

به مصرف ميوه هايي مانند هندوانه، طالبي، هلو، آناناس، توت فرنگي،

پرتقال و سبزيجاتي مثل کاهو، گوجه فرنگي، خيار و کرفس که حاوي

درصد بالايي از آب هستند، بپردازيم تا کمتر تشنه شويم.

همچنين مصرف هويج، چغندر، کلم بروکلي، اسفناج، قارچ و کدوي بخار پز

در کنار غذاي سحر مي تواند به ما کمک کند تا کمتر در روز تشنه شويم.

مصرف يک ليوان شير يا ماست در سحر، توصيه ديگر ماست.

افطار:

روزه خود را با آب گرم يا شير ولرم باز کنيد. از مصرف آب سرد خودداري

کنيد، نوشيدن آب سرد مي تواند سبب رقيق شدن شيره معده و در

نهايت ناراحتي هاي گوارشي شود.

مصرف سبزي خوردن و تربچه در کنار نان و پنير مي تواند به تأمين آب

بدنتان کمک کند. خوردن يک سوپ ساده و کم چرب نيز مي تواند به تأمين

نياز آب روزه دار کمک نمايد.

فاصله افطار تا شام:
در فاصله افطار تا شام، خوب است که دو ليوان آب ميل شود.

شام:

همراه با شام خوب است که سالاد خيار و گوجه فرنگي و در صورت امکان

کلم بروکلي مصرف شود. روزه داران عزيز بايد بدانند که نبايد همراه با

شام، آب بنوشند، چرا نوشيدن آب همراه با غذا سبب ايجاد اختلالات

گوارشي مي شود. پس از صرف شام، دو ليوان آب نوشيده شود.

پيش از خواب

بهتر است پيش از خواب، ميوه هايي مانند هندوانه، طالبي يا سيب با

پوست و گريپ فوروت ميل شود و قبل از رفتن به رختخواب يک ليوان آب يا

يک ليوان شير بنوشيد.

مصرف آب‌ميوه‌هاي طبيعي در فاصله افطار تا سحر يکي از روش هاي

مناسب براي کاهش تشنگي در مدت روزه‌داري است. علاوه بر مصرف آب

ميوه طبيعي و آب، مصرف شير کم‌چرب، دوغ کم‌نمک و کم‌چرب، ميوه و

سبزيجات پخته شده و انواع سوپ هاي رقيق، کم‌نمک و کم‌چرب نيز در

کاهش تشنگي روزه‌داران موثر است.

غذاهايي که باعث تشنگي مي‌شوند:

از مصرف موادي مانند نوشابه، چاي، قهوه و نسکافه در وعده سحري در

ماه رمضان بايد پرهيز کرد، چون اين نوشيدني‌ها مدر (زيادکننده ادرار)

هستند و باعث دفع آب موجود در بدن و تشنگي فرد مي‌شوند.

مصرف غذاهاي چرب مانند غذاهاي سرخ شده، مرغ سوخاري، استيک،

کوکو، کتلت و يا کله پاچه در سحر، مي توانند سبب تشنگي شوند.

همچنين خوردن غذاهاي ادويه‌اي در سحر، مي تواند فرد روزه دار را در روز

با مشکل تشنگي مواجه سازد.

مصرف زياد نمک، غذاهاي شور، کنسرو شده و پر ادويه نيز تشنگي فرد

روزه دار را افزايش مي دهند و بايد از مصرف آنها اجتناب شود.

مصرف مواد پروتئيني (گوشت، مرغ، لبنيات و ماهي) به تنهايي کافي

نيست، بلکه در کنار آن‌ها بايد از سبزيجات، سالاد، آب و حبوبات استفاده

نمود تا از يبوست جلوگيري شود و بايد در نظر داشت که مصرف زياد

غذاهاي پروتئيني باعث تشنگي مي شود.

توصيه‌هايي براي فعاليت‌هاي فيزيکي در ماه رمضان:

با توجه به اين که ماه رمضان امسال در فصل گرم سال قرار دارد به

روزه‌داران توصيه مي‌شود براي پيشگيري از کاهش شديد آب بدن تنها در

صورت ضرورت از منزل خارج شوند.

در طول روز از نور خورشيد فاصله بگيريد و حتي‌الامکان در مناطق سايه دار

و خنک بايستيد. در صورت امکان از پوشش کلاه استفاده کنيد و

فعاليت‌هاي بدني را کاهش دهيد.

در روزهاي ماه مبارک رمضان که مصادف با فصل گرم سال هم شده

است، به بهانه تشنگي از ورزش خودداري نکنيد اما حجم ورزشي را که در

ماه‌هاي ديگر انجام مي‌دهيد را در اين ماه اعمال نکنيد زيرا حجم زياد ورزش

که معمولاً با تعريق همراه است در ماه رمضان باعث ضعف بدن، تشنگي و

گرمازدگي مي‌شود.

 

حجاب دافعه است یاجاذابه؟

 تقريباً همه بر اين نكته تأكيد دارند كه حيا و عفت، قدر و قيمت زن را بالا

مي برد. تمام مردان اعم از خواستگار، شوهر، محارم و نامحرمان، به زن با

حيا، احترام قائلند و زن بي حيا و بي آزرم را حقير مي شمارند.

ويل دورانت (روان شناس معروف آمريكايي) مي گويد: “زنان دريافتند كه

دست و دلبازي مايه طعن و تحقير است و اين را به دختران خود ياد دادند.”

بدون شک منشا حجب وحیای زن رادرعشق وعلاقه می توان یافت

منزلتي ناشي از حيا كه نقطه مخالف بي حيايي و به قول ويل دورانت

دست و دلبازي است، به گونه هاي مختلف تعبير شده و هر انديشمندي،

به شكلي بازتاب آن را در زندگي زن، به توضيح نشسته است.

ويل دورانت حيا را كمين گاهي مي داند كه زن با استفاده از آن مي تواند

همسر مورد نظرش را برگزيند يا مطابق دلخواهش اصلاح نمايد: “حجب و

حيا براي دختران همچون وسيله دفاعي است كه به او اجازه مي دهد تا

از ميان خواستگاران خود، شايسته ترين آنان را برگزيند يا خواستگارش را

ناچار سازد كه پيش از دست يافتن بروي، به تهذيب خود بپردازد. موانعي

كه حجب و عفت زنان، در برابر شهوت مردان ايجاد كرده، خود عاملي است

كه عاطفه و عشق شاعرانه را پديد آورده و ارزش زن را در چشم مرد بالا

برده است".

خانم جينا لمبروزو (روان شناس معروف ايتاليايي)، تداوم عفت و حياي زن

را مهم شناخته و دلدادگي مرد را در اين رابطه مؤثر دانسته است:” بدون

شك منشأ حجب و حياي زن را در عشق و علاقه مي توان يافت، چه اين

كه زن وقتي مرد را به خويش علاقمند و خود را نسبت به او متمايل ديد،

منظور اصل خود نمايي و جلوه گري از بين مي رود".

 

افرادی که مبتلا به کم خونی هستند میتوانند روزه بگیرند؟

  

چگونه

1.بیشترین نوع کم خونی ‌ها از نوع تغذیه ‌ای است که در راس آن ها کم

خونی ناشی از فقر آهن (مواد لازم برای ساخت گلبول های قرمز) قرار

دارد؛ افراد مبتلا به این کم خونی اگر داروهای شان را در سحر، موقع افطار

و نیمه شب مصرف کنند، مشکلی در روزه داری نخواهند داشت.

2.افراد مبتلا به کم خونی باید، از منابع غذایی آهن دار و عوامل افزایش

دهنده جذب آهن در برنامه غذایی خود استفاده کنند. همچنین از مصرف

چای، حدود یک ساعت قبل و دو ساعت بعد از غذا، جدا خوداری کنند.

3.برای یک روزه داری بهتر با وجود کم خونی از غذاهایی که غنی از آهن

می‌باشند مثل جگر، قلوه،

مبتلایان به بیماری کم خونی از نوع بدخیم که تحت درمان با داروهای

شیمی درمانی، چه به صورت خوراکی و چه به صورت تزریقی هستند، در

اکثر موارد اجازه روزه داری ندارند و اگر قرار است در موارد خاصی روزه

داری انجام شود، حتما بایستی با نظر پزشک معالج باشد.

مبتلایان به تالاسمی مینور بر حسب توان و تحملی که دارند می توانند

روزه بگیرند، اما افراد مبتلا به تالاسمی ماژوری که نیاز به تزریق مکرر خون

دارند، مجاز به روزه گرفتن نیستند

رژیم غذایی کم‌خونی:

در کم‌خونی فقر آهن، مصرف گوشت قرمز، جگر، اسفناج و حبوبات تجویز

می‌شود.

باید توجه داشت که «آهن» موجود در گوشت قرمز و غذاهای حیوانی به

راحتی از طریق دستگاه گوارش جذب می‌شود، ولی آهن موجود در

گیاهان و حبوبات کمتر جذب بدن می‌شوند

یك فوق تخصص خون و انکولوژی اعلام كرد: افرادی كه به كم خونی دچار

هستند، در صورت مصرف مرتب داروهای شان، مشكلی در روزه داری

نخواهند داشت.

بیشترین نوع کم خونی ‌ها از نوع تغذیه ‌ای است كه در راس آن ها کم

خونی ناشی از فقر آهن (مواد لازم برای ساخت گلبول های قرمز) قرار

دارد.

این افراد اگر داروهای شان را در سحر، موقع افطار و نیمه شب مصرف

كنند، مشكلی در روزه داری نخواهند داشت

افرادی كه تحت درمان هستند و وضعیت عمومی نسبتا مناسبی دارند،

منعی برای روزه‌ داری ندارند، مگر در مواردی كه كم خونی بسیار شدید

باشد و درمانش هنوز شروع نشده باشد.

 

شادمانی خداوند.

 

روایت شده خداوند شادمان تر است به توبه ی بنده ی مومنش از

مردی که در بیابان به همراه قافله ای است و هنگام حرکت قافله

شتر او گم می شود.سپس در تاریکی شب در بیابان دنبال شتر

خود می گردد. کاروان حرکت می کند، آن مرد به همراه خود

خوراک و آبی ندارد ،آن قدر در پی شتر می گردد تا مأیوس می

شود و با یک دنیا ناامیدی به جای اول(فرودگاه قافله) بر می گردد.

در آن تاریکی سر به زانو می گذارد ،تنها است ، وسیله ی دفاع

ندارد ، هر لحظه منتظر است حیوانات درنده به او حمله کرده ، پاره

پاره اش کنند. در چنین موقعیت حساسی اگر شخصی پیدا شود

شترش را به او بدهد و سوارش کند و بگوید حرکت کن تا تو را به

کاروان برسانم،آن مرد از پیدا شدن چنین شخصی چقدر شاد می

شود، خداوند از توبه ی بنده اش بیش از مرد عقب مانده ای از

کاروان، شادمان و خوشحال می شود.

 

دعای روز چهارم ماه مبارک رمضان.

تشرف درحرم حضرت ابولفضل

 

تشرف حاج آقا مولوی قندهاری در حرم حضرت ابالفضل العباس علیه

السلام

جناب مستطاب آقای حاج شیخ محمدحسن مولوی قندهاری که از

علماء اهل معنا و اخلاق هستند می فرمودند:

«یک سالی که به حرم مطهر حضرت ابالفضل العباس علیه السلام

مشرف شده بودم، می خواستم وارد رواق شوم که دیدم قرآنی روی

زمین سر راهم افتاده و آقای بزرگواری که آثار جلالت و عظمت از

وجناتشان نمایان بود کنار رواق نشسته اند و به من نگاه می کنند.

به من فرمودند:«هشیار باش و قرآن را احترام کن

من خم شدم و قرآن را برداشتم و در قفسه ی قرآن ها گذاشتم ولی

بی اختیار برگشتم و کنار آن آقای بزرگوار نشستم.

ناگهان این سوال به ذهنم آمد، عرض کردم:«به ما خبر رسیده است که

حضرت رسالت پناه صلی الله علیه و آله هنگامی که به معراج رفته

بودند به خداوند عرض کردند:«فرزندم مهدی امّت عمرش دراز و غریب

خواهد بود ، خداوندا برای او مونسی قرار ده!» بعد از این مناجات حضرت

رسول صلی الله علیه و آله ، خداوند 30 نفر ملازم را در هر زمانی در

خدمت حضرت ولی عصر علیه السلام قرار داد، آیا این مطلب صحیح

است؟»

فرمود:«بله صحیح است

باز بی اختیار از جای خود بلند شدم و رفتم بعد از زیارت حضرت ابالفضل

علیه السلام ، هنگامی که از حرم مطهر خارج می شدم به مرحوم کرار

حسین هندی برخورد کردم که یکی از اولیاء خدا بود ، تا چشمشان به

من افتاد فرمود:مبارک باشد، مبارک باشد

عرض کردم:«برای چه چیزی به من تبریک می گوئید؟»

فرمود:«برای ملاقاتی که با امام زمان (ارواحنا لتراب و مقدمه الفداء)

داشتی

 

 

بدخوابی در ماه رمضان.

 

چرا در ماه رمضان بدخواب می‌شویم؟

برخی افراد همزمان با شروع ماه رمضان با بدخوابی مواجه می‌شوند.کارشناس دفتر بهبود تغذیه جامعه

وزارت بهداشت در خصوص علت بدخوابی و راه جلوگیری از آن مطالبی را مطرح کرد.

دکتر پریسا ترابی، کار‌شناس دفتر بهبود تغذیه جامعه وزارت بهداشت در خصوص جوگیری از بدخوابی در ماه رمضان

گفت: «غذاهای چرب و سنگین در زمان شام (قبل از خواب) سبب بدخوابی شبانه می‌شود. همچنین پرخوری در سحر

نیز سبب کسالت بعد از خواب صبحگاهی می‌شود.»

وی ادامه داد: «بین مصرف شام و خواب حدود دو ساعت فاصله زمانی لازم است تا خواب خوبی داشته باشیم.

همچنین از شب نشینی‌ها و دیر خوابیدن در شب‌های رمضان خودداری شود. مصرف برخی دمنوش‌های گیاهی به

خواب شبانه راحت کمک می‌کند.»

کار‌شناس دفتر بهبود تغذیه جامعه وزارت بهداشت در بخش دیگری از سخنان خود گفت: «در ماه مبارک اجبارا تغییراتی

در زمان و میزان خواب افراد روزه‌گیر ایجاد می‌شود و افراد باید سعی کنند خواب خود را طوری تنظیم کنند که دچار کم

خوابی و یا حتی پرخوابی نشوند.»

ترابی ادامه داد: «توصیه می‌شود افراد شب‌ها زود‌تر بخوابند و صبح‌ها زود‌تر برخیزند و تا زمان طلوع آفتاب نخوابند. بطور

کلی قند خون در ساعات اول روزه داری کاهش یافته و بعد از مدتی با عمل جبران سازی که در کبد صورت می‌گیرد به

سطح طبیعی بازمی‌گردد. همچنین چند روز اول روزه داری با افت قند خون مواجه هستیم و سپس بتدریج این تغییر نیز

اصلاح می‌شود.»

 

دعای روز سوم ماه مبارک رمضان

بوی بد دهان در ماه رمضان.

 

برخی از روزه داران در این ایام دچار بوی بد دهان می شوند اما نمی دانند علت آن چیست و چگونه می توان با آن کنار

آمد.

در اصطلاح پزشکی بوی بد دهان را halitosis می نامند. علل بروز این عارضه را می توان به دو دسته تقسیم کرد؛ دسته

اول علل موضعی هستند که منظور همان بیماری های مربوط به دهان و لثه است و دسته دوم علل سیستماتیک

هستند که شامل بیماری هایی مانند دیابت، ناراحتی های کلیوی یا سیگار کشیدن می شود. با آگاهی نسبت به

عوامل موضعی بوی بد دهان، روزه داران می توانند باآگاهی از ایجاد آن جلوگیری کنند. بد نیست بدانید درون دهان گونه

های مختلف باکتری زندگی می کنند و موادی مانند آمونیاک و سولفید ها را که موجب ادامه زندگی باکتری ها می

شوند، تولید می کنند.

عوامل متعددی در ادامه حیات باکتری ها و در نتیجه بوی بد دهان دخیل هستند که از مهم ترین آنها می توان به

مسواک نزدن یا شیوه اشتباه مسواک زدن، زبان آلوده، سوراخ های درون دهان، بیماری های لثه ناشی از استفاده از

پلاک ارتودنسی، دندان مصنوعی و غیره اشاره کرد.

بعد از این که عوامل مؤثر در بوی بد دهان را شناختیم، حالا می توانیم برای مقابله با آن در طول ساعات روزه داری چاره

ای بیندیشیم. پس از خوردن سحری، لازم است حتماً مسواک بزنیم. (قابل توجه افرادی که بدون سحری روزه می

گیرند)، سپس با نخ دندان فضاهای خالی میان دندان ها را که ممکن است باقی مانده غذا درون آن جا بگیرد، پاک

کنید. بله، زبان را باید با مسواک تمیز کنید.

از دهان شوی آنتی باکتریال استفاده کنید و بالاخره این که هنگام سحری دو تا سه لیوان آب را، حتماً بنوشید.توجه

داشته باشید که وضع ناسالم معده هم می تواند موجب ایجاد بوی بد دهان شود. بنابراین لازم است تا در طول ماه

رمضان برای جلوگیری از این عارضه، رژیم غذایی خود را کنترل کنید. شما حتی می توانید یک دهان شوی همراه داشته

باشید و در طول ساعات روزه داری به شکلی که آب از گلو پائین نرود، آن را غرغره کنید.

بسیاری از روزه داران در طول روز از مسواک زدن خودداری می کنند و این کار اشتباه است؛ چرا که هیچ مغایرتی میان

روزداری و مسواک زدن وجود ندارد. بدن هر یک از ما به عنوان مسلمان باید در ماه رمضان به اندازه ای تمیز و خوش بو

باشد که افراد غیرمسلمانی که در کنار ما زندگی یا کار می کنند، به خاطر روزه داری ما را سرزنش نکنند.

 

 

 

آغاز ماه رمضان در غزوه با بمب های اسرائیلی

 

 

 

سرویس خارجی: جنگنده‌های رژیم صهیونیستی در اولین روز ماه مبارک رمضان و در ادامه تجاوزات سه هفته اخیر که

شدت گرفته است، ۱۲بار غزه را هدف قرار دادند.ارتش رژیم صهیونیستی اعلام کرد علاوه بر ۳ حمله‌ای که به یک

سامانه پرتاب موشک در مرکز غزه داشته، ۹ حمله دیگر نیز به دو پایگاه‌ ساخت سلاح در شمال و مرکز غزه و پایگاه‌های

مربوط به فعالان فلسطینی صورت گرفته است.یک سخنگوی ارتش این رژیم در بیانیه‌ای اعلام کرد: ارتش اسرائیل تا

زمانی که از آن خواسته شود علیه هرگونه اقدام تروریستی علیه اسرائیل وارد عمل شود، به عملیات‌های خود ادامه

خواهد داد. از سویی روزنامه صهیونیستی یدیوت آهارانوت از آماده‌باش یگان‌های زرهی ارتش رژیم‌صهیونیستی برای

حمله زمینی احتمالی به نوار غزه خبر داد. یگان‌های زرهی ارتش رژیم‌صهیونیستی به حال آماده‌باش درآمده و به آن‌ها

اعلام شده که برای پیوستن به نیروهای مستقر در مرز غزه، آماده باشند. نخست وزیر رژیم صهیونیستی هم در جلسه

کابینه خود از تدارک ارتش اسرائیل برای حمله مجدد به غزه خبر داد. بنیامین نتانیاهو اعلام کرد: ما آماده عملیات

گستر‌ده‌ در غزه هستیم. همچنین در پی افزایش شلیک موشک‌ از نوار غزه به سمت اراضی اشغالی وزیر خارجه رژیم

صهیونیستی اعلام کرد: ما تنها یک گزینه پیش رو داریم و آن اشغال نوار غزه است.آویگدور لیبرمن گفت: عملیات نظامی

محدود علیه حماس تنها موجب افزایش قدرت این جنبش می‌شود. با افزایش شلیک موشک‌ها از نوار غزه به سمت

اراضی اشغالی ما تنها یک گزینه پیش رو داریم و آن اشغال نوار غزه است. اما در واکنش به اقدامات اسرائیل، جنبش

حماس ضمن محکوم کردن حملات جنگنده‌های رژیم صهیونیستی به نوار غزه، این رژیم را از تشدید حملات علیه این

منطقه بر حذر داشت.صلاح بردویل، از رهبران حماس تصریح کرد تشدید حملات و تجاوزات رژیم صهیونیستی علیه نوار

غزه در راستای ادامه وحشی‌گری این رژیم علیه فلسطینیان انجام می‌گیرد. وی گفت: رژیم صهیونیستی می‌خواهد

شکست عملیات‌های خود برای یافتن سه نظامی ناپدید شده در کرانه باختری را با تشدید حملات علیه غزه و

گروه‌های مقاومت تلافی کند.بردویل حمله نظامی گسترده به نوار غزه در شرایط کنونی را بعید دانست و گفت: اسرئیل

تمایلی به نبرد همه‌جانبه علیه مقاومت ندارد. یکی از رهبران جنبش جهاداسلامی فلسطین نیز درباره اقدامات تحریک

آمیز رژیم صهیونیستی برای کشاندن پای مقاومت به یک جنگ انتقام جویانه بعد از شکست خفت بار در یافتن سه

نظامی ناپدید شده هشدار داد. احمد المدلل با اشاره به اقدامات رژیم صهیونیستی علیه ملت فلسطین در نوارغزه آن

را در راستای تلاش‌های صهیونیست‌ها برای سرپوش نهادن بر ناتوانی شان در یافتن سه نظامی ناپدید شده آن هم بعد

از دو هفته جستجوی وجب به وجب کرانه باختری دانست.

 

بدون شرح...

فضیلت ماه رمضان برای انسانها

 

السلام علیک یا شهر الله الاکبر و یا عید اولیائه

درهای آسمان در شب اول ماه رمضان گشوده می شود وتا آخرین شب این ماه بسته نمی شود.

پیامبر اکرم (ص)

بدبخت واقعی کسی است که این ماه را پشت سر گذارد و گناهانش آمرزیده نشود .

پیامبر اکرم (ص)

رمضان ، رمضان نامیده شد ؛ زیرا گناهان را می سو زاند .

پیامبر اکرم (ص)

خداوند ماه رمضان را میدان مسابقه ای برای آفریدگان خود قرار داده تا با طاعتش برای خشنودی او از یکدیگر پیشی

گیرند .

امام حسن (ع )

۱-« در هر شب ماه رمضان خدا را در موقع افطار هفتاد هزار آزاد کرده از آتش است که همگی مستوجب آتش بوده اند

و چون آخرین شب رمضان شود در آن شب معادل آنچه در تمام ماه آزاد شده اند آزاد خواهد فرمود.»

2 - در روایت دیگر:« چون نخستین شب ماه رمضان فرا رسد خداوند هر کس را بخواهد می‌آمرزد و در شب بعد از آن

آنها را دو برابر فرماید و درشب بعد دو برابر شبهای پیش «آزاد» می فرماید تا آخرین شب ماه رمضان به قدر دو برابر آنچه

در هر شب آزاد فرموده است آزاد خواهد فرمود.»

3- و از جمله سیّ (قَدَّسَ الله نَفْسَهُ الزَّکِیَّهْ) در اقبال از کتاب (بِشارَهُ الْمُصْطفی لِشیعَهِ الْمُرْتَضی) به اسناد خود تا

حسن بن علی بن فضال از رضا صلوات الله علیه از پدرانش از امیرالمؤمنین علیهم الصلوه والسلام روایت کرده است که

فرمود رسول خدا صلی الله علیه واله و سلم روزی برای ما، خطبه نمود و فرمود:

هر کس در آن ماه آیه‌ای از قرآن تلاوت کند اجر او مانند کسی است که در غیر آن ماه قرآنی ختم کرده است.

هر کس در آن ماه نماز مستحبی و به دل خواه خود بجای آورد خداوند برات بیزاری او را از آتش به او دهد و هر کس در

آن ماه واجبی ادا کند برای او ثواب کسی است که هفتاد فریضه در ماههای دیگر ادا کرده باشد.

هر کس در آن ماه بر من بسیار درود و صلوات فرستد خداوند در روزیکه میزانها سبک است میزان او را سنگین کرده‌اند .

«ای مردم ماه خدا به سوی شما پیش آمد با برکت و رحمت و مغفرت به شما اقبال نمود- آن ماهی است که نزد خدا

افضل از سایر ماه‌ها است روزهای آن بهترین روزها، شبهای آن با فضیلت‌ترین شبها و ساعتهای ان بهترین ساعتها

است، ماهی است که شما به مهمانی خدا دعوت شده اید و در آن ماه از اهل کرامت «خدا» قرار گرفاته اید نفسهای

شما درآن ماه تسبیح است و خوابتان در آن عبادت و عملتان در آن مقبول و دعایتان در آن مستجاب است پس بخواهید

از خداوند پروردگارتان با نیّات راست و دلهای پاک که شما را به روزه در آن ماه و تلاوت کتاب خودش موفق فرماید زیرا

بدبخت کسی است که در این ماه بزرگ از آمرزش خدای نومید محروم شود به گرسنگی و تشنگی خودتان در این ماه

گرسنگی و تشنگی روز قیامت را بیاد آورید و بر فقرای خودتان و بینوایان خودتان تصدق بدهید و در آن ماه برگان خودتان

را توقیر و احترام کنید به کوچکتران رحم نمائید و ارحام خود را صله کنید و زبانهایتان را نگاهدارید و چشمها را از آنچه

نگاه به آن حلال نیست بپوشید و گوشهاتان را ازآنچه شنیدن آن نارواست ببندید و بر یتیمان مردم ترحم و مهربانی

نمائید تا بر یتیمان شما ترحم شود و از گناهان خودتان به سوی خدا بازگشت نمائید و دستهایتان را در اوقا نمازهاتان به

دعا بردارید زیرا وقت نماز افضل ساعاتیست که خدای عز و جل به بندگانش به نطر رحمت می نگرد و چون چیزی

بخواهند و با او مناجات کنند جوابشان را میدهد و چون ندا کنند لبیک فرماید و دعایشان را مستجاب نماید.
 

ای مردم جانهای شما در گرو کردارهای شماست پس آنها را به طلب آمرزش و استغفار از گرو در آورید و پشتهای شما

از بار گناهانتان گران است به طول سجده‌هاتان آنها را سبک سازید و بدانید که خداوند به عزت خود سوگند یاد فرموده

است که نماز‌گزاران و سجده‌کنندگان را با آتش عذاب نفرماید و نترساند روزیکه مردم در برابر پروردگار عالمیان بر پا

خیزند.

ای مردم هر کس از شما روزه دار مؤمنی را دراین ماه افطار دهد در برابر این عمل به نزد خدا برای او ثواب آزاد کردن بنده

ایست و آمرزشی نسبت به گناهان گذشته اوست- عرض کردند با رسول الله همگی ما را توان آن نیست که چنین

کنیم آن حضرت صلی الله علیه واله فرمود خود را از آتنش نگاه داردی هر چند به بخشی از خرما باشد و ازآتش بپرهیزید

هر چند به جرعه آبی باشد .

ای مردم هرکس از شما در این ماه خلق خود را نیکو سازد به او پروانه عبور از صراط میدهند در روزیکه در آن روز قدمها

می لغزد و هر کس از شما با رغلام و کنیز خود را سبک گرداند و هر کس شر خود ار نگهدارد خداوند غصب او را در روز

ملاقات از او باز دارد و هر کس در آن ماه یتیمی را گرامی دارد خداوند در روز ملاقات او را گرامی دارد و هر کس در آن

ماه قطع رحم کند خداوند رحمت خود را در روز ملاقات از او قطع نماید .

 

ای مردم درهای بهشت در این ماه باز است از پروردگار خو بخواهید که آنها را بر روی شما نبندد و درهای دوزخ بسته

است از خدا مسئلت کنید که آنها را بر شما نگشاید- و شیاطین در زنجیراند از پروردگار خود بخواهید که آنها را بر شما

تسلط ندهد امیرالمؤمنین علیه السلام فرماید که من برخاستم و عرض کرد یا رسول الله صلی الله علیه واله با

فضیلت‌ترین اعمال در این ماه کدامست؟ فرمود یا اباالحسن افضل‌ترین اعمال در این ماه پارسائی و دوری است از آنچه

خدای عز و جل حرام فرموده است- سپس رسول خدا بگریست عرض کردم یا رسول‌الله چه چیز شمار ار به گریه آورده

است فرمود یا علی آنچه که در ین ماه از تو حلال می گردد گویا تورا می بینم که در برابر پروردگار خود نماز می‌گذاری و

بدبخت‌ترین اولین وآخرین همدوش و هم قطار پی کننده ناقه صالح برانگیخته می‌شود و ضربتی بر فرق تو میزند و

محاسن تو را به خون سرت خضاب می کند- امیرالمؤمنین (ع) فرماید - عرض کردم یا رسول الله صلی الله علیه واله در

ان حال دین من در حال سلامت است؟!!- فرمود: آری در سلامت دین خواهی بود- سپس فرمود یا علی- هر کس ترا

بکشد مرا کشته است و هر کس به تو کینه بورزد به من کینه ورزیده است و هر کس به تو دشنام دهد مرا دشنام داده

است زیرا تو برای من به منزله جان منی روح تو از روح من است و گل تو از گل من چه خدای عزوجل مرا آفریده و ترا

 

آفرید و مرا بر‌گزید و ترا برگزید و مرا برای نبوت و پیمبری اختیار کرد و ترا برای امامت و پیشوائی پس هر کس امامت ترا

منکر شود منکر نبوت من شده است-یا علی-تو وصیّ من میباشی و پدر فرزندان من هستی و شوهر دختر منی و

جانشین و خلیفه من بر امت من در زندگانی و بعد از مرگ من میباشی فرمان تو فرمان منست و نهی تو نهی من است

به آن کسیکه مرا به نبوت برگزید و مرا بهترین خلق قرار داد قسم میخورم که تو حجّت خدا بر خلق او هستی و امین او

بر راز او و خلیفه او در بندگان او میباشی.»

و از «رساترین» چیزی که در مژده برای ماه رمضان وارد شده است دعای پیغمبر صلی الله علیه واله است برای کسیکه

در آن ماه گناهانش آمرزیده نشده باشد آنجا که آن حضرت صلی الله علیه واله فرماید:

«هرکس ماه رمضان بر او بگذرد و آمرزیده نشده باشد خدا اورا نیامرزد» و این دعا به لحاظ اینکه او صلی الله علیه واله

برا یرحمت عالمیان مبعوث گردیده است بشارت برگی برای وسعت رحمت و عام بودن غفران در این ماه است و الاّ با

اینکه او رحمه للعالمین است برای مسلمانان دعا می کند هر چند گناهکار باشد و بدین جهت در این باب اخبار زیادی

 وارد شده است که شیاطین متمّرد در زنجیراند و درهای بهشت و ابواب رحمت خداوند باز است ودرهای دوزخ بسته

است و خداوند شر دشمنان جنّی را باز میدارد و منادی خدای از اول ماه تا آخر آن ندا می کند و در ماهی از ماه های

دیگر مانند آن در اخبار وارد نشده است و آنچه در باب منادی در سایر ماه ها وارد شده است آن است که در ثلث آخر

شب ندا بلند است جز در شب های جمعه که از اول شب تا آخر شب منادی حق تعالی ندا میکند و همچنین در ماه

رجب عموماً و اما ماه رمضان- ندآء از اول ماه تا آخر آن در شبها و روزهای آن وارد است ودر اختصاص ماه رمضان به

اجابت دعاء آیه «ادعُوْنُی اَسْتَجْبَ لَکُمْ» وارد گشته است .

۴_مـرحـوم آیت الله قاضـى در ماه رمـضـان بـه مـردم مـى فـرمـود : “مــردم خـودبـیـن نباشید، خدا بین باشید” . از

خودبینـى خـارج شدن کـافـى نیست باید خدا بین شد .

- در ماه مبارک رمضان از “خدایی” استعفا بدهیم.

- بیایید از خدائیمان استعفا بدهیم! ماه رمضان است بیایید دیگر خدا نباشیم؟!. یعنی چه؟ تو که می گویی: “خدا چرا

این طور با من رفتار نکردی” یعنی تو هم خدا، من هم یک خدا. این فضولی ها خیلی زشت است. ما کار خودمان را

بکنیم خدا هم کار خودش را. حافظ وظیفۀ تو دعا گفتن است و بس/ در بند آن مباش که نشنید یا شنید.

- به آقای قاضی گفته بودند ماه رمضان روزه می گیرید؟ گفته بود تا ببینیم تکلیف چیست. این درس است . طرف می

گوید اگر بمیرم روزه ام را می گیرم . خب روزه را برای که می گیری؟!

- ما باید در ماه رمضان عبدالله شویم. اگر کسی سبوعیت در او غلبه کند عبدالکلب است. اگر کسی شهوت در او غلبه

کند عبدالخنزیر است. اگر کسی شیطنت در او غلبه کند عبد الشیطان است. عبد الله آن کسی است که سبوعیت

و…( شهوت و شیطنت در او غلبه نداشته باشد.)

- این چه میهمانی است که همه اش گرسنگی و تشنگی است؟! پس معلوم می شود غذاهای دیگری هست؛

نوشیدنی های دیگری هست؛ما غافلیم. ذکر های مخصوصی هست.

- تا خودمان را پیدا نکنیم خدا را پیدا نمی کنیم. ماه رمضان، ماه پیدا کردن خود است. ما قرآن را گم کردیم؛ خدا را گم

کردیم؛ اهل بیت را گم کردیم؛ چرا؟!. اول ماه رمضان گفتیم نبّهنا عن نومة الغافلین (ما را از خواب غافلان بیدار کن)،

ولی گفتیم و رفتیم؛ واقعا نخواستیم. آدم اگر بیدار باشد درد را می بیند از کجا می آید؛ آفت را می بیند. ولی خواب اگر

بودی نه درد را می بینی… سیل می آید، درنده می آید.

- وقتی شیطان درون تسلیم شود، آن شیطان بیرون کاری نمی تواند بکند. در ماه رمضان، آن شیطان بیرون بسته

است تا ما با خودمان ور رویم(و این شیطان درون را مهار کنیم).

 

زنان بهشتي

 

پيرزن، قدخميده و نفس زنان، در حالي كه عصا به دست داشت و عرق بر پيشانيش نقش بسته بود، از كوچه‌ي تنگ و

خالي مي‌گذشت. ناگاه چشمش به پيامبر(ص) افتاد و چون به آن حضرت

نزديك شد، سلام كرد. سپس با اميدواري از آن حضرت خواست دعا كند تا او وارد بهشت شود.

پيامبر(ص) بر خلاف انتظار او فرمود: پيرزنان داخل بهشت نمي‌شوند! پيرزن با شنيدن اين سخن به گريه افتاد، ولي

پيامبر(ص) خنديد و فرمود: آيا سخن خدا را نشنيده‌اي كه در قرآن درباره‌ي

زنان بهشتي فرموده است:«ما آن‌ها را آفرينش نوين و جديدي بخشيديم و همه‌ را «بكر» و شوهر ناديده گردانيده‌ايم.»

هم‌چنين روزي پيامبر(ص) به پيرزن ديگري از قبيله اَشجع برخورد كرد كه او آهسته آهسته قدم برمي‌داشت. حضرت

فرمود: پيرزنان به بهشت نمي‌روند و از كنار او گذشت. پيرزن با شنيدن

اين سخن سخت منقلب شد و به گريه افتاد.طولي نكشيد كه بلال؛ مؤذن سياه پوست پيامبر كه از آن‌جا مي‌گذشت،

پيرزن را گريان ديد و ناراحت شد. آن گاه به حضور رسول خدا‌(ص) رسيد و

داستان نگراني و گريه‌ي پيرزن را براي ايشان شرح داد. آن حضرت فرمود: اتفاقاً سياه پوست هم داخل بهشت

نمي‌شود! بلال سياه پوست وقتي اين سخن را شنيد و با پيرزن درميان گذاشت،

خود و پيرزن هر دو به گريه و زاري پرداختند.

پيرزن و بلال هم‌چنان گريه مي‌كردند كه عبّاس، عموي پيامبر(ص)، وضع آنان را براي رسول خدا (ص) شرح داد. پيامبر

(ص) به عباس فرمود: اتفاقاً پيرمردان هم به بهشت نمي‌روند. بدين

ترتيب، عبّاس نيز ناراحت شد.

پس از چند لحظه، پيامبر‌(ص)، پيرزن و بلال و عبّاس را نزد خويش فراخواند و براي خوشحال كردن آنان فرمود:«خداوند،

به افراد آفرينشي جديد مي‌بخشد و آنان را بهتر از آن چه بوده‌اند،

مي‌گرداند. آنان داخل بهشت مي‌شوند، در حالي كه جوان و سفيد و نوراني هستند. افرادي كه وارد بهشت مي‌شوند،

اندام و بدن‌هاي تميز و صورت‌هاي بي‌مو و چشم‌هاي سرمه كشيده دارند.»2

سرگذشت هاي بالا را بدين جهت آورديم كه وقتي سخن «زنان بهشتي» و امتيازها و ويژگي‌هاي فوق‌العاده‌ي آنان

مطرح مي‌شود، مردان نپندارند كه تنها زنان داراي چنين امتيازها و

برتري‌هايي هستند و «مردان بهشتي» از آن‌ها بي‌بهره‌اند. بايد دانست «مردان بهشتي» نيز امتيازهاي فوق‌العاده‌اي

دارند. هم‌چنان كه زن و مرد، تكميل كننده‌ي نيازها و لذّت‌هاي يكديگرند اگر

ويژگي‌هاي مثبت و لذّت‌بخشي در زنان،وجود داشته باشد، جز اين كه خود‌آنان از آن بهره مي‌برند، مردان نيز در اين

بهره‌وري‌ها با زنان شريك هستند.

اكنون ويژگي‌ها و زيبايي‌هاي زنان بهشتي را با استناد به آيات قرآن كريم و احاديث ديني بيان مي‌كنيم:

1ـ جواني و شادابي

پيش از اين گفتيم كه پيامبر(ص) از سوي خداوند متعال، درباره‌ي نعمت‌هاي بهشت فرموده است: «در آن‌جا چيزهايي

فراهم شده است كه هيچ چشمي آن را نديده و هيچ گوشي آن را نشنيده و

حتّي به قلب و فكر كسي خطور نكرده است»3 و از جمله نعمت‌ها، زنان جوان و زيباي بهشتي هستند.

قرآن كريم درباره‌ي جواني و شادابي زنان بهشتي كه بر خلاف جواني و زيبايي‌هاي دنيا، پژمردگي و فرسودگي در آن

راه ندارد ( از جواني و شادابي هميشگي برخوردارند)، فرموده است:«

افرادي كه نامه‌ي عمل آنان به دست راستشان داده شده و سعادتمندند، همسران گران‌قدري دارند كه به آنان

،آفرينش جديد (و جواني) بخشيده‌ايم و همه‌ي آنان را بكر و شوهر به خود نديده

گردانيده‌ايم و آنان نسبت به شوهرهاي خويش، عشق مي‌ورزند و خوش سخن و فصيح‌اند و با آنان، هم سنّ و سال

بوده و در خوبي و زيبايي ظاهر و باطن نيز همانند هستند.»4

پيامبر(ص) درباره‌ي مردان و زنان بهشتي چنين فرموده است: « همه افرادي كه به بهشت وارد مي‌شوند، جواني پايدار

و هميشگي دارند و سنّ و سال آنان هم، سي تا سي‌وسه سال است.»5

2ـ پاكي و پيراستگي

پاكي و پيراستگي از آلودگي‌هاي فكري ،اخلاقي و ظاهري و باطني، ارزش‌هاي لذّت بخش و دلنشيني هستند كه

همه انسان‌ها براي دست يافتن به آن‌ها تلاش مي‌كنند و اگر بدان‌ها رسيدند،لذّت

كام‌يابي و سعادت را به خوبي احساس مي‌كنند.

اين ويژگي‌ها نيز از آن زنان بهشتي است.خداوند در سه جاي قرآن، با عبارت:« لَهُمْ فيها أزْواجََُ مُطَّهَّرة»6 زنان پاك و

پاكيزه از آلودگي‌ها و زشتي‌ها را پاداش‌ افرادي قرار داده است كه

ايمان و عمل صالح دارند.

خداوند در سوره‌ي بقره،اين زنان را هم‌چون خود بهشت و نعمت‌هاي آن جاويدان شمرده است. در سوره‌ي آل عمران،

رضوان و رضايت خداوندي را همراه آنان آورده و در سوره‌ي نساء،

زندگي با آن زنان را زير سايه‌هايي توصيف كرده است كه هميشه دوام دارد.

به هرحال،بر اساس روايت امام صادق(ع) «زنان بهشتي جسم و بدن و جان و روحي» پاك دارند و از حسد و ناپاكي

هاي ديگر اخلاقي (كه زنان دنيا را ناراحت و گرفتار مي‌سازد)

پيراسته‌اند .»7

3ـ دست‌نخوردگي و شيفتگي

دست‌نخوردگي و از هر نظر بكر و دوشيزه بودن، از ديگر ويژگي‌هاي زنان بهشتي است. قرآن كريم، اين موضوع را در دو

جا مطرح كرده است و با اندكي تفاوت لفظي مي‌فرمايد:« در

باغ‌هاي بهشتي، زناني هستند كه جز به همسران خود چشم نمي‌دوزند و عشق نمي‌ورزند و پيش از آن، هيچ انسان

و جنّي با آنان تماس نگرفته است.»8 اين زنان دوشيزه و پاكند و شيفته‌و

دلداده‌ي همسران خودند و طمع نگاه و لذّت‌جويي از هيچ مرد ديگري را ندارند.

بر اساس روايت ابوذر غفّاري، زن بهشتي به همسر خود مي‌گويد:« به عزّت پروردگارم سوگند! در بهشت چيزي را بهتر

از تو سراغ ندارم. سپاس مخصوص خداوند است كه مرا همسر تو و

تو را همسر من قرار داده است.»9

4ـ چشمان سياه و درشت

چشم، از نظر ساختار فيزيولوژيكي و حركت و نگاه،‌نوعي جاذبه و پيام دارد . بسياري از معاني و مفاهيم انساني و غير

انساني در چشمان نمودار مي‌گردد و بدين وسيله بر مخاطبان،تأثير

مي‌گذارد.

قرآن كريم،به جز پاكي چشم زنان بهشتي كه در بالا بيان شد،در آيات ديگر به ساختمان فيزيولوژيكي آن پرداخته و در

چهار آيه با واژه‌ي حورعين از آن ياد كرده است.10

حُور كسي است كه سياهي چشم او كاملاً سياه و سفيدي آن كاملاً سفيد و شفّاف است. حورعين گروهي از زنان

بهشتي درشت چشم هستند كه خداوند، آنان را براي مو?منان در بهشت آفريده

است. پيامبر اسلام(ص) فرموده است: «حورالعين در بهشت براي همسران خود آواز مي‌خوانند و مي‌گويند: ما

حورالعين زيبا هستيم. خداوند اين زنان زيباي سيه چشم را براي مؤمنان و

بزرگواران آفريده است.»11

نبايد فراموش كنيم كه هدف عالي انسان‌هاي بهشتي در اين جنبه‌ها خلاصه نمي‌شود، بلكه رضوان و رضايت مندي

خداوند از بهشتيان، براي آنان نعمت و هدف بزرگي خواهد بود.بدين‌خاطر

مي‌توان نغمه سرداد كه:

باغ بهشت و سايه‌ي طوبي و قصر حور
با خاك كوي دوست، برابر نمي‌كنم.




اعمال مخصوص روز اول ماه رمضان

 

اعمال روز اول ماه رمضان

و در آن چند عمل است

اول: غسل کردن در آب جارى و ریختن سى کف آب بر سر که باعث ایمنى از جمیع دردها و بیماریها است در تمام سال.

دوم: کفى از گلاب بر رو بزند تا از خوارى و پریشانى نجات یابد و قدرى هم بر سر خود بزند تا در آن سال از سرسام [برسام‏] ایمن شود

سوم: دو رکعت نماز اول ماه و تصدق را به عمل آورد .

چهارم: دو رکعت نماز کند، در رکعت اول حمد و إنا فتحنا و در رکعت دوم حمد و هر سوره که خواهد بخواند تا حق تعالى جمیع بدیها را در آن سال از او دور گرداند و در حفظ خدا باشد تا سال آینده.

پنجم: بعد از طلوع فجر این دعا بخواند:

اللَّهُمَّ قَدْ حَضَرَ شَهْرُ رَمَضَانَ وَ قَدِ افْتَرَضْتَ عَلَیْنَا صِیَامَهُ وَ أَنْزَلْتَ فِیهِ الْقُرْآنَ هُدًى لِلنَّاسِ وَ بَیِّنَاتٍ مِنَ الْهُدَى وَ الْفُرْقَانِ اللَّهُمَّ أَعِنَّا عَلَى صِیَامِهِ وَ تَقَبَّلْهُ مِنَّا وَ تَسَلَّمْهُ مِنَّا وَ سَلِّمْهُ لَنَا فِی یُسْرٍ مِنْکَ وَ عَافِیَةٍ إِنَّکَ عَلَى کُلِّ شَیْ‏ءٍ قَدِیرٌ .

ششم: بخواند دعاى چهل و چهارم صحیفه کامله رااگر در شب نخوانده است.

هفتم: علامه مجلسى در زاد المعاد فرموده کلینى و شیخ طوسى و دیگران به سند صحیح روایت کرده‏اند که حضرت امام موسى کاظم علیه السلام فرمود که: در ماه مبارک رمضان در اول سال یعنى روز اول ماه چنانچه علما فهمیده‏اند این دعا را بخوان و فرمود که هر که این دعا را از براى رضاى خدا و بى شائبه اغراض فاسده و ریا بخواند در آن سال به او نرسد فتنه و گمراهى و نه آفتى که ضرر رساند به دین او یا بدن او و حق تعالى او را حفظ کند از شر آنچه در آن سال واقع مى‏شود از بلاها و دعا این است:

اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الَّذِی دَانَ لَهُ کُلُّ شَیْ‏ءٍ وَ بِرَحْمَتِکَ الَّتِی وَسِعَتْ کُلَّ شَیْ‏ءٍ وَ بِعَظَمَتِکَ الَّتِی تَوَاضَعَ لَهَا کُلُّ شَیْ‏ءٍ وَ بِعِزَّتِکَ الَّتِی قَهَرَتْ کُلَّ شَیْ‏ءٍ وَ بِقُوَّتِکَ الَّتِی خَضَعَ لَهَا کُلُّ شَیْ‏ءٍ وَ بِجَبَرُوتِکَ الَّتِی غَلَبَتْ کُلَّ شَیْ‏ءٍ وَ بِعِلْمِکَ الَّذِی أَحَاطَ بِکُلِّ شَیْ‏ءٍ یَا نُورُ یَا قُدُّوسُ یَا أَوَّلا قَبْلَ کُلِّ شَیْ‏ءٍ وَ یَا بَاقِیا بَعْدَ کُلِّ شَیْ‏ءٍ یَا اللَّهُ یَا رَحْمَانُ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اغْفِرْ لِیَ الذُّنُوبَ الَّتِی تُغَیِّرُ النِّعَمَ وَ اغْفِرْ لِیَ الذُّنُوبَ الَّتِی تُنْزِلُ النِّقَمَ وَ اغْفِرْ لِیَ الذُّنُوبَ الَّتِی تَقْطَعُ الرَّجَاءَ وَ اغْفِرْ لِیَ الذُّنُوبَ الَّتِی تُدِیلُ الْأَعْدَاءَ وَ اغْفِرْ لِیَ الذُّنُوبَ الَّتِی تَرُدُّ الدُّعَاءَ وَ اغْفِرْ لِیَ الذُّنُوبَ الَّتِی یُسْتَحَقُّ بِهَا نُزُولُ الْبَلاءِ وَ اغْفِرْ لِیَ الذُّنُوبَ الَّتِی تَحْبِسُ غَیْثَ السَّمَاءِ وَ اغْفِرْ لِیَ الذُّنُوبَ الَّتِی تَکْشِفُ الْغِطَاءَ وَ اغْفِرْ لِیَ الذُّنُوبَ الَّتِی تُعَجِّلُ الْفَنَاءَ وَ اغْفِرْ لِیَ الذُّنُوبَ الَّتِی تُورِثُ النَّدَمَ وَ اغْفِرْ لِیَ الذُّنُوبَ الَّتِی تَهْتِکُ الْعِصَمَ وَ أَلْبِسْنِی دِرْعَکَ الْحَصِینَةَ الَّتِی لا تُرَامُ وَ عَافِنِی مِنْ شَرِّ مَا أُحَاذِرُ بِاللَّیْلِ وَ النَّهَارِ فِی مُسْتَقْبَلِ سَنَتِی هَذِهِ اللَّهُمَّ رَبَّ السَّمَاوَاتِ السَّبْعِ وَ رَبَّ الْأَرَضِینَ السَّبْعِ وَ مَا فِیهِنَّ وَ مَا بَیْنَهُنَّ وَ رَبَّ الْعَرْشِ الْعَظِیمِ وَ رَبَّ السَّبْعِ الْمَثَانِی وَ الْقُرْآنِ الْعَظِیمِ وَ رَبَّ إِسْرَافِیلَ وَ مِیکَائِیلَ وَ جَبْرَئِیلَ وَ رَبَّ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ سَیِّدِ الْمُرْسَلِینَ وَ خَاتَمِ النَّبِیِّینَ أَسْأَلُکَ بِکَ وَ بِمَا سَمَّیْتَ بِهِ نَفْسَکَ یَا عَظِیمُ أَنْتَ الَّذِی تَمُنُّ بِالْعَظِیمِ وَ تَدْفَعُ کُلَّ مَحْذُورٍ وَ تُعْطِی کُلَّ جَزِیلٍ وَ تُضَاعِفُ [مِنَ‏] الْحَسَنَاتِ بِالْقَلِیلِ وَ بِالْکَثِیرِ وَ تَفْعَلُ مَا تَشَاءُ یَا قَدِیرُ یَا اللَّهُ یَا رَحْمَانُ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَیْتِهِ وَ أَلْبِسْنِی فِی مُسْتَقْبَلِ سَنَتِی هَذِهِ سِتْرَکَ وَ نَضِّرْ وَجْهِی بِنُورِکَ وَ أَحِبَّنِی بِمَحَبَّتِکَ وَ بَلِّغْنِی رِضْوَانَکَ وَ شَرِیفَ کَرَامَتِکَ وَ جَسِیمَ عَطِیَّتِکَ وَ أَعْطِنِی مِنْ خَیْرِ مَا عِنْدَکَ وَ مِنْ خَیْرِ مَا أَنْتَ مُعْطِیهِ أَحَدا مِنْ خَلْقِکَ وَ أَلْبِسْنِی مَعَ ذَلِکَ عَافِیَتَکَ یَا مَوْضِعَ کُلِّ شَکْوَى وَ یَا شَاهِدَ کُلِّ نَجْوَى وَ یَا عَالِمَ کُلِّ خَفِیَّةٍ وَ یَا دَافِعَ مَا تَشَاءُ مِنْ بَلِیَّةٍ یَا کَرِیمَ الْعَفْوِ یَا حَسَنَ التَّجَاوُزِ تَوَفَّنِی عَلَى مِلَّةِ إِبْرَاهِیمَ وَ فِطْرَتِهِ وَ عَلَى دِینِ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سُنَّتِهِ وَ عَلَى خَیْرِ الْوَفَاةِ فَتَوَفَّنِی مُوَالِیا لِأَوْلِیَائِکَ وَ مُعَادِیا لِأَعْدَائِکَ اللَّهُمَّ وَ جَنِّبْنِی فِی هَذِهِ السَّنَةِ کُلَّ عَمَلٍ أَوْ قَوْلٍ أَوْ فِعْلٍ یُبَاعِدُنِی مِنْکَ وَ اجْلِبْنِی إِلَى کُلِّ عَمَلٍ أَوْ قَوْلٍ أَوْ فِعْلٍ یُقَرِّبُنِی مِنْکَ فِی هَذِهِ السَّنَةِ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ وَ امْنَعْنِی مِنْ کُلِّ عَمَلٍ أَوْ قَوْلٍ أَوْ فِعْلٍ یَکُونُ مِنِّی أَخَافُ ضَرَرَ عَاقِبَتِهِ وَ أَخَافُ مَقْتَکَ إِیَّایَ عَلَیْهِ حِذَارَ أَنْ تَصْرِفَ وَجْهَکَ الْکَرِیمَ عَنِّی فَأَسْتَوْجِبَ بِهِ نَقْصا مِنْ حَظٍّ لِی عِنْدَکَ یَا رَءُوفُ یَا رَحِیمُ اللَّهُمَّ اجْعَلْنِی فِی مُسْتَقْبَلِ سَنَتِی هَذِهِ فِی حِفْظِکَ وَ فِی جِوَارِکَ وَ فِی کَنَفِکَ وَ جَلِّلْنِی سِتْرَ عَافِیَتِکَ وَ هَبْ لِی کَرَامَتَکَ عَزَّ جَارُکَ وَ جَلَّ ثَنَاؤُکَ وَ لا إِلَهَ غَیْرُکَ اللَّهُمَّ اجْعَلْنِی تَابِعا لِصَالِحِی مَنْ مَضَى مِنْ أَوْلِیَائِکَ وَ أَلْحِقْنِی بِهِمْ وَ اجْعَلْنِی مُسَلِّما لِمَنْ قَالَ بِالصِّدْقِ عَلَیْکَ مِنْهُمْ وَ أَعُوذُ بِکَ اللَّهُمَّ [یَا إِلَهِی‏] أَنْ تُحِیطَ بِی خَطِیئَتِی وَ ظُلْمِی وَ إِسْرَافِی عَلَى نَفْسِی وَ اتِّبَاعِی لِهَوَایَ وَ اشْتِغَالِی بِشَهَوَاتِی فَیَحُولُ ذَلِکَ بَیْنِی وَ بَیْنَ رَحْمَتِکَ وَ رِضْوَانِکَ فَأَکُونَ مَنْسِیّا عِنْدَکَ مُتَعَرِّضا لِسَخَطِکَ وَ نِقْمَتِکَ اللَّهُمَّ وَفِّقْنِی لِکُلِّ عَمَلٍ صَالِحٍ تَرْضَى بِهِ عَنِّی وَ قَرِّبْنِی إِلَیْکَ زُلْفَى اللَّهُمَّ کَمَا کَفَیْتَ نَبِیَّکَ مُحَمَّدا صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ هَوْلَ عَدُوِّهِ وَ فَرَّجْتَ هَمَّهُ وَ کَشَفْتَ غَمَّهُ [کَرْبَهُ‏] وَ صَدَقْتَهُ وَعْدَکَ وَ أَنْجَزْتَ لَهُ عَهْدَکَ اللَّهُمَّ فَبِذَلِکَ فَاکْفِنِی هَوْلَ هَذِهِ السَّنَةِ وَ آفَاتِهَا وَ أَسْقَامَهَا وَ فِتْنَتَهَا وَ شُرُورَهَا وَ أَحْزَانَهَا وَ ضِیقَ الْمَعَاشِ فِیهَا وَ بَلِّغْنِی بِرَحْمَتِکَ کَمَالَ الْعَافِیَةِ بِتَمَامِ دَوَامِ النِّعْمَةِ عِنْدِی إِلَى مُنْتَهَى أَجَلِی أَسْأَلُکَ سُؤَالَ مَنْ أَسَاءَ وَ ظَلَمَ وَ اسْتَکَانَ وَ اعْتَرَفَ وَ أَسْأَلُکَ أَنْ تَغْفِرَ لِی مَا مَضَى مِنَ الذُّنُوبِ الَّتِی حَصَرَتْهَا حَفَظَتُکَ وَ أَحْصَتْهَا کِرَامُ مَلائِکَتِکَ عَلَیَّ وَ أَنْ تَعْصِمَنِی إِلَهِی [اللَّهُمَ‏] مِنَ الذُّنُوبِ فِیمَا بَقِیَ مِنْ عُمُرِی إِلَى مُنْتَهَى أَجَلِی یَا اللَّهُ یَا رَحْمَانُ یَا رَحِیمُ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَیْتِ مُحَمَّدٍ وَ آتِنِی کُلَّ مَا سَأَلْتُکَ وَ رَغِبْتُ إِلَیْکَ فِیهِ فَإِنَّکَ أَمَرْتَنِی بِالدُّعَاءِ وَ تَکَفَّلْتَ لِی بِالْإِجَابَةِ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ.

این میوه را در ماه رمضان فراموش نکنید (خواص خرما)

.
خرما به خاطر داشتن منیزم ضد سرطان است:

علی زهتاب کارشناس تغذیه اظهار داشت: درخت خرما یا نخل از گیاهان بسیار قدیمی و مقدس است که نامش در

قرآن مجید 42 بار تکرار شده است و مسلمانان آن را از میوه‌های بهشتی می دانند.

وی ادامه داد: این میوه سرشار از انواع ویتامین از جمله E-C-B-A است که تقریباً در هر 100 گرم خرما 14‌ میلی‌گرم

ویتامین C موجود است. همچنین دارای فلزات معدنی مثل فسفر، کلسیم، آهن، ید و منیزیم است که هر کدام از این

مواد در سلامتی انسان نقش بسزایی دارد.

زهتاب با بیان این که خرما به خاطر داشتن منیزم ضد سرطان است، تصریح کرد: استفاده از این میوه در ماه مبارک

رمضان به دلیل ارزش غذایی آن توصیه شده است چرا که این میوه، قند کاهش یافته در دوران روزه داری را جبران

می‌کند و به علت دارا بودن فیبر و خاصیت ملین بودن آن، سیستم گوارشی را که به دلیل روزه داری بی تحرک شده

است را به تحرک وا می دارد.

وی گفت: مصرف خرما در کنار کربوهیدرات و محصولات آردی موجب می شود، در طول روزه داری، کربوهیدرات به آرامی

در بدن آزاد شده و انرژی لازم برای فعالیت روزانه بدن تامین و بدن یکباره دچار افت قند نشود.

زهتاب ادامه داد: در ماه مبارک رمضان، رژیم پرفیبر بسیار مناسب‌تر و سالم‌تر از رژیم غذایی کم‌فیبر است که با توجه به

این مهم ، کارشناسان صنایع غذایی طلوع سلامتی پس از انجام تحقیقات و بررسی های لازم اقدام به طراحی محصول

شیرینی خرمایی کرده‌اند که با دارا بودن پتانسیل‌های لازم نیاز تغذیه‌ای مصرف کنندگان را در زمان روزه داری را فراهم

می‌کند.

وی گفت: بر همین اساس، بهترین رژیم غذایی در ماه مبارک رمضان، رژیمی است که حاوی مایعات و قندهای ساده و

قابل جذب سریع باشد چرا که در زمان افطار قند خون در پایین‌ترین حد خود قرار دارد که می‌تواند یکی از علل

سردردهای نزدیک افطار باشد و‌ با داشتن رژیم غذایی حاوی خرما می‌توان از ضعف پیش از افطار جلوگیری کرد.

مدیرعامل شرکت طلوع سلامتی ادامه داد: همچنین به منظور حفظ ارزش تغذیه‌ای شیرینی‌های خرمایی، مواد طبیعی

در این محصول به کار رفته و در آن از هیچ گونه مواد نگهدارنده‌ای استفاده نشده، تا با در نظر گرفتن نیاز روزانه هر فرد به

غذای سالم و حفظ مواد طبیعی موجود در آن، این محصول بتواند سهم بزرگی در جلب رضایت و سلامت مصرف کنندگان

ایفا کند.

لازم به ذکر است، کارشناسان تغذیه توصیه می کنند، وعده افطاری با خرما،‌ آب‌ گرم، ‌چای‌ کمرنگ و شیر‌ شروع شود

که با مصرف این مواد، نیاز شدید بدن به مواد قندی به سرعت برطرف شده و بدن آمادگی بهتری برای استفاده از مواد

غذایی دیگر را پیدا می‌کند.


 

همه چیز درباره «داعش»

 

دولت اسلامی درعراق و شام.. این عنوان کامل آن است که با جمع حروف اول کلمات آن در

مناطق تحت سیطره در سوریه باختصار «داعش» خوانده می شود و برخی از شهروندان این

مناطق این گروه را « دولت» نیز می نامند

 

 

کردپرس: پایگاه خبری کنوز میدیا در مقاله ای به بررسی تاسیس داعش در عراق و انتقال

فعالیت آن در سوریه و روابطش با گروههای مختلف اپوزسیون سوریه پرداخته است.

تاسیس در عراق و انتقال به سوریه…

دولت اسلامی درعراق و شام.. این عنوان کامل آن است که با جمع حروف اول کلمات آن در

مناطق تحت سیطره در سوریه باختصار «داعش» خوانده می شود و برخی از شهروندان این

مناطق این گروه را « دولت» نیز می نامند. گروهی مسلح است که به دلیل داشتن اندیشه

های سلفی و جهادی ، گروه تروریستی توصیف می شود . هدف از تشکیل آن باصطلاح

بازگرداندن خلافت اسلامی و اجرای شریعت است و عراق و شام را جایگاهی برای عملیات

خود برگزیده است.

این گروه از هنگام پدیدآمدن در سوریه با بحث و جدل طولانی درخصوص علت تاسیس،

اقدامات، اهداف و روابطش مواجه شد و به محوری برای اظهار نظرها و تحلیل ها و گزارشهای

مطبوعات و رسانه ها تبدیل شد و به علت تناقض گویی درباره آن، هویت این گروه اصولگرا و

اهداف و روابط آن فراموش شد و برخی به آن به عنوان شعبه ای از شبکه القاعده نگریستند و

برخی نیز آنرا گروهی مستقل که برای تشکیل یک کشور اسلامی تلاش می کند تلقی کردند

و تعدادی نیز آنرا گروهی ساختگی از سوی نظام سوریه برای ایجاد تفرقه بین اپوزسیون سوریه

و دیگر گروهها در این کشور توصیف کردند … اما آیا گروه داعش چیست؟

داعش در عراق..تاریخچه و نحوه تاسیس آن:

برغم اینکه داعش گروهی نوظهور در سوریه است ولی گروه جدیدی نیست و از همه

گروههای مسلح شناخته شده در سوریه به طور خاص و در منطقه به طور عام قدیمی تر

است. تاریخچه داعش به سال 2004 یعنی هنگامیکه ابو مصعب الزرقاوی شبکه ای را به نام «

جماعت توحید و جهاد» تاسیس و رهبری آنرا به عهده گرفت با شبکه القاعده به رهبری

اسامه بن لادن بیعت کرد، باز می گردد. الزرقاوی پس از آن به عنوان نماینده شبکه القاعده در

منطقه یا آنچه که موسوم به «شبکه القاعده در بلاد الرافدین» بود، مطرح شد.

این گروه ( شبکه القاعده در بلاد الرافدین) هنگام اشغال عراق از سوی آمریکا بیش از پیش به

عنوان یک گروه جهادی ضد نیروهای آمریکایی خود نمایی کرد و شماری از جوانان عراقی که

برای مبارزه با نیروهای اشغالگر عراقی در کشورشان تلاش می کردند به آن پیوستند و

بلافاصله با افزایش نفوذ آن در عراق به قوی ترین گروه شبه نظامی درحال جنگ در این کشور

تبدیل شد.

درسال 2006 الزرقاوی در یک نوار ویدئویی ظاهر شد و از تشکیل «مجلس شورای مجاهدین »

در عراق به رهبری «عبدالله رشید البغدادی» خبرداد. الزرقاوی در همان ماه اعلام تشکیل

مجلس شورای مجاهدین به قتل رسید و «ابی حمزه المهاجر» به عنوان رهبر شبکه القاعده

در عراق به جانشینی او تعیین شد.

درپایان سال 2006 یک گروه شبه نظامی متشکل از همه گروههای اصولگرای موجود در عراق

به نام « دولت اسلامی در عراق» به رهبری «ابو عمر البغدادی» تشکیل شد ..

ابوبکر البغدادی «امیر داعش» کیست؟

در چهارمین ماه سال 2010 و دقیقا” نوزدهم آوریل همین سال نیروهای آمریکایی به عملیاتی

نظامی در منطقه «الثرثار» عراق علیه خانه ابی عمر البغدادی و ابی حمزه المهاجر دست زدند

و پس از درگیریهای شدید و بمباران این خانه هر دو رهبر دولت اسلامی در عراق کشته شدند

و یک هفته بعد این گروه به قتل رهبران خود اعتراف کرد و در حدود 10 روز بعد مجلس شورای

دولت اسلامی در عراق تشکیل و «ابی بکر البغدادی» که امروز امیر « دولت اسلامی درعراق

وشام» (داعش) است به جانشینی « ابو عمر البغدادی» برگزیده شد… اما این امیر چه کسی

است ؟

«ابراهیم بن عواد بن ابراهیم البدری» در سال 1971 در شهر سامراء عراق متولد شد. وی

دارای نام و القاب زیادی است ازجمله «علی البدری السامرایی»، « ابو دعاء»، «دکتر ابراهیم

»، « الکرار» و بالاخره « ابوبکر البغدادی » است. وی فارغ التحصیل دانشگاه اسلامی بغداد

است و دوره های لیسانس و فوق لیسانس و دکترا را در این دانشگاه گذرانده و به عنوان

استاد و معلم و داعیه مذهبی در عراق فعالیت کرده و با فرهنگ اسلامی و علوم و فقه

شرعی آشنا است و اطلاعات زیادی نیز در علوم تاریخی دارد. در خانواده ای متدین و دارای

عقاید سلفی تکفیری متولد شده و نام او را «ابراهیم بن عواد بن ابراهیم البدری» گذاشتند.

شیخ عواد بن ابراهیم پدر او از بزرگان عشیره « آل بو بدری » در عراق است که اصل آن به

قریش باز می گردد و عموهای او از از داعیه های اسلامی در عراق می باشند.

البغدادی فعالیت های خود را ابتدا در زمینه های مُبلغ مذهبی وتربیتی آغاز ولی سپس مسیر

خود را به سوی فعالیت های جهادی تغییر داد و به عنوان یکی از قطب های سلفی جهادی و

برجسته ترین رهبران مذهبی در دو استان دیالی و سامراء در عراق مطرح شد. نخستین

فعالیت های جهادی او از مسجد امام احمد بن حنبل اغاز شد و گروههای جهادی کوچکی در

منطقه تشکیل داد که به عملیات تروریستی درعراق و جنگ های خیابانی که عراق طی

سالهای گذشته شاهد آنها بود دست زدند. وی سپس گروهی به نام «گروه اهل سنت و

جماعت» را با همکاری برخی از شخصیت های اصولگرا که اندیشه و روش و هدفی همانند او

داشتند تشکیل داد و فعالیت های خود را در بغداد، سامراء و دیالی گسترش داد و سپس با

این گروه خود به مجلس شورای مجاهدین پیوست و هیئت های شرعی را در این مجلس

سازماندهی کرد و خود به عنوان یکی از اعضای مجلس تا اعلام دولت اسلامی عراق در آن

فعالیت کرد.

بین « ابی بکر البغدادی» و « ابی عمر البغدادی» روابط عمیقی برقرار شد تا حدی که ابی عمر

البغدادی پیش از به قتل رسیدن وصیت کرد که ابی بکر البغدادی به عنوان جانشین وی برای

رهبری دولت اسلامی در عراق انتخاب شود. چنین اتفاقی در ماه اوت 2010 روی داد و ابو بکر

البغدادی به عنوان امیر دولت اسلامی در عراق برگزیده شد.

دولت اسلامی در عراق دارای تاریخچه خونین طولانی است … از هنگامی که ابی بکر

البغدادی رهبری این گروه را به عهده گرفت ( به غیر از عملیاتی که شبکه القاعده در عراق در

دوران الزرقاوی و پس از او به آنها دست زد) درعملیات و حملات تروریستی گسترده ای شرکت

کرد که در آنها هزاران عراقی جان خود را از دست دادند.. مشهورترین این عملیات حمله به

مسجد ام القری در بغداد است که به کشته شدن خالد الفهداوی نماینده مجلس عراق

انجامید. همچنین حملات انتقامجویانه مربوط به قتل اسامه بن لادن رهبر شبکه القاعده که به

شهادت صدها نفر از نیروهای ارتش و پلیس عراق و شهروندان عراقی منجر شد از دیگر جنایت

او به شمار می رود. البغدادی در سایت اینترنتی شبکه القاعده مسئولیت یکصد عملیات

انتحاری برای انتقامجویی از قتل بن لادن را به عهده گرفت و سپس به عملیات دیگری از جمله

حمله به مقر وزارت دادگستری و حمله به زندانهای ابوغریب و الحوت دست زد.

داعش در سوریه:

البغدادی با سوء استفاده از بحرانی که در سوریه و هرج و مرجی که درآن کشور بوجود آم ،

ورود خود را به خط رویارویی ها در سوریه اعلام کرد و مانند دیگر گروههای مسلح تکفیری مرتبط

با شبکه القاعده زمینه را برای ادامه دادن به جنایت های خود و به کسب امتیازات و گسترش

نفوذ خود در سوریه و عراق هموار دید. داعش با شعار یاری رساندن به اهل سنت سوریه از

عراق وارد شرق این کشور شد و علیه نظام سوریه اعلان جنگ کرد.

حضور شبکه القاعده در سوریه همزمان با ظهور « جبهه النصره» به رهبری « ابو محمد

الجولانی» در اواخر سال 2011 آغاز شد و به سرعت قدرت آن افزایش یافت و طی چند ماه به

بزرگترین نیرو در سوریه تبدیل شد. با اعلام بیعت جبهه النصره با شبکه القاعده در افغانستان

به رهبری الظواهری در گزارشهای اطلاعاتی و مطبوعاتی و رسانه ای از رابطه جبهبه النصره با

دولت اسلامی در عراق سخن گفته شد و دولت اسلامی در عراق به عنوان امتداد این گروه

درسوریه معرفی شد و ابوبکر البغدادی در نهم ژوئیه سال 2013 در پیامی صوتی که از شبکه

«شموخ الاسلام» پخش شد از ادغام جببه النصره با دولت اسلامی در عراق تحت عنوان

«دولت اسلامی در عراق و شام سخن گفت و از همین جان داستان داعش آغاز شد.

داعش و جبهه النصره:

ابی محمد الجولانی ( امیرجبهه النصره)پس از مدت کوتاهی در پیامی صوتی از رابطه خود با

دولت اسلامی در عراق خبرداد ولی اطلاع داشتن خود و مجلس شورای جبهه النصره از ادغام

این دو گروه از سوی البغدادی را تکذیب کرد و مخالفت خود را با این اقدام اعلام داشت و از

بیعت خود با شبکه القاعده در افغانستان به رهبری الظواهری سخن گفت ولی برغم عملیات

مشترکی که گروههای النصره و داعش به آنها دست زده اند، جنگ سرد بین این دوگروه در

سوریه همچنان ادامه دارد.

هر یک از دو گروه النصره و داعش از یک اندیشه تکفیری افراط گرانه تبعیت می کنند و فعالیت

آنها به شیوه سلفی و جهادی است و به تاسیس یک کشور اسلامی در شام ایمان دارند، اما

تفاوت آنها در شناخت واقعیت ها در سوریه و مراعات ویژگیها و خصوصیات جامعه این کشور

است.

جبهه النصره در اواخر سال 2011 در نخستین مرحله بحران در سوریه تشکیل شد و تجربیاتی

از جامعه سوریه که در کنف یک نظام لائیک به سر می برد کسب کرده و افراطگری آن در

روابطش با جامعه سوریه کمتر از داعش است زیرا داعش به تازگی وارد بحران سوریه شده

است و از سیاست قابل قبولی تبعیت نمی کند و نفوذ و سیطره خود را به مردم سوریه تحمیل

می کند.

جبهه النصره از تعدادی از رهبران سوریه که برخی از آنها از زندانیان سوری بودند و از فرمان

عفو عمومی استفاده کرده و آزاد شده اند تشکیل شده و شماری از اعضاء آن پیش از بروز

بحران در سوریه فعالیت محرمانه ای علیه نظام داشتند و شماری از آنان نیز به شبکه القاعده

پیوستند و در جنگهای عراق و افغانستان و چچن و دیگر کشورها شرکت کرده اند. همچنین

تعداد قابل قبولی از اتباع خارجی در صفوف جبهه النصره قرار دارند.

اما درباره داعش باید گفت این گروه تا حد زیادی به عناصر خارجی بیش از عناصر سوری چه در

بخش های فرماندهی و چه در صفوف جنگچویان خود متکی است و به هیمن دلیل این مسئله

ثابت می کند که جبهه النصره بیش از داعش خصوصیات جامعه سوریه را مراعات می کند در

حالیکه داعش به این مسئله که شرکت کنندگان در انقلاب سوریه حق تعیین سرنوشت آینده

سوریه دارند معتقد نیست و بر این باور است که اکنون دولت اسلامی در عراق و شام سوریه را

اداره می کند.

هریک از جبهه النصره و داعش نیز از هرگونه برخورد با یکدیگر در سوریه پرهیز می کنند و در

خصوص مواضع یکدیگر نظر نمی دهند و رهبران آنها نیز هیچگونه تعاملی با هم ندارند ولی

عناصر آنها معتقدند که هدف مشترکی دارند و هرگونه برخوردی بین آنان به مصلحت نیست و

ناظران نیز برخورد بین این دو گروه را در صورتی که جبهه النصره همچنان خود را گروهی

مستقل بداند که با ارتش آزاد سوریه و دیگر گروههای ستیزه جو با نظام سوریه همکاری می

کند و همچنان داعش را گروهی مرتد تلقی کند، در درازمدت بعید نمی دانند.

داعش در پی اعلام دولت اسلامی در عراق و شام از سوی البغدادی تعداد زیادی از اعضاء

جبهه النصره را بویژه در شهر حلب به عضویت در صفوف خود درآورده و شماری از اعضاء مجلس

شورای مجاهدین به رهبری « ابو الاسیر» که داعش او را به عنوان امیر حلب تعین کرده و

همچنین عناصری از ارتش مهاجرین و انصار به رهبری شیخ عمر چچنی به داعش پیوسته اند.

تعدادی از جنگجویان پیشین ارتش آزاد سوریه و عناصری از جنبش های احرار الشام و التوحید

هم به عضویت داعش درآمده اند.

داعش و ارتش آزاد

رابطه داعش با گروه موسوم به ارتش آزاد سوریه بیش از رابطه داعش با جبهه النصره متشنج و

خونین است و داعش به همه کشورها و گروهها و نظامها اعلام کرده که ارتش آزاد سوریه ا

رتشی کافر است و بین این دو گروه جنگی طولانی در مناطف تحت سیطره داعش روی داده و

داعش ارتش آزاد سوریه را به ارتداد از دین اسلام و تعامل با نظام سوریه متهم کرده و به این

بهانه به گردانهای ارتش آزاد سوریه حمله کرده که گزارشها از وجود اهداف مادی بویژه در ارتباط

با نفت و گذرگاههای مرزی در جنگ بین داعش و ارتش آزاد در ریف، حلب و الحسکه سوریه

خبر داده اند.

این درگیری ها برای سیطره بر مناطق نفتی و تصرف چاههای نفت در الحسکه و الرقه و

خصوصا” سیطره بر گذرگاههای مرزی با ترکیه روی داده و داعش در این درگیریها موفق به

تضعیف ارتش آزاد از طریق حمله به عناصر آن شده است.

داعش اخیرا” در درگیریهای گذرگاه تل الابیض نیز یک گروهان کامل از گردانهای النصره را در

شهر حلب به اسارت گرفت و با اعزام یک خودروی بمب گذاری شده و انفجار آن در مقر « احفاد

الرسول» در منطقه راه آهن در الرقه نزدیک به 40 تن از عناصر « احفاد الرسول »را به قتل

رساند.

داعش همچنین یک خودروی بمب گذاری شده را در مرکزی وابسته به « تیپ الله اکبر» منفجر

کرد که به کشته شدن برادر فرمانده این تیپ انجامید. همچنین درگیریهایی در منطقه اعزاز بین

داعش و تیپ « عاصفه الشمال» روی داد که به عقب نشینی این تیپ از اعزاز منجر شد.

در تازه ترین تحولات نیز ارتش آزاد سوریه داعش را به حمله به مراکز و انبارهای سلاح در گذرگاه

« باب الهوی» درمرزهای سوریه و ترکیه متهم کرد.

داعش و کُردها:

داعش در راستای تلاش داعش برای سیطره بر مناطق شمالی و شرقی سوریه، با نیروهای

کُرد در شمال شرقی سوریه و دقیقا” در مناطق الحسکه و قامشلی و عندان درگیر شد و

درگیریهایی نیز بین داعش و نیروهای حمایت کُردها پس ازسیطره بر این مناطق روی داد.

داعش قصد داشت در این مناطق قوانین شریعت اسلامی را اجرا کند.

داعش در این درگیریها همچنین به چندین جنایت خونین علیه کردها دست زد و آنها را کافر

نامید و به همکاری با بیگانگان و توطئه علیه نظام سوریه متهم کرد.

درگیریهای شدید دیگری نیز بین داعش و کُردها روی داد که طی این درگیری ها کُردها موفق به

باز پس گیری مناطق خود در شمال و شمال شرقی سوریه شده و عناصر داعش را از آن

مناطق بیرون راندند. داعش از دو ماه پیش تاکنون مناطق کردنشین سوریه را به محاصره خود

درآورده که این محاصره همچنان ادامه دارد. ربودن 120 شهروند کرد از جمله تعدادی از زنان و

کودکان در شهر اعزاز در ریف حلب و محاصره شهر منبج و تجاوز به عنف و قتل کُردها در شهر

اعزاز از دیگر اقدامات داعش به شمار می رود.

مناطق تحت نفوذ داعش:

نیروهای داعش اکنون در امتداد هلال بزرگی در شمال سوریه که از مرزهای عراق و سوریه آغاز

و با گذشتن از دیر الزور و الرقه که برآنها سیطره دارد به جرابلس و منبج و الباب و اعزار و

شمال حلب و شمال ادلب به نزدیک مرزهای ترکیه می رسد، مستقر هستند و برای گسترش

نفوذ خود تلاش می کنند و قصد دارند این مناطق را به دولت اسلامی در عراق و شام ملحق

کنند.

اما این دولت چگونه دولتی است و چگونه اداره خواهد شد؟ تعامل این دولت یا اقلیت ها و

کسانی که دارای عقاید مخالف با عقاید داعش هستند چگونه خواهد بود؟ ماهیت قوانینی که

در این دولت حاکم خواهد شد چیست؟ وزارتخانه ها، مقرهای رسمی آنها، اعدامها، روابط با

کشورهای خارجی و عربی، وضع کودکان، ارتش و زندانهای داعش چگونه خواهد بود؟

 

 

 

امام غائب چگونه مى تواند جامعه را سرپرستى کند؟

پاسخ آیت الله سبحانی به یک شبهه؛

آیت الله سبحانی به این پرسش که امام غائب چگونه می تواند جامعه را سرپرستی کند پاسخ داده اند. متن سوال و

پاسخ این مرجع تقلید به شرح ذیل است:

امام غائب چگونه مى تواند جامعه را سرپرستى کند؟

طراح شبهه اعتراف مى کند که جامعه نیاز به امامى دارد که سرپرست جامعه باشد، و طبق روایتى که اهل سنت نقل

کرده اند، هر کس بیعت امامى را بر گردن نداشته باشد و بمیرد، مرگ او مرگ جاهلیت است. مى گویند: پیامبر فرمود:

«من مات ولم یکن فى عنقه بیعة امام مات میتة جاهلیة».

مسلماً این امام باید امامى عادل و پاکدامن معصوم از گناه باشد که جهانیان را از لغزش و جهالت حفظ کند.

حاکمان فعلى کشورهاى عربى، واجد چنین شرایطى نیستند، چگونه مى توان گفت اگر کسى بیعت «مبارک»ها و

«قذافى»ها را به گردن نداشته باشد، مرگ او مرگ جاهلیت باشد.

اکنون باید رفت و این امام والامقام را پیدا کرد تا مرگ انسان ها، مرگ جاهلیت نباشد. آن امام معصوم در لسان پیامبر،

همان حضرت مهدى است که خداوند منّان او را براى دادگسترى در جهان، حفظ کرده است. حال اگر شرایط براى

زمامدارى این امام غایب، آماده باشد، مسلّماً سرپرستى ظاهرى را برعهده خواهد گرفت و امّا اگر بشر خیره سر، مانع

از چنین برکت الهى باشد، او به عنوان امام غائب، تصرفاتى در جامعه اسلامى خواهد داشت که در گذشته به آن اشاره

کردیم، بسان تصرفات مصاحب موسى (خضر) در سه مورد. ولى سرپرستى جامعه به مجتهد جامع الشرایط، عادل و

آگاه، فقیه، وارسته که تالى تلو معصوم است، سپرده مى شود و در طول این مدّت که امام، از دیدگان ما غایب است،

(هر چند در خود جامعه زندگى مى کند)، مجتهدان عالى مقام، سرپرستى جامعه را به عهده گرفته اند. البته این بدان

معنا نیست که مجتهد بدون کمک گرفتن از متخصصان امور اجتماعى، حکومت مى کند. مشروح این قسمت را در کتاب

«حکومت اسلامى در چشم انداز ما» مطالعه کنید.

از این گذشته، در زمان غیبت امام، جانشینان او، امور جامعه را اداره مى کنند، این جانشینان، فقیهان با ورع و پرهیزکار

هستند.
حضرت موسى چهل روز براى اخذ تورات به میقات رفت و سرپرستى جامعه بنى اسرائیل را برعهده برادرش هارون نهاد

و به او چنین گفت:

(اخلفنى فى قومى وأصلح ولا تتّبع سبیل المفسدین). [1]

“جانشین من در میان ملتم باش و به اصلاح کارها بپرداز و از مفسدان پیروى مکن".

چه مانعى دارد که امام معصوم نیز در حالت غیبت، اداره امور را به دیگران واگذار کند و این کوچکترین منافاتى با امامت

وى ندارد. اتفاقاً در زمان غیبت، فقیهان آگاه به نمایندگى از آن حضرت به تشکیل حکومت مى پردازند و خود، در رأس

حکومت قرار مى گیرند، زیرا امام، آنان را بر این مقام، نصب کرده است و در مقبوله عمر بن حنظله آمده است: «فانّى

قد جعلته علیکم حاکماً» ( [2]) ، و در حدیث ابى خدیجه آمده است: «فإنّى قد جعلته علیکم قاضیاً». ( [3])

بنابراین، آنان حاکمان امّت و قاضیان ملت هستند، البته نه به تنهایى بلکه با به کارگیرى متخصصان و تقسیم کار میان

آنان. البته آن چه گفتیم به این معنى نیست که خود امام در زمان غیبت هیچ اثرى ندارد، بلکه در حال غیبت، کارهاى

لازمى را پنهان از چشم مردم انجام مى دهد

آنهایی که مردند و زنده شدن(12)

 

 

 

سايه جهنم

سال اول ازدواج با اعظم را فراموش نمي كنم ؛نداري و فقر داشت ما را از پا در مي آورد ،اما هر قدر من ناشكر بودم اعظم شاكر بود


به ياد دارم روزي به خدا گفتم :"خدايا چرا من بايد كارمند ساده اين اداره باشم ؟آن وقت كساني توي اين اداره هستند كه پول پارو ميكنند !خدايا چرا كاري نميكني من هم برم جزو اين آدمها ؟مگه اونها چه مزيتي نسبت به من دارند و…"كه اعظم به من اعتراض كرد و گفت :"شايد خدا ميخواد امتحانت كنه ؟"و من كه خسته شده بودم گفتم :"چرا نبايد منو بين پولدارها امتحان كنه ؟"و همسرم بلافاصله در پاسخ اين حرفم گفت :"واسه اينكه خدا دوست داره …!”

آن روز به اين حرف اعظم خنديدم و…امروز اما، افسوس كه خيلي دير فهميدم كه حق با اعظم بود .

يك كار كوچيك براي يكي از معاونان اداره باعث شد مسير زندگي اداري ام تغيير كند ؛وقتي يك كار شخصي را به صورت رايگان براي آقاي معاون انجام دادم ،از من خوشش آمد و من را وارد گروه خودش كرد تا هم شغلم بهتر شود و هم حقوقم بيشتر .از آن به بعد بود كه روي دور افتادم و فهميدم بايد به آنها باج بدهم تا رشد كنم . اين كار را هم كردم و روز به روز رشد كردم تا سرانجام به آرزويي كه داشتم رسيدم ؛رسيدن به يكي از پست هاي نان و آبدار !يعني كافي بود روزي يكي دو بار چشمانم را ببندم تا كار ارباب رجوع به صورت غير ارادي راه بيفتد و آنها هم دست به جيب شوند !و من هم كه حالا حرفه اي شده بودم ،نيمي از آنچه را كه ميگرفتم تقديم آقاي رئيس ميكردم تا او هم كاري به كارم نداشته باشد و… اين طوري بود كه درآمد هر روزم برابر شد با حقوق يك ماهم .خانه خريدم ،ماشين ،لباسهاي گرانقيمت و… اما اعظم كه ميدانست اين پولها از چه راهي بدست آمده ،نه تنها اجازه نميداد برايش كادو بخرم،بلكه هر روز ميگفت :"واي به روزيكه قرار باشد اين پولها را پس بدي !"و من كه حوصله نصيحت هاي او را نداشتم ،سرانجام يك روز به بهانه دعوا فرستادمش منزل پدرش تا ديگر به من درس وجدان ندهد و…تا آن حادثه كه پيش آمد ؛سقوط از چهار پله همان و برخورد سرم با ديوار و…لحظه اي درد شديدي در سرم احساس كردم و فرياد كشيدم و ديگر چيزي نفهميدم …

روايت لحظات پس از مرگ

به خودم كه آمدم ديدم در فضاي بالاي اداره و ميان زمين و هوا ايستاده ام .جسمم پايين روي پله ها افتاده بود و همكارانم و تعدادي از ارباب رجوع بالاي سرم ايستاده بودند . يكي دو نفر خيلي نگران بودند و چند نفر افسوس مي خوردند ،من اما چنان از اين حالي كه داشتم لذت مي بردم كه ابدا دلم براي خودم نسوخت و به سوي بالا و به طرف آسمان حركت كردم . فضاي اطرافم كاملا نوراني بود و حتي ميتوانستم ستاره هاي آسمان را كه به اندازه يك توپ پينگ پنگ بودند لمس كنم و…كه ناگهان فضاي نوراني و معطر جاي خود را به يك بيابان كوير مانند داد ،بياباني خشك و بي آب و علف كه جز من هيچكس در آن نبود ،اما در فضاي پيش رويم استوانه اي شبيه نور ديدم كه درست مثل يك آسانسور ،اما بدون سقف و در و ديوار به سوي آسمان بالا ميرفت .افرادي را نيز داخل آن استوانه نوراني مي ديدم كه با خوشحالي بالا مي رفتند ،اما به هر كس كه مي گفتم دست مرا بگيرد و با خود ببرد ،دستشان را پس ميگرفتند و مي گفتند :"برو كنار … داري ما را مي سوزاني … “متحير و نگران اطرافم را پاييدم و ناگهان اعظم را ديدم كه با لباسي زيبا و فاخر در گوشه اي از آسمان ايستاده و برايم گريه ميكند .به طرف او دويدم و گفتم :"اعظم مرا ببخش …تو را بخدا كمكم كن …"ولي اعظم سري تكان داد وگفت :"مهم نيست كه من تو را ببخشم …من اجازه ندارم كه كمكت كنم …بهت كه گفتم خدا داره امتحانت ميكنه ،اما تو همه چيز را خراب كردي و…"هنوز حرف او تمام نشده بود كه طوفان تندي آمد و همه جا را تاريك كرد جز يك گوشه كه پرده اي در آن قرار داشت و تمام زندگي مرا نمايش ميداد ؛خدايا چقدر قسم دروغ خوردم !چقدر رشوه گرفتم !اين همان پيرزني است كه چون پول نداشت كارش را بايگاني كردم … اين مرد همان است كه اشك ميريخت و ميگفت :"من دو تا بچه بيمار دارم … خدا را خوش نمياد از من رشوه بگيري … “ولي من خنديدم و به او گفتم :"پس برو كه خدا كارت رو انجام بده و…"حالا كم كم داشتم احساس مردن را باور ميكردم ؛زمين زير پايم كاملا داغ بود و از آسمان نيز آتش مي باريد و من لحظه به لحظه داشتم مي سوختم و… كه فرياد زدم :"خدايا قسمت ميدم منو ببخش … خدايا يك بار ديگه فرصت بده كه جبران كنم … كه در اين لحظه درد تمام استخوانهايم را به لرزه در آورد وچشمانم بسته شد ….

روايت لحظات پس از زنده شدن

چشم كه باز كردم خود را در آمبولانس ديدم .يكي از پرسنل خدمات اداره كنارم بود و در حالي كه اشك مي ريخت به پرستار جواني كه داشت لوازمش را جمع ميكرد گفت :"نبايد پشت سر مرده حرف زد ،ولي آدم خوبي نبود … خيرش به هيچ كس نمي رسيد و فقط به دنبال حرام خواري بود و…”

به هر سختي بود دستم را بالا بردم و انگشتش را گرفتم و… مرد بيچاره چنان فريادي زد و بيهوش شد كه اگر آنجا آمبولانس نبود حتما مرده بود !

من پنج روز در بيمارستان بستري بود .آن طور كه پزشكان مي گفتند من دو ساعت مرده بودم و باورشان نمي شد كه به زندگي برگشته ام!

من اما؛از توي همان بيمارستان به اعظم زنگ زدم ؛زن مهربان و با محبتم وقتي فهميد چه اتفاقي برايم افتاده ،بدون اينكه به رويم بياورد كه چه رفتار زشتي با او داشتم به سراغم آمد و ساعتها كنارم نشست و موقعي كه به او گفتم مي خواهم توبه كنم گفت :"بهت گفتم كه آن روزها خدا دوست داشت !”

من حالا آموخته ام كه بدون گناه هم ميتوان خوشبخت بود .يعني يقين دارم هر خلافكاري اگر يك بار سايه جهنم را ببيند ،ديگر هرگز گناه نميكند

 

 

دابة الارض چيست؟

 دابه” به معنى” جنبنده” و” ارض” به معنى” زمين” است، و بر خلاف آنچه بعضى مى‏پندارند “دابه ” تنها به جنبندگان غير

انسان اطلاق نمى‏شود، بلكه مفهوم وسيعى دارد كه انسانها را نيز در بر مى‏گيرد، چنان كه در آيه 6 سوره هود

مى‏خوانيم: وَ ما مِنْ دَابَّةٍ فِي الْأَرْضِ إِلَّا عَلَى اللَّهِ رِزْقُها:” هيچ جنبنده‏اى در زمين نيست مگر اينكه روزى او بر خدا

است".

و در آيه 61 سوره نحل آمده: وَ لَوْ يُؤاخِذُ اللَّهُ النَّاسَ بِظُلْمِهِمْ ما تَرَكَ عَلَيْها مِنْ دَابَّةٍ” اگر خداوند مردم را به خاطر

ستمهايشان مجازات مى‏كرد، جنبنده‏اى را بر صفحه زمين باقى نمى‏گذاشت".

و در آيه 22 سوره انفال مى‏خوانيم: إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِنْدَ اللَّهِ الصُّمُّ الْبُكْمُ الَّذِينَ لا يَعْقِلُونَ:” بدترين جنبندگان نزد خداوند

افراد كر و گنگى هستند كه چيزى نمى‏فهمند".

اما در مورد تطبيق اين كلمه، قرآن بطور سر بسته از آن گذشته، گويى بنا بر اجمال و ابهام بوده، تنها وصفى كه براى آن

ذكر كرده اين است كه با مردم سخن مى‏گويد، و افراد بى ايمان را اجمالا مشخص مى‏كند، ولى در روايات اسلامى و

سخنان مفسرين، بحث هاى زيادى در اين زمينه ديده مى‏شود كه در يك جمع بندى مى‏توان آن را در دو تفسير خلاصه

كرد:

1- گروهى آن را يك موجود جاندار و جنبنده غير عادى از غير جنس انسان با شكلى عجيب دانسته‏اند، و براى آن

عجائبى نقل كرده‏اند كه شبيه خارق عادات و معجزات انبياء است.

اين جنبنده در آخر زمان ظاهر مى‏شود، و از كفر و ايمان سخن مى‏گويد و منافقين را رسوا مى‏سازد و بر آنها علامت

مى‏نهد.

2- جمعى ديگر به پيروى از روايات متعددى كه در اين زمينه وارد شده او را يك انسان مى‏دانند، يك انسان فوق العاده،

يك انسان متحرك و جنبنده و فعال كه يكى از كارهاى اصليش جدا ساختن صفوف مسلمين از منافقين و علامت‏گذارى

آنها است، حتى از پاره‏اى از روايات استفاده مى‏شود كه عصاى موسى و خاتم سليمان با او است، و مى‏دانيم عصاى

موسى، رمز قدرت و اعجاز، و خاتم سليمان، رمز حكومت و سلطه الهى است، و به اين ترتيب او يك انسان قدرتمند و

افشاگر است!

در حديثى از حذيفه از پيامبر صلی الله علیه و آله و سلّم در توصيف” دابة الارض” چنين آمده است‏:

لا يدركها طالب و لا يفوتها هارب فتسم المؤمن بين عينيه، و يكتب بين عينيه مؤمن و تسم الكافر بين عينيه و تكتب بين

عينيه كافر، و معها عصا موسى و خاتم سليمان:

” او به قدرى نيرومند است كه هيچكس به او نمى‏رسد و كسى از دست او نمى‏تواند فرار كند، در پيشانى مؤمن

علامت مى‏گذارد و مى‏نويسد مؤمن و در پيشانى كافر علامت ميگذارد و مى‏نويسد كافر! با او عصاى موسى و انگشتر

سليمان است «1».

و در روايات متعددى بر شخص امير مؤمنان على علیه السلام تطبيق شده است:

در تفسير على بن ابراهيم از امام صادق علیه السلام مى‏خوانيم:” مردى به عمار ياسر گفت آيه‏اى در قرآن است كه فكر

مرا پريشان ساخته و مرا در شك انداخته‏ است، عمار گفت: كدام آيه؟ گفت: آيه وَ إِذا وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَيْهِمْ أَخْرَجْنا لَهُمْ دَابَّةً

مِنَ الْأَرْضِ تُكَلِّمُهُمْ أَنَّ النَّاسَ كانُوا بِآياتِنا لا يُوقِنُونَ اين كدام جنبنده است؟

عمار مى‏گويد: به خدا سوگند من روى زمين نمى‏نشينم، غذايى نمى‏خورم و آبى نمى‏نوشم تا دابة الارض را به تو نشان

دهم! سپس همراه آن مرد به خدمت على علیه السلام آمد، در حالى كه غذا مى‏خورد هنگامى كه چشم امام علیه

السلام به عمار افتاد، فرمود بيا، عمار آمد و نشست و با امام علیه السلام غذا خورد.

آن مرد سخت در تعجب فرو رفت و با ناباورى به اين صحنه مى‏نگريست، چرا كه عمار به او قول داده بود و قسم خورده

بود كه تا به وعده‏اش وفا نكند غذا نخورد، گويى قول و قسم خود را فراموش كرده است. هنگامى كه عمار برخاست و با

على علیه السلام خدا حافظى كرد، آن مرد رو به او كرده گفت: عجيب است تو سوگند ياد كردى كه غذا نخورى و آب

ننوشى و بر زمين ننشينى مگر اينكه” دابة الارض” را به من نشان دهى؟

عمار در جواب گفت: اريتكها ان كنت تعقل!:” من او را به تو نشان دادم اگر مى‏فهميدى"! «2»

نظير همين حديث در تفسير عياشى از” ابو ذر” رحمة اللَّه عليه نقل شده است «3».

علامه مجلسى در بحار الانوار با سند معتبرى از امام صادق علیه السلام چنين نقل مى‏كند كه على علیه السلام در

مسجد خوابيده بود، پيامبر صلی الله علیه و آله آنجا آمد، على علیه السلام را بيدار كرد و فرمود قم يا دابة اللَّه!:” برخيز

اى جنبنده الهى” كسى از ياران عرض كرد اى رسول خدا آيا ما حق داريم يكديگر را بر چنين اسمى بناميم؟

پيامبر فرمود: نه اين نام مخصوص او است، و او است” دابة الارض” كه خداوند در قرآن فرموده: وَ إِذا وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَيْهِمْ

أَخْرَجْنا لَهُمْ دَابَّةً مِنَ الْأَرْضِ … سپس فرمود: اى على! در آخر زمان خداوند تو را در بهترين صورت زنده مى‏كند و

وسيله‏اى در دست تو است كه دشمنان را با آن علامت مى‏نهى” «4».

طبق اين روايات، آيه فوق مربوط به” رجعت” است و با آيه‏اى كه بعدا درباره رجعت مى‏آيد هماهنگ مى‏باشد.

مرحوم ابو الفتوح رازى در تفسير خود ذيل آيه فوق مى‏نويسد: بر طبق اخبارى كه از طريق اصحاب ما نقل شده،” دابة

الارض” كنايه از حضرت مهدى صاحب الزمان ع است «5».

با در نظر گرفتن اين حديث و احاديث فوق، مى‏توان از” دابة الارض” مفهوم كلى‏ترى را استفاده كرد كه بر هر يك از

پيشوايان بزرگ كه در آخر زمان قيام و حركت فوق العاده مى‏كنند و حق و باطل و مؤمن و كافر را از هم مشخص

مى‏سازند منطبق مى‏شود.

اين تعبير كه در روايات وارد شده كه عصاى موسى و انگشتر سليمان كه رمز قدرت و پيروزى و حكومت است با او است

قرينه‏اى است بر اينكه دابة الارض يك انسان بسيار فعال است نه يك حيوان.

و نيز اينكه در روايات وارد شده كه مؤمن و كافر را نشانه‏گذارى مى‏كند و صفوفشان را مشخص مى‏سازد با انسان

سازگار است.

سخن گفتن با مردم كه در متن آيه قرآن به عنوان توصيف او آمده نيز مناسب همين معنى است.

در يك جمع بندى به اينجا مى‏رسيم كه از يك سو واژه” دابه” بيشتر در غير انسانها به كار مى‏رود ( هر چند در قرآن كراراً

در مفهوم اعم و يا در مورد انسانها استعمال شده) از سوى ديگر قرائن متعدد در خود آيه وجود دارد، و روايات فراوانى در

تفسير آيه وارد شده است كه نشان مى‏دهد منظور از” دابة الارض” در اينجا انسانى است با ويژگيهايى كه در بالا ذكر

كرديم، انسانى است بسيار فعال، مشخص كننده خط حق و باطل، مؤمن و منافق و كافر، انسانى است كه در آستانه

رستاخيز ظاهر مى‏شود و خود يكى از آيات عظمت پروردگار است.

جناب اقای روا زاده... دکتر؟؟؟؟؟ حکیم؟؟؟؟؟؟؟؟ یا ..........؟؟؟؟؟؟؟؟؟ :)

با دیدن نقد جناب آقای ابطحی به سخنان جناب آقای «دکتر روازاده» ، خدا را شکر گفتم که بالأخره در این عرصه ی بی رقیب جولان مدّعیان طب سنّتی یکی پیدا شد که در برابر رجزخوانی این حضرات ، قدی علم کند و زبانی به انتقاد بگشاید. حضراتی که علی رغم عدم آشنایی با بدیهی ترین اطّلاعات مندرج در متون طب مدرن و سنّتی ، به مدد بوق های رایگان رسانه های گروهی ، در این چند ساله فرصتی یافته اند که با رطب و یابس بافی ، از طب مدرن ، غول هفت سری بسازند که جز خدمت به استکبار جهانی و صهیونیسم و ایضاً آسیب رساندن به مسلمانان هیچ دستاورد دیگری نداشته است!

این حضرات که با این شدت و غلظت ، طب مدرن را مورد طعن و لعن قرار می دهند در تعریف و تمجید از طب سنّتی ، چنان قلم می زنند و سخن می گویند که گویی مبانی این طب وحی منزل است و مفاهیم مندرج در مکتوبات آن مستقیما ً از دو لب مبارک انبیا و اولیاء الهی جاری شده است! در میان حضرات مذکور که بسیاری از آنها حتی یک روز هم در رشته ی پزشکی تحصیل نکرده و به قول حکیم گیلانی صاحب کتاب «حفظ الصحة ناصری» ، بوره را از نوره باز نمی شناسند ، متأسفانه نام چندین پزشک نیز به چشم می خورد که فارغ از میزان معلومات آنان در حوزه ی طب مدرن ، به کباده کشی در میدان طب سنّتی مشغول اند و هر از چندی نیز در رسانه های گروهی ، بانگ هل من مبارزی بر می آورند و ادعاهای عجیبی از ذات مبارک خود صادر می فرمایند که انصافا ً من باب ادخال سرور در قلب مؤمن ، شنیدنی است! جناب آقای دکتر «روازاده» معروف به «حکیم دکتر روازاده» از جمله این چهره های نام آشناست که هر از چند گاهی با ذکر جملات قصاری موجب می شود که عده ای از موافقان و مخالفان ایشان در فضای رسانه ای ، به مصاف یکدیگر بروند و مع الأسف هر بار به دلیل ضعف علمی طرفین نزاع ، نقد سخنان ایشان در میانه ی راه ، ابتر می ماند و باز هم روز از نو و روزی از نو!

علی ایّ حالٍ اینجانب به عنوان یک پزشک و محقّق در حوزه ی طب سنّتی امیدوارم که این بار مسوؤلان سایت «الف» با سعه ی صدر بیشتر و احترام به آزادی قلم اجازه دهند که منتقدان فرصتی بیابند تا به دور از سانسورهای معمول رسانه ای در کشوری که به ادّعای جناب آقای احمدی نژاد ، آزادترین کشور دنیاست این بحث را یک بار و برای همیشه از زوایای مختلف چکش کاری کنند تا امثال جناب آقای «دکتر روازاده» معروف به «حکیم دکتر روازاده» و همفکران ایشان گمان نکنند که در این میدان ، کسی را یارای پاسخ گویی به سخنان فاقد پشتوانه ی عقلی و نقلی ایشان نیست. متأسفانه سخنان جناب آقای «دکتر روازاده» معروف به «حکیم دکتر روازاده» در چند سال اخیر نه تنها موجب وهن علم طب شده بلکه استفاده ی نا به جای ایشان از مفاهیم دینی برای به کرسی نشاندن مشتی ادّعای سخیف و فاقد مبنای عقلی و نقلی موجب شده که عدّه ای از دشمنان اسلام با بهانه کردن همین سخنان غلط ، به تمسخر دین مقدس اسلام و معصومین (علیهم السلام) در شبکه های ماهواره ای و فضای مجازی بپردازند.

ادعای تهیه ی مارگارین(کره گیاهی) از فاضلاب! ادعای مضر بودن چای به دلیل عدم هجوم الاغ ها به مزارع آن!! نقل احادیث جعلی درباره ی خواص نمک برای افزایش فروش نمک دریا!! دادن نسبت های کذب به قرآن و امامان و پیامبران برای ترغیب مردم به خرید روغن کنجد!! ادعای درمان زردی نوزادی با حجامت پشت گوش! ادعای سرطان زا بودن نمک یُد دار و فلوراید موجود در خمیردندان! ادعای انگلیسی بودن قند و شکر!! ادعای صهیونیستی بودن طب مدرن!! ادعای توطئه ی صهیونیستی برای از بین بردن مسلمانان با استفاده از مسموم کردن غذاها و میوه جات!! ادعای وجود آدمیان ۳۲۰ ساله در زمان صفویه! ادعای تأمین نیاز مس بدن از طریق پخت و پز در ظروف مسی! ادعای عدم وجود کم خونی در گذشته به دلیل استفاده از نعل آهن و کفگیر چدن در غذا!! ادعای عدم وجود پادشاهی به نام کوروش! ادّعای تأکید خدا بر استفاده از گندم سبوس دار در سوره ی مبارکه ی جمعه! ادّعای ماده شدن گنجشک های نر! ادّعای دست کاری ژنتیکی گوجه فرنگی و صدها ادّعای دیگر تنها بخش کوچکی از افاضات حکیمانه ی جناب آقای «دکتر روازاده» است که متأسفانه با استفاده از تربیون های نماز جمعه ، مؤسسه ی پژوهشی امام خمینی(ره) ، برنامه های رادیو قرآن ، برنامه های زنده ی سیمای جمهوری اسلامی ایران و … مطرح شده و هرگز به منتقدان مجالی داده نشده تا با استفاده از همین رسانه های وسیع حکومتی ، پاسخگوی این گونه لاطائلات و پریشان گویی ها باشند.

اینجانب آماده ام تا در صورت موافقت دست اندرکاران سایت «الف» به صورتی مبسوط و مفصّل به نقد سخنان ایشان در حوزه ی طب سنّتی بپردازم و کذب بودن بسیاری از ادّعاهای مطرح شده توسط این فرد را با تکیه بر مستندات عقلی و نقلی و بهره گیری از نص صریح متون طب سنّتی به اثبات برسانم. در این مجال تنها به عنوان نمونه به بررسی مختصر دو مورد از ادّعاهای کذب جناب آقای «دکتر روازاده» درباره ی مضرّ بودن گوشت «مرغ» و نیز انتساب یک نسبت کذب به قرآن می پردازم و نقد و بررسی مابقی ادّعاهای ایشان را به روزهای آینده موکول می نمایم.

ایشان در تاریخ ۱۱/۲/۱۳۸۸ در سخنرانی قبل از خطبه های نماز جمعه ی کرمانشاه ، در ضمن یک سخنرانی مالامال از جملات قصار درباره ی آنفلوآنزای مرغی نیز چنین فرموده است: “راجع به مرغ حضرت علی علیه السلام می فرماید مرغ خوک پرندگان است! ما مرغ نمی خوردیم!” حضرت حکیم در ادامه ی نقل این حدیث مجعول ، با ذکر خاطره ای از امام جمعه ی «رامسر» چنین می گوید: ” برای چی مردم ما رو مرغ خور کردید؟ کی مرغ رو در این کشور..ا ین مرغ ماشینی رو وارد کرد که حالا نگران آنفلوآنزاش باشیم؟” در باب جعلی بودن احادیثی از قبیل حدیث مذکور در ادامه ی بحث ، دلایل عقلی و نقلی کافی ذکر خواهد شد اما جالب است که جناب آقای «دکتر روازاده» ، فکر می کند که منظور از واژه ی «مرغ» در نام بیماری «آنفلوآنزای مرغی» ، همین مرغ خانگی است و نمی داند که «مرغ» در اینجا به معنای مطلق پرنده است زیرا «آنفلوآنزای مرغی» ترجمه ی فارسی عبارت«avian influenza» می باشد و واژه ی «avian» از کلمه ی «avis» گرفته شده که در زبان لاتین به معنای «پرنده» است.

بنده گمان می کنم که ایشان با این سطح اطّلاعات حتماً در هنگام خواندن اشعار کلاسیک ادبیات فارسی نیز هر جا به واژه ی «مرغ» برسند آن را مرغ خانگی تصوّر می فرمایند. مثلاً اینکه «سعدی» در قطعه ی معروف خویش فرموده است: دوش مرغی به صبح می نالید عقل و صبرم ببرد و طاقت و هوش از نظر ایشان یعنی اینکه یک مرغ خانگی نیمه شب از بس قُدقُد کرده که موجب از خود بی خود شدن سعدی گردیده است!

جناب دکتر «روازاده» در سخنان خویش ، قرآن را نیز از علم لدنّی خود بی نصیب نگذاشته و با اعتماد به نفسی قابل توجه در شهر قم و در حضور هزاران روحانی ادعایی عجیب در باره ی سوره ی جمعه مطرح کرده و چنین فرموده است: “…برنج! اون بیماری ای که بهش می گن بری بری مثل بربری می نویسن! اون بیماری به خاطر این اولین بار شناخته شد که ژاپنی ها تو یه سفر چند ماهه با کشتی که مسافرت می کردن فقط برنج خوردن … یا چیزی نداشتن اون موقع بخورن… کم بوده غذا… قدیمه ها!… این برنج خالی فقط خوردن بدون سبوس! بدون چلتوکش! یا شلتوک! و چون یه ویتامینی هستش که داخل اون چلتوکش هست باید وارد این برنج بشه با برنج همراه باشه! این موضوع در سوره ی جمعه هم هست!اگر دوستان علاقه دارن برن توش بگردن پیدا می کنن! تو سوره ی جمعه تاکید شده روی این موضوع که گندم باید حتما ً با سبوسش باشه! بدون سبوس هر کی بخوره عین شمشیر بدون غلافه! وقتی وارد بدن می شه همه جاتون رو سوراخ می کنه!…” بنده که به سلامت قوّه ی باصره ی خویش یقین دارم اما علی ایّ حال ٍ اگر هر یک از خوانندگان اهل فضل ، حتی کلمه ی «گندم» را نیز در سوره ی جمعه مشاهده کرد بنده را خبر کند که برای دست بوسی به محضر ایشان شرفیاب گردم چه رسد به «سبوس گندم»!

متن نامه «جوانا فرانسیس» نویسنده و روزنامه نگار آمریکایی به زنان مسلمان

متن نامه «جوانا فرانسیس» نویسنده و روزنامه نگار آمریکایی به زنان مسلمان لبنان:

در میان تهاجمات اسرائیل در لبنان و جنگ ترور صهیونیست‌ها، اکنون مسائل جهانی به موضوع اصلی خانواده‌های آمریکایی بدل شده است.من کشتار ،مرگ و نابودی را که در لبنان اتفاق افتاده می بینم ،اما من چیز دیگری را هم می بینم.

من تو را می بینم…

من نمی توانم کمکی بکنم اما می ببینم که تقریبا هر زنی ،بچه ای بغل کرده یا اطراف او بچه هایی هستند. می بینم هرچند آنها پوششی محجوبانه دارند لیکن هنوز زیباییشان می درخشد . اما این فقط زیبایی بیرونی نیست ، که متوجه آن می شوم،من چیزی عجیب در درون خود احساس می کنم ،غبطه می خورم…

اما نمی توانم چیزی بگویم ؛ فقط قدرت ، زیبایی، عفت و بیش از همه رضایت و شادی تو را تحسین می کنم. آری ، عجیب است اما به ذهن من خطور می کند که تو هر چند تحت بمباران اما از ما ، خوشحال تری.
چرا که تو هنوز زندگی طبیعی یک زن را داری . شیوه ای که زنان از ابتدا همواره چنین زندگی می کردند . در غرب هم تا دهه ۱۹۶۰ اینچنین معمول بود، تا اینکه به وسیله دشمنی مشترک بمباران شدیم.
اما ما با مهمات واقعی بمباران نشدیم ، بلکه با فساد اخلاقی و نیرنگ آلود و زیرکانه از طریق وسوسه بمباران شدیم.

آنها به جای استفاده از بمب افکن ها و جنگنده های آمریکایی ، ما را از هالیوود بمباران کردند. آنها می خواهند بعد از آنکه از بمباران زیرساخت های کشورهای شما فارغ شدند، شما را نیز اینگونه بمباران کنند . نمی خواهم این برای تو هم اتفاق بیفتد. تو هم احساس خفّت خواهی کرد همانطور که ما می کنیم. تو می توانی از این بمباران ها دوری کنی ، اگر لطف کنی ، و به ما که از نفوذ شیطانی آنها تلفات جدی داده ایم، گوش کنی.

برای اینکه هر چیزی که از هالیوود می بینی ، مشتی دروغ است ، تحریف است، نیرنگی ماهرانه است
آنها روابط نا مشروع را تحت عنوان سرگرمی بی ضرر جلوه می دهند ، برای اینکه هدف آنها انهدام اساس اخلاق جوامعی است که تشعشعات و امواج برنامه های سمّی شان را به آنان مخابره می کنند .
ملتمسانه از تو می خواهم سم آنها را نخوری . وقتی که از آن خوردی، هیچ پاد زهری برای آن نیست !! ممکن است نسبتاً بهبود بیابی ، اما هرگز همچون قبل نخواهی شد. بهتر است کاملاً از این سم دوری کنی ، تا اینکه به دنبال شفا از آسیب هایی که بوجود می آورد باشی.
آنها سعی دارند، با فیلم ها و نماهنگهای شهوت انگیز ، به دروغ ما زنان آمریکایی را شاد و راضی نشان دهند ، مفتخر به لباس پوشیدن چون هرزه ها و قانع بودن به نداشتن خانواده ؛ و تو را اینچنین وسوسه می کنند .

اکثر ما شاد نیستیم، به من اعتماد کن ! میلیون ها نفر از ما داروهای ضد افسردگی مصرف می کنیم ، از شغل هایمان متنفریم و شب ها به خاطر مردانی که می گفتند دوستمان دارند، ولی حریصانه از ما سوءاستفاده می کنند و می روند ، گریه می کنیم.

آنها می خواهند خانواده های شما را از بین ببرند و شما را متقاعد کنند که فرزندان کمتری داشته باشید . آنها با جلوه دادن ازدواج به عنوان شکلی از بردگی ، مادری به عنوان نفرین و با جلوه دادن با حیا بودن و پاک ماندن به عنوان عقب افتادگی و اُمُلی چنین می کنند . آنها می خواهند خودت ، ارزش خودت را پایین آوری و ایمان و اعتقاداتت را از دست بدهی . آنها مانند شیطانی هستند که (آدم و حوا) را فریب دادند ، تو فریب نخور! برای خودت ارزش قائل باش : من تو را به عنوان گوهر گران قیمت، طلای ناب ، یا مروارید گرانبها می بینم، (برگرفته از انجیل متی ۱۳ :۴۵).
همه ی زنان مرواریدهای گرانبهایی هستند، اما برخی از ما در مورد ارزش پاکدامنی مان فریب خوردیم. عیسی گفت : «آنچه مقدس است ، به سگان مدهید و مرواریدهای خود را پیش خوک وحشی نیندازید، مبادا آنها را پایمال کنند و برگشته ، شما را بدرند.» (متی فصل ۷ عبارت ۶ )
مرواریدهای وجودیمان بسیار گرانبها هستند ، اما آنها می خواهند به ما بقبولانند که بی ارزشند. ولی باورم کن! هیچ جایگزینی برای این نیست که بتوان در آیینه نگاه کرد و بازتاب پاکدامنی ، نجابت و عزت نفس خود را در آن دید .

مُدهایی که از زیر دست خیاطان غربی بیرون می آیند برای این طراحی می شوند که به تو بقبولاند که ارزشمندترین سرمایه تو ، جذابیت جسمی توست . اما لباسهای عفیف تو و حجاب تو در واقع پرجاذبه تر از هر مُد غربی است، برای اینکه آنها تو را به صورت اسرارآمیزی پوشانده اند و عزت نفس و اعتماد به نفس تو را جلوه می دهند .
جاذبه های جسمانی زن باید از چشمان بی لیاقت پوشانده شود، البته این باید هدیه ای باشد از طرف تو برای مردی که تو را آنقدر دوست دارد و برایت احترام قائل است که با تو ازدواج می کند . و از آنجا که مردان شما مرد اند و با غیرت و دلاور ، حق آنان نیز چیزی کمتر از بهترینی که تو عرضه کنی نیست . مردان ما دیگر حتی پاکدامنی نمی خواهند، آنها دُرّ گرانبها را درک نمی کنند ؛ آنها سنگ مصنوعی پر زرق و برق را انتخاب می کنند تا آن را نیز (پس از سوءاستفاده) رها کنند!

گوهربارترین سرمایه های تو زیبایی درونی ات ، نجابتت ، و آن چیزیست که تو را تو کرده است. اما متوجه شدم برخی زنان مسلمان از حدود تجاوز می کنند و حتی در حین حجابشان سعی دارند تا جایی که ممکن است مانند غربی ها شوند (قسمتی از موهایشان نشان داده می شود (آرایش داشته باشند و …).
چرا تقلید کنید از زنانی که به خاطر عفت و پاکدامنی ازدست رفته شان پشیمانند یا به زودی پشیمان خواهند شد؟
هیچ جبرانی برای آن ازدست رفته نیست. شما الماس های بی عیب هستید. نگذارید آنها شما را بفریبند و تبدیل به سنگ بدلی شوید . زیرا که هر آنچه شما در مجلات مد و تلویزیون های غرب می بینید، دروغ است . این دام شیطان است . طلا نمای ابلهان است.

می خواهم تو را به اعماق قلبم راه دهم و سرّی را با تو در میان گذارم ؛ احیاناً اگر کنجکاوی : ارتباط نامشروع قبل از ازدواج چندان هم جالب نیست. ما جسم مان را به مردانی دادیم که عاشقشان بودیم ، فکر می کردیم این راهی است تا آنها نیز عاشقمان شوند و با ما ازدواج کنند، همانطوری که همیشه در تلویزیون دیده بودیم . اما بدون امنیت ازدواج و علم قطعی به اینکه او همیشه با ما خواهد بود ، حتی لذت بخش هم نیست !! چنین است مسخرگی و وارونگی آن ، فقط یک هدر رفتن است . تو می مانی و اشکهایت .

به عنوان یک زن که با زن دیگر صحبت می کند ، باور دارم که تو این را فهمیدی برای اینکه فقط یک زن می تواند حقیقتا بفهمد در قلب زن دیگر چیست. حقیقتاً ما همه شبیه یکدیگریم علیرغم نژاد ، دین و ملیتمان ، قلب یک زن همه جا یک شکل است . ما عشق می ورزیم ، این کاری است که به بهترین وجه انجام می دهیم . ما خانواده هایمان را پرورش می دهیم و به مردی که دوستش داریم، آرامش و قدرت می دهیم. اما ما زنان آمریکایی فریب خورده ایم در این باور که ما سعادتمند ترین هستیم چون شغل داریم، خانه هایی شخصی داریم که می توانیم در آن تنها زندگی کنیم و آزادی، که عشق خود را نثار هر کس که می خواهیم کنیم . این آزادی نیست و آن عشق نیست.
فقط در پناهگاه امن ازدواج است که جسم و قلب یک زن می تواند ، برای عشق ورزیدن احساس امنیت کند . به چیزی کمتر از این، تن نده ، ارزش ندارد. تو حتی آن را دوست نخواهی داشت و پس از آن، حتی خودت را هم کمتر دوست خواهی داشت، سپس او نیز تو را ترک خواهد کرد.

گناه هرگز فایده ای ندارد ، همیشه تو را فریب می دهد . هرچند شرافت و کرامتم را باز پس گرفته ام ، اما هنوز هیچ چیزی جای اینکه شرافتم را از اول نمی دادم ، نمی گیرد.

ما زنان غربی شستشوی مغزی داده شده ایم که باور کنیم شما زنان مسلمان، مورد ظلم واقع شدید. اما در حقیقت این ماییم که مورد ظلم واقع شده ایم ، برده ی مدهایی هستیم که پستمان می کند ، نسبت به وزن و انداممان عُقده ای شده ایم، و گدای محبت مردانی هستیم که نمی خواهند رشد فکری یابند (مسئولیت پذیر باشند)… در اعماق وجودمان می دانیم که سرمان کلاه رفته است.

ما مخفیانه تو را تحسین می کنیم و به تو رشک می ورزیم ، با وجود اینکه برخی از ما آن را اقرار نمی کنیم.
خواهش می کنم به دیده تحقیر به ما نگاه نکنید یا فکر نکنید ما این چیزها را اینگونه که هست، دوست داریم .این تقصیر ما نیست. اکثر ما پدرانی نداشتیم تا وقتی نوجوان بودیم، از ما حمایت کنند چون خانواده های ما متلاشی شده اند. تو می دانی چه کسی پشت این نقشه است.

خواهران من، گول نخورید. نگذارید شما را هم بگیرند. پاک و با نجابت بمانید. ما زنان مسیحی، حقیقتاً نیاز داریم ببینیم زندگی زنان چگونه باید باشد. به تو نیاز داریم تا برای ما الگویی باشی، برای اینکه ما گمشده ایم. پاکی ات را نگه دار. به خاطر داشته باش، آب ریخته شده را نمی توان جمع کرد. پس با دقت محافظت کن!

امیدوارم این نصیحت را با همان روحیه ای که نیت شده بود دریافت کنی : روحیه دوستی ، احترام و تحسین.

با محبت از طرف خواهر مسیحیت: جواَنا فرانسیس

بانوی تماشاگر بازی ایران-نیجریه در برزیل

یک بانوی واقعی ایرانی هرجای دنیا که باشه سمبل ادب، شرافت و افتخار ایرانه.
برسد به دست اونهایی که بی حیایی و شرافتی رو مصداق بارز آزادی می دونن.

عکس زن با حجاب کلمبیایی

این عکس در صفحه فیس بوک humans of new york با بیش از 371673 لایک و 11392 بازنشر، منتشر شده است.


بعد از جشن فارغ التحصیلی دانشگاه کلمبیا، عکاس خواست از یک دختر مسلمان محجبه عکس بیندازد، که ایشون گفتند؛

 

Hold on a sec. I’m having a bad hijab day.


“یک لحظه صبر کنید، امروز حجابم قشنگ نشده است.”

 

چند نمونه از دیدگاه هایی که برای این مطلب نوشته شده است:

 

*دروا زامبرگ؛ من یک زن مذهبی یهودی هستم و فکر می کنم زنانی که حجاب دارند تحسین برانگیز هستند، من شرایط پوشش

متفاوت را می دانم چون خودم همواره دامن با شلوار پوشیده ام. احسنت به زنان مسلمان و یهودی و همه کسانی که به خاطر

عقایدشان جور دیگری لباس می پوشند. (6145 لایک)

 

*فاطیما صلاح؛ من یک زن مسلمان هستم و انتظار داشتم پای این عکس تعداد زیادی توهین و نفرت ببینم. اما آنچه می بینم فقط در

مورد زیبایی، تحسین و حلاوت این دختر است. خدا حفظتان کند مردم مهربان. (10174 لایک)

 

*کیم هاجز: امروز موهایم بد شده است، امروز حجابم خوب نیست … زن بودن همه جا یک جور است! (1994 لایک)

 

صفحه حجاب در فیس بوک : https://www.facebook.com/hejabeislamic

منبع : آسمانی ها

بهترین عمل در آخرالزمان .

بهترین عمل در آخر الزمان …

نقل است از زراره ابن اعین که گفت ؛ شنیدم ازحضرت  امام  جعفر صادق (ع) که فرمودند: به درستی که

قائم آل محمد (صلی الله علیه وآله )را غیبتی خواهد بود پیش از قیام به امر قتال وجهاد .

گفتم چرا ؟فرمود:که از ترس کشتن ، پس فرمود که ای زراره ! اوست که مومنان انتظار ظهورش او را می کشند و

اوست که مردم شک در ولایت او خواهند کرد ،بعضی خواهند گفت که هنوز در شکم مادر است ومتولد نشده است

وبعضی گویند که او غایب است ،وبعضی گویند که هنوز بهم نرسیده است و بعضی گویند پیش از وفات پدرش ،دو سال

متولد شده است وحق تعالی به غیبت آن حضرت شیعیان را امتحان فرموده است ودر آن وقت شک خواهند کرد

اصحاب بطالت وظلالت .

زراره گفت ،فدای تو شوم اگر آن زمان را در یابم در آن زمان چکار بکنم ؟امام فرمود:اگر آن زمان را دریابی بر این دعا

مداومت نما.

((اَلّلهمَ عُرفنی نفسک فانک ان لم تعرفنی نفسک لم اعرف نبیک اللهم عرفنی رسولک فانک ان لم تعرفنی رسولک لم

اعرف حجتک اللهم عرفنی حجتک فانک ان لم تعرفنی حجتک ضللت نفسی عن دینی ))

 

 

خواص زیتون

خواص زیتون …

زیتون باعث کاهش فشار خون می شود علاوه بر اینکه  مصرف  زیادی در تغذیه دارد ، ده ها خاصیت  درمانی هم دارد .

زیتون دارای اثر نرم کنندگی ،ملین وصفرا بر است ،این ماده سنگ های صفرا را دفع ویبوست های مزمن را درمان می 

کند همچنین قولنج های ناشی از ورم کلیه را درمان وباعث تسکین درد وسوزش سوختگی ها ،درمان آفتاب زدگی

وسرمازدگی می شود ودر التیام زخم وجراحات اثر دارد .

امام زمان (عج)

یا صاحب الزمان (عج) …

 

بیا دوباره پاک کن ز جاده ها غبار را                                                  به عاشقان نوید ده رسیدن بهار را

تمام لحظه های من فدای یک نگاه تو                                                بیا و پاک کن زدل حدیث  انتظار را

حدیث روز

امام زمان (عج ) فرمودند :

برای تعجیل فرج بسیار دعا کنید زیرا همین موجب گشایش شماست .

ولادت با سعادت حضرت مهدی موعود (عج) ،آخرین سحاب رحمت ویگانه ذریه ی دودمان آل طاها بر چشم انتظاران

ظهورش تبریک وتهنیت باد .

حدیث روز

امام علی (ع) فرمودند :

بر شما باد به شکیبایی ،چه اینکه شکیبایی نسبت به ایمان به منزله ی سر نسبت به بدن است ، در بدنی که سر نیست ،ودر ایمانی که شکیبایی نباشد خیری 

نیست .

 

راز ونیاز

اطلاعات پزشکی

 

اطلاعات پزشکی

1- خوردن غذاهای حاوی جو ،سدی است در برابر اشتها.

2- مغز هسته انبه سرفه های سخت را درمان می کند .

3- مصرف زیاد بادام زمینی کلسترول خون را بالا  می برد.

4- زرد چوبه از ابتلا به آلزایمر جلو گیری می کند.

5- شربت سیب بهترین دارو برای درمان سرفه وگرفتگی صدا می باشد.

حدیث روز

امام زمان (عج) فرمودند :

خداوند تعالی خود ،اجسام را آفرید وروزیها را تقسیم کرد و خداوند نه جسم است ونه در جسمی حلول کرده ،هیچ چیز

مثل  او نیست و او سمیع و بصیر است  و اما امامان از خداوند تعالی درخواست می کنند او می آفریند ،او روزی

می دهد،به خاطر اجابت در خواست آنها وتعظیم حق ایشان .

امام زمان (عج)

   بوی گلها عالمی را مست و حیران می کند                دیدن مهدی (عج) هزاران درد را درمان می کند

   مدعی گوید که با یک گل نمی گردد بهار                   من گلی دارم که عالم را گلستان می کند

 

حدیث روز

امام علی (ع) فرمودند : کسی که در طلب دنیا آزمند و حریص باشد فقیرانه از

دنیا میرود .

همچنین فرمودند : برای زن هیچ شفاعتی در پیشگاه پروردگارش  به اندازه رضایت

شوهرش ثمربخش ومفید نیست .

صدایی در گلو

به اندازه تحریم آمریکا صدایمان در نیامد و ناله نزدیم

 

خدا ما را از دیدار امام  زمان محروم کرد ، ولی بعضی از ما از این تحریم به اندازه ی تحریم آمریکا صدایمان در

نیامد و ناله نزدیم…..

دل نوشته ای با امام زمان (عج)

یا صاحب الزمان (عج)

 

ای که فصل آمدنت ،زیبا ترین فصل زندگانی است وحضورت ،گویاترین پیام آشنایی،ای که باب خدایی و واسطه

فیض،دریای رحمتی وبیکران مهر،ما را دریاب …

مارا دریاب، که خوب می دانیم این ماییم که در غفلت به سر می بریم

در غیبت از خود و مولای عشق و شما حاضرترین حاضرانید.

حدیث روز

امام زمان (عج)فرمودند : دلهای ما ظرف اراده خدا ست پس هرگاه او چیزی را اراده کند، مانیز همان چیز را اراده

می کنیم.

همچنین فرمودند : چگونگی بهره مندی از وجود من در دوران غیبتم ،همچون بهره ای است که از خورشید می

برند ،آنگاه که ابر آن را از دیدگان نهان می کند .

خواص عسل

خواص عسل:

کسانی که روزانه  4 قاشق عسل مصرف می کنند آنتی اکسیدان بیشتری در خون خود ذخیره می کنند،در نتیجه از

گرفتگی رگها ی خونی آنها جلوگیری می شود،آنتی اکسیدان ماده ای است که از بافتهای بدن در مقابل اکسیژن

تهاجمی محافظت می کند،هرچه رنگ عسل تیره تر باشد به همان اندازه حاوی پیوندهای مفید بیشتری است.

 

حدیث روز

امام سجاد(ع) فرمودند:

خدایا نیتم را به بهترین نیت ها وعملم را به بهترین اعمال برسان ،خدا یا به لطف خود

نیتم را کامل گردان.

حدیثی از امام سجاد(ع)

امام سجاد (ع) فرمودند :

 

خدا عمویم عباس را رحمت کند که جانبازی کرد وخود را فدای برادر کرد تا دو دستش

قطع شد.

نگاهی دیگر به زندگی...

مرد را به عقلش نه به ثروتش ،زن را به وفایش نه به جمالش،دوست رابه محبتش نه به

کلامش ،عاشق رابه صبرش نه به ادعایش ،مال را به برکت آن نه به مقدارش ،خانه را

به آرامش آن نه به اندازه اش ،غذا را به کیفیت آن نه به کمیت آن ،درس را به استادش

نه به سختیش،دانشمند را به علمش نه به مدرکش ،مدیر را به عمل کردش نه به

جایگاهش،نویسنده را به باورهایش نه به تعداد کتابهایش ،شخص رابه انسانیتش نه به

ظاهرش،دل رابه پاکیش نه به صاحبش ،نگاه کنیم.

السلام علیک یا ابا عبدالله (ع)

                                                                                                                                 

 

 

 

 

 

 

 

دعای امام زمان (عج) برای شیعیانش

دعای مبارک حضرت مهدی (عج)در حق خود وشیعیانش :ای نور نور!ای به سامان برنده

ی امور!ای آن که مردگان رااز آرامگاهشان بر می انگیزانی!بر محمد(ص) وخاندانش  

درود فرست ،ودرتنگناها وهنگام پریشانی برای من وشیعیانم گشایش قرار ده !واین راه

هدایتی را که در پیش داریم،بیش از پیش روشن و آشکار فرما،واز جانب خویش وسیله

ای فراهم آور تاگرفتاری هایمان رابه سامان آورد! و روا دار به ما ،آنچه تو خود اهل آن

هستی،از رحمتت ولطفت.

حکایت

روزی فقیری با لباس چرکین به نزد پادشاهی در آمد ، پادشاه از آمدن او روی در هم

 کشید یکی از نزدیکان پادشه گفت : ای بی ادب ! این مقدار هم نمی دانستی که با

 لباس کثیف نزد سلاطین آمدن عیب است . فقیر در پاسخ گفت : با لباس چرکین از

پیش پادشاهان برگشتن ، عیب دو چندان است. پاداشاه را این سخن خوش آمد و او را

 خلعت فراوان بخشید.

یا صاحب الزمان (عج)...

  

هر راه بجز راه تو کج خواهد شد                       بی لطف تو آسمان فلج خواهد شد

مامنتظران اگر بخواهیم همه                          امسال همان سال فرج خواهد شد

 

حدیث نبوی

رسول گرامی اسلام فرمودند:

پروردگار متعال مرا به نه چیز سفارش نمود :اخلاص در آشکار وپنهان ،دادگری درخشنودی وخشم،میانه

روی درنیاز وتوانمندی،بخشیدن کسی که درحق من ستم روا داشته،کمک به کسی که مرا محروم گردانده

،دیدار خویشاوندانی که بامن قطع رابطه نموده اند،واین که خاموشی ام اندیشه وسخنم ،یاداوری

خداوند،ونگاهم عبرت وپند باشد.

 

اسلام علیک یا موسی بن کاظم(ع)...

علی بن ابی حمزه می گوید:شنیدم که امام موسی بن جعفر(ع) فرمود:چون مومن

(فقیه)بمیرد،فرشتگان و صومعه های زمینی،که خدا را در آن عبادت می کرد و درهای

آسمانی که اعمالش از آنها بالا میرفته،برای او گریه کنند و در اسلام رخنه افتد که

چیزی آن را نبندد،زیرا مومنان فقیه،دژهای اسلامند مانند دژهای اطراف شهر.

خرمشهر را خدا آزاد کرد....

بدون شرح...

مناجات با خدا (3)

خداوندا از آنجا که بودیم برخاستیم لکن به آنجا نرسیدیم که خواستیم.

الهی! همگان در فراق تو می سوزند و دوستدار در دیدار، چون دوست دیده ور گشت

دوستداررا با شکیبایی چه کار؟

الهی! با بهشت چه سازم و با حور چه بازم. مرا دیده ای ده که از هر نظری بهشتی

سازم.

الهی! گل بهشت در چشم عارفان خار است و جوینده تو با بهشت چه کار است.

الهی! اگر بهشت چشم و چراغ است، بی دیدار تو درد و داغ است.

الهی! بهشت بی دیدار تو زندان است و زندانی را به زندان بردن نه کار کریمان است.

الهی! اگر به دوزخ فرستی دعوی دار نیستم و اگر به بهشت فرمایی بی جمال تو

خریدار نیستم، مطلوب ما برآر که جز وصل تو طلبکار نیستم.

الهی! ای نزدیک تر از ما به ما، مهربان تر ازما به ما، نوازنده ی ما بی ما، به کرم خویش

نه به سزای ما، هرچه کردیم تاوان بر ما، هرچه تو کردی باقی بر ما، هرچه کردی به

جای ما، به خود کردی نه به سزای ما.

الهی! گرفتارآن دردم که تو داروی آنی، بنده آن ثنایم که تو سزاوارآنی، من در تو چه

دانم؟ تو دانی. تو آنی که مصطفی گفت من ثنای تو را نتوانم شمرد آنگونه که تو بر

نفس خویش ثنا گفتی.

الهی! مران کسی را که خود خواندی. ظاهر مکن جرمی را که خود پوشیدی.

کریما! میان ما و تو داور تویی، آن کن که سزاوار آنی نه آنچنان که سزاوار ماست.

و بدان که دوستان خاک، تو را جویانند و زبان حال گویانند:

ای جوانان غافل و ای پیران جاهل، دیوانه اید که نمی بینید و بر حال ما نمی نگرید. که

ما در خاک و خون خفته ایم و چهره در نقاب نهفته ایم. ما نیز پیش از شما در بساط

کامرانی بوده ایم و انبساط جهان فانی نموده ایم و عاقبت شربت مرگ چشیدیم و از

زندگانی دنیا وفا ندیدیم تا خبر شدیم و خود را دیدیم. جان بر باد فنا بر دادیم و بر خاک

عنا افتادی. اینک رخساره به خاک آمیخته و دندان ما ریخته و زبان ما فرابسته و دهان ما

در هم شکسته. تمام اعضا زخم خورده و روح ما پریده و سبزه از خاک ما دمیده. ما در

خاک تیره، شما به خاک خیره.

شب پرهیزکاران:

پرهیزکاران در شب برپا ایستاده مشغول نمازند، قرآن را جزء جزء و با تفکر و اندیشه می

خوانند، با قرآن جان خود را محزون و داروی درد خود را مییابند.

وقتی به ایه ای برسند که تشویقی در آن است، با شوق و طمع بهشت به آن روی

آورند، و با جان پرشوق در آن خیره شوند، و گمان می برند که نعمتهای بهشتی برابر

دیدگانشان قرار دارد، و هرگاه به ایه ای می رسند که ترس از خدا در آن باشد، گوش دل

به آن می سپارند، و گویا صدای برهم خوردن شعله های آتش، در گوششان طنین

افکنده است. پس قامت به شکل رکوع خم کرده، پیشانی و دست و پا بر خاک مالیده،

و از خدا آزادی خود را از آتش جهنم میطلبند

چرا پیش از نماز، اذان و اقامه مستحب است؟

از رسول خدا صلی الله علیه واله پرسیدند: چرا پیش از نماز اذان و اقامه مستحب

است، ولی در مورد عبادات دیگر چنین نیست؟

حضرت فرمود: به خاطر این که نماز، شبیه حالتهای مختلف انسان در قیامت است. اذان

به «نفخه ی اوّل» شباهت دارد که با نفخه ی اوّل (و دمیدن اسرافیل در صور) همه ی

مردم می میرند و از همین جاست که نشستن و سجده کردن بعد از اذان، مستحب

است، (سجده اشاره به مرگ و بازگشت انسان به خاک و زمین است) و اقامه ی نماز،

شبیه «نفخه ی دوّم» است (که با دمیدن اسرافیل در صور، در مرتبه ی دوّم، مردگان

زنده می شوند) که خدای متعال فرمود: «وَاستَمِع یَومَ یُنادِ المُنادِ مِن مَّکانٍ قَرِیبٍ»1 و

گوش فراده و منتظر روزی باش که منادی از مکانی نزدیک ندا می دهد.

و قیام در نماز مانند برخاستن مردم از قبرهاست چنانکه فرمود: «یَومَ یَقُومُ النّاسُ لِرَبِّ

العالَمین»2 روزی که مردم در پیشگاه پروردگار جهانیان می ایستند.

و بلند کردن دستها هنگام گفتن تکبیرة الاحرام، شبیه دست دراز کردن برای گرفتن نامه

ی اعمال در قیامت است، که خدای بزرگ فرمود: «إِقرأ کِتابَکَ کَفی بِنَفسِکَ الیَومَ عَلَیکَ

حَسیباً»3 (و به او می گویی) کتابت را بخوان، کافی است که امروز، خود حسابگر

خویش باشی.

و رکوع نماز، به خضوع خلایق در پیشگاه خالق شباهت دارد؛ چنانکه فرمود: «وَ عَنَتِ

الوُجُوهُ لِلحَیِّ القَیُّومِ»4 و (در آن روز) همه ی چهره ها در برابر خداوند حیّ قیّوم، خاضع

می شود.

و سجودِ نماز، شبیه سجود بندگان برای خدای جهان (در قیامت) است که فرمود: «یَومَ

یُکشَفُ عَن ساقٍ وَ یُدعَونَ اِلَی السُّجُودِ» 5 (به خاطر بیاورید) روزی را که ساق پاها (از

وحشت) برهنه می گردد و دعوت به سجود می شوند.

و تشهّدِ نماز شباهت دارد به زانو زدن خلایق در پیشگاه خدای متعال در روز قیامت.

چشم چرانی...

چشم چرانی پیک زنا.. تیر شیطان و بالاترین خطریست که انسان را تهدبد می کند

نظربازی و چشم چرانی روز به روز پیوند های عاطفی همسران را سست نموده و موجب سلب اطمینان و اعتماد و بروز افسردگی . دلسردی . ناامیدی . بداخلاقی و در برخی موارد قتل و یا خودکشی می گردد

انسان چشم هرزه همه چیز و همه کس را زیبا میبیند مگر همسر و زندگی خود را لذا مرتب بهانه گیری میکند و ایراد می تراشد و دعوا میکند.. به همسر خویش و خواسته هایش بها نمیدهد دیگران را به رخ او کشیده و در مقام مقایسه برمی اید و همه اینها نشانگر این است که او دلش با دیگریست.

همسر بیچاره هرچه بیشتر به سر و روی خود میرسد و اراسته تر میگردد و خوش اخلاق تر میشود در چشم هوس باز و حریص همسرش جلوه نمیکند

ترک نماز

پیامبر (ص) می‌فرماید:

«بَیْنَ الرَّجُلِ وَ بَیْنَ الْکُفْرِ تَرْکُ الصَّلاةِ»[1]

«تفاوت میان مرد با کفر، ترک نماز است.»

همچنین، می‌فرماید: 

(اَلْعَهْدُ الَّذی بَیْنَنا وَ بَیْنَهُمْ الصَّلاةُ فَمَنْ تَرَکَها فَقَدْ کَفَرَ)[2]

«عهد و پیمانی که‌ ما را از کافران جدا می‌سازد نماز است، هر کس نماز را ترک کند، کافر شده‌ است.»

نظر عدّه‌ای از علما و دانشمندان بر این است که‌ چنین شخصی اگر علاوه‌ بر ترک نماز، آن‌را و واجبات اسلام را استهزا و تمسخر نکند، و از سوی دیگر نسبت به‌ تقصیرات خود، معترف و پشیمان، و هر آن مشتاق و آرزومند توبه‌ باشد، در زمره‌ی مسلمانان و تحت لوای اسلام به‌شمار می‌آید.

افراد تارک‌الصّلاة به‌ دو گونه‌ و دو نوع تقسیم می‌شوند:

  1. اگر نماز نخواندن به‌ خاطر انکار وجوب آن یا سبک و خوار شمردن آن، یا به‌ مسخره‌ گرفتن حرمت ترک آن باشد، چنین کسی به‌ اجماع مسلمانان، کافر و مرتّد است.

زیرا، واجب بودن نماز و مقام و منزلت آن ضروری دین است، و هر کس منکر وجوب آن باشد یا آن‌را خوار و سبک بشمارد، خدا و پیامبر (ص) را تکذیب نموده‌ و در قلب او حتّی به‌ اندازه‌ی دانه‌ خردلی ایمان وجود ندارد، و مانند کافرانی است که‌ خداوند متعال آنان را اینگونه‌ توصیف می‌نمایند:

«وَإِذَا نَادَیْتُمْ إِلَى الصَّلاَةِ اتَّخَذُوهَا هُزُواً وَلَعِباً ذلِکَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لاَّ یَعْقِلُونَ»[3]

«‏ آنان هنگامی‌که (اذان می‌گویید و مردمان را) به نماز می‌خوانید، نماز را به باد استهزاء می‌گیرند و بازیچه‌اش قرار می‌دهند (و بدان می‌خندند و تمسخرش می‌کنند).

این کارشان بدان خاطر است که ایشان کسانِ نفهم و بی‌شعوری هستند (و ضلالت را از هدایت باز نمی‌شناسند و هدف و حکمت نماز را درک نمی‌کنند). ‏»

بدین ترتیب، از منزلت و جایگاه‌ کسانی آگاه‌ می‌شویم که‌ نماز و عبادت را از مظاهر عقب‌ماندگی و ارتجاع می‌دانند، و برپادارندگان نماز را مسخره‌ می‌کنند.

  1. نماز نخواندن از روی تنبلی و سرگرمی به‌ دنیا و به‌خاطر پیروی از هواهای نفسانی و وسوسه‌های شیطانی باشد که‌ در این مورد دانشمندان اختلاف نظر دارند که‌ آیا این فرد کافر است یا فاسق؟ اگر فاسق باشد آیا کشتن او واجب است، یا به‌ عنوان تعزیر، زدن و زندانی کردن او کافی است.

قرآن، نماز نخواندن را از خصوصیات کفّار دانسته‌ آنجا که‌ می‌فرماید:

«‏وَإذَا قِیلَ لَهُمُ ارْکَعُواْ لاَ یَرْکَعُونَ»[4] «‏(چنان از باده غرور سرمست هستند که) وقتی بدانان گفته می‌شود: (در برابر اوامر و نواهی الهی) خضوع کنید و کرنش ببرید خضوع نمی‌کنند و کرنش نمی‌برند! ‏»

و در روز قیامت آنان را اینگونه توصیف می‌کند:

« یَوْمَ یُکْشَفُ عَن سَاقٍ وَیُدْعَوْنَ إِلَى السُّجُودِ فَلاَ یَسْتَطِیعُونَ، خَاشِعَةً أَبْصَارُهُمْ تَرْهَقُهُمْ ذِلَّةٌ وَقَدْ کَانُواْ یُدْعَوْنَ إِلَى السُّجُودِ وَهُمْ سَالِمُونَ»[5]

« ‏روزی، هول و هراس به اوج خود می‌رسد، و کار سخت دشوار می‌شود. بدین هنگام از کافران و مشرکان خواسته می‌شود که سجده کنند و کرنش ببرند، امّا ایشان نمی‌توانند چنین کنند. این در حالی است که چشمانشان (از خوف و وحشت و شرمندگی و شرمساری) به زیر افتاده است، و خواری و پستی وجود ایشان را فرا گرفته است. پیش از این نیز (در دنیا) بدان گاه که سالم و تندرست بودند به سجده بردن و کرنش کردن خوانده می‌شدند (و ایشان با وجود توانایی، سجده و کرنش نمی‌کردند). ‏»

از نظر قرآن زمانی انسان از مصونیت جان خویش برخوردار خواهد بود، و تحت لوای اخوّت اسلامی درخواهد آمد، که از شرک توبه کند و نماز را برپای دارد و زکات را بپردازد. خداوند درباره‌ی مشرکان و کافران حربی می‌فرماید:

«فَإِن تَابُواْ وَأَقَامُواْ الصَّلاَةَ وَآتَوُاْ الزَّکَاةَ فَخَلُّواْ سَبِیلَهُمْ إِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَّحِیمٌ»[6]

« اگر توبه کردند و (از کفر برگشتند و به اسلام گرویدند و برای نشان دادن آن) نماز خواندند و زکات دادند،  (دیگر از زمره شمایند و ایشان را رها سازید و) راه را بر آنان باز گذارید. بیگمان خداوند دارای مغفرت فراوان (برای توبه‌کنندگان از گناهان،) و رحمت گسترده (برای همه بندگان) است. » ‏

و بعد از آن می‌فرماید:

«‏ فَإِن تَابُواْ وَأَقَامُواْ الصَّلاَةَ وَآتَوُاْ الزَّکَاةَ فَإِخْوَانُکُمْ فِی الدِّینِ وَنُفَصِّلُ الآیَاتِ لِقَوْمٍ یَعْلَمُونَ‏»[7]

«‏ اگر آنان (از کفر) توبه کردند و (احکام اسلام را مراعات داشتند، و از جمله) نماز را خواندند و زکات دادند (دست از آنان بدارید، چرا که) در این صورت برادران دینی شما هستند (و سزاوار همان چیزهائی بوده که شما سزاوارید، و همان چیزهائی که بر شما واجب است، بر آنان هم واجب است). ما آیات خود را برای اهل دانش و معرفت بیان می‌کنیم و شرح می‌دهیم. ‏»

قرآن تصویری از سیمای آخرت را برای ما ترسیم می‌کند که کافران و سمگران در دوزخ‌اند، و مؤمنان اصحاب‌الیمین از آنان می‌پرسند:

        «مَا سَلَکَکُمْ فِی سَقَرَ ؟ قَالُواْ لَمْ نَکُ مِنَ ٱلْمُصَلِّینَ، وَلَمْ نَکُ نُطْعِمُ ٱلْمِسْکِینَ، وَکُنَّا نَخُوضُ مَعَ ٱلُخَآئِضِینَ، وَکُنَّا نُکَذِّبُ بِیَوْمِ ٱلدِّینِ»[8]

«چه چیزی شما را در آتش دوزخ درآورد؟ گویند: از نمازگزاران نبودیم و بینوایان را غذا نمی‌دادیم، با هرزه‌درایان هرزه‌درایی می‌کردیم و روز جزا را دروغ می‌شمردیم.»

غنچه تا غنچه است در حجاب است.

خدایا مرا ببخش...

حیا4

سومین مفهوم اصلی حیا مسئله ی حضور ونظارت است که مهمترین واساسی ترین

آن به شمار می رود،بدون وجوداین عنصر ،هرچند این امکان وجود دارد که باز دارندگی

ومدیریت نفس به دلیل دیگری رخ دهد،اما ممکن نیست حیا بر انگیخته شود حیا فقط

هنگامی برانگیخته می شود که عنصر نظارت وجود داشته باشد ،اگرناظری وجود داشت

حیا برانگیخته می شود درغیراین صورت نباید انتظار برانگیختگی حیا راداشت ،اینکه

برخی افراد ،کارهای خلاف خود رادوراز چشم دیگران انجام میدهند ومکان های خلوت را

برای این گونه کاراها بر می گزینندوسعی میکنند تنها باشند ویا هنگام تاریکی شب 

اقدام میکنند و…،همه به این جهت است که در نقطه ی کور نظارت قرار گیرند وخودرا از

قلمرو دید دیگران خارج سازند تا شرم ،مانع آنان نشود بنا براین عنصر نظارت مقوم حیا

و وجه تمایز آن از دیگر صفات تنظیم کننده ی رفتار است. 

 

ادامه دارد …

حیا...

دومین مفهومی که باید مورد بررسی قرار گیرد، فعل قبیح است ،حیا هنگامی برانگیخته

 میشود که پای فعلی نابه هنجار درکار باشد ،وقتی کسی در وضعیتی قرار گیرد که

زمینه ی کار نابه هنجار اماده است وممکن است نسبت به ان اقدام کند ، موقعیت حیا

پیش می آید. درچنین موقعیتی است که یا فرد ،حیا میکند ودست از آن کار میکشد ویا

حیا نمیکند ومرتکب آن میشود،ولی اگر  صحبت از فعل نابه هنجارنباشد وزمینه ای برای

آن فراهم نشده باشد حیا نیز موضوعیتی نخواهد داشت بنابراین بدون فعل نابه

هنجار،حیا وجود نخواهد داشت.کار نابه هنجارهم میتواند به شکل انجام دادن باشد

وهم به شکل ترک ،همان گونه که ممکن است انجام دادن یک کار زشت ،نا به هنجار

شمرده شود ممکن است انجام ندادن یک کار خوب نیز نابه هنجار شمرده شود.از این

رو ،گاهی به جهت انجام دادن کاری که نباید انجام میدادیم ،شرمنده میشویم وگاهی

به جهت ترک کاری که باید انجام میدادیم شرمنده میشویم.مثلا اگر قول انجام دادن

کاری را به کسی داده باشیم وبه هر جهت موفق به انجام دادن آن نشویم به خاطر

کاری که نکرده ایم شرمنده میشویم .ویا اگر غیبت کسی را کرده باشیم ازکاری که

کرده ایم شرمگین میشویم .بنابراین مراد از فعل نابه هنجار فقط انجام دادن یک کار

زشت نیست ،بلکه انجام ندادن یک کار خوب را نیز شامل میشود .بر همین اساس

میتوان گفت :موقعیت نابه هنجار یعنی  انجام دادن کاری که نباید انجام شود وترک

کردن کاری که باید انجام شود،موقعیت هر کدام از این دو پیش آید ،میتواند حیا را

برانگیزد وفرد راشرمنده سازد…

                                                                                                  ادامه دارد

                                                                                    پژوهشی در فرهنگ حیا 

                                                                              

حیا (1)

برای تبین  ماهیت و معنای دقیق حیا لازم است مفاهیم اصلی ان مورد بررسی قرار گیرند چرا که با شناخت دقیق مفاهیم اصلی یک پدیده راحتتر می توان ماهیت ان را شناخت

مهار کردن نفس

مهار کردن خود و مدیریت نفس یکی از اساسی ترین مفاهیم اخلاقی  و راز مهم ترین  اموزه های ادیان است که مورد توجه روانشناسان نیز قرار گرفته است اساس نیاز به کنترل خود  ومدیریت نفس ان است که همواره خواست و مصلحت ایجاب میکند که انسان نفس خود را که مرکز خواسته هاست کنترل و مدیریت نماید خواسته های نفس به دو شکل گرایش و گریز تجلی میکند ; یعنی گاهی به چیزی علاهقه مند میشود و ان را طلب میکند  و گاهی از چیزی متنفر میشود و ان را رد میکند از ان جا  که همواره خواست نفی با مصلحت انسان سازگار نیست گاهی نفس چیزی را میطلبد که موجب فساد وتباهی اوست و گاهی چیزی را رد میکند که به مصلحت اوست خداوند متعال  در این باره میفرماید

 (( وَ أَن تَکرَهُوا شَئَا وَ هُوَ خَیرُلَّکُم وَ عَسَی أّن تُحِبُّوا شَئَا وَ هُوَ شَرُّ لُّکُم ))

« چه بسا چیزی را خوش نداشته باشید که خیر شما در آن باشد و چه بسا چیزی را خوش داشته باشید که برای شما شر باشد»

در این ایه ی شریف از خواسته ی انسان با واژه های محبت و کراهت تعبیر شده و از مصلحت و مفسده ی انسان با واژه های خیر و شر . مصلحت و مفسده انسان را می توان در امر و نهی خداوند یافت

به بیان دیگر  هرانچه  برای بشر زیانبار است مورد نهی خداوند قرار گرفته و هر انچه مفید است مورد امر قرار گرفته است و ازین طریق  می توان انچه را که مایه ی شرم است شناخت امام علی علیه سلام دراین باره می فرماید

      ((فَإِنِّهُ لَم یَأمُرکَ  إلّا بِحَسَنِ و لَم یَنهَکَ إلّا عَن قَبیحِ))

به درستی که خداوند تو را امر نکرده مگر به نیکی و نهی  نکرده مگر از زشتی

خلاصه ی کلام این که کنترل خود و مدیریت نفس  یک ضرورت است و برنامه ی ان نیز قوانین دین است

نکته ی دیگر این که کنترل خود شیوه های مختلفی دارد که یکی از ان ها یاری جستن از حیا است. حیا نیروی کنترل کننده ای است  که توان نظم دهی و مدیریت خود را به انسان می دهد . به وسیله حیا می توان از انچه ناهنجاری است دوری کرد و بدانچه  به هنجار است عمل کرد فرد با حیا در برابر تکانه ها و وسوسه های نفس مقاومت  میکند و انچه را به هنجار باشد و انچه را ناهنجار باشد ترک میکند هرچند مطابق میلش باشد و انچه  را به هنجار  باشد انجام میدهد هرچند مخالف طبعش باشد چنین فردی میتواند نفس خود را کنترل کرده ان را سامان دهد

بنابراین حیا یکی از اقسام کنترل و مدیریت نفس بوده ماهیتی مهار کننده دارد